برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش بينندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 03-09-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما بينندگان محترم و حاج آقاي حسيني خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهي بينندگان محترم دارم. مخصوصا سلام ويژهاي به همهي عزيزاني که از طريق جام جم در خارج از کشور برنامه را ميديدند امروز ايميلي را ميديدم آقاي رکني تهيه کنندهي برنامه فرستاده بودند يک دانشجويي از ايتاليا نوشته بود که من هميشه برنامه را پيگيري ميکنم خيلي اظهار محبت کرده بود ما به همهي اين عزيزان عرض ارادت داريم نوشته بود من اگر به ايران برميگردم به خاطر برنامهي سمت خدا است و مباحثي که در برنامه مطرح است فکر ميکنم لازم است ما در هر برنامهاي به همهي عزيزان سلام بکنيم.
شريعتي: ما هم دل گرم به همين محبتها و الطاف دوستان هستيم در خدمت شما هستيم.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم اگر خداوند توفيقي عنايت بکند در دو بخش مباحثي را تقديم ميکنم بخش دوم چند جملهاي در مورد اربعين و کساني که زائر کربلا هستند و کساني که از اين سفر باز ماندند و کساني که در خدمت زائرين هستند. وعده داديم اين هفته به پيامها برسيم و پاسخ بدهيم. بعضي از پيامها نوشتند با ما تماس گرفتيد شما که ميگوييد تک تک پيامها را ميخوانيم اين شمارهي ما با ما تماس بگيريد واقعا مقدور نيست من با بعضيها تماس ميگيرم اما با همهي عزيزان بخواهم تماس بگيرم جدا مقدور نيست شرمنده هستم. بسياري سوالات فقهي دارند که اگر ما بخواهيم همه را پاسخ بدهيم يا تماس بگيريم مجال زيادي ميطلبد تقاضا کرديم پرسشهاي فقهي را از دفاتر مراجع بپرسند عدهاي موضوعاتي را پيشنهاد کردند که بايد در جاي خودش مطرح شود مثلا سوال کردند براي حضور قلب در نماز چه بايد کرد ما پيشنهادي که عزيزان بدهند يادداشت ميکنيم ان شاء الله در جاي خودش ما و يا کارشناسان ديگران مطرح خواهند کرد. پرسش اول که اين چند هفته فراوان برنامه را درگير کرده بحثي که دربارهي نماز روي صندلي در مساجد است بينندهاي خيلي اظهار محبت کرده چون گفتيم به اين زودي نرويد روي ميز بنشينيد تا مجبور نشده ايد نوشته من زانويم درد ميکند الهي که شما خودت گرفتار زانو درد شوي تا بداني ما چه ميکشيم اين قدر مخالفت نکنيد ما که گفتيم اگر کساني تکليفشان است که تکليفشان را عمل بکنند. ميخواهيم يک مرتبهي ديگر براي آخرين بار به طور کامل مسئله را در چند دقيقه مطرح بکنيم دلم ميخواهد عزيزان عنايت بفرمايند و همين طور هم که ما ميگوييم انتقال بکنند يک وقت اشتباه نشود من پيشنهاد ميکنم عزيزاني که تکههايي از مباحث را جدا ميکنند سه چهار دقيقه ميگويند اين کليپ اين چند دقيقه را نشان آنهايي که در مساجد روي صندلي مينشينند بدهند ببينند مشمول اين مسئله هستند يا نه. بسم الله الرحمن الرحيم کساني که روي صندلي مينشينند اولا ميخواهيم عرض بکنيم اگر ميتوانند بايستند خيليها قيام را ميتوانند انجام بدهند اگر کسي ميتواند بايستد حتما بايد بايستد ولو به اندازهي الله اکبر از اول نرود بنشيند روي صندلي اگر به اندازهي الله اکبر ميتواند بايستد بايستد بعد بنشيند يا تا مالک يوم الدين ميتواند بايستد بايستد به همان اندازهاي که ميتواند بايستد از اول نرود بنشيند حتي اگر با تکيهي به عصا ميتواند بايستد به عصا تکيه بدهد بايستد دستش را به آن ميز