اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-02-21-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي - پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌هاي بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 21-02-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
مي نويسم عشق و بي ترديد ميخوانم جنون *** هرکسي ديوانه تر السابقون السابقون
مي نويسم عشق و بي ترديد ميخوانم حسين *** عاقلان دانند لکن اکثرا لايعقلون
اين سرشت ماست؛ از خاکيم، خاک کربلا *** سرنوشت ماست پس انا اليه الراجعون
صرف يک دل دادن و عرض ارادت شرط نيست *** مهر بايد کرد اين دلنامه را با عقد خون
پرچم او از ازل بالاست؛ بالا تا ابد *** باد اين پرچم بلند و هرچه جز آن سرنگون
آي عاشق‌ها خداي عشق مي‌آيد حسين *** بعد از اين دنيا به جاي عشق بنويسد حسين
دست خالق گرم در خلق خداي ديگري ست *** پاي دل سر در هواي ماجراي ديگري ست
گرچه خيلي‌ها به ظاهر کربلا هستند ليک *** باطنا امشب مدينه کربلاي ديگري ست
چار تن از پنج تن در گرد يک گهواره و *** در دل گهواره هم اهل کساي ديگري ست
خنده گريه خنده گريه خنده گريه خنده اشک *** بيت مولا غرق اشك و خنده هاى ديگرى ست
شير از انگشت‌هاي وحي مي‌نوشد حسين *** سبط پيغمبر غذايش هم غذاي ديگري ست
باز هم در بيت مولا باز شد پاي بهشت *** دومين آقاي فرداي جوان‌هاي بهشت
عشق او جاري ست حتي در مرام اهل بيت *** مي توان فهميد اين را از کلام اهل بيت
ساغر لب‌هاي هر معصوم مي‌گويد حسين *** بسکه لبريز است نام او ز جام اهل بيت
هم شتابش بيشتر هم اينکه جايش بيشتر *** کشتي اش هم فرق دارد با تمام اهل بيت
در نهايت جمع خواهد گشت با نام حسين *** سفره‌اي که پهن مي‌گردد به نام اهل بيت
روز و شب بر او درود حق درود اهل بيت *** روز و شب بر او سلام حق سلام اهل بيت
در تمام قلب‌ها بي شک تو جا داري حسين *** آنچه که خوبان همه دارند را داري حسين
تا که مي‌خوانم تو را هر ديده مي‌بارد تو را *** از خدا ديگر چه خواهد هر کسي دارد تو را
در روايت هست هر که دوستش دارد خدا *** در دلش چون داغي از يک لاله مي‌کارد تو را
عشق را از هر کسي از اهل دل پرسيده ام *** از گريبانش چنان خورشيد مي‌آرد تو را
ما نه؛ فرزند پيمبر مي‌شود قرباني ات ***  هستي اش را مي‌دهد تا که نگه دارد تو را
جامه ات را آسماني‌ها عوض کردند تا *** سختي رخت زميني‌ها نيازارد تو را
زينت دوش نبي! عرش است جاي پاي تو *** سينه‌ي پيغمبر است و قلب زهرا جاي تو
اشک مي‌ريزيم و با ذکرت عبادت مي‌کنيم *** باز هم از راه دور عرض ارادت مي‌کنيم
ما همه بيمارهاي دوري از شش گوشه ايم *** بين هيئت‌ها ز يکديگر عيادت مي‌کنيم
زودتر راحت کن از درد فراقت خلق را *** ما به اين دوري مپنداري که عادت مي‌کنيم
فرق دارد گريه‌ي نوزادي ما با همه *** ما برايت گريه از وقت ولادت مي‌کنيم
هر غمي ديديم، فرمودند فابک للحسين *** بعد از آن هرجا غمي ديديم يادت مي‌کنيم
دوستت دارم من ‌اي در جسم عالم جان حسين *** آذري مي‌خوانمت: "جانيم سنه قربان حسين"

شريعتي: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما بينندگان محترم و حاج آقاي حسيني خيلي خوش آمديد. سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد. ولادت جد بزرگوارتان امام حسين را تبريک عرض مي‌کنم.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه‌ي بينندگان و شنوندگان دارم. اين ايام بسيار خجسته را تبريک مي‌گويم
شريعتي: امروز براي ما چه عيدي آورده ايد؟
