برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيرهي تربيتي حضرت علي عليه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 24-01-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما بينندگان محترم و حاج آقاي حسيني خيلي خوش آمديد. سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهي بينندگان محترم دارم
شريعتي: بحث ما به راه هاي تقرب به خداوند متعال رسيد در ذيل خطبهي 110 نهج البلاغه ادامهي بحث را امروز دنبال ميکنيم.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم من يک بار ديگر خطبهي 110 را در يک نگاه اجمالي مرور ميکنم حضرت فرمودند إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ اَلْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى اَلْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ اَلْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ اَلْإِسْلاَمِ وَ كَلِمَةُ اَلْإِخْلاَصِ فَإِنَّهَا اَلْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ اَلصَّلاَةِ فَإِنَّهَا اَلْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ اَلزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ اَلْعِقَابِ وَ حَجُّ اَلْبَيْتِ وَ اِعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ اَلْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ اَلذَّنْبَ وَ صِلَةُ اَلرَّحِمِ سبحانه برترين وسيلهاي که انسان ميتواند به خدا متوسل شود راه قرب الهي ايمان به خدا و به رسول خدا جهاد در راه خدا و توحيد که توحيد فطري انسان ها است و به پاداشتن نماز که همهي دين است دادن زکات که يک فريضهي واجب بر همه است روزهي ماه رمضان که سپر از عقاب است حج و عمره و ديگر صلهي رحم و صدقه دادن چه سرّي چه آشکار هر کدام يک آثاري دارد و آخري اش هم خدمت به خلق اين مجموعهي بياني که حضرت در راه هاي رسيدن به قرب الهي در خطبهي 110 بيان کردند با توجه به اين کلام حضرت و بعضي از روايات ديگر اگر واژهي اقرب ما يکون العبد اليه الله يا افضل ما توسل به المتوسلون الي الله يا ان العبد يتقرب الي الله در اين واژه ها مجموعا ميشود راه ها را به چهار راه دسته بندي کرد يکي معرفت و ايمان است دوم دوري از گناه سوم انجام واجبات چهارم کسب فضائل اخلاقي البته فضائل اخلاقي زير مجموعه هايي دارد چهار زير مجموعه طبق روايات ميشود در نظر گرفت يکي انجام مستحبات دوم خدمت به خلق مخصوصا خدمت به خلق تصريح شده در روايات که بهترين راه نزديک شدن به خداست خدمت به پدر مادر و صله رحم است. در جلسهي قبل معرفت و ايمان را گفتيم دوم دوري از گناه را هم اشاره کرديم باز هم عرض ميکنم خيلي ها دنبال راه هاي سير و سلوک و اين چيزها ميگردند مخصوصا جوان هاي عزيز در يک سن و سالي اگر جوان ها رنگ مذهبي و فضاي مذهبي و ديني باشند مخصوصا در يک سن و سال هايي خيلي دنبال راه هاي سير و سلوک و مقامات معنوي هستند دنبال دستورات اخلاقي و کتاب هاي عرفاني يا اساتيد اخلاق هستند سال هاي جواني اوجش است راهش همين راه ها است شما ببينيد تقريبا زندگي همهي اولياء خدا را از همين چهار راه به جايي رسيدند يکي ايمانشان باورهاي ديني و معرفتشان دوم هم دوري از گناه است من داستاني ميگويم جوان ها عنايت بکنند خدا رحمت کند مرحوم آيت الله سيد محمد فشارکي از علماي بزرگ نجف اصفهاني بودند از فشارک اصفهان ولي در نجف زندگي ميکردند و تدريس ميکردند مقامات علمي و معنوي شان فوق العاده بود يکي از شاگردانشان مرحوم آيت الله عظمي حائري موسس حوزهي علميهي قم است اين مرد بزرگ آيت الله فشارکي يک برادر زادهاي داشتند يک طلبهي جواني در نجف مشغول تحصيل بوده زير نظر عموي بزرگوارش بوده يک روزي آيت الله فشارکي متوجه ميشود اين برادر زاده اش را يکي از عرفاي نجف صيد کرده البته خوب است ما اگر صيد شويم صيد عرفا شويم در تور شخصيت هاي فقيه عارفي قرار بگيريم و آن عارف بزرگ مرحوم آخوند ملا فتحعلي سلطان آبادي است مقامات او هم فوق العاده بوده به او يک دستوري ميدهد براي چله نشيني به اين طلبهي جوان برادرزادهي آيت الله فشارکي که اول راه بوده تازه سال چهارم پنجم طلبگي اش بوده يک دستوري ميدهد اين ذکر را فلان مقدار بگو اين قدر دعا بخوان قرآن بخوان مرحوم ملا فتحعلي جاذبه هاي خاصي داشت عجيب او جذب اين مرد ميشود بنا ميشود اين چله را شروع کند عموي بزرگوارش آيت الله فشارکي ميگويد حاضر هستي من يک دستور ديگري بدهم آن دستور را عمل بکني؟ اين دستوري که ايشان به تو داده خوب است ولي براي کسي است که کاري نداشته باشد بازنشستهاي باشد سالخوردهاي باشد وقت داشته باشد اما تو طلبهي جوان هستي مشغول تحصيلات هستي نميرسي اين همه يک جوان دانشجو اگر بخواهد شب دو ساعت نماز شب بخواند روز فلان ذکر را بخواند روزه هم بگيرد وقت نميکند فرموده بود حاضري من يک دستوري را بدهم به تو که اين دستور را ميرزاي شيرازي هم عمل ميکند جوان مودبي بوده ميگويد عمو اختيار من دست شما است اگر شما بفرماييد آن دستورات را ميگذارم کنار قبل از اين که من دستور را بگويم شايد بعضي ها قلم و کاغذ برداشته باشند که بنويسند ولي قلم و کاغذ نميخواهد اين مرد بزرگ استاد شخصيت هايي مثل آيت الله عبدالکريم حائري بوده ميگويد دستوري که من به تو ميدهم را عمل بکن ميگويد من تمام چله نشيني را ميگذارم کنار هر چه شما بگوييد گفت يک کلمه است از امشب وقتي ميخواهي بخوابي قبل از خواب يک تسبيح در دست بگير چه کار بکنم؟ ذکر بگويم؟ گفت نه ذکر نميخواهد تسبيح دستت باشد فکر کن از صبح تا حالا چه کار کردي مراقبهاي که چقدر ما در روايات داريم؟ فکر کن چه کار کردي گناه کردي؟ دروغ گفتي؟ دل کسي را شکستي؟ يک تسبيح بينداز نمازت قضا شده؟ مال حرام خوردي؟ تصميم بگير فردا اين ها در زندگي ات نباشد از گناه فاصله بگير دوباره فردا شب تا شب چهلم چله نشيني اين است شب چهلم اگر نشستي هر چه فکر کردي يک تسبيح نيفتاد يعني روزي بر تو گذشته که يک گناه مرتکب نشدي چله نشيني ات تمام است ما دنبال ذکر ميگرديم ولي بالاترينش دوري از گناه است اگر جوان ها اگر ميگويند اي کاش ما ميرفتيم خدمت آسيد علي آقاي قاضي يک دستور ميگرفتيم يا خدمت آيت الله بهجت ميرفتيم آقا در قدم اول سير و سلوک و مقامات معنوي قدم اول و آخرش اين چهار دسته است که گفتيم اولي ايمان و معرفت دوم دوري از گناه حالا ميگويند ما خيلي گرفتار هستيم اصلا وقت نميکنيم شب فکر بکنيم ببينيم چه کار بکنيم در طول روز که مشغول هستيم شب هم که ميآييم خانه کنترل دست ما از اين شبکه به آن شبکه از اين جا به آن جا جاي تسبيح کنترل دست ماست تکراري برنامه ها را ببينيم يا خود برنامه ها را اين را گذاشتيم کنار گوشي را برداريم برويم سراغ فضاهاي مجازي اين را هم که گذاشتيم زمين يک خانمي پيام داده بود شوهر من که ميآيد خانه نه ساعت بازي کلش ميکند کي ما ديگر وقت بکنيم؟ آدمي که بخواهد ساعت ها پاي سرگرمي و فضاهاي مجازي و بازي مجازي و سريال ها باشد کي وقت ميکند شب بنشيند فکر کند من صبح تا حالا چه کار کردم ايشان اول دوري از گناه و مکمل آن حساب کتاب هاي ما و مراقبه هاست خيلي در روايت داريم مثلا از ما نيست کسي که محاسبه نداشته باشد بازگشت دستور ايشان به مجموعهي روايات ما برميگردد خيلي روايت داريم که از ما نيست کسي که محاسبه در زندگي اش نباشد پس دو تا شد اول معرفت باز هم ميگوييم معرفت و ايمان اين خيلي مهم است دوم دوري از گناه سوم که باز در روايت در کافي شريف است امام صادق عليه السلام حديث قدسي است وَ مَا يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِي بِشَيْ ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا اِفْتَرَضْتُ عَلَيْهِ (کافي، ج 5، ص 321) بندهاي به من نزديک نشده با واجبات واجباتمان را انجام بدهيم نزديک ترين راه انجام واجبات است ايمان معرفت دوري از گناه سوم انجام واجبات من براي چندمين بار عرض ميکنيم اين که ما ميگرديم سير و سلوک و مقامات اولياء خدا به همين ها مقيد بودند آن ها مقيد بودند ما مقيد نيستيم يک وقت گفتيم در حالات امام حاج آقا مصطفي فرزند امام ميفرمود که گاهي بعد از نماز صبح ما صداي گريهي امام را ميشنيديم امام گريه ميکرد از مادر ميپرسيديم اين وقت صبح چرا گريه ميکنند مادر ميفرمود احتمالا نماز شبشان قضا شده گريه ميکنند بينندگان پيامک بدهند اگر کسي است نماز صبحش قضا شده باشد براي قضا شدن نماز صبح گريه کرده باشد اگر است ما خوشحال ميشويم التماس دعا داريم به آن هايي که به اين جا رسيدند نماز صبح ما هم که قضا ميشود ته دل خوشحال ميشويم ميگوييم خواب که تکليف ندارد خوابمان هم به هم نخورد چرتمان پاره نشد بعدا قضايش را به جا ميآوريم راه سوم مقيد شدن به همين واجبات است.
شريعتي: علماي معاصر ما علماي اخلاق خيلي تاکيد داشتند روي مطالعهي رساله و عمل کردن به آن.
حاج آقا حسيني: بله آن هفته عرض کرديم يک جملهاي گفتيم بعضي از بينندگان نميدانم چند پيام داشتيم به اين جملهي ما سخن مال من نبود يکي از اساتيد اخلاق و عرفان فرموده بودند خواندن قرآن مستحب است ولي خواندن رساله واجب است ديدم يکي گفته اين چه حرفي است نه رساله اگر است به اول رساله ها نگاه بکنند مسئلهي يازدهم در صفحهي اول رساله ها است مسائلي که انسان غالبا به آن نياز پيدا ميکند واجب است ياد بگيرد پس خواندن رساله واجب است ولي خواندن قرآن بله خيلي ثواب دارد اما جزء واجبات نيست اين رساله هم همان فقه احکام است که در قرآن آمده است از قرآن به اين جا رسيده اند چون ما در قرآن آيات احکام داريم نزديک پانصد آيه داريم که آيات حلال حرام در آن است.
شريعتي: يک آسيبي که داريم اين است که خيلي عمل به واجب را دست کم ميگيريم.
حاج آقا حسيني: بله بعضي مثال ها را من ميزنم الآن در جامعهي ديني ما يک وقت هم اشاره کرديم يک بار ديگر ميگوييم واجبات را داريم ميگوييم واجبات مالي داريم واجبات بدني داريم نماز روزه حج داريم خمس داريم زکات داريم من سوال ميکنيم صادقانه سوال ميکنيم ما مومن هستيم ما متدين هستيم چند درصد افراد جامعهي ما خمس مالشان را ميدهند؟ خمس يعني چه؟ شما الآن اول فروردين مثلا حقوق بگير شديد تا اول فروردين سال ديگر بهترين زندگي را داشته باش مسافرتت را برو خانه ات را بخر ماشينت را بخر اگر دختر داري پسر داري عقد و عروسي بکن هر چه ميخواهي هزينه بکن در حد متعارف بهترين آبرومندانه ترين زندگي را داشته باش بعد از يک سال نگاه بکن يک سال گذشت از اولين در آمدت اگر چيزي اضافه نداشتي که هيچ اگر اضافه داشتي قرآن ميفرمايد هشتاد درصد اين اضافه مال خودت بيست درصدش مال تو نيست «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّـهِ خُمُسَهُ»» (انفال/ 41) اين بيست درصد يعني يک پنجم آن مال تو نيست در رساله ها نوشتند اگر با پولي که خمس دارد بروي جنس بخري از اين پول بدهي به فروشنده مديون فروشنده هستي چون يک پنجم آن پول مال خودت نبوده به او دادي مال الله است چند درصد از جامعهي ما اين باور را دارد و عمل ميکند؟ مقامات معنوي سير و سلوک و تقرب الهي چيست؟ اول فروردين حقوق گرفتي تا فروردين سال ديگر همهي زندگي ات را بهترين آبرومندانه ترين زندگي را داشته باش هر چه در حد شأن متعارفتت است خرج بکن مسافرت و ازدواج و دختر و پسر ماشين و خانه آخر سال اگر اضافه نيامد که هيچ اگر آمد هشتاد درصدش مال تو بيست درصدش مال من اصلا مال تو نيست اين اشتباه نشود بگوييم مال خودمان را ميدهيم به خدا اصلا حق تصرف نداريم مال خداست نوشتند رساله ها اگر با اين پول بروي معامله بکني شما يک پنجم پول آن آقا را ندادي مال الله را دادي يک بار هم است يعني يک بار همين پول ده سال ديگر بماند دوباره به اين پول خمس تعلق نميگيرد يک بار در زندگي تعلق ميگيرد چن درصد جامعهي ما عمل ميکنند؟ يک وقتي گفتيم تا اين را ميگوييم بعضي ها ميگويند ما ميخواهيم هزينه اش چيست؟ دو بخش است بخشي اش مال سادات فقير است به جاي زکات که به سادات فقير نميدهند نيمي از آن هم مال خرج دين تبليغ دين سهم دين سهم امام که ميگويند امام که اين قدر خرج ندارد مال خرج دين ميشود مگر شما نميگوييد اين همه بچه هاي ما در معرض افکار باطل مذاهب مختلف هستند چه کسي بايد اين کارها را انجام بدهد؟ دين ميگويند ما اعتماد نداريم اگر مطمئن بوديم درست هزينه ميشود ميداديم اعتماد نداريم کجا ميرود چه کسي ميخورد اگر يادتان باشد يک وقت گفتيم براي اين که بدانيد وسوسهي شيطان است يا نه ما از پول نميتوانيم دل بکنيم اين بيست درصد را دو قسمت بکنيد آن بخش سهم ساداتش را نميخواهد به مرجع تقليدت بدهي خودت برو سيد فقير پيدا بکن خيلي از مراجع فتوا دادند مرحوم آيت الله عظمي خويي تبريزي سيستاني صافي گلپايگاني ميگويند سهم سادات را به من ندهيد يک مرجع تقليد که گوشهي قم نشسته سادات فقير را از کجا بشناسند خودت بدهي فقط بايد واجب النفقهي ما نباشد پدر و مادر و اولاد ما نباشند نميتوانيم از اين پول بدهيم آن ها واجب النفقه هستند اين سهم سادات اجازه نميخواهد عدهاي از مراجع ميگويند نياور پيش من خودت سهم ساداتش را بده آن نيمهي ديگرش را بياور بعضي از مراجع احتياط ميکنند در آن احتياط هم ميشود رجوع بکنيم به اين مراجعي که ميگويند اشکالي ندارد پس يا ما مقلد آن مرجعي هستيم که ميگويد خودت ببر بده يا مقلد آن مرجعي هستيم که احتياط ميکند ميگويد بياور دفتر ما که ميتوانيد رجوع بکنيد به آن يکي مراجع براي اين که بدانيد اين وسوسهي شيطان است يا بهانه خودت ببر بده نيم ديگر ميماند من مثلا يک ميليارد خمسم است نه هزار تومان هم باشد نيمهي دوم را براي اين که مطمئن باشي بهانه است يا وسوسهي شيطان آن را هم برو خدمت مرجع تقليد بگو شيطان وسوسه ام کرده شما بگوييد کجا ميخواهيد هزينه بکنيد من مستقيم هزينه ميکنم ميخواهي مسجد بسازي مدرسهي علميه بسازي کتاب چاپ بکني هر چه بفرماييد من ميروم مستقيم انجام ميدهيم چند درصد جامعهي ما انجام ميدهند؟ آمار کم است ما داريم اين را ميگوييم حضرت علي در همين جا تصريح ميکند إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ اَلْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى بهترين راه رسيدن به خدا را گفته است زکات مال را گفتيم الحمدلله الآن در تهران بارندگي است باران رحمت الهي است کشاورز عزيز دامدار عزيز چند درصد ما زکاتمان را ميدهيم؟ مثال خيلي خيلي ساده زديم گفتيم از ده پانزده گوسفند شروع کردي گوسفندهايت شده پانصد تا ما بعضي صورت ها را ميگوييم خدا ميگويد اين پانصد تا که شد چهار صد و نود و پنج تايش مال تو پنج تايش مال تو نيست....انما الصدقات للفقرا از پانصد پنج تا بعضي ها فکر ميکنند من اشتباه ميکنم الآن دوباره پيامک ميدهند اشتباه ميکني نه مطمئن هستم اگر هزار تا شد ده تايش صدي يک در گوسفند بايد بدهي براي زکات زکات با خمس فرق ميکند در گندم ديدم در شيراز و مازندران گفتند در اوج بارندگي هستند در يک تن هزار کيلو گندم برداشتي 950 تايش مال تو 50 تايش مال تو نيست خدا ميگويد مال فقراست چند درصد جامعهي ما زکات ميدهد؟ اشکال کار کجاست؟ گير کار اين است که ما گاهي همهي ما ادعاي مسلماني ميکنيم ولي قاروني فکر ميکنيم قارون ميگفت «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي» (قصص/ 78) دانش خودم خدايا چه ميخواهي؟ من خودم زحمت کشيدم فقرا چه سهمي دارند؟ زکات که ديگر تصريح حضرت علي است در همين خطبهي 110 فرموده وَ إِيتَاءُ اَلزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ کسي شک دارد در واجبات؟ چند درصد ما فريضهي واجب ميدانيم؟ آن وقت انتظار داريم دعاها مستجاب شود حال عبادت داشته باشيم انتظار داريم بچه هايي که سر سفره هاي حرام ميبريم اين بچه ها خوب در بيايند لقمه اثر دارد مگر ميشود بگوييم لقمه بي اثر است تو را به خدا حداقل سر سفره مان يک وقت گفتم بعضي ها مقيد هستند ميگويند ما نتوانستيم مالمان را حلال بکنيم حداقل ناني که سر سفره ميبريم را حلال بکنيم يکي از علماي بزرگ مرحوم آقاي زاهد ميفرمود دزدي در نجف دزدي ميکرد روزه هم ميگرفت دزدي در سرش بخورد روزه اش را ميگرفت دم افطار افطار نميکرد ميگفتند چرا ميگفت اموال من حرام است مال حلال ميخواهم پيدا بکنم مردم شک داشتند فکر ميکردند کلکي دارد ميخواهد از اين روش مردم را سرکيسه بکند نميدادند يک ساعت بعد از افطار پيدا ميکرد ميگفت لا اقل نان سر سفره مان حلال باشد اين طور نيست ما بنشينيم يک امن يجيب بگوييم بچه ها خوب شوند بچه ها از دست رفتند دختر پسر از دست رفت من مال حلال آوردم سر سفره؟ مني که در هزار کيلو گندم از پنجاه کيلوش نميگذرم؟ اين مرجع تقليد نميخواهد برو فقير پيدا بکن بده من از اين ناراحت هستم يک آقايي مشهد آمد پيش من واقعا دلم سوخت جگرم سوخت يادم هم نميرود گفت من اگر بخواهم خمس مالم را بدهم خمس مالم ميلياردي است گفتم تو که زيارت امام رضا آمدي مومن متدين هستي چرا اين کار را ميکني گفت به چه کسي بدهم؟ گفتم خودت برو فقير را پيدا بکن گفت اين هايي که ميگويند فقيرند بي خود ميگويند يک عده باور نميکنند در جامعه کساني هستند که به نان شبشان محتاج هستند باور نميکنند يک عده صورتشان را با سيلي سرخ ميکنند باور نميکنند يک عده که شب ميخوابند با اشک ميخوابند صبح با اشک بيدار ميشوند باور نميکنند يک عده انواع اقسام خواستگارهاي خوب را به بهانه هاي مختلف رد ميکند چون پنج ده ميليون جهيزيه ندارد باور نميکنند يک عده زير خانه هايي نشستند که چهار قطره باران بيايد تمام ترسشان اين است سقف خراب نشود باور نميکنند ميگويند من قبول ندارم مگر فقير هم داريم؟ اين ها در مناطقي زندگي ميکنند اطرافيانشان را ميبينند همه بهتر از آن ها هستند ييلاق قشلاقشان هم هست بخوان ييلاق قشلاق هم بکنند وارد شهر که نميشوند بالاي تهران ميرود لواسانات و آن جاها اين طرف شهر که نميآيند پايين هم نميآيند از همان جا ميروند ييلاق برميگردند ميگويند چه کسي گفت مردم گرفتار هستند چه کسي گفت خمس را بدهيم به سادات فقير باور نميکنند اشکالش اين است که ما قاروني فکر ميکنيم اگر باور ميکرديم خدا يک لحظه معادلات و محاسبات را از ذهن ما بگيرد فراموشي به ما بدهد يک وقت عرض کرديم مسئلهي خيلي مهمي است باز هم ميخواهم دوستان يادشان باشد آدم آلزايمر ميگيرد بچه هاي يک عزيزي گفتند پدرم آلزايمر گرفته داريم زندگي اش را اداره ميکنيم کارهايي که قبلا انجام ميداده کارهاي خيري که قبلا انجام ميداده خيرات ميدهيم گفتم بچه چه مجوزي گفتند ما وارث هستيم آخرش به ما ميرسد گفتم پدري که فراموشي گرفته که هيچ چيز تشخيص نميدهد بايد بروي در خانهي مجتهد مرجع تقليد برايش قيم تهيه بکنند چطور بچهي صغير يتيم قيم ميخواهد آدم به جايي ميرسد که اگر فراموشي گرفت برايش قيم تهيه بکنند اگر پدر مادرت فراموشي گرفته چيزي تشخيص نميدهد بايد بروي پيش مجتهد قيم تهيه بکند تا در اموالش تصرف بکند به اين جا ميرسيم اين فکر و ذهن را خدا به ما داده مرحوم آيت الله غروي اصفهاني سه روز آمد سر درس درس را تکرار ميکرد آقاي بهجت شيخ محمد نجفي بروجردي شاگردش بود گفتند سه روز است تکرار ميکني فرمود سه روز است وقتي ميآيم مينشينم هر چه فکر ميکنم هيچ چيز يادم نميآيد خدا خواست به من بفهماند اگر فکرت را از تو بگيرم هيچ چيز ندارد وقتي پول دستمان آمد اگر توان و فکر و محاسبه را يک لحظه از ما بگيرد آدم هايي بودند که از منبر بلد نبودند بيايند پايين همه چيز از دست ميرود فراموشي مطلق آزمون خداست
شريعتي: اگر در زندگي مان در کارمان در کسب و تجارتمان خدا را کمرنگ بکشيم همين اتفاق ميافتد ولي اگر از اول صبح تا شب ياد خدا باشيم فکر نميکنم اين طور شود اين تفکر پيش بيايد.
حاج آقا حسيني: بله در دعا هم داريم صبح که از خانه ميرويد بيرون هر روز صبح بگو چهار حمد است اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذي عَرَّفَني نَفسَهُ وَلَم يَترُکني عُميانَ اَلقَلبِ اَلحَمدُلِلّهِ اَلّذي جَعَلَني مِن اُمَّةِمُحَمَّدٍ صَلَّي اَللهُ عَلَيهِ وَالِه اَلحَمدُ لِلّهِ اَلَّذي جَعَلَ رِِزقي في يَدِه وَلَم يَجعَلهُ في اَيدِي النّاس ِاَلحَمدُلِلّهِ اَلَّذي سَتَرَ عُيُوبي وَعَورَتي وَلَم يَفضَحني بَينَ النّاس (مفاتيح الجنان) صبح به صبح بگو خدايا شکر اين معرفت را به من دادي دوم من را از امت پيغمبر قرار دادي اين ها صرف دعا خواندن نيست که ثواب ببريم به بعضي ها ميگويند دعا ميگويند زير سقف بخوانيم فلان جا بخوانيم معناي دعا مهم است صبح بگو خدايا شکر روزي من دست توست روزي من دست اين نيست که کلاه سر آن بگذارم از زرنگي من روزي ام بيشتر شود نه اين ها روزي نيست اول ظهر وقت نماز تعطيل نکنم روزي ام بيشتر شود اين يک مشتري را هم راه بيندازم بيشتر شود روزي ام آن بيست درصد آخر سال را ندهم که پولشم بيشتر شود آن پنجاه کيلو زکات را در هزار کيلو ندهم بگويم زرنگي ميکنم نه روزي ام دست خداست «إِنَّ اللَّـهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاريات/ 58) خلاصه اش را بخوانيم بکنيم در واجبات يکي اين که ظهر موقع نماز تعطيل نميکنيم هر کس ببيند اين برنامه را خودي ميبيند چند درصد ما موقع ظهر بازار ما براي نماز تعطيل ميکند؟ من نميدانم آمار ندارم چرا تعطيل نميکنيم؟ نماز خواندن که کاري ندارد ميرويم مسجد استراحتي هم است تنوعي هم است ميگوييم دو مشتري ديگر بيايد فکر ميکنم اگر اين دو تا بيايد ديگر زندگي من با همين دو تا است اين عبارت را ما مهمان سفرهي حضرت علي هستيم حضرت در عهدنامه به محمد بن ابي بکر ميگويد اول او رفت به مصر بعدا حضرت مالک اشتر را فرستاد نامهي 27 نهج البلاغه عهدنامهي ابي بکر است اين آقا رفته مصر مفصل است من يک جمله اش را ميخوانم استان دار حضرت علي در مصر است آن هم استاني که يک وقت گفتيم يک مصر با همهي گسترش اش يک استان است يمن که الآن يک کشور است يک استان است عراق يک استان اين حکومت است حضرت او را فرستاده به مصر در گذشته استان داران امام جمعه هم بودند منصب ها جدا نبوده همهي استان داران امام جمعه بودند امام جماعت بودند استان دار مصر است امام جمعهي مصر است همه کارهي مصر است نمايندهي تام الاختيار حضرت علي است حضرت به او ميفرمايد صَلِّ الصَلوةَ لِوَقتِها المُوقت لَها وَ لا تعجل وَقتَها لِفراغٍ وَ لا تُوخرها عَن وَقتِها لِاشتِغالٍ وَاعلَم اَنَّ کُلَ شىٍ مِن عَمَلِکَ تَبعٌ لِصَلوتِک (نهج البلاغه، نامه 27) نمازت را در وقتش بخوان نکند وقتي بيکار هستي فقط اول وقت بخواني بعضي از ما اول وقت ميخوانيم اما وقتي بيکار هستيم نگو من اشتغال دارم مشغول هستم حضرت ميفرمايد نمازت را به تاخير نينداز به خاطر اشتغالات ديگر اين جمله را بايد تابلو کرد خدا رحمت کند آيت الله بهجت وقتي نصيحت ميکرد در مورد نماز اين جملهي حضرت علي را زياد ميخواندند وَاعلَم اَنَّ کُلَ شىٍ مِن عَمَلِکَ تَبعٌ لِصَلوتِک استان دار من تمام کارهاي ديگرت تابع نمازت است يعني فکر نکن اگر رفتي آن جا عمران و آبادي کردي وضعيت اقتصادي مردم و رفاه را خوب کردي ديگر تو استان دار خوبي هستي تمام اعمالت دنبالهي نماز است اگر نمازت را اقامه کردي اگر مردم را به نماز واداشتي اگر اول وقت نمازت را خواندي اگر نمازت را به تاخير نينداختي در يک کلمه اگر امور ديني و فرهنگي مردم را اصلاح کردي کارهاي اقتصادي ات هم ارزش پيدا ميکند و آن ها هم اصلاح ميشود الآن فرض کنيد دولت هايي که ميآيند ميروند فرض کنيد دولت موفق شد تمام مشکلات اقتصادي مردم را حل کرد ما شديم کشور نمونه در رفاه و امکانات آيا اين دولت دولت موفقي است در نگاه دين و حضرت علي؟ نه آن دولت موفق است که حضرت ميفرمايد تمام کارهايت تابع کار دينت است نمازت است تو حق نداري بگويي من استان دار هستم ميخواهم نماز دير بخوانم حق نداري بگويي امام جمعه هستم اشتغالات ديگر دارم بعضي از کشورهاي اسلامي من ديدم ما الآن يک عده مشاغل را استثناء ميکنيم اما من ديدم نانوا وقت نماز اول وقت تعطيل کرده ايستاده به نماز نان مردم معطل ماند نه اتفاقا آن جا مشتري اش هم ميداند که اول وقت نبايد سراغ نانوايي برود مشتري هم نميآيد اول وقت اگر ما بگوييم نانوا ها وقت نماز تعطيل بکنند همه ميخندند اما آن جا فرهنگ عمومي شده اگر ما بگوييم نانواها وقت نماز تعطيل بکنند پيام ميدهند ما اين همه در صف نانوايي ايستاديم حالا اذان شده نانوا نماز بخواند؟ چرا؟ چون ما هم وقت نماز ميرويم نان بخريم مراجعه ميکنيم در بعضي کشورهاي اسلامي خود آن مشتري هم ميداند اول آن اذان نبايد برود رانندهي تاکسي ديدم گفته به مسافرش من از اول که شما را سوار ميکنم ميرويم وسط راه وقت نماز است با هم نمازمان را ميخوانيم الآن تاکسي ها را بگوييم ميگويند شما ديگر خيلي سخت ميگيريد اوج مسافر همين اول وقت است آن جا جا افتاده اين فرهنگ او باور کرده امام رضوان الله عليه در فرانسه که بودند يک وقتي همان روزهاي اولي که آمده بودند اوج حضور همهي خبرنگار ها مشغول مصاحبه بودند وسط محاسبه گفتند نماز گفتند نميشود به اين ها حالي کرد دنيا نميفهمد تقيد شما به نماز اول وقت را ما نميتوانيم خبرنگار ها را توجيه بکنيم شما مصاحبه تان را ادامه دهيد حضرت علي در جنگ صفين دنبال وقت نماز ميگشت ابن عباس گفت حالا وسط جنگ گفت ما براي نماز ميجنگيم اين تعبير حضرت علي است که به يک آدم عابد زاهد در غار نگفته حضرت علي يک پيرمرد بيکاري که در خانه بازنشسته باشد تو نمازت را اول وقت بخوان نه به استاندار و امام جمعه گفته که بدان تمام کارهايت دنبالهي نماز است.
شريعتي: خيلي ممنون ما پيش خودمان حساب کتاب ميکنيم ولي حساب و کتاب خدا کاملا فرق ميکند.
حاج آقا حسيني: من يک تقاضايي دارم بعد از تلاوت چون راه چهارم فضائل اخلاقي است يکي مستحبات است چند جملهاي در مورد ماه رجب صحبت خواهيم کرد.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون صفحهي 183 را با هم تلاوت ميکنيم آيات 46 تا 52 سورهي انفال
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ?46? وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِم بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ?47? وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّـهَ وَاللَّـهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ?48? إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَـؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَإِنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ?49? وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ?50? ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّـهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ?51? كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّـهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّـهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّـهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ?52?
ترجمه:
و از خدا و پيامبرش فرمان بريد، و با يکديگر نزاع و اختلاف مکنيد، که سست و بد دل ميشويد، و قدرت و شوکتتان از ميان ميرود؛ و شکيبايي ورزيد؛ زيرا خدا با شکيبايان است. (??) و مانند کساني مباشيد که از خانه هايشان از روي مستي و غرور، و براي خودنمايي بيرون آمدند و مردم را از راه خدا بازمي داشتند [ولي سرانجام دچار شکست ذلت باري شدند]؛ و خدا به آنچه انجام ميدهند، احاطه دارد. (??) و [ياد کنيد] هنگامي را که شيطان اعمالشان را [که در راه دشمني با پيامبر و لشکرکشي بر ضد اهل ايمان بود] در نظرشان آراست و گفت: امروز [به سبب جمعيت بسيار و آرايش جنگي شما] هيچ کس از مردمان [با ايمان] پيروز شونده بر شما نيست، و من پناه دهنده به شمايم، ولي زماني که دو گروه [مؤمن و مشرک] با يکديگر برخورد کردند، به عقب برگشت و پا به فرار گذاشت، و گفت: من از شما [ياران و پيروانم] بيزارم، من چيزي را [چون نزول فرشتگان] ميبينم که شما نميبينيد، البته من از خدا ميترسم و خدا سخت کيفر است. (??) و [ياد کنيد] هنگامي را که منافقان و آنان که در دل هايشان بيماري [شک و ترديد نسبت به حقايق] است، ميگفتند: مؤمنان را دينشان [با اين جمعيت اندک و اسلحه ناچيز براي شرکت در ميدان نبرد] فريفت، و [آنان باور نميکردند که] هر کس بر خدا توکل کند [بي ترديد پيروز ميشود]؛ زيرا خدا تواناي شکست ناپذير و حکيم است. (??) و اگر آن زماني را که فرشتگان جان کافران را ميستانند، مشاهده کني [مي بيني] که بر چهره و پشتشان ضربات سنگيني ميکوبند و [به آنان نهيب ميزنند که] عذاب سوزان را بچشيد!! (??) اين به سبب گناهاني است که مرتکب شده اند و گرنه خدا نسبت به بندگانش [حتي به کمترين چيزي از ستم] ستمکار نيست. (??) [عادتِ اينان] مانند عادت فرعونيان و پيشينيان آنان است که به آيات خدا کافر شدند، پس خدا آنان را به کيفر گناهانشان [به عذابي سخت] گرفت؛ زيرا خدا نيرومند و سخت کيفر است. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: در خدمت شما هستيم
حاج آقا حسيني: «وَأَطِيعُوا اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّـهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» قرآن ميگويد دعوا نکنيد آثار دعوا چيست؟ سست ميشويد ضعيف ميشويد شوکت خودتان را از دست ميدهيد ابهت خودتان را از دست ميدهيد يک جامعهي متحد ميتواند در برابر دشمن قوي جلوه کند به يک جامعهي متشتت دشمن قطعا طمع ميکند من يک تقاضايي ميکنم اين آيه را که خوانديم خدا شاهد است بينندگان هم ميدانند واقعا من خدا ميداند که گرايش جناحي ندارم اصلا هم ندارم نه اين جا هيچ کجا حرفم اين است که انصافا امروز اين دعواهايي که ما در کشور داريم اين دعواها ما را سست نميکند؟ ضعيف نميکند؟ شوکت ما را در برابر دشمنان تضعيف نميکند؟ جنگ اعصابي شده است اين جناح آن را ميکوبد آن جناح اين را ميکوبد کجا ميخواهيم برسيم؟ کرسي ها چهار ساله است چهل ساله هم باشد تمام ميشود چهار صد ساله هم باشد تمام ميشود به خاطر کرسي هاي چهار سال و دو سال و پنج سال و ده سال اين قدر مردم را گرفتار نکنيم شما نگاه بکنيد من مثال ميزنم خدا شاهد است از سر دلسوزي ميگويم آقا اين برجام آقا برجام اگر پيروزي است پيروزي نظام است آبروي نظام است اگر هم شکست است شکست نظام است مال کسي نيست جناح نيست که اين جناح بخواهد آن جناح تو سر او بزند و مردم را درگير بکنند به اصل نظام گره خورده تصميم نظام است آبروي نظام است شکست است پيروزي است هر چه است خدا ميداند من سر در نميآورم ما بلد نيستيم ما تابع نظام و رهبري هستيم الآن اين قدر به جنگ اعصاب مردم نرويد ضعيف ميشويد دشمن وقتي ما را در ضعف ببيند در دعوا ببيند در ما طمع ميکند اين نيروها را خرج رفع گرفتاري مردم بکنيد يک نگاهي بکنيد در رسانه ها در سايت ها در روزنامه ها چقدر خبر در اين دعواهاي جناحي است که قطعا جناحي است حتما جناحي است شک نداشته باشيد از ميدان به در کردن رقيب است چقدر تيتر و خبر است براي گرفتاري مردم؟ اين مردمي که اين قدر گرفتاري دارند اين گرفتاري ها را بايد حل کرد اين مردمي که اين روزها ديديد يک معلم فداکار جانش را داد آمار دادند هزار مدرسهي خشتي و گلي داريم کشوري که هزار مدرسه به اين شکل دارد اين گرفتاري ها را برطرف بکنيد. اميدواريم اين صدا به يک جايي برسد اين جنگ اعصاب براي مردم خوب نيست هر روز ما مردم را درگير بکنيم گرفتار بکنيم هر چه است براي رفع گرفتاري مردم باشد. من يک روايت ميخوانم چون ماه رجب است يک روايتي از امام صادق عليه السلام است فرمودند فرداي قيامت ندا ميدهد أَيْنَ الرَّجَبِيُّونَ، إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ فِي بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَيْنَ الرَّجَبِيُّونَ فَيَقُومُ أُنَاسٌ يُضِيءُ وُجُوهُهُمْ لِأَهْلِ الْجَمْعِ مَعَ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَكٍ عَنْ يَمِينِهِ وَ أَلْفُ مَلَكٍ عَنْ يَسَارِهِ يَقُولُونَ لَهُ هَنِيئاً لَكَ كَرَامَةُ اللَّهِ يَا عَبْدَ اللَّهِ فَيَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ عِبَادِي وَ إِمَائِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُكْرِمَنَّ مَثْوَاكُمْ وَ لَأُجْزِلَنَّ عَطَايَاكُمْ وَ لَأُبَوِّئَنَّكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها .... ثُمَّ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عليه السلام) هَذَا لِمَنْ صَامَ شَيْئاً مِنْ رَجَبٍ وَ لَوْ يَوْماً وَاحِداً فِي أَوَّلِهِ أَوْ فِي وَسَطِهِ أَوْ فِي آخِرِهِ (روضة الواعظين، ص 636) خداوند ندا ميدهد رجبيون کجا هستند چه کساني ميتوانند بيايند با اين ندا؟ اين را بگويم همه اميدوار باشند فرمودند اگر کسي يک روز هم از ماه رجب روزه بگيرد فرداي قيامت که ميگويند اين الرجبيون آن ها هم ميتوانند بروند البته اگر روزهي قضا دارد روزهي قضا را نيت بکند ان شاء الله خداوند ثواب ماه رجب را ميدهد آن هايي که پير و مريض هستند فرمودند به جاي هر روز يک گرد نان صدقه بدهند اگر صدقه هم نميتوانند يک ذکر تسبيح است سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ (مفاتيح الجنان) صد مرتبه اين ذکر را بگويد ماه رجب را گفتند رجب الاصمّ ريزش رحمت الهي است ماهي که در آن شنيده نشده خداوند بر قومي غضب کرده باشد يعني حتي قومي مستحق عذاب الهي بودند خدا در ماه رجب عذابشان نکرده است نگه داشته است تمام رحمت است از اين تمام رحمت براي مناجات و دعا و روزه و شب زنده داري استفاده بکنيم.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.