اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-01-17-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي - سيره‌ي تربيتي حضرت علي عليه السلام

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيره‌ي تربيتي حضرت علي عليه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 17-01-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
كي مي شود بيايي و نيلوفر آوري گل هاي رنگ رنگ صفا گستر آوري باران شوي، بهار شوي، غنچه غنچه گل لب وا كني، گلاب خوش قمصر آوري
شريعتي: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما بينندگان محترم و حاج آقاي حسيني خيلي خوش آمديد. سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه‌ي بينندگان محترم دارم تبريک سال نو مي‌گويم ان شاء الله سالي همراه با سعادت و موفقيت براي همه باشد.
شريعتي: ان شاء الله خيلي خوشحال هستيم در سال جديد هم در محضر شما هستيم بحث ما با حاج آقاي حسيني سيره‌ي تربيتي امام علي است مهمان سفره‌ي ناب نهج البلاغه هستيم.
بسم الله الرحمن الرحيم خطبه‌ي 110 در نهج البلاغه حضرت علي در اين خطبه به راه‌هاي رسيدن به قرب الهي اشاره مي‌فرمايد يک بحث بسيار مهمي است من همين جا عرض مي‌کنم که عزيزان اين بحث را ان شاء الله خوب پيگيري بکنند ما روايات فراواني داريم البته بخشي اش محور سخن ما نهج البلاغه است با نهج البلاغه آغاز مي‌کنيم که انسان چه کند به پروردگار نزديک شود راه‌هاي قرب الهي چيست اِنَّ أَقرَبُ ما يَکُونُ العَبدُ إلَي اللهِ اگر اين واژه‌ها را جستجو بکنيم بهترين حالتي که انسان به خدا نزديک مي‌شود إنَّ أَقْرَبَ مَا يکُونُ الْعَبْدُ إلَي الْکُفْرِ اين نقطه‌ي مقابلش است اين‌ها را هم بايد بگوييم آن چيزي که من استفاده کردم از نهج البلاغه يا روايات با همين عناوين به نظرم مي‌شود اين‌ها را تحت چهار عنوان خلاصه کرد بقيه اش مي‌شود زير مجموعه‌ي اين چهار عنوان يعني راه‌هاي رسيدن به قرب الهي اين چهار راه است اولي معرفت است بدون معرفت نمي‌شود دوم دوري از گناه است سوم انجام واجبات است چهارم کسب فضائل اخلاقي است آن چه در نهج البلاغه‌ي حضرت علي در مجموعه‌ي روايات اهل بيت آمده اساس راه‌هاي رسيدن به قرب الهي اين چهار راه است چهار راه کلي است بقيه‌ي راه‌ها مي‌شود زير مجموعه‌ي اين راه‌ها پس يکي معرفت است دوم دوري از گناه است سوم انجام واجبات چهارم کسب فضائل اخلاقي زير مجموعه‌ي کسب فضائل اخلاقي خدمت به خلق است يا انجام مستحبات است يا در رواياتي آمده خدمت به پدر مادر برّالوالدين يا صله‌ي رحم پس ما دنبال رواياتي مي‌گرديم که در نهج البلاغه يا کلمات اهل بيت آمده به عنوان بهترين راه رسيدن به قرب الهي يا به تعبير نهج البلاغه إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ اَلْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى اَلْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ اَلْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ اَلْإِسْلاَمِ وَ كَلِمَةُ اَلْإِخْلاَصِ فَإِنَّهَا اَلْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ اَلصَّلاَةِ فَإِنَّهَا اَلْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ اَلزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ اَلْعِقَابِ وَ حَجُّ ؟ اَلْبَيْتِ وَ اِعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ اَلْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ اَلذَّنْبَ وَ صِلَةُ اَلرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِي اَلْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي اَلْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ اَلسِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ اَلْخَطِيئَةَ وَ صَدَقَةُ اَلْعَلاَنِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِيتَةَ اَلسُّوءِ وَ صَنَائِعُ اَلْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ اَلْهَوَانِ أَفِيضُوا فِي ذِكْرِ اَللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ اَلذِّكْرِ وَ اِرْغَبُوا فِيمَا وَعَدَ اَلْمُتَّقِينَ فَإِنَّ وَعْدَهُ أَصْدَقُ اَلْوَعْدِ وَ اِقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ اَلْهَدْيِ وَ اِسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى اَلسُّنَنِ وَ تَعَلَّمُوا اَلْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ اَلْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ اَلْقُلُوبِ وَ اِسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ اَلصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلاَوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ اَلْقَصَصِ وَ إِنَّ اَلْعَالِمَ اَلْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ اَلْحَائِرِ اَلَّذِي لاَ يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ بَلِ اَلْحُجَّةُ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَ اَلْحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ وَ هُوَ عِنْدَ اَللَّهِ أَلْوَمُ (نهج البلاغه، خطبه 110) بهترين وسيله‌ي توسل به پروردگار اين‌ها است تا آن جا که من نگاه کردم اگر کسي شرح حال اولياء خدا را مطالعه بکند باور بفرماييد همه‌ي آن‌ها اگر به جايي رسيدند از همين چهار راه است اين که مي‌گويند چه کنيم سير و سلوک و علماي اخلاقي همه اش در اين چهار راه است آيت الله بهجت سيد بن طاووس چطوري اين چنين شدند؟ عزيزان ببينند هم روايات را هم شرح حال علما و بزرگان را ببينند زير مجموعه‌ي کسب فضائل مثلا خدمت به خلق است انجام مستحبات است نوافل است در روايت باز احترام به پدر مادر نيکي به پدر مادر است اگر بتوانيم اين بحث را مطرح بکنيم به طور جامع به نظرم بحث خيلي مفيدي است من متواضعانه تقاضا مي‌کنم عزيزان و سروران روحاني خودم عزيزاني که تازه شروع کردند مي‌پرسند چه مباحثي خوب است براي مردم به نظرم اين مباحث يکي از مباحث مهم است آن هم با محوريت سفره‌ي حضرت علي نهج البلاغه. کسي است که همه را طي کرده به ما مي‌خواهد ياد بدهد خطبه‌ي 110 من يک ترجمه‌اي اول از اين خطبه‌ي نوراني عرض مي‌کنم بعد مي‌رويم سراغ تفصيل بحث إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ اَلْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى اَلْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ بهترين وسيله‌اي که کساني که مي‌خواهند به خدا برسند بهترين وسيله‌ي قرب الهي در اين چند تا خلاصه مي‌شود ايمان که همان معرفت است جهاد است که همان انجام واجبات است توحيد است که باز برمي‌گردد به همان معرفت اقامه‌ي نماز که همان بخش انجام واجبات است همه‌ي دين در نماز خلاصه مي‌شود خيلي تعبيرات عجيبي است اين‌ها را ما فعلا ترجمه مي‌کنيم إِيتَاءُ اَلزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ زکات يک واجب است براي همه روزه‌ي ماه رمضان سپر از عقاب است حج عمره که آثارش را حضرت اشاره مي‌کنند صله‌ي رحم که زير مجموعه‌ي همان کسب فضائل است صدقه دادن صدقه‌ي مخفيانه دادن و خدمت به خلق کار خير انجام دادن خدمت به خلق کردن پس حضرت خلاصه مي‌کنند در همين چهار راه با زيرمجموعه‌هايي که اشاره کرديم حالا ما براي اين که بحثمان يک نظامي داشته باشد در عين حال محور ما کلام حضرت باشد از اول شروع مي‌کنيم اولي شد معرفت يک روايتي است حديث در کنز العمال است پيغمبر به حضرت علي فرمود يا علي پس اولي اش معرفت است بدون معرفت نمي‌شود ايمان معرفت توحيد يَا عَلي اِذَا رَاَيتَ النَّاس يَتَقَرَّبُونَ اِلي خَالقهم اِلي بِاَنواع البِرّ تَقرب اِلَيه بِاَنواعِ العَقل (حلية الاولياء، ج 1، ص 18) اگر مردم مي‌خواهند با کارهاي خوب به خدا نزديک شوند تو با انواع عقل و خرد به خدا نزديک شو يعني اول معرفت مي‌خواهد اول شناخت مي‌خواهد اول بصيرت مي‌خواهد بعد انسان برود دنبال کار نماز بدون بصيرت نماز بدون معرفت ذکر بدون معرفت؟ خدمت به خلق بدون معرفت؟ اگر از بصيرت و معرفت شروع کردي بر همه‌ي مردم سبقت مي‌گيري عيارش معرفت است اولش معرفت است در يک حديث ديگري باز در کافي شريف است امام صادق فرمود يَا بُنَيَّ اعْرِفْ مَنَازِلَ الشِّيعَةِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ‏ وَ مَعْرِفَتِهِمْ فَإِنَّ الْمَعْرِفَةَ هِيَ الدِّرَايَةُ لِلرِّوَايَةِ وَ بِالدِّرَايَاتِ لِلرِّوَايَاتِ يَعْلُو الْمُؤْمِنُ إِلَى أَقْصَى دَرَجَاتِ الْإِيمَان‏ (معاني الاخبار، ص 2) اگر مي‌خواهيد بدانيد شيعيان ما چه درجاتي دارند چه منازلي دارند به هر ترتيب شيعيان در يک منزلت نيستند درجاتشان متفاوت است ببينيد چقدر از ما روايت بلد هستند چقدر فهميدند روايات را نه فقط نقل روايت بلکه درک روايت بصيرت در روايت فهم روايات معرفت در دين مي‌دانيد عزيزان همه‌ي بينندگان مي‌دانند ما اگر بزرگان ما در طول تاريخ کتاب‌هاي حديثي که نوشتند مثلا مرحوم کليني که کافي شريف را نوشت بلافاصله بعد در طول ساليان سال صد‌ها سال علماي بزرگ ما آمدند روايات را شرح کردند فهم کردند روايات را مرحوم ملا صالح مازندراني شرح مي‌نويسيد مرحوم علامه مجلسي شرح مي‌نويسد ملاصدرا شرح مي‌نويسد ده‌ها شرح بر کافي شريف داريم يک کافي داريم ولي ده‌ها فهم روايات داريم بصيرت در روايات داريم در قرآن کريم هم آيه‌اي است وقتي به اهل آتش مي‌گويند چه شد شما جهنمي شديد اهل آتش مي‌گويندوَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ» (ملک/ 10) اگر ما گوشمان را باز کرده بوديم تعقل مي‌کرديم بصيرت و معرفت در دين داشتيم تعقل مي‌کرديم ما از جهنميان نبوديم نمي‌شود بگوييم مي‌خواهيم با خدا نزديک شويم فقط با اعمال؟ نه اعمال مرحله‌ي بعد است اولي اش تفکر است تعقل است فهم دين است باز در نهج البلاغه چون مهمان سفره‌ي حضرت هستيم در کلمات قصار کلمه‌ي 38 ام بسيار کلمه‌ي نوراني است حضرت مي‌فرمايد انَ ّ أَغْنَي الْغِنَي الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ (نهج البلاغه، حكمت 38) بالاترين ثروت عقل است نقطه‌ي مقابلش بدترين و بزرگ ترين فقر ناداني است حماقت و جهل است اگر باز عزيزان عنايت داشته باشند در کتاب‌هاي حديثي ما اين خيلي جالب است مثلا کافي شريف يک کتاب حديثي معتبر بسيار معتبر است وقتي ايشان خواست شروع بکند خيلي مهم است اولين کتابش کتاب الحجة نيست کتاب الحجه يعني امام شناسي اولين کتابش کتاب العقل است اول کتاب العقل است بعد کتاب دومش کتاب الحجه است با عقل شروع کرده است 36 حديث در کتاب العقل ذکر کرده بسيار روايات نابي دارد من فقط يکي دو تا را مي‌خوانم براي اين که معلوم باشد اين حديث از حضرت علي است دارد که هَبَطَ جَبْرَئِيلُ‏ عَلَى‏ آدَمَ ع‏ فَقَالَ يَا آدَمُ‏ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أُخَيِّرَكَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلاَثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اِثْنَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ‏ آدَمُ‏ يَا جَبْرَئِيلُ‏ وَ مَا اَلثَّلاَثُ فَقَالَ اَلْعَقْلُ وَ اَلْحَيَاءُ وَ اَلدِّينُ فَقَالَ‏ آدَمُ‏ إِنِّي قَدِ اِخْتَرْتُ اَلْعَقْلَ فَقَالَ‏ جَبْرَئِيلُ‏ لِلْحَيَاءِ وَ اَلدِّينِ اِنْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالاَ يَا جَبْرَئِيلُ‏ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَكُونَ مَعَ اَلْعَقْلِ حَيْثُ كَانَ قَالَ فَشَأْنَكُمَا وَ عَرَجَ‏ (کافي، ج 1، ص 10) جبرائيل بر آدم هبوط کرد من از جانب پروردگار مامور شدم جبرائيل به آدم نازل شد و عرض کرد من مامور شدم از جانب پروردگار به شما بگويم يکي از اين سه چيز را انتخاب بکن حق انتخاب با شماست يا عقل يا دين يا حيا حضرت علي مي‌فرمايد حضرت آدم گفت من عقل را انتخاب کردم الآن به ما بگويند بين دين و عقل و حيا انتخاب بکنيم دين اول است آدم گفت نه من همان عقل را انتخاب مي‌کنم جبرائيل به حيا و دين گفت شما برويد ديگر اين بنا بود يکي را انتخاب بکند من از جانب پروردگار مامورم بگويم يکي را انتخاب بکند به حيا و دين گفت شما برويد حيا و دين جواب دادند نه ما موظف هستيم با عقل باشيم ما از عقل جدا نمي‌شويم اگر آدم عقل را انتخاب کرد ما موظف هستيم با او باشيم يعني اگر انسان تعقل داشت دين همراهش حتما خواهد بود دين داري حتما خواهد بود اين حديث در تحف العقول است خيلي حديث قشنگي است اَثْنى قَوْمٌ بِحَضْرَتِهِ صلي الله عليه و آله عَلى رَجُلٍ حَتّى ذَكَروا جَميعَ خِصالِ الْخَيْرِفَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: كَيْفَ عَقْلُ الرَّجُلِ؟ فَقالوا: يا رَسولَ اللّه ِ نُخْبِرُكَ عَنْهُ بِاجْتِهادِهِ فِىالْعِبادَةِ وَ اَصْنافِ الْخَيْرِ تَساَلُنا عَنْ عَقْلِهِ؟! فَقالَ صلي الله عليه و آله: اِنَّ الاَْحْمَقَ يُصيبُ بِحُمْقِهِ اَعْظَمَمِنْ فُجورِ الْفاجِرِ، وَ اِنَّما يَرْتَفِعُ الْعِبادُ غَدا فِى الدَّرَجاتِ وَ يَنالونَ الزُّلْفى مِنْ رَبِّهِمْعَلى قَدْرِ عُقولِهِم (تحف العقول، ص 54) عده‌اي در محضر پيغمبر خدا از يک کسي شروع کردند تعريف کردن در محضر پيغمبر هر چه خوبي شما فرض کنيد در مورد آن آقا گفتند اهل احسان است اهل خدمت به خلق است نماز شب مي‌خواهند دعا دارد هر چه که شما بگوييد تمام خوبي‌هايي که در يک نفر قابل تصور است را در مورد اين آقا براي پيغمبر گفتند پيغمبر اين‌ها را کافي ندانست كَيْفَ عَقْلُ الرَّجُلِ؟ معرفتش چطور است؟ عقل و فهم و بصيرتش چطور است؟ تعجب کردند اصحاب گفتند ما از تمام کارهاي خيرش مي‌گوييم عبادتش را مي‌گوييم شما از عقلش سوال مي‌کنيد؟ حضرت فرمود بله وَ اِنَّما يَرْتَفِعُ الْعِبادُ غَدا فِى الدَّرَجاتِ وَ يَنالونَ الزُّلْفى مِنْ رَبِّهِمْعَلى قَدْرِ عُقولِهِم فرداي قيامت درجاتي که به انسان‌ها داده مي‌شود بر اساس عقلشان است 36 حديث در کافي شريف دارد من به همين يکي دو روايت اکتفا کردم براي اين که عزيزان بدانند بحث خيلي گسترده تر از اين است تفسير عقل در کتاب‌هاي حديثي ما مفصل آمده مرحوم علامه مجلسي وقتي وارد شده در بحار مفصل توضيح داده شايد دوستان به ذهنشان بيايد يعني چه؟ من خلاصه مي‌کنم باز با يک روايتي معنا مي‌کنم حديث در تحف العقول يکي از مصادر قديمي ماست پيغمبر خدا فرمود خداوند عقل را در سه بخش تقسيم کرده اگر کسي اين سه بخش را داشته باشد عقلش کامل است آن عقلي که اهل بيت گفتند ائمه گفتند اين است يعني همان معرفت نه اين شيطنت‌ها در روايت است که گفتند پس معاويه خيلي بدجنسي دارد فرمود آن شيطنت است آن عقل نيست اين که بگويند فلاني خيلي بلد است اموال ديگران را بردارد اين شيطنت‌ها را نمي‌گويند عقل حالا اين حديث خودش قشنگ بيان کرده پيغمبر خدا فرمود عقل سه جزء دارد کسي اين سه تا را داشته باشد کامل است حُسْنِ الْمَعْرِفَةِ بِاللَّهِ ، وَحُسْنِ الطَّاعَةِ لِلَّهِ ، وَحُسْنِ الصَّبْرِ عَلَى أَمَرِهِ (بحارالأنوار، ج 77، ص 155) اولش معرفت معرفت که آمد به دنبالش بندگي مي‌آيد طاعت مي‌آيد و بصيرت که گاهي به مسئله‌ي امامت تفسير شده پس اولين مسئله معرفت است راه‌هاي تقرب اولش معرفت است که من باز همين جا نمي‌خواهم باز کنم بحث خيلي زياد است به حواشي نمي‌رسيم ولي باز خواهش مي‌کنم اگر اين قدر تاکيد شده روي مسئله‌ي معرفت و بصيرت اولين راه قرب الهي است ما يک کم تلاشمان را بيشتر بکنيم.
شريعتي: معرفت پيدا کردن کار سختي است؟
نه کار سختي نيست دنبالش باشيم کار سختي نيست يکي اش برنامه‌هاي ديني رسانه بهترين راه‌هاي کسب معرفت است قطعا نزديک مي‌کند پيچيده نکنيم فکر نکنيم تا گفتيم معرفت يک چيز خيلي سختي است يک داستاني است من نمي‌خواستم بگويم مفصل است يک وقتي امام موسي عليه السلام به کسي فرمودند همه چيز تو خوب است مَا اَحَبَّنِي چقدر من دوست دارم ويژگي‌هاي خوبي که داري فقط يک اشکال در زندگي ات است اين حديث در کافي است اَلا اَنَّهُ لَا مَعرِفَةَ لَک تو بي معرفت هستي از امام سوال کرد معرفت چيست تا مي‌گوييم معرفت مي‌گويند چه چيز پيچيده‌اي است حضرت فرمود تَفَّقُه وَ الطَّلَبِ الحَدِيث يعني فهم دين پيچيده اش نکنيم برويم دنبالش فهم دين همين است يکي از بهترين راه‌ها همين جلسات است خيلي از دوستان سوال مي‌کنند استاد اخلاق داشته باشيم مي‌گويم پيچيده نکنيد شما در شهر و روستا يا همين تهران گاهي پيچيده مي‌شود گاهي آدم گرفتار کساني مي‌شود که دکان بازار دارند نه همين برنامه‌هاي ديني رسانه را ببينيد هر کجا مجلس اهل بيت بود شرکت بکنيد اين استاد اخلاق است اين درس اخلاق است نيازي نيست جاي خاصي برويم شخصي را پيدا بکنيم نه مطالعه بکنيم حضرت موسي بن جعفر فرمود تو معرفت نداري خدا پدرش را بيامرزد سوال کرد معرفت چيست حضرت فرمود فهم دين آن هم از راه کلمات اهل بيت عزيزان اهتمام بورزند همين نهج البلاغه‌ي حضرت علي چقدر ما بايد خدا را شکر بکنيم درياي معارف است من افتخار مي‌کنم الحمدلله خداوند نظر عنايت و لطفي به ما داشت که ما تقريبا يکي دو سالي است مهمان سفره‌ي نهج البلاغه هستيم شهيد مطهري با آن عظمت مي‌گويد من مثل کسي بودم خبر نداشتم مثل همسايه‌اي که از همسايه اش خبر ندارد استادم آيت الله حاج ميرزا علي آقاي شيرازي دست من را گرفت با دنياي نهج البلاغه آشنا کرد در مقدمه‌ي سيري در نهج البلاغه بيان کرده يکي همين قرآن نهج البلاغه است به جوان‌ها گفتم برنامه بگذاريد روزي نيم ساعت يک ساعت تفسير مطالعه بکنيد پس اولين راه معرفت است تفقه در دين و فهم در دين آن‌هايي که متصدي مجالس ديني هستند متواضعانه خواهش مي‌کنم اگر اين همه تاکيد شده در جلسات ديني بخش عمده را براي فهم دين و سخنراني‌ها بگذاريم يادمان باشد عزاداري‌ها يا جشن اهل بيت حتما بايد باشد ما مي‌خوانيم در راه‌هاي تقرب يکي از بهترين بلکه بالاترين راه محبت اهل بيت است ولي مقدمه اش معرفت است الآن گاهي ديدم در بعضي جلسات مثلا سخنراني و کسب معارف يا تعطيل است يا در حاشيه است اول جلسه که تلاوت قرآن است ده بيست نفر هستند بعد که احکام دين گفته مي‌شود مي‌شود چهل پنجاه نفر سخنران که مي‌آيد چهارصد پانصد نفر آخرش که مي‌رسد به مداحي مي‌شود پنج هزار نفر خدا راضي است؟ ما مخلص همه‌ي مداحي‌ها و ذکر اهل بيت هستيم افتخار ما اين است بلد باشيم بتوانيم بخوانيم اما موقع تلاوت قرآنش قاري قرآن مي‌گويد چقدر بخوانم؟ مي‌گويند بخوان تا جلسه آماده شود اين خوب است؟ احکام را هم عدد کمي است سخنراني يک کم مي‌رود بالاتر به آخرش که مي‌رسد زياد مي‌شود ديگر حاشيه نرويم مقدمه‌ي محبت معرفت است نمي‌شود بدون معرفت پس اولي معرفت و بصيرت است دوم انجام واجبات است که حضرت به بعضي از اين واجبات در خطبه‌ي 110 اشاره کردند من يک حديث از کافي شريف مي‌خوانم امام صادق فرمودند فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى (ع): يَا مُوسَى‏ مَا تَقَرَّبَ‏ إِلَيَ‏ الْمُتَقَرِّبُونَ‏ بِمِثْلِ الْوَرَعِ عَنْ مَحَارِمِي به موسي از مناجات‌هايي که موسي با خدا داشت خدا به موسي خطاب کرد يا موسي هيچ کسي به من نزديک نشد مثل دوري کننده از گناه اول معرفت دوم دوري از گناه که دوري از گناه مقدم بر انجام واجبات است اگر بخواهيم به خدا نزديک شويم برويم زندگي اولياء را ببينيم گناه در زندگي اين‌ها نبوده من فراوان ديدم جوان‌ها مي‌آمدند خدمت مرحوم آيت الله بهجت سير و سلوک مي‌خواستند فکر مي‌کردند مرحوم آيت الله بهجت چيز پيچيده‌اي مي‌خواست بگويد ايشان مي‌فرمود رساله را بگيريد عمل بکنيد اين‌ها جا مي‌خوردند ما گفتيم آقا الآن مي‌خواهد چه بگويد يکي از اساتيد بزرگ يادم است واقعا مرد بزرگي بود رضوان خدا بر ايشان باد تعبير خيلي زيبايي داشتند مي‌فرمودند مطالعه‌ي رساله واجب است مطالعه‌ي قرآن مستحب است قرآن خواندن مستحب است هيچ فقيهي نگفته قرآن خواندن واجب است ما بايد قرآن بخوانيم مستحب است ولي خواندن رساله واجب است احکام ما را بدانيم حلال و حرام خدا را بدانيم اين مرد بزرگ مي‌فرمود رساله همين که حلال حرام خدا را بشناسيم يک وقتي يک داستاني را گفتيم عَبدُالرَّحمَن الحجاج قَالَ کُنتَ عِندَ اَبِي عَبدالله عَلَيهِ السَّلام اِذ دَخَلَ عَلَيهِ عَبدُالملک القمي فقال: لَه اشرب وَ اَنَا قَائِم؟ فَقَال: اِن شِئتَ فَقَالَ: اشرب بِنَفس وَاحد حَتي اروي؟ قال: اِن شِئتَ قال: فأسجد و يَدي فِي ثَوبي؟ قال: اِن شِئتَ ثُمَّ قَالَ: ابوعبدالله عليه السلام اَمَّا وَالله مَا مِن هَذا و شبهه اَخافُ عَلَيکم (محاسن، ص 581) کسي بود به نام عبدالملک آمد خدمت امام صادق چند سوال پرسيد مثل اين که ليستي از سوالاتش را آماده کرده بود مي‌خواست از حضرت بپرسد گفت چند سوال دارم حضرت فرمودند بپرس گفت سوال اول مستحب است يک ليوان آب را به سه نفس بخوريم گفت مي‌خواهم به يک نفس بنوشم آخر اين سوال است؟ حضرت فرمود ان شئت دلت مي‌خواهي به يک نفس بنوشي بنوش عيبي ندارد مستحب است آن را رعايت نکن در روايت است شب نشسته مستحب است آب خوري گفت مي‌خواهم آب را ايستاده بنوشم گفت اگر مي‌خواهي بنوش گفت نماز بخوانم دستم در لباسم است مستحب است آدم در نماز دستش در لباسش نباشد بيرون باشد حضرت فرمود اگر دلت مي‌خواهد اين کار را بکن آمد سوال چهارمش را بپرسد حضرت ناراحت شد قسم خورد به خدا قسم من نگران اين مسائل نيستم خوب است اين‌ها در مراحل بعد خوب است مستحبات خوب است ترک مکروهات خوب است ولي به خدا قسم من نگران گناه هستم ترک گناه مقدم است انجام واجب مهم است بعد مي‌رسيم به اين که نماز شب هم بخوانيم خيلي خوب است نماز مستحب هم بخوانيم خيلي خوب است.
شريعتي: همان روايت معروف که در آغاز روزهاي ماه مبارک رمضان حضرت علي از پيغمبر پرسيد افضل اعمال اين ماه چيست فرمود ورع عن محارم الله.
احسنت در حالي که در ماه رمضان يک آيه بخواني ثواب يک ختم قرآن را مي‌دهند ولي حضرت فرمود دوري از گناه افضل است اين حديث هم در کافي شريف است يک شخصي آمد خدمت امام باقر گفت من صادقانه به شما بگويم من چطور آدمي هستم قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنِّي ضَعِيفُ الْعَمَلِ قَلِيلُ الصَّلَاةِ قَلِيلُ الصَّوْمِ وَ لَكِنْ أَرْجُو أَنْ لَا آكُلَ إِلَّا حَلَالًا وَ لَا أَنْكَحَ إِلَّا حَلَالًا فَقَالَ وَ أَيُّ جِهَادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ (محاسن، ص 292) من واجباتم را انجام مي‌دهم محرمات را انجام نمي‌دهم ترک مي‌کنم ولي دنبال مستحبات نيستم بگويم رجب شعبان رمضان روزه ام نه اين طوري نيستم واجباتم را انجام مي‌دهم مستحبات که مي‌رسد توفيق زيادي ندارم ولي عهد بستم در زندگي حرام خواري نداشته باشم گناه در زندگي ام نباشد سفره ام سفره‌ي حرامي نباشد من چطور آدمي هستم؟ آدمي که فقط واجباتش را انجام مي‌دهد سفره اش سفره‌ي حلال است گناه انجام نمي‌دهد حضرت ناراحت شد فرمود چرا مي‌گوييم اعمالم کم است کدام تلاش و عبادتي بالاتر از اين که انسان دامنش را و شکمش را از گناه حفظ بکند؟ دست کم نگير واقعا اگر کسي بگويد من گناه در زندگي ام نيست خيلي ادعاي بزرگي است يکي بگويد من دامنم شکمم از گناه دور است حرام خواري نمي‌کنم خودم را حفظ کردم بگويد من واجباتم را انجام مي‌دهم گناه هم در زندگي من نيست حضرت فرمود اين که بالاترين عبادت است چرا گفتي قليل العمل اگر دوستان نگاه بکنند زندگي علما اوليا خدا همه اش محورش همين است حرام خواري در زندگي‌هاي ما نباشد گاهي حواس ما به مستحبات است اما از حرام خواري‌ها پرهيز نداريم در جامعه‌ي ما رشوه خواري است يا نه؟ قطعا است حرام خواري است رشوه خواري نيست در ادارات ما؟ کم فروشي نيست در بازار ما؟ کم فروشي که حتما حرام است بحثي در آن نيستوَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ» (مطففين/ 1) همان طور که قرآن گفتهوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ» (مطففين/ 10)وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ» (فصلت/ 6) اين را هم گفته ويل وعده‌ي عذاب است واي بر آن‌هايي که خدا را تکذيب مي‌کنند واي بر آن‌هايي که براي خدا شريک قرار مي‌دهند آن‌هايي که کم فروشي مي‌کنند ببينيد در بازار ما است يا نه؟ اگر من در کسب و کارم صبح تا شب کم فروشي بکنم بعد ظهر بروم صف اول جماعت نماز بخوانم؟ رشوه خواري در جامعه‌ي ما است اگر بناست ما به خدا نزديک شويم از اين جا شروع بکنيم يا رباخواري در جامعه‌ي ما نيست؟ مي‌شود بگوييم نيست؟ الآن واقعا در بازار ما هيچ اثري از ربا نيست؟ بانک‌هاي پاک پاک هستند؟ هيچ ربايي نيست؟ ما الگويش را صادر مي‌کنيم به کشورهاي ديگر نظام بانکداري اسلامي را هر کس مي‌خواهد از ما ياد بگيرد سود سي درصد را بياييد از ما بگيريد نظام بانکداري اسلامي اين است يا جريمه‌هاي ديرکرد که اين روزها فرياد علما بلند شده صريحا مي‌گويند جريمه‌ي ديرکردي که مي‌گيريد حرام است چه کسي به چه کسي است؟ مي‌گويند نه ما درستش کرديم شرعي اش کرديم اين‌ها شرع را بلد هستند يا نه مراجعي که دارند اعتراض مي‌کنند اين همه مي‌گويند اين‌ها مي‌دانند يا آن‌ها بهتر مي‌دانند؟ شما بلد هستيد؟ ما درست هستيم با چه درست کرديد؟ با شرط التزام شرط کرديم گفتيم دير پرداخت کردي جريمه مي‌دهي و او پذيرفته طرف صد ميليون وام گرفته مي‌گويد سي صد ميليون دادم هنوز تمام نشده نه صد ميليون دادم هنوز تمام نشده من نگراني ام ترسم اين است که يک وقتي ما متوجه شويم که ديگر دير شده باشد الآن سي و هفت سال سي و هشت سال است من همين جا عرض کردم امام حفظ نظام را از اوجب واجبات مي‌دانست کسي شکي دارد؟ چقدر از امام شنيديم همه چيز ما فداي نظام شود نظام اسلامي يک اصل اسلام است واقعا همين طور بود همين امام را اول انقلاب گفتند جريمه‌هاي ديرکرد را اگر ما نگيريم سيستم بانکي مان به هم مي‌خورد مردم نمي‌آيند پول‌ها را بدهند امام فرمود من جايز نمي‌دانم آقا از شرط التزام طرف شرط کرده امام فرمودند اين‌ها همه اش حيله است قبول نيست نمي‌شود ديگر تعبير يکي از مراجع بزرگوار يادم است خدمتشان رسيدم گفتم مگر شرط التزام نيست؟ بانک مي‌گويد من با تو شرط کردم شرط ضمن عقد است ايشان مي‌فرمود اگر اين راه حل بود اين همه آيات قرآن اين همه رواياتي که در مورد حرمت رباخواري است بايد مي‌گفتند الا اين که شما شرط بکنيد با طرف استثناء مي‌کردند اصلا امام رضوان الله عليه چرا حيله‌هاي ربايي را حرام مي‌داند؟ پر است تحرير الوسيله‌ي ايشان چون کلاه شرعي است گفتند اگر اين کار را نکنيم سيستم به هم مي‌خورد جمهوري اسلامي به هم مي‌خورد امام گفت فتواي من اين است قبول نمي‌کنم امامي که همه چيز را فداي جمهوري اسلام مي‌کرد مي‌گفت اصل نظام بايد حفظ شود ولي هر چه کردند فرمود نه گفتند چه کنيم گفتند برويد شوراي نگهبان رفتند شوراي نگهبان با همين شرط التزام حل کردند ولي اين حرف مال سي و هشت سال پيش بوده يک ضرورتي بوده سي و هشت سال پيش امام فرمود حلش بکنيد حل کردند يعني بعد از سي و هشت سال ما به راه حلي نرسيديم که اعتراض و فرياد مراجع بلند نشود؟ يک چيزي باشد که به فتواي امام بخورد؟ مي‌گويند شرط کرديم مي‌خواهيد بخواهيد نمي‌خواهيد نخواهيد.
شريعتي: آثار سوء اش و آتش اش گريبان کل جامعه را مي‌گيرد.
بله من همين جا گفتم شما اين جريمه‌ها را سود‌ها را جمع مي‌کنيد جمع مي‌کنيد جمع مي‌کنيد يک مرتبه يک سه هزار ميلياردي مي‌برند چوب همان است آثار سوء دارد من عرض کردم ما اگر همان حديث را مي‌خوانديم دوباره مي‌رفتيم هم آرامش بيشتري داشتيم کسي هم گلايه نمي‌کرد ولي اين درد جامعه است الآن هم دير شده اين تعبيري که بعضي از مراجع همين روزها دوباره فرمودند ما يک وقتي وامي از يک بانکي گرفتيم براي موسسه مان بعد‌ها گفتيم مسلمان که هيچ الهي کافر گرفتار اين بانک‌ها نشود يک مرجع تقليد که وقتي انتخابات مي‌شود ما کلام اين بزرگواران را مي‌آوريم که مردم در انتخابات شرکت بکنند مگر در انتخابات و جاهاي حساس کلام مراجع و رهبر نيست که مردم حضور پيدا مي‌کنند؟ همين بزرگواران وقتي به اين جا برسد چند نفرشان همين روزها فرمودند قطعا جريمه‌ي ديرکرد حرام است حرام است حرام است صد بار در ملاقات‌ها گفتند حرام است گفتند مسلمان که هيچ کافر گرفتار بانک‌ها نشود من حرفم اين است يک وقتي متوجه شويم الآن هم دير شده الآن مردم پيام مي‌دهند چه کساني به خاطر بانک‌ها به روز سياه نشستند؟
شريعتي: همين الآن هم پيام‌ها به دست ما مي‌رسد دل خوني دارند آن‌هايي که گرفتار شدند.
الآن شايد کسي بگويد اين آقا هيچ سرش نمي‌شود اگر بانک جريمه نگذارد مردم پول نمي‌دهند سي و هشت سال است راه حل پيدا نشده؟ گيرم راهي هم نيست شما جريمه کرديد من دير کردم جريمه بسم الله چشم جريمه را به چه کسي بايد بدهم؟ الآن وقتي پليس جريمه مي‌کند کسي که تخلف مي‌کند مي‌رود خزانه آقاي شريعتي بپرسيد جريمه‌ي بانک‌ها کجا مي‌رود هر روز دکوراسيون بانک‌ها عوض مي‌شود املاکشان بيشتر مي‌شود هر رئيس جمهوري هم مي‌آيد مي‌گويد بياييد املاکتان را واگذار بکنيد زورشان نمي‌رسد اگر من تخلف کردم گوش من را مي‌خواهيد بگيريد اين جريمه را بريزيد به بيت المال براي چه خرج تشريفات شما دکوراسيون شما شود؟ آن چيزي که مهم است اين است که حضرت فرمود اولي شد معرفت دومي دوري از گناه اگر گناه در زندگي ما باشد رباخواري رشوه خواري کم فروشي در زندگي ما باشد اين‌ها همه اش کشک است بخواهيم به خدا نزديک شويم همه اش حرف است حالا هي برويم سراغ مستحبات من ربا بدهم همه اش بانک‌ها نيست شخصي‌ها هم هستند من به شما پول بدهم اين حکم دين است هر شرطي که من بگذارم کنار وامي که به شما مي‌دهم چقدر دين سخت گرفته من به شما يک ميليون وام بدهم بگويم يک آقايي بفرماييد هفته‌ي ديگر بياييد لپ تاپ من را تعمير بکنيد اين رباست هر شرطي که گذاشته شود رباست من بيايم مد والضالين را درست بکنم بيايم مردم را دعوت بکنم نظام بانکداري يک طرف خدا يک طرف ولي بعد يک طوري کلاه شرعي درست بکنم اشتباه است پس راه اول معرفت راه دوم دوري از گناه است که مهم ترين گناه حرام خواري در جامعه است.
شريعتي: خيلي ممنون صفحه‌ي 176 را امروز با هم تلاوت مي‌کنيم آيات 196 تا 206 سوره‌ي مبارکه‌ي اعراف.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّـهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ ?196? وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَكُمْ وَلَا أَنفُسَهُمْ يَنصُرُونَ ?197? وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ?198? خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ?199? وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ?200? إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ?201? وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ ?202? وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَى إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَـذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ?203? وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ?204? وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ ?205? إِنَّ الَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ ?206?
ترجمه:
يقيناً سرپرست و يار من خدايي است که قرآن را نازل کرده و او همواره شايستگان را سرپرستي و ياري مي‌کند. (???) و کساني را که به جاي خدا مي‌خوانيد، نه مي‌توانند شما را ياري دهند و نه خود را ياري رسانند. (???) و اگر آنان را به سوي هدايت دعوت کنيد، نمي‌شنوند و آنان را مي‌بيني که به سوي تو مي‌نگرند در حالي که نمي‌بينند. (???) عفو و گذشت را پيشه کن، و به کار پسنديده فرمان ده، و از نادانان روي بگردان. (???) و اگر [وسوسه‌اي از سوي] شيطان، تو را [به خشم بر مردم و ترکِ مهرباني و ملاطفت] تحريک کند، به خدا پناه جوي؛ زيرا خدا شنوا و داناست. (???) مسلماً کساني که [نسبت به گناهان، معاصي و آلودگي‌هاي ظاهري وباطني] تقوا ورزيده اند، هرگاه وسوسه‌هايي از سوي شيطان به آنان رسد [خدا و قيامت را] ياد کنند، پس بي درنگ بينا شوند [و از دام وسوسه هايش نجات يابند.] (???) و برادران بي تقوايان [که شياطين هستند] همواره آنان را به عمق گمراهي مي‌کشانند؛ سپس [در به گمراهي کشيدنشان] کوتاهي نمي‌ورزند. (???) و هرگاه براي مخالفان [به سبب تأخير وحي] آيه‌اي نياوري [بر پايه گمان پوچ و باطلشان که قرآن را از پيش خود مي‌آوري] مي‌گويند: چرا آيه‌اي از نزد خود انتخاب نکردي [تا براي ما بياوري]؟ بگو: من فقط آنچه از سوي پروردگارم به من وحي مي‌شود، پيروي مي‌کنم. اين قرآن دلايلي روشن از سوي پروردگار شماست و براي گروهي که ايمان مي‌آورند، سراسر هدايت و رحمت است. (???) و هنگامي که قرآن خوانده شود، به آن گوش فرا دهيد و سکوت کنيد تا مشمول رحمت شويد. (???) و پروردگارت را در دل خود بامدادان و شامگاهان از روي فروتني و زاري و بيم و ترس به صدايي آرام وآهسته ياد کن و [نسبت به ذکر خدا] از بي خبران مباش. (???) يقيناً مقرّبان و نزديکان خدا هيچ گاه از عبادت و بندگي اش تکبّر نمي‌ورزند، وهمواره او را تسبيح مي‌گويند، و پيوسته براي او سجده مي‌کنند. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: خدمت حاج آقاي حسيني هستيم اشاره‌ي قرآني را بشنويم و ادامه‌ي فرمايشاتتان را
اين آيه‌اي که تلاوت شدخُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ» در تفاسير فرمودند کامل ترين آيه در فضائل اخلاقي همين است اگر ما بخواهيم فضائل اخلاقي را خلاصه بکنيم در اين سه بخش بايد خلاصه بکنيم يعني بخواهيم خلاصه و چکيده‌ي تمام فضائل اخلاقي را بگوييم جامع ترين آيه اين آيه است اهل گذشت باشيم فرمان به کارهاي خوب بدهيم از جاهلين هم اعراض بکنيم در سوره‌ي مبارکه‌ي فرقان هم است «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (فرقان/ 63) «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» (فرقان/ 72) اگر جامعه‌ي ما همين سه دستور را عمل بکند گذشت و فرمان به خوبي و دوري از جاهل ناديده گرفتن کسي يک بدي کرد بگذر شما خيلي سر به سرش نگذار درگير نشو آن وقت ببين اين همه گرفتاري‌هايي درگيري‌هايي که ما داريم پيش مي‌آيد يا نه؟ واقعا اگر عمل بکنيم پيش نمي‌آيد عفو و گذشت و فرمان به کارهاي پسنديده و دوري از جاهل يک جاهلي با تو درگير شد محلش نگذار. ما فعلا در دومي يعني دوري از گناه مانديم هيچ بهترين وسيله براي قرب الهي مثل دوري از گناه نيست به مثل ورع عن الحرام نيست گناه که مي‌گوييم يک مصداقش را گفتيم که کم فروشي است يک مصداقش رباخواري است يک مصداقش رشوه خواري است متاسفانه تا مي‌گوييم کم فروشي ما دنبال اين مي‌گرديم که مخاطب را ديگري قرار بدهيم مي‌گويند امروز بحث چه بود؟ بحث بازاري‌ها بود نه فقط بازاري نيست تصريح کردند فقهاي ما کم فروشي فقط در کيل و وزن نيست يک چيزي که شما مي‌کشيد نه پارچه را هم که متر مي‌کنيد کم اش بگذاري مي‌شود کم فروشي آقاي منبري شما که منبر مي‌رويد وقت مردم را مي‌گيرد اگر کم بگذاريد کم فروشي است باور بفرماييد ما در طول هفته چه اضطرابي داريم براي اين چهل دقيقه‌اي که مي‌آييم محضر عزيزان وقت مردم را مي‌گيريم خدا رحمت کند مرحوم شيخ عباس ايشان پسري داشتند مرحوم حاج ميرزا علي آقاي محدث زاده منبري خيلي خوبي بود در هر منبر ده‌ها آيه و حديث مي‌خواند يک حديثي ايشان در منبر خوانده بود آمده بود پايين يک کسي پرسيده بود اين حديث کجاست گفته بود يادم نيست هر چه فکر کرده بود يادش نيامده بود شب در خواب پدرش صاحب مفاتيح را در خواب ديده بود که پسرم آدرس حديث فلان جاست ولي از اين به بعد بدون مطالعه به منبر نرو مديون وقت مردم هستي اين کم کاري است من اگر تعهدي داشتم براي سخنراني يک استادي اگر تعهدي داده معنا ندارد شما چقدر توانا هستيد منبر رويد؟ شما چقدر توانايي تدريس داريد؟ هر کسي در هر کاري است کم از کارشان بگذارد مسئولين ما الآن مي‌گويند بعضي‌ها عضو چهل هيئت امنا هستند وقتي مي‌گوييد مي‌گويند کاري ندارد اسمم است براي چه اسم شما باشد؟ يک نفر مگر مي‌تواند چهل هيئت امنا و هيئت علمي عضو باشد؟ کي مي‌خواهد برسد اين‌ها مصداق کم فروشي است يک استاد دانشگاه چطور مي‌خواهد برسد؟ يک پزشک من مخلص همه‌ي پزشکان هستم ناراحت نشوند از دست ما اين قانوني که خود وزارت بهداشت گفته من سوال مي‌کنم بيننده‌ها بگويند اين طوري است يا نه؟ نوشتند پزشک عمومي بايد پانزده دقيقه براي بيمار وقت بگذارد متخصص بيست دقيقه فوق تخصص بيست و پنج دقيقه شما به پزشک مراجعه کرديد آقا زاده تان جناب محي الدين عزيز را به پزشک متخصص اطفال برده ايد آن جا بيست دقيقه وقت مي‌گذارد براي بررسي؟
شريعتي: خيلي کم اتفاق مي‌افتد.
نگفته نسخه ات را نوشته آن وقت من همين جا بگويم واقعا آدم غصه مي‌خورد من يک وقت رفتم پيش پزشک اطفالي بچه‌اي مريض بود مي‌خواستم بروم گفتم ساعت چند بيا گفت ده و نيم بيا گفتم چه منظم ده و نيم رفتم گفتم عين چهل مريض نشستند پزشک هنوز نيامده گفتم تو بيا ده و نيم بيا من نفر چهلم هستم چهل مريض قبل من هستند گفتند بنشين تا پزشک بيايد اين حق الناس نيست؟ يک نفر به من پيام بدهد پزشکم گفته فلان ساعت بيا رفتم همان ساعت آمده هست اما خيلي کم است اگر چهل تا مريض مي‌خواهم ببينم عين چهل تا را مي‌گويند ساعت ده بيايد پزشک هم همان ساعت نيامده اين حق الناس است حق الناس که فقط از ديوار مردم بالا رفتن نيست من وقت مردم را ضايع بکنم مي‌شود حق الناس آن آقا مريض است دو سه ساعت مي‌نشيند آن جا اين حق الناس است بد است اين‌ها را من بگويم در اروپا ديدم طرف سر ساعت آمده پزشک آمده آن جا در محلي که بيماران مي‌نشينند سلام کرده ده وقت مريض بوده پزشک از اتاقش آمده بيرون پيش بيمار سلام کرده دست بيمار را با خودش گرفته برده داخل اتاق ما اين طوري هستيم؟ سه ساعت مي‌نشيند مي‌گويد همين است مي‌خواهي بخواه نمي‌خواهي نخواه اگر سخنران باشد اگر کارخانه دار باشد ماشين از کارخانه هنوز بيرون نيامده پنج عيب دارد اين‌ها کم فروشي نيست؟ کم فروشي فقط تخم مرغ است که ده گرم کم بيايد؟ کارگرهايمان يک وقتي به يکي از کارمندان که عضو اداره‌اي بود گفتم چرا دير مي‌روي گفت با اين حقوقي که دولت به ما مي‌دهد همين که صبح‌ها به نيت اداره رفتن از خواب بيدار مي‌شويم حقوق بر ما حلال مي‌شود من قبول دارم حقوق کم مي‌دهند کم است ولي اين توجيه است اين غلط است تو تعهد دادي من با همين حقوق کم هشت ساعت بيايم يک دقيقه اش را کم بکني مي‌شود حق الناس با از ديوار مردم بالا رفتن فرقي ندارد.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.