حاج آقا حسيني: مدتي است که به پرسش‌هاي بينندگان نرسيده ايم به اين مي‌پردازيم. بسم الله الرحمن الرحيم من در آغاز چون در خبرها هم ديديد امروز مخصوصا در استان مازندران عطر شهداي مدافع حرم همه‌ي شهرهاي اين استان را معطر کرده است ياد مي‌کنيم از همه‌ي اين شهداي سرافراز عرض تبريک و تسليت داريم آن هم در روز ولادت سيدالشهدا به همه‌ي سرافرازان تاريخ.‌ هر چه بخواهيم بگوييم کم است هر سخني بخواهيم بگوييم باز نمي‌توانيم حق اين بزرگواران و خانواده‌هاي معظمشان را ادا بکنيم. من ديشب در رسانه مي‌ديدم مصاحبه‌اي داشتند با خانواده هايشان چقدر با استقامت و با روحيه‌ي بالايي صحبت مي‌کردند امروز در همه‌ي شهر‌ها اميدواريم که با سيدالشهدا محشور شوند. ما هم هفته‌ي گذشته اتفاقا اشاره‌اي داشتيم به مدافعين حرم به مناسبت بحثي که داشتيم گفتم در آن بحث که بيشتر شهداي مدافعين حرم شهداي افغاني هستند بعد شهداي مليت‌هاي ديگر هستند به همين مناسبت تعظيم و تجليل کرديم ديروز هم يکي از عزيزان اين توفيق را براي من ايجاد کرد با اين که خيلي گرفتار بودم بلافاصله بعد از جلسه‌ي کلاسي که داشتم رفتم بهشت حضرت معصومه گلزار شهداي قم علي بن جعفر حضور پيدا کرديم اولين بار بودم رفتم قطعه‌ي 31 ام ديدم يک قطعه تابلو دارد شهداي مدافعين حرم حضرت زينب همه‌ي شهدا شهداي افغاني بودند حدود 150 شهيد مدافع حرم در اين قطعه‌ي بهشت حضرت معصوم در قم فقط در يک قطعه به خاک سپرده شدند. من دقت مي‌کردم مدتي آن جا بودم دقت مي‌کردم سنگ قبر اين شهداي بزرگوار را غالبا زير سي سال بودند جوان‌هايي که از جان خودشان در اين راه گذشتند تازه اين فقط بهشت حضرت معصومه بود گلزارهاي ديگري که در قم است آن جا حتما دارند يا در شهرهاي ديگر من از بهشت زهرا سلام الله عليها خبر ندارم حتما آن جا قطعه‌اي دارند مشهدي‌ها هم حتما ميزبانان خوبي براي آن مهمانان هستند در بهشت رضا حتما قطعه‌اي دارند اگر بينندگان از شهرهاي خودشان هم به ما خبر بدهند من مدتي ماندم عکسي گرفتم فرستادم براي بعضي از دوستان خبر نداشتند خيلي تعجب مي‌کردند خيلي دوستان من تعجب مي‌کردند که فقط در يک قطعه در قم بهشت حضرت معصومه بيش از 150 شهيد مدافع حرم شهداي افغاني هستند تابلو هم دارد. ما هم اين تجليل را کرديم خواستم يک بار ديگر اين تجليل را امروز به همه‌ي شهداي مدافع حرم داشته باشم. بحثي که ما هفته‌ي گذشته مطرح کرديم بعضي از بينندگان پيام‌هايي داده بودند يکي پيام داده بود که شما يا اقوام نزديکتان از افغاني‌ها هستند که اين قدر تعريف و تجليل مي‌کنيد يا از وضعيت مشکلات اقتصادي کشور خبر نداريد. البته من اين افتخار را دارم دوستان فراواني الحمدلله از عزيزان افغاني دارم که به همه شان ارادت دارم اما اين که فرمودند از وضعيت اقتصادي کشور خبر نداريد يکي از بينندگان در پيام‌ها جواب اين سوال را داده نوشته من مدير کارخانه هستم ما شرمنده‌ي افغاني‌ها هستيم چون سخت ترين کارها را اين‌ها انجام مي‌دهند و ما کمترين خدمت رساني را به اين‌ها انجام مي‌دهيم. مخاطبين عزيز ما يک عده مومنين متدينين هستند مخاطب سمت خدا هستند. يعني ما داريم با کساني صحبت مي‌کنيم که خدا باور هستند مي‌خواهند به سمت بروند با اين برنامه اگر ما سمت خدايي هستيم و باور ديني داريم که بارها گفتيم باورهاي ديني بايد به فرياد ما برسد امروز روز ولادت امام حسين عليه السلام است امام حسين جان خودش عزيزان عزيز ترين عزيزان خدا را تا آن فرزند سه ساله اش که سيلي خورد و جان دارد براي چه کسي داد؟ براي دين براي مليت نبود براي اين نبود که از يک قومي دفاع بکنند يک قومي را محکوم بکنند دين احيا شود ما اين باورها را داريم ولادت سيدالشهدا عليه السلام ياد آور اين است. هجده آيه از سوره‌ي دهر براي اين انفاق نازل شده «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا» (دهر/ 8) اسير چه کسي بوده؟ مفسرين نوشتند اسير بايد در زندان باشد چه مي‌کرده در خانه‌ي حضرت زهرا که تقاضاي نان مي‌کرد؟ در آن زمان زندان به اين شکل نبوده اسير يعني کسي که مثلا صبح آمده رو در رو با پيغمبر بجنگد پيغمبر را به قتل برساند نتوانسته اسير شده اين اسير‌ها نمي‌رفتند زندان چهار ديواري اصلا زندان نبوده اين‌ها در اختيار مسلمانان بودند در سطح شهر آزاد مي‌گشتند يعني کسي که صبح آمده پيغمبر را به قتل برساند و نتوانسته و اسير شده شب آمده از گرسنگي در خانه‌ي دخترش حضرت زهرا حضرت زهرا نان خودش نان امام حسن نان بچه هايشان را داده ناني که جو اش را حضرت علي اِستَقرَضَ در روايت است که قرض کرده جو قرضي که حضرت زهرا با دست مجروحش آسياب کرده نان شده دادند به اسيري که صبح مي‌خواست پدرش را به قتل برساند در حالي که خودشان نياز داشتند به يک کافر اسير داده ما در سمت خدا بايد تکليفمان را مشخص بکنيم سمت خدا هستيم ديگر ما اين قرآن را باور داريم يا نه؟ نهج البلاغه‌ي حضرت علي را باور داريم يا نه؟ قرآن مي‌گويد حضرت زهرا امام حسيني که امروز جشن ولادتش است امام حسيني که اربعين پياده مي‌روي کربلايش مادرش حضرت زهرا پدرش حضرت علي خواستند با نان افطار بکنند با آب افطار بکنند ناني که جو اش را قرض کردند به اسير دادند نگفتند اگر ما بدهيم چه مي‌شود؟ اين بر اساس همان باور است آن وقت اين پسنديده نيست که ما بگوييم معلوم نيست از وضعيت اقتصادي کشور خبر نداريد اين طوري تعريف کردي ما خودمان چقدر مشکل بيکاري داريم اين‌ها مشکلات بيکاري ما را بيشتر کردند اين‌ها به توليد ضربه زدند توليد را متوقف کردند. بينندگان به ما سمت خدايي جواب بدهند آمار ارقامي جواب ندهند آمار ارقامي کار اقتصاد دان هاست الآن کشور ما قريب هشتاد ميليون جمعيت دارد خدا مي‌تواند هشتاد ميليون جمعيت را روزي بدهد اما اگر سه ميليون مهمان خارجي داشتيم هشتاد و سه ميليون را نمي‌تواند روزي بدهد؟ باور ما اين است؟ پيغمبر اين طوري عمل کرد؟ امام حسين با اين نگاه خونش را در راه خدا داد؟ من يک روايتي را مي‌ديدم خيلي جالب است و به درد امروز ما مي‌خورد روايت است که يک عده از اشراف و پولداران و ثروتمندان قريش داشتند رد مي‌شدند ديدند پيغمبر با همين جمع مهاجرين نشسته پيغمبر صهيب رومي بلال حبشي و سلمان فارسي را زير يک خيمه قرار داد مليت مطرح نبود. اشراف ديدند پيغمبر نشسته با همين صهيب و بلال و حبشي قَالُوا يَا مُحَمَّد اَرَضيتَ بَهَولاءِ عَن قَومِک آن‌ها با اسم صدا زدند کافر بودند ايمان نداشتند به پيغمبر گفتند تو با بلال حبشي نشستي با صهيب رومي نشستي با سلمان فارسي نشستي به جاي اين که با ما قريشي‌ها و مکي‌ها و عرب‌ها بنشيني؟ با اين غريبه‌ها و مهاجران؟ اين‌ها را از خودت دور بکن اين مهاجرين را رد بکن شايد ما بياييم جالب است به سر پيغمبر منت مي‌گذارند مهاجرين را رد بکن شايد ما بياييم يکي از موانع اين است اين مانع را برطرف بکن شايد ما بياييم مهاجرين را دور بکن شايد ما بياييم حضرت فرمود «وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ» (شعرا/ 114) من مسلمان هستم مومن هستم باور ديني دارم من مومن را از خودم دور نمي‌کنم مومن مهاجر باشد صهيب رومي سلمان فارسي بلال حبشي باشد يا مال شهر مکه باشد. پيغمبر بر اساس دين حرکت کرده اگر مي‌خواست اين حرف‌ها را بپذيرد اين مهاجران را رد مي‌کرد شايد آن‌ها بپذيرند در روايت ديگري ديدم حديث در مناقب علامه ابن شهر آشوب است که أَوَّلُ مَنْ يَشْفَعُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي أُمَّتِهِ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَوَّلُ مَنْ يَشْفَعُ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ وَ وُلْدِهِ أَمِيرُ الْمُوءْمِنِينَ وَ أَوَّلُ مَنْ يَشْفَعُ فِي الرُّومِ الْمُسْلِمِينَ صُهَيْبٌ وَ أَوَّلُ مَنْ يَشْفَعُ فِي مُوءْمِنِي الْحَبَشَةِ بِلاَلٌ (مناقب، ج 2، ص 164) اول کسي که فرداي قيامت شفاعت مي‌کند در امت اش پيغمبر است در اهل بيت و نسلش حضرت علي است اول کسي که از روميان مسلمان شهادت مي‌کند صهيب رومي است اول کسي که براي مسلمانان حبشه شفاعت مي‌کند بلال حبشي است يعني اسلام آمد به بلال حبشي حق شفاعت داد آن هم اولين شفاعت کننده به صهيب رومي شفاعت داد اولين شفاعت کننده به سلمان فارسي حق شفاعت داد اگر من باور کردم رزاق خداست خداي هشتاد ميليون هشتاد و سه ميليون را هم مي‌تواند روزي بدهد اين نگاه را نداشته باشم که شما از وضعيت اقتصادي کشور خبر نداريد. ما آيا سمت خدا هستيم؟ نگاه ما نگاه ديني است يا نه مي‌گوييم ما چرتکه‌ي اقتصادي مي‌اندازيم؟ نه آقا خدا فقط مي‌تواند اين مرز را روزي بدهد از اين مرز چهار نفر اضافه شدند کم شدند ديگر خدا نمي‌تواند روزي بدهد. اين بيننده هم خودش جواب داده بود که اتفاقا ما کارهاي سخت را به اين‌ها داديم با حداقل دستمزد اين کار خوبي نيست خيلي از جوانان ما اين کارها را حاضر نيستند انجام بدهند. نکهت‌ي ديگري که اشاره مي‌کنم اين است که آن چيزي که مهم است تکريم است تکريم مهاجر مسلمان است از هر مليتي که مي‌خواهد باشد عراقي اش باشد لبناني اش باشد خوب نيست روز عيد هم است امروز يک کمي شيرين بايد صحبت بکنيم. ببينيد نمي‌خواهم بگويم ما از بقيه ياد بگيريم ولي آن‌ها مي‌گويند کافر هستند ما مي‌گوييم مسلمان هستيم ما مسلمان‌ها به اسلام خودمان عمل بکنيم الآن همين روزها در انگليس همين روزها يک پاکستاني شده شهردار لندن آن هم مسلمان ما ادعاي مسلماني داريم ما مي‌گوييم افغاني پاکستاني شهردار تهران شود؟ شهرداري هيچ اقامت دادن هيچ کار دادن هيچ تکريمش بکنيم تکريم يک مسلمان. فکر نکنيم روزي ما با اين چيزها کم و زياد مي‌شود اتفاقا با اين نگاه‌هاي منفي با اين بي رحمي‌ها خداي نکرده خدا روزي ما را مي‌بندد يک دختر خانم افغاني نامه داده بود جوابش را بينندگان پيدا بکنند نامه داده بود سمت خدا که ما خانواده‌هاي متعددي بوديم افغاني همه بلند شدند رفتند استراليا الآن خيلي مهاجر زياد است ايراني لبناني عراقي افغاني کشورهاي اروپايي زياد است همه رفتند من هم به پدرم گفتم همه رفتند ما برويم يک وقتي خيلي راحت مي‌پذيرفتند گاهي شرايط سخت است گاهي آسان پدرم گفت نه دخترم مي‌مانيم در ايران دين ما اين جا بهتر حفظ مي‌شود آن جا اگر دين خود ما هم حفظ شود دين نسل بعدي مان معلوم نمي‌شود چه مي‌شود ما به خاطر دينمان مي‌مانيم اين دختر خانم نوشته سال‌ها گذشت خانواده‌هايي که در استراليا بودند آمدند ايران ديدن ما وقتي در خيابان‌هاي تهران قدم مي‌زديم نگاه بد تهراني‌ها را به ما مي‌ديدند مي‌گفتند شما که در کشور اسلامي هستيم ما که در کشور غير مسلمان هستيم با ما اين طوري رفتار نمي‌کنند که امروز دارند با شما مسلمان‌ها رفتار مي‌کنند ما چه جواب بدهيم؟ دختر من و لبناني و عراقي و افغاني که ندارد حالا افغاني باشد مسلمان نيست؟ اگر دختر من امرش دائر است به دليل همين فشارهايي که مي‌آورم برود کشورهاي غير مسلمان اين‌ها دينشان را از دست بدهند چه کسي مقصر است؟ ما مسلمان نيستيم؟ «وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» (مائده/ 32) يک مسلمان اگر به خاطر اين فضايي که ما تنگ کرديم که زياد هم هستند من ديدم مي‌گويند ما مي‌رويم اين جا اذيت مي‌کنند اهانت مي‌کنند تازه کارهاي سخت که مي‌دهند را هم بايد بدهيم مشکل اقامتشان را دنيا حل کرده وارد اين بحث‌ها نمي‌شوم بحث‌هاي ديني اش را مي‌گويم اگر من کاري کردم که به خاطر فشاري که من مي‌آورم نتوانست تحمل بکند دخترش پسرش گفت برويم يک جاي ديگر اين‌ها رفتند آن جا اگر چه من خبر دارم آن جا هم که مي‌روند کسي بخواهد دينش را حفظ بکند آن جا حفظ مي‌کند ولي اگر خودش نه نسل بعدي دينش را از دست داد چه کسي مقصر است؟ ما برگرديم به باور‌هاي ديني يک تجديد نظري بکنيم با نگاهي که امام حسين به شهادت رسيد با آن نگاه پيغمبر خدا حضرت علي با آن نگاه مسلمان‌ها را جمع کرد با آن نگاه نگاه بکنيم. سوالات زيادي آمده اين مال دو هفته پيش است که در مورد زود خوابيدن بحثي را اشاره کرديم آيات قرآن را خوانديم قرآن مي‌فرمايد شب را براي آرامش شما قرار داديم گفتم براي نماز صبح کسي بخواهد بيدار شود بايد شب زودتر استراحت بکند کسي که تا يک و دو و سه بنشيند نمي‌تواند صبح بيدار شود ديدم باز خيلي سوال بود براي من جالب بود خيلي از بينندگان پيام دادند ما مقيد هستيم شب زود استراحت مي‌کنيم صبح نماز شب و نماز صبح را داريم الحمدلله ولي يک عده‌اي گفتند ما مي‌خواهيم زود بخوابيم رسانه‌اي که تا دو و سه برنامه پخش مي‌کند چرا زودتر بخوابيم؟ اين حرف مهمي است اين آيه‌ي قرآن يادمان باشد «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ» (نساء/ 150) گاهي ما هر چه را دلمان بخواهد مي‌گيريم يعني هر کجا را که ما دلمان مي‌خواهد مي‌گوييم دستور قرآن است دستور دين است مي‌پذيريم اما آن جا که دلم مي‌خواهد مي‌گويم نه من خودم تصميم مي‌گيريم نگاه دين شب براي آرامش است يا نه؟ نه نگاه دين يک نگاه تربيتي است همه قبول دارند دنيا قبول دارد ما چرا به هم بزنيم؟ شب براي آرامش است اين جاي شکي است؟ چندي پيش از مقام معظم رهبري نقل شد ايشان فرمودند چرا رسانه بايد تا دير وقت برنامه داشته باشد حالا سوال من اين است الآن اگر همين مطلب را مقام معظم رهبري در سخنراني عمومي مطرح مي‌فرمودند ما فوري بيانيه مي‌داديم ما يادمان نبود عجب تذکري يک کارگروه تشکيل مي‌دهيم عجب تذکر مهمي بياييم تعطيل بکنيم برنامه‌ها ساعت 12 تمام شود نه رسانه کلا مي‌خواهم بگويم همه‌ي دستگاه‌ها يک سوال دارم. اگر بخواهيم صادقانه عمل بکنيم صادقانه بگوييم اگر مي‌خواهيم همه اش نقشه بکشيم بازي بکنيم بحث ديگري است همه‌ي دستگاه‌ها نه رسانه هر دستگاهي آيا ايشان بايد يک تذکري بدهند که همه بگويند کجا بوديم؟ چرا زودتر نگفتيد؟ البته اين‌ها چند وقتي کارگروهي تشکيل مي‌دهند به مرور که سر و صداها خوابيد يادشان مي‌رود ما خودمان اگر يک حرفي را به نتيجه رسيديم ايشان هم تذکر ندادند نبايد عمل بکنيم؟ ايشان بايد در جزئيات تذکر بدهند مورد به مورد به همه‌ي دستگاه‌ها نه رسانه‌ي ملي آموزش پرورش وزارت علوم هر چيزي بايد تذکر بدهند؟ ايشان تا يک سخنراني دارند دو مورد چهار مورد تذکر مي‌دهند همه مي‌گويند به چه فرمايشي فرموديد واقعا بعضي از اين مسائل روشن نيست؟ نهيب و فرياد و تذکر ايشان را لازم دارد؟ ما همين جا در بحث بانک‌ها گفتيم اين بانک حالا بحث جريمه و اين‌ها را نمي‌خواهيم تکرار بکنيم اين بحث روشن و ساده‌اي است همه مي‌فهمند. اگر جريمه حلال حلال و طيب باشد شما جريمه هم کرديد اين جريمه کجا بايد برود؟ جريمه‌ي پليس مگر نمي‌رود خزانه؟ چرا جريمه‌ي بانک‌ها مي‌رود به در آمد بانک ها؟ اين بايد برود خزانه مثل پليس. اخيرا من ديدم در قانون اصلاحيه‌اي که مجلس تصويب مي‌کند و در دست بررسي دارد يکي از موارد مهم اش همين است که جريمه چرا برود در بانک؟ جريمه بايد برود در خزانه حالا حرفم اين است اگر واقعا يک حرفي را مردم زدند ما هم از پيام‌هاي مردم استفاده مي‌کنيم ما نبايد بگوييم به به اين حرف تا کجا بود؟ حتما بايد يک نهيبي باشد بعد بياييم بگوييم؟ اين مثال‌ها مثال‌هايي است که آدم به درد مي‌آيد بايد توجه شود. قبلا گفتيم که گره نزنيد چقدر زنداني داريم به خاطر ديه؟ بندگان خدا مي‌آيند زنداني‌ها را آزاد مي‌کنند از اين طرف مي‌روند بيرون از آن طرف آيند داخل گلريزان گلريزان جمع بکنيد باز مي‌آيند يکي از راه حل هايش اصلا پيچيده نيست گفتيم بياييد گره نزنيد گواهينامه را به پايان خدمت کسي سربازي نرفته جريمه اش بکنيد هر چقدر جريمه مي‌خواهيد بکنيد بکنيد اجازه‌ي خروج از کشور نمي‌دهيد پاسپورت نمي‌دهيد ولي گواهينامه را به آن گره نزنيد همان جريمه‌ها کافي است براي کسي که انگيزه پيدا بکند براي رفتن به خدمت. پايان خدمت ندارد گواهينامه ندارد چون گواهينامه ندارد بيمه ندارد خداي نکرده اگر تصادف رخ بدهد زندان مي‌رود اين قدر ساده است که آدم وقتي الآن مي‌گويد دانش آموز کلاس پنجم اگر الآن پاي برنامه‌ي سمت خدا باشد مي‌گويد حرف خوبي مي‌زند به همه گواهينامه بدهيد که بروند بيمه شوند که اگر حادثه‌اي پيش آمد زندان نرود شما اول گره زديد گفتيد اول بايد برود سربازي. بابا اين نرفته سربازي صد تا جريمه برايش ببنديد اين يک جريمه را برداريد باز مجلس چند ماه پيش ديدم البته ما هر چه داريم با همراهي بينندگان است ديدم مجلس تصويب کرده البته مدتي است باز بينندگان پيگيري مي‌کنند که چرا ادامه پيدا کرده نمي‌دانم در چه مرحله‌اي مانده چه کسي مخالفت کرده علي‌اي حال در اين مسائل ما خودمان فکر بکنيم رسانه در يک جهت ديگران در يک جهت واقعا درگير و منتظر اين نباشيم که نهيبي بيايد بعد بگوييم اين حرف خوبي بود يک سري سوالات فقهي پرسيدند ما بحث صدقه را گفتيم که حتما به خويشان بدهند تا خويشان است به ديگران ندهند ما تنبلي مي‌کنيم هر کجا سر کوچه صندوق صدقات ديدي پولت را نينداز صندوق صدقات کميته امداد يادگار امام است ولي اين مال کسي است که در ميان خويشاونداش فقير داشته باشد لَا صَدَقَةَ وَ ذُو رَحِم مُحتَاج (جامع المدارک، ج 2، ص 101) اولويت حفظ شود اگر برادرزاده ام خواهرم خويشانم عمويم نيازمند هستند اين صدقات را جمع بکند بينداز در قلکي در صندوقي جمع بکن البته خودمان کنار بگذاريم چون اگر کنار نگذاريم شيطان وسوسه مي‌کند حالا که نداديم ندهيم نه کنار بگذار جمع شود آخر ماه نگو صدقه است هديه بگير پولش را بريز به حسابش آن وقت سوال کردند اين که شما گفتيد آخر به برادر هم مي‌شود صدقه داد؟ چرا نمي‌شود؟ اصلا بايد داد برادر خواهر برادر زاده خواهر زاده. واجب النفقه بحث ديگري است صدقه‌ي مستحبي به واجب النفقه اشکالي ندارد صدقه‌ي واجب را نمي‌شود به آن‌ها داد. حتي سهم خمس و سادات را نگفتيم خمس دو قسمت است؟ سهم امام دارد و سهم سادات اگر من مثلا يک ميليون خمس به گردنم است پانصد هزار تومان سهم امام است آن را با اجازه‌ي مجتهد بايد هزينه بکنم اما پانصد هزار تومان سهم سادات است اگر سيد فقيري در خويشاوندانت داري به آن‌ها بدي فقط سيد فقير نبايد واجب النفقه‌ي ما باشند به پسرم ندهم سهم خمس را به دخترم ندهم به پدر مادرم ندهم پدر من مادر من دختر من فرزند من ولو ازدواج کرده باشند ولو بچه‌هاي من از خانه‌ي من رفته باشند اين‌ها واجب النفقه‌ي من هستند همسر من واجب النفقه‌ي من است اين بحث سهم سادات با بحث صدقه‌ي مستحبي فرق دارد. در سهم سادات اگر سيد فقير هستند اشکالي ندارد به برادر خواهر و نزديکان و واجب النفقه نباشند حتما مي‌توانيم بدهيم مقدم هم هستند. صدقه‌ي واجب را به سيد نمي‌شود داد زکات را به سيد نمي‌شود داد زکات مال غير سادات به جايش خمس مال سادات فقير است. زکات براي غير سادات فقير خمس سهم سادات براي سادات فقير است. سوال کردند در خمس اگر ما صرفه جويي کرديم در زندگي آخر سال پولي اضافه آمد مي‌توانستيم خرج بکنيم مي‌خواستيم برويم مسافرت نرفتيم مي‌خواستيم کمدي بخريم نخريديم به اين پول آيا در آخر سال خمس تعلق مي‌گيرد؟ بله حتما تعلق مي‌گيرد مي‌خواستي مسافرت بروي. اگر پول آخر سال اضافه آمد چه با صرفه جويي چه چيز ديگر متعلق به خمس است. گفتند معاملات ما حرام است کسب ما کسب حرام است با خمس دادن حل مي‌شود يا نه؟ ما نمي‌توانيم بگوييم من معامله‌ي حرام انجام مي‌دهم مثلا من بروم دنبال قاچاق و مواد مخدر و کم فروشي بعد بگويم خمس مي‌دهم. کم فروشي با خمس حل نمي‌شود. به آقايي گفتم چرا داري خودت را مديون مي‌کني در کم فروشي؟ گفت آقا خدا پدرت را بيامرزد من از صبح تا شب اين قدر صدقه مي‌دهم که اين‌ها جبران مي‌شود تمام عالم را هم صدقه بدهي به يک نفر کم فروشي کرده باشي جبران نمي‌شود و مديون آن آقا هستي مي‌شود حکايت آن کسي که دزدي مي‌کرد انفاق مي‌کرد فکر مي‌کرد جبران مي‌شود. در مورد رد مظالم يک کسي نوشته من در سربازي يک گوشي دزديدم الآن هم نمي‌شناسم سربازي بودم جوان جاهل بودم يک گوشي موبايل از کسي سرقت کردم آن منطقه هم اگر بروم هيچ اثر و نشاني نمي‌توانم پيدا بکنم اين‌ها جاي رد مظالم است بايد رد مظالم داد البته مبالغ کمش را بعضي از آقايان مي‌گويند تا پنجاه تومان صد تومان مشکلي ندارد اما مبلغ اگر قابل توجه است با اجازه‌ي مجتهد است. خيلي‌ها نوشتند ديون دولتي را چه کار بکنيم؟ ما پولي از دولت برداشتيم خواهش مي‌کنم اگر عزيزان بتوانند يک بار ديگر زيرنويس بکنند بينندگان يادشان باشد ما اگر به دولت بدهکار هستيم يعني چيزي از اموال دولت از بين برديم و حالا بايد برگردانيم به بيت المال نيازي نيست شما به همان اداره‌ي مربوطه بدهيد اين شماره‌اي که عزيزان زيرنويس مي‌کنند در بانک‌ها اگر مراجعه مي‌کنند براي ديون دولتي مي‌توانند بريزند. بايد به بانک ملي مراجعه بکنند اگر به اين شماره چيزي که به دولت بدهکار هستيد مديون دولت مي‌دانيد به اين بدهيد کافي است ولي به مردم نه آن کسي که مي‌گويد گوشي موبايل دزديدم نمي‌تواند به دولت بريزد او بايد با اجازه‌ي مرجع تقليدش به فقير بدهد. ثوابش مي‌رسد به آن شخص. خانمي نوشته ما با خانواده‌ي شوهرمان مدت‌ها اختلاف داشتيم حالا خانواده‌ي شوهر ما را امشب دعوت کردند به شام که اين اختلاف تمام شود. خدا پدرشان را بيامرزد که عروس خانمشان را دعوت کردند که قائله تمام شود نوشته ما استخاره کرديم برويم بد آمده و ما مي‌خواهيم نرويم. در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست اصلا جاي استخاره نيست من واقعا غصه مي‌خورم کجا ائمه اين قدر استخاره مي‌کردند؟ اين جاي استخاره است؟ اين که قطعا جاي استخاره نيست. صد تا استخاره شما بکني آيه بيايد «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا» (کهف/ 107) باز هم برو امشب اين صلح را انجام بده جاي استخاره نيست اگر آيه‌ي خوب آمد که حتما مي‌رويم آيه‌ي عذاب هم آمد حتما برو ما بايد مفصل بگوييم ائمه کجا در زندگي شان در کارهايشان اين قدر استخاره مي‌کردند؟ خانمي آمده مي‌گويد من دخترم را استخاره کردم به فلاني بدهم خوب آمده حالا داماد معلوم شده آدم خيلي خرابي است چرا استخاره خوب آمد؟ مشورت نکرده تحقيق نکرده مي‌گويد استخاره کردم اين طوري من به قرآن هم بدبين مي‌شوم. يک شغل مي‌خواسته انتخاب بکند استخاره کرده تحقيق بکن جاي استخاره نيست خواستگار آمده يا رفتي براي پسرت اول کار استخاره مي‌کنند. ببينيد چند مورد ائمه چقدر استخاره مي‌کردند؟ ماهي سالي استخاره مي‌کردند؟ زندگي ما شده استخاره. يکي از عزيزان مي‌گفت ما دفتر مراجع تقليد هستيم چقدر زنگ مي‌زنند يا براي استخاره يا براي تعبير خواب حالا ايشان مي‌گفت يا احکام مي‌خواهيم عقيقه بکشيم استخوانش را بشکنيم يا نه؟ به جاي اين چيزها احکام مهم کسب‌ها را ربا را معاملات احکام ديني مان را سوال بکنيم. آقاي قرائتي مي‌فرمود يک آقايي مي‌گويد مدتي است خانم ام با من قهر است شش ماه است قهر است هر چه مي‌گويم چرا مي‌گويد من خواب ديدم. مي‌گويم چه خوابي ديدي مي‌گويد من خواب ديدم شما ازدواج مجدد کردي به خاطر خواب شش ماه است با شوهرش قهر است هر چه مي‌گويم همه‌ي زندگي من تو هستي من اصلا به فکرم نمي‌آيد من امکان ندارد به غير تو به کسي علاقه داشته باشم مي‌گويد نه من علاقه دارم به جاي خواب و استخاره برويم سراغ واجبات. به خاطر استخاره کار خير را تعطيل نکنيم.
شريعتي: يک چيزهايي که قطعا آمده حرام است استخاره مي‌کنند خوب مي‌آيد مي‌روند انجام مي‌دهند خيلي جاها جاي استخاره نيست. خيلي ممنون امروز صفحه‌ي 211 را تلاوت مي‌کنيم آيات 21 تا 25 سوره‌ي مبارکه‌ي يونس
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللَّـهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ ?21? هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّـهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَـذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ?22? فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم مَّتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ?23? إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ?24? وَاللَّـهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ?25?
ترجمه:
و چون مردم را پس از رنج و آسيبي که به آنان رسيده، رفاه و آسايشي بچشانيم [به جاي سپاس و ستايش] ناگاه در آيات ما به نيرنگ و بدانديشي برخيزند [و براي نپذيرفتن آن به بهانه‌ها و توجيهات بي پايه متوسّل شوند] بگو: خدا در کيفر و مجازات، سريع تر و کارآمدتر است. مسلماً فرستادگان ما [که فرشتگان و نويسندگانِ اعمالند] آنچه نيرنگ و بدانديشي مي‌کنيد [در نامه عمل شما] ثبت مي‌کنند. (??) او کسي است که شما را در خشکي و دريا گردش مي‌دهد، تا آن گاه که در کشتي‌ها باشيد و کشتي‌ها مسافرانش را با بادي ملايم و آرام حرکت دهند، و کشتي نشينان به آن باد ملايم و آرام شادمان شوند، ناگاه بادي تند و سخت بر آن کشتي وَزَد و از هر طرف موجي سهمگين بر آنان تازد، و يقين کنند که در محاصره [امواج خطرناک] افتاده اند [و راهي براي نجات ندارند]، [در آن هنگامه هلاکت بار] خدا را در حالي که ايمان و عبادت را از هر گونه شرکي براي او خالص مي‌کنند، مي‌خوانند که اگر ما را از اين [عرصه هلاکت بار] نجات دهي، مسلماً و قطعاً از سپاس گزاران خواهيم شد. (??) پس هنگامي که آنان را نجات بخشد، ناگهان در زمين به ناحق تجاوز و سرکشي مي‌کنند.‌اي مردم! تجاوز و سرکشي شما فقط به زيان خود شماست؛ [چند روزي محدود از] کالاي زندگي دنيا [بهره مي‌بريد]؛ آن گاه بازگشتتان به سوي ماست؛ پس شما را به اعمالي که همواره انجام مي‌داديد، آگاه مي‌کنيم. (??) در حقيقت، داستان زندگي دنيا [در زود گذر بودن] مانند آبي است که از آسمان نازل کرديم، پس گياهان و روييدني‌هاي زمين از آنچه مردم و چهارپايان از آن مي‌خورند، با آن آب در آميخت [و رشد و نمو يافت] تا آن گاه که زمين [سرسبزي و نهايت زيبايي و] زينتش را [از آن همه روييدني‌هاي رنگارنگ هم چون عروس] بر خود گرفت، و اهل آن گمان کردند که قدرت [هر نوع بهره برداري را] از آن [چهره زيبا و آراسته] دارند، [که ناگهان] فرمان ما در شبي يا روزي [به صورت سرمايي سخت يا صاعقه‌اي آتش زا يا توفاني بنيان کن] به زمين رسيد، پس همه گياهان را به صورت گياهان خشک درو شده درآورديم که گويي ديروز [چنين زراعتي] وجود نداشته. اين گونه نشانه‌ها [ي قدرت خود] را براي گروهي که مي‌انديشند، بيان مي‌کنيم. (??) و خدا [مردم را] به سراي سلامت و امنيت [که بهشتِ عنبر سرشت است] دعوت مي‌کند و هر که را بخواهد به راهي راست هدايت مي‌نمايد. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: اشاره‌ي قرآني را مي‌شنويم
حاج آقا حسيني: در سوره‌ي مبارکه‌ي غافر آيه‌ي 51 داريم «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» (غافر/ 51) خدا مي‌فرمايد ما پيغمبرانمان و مومنين و اولياء خدا را ياري مي‌کنيم کجا؟ در دنيا و قيامت مفسرين به اين آيه که رسيدند گفتند در قيامت که خدا ياري مي‌کند روشن است اما در دنيا کجا خدا پيغمبران را ياري کرده اين همه پيغمبران به شهادت رسيدند اذيت شدند خود پيغمبر ما مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيت (بحارالانوار، ج 39، ص 56) سيدالشهدا و اين همه اولياء خدا اذيت شدند قرآن مي‌گويد اوليائمان را ياري مي‌کنيم امام حسين که اين همه اذيت شدند با زن و فرزند و ياران اين آيه چه نکته‌اي دارد؟ جوابش را همه‌ي مفسرين مطرح کردند يکي از مفسرين اهل سنت صاحب المنار مي‌گويد شما پيروزي را به چه چيزي مي‌دانيد؟ آيا پيروزي فقط به پيروزي ظاهري است که پرچمش برود بالا؟ مثال زده مي‌گويد اگر امام حسين سلام الله عليه ده سال ديگر هم زنده بود هزار سال ديگر هم زنده بود آيا مي‌توانست اين طوري نامش را جاودانه بکند که با شهادتش جاودانه کرد؟ امروز همه‌ي عالم را مسخر خودش کرده است الآن دنيا در تحليل راهپيمايي عزاداري ميليوني اربعين واقعا متحير هستند غربي‌ها متحير هستند آن‌ها فقط دنيا و ماديات را مي‌بينند چطور کسي از همه‌ي زندگي خودش بگذرد جانش در خطر باشد پياده راه بيفتد آن‌هايي که آن جا هستند اين طوري پذيرايي بکنند اين نصرت نيست؟ امام حسين سال 61 به شهادت رسيد من اين را به خانواده‌هاي معظم شهداي مدافع حرم عرض مي‌کنم جوان‌هاي شما بيست سال پنجاه سال ديگر زندگي مي‌کردند امام حسين گيرم سال 70 به مرگ طبيعي از دنيا مي‌رفت 90 از دنيا مي‌رفت به مرگ طبيعي سي سال ديگر هم عمر مي‌کرد آيا مي‌توانست اين طوري عالم را در تخسير خودش قرن‌ها مسخر بکند؟ پس اين پيروزي است. امام حسين در دنيا پيروز شد تا چه رسد به قيامت
شريعتي: خيلي ممنون ما امروز ساعت 4 در نمايشگاه بين المللي کتاب خدمت شما هستيم چون نمايشگاه در شهر آفتاب برگزار مي‌شود اگر با مترو و وسايل نقيه‌ي عمومي بياييد خيلي راحت تر است غرفه‌ي سمت خدا سالن 3 راهرو 2 غرفه‌ي 11 است. التماس دعا خدانگهدار