حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي – اهميت عزاي حضرت سيدالشهداء(عليهالسلام)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: اهميت عزاي حضرت سيدالشهداء(عليهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 13-07-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
اگر چه مثل محرم نميشوم هرگز *** جدا ز حلقه ماتم نميشوم هرگز
مرا ببخش مرا چون که خوب ميدانم *** که توبه کردم و آدم نميشوم هرگز
اسير جاذبه حسن يوسف ياسم *** که محو در گل مريم نميشوم هرگز
نَمي فرات بياور، چرا که من قانع *** به سلسبيل و به زمزم نميشوم هرگز
گناهکارم و اما بدون اذن شما *** نصيب خشم جهنم نميشوم هرگز
قسم به قلب سپيدت سياه پوش کسي *** به جز شهيد محرم نميشوم هرگز
به جان عشق قسم غير چهارده معصوم *** به پاي هيچکسي خم نميشوم هرگز
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما هموطنان عزيزم. بينندهها و شنوندههاي خوب و نازنينمان. عزاداريهاي شما قبول باشد. انشاءالله دل و جان ما به نور سيد الشهداء روشن باشد. حاج آقاي حسيني قمي سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: عرض سلام خدمت همه بينندگان و شنوندگان برنامه سمت خدا دارم. شعر بسياري زيبايي خوانديد. اشاره به شعر قديمي کنم که ميگويد:
باز اين چه شورش است که در خلق عالم است *** باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
جن و ملک برآدميان گريه ميکنند *** گويا عزاي اشرف اولاد آدم است
در بارگاه قدس که جاي ملال نيست *** سرهاي قدسيان همه بر زانوي غم است
اين شعر زيباي نَيّر تبريزي از شعرهايي است که کهنه نميشود. گفت:
اي گروه هرکس ندارد هواي ما *** سر گيرد و برون رود از کربلاي ما
اين عرصه نيست جلوه گر روبَه و گُراز *** شير افکن است باديهي ابتلاي ما
تا دست و رو به خون نشست، مي نيافت کس *** راه طواف در حرم کبرياي ما
ما پروريم دشمن و در خون کشيم دوست *** کس را وقوف نيست به چون و چراي ما
ناداده تن به زاري و نا کرده ترک سر *** نتوان قدم گذاشت به خلوت سراي ما
ما را هواي سلطنت ملک ديگر است *** کاين عرصه نيست در خور فَرّ هماي ما
يزدان ذوالجلال به خلوت سراي عشق *** آراسته است بزم ضيافت براي ما
برگردد آنکه با هوس کشور آمده *** سر ناورد به افسر شاهي گداي ما
برگشت هرکه طاقت تير و سنان نداشت *** چون شاه تشنه کاري به شمر و سنان نداشت
واقعاً اگر هزار بار حمد خدا را بکنيم که به يک محرم ديگر رسيديم کم است. خيليها روزيشان نبود محرم امسال باشند. دو روز پيش با دنيا وداع کردند. وقتي کساني در رکاب سيد الشهداء (ع) به شهادت رسيدند گفتند: خدايا ممنونيم، ما نبايد بگوييم. اين جمله بسيار زيباي برير که آدم دلش ميخواهد در هر جلسهاي بخواند. به امام حسين(ع) وقتي حضرت فرمود: هرکس ميخواهد برود، فرمود: خدا بر سر ما منت گذاشته که در رکاب شما بجنگيم و در راه شما قطعه قطعه شويم. خدا بر ما منت گذاشت. خدا بر ما منت نگذاشته که ما را به يک محرم ديگري رساند. نبايد ممنون باشيم؟ نبايد قدردان اين نعمت باشيم؟ اينقدر محرمها بيايد و برود و ما زير خاک باشيم. قدر بدانيم. هرچه ميتوانيم براي ابي عبدالله سرمايهگذاري کنيم.
من چندي پيش خدمت بزرگواري بودم. پدر و مادر گرانقدري بودند. ميگفتند: ما نگران بچههايمان هستيم. به ما يک راهکار نشان دهيد. چهار پسر داشت، ميگفت: هرچه بگويي حاضر هستيم هزينه کنيم که اينها حفظ شوند و ايمانشان حفظ شود. گفتم: يک هيأتي تأسيس کنيد روي دوش بچهها بگذاريد که اينها گره بخورند.
يکي از مراجع بزرگ ميفرمودند: اساس دين تعقل و خرد و ايمان است. ولي بخش عمدهي دين همان بخش احساس است. آن احساسات پاک، يعني واقعاً يک محرم که ميآيد جوانهاي ما خيلي بيمه ميشوند. شيطان خيلي بايد تلاش کند که اينها را جدا کند. ببينيد چقدر وهابيها خشن و بيعاطفه هستند؟ سنگدل هستند. هرکس مکه و مدينه رفته باشد، ديده است. روح نيست. چون احساسات پاک را ندارند. بنابراين من تقاضا ميکنم پدر و مادرهايي که نگران جوانهايشان هستند، دستشان را در اين هيأتها مشغول کنند. تشويقشان کنند. کمک کنند.
خدا مؤسس حوزه علميه قم مرحوم آيت الله العظمي حائري را رحمت کند. زمان رضاخان عزاداري ممنوع بود. مجالس روضه ممنوع بود. کسي به آيت الله حائري گفته: بود چقدر غصه ميخوري. يک کار مستحبي است که جلويش را گرفتند. فرمودند: بله مستحب است ولي مستحبي است که هزار واجب از اين بيرون ميآيد. مستحبي است که هزار واجب از اين بيرون ميآيد.
من هفته گذشته خدمت يکي از مراجع بزرگوار تقليد بودم. قصهاي را براي من نقل کردند. يک کسي يک جملهاي در مورد شش ماههي سيد الشهداء فرمودند. ايشان گفتند: مواظب باشيد چه ميگوييد. بعد گفتند: من حياتم را از شش ماههي ابي عبدالله دارم. فرمودند: چندي پيش بيمار شدم. به حدي که ديگر از حيات خودم نا اميد شدم. وصيت نامهام را نوشته بودم. با بچههايم وداع کردم. يقين کردم که ميروم. شب در عالم رؤيا مجلسي را ديدم که وارد مجلس شدم. روضه علي اصغر(س) خوانده ميشد. همان حضور در مجلس را من نشانه توجه اين شش ماه و شفاي خودم گرفتم. بنده از خواب که بيدار شدم. همسرم را صدا کردم و گفتم: خانم بيا که شش ماهه مرا شفا داد. در خانه گشتم دو کتاب داشتم يکي مقتل ابي مخنف و يکي لهوف سيد بن طاووس، اين دو را برداشتم. من روضه ميخواندم و همسرم سينه ميزد. به برکت توجه شش ماهه ابي عبدالله عزاداري کرديم. هرچه ميخواهيم از ابا عبدالله الحسين بخواهيم.
تفسير فرات از مصادر قديمي ما است. در بعضي شهرها از دهه اول محرم کارشان را تعطيل ميکنند. خودتان را وقف سيد الشهداء کنيد. اميرالمؤمنين فرمودند: پيامبر خدا خانه فاطمه زهرا(س) آمدند. صديقه طاهره محزون بودند. پدر بزرگوارشان فرمودند: فاطمه جان! چرا محزون هستي؟ياد محشر افتادم. ياد سختي قيامت افتادم. پيامبر خدا فرمودند: روز قيامت خداوند خلق اول و آخر را در يکجا جمع ميکند. منادي ندا ميدهد، اهل محشر! چشمهايتان را ببنديد و سرهايتان را پايين بياندازيد تا فاطمه عبور کند. فاطمه زهرا ميخواهد وارد محشر شود. پيامبر خدا فرمودند: جبرائيل در محضر شما ميآيد، ميگويد: يا فاطمه! هرچه ميخواهي بخواه. فاطمه زهرا چه ميخواهد؟ پيامبر فرمود: فاطمه جان تو از خدا اين تقاضا را داري. حسن را نشان من بده. حسين را نشان من بده. اين دو ميآيند، خون از رگهاي سيد الشهداء (ع) ميجوشد. امام با بدن بيسر وارد محشر ميشود. خون از رگهاي بريده ميجوشد. در قيامت چه شود!! علامه اميني(ره) ميفرمودند: خدا عزاي حسين را در قيامت برپا ميکند. شما مجسم کنيد که از يک طرف فاطمه زهرا وارد شود، از يک طرف امام حسين وارد شود. با بدن بيسر، مرحله دوم باز جبرائيل خطاب ميکند: يا فاطمه حاجت خودت را بگو. عزاداران فاطمه زهرا مرحلهي دوم عرضه ميدارد آنهايي که براي حسين من گريه کردند، مجلس گرفتند و عزاداري کردند، خداوند به حضرت فاطمه خطاب ميکند: بهشت منتظر شماست، شما بهشت را معطل نگذاريد. هرکس ميتواند دنبال شما بيايد، بيايد به بهشت برود. چه کساني ميتوانند؟ اينجا بايد مشخص کنيم.
اين روزها و اين شبها، در زندگي و رفتار و اعمالمان، به خدا ضرر ندارد. اين دهه محرم بياييم يک مقدار بهتر زندگي کنيم. بهتر عمل کنيم. بعضي از ابزار گناه را در خانههايمان خاموش کنيم. اگر ماهواره داريم به احترام سر بريدهاي که ميخواهد وارد محشر شود خاموش کنيم. انشاءالله خدا ما را هدايت کند و دست ما را بگيرد. اگر موردي بدي در گوشيها داريم، عکسي و فيلمي هست به احترام امام حسين نبينيم.
جمعهاي ما طوري باشد که ما را راه بدهند. وقتي فاطمه زهرا راه ميافتد و جمع ارادتمندان ايشان به دنيال ايشان راه ميافتند، تمام اهل محشر وقتي به اين صحنه نگاه ميکنند، ميگويند: اي کاش ما فاطمي بوديم. اي کاش حسيني بوديم. کاش علوي بوديم.
مواظب باشيم در زمين دشمن بازي نکنيم. به وسوسههاي دشمن گوش نکنيم. امسال حج خانه خدا تعطيل شد. خدا عذاب آل سعود را بيشتر کند. حج عمره تعطيل شد. کسي آمار دارد که اين ميلياردها هزينه حج عمره کجا هزينه شد؟ در همين مجالس بحث صدقه و انفاق و دستگيري از ديگران هست، تا دل نرم نشود کارها آغاز نميشود.
باز يک حديثي است که شيخ مفيد از امام صادق(ع) نقل کردند. روز قيامت وقتي خلق اول و آخر جمع ميشوند، فاطمه زهرا(س) وارد محشر ميشود، هفتاد هزار فرشته فاطمه زهرا را همراهي ميکنند. فاطمه زهرا وقتي وارد محشر ميشود، پيراهن خونين سيدالشهداء در دستش هست. ميفرمايد: خدايا اين پيراهن فرزند من است. ميداني با فرزند من چه کردند.
باز در کتاب لهوف سيد بن طاووس هست که روايت ديگري باز در مورد پيراهن سيد الشهداء است. رؤياي از جناب سکينه(س) است. ميگويد: وقتي من فاطمه زهرا(س) را ديدم. رفتم خدمت حضرت شکايت کنم، گفتم: حسين ما را کشتند. فاطمه زهرا فرمود: يا سکينه آرام بگير. رگ قلب مرا پاره کردي. اين پيراهن خونين پدرت حسين است. از من جدا نميشود تا قيام قيامت. که در قيامت اين پيراهن به دست صديقه طاهره(س) است.
در لهوف مرحوم سيد بن طاووس هست که در حالات امام سجاد است و روايت را امام صادق بيان ميکند. امام صادق فرمود: «أن زين العابدين بکي علي أبيه» امام سجاد(ع) چهل سال گريه کرد. «فاذا حضر الافطار» روزها را روزه ميگرفتند و شبها را شب زنده داري ميکردند. وقتي افطار حضرت را ميآوردند ميل نميکردند. خادم حضرت به حضرت ميگفت: آقا چرا ميل نميکنيد؟ امام سجاد ميفرمود: «و قد قتل ابن رسول الله جائعا؟، و کيف أشرب و قد قتل ابن رسول الله عطشانا» پسر پيغمبر تشنه و گرسنه بود. تکرار ميکردند، سر سفره افطار گريه ميکردند تا اينکه غذاي حضرت با اشک چشم حضرت مخلوط ميشد. خداوند روضه حضرت سيد الشهداء را براي حضرت آدم خوانده است. جبرائيل براي ابراهيم خوانده است. همه انبياء و اولياء خبر داشتند. روايت پيامبر مفصل است. ولي اين يکي دو حديث را تبرکاً خواندند.
ما تازه از غدير گذشتيم. اگر در غدير حق اميرالمؤمنين شناخته ميشد و بعد از غدير وفاداري نشان داده ميشد، کربلا پيش نميآمد. اين جمله زياد شنيده شده است. اين جمله معروف است. در لهوف سيد بن طاووس هست که بيبي زينب(س) وقتي در روز عاشورا کنار بدن پاره پاره برادرشان سيدالشهداء(ع) آمدند، اين جمله از بيبي زينب(س) است. عرضه داشت: حسين من، جانم به فدايت، پدرم به قربان تو گردد. که لشگر تو را روز دوشنبه غارت کردند. کربلا عاشورا دوشنبه نبود. معروف است که امام حسين شب جمعه مهلت خواست. ولي زينب(س) ميفرمايد: دوشنبه، دوشنبه همان روزي است که در سقيفه نشستند و غدير يادشان رفت. در منابع معروف است. روايت زياد داريم.
کتاب «الکامل في التاريخ» از معروفترين کتابهاي تاريخي ابن اسير است. براي هفتصد سال پيش است، سه برادر بودند که از علماي برجسته اهل سنت بودند. يکي تاريخ دارد. يکي لغت دارد. اين ضياء الدين ابن اسير است که در ادبيات است. عبارتي دارد که براي من جالب بود. «و اعلم ان الحسين لم يقتل يوم کربلا و انما قتل يوم السقيفه» امام حسين را در کربلا شهيد نکردند، در سقيفه به شهادت رسيد.
شريعتي: امروز صفحه 358 قرآن کريم آيات 59 تا 61 سوره مبارکه نور براي شما تلاوت ميشود.
«وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «59» وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «60» لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «61»
ترجمه:و هر گاه كودكان شما به حد بلوغ رسيدند، پس بايد همانند كسانى كه قبلًا بالغ شدهاند، (در همه وقت) اجازه (ورود) بگيرند. خداوند اين گونه آيات خود را براى شما بيان مىكند و خداوند دانا و حكيم است. بر زنان وانشستهاى كه اميدى به ازدواج ندارند، باكى نيست كه پوشش خود را زمين گذارند، به شرطى كه زينت خود را آشكار نكنند. و عفّت ورزيدن براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و آگاه است. بر نابينا و لنگ و بيمار و بر خودتان ايرادى نيست كه بخوريد از خانههاى خود يا خانههاى پدرانتان يا خانههاى مادرانتان يا خانههاى برادرانتان يا خانههاى خواهرانتان يا خانههاى عموهايتان يا خانههاى عمههايتان يا خانههاى دايىهايتان يا خانههاى خالههايتان يا خانههايى كه كليدهايش را در اختيار داريد، يا خانههاى دوستانتان. بر شما باكى نيست كه دسته جمعى بخوريد يا پراكنده (و تنها)، و چون وارد خانهاى شديد، پس بر يكديگر سلام كنيد، كه تحيّتى است الهى و مبارك و پسنديده. خداوند آيات خود را اين چنين براى شما بيان مىكند، شايد كه بينديشيد.
شريعتي: «اي خداي اشک، اشک آب حيات تشيع است، ميان ما و گريه جدايي نيانداز» اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: به قدري سلام در نگاه دين مهم است، «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً» اگر وارد خانه شديد و کسي در خانه نبود، باز هم سلام کنيد. «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ» به خودتان سلام کنيد. اگر وارد خانهاي شديد و کسي نبود بگوييد: «السلام علينا و علي عباد الله الصالحين» اين روزها توفيق داريم به بالاترين و بهترين عبد خدا که عبوديت را در زندگي خودش نشان داد زياد سلام ميکنيم. «السلام عليک يا ابا عبدالله»
به امام صادق فرمودند: ما فراوان جد شما سيد الشهداء را ياد ميکنيم. چه بگوييم وقتي به ياد جد شما افتاديم؟ حضرت فرمودند: سه مرتبه بگوييد: صلي الله عليک يا ابا عبدالله!
شريعتي: نکات پاياني را بشنويم.
حاج آقاي حسيني: من چند تقاضا دارم. تقاضاي اول من اين است که در عزاداريها هواي پيرها و سالمندها را داشته باشيم. من چند شب پيش خانه مادر شهيدي رفتم و خيلي غصه خوردم. خيلي تنها بود. گفت: بچههاي من شهرستان هستند. من فکر کردم اين شبهاي بلند پاييز و زمستان بر اينها چه ميگذرد. نيم ساعت محضر ايشان بودم. در بيست و چهار ساعت شبانه روز، من يک بيست و چهارم نتوانستم کنارش باشم. يک جملهاي فرمود من خيلي ناراحت شدم. گفت: مستأجر داريم. خدا کند محرم که ميشود مستأجر ما جايي نرود. مسافرت ميرود. گفتم: چرا؟ گفت: من شب تا صبح به نور آشپزخانه اينها نگاه ميکنم و دلم خوش است. ميگويم: اينها هستند. نگذاريد پدر و مادرها اينطور شوند. در اين ايام اينها را مجلس عزا ببريم.
دو نفر رفيق بودند مدينه رفتند زيارت کنند. يکي از آنها تا رسيد مريض شد. نتوانست حرم برود. رفيقش او را گذاشت و رفت. به اين رسيدگي نميکرد. به امام صادق پيغام داد که چنين قصهاي پيش آمده است. مرحوم کليني اين روايت را نقل کرده است. حضرت فرمودند: اگر نزد اين رفيقت بنشيني و هواي او را داشته باشي، از نماز در مسجد النبي ثوابش بالاتر است. ثواب نماز در مسجدالنبي بالاتر از صد هزار نماز است.
تقاضاي دومي که دارم اين است که عزيزاني که در مجالس شرکت ميکنند، اول مجالس قرائت قرآن است. قاري ميگويد: من چقدر قرآن بخوانم؟ ميگويند: بخوان تا جلسه آماده شود. اين خيلي بد است. سيدالشهداء(ع) شب عاشورا قرآن ميخواند و اشک روي گونههايش جاري بود. سر بريدهاش هم قرآن خواند. نفر دوم ميآيد احکام بگويد. ميگويند: احکام بگو تا سخنران بيايد. اين خيلي بد است. قرآن با همه عظمتش ثواب خواندنش مستحب است. ولي ياد گرفتن مسائلي که ما به آنها احتياج داريم همه نوشتند واجب است. سخنران ميآيد، ميگويند: بگو تا مداح بيايد.
تقاضاي سوم من اين است که در اين ماه، از شعراي عزيز ياد کنيم. جناب آقاي سيد رضا مؤيد شعر زيبايي دارد. ميگويد:
ديدم همهجا بر در و ديوار حريمت *** جايي ننوشته است گنهکار نيايد
شما تمام پرچمهاي امام حسين را بخوانيد. اگر يک پرچم پيدا کردي که نوشته باشد اينجا فقط خوبها بيايند. نه! بدها بيايند. ما از حر بدتر نيستيم. امام حسين فرمود: من دل اولياء را به لرزه آوردم. ولي وقتي آمد، امام حسين فرمود: سرت را بالا بگير. ماه آشتي است. باور کنيد آشتي در محرم کمتر از آشتي در رمضان نيست. مرحوم علامه شوشتري ميفرمود: اگر در رمضان نتوانستي از باب التوبه وارد شوي، عاشورا از باب الحسين بيا. اين هم باب رحمت و توبه است. فرمودند: همه اهل بيت کشتي نجات هستند ولي کشتي امام حسين سريعتر است. «كلهم سفن النجاه و سفينه الحسين أسرع» شما ببينيد کدام کشتي اينطور جمعيت سوار ميکند؟ بنابراين تقاضا ميکنم همه بيايند و کسي با امام حسين قهر نکند.
شب عاشورا بُرير نماز ميخواند، نماز مستحبي بود. وسط نماز ديد يکي از لشگريان سپاه عمر سعد يک جملهي بدي به امام حسين گفت. نمازش را شکست و سراغ کسي رفت که حرف بد زد. او را دعوت کرد که چرا آن طرف هستي، آن طرف بيا! در همين روزهاي محرم وقتي غيث از طرف عمر سعد براي امام حسين پيام آورد، ميخواست برگردد. حبيب او را گرفت. گفت: نميگذارم بروي. تو براي چه آن طرف رفتي؟ تو اين طرفي هستي. گفت: من پيغام آوردم. گفت: امکان ندارد بگذارم بروي. تو عمر سعدي نيست. تو حسيني هستي!
پدر و مادرها غصه ميخورند براي هدايت جوانها، غصه نخوريد. مجلس امام حسين اينها را بيمه ميکند. تقاضاي ديگر من اين است که در بعضي مجالس که ميرويم به فکر نيازمندان هم هستند. پول جمع ميکنند و به نيازمندان ميدهند. امام سجاد وقتي آمدند بدن امام حسين را به خاک بسپارند، بيش از سيصد زخم شمشير و تير و نيزه بر بدن امام حسين بود. ولي يک زخمي براي کتف حضرت بود براي عاشورا نبود. از امام سجاد سؤال کردند، اين چيست؟ فرمود: اثر کيسهاي است که پدرم به دوش ميکشيد. براي نيازمندان غذا ميبرد. برنامه ريزي کنيد براي نيازمندان کمک جمع کنيد. اشکالي ندارد.
وقتي پيامبر خدا از معراج برگشتند، مردم گفتند: يا رسول الله از معراج چه خبر؟ پيامبر فرمودند: ديدم بر سمت راست عرض نوشته شده بود: «ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة»
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: خدا را به حق صديقه طاهره(س) قسم ميدهيم به همه ما توفيق حد اکثري از مجالس سيدالشهداء عنايت بفرمايد. اشک ما را در عزاي امام حسين بيشتر کند. دل ما را محزون کند. همه کساني که چشم اميد به اين مجالس دارند، اميدشان را برآورده کند و مريضهايشان را لباس عافيت بپوشاند. رفع هم و غم و گرفتاري از همه ارادتمندان اهل بيت بفرمايد.
شريعتي: والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آل الطاهرين.