برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آداب دعا
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين حسيني
تاريخ پخش: 03-01-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
اي پاسخ بي چون و چراي همهي ما *** اکنون تويي و مسالههاي همهي ما
کو آن که، در اين خاک سفر کرده ندارد *** سخت است فراق تو براي همهي ما
اي گريهي شبهاي مناجات من از تو *** لبخند تو آيين دعاي همهي ما
تنها نه من از ياد تو در سوز و گدازم *** پيچيده در اين کوه صداي همهي ما
اي ابر اگر از خانهي آن يار گذشتي *** با گريه بزن بوسه به جاي همهي ما
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتيم *** اما تو بکش خط به خطاي همهي ما
گر ياد تو جرم است غمي نيست که عشق است *** جرمي که نوشتند به پاي همهي ما
در آتش عشق تو اگر مست نسوزيم *** سوزانده شدن باد سزاي همهي ما
شريعتي: سلام به همهي شما دوستان خوب خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهي بينندگان خوب سمت خدا داريم اميدواريم سال خوبي داشته باشند سال خوبي را شروع کرده باشند واقعا اين دعاي يا مقلب القلوب در حق همهي ما ان شاء الله مستجاب شده باشد و خدايي که حَوِّل حال است بهترين حال را به همهي ما همهي بينندگان عنايت کرده باشد.
شريعتي: ان شاء الله ما گل هديه ميدهيم حاج آقا حسيني با کلام نوراني شان و بيان شيوايشان کلي عيدي و هديه به ما و همهي بينندههاي خوبمان ميدهند که از اين بابت بي نهايت سپاسگزار هستيم امروز هم بي صبرانه ما و بينندگان خوبمان مشتاق هستيم که در ذيل بحث آداب مسلماني بشنويم و از آداب دعا ظاهرا شما براي ما خواهيد گفت.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم در بحث آداب دعا ميدانيد يک بحث بسيار بسيار مفيد و زيبايي و نسبتا مفصلي است من يک آدرسي اول صحبت ميگويم که هر مقدارش جا ماند خود بينندگان مراجعه بکنند در موضوع دعا ما کتاب زياد داريم در موضوع آداب دعا هم کتاب زياد داريم و قطعا رعايت آداب در اجابت دعا تاثير دارد من يک آدرس خيلي خيلي نزديک ميگويم کتاب مراقبات مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقاي ملکي تبريزي است که من شنيدم امام رضوان الله عليه يک روزي همين ايامي که بعد از انقلاب آمده بودند قم يک روز ميآيند منزل همسرشان ميبينند که امام عمامه شان يک کمي خاکي است امام خيلي مقيد بودند سوال ميکند کجا تشريف برده بوديد که عمامه تان خاکي شده فرمودند رفته بودم سر قبر استادم آيت الله ملکي تبريزي و سنگ قبر ايشان را با شال عمامه ام پاک کرده بودم اين خاک مزار استادم است البته امام دو سال بيشتر ايشان را درک نکردند ولي خيلي امام به ايشان ارادت داشتند همين که امام با اين عظمت بنشينند و سنگ مزار استادشان را پاک کنند خود اين نشانهي احترام به اساتيد است که قطعا در زندگي انسان موثر است آيت الله ملکي کتابي دارند به نام مراقبات فراوان صحبتش شده به فارسي هم ترجمه شده مکرر هم ترجمه شده در بازار غالب کتاب فروشيها دارند بگويند مراقبات آيت الله ملکي تبريزي است تفاوتش با مفاتيح اين است که اين کتاب خاص هر ماه است اول هر ماهي نوشته اول ماه محرم صفر به ترتيب ماه قمري است که مراقب چه چيزهايي باشيم يک مرد بزرگي بوده انصافا در مقامات علمي و اخلاقي و معنوي ايشان عالم و فقيه بوده بينندگان يادشان باشد امام رضوان الله عليه چه شخصيتهايي ايشان را جذب کرده؟ يک فقيه عارف مثل آيت الله ملکي تبريزي ايشان حاشيه بر عروة الوثقاي آيت الله عظمي محمد کاظم طباطبائي يزدي دارد يعني يک فقيه و مجتهد است اين که ميگويند حاشيه بر عروه دارد يعني يک مجتهد کامل است يک فقيه است در مقامات معنوي هم مقامات بسيار بالايي را داشته يا فرض کنيد مرحوم آيت الله شاه آبادي که امام به ايشان خيلي علاقه داشت يک مجتهد بود و يک فقيه خيلي خوب است اگر ما بخواهيم برويم دنبال الگوها دنبال الگوهايي برويم که هم مقامات علمي هم مقامات معنوي داشته باشند ديگران هم ميتوانند به مقامات معنوي برسند ما نميخواهيم بگوييم مقامات معنوي خاص مجتهد و فقيه و آيت الله و صاحب رساله و حاشيهي عروه است نه آنها هم ميتوانند برسند ولي اگر بخواهند معلم ما باشند بايد مجتهد عارف فقيه باشند سبکي که امام رضوان الله عليه داشتند اين مسير مسير دقيق تري است و بايد مراقب بود گفت طي اين مرحله بي همرهي خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهي واقعا ظلمات است دکان بازار در اين قضيه خيلي زياد است خيلي بايد مواظب بود علياي حال اين مردي که با اين عظمت و اين شخصيت بسيار فوق العاده که امام اين طوري برايش تواضع ميکنند کتابي دارند به نام مراقبات خوب است بينندگان تهيه بکنند در خانه شان داشته باشند اول هر ماه چه کاري انجام بدهند مثلا اول ماه رجب در پيش است اين ماه را بخوانند اتفاقا يکي از فصلهاي مفصل اش ماه رجب است ايشان در مراقبات ماه رمضان من آدرسش را هم ميگويم در مراقبات که به مناسبت هر ماهي اعمال آمده به مناسبت ماه رمضان در بخش ماه رمضان ايشان وقتي ميرسند به اعمال ماه رمضان آداب دعا را بيان کردند فصل دعاست آداب دعا را بيان کردند ايشان در آن جا بيست ادب از آداب دعا را ذکر کردند البته اگر انسان نگاه بکند روايات را بيش از اينها ميشود پيدا کرد ولي حداقل اين بيست تا را اگر دوستان خواستند در آن جا ملاحظه بکنند حتما ببينند من باز يک کتاب ديگري را ميگويم اين بحث که به کمال نميرسد حداقل يکي دو آدرس بدهيم کتابي که يکي دو هفتهي قبل اشاره کرديم مرحوم ابن فهد حلي از علماي بزرگ شيعه است حدود هفت صد سال پيش زندگي کرده عزيزاني که کربلا مشرف شوند از باب القبله صحن امام حسين بيايند بيرون هر دري يک اسمي دارد اگر از باب قبله بيايند بيرون پنجاه متر صد متر بروند جلوتر سمت راستشان يک بقعهاي است اين قبر ابن فهد حلي از علماي بزرگ ما است کتابهاي فراواني دارد از جمله يک کتابي دارد در موضوع دعا واقعا از کتابهاي کم نظير است در موضوع خودش اين کتاب هم ترجمه شده به فارسي اسم عربي اش عدة الداعي است آيين نيايش ترجمه اش است متعدد هم ترجمه شده از کتابهايي است که چند نفر ترجمه کردند بگويند ترجمهي کتاب ابن فهد حلي فراوان است در بازار ايشان در آداب دعا بحث مفصلي دارد من بخواهم از اين جا شروع بکنم حالا که نام مرد بزرگ را بردم از يک روايتي از همين کتاب به عنوان مقدمهي آداب دعا شروع ميکنم بحث آداب دعا خيلي مفصل است من يک فهرستي اشاره ميکنم در اين کتاب ابن فهد حلي اين حديث آمده که من در جلسهاي دقيقهي آخر خواندم و نرسيدم شرح بکنم حديث هم اين جا است هم شيخ طوسي در امالي نقل کردند پيغمبر خدا فرمودند يکفِي مِن الدُّعاءِ مَعَ البِرِّ ما يکفِي الطعامَ مِن المِلْحِ (وسائل الشيعه، ج?، ص 84) دعا چند درصد زندگي ما را بايد پوشش بدهد؟ فرمودند به مقداري که نمک در غذاي ما لازم است يک خانمي که اين ايام نوروز ان شاء الله توفيق دارد مهمانها ميآيند خانه اش در روايت هم داريم مهمان وقتي ميآيد روزي اش را ميآورد گناهان اهل خانه را ميبرد حتما از مهمان استقبال بکنند و حتما مرد خانه هم کمک بکند فقط دستور ندهد فردا بيست مهمان داريم خودش هم دست به کار شود وارد شوند مواظب باشند کمک بکنند در جلسهي قبل گفتيم يکي از کفارات گناهان کمک به اهل خانه است اينها ميخواهند پذيرايي بکنند خانمي که غذا درست ميکند چند درصد غذايش مواد است چند درصد نمک غذاست؟ نمک را نميشود زياد زد مواد لازم دارد يکي از دوستان سر سفرهاي نشسته بوديم تذکر خوبي داد آش بود گفت شما نگاه بکنيد همين آش حداقل هفت هشت ده تا ماده در آن به کار برده چقدر خانم خانه زحمت کشيده سبزي جو عدس همين طوري ميخوريم رد ميشويم ده ماده در اين غذا به کار رفته يک درصد کمي نمک به آن ميزنند همهي غذا مواد است يک نسبتي دارد پيغمبر خدا ميفرمايد دعا بايد در زندگي ما به همين اندازه باشد.
شريعتي: يعني زياد دعا نکنيم؟
حاج آقا حسيني: نه حضرت ميفرمايد ما بايد عملمان را اعمال صالح داشته باشيم يا هم اعمال صالح هم براي موفقيت هايمان خودمان تلاش بکنيم از خدا کمک بخواهيم من يک مثال خيلي ساده ميزنم در اين حديث ابهامي نباشد مثلا ميگويم الآن گاهي ما زياد ميبينيم کسي ميآيد پدري مادري آقايي ميگويد تو را به خدا دعا کنيد فرزندم از دست رفت امشب شب بيست و يک ماه رمضان است يک امن يجيب بگيريد پدر مادر تربيت فرزند آن برّ را ميخواهد آن اعمال را ميخواهد ما بايد يک زمينههاي خوبي براي تربيت فرزند بکنيم کارهايي بايد کرده باشيم بله بايد دعا هم بکنيم اما نميشود گفت شما هيچ زمينهاي را فراهم نکنيد دعا بکنيد امکانات گناه در اختيارش قرار بدهيد ماهواره را خيلي راحت بياوريم خانه بچه هايمان ببينند بعد که اينها منحرف شدند من يک وقت اشاره کردم بينندگان عنايت بکنند اين را از سر دلسوزي ميگويم آدم دلش جگرش ميسوزد دشمن يک طوري برنامه ريزي کرده لازم نيست شما شش ماه ماهواره در خانه ات داشته باشي بعد ببيني عجب آثار بدي دارد نه برنامه ريزي کرده گاهي با يک فيلم سي دقيقهاي چهل دقيقه هم نميخواهد من خودم ديدم جواني که ميگفت من يک فيلم چهل دقيقه ديدم يازده سال گرفتار يک گناه پنهاني شدم.
شريعتي: يک وقتهايي شايد يک نگاه.
حاج آقا حسيني: بله يک نگاه و يک لحظه ما ساده نگيريم اين طفل معصوم جوان معصوم ما امانت خداست دست ما.
شريعتي: يعني اگر اين اتفاق افتاده بعد.
حاج آقا حسيني: ميگويند شب بيست و يکم دعا بکنيد دخترم از دستم رفت پسرم از دستم رفت اعتياد و فساد و فحشا و رفيق بد و رفيق ناباب گرفتارش کرده اينها امن يجيبي نيست تربيت دعا ميخواهد ما دستور داريم امام صادق عليه السلام هر شب نماز ميخواندند روايتش را هم خوانديم هر شب دو رکعت نماز ميخواندند براي فرزندانشان ولي امام صادق فقط به دعا اکتفا نميکرد به نماز اکتفا نميکرد آن اعمال مهم است ميخواهيم فرزند خوب داشته باشيم الآن ميرويم زيارت ميرويم مشهد دعا بکنيم فرزند صالح داشته باشيم خيلي خوب است هر شب دعا بکنيم هر شب نماز بخوانيم ولي آن برّ و نيکي و آن عمل يادمان نرود برنامه ريزي ميخواهد تربيت فرزند برنامه ريزي ميخواهد شما زمينهي گناه را در اختيارش قرار دادي تعارف ندارد در اين بحثها نه اين که ما آدم سياسي نيستيم عقلمان نميرسد ولي جناحي فکر نميکنيم که بگوييم اين جناح چه گفت واقعا اين طوري نيستيم اين مباحث بحث سياسي نيست آدم ناراحت است نگران است ما جمعهي آخر ماه رمضان ميرويم تظاهرات چه خبر است؟ که عليه اسرائيل بگوييم مرگ بر اسرائيل اسرائيل چه گناهي کرده؟ موشک زده به قلب فلسطينيها بايد هم فرياد بزنيم اما سوال من اين است که موشک نظامي بدتر است يا موشک فرهنگي؟ موشک نظامي چيزي نيست به شهادت ميرسد ما الآن از شهدايمان چقدر تجليل ميکنيم؟ مقام معظم رهبري ميگويند شبيخون فرهنگي ما سي سال گذشته از جنگمان هر روز تجليل از شهيد يک جايي از کشور داريم اين موشک نظامي است اما موشک فرهنگي کشور چه ميکند؟ شما جرئت داريد فرزندي که از دست رفت گرفتار اعتياد و انحراف شد يادواره برايش بگيريد؟ بچهي من موشک فرهنگي خورده يادآوري بگيريم موشک نظامي شهادت است و افتخار ما ميگوييم مرگ بر دشمن اما موشک فرهنگي را خودمان با دست خودمان ميآوريم پدر مادرها به من ميگويند چرا اين قدر حرص و جوش ميخوري چيزي نيست ما ميخواهيم سريالهاي خانوادگي اش را ببينيم اولا او يک طوري برنامه ريزي کرده زهرش را در قالب سريال خانوادگي اش ريخته بدون اين که ما متوجه شويم يعني يک کاري ميکند شما وقتي بيست سي پنجاه جلسه يک سريال را ديدي خانوادهي محترم يادت باشد يک کاري ميکند بعد از چهل جلسه سريال خانوادگي آن ارزشهاي اخلاقي که در ذهن ما فطرت ما بوده به مرور فرو ميپاشد به مرور نماز نوع نگاهمان عوض ميشود ما ارتباط دختر پسر را خيلي بد ميدانيم بايد حريم نگاه داشت يک کاري کردند ميگويند چقدر ما سخت گرفتيم اينها همه دارند با هم ميلولند عالم هم به هم نخورده چيزي نشده نگو سريال خانوادگي را ميبينيم نگو نگران نباش من مواظب هستم کجا مراقب و مواظب هستي ما گاها ساده انديشي ميکنيم اين را جدي بگيريم ساده نگيريم الآن هر روز دارد روز به روز بيشتر ميشود بعد بيست و يکم ماه رمضان ميگويند يک امن يجيب بخوانيد يک سفرهي فاطمهي زهرا يک نذر حضرت زينب بکنيد نه اگر اين روايت را ما تا آخر برنامه تکرار بکنيم کم است غذا نمکش چه اندازه است؟ مواد ميخواهد اين آشي که خانم درست کرده ده مواد به کار رفته يک کمي هم نمک دارد دعا همين اندازه است فکر نکنيم خيال ما راحت باشد سپرديم به امام زمان خود امام زمان فرمودند من اين طوري تحويل نميگيريم اگر ميخواهي به من بسپري زمينهي خوب برايش فراهم بکن الآن فصل نوروز و مسافرتها نيست؟ ما بارها عرض کرديم خانوادهي محترم پدر محترم من دست شما را ميبوسم آخر اين پولي که با عرق جبين کد يمين به دست آوردي زحمت کشيدي اين فرزندت را که ميداني جوان است يک نگاه همين که شما اشاره فرموديد گاهي واقعا سي دقيقه هم نميخواهد يک لحظه يک فيلم يک عکس کافي است فکرش را متلاشي بکند چرا اين جوان را دستش را ميگيري با اين پول زحمت کشيدهي حلال ميبري بعضي از کشورها که قطعا ايمانش بيشتر نميشود متزلزل ميشود ايمانش صحنههايي را چيزهايي را ميبيند برمي گردد ميگويد اين چه زندگي است آن زندگي کجا اين زندگي کجا اگر ميتواني ببر زيارت يا به قول بعضيها ما اول ايران گردي مان تمام شود بعدا جهان گردي بکنيم حالا جهان گردي باشد چرا يک جايي ببريم که ايمان بچهها ضعيف شود اين آمارهايي که ميگويند را نميشود مخفي کرد ميگويند هيچ چيز نگوييد چرا نگوييم؟ آمارها نشان ميدهد سفر به اين کشورها ايمان بچهها را متزلزل ميکند آمار ماهوارهها را ما ببينيم آمار سفرها ابتلائات ديگر را ببينيم بعد بگوييم شب بيست و يک ماه رمضان حاج آقا امن يجيب بخوانيد نه عمل ميخواهد تربيت عمل ميخواهد کار و کوشش ميخواهد تلاش ميخواهد زحمت ميخواهد دلسوزي ميخواهد پس يادمان نرود براي اين که ما صد تا آداب دعا هم بخواهيم بگوييم تا بسترش را فراهم نکنيم فايدهاي ندارد يعني اول برويم مصالح را آماده بکنيم زمينهها را درست بکنيم بله دعا بکنيم امام صادق هر شب دعا ميکردند اين روايت خيلي جالب است الآن در همين برنامه تا ميگويي فلان عارف فلان ذکر را گفته ما ديگر بيچاره ميشويم هر کجا ما را ميبينند آن ذکري که آن عارف گفته چه بود ما ننوشتيم سريع بگوييد الآن من اگر بگويم ميخواهم ذکر بگويم همه قلم کاغذ ميآورند بنويسند نميخواهم بگويم اينها نيست حتما است ولي به اندازهي نمک غذا ذکر خوب است ولي آن زمينهها را بايد آماده بکنيم بعد هم بگوييم ذکر خوب است آنهايي که دنبال ذکر هستند اين ذکر دو ذکر ميگويم ولي ذکر به اندازهي نمک غذا است يادمان نرود يکي همين بود که گفتيم امام صادق شيخ طوسي در تهذيب نوشتند هر شب دو رکعت نماز ميخواندند بدون استثناء هر شب براي سعادت فرزندانشان مثل نماز صبح است هيچ فرقي هم ندارد فقط تفاوتش اين است که رکعت اول يک قدر رکعت دوم يک کوثر حالا اگر بلد بودند بلد نبودند همان توحيد را بخوانند هر شب بخوانند کاري ندارد باز يک ذکر ديگري است ما نميخواهيم منکر ذکر شويم در حالات حضرت علي بود ميخواهيد بدانيد بيشترين دعاي حضرت علي چه بود؟ کَانَ اَکثَرَ دُعا عَلِيّ «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» (فرقان/ 74) من خدايا فرزندان ما همسران ما را نور چشم ما قرار بده اين دعا را که ميتوانيم بخوانيم ولي جالب است خيلي جالب است خود حضرت توضيح دادند چون بعضي از اين ذکرها برداشت ديگري ميکنند اين که پسر ما نور چشم ما باشد خوشگل باشد؟ حضرت فرمودند نه قسم خوردند مَا سَأَلْتُ رَبِّي أَوْلاداً نَضِرَ الْوَجْهِ وَ لا سَأَلْتُهُ وَلَداً حَسَنَ الْقَامَةِ وَ لَکِنْ سَأَلْتُ رَبِّي أَوْلاداً مُطِيعِينَ لِلَّهِ وَجِلِينَ مِنْهُ حَتَّي إِذَا نَظَرْتُ إِلَيْهِ وَ هُوَ مُطِيعٌ لِلَّهِ قَرَّتْ عَيْنِي (بحارالانوار، ج ???، ص 98) به خدا قسم اين که گفتم نور چشمم باشد به خدا منظورم اين نيست که حسن الوجه باشد خوشگل باشد عيب ندارد فرزند زيبا باشد از خدا بخواهيم اما در اين دعا نور چشم بودن منظورم نيست قامتش قشنگ باشد نه بلکه فرزنداني مطيع خدا باشند در مسير حق باشند در مسير حق بودن تلاش ميخواهد حضرت علي تلاش را کرده همين نهج البلاغهي ماست بارها عزيزان شنيدند طولاني ترين نامهي اخلاقي نهج البلاغه عهد نامهي مالک اشتر همه چيز در آن است بيشتر هم فرمان کشور داري است طولاني ترين نامهي اخلاقي نهج البلاغه نامهي 31 نهج البلاغه است که حضرت علي به امام حسن عليه السلام نوشته به فرزندشان يک نامهي اخلاقي توصيه موعظه پند نوشتند حضرت نامه را مينويسد بعد آن دعا را ميکند.
شريعتي: چقدر در وصيت نوشته هايمان دغدغه مان اين است که چه بلايي سر فرزندانمان ميآيد.
حاج آقا حسيني: سيد بن طاووس رضوان الله عليه که نامش را همه شنيدند کم نظير است ما چند ما مثل سيد بن طاووس داريم اين مرد بزرگ ميآيد يک کتاب مينويسد کشف المهجه مکرر هم ترجمه شده اين کتاب در مقدمه اش نوشته پسرم من ديدم در آستانهي تکليف هستي به سن تکليف ميخواهي برسي اين کتاب را براي تو نوشتم که بداني اعتقادات چيست عقايد حقه چيست يک شيعه چه عقايدي بايد داشته باشد يک کتاب مينويسد و بعد در مقدمه نوشته من خودم نميدانم روز تکليفم چه روزي بوده اگر ميدانستم جشن ميگرفتم اما روز تکليف تو را ميدانم فلان مبلغ را هم گذاشتم کنار اگر من زنده بودم خودم جشن ميگيرم اگر نبودم خودت جشن بگير الآن جشن تکليفها پر رنگ تر است يا جشن ولادت ها؟
حالا خيلي هم باشد يک کتاب مينويسد يک سيدي مثل سيد بن طاووس عالمي مثل ايشان کتاب مينويسد که فرزندش راه را پيدا بکند ما نميخواهد کتاب بنويسيم يک کتاب تهيه بکنيم يک جلسهي خوب تهيه بکنيم بحث ما تربيت فرزند نيست خيلي مفصل است ولي حرفم اين است که اگر ميخواهيم دعا بکنيم بايد در کنار دعا عمل صالح داشته باشيم حضرت علي طولاني ترين نامهي نهج البلاغه را مينويسد بعد دعا ميکند «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» پس يادمان باشد مهم ترين مسئله در کنار دعا عمل صالح است کار بکنيم از خدا کمک بخواهيم ولي به هيچ وجه دعا را جايگزين کار خودمان نکنيم و فرار نکنيم از کار اين مقدمه من وارد آداب ميشوم يکي از آدابي که خيلي مهم است تقريبا بيست ادب را مرحوم آيت الله ملکي تبريزي در آن کتاب گفتند در مراقبات بعضيها را من عرض ميکنم يکي از آداب دعا که خيلي سفارش کردند باز به همين بحث عمل برمي گردد اين است که انسان وقتي ميخواهد دعا بکند قبل از دعا از آداب دعا قبل از دعا يک کار خيري بکند مگر نميخواهيد دعايتان مستجاب شود يک صدقهاي بده يک دستگيري بکن تو رحمتي به ديگران داشته باش تا خدا به تو رحمت داشته باشد امام صادق فرمودند:كانَ أبي إذا طَلَبَ الحاجَةَ طَلَبَها عِندَ زَوالِ الشَّمسِ، فَإِذا أرادَ ذلِكَ قَدَّمَ شَيئاً فَتَصَدَّقَ بِهِ ، و شَمَّ شَيئاً من طيبٍ، و راحَ إلَى المَسجِدِ ودَعا في حاجَتِهِ بِما شاءَ اللّه (کافي، ج 2، ص 477) ميخواهي دعايت مستجاب شود يا الله يا رحمن يا ارحم الراحمين شب ماه رمضان جوشن کبير ميخواني هزار اسم و وصف تو هم مظهر اينها باش تو هم در خودت يک نشانهاي داشته باش انسان مظهر اسماء الهي بايد در حد خودش باشد الآن سال تمام شد من خواهش ميکنم التماس ميکنم تو را به خدا در اين تعطيلات نوروزي ديگر ننشينيم محاسبه بکنيم آقا ميگويد برويم ديدن پدرت؟ ميگويد اسمش را نياور ديدن پدر من نميخواهم برويم که ديدن پدر تو هم نرويم ديگر سال عوض شد يا مقلب القلوب يک تحولي ايجاد کنيم اگر من هنوز حاضر نيستم از خطاي مادر شوهرم پدر زنم بگذرم از خطاي برادرم بگذرم به چه رويي بروم در خانهي خدا بگويم يا رحمن يا غفار بده بده تو دادي؟ تو کاري کردي؟ دائم بگو ستار بله خدا ستار است تو هم يک بار عيب بپوشان نوروز است جدول ننويسيم کجا برويم کجا نرويم اين جا را تو نيا که من هم نيايم بعضيها واقعا حاضر هستند اين کار را بکنند کم اش هم زياد است مخفي کردنش خوب نيست يک جواني آمد گريه ميکرد ميگفت من ميخواهم مادرم را ببرم کربلا گفتم خيلي کار خوبي است گفت خانم ام مخالف است گفتم چرا خانمت را نميبري گفت اينها با هم نميروند گفتم جدا ببر گفت من حرفي ندارم به خانم ام گفتم يک سفر اول با هم ميرويم کربلا شما را ميبرم کربلا برمي گردم با اجازهي شما مادرم را ميبرم خانم ام گفته کربلايي که بناست بعدش مادر شوهر را ببري من از خير کربلا گذشتم يعني من حاضر باشم از زيارت سيدالشهدا با اين همه عظمت بگذرم چرا؟ چون شوهرم در سفر بعدي ميخواهد مادر شوهرم را ببرد که مادر خودش است اين کجا را ميخواهد بگيرد؟ چطور ما رويمان ميشود به خدا بگوييم يا ستارالعيوب يا دعا بکنيم در اين بحثي که در قرآن کريم است وقتي خداوند ميگويد «إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (بقره/ 30) مفسرين فرمودند اين فقط اين نيست که آدم خليفهي خداست نه هر انساني ميتواند خليفهي خدا باشد ميتواند نه بايد خليفهي خدا باشد مظهر صفات خدا در حد توان خودش باشد اين جوان گريه ميکرد خيلي ناراحت شدم که ميگويد زنم حاضر نيست ميگويد نميگذارد ميگويم شما را اول ميبرم برمي گردم يک سفر ديگر مادرم را ميبرم ميگفت وضع مالي ام خيلي خوب است ده سفر کربلا هم ميتوانم بروم زن گفته اگر بناست مادرت را ببري بعدا من نميروم همهي اينها از من نشأت ميگيرد تو را به خدا خانوادهها اگر تا به حال نشستيد گفتيد به هم ديگر همه گرفتار هستند زن مرد آقا خانم اگر نشستيم تا به حالا گفتيم من نميآيم تو نيا اينها را بريزيم دور ما رحمتمان شامل ديگران شود ما کينهها را بگذاريم کنار امام صادق ميفرمود پدرم وقتي ميخواست دعا بکند اول صدقهاي ميداد که دعايش مستجاب شود اين يکي از آداب مهم دعا است اين را من بگويم يک آيهاي در سورهي مبارکهي انعام است ما نياز داريم متاسفانه ما گاهي يادمان ميرود ياد حاج آقا عالي بخير ايشان يک وقتي اين بحث را داشتند يک کسي گفت من نميخواهم خدا رحمتش را شامل حال من بگرداند خود من بندگي کردم زحمت کشيدم به همان اندازهي زحمت به من مزد بدهد اضافه نميخواهم با عدلش با من برخورد بکند منت سر من نگذارد نماز خواندم روزه گرفتم به همان اندازه به من بدهد آمدند محاسبه کردند ديدند تمام عباداتش با يک نعمت الهي باز برابري نميکند آن نعمت الهي بالاتر است در دعا گفتند اَللّهم عاِملنا بِفَضلِک وَ لا تُعامِلنا بِعَدلِک (شرح اصول کافي ، ج 10، ص 191) ما محتاج هستيم من ترسم اين است چرا اين قدر دين به ما دستور ميدهد؟ اين را ببخش مي(گوييم نميخواهم ببخشم خدا چه ميخواهد به ما بدهد ما نميبخشيم تو هم نبخش واقعا اين طوري ميگويند خدايا اصرار ببخش ببخش نميخواهم ببخشم به اندازهاي که عبادت کرديم به همان اندازه به ما لطف بکن بيشتر نميخواهيم هر کس اين طرز تفکر دارد اين آيه را ببيند اگر طرز تفکرش عوض نشود واقعا عجيب است.
شريعتي: يک فکري به حال خودش بکند.
حاج آقا حسيني: نه اصلا امکان ندارد «مَّن يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ» (انعام/ 16) هرکس فرداي قيامت نجات پيدا بکند عذاب از او برداشته شود خدا رحمتش را شامل حالش کرده نگو عمل دارم به خاطر رحمت خداست و اين هم رستگاري است که خدا به ما ميدهد پس اگر کسي گرفتار عذاب نشد رحمت الهي است ذيل همين آيهي پانزده علامه طبرسي در تفسير مجمع از پيغمبر خدا نقل کرده خيلي حديث لطيف است از آن رواياتي است که من بهانه ميگيرم هر جلسه بخوانم پيغمبر فرمود وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا مِنَ النَّاسِ أَحَدٌ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِعَمَلِهِ (بحارالانوار، ج 7، ص 11) قسم به خدايي که جانم در دست اوست با عملش نميرود بهشت هيچ کسي همه محتاج رحمت هستيم همين که قرآن فرمود اصحاب تعجب کردند اين پايانش از اول زيباتر است و يا انت يا رسول الله اصحاب گفتند حتي شما؟ حضرت فرمود من هم محتاج فضل خدا هستم من هم با عملم بهشت نميروم من هم با رحمت الهي ميروم بهشت گاهي آدم يک حرفي ميزند طرف جدي نميگيرد حضرت دستش را گذاشت روي سرش داد زد فرياد زد که من هم محتاج رحمت الهي هستم من هم نميگويم با عملم بهشت ميروم من هم نيازمند رحمت خدا هستم اگر پيغمبر ميگويد يا قرآن اين را ميگويد همه محتاج رحمت هستيم ديگر خودمان را طلبکار ندانيم همه بدهکار هستيم حالا که همه بدهکار هستيم اگر ميخواهي دعايت مستجاب شود بسم الله تو قدم بردار رحمتم شامل حال تو شود خدا رحمت کند.
شريعتي: حکايت آقاي عالي تمام شد؟
حاج آقا حسيني: بله او را حساب کتاب کردند ديدند تمام عباداتي که انجام داده با يک نعمت خدا برابري ميکند يک نعمت در برابر تمام اعمالي که ما انجام ميدهيم. يک مثال ميزنم. الآن اگر کسي مثلا چشمش را از دست بدهد يک کسي بگويد من چشم به تو ميدهم پيوند چشم است انصافا اگر کسي چشمش را در اختيار ما قرار بدهد ما نميگوييم تا آخر عمر نوکري ات را ميکنيم؟ اين يک چشم است فقط ما چند نعمت از خدا داريم شما اينها را بگذار در يک ترازو ببينيد نماز دست و پا شکستهي ما کجا است؟ اگر تمام نعمتها را بگذاري يک کفه گفتند کاملا بدهکار هستي فکر نکنيم طلبکار هستيم بدهکار هستيم پس محتاج رحمت الهي هستم حالا که محتاج رحمت الهي هستيم ميخواهيم برويم در خانهي خدا خدا ميگويد بسم الله تو شروع بکن تا من شروع بکنم. يکي از اساتيد ميگفت من خودم واسطه بودم خدمت آيت الله بهجت ميرفتم امام پيام ميداد يک گرفتاري پيش آمده اول سالي حواسمان باشد خيليها گرفتار هستند يک عده ميروند مسافرت باشد خدا ان شاء الله بيشتر بدهد ولي يادتان باشد برگشتيد دل بيچارهاي را که نتوانسته برود نشکن نسوزان دست او را هم بگير شما رفتي سفر کذايي بسم الله همسايه ات را هم تا شاه عبدالعظيم تا امام رضا کمک بکن برود خيلي گرفتار هستند ايشان ميگفت رفتم پيش آيت الله بهجت ميگفت از طرف امام که دعا بکنيد ايشان فرمود به امام بگوييد گوسفند قرباني بکند گاهي يکي گاهي دو تا گاهي سه تا که ايشان ميگفت امام به من ميگفتند خود شما انجام بدهيد پس اول اين که عمل را انجام بدهيم و دعا کنارش باشد و بحث اول در آداب اين است که اگر از خدا انتظار رحمت داريم امام صادق صدقه ميداد بعد دعا ميکرد اگر مريض داري گرفتاري داري هر مشکلي داري دستگيري بکن از ديگري تا خدا دستت را بگيرد.
شريعتي: ان شاء الله صفحهي 162 آيات 88 تا 95 سورهي مبارکهي اعراف را تلاوت ميکنيم.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِن قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ ?88? قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُم بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّـهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَن نَّعُودَ فِيهَا إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ?89? وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ ?90? فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ?91? الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ ?92? فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ ?93? وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ?94? ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوا وَّقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ?95?
ترجمه:
اشراف و سران قومش که [از پذيرفتن حق] تکبّر ورزيدند، گفتند:اي شعيب! مسلماً تو و کساني را که با تو ايمان آورده اند از شهرمان بيرون ميکنيم يا اينکه بي چون و چرا به آيين ما بازگرديد. گفت: آيا هر چند که نفرت و کراهت [از آن آيين] داشته باشيم؟! (??) اگر پس از آنکه خدا ما را از آن [آيين شرک آلود] نجات داده به آيين شما بازگرديم [و بگوييم: خدا داراي شريک و همتاست] يقيناً بر خدا دروغ بسته ايم؛ بنابراين امکان ندارد به آيين شما بازگرديم، مگر اينکه خدا که پروردگار ماست بخواهد [که او هم مشرک شدن و کافر شدن کسي را هرگز نميخواهد] پروردگار ما از نظر دانش بر همه چيز احاطه دارد، فقط بر خدا توکل کرديم. پروردگارا! ميان ما و قوم ما به حق داوري کن که تو بهترين داوراني. (??) و اشراف و سران کافر قومش [به مردم] گفتند: اگر از شعيب پيروي کنيد، مسلماً شما هم از زيانکارانيد. (??) پس زلزلهاي سخت آنان را فراگرفت و در خانه هايشان [به رو درافتاده] جسمي بي جان شدند! (??) کساني که شعيب را تکذيب کردند [چنان نابود شدند که] گويي در آن شهر سکونت نداشتند، [آري،] آنان که شعيب را تکذيب کردند، همان زيانکاران بودند. (??) پس شعيب از آنان روي گردانيد و گفت:اي قوم من! يقيناً من پيامهاي پروردگارم را به شما رساندم، و براي شما خيرخواهي کردم، با اين حال چگونه بر گروهي که کافرند دريغ و تأسف خورم؟ (??) هيچ پيامبري را در شهري نفرستاديم مگر آنکه اهلش را [پس از تکذيب آن پيامبر] به تهيدستي و سختي و رنج و بيماري دچار کرديم، باشد که [به پيشگاه ما] فروتني و زاري کنند. (??) سپس [هنگامي که اين مصايب، مايه بيداري آنان نشد] به جاي آن مصايب، رفاه وفراواني نعمت قرار داديم تا [ازنظر مال، ثروت، جمعيت و قدرت] فزوني يافتند، [بلکه بيدار شوند ولي رفاه و فراواني نعمت در بيدار کردنشان مؤثّر نيفتاد] و گفتند: به پدران ما هم به طور طبيعي تهيدستي و سختي و رنج و بيماري رسيد [و ربطي به رويارويي ما با پيامبران و خشم خدا نداشت]؛ پس به ناگاه آنان را در حالي که درک نميکردند [به عذابي سخت و نابود کننده] گرفتيم. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: وقت ما تمام شده بايد خداحافظي بکنيم. دعا بکنيد
حاج آقا حسيني: يکي از آداب دعا اين است که انسان از ديگران بخواهد در حق او دعا بکند بنابراين ما واقعا به آمين مردم نياز داريم اين تعارف نيست در اين دعاها به آمين بينندگان چشم انتظار هستيم خدا را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد به حق دلهاي شکسته که در روايات است اَنَا عِندَ المُنکَسِرَةِ قُلُوبُهُم (بحارالانوار، ج 49، ص 127) من در کنار دلهاي شکسته هستم خدايا به حق دلهاي پاک و زلال و شکسته که در پاي برنامه هستند حوائج بينندگان را برآورده به خير بگردان.
شريعتي: الهي آمين خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار