برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح خطبهي 64 نهج البلاغه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 13-11-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما بينندگان محترم و حاج آقاي حسيني خيلي خوش آمديد. سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهي بينندگان محترم دارم. اميدوارم همه شان در زير سايهي امام زمان عزت مند و سعادتمند باشند. عرض تبريک آغاز ايام الله دههي مبارکهي فجر را دارم.
شريعتي: ما بي صبرانه منتظر هستيم که از سيرهي تربيتي امام علي عليه السلام بشنويم.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم خطبهي 64 حضرت علي در مقدمهي اين خطبه شش دستور به همهي مومنين ميفرمايد يک وَ اتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ بندگان خدا تقوا داشته باشيد دوم وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِاءَعْمَالِكُمْ خيلي تعبير لطيفي است بر مرگتان پيشي بگيريد يعني زودتر برويم به استقبال مرگ؟ با چه پيشي بگيريم؟ با کار خوب اگر کارهاي آدم خوب باشد ديگر مرگ برايش مهم نيست کي بيايد ما جلوتر هستيم اگر عمل انسان صالح باشد خدا رحمت کند مرحوم آيت الله بهجت رضوان الله عليه فرمودند شبي که مرحوم آيت الله طالقاني ميخواست از دنيا برود ما رفتيم در حجره اش ايشان شاگرد آيت الله شيخ مرتضي طالقاني بود به قدري سر حال شاداب بود تا دير وقت فرمود برويد شب آخرم است فردا خبر مرگ من را ميشنويد عين عبارت آيت الله بهجت است فرمودند صبح که آمديم جنازهي ايشان را ديديم مثل عروس در حجله بود او پيشي گرفت ديگر برايش مهم نيست مرگ کي آمد سوم وَ ابْتَاعُوا مَا يَبْقَى لَكُمْ بِمَا يَزُولُ عَنْكُمْ باور ميخواهد اينها باور کنيد دنيا هر چه باشد از دست ما ميرود هر چه در دنيا داشته باشيم درهم و دينار و ثروت همه تمام ميشود با اين دنيايي که زائل ميشود آن چيزي که برايتان باقي ميماند را بخريد آخرتي بخريد که براي شما باقي ميماند با ثروت زائل چهارم وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِكُمْ آمادهي پرواز باشيد آمادهي کوچ باشيد خيلي با سرعت با شتاب با تندي به شما ميگويند برويد جمع بکنيد بساطتان را وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ اءَظَلَّكُمْ مرگ سايه بر شما انداخته سايهي آدم که از او جدا نميشود آمادهي چيزي باشيد که سايه اش بالاي سرتان است چه کسي از يک دقيقهي ديگرش از سي ثانيهي ديگرش خبر دارد؟ ششم وَ كُونُوا قَوْما صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا مثل آن گروهي باشيد که صدايشان زدند و بيدار شدند ميدانيد بعضيها را وقتي ميخواهيد صدا بزنيد به سختي بيدار ميشوند پدر مادرها اين گرفتاريها را دارند بچههايي که صبح ميخواهند بروند مدرسه دو دسته هستند بعضي بچهها را تا ميگويي پسرم از خواب ميپرد آماده است بعضيها را مادر بايد ده بار صدا بکند حضرت ميفرمايد از کساني باشيد که صدايشان زده اند بلند شده اند گفته اند ما آماده ايم باور کردند که دنيا جاودانه نيست با آخرت معامله کردند مبادله کردند وَ إِنَّ غَايَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ حضرت علي ميفرمايد يادتان باشد مرگ شما پايان عمر شما با لحظهها کوتاه ميشود هر لحظه يک قدم ميرويد جلو لحظه نگوييد سال نگوييد ماه ما الآن حساب عمرمان را سالانه ميکنيم ميگوييم يک سال گذشت نه لحظهها کوتاهش ميکند ساعتها از بين ميبرد حضرت علي در کلمات قصار کلمهي 74 ميگويد نَفَسُ المَرءِ خُطاهُ إلى أجَلِهِ نفسي که انسان ميزند هر نفس يک قدم به مرگ نزديک ميشود يعني اين که ما باور بکنيم ما معمولا يک تعبيري هم بعضي از شارحين نهج البلاغه عبارت قشنگي داشتند الآن اگر به کسي بگويي ما ميخواهيم عمر چهل پنجاه ساله ات را از تو بگيريم ميگويد اين حرفها چيست عمر است جان است عزيز است پنجاه سال عمر را از من بگيري؟ ابدا ولي اگر بگويي يک ساعتش را از بين ببريم به بطالت بگذراني ميگويد يک ساعت مهم نيست يک روز يک هفته اش هم مال شما ولي يادمان رفته اين چهل پنجاه ساله از همين لحظه لحظهها تشکيل شده خدا رحمت کند مرحوم نراقي از فقهاي بزرگ شيعه است در کنار همهي کتابهاي فقهي از علماي بسيار با عظمت ما است يک مثنوي دارد به نام طاقديس ميگويند ايشان وقتي خسته ميشد از کتابهاي علمي و فقهي ميرفت شعر ميگفت يک مثنوي دارد خيلي هم شعرهاي زيبايي دارد مال مرحوم نراقي است ايشان يک قصهي خيلي زيبايي دارد خيلي مفصل است مجال نيست من اشعارش را بخواند ميگويد کسي رفت سراغ گردو فروشي گردو ميفروخت در گذشته گردو را بيشتر دانهاي ميفروختند حالا هم است ولي در گذشته بيشتر بود گفت هزار تا گردو چند؟ گفت هزار تا ده درهم گفت اين هزار تا ده درهم صد تا ميخواهيم چند ميشود يک درهم گفت صد تا نخواهيم ده تا بخواهيم چند گفت يک درهم را تقسيم کن يک دهم درهم ميشود گفت ده تا هم نخواهيم يکي بخواهيم چند فروشنده در آن ماند يکي که قيمتي ندارد گفت از اين که قيمتي ندارد يکي بده يکي گرفت رفت چند لحظه بعد آمد گفت از آنهايي که قيمت ندارد يکي به ما بده دفعهي سوم که آمد گفت تو نقشهاي داري ميخواهي همان هزار تا را تک تک بگيري الآن به ما بگويند يک ده دقيقه بنشين اين برنامه سرگرمي را انجام بدهيم يک دقيقه يک ساعت يک روزمان چيزي نيست ولو يک روز هم دير تر به ياد قبر و قيامت بيفتيم ولي يادمان رفته حضرت علي ميفرمايد همين ساعت ساعتها لحظه لحظهها از عمرمان کم کرده خدا رحمت کند علامه طباطبائي رضوان الله عليه در حالات ايشان ميخواندم شهيد آيت الله قدوسي داماد ايشان بوده فرمودند علامه وقتي تفسير الميزان را مينوشتند برگه هايش را ميدادند به ما ما ميبرديم چاپ خانه صد صفحه دويست صفحه ميدادند به ما ما ميبرديم چاپخانه ما برگهها را از علامه ميگرفتيم ميديديم نقطه گذاري نکرده گفتيم چرا فرمودند بدهيد به کسي که وقت دارد بيکار است نقطه بگذارد گفتيم شما خودتان که مينويسيد نقطه اش را هم بگذاريد من اين داستان را خواندم خيلي در من اثر گذاشت علامه به شهيد آيت الله قدوسي فرموده بود من حساب هايش را کردم ديدم اگر بخواهم هر ورقي را نقطه بگذارم سه دقيقه از من وقت ميگيرد من وقت ندارم بدهيد يک آدمي که کار ندارد او اين کار را انجام بدهد من همهي ما چه کسي روي سه دقيقه وقتش حساب باز ميکند؟ ميگوييماي داد بي داد سه دقيقه بي خود نشستيم پاي اين برنامه مفيد نبود فضاهاي مجازي چقدر ميخواهيم؟ اصلا براي ما مهم نيست من يک وقتي گفتم همين رسانه وقتي يک سريالي پخش ميکند تمام ميشود آخرش مينويسد تهيه شده در بخش فيلم سريال و سرگرمي يعني يک کار رسانه سرگرمي است خب باشد يک وقت پيرمرد باز نشستهي هفتاد هشتاد سالهاي است کار مفيدي نميتواند انجام بدهد ميگويد بنشينم سرم گرم شود اما يک جوان چه؟ حضرت علي ميفرمايد لحظهها عمر را از بين ميبرد وَ تَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِيرَةٌ بِقَصْرِ الْمُدَّةِ مهم اين است که آدم يادش باشد که اين زمان خيلي کوتاه است تا ميرسد به اين جا فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ حضرت چهار وظيفه تعيين ميکند حالا ما فهميديم به سرعت به مرگ نزديک ميشويم تکليف ما چيست؟ باز همان سفارش تقوا داشته باشد خودش خير خودش را بخواهد نصيحت خيرخواهي اندرز خود آدم به خودش داشته باشد وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ (بحارالانوار، ج 72، ص 65) در روايات است توبه اش را مقدم بدارد امروز فردا نکند و بر شهوتها غلبه بکند چرا؟ خيلي تعبير تکان دهندهاي است فَإِنَّ اءَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ چرا زود توبه بکنيم؟ حالا بعدا توبه ميکنيم چه عجلهاي است؟ حضرت ميفرمايد اجلت پنهان است معلوم نيست يک حديثي در توحيد مفضل است اين حديث مفصل است که امام صادق به مفضل بيان کرد يک فرازش اين است حضرت فرمود مفضل ميداني چرا خدا تاريخ مرگ را از ما مخفي کرده؟ آقا کاش ميدانستيم حضرت فرمود نه اگر ما خبر داشته باشيم مرگ ما کي است دو حالت دارد يا خبر داريم که به همين زودي است به ما خبر بدهند هفتهي ديگر يک ماه ديگر از غصه دق ميکنيم زندگي تلخ ميشود اگر نزديک باشد و اگر دور باشند خبر داشته باش پنجاه سال ديگر ميگوييم اوه طغيان ميکنيم چه طغياني ميگوييم ما چهل و نه سال وقت داريم سال آخر آدم ميشويم حضرت ميفرمايد يادت باشد فَإِنَّ اءَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ وَ اءَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ وَ الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ آرزوها فريبش ميدهد يکي هواهاي نفساني ماست يکي وسوسههاي شيطاني يک داستاني ميديدم خيلي برايم جالب بود خدا رحمت کند من در بحث نهج البلاغه از دو کتاب هميشه استفاده ميکنم حق اش هم است اين جا تجليل و تقدير بکنم يکي شرح مرحوم شيخ محمد تقي شوشتري که مرد بسيار بزرگي بود مزارش در شوشتر الآن زيارت گاه است يکي هم پيام امام شرح نهج البلاغهي آيت الله مکارم شيرازي پانزده جلد است يک وقتي معرفي کرديم اين دو را من حتما ميبينم شرحهاي ديگر را هم ميبينم اما اين دو را حتما در مورد وَ الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ مرحوم شوشتري يک داستاني نقل کرده شيطان حواسش به ما است فکر نکنيم شيطان کسي را استثناء ميکند ميگويد يک وقتي حضرت موسي در طور بود در مناجات وقتي که موسي در ميقات بود « وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً» (اعراف/ 142) موسي نبي الهي آن هم در مناجات آن هم در طور شيطان رفت سراغش براي وسوسه اش حضرت موسي فرمود که شيطان ببينم اتطمع في و انا في هذا المقام؟ قال: نعم! کما طمعت في ابيک آدم و هو في الجنه (شرح نهج البلاغه شوشتري، ص 1250) اين جا هم به من طمع داري ميداني من کجا هستم ميداني در ميقات آمدم در کوه طور هستم در مناجات آمدم مهمان خاص خدا هستم اين جا هم به من طمع داري؟ شيطان يک جوابي داد تکان دهنده است پدرت آدم در بهشت بود به او طمع کردم و کارش را انجام دادم او که چيزي نيست جد همهي شما آدم در بهشت بود من رفتم سراغش بالاخره وسوسهي شيطان بود من ملک بودم و فردوس برين جايم بود گرفتار شدم به موسي گفت اين جا که چيزي نيست ما در بهشت رفتيم سراغ آدم من ميخواهم اين را بگويم اين که حضرت علي ميفرمايد وَ الشَّيْطَانُ مُوَكَّلٌ بِهِ گاهي ما ميگوييم شيطان به ما زورش نميرسد اگر باور بکنيم موسي را در ميقات شيطان رفت سراغش و طمع کرد آن وقت فکر نکنيم اگر من عالم هستم اگر من روحاني هستم اگر من امام جماعت هستم اگر من هيئتي هستم اگر من حزب اللهي هستم اگر من مذهبي هستم اگر من نمايندهي مجلس هستم اگر من آيت الله هستم هر چه هستم اگر صف اول مسجد هستم ما هنوز به مقام طور موسي و مناجات و ميقات موسي که نرسيده ايم آن جا رفت سراغش گفت اين جا هم احتمال ميدهي من وسوسهي تو را بپذيرم؟ يُزَيِّنُ لَهُ الْمَعْصِيَةَ لِيَرْكَبَهَا وَ يُمَنِّيهِ التَّوْبَةَ از کارهاي شيطان اين است که معصيت را زينت ميدهد جلوه ميدهد تا انسان برود سراغ گناه و براي توبه امروز و فردا ميکند عجلهاي نيست لِيُسَوِّفَهَا سوف سوف بگويد دير نيست زمان است خيلي مفصل است کلام حضرت من يک جملهاي را اشاره ميکنم حضرت علي در اين فراز پاياني باز يک جملهي تکان دهندهاي دارد ميفرمايد مواظب باشيد نَسْاءَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اءَنْ يَجْعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لاَ تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لاَ تُقَصِّرُ بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَايَةٌ وَ لاَ تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لاَ كَآبَةٌ از خدا ميخواهيم من و شما را از کساني قرار بدهد که نعمت مغرورش نکند هيچ نعمتي مغرورش نکند اگر خدا به او نعمت داد مغرور نشود و هيچ هدفي او را از بندگي خدا باز ندارد من در مورد اين مِمَّنْ لاَ تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ باز يک کلامي از حضرت علي است ميگويم ما گاهي ميگوييم نعمت که آدم را مغرور نميکند يک تعبيري دارد حضرت علي در غرر الحکم است در نهج البلاغه نيست حضرت ميفرمايد يَنْبَغِي لِلْعَاقِلِ أَنْ يَحْتَرِسَ مِنْ سُكْرِ الْمَالِ وَ سُكْرِ الْقُدْرَةِ وَ سُكْرِ الْعِلْمِ وَ سُكْرِ الْمَدْحِ وَ سُكْرِ الشَّبَابِ فَإِنَّ لِكُلِّ ذَلِكَ رِيَاحاً خَبِيثَةً تَسْلُبُ الْعَقْلَ وَ تَسْتَخِفُّ الْوَقَار (غررالحکم، ح 875) عاقل بايد از پنج مستي بر حذر باشد فکر نکنيم فقط آزمون ما به فقر است يک وقتي گفتيم آزمون به ثروت کمتر از آزمون به فقر نيست آزمون به ثروت آن آزموني که پول دارها دارند ثروت مندها دارند آزمونشان کمتر از فقرا نيست فقير آزمونش سخت است ايمانش را از دست ندهد ولي ثروت مند هم آزمونش سخت است با ثروتش چه ميکند؟ فرمود انسان عاقل بايد از پنج مستي بر حذر باشد مستي ثروت مستي قدرت آدم وقتي يک جايي دستش رسيد فکر نکند ديگر همين است الآن در آستانهي 37 امين سال پيروزي انقلاب هستيم چرا آن رژيم از بين رفت چون مست قدرت شده بود امام فرياد ميزد ميگفت من نميخواهم تو را وقتي مثل پدرت وقتي از ايران بيرون کردم مردم جشن بگيرند باور نميکردند مستي قدرت بود آن هفته آيه اش را خوانديم خدا ميگويد من فرعونيان را نابود کردم فقط براي اين که ببينند شما چه ميکنيد دنيا دار ابتلاء است آنها مست قدرت شدند اين خطر براي همه است شما را آوردم تا خدا ببيند شما چه ميکنيد مستي ثروت مستي قدرت مستي ستايش اينهايي که قدرت دستشان است هر کسي مدح و ستايش بشنويم خودمان را گم ميکنيم يک وقتي من گفتم گاهي ما منبري ميرويم از منبر يک کسي ميگويد يعني به عمرم يک چنين منبري نديدم ميدانم دارد مبالغه ميکند ولي آدم باز خوشش ميآيد ميدانم بي خود ميگويد يقين دارم بي خود ميگويد چنين چيزي نيست ولي انسان تحت تاثير قرار ميگيرد مستي ميآورد چهارم مستي جواني اگر آدم غفلت بکند پنجم مستي علم گاهي آدم به دانش اش مغرور ميشود از اين دانش ات زکاتش را بده دست ديگران را بگير هر چيزي زکاتي دارد تعبير حضرت عجيب است ميفرمايد هر کدام از اينها بوي بدي دارد مستي قدرت بوي بدي دارد مستي مال بوي بدي دارد مستي جواني بوي بدي دارد اگر آدم آن شامه را داشته باشد اگر آن قدر فرو نرفته باشد که يادش برود از خدا ميخواهم که ما و شما را از کساني قرار بدهد که هيچ هدفي او را از پاياني که در انتظارش است غافلش نکند وَ لاَ تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لاَ كَآبَةٌ يک طوري نباشد روزي که از دنيا رفت با غصه از دنيا برود آيات قرآن فراوان فراوان است کساني که از دنيا ميروند التماس ميکنند « قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ» (مومنون/ 100-99) خدايا برگرديم حضرت علي ميفرمايد يک کاري بکنيد از آنها نباشيد نه به ما بگويد ميگويد از خدا ميخواهم من هم آن طوري نباشم من و شما از کساني نباشيم که وقت مردن حسرت بازگشت بکنيم آدم اگر حواسش نباشد غافل ميشود چرا اين قدر گفتند موعظه حضرت علي هر شب بدون استثناء من اطلاعاتم خيلي کم است از بينندگان خواهش ميکنم اگر سراغ دارند مورد دومي بگويند که حضرت علي يک موعظهاي را هر شب تکرار کرده باشد يک منبر تکراري باشد ميگويند چه خبر است پنج سال حضرت در کوفه بوده هر شب بدون استثناء برميگشتند به طرف مردم اين موعظه را تکرار ميکردند تَجَهَّزوا رَحِمَکُمُ اللهُ (نهج البلاغه، خطبه 204) دنيا عيب ندارد باشد خوب است خيلي هم خوب است يک وقتي گفتيم قرآن يازده بار به جاي اين که بگويد مال گفته خير به جاي اين که بگويد ان ترک مالا گفته « كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا» (بقره/ 180)گفته خيرا مال خوب است ولي حضرت فرموده توشه بگيريد وَ لاَ تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لاَ كَآبَةٌ کاري نکنيد بعد از مرگ پشيماني غصه پيدا بکنيد من يک داستاني را ميگويم اين را مخصوصا ميگويم اين حرف ما به اين معنا نيست که پس بساط را جمع بکنيم رو به قبله بکنيم معتکف مسجد شويم تا عزرائيل کي بيايد سراغ ما نه يک کاري بکنيم پشيمان نشويم من حرفم اين است يک کتابي اين روزها دستم رسيد به نام اوراق الذهب ترجمهي فارسي اش برگهاي زرين است البته ترجمه نشده اين موسسهي شيعه شناسي سه جلد است نامههاي علماي بزرگ را منتشر کرده ميخواندم يک نامهاي ديدم از صاحب جواهر يکي از علماي بزرگ ما و آيت الله عظمي آشيخ محمد حسن نجفي است ايشان يک کتاب فقهي دارد به نام جواهر الکلام به قدري اين کتاب مشهور شده ميگويند صاحب جواهر اين طوري معروف است امام رضوان الله عليه ميفرمودند فقه ما بايد فقه جواهري باشد يعني فقهي که بر اساس اين سبکي که اين بزرگوار نوشته باشد خيلي براي من تکان دهنده بود ايشان 170 سال است از دنيا رفته کتاب فقهي اش جواهر الکلام 43 جلد است من به قطع به شما ميگويم محال است ديشب و امشب و اين شبها فقيهي بدون مراجعه به کتاب ايشان يک بحث فقهي را باز بکند من به جرئت ميگويم تقريبا محال است همه مراجعه ميکنند 170 سال است حوزههاي علميه مهمان سفرهي اين مرد بزرگ هستند خيلي هم زحمت کشيده براي اين کتاب خيلي هم از وقتش خوب استفاده کرده در حالاتش است ايشان وقتي پسرش از دنيا ميرود وقتي ميخواستند فرزندش را غسل بدهند کفن بکنند تشييع بکنند ايشان ميگويد تا شما بچه را غسل ميدهيد من يک چند صفحهي ديگر از کتاب بنويسم فرزندش را غسل ميدادند کتاب مينوشته اين مردي که اين طوري از فرصتش استفاده کرده اين طوري از فرصتش استفاده ميکرده ولي ببينيد ما نداريم عالم ديني که فقط بگويد من کتاب بنويسم کاري به جامعه ندارم به من چه من بايد کتابم را بنويسم در کتاب اوراق الذهب چندين نامه از ايشان منتشر شده که چه؟ ايشان نامه نوشته به افراد مختلف ايران جاهاي ديگر هند شيعيان هند و پاکستان ميخواسته آب نجف آب مناسبي نبوده آب شرب نجف آب مناسبي نبوده آب بدي بوده ميخواسته از يک مسير طولاني يک کانالي بزند آب برساند براي شهر نجف نامه نگاري ميکند به شيعيان بزرگان هند و پاکستان و ايران 150 هزار روپيه از آن جا ميگيرد فرهاد ميرزا که در ايران بوده خبر ميشود دهها نامه منتشر شده که يک شخصيتي باز ميگويم يک شخصيتي که موقع غسل بچه اش جواهر الکلام را مينوشته استاد کل في الکل است شيخ انصاري يک شاگردش است شيخ انصاري با عظمت يک شاگرد اين مرد بزرگ است اين مردي که موقع غسل بچه اش کتاب مينوشته دهها نامه نوشته وقت گذاشته سرمايه گذاري کرده خواهش تمنا کرده که آب مردم را آب شرب مردم را درست بکنيد يعني گرفتاري مردم آدم ميتواند اين طوري بار خودش را ببندد آن وقت جالب است کار ايشان تمام نميشود از دنيا ميرود بعد از وفات ايشان پسر مرحوم سيد اصفهانيها مسجد سيد را ميشناسند قبر مرحوم سيد سيد شفتي در کنار مسجد زيارت گاه است پسر ايشان ميرود نجف کار اين مرد بزرگ را ادامه ميدهد يعني يک عالم دين ميگويد مردم گرفتار هستند بي تفاوت نيست از گرفتاري مردم اين را ميخواهم بگويم الآن اين درد دل است گفتنش عيب ندارد الآن اگر شما خبرها را رصد بکنيد در سايتها در روزنامهها يک نگاهي بکنيد ما هم نگاه ميکنيم ديگر هشتاد درصد بحثهاي رسانهها و سايتها و خبرها بحثهاي جناحي است که اين جناح جلوتر است آن جلوتر است آن يکي تاييد نشد اينها ليستشان را ميدهند ما قطعا وظيفه داريم در انتخابات حضور پيدا بکنيم در هفتم اسفند اين مسلم است بحثي نيست اما هفتاد هشتاد درصد خبرها جناحي سياسي است در حالي که باور من اين است که با اين پيامي که ما از مردم ميبينيم اگر هشتاد درصد توجه رسانههاي ما به مسائل جناحي و سياسي اين طوري است ولي به نظر من هشتاد درصد گرفتاري مردم اين حرفها نيست سياست است وظيفه شان را بايد انجام بدهند اما نه اين دعواهاي جناحي هشتاد درصد گرفتاري مردم گرفتاري اقتصادي گرفتاري اخلاقي است در خانهها خانوادهها طلاقها جداييها اقتصادي فرهنگي اخلاقي چرا امروز رسانههاي ما که بايد صداي مردم باشند اين مردم اين هستند ما چرا آن طرف داريم عمل ميکنيم چرا يادمان نيست؟ مرجع تقليدي که موقع غسل بچه اش کتاب مينويسد ولي براي آب يک شهر وقت ميگذارد نامه مينويسد ميرود ميآيد تا اين مشکل را حل بکند آقاي بروجردي رحمة الله عليه در خاطرات ايشان است در بروجرد يک زن ميبيند دارد گريه ميکند دست بچه هايش را گرفته سالي بوده که قحطي بوده نان نبوده ايشان به گريه ميافتد ميآيد خانه بزرگان را دعوت ميکند ميگويد مشکل را بايد حل بکنيم مشکل نان را حل ميکند جوانان را جمع ميکند ميگويد نان در خانهي مردم ببريد کارخانهي توليدي ميزند کارخانهي برق ميزند يک عالم دين يعني اين نگاه دين يعني اين حضرت علي ميفرمايد کاري نکنيد وقتي ميرويد پشيمان شويداي کاش به جاي اين که اين همه دعواهاي جناحي باشد من اين را بکوبم يک روزي گفتيم در آستانهي انتخابات توپ خانهها هدف قرار دادند در حالي که چقدر در مورد آبروي مردم سفارش شده به جاي اين که هشتاد درصد بگذاريم روي آن يک کمي به فکر مسائل اقتصادي باشيم خواستم اشاره بکنم بينندگان يقين داشته باشند ما تک تک پيام هايشان را ميخوانيم آيا واقعا مشکلاتي که نوشتند در آن خانواده يک نفر نيست به داد آنها برسد در همسايهها يک نفر نيست به داد آنها برسد؟ اگر ما در اين فضاها هم فضاهاي فرهنگي اقتصادي اخلاقي کار بکنيم ما هر کجا ميرويم در کوچه بازار آقا ميرسد ميگويد در مورد اخلاق خانم و خانم ميرسد ميگويد در مورد اخلاق آقا صحبت کنيد حرفم اين است که يک کمي آن درگيري مردم من باز هم ميگويم خدايا تو ميداني صادقانه ميگويم بحث اين که بخواهيم خداي نکرده بحث سياسي بکنيم نه ميگويم دعواهاي جناحي اگر هشتاد درصد نگاه آن طرف است يادمان باشد هشتاد درصد مشکلات مشکلات اقتصادي فرهنگي اخلاقي است يک طوري باشد آخرش با پشيماني و غصه از دنيا نرويم.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون حسن ختام برنامهي امروز ما تلاوت آيات نوراني قرآن کريم خواهد بود. صفحهي 113 مصحف شريف. بهترينها را براي همهي شما آرزو ميکنم تا فردا و تا سلامي دوباره
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ?32? إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ?33? إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ?34? يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ?35? إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ?36?
ترجمه:
به اين سبب بر بني اسرائيل لازم و مقرّر کرديم که هر کس انساني را جز براي حق، [قصاص] يا بدون آنکه فسادي در زمين کرده باشد، بکشد، چنان است که همه انسانها را کشته، و هر کس انساني را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گويي همه انسانها را زنده داشته است. و يقيناً پيامبران دلايل روشني براي بني اسرائيل آوردند، سپس بسياري از آنان بعد از آن در روي زمين به [تجاوز از حدود حقّ و فساد و] زياده روي برخاستند. (??) کيفر آنان که با خدا و پيامبرش ميجنگند، و در زمين به فساد و تباهي ميکوشند، فقط اين است که کشته شوند، يا به دارشان آويزند، يا دست راست و پاي چپشان بريده شود، يا از وطن خود تبعيدشان کنند. اين براي آنان رسوايي و خواري در دنياست، و براي آنان در آخرت عذابي بزرگ است. (??) مگر کساني که پيش از دست يافتنتان بر آنان توبه کنند؛ پس بدانيد که خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. (??)اي اهل ايمان! از خدا پروا کنيد و دست آويز و وسيلهاي [از ايمان، عمل صالح و آبروي مقرّبان درگاهش] براي تقرّب به سوي او بجوييد؛ و در راه او جهاد کنيد تا رستگار شويد. (??) قطعاً کساني که کافر شدند اگر همه آنچه در زمين است و همانند آن را نيز با آن همراه خود داشته باشند، تا آن را براي نجاتشان از عذاب روز قيامت فديه و عوض دهند، از آنان پذيرفته نخواهد شد؛ و براي آنان عذابي دردناک است. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم