اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

94-10-22-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي - معرفي پيغمبر در نهج البلاغه

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: معرفي پيغمبر در نهج البلاغه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 22-10-94

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

شريعتي: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما بينندگان محترم و حاج آقاي حسيني خيلي خوش آمديد. سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه‌ي بينندگان محترم دارم. اول ماه ربيع الثاني است امروز سه شنبه ان شاء الله عزيزان هم نماز اول ماه را يا خواندند يا مي‌خوانند و هم صدقه‌ي اول ماه خيلي جالب است اين‌ها فقط نماز و عبادت نيست هم نماز هم صدقه در روايات ما اين‌ها در کنار هم آمده مثلا در ليلة الدفن هم نماز است هم صدقه است امروز هم که اول ماه است ان شاء الله عزيزان موفق هستند نماز اول ماه را بخوانند خيلي آسان است دو رکعت مثل نماز صبح است در رکعت اول بعد از حمد سي مرتبه توحيد در رکعت دوم بعد از حمد سي مرتبه سوره‌ي قدر را مي‌خوانند زمان نمي‌برد خيلي براي من جالب بود در بعضي از اين کشورها که با اين که فضا آن جا فضاي دين داري خيلي سخت است يادم است مي‌ديديم دوستان آن قدر مومن متدين مقيد به اين مستحبات است اول ماه اين به رفيقش مي‌گفت نماز اول ماه را خواندي؟ يادآوري مي‌کردند نه اين که جلوي من تظاهر بکنند. صدقه هم يادشان نرود هم نماز هم صدقه قبل از نماز يا بعد از نماز روز اول ماه که امروز است صدقه فراموش نشود. فصل عقد‌ها و عروسي‌ها و جشن و شادي است هشتم ماه ربيع الثاني ولادت امام عسکري سلام الله عليه است باز هم همه‌ي کساني که برنامه‌ي مراسم شادي دارند ان شاء الله در ربيع الثاني زودتر دست به کار شوند ما هم اعلام کرديم از طرف همه‌ي عزيزان کارشناس که همه‌ي جوانان بيايند ما عقدشان را بخوانيم هر کجا بگويند ما در خدمت هستيم براي خطبه‌ي عقد.

شريعتي: بحث ما در روزهاي سه شنبه بحث نهج البلاغه و سيري در نهج البلاغه است داشتيم در زبان و کلام حضرت علي پيغمبر را مي‌شناختيم ادامه‌ي فرمايشات ايشان را خواهيم شنيد.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم رسيديم به خطبه‌ي 26 نهج البلاغه به ترتيب بنا شد از اول نهج البلاغه شروع کنيم هر کجا که حضرت علي در مورد پيغمبر مطالبي داشتند توضيح بدهيم در خطبه‌ي 26 حضرت مي‌فرمايند بَعَثَ مُحَمَّداً صلي الله عليه و آله نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ پيغمبر انذار مي‌داد همه‌ي مردم عالم را و امين بود بر وحي الهي خيلي مفصل است من از اين خطبه‌ي نوراني سه جمله را انتخاب کردم که در حقيقت حضرت علي دارند فضاي بعثت را توضيح مي‌دهند پيغمبر خدا در چه فضايي رسالتشان آغاز شد مي‌رسند به اين جا که مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِيکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ شما اهل صله رحم نبوديد با ارحام خودتان پيوند خويشاوندي را قطع کرده بوديد به اين چيزها کاري نداشتيد دوم تَأکُلُونَ أَمْوَالَکُم بَيْنَکُم بِالْبَاطِلِ دنبال کسب‌هاي حرام بوديد معاملات حرام بوديد دنبال فساد رباخواري بوديد جالب است من اين را اشاره مي‌کنم خيلي نکته‌ي لطيفي است وقتي پيغمبر خدا به رسالت مبعوث شدند آواي حضرت به همه جا رسيده بود که پيغمبري در مکه اظهار پيغمبري کرده گوشه و کنار شنيده بودند وقتي مي‌خواستند بپرسند اين پيغمبر چه کاره است حرفش چيست چه مي‌گويد اين آقاي تازه آمده خيلي جالب است اين نکته براي ما خيلي آموزندگي دارد حضرت علي به همين اشاره مي‌کنند در چند جمله وقتي مي‌خواستند پيغمبر را معرفي بکنند مي‌گويند پيغمبري است که مي‌گويد رباخواري حرام است معاملات حرامي که ما در فقه مان در دينمان داريم جلوي اين‌ها را مي‌گيرد کم فروشي نکنيد گران فروشي نکنيد پيغمبر را وقتي مي‌خواستند معرفي بکنند امتياز پيغمبر يکي اين بود که با رباخواري مفاسد اقتصادي و معاملات حرام مبارزه مي‌کند البته مسائل معنوي اخلاقي اجتماعي بود ولي اگر در چند جمله مي‌خواستند معرفي بکنند يکي همين بود يکي هم اين بود که شما کساني بوديد که پيوندهاي خويشاوندي را رعايت نمي‌کرديد نقطه‌ي مقابلش پيغمبر آمده بود مردم را به اين پيوند دعوت بکند. يک وقت در يک جرياني مسلمان‌ها به پيغمبر گفتند فلان طايفه قصد حمله به ما دارد برويم عکس العملي نشان بدهيم به ما حمله نکنند حضرت فرمود نه با اين‌ها کاري نداشته باشيد اين‌ها در ميان عرب‌ها بيش از همه دنبال پيوند خويشاوندي هستند اين‌ها سرآمد هستند يعني اگر يک طايفه‌اي اين مسائل را رعايت مي‌کردند يک جهت امتيازي داشتند و اين ويژگي مثبت بود ما تاريخ نمي‌خوانيم تاريخ خوب است اگر امروز ما اين‌ها را رعايت نکرديم مي‌شويم جاهليت اگر صله رحم يادمان رفت رسيدگي به خويشاوندان يادمان رفت پيوندهاي خويشاوندي را فراموش کرديم همان جاهليت است يک جاهليت مدرن است اگر امروز رباخواري در جامعه‌ي ما آمد همان جاهليت است اگر بنا شد جامعه‌ي ما پر از رباخواري پر از قطع پيوندهاي خويشاوندي باشد اين همان است پيغمبر مميزه اش امتيازش آمدنش آن چيزي که همه‌ي مردم خبر مي‌دادند به همين چيزها بود اين دو مطلب اين که مي‌خوانم يک عبارتي از مرحوم کليني هم در کافي شريف است اين خطبه را نقل کردند يَغُذُّو اَحَدَکُم کَلبِهِ، وَ يَقتُل وَلَدَه (شرح نهج البلاغه شوشتري، ص 5982) پيغمبر وقتي به رسالت مبعوث شدند جامعه‌اي بود که بچه هايشان را زنده به گور مي‌کردند دخترانشان را زنده به گور مي‌کردند اين را همه شنيدند داستان را مي‌دانند قرآن هم اشاره کرده به سگش مي‌رسيد ولي با فرزندش رابطه برقرار نمي‌کرد پيغمبر در اين فضا آمده سگ برايش مهم بود حيوانش برايش مهم بود ولي بچه اش را زنده به گور مي‌کرد امروز ما يک وقت مي‌بينيد گرفتار يک جاهليت مدرن هستيم خيلي پيشرفته اش است ولي يادمان رفته اسمش را بگذاريم جاهليت مي‌گوييم قرن بيستم و تمدن کذايي امروز اين چيزها در جامعه ديده نمي‌شود؟ امروز هم است کم اش هم زياد است در حالي که يک عده گرفتار هستند واقعا محتاج نان شبشان هستند يک عده دلبستگي شان به حيوان است يک سگي را بغل بکنند بيايند ببرند يک کلاسي است برايشان اصراري روي کلام خودم ندارم اگر عزيزان بيننده يک نگاهي بکنند به زندگي که امروز چون اين‌ها خيلي اش تقليدي است غربي‌ها اين چيزها در زندگي شان آمده ما به آن‌هايي که در اين فکر‌ها هستند مي‌گويم غرب اگر صنعت دارد اگر پيشرفت دارد اگر علم و دانش دارد که ما احترام مي‌گذاريم به علم و دانش و صنعتش نه به خاطر اين که با سگ انس گرفته در صنعت پيشرفت کرده اگر نظم و نظام دارد اگر صنعتش يک وقتي گفتيم شهيد مطهري رضوان الله عليه مي‌فرمود بعضي‌ها تصور مي‌کنند اگر ما هواپيما از غرب مي‌گيريم چون خودمان نداريم حتما بايد نحوه زندگي سبک زندگي را هم از غربي‌ها بگيريم اين خطاي بزرگي است اين‌ها در سبک زندگي اخلاق خانوادگي واقعا گرفتار هستند واقعا چيزي به اسم خانواده امروز در بيشتر کشورهاي غربي نيست مفهومي ندارد واقعا اين که مي‌گويند خانواده فرو ريخته واقعا فرو ريخته من تحليل ساده عرض مي‌کنم اگر دوستان نپذيرفتند مفصل مي‌گويم بعدا با اطلاعاتي که از نزديک ديده ام. علت اين که آن جا به حيوان اظهار علاقه مي‌کند علت اين که هر کجا مي‌رود سگ دارد راست مي‌گويند سگ حيوان وفاداري است وفا در سگ معروف است علت اين که با اين حيوان مانوس است چون وفا از خانواده از اولاد نديده قطعا خلا وفا را مي‌خواهد جبران بکند شک نداشته باشيد واقعا امروز چيزي به اسم خانواده نداريم برويد آن جا ببينيد کسي برود سراغ پدر مادر سري بزند احوالي بپرسد بينندگاني که از جام جم ما را مي‌بينند تصديق مي‌کنند بيشتر سخن ما را رابطه بين پدر و مادر و فرزند نيست کاري ندارد فرزند تقريبا از نوجواني جدا مي‌شوند زندگي‌ها جدا مي‌شوند از چهارده سالگي پانزده هفده سالگي خانه‌ي مستقل زندگي مستقل يادش مي‌رود فراموش مي‌کند نه در درد و غم آن‌ها شريک است نه در شادي‌ها و بالعکس واقعا بي وفايي مي‌بينند اين بي وفايي که از اولاد مي‌بيند انتظار دارد وفا و نمي‌رسد به آن اين وفا را در ارتباط با يک حيوان جبران مي‌کند اين امروز جاهليت مدرن و پيشرفته است بينندگان يقين داشته باشند مطمئن باشند امروز واقعا غرب در سبک زندگي در مسائل خانوادگي در ارتباط با فرزندان به هم ريخته است شما ببينيد ما تازگي شب يلدا را پشت سر گذاشتيم بلند ترين شب سال مي‌شود مثالش در ميان ما به اين است که بروند خانه‌ي پدر بزرگ‌ها مادر بزرگ‌ها دور هم جمع شوند يک پدر مادر با سي چهل پنجاه تا نوه نتيجه مي‌نشيند در غرب آمار‌ها را اگر خواستيد دقيق مي‌گويم در شب‌هاي بلند آمار خودکشي در غرب مي‌رود بالا در شب‌هاي بلند زمستاني آمار خودکشي‌ها مي‌رود بالا چون رابطه‌اي نيست رابطه‌ها خيلي سرد است مي‌خواهد چهارده ساعت پانزده ساعت در برخي از کشورهاي شمال اروپا گاهي هفده هجده ساعت طول شب است روزش مي‌شود پنج ساعت در کشورهاي اروپاي شمالي آن وقت شب هجده ساله را با چه کسي مي‌خواهد ارتباط برقرار بکند پدر ندارد مادر ندارد يا اگر دارد ارتباط ندارد خواهر و برادري نيست با همان حيوان وفا را از همان حيوان بايد ببيند اين جاهليت اين که حضرت علي دارد آن‌ها را مذمت مي‌کند اين مذمت ممکن است هر روز گرفتار هر جامعه‌اي باشد در زمان رسالت پيغمبر ايشان در فضايي به رسالت مبعوث شدند به سگشان مي‌رسيدند ولي فرزندان را زنده به گور مي‌کردند آن‌ها خطري که خودشان احساس مي‌کند خطر خيلي جدي است در اروپا رشد منفي جمعيت است واقعا نگران هستند اين که چهره‌ي انسان دوستانه بشر دوستانه از خودشان نشان مي‌دهند ما مهاجر مي‌پذيريم بخش عمده اش به خاطر رشد منفي جمعيتشان است مي‌خواهند با پذيرش مهاجرين و اقدام اين‌ها در خانواده‌هاي خودشان رشد منفي جمعيت را تامين بکنند يک فرزند ديگر چه بشود يک فرزند آن هم بعد از سي و سي و پنج سال به يک فرزند قانع هستند آن‌ها وقتي مي‌آيند به کشورهاي مثل ما وقتي مي‌بينند يک کسي با پنج بچه است تعجب مي‌کنند يک کسي مي‌شود پنج اولاد داشته باشد ده اولاد داشته باشد ديوانه مي‌شوند کسي را بگويند ده اولاد دارد نسلشان در خطر انقراض است آمارها را بهتر از من مي‌دانيد نسل اروپايي‌ها در خطر انقراض است خودشان آمار دادند گفتند اگر همين طوري ادامه پيدا بکند نسل ما در خطر انقراض است رسيدند به آن جايي که چاره‌اي ندارد چون خانواده از هم پاشيده چون رابطه بين پدر و مادر به هم ريخته چون بچه‌ها از چهارده سالگي زندگي شان زندگي جدايي است کاري ندارند با پدر مادر ناچار روي برودند به وفاي يک حيوان مي‌گويند اين يک حيوان با وفا است وفايش بيشتر از اولاد من است اين خطا فقط براي آن‌ها نيست جامعه‌ي ما را هم مي‌تواند تهديد بکند «إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (رعد/ 11) ممکن است ما خودمان هم اين کار را بکنيم ارتباطات ما اگر ضعيف شد حضرت علي سه جمله را تاکيد کرده يکي قطع رحم است در زمان جاهليت پيوند خويشاوندي معنا نداشت پدر مادر چيست برادر چيست امروز اگر در جامعه‌ي ما پيدا شود که متاسفانه زندگي‌هاي ماشيني گاهي همين طور است ماه مي‌گذرد برادر برادر را نمي‌بيند اولاد ماه مي‌گذرد پدر و مادرش را نمي‌بيند نمي‌رسد مي‌گويد وقت ندارم شهر بزرگ است ترافيک است دو ساعت بايد بروم بيايم زمان ندارم امکانات ندارم اگر خداي نکرده سه ويژگي است حضرت فرمود شما در زمان پيغمبر اهل صله رحم نبوديد پيغمبر آمد اين ارزش‌هاي اخلاقي را زنده بکند اين ارزش‌هاي اخلاقي يادمان نرود اگر پيغمبر را خواستند معرفي بکنند در دو سه جمله با اين حرف‌ها معرفي مي‌کردند مي‌گفتند پيغمبري است که مي‌گويد به هم برسيد پيغمبري است که مي‌گويد رباخواري حرام است معاملات و فساد اقتصادي را حرام مي‌داند و پيغمبري است که روي نسل و فرزندان و رابطه‌ي پدر و مادر و فرزندان تاکيد دارد اين‌ها عمده‌ي رسالت پيغمبر است بچه اش را مي‌کشد بچه را زنده به گور مي‌کرد ولي به سگش مي‌رسيد الآن ببينيد چه فروشگاه‌هاي بزرگ فروشگاه‌هايي درست مثل اين سوپر مارکت‌هايي که ما داريم البته ما از آن سوپرمارکت‌هاي بزرگ نداريم که فقط غذاي حيوانات در آن داده مي‌شود حيوان يک بخشي از زندگي شده آرايشگاه دارد رستوران دارد غذا دارد سوپر مارکت دارد نمي‌خواهم وارد جزئيات شوم يک وقتي از يکيشان سوال مي‌کردم خيلي ناراحت بود در يکي از همين کشورهاي اروپايي گفتم خيلي ناراحتي گفت بله سگي داشتم مريض شد مي‌گفت من ده‌ها هزار دلار خرج بيماري اش کردم مثل انسان‌ها که بيمه دارند سگ هايشان بيمه دارند بيمارستان دارند بيمه دارند پزشک دارند ده‌ها هزار دلار خرجش کردم و از دنيا رفته از دستم رفته باور کنيد اين را صادقانه عرض مي‌کنم سر قبر سرش گريه‌اي مي‌کرد که ما براي نزديک ترين نزديکانمان شايد يک وقت نکنيم چرا؟ آن وفا را از اولاد نديده رابطه‌ي پدر و مادر با اولاد قطع شده وقتي پدر و مادر از دنيا مي‌رود شايد آن سگ اظهار محبتي بکند مي‌بيند اولادش خيلي سختش است اگر بيايد در مراسم پدر و مادرش. يادم است يکي از همين خارجي‌ها رفته بود مراسم پدري که از دست داده بود وقتي برگشت سر کار گفت چه کار سختي بود اين چيست که حالا ما پدرمان از دنيا رفته چه ضرورتي دارد من موقع دفن پدرم آن جا باشم چرا يک روز کارم را از دست بدهم همين برايش سخت بود انسان به اين جا مي‌رسد اين يک بخشي بود البته ادامه دارد اين خطبه من تقاضا مي‌کنم بينندگان عزيز خطبه‌ي 26 ام را حتما نگاه بکنند چون حضرت تحليلي دارد از حوادث بعد از رحلت پيغمبر فرمود پيغمبر با اين سختي با اين مشکلات در آن فضا رسالتش را انجام داد 23 سال بعد از 23 سال چه کرد؟ حضرت علي را جانشين خودش معرفي کرد حضرت فرمود وقتي پيغمبر از دنيا رفت نوبت به من رسيد ولي فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلاَّ أَهْلُ بَيْتِي، فَضَنِنْتُ بِهمْ عَنِ المَوْتِ هيچ کسي را ياور نداشتم فقط اهل بيت من مانده بودند از اين جمله استفاده مي‌شود اگر حضرت علي بيش از اين مقاومت مي‌کردند جان اهل بيتشان در معرض خطر بود فرمود نخواستم اين‌ها از بين بروند نخواستم جان اين‌ها گرفته شود و صبر کردم آن جمله‌ي معروفي که وَصَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ الكَظَمِ0ـ،وَعَلىْ أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ العَلْقَمِ عين خلق است براي عزيزاني که اهل تحقيق و مطالعه هستند عرض مي‌کنم عزيزاني که خطبه‌ي 26 را مي‌بينند حتما کنارش نامه‌ي 62 را هم ببينند خيلي زيباست خيلي بيان مي‌کند حضرت علي زيبا حوادث بعد از پيغمبر را فرمود فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَلَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ قسم مي‌خورد حضرت بحث ما نيست در حاشيه مي‌گويم فرمود به خدا قسم به ذهنم خطور نمي‌کرد که بعد از پيغمبر حق من را بگيرند آن قدر روشن بوده آن قدر واضح بوده غدير را پيغمبر تازه معرفي کرده فاصله‌اي نبود بين حادثه‌ي غدير و رحلت پيغمبر هفتاد روز بوده غدير که هجده ذي الحجه بوده 28 صفر از دنيا رفتند حضرت دو ماه زنده بودند با ده روز از ماه ذي الحجه هفتاد روز حضرت قسم مي‌خورد به قلبم به ذهنم خطور نمي‌کرد که کسي حق ما را بگيرد بخش ديگري که حضرت علي به فضاي بعثت اشاره مي‌کنند خطبه‌ي 96 ام است اين خطبه را يک اشاره‌اي کرديم در يک جلسه‌اي يک جمله اش باقي مانده دلم نيامد از اين جمله بگذرم حضرت مي‌فرمايد دَفَنَ اللّهُ بِهِ الضَّغائِنَ، وَ اَطْفَأَ بِهِ النَّوائِرَ اين را توضيح داديم پيغمبر آمد کينه‌ها را خداوند به وسيله‌ي پيغمبر زير خاک برد آن دعواها و جنگ‌هاي ده ساله و صد ساله ده‌ها ساله و صد‌ها ساله را تمام کينه‌ها را پيغمبر خاک کرد فتنه‌ها را خاموش کرد مردم را برادر قرار داد تا مي‌رسد به اين جا اَعَزَّ بِهِ الذِّلَّةَ وَ اَذَلَّ بِهِ الْعِزَّةَ عده‌اي که ذليل بودند آن‌ها را عزيز کرد اما عده‌اي نه عزت‌هاي دروغين داشتند ابوجهل‌ها ابوسفيان‌ها عزت‌هاي دروغين را از آن‌ها گرفت ملاک عزت عوض شد ذيل همين خطبه ديدم داستاني را خدا رحمت کند مرحوم علامه شوشتري در کتابشان که قبلا اشاره کرده ام آورده ايشان حق بزرگي دارد به علم و دانش خيلي ايشان تلاش کرده شرح نهج البلاغه‌ي ايشان موضوعي است ترتيبي نيست معمولا نهج البلاغه‌ها به ترتيب است ايشان موضوعي شروع کرده از توحيد بعد نبوت بعد امامت به امامت که مي‌رسد تمام مطالبي که حضرت علي در مورد پيغمبر دارد همه را يک جا آورده امامت عامه و خاصه ذيل همين کلمه که ارزش‌ها در زمان پيغمبر عوض شد داستاني را ايشان نقل مي‌کند خيلي داستان گويايي است مي‌نويسد در زمان پيغمبر يک زني سرقت کرد دزدي کرد زني بود که موقعيتي داشت عبارت اين است که اِنَّ قُرَيش قَد اَهَمَّهُم يک جمعيتي يک نفر نه يک جمعي آمدند خدمت پيغمبر که از پيغمبر خواهش بکنند چون اين زن يک موقعيتي دارد در طايفه‌اي است و براي ما بد است که بگويند يک زن دزدي کرده بخواهند حد الهي را جاري بکنند بگويند پيغمبر صرف نظر بکند از حد الهي اسامة بن زيد را واسطه کردند او خيلي پيش پيغمبر محبوب بود پيغمبر خيلي دوستش داشت گفتند از اين محبوبيت استفاده بکنيم واسطه شويم پيغمبر از اين حد الهي صرف نظر بکند وقتي اسامه آمد مطلب را گفت تَلَوَّنَ وَجهَ رَسُولُ الله رنگ چهره‌ي پيغمبر تغيير کرد فرمود اَتَشفَعُ فِي حَدٍّ مِن حُدودِ الله به خاطر اجراي يکي از حدود الهي تو آمدي شفاعت بکني که من حد الهي را جاري نکنم؟ فهميد اشتباه کرده گفت يا رسول الله غلط کردم از خدا بخواه من را بيامرزد خودش فهميد حضرت شب که شد آمدند خطبه خواندند براي يک مورد که خواستند شفاعت بکنند که حد الهي جاري نشود شب آمد خطبه خواند سخنراني کرد فرمود اِنَّما اَهْلَكَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ اَنـَّهُمْ كانوا اِذا سَرَقَ فيهِمُ الشَّريفُ تَرَكوهُ وَاِذا سَرَقَ فيهِمُ الضَّعيفُ اَقاموا عَلَيْهِ الْحَدَّ نهج الفصاحه، ح 943) علت نابودي اقوام گذشته اين بود اگر آدمي که موقعيت داشت يک جرمي مرتکب مي‌شد حد الهي را درباره‌ي او جاري نمي‌کردند اما کسي که ضعيف بود کسي را نداشت خلافي مرتکب مي‌شد حد الهي را در مورد او جاري مي‌کردند اين علت نابودي اقوام گذشته است از من توقع نداشته باشيد اين که موقعيتي دارد زر و زور و جمعيتي دارد براي من فرقي ندارد بد نيست اشاره بکنم نامه‌ي 53 طولاني ترين نامه‌ي سياسي است يعني نامه‌اي است که به مالک اشتر عهدنامه‌ي مالک اشتر است حضرت به مالک اشتر مي‌نويسد فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ ص يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ اَلْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ پيغمبر نه يک بار نه دو بار مکرر اين جمله را فرمود جامعه‌اي که ضعيف نتواند حقش را از قوي بدون لکنت زبان بگيرد اگر جامعه‌اي ضعفا نتوانند حقشان را بگيرند لکنت زبان پيدا نکند وقتي در برابر يک زورگو يا صاحبان قدرت قرار مي‌گيرد که به او ظلم شده بتواند فرياد بزند و صدايش را بلند بکند حضرت جالب است مي‌فرمايد من از حضرت مکرر شنيده ام يک وقتي به اين داستان اشاره کرديم الگوي اين عدالت خود حضرت علي بوده است يک وقتي کسي آمد يهودي از حضرت علي شکايت کرد زمان خليفه‌ي دوم بود خليفه‌ي دوم حضرت علي را خواست گفت يهودي از شما شاکي است حضرت خانه نشين بود حضرت فرمود باشد مي‌آيم ببينم چه مي‌گويد وقتي آمدند نوبت تشکيل دادگاه شد خود خليفه هم متصدي دادگاه بود به حضرت علي گفت قُم يَا اَبَا الحَسَن (مناقب خوارزمي، ص 98 – 97) بلند شو بنشين کنار اين يهودي که ما دادگاه را شروع بکنيم رنگ حضرت علي تغيير کرد دادگاه که تمام شد خليفه به حضرت علي گفت چه شد شما ناراحت شدي؟ فرمود نه ناراحتي من اين است خيلي عجيب است امروز اين را در دنيا مي‌شود با افتخار گفت اگر عمل ما هماهنگ باشد حضرت فرمود کَنَّيتَنِي بِحَضرَةِ خَصمِي وَ المُسلم و اليهودي اَمامَ الحَق سِواء من ناراحتي ام از اين نيست که چرا با يهودي من را بردي محاکمه کردي نه ناراحتي ام اين است که چرا وقتي من را صدا زدي بايد مي‌گفتي قم يا علي نبايد مي‌گفتي يا ابا الحسن اين احترام بيشتري است با کنيه صدا زدن احترام است مثل اين که آدم کسي را با فاميلي صدا بزند چرا يهودي را با اسمش صدا زدي ولي من را با کنيه قاضي حق ندارد فرق بگذارد بين طرفين دعوا چون اسم او را گفتي اسم من را مي‌گفتي يا او را با کنيه صدا مي‌زدي من را هم با کنيه هر دو يکي. اين دقايق زندگي پيغمبر و حضرت علي است خيلي جالب است حضرت علي يک قاضي را صبح نصب کرد ظهر برکنار کرد ابوالاسود دعلي ناراحت شد گفت آبروي ما رفت يک صبح تا ظهر ما لياقت قضاوت بيشتر نداشتيم حضرت فرمود من قضاوتت را کنترل مي‌کردم زير نظر داشتم حضرت علي با آن اوج فرمان روايي شان بارها گفتيم مصر يک استان است مالک اشتر استان دار مصر بوده يمن يک استان حضرت علي سلام الله عليه بود با آن اوج قدرت و عظمت و گسترده قاضي را صبح نصب کرد ظهر عزل کرد مَا جَنَّيتُ و خِنتُ گفت من چه خطايي کردم من صبح تا ظهر جنايت کردم خيانت کردم؟ حضرت فرمودند زير نظر داشتم إنِّى رَأيْتُ کلامَک يَعْلُو کلامَ خَصْمِک (مستدرک الوسائل، ج 17، ص 359) خودم ديدم وقتي داري طرفين دعوا را محاکمه مي‌کني صدايت بلند تر از صداي طرفين دعوا است علو کلام داري بر آن‌ها تو قاضي هستي بنشين ببين آن‌ها چه مي‌گويند تو قضاوتت را بکن قاضي بايد بنشيند حرف طرفين دعوا را بشنود قضاوت بکند حق نداري صدايت را بلند تر بکني حق نداري علو کلام بر طرفين دعوا داشته باشي ان شاء الله امروزه هم همين طور است ما حاشيه نرويم که حاشيه هايش ضروري نيست. مثلا امروز يک قاضي که همه چيز در اختيارش است تريبون صوت در اختيارش است قدرت در اختيارش است مي‌توانم من چون به اين گروه علاقه دارم صدايم را بلند کنم براي گروه مقابل خودم؟ صبح نصب کرد ظهر برکنار کرد يک نصف روز قاضي بود فرمود صدايت نبايد بلند تر باشد تو کارت فقط قضاوت است کار ديگري نداري چرا صدايت را بلند تر مي‌کني داد مي‌زني فرياد مي‌زني تو بنشين ببين آن‌ها چه مي‌گويند قضاوتت را انجام بده.

شريعتي: خيلي ممنون صفحه‌ي 92 را امروز تلاوت مي‌کنيم آيات 87 تا 91 سوره‌ي مبارکه‌ي نساء
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللَّـهُ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّـهِ حَدِيثًا ?87? فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّـهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّـهُ وَمَن يُضْلِلِ اللَّـهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ?88? وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ?89? إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَن يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّـهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا ?90? سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِن لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَـئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا ?91?
ترجمه:
خداست که هيچ معبودي جز او نيست. مسلماً شما را [از گورهايتان] به سوي [دادگاهِ حسابرسي] روز قيامت که هيچ شکي در آن نيست گرد مي‌آورد؛ و راستگوتر از خدا در گفتار کيست؟ (??) شما را چه شده که درباره منافقين دو گروه شده ايد؟ [گروهي شفيع و طرفدار، و گروهي مخالف و دشمن آنان] در صورتي که خدا آنان را به کيفر اعمال ناپسندي که مرتکب شده اند [در چاه کفر و گمراهي] نگونسار کرده است. آيا مي‌خواهيد کساني را که خدا [به خاطر اعمال ناپسندشان] گمراه کرده هدايت کنيد؟ [اي پيامبر!] در حالي که خدا هر که را گمراه کند هرگز براي او راهي [به سوي هدايت] نخواهي يافت. (??) آنان دوست دارند همان گونه که خود کافر شده اند، شما هم کافر شويد، تا [در کفر و ضلالت] با هم برابر و يکسان باشيد. بنابراين از آنان دوستاني انتخاب نکنيد تا آنکه در راه خدا [براي پذيرش دين] هجرت کنند؛ پس اگر [از هجرت] روي برتافتند [و به خيانت و جنايتشان بر ضد شما ادامه دادند] آنان را هر کجايافتيد بگيريد و بکشيد، و از آنان يار و ياوري نگيريد. (??) مگر آنان که به گروهي که ميان شما و ايشان پيماني [چون پيمان متارکه جنگ يا پيمان‌هاي ديگر] است بپيوندند، يا در حالي که سينه هايشان از جنگيدن با شما يا قوم خودشان به تنگ آمده باشد به نزد شما آيند. و اگر خدا مي‌خواست قطعاً آنان را بر شما مسلط مي‌کرد، در آن صورت به طور يقين با شما مي‌جنگيدند. پس اگر از شما کناره گرفتند، و با شما به جنگ برنخاستند، و پيشنهاد صلح و آشتي دادند، [به آنان تعدّي نکنيد که] خدا در اين صورت براي تجاوز به آنان راهي براي شما قرار نداده است. (??) به زودي گروهي ديگر را مي‌يابيد که مي‌خواهند [با پيمان متارکه جنگ] از ناحيه شما و قوم [مُشرکِ] خود ايمن و آسوده باشند، [ولي اينان به خاطر خباثت باطنشان نسبت به پيمان هايشان مورد اطمينان نيستند، به همين سبب] هر بار به فتنه [و جنگ با مسلمانان] دعوت شدند، با سر در آن فرو مي‌افتند. پس اگر [از جنگ با شما] کناره نگرفتند، و پيشنهاد صلح و آشتي نکردند، و بر ضد شما دست [از فتنه و آشوب] برنداشتند، آنان را هر جا يافتيد بگيريد و بکشيد؛ آنانند که ما براي شما نسبت به [گرفتن و کشتن] آنان دليلي روشن و آشکار قرار داديم. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شريعتي: اشاره‌ي قرآني را بفرماييد
حاج آقا حسيني: «اللَّـهُ لَا إِلَـهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّـهِ حَدِيثًا» يکي از اسامي قيامت يوم الجمع است اين آيه اشاره به آن نامه دارد در نهج البلاغه‌ي حضرت علي هم اشاره شده در خطبه‌ي 102 حضرت مي‌فرمايد وَ ذلِكَ يَوْمٌ يَجْمَعُ اللهُ فِيهِ الأَوَّلِينَ وَ الآخِرِينَ لِنِقَاشِ الْحِسَابِ روزي که خداوند همه‌ي خلق اول و آخر را در آن جا جمع مي‌کند شکي نيست در آن روز خيلي جالب است آيه مي‌فرمايد چه کسي از خدا راستگو تر راستگويي آن قدر خوب است که خدا از خودش تعريف مي‌کند که چه کسي از من راستگو تر است يعني افتخار مي‌کند اين چيزهايي که ما مي‌گوييم يک وقتي اشاره کرديم مثلا تقوا ما فکر مي‌کنيم مردم خوب است متقي باشند خدا خودش را اهل تقوا معرفي کرده «هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» (مدثر/ 56) در نماز عيد هم مي‌خوانيم اللّهُمَّ اَهْلَ الْكِبْرِيَاءِ وَالْعَظَمَةِ وَاَهْلَ الْجوُدِ وَالْجَبَروُتِ وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَاَهْلَ التَّقْوي وَالْمَغْفِرَةِ خدا خودش را اهل تقوا معرفي مي‌کند تقوا يعني چه؟ يعني اين که آدم ظلم نکند «وَأَنَّ اللَّـهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ» (آل عمران/ 182) خدا ظلم نمي‌کند از ساحت خداوند ظلم دور است خدا خلف وعده نمي‌کند «إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ» (آل عمران/ 9) تقوا يعني چه؟ خدا دروغ نمي‌گويد. اين جا يعني چيزهاي خوب خوب است خدا هم از خوبي‌ها بيان مي‌کند مي‌گويد من هم همين طور هستم من هم اهل تقوا هستم چه کسي از من راستگو تر چه کسي از من باتقوا تر تقوا به همين معنا يعني ظلم نکردن خدا ظلم نمي‌کند

شريعتي: وقت در اختيار شماست
حاج آقا حسيني: در خطبه‌ي 94 حضرت علي در مورد پيغمبر خدا سخن مي‌گويد مي‌رسد به اين جا حَتَّى أَفْضَتْ کَرَامَةُ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى إِلَى مُحَمَّدٍ ص فَأَخْرَجَهُ مِنْ أَفْضَلِ اَلْمَعَادِنِ مَنْبِتاً وَ أَعَزِّ اَلْأَرُومَاتِ مَغْرِساً مِنَ اَلشَّجَرَةِ اَلَّتِي صَدَعَ مِنْهَا أَنْبِيَاءَهُ وَ اِنْتَجَبَ مِنْهَا أُمَنَاءَهُ عِتْرَتُهُ خَيْرُ اَلْعِتَرِ وَ أُسْرَتُهُ خَيْرُ اَلْأُسَرِ وَ شَجَرَتُهُ خَيْرُ اَلشَّجَرِ نَبَتَتْ فِي حَرَمٍ وَ بَسَقَتْ فِي کَرَمٍ لَهَا فُرُوعٌ طِوَالٌ وَ ثَمَرٌ لاَ يُنَالُ خداوند پيغمبراني را به رسالت مبعوث کرد تا نوبت به پيغمبر اسلام رسيد از بهترين معدن‌ها بود از آل ابراهيم بود حضرت مي‌رسد به عترت پيغمبر حَتَّى أَفْضَتْ کَرَامَةُ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى إِلَى مُحَمَّدٍ ص فَأَخْرَجَهُ مِنْ أَفْضَلِ اَلْمَعَادِنِ مَنْبِتاً وَ أَعَزِّ اَلْأَرُومَاتِ مَغْرِساً مِنَ اَلشَّجَرَةِ اَلَّتِي صَدَعَ مِنْهَا أَنْبِيَاءَهُ وَ اِنْتَجَبَ مِنْهَا أُمَنَاءَهُ عِتْرَتُهُ خَيْرُ اَلْعِتَرِ وَ أُسْرَتُهُ خَيْرُ اَلْأُسَرِ وَ شَجَرَتُهُ خَيْرُ اَلشَّجَرِ نَبَتَتْ فِي حَرَمٍ وَ بَسَقَتْ فِي کَرَمٍ لَهَا فُرُوعٌ طِوَالٌ وَ ثَمَرٌ لاَ يُنَالُ اين يک افتخار است يکي از خوبي‌هاي انسان اين است که هم خودش خوب باشد هم عترت و خانواده اش بهترين عترت‌ها را داشت إنِّي‌ تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ: كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِي‌ أهْلَ بَيْتِي‌ (کافي، ج 1، ص 294) اگر بهتر از همه نبودند پيغمبر او را در کنار قرآن قرار نمي‌داد يکي کتاب يکي عترت. يعني عترت در رديف قرآن است خانواده اش بهترين خانواده بود لَهَا فُرُوعٌ طِوَالٌ فروعش شاخه هايش خيلي طولاني است «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» (کوثر/ 1) خدا کوثر داده به پيغمبر اين چيزي نبود که اين ريشه تمام شود يک عبارتي دارد جالب اين است فخر رازي از مهم ترين مفسرين اهل سنت است وقتي مي‌رسد به تفسير کوثر مي‌گويد يکي از معاني کوثر حضرت فاطمه است اين عبارت مال فخر راضي است مي‌گويد فَانْظُرْ کَمْ قُتِلَ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ، ثُمَّ الْعَالَمُ مُمْتَلِئٌ مِنْهُمْ منهم کوثر يعني اين چقدر از فرزندان فاطمه را در طول تاريخ کشتند چقدر از سادات را در طول تاريخ کشتند ولي همه‌ي عالم پر است از فرزندان فاطمه بعد هم چه نسلي؟ فخر رازي مي‌گويد چه نسلي؟ نسل تا نسل داريم نسلي ثُمَّ انْظُرْ کَمْ کَانَ فِيهِمْ مِنَ الْأَکَابِرِ مِنَ الْعُلَمَاءِ کَالْبَاقِرِ وَالصَّادِقِ وَالْکَاظِمِ وَالرِّضَا عَلَيْهِمُ السَّلَامُ وَالنَّفْسُ الزَّکِيَّهُ وَأَمْثَالُهُمْ (مفاتيح الغيب، ج 32، ص 313) ائمه‌ي اطهار اين همه سادات در طول تاريخ سيد رضي‌ها سيد مرتضي‌ها اين همه امام زادگاني که هستند. حضرت فرمود پيغمبر ميوه‌اي دارد که هر کس نمي‌تواند به او دست پيدا بکند مگر اين که حقانيت اهل بيت را بپذيرد تسليم اهل بيت باشند به اين ميوه‌ها مي‌رسند.‌اي کاش مجال بود سِيرَتُهُ القَصد و سُنَّتُهُ الرّشد را بيشتر توضيح مي‌داديم حضرت علي وقتي مي‌خواهد پيغمبر را در چند جمله معرفي بکند قصد يعني اعتدال ميانه روي سيره‌ي پيغمبر اعتدال بود سنتش رشد و هدايت بود پيغمبر خدا در همه‌ي مسائل اعتدال را رعايت مي‌کرد در عبادت در انفاق در همه‌ي زندگي در حالات حضرت است يک روايتي از خود پيغمبر است فرمود مَنْ خَالَفَ سُنَّتِي فَقَدْ ضَلَّ وَ کَانَ عَمَلُهُ فِي تَبَابٍ أَمَا إِنِّي أُصَلِّي وَ أَنَامُ وَ أَصُومُ وَ أُفْطِرُ وَ أَضْحَکُ وَ أَبْکِي (کافي ج 3، ص 136) هر کس با سنت من مخالفت بکند گمراه مي‌شود بعد فرمودند نگاه نکنيد هم نماز شب مي‌خوانم هم مي‌خوابم الآن جامعه‌ي ما يکي از گرفتاري‌هاي ما همين افراط تفريط‌ها است يا از اين طرف يا از آن طرف يکي شب جمعه اش دعاي کميل صبح جمعه اش دعاي ندبه است ظهر جمعه اش نماز جمعه است بعد از ظهر هم دعاي توسل است شام جمعه هم زيارت آل يس و دعاي سمات يک شبانه روز تمام دعا پس زن و بچه چه؟ آن‌ها حقي ندارند؟ يکي هم مي‌بيند تمام شب و روز جمعه اش که حداقل به فکر عبادت و دعا و ثنايي باشد هيچ کاري ندارد حضرت مي‌فرمايد اين طوري نيستم هم نماز شب مي‌خوانم هم مي‌خوابم يک روز روزه مي‌گيرم يک روز روزه نمي‌گيرم مي‌خندم گريه مي‌کنم اين که عده‌اي عبوس هستند يادم است چند روز پيش يک جايي بودم يک کسي خيلي بداخلاقي مي‌کرد استناد کرد به اين آيه گفت قرآن نخواندي؟ «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» (توبه/ 82) کم بخنديد گفتم بقيه‌ي آيه را بخوان اين چطور برداشت است آيه در مورد اهل آتش است در مورد کفار است آن‌ها بايد زياد گريه بکنند کم بخندند به خاطر عذابي که در پيش دارند کي قرآن گفته مومن اين طوري باشد پيغمبر فرمود من اعتدال دارم هم خنده هم گريه دارم هم نماز شب دارم هم خواب اعتدال در همه چيز در عبادت در کسب و کار در جامعه‌ي ما يک عده تن به کار نمي‌دهند يک عده سه شغله هستند واقعا کار خطرناکي است يک شغل دو شغل داشته باش تو وقتي بخواهي هفده هجده ساعت کار بکني آرامشت چه؟ سوار تاکسي شدم يک راننده‌اي گفت ساعت چند است گفتم ساعت دوازده شب است گفت من از شش صبح پشت اين فرمان بودم تا الآن مي‌شود هجده ساعت کسي که هجده ساعت پشت فرمان تاکسي در شهر باشد با اين گرفتاري‌ها و اعصاب خورد کني اين دوازده شب اگر برود خانه واقعا مي‌تواند پدر مهرباني براي فرزندانش باشد؟ شوهر مهرباني براي همسرش باشد؟ الآن جامعه‌ي ما اين گرفتاري را دارد البته شايد بينندگان پيام بدهند خبر نداري ما دو سه شغل هم مي‌رويم باز اداره نمي‌شود حالا موارد خاص نادري اشکالي ندارد ولي مي‌شود اگر خانم‌ها مخصوصا نقششان را خوب ايفا بکنند قناعت بکنند بساز باشند در زندگي من اين را بگويم به خانم‌ها اگر اين آقا مي‌رود شغل دوم سوم تمام پول‌هايي که جمع مي‌کند در آينده خرج بيماري‌هاي جسمي روحي شوهرت مي‌شود بعد بايد پول بدهد عمل ديسک گردن ديسک کمر آرتروز بيماري‌هاي روحي جسمي پيغمبر در همه‌ي زندگي اعتدال داشت سيره‌ي پيغمبر اعتدال بود. اِلهي بِحَقِّ ياسين وَالقُرآنِ الحَکِيمِ وَ بِحَقِّ طه وَالقُرآنِ العَظيمِ يا مَن يَقدِرُ عَلي حَوائِجِ السّائِلينَ يا مَن يَعلَمُ ما فِي الضَّميرِ يا مُنَفِّساً عَنِ المَکرُ وَ بينَ يا مُفَرِّجاً عَنِ المَغمُومينَ يا راحِمَ الشَّيخِ الکَبيرِ يا رازِقَ الطِّفلُ الصَّغيرِ يا مَن لا يَحتاجُ اِلي التَّفسيرِ صَلِّ عَلي مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَفعَل بي کذا و کذا. آخرين دعايي است که امام حسين به امام سجاد ياد دادند فرمودند يادگاري مادرم فاطمه سلام الله عليها است در گرفتاري‌هاي سخت بخوان امروز هم که اول ماه ربيع الثاني است ان شاء الله دعاها مستجاب شود.

شريعتي: خيلي ممنون ان شاء الله ما هم تبعيت بکنيم التماس دعا خدانگهدار