اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

96-03-02-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي – دستورات امام رضا(ع) براي روزهاي پاياني ماه شعبان


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: دستورات امام رضا(ع) براي روزهاي پاياني ماه شعبان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 02-03-96

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
بي تو اي جان جهان، جان و جهان را چه کنم *** خود جهان مي‌گذرد، ماندن جان را چه کنم؟
ماه شعبان و رجب نم نم اشکي شد و رفت *** خانه ابري است خدايا رمضان را چه کنم؟
شانه بر زلف دعا مي‌زنم و مي‌گريم *** موسي من تو بگو، روز و شبان را چه کنم؟
صاحب حي علي، لقمه‌ي نوري برسان *** سحر از راه رسيده ست، اذان را چه کنم؟
کاتبان تو مرا خط اماني دادند *** کشته‌ي خال تو ام خط امان را چه کنم؟
کاش مي‌شد که سبک تر شوم از سايه خويش *** آفتابا تو بگو خواب گران را چه کنم؟    

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان عزيزم. خانم‌ها و آقايان، بيننده‌هاي خوب و نازنين و شنونده‌هاي بسيار گرانقدرمان، انشاءالله هرجا که هستيد باغ ايمانتان آباد باشد. مي‌دانم که براي رسيدن مهماني مهيا مي‌شويد که از خيلي وقت پيش منتظر آن هستيم. انشاءالله از راه برسد و امسال بتوانيم ماه مبارک رمضان را کامل کامل با شب‌هاي قدر دوست داشتني درک کنيم. حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمة الله. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بينندگان و شنوندگان راديو قرآن و عزيزاني که از شبکه جام جم برنامه سمت خدا را مي‌بينند، دارم. قبل از شروع سخن جا دارد پيروزي مردم را در 29 ارديبهشت تبريک بگوييم. اين پيروزي براي مردم بود. در حالي که مي‌بينيد کشورهاي اطراف ما را، مي‌گويند: حجاز آخرين رأي گيري روزي بود که نشستند از هر قبيله‌اي يک نفر را انتخاب کردند و چهل نفر براي حمله شبانه به پيامبر، آنوقت اينها مي‌بينند اين حماسه حضور مردم را و باز هم رجز خواني مي‌کنند. البته يک شعري هم حافظ دارد که مي‌گويد: «ساقيا آمدن عيد مبارک بادت *** وان مواعيد که دادي نرود از يادت» ما تقاضا داريم کساني که مي‌خواهند در دولت بعدي شروع به کار کنند، مواعيدي که دادند فراموش نکنند.    
هرکس يک مطالبه دارد و آن مطالبه‌اي که ما روي آن تأکيد داريم، يکي از حرف‌هايي که به همه دولت‌ها مي‌گويم، بحث اصلاح نظام بانکي هست. بحث جريمه‌هاي ديرکرد و سودهاي کلان است. در نظرسنجي که از مردم در شبکه يک کردند، 96 درصد مردم از نظام بانکي ناراضي بودند. ما تقاضا مي‌کنيم «آن مواعيد که دادي نرود از يادت» زود هم شروع کنند. دوباره آخر چهار سال نشود و بعد بگويند: ما حتماً نظام بانکي را درست مي‌کنيم. يکي از مشکلات مهم مردم همين است. يکي از ارکان     اقتصادي مقاومتي اين است که اين نظام درست شود. کم نيستند کساني که زندگي‌شان به خاطر اين جريمه‌هاي سنگين و سودهاي کلان و وام‌هاي کذايي به روز سياه نشسته است. انشاءالله اين زود اصلاح شود.
شريعتي: همين ابتداي برنامه بگويم. پنجشنبه اين هفته ما در خدمت حاج آقاي حسيني، حاج آقاي فرحزاد، حاج آقاي ماندگاري و حاج آقاي عابديني در شيراز هستيم. مهمان مردم خوب استان فارس هستيم. مراسم چهارمين دوره ختم قرآن کريم برنامه سمت خدا هست. حاج آقاي حسيني امروز براي ما چه آورديد؟
حاج آقاي حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم، من يک داستاني را ابتدا عرض کنم و بعد داستاني را از امام رضا(ع) بخوانم. خدا مرحوم مهندسي را رحمت کند. يادم هست در چهلم ارتحال ايشان که اولين بار من توفيق داشتم در مجلس ايشان باشم، اين داستان و اين حديث را آنجا خواندم. اواخر ماه شعبان بود. کسي به نام خواجه اباصلت است که مردم در مشهد زيارت او مي‌روند. اين خواجه اباصلت مرد بسيار بزرگوار و از اصحاب گرانقدر امام رضا(ع) است. مرد  بسيار جليل القدري است. خواجه اباصلت هَروي، در بحث رجالي ما گفتند که مورد وثوق هست، رواياتش درست است. کتابي در مورد امام رضا(ع) دارد. همسفر امام رضا بود از نيشابور، داستان حديث سلسله‌ الذهب را از امام رضا نقل کرده است. بعد از شهادت امام رضا(ع)، مأمون     تعدادي از ياران حضرت از جمله اباصلت را به زندان انداخت. يک سال زندان بود تا به امام جواد(ع) متوسل شد و از زندان نجات پيدا کرد. اينکه به او خواجه اباصلت هَروي مي‌گويند، مرحوم محدث قمي تذکر دادند که براي هرات است. چون حضرت وقتي او را از زندان نجات داد، آنجا رفت. همين هراتي که امروز مي‌شناسيم.
مرحوم محدث قمي نقل مي‌فرمايند که پدر شيخ بهايي، از علماي بزرگ بوده است. پدر شيخ بهايي هشت سال در هرات مشغول تبليغ دين و دعوت مردم به مکتب اهل‌بيت بوده است. الآن اگر در هرات ارادتمندان به اهل‌بيت(ع) فراوان هستند، مشغول تلاش پدر شيخ بهايي(ره) است. به هر حال خواجه اباصلت هروي از اصحاب خاص امام رضا(ع) بود و بسيار بسيار جليل القدر بود. اين داستان را شيخ صدوق در کتاب عيون الاخبار الرضا نقل مي‌کند از کتاب‌هاي قديمي ما هست. مي‌گويد: خواجه اباصلت خدمت امام رضا رسيد روزهاي آخر ماه شعبان بود. حضرت به ايشان فرمود: «إِنَّ شَعْبَانَ قَدْ مَضَى أَكْثَرُهُ» اکثر ماه شعبان گذشت و ديگر چند روزي بيشتر از آن باقي نمانده است. حضرت فرمود: در اين چند روز باقيمانده کوتاهي‌هايت را جبران کن. ما بايد در ماه شعبان آماده ورود به ماه ضيافت الله شويم. اگر کوتاهي کرديم حضرت فرمود: در اين چند روز کوتاهي‌ها را جبران کن. آن خطبه معروف شعبانيه که پيامبر خدا خواندند. اين خطبه‌ي شعبانيه که وظايف ما در ماه رمضان هست را پيامبر کي خواندند؟ در ماه رمضان. يعني از جمعه آخر ماه شعبان فرمودند: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ» امام رضا هشت دستور دادند. من خيلي سريع هشت دستور امام رضا را براي چند روز آخر ماه شعبان بگويم.
1- «وَ عَلَيْكَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى مَا يَعْنِيكَ» (عيون اخبار الرضا، جلد2، صفحه 51) کارهاي لغو و بيهوده را کنار بگذار. يک مقدار دنبال کار مفيد باشيم. من غصه مي‌خورم مي‌بينم زن و مرد و کوچک و بزرگ و خانه‌دار و همه مخصوصاً در ايام انتخابات ساعت‌ها در فضاهاي مجازي بودند. گاهي پنج ساعت، ده ساعت. ديگر تمام شد. براي ورود به ضيافت الله آماده شويم.
من يک قصه‌اي را روزهاي يکشنبه که در حرم حضرت معصومه منبر مي‌روم گفتم. گفتم: کتاب تنقيح المقال براي مرحوم علامه مامقاني است. اين چاپ قديمي داشته، الآن دارند با طرح‌هاي جديد چاپ مي‌کنند، احتمالاً هشتاد جلد شود. اين کتاب هشتاد جلدي را اين عالم بزرگوار ظرف سه سال نوشته است. الآن اگر کسي به ما پيامک بزند من در سه سال گذشته هشتاد جلد کتاب خواندم. نوشتن که هيچ! من يکوقتي خدمت آيت الله شبيري زنجاني گفتم: آقا راست است مي‌گويند: سه ساله نوشته است؟ دروغ نيست؟ البته در طرح‌هاي چاپ جديد يک پاورقي و اضافاتي هم دارد. حالا بدون پاورقي بگوييم پنجاه جلد. به آيت الله شبيري زنجاني گفتم: آيا راست است سه سال است؟ ايشان فرمود: راست است. اول کتاب زمان تأليفش را نوشته است. وفات ايشان هم خيلي سال نيست از دنيا رفته است. شروع کتاب و وفات ايشان معلوم است. نوشتند و چاپ کردند و غلط گيري کردند، همه ظرف سه سال است. البته مي‌گويند: دو تا همراه و ياري هم داشته است. يکي اينکه مي‌گويند: به قدري همسر مهربانش در اين سه سال به او کمک کرد، حتي در حالات ايشان نوشتند که مشغول نوشتن کتاب بوده است، غذا برايش مي‌آوردند اصلاً حواسش به غذا نبوده است. اين خانم مهربان غذا را در دهان ايشان مي‌گذاشته و ايشان مي‌نوشته و مي‌خورده است. ايشان هر کتابي را باز مي‌کرده و دست مي‌گرفته وقتي باز مي‌کرده درست همان‌ جايي مي‌آمده که او مي‌خواسته است. ديگر ورق نمي‌زده است.
2- «وَ أَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ» دعا بيشتر بخوان، زياد استغفار کن و تلاوت قرآن داشته باش.
3- «وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ» توبه کن. تا ماه رمضان که مي‌آيد پاک شده باشي.     وارد ضيافت الله مي‌خواهيم بشويم. معمولاً در مهماني آدم از قبل آماده مي‌شود. من تقاضا مي‌کنم و يقين دارم بينندگان بخاطر لطف و بزرگواري و محبتي که دارند،  ما به نحوي اظهار لطف مردم را مي‌بينيم، من امروز جايي کار داشتم، دفتري بود. اصلاً فکر نمي‌کردم اين خانم‌ها با اين حجاب محکمي نداشتند، اما گفتند: ما مشتري پر و پا قرص سمت خدا هستيم و از شما پول نمي‌گيريم. لذا بخاطر لطفي که دارند، امام رضا فرمود: تا ماه رمضان نشده «تُب الي الله مِنْ ذُنُوبِكَ» توبه کنيد. اگر ما مي‌خواهيم توبه کنيم ابزار گناه را جمع کنيم. تقاضا مي‌کنم اگر در خانه‌ها ابزار گناه هست، در گوشي‌ها ابزار گناه هست، جمع کنيم. جوان عزيز اگر در گوشيت مورد بدي هست، فيلم بدي هست، پاک کن تا وارد ماه رمضان نشدي! ماهواره‌ها را جمع کنيد. خدا مي‌داند در بعضي شهرها که مي‌روم مسئولين قضايي و امنيتي مي‌گويند: چرا شما که تريبون در اختيار شما هست، نمي‌گوييد؟ چرا شما اين فجايع را نمي‌گوييد؟ ابزارهاي گناه را جمع کنيم.
4- فرمود: «وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِي عُنُقِكَ إِلَّا أَدَّيْتَهَا» اگر حق‌الناس بر گردن تو هست، اگر حق الله بر گردن تو هست بپرداز. تا ماه رمضان نيامده، به کسي بدهي داري، بگو: مي‌خواهم پاک وارد ماه رمضان شوم. خمسي به گردنت هست، زکاتي به گردنت هست، حق‌اللهي به گردنت هست تا دير نشده بپرداز. خدا مرحوم زاهد را رحمت کند، ايشان سالها در نجف بودند. مي‌فرمودند: وقتي در نجف بوديم يک آقايي بود دزد بود ولي ماه رمضان روزه مي‌گرفت. نزديک افطار که مي‌شد، افطار نمي‌کرد. مي‌گفتند: چرا افطار نمي‌کني؟ مي‌گفت: همه اموالم دزدي است. با مال دزدي که نمي‌شود افطار کرد. به مردم التماس مي‌کرد يک لقمه حلال بدهيد من افطار کنم. مردم هم شک داشتند، که نکند به اين بهانه مي‌خواهد. به او نمي‌دادند، گاهي يک ساعت از افطار مي‌گذشت، افطار نمي‌کرد تا يکي دلش مي‌سوخت و به اين آقا لقمه حلال مي‌داد.
حرف من اين است اگر دزدهاي حرفه‌اي ماه رمضان، بگويند: سحر و افطار ما حلال باشد، ما که بنده خوب خدا هستيم و دزد حرفه‌اي نيستيم. يک کاري کنيم سر افطار زن و بچه‌مان را سر سفره حلال ببريم. بارها گفتيم: خمس دو بخش دارد. بعد از يک سال که شما درآمدي داشتي و سال خمسي است، اضافه‌اي آمد هشتاد درصد براي خودت است. يک سال بهترين زندگي را کردي، مسافرت رفتي، زندگي کردي، آخر ده ميليون اضافه آمد. هشتاد درصد براي تو، بيست درصد را خمس بده. نصفش سهم سادات فقير است. بارها عرض کرديم که بسياري از مراجع مثل مرحوم آيت الله العظمي خويي، مرحوم آيت الله العظمي تبريزي، آيت الله العظمي سيستاني، آيت الله العظمي صافي  مي‌گويند: سادات فقير را خودتان بدهيد. بقيه هم احتياط مي‌کنند که قابل رجوع است. سهم امام يعني خرج دين، شک داري بارها گفتيم: نزد مرجع تقليد برو و بگو: شما مسير را معين کنيد، من خودم خرجش را انجام بدهم.    
5- «وَ لَا فِي قَلْبِكَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَهُ» اگر کينه‌اي در دلت هست اين کينه را ريشه‌کن کن. ديروز هم حاج آقاي فرحزاد اشاره کردند. من خواهش مي‌کنم همين الآن بلند شويد زنگ بزنيد. عروس خانم به مادرشوهرت زنگ بزن. آقاي داماد به پدر خانمت زنگ بزن. بگو: ما حواسمان نبود. ماه رمضان است مي‌خواهيم صلح کنيم. شما امشب خانه ما بياييد. برادر، خواهر، عمو، دايي، دوستي، رفيقي، خودمان را بشکنيم. چرا قهر کردي؟ روي کارت دعوت ننوشته بود جناب آقاي... يک چيزهايي که آدم خجالت مي‌کشد بگويد. گاهي آدم شرم مي‌کند بگويد: که اختلاف عروس و مادر شوهر سر چه بوده است.
زن و شوهر آمده بودند براي طلاق، گفتم: بنويسيد دلايل اختلافتان چيست؟ يک کاغذ به عروس داديم و يک کاغذ به داماد، دو ساعت بعد آمدند کاغذ سفيد بود و هيچي ننوشته بودند. ديگر وقتي نيست، ماه شعبان دارد تمام مي‌شود. نکند در دلت کينه‌اي باشد و از آن کينه فاصله نگرفته باشي.
6- «وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَكِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ» اگر گناهي انجام دادي از آن گناه‌ها فاصله بگير.
7- «وَ اتَّقِ اللَّهَ» تقوا داشته باش. جلسه گذشته گفتم که خيلي از فضلا برنامه را مي‌بينند. چون ماه رمضان در پيش است من خدمت عزيزان که تبليغ مي‌روند بگويم: «وَ اتَّقِ اللَّهَ» تقوا داشته باش، در قرآن کريم هرجا گفته: «اتقوا الله» تقوا، يک دستور بعدش هست. حدود سي، چهل مورد است. تقوا کلي نيست. يعني بايد در زندگي ما ظهور و بروز داشته باشد. «اتَّقُوا اللَّهَ‏ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِه‏» (مائده/35) يک چيزي که خوب است در ماه رمضان پيگيري کنيم، عزيزان و منبري‌ها مراجعه کنند، خطابات قرآني است. ما در قرآن 89 تا «يا ايها الذين آمنوا» داريم. قرآن چه انتظاري از ما دارد؟ يک بحث قرآني بسيار خوبي است براي ماه رمضان.
8- «وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ فِي سِرِّ أَمْرِكَ وَ عَلَانِيَتِكَ» در سر و علن، مخفي و آشکار، توکل به خدا داشته باش. اگر آدم به خدا توکل داشت، همه مشکلاتش برطرف مي‌شود. اين ذکري هم که شما هر روز مي‌خوانيد، امام رضا فرمود: اين ذکر را روزهاي آخر زياد بخوان. «أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ هَذَا الشَّهْرِ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ» (عيون اخبار الرضا، جلد2، صفحه 51) خدايا اگر ما را در گذشته ماه شعبان نيامرزيدي، در آينده ماه شعبان، اين چند روز باقيمانده ما را ببخش و بيامرز.
شريعتي: چه مقدمه خوبي بود. ديروز خدمت دوستان عرض کردم که به لطف خداي متعال و همراهي مخاطبان عزيز قرار شد در ماه رمضان طرحي نو دراندازيم و مقداري در مورد احکام صحبت کنيم که بخش مغفول زندگي ماست و شايد خيي وقت‌ها بي توجه هستيم. گاهي ندانستن احکام کلي مشکل ايجاد مي‌کند. حاج آقاي حسيني تقبل کردند که با بيان شيوايشان از احکام الهي براي ما بگويند. ما در خدمت ايشان هستيم و يک بشارت بدهم که انشاءالله پنجشنبه‌هاي ماه مبارک رمضان هم برنامه ما مزين به حضور حاج آقاي حسيني عزيز است.
حاج آقاي حسيني: بله بنا شده در ماه رمضان سه‌شنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها احکام بگوييم. اولاً چند طرح براي گفتن احکام بود که جناب آقاي رکني گفتند: ما به اين نتيجه رسيديم که اين کار توسط کارشناسان انجام شود. انصافاً فرصت خوبي است و من به اين اميد پذيرفتم که انشاءالله در اثر اين برنامه که هفته‌اي دو روز بحث احکام داريم و حاج آقاي فرحزاد هم بحث وسواس را دارند، انشاءالله يک نهضت بيان احکام در ماه رمضان تحقق پيدا کند. من همين‌جا از بينندگان تقاضا مي‌کنم در ماه رمضان از سخنران مطالبه کنيد که براي ما ده دقيقه احکام بگوييد. گاهي فکر مي‌کنند مسأله گفتن براي سخنران تنزلي است. بنابراين شما مطالبه کنيد که آنها بگويند.
مرحوم پدر ما منبري بود، ايشان مي‌گفت: بعضي از جلسات که مي‌روم صاحب جلسه با من شرط مي‌کرد که اين ده شب را فقط احکام بگوييد. بنابراين خواهش مي‌کنم انشاءالله نهضت بيان احکام تحقق پيدا کند و عزيزان در اين خط در ماه رمضان از سخنران‌ها بخواهند و خودشان مباحث را پيگيري کنند.
شريعتي: يک تشکر ويژه هم از حاج آقاي فلاح زاده عزيز کنيم که مشورت‌هاي ايشان خيلي راهگشا بوده است. همينطور حاج آقاي وحيد پور که هميشه همراه ما بودند.
حاج آقاي حسيني: من چند جلسه با آقاي فلاح زاده و با آقاي وحيد پور داشتم و پرسيدم: شما که متخصص احکام هستيد ما در چه مسيري احکام را بگوييم که مفيدتر باشد؟
بسم الله الرحمن الرحيم، من احکام را به صورت شماره مي‌گويم. عزيزان اگر پيام دادند و سؤالي داشتند مثلاً بگويند: مسأله شماره فلان را توضيح بدهيد. مسأله‌ي اول که بايد بگوييم با توجه به اينکه ماه رمضان نزديک است، اينطور که پيش بيني کردند روز شنبه اول ماه رمضان است. چه کساني روزه برايشان واجب است؟ کساني که به سن تکليف برسند. چه کساني به سن تکليف رسيدند؟ دختر خانم‌هايي که سال اول تکليفشان است. يعني متولد چه سالي باشند؟ خوشبختانه الآن در شناسنامه‌ها سال تولد قمري هم مي‌نويسند. چون معيار تکليف هم نه سال تمام قمري است. دختر خانم‌هايي که اول رمضان 1429 هجري قمري به دنيا آمده باشند. در شناسنامه هم هست. 1429 هجري قمري يا قبل از آن، اگر در شعبان بوده که ديگر بهتر. به شمسي مي‌شود دخترخانم‌هايي که يازدهم شهريور 1387 به دنيا آمده باشند به قبل از آن. اگر قبل از اذان صبح يازده شهريور 1387 به دنيا آمدند، اولين روز ماه رمضان روز شنبه روزه بر آنها واجب است. اگر دوم رمضان به دنيا آمدند، پنجم رمضان به دنيا آمدند، از پنجم رمضان مکلف مي‌شوند. قبر از سحر پنجم، اما اگر بعد از سحر پنجم به دنيا آمده بودند، از روز ششم شروع کنند. اين براي دخترخانم‌ها است.
براي آقا پسرها هم مي‌دانيد که آقا پسرها بايد پانزده سال تمام شده باشد. ولي غالباً اينطور است که آقا پسرها قبل از اينکه پانزده سالشان تمام شود، علائم ديگري که نشانه‌هاي بلوغ شد برايشان پيش مي‌آيد، بنابراين آنها به اين شکل يا اگر علائم بلوغ در آنها هست روزه بر آنها واجب است. يعني اگر علائم ديگر که نشانه‌ي بلوغ است و در رساله‌ها هم نوشتند مثلاً مصادف يک تغييرات هورموني در بدنشان هست که هورمون‌هايي از بدنشان خارج مي‌شود، اگر آن علائم پيش آمده ديگر نبايد منتظر باشيم که پانزده سالشان تمام شود. غالباً به پانزده سال نمي‌رسد و زودتر محقق مي‌شود. آنوقت ديگر روزه واجب مي‌شود. دوستان توجه داشته باشيد که تاريخ شناسنامه‌ها دقيق باشد. چون بعضي روز تولد شناسنامه مي‌گيرند و بعضي با چند روز فاصله مي‌گيرند. البته الآن چون گواهي ولادت را از زايشگاه مي‌برند معمولاً دقيق است.
من دو تقاضا دارم اولاً دخترخانم‌هايي که سال اول تکليفشان هست و ما سنشان را گفتيم، آيا مي‌توانند روزه بگيرند يا نه؟ بله مي‌توانند. اگر ما مقداري براي اينها آسايش را فراهم کنيم، استراحت بکنند. دخترخانم‌ها معمولاً تا سحر بيدار هستند، سحري مي‌خورند و قرآن مي‌خوانند و مي‌خوابند و ديگر بعد از ظهر بيدار مي‌شوند. استراحت کنند. غذاي مناسب ميل کنند. آنهايي که اطراف هستند مراقبت کنند، محبت کنند. خواهر و برادر بزرگتر رعايت حال اينها را بکنند. اينها را تشويق کنند. مثلاً افطار روز اول زنگ بزنند، دايي و عمو و مادربزرگ و پدربزرگ زنگ بزنند. تشويق کنند!
مسأله ديگر اين است که در سوره مبارکه بقره آيه 184 مي‌فرمايد: «وَ عَلَى‏ الَّذِينَ‏ يُطِيقُونَهُ» کساني که طاقت ندارند. ضعف نه، اينکه روزه مي‌گيرد ضعف پيدا مي‌کند. خوب روزه هست و ضعف! فقها تصريح کردند. مثل اينکه مي‌گويد: آقا روزه مي‌گيرم از بعد از ظهر به بعد ديگر چشمم سياهي مي‌رود. بعد از افطار خوب مي‌شود. نيم ساعت به افطار ديگر چشم تار مي‌شود. بعد از افطار هم خوب مي‌شود. ضعف مجوز نيست. اما اگر معمولاً نمي‌تواند تحمل کند، روزه نگيرد. پس دختر خانم شما سال اول تکليفش است. اگر با شرايطي که گفتيم مي‌تواند روزه بگيرد، بگيرد. اما اگر نه دختر خانم ضعيف است و طاقت ندارد و نمي‌تواند تحمل کند، نگيرد.
البته يک راه ديگري هم هست اينکه مثلاً يک روز در ميان بگيرد. هرچقدر که مي‌تواند، ضعف مجوز نيست. «وَ عَلَى‏ الَّذِينَ‏ يُطِيقُونَهُ» اگر کسي طاقت و توان ندارد، نگيرد. خانواده‌هايي که شک دارند و دل چرکين هستند، اشکال ندارد، حاج آقاي ماندگاري هم تذکر دادند. چهار فرسخي بروند، از شهر چهار فرسخ دور شوند، آنجا يک آبي مي‌خورد، بالاخره مسافر شده است.    بعد دوباره برگردد و به شهر بيايد.
کساني هم که کنکور دارند، منتهي کنکوري‌ها خيلي‌ها اينطور برنامه‌ريزي کردند که روزها استراحت کنند و شب‌ها مطالعه کنند. دوازده ساعت شب مطالعه کند و روز استراحت کند. اگر مي‌خواهند روزه بخورند در شهر نخورند، چهار فرسخ دور شوند که مسافر شوند. اين از مسأله اول.
شريعتي: يک تبريک هم به روزه اولي‌ها بگوييم. انشاءالله ما را در سحرهاي پرنورشان دعا کنند. امروز صفحه 589 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه مطففين و آيات ابتدايي سوره مبارکه انشقاق در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود.
«عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «35» هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ «36»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ «1» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ «2» وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ «3» وَ أَلْقَتْ ما فِيها وَ تَخَلَّتْ «4» وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ «6» فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ «7» فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً «8» وَ يَنْقَلِبُ إِلى‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً «9» وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ «10» فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً «11» وَ يَصْلى‏ سَعِيراً «12» إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً «13» إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ «14» بَلى‏ إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً «15» فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ «16» وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ «17» وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ «18» لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ «19» فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «20» وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ «21» بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ «22» وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ «23» فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «24» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «25»
ترجمه: در حالى كه بر تخت‏هاى بهشتى نظاره‏گرند.كه آيا كافران كيفر عملكرد خود را ديده‏اند؟
به نام خداوند بخشنده مهربان‏. آنگاه كه آسمان شكافته شود. و پروردگارش را فرمان برد كه چنين سزاوار است. و آنگاه كه زمين هموار شود. و آنچه در آن است بيرون اندازد و خالى گردد. و به فرمان پروردگارش گوش سپرد كه چنين سزد. هان اى انسان! تو به سوى پروردگارت تلاش بسيارى دارى و سرانجام به لقاى او خواهى رسيد. پس هر كس كارنامه‏اش به دست راستش داده شود، به زودى و به آسانى به حساب او رسيدگى خواهد شد، و شادمان به سوى خانواده‏اش (يا همفكرانش) باز مى‏گردد. و هر كس نامه‏اش از پشت سر (و به دست چپ) او داده شود، پس زود فرياد فغان بر خواهد آورد، و داخل دوزخ خواهد شد. همانا او (در دنيا) در ميان خانواده‏اش شادمان بود. او گمان مى‏كرد كه هرگز بازنمى گردد. چرا (باز خواهد گشت) و پروردگارش به او بيناست. به شفق، (سرخى بعد از غروب) سوگند مى‏خورم، و به شب و آنچه (زير پرده سياهى خود) جمع مى‏كند سوگند، و به ماه آنگاه كه كامل گردد سوگند. كه شما همواره از حالى به حال ديگر درآييد. پس آنان را چه شده كه ايمان نمى‏آورند؟ و آنگاه كه قرآن بر آنان خوانده شود، سجده نمى‏كنند؟ بلكه كافران (آيات الهى را) تكذيب مى‏كنند. و خدا به آنچه در دل دارند آگاه‏تر است. پس ايشان را به عذابى دردناك بشارت ده. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند كه براى آنان پاداشى است ابدى و قطع نشدنى (و بى منّت).
شريعتي: همتم بدرقه‌ي راه کن اي طاير قدس *** که دراز است ره مقصد و من نو سفرم
انشاءالله خداوند متعال به همه ما عنايت کند که ماه رمضان پرباري را در کنار هم و با هم تجربه کنيم.  
حاج آقاي حسيني: يادآوري کنم که دوستان گفتند: تاريخ سن تکليف و حديث امام رضا را در کانال مي‌گذارند. مسأله‌ي دوم روزه صاحبان مشاغل سخت است. الآن ماه رمضان مي‌آيد و مي‌گويند: در گرما چطور روزه بگيريم؟ کشاورزها، معدن کارها، نانواها، راننده‌هاي تاکسي مي‌گويند: چطور روزه بگيريم؟ من يک تقاضا دارم اين است که اين ماه‌ کارفرماها يک تخفيفي به کارگرها بدهند. من براي کارفرماها يک حديث بخوانم. قبول داريم خدا جبران مي‌کند يا نه؟ حديث داريم «من خَفَّفَ‏ فِي‏ هَذَا الشَّهْرِ» کسي که به زير دستش تخفيف بدهد، «خَفَّفَ اللَّهُ عَلَيْهِ حِسَابَهُ» (امالي صدوق/ص93) تو اينجا آسان گرفتي، ما هم آنجا آسان مي‌گيريم. شما رها کن و تخفيف بده، يقين بدان او هم تخفيف مي‌دهد. حالا به جاي ده ساعت، هفت ساعت کار کنند. کارفرماها تخفيف بدهند. خود دولت اين کار را انجام بدهد. در اين سالهاي اخير ما نديديم دولت اين تخفيف را بدهد. ما قبول داريم کار مردم و همه اينها درست است. ولي من يک محاسبه ساده عرض کنم. اگر دولت در ماه رمضان يک ساعت و نيم مثلاً تخفيف بدهد و ساعت کاري را کم کند، در بيست روز سي ساعت مي‌شود. اين را در يازده ماه ديگر پخش کند. سه ساعت اگر اضافه کار بدهد اين جبران مي‌شود. در يازده ماه، ماهي سه ساعت اضافه کنند، سي ساعت پر مي‌شود.
خدا مرحوم شهيد بهشتي را رحمت کند. مقاله‌اي از ايشان مي‌خواندم. مي‌فرمودند: متأسفانه بعضي‌ها به جاي اينکه بياييم قوانين اسلام را قشنگ بيان کنيم که نگاه اسلام چيست؟ فلسفه‌ي دين چيست؟ نه اينکه بعضي حاکم‌ها و مسئولان مزاجشان مزاج تنبلي هست، فوري نمي‌خواهند دنبال کارهاي پرمسئوليت ابتکاري داشته باشند، روشنفکري‌شان گل مي‌کند. که آقا روزه داري به کار و اقتصاد ضرر مي‌زند. چه کار کنيم؟ نمي‌شود. فکري براي روزه بکنيد. نه، فکري براي کارهاي خودمان بکنيم. بنابراين هم کارفرماها و هم دولت يک تخفيفي بدهند.
من يک سؤالي مي‌کنم، الآن يک مشکل، مشکل نانواها هست. سؤال من اين است. نانواي روزه دار مي‌خواهد روزه بگيرد. جلوي تنور بايستد. چه کسي گفته بقيه که روزه نمي‌گيرند، روزه خوار هستند، مريض است. مسافر است. اما چه کسي گفته: بايد نان داغ تنوري و خاشخاش و دو رو کنجد بخورد؟ نزديک افطار نانوايي‌ها را ببينيد. سي نفر نشستند در صف که براي افطار نان خاشخاش دو رو کنجد بخرد. خوب شما نان فطير بخور که اين بنده خدا به روزه‌اش برسد. نانوايي‌ها شب پخت کنند. بعضي‌ها نان را در فريزر مي‌گذارند، در يخچال مي‌گذارند. حتماً نبايد نان از تنور سر سفره افطار برود. يکوقت عرض کرديم اگر دين در متن زندگي ما باشد مي‌شود اين کار را انجام بدهيم.
شريعتي: با توجه به اين دو مسأله‌اي که عرض کردند، هرکدام ما در دين داري‌ ديگران و در کمک به دين داري سهم داريم و سهم هرکدام ما چقدر است.
حاج آقاي حسيني: اينطور نيست که از صبح اول وقت کلمن آب را بغل دستش بگذارد، بگويد: کار من سخت است. سفره‌اش را هم بگذارد و بگويد: ما کشاورز هستيم. ما معدن کار هستيم. ما نانوا هستيم. ما راننده هستيم. اينطور نيست مگر اينکه به يک حد حَرج برسد. حرج اين است که بگويد: من مي‌خواهم اورژانس را خبر کنم. اگر اينطور باشد مي‌شود خورد. در مسأله اول گفتيم دخترخانم‌هايي که سال اول روزه گرفتنشان است، با آنها مدارا کنيد، مهرباني کنيد، استراحت کنند، روزه بگيرند. نگوييم: نمي‌شود و نمي‌توانند. يک روز در ميان بگيرد. تا مي‌شود باب روزه خواري را باز نکنيم.    
شريعتي: روزه اولي‌ها هم روزه بگيرند هرجا کم آوردند روزه را بخورند؟
حاج آقاي حسيني: بله، يکوقت هست برايش ضرر دارد. اصلاً از صبح روزه باشد برايش ضرر دارد. اين يک بحث ديگر است. مخصوصاً در برابر اين مشاغل سخت، ما حکم خدا را داريم مي‌گوييم. شايد کسي پيام بدهد که شما زير کولر نشستيد و براي مردم مسأله مي‌گوييد. ما اين مسأله را هزار بار گفتيم، دين در متن زندگي باشد اين کارها همه شدني است.
عده‌اي از دوستان که در کشور ديگري زندگي مي‌کنند، ماه رمضان ايران مي‌آيند، مي‌گويند: آنجا روزها بلند است. 22 ساعت است. يازده ماه برنامه‌ريزي کرديم که مرخصي ما در ماه رمضان باشد، ايران بياييم حرم امام رضا برويم و بتوانيم روزه بگيريم. به قول يکي از علماي بزرگ، خدا رحمتشان کند. ما مي‌خواهيم همه کارهايمان را بکنيم، اگر چيزي اضافه آمد خرج دين کنيم. همه زندگي ما دست نخورد و چيزي اضافه آمد خرج دين کنيم. آنوقت لازمه‌اش اين است. اي بابا چطور از شنبه روزه بگيريم؟ اين هم حکم خدا شد؟    
خواهش مي‌کنم شماره مسأله‌ها را داشته باشيد که اگر سؤالي بود، بگوييد: مسأله شماره چند را بگوييد. اگر مسأله‌اي هم نظر خاص شما هست پيامک بدهيد که مثلاً احکام خانواده را بيشتر بگوييد. احکام تجارت را بيشتر بگوييد. يا هر مسأله‌اي که به ذهن شما مي‌رسد بهتر است مطرح کنيم.    
شريعتي: اين پنجشنبه که در شيراز هستيم. از پنجشنبه آينده انشاءالله حاج آقاي حسيني از احکام براي ما خواهند گفت. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي حسيني: خدا را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم به همه ما قابليت ورود به ماه رمضان را عنايت بفرما. به مريض‌ها لباس عافيت بپوشاند. حوائج همه عزيزاني که به ما التماس دعا گفتند را به حق صديقه طاهره برآورده به خير بفرما.    
شريعتي: بهترين‌ها نصيب شما شود.