برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پيغمبر اکرم از زبان حضرت علي (ع) در نهج البلاغه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 01-10-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما بينندگان محترم و حاج آقاي حسيني خيلي خوش آمديد. سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهي بينندگان محترم دارم. من يک کتابي را ميديدم از شيخ مفيد به نام شاديهاي شيعه ترجمه شده عربي اش است مسارّ الشيعه شيخ مفيد از علماي هزار سال پيش ما است ايشان مينويسد مثل امروز که دهم ربيع الاول است روز ازدواج پيغمبر خدا با خديجهي کبري سلام الله عليها است بنابراين عيد در عيد است چند ولادت و امامت و ولايت است به همهي عزيزان تبريک ميگوييم. ان شاء الله ازدواج اولويت اول جوانهاي ما باشد هم پدر مادرها تلاش بکنند هم دولت تلاش بکند در حل مشکلات ازدواج جوانان ما چه فصلي بهتر از اين ايام براي عقد و عروسي و جشن و شادي ان شاء الله مبارک همهي پيروان نبي مکرم اسلام باشد. بشارتي ميدهم به بينندگان عزيز پيامها را تماما خوانديم بدون استثناء جمعي از بينندگان پيام داده بودند مسئلهي طرح رد مظالم که ايام ربيع بود فراموش نشود ما هم گفتيم سمعا و طاعتا از مراجع اعظام تقليد اجازه گرفتيم براي رد مظالم توضيحش را بعد از تلاوت قرآن خواهيم گفت.
شريعتي: برنامهي امروز ما رنگ و بوي نبي اکرم را خواهد داشت
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم در جلسهي گذشته من دو مطلب را گفتم که تکميل ميکنم گفتيم ميخواهيم جايگاه پيغمبر خدا را در نهج البلاغه ببينيم معرفي پيغمبر در کلام حضرت علي ولي ابتدا ببينيم چه کسي پيغمبر را معرفي ميکند اشارهاي کردم به اين کلام حضرت علي در خطبهي 192 که حضرت علي ميفرمايد أَرَي نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ من همراه پيغمبر بودم نور وحي و رسالت را ميديدم و من بوي نبوت را استشمام ميکردم و پيغمبر به من فرمود که إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَي مَا أَرَي إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ هر چه من ميشنوم تو ميشنوي هر چه من ميبينم تو ميبيني به جز اين که تو نبي نيستي وزير هستي به مناسبت اين جمله يک روايت بسيار لطيفي ديدم اين کتاب کتاب فضائل الصحابه است نويسنده اش امام احمد حنبل است حتما عزيزان ميدانند در ميان اهل سنت ائمه شان ميگويند ائمهي اربعه چهار امام که فقهشان را غالبا از اينها ميگيرند يا حنبلي هستند يا شافعي يا حنفي يا مالکي امام احمد حنبل از بزرگان اهل سنت است در اين کتاب من خود کتاب را آوردم ولادتش سال 164 بوده يعني تقريبا 1300 سال پيش اين مال ديروز و پريروز و صد سال پيش نيست خيلي نزديک است به آن زمان و کتابش از معتبرترين کتاب پيش اهل سنت است بسيار اين کتاب معتبر است اين کتاب را جامعة ام القري مال چاپ مکه است عربستان چاپ کرده همه جا چاپ ميشود اما کتابي است که خود اهل سنت مکرر چاپ کرده اند موضوعش فضائل صحابه است وقتي به حضرت علي سلام الله عليه ميرسد يک روايتي که نقل کرده اين است از ابن عباس مينويسد بعضيها پيش ابن عباس بدي حضرت علي را ميگفتند اشکال و ايرادي به حضرت علي ميگرفتند ابن عباس فرمود ميدانيد در مورد چه کسي صحبت ميکنيد إنّکم لتذکرون رجلا کان يسمع وطء جبرئيل فوق بيته فضائل صحابه صحبت دربارهي کسي ميکنيد که صداي پاي جبرائيل را بالاي خانهي خودش ميشنيد مگر اين جا پيغمبر نفرمود آن چه من ميشنوم تو ميشنوي اين حديث مال 1300 سال پيش است اين کتاب که ابن عباس گفت دربارهي کسي صحبت ميکنيد که ميشنيد صداي پاي جبرائيل را بالاي خانه اش يک حديث ديگري هم از اين حديث ميخوانم البته دلم ميخواست موضوع بحث را عوض بکنم بخشي از روايات را بخوانم ولي نميخواهيم از موضوع فاصله بگيريم اين جلد دوم است فصلش در فضائل حضرت علي است روايت 1116 راوي حديث بانوي بزرگواري است به نام ام عطيه بانويي است که در حالاتش مينويسند از من کبار نساء صحابه هم مرداني صحابي پيغمبر بودند هم زناني اين بزرگوار از بزرگان زنهايي است که از اصحاب پيغمبر به حساب ميآيند و با پيغمبر هم در جنگها شرکت ميکرد اسمش نصيبه است کنيه اش ام عطيه خيلي هم روايت از پيغمبر نقل کرده ميگويد أن رسول الله (ص) بعث علياً في سرية ، فرأيته رافعا يديه خيلي حديث لطيفي است پيغمبر خدا حضرت علي را فرستادند در يک جنگي اين بانويي که ميگويد پيداست با پيغمبر زياد حشر و نشر داشته و روايات زيادي را نقل کرده ميگويد حضرت علي که رفتند پيغمبر نگران بودند دستشان را به طرف آسمان بلند کرده بودند دعا ميکردند أللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِي حَتَّى تُرِيَنِي عَلِيًّا (فضائل الصحابة، ج 2، ص 609) خدايا من را زنده بدار تا علي برگردد يک بار ديگر علي را ببينم از اين شخصيت ميخواهيم پيغمبر را بشناسيم روايت 1098 است خيلي جالب است لم يكن أحد من الصحابة يقول (سلوني) إلاّ عليّ بن أبي طالب (فضائل الصحابة، ج 2، ص 646) هيچ کدام از اصحاب پيغمبر نميگفتند سلوني هيچ کسي جرئت نميکرد اين ادعا که هر چه ميخواهيد از من بپرسيد احدي از اصحاب پيغمبر جرئت نميکرد هر چه ميخواهيد از من بپرسيد مگر حضرت علي که فراوان شنيده ايم حضرت ميفرمودند من راههاي آسمان را از راههاي زمين بهتر ميدانم پس براي اين که جايگاه حضرت علي و تعبيري که حضرت در نهج البلاغه دارد نگوييد حضرت علي فرموده حديث از جاي ديگر نقل بکنيد اين کتب فضائل الصحابهي احمد حنبل است حدود 1300 سال پيش مهم ترين امام به اصطلاح از علماي بزرگ اهل سنت است از اين نمونه روايت زياد دارد تمام اين روايات در اين کتاب است حديث من کنت مولاه در اين کتاب مفصل چند جا نقل کرده داستان غدير را مفصل حديث ثقلين إنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ: كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي أهْلَ بَيْتِي. مَا إنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أبَداً، فَإنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّي يَرِدَا عَلُيَّ الْحَوْضَ (کافي، جلد 1، ص 294) حديث منزلت أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى (کافي، ج 8، ص 106) آيهي تطهير و داستان حديث کسا که پيغمبر همه را جمع کرد زير يک عبا اين را مفصل دارد حديث داستان فتح خيبر را دارد که ديگران رفتند نتوانستند فاتح خيبر باشند پيغمبر حضرت علي را فرستاد حديث مواخات عقد اخوت بين پيغمبر و حضرت علي است تمام اينها در اين کتاب است
شريعتي: پس آن چه که در جلسهي گذشته و اين جلسه به عنوان مقدمه شنيديم اين بود که پيغمبر حضرت علي را چگونه معرفي ميکنند و حضرت علي پيغمبر را و جايگاه نسبت حضرت علي نسبت به پيغمبر چيست
حاج آقا حسيني: نور وحي را ميديده پيغمبر فرمود آن چه من ميشنوم تو ميشنوي ميبينم تو ميبيني
شريعتي: و حالا اين شخصيت ميخواهد پيغمبر را وصف بکند
حاج آقا حسيني: بله نکتهي دومي که من آن جلسه اشاره کردم که پيغمبر خدا اصحاب فراواني داشتند ولي اين که ما بگوييم همهي اصحاب پيغمبر نظريهي عدالت صحابه را داشته باشيم بگوييم هر کس جزء اصحاب پيغمبر است خوب است چيزي نبايد به او گفت اين نظريه صحيح نيست همين که بگوييم عمل و قول همهي صحابي حجت است اين درست نيست حضرت علي يک خطبهاي دارد خطبهي 210 نهج البلاغه بعضي دوستان ميگويند شما به عجله صحبت ميکنيد خيلي مطلب زياد است عزيزان خودشان مراجعه بکنند حضرت علي بيان مفصلي دارد در مورد رواياتي که از پيغمبر نقل شده ميفرمايد إِنَّ فِي أَيْدِي النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ وَهْماً اين رواياتي که دست مردم است نسبت به پيغمبر ميدهند بعضي حق و باطل و راست و دروغ است بعضي اش محکم است بعضي متشابه است بعضي با دقت است بعضي از آنها که نقل کردند نقلشان خيلي دقيق است بعد ميفرمايد وَ لَقَدْ كُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه و آله و سلم) عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ: مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار پيغمبر زنده بود بعضيها به پيغمبر دروغ نسبت ميدادند در حال حيات پيغمبر پيغمبر سخنراني کردند فرمودند هر کس به من دروغ عمدي نسبت بدهد جايگاهش آتش است بعد بيان مفصلي دارد حضرت ميفرمايد احاديثي که شما ميبينيد چهار دسته است راويان حديث چهار دسته هستند إِنَّمَا أَتَاكَ بِالْحَدِيثِ أَرْبَعَةُ رِجَالٍ لَيْسَ لَهُمْ خَامِسٌ المنافقون رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِيمَانِ مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلاَمِ لاَ يَتَأَثَّمُ وَ لاَ يَتَحَرَّجُ يَكْذِبُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِها که در زمان پيغمبر بودند منافق بودند تظاهر ميکردند ساختگي بود اسلامشان نسبت دروغ به پيغمبر دادن برايش چيز مهمي نبود به آساني دروغ نسبت ميداد اگر مردم ميدانستند که اين منافق است کاذب است که قبول نميکردند ميگفتند اين صحابي رسول الله است پيغمبر را ديده شنيده عدهاي زمان خود حيات پيغمبر منافق بودند دروغ نسبت ميدادند به پيغمبر اين طور نيست هر کسي زمان پيغمبر بوده بگوييم صحابي است همهي صحابي خوب هستند تا ميرسد به اين جا که حضرت علي يک شاهد ذکر کرده من خواهش ميکنم بينندگان خيلي منصفانه بررسي بکنند خدا رحمت کند مرحوم علامه طباطبائي يک بحثي در تفسير الميزان دارد يک سوالي را مطرح کرده جواب آن سوال را از همين خطبهي 210 داده سوال کرده که آيا زمان خود پيغمبر منافقين بودند يا نبودند در مدينه منافق بوده يا نبوده فراوان بوده اين قرآن است سورهي مبارکهي منافقون داريم غير از اين سوره دهها آيه در مورد منافقين است مسجد ضرار ساختند نقشه ريختند بازي در آوردند اذيت کردند زماني که پيغمبر بودند مرحوم علامه طباطبائي آمار عجيبي ميدهد در مورد تعداد منافقين در زمان پيغمبر ايشان درصد بالايي ميدهد بخواهم درصد را بگويم توضيحي ميخواهد که نميگويم عزيزان خودشان به جلد 15 الميزان مراجعه بکنند همه که ايمان واقعي ندارند مرحوم علامه ميگويد ما از تاريخ ميپرسيم منافقين بعد از وفات پيغمبر کجا رفتند آنهايي که تا روز آخر تا لحظهي آخر در برابر پيغمبر کارشکني کردند کجا رفتند اينها که نمردند مرگ دسته چمعي يک مرتبه بگويند هزاران نفر از دنيا رفتند يک چنين گزارشي نداريم حضرت علي اين جا جواب داده ميفرمايد زمان پيغمبر نفاق بود منافق بود به پيغمبر دروغ نسبت ميدادند پيغمبر مجبور شد خطبه بخواند وَ قَدْ أَخْبَرَكَ اَللَّهُ عَنِ اَلْمُنَافِقِينَ بِمَا أَخْبَرَكَ وَ وَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ بِهِ لَكَ ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا إِلَى أَئِمَّةِ اَلضَّلاَلَةِ وَ اَلدُّعَاةِ إِلَى اَلنَّارِ بِالزُّورِ وَ اَلْبُهْتَانِ فَوَلَّوْهُمُ اَلْأَعْمَالَ وَ جَعَلُوهُمْ حُكَّاماً عَلَى رِقَابِ اَلنَّاسِ فَأَكَلُوا بِهِمُ اَلدُّنْيَا وَ إِنَّمَا اَلنَّاسُ مَعَ اَلْمُلُوكِ وَ اَلدُّنْيَا إِلاَّ مَنْ عَصَمَ اَللَّهُ خدا خبر داده از منافقين و در قرآن توصيف منافقين را گفته کجا رفتند؟ اينها نمردند ماندند بعد از پيغمبر توبه کردند؟ نه به پيشوايان گمراهي نزديک شدند رفتند سراغ ائمهي ضلالت و آن ائمهي گمراهي از اينها چه استفادهاي کردند؟ پست به اينها دادند مسئوليت دادند اينها را برگردن مردم بر گردهي مردم سوار کردند نشستند با هم دنيا را بين خودشان تقسيم کردند حضرت آخرش گلايهاي دارد فرمود مردم بيشتر با دنيا با شاهان و حاکمانشان هستند اين جمله معروف است. اَلنَّاسُ عَلَي دِينِ مُلُوکِهِم اين در ضرب المثل است مگر اين که کساني که خدا از اين بلاها حفظشان بکند پس حضرت علي صريحا بيان ميکند زمان پيغمبر عدهاي منافق بودند بعد از پيغمبر مرگ دسته جمعي پيش نيامده براي اينها بعد از پيغمبر نزديک شدند به حاکمان من ميخواهم تاکيد بکنم اين نظريهي عدالت که بگوييم سر بسته هر کسي پيغمبر را ديد صحابي پيغمبر را ديد خوب است درست نيست سورهي منافقون دربارهي چه کسي است؟ اينها کجا رفتند؟ زمان خود پيغمبر هم حتي زمان پيغمبر کارشکني ميکردند بعد از پيغمبر هم کارشکني نکردند براي اين که وجاهتي پيدا بکنند ميگويند ما صحابي هستيم ديگر هيچ چيزي به او نبايد بگوييد اين آيات قرآن بعضي اش در وصف مومنين است بعضي در توصيف کفار است بعضي در توصيف منافقين است يعني چه کسي؟ يعني کسي که تظاهر به اسلام کرده قلبش با پيغمبر نبوده پس هر کس زمان پيغمبر بود هر کس پيغمبر را درک کرد هر کس صحابي پيغمبر است ولو نفاق داشته باشد نبايد بگوييم در بست خوب هستند پس آيات منافقين سورهي منافقون چه کسي است مسجد ضرار را چه کساني ساختند؟ آنهايي که ميگويند عدالت صحابه يعني هر کسي که پيغمبر را ديد هر کس زمان پيغمبر بوده محضر پيغمبر بود اين شد صحابي ديگر هيچ چيز به اينها نگوييد حضرت علي ميفرمايد اين طور نيست منافقين بودند يک جملهي پاياني دارد حضرت ميفرمايد فکر نکنيد من با ديگران يکسان بودم ديگران ميآمدند محضر پيغمبر من هم ميرفتم ولي وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ مَنْ كَانَ يَسْأَلُهُ وَ يَسْتَفْهِمُهُ حَتَّى إِنْ كَانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِيءَ اَلْأَعْرَابِيُّ وَ اَلطَّارِئُ فَيَسْأَلَهُ ع حَتَّى يَسْمَعُوا وَ كَانَ لاَ يَمُرُّ بِي مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ إِلاَّ سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ فَهَذِهِ وُجُوهُ مَا عَلَيْهِ اَلنَّاسُ فِي اِخْتِلاَفِهِمْ وَ عِلَلِهِمْ فِي رِوَايَاتِهِمْ ميگويد اينهايي که دور پيغمبر بودند همه دنبال طلب علم از پيغمبر نبودند همه سوال نميکردند مسائل را نميپرسيدند بعضيها منتظر بودند يک تازه واردي بيايد سوالي بکند اينها بشنوند اما من چه؟ من دائم از پيغمبر سوال ميکردم الآن يک مثال ميزنم گاهي براي خودم ما پيش ميآيد پنج نفر ميروند محضر يک عالم دانشمندي يک نفر ميبينيد يک نفرش مهلت نميدهد سوال ميکند مسئله ميپرسد مسائلش را يادداشت کرده از قبل که رسيديم محضر اين آقا سوال بپرسيم بعضيها نه يا حرفهاي ديگري ميزنند يا منتظرند کسي بپرسد حضرت علي ميفرمايد همهي اصحاب نميپرسيدند تقاضاي مطلب نداشتند ولي من بودم که دائم ميپرسيدم پس ما ميخواهيم از کسي که دائما در محضر پيغمبر بوده و نه تنها در محضر پيغمبر بوده مهلت نميداده سوال ميکرده از پيغمبر ميخواهيم ببينيم چنين شخصي چطور پيغمبر را معرفي ميکند واقعا بحث پيغمبر شناسي در نهج البلاغه خيلي مفصل است دهها مورد است آن هفته آدرس داديم عزيزان اگر ميخواهند نگاه بکنند واژههاي ارسله بعثه را نگاه بکنند مفصل است ما به هر مقداري که برسيم اشاره ميکنيم از خطبهي 96 بخشي را ميخوانم مُسْتَقَرُّهُ خَيْرُ مُسْتَقَرٍّ وَ مَنْبِتُهُ أَشْرَفُ مَنْبِتٍ فِي مَعَادِنِ اَلْكَرَامَةِ وَ مَمَاهِدِ اَلسَّلاَمَةِ قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ اَلْأَبْرَارِ وَ ثُنِيَتْ إِلَيْهِ أَزِمَّةُ اَلْأَبْصَارِ دَفَنَ اَللَّهُ بِهِ اَلضَّغَائِنَ وَ أَطْفَأَ بِهِ اَلثَّوَائِرَ أَلَّفَ بِهِ إِخْوَاناً وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً أَعَزَّ بِهِ اَلذِّلَّةَ وَ أَذَلَّ بِهِ اَلْعِزَّةَ كَلاَمُهُ بَيَانٌ وَ صَمْتُهُ لِسَانٌ من عذرخواهي ميکنم بعضي وقتها بينندگان ميگويند عربي کمتر بخوانيد اين نورانيت کلام حضرت علي است سعي ميکنم خيلي نخوانم پيغمبر ميفرمايد استقرارش در بهترين جاي بود رشدش در بهترين جاي بود ديدم بعضي از شارحين نهج البلاغه تشبيه کردند گفتند شبيه همان چيزي که ما در مورد ائمه داريم در مورد امام حسين چه ميگوييم؟ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ (زيارت وارث) پيغمبر در پاک ترين صلب در پاک ترين رحم بود تا ميرسد به اين جا قَدْ صُرِفَتْ نَحْوَهُ أَفْئِدَةُ اَلْأَبْرَارِ دل نيکان طرف پيغمبر جذب شد يکي از عوامل مهم موفقيت پيغمبر جذب دلها بود پيغمبر بر قلبها حکومت ميکرد يکي از اساتيد ميفرمود پيغمبر آن شبي که از غار حرا آمد پايين در 27 رجب در بعثتشان تنهاي تنها بود هيچ کسي را نداشت چه شد که در اين فرصت کوتاه توانست دل همهي مردم را با اين همه دشمن جذب بکند؟ ميفرمود عامل موفقيت پيغمبر دو مسئله است يکي اخلاق پيغمبر يک منطق پيغمبر پيغمبر جذب کرده حضرت علي ميفرمايد دل مردم جذب پيغمبر شد تا ميرسد به اين جا چه کرد پيغمبر؟ دَفَنَ اَللَّهُ بِهِ اَلضَّغَائِنَ خداوند به وسيلهي پيغمبر کينهها را از بين برد فتنهها را از بين برد برادري ايجاد کرد قرآن کريم هم گزارش ميدهد «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» (آل عمران/ 159) هنر پيغمبر اين بود در آستانهي هفتهي آينده ولادت پيغمبر است نميخواهيم فقط تاريخي از پيغمبر بگوييم و عبور بکنيم ما مسلمان هستيم همهي ما معتقد هستيم پيغمبري دارد به دنيا ميآيد که رسالتش چه بوده؟ حضرت علي ميفرمايد مهم ترين هنر پيغمبر اين بود کينهها را از بين برد دفن کردند زير خاک کردند پيغمبر گفت شما همه برادر هستيد دوست هستيد رفيق هستيد همه شنيده ايم اوس و خزرج دهها سال بلکه بيش از صد سال دويست سال با هم دعوا داشتند پيغمبر آمد دعواها و کينهها را از بين برد فتنهها را خاموش کرد برادري ايجاد کرد الآن ما جامعهي اسلامي هستيم کمي نگران هستم از شرايطي که امروز در جامعه داريم هر کسي يک سبکي دارد در صحبت من سبکم اين است من بگويم همه چيز خوب است گل و بلبل هيچ چيز نگو نه واقعيت جامعه اين نيست پيغمبر آمده کينهها را از بين ببرد امروز در جامعهي ما چقدر دعوا کينه و نفرت ايجاد ميکنيم؟ خدا شاهد است از سر نگراني شديد عرض ميکنم دو ماه ديگر دو انتخابات داريم واقعا آدم غصه ميخورد به جاي اين که انتخابات نتيجه اش از الآن تا آخرش نشانهي همدلي صميميت و صفا و قدرت يک ملت باشد نشاط يک جامعه باشد از الآن خمپارهها توپ خانهها شروع شده جناحهاي مختلف هميشه از درجات پايين شروع شده اين مرتبه از سطوح عالي شروع شده همهي مردم را ما درگير ميکنيم ميخواهيم نتيجه اش مهرباني قدرت صفا صميمت عزت ما باشد اين کينهها چه آثاري دارد؟ ديشب شب يلدا بوده بلند ترين شب سال نشستيم بسم الله چه گفتيم در اين شبها تو را به خدا مواظب باشيم ديشب با امشب يک دقيقه بلند تر بوده تفاوت ديشب با امشب يک دقيقه است من ميخواهم تقاضا بکنم اگر پيغمبر آمد کينهها را از بين ببرد ما کينه زياد نکنيم از عامهي مردم ميخواهم آنهايي که بايد گوش بکنند به حرف ما گوش نميکنند الآن حملهها شروع شده ولي من و شما عزيز برادر مسلمان خواهر مسلمان من و شما ديگر چرا دينمان را به خاطر ديگري از دست بدهيم؟ بدگويي اين بدگويي آن غيبت اين آقا غيبت آن آقا همان طور نقل ميکنيم فلان روزنامه گفته روزنامه حجت است؟ فلان رسانه گفته رسانه حجت است؟ همين کافي است که بگوييم فلاني چيزي گفت؟ حداقل دين خودمان را اين را عرض کردم مشکل ما کمبود باورهاي ديني است اگر من اين قرآن را قبول داشتم باور داشتم خيلي از زندگي من بسيار متحول بود ما داريم دينمان را براي دنياي ديگري ميفروشيم او ميخواهد برود مجلس او ميخواهد برود به کرسي ان شاء الله که براي خدا باشد چقدر هزينه هر چه هست ما دينمان را براي ديگري نفروشيم باور کنيد اين باورها تضعيف شده من اگر باور ميکردم پيغمبر فرمود شما غيبت کسي را بکنيد تمام حسناتت منتقل ميشود غيبت ميکردم؟ نميکردم واقعا ديشب که نشستيم البته من تقريبا دوازده گذشته بود از کتابخانه بيرونم کردند آمدم منزل تازه آمديم خانه امشب و ديشب يک دقيقه فرق دارد در اين جلسات که مينشينيم دو ماه و دو ماه و نيم ديگر داريم ديگران آتش به پا ميکنند شما آتش بيار اين معرکه نباشيد شما دينتان را براي دنياي ديگري نفروشيد خداوند به وسيلهي پيغمبر کينهها را از بين برد همه را برادر کرد جامعهي پيغمبر است جامعهي رحمت است البته وَ فَرَّقَ بِهِ أَقْرَاناً عدهاي هم از هم جدا شدند آنهايي که هم پيمان بودند براي نبرد با اسلام شکست خوردند ابوسفيانها ابوجهلها بودند بعضيهايي که خيلي اشراف زمان جاهليت بودند خيلي برو بيا داشتند اينها با آمدند پيغمبر ذليل شدند ابوجهل و ابوسفيان ديگر در دوران پيغمبر معنا نداشت عزت داشته باشد زمين خوردهها به اصطلاح امام رضوان الله عليه پا برهنهها عزيز شدند سلمان فارسي بلال عزيز شد صهيب عزيز شد يکي را از روم آورد يکي را از حبشه يکي را از ايران به تعبير يکي از اساتيد پيغمبر آمد هر کسي را از يک جا آورد صهيب رومي بلال حبشي سلمان فارسي اينها همه آمدند زير يک خيمه شدند مِنّا أَهْلَ الْبَيْتِ (بحار الانوار، ج 10، ص 121) اما ابولهب عموي پيغمبر شد «تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ» (مسد/ 1) عدهاي عزيز شدند اينهايي که غريبههاي خوب و پاک بودند آمدند زير خيمهي اسلام يک عدهاي هم مثل ابوسفيانها ابوجهلها خارهاي سر راه ذليل شدند اين يک فراز کوتاه است در يک نگاه اگر بخواهيم بگوييم حضرت علي پيغمبر را مظهر وحدت مظهر محبت مظهر برادري زدن کينهها از بين بردن کينهها دشمنيها کدورتها معرفي کرده هم در مسائل سياسي هم در مسائل خودمان ديشب بعضيها حاضر نشدند گفت خانم برويم خانهي برادرمان گفت نه حرفش را نزن يلدا و غير يلدا ندارد من با خواهرت با برادرت قهر هستم تمام شد با مادر شوهر با مادر زن اختلاف داريم تمام يعني حتي اين شبها که عيد در عيد است شما کجا ديگر ميخواهيد پيدا بکنيد ميلاد پيغمبر امام صادق باشد آغاز امامت امام زمان باشد سالروز ازدواج حضرت خديجهي کبري و پيغمبر بوده ايراني اش باشد ديني اش باشد من هنوز کينه از برادر خواهرم از عموي خودم بستگان شوهرم دارم اين هنوز حاضر نباشد خانم از بستگان شوهرش آقا از بستگان خانمش بگذرد ديشب آمدند خط و خطوط کشيدند باور ميکنيد هيچ جا نرفتند؟ آقا گفته برويم آن جا گفته نميروم خانم گفته برويم آن جا گفته نميروم گفتند پس هيچ جا نميرويم بنشينيم در خانه خودمان را زمين گير ميکنيم اگر قبول داريم پيغمبر آمده کينهها را از بين ببرد هم در سطح جامعه هم در سطح زندگي فردي ما هم يک قدم برداريم و الا از اين 17 ربيعها اين قدر ميآيد ميرود يکي از کارشناسان درد دل ميکرد ميگفت بعضيها از کجا ميفهمند هفده ربيع شده؟ الان هفتهي ديگر ولادت است از اين که رسانه لورل هاردي پخش ميکند ميفهمند امشب شب مولود است هفده ربيع به يک فيلم جشن نيست هنر هفده ربيع اين است کينه از بين ببريم اگر من حاضر شدم پا روي هواي نفسم بگذارم ديشب و امشب يک دقيقه فرق داشته ديشب نکردي امشب اين کار را بکن امشب بگوييم چون پيغمبر را حضرت علي معرفي کرد کينهها را کنار گذاشت ما هم کينهها را بگذاريم ديشب نرفتيم امشب برويم هر کجا ديشب نرفتيد دعوا بود امشب به احترام پيغمبر به احترام حضرت علي به احترام سالروز ازدواج حضرت خديجه و پيغمبر و به احترام آغاز امامت حضرت ولي عصر اينها را انجام بدهيم
شريعتي: خيلي خوب مشرف ميشويم محضر قرآن کريم صفحهي 71 را امروز تلاوت ميکنيم آيات 158 تا 165 سورهي مبارکهي آل عمران
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّـهِ تُحْشَرُونَ ?158? فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ?159? إِن يَنصُرْكُمُ اللَّـهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ?160? وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ?161? أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّـهِ كَمَن بَاءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّـهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ?162? هُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ?163? لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ?164? أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَـذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ?165?
ترجمه:
و اگر بميريد يا شهيد شويد، به سوي خدا محشور خواهيد شد. (???) [اي پيامبر!] پس به مهر و رحمتي از سوي خدا با آنان نرم خوي شدي، و اگر درشت خوي و سخت دل بودي از پيرامونت پراکنده ميشدند؛ بنابراين از آنان گذشت کن، و براي آنان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصميم گرفتي بر خدا توکل کن؛ زيرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد. (???) اگر خدا شما را ياري کند، هيچ کس بر شما چيره و غالب نخواهد شد، و اگر شما را واگذارد، چه کسي بعد از او شما را ياري خواهد داد؟ و مؤمنان بايد فقط بر خدا توکل کنند. (???) هيچ پيامبري را نَسِزد که [در اموال، غنايم، ساير امور به امت خود] خيانت ورزد و هر که خيانت کند، روز قيامت با آنچه در آن خيانت کرده بيايد؛ سپس به هر کس آنچه را مرتکب شده به طور کامل ميدهند، و آنان مورد ستم قرار نميگيرند. (???) پس آيا کسي که [با طاعت و عبادت] از خشنودي خدا پيروي کرده، همانند کسي است که [بر اثر گناه] به خشمي از سوي خدا سزاوار شده؟ و جايگاه او دوزخ است و آن بد بازگشت گاهي است. (???) همه آنان را [چه مؤمن، چه کافر] نزد خدا درجات و منزلتهايي [متفاوت] است، و خدا به آنچه انجام ميدهند، بيناست. (???) يقيناً خدا بر مؤمنان منّت نهاد که در ميان آنان پيامبري از خودشان برانگيخت که آيات او را بر آنان ميخواند و [از آلودگيهاي فکري و روحي] پاکشان ميکند، و کتاب و حکمت به آنان ميآموزد، و به راستي که آنان پيش از آن در گمراهي آشکاري بودند. (???) آيا زماني که [در جنگ احد] آسيبي به شما رسيد که بي ترديد دو برابرش را [در جنگ بدر به دشمن] رسانديد، [از روي بي صبري، جزع، ناراحتي و اضطراب] ميگوييد: اين آسيب چگونه و از کجاست؟ بگو: از ناحيه خود شماست [که بر اثر سستي در جنگ، نافرماني از پيامبر، نزاع و اختلاف، به شما رسيد]. يقيناً خدا بر هر کاري تواناست. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: اشارهي قرآني را بفرماييد
حاج آقا حسيني: دو آيه در اين صفحه در مورد پيغمبر است «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» اين رحمت الهي بود که تو با مردم مهربان بودي پيغمبر ما و اگر پيغمبر آدم تند خويي بود مردم پراکنده ميشدند بگذر تو براي اينها طلب آمرزش بکن يکي هم آيهي بعدي «لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ» خدا منت گذاشته که پيغمبري را از خودشان بفرستد. ما گفتيم حضرت علي پيغمبر را چه معرفي کرده؟ شخصيتي که کينهها را پيغمبر آمد کنار بزند بياييم در آستانهي ولادت پيغمبر ما هم کينهها را کنار بگذاريم مگر نميخواهيم حق مردم را بديم دين ما ادا شود آن حلاوت و شيريني و لذتي که انسان وقتي حقي را ميدهد سبک ميشود آن قدر اين حلاوت زياد و بالا است با هيچ چيز قابل مقايسه نيست اگر با کسي اختلاف داريم برويم سري بزنيم شيريني اش در زندگي ما يقين داشته باشيم اثر دارد يکي هم رد مظالم است يعني چه؟ شما به کسي بدهکار هستيد ولي آن آقا را نميشناسيد وارث هايش را نميشناسيد هيچ اثري از او نيست سي سال پيش از کسي پولي گرفتي يادت رفته بدهي مدرسه بودي بچه بودي مداد پاک کني از کسي برداشتي نميشناسي از کسي جنسي خريدي پول کم دادي يا به کسي جنسي فروختي پول کم دادي همه ما گرفتار هستيم اگر ريز شويم در رد مظالم تقريبا همه گرفتار هستيم در نوجواني جواني به کسي زديم در مدرسه کسي را زديم نميشناسيم اگر بشناسيم بايد به خودش اگر وارث دارد به وارثش بدهيم اما هيچ شناختي نداريم نشاني از او نيست حالا ميخواهيم دين ادا شود احتياطش هم خوب است شايد بعضيها بگويند ما يقين نداريم من ميگويم اجمالا همهي ما گرفتار رد مظالم هستيم الآن فرصت ماه ربيع است اين طرح هميشه در ماه ربيع بوده ما يک بار ديگر از مراجع بزرگوار تقليد اجازه گرفتيم براي اين که بينندگان نخواهند تک تک زنگ بزنند اجازه بگيرند امروز دهم است بيست روز وقت دارند تا آخر ماه ربيع ما تا مبلغ صد هزار تومان اجازه گرفتيم بيشتر از اين را حتما بايد اجازه بگيرند اين صد هزار تومان نه به اين معنا که اگر من يک ميليون بدهي هم داشتم با اين پاک ميشود به اندازهي صد هزار تومان تا صد هزار تومان هر کسي ميخواهد رد مظالم بدهد يعني فکر ميکند به کسي بدهکار بوده آن آقا را نميشناسد اثري خبري نيست اين را ميتواند به فقير بدهد ديگر نميخواهد زنگ بزند دفتر اين مرجع آن مرجع تک تک اجازه بگيرد ما اجازه را براي هم گرفتيم به هر فقيري که ميشناسد ارحام خويشاوندان بهتر است البته در بين خويشاوندان پدر مادر نباشد اولادش نباشد چون گفتيم اينها واجب النفقهي ما هستند اولاد و پدر مادر مادر همسر را بايد از جاي ديگر بدهيم ولي نه اگر غير از پدر مادر اولاد برادر خواهري دختر عمويي دارد اينها مقدم هستند از مراجعي که ما اجازه گرفتيم نام ميبرم از مقام معظم رهبري آيت الله عظمي مکارم شيرازي، صافي گلپايگاني، وحيد خراساني، سيستاني، شبيري زنجاني اجازه گرفتيم به فقير بايد بدهيم قبلا هم گفتيم تا ميگويي فقير ميگويد من به فلاني يک روز کمک کردم ديدم يک کيلو گوشت خريده فقير نبايد يک کيلو گوشت بخرد؟ فقير حتما کسي است که رو به قبله خوابيده باشد؟ فقير هم فقير است فقير يعني کسي که در آمدش کامل نيست دخلش با خرجش نميخواند خرج سالش را ندارد اين قدر سخت نگيريم فقير معنايش اين نيست که نبايد يک کيلو گوشت به خانه اش ببرد دستش تنگ است دخل و خرجش نميخواند اين که ميگويند زير خط فقر درصدش خيلي بالاست البته بايد به فقير داد به مسجد نه به مدرسه سازي و اينها نه فقط بايد به فقير داد سيد باشد فرق ندارد فقير غير سيد اشکالي ندارد وقتي هم گفتيم اگر کسي زنداني است ولي فقير است ميشود کمک کرد تقاضا ميکنيم از آقايان مخصوصا يک پولي هم يا در اختيار همسرانشان بگذارند که آنها خودشان رد مظالم بدهند يا آقايان بزرگواري بکنند صد هزار تومان براي خودشان بدهند صد هزار تومان به نيت همسرانشان بدهند همان طور که ما نگران هستيم آن هم چنين نگراني را دارند بدهي ممکن است داشته باشند و حرف آخر اين که ما ميتوانيم هر صدقهاي که ميدهيم به نيت رد مظالم بدهيم همين صدقات روزانه مان شما هر روز صدقه نميدهيد پانصد تومان هزار تومان پنج هزار تومان همينها را اگر به نيت رد مظالم بدهد اگر واقعا رد مظالمي بدهکار باشد خود به خود جاي رد مظالم حساب ميشود اگر رد مظالم بدهکار نباشد صدقات روزانه است اين صدقات روزانه ديگر اجازه نميخواهد ما اجازه اش را در اين محدوده مشکلي نداريم.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار