حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي – سيره تربيتي امام علي(ع)- نامه 69 به حارث همداني
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيره تربيتي امام علي(ع)- نامه 69 به حارث همداني
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 06-07-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما هموطنان عزيزم. بينندهها و شنوندههاي خوب و نازنينمان. انشاءالله در هر کجا که هستيد لحظات شما نوراني باشد و بهترينها نصيب شما شود. امروز در خدمت حاج آقاي حسيني قمي هستيم. سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: عرض سلام خدمت همه بينندگان و شنوندگان برنامه سمت خدا دارم. چون در هفته دفاع مقدس هستيم دو مطلب را يادآوري کنم. در ميان همه جانبازان و ايثارگران عزيز از يک دسته از جانبازان غفلت ميشود. ميدانيد عدهاي از جانبازان عزيز ما عضوي از بدنشان را در راه خدا تقديم کردند و به نحوي از آنها تقدير ميشود. اما هيچ ميدانيد جانبازاني داريم که هيچ نشانهاي ندارند؟ جانبازاني که در اثر فشار جنگ و سختيهاي جنگ گرفتار بيماريهاي روحي و رواني شدند. در آماري که شنيدم گفتند که چهل هزار نفر از اين دسته جانبازان داريم. تقاضا ميکنم مردم از چنين مواردي غافل نشوند. نکته دوم که چون هفته دفاع مقدس است، شهداي مدافع حرم را فراموش نکنيم.
امروز روز نزول هجده آيه از سوره هل أتي است. هجده آيه در شأن اميرمؤمنان، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين(ع) است. براي چه؟ «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيرا» (انسان/8) سه روز با آب افطار کردند و نان خودشان را به يتيم و مسکين و اسير دادند. ميدانيد در آن زمان زندان به صورت امروزي نبود. صبح کسي در جنگ اسير ميشد و تحت نظر مسلمانها در کل مدينه رفت و آمد ميکردند. آنوقت بعد از ظهر در خانه حضرت زهرا(س) را زده است، ناني که اميرمؤمنان قرض کرده است را به کسي دادند که صبح آمده پيغمبر را به قتل برساند. اميرالمؤمنين فرمود: اگر کسي به دست خودش و با اختيار خودش به خوبها نداد، آنوقت اموالش يکجا نزد اشرار ميرود.
شريعتي: به رسم سهشنبهها مهمان سفرهي ناب نهجالبلاغه خواهيم بود.
حاج آقاي حسيني: نامه 69 نهجالبلاغه، نامه اميرالمؤمنين به حارث همداني است. حارث همداني يکي از بهترين ياران اميرالمؤمنين(ع) بود. در حالات او هست که هم فقيه است و هم صحابه خاص اميرالمؤمنان است. از قبيله همدان است. همدان طايفهاي در يمن است. اميرالمؤمنين (ع) مدتي از طرف پيغمبر در يمن مشغول تبليغ بودند. لذا خيلي علاقمندان حضرت آنجا فراوان بودند. مرحوم سماوي در کتاب ابصار العين مينويسد، چهارده نفر از همدانيها در کربلا به شهادت رسيدند. اين نامه يکي از نامههاي پرمايه نسبت به مسائل اخلاقي است. چرا حضرت به حارث نامه نوشتند؟ اميرالمؤمنين در حقيقت ميخواست تکريم اصحابش را بکند. اين نامه براي همه است. ولي به نام حارث همداني است که اين نامه به نام او بماند. مثلاً دعاي کميل، اين دعا که براي کميل نيست. اميرالمؤمنين چرا به کميل ياد دادند؟ خواستند اين دعا به نام اين شهيد بزرگوار هميشه جاودانه بماند. نامه سلمان فارسي، نامه 31 به امام حسن، خواستند تجليل کنند.
روزي که پيامبر خدا اميرالمؤمنين را به يمن فرستادند، پيامبر به اميرالمؤمنين فرمودند: وقتي به يمن رفتي، مردم يمن را به توحيد دعوت کن. «ان يقول لا اله الا الله محمداً رسول الله» اگر اين را پذيرفتند، بگو بيايند نماز بخوانند. اگر نماز را قبول کردند، به زکات دعوت کن. نماز و زکات را اگر پذيرفتند، ديگر چيزي از آنها نخواه. اينکه در تبليغات ديني ميگويند: اگر کسي تازه وارد است، فشار نياوريد، اين خيلي مهم است. بعد حضرت اين جمله تاريخي را به اميرالمؤمنين فرمودند: اگر يک نفر به دست تو هدايت شود، بهتر از تمام چيزي است که خورشيد بر آن ميتابد. معني هدايت هم تبليغ دين نيست. ممکن است شما يک نفر را در يک محله و خانه و يک برخورد کوتاهي بتواني هدايت کني.
حضرت بعد از اينکه به يمن رفتند به پيامبر نامه نوشتند که من به يمن آمدم، اينها از اسلام استقبال کردند. نماز ميخوانند و زکات ميدهند. وقتي پيامبر اين را شنيد، به سجده افتاد. سر بلند کردند و فرمودند: خوب قبيلهاي هستند. افراد نمونه در اينها هستند.
حضرت در بخشي از اين نامه ميفرمايد: «وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِكُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَكَفَى بِذَلِكَ كَذِباً» (نهجالبلاغه/نامه69) هرچه شنيدي براي ديگران تعريف نکن. براي دروغ همين مقدار کافي است. دروغ و تهمت را راحت باور نکنيد. گاهي ميگويند: رسانه گفته است. مگر هرچه رسانه گفت، خبر صادق است؟ از هيچ منبعي نميتوانيم خبري را نقل کنيم. بايد مطمئن باشيم.
«لا تَرُدَّ عَلَي النَّاسِ كُلَّ مَا حَدَّثُوكَ بِهِ فَكَفَي بِذَلِكَ جَهْلا» (نهجالبلاغه/نامه69) اگر يک چيزي را شنيدي، مثلاً گفتند: فلاني چنين کاري را کرده است. براي ديگران تعريف نکن. ولي رد هم نکن! شايد راست باشد. اگر عليه کسي مطلبي گفتند، تو حق نداري جايي نقل کني.
يکوقت گفتيم در آداب غسل ميت، در روايت داريم يکي از وظايف کسي که ميت را غسل ميدهد، اين است که اگر در بدن کسي که غسل ميدهد، عيبي ديد نشان ندهد. در نگاه دين حفظ سه چيز مهمترين است. جان مردم، مال مردم و آبروي مردم!
امروز متأسفانه براي بعضي از ما ارزانترين چيز همين سه تا است. در همين شهريور ماه 810 نفر در تصادفات رانندگي جان خود را از دست دادند. اين همان جان مردم است. کشوري مثل سوئد در سال 500 نفر در اثر تصادفات از بين ميروند. ما در يک ماه اينقدر جان باخته تصادفات داريم. «فَكَفَي بِذَلِكَ جَهْلا» اگر بررسي نکردي، ميگويند: تو آدم جاهلي هستي. به تو گفتند و گوش نکردي.
«وَ اكْظِمِ الْغَيْظَ وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَكُنْ لَكَ الْعَاقِبَةُ» (نهج البلاغه/نامه 69) خشمت را فرو ببر. وقتي عصباني شدي حليم و بردبار باش. آن روزي که قدرت داري کوتاه بيا. آن روزي که دولت به دست تو ميرسد، اختيار در دست تو است، آن روز بگذر و ناديده بگير. عفو گذشت است، «وَ اصْفَحْ» به روي خودت نياور. اگر عاقبت خير ميخواهي اين چند مورد را داشته باش.
ابن شهر آشوب از بزرگان شيعه است. هفتصد سال پيش نوشته که عصر عاشورا امام حسين(ع) در گودال قتلگاه، وقتي شمر روي سينهاش نشست تا سر از بدنش جدا کند، چشمان مبارکش را که باز کرد خنديد و شروع به نصيحت کرد. محاسن حضرت را بلند کرده بود که سر را از بدن حضرت جدا کند، فرمود: ميخواهي مرا بکشي؟ مرا نميشناسي؟ نه اينکه امام بخواهد جان خودش را نجات دهد. بلکه در گودال قتلگاه دست شمر را بگيرد و نجات دهد. که نشد!
بعد حضرت ميفرمايد: از نعمتهايي که خدا به تو داده است، به طور صحيح استفاده کن. يادم هست که مرحوم آيت الله احمدي ميانجي(ره) يک سيدي به نام «برزخ» دارند. خواهش ميکنم جوانهاي عزيز اين سيدي را تهيه کنند و گوش کنند. ايشان فرمودند: يکي از دلايل فشار قبر اسراف است. اگر اسراف يکي از دلايل فشار قبر است، ما بايد بگوييم: خيلي از ما گرفتار هستيم. طبق آمار سي درصد از مواد غذايي در کشور ما دور ريخته ميشود. در جشنها و عروسيها چقدر اسراف ميشود.
«وَ لْيُرَ عَلَيْكَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ بِهِ عَلَيْكَ» (نهجالبلاغه/نامه 69) بعد حضرت ميفرمايد: اگر خدا به تو نعمت داده است، آثار نعمت را در تو ببيند. بعضي هستند وضع مالي خوبي دارند، اما گدا وار زندگي ميکنند. ميتواند يک لباس خوبي تهيه کند، ماشين خوبي داشته باشد، ولي نميکند. حضرت فرمود: «عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ، الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ، وَيَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِى إِيَّاهُ طَلَبَ، فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَيُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ» (نهجالبلاغه/حکمت 123) در دنيا مثل گداها زندگي ميکند. فرداي قيامت وقتي به حسابش ميرسند، حساب اغنياء است.
«وَ اِعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ» (نهجالبلاغه/نامه69) فرمود: ميخواهيد بدانيد بالاترين درجه مؤمنين چه کساني هستند؟ کساني هستند که خودشان، اهلشان، جان و مالشان را در راه خدا تقديم ميکنند. «فَإِنَّكَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَيْرٍ يَبْقَ لَكَ ذُخْرُهُ» هرچه فرستادي براي خودت ذخيره ميماند. «وَ مَا تُؤَخِّرْهُ يَكُنْ لِغَيْرِكَ خَيْرُهُ» اگر چيزي نگه داشتي خيرش براي بعد ميماند. اگر جلوتر فرستادي، براي تو!
اميرالمؤمنين در نامه 31 به امام حسن مينويسد، «وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ اَلْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ» اگر ديدي يک فقير و يک گرفتاري هست که ميتواند بار تو را بردارد، برايت ببرد و روز قيامت به تو تحويل بدهد، «إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ» بده بارت را ببرد.
شريعتي: امروز صفحه 351 قرآن کريم آيات 11 تا 20 سوره مبارکه نور براي شما تلاوت ميشود.
«إِنَّ الَّذِينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِيمٌ «11» لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبِينٌ «12» لَوْ لا جاؤُ عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُونَ «13» وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِيما أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذابٌ عَظِيمٌ «14» إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ «15» وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما يَكُونُ لَنا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهذا سُبْحانَكَ هذا بُهْتانٌ عَظِيمٌ «16» يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «17» وَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «18» إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «19» وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «20»
ترجمه: همانا كسانى كه آن دروغ بزرگ را (در ميان) آوردند، گروهى از خود شما بودند. آن را براى خود شرّ نپنداريد، بلكه آن (در نهايت) به نفع شماست. بر عهده هر كدام از آنان، بدان اندازه از گناه است كه مرتكب شده است و براى كسى كه بخش بزرگ آن را انجام داده، عذاب بزرگى است. چرا زمانى كه تهمت را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خويش گمان خوب نبردند و نگفتند كه اين تهمتى بزرگ وآشكار است؟ چرا چهار شاهد بر صحّت آن تهمت نياوردند؟ پس چون گواهان لازم را نياوردند، آنان نزد خدا همان دروغگويانند. و اگر فضل و رحمت الهى در دنيا و آخرت بر شما نبود، به سزاى آن سخنان كه گفتيد، قطعاً عذابى بزرگ به شما مىرسيد. آنگاه كه از زبان يكديگر (تهمت را) مىگرفتيد و آنچه را به آن علم نداشتيد، دهان به دهان مىگفتيد واين را ساده وكوچك مىپنداشتيد، در حالى كه آن نزد خدا بزرگ است. چرا هنگامى كه (آن تهمت را) شنيديد، نگفتيد: ما را نرسد كه در اين باره حرفى بزنيم. (پروردگارا) تو منزّهى، اين بهتانى بزرگ است. خداوند شما را موعظه مىكند كه اگر ايمان داريد هرگز امثال اين تهمتها را تكرار نكنيد. و خداوند براى شما آيات خود را بيان مىكند و او دانا و حكيم است. همانا براى كسانى كه دوست دارند زشتىها در ميان اهلايمان شايع گردد، در دنيا وآخرت عذاب دردناكى است، و خداوند مىداند و شما نمىدانيد. و اگر فضل و رحمت الهى بر شما نبود و اين كه خداوند رئوف و مهربان است (شما را سخت كيفر مىداد).
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: آيه آخري که تلاوت شد، ترجمهاش کافي است براي اينکه هشداري براي ما باشد. «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ» کساني که دوست دارند زشتيها در ميان مردم و مؤمنين پخش شود، کسي يک کار خلافي کرد، شما هم موظف هستي اين کار خلاف را به همه عالم منتشر کني، «لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» اگر کسي يک کار زشتي را مرتکب شده است، ما اين را پخش کنيم. بدانيم که نوبت خود ما هم ميشود. اگر کسي دنبال عيوب مؤمنين برود، خدا دنبال عيوبش ميرود.
شريعتي: ميخواهم دو کتاب را معرفي کنم. در آستانه ماه محرم هستيم «چهارده مجلس عاشورايي» بازخواني تاريخ کربلا هست و بسيار کتاب خوبي است. «هشدارهاي تربيتي از سيره علوي» هم مباحث حاج آقاي حسيني عزيز در برنامه سمت خدا هست که در اين کتاب جمع آوري شده است. براي تهيه کتاب ميتوانيد به ما پيامک ارسال کنيد، تا دوستان ما براي تهيه کتابها شما را راهنمايي کنند.
حاج آقاي حسيني: «اِحْذَرْ صَحَابَةَ مَنْ يَفِيلُ رَأْيُهُ وَ يُنْكَرُ عَمَلُهُ» دستور چهارم اين است که از همراهي با کسي که رأي او نادرست است، ضعيف است، آدمهايي که عقل و رأي آنها به درد نميخورد. از همراهي با آنها بر حذر باش. کساني که عملشان زشت است. عملشان منکر است، با اينها همراهي نکن. «فَإِنَّ اَلصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ» کسي را بخواهند بشناسند، معيار سنجش هرکسي يارانش هست. در امالي شيخ طوسي حديث است که اميرالمؤمنين فرمود: «الْمَرْءُ عَلَي دِينِ خَلِيلِهِ» انسان بر دين رفيقش است. نگوييد: ما با رفيق بد هم نشستيم، حواسمان هست و مراقب هستيم. شما دو ساعت پيش يک عطر فروش بنشيني، بوي عطر ميگيري. دو ساعت پيش يک سيگار فروش بنشيني، سيگار هم نکشي، ولي بوي سيگار ميگيري. «فالينظر احدکم من يخالل» هرکسي ببيند با چه کسي نشست و برخاست ميکند. در آيه 67 سوره زخرف هست «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ» فرداي قيامت تمام دوستيها به دشمني تبديل ميشود. مگر دوستي که براساس تقوا باشد. نه دوستيهايي که به خاطر ماديات و دنيا باشد.
شريعتي: والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آل الطاهرين.