حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي – پاسخ به پرسشهاي بينندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 02-09-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما هموطنان عزيز. بينندهها و شنوندههاي نازنينمان. اميدوارم هرجا که هستيد بهترينها نصيب شما شود. حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمه الله.
حاج آقا حسيني: عرض سلام خدمت همه بينندگان و شنوندگان برنامه سمت خدا دارم.
شريعتي: امروز حاج آقاي حسيني به بخشي از سؤالات و پيامهاي شما پاسخ خواهند داد.
حاج آقاي حسيني: من يادآوري کنم که شبهاي آخر ماه صفر عزيزان مجالس را خلوت نگذارند. معمولاً دهه اول محرم و اربعين خيلي پررنگ است، آخر ماه صفر هم به مناسبت رحلت پيامبر خدا و امام رضا و امام حسن مجتبي، ولي اين چند شب گاهي مجالس خلوت ميشود. انشاءالله اين را فراموش نکنند.
- سؤال اول پرسيدند که من عروس بزرگ خانواده هستم. پدر شوهر من حدود هفتاد سال سن دارد و تا به حال يک رکعت نماز نخوانده است. ولي شرع مقدس گفته است نماز قضاي پدر بر دوش پسر بزرگ است. يعني شوهر من بايد چقدر نماز بخواند که نماز قضاهاي پدرش تمام شود؟
مسأله را من خيلي کامل توضيح بدهم اينکه گفتند: پسر بزرگ يادتان باشد که شامل دختر نميشود. پسربزرگتر، ثانياً وقتي که پدر از دنيا ميرود، پسر بزرگتر هست. و الا ممکن است پسر بزرگ زودتر از دنيا برود، ديگر نوبت پسر بعدي ميشود. هرکس الآن پسر بزرگ هست اين حکم شامل او ميشود. نکته مهم اين است که خدمت به پدر و مادر خيلي خوب است. شما عروس خانم راضي باشيد که شوهر شما به پدر و مادرش خدمت کند. بارها گفتيم: خدمت به پدر و مادر ما را از خدمت به همسر و فرزندان دور نکند. اگر شما شوهرتان را به خدمت به پدر و مادر تشويق کنيد، شما هم پدر و مادر داري و دوست داري خدمت کني. از کتاب «فضيلتهاي فراموش شده» مرحوم آخوند ملا عباس تربتي يک قصهاي دارد. وقتي پدر مرحوم ملا عباس از دنيا ميرود، ارث فراواني بر جا گذاشت. وارث تنها اين مرد بزرگ و خواهرش بود. به خواهرش ميگويد: شما برو سهم الارثت را بردار. هرچه حقت هست بردار. اين نکته را هم بگويم که خيلي پيام در مورد تقسيم ارث داريم. ارث را بين همديگر تقسيم نميکنند. بلا تکليف هستند. مثلاً يکي از بچهها نياز مالي ندارد ميگويد: باشد مهم نيست. خوب ديگري نياز مالي دارد. خيلي خوب است که زود به وصيت نامه عمل کنيم.
يکي از عزيزان ميگفت: رفيقي داشتم از دنيا رفت. بعد از مدتي خواب او را ديدم و گفتم: حالت چطور است؟ گفت: الآن خوب هستم ولي وقتي مردم هفده روز اينجا گرفتار بودم. ما هفده روز را نفهميديم جريان چيست؟ ما فرزندان تمام گرفتيم که پدر شما در عالم رؤيا چنين گفت. داستان چيست؟ گفتند: نميدانيم. بعد از چند روز زنگ زدند که ما متوجه شديم. پدر ما از دنيا که رفت تا هفده روز ما مشغول بيا و برو بوديم و بعد از هفده روز وصيت نامه پدر را باز کرديم. يعني اين بنده خدا تا هفده روز گرفتار بوده است. اگر ميخواهيد خدمتي کنيد همان روز اول فوري باز کنيد.
آيت الله احمدي ميانجي در وصيتنامهشان هست، ايشان ميفرمودند: اين مجالس تکريم زندهها است. تکريم مردهها نيست. ايشان ميفرمود: من نيازي به اين مجالس ندارم. تکريم ميت به اين است که روز اول وصيتنامهاش را باز کنيد و ببينيد چه گفته است. شب اول برايش خيرات بدهيد.
چندي پيش مجلسي رفتم، آقايي که همراه من بود ميگفت: الآن اينجا اين شاخه گلهايي که آوردند 25 ميليون ارزش دارد. اين شاخه گلها به درد ميت نميخورد. صلواتي بفرستيد. اطعامي کنيد. آن گرفتاري را برطرف ميکند. مرحوم ملا عباس تربتي به خواهرش ميگويد: برو سهم الاثت را بردار. ايشان سهم الارث را برميدارد. پدر ايشان ارث زيادي به جاي گذاشته بود. وقتي خواهرش سهم الارث را برميدارد، ميگويد: من دست به سهم الارث خودم نميزنم. تمام سهم الارث خودم را براي پدرم خيرات ميکنم. شايد پدر من زکاتي بدهکار بوده و نداده باشد. ما ميدهيم اگر بدهکار بود که هيچ، اگر نبود هم به فقرا کمک کرديم. چقدر ما در مورد صدقه گفتيم که اگر نيازمندي اطراف شما هست به آنها بدهيد. در صندوق صدقات نياندازيد. وقتي صدقه ميدهيد به نيت مظالم بدهيد. بالاخره يا شما مظالم به گردنتان هست يا نيست. اگر هست بابت آن حساب ميشود و اگر نباشد صدقه ميشود. رد مظالم هم يعني شما به کسي بدهکار هستي و او را نميشناسي. وارثش را نميشناسي. شما الآن به نيت رد مظالم بده اگر بدهکار بودي حساب ميشود. نبودي هم صدقه حساب ميشود. مرحوم ملا عباس تربتي تمام سهم الارث خودش را يکي بابت زکات ميدهد و دوم هم رد مظالم ميدهد. ميگويد: شايد پدرم به کساني بدهکار بوده و غافل بوده است. سوم ميگويد: براي خمس پدرم باشد. شايد پدرم خمسي بر گردن داشته باشد. يا اينکه بدهکار بوده اگر هم بدهکار نبوده که خمس به سادات فقير ميرسد.
اين عروس خانم که نوشته شوهر من بايد هفتاد سال نماز پدر شوهر را بخواند. اولاً خدمت به پدر و مادر خوب است. از لحاظ فقهي هم کسي نگويد: عجب مسأله خوبي شد. پس نخوانديم هم نخوانديم. پسر بزرگتر ما براي ما ميخواند. نه اينطور نيست. از نظر فقهي نمازي که پدر عصياناً نخوانده و از روي نافرماني نخوانده است بر گردن پسر بزرگتر هست؟ بعضي از علما مثل امام(ره) و مرحوم آيت الله العظمي اراکي ميفرمايند: نماز، روزه پدر و مادر، حتي اگر عصياناً و از روي نافرماني نخواندند، بر پسر بزرگتر هست. هم ميتواند خودش بگيرد و هم ميتواند اجير بگيرد. ولي اين فتواي همه نيست. بعضي از مراجع در اين مسأله احتياط ميکنند. مرحوم آيت الله العظمي گلپايگاني و مرحوم آيت الله صافي و مرحوم آيت الله خويي اينها احتياط ميکنند. ولي در عين حال بعضي مراجع ميگويند:لازم نيست. الآن از مراجع فعلي آيت الله العظمي سيستاني ميفرمايند: نه، اگر همينطور گفته ولش کن، بر فرزند واجب نيست بخواند. تازه آن نمازهايي که از او قضا شده و غافل بوده و ميخواسته بخواند، هم احتياط ميکنند. اما اگر گفته: ولش کن پسر بزرگتر دارم، چنين تکليفي بر پسر بزرگتر نيست. اگر از روي نافرماني ترک کرده تکليفي بر پسر بزرگتر نيست. اگر در بين مردم کسي هست که نماز پدرش را خوانده است، پيام بدهد و بگويد که شصت سال نماز پدرم را خواندم. نماز مادرش را خوانده است. ما نمازهاي خودمان را نميخوانيم!
- پرسيدند که شما از مزد کارگر حرف ميزنيد. همان شب مزد کارگر را بدهند. من براي چهار نفر کار کردم. از هر کدام پانصد هزار تومان طلب دارم پول مرا نميدهند و مدرک و شاهد هم ندارم. چه کنم؟
اولاً در مورد اينهايي که بدهکار هستند يادمان باشد حق کارگر خوردن ندارد. خيلي ظلم است. اگر کسي به کارگرش ظلم کند و مزدش را ندهد، خدا عملش را از بين ميبرد. چقدر گفتيم که اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه فرمود: مزد کارگر را درست بدهيد. اميرالمؤمنين فرمود: که پيامبر فرموده شرار امتي چه کساني هستند؟ کساني که کار کسي که مضطر است، ارزان ميخرند. مزد اين کارگر يک ميليون است. چرا پانصد هزار تومان ميدهي؟ ميگويد: نميخواهي برو! هزار نفر ديگر در نوبت هستند. هزار نفر نيستند، بلکه سه ميليون بيکار هستند. اين مجوز شما نيست که به اين کارگر اينطور بگويي. مزد کارگر را کامل بدهيم. از اين طرف هم به اين آقا بگويم. گاهي مثلاً ميپرسند: طولانيترين آيه قرآن چه آيهاي است؟ آيهي دِين است. اگر از کسي طلب داري بنويس و شاهد بگير. ما يک وقتي داستاني را از پيامبر خدا گفتيم که حضرت بينشان قضاوت کند. يک کسي خوب از حقش دفاع نميکرد. وقتي دفاع نکرد حضرت به ديگري رأي داد. حق براي ديگري ثابت شد. ديگري گفت: باشد. مزد ما با خدا، حضرت ناراحت شد. فرمود: حقت را بگير. حقت را بگير. چرا ميگذاري حقت را بخورند و بعد ميگويي: خدا جبران ميکند!؟ بنابراين من تقاضا ميکنم مواظب باشيد. هزاران هزار پرونده در دادگاهها تشکيل شده براي اينکه روزي بايد سند ميگرفتيم، نگرفتيم. در قراردادها و ملک و املاکمان صرفهجويي کرديم. اگر ميتوانيم بنويسم که قانوني و محضري باشد.
- پرسيدند من دختري هستم که نيازمند هستم و گرفتاري مالي دارم. من و خواهرانم گرفتاري مالي داريم. پدري دارم مدرسه ميسازد و ميلياردي کمک ميکند. ولي فرزندانش محتاج نان شب هستند.
بعضيها هستند که در محاسبات خودشان اشتباه ميکنند. ميگويد: من نيت کردم فلان مسجد را بسازم، فلان مدرسه را بسازم. بعد اين اولاد و همسر و ارحام خودش را فراموش ميکند. چهار دسته واجب النفقه ما هستند. آقاي محترم، همسر و اولاد و نوه و نتيجه شما اگر گرفتاري مالي دارند و شما ميتواني گرفتاري را برطرف کني واجب است بر شما که کمک کني. همسر، اولاد، پسر و دختر شما، نوه و نتيجه شما اگر نياز مالي دارند بعد از اينکه نفقه همسرت را دادي، اگر گرفتاري مالي دارند، بايد کمک کني. بعضي از خانمها هم هستند که ارث خوبي به آنها ميرسد. خانم محترم اين ارث را در حسابت نگذار. دخترت نياز مالي دارد. ميتواني نياز او را برطرف کني بايد بکني. دسته سوم پدر و مادر ما هستند. پدر و مادر من، پدربزرگ و مادربزرگ من، پدر پدر بزرگ من، اگر نياز مالي دارد و من ميتوانم برطرف کنم، واجب النفقه من هستند. چهارمين دسته اگر شما کبوتري، مرغي داريد و در خانه نگه ميداريد واجب النفقه شماست. ديني که ميگويد: حيواني را که در خانه حبس کردي آزاد کن برود، روزياش با خداست. تو حبسش کردي روزياش با توست. آنوقت اين دين راضي است که دختر من به نان شبش محتاج باشد، من مسجد و مدرسه بسازم. کار خير کنم؟
- پرسيدند در خانواده شوهرم چند جاري هستيم که الحمدلله همه با اخلاق و اهل دين هستيم. اما مشکل اينجاست که مادرشوهر ما يکي از عروسها را بيشتر دوست دارد. از او تعريف ميکند و بهترين کادوها را براي فرزندان او ميخرد و به او محبت ميکند. اين امر سبب دوري دلها از هم و زمينه را براي شيطان فراهم کرده است.
من به اين مادر شوهر ميگويم: شما کاري نکنيد که ميان اينها به هم بخورد. حتي اگر يک عروس خانم را بيشتر دوست داريد، اين کار درستي نيست، اين تبعيض است. نبايد بروز بدهي و اظهار کني. کسي نزد پيامبر خدا آمد و گفت: شهادت بدهيد من ميخواهم زميني را به يکي از بچههايم ببخشم. پيامبر سؤال کردند: فرزندان ديگري هم داري؟ فرمود: به آنها هم دادي. گفت: نه! حضرت فرمود: ما پيامبران شاهد ظلم نميشويم که به يکي بدهي و به يکي ندهي. يکوقت شما پنج اولاد داري و همه سر و سامان دارند و يکي گرفتاري دارد، اين هيچ! اما اگر وضع مساوي دارند نبايد تبعيض قائل شويد.
- سؤال کردند آيا يک سوم سهم امام را فقط بايد به خويشاوندان فقير داد يا ميشود براي مساجد و مدارس هم هزينه کرد؟ منظور شما از خويشاوندان فقير چيست؟
گفتيم اگر کسي خمس بر گردن دارد، بعد از يکسال گذشت از کسب و کارش اضافه آمد، مازاد درآمد دارد. خانه دارد، ماشين دارد، کربلا و مکه رفته، براي بچهاش عروس گرفته و آخر کار هم ديده ده ميليون اضافه دارد. اين دو ميليون خمس بايد بدهد. يکي ميليون سهم امام و يک ميليون سهم سادات است. سهم سادات يعني سادات فقير در برابر زکات که به غير سادات ميدهند. بارها گفتيم اين يک ميليون سهم سادات فقير را نيازي نيست به مرجع تقليد بدهيد. فتواي بسياري از مراجع مثل مرحوم آيت الله خويي و مرحوم آيت الله العظمي تبريزي، آيت الله العظمي سيستاني ميگويند: خودت اگر کسي را ميشناسي و سادات فقير سراغ داري ببر بده. سهم امام را به مرجع تقليد بدهيد. سهم سادات را خودتان بدهيد. يک ميليون سهم سادات، اگر ارحام و خويشان شما سادات هستند، واجب النفقه شما نباشند. پدر و مادر و اولاد شما نباشند. به خواهر و برادرت بده. دخترعمو و دختر خاله و دختر عمه، ارحام سيد فقير مقدم هستند. فاميل مقدم هستند و بقيه غير از پدر و مادر واجب النفقه ما هستند. طبق فتواي مقام معظم رهبري از آن سهم امام يک سوم را ميتوانيد به خويشاوندان فقيرتان بدهيد. ولي ارحام يعني ارحام نسبي، برادر و خواهر و عمو و عمه و خاله و دايي. ولي يادتان باشد ارحام نسبي يعني کساني که از ريشه به هم برميگرديد. اما سببي نه، مثلاً باجناق شما، جاري سببي هستند. اين ارحام نيست. اينکه ميگويند: صله رحم واجب است. منظور با ارحام نسبي است. باز هم ميگويم که باجناق را احترام کنيد. خانمها جاريها را احترام کنند. پدر زن و مادر زن را احترام کنيد ولي ارحام فقهي به حساب نميآيند.
- باز يک خانم گفته که زکات مالم را به مادرم ميدهم. با اين همه توضيحي که داديم درست است؟ نه. چون مادر واجب النفقه هست. به مادرت اگر داري بايد از مال خودت بدهي. خمس و زکات به واجب النفقه جايز نيست.
- گفتند: اگر پدر و مادر سيدي فرزندي را سرپرستي بگيرند. ميتوانند براي اين فرزند شناسنامه بگيرند، مثلاً به اسم سيد حسن بگيرند؟ نه اين جايز نيست. من سيد هستم. اين فرزندي که آوردم اگر سيد نيست، درست نيست. اگر سيد بود که هيچ، اگر نبود نه.
- در مورد خواستگاري پيام آمده که ما در يک شهر نسبتاً کوچک هستيم. ميشنوم که بعضيها براي پسرشان سه سال است خواستگاري ميروند. يعني در اين شهر کوچک فکر کنم يک دور به خانه همه رفتند. شما ببينيد چقدر دل دخترها را شکستند. خواهش ميکنم رعايت کنيد. اين از نظر فقهي کار بدي است.
در يک جلسهاي گفتيم که اگر دلي را بشکنيم تبديل به بلا ميشود. مثلاً همين که جهيزيه را نشان ديگران ميدهد. اين تفاخر است و دل که بشکند تبديل به بلا ميشود. همين که ميگويند: سرطان از کجا آمده است، گاهي براي همين دل شکستنها است. البته هر بلايي به معني اين نيست که آثار گناه ماست. نميخواهيم بگوييم: هروقت گرفتار بلا شديم حتماً چوب خداست. امام حسين اين همه بلا کشيد، اينها امتحان خدا بود. اهلبيتش به اسارت رفتند، اينها امتحان خداست. هرکسي گرفتار سرطان شد، فرزندش گرفتار بيماري شد و يا در تصادفي از دست رفت، به اين معنا نيست که گرفتاري شما بخاطر اين است که کسي آه کشيده است. اگر يک چنين برداشتي از کلام ما شده عذرخواهي ميکنم. خدا را به حق صديقه طاهره قسم ميدهيم همه بيماران مخصوصاً بيماران سرطاني را لباس عافيت بپوشاند.
شريعتي: امروز صفحه 407 قرآن کريم، آيات 25 تا 32 سوره مبارکه روم را تلاوت ميکنيم.
«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذا دَعاكُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ «25» وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ «26» وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «27» ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلًا مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ فِي ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «28» بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ «29» فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «30» مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ «31» مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ «32»
ترجمه: و از نشانههاى الهى آن است كه آسمان و زمين به فرمان او بر پاست؛ پس هرگاه شما را از زمين فرا خواند، ناگهان (از قبر) بيرون مىآييد (و در صحنهى قيامت حاضر شويد). و هر كه در آسمانها و زمين است از آن اوست، همه براى او فرمانبردارند. و او كسى است كه آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را (باز مىگرداند و) تجديد مىكند و اين كار براى او (از آفرينش نخستين) آسانتر است، و قدرت برتر در آسمانها و زمين مخصوص اوست؛ و او غلبهناپذير و دانا به حقايق امور است. خداوند براى شما، مثالى از خودتان زده است (و آن اين كه) آيا در آنچه ما روزى شما كرديم، از بردگانتان شريكانى را مىپذيريد، تا آنان در رزق، مساوى (و شريك) شما باشند؟ و آيا همانطور كه از يكديگر مىترسيد از بردگانتان مىترسيد؟! (شما كه در يك لقمهى نان، حاضر نيستيد با زيردستان خود شريك باشيد، چگونه بتهاى بى روح را شريك خدا مىدانيد؟!) ما آيات خود را براى گروهى كه مىانديشند، اين گونه شرح مىدهيم. آرى، كسانى كه ظلم كردند، بدون آگاهى، از هوسهاى خود پيروى نمودند. پس كسى را كه خدا گمراهش كرد، چه كسى مىتواند هدايت كند؟براى آنان هيچ گونه ياورى نيست. پس با گرايش به حقّ به اين دين روى بياور، (اين) فطرت الهى است كه خداوند مردم را بر اساس آن آفريده است، براى آفرينش الهى دگرگونى نيست، اين است دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند. (شما نيز بر اساس همان فطرت)، به سوى او روى آوريد و از او پروا كنيد و نماز را بر پا كنيد و از مشركان نباشيد. از كسانى كه دين خود را جدا و پراكنده كردند و به دستهها و فرقهها تقسيم شدند؛ و هر گروهى به آنچه نزد آنهاست شادمانند.
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: آيه اولي که تلاوت شد، از آيه 20 تا آيه 30 اين سوره ده آيه است که ده تا از نشانههاي عظمت قدرت الهي بيان شده است. آفرينش آسمان و زمين، باران رحمت الهي، در رديف اين نشانهها يکي اين است. اين نشانه در رديف بزرگترين قدرت پروردگار است. «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» خداوند ميفرمايد: همسراني براي شما خلق کرديم که وسيله آرامش زندگي شما باشد، در رديف آفرينش آسمان و زمين و مهمترين خلقت خدا، اگر ما زندگيمان به اين آرامش رسيد آنوقت نشانه عظمت اين آيه است.
- سؤال کردند محرم و نامحرم چه کساني هستند؟
اول به دخترخانمها عرض کنم که پسرعمه، پسر عمو و پسر خاله و پسر دايي به شما محرم نيستند. شوهر عمه، شوهر خاله نامحرم هستند. برادر شوهر نامحرم است. آقايي به من گفت: خواهر خانم من با من زندگي ميکند و تحت تکفل من است. يک صيغه محرميت برادر و خواهري نيست بخوانيم که اين خواهر خانم نخواهد جلوي من حجاب کند؟ بعضيها هنوز فکر ميکنند صيغه برادر و خواهري داريم که خواهر زن محرم شود. دختر عمو و دختر خاله و دختر دايي و دختر عمه و زن دايي و خواهر زن براي مرد نامحرم است.
- گفتند که من ده سال است خانم من از دنيا رفته است. بعد از ده سال ازدواج کردم. تمام طايفه همسر از دنيا رفتهام با من قطع رابطه کردند. من خلاف شرعي مرتکب شدم؟
اسلام کجا گفته که خانم يا آقايي که همسرش از دنيا رفت ازدواج نکند؟ خانم محترم شما شوهرت را از دست دادي، بعد از عده گذشتن که چهار ماه و ده روز است، اگر اضافه بر اين صبر کني دستور دين نيست. يک روز هم نبايد اضافه صبر کني.
کسي نوشته که ما در محضر رفتيم، کار به طلاق کشيده شده است. نوشتند در طلاق محضر دو نفر آمدند امضاء کردند و رفتند و بعد آقا صيغه طلاق را اجرا کرد. اين درست است يا نه؟ حتماً باطل است. اسلام طلاق را سخت گرفته است. ازدواج آسان است اما طلاق سخت است. بايد طلاق در حضور دو نفر عادل انجام شود. عادل و حاضر، نه اينکه امضاء کنند و بروند. اين را به اين جهت گفتم که يادمان باشد که سختي براي اجراي طلاق سخت است ولي رجوع و بازگشت و ازدواج آسان است.
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: خدا را به حق صديقه طاهره قسم ميدهيم آنچه خير است براي همه ما مقدر بفرمايد. انشاءالله خداي متعال امر ازدواج و اشتغال جوانهاي ما را با تدبير مسئولين و تلاش پدر و مادرها به خوبي مقرر بفرمايد.
شريعتي: والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آل الطاهرين.