برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: بررسي پيامهاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 24-12-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
عشق از من و نگاه تو تشکيل ميشود *** گاهي تمام من به تو تبديل ميشود
اي عابر بزرگ که با گامهاي تو *** از انتظار پنجره تجليل ميشود
تا کي سکوت مبهم شبهاي انتظار *** بر ديدگان غم زده تحميل ميشود
يک روز هم به پاس غزلهاي چشم تو *** بازار وزن و قافيه تعطيل ميشود
آن روز هفت سين اهورايي بهار *** موعود با سلام تو تکميل ميشود
شريعتي: «اللهم عجل لوليک الفرج» سلام ميکنم به همه شما. انشاءالله دلهاي شما بهاري و گرم باشد. به سمت خدا خوش آمديد. حاج آقاي حسيني سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: عرض سلام خدمت همه بينندگان و شنوندگان برنامه سمت خدا دارم. مثل هميشه همهي پيامها را بدون استثناء خوانديم و انشاءالله به پيامها پاسخ ميدهيم.
شريعتي: امروز يک جمعبندي از مباحث هفتههاي اخير داريم. در خدمت شما هستيم.
حاج آقاي حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم. اگر بتوانيم تقريباً به هفت، هشت مورد از پيامها که بيشتر در اين موضوعات واحد بوده است اشاره ميکنيم. پيام اول اين است که گلايههاي فراواني داشتيم هم اين هفته و هم هفته گذشته، خانمهايي که ميگويند: شوهر ما ازدواج دومي انجام داده است ولي بعد از آن ازدواج خيلي به ما بيتوجهي ميکند. بيمحبتي ميکند. با عدالت رفتار نميکند. ظلم و بدي و بداخلاقي ميکند. از اين پيامها فراوان داشتيم.
عرض کنم که ما وارد بحث ازدواج مجدد نميشويم. بحث اين است کساني که اين کار را به هر دليلي انجام دادند، آيا اين منصفانه است که بخواهيم اينطور با همسر اول برخورد کنيم؟ يقين دارم اگر بگوييم: خانمهايي که اين مشکل در زندگيشان هست، پيام بدهند. باور کنيد شايد سامانه برنامه از کار بيافتد. اين براي جامعه اسلامي و نظام ديني بد است. ما ادعاي مسلماني داريم. خدا را قبول داريم. پيغمبر را قبول داريم. قيامت را قبول داريم. آقاي محترم شما دوران فقر و گرفتاري و مشکلاتت با اين خانم گذشته است. آن روزي که هيچي نداشتي، مستأجر بودي. بيکار بودي، درآمد کمي داشتي و وضع مالي خوبي نداشتي، حالا امروز که وضع ماليات خوب شده رفتي يک ازدواج ديگر کردي و به اين اولي ظلم ميکني.
کسي نوشته که من سي سال است با اين آقا ازدواج کردم. رفته يک ازدواج دومي انجام داده، يکي از دستوراتي که به من ميدهد، اين است که الزام ميکند دختران من بايد خانهي عيال دوم ايشان را تميز کنند. ظرفهايش را بشويند و کارهايش را بکنند. من دوست ندارم پيامهاي تلخ را بخوانم. اما آيا اين با مسلماني سازگار است؟ شما حق داري به فرزند دختر يا پسرت دستور بدهي که به عيال دوم من خدمت کنيد؟ من بيشتر ميخواهم از نظر قرآني به اين بحث بپردازم. اصلاً کاري به اصل بحث ندارم.
اين آيه را همه بلد هستيم. آيه سوم سوره مبارکه نساء ميفرمايد: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَة» (نساء/3) اگر کسي خوف اين را دارد که نتواند به عدالت رفتار کند، حق ندارد اصلاً ازدواج دوم انجام دهد. خدا مرحوم علامه طباطبايي را رحمت کند، ذيل اين آيه در تفسير الميزان و هم مرحوم شهيد مطهري به يک مناسبتي نکته جالبي را تذکر دادند. فرمودند: قرآن نميگويد «فان عَلِمتُم» اگر يقين داريد که به عدالت نميتوانيد رفتار کنيد، خوفش را داريد. در ماه رمضان اين مسأله را زياد ميگوييم. ميگوييم: اگر کسي يقين دارد روزه برايش ضرر دارد نبايد بگيرد. يکوقت يقين ندارد، خوف دارد. خوف را آنجا احتمال عقلا معنا کرديم. روزه نگير! قرآن ميگويد: يقين که هيچ، خوفش هم داشته باشيد احتمال عقلايي هم داشته باشيد، انجام ندهيد. حالا اين سؤال مطرح است که عدالت در چيست؟ من دو بار ازدواج کردم. همسر دوم دارم. عدالت يعني چه؟ در محبت بايد مساوي عمل کنم يا رفتار من بايد با اينها مساوي باشد؟ محبت در قدرت ما نيست. خارج از قدرت انسان است.
پدري هست دو تا فرزند دارد، يکي از بچههايش را بيشتر دوست دارد و دست خودش نيست. محبت قلبي در اختيار ما نيست. بالاخره يک سمت کشش بيشتر است. لذا خود قرآن که ميفرمايد: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَة» در همين سوره مبارکه نساء آيه 129 ميفرمايد: «وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» بخواهيد هم نميتوانيد با عدالت رفتار کنيد. بعضيها فکر ميکنند دو آيه با هم قابل جمع نيست. ميرفتند از ائمه سؤال ميکردند که آقا چطور يکجا قرآن ميگويد: مواظب عدالت باشيد، يکجا ميگويد: «وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا» اصلاً نميتوانيد. فرمود: نميتوانيد يعني در محبت، محبت دست ما نيست. از قدرت ما خارج است ولي اينکه ميتوانيم در عمل و رفتار ما عادلانه رفتار کنيم.
من چهار نمونه براي مخاطبين بگويم. بالاخره ما مخاطبين خودمان را مؤمنين و متديّنين فرض ميکنيم. ميگوييم: الآن خانمها و آقاياني بحث ما را ميشنوند که مؤمن و متدين هستند. قرآن را قبول دارند. پيغمبر را قبول دارند. اميرالمؤمنين را قبول دارند. اکثر همسران پيامبر زنان بيوه بودند و بزرگسال بودند و از شوهر قبليشان، فرزند داشتند. يکوقتي داستان ام السلمه را مفصل گفتيم. پيامبر رفت با او ازدواج کند، گفت: من فرزنداني دارم. ولي در عين حال پيامبر با اينکه ازدواجش اينطور بود و براساس مصالحي بود، زنهاي بيوه سالخوردهاي بودند که بعضي از آنها سه، چهار اولاد داشتند. ولي همين پيامبر خدا حتي در روزهاي بيماري، حتي بيماري آخر عمر که منجر به ارتحال رسول خدا شد، ميفرمودند: بستر بيماري را هرشب خانهي يکي از همسران ببرند که يکوقت عدالت در رفتار به هم نخورد. بعد خود پيامبر اين حديث را ميفرمودند: «اللهم ان هذه قسمتي فيما أملک» خدايا اينکه دست من است، يعني من در رفتار به عدالت رفتار ميکنم. بستر بيماري را به عدالت تقسيم ميکرد. نميگفت: مريض هستم! حال ندارم! نميتوانم جا به جا شوم! دعا ميکرد: خدايا آنچه دست من است اينطور تقسيم کردم. «فلا تؤاخذني فيما تملک و لا أملک» بخشي که ديگر دست من نيست، محبت دست توست، در آن قسمت مرا مؤاخذه نکن. ولي در رفتار من با عدالت رفتار کردم.
در حالات اميرالمؤمنين هست که «کان اذا يوم واحدة» اميرالمؤمنين دو تا همسر داشتند، اگر ميخواستند وضو بگيرند، «لا يتوض في بيت الاخري» يعني اگر امروز خانه اين همسر بودند، حتي وضويشان هم خانه همسر ديگر نميگرفتند. اگر پيامها زياد نبود من اين بحث را مطرح نميکردم. خيلي پيام داشتيم که خانمها نوشته بودند ما در دوران فقر و نداري و سختي با مرد ساختيم. حالا رفته ازدواج ديگري کرده است. حالا ازدواج کرده، چرا ديگر ظلم و اذيت ميکند؟ چرا به عدالت رفتار نميکند؟
باز در يک داستاني در تفسير روض الجنان که براي ابوالفتوح رازي است، يکي از اصحاب پيامبر معاذ بن جبل است. دو همسر داشت که در يک بيماري هردو با هم از دنيا رفتند. گفت: خوب من اول کداميک را غسل بدهم و کفن کنم؟ بالاخره هرکسي جنازهاش زودتر به خاک سپرده شود در نگاه دين احترام بيشتري است. در نگاه دين احترام اين است که ميت زود به خاک سپرده شود. گفتند: هرکدام را زودتر به خاک بسپارند به ديگري ظلم کردند. تمام زندگيام با عدالت بود. قرعه زد که اول کدام را به خاک بسپارد.
يکي از علماي بسيار بزرگ در زاهدان بود، مرحوم آيت الله کفعمي(ره)، مردم زاهدان و سيستان و بلوچستان، سني و شيعه ايشان را ميشناسند. واقعاً مرد فوق العادهاي بود. خدا آيت الله عبادي را رحمت کند که امام جمعه مشهد بود، داماد ايشان بود. آن پيرمرد بسيار بزرگي بود که بسيار نفوذ کلام داشت و بسيار مرد فوق العادهاي بود. در حالات ايشان شنيدم که دو همسر داشت. براي اينکه به عدالت رفتار کند اينقدر مواظب بود. مثلاً اگر ميخواست هندوانه بخرد، دو تا ميخريد. نه دو هندوانه براي دو همسر، دو هندوانه را نصف ميکرد، ميگفت: شايد يکي شيرين باشد و يکي نباشد. باز هم نصف از اين هندوانه و نصف از آن هندوانه به هردو ميداد. همينطور هندوانه دربسته به آنها نميداد. يعني اينقدر مواظب بود. بحث ما تعدد زوجات نيست، اما اگر خانمهايي که اين مشکل در زندگيشان هست پيام بدهند، خيلي زياد است.
آقاي محترم شما به هر دليلي دو زن گرفتي. اميرالمؤمنين در خانهاي که نوبت همسر ديگرش بود، وضو هم نميگرفت. پيامبر بسرت بيمارياش را جابه جا ميکرد براي اينکه به عدالت رفتار کند. بعضي از مؤمنين و متديّنين ميگويند: ماميخواهيم به رساله عمل کنيم. ما يکبار هم شده اين مسأله را در رسانه بگوييم، اشکالي دارد؟ اين مسألهي فقهي و فتواي مشهور فقها است که ميفرمايند: اگر کسي دو همسر دارد، اگر يک شب نزد يکي از اينها ماند، واجب است يک شب هم نزد آن يکي بماند. مشهور فقها چنين فتوايي دارند. آنوقت شما آقاي محترم رفتي همسر دوم گرفتي، خيلي نوشتند که دو ماه يکبار، شش ماه يکبار به ما سر ميزند. ميگويد: من نفقه شما را ميدهم. در بحث زندگي و ازدواج فقط مسأله نفقه هست؟
شايد بينندهها تعجب کنند. اگر کسي يک همسر دارد، فقه براي او تعيين نکرده که مثلاً بايد اين هفته برود، نه حالا نرفت هم نرفت. اينهايي که تک همسري هستند آزاد هستند. اينها هم بايد محبت کنند. بحثي در اين نيست. اما از نظر فقهي به اينها سختگيري نشده است. تمام سختگيريها براي کسي است که سراغ ازدواج دوم ميرود. سختگيري فقهي براي ازدواج دوم است. تا ازدواج دوم کرد ديگر از اينجا به بعد حق ندارد، دست خودش نيست. اگر خانه آن همسر رفت، بايد خانهي همسر ديگر هم برود. در رسالهها و کتابهاي فقهي است. اينقدر سخت گيري به کساني که ازدواج مجدد کردند شده است، براي آنهايي که تک همسري هستند سختگيري نشده است. بحث عدالت اينجا مطرخ است.
پيامبر خدا فرمود: «من كانت له امرأتان فمال إلى إحداهما» من خواهش ميکنم مؤمنين و متدينين گوش کنند. اين حرفها بايد گفته شود. با مخفي کردن و کتمان کردن به جايي نميرسد. يک ظلمي است دارد ميشود ما بخواهيم يا نخواهيم، بپذيريم يا نپذيريم. يک واقعيتي در جامعه است. هستند بسياري از کساني که ازدواج دوم انجام دادند و در اين جمع کم نيستند کساني که ظلم ميکنند. پيامبر خدا فرمود: «من کانت له امرأتان» کسي که دو همسر دارد. «فمال الي احداهما» به يکي تمايل پيدا کند و به عدالت رفتار نکند، «جاء يوم القيامة و احد شقة مائل» (سنن ابي داود/کتاب النکاح/ باب في القسم بين النساء) فرداي قيامت در حالي وارد محشر ميشود که نيمي از بدنش به زمين کشيده ميشود. مثل کسي که يک سکته سنگين کرده باشد که اختيار نيمي از بدنش را نداشته باشد. يک چنين حالتي دارد و فرداي قيامت با چنين حالتي وارد محشر ميشود. پايان اين کشيده شدن روي زمين در روز قيامت به آتش ختم ميشود نه بهشت!
چقدر اين حديث را از سيدالشهداء(ع) گفتيم که عصر عاشورا با بدن غرق به خون به امام سجاد فرمود: پسرم «يا بُنَيَّ إِيَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا يَجِدُ عَلَيْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» (کافي/ج2/ص331) از ظلم به کسي که جز خدا پناهي ندارد بپرهيز. واژهي ظلم و ظلمت يکي است. ظلم تاريکي ميآورد. ولي گاهي ما به کسي ظلم ميکنيم که او هم از ما انتقام ميگيرد. اين هم بد است. يکوقت به کسي ظلم ميکنيم آه ميکشد. امام حسين آخرين لحظه با بدن غرق به خون گفت: از ظلم به کسي که فقط آه ميکشد، بپرهيز! اين خانم چه کار ميتواند بکند؟ خيليها نوشتند ما عروس و داماد داريم، بايد آبروداري کنيم، چه کار ميتوانيم بکنيم؟ بحث عدالت در رفتار، عدالت در نفقه، عدالت در برخورد، عدالت در مسکن است.
آن هفته که در مورد مراعات همسران در دوران زايمان و بارداري اشاره کردم، در پيامها غوغا شد . يعني ما وقتي چيزهايي را نميگوييم، نميدانيم در جامعه چه خبر است. باز پيامها و شکايات فراواني از مردان هوس باز بود. ميگويند: مرد ما بعد از دو سال، پنج سال، ده سال دنبال شهوتراني و هوس بازي خودشان هستند. بعضي از آنها مؤمن و متدين هستند در قالب شرعي ميروند، بعضي هم که اهل دين و ديانت نيستند، دنبال رابطهي نامشروع ميروند. امروز با فضاهاي مجازي زمينهي آلوده شدن مردان و خانوادهها زياد است.
من خيلي سريع به آقايان عرض ميکنم که اولاً فکر نکنيد اين آتش خاموش ميشود. اگر آدم ميخواهد اين مسير شهوتراني و هوس بازي را ادامه بدهد، فکر نکنند اين آتش خاموش ميشود. اين شعلهور ميشود. خدا شهيد مطهري را رحمت کند. يک بحثي در نقد نظريهي فرويد دارند. فرويد ميگفت: آزاد بگذاريد، شما محدود کرديد، مردم حريص شدند. در رابطههاي جنسي غربيها به همين عمل ميکنند. گفت: رابطههاي جنسي را آزاد بگذاريد، تمام ميشود. شما محدود ميکنيد، مردم حريص ميشوند. شهيد مطهري ميفرمود: اشتباه فرويد اين است که انسان را نشناخت. اين قوهي شهواني انسان را نشناخت. مثل چيزي است که نفت رويش بريزيم و شعلهور تر شود. من يک مثال بزنم. شما قبول داريد دنياي غرب، فضايي که غرب به آن گرفتار شده است، همينطور هر روز يک قدم در مفاسد اخلاقي جلوتر ميرود. چون ميدان را براي خودشان باز کردند. من خجالت ميکشم بگويم: امروز غرب به کجا رسيده است. چرا؟ چون صاحب نظران و صاحب فکرانشان گفتند: آزاد بگذاريد تمام ميشود. آزاد گذاشتند، تمام شد؟ امروز فساد اخلاقي که امروز از هر نوعش وجود دارد، سير نميشود. تنوع طلب است. يادمان باشد اين آتش خاموش نميشود.
نکته بعدي اين است که انصافاً آقاي محترم اين هوس بازي و شهوتراني ارزش دارد که شما زندگي خانوادگي خودت را از هم بپاشي؟ يک نگاهي به همسر مهربانت بکن. يک نگاهي به بچهها و يک نگاهي به دختر و پسرت بکن. دختر پنج ساله داري، دختر ده ساله داري، دختر دوازده ساله داري. پسر داري، قطعاً اين هوسرانيها و شهوترانيها زندگي را از هم ميپاشد.
شريعتي: احساس ميکنم اگر اين راه خداي نکرده باز شود، ديگر آن خانه محل آسايش نيست.
حاج آقاي حسيني: ما يک حدودي به زندگيمان اراده داريم، اختياري داريم. شما يک نگاهي به دختر و پسرت بکن. ارزش دارد اين شهوتراني که زندگي را از هم بپاشي؟ نکته آخر هم که بايد عرض کنم، حديث در کافي مرحوم کليني است. امام صادق(ع) فرمود. الآن شايد خيليها بگويند: شما خلاف دين ميگويي. کجاي دين چنين منعي وجود دارد. باز شهيد مطهري يک بحثي دارد، من تقاضا ميکنم کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» شهيد مطهري را بخوانيد. کتاب خوبي است. من اولين بار اين روايت را آنجا ديدم. امام صادق فرمود: «وَ إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الْمِطْلَاقَ الذَّوَّاقَ» (کافي/ج6/ص54) خدا دشمن دارد، آن کسي که زياد طلاق ميدهد. دنبال اين است که با زنهاي زيادي باشد.
حديث ديگر داستان تکان دهندهاي است. پيامبر خدا به يکي از اصحابشان برخورد کردند. فرمودند: «ما فَعَلَتِ امرَأتُكَ» خانم شما چطور است؟ با همسرتان چه ميکنيد؟ پيامبر خدا زندگي خانوادگي اصحابشان را هم رصد ميکردند و مراقب بودند. گفت: «طَلَّقتُها» همسرم را طلاق دادم. رسول خدا فرمود: براي چه؟ طلاق دليل ميخواهد. گفت: همينطور. حضرت خيلي ناراحت شدند. بار دوم سؤال کردند: چه کردي؟ گفت: ازدواج کردم، او را هم طلاق دادم. حضرت فرمود: چرا؟ «مِن غَيرِ سُوءٍ؟!» جهتي داشت؟ «قالَ: مِن غَيرِ سُوءٍ» دلم ميخواهد زندگي من است. تنوع داشته باشد. بار سوم باز پيامبر از او سؤال کرد. گفت: من باز هم طلاق دادم. «مِن غَيرِ سُوءٍ» پيامبر فرمود: بيدليل؟! گفت: بله، دلم ميخواست. پيامبر خدا به او فرمود: «إنَّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ يُبغِضُ أو يَلعَنُ كُلَّ ذَوّاقٍ» مرحوم مطهري روي اين حديث خيلي مانور دادند. فرمود: لعنت خدا بر مردي که بيجهت زنش را طلاق ميدهد و سراغ کس ديگري ميرود. هرچيزي به اسم اينکه شرعي و قانوني است، نميشود انجام داد. بسياري از حلالها خوب نيست. طلاق مبغوضترين حلال خداست. عرش خدا به لرزه درميآيد. دين اجازه داده است، اما قانون معنايش اين نيست که حتماً انجام داد.
شريعتي: اگر در چهارچوب اخلاق حرکت نکنيم همه اين اتفاقها ميافتد.
حاج آقاي حسيني: از اين بالاتر ديگر نداريم. لعنت خدا بر مردي که با زني ارتباط برقرار ميکند، ميگويد: ولش کن، نخواستيم، يکي ديگر!
مطلب سوم که ميخواهم اشاره کنم اين است که در پيامها زياد بود، خيليها نوشتند متأسفانه در بحثهاي اخلاقي که شما گفتيد، بعضيها فکر ميکنند که اولين راه حل تا حرفشان ميشود، قهر است. خواهش ميکنم بينندهها به اين نکته توجه کنند. هم پدر و مادر در مورد بچهها، هم آقا در مورد خانمش و هم خانم در مورد آقا، قهر يعني زندان انفرادي. بدترين زندان، زندان انفرادي است. شما وقتي با همسرت قهر ميکني، مخصوصاً خانمهاي جوان، حالا اين خانم در خانه تنهاست، کسي به غير از شما ندارد. شما يک ماه است با او قهر هستي. ديوانهاش ميکني. مرد هم همينطور، باز مرد ساعاتي بيرون از خانه است، آب و هوايي عوض ميکند. يا با فرزندان ما، آقا و خانم محترم، شما که با فرزندت قهر ميکني، يک ديوار بين خودت و فرزند ايجاد کردي. بدترين عذاب زندان انفرادي است. بدترين شکنجه براي زنداني، زندان انفرادي است. انسان مدني بالطبع است. اهل انس و تماس است. شما 24 ساعت از خانه بيرون نيا. 24 ساعت در يک اتاق بمان و با هيچکس هم ارتباط برقرار نکن. روايت داريم امام صادق(ع) فرمود: «لا خير في المهاجرة» در قهر کردن خير نيست. پيامبر خدا فرمود: «فمن مات مهاجراً لاخيه» کسي قهر بکند، «کانت النار اولي به» آتش به او سزاوارتر است. اگر صلح کرد، فرمود: «السابق يسبق الي الجنه» هرکس در آشتي کردن سبقت بگيرد، او زودتر به بهشت ميرود.
من يک خواهش دارم، الآن در آستانه سال جديد هستيم. ديروز هم حاج آقاي فرحزاد فرمودند، سال جديد است، با همين کدورتها و دعواها آغاز نکنيم. با همسر، با فرزند، با دوست و رفيق و عمه و خاله قهر نباشيم. فرمود: هرکس قهر کرد اين قدمش به طرف آتش است. هرکس در آشتي سبقت گرفت، او در بهشت سبقت ميگيرد و زودتر به بهشت ميرود. سال 95 با 96 هيچ فرقي ندارد. مهم اين است که آخر سال يک کاري کرده باشيم. آقا و خانم محترم همين الآن شما زنگ بزن، پدر محترم، برادر، عمو، هرکس هست، زنگ بزند عذرخواهي کند.
حديثي بخوانم که هم در کافي شريف، هم در خصال شيخ صدوق است و هم در تحف العقول است. يکوقت يادم هست حاج آقاي فرحزاد اين روايت را ميخواندند. امام صادق به مفضل که از بهترين اصحابش است، فرمود: به اصحابت بگو اين دو کار يادشان نرود، «تزاوروا» ديدن هم برويد. «تحابوا» به هم محبت کنيد. «و ليحسن بعضکم الي بعض» بالعدل» به هم نيکي کنيد. «و تحدثوا» با هم گفتگو کنيد. الآن سال نو که ميآيد فرصت خوبي براي ديد و بازديد است. به شرط اينکه گرفتار آن تشريفات بيخودي نشويم. به کسي زحمت ندهيم. اصل ديدار و محبت و گفتگو است. فرمود: «و لا يبطنن بعضکم عن بعض» همديگر را فراموش نکنيد. مفضل به اصحاب ميگويد: «و اياکم و الهجران» مواظب باشيد قهر نکنيد. «فاني سمعت» من از امام صادق شنيدم. «و اللّه لا يفترق رجلان من شيعتنا علي الهجران» به خدا قسم دو نفر با هم قهر کنند، «إلا برئت من أحدهما ولعنته» امام صادق لعنت ميکند بر آن کسي که قهر کرده است. فرمود: من امام صادق برائت خودم را اعلام ميکنم و لعنت ميکنم بر کسي که قهر کرده است. «وأكثر ما أفعل ذلك بكليهما» به هر دو طرف، اين راوي ميگويد: دو طرف يکي ظالم است، يکي مظلوم است. فرمود: من از هردو اعلام برائت ميکنم. هم ظالم، هم مظلوم! گفت: ظالم، ظالم است. مظلوم چرا؟ فرمود: «لانه لا يدعو أخاه إلى صلته» او نيامد، تو برو. الآن چقدر از دعواها سر اين است که عمو و با برادرزادهاش سالها قهر است، ميگويد: او بايد بيايد. او ظالم، امام صادق فرمود: تو هم که مظلوم هستي، تو قدم بردار. چه برادرهايي داريم که اصلاً آدم خجالت ميکشد! چقدر عروس و مادرشوهرهايي هستند، داماد و مادرزنهايي هستند که آدم خجالت ميکشد.
شريعتي: چند وقت پيش يکي نوشته بود که در فاميل ما دو برادر بودند با هم قهر بودند، همين چند وقت پيش يکي از برادرها به هر دليلي از دنيا رفت، اين برادر دوم از وقتي برادرش را از دست داده تا الآن يک لحظه آرام نميشود. ميگويد: چرا آشتي نکردم؟
حاج آقاي حسيني: تو قدم جلو بگذار. او ظالم است و بد کرده و دعوا کرده است. او مقصر است، تو مظلوم پا جلو بگذار. فراموش کن! بعد فرمود: از پدرم شنيدم، «إذا تنازع اثنان» اگر دو نفر با هم دعوا کنند، «من شيعتنا ففارق أحدهما الآخر» اگر يکي به يکي ظلم کرد، مظلوم برود بگويد: «أنا الظالم»! من بد کردم! امام صادق فرمود: مظلوم برود بگويد: من مقصر هستم. «إن الله تبارك وتعالى حكم عدل يأخذ للمظلوم من الظالم» خدا حق تو را ميگيرد. من يقين و باور داشته باشم که خدا جبران ميکند.
من همينجا ميخواهم نکتهاي را بگويم. خانمها و آقايان گوش بکنند. آقاي محترم شما که با خانمت قهر کردي، خانم محترم شما که با همسرت قهر کردي، يادت باشد قهر طولاني يکي از زمينههاي انحرافات اخلاقي در خانواده است. مخصوصاً در مردها! خانم محترم يادت باشد اگر مردت را رها کردي، بگويي: ما سر اين مسأله دعوايمان شده است، قسم خوردم تا يک ماه ديگر هم با او حرف نزنم. مردت را رها کني، نتيجه چه ميشود؟ وقتي با مرد حرف نزني آزاد است. وقتي آزاد است کجا ميرود؟ تو تحويلش نميگيري. يک مرد جوان است. شش ماه است با او حرف نزدي. فکر نميکردي تو تحويلش نگرفتي، کسي سر راهش قرار بگيرد. يک کس ديگر به دروغ به او اظهار محبت ميکند. يکجاي ديگر او را جذب ميکنند. يک نفر ديگر را ميبيند، ميگويد: اي بابا! تو چه آدم خوبي هستي. خانم ما اصلاً ما را تحويل نميگيرد. اصلاً ولش کن! بسياري از طلاقها، منشأ آن اين است که خانم با آقا يک قهر طولاني با هم داشتند. شما دو روز با يکي قهر کن، طولاني هم نباشد. ببين ذهن شما چه ميشود؟ تمام ذهن منفيبافي ميشود. خانم محترم! شما که با همسرت قهر ميکني، ذهن شريک زندگي تو تمام منفي ميکني. تمام خوبيها از بين ميرود. در همين فاصله خداي نکرده آقايي که خانمش را رها کرده است، آقاي محترم! فکر نميکني همسرت هم انسان است. همسرت را در معرض وسوسههاي شيطان قرار ميدهي. اين يک مردي را در اين فاصله ببيند که به او ابراز علاقه ميکند. ميگويد: اي بابا! اين به من چه ميگويد؟ شوهر نامردم چه ميگفت! اگر نيازهاي عاطفي درون خانه تأمين نشد و بيرون تأمين شد، بسياري از زندگيها ريشهي به هم خوردنش از همينجا شروع ميشود.
بعضيها ميگويند: ما اصلاً حرف نميزنيم. براي اينکه اگر حرف بزنيم دعوا ميشود. سکوت کنيم بهتر است. سکوت کوتاه عيب ندارد. پيامبر خدا فرمود: «اذا غضب احدکم فاليسکت» (نهجالفصاحه/1957) اگر کسي عصباني شد، سکوت کن. اما نه سکوت طولاني! قصهاي از مرحوم آ سيد احمد خوانساري گفتيم که ايشان گفته بود: به اندازهي خوردن يک ليوان آب حوصله کن.
از خانوادهها تقاضا ميکنم، امشب شب چهارشنبه سوري است. سالهاي قبل گفتيم و باز هم تکرار ميکنيم، از وزير بهداشت شنيدم که گفت: در شب چهارشنبه سوري بعد از اين حوادث چقدر چشمها را از حدقه بيرون آوردند. واقعاً ارزش دارد؟ اين شادي است؟ البته امسال خيلي رعايت شده است. حداقل اينجا با آتشنشانها همراهي کنيم.
چون در آستانهي ولادت حضرت زهرا(س) هستيم، انشاءالله آقايان يادشان باشد، سکهها را تحويل بدهند. يا گل بدهند. ديروز حاج آقاي فرحزاد فرمودند: اين گلهايي که براي مردهها ميبريد اسراف است. بينندهها پيام دادند که چرا شما با صنعت گل مبارزه ميکنيد؟ ما با صنعت گل مبارزه نکرديم. گل را به زندهها بدهيد. شب جمعهي آخر سال اين تاج گلي که ميخواهي سر قبر مادرت ببري بگذاري، خانه همسرت ببر. براي مادرت خيرات کن. گل را گردن همسرت بيانداز. گردن پدر زنده و مادر زنده بيانداز. گل را به زندهها بدهيد که محبت را تقويت کنيم.
مطلب سوم اينکه اين بحثي که ديروز هم در برنامه اشاره شد، بحث مسابقه سه ستاره، انتخاب برنامه سمت خدا و مجري برنامه آقاي شريعتي، البته اسم برنامه سه ستاره است ولي آقاي شريعتي همه ستارهها را دارد. اگر اين برنامه تأثيرگذار است، از بينندگان ميخواهيم انشاءالله در اين مسأله هم مشارکت کنند.
مطلب آخر هم اين است که بعضي از بينندهها نوشتند اگر راست ميگويي اين را بگو که ما از علاقهمندان برنامه هستيم. آقايي از خارج کشور ديروز به من گفت: من از سوئد آمدم. در يکي از کشورهاي جنوبي سوئد زندگي ميکرد. گفت: خانم من وحشتناک علاقهمند به برنامه سمت خداست.
مطلب آخر هم اين است که من واقعيت ميگويم ضمن ارادتي که به همه بينندگان عزيز دارم، مدتهاست به تهيه کننده برنامه گفتم اگر اجازه دهيد ما خداحافظي کنيم. به نظرم صادقانه بايد صحبت کنيم. اگر يک رأي گيري باشد، چون شايد در اين پنج سال بعضيها خسته شده باشند. هرکس با يک پيامک اعلام کند که موافق حضور ما در برنامه هست يا نه.
شريعتي: ما همچنان محتاج آموزههاي نهجالبلاغه هستيم. امروز صفحه 519 قرآن کريم، آيات 16 تا 35 سوره مبارکه قاف در سمت خدا تلاوت ميشود.
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16» إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيانِ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِيدٌ «17» ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ «18» وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ «19» وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ «20» وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ «21» لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ «22» وَ قالَ قَرِينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتِيدٌ «23» أَلْقِيا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ «24» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ «25» الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّدِيدِ «26» قالَ قَرِينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «27» قالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ «28» ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ «29» يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ «30» وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ «31» هذا ما تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ «32» مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ «33» ادْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ «34» لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ «35»
ترجمه: و همانا ما انسان را آفريدهايم و هر چه را كه نفسش او را وسوسه مىكند مىدانيم و ما از شريان و رگ گردن به او نزديكتريم (و بر او مسلّطيم). (ياد كن) آنگاه كه دو فرشته (ملازم انسان) از راست و چپ، (به مراقبت) نشسته (اعمال آدمى را) دريافت مىكنند. (انسان) هيچ سخنى به زبان نمىآورد، مگر آنكه در كنارش (فرشتهاى) نگهبان حاضر و آماده (ثبت) است. و بىهوشى مرگ به راستى فرا رسد (و به انسان گفته شود:) اين همان است كه همواره از آن مىگريختى. و در صور (رستاخيز) دميده شود، اين است روز تحقّق وعده عذاب. و هركس (به صحنه قيامت) مىآيد، با او دو فرشته است كه يكى او را به جلو سوق مىدهد و ديگرى گواه اوست. (به او گفته مىشود:) همانا از اين صحنه در غفلتى (عميق) بودى، پس پرده (غفلت) تو را كنار زديم وامروز چشمت تيزبين شده است. و (فرشته) همراه او گويد: اينك (نامه اعمال او) نزد من آماده است. (خداوند به دو فرشته سائق و شهيد خطاب مىكند:) هر كفرپيشه لجوج را به دوزخ افكنيد. (آن كه) سخت مانع خير است و متجاوز و شبهه افكن. آنكه با خداوند يكتا، معبود ديگرى قرارداد، پس او را در عذاب سخت بيفكنيد. (شيطان،) همنشين او گويد: پروردگارا! من او را به طغيان وادار نكردم، بلكه او خودش در گمراهى عميق و دور بود. (خداوند فرمايد:) نزد من با يكديگر مشاجره نكنيد، من پيش از اين وعده عذاب را به شما داده بودم. فرمان (افكندن كافر در دوزخ) نزد من تغيير نمىيابد و من هرگز به بندگانم، ستم نكنم. روزى كه به دوزخ گوييم: آيا پر شدى؟ و او گويد: آيا بيش از اين هم هست؟ و بهشت را براى تقواپيشگان نزديك آورند، بى آنكه دور باشد. (به آنان گويند:) اين است آنچه به شما وعده داده مىشد كه براى هر انسان پرانابه توبهكار و حافظ (حدود الهى) است. آن كه در نهان از خداى رحمان خشيت داشته و با انابهكننده توبه كار (به سراغ خدا) آمده است. (به آنان گويند:) به سلامت وارد بهشت شويد. اين روز (براى شما) جاودانه است. براى اهل بهشت در آنجا هر چه بخواهند آماده است و نزد ما افزون (بر آن چه خواهند، موجود) است.
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: چون خيلي از عزيزان عازم سفر هستند، يک دعاي سفر هست که در کانال برنامه هم قرار دادند، اگر کسي هم سفر نرفت، غصه نخورد. چون خيليها پيام دادند که ما نه خريد عيد کرديم و نه سفر ميرويم. اشکالي ندارد. ما هم سفر نميرويم و خريد هم نميکنيم. چهارده روز را در حرم حضرت معصومه(س) هستيم. عصر عاشورا سيدالشهداء اين دعا را خواندند. «بِحَقِّ يس وَالْقُرْآنِ الْحَكيمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوآئِجِ السّآئِلينَ يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِى الضَّميرِ يا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبينَ يا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومينَ يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ يا مَنْ لايَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» خدايا به حق محمد و آل محمد مريضها لباس عافيت بپوشان. گرفتاريها برطرف بفرما. حوائج ملتمسين دعا برآورده بخير بفرما. سال آينده را سال ظهور حضرت وليعصر قرار بده. خدايا به حق محمد و آل محمد ما را هم مورد عنايت اهلبيت قرار بده.
شريعتي: بهترينها نصيب شما شود. اللهم صل علي محمدٍ و آل محمد و عجل فرجهم.