برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پيغمبر اکرم (ص) از زبان حضرت علي (ع) در نهج البلاغه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 24-09-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما بينندگان محترم و حاج آقاي حسيني خيلي خوش آمديد. سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهي بينندگان محترم دارم. اميدواريم عزاداريهاي دو ماهه قبول باشد حلول ماه ربيع الموعود را تبريک عرض ميکنم اين ماه ماه جشن و عروسي و عقد است جوانها به فکر ازدواج باشد البته خبري را خواندم الآن ازدواج اولويت چهارم جوانان است در حالي که در ده سال قبل آمار گرفتند اولويت اول جوانان بود ان شاء الله اين اولويتها را برگردانيم به همان اول ماه ماه جشن و شادي و شادي اهل بيت است در بيوت مراجع تقليد هم که هر کجا مجلسي بود روضه و عزاداري تمام شد ما هم تابع همين حرکت بزرگان و علما و مراجع هستيم يک شنبهي هفتهي آينده که هشتم ماه ربيع است شهادت امام عسکري است ولي بقيهي ماه جشن و شادي و سرور است عزيزان مواظب باشند در اين مجالس شادي مجالسمان به گناه آلوده نشود پدران مادرها به خاطر بچهها خود جوانان دخترها پسرها عروس دامادها اين همه زحمتي که در محرم صفر کشيديم عهدي که با امام حسين بستيم به خاطر يک مجلس به هم نزنيم به خاطر يک شب جلساتمان از گناه دور باشد. پيامهاي بينندگان را هم من خواندم خيلي مفصل است حدود دهها صفحه بود من نگاه کردم ان شاء الله اگر فرصت به ما دادند بعد از تلاوت قرآن به پيامکها ميرسيم خيلي از پيامها مثلا گفتند حتما به ما زنگ بزنيد مشاوره داريم عزيزان ميدانند واقعا اين مقدور نيست براي ما چون ما ميگوييم تک تک پيامها را ميخوانيم بعضي از پيامها به اين شکل است يا بعضي از پيامها تقاضاي کمک مالي است خدا ميداند جز اين که غصهي ما بيشتر شود راهي نيست ولي هر پيامکي که به برنامه مربوط باشد حتما عرض ميکنيم حادثهي کشتار خيلي فجيع شيعيان نيجريه حادثهي بسيار تلخ و دردناکي است شايد بينندگان اطلاع نداشته باشند چه خبر است امروز و در گذشته چه ميکنند الآن جمع زيادي را به شهادت رساندند آمار ميگويند صدها نفر هنوز آمار دقيقي دولت نيجريه نداده حدود شانزده سال پيش همين بزرگوار همين رئيس شيعيان نيجريه که الآن مجروح کردند به محل نامعلومي بردند خودش همسرش سه تا از فرزندانش را همين روزها به شهادت رساندند پيرمردي هم است عالم بزرگواري است سه فرزندش را در اين حوادث به شهادت رساندند حدود شانزده سال پيش يک بار خانهي اين مرد بزرگوار را آتش زدند خانه اش را الآن هم خراب کردند آتش زدند هر طوري که توانستند ولي شانزده سال پيش که خانه اش را آتش زدند يک فرزند نوزادي داشت که در شعلههاي آتش سوخت اين فرزند نوزاد فقط اين را عرض بکنم اطمينان داشته باشند بعد از آن حادثهي دلخراش آتش زدن خانهي اين مرد بزرگوار و سوزاندن فرزندش عجيب شد يک مرتبه گرايش صدها هزار نفري به طرف مکتب اهل بيت عليهم السلام و رئيس شيعيان که اين پيرمرد بزرگوار باشد يعني اگر آمارشان ده هزار بود شد صد هزار و صد هزار بود شد يک ميليون اين را مطمئن باشند با اين کارها چيزي از پيام اهل بيت کم نميشود پيام بيشتر گسترش پيدا نميکند مگر سيدالشهدا را شهيد کردند نامش تمام شد؟ اگر سيدالشهدا به شهادت نميرسيد کجا پيامش جهاني ميشد؟ اين پيرمرد را با اين وضع فجيع به اين شکل درآوردند من امروز عکسي ديدم از بدن مجروح واقعا دلخراش بود بعد از اين که بچه هايش را کشتند خانه اش را خراب کردند يک عکس خيلي فجيع از جراحت خودش ديدم به هر ترتيب قطعا همان طور که وعدهي الهي بود خداوند مومنين را ياري خواهد کرد «إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» (غافر/ 50) خدا وعده داده پيغمبران و اولياء خدا را ياري ميکند در دنيا و قيامت يک نشانه اش همين است با شهادت يک نوزاد و آتش زدن يک خانه گرايش صدها هزار نفره به مکتب اهل بيت پيش آمد قطعا تاثيرش مثبت خواهد بود اميدوارم اين جنايت از طرف انسان دوستان محکوم شود که متاسفانه با سکوت جهان مواجه هستيم.
شريعتي: بحث ما روزهاي سه شنبه با حاج آقاي حسيني بحث نهج البلاغه است با توجه به اين که ايام ماه ربيع الاول ماه ميلاد نبي مکرم اسلام است حاج آقاي حسيني امروز از پيامبر براي ما خواهند گفت در کلام حضرت علي
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم بحث ما معرفي پيغمبر در کلام حضرت علي در نهج البلاغه است در نهج البلاغه فراوان حضرت علي به معرفي پيغمبر پرداختند دهها خطبه نامه کلمات قصار ما الآن کتابهايي داريم با همين عنوان معرفي پيغمبر در نهج البلاغه باز هم جا دارد ديگران کتابهاي مفصل تري بنويسند دهها مورد است در نهج البلاغه من فقط اشاره ميکنم عزيزاني که ميخواهند اين بحث را موضوعي پيگيري بکنند چون ما اشاره ميکنيم خيلي مجال نداريم اگر واژههاي رسول نبي بعثت در نهج البلاغه با مشتقاتش بعثه ارسله رسولا را ببينند دهها مورد است اگر بخواهيم فهرستشان را هم بگوييم وقتمان ميگذرد معرفي پيغمبر در کلام حضرت علي. بهترين معرف پيامبر بهترين شاگرد پيغمبر ميتواند باشد و شاگرد اول مکتب پيغمبر حضرت علي است من براي اين که بدانيم از چه کلامي و از چه زباني و از دو لب چه شخصيتي داريم پيغمبر را ميشناسيم اشارهاي ميکنم خود حضرت علي اشاره کردند که من چه نسبت و جايگاهي با حضرت رسول داشتم وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعِي مِنْ رَسُولِ اللهِ بِالْقَرَابَةِ الْقَرِيبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصِيصَةِ وَضَعَنِي فِي حِجْرِهِ وَ أَنَا وَلَدٌ يَضُمُّنِي إِلَي صَدْرِهِ ميدانيد من با پيغمبر چه نسبتي داشتم چه کسي از من به پيغمبر نزديک تر بود جايگاه ويژهاي که من در محضر پيغمبر داشتم من کودکي بودم در دامن پيغمبر بزرگ شدم اين داستان را همه نقل کردند يک روزي پيغمبر خدا به عمويشان عباس فرمودند که عمو جان ميداني که برادر شما ابوطالب از نظر مالي گرفتار است بيا برويم کمکش بکنيم پيغمبر خدا و عباس عمويشان آمدند خانهي عموي ديگر پيغمبر حضرت ابوطالب پيشنهاد کردند ما فرزندان شما را ميبريم خانهي خودمان بزرگ کنيم حضرت ابوطالب به عقيل خيلي علاقه داشت فرمود عقيل را بگذاريد براي من بقيه را ميخواهيد ببريد عيبي ندارد عباس عموي پيغمبر جعفر را پذيرفت برد منزل خودشان براي نگه داري و پيغمبر خدا هم حضرت علي سلام الله عليه را تقسيم کردند بنابراين پيغمبر از همين روز اول سرپرست حضرت علي بود خود حضرت ميفرمايد من کودکي بودم که پيغمبر من را به سينهي خودش ميچسبانيد خيلي جالب است من به عجله ميخوانم براي اين که بينندگان بدانند حضرت علي از چه سني در دامن پيغمبر بوده ده سالگي هشت سالگي پنج سالگي؟ حضرت علي ميفرمايد وَ کَانَ يَمْضَغُ الشَّيْءَ ثُمَّ يُلْقِمُنِيهِ پيغمبر غذا را ميجويد لقمه در دهان من ميگذاشت يک بچهي هفت هشت ساله ديگر غذا نميجوند دهانش بگذارند حتي چهار ساله پنج ساله اين بايد سني باشد بچهاي که هنوز دندان در نياورده حضرت علي ميفرمايد در اين سن و سال از بدو تولد بوده پس مفصل است اين جمله وَ لَقَدْ کَانَ يُجَاوِرُ فِي کُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا يَرَاهُ غَيْرِي حضرت علي ميفرمايد هر سال پيغمبر ميرفتند در غار حرا فقط من شاهد مناجات پيغمبر در غار حرا بودم يک خانه بود که اسلام آورده بود پيغمبر خديجهي کبري و من سومي اين خانه بودم أَرَي نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ من در خانهي پيغمبر بودم نور وحي و رسالت را ميديدم عطر نبوت به مشامم ميرسيد وقتي پيغمبر به رسالت مبعوث شد من صداي نالهي شيطان را شنيدم گفتم اين ناله براي چيست پيغمبر فرمود وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ با بعثت پيغمبر ديگر شيطان مايوس شد بعد پيغمبر به حضرت علي فرمود علي جان آن چه من ميشنوم تو ميشنوي آن چه من ميبينم تو ميبيني إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَي مَا أَرَي إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَکِنَّکَ لَوَزِيرٌ وَ إِنَّکَ لَعَلَي خَيْرٍ تو پيغمبر نيستي هر چه من ميشنوم ميشنوي اين مقام شوخي نيست نهج البلاغه را همه قبول دارند هر چه من ميشنوم ميشنوي آن چه من ميبينم تو ميبيني تو فقط پيغمبر نيستي تو جانشين من هستي اشاره به همان حديث منزلت که حديث معروف است ذيل همين شرح خطبهي 192 نگاه ميکردم ابن ابي الحديد از دانشمندان اهل سنت است خيلي دانشمند مهمي است حدود هفتصد سال پيش زندگي ميکرده شرح نهج البلاغه دارد و اين شرحش بسيار شرح مهمي است ذيل همين خطبه و کلام حضرت علي مينويسد ببينيد چه جايگاهي داشته حضرت علي با پيغمبر که پيغمبر فرمود آن چه من ميشنوم ميشنوي تو فقط نبي نيستي شنيدههاي من و تو يکي است ديدنيهاي من و تو يکي است تو وزير و جانشين هستي بعد ابن ابي الحديد ميگويد اين جايگاه را شما مقايسه بکنيد با جايگاه ديگران بعضيها ميخواهند فضيلت تراشي بکنند براي بعضي از اصحاب پيغمبر باشد آنها هم فضيلت داشته باشند اما آيا ميشود مقايسه کرد با اين فضيلت؟ آنها کي آمدند به پيغمبر ايمان آوردند؟ پيغمبر غذا ميجويده دهان من ميگذاشته تا رسيديم به بعثت پيغمبر در غار حرا من ميديدم پيغمبر را هيچ کس ديگري آن جا نبوده کس ديگري آن جا نديده نور وحي را ميديدم عطر نبوت را استشمام ميکردم فرياد شيطان را هنگام بعثت پيغمبر شنيدم بعد ابن ابي الحديد ميگويد چه مقايسهاي ميخواهيد بکنيد بين فضائلي که فضيلت ميتراشيد براي ديگران با حضرت علي جلد سيزده شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ميگويد فأين هذه من صحبة علي ع له في خلوته و حيث لا يجد أنيسا غيره ليله و نهاره أيام مقامه بمکة يعبد الله معه سرا و يتکلف له الحاجة جهرا و يخدمه کالعبد يخدم مولاه و يشفق عليه و يحوطه و کالولد يبر والده (شرح ابن ابي الحديد، ج 13، ص 239) ميگويد علي در خلوتها با پيغمبر بود آن زماني که پيغمبر هيچ انيس و مونسي غير از علي نداشت به مکه شب و روز و سالهايي که در مکه بود و مخفيانه پيغمبر و حضرت علي عبادت ميکردند مثل بندهاي که در خدمت مولايش باشد در خدمت پيغمبر بود بچه چطور به پدرش خدمت ميکند ميگويد اين جايگاه حضرت علي سلام الله عليه با پيغمبر است يادمان باشد با اين مقايسهها گم نکنيم اصحاب پيغمبر هم فضيلت دارد ولي کسي به اين جايگاه رسيده؟ نور وحي را ديده باشد فقط فرقش اين است که تو نبي نيستي بعد حضرت اشاره به يک داستاني ميکند خيلي ارزشمند است نميرسم و الااي کاش ميخواندم به معجزهاي از پيغمبر ميفرمايد من معجزه را خودم بودم سران قريش مثل ابوجهل ابوسفيان آمدند به پيغمبر گفتند اگر معجزهاي به ما نشان بدهي ما ايمان ميآوريم پيغمبر فرمود چه معجزهاي گفتند معجزه اين است درختي که اين جا است را بگويي از ريشه کنده شود با ريشه هايش بيايد مقابل شما معجزه هم در يک جايگاه خودش است براهين جاي خودش برهان و استدلال و منطق و اخلاق و قرآن است ولي معجزه هم جاي خودش است اينها گفتند اگر نشان بدهي ايمان ميآوريم پيغمبر خدا فرمود اگر من اين کار را انجام بدهم ايمان ميآوريد؟ گفتند بله جالب است حضرت فرمود لَمَّا أَتَاهُ الْمَلَأُ مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالُوا لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ قَدِ ادَّعَيْتَ عَظِيماً لَمْ يَدَّعِهِ آبَاؤُكَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَيْتِكَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُكَ أَمْراً إِنْ أَنْتَ أَجَبْتَنَا إِلَيْهِ وَ أَرَيْتَنَاهُ عَلِمْنَا أَنَّكَ نَبِيٌّ وَ رَسُولٌ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ عَلِمْنَا أَنَّكَ سَاحِرٌ كَذَّابٌ فَقَالَ ( صلى الله عليه وآله ) وَ مَا تَسْأَلُونَ قَالُوا تَدْعُو لَنَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ حَتَّى تَنْقَلِعَ بِعُرُوقِهَا وَ تَقِفَ بَيْنَ يَدَيْكَ فَقَالَ ( صلى الله عليه وآله ) إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ فَإِنْ فَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ ذَلِكَ أَ تُؤْمِنُونَ وَ تَشْهَدُونَ بِالْحَقِّ قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَإِنِّي سَأُرِيكُمْ مَا تَطْلُبُونَ وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّكُمْ لَا تَفِيئُونَ إِلَى خَيْرٍ وَ إِنَّ فِيكُمْ مَنْ يُطْرَحُ فِي الْقَلِيبِ وَ مَنْ يُحَزِّبُ الْأَحْزَابَ (نهج البلاغه، خطبه 192) من اين معجزه را خبر ميدهم ولي پيشاپيش خبر ميدهم يقين دارم شما به من ايمان نخواهيد آورد عده از شما که اين جا هستيد بعدها در چاه بدر شما را خواهم ديد که مشرکين چهار صد کيلومتر راه از مکه آمدند مدينه براي اين که با پيغمبر بجنگند و بعد جنازه هايشان را در آن چاه انداختند پيغمبر در مکه بود براي جنگ بدر ده سال مانده فرمود من اين معجزه را انجام ميدهم ولي خبر ميدهم که شما ايمان نخواهيد آمد عدهاي از شما کساني هستيد که بعدا جنگ احزاب را ايجاد خواهيد کرد يعني ابوسفيان از پيغمبر يک معجزه ميخواستند پيغمبر سه معجزه نشان داد هم درخت را آورد هم خبر داد شما ايمان نخواهيد آورد هم خبر داد عدهاي از شما در بدر خواهيد جنگيد و عدهاي در جنگ احزاب. اين درخت آمد گفتند نه بگو نصفش بيايد نصف ديگرش برگردد هر بهانهاي داشتند گفتند وقتي پيغمبر معجزه را انجام داد گفتند اين ساحر است خيلي مهارت دارد در سحرش خيلي راحت درخت برود برگردد نصفش برود بيايد اين ساحر ماهري است حضرت علي گزارشي دارد از اين معجزه بسيار مهم است اين يک فراز که نشان ميدهد جايگاه حضرت علي با پيغمبر کجا بوده از کجا با پيغمبر بوده جملهاي حضرت در خطبهي 197 دارد عزيزان خودشان ببينند وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي پيغمبر در حالي از دنيا رفت سر پيغمبر روي سينهي من بود من متولي غسل پيغمبر شدم فرشتگان کمکم ميکردند ميشنيدم صداي فرشتگان عدهاي ميآمدند عدهاي ميرفتند وَ لَقَدْ وُلِّيتُ غُسْلَهُ وَ اَلْمَلاَئِكَةُ أَعْوَانِي فَضَجَّتِ اَلدَّارُ وَ اَلْأَفْنِيَةُ مَلَأٌ يَهْبِطُ وَ مَلَأٌ يَعْرُجُ وَ مَا فَارَقَتْ سَمْعِي هَيْنَمَةٌ مِنْهُمْ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتَّى وَارَيْنَاهُ فِي ضَرِيحِهِ فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيّاً وَ مَيِّتاً سمعي نشد که من صداي فرشتگان و رفت و آمد فرشتگان را نشنوم بر پيامبر نماز ميخواندند درود ميفرستادند وقتي جايگاه خودشان را نسبت به پيغمبر بيان ميکنند اين نسبت من با پيغمبر است غذا ميجويده دهانم ميگذاشته تا روز آخر از روز اول تا روز آخر تا جايي رسيده که سر پيغمبر روي سينهي من بوده و از دنيا رفته حضرت من غسل دادم کفن کردم همه اش در اوج نزديکي بوده ميفرمايد چه کسي ديگر از من نزديک تر است؟ در زمان حيات پيغمبر و بعد از مرگ پيغمبر چه کسي سزاوارتر به پيغمبر است؟ حضرت علي يک گلايهي شديدي دارد ميفرمايد اين غرابت من است جايگاه من است مثل بچهاي که دنبال مادر بدود من دنبال پيغمبر بودم اين جايگاه من است ولي همين روزها بعد از وفات پيغمبر عزيزان ملاحظه بکنند خطبهي 150 که طولاني است حَتَّى إِذَا قَبَضَ اَللَّهُ رَسُولَهُ رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى اَلْأَعْقَابِ به محض اين که پيغمبر از دنيا رفت عدهاي برگشتند به گذشته يادشان رفت همهي حرفها را فراموش کردند راه غير خدا را رفتند اهل بيت پيغمبر را رها کردند اين همه پيغمبر سفارش کرده بود در مورد مودت ذي القربي همه را يادشان رفت ابن ابي الحديد اين جا سوال خوبي مطرح کرده توجيه نکنيم اگر کلام حضرت علي را قبول داريم حضرت ميفرمايد به محض اين که پيغمبر از دنيا رفت عدهاي يادشان رفت ابن ابي الحديد هم ميخواهد شرح نهج البلاغه بگويد هم نميخواهد با افکار خودش مخالفت بکند ميگويد درست است حضرت علي فرمود رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الاَْعْقَابَ منظورش چهل سال بعد است آمدن حکومت بني اميه است آخر چطوري؟ فرموده به محض اين که پيغمبر فوت کرد چطور ما بگوييم نه فعلا پيغمبر به بعد از خودش کاري ندارد چهل سال بعدش اين که ما اصرار داشته باشيم تقاضا ميکنيم مباحثي که آقاي دکتر رفيعي دارند استفاده بکنند ايشان خيلي مستدل با متانت بيان ميکنند حتما بينندگان بحث امامت را پيگيري بکنند ببينند ما بايد معنا بکنيم ترجمه بکنيم عدهاي اصرار دارند بگويند نه اصحاب پيغمبر دربست اول و آخر خوب هستند تنزيه اصحاب کسي که شد صحابي پيغمبر همين که شد صحابي پيغمبر ديگر نميشود به او گفت بالاي چشمت ابرو اصحاب پيغمبر بودند زمان خود پيغمبر بعد از پيغمبر جدا شدند فاصله گرفتند اين صريح کلام حضرت علي است رَجَعَ قَوْمٌ عَلَى الاَْعْقَابَ اين صحيح بخاري است عزيزان من ميدانند در ميان برادران اهل سنت کتابي مهم تر از صحيح بخاري نيست خيلي مهم است کتاب حديثي شان است بسيار معتبر است در نظر آنها وفات بخاري 256 بوده اين جا نوشته امام بخاري يعني حدود هزار و دويست سال از وفاتش ميگذرد اهل سنت به قدري براي اين کتاب کرامات نقل ميکنند ميگويند اگر در شهري وبا آمد در شهر صحيح بخاري را بخوانند خوب ميشوند اين يک بابي دارد باب في الحوض حوض کوثر پيغمبر وقتي ميآيد کنار حوض کوثر چه حوادثي پيش ميآيد پنج حديث است يکي را ميخوانم جلد هشتم است حديث 1443 بابش را من گفتم هر چاپي باشد ميتوانند مراجعه بکنند پيغمبر خدا فرموديَرِدُ عَلَيَّ يَوْمَ القِيَامَةِ رَهْطٌ مِنْ أَصْحَابِي، فَيُحَلَّئُونَ عَنِ الحَوْضِ، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ أَصْحَابِي، فَيَقُولُ: إِنَّكَ لاَ عِلْمَ لَكَ بِمَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَى (صحيح بخاري، ج 8، ص 121) من اصحابي ميخواهم بگويم اگر منصفانه برخورد بکنيم کسي مثل بخاري تصريح کرده حديث کرده اين طور نيست که اصحاب در بسته و سر بسته بگوييد خوب و منزه اند پيغمبر فرمود فرداي قيامت کنار حوض کوثر گروهي از صحابه ميآيند پيش من ميخواهند بيايند طرف من فرشتگان مانع ميشوند نميگذارند خدايا اينها اصحاب من هستند چرا اجازه نميدهند بيايند پيش من خطاب ميشود خداوند ميفرمايد ميداني بعد از تو چه کردند اينها بعد از وفات تو برگشتند مرتد شدند همان که حضرت علي فرمودند پنج حديث است من يکي را خواندم اين که ما اصرار داشته باشيم چشم بسته بگوييم اين آقا همين که طرف شد صحابي پيغمبر تمام شد منزه است و هيچ چيز نبايد گفت قرآن را که قبول داريم «إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» (حجرات/ 6) قرآن ميگويد صحابي پيغمبر بوده رفته به امر پيغمبر کاري داشته ولي کار بدي داشته قرآن آيه در مذمتش نازل کرده گفته اين صحابي پيغمبر اين خبري که آورد دورغ است او فاسق است بررسي بکنيد کلاه سر شما نگذارد يک فاسق خبر آورد خطاب به پيغمبر در اصل پيغمبر است تحقق بکنيد اين خبر دروغ آورده اين سربسته و در بسته قبول داشته باشيم بر خلاف رواياتي است که نقل کردند حضرت علي در جايگاه خودش مفصل سخن گفته و بهترين شخصيتي است که ميتوانيم پيغمبر را از زبان او بشناسيم اين گلايهها را هم دارد.
شريعتي: خيلي ممنون اگر بدون تعصب نگاه کنيم هر کدام از اين فضيلتها به تنهايي کافي است. مشرف ميشويم محضر قرآن کريم صفحهي 64 را تلاوت ميکنيم آيات 109 تا 115 سورهي مبارکهي آل عمران
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلِلَّـهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ?109? كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ?110? لَن يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِن يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ ?111? ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِّنَ اللَّـهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّـهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُوا يَعْتَدُونَ ?112? لَيْسُوا سَوَاءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّـهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ?113? يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَـئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ ?114? وَمَا يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَن يُكْفَرُوهُ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ ?115?
ترجمه:
و آنچه در آسمان و آنچه در زمين است، فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي خداست، و همه امور به سوي او بازگردانده ميشود. (???) شما بهترين امتي هستيد که [براي اصلاح جوامع انساني] پديدار شده ايد، به کار شايسته و پسنديده فرمان ميدهيد و از کار ناپسند و زشت بازمي داريد، و [از روي تحقيق، معرفت، صدق و اخلاص] به خدا ايمان ميآوريد. و اگر اهل کتاب ايمان ميآوردند قطعاً براي آنان بهتر بود؛ برخي از آنان مؤمن [به قرآن و پيامبرند] و بيشترشان فاسقند. (???) هرگز به شما جز آزاري اندک نميرسانند، و اگر با شما بجنگند [شکست ميخورند و] به شما پشت کرده [فرار ميکنند] آن گاه [از جانب ديگران] ياري نميشوند. (???) هر زمان و هر کجا يافت شوند، [داغِ] خواري و ذلت بر آنان زده شده، مگر [آنکه] به ريسماني از جانب خدا [که ايمان به قرآن و نبوّت پيامبر است] و يا ريسماني از سوي مردمِ [مؤمن که پذيرش ذمه و شرايط آن است، چنگ زنند] و به خشمي از سوي خدا سزاوار شده اند و [داغِ] بينوايي و بدبختي بر آنان زده شد. اين بدان سبب است که آنان همواره به آيات خدا کفر ميورزيدند و پيامبران را به ناحق ميکشتند، و اين [کفرورزي و کشتن پيامبران] به سبب اين است که [خدا را] نافرماني نمودند و همواره [از حدود الهي] تجاوز ميکردند. (???) [همه اهل کتاب] يکسان نيستند، از اهل کتاب گروهي درستکار [و رعايت کننده حقّ خدا و مردم] هستند، آيات خدا را در ساعاتي از شب ميخوانند و [به پيشگاه حق از روي تواضع و فروتني] سجده ميکنند. (???) [در سايه قرآن و نبوّت پيامبر] به خدا و روز قيامت ايمان ميآورند و به کار شايسته و پسنديده فرمان ميدهند، و از کار ناپسند و زشت بازمي دارند و در کارهاي خير ميشتابند؛ و اينان از شايستگانند. (???) و هر کار خيري انجام دهند، هرگز درباره آن مورد ناسپاسي قرار نخواهند گرفت؛ و خدا به تقواپيشگان داناست. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: وقت در اختيار شما است هم اشارهي قرآني هم ادامهي فرمايشات
حاج آقا حسيني: «كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ» شايد آيه از اين زيباتر در مورد امر به معروف و نهي از منکر نداشته باشيم چرا شما بهترين امت هستيد؟ ما چه امتياز داريم؟ شما براي خدمت به خلق آمده ايد خدمت شما چيست؟ امر به معروف و نهي از منکر ظاهرا آن طور که من نگاه ميکردم اين تنها آيهاي است که اول ميگويد امر به معروف و نهي از منکر و بعد ايمان همه جاي قرآن ايمان است و بعد عمل «آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» (بقره/ 25) «آمِنُوا بِاللَّـهِ وَجَاهِدُوا» (توبه/ 86) همه جا سخن از ايمان است بعد عمل اين جا ظاهرا تنها آيهاي باشد که ايمان بعد از امر به معروف و نهي از منکر است چرا؟ مگر ميشود کسي ايمان نداشته باشد اهل امر به معروف و نهي از منکر باشد مفسرين فرمودند چون جامعه اگر بخواهد جامعهي مومن باشد بايد در سايهي امر به معروف و نهي از منکر باشد اول امر به معروف و نهي از منکر بعد جامعهي ايماني جامعهاي که در آن امر به معروف و نهي از منکر نباشد آن جامعه جامعهي ايماني نيست آن خير امت نيست ما مهمان حضرت علي هستيم يک جمله از حضرت علي ميگويم کلمهي 364 خيلي مفصل است وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ ما باز تعبير زيباتر از اين در مورد امر به معروف و نهي از منکر نداريم تمام کارهاي خير و نيک جهاد در راه خدا حتي جهاد نسبتش با امر به معروف و نهي از منکر مثل نسبت آب دهان با دريا است اين را حضرت علي ميفرمايد وقتي ميخواهد مقايسه بکند تمام کارهاي نيک و جهاد في سبيل الله را با امر به معروف و نهي از منکر جهاد شوخي است؟ تمام کارهاي نيک و جهاد حضرت مخصوصا جهاد را ميگويند تا نگويند جهاد استثناء است کسي برود کنار دريا ببيند ميزان آب دهان ما با دريا چقدر است؟ اصلا قابل مقايسه است؟ حضرت اين را ميگويد اين جايگاه را ولي أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ يک چيز از اين بالاتر هم داريم خيلي عجيب است حضرت حساب همهي کارهاي نيک و جهاد با امر به معروف مشخص کرد آب دهان در مقابل دريا ولي برتر از اين كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ امام آدم در برابر يک ستمگر حاضر باشد فرياد باشد کلام حق را بگويد اين که حضرت علي زنده است جاودانه است اين که کلام قرآن و اهل بيت زنده است به خاطر همين زيباييها است همه را يک طرف ولي از اين امر به معروف و نهي از منکر باز بالاتر کلمهي عدل است آدم آن جايي که بايد داد بزند داد بزند فرياد بزند ملاحظه مسامحه نکند نترسد يک همايشي بود در مورد امر به معروف و نهي از منکر اصرار داشتند بيايم گفتم نه من نميآيم حرفهايي که من ميزنم را ممکن است نپسنديد باعث حرف و حديث شود گفتند نه بياييد وقتي رفتم دو مطلب گفتم يکي گفتم امر به معروف و نهي از منکر زبان خوب ميخواهد ما متاسفانه زبانش را بلد نيستيم تا حالا شده به يک بي نماز بگوييم فدايت شوم قربانت شوم تو که همه چيزت خوب است يک نماز را هم به خوبي هايت اضافه بکن به جاي اين ميگوييم خاک بر سرت که جايت در جهنم است با اين بي نمازي کجا ميخواهي بروي؟ زبانش را بلد نيستيم ادبياتش را بلد نيستيم دوم گفتم نميآييم رديف بکنيم اگر بخواهند حرف ما را باور بکنند بايد صادقانه بگوييم ما در کشورمان چند منکر داريم؟ بله هر جا ميرويم ميگويند در مورد بدحجابي هم صحبت بکن حتما بدحجابي منکر است حتما بايد اين منکر را از بين ببريم ولي گفتم بياييم صادقانه که حتي اين بدحجاب باور بکند ما از سر دلسوزي ميگوييم ما چند منکر داريم؟ مثلا پنج منکر مهم داريم پنجمي اش بدحجابي است الآن تا ميگوييم منکر چه به ذهن ميآيد؟ تا ميگوييم منکر بدحجابي به ذهن ميآيد گفتم نه بگوييد ما پنج تا داريم پنجمي بدحجابي است ولي اولي اش چه است؟ اولي رباخواري است حرام خواريها رباخواريها چه در سطوح بالا چه در خود ما مردم دوباره وارد بحث بانکها و مسائل نشويم که دردسر درست ميکند بگوييم تکليف بانکها و گرفتاريهاي مردم چه ميشود؟ يک جواني ميگفت من يک ميليارد گرفتم سه ميليارد دادم هنوز تمام نشده ميگفت کار آفرين بودم بيچاره شدم زمين خوردم بگوييم اين يک منکر است نميشود بعد از 37 سال از انقلاب تازه بگوييم نه قانون است ديرکرد جريمه چشمت کور است بانک خصوصي داريم دولتي داريم سي درصد چهل درصد قانوني است همهي اينها حق است شما حرف نزنيد يک منکر رباخواري است يک منکر رشوه خواري است من خيلي خوشحال شدم يکي از شهرداران شهر بزرگ چند روز پيش گفته خدا خيرش بدهد خودش گفته که بزرگ ترين منکر شهرداري ما رشوه خواري است صادقانه بگوييم سوم بگوييم کم فروشيها منکر است چه کم فروشيهاي مردمي چه کم فروشيهاي دولتي کارخانه ماشين ميدهد هنوز از پارکينگ نيامده بيرون پنج تا اشکال دارد اينها را بگوييم کتمان نکنيم بد اخلاقيهاي سياسي که الآن است در آستانهي انتخابات توپ خانههاي جناحها به طرف هم آتشش فعال فعال است اگر کسي بنشيند جمع بکند ميتواند روزي دهها صدها دروغ تهمت در اين دو سه ماهه تا انتخابات پيدا بکند دروغهاي بد تهمتهاي بد اين چهارمي پنجمي اش را بگوييم بدحجابي است آنها را هم ببينيم حضرت علي جان عالم به فدايش حساب همهي عبادات و جهاد را گذاشت يک طرف فرمود آنها را با امر به معروف و نهي از منکر نميشود مقايسه کرد اين دريا است ولي از اين دريا بالاتر اين است يک مسئولي ظلم ميکند يا هر کسي در حوزهي خودش من مدير يک کارخانه هستم مدير اداره و خانه هستم ظلم نکنم اگر ظلم ديدم بتوانم کوتاه نيايم اعتراضم را بگويم فريادم را برسانم اگر من پيش آقايي رفتم گفتم اين ظلم است حق اين جوان کارگر را بدهيد حق اين گرفتار را بدهيد اين از همهي آنها بالاتر است اين اولويتها يادمان نرود اگر اين اولويت را رعايت کرديم خود آن بدحجاب ميگويد راست ميگويد اين همه را ميگويد ما را هم ميگويد ما هم بايد مراعات بکنيم. به پيامها اشاره ميکنم من شرمنده شدم از بس عزيزان پيام دادند ما در مورد بخشش مهريه گفتيم هر کس اين کار را کرده هر کس رعايت پدر مادر را کرده سفارش پدر مادر را به شوهر و همسرش ميگويد آن قدر عزيزان پيام دادند که من پشيمان شدم چون گفتم پيام بدهيد. خيلي خيلي هم به زحمت انداختيم مردم را از بس پيام دادند که ما اين طوري هستيم ما مهر را بخشيديم ما به پدر مادر ميرسيم از بس پيام دادند من خسته شدم از خواندنش الحمدلله مطلب دوم اشارهاي کرديم در مورد مهاجرين بحث کربلا بتوانند آنها هم خيلي پيام دادند و تشکر کردند که ما به ياد کربلاي مهاجرين بوديم منصفانه بايد بگوييم يکي از عزيزان روحاني بسيار عزيز همهي ما تازگي از سوريه برگشته يک هفتهاي رفته بود آن جا ميگفت بيشترين شهداي مدافعين حرم درجهي اول همين مهاجرين افغانستان هستند بعد آمار شهدا ميرسد به حتي ارتش خود سوريه اول مال مهاجرين است ما هم ميبينيم در شهرها گاهي ميآيند عزيزان شهدا و چه استقبالي مردم ما ميدهند من ميپرسم اين عزيز اگر راضي بودند اسمشان را ميگويم ميگفت مهاجرين اولين شهداي مدافعين حرم در سوريه هستند خواهش من اين است گاهي ميگويند فلان جا فلان جنايت را انجام دادند چه کسي جنايت انجام ميدهد؟ مگر اختصاص به مهاجر دارد در ايرانيها دزد نيست؟ بالاخره جنايت است اين هم ميکند آن هم ميکند اين بد است تا اين را ميگويي يک جا يک حادثهاي پيش ميآيد مگر مهاجرين ايراني در خارج نيستند؟ اين نگاه اساسا خوب نيست اين جايگاه يک کم حفظ شود.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار