حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي – سيره امام مجتبي(ع)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيره امام مجتبي(ع)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 01-04-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
در کوچه ميوزند به شوقش نسيمها *** گل ميکنند در نفس او شميمها
در دستهايش ياس و انار و کبوتر است *** وقتي که ميرسند کنارش يتيمها
بر شانه آسمان اجابت نشانده است *** پر ميزنند دور و برش ياکريمها
غلتانده است آن شتر سرخ را به خون *** تا بيش از اين شکسته نگردد حريمها
از کوچهها و خاطرههايش گريز نيست *** خونين دل است خاطر او از قديمها
شيرينتر از عسل به لب قاسمش رسيد *** وقتي که کشته شد به بلا از اينها
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما دوستان عزيز و مهربان. طاعات و عبادات شما قبول باشد. امروز روز ميلاد کسي است که درياي سخاوت و کرم و جود است. انشاءالله ميلاد با سعادت امام مجتبي بر شما مبارک باشد. حاج آقاي حسيني سلام عليکم خيلي خوش آمديد. عيد شما مبارک باشد. طاعات قبول.
حاج آقا حسيني: عرض سلام خدمت همه بينندگان دارم. خدا را سپاسگزاريم که به ولادت وجود مقدس سبط اکبر امام مجتبي(ع) رسيديم. اين شعر بسيار زيبايي که شما خوانديد، باعث شد شعري به ذهن من برسد اگر اشتباه نکنم از مرحوم رياضي يزدي (ره) است.
اي علوي ذات خدايي صفات *** صدر نشين همه کائنات
سيد و سالار شباب بهشت *** دست قضا و قلم سرنوشت
شاخه طوبي و بهشت برين *** نور خدا در ظلمات زمين
مادر تو دخت پيامبر بود *** آيهاي از سوره کوثر بود
در رمضان ماه نشاط و سرور*** ماه دعا، ماه خدا، ماه نور
نورفشان شد ز دو سو آسمان *** از دو افق تافت دو خورشيد جان
عطر و گلابي به هم آميختند *** در قدح اهل ولا ريختند
نام حسن روي حسن خو حسن *** نور خدا چهارمي پنج تن
اين هم براي اين بود که عرض ارادتي به ساحت مقدس حضرت داشته باشيم. واقعاً تبريک عرض ميکنيم و خدا را سپاسگزاريم. انشاءالله بتوانيم حق اين ماه عزيز و اين روز عزيز را ادا کنيم با استفاده از سيره امام مجتبي.
شريعتي: انشاءالله هرچه خير و برکت است در اين روز عيد در نيمه ماه رمضان نصيب بينندههاي خوبمان شود. حاج آقاي حسيني امروز ميخواهند براي ما از سيره امام مجتبي(ع) بگويند.
حاج آقاي حسيني: سيره حضرت را در چند بخش تقديم ميکنم. بخش اول چون ماه عبادت و بندگي است، از عبوديت امام مجتبي(ع) آغاز ميکنيم. گزارش بسيار زيبايي است که امام صادق(ع) در مورد سيره امام حسن فرمودند. شيخ صدوق (رض) در امالي اين داستان را نقل کردند. امام صادق(ع) فرمودند: «أن الحسن بن علي» امام حسن مجتبي(ع) كان أعبد الناس في زمانه» عابدترين مردم در عصر و زمان خود بودند. «و أزهدهم» زاهد ترين مردم بودند. «و أفضلهم» (أمالي صدوق، ص 178) برترين مردم! نمونههايي از عبادت حضرت را اشاره فرمودند. «كَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِياً» امام مجتبي پياده حج را طي ميکردند. «وَ رُبَّمَا مَشَي حَافِياً» گاهي هم پاي برهنه به حج و خانه خدا مشرف ميشدند. آنهايي که اين جمله را از امام صادق(ع) شنيدند، خيلي تعجب کردند و گفتند: واقعاً همينطور است؟ فرمودند: بله، نه اينکه مرکبي نداشتند. محملها در خدمت حضرت بود. ولي حضرت ميفرمود: دوست دارم در راه زيارت خانه خدا اين شکل مشرف شوم. جالب است که وقتي حضرت پياده مشرف ميشد، روايت اين است که حضرت فرمودند: احدي حضرت را نميديد مگر اينکه به احترام حضرت پياده ميشد. آن هم پياده ميآمد.
خوب نميتوانستند اين مسير پياده را زياد ادامه بدهند، ميخواستند امام سوار شود، به امام ميگفتند: آقا ما نميتوانيم پياده بياييم. شما سوار شويد که ما هم سوار شويم. حضرت ميفرمودند: من از بيراهه نميروم. هرکس ميخواهد سوار شود از راه اصلي برود. حضرت از بيراهه ميرفتند.
شايد مفصل شنيده باشيم که حضرت 25 سفر اين راه را پياده مشرف شدند. شما فاصله مدينه تا مکه را در نظر بگيريد حدود چهارصد کيلومتر است. امام حسن مجتبي(ع) در حالي که محملها و موکبها در خدمتشان بود، اين سفر را پياده ميرفتند. اين عبوديت امام است، ما حداقل در واجباتمان کوتاهي نکنيم.
يک وقت يادم است در کتاب «روزنههايي از عالم غيب» نوشته آيت الله خرازي است. ايشان قصهاي را از مرحوم آيت الله العظمي حکيم نقل ميکنند. مرحوم آيت الله العظمي حکيم رفيقي داشتند، با رفيقشان قرار ميگذارند، هرکس زودتر از دنيا رفت، به خواب ديگري برود. آن رفيق زودتر از دنيا ميرود. مرحوم آيت الله العظمي حکيم منتظر بودند به خواب بيايد، نميآيد. يک هفته، دو هفته، يک ماه، شش ماه، بعد از يکسال به خواب آقاي حکيم ميآيد. البته نميخواهيم بگوييم: همه خوابها حجت است. خيلي هم نگران خوابهايمان نباشيم. ولي بعضي از خوابها نشانههاي صدق دارد. ايشان وقتي رفيقش را در خواب ميبيند، ميفرمايد: رفيق! بنا بود از دنيا رفتي به خواب ديگري بيايد. چقدر دير آمدي؟ ميفرمايد: من وقتي داشتم از دنيا ميرفتم. در سکرات جان دادن بودم، به من اجازه نميدادند که با دين اسلام از دنيا بروم. گفتند: چون ايشان برگردنش حج واجب بوده است و اجازه ندارد مسلمان از دنيا برود. چون حج به جا نياورده است. مستطيع بوده اما به جا نياورده است.
در روايت داريم کسي که حج بر گردن دارد و انجام نداده، مستطيع بوده و ميتوانسته برود و نرفته، «يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّا» يهودي و نصراني از دنيا برود.
در يک روايت ديگر هم داريم که در ذيل اين آيه عدهاي در قيامت کور وارد محشر ميشوند. تعجب ميکنند. در قرآن کريم هست. آنوقت در ذيل همين آيه هست که چه کساني کور وارد محشر ميشوند؟ «وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى» (طه/124) «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَني أَعْمي وَ قَدْ كُنْتُ بَصيرا» من بينايي داشتم. آنوقت در ذيل اين آيه هست کساني که حج برگردنشان بوده و حج واجبشان را ميتوانستند بروند و نرفتند، کور محشور ميشوند.
در روايت داريم يکي از آثار کساني که واجب الحج بودند و نرفتند، ميتوانستند بروند و نرفتند، خدا را همينجا به حق محمد و آل محمد قسم ميدهيم که انشاءالله حرمين شريفين از شر آل سعود نجات پيدا کند. خيلي بد رفتار کردند. واقعاً بد رفتار کردند. شما قصه يمن را ببينيد. ما به آساني از کنار اين قضيه گذشتيم. چقدر انسانها بيگناه کشته شدند. در يک روايات داريم پيامبر خدا در مدينه بودند، به ايشان خبر دادند در فلان محله يک جنازهاي پيدا شده و قاتل معلوم است. پيامبر شخصاً آمدند ببينند چه خبر است؟ اين بررسي کردند که قاتل چه کسي بوده، آخر جنازه اينجاست، قاتل پيدا نيست، بررسي کردند پيدا نشد. حضرت فرمودند: «ان الله تبارک و تعالي» اگر تمام آسمان و زمين در خون يک نفر شريک باشند، خداوند همه آن اهل آسمان و زمين را عذاب کند براي خون يک نفر اضافه نيست. اگر تمام آسمان و زمين در خون يک بيگناه شريک باشند خدا همه را عذاب ميکند. آنوقت ببينيد اينها چه جنايتي کردند و متأسفانه همه سکوت کردند. انشاءالله خدا حج بيت الله الحرام را روزي کند، با نابودي آل سعود انشاءالله!
امام مجتبي(ع) مسير را پياده مشرف ميشدند. اگر کسي واجب الحج باشد بايد يادش باشد. در اين داستان مرحوم آيت الله العظمي حکيم براي اينکه من به رفيقم گفتم: چرا اينقدر دير به خواب من آمدي؟ گفت: من واجب الحج بودم، موقع جان دادن اجازه نميدادند که مسلمان از دنيا بروم. اين داستان يک قسمت پاياني دارد که خيلي اميدوار کننده است. اين را بينندگان مخصوصاً اينهايي که امروز سفره کريم اهل بيت (س) نرديک افطار پهن ميکنند، مردم را مهمان امام مجتبي ميکنند يادشان باشد حضرت چه توجهي دارد.
پس رفيق مرحوم حکيم بعد از يک سال به خواب ايشان آمده بود. ايشان فرمود: چرا اينقدر دير؟ گفته بود: من دم جان دادن حج بر گردنم بود، نميگذاشتند مسلمان از دنيا بروم. ولي در کنار بسترم ديدم که چهارده معصوم نشستند، لحظهي جان دادن من آمدند. ائمه(عليهمالسلام) آمدند، در روايات فراوان داريم که اميرمؤمنان فرمود: هرکس بميرد، مرا ميبيند. مؤمن يا منافق! آمدن حضرت براي مؤمن رحمت است و براي منافق و کافر عذاب هستند. آمدن حضرت حتمي است.
اي که گفتي: « من يمت يرني»، جاي فداي کلام دلجويت
کاش روزي هزار مرتبه من مردني تا بديدني رويت
خدا رحمت کند يک مرد بزرگي در اصفهان، عالم و عارف بزرگي به اصطلاح توسلش را و توجه مردم را به قرآن و دعا آغاز کند. با اين شعر زيبا شروع ميکرد.
در آن نفس که بميرم، در آرزوي تو باشم *** به آن اميد دهم جان که خاک کوي تو باشم
علي الصباح قيامت که سر ز خاک برآرم *** ز جستجوي تو خيزم به گفتگوي تو باشم
اين مسلم است که ائمه(ع) هنگام جان دادن ميآيند. آنوقت اين آقا گفت: من ديدم انوار چهار معصوم کنار بستر من نشستند. وقتي به من اجازه رفتن نميدادند، بي بي فاطمه زهرا(س) صديقه طاهره(س) روي کردند به فرزندشان امام زمان. امام زمان هم بودند. چهارده معصوم هم هستند. به فرزندشان فرمودند: پسرم! مهدي امسال شما حجي که به خانه خدا مشرف ميشوي،به نيابت اين آقا انجام بده. در روايات داريم که حضرت همه ساله به حج مشرف ميشوند. حتي حضرت ميتواند نيابت هم بکند. فاطمه زهرا (س) سفارش کردند: مهدي حجي که امسال ميخواهي مشرف شوي، به نيابت اين آقا انجام بده. آنوقت ايشان ميگفت: من منتظر بودم که فصل حج آقا امام زمان به نيابت من انجام بدهند و ديگر حج از گردن من ساقط شد. ديگر مشکل من برطرف شد و آزاد شدم. تا الآن نميتوانستم به عالم رويا و خواب تو بيايم.
اين داستان توجه فراواني نياز دارد. از طرفي توجه اهل بيت، از طرفي آمدن اهل بيت در لحظه جان دادن. از طرفي در يک چنين سختي امام زمان بيايد. از يک طرف هشدار هم هست. امام زمان از يک نفر ميتواند نيابت کند. ولي آيا همه ما اين قابليت را داريم که به اينجا برسيم و يک چنين سفارش خاص فاطمه زهرا(س) را داشته باشيم. يادمان باشد اين واجبات اينطور نيست که بگوييم: حالا مهم نيست. خدا ارحم الراحمين است. «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِين» (آلعمران/97)
راجع به روزه و نماز حديث خوانديم که اگر کسي يک روز رمضان را عمداً افطار کند، تا آخر روزگار، نه تا آخر عمر خودش تا پايان روزگار قضا کند، جبران آن يک روز را که عمداً خورده است، نميشود. کسي يک روز روزه را عمداً بخورد. البته قضا و کفاره دارد. ولي تا آخر عمر نه!
از آن طرف هم اين اميدواري را هم بدهيم که آنهايي که موفق هستند، مخصوصاً آنهايي که سال اولي هستند، فرمودند: «من صَامَ يَوْماً» اگر کسي يک روز را روزه بگيرد، «تَطَوُّعاً فَلَوْ أُعْطِيَ مِلْءَ الارْضِ»(معاني الاخبار/ص 409) خدا تمام زمين را پر از طلا کند و به او بدهد، هنوز پاداشش کامل نشده تا در قيامت جزاي او را بدهد. اينکه انسان از لحظه افطارش مينشيند و لذت ميبرد، «اللهم لک صمت و علي رزقک افطرت و عليک توکلت، اللهم تقبل منا» شانزده، هفده ساعت تشنگي و گرسنگي تازه التماس ميکند که «تقبل منا». «اللهم لک صمت و عليک توکلت» تازه توکل من به خداست. براي خدا روزه گرفتم. يادمان باشد که اين داستان در عين اينکه اميدوار کننده است، هشدار دهنده هم هست.
آقا امام مجتبي (ع) 25 سفر اين مسير را پياده مشرف شدند. در اين مسير قصههايي هم پيش ميآمد. من فقط به يک داستان اشاره کنم. مرحوم کليني (رض) از امام صادق (ع) نقل کردند. در يکي از اين سفرها که حضرت پياده مشرف ميشدند، پياده پاي حضرت متورم شد. يک کسي آمد گفت: آقا خواهش ميکنم سوار شويد. فرمودند: من سوار نميشوم. اگر ميخواهي به من خدمتي کني، به اين منزلي که ميرسيم يک کسي هست که يک روغني دارد. براي ورم پاي ما خوب است. اين روغن را از اين خريداري کن و بيا من پايم را درمان کنم. حضرت به اين سفارش کردند که با اين چانه نزن. هرچه قيمت گفت: بده. به آن منزل رسيدند و آن مشخصاتي که حضرت فرموده بود پيدا کرد. گفت: شما يک چنين روغني براي ورم پا داريد؟ گفت: بله. چند ميدهي؟ گفت: براي چه ميخواهي؟ گفت: براي امام حسن! گفت: جانم فداي او! امام حسن اينجا وسط بيابان چه ميکند؟ قصه را گفت. که حضرت پياده آمده است. گفت: من خودم خدمت حضرت ميآيم. خدمت حضرت آمد و روغن را تقديم کرد و پول نگرفت. هرچه آقا اصرار کرد، پول نگرفت. گفت: من فقط يک تقاضايي از شما دارم. يک دعا در حق من بفرماييد!
چند شب ديگر شب قدر است. مهمترين حاجت ما چيست؟ گفت: همت بلند آر! واقعاً مهمترين حاجت ما در يک فرش ماشيني خلاصه نشود. در يک چيز ساده و پيش پا افتاده خلاصه نشود.
گفت: آقا من در اين بيابان شما را پيدا کردم. اصلاً باور نميکردم. من کجا و ديدار شما کجا؟ فقط از شما يک تقاضايي دارم. يک دعا! چه دعايي؟ گفت: من از خانه که ميآمدم، همسرم در آستانه وضع حمل بود. دعا کنيد خداوند به من فرزندي بدهد، که «يحبکم اهل البيت» از شيعيان شما اهل بيت باشد. در بحث مطالبات پدر و مادرها از جوانها و بالعکس اشاره کرديم. يکي از چيزهايي که خيلي خوب است پدر و مادرها انجام بدهند دعا در حق فرزندانشان است. همه چيز به دعا ختم نميشود. بحث تربيت فرزند به دعا ختم نميشود. يکي دعا است! خيلي زيباست که يک نفر در بيابان يک حاجت از امام و ولي خدا، حجت خدا دارد و ميگويد: دعا کنيد فرزندم از شيعيان شما باشد.
نيمه رمضان است. قطعاً امام حسن مجتبي دست رد به سينه کسي نميزند. کريم اهل بيت است. حضرت فرمود: تا منزل بروي خدا به تو يک پسري بدهد، از شيعيان ما خواهد بود!
خدا را به حق امام مجتبي(ع) قسم ميدهيم همه کساني که در آرزوي فرزند هستند، خدا به حق امام مجتبي فرزند صالحي به آنها عطا کند. دعا خوب است و بايد هم دعا کنيم. ولي يک بخشي هم اين است. الآن ماه رمضان است و همه دنبال دعاي خير هستند. بخدا کار خير فقط اين نيست که افطاري بدهيم. شما خبر داريد که در خانواده و بستگانتان کسي هست که با پانصد هزار تومان، با يکي دو ميليون تومان مشکل نازايياش برطرف ميشود. معناي دعا اين نيست که حتماً يک حادثه غير مترقبهاي باشد. امروز ما اين دعا را کرديم و اين سخن از امام مجتبي را گفتيم. يک کسي يادش بيايد و بگويد: راست ميگويد. اين برادر من است. اين خواهرزاده من است. اين همسايه من است. اين رفيق من است. اين يک مؤسسه است. من يک ميليون بدهم. دو ميليون بدهم. اگر کسي ميتواند صد ميليون بدهد. چرا ما اين کار را نکنيم؟ فکر ميکنيد کار خير فقط ساختن مسجد است؟ حسينيه ساختن است؟ خدا به يک آقايي فرزندي بدهد. يک خانهاي روشن ميشود. يک شيعه و محب به اميرمؤمنان اضافه ميشود. نمي دانيم. شايد همين شيخ طوسي شد. شايد همين شيخ انصاري شد. شايد همين امام (رض) شد. شايد همين علامه مجلسي شد. ما نميدانيم. خبر نداريم. اگر کسي خبر دارد و چنين افرادي را سراغ دارد به ما هم خبر بدهد، ما هم کمکي کنيم.
در حالات اميرالمؤمنين داريم که بيشترين دعاي امير مؤمنان چه دعايي بوده است؟ مرحوم مجلسي در بحار نقل کردند. بيشترين دعاي اميرمؤمنان اين دعاي قرآني در سوره مبارکه فرقان است. «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً» (فرقان/74) خدايا فرزندان ما، همسران ما، نور چشم ما باشند. ما پيشواي متقين عالم باشيم. خود امير مؤمنان قسم خوردند، فرمود: اينکه من از خدا خواستم فرزندان خوبي به من بدهد، والله! «مَا سَأَلْتُ رَبِّي أَوْلاداً نَضِرَ الْوَجْهِ وَ لا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَة» (بحارالانوار/ج101/ص98) به خدا قسم منظور من اين نيست که فرزندانم خوشگل باشند. يا قامتشان بلند باشد. ولي در دعا منظور من اين نبود. «وَ لَكِنْ سَأَلْتُ رَبِّي أَوْلاداً مُطِيعِينَ لِلَّهِ» بچههايم مطيع خدا باشند. بنده خدا باشند. «وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ عَيْنِي» وقتي نگاه ميکنم که فرزند من مطيع خداست، اين نور چشمي من باشد.
فصل ثبت نام حوزههاي علميه که ميشود خيليها به ما سفارش ميکنند شما در رسانه هستيد پدر و مادرها را تشويق کنيد که فرزندانشان را براي حوزههاي علميه ثبت نام کنند. من بارها گفتم. تشويقي نيست! بايد برويم از امام مجتبي و امام زمان بخواهيم. شبهاي قدر از خدا بخواهيم و امام زمان را واسطه قرار بدهيم که فرزند ما خادم اهلبيت شود. از خدا بخواهيم نه اينکه ما التماس کنيم.
پدر شيخ صدوق علي بن بابوي، که در قم هست. سيصد کتاب تأليف کرده است. از مؤلفين کتب اربعه است. وفاتش سال 381 است. بيش از هزار سال از وفات شيخ صدوق ميگذرد. پدرش علي بن بابوي است که مزارش در قم است. پدر شيخ صدوق به امام زمان نامه نوشت. در عصر غيبت صغري بود. يک نامه براي امام زمان نوشت و به حسين بن نوح داد. که شما دعا کنيد. حضرت دعا کردند. «قد دعونا الله لك بذلك، و سترزق ولدين ذكرين خيرين» (رجال نجاشي/ص261) خدا دو پسر به تو ميدهد، فقيه و خَيِر. فقط فقيه هم نه! اهل خير باشد. فقيه بايد درد جامعه را احساس کند. به دنبال گرفتاري مردم باشد. آنوقت به دعاي امام زمان خدا دو پسر به علي بن بابوي داد. يکي شيخ صدوق است. ابوجعفر است و يکي هم برادرش ابوعبدالله است. هردو از محدثين بزرگ شدند. البته جلالت شيخ صدوق فوقالعاده است. وقتي اينها در جواني ميآمدند و نقل حديث ميکردند، مردم از حافظه اينها در تعجب بودند. شما چه حافظهاي داريد! خودشان ميگفتند: ما به برکت دعاي امام زمان به دنيا آمديم. وقتي شيخ صدوق بغداد رفت هنوز سني نداشت و جوان بود. تمام حوزههاي علميه بغداد به احترام ورود شيخ صدوق تعطيل شدند. اين دعاي امام زمان است.
ما بايد به امام زمان التماس کنيم. آنوقت يک فرزند انسان مثلاً آيت الله العظمي بروجردي ميشود. يکي شهيد مطهري ميشود. يکي علامه طباطبايي ميشود. چه خبر است؟ خيلي زيباست که بيشترين دعاي اميرمؤمنان(ع) دعا در حق فرزندانشان است.
شيخ طوسي (ره) فرمودند: امام صادق(ع) هرشب دو رکعت نماز براي بچههايشان ميخواندند. نمازش هم خيلي آسان است. مثل نماز صبح است. فقط فرقش اين است که در رکعت اول بعد از حمد «انا انزلنا» ميخوانند و در رکعت دوم بعد از حمد «انا اعطيناک الکوثر» ميخوانند. اگر کسي هم اين دو سوره را بلد نيست، «قل هو الله» بخواند. يکبار هم هست. صد بار خواندن هم ندارد. همه چيز به نماز تمام نميشود. باز تأکيد کنم. بايد تلاش خودمان را انجام دهيم. بستر را فراهم کنيم و در کنارش دعا هم باشد.
حضرت مجتبي(ع) وقتي ياد مرگ ميافتادند، گريه ميکردند. «إِذَا ذَكَرَ الْمَوْتَ بَكَي وَ إِذَا ذَكَرَ الْقَبْرَ بَكَي» ياد قبر ميافتادند گريه ميکردند. «وَ إِذَا ذَكَرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَکي» ياد رستاخيز قيامت ميافتادند گريه ميکردند. «وَ إِذَا ذَكَرَ الْمَمَرَّ عَلَي الصِّرَاطِ بَكَي» ياد عبور از صراط ميافتادند، گريه ميکردند. «وَ إِذَا ذَكَرَ الْعَرْضَ عَلَي اللَّهِ» ياد وقتي که بايد در پيشگاه الهي بايستند، در موقف «شَهَقَ شَهْقَةً يُغْشَي عَلَيْهِ» (امالي صدوق/ص178) از هوش ميرفتند.
حتماً اين سؤال به ذهن بينندگان ميآيد که مگر امام معصوم نيست. چرا اينطور بود؟ امام مجتبي در آستانه شهادت بودند. حضرت گريه ميکردند. به حضرت گفتند: چرا شما گريه ميکني؟ به اين ويژگي که شما داري، اولاً نواده پيامبر هستي. ثانياً مطالبي که پيامبر در حق شما فرمودند: «الحسن و الحسين سيدي الشباب» دهها روايت داريم در مورد فضايل امام مجتبي. «وَ قَدْ حَجَجْت» پياده اين هم سفر حج مشرف شديد. «وَ قَدْ قَاسَمْتَ مَالَكَ ثَلاثَ مَرَّات» (کافي/ج1/ص461) اموال خودت را سه مرتبه همه را بين فقرا تقسيم کردي. چرا باز گريه ميکني؟ دستت پر است. چرا گريه ميکني؟ فرمود: «أَبْكِي لِخَصْلَتَيْن» به دو جهت گريه ميکنم. «لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الاحِبَّة»، «لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ» يعني خوف قيامت. مرحوم مجلسي اين سؤال را مطرح کرده است. چه معنا دارد امام روز قيامت بترسد؟ جوابش را از آيه 98 سوره مبارکه فاطر دادند. «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» هرچه معرفت انسان بيشتر شد، خشيتش بيشتر است. اگر انسان بداند در چه مقام و موقعيتي هست، چه خدايي دارد و در پيشگاه چه پروردگاري هست، هرچه معرفتش بيشتر شد، خشيت او بيشتر است.
ما گاهي با يک بچه چهار ساله خدمت يک مقام بالايي ميرويم. ما خيلي حواسمان را جمع ميکنيم و چهار زانو مينشينيم، اين بچه دائم بالا و پايين ميپرد. ما التماس کرديم که اين آقا يک ربع به ما وقت داده، اين بچه دائم ميگويد: پس چرا نميرويم؟ چرا؟ چون اين معرفت را ندارد. نميفهمد چه خبر است! فرمود: يکي خوف قيامت است، يکي هم «فِرَاقِ الاحِبَّة» جدا شدن از عزيزان است.
حضرت وضو ميگرفتند «كان إذا توضأ ارتعدت مفاصله و اصفر لونه» (مناقب/ج4/ص14) رنگ چهره حضرت تغيير ميکرد. ميگفتند: آقا اين چه حالي است که شما داريد؟ ميفرمود: «حق علي كل من وقف بين يدي رب» اگر بداني در پيشگاه چه پروردگاري ميايستيم بايد اين اضطراب و اين خشوع در وجود ما باشد. «لم سر في شي احواله الا ذاکر لله» در همه حالات ياد خدا باشيم.
شريعتي: خاطرم هست جايي ميخواندم که کنيزي شاخه گلي را به حضرت هديه دادند. حضرت او را در راه خدا آزاد کردند. کسي پرسيد: مگر ميشود کسي به شما شاخه گلي بدهد و شما او را آزاد کنيد؟ حضرت فرمودند: «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها» (نساء/86) هروقت کسي به شما خوبي کرد، با بهترين شکل ممکن و بالاتر از آن جوابش را بدهيد. خوشا به حال کساني که اين روزها و شبها به برکت نام امام حسن مجتبي دستي را ميگيرند و دلي را شاد ميکنند. مطمئن باشند که حضرت جبران خواهند کرد. امروز صفحه 253 قرآن کريم تلاوت ميشود. آيات نوراني سوره مبارک رعد از جز سيزده براي شما تلاوت ميشود. انشاءالله همراه شما خواهيم بود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ «29» كَذلِكَ أَرْسَلْناكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ لِتَتْلُوَا عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ هُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ مَتابِ «30» وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعاً أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعاً وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ «31» وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ «32» أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «33» لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ» «34»
ترجمه:كسانىكه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند خوشا بحالشان و سرانجام نيكويى دارند.اين چنين ما تو را در ميان امتى كه پيش از آن امتهاى ديگرى (آمده و) رفتهاند، به رسالت فرستاديم، تا آنچه را به سوى تو وحى كردهايم بر آنان تلاوت كنى. در حالى كه آنان به خداى رحمان كفر مىورزند، بگو: او پروردگار من است، معبودى جز او نيست تنها بر او توكّل كردهام و بازگشت من تنها به سوى اوست.واگر به واسطه قرآن كوهها به حركت درآيند يا زمين قطعه قطعه شود يا به واسطه آن مردگان به سخن آيند، (باز ايمان نمىآورند.) بلكه تمام امور بدست خداست. آيا مومنان (از اين سنگدلان) مأيوس نشدهاند (و نمىدانند) كه اگر خدا مىخواست قطعاً (با قهر واجبار) همه مردم را به راه مىآورد. و پيوسته به كسانىكه كفر ورزيدند به سزاى كارهايى كه كردهاند مصيبت كوبندهاى مىرسد يا آن مصيبت به نزديك خانه آنان فرو مىآيد (تا هر لحظه زندگى همراه با دغدغه داشته باشند و اين دلهره همچنان ادامه دارد) تا آنگاه كه وعده الهى فرا رسد. همانا خداوند خلف وعده نمىكند.و همانا پيامبرانى پيش از تو (نيز) به استهزاء گرفته شدند، امّا من به كسانىكه كفر ورزيدند مهلت دادم سپس آنان را (به قهر خود) گرفتم، پس (بنگر كه) كيفر من چگونه بود.پس آيا آن (خدايى) كه بر هر كس و عملكرد او حاكم و ناظر است، (با بُتهاى ساختگى يكى است؟) و (لى) آنان براى خدا شريكانى قرار دادهاند.بگو: آنها را نام ببريد (چه هستند و چه توانى دارند؟) آيا خدا را از شريكانى در زمين خبر مىدهيد كه او نمىشناسد؟ يا سخنى توخالى (مىگوييد)، بلكه براى كسانىكه كفر ورزيدند، مكرشان آراسته جلوه داده شده است و از راه (حقّ) باز داشته شدهاند و هر كه را خدا گمراه كند، پس براى او هيچ هدايت كنندهاى نيست.براى آنان در زندگى دنيا عذابى است و قطعاً عذاب آخرت سختتر است و در برابر (قهر) خداوند هيچ محافظى برايشان نيست.
شريعتي: چقدر خوب است ثواب تلاوت اين آيات را در اين روز پرنور هديه به روح بلند و آسماني و ملکوتي کريم اهل بيت امام حسن مجتبي کنيم. حاج آقاي حسيني چقدر خوب فرمودند:
بنگر به مرتضي که در اين ماه روزه را *** با بوسه بر لب حسن افطار ميکند
اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: در آيه 28 سوره رعد آمده «الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، الآن همين ماه رمضان، مردم در اين ماه احساس آرامش نميکنند؟ همين که ميشنويم هميشه در ماه رمضان دادگستريها خلوت ميشود، جرايم کمتر ميشود. دعواها کمتر ميشود. چرا اينگونه است؟ چون ياد خدا بيشتر ميشود. مراقبتها در اين ماه بيشتر ميشود. مواظب گفتارمان هستيم. مواظب هستيم دعوا نکنيم. خيليها ميگويند: ماه رمضان است نميخواهيم دعوا کنيم. ماه رمضان است نميخواهيم حرف کسي را رد کنيم. نميخواهيم دروغ بگوييم. غيبت کنيم. ياد خدا همين است. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» آنوقت آيهاي که در اين صفحه تلاوت شد، مي گويد: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» تازه اين آرامش دنيا است. «طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ» خوشا به حال کساني که هم آرامش دنيا را دارند و هم عاقبت بخيري و سعادت قيامت را دارند، انشاءالله!
شريعتي: انشاءالله همه در سايه ايمان و عمل صالح عاقبت بخير شويم. نکات پاياني را بفرماييد.
حاج آقاي حسيني: نکته ديگري که در زندگي امام مجتبي(ع) مخصوصاً در اين ماه ضيافت الله براي ما خيلي مهم است، در حالات حضرت است. «وَ كَانَ (ع) يَتَفَقَّدُ فُقَرَاءَ أَهْلِ الْمَدِينَهِ» (بحارالانوار/ج48/ص107) کريم اهل بيت بود. شبانه در تاريکي سراغ فقراي مدينه ميرفت و آنها را تحت پوشش قرار ميداد. «فَيَحْمِلُ إِلَيْهِمْ فِى اللَّيْل» برايشان غذا ميبردند. «وَ هُمْ لَا يَعْلَمُونَ مِنْاى جِهَه» نميدانستند از کجاست؟ چه کسي ميآورد خبر نداشتند.
من باز همينجا تأکيد بکنم. خواهش ميکنم کار خيري که ميخواهيم انجام دهيم، اندازهاش ياد ما باشد. يعني اگر توانايي کار خير در حد وسيعي دارد، خانواده را تحت پوشش قرار بدهد. من متأسف هستم که بعضي باور ندارند. باور نميکنند که کساني هستند که سر سفرهشان جز نان چيز ديگري پيدا نميشود. پنيرش را با زحمت تهيه ميکند. اگر من دلم ميخواهد به دخترم که سال اول است روزه ميگيرد افطار خوب بدهم، آن فقير هم دلش ميخواهد به دخترش افطار خوب بدهد. اگر شما ميگويي: آقا دختر من بچه شير ميدهد. خانم من باردار است. اگر شما اين مراقبتها را داريد، فقرا هم دارند. فکر نکنيم مشکل آنها با يک جعبه خرما حل ميشود. فقط نگاه کنيم که اضافههاي سفره ما در اين ماه نسبت به قبل از رمضان چقدر است؟ روزه براي کم خوردن است. مصرف مواد غذايي در اين ماه بالا رفته يا پايين آمده؟ «قلة الاكل» (المواعظ العدديه) ماه رمضان براي کم خوردن است نه زياد خوردن. کمش کنيم و به فقرا برسيم. از سفره خودمان کم کنيم و به فقرا بدهيم.
امام سجاد(ع) روزه ميگرفتند. «اذا کان يوم الذي يصوم فيه» حديث را مرحوم محقق اقبالي در کشف الغمه نقل کرده است. امام سجاد روزي که روزه ميگرفتند دستور ميدادند يک گوسفند قرباني کنند. الآن هم در ماه رمضان يکي از بهترين صدقات قرباني کردن گوسفند است. مرحوم آيت الله بهجت در گرفتاريهاي مختلف، افرادي که به ايشان مراجعه ميکردند و از ايشان دستور العمل ميخواستند، ميفرمود: يک گوسفند قرباني کنيد.
يکي از اساتيد حوزه ميگفتند: گاهي امام (ره) به من پيام ميدادند به آقاي بهجت بگوييد: گرفتاري داريم. آقاي بهجت ميفرمود: گوسفندي قرباني کنيد. گاهي ميفرمود: دو تا گوسفند قرباني کنيد. گاهي هم ميفرمود: سه گوسفند قرباني کنيد. اين استاد بزرگوار ميفرمودند: امام به من ميگفتند: خودتان برويد و اين کار را انجام دهيد. من از طرف امام ميرفتم سه گوسفند را قرباني ميکردم. امام سجاد گوسفند قرباني ميکردند، گوشتش را ميپختند. ظرفهاي متعدد غذا آبگوشت بار ميکردند. طرف غروب که ميشد ميفرمودند: ظرفها را بياوريد. خود حضرت غذا ميکشيدند و براي خانوادهها ميبردند. افطاري خود حضرت را ميآوردند. اگر ما گوسفندي قرباني کنيم، سهم ما چيست؟ معمولاً ميگوييم: کله پاچهاش براي سحر باشد. جگرش براي افطار باشد. «ثم يعطي بالتمبر و خبز فيکون ذلک عشاءه» عشاء يعني افطاري، افطاري حضرت خرما و نان بود. امامي که گوسفند قرباني کرده است، نان و خرما افطارش بود. ما گوسفند هم قرباني نميکنيم، سفره افطارمان هم تجملاتي است.
ميگويند: سلطاني که اهل عبادت و نماز نبود سراغ ماه رمضان را گرفت؟ گفتند: شما را چه به رمضان؟ گفت: هوس سفرههاي رمضان را کردم! بعضيها از ماه رمضان فقط زولبيا و خرما و حليم و نان خاشخاشي را دوست دارند. ما از امام سجاد ياد بگيريم. دستگيري از ديگران را فراموش نکنيم.
شريعتي: انشاءالله اگر رفتار ما عيب و ايرادي دارد با خطکش اهل بيت آنها را بسنجيم. انشاءالله بتوانيم بعد از اين اصلاح کنيم و مشمول دعاي اهلبيت قرار بگيريم. ما را از دعاي خودتان محروم نکنيد.
حاج آقاي حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم. «امن يجيب المضطر اذا دعا و يکشف السوء» خدايا به حق محمد و آل محمد حوائج همه ملتمسين دعا مخصوصاً اينهايي که به اين برنامه چشم اميد دارند برآورده بخير بفرما. گرفتاري آنها را برطرف بفرما. مريضها لباس عافيت بپوشان. به کساني که اولاد ميخواهند، اولاد صالح مرحمت بفرما. خدايا امر ازدواج و اشتغال جوانهاي ما را مقرر بفرما. توفيق عبادت و بندگي را تا پايان اين ماه مبارک به همه ما مرحمت بفرما.
شريعتي: چه خوب گفت:
نام حسن يعني تمام حُسن دنيا
حالا من و دست کريم آل طاها
در پناه خداي متعال باشيد. والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آل الطاهرين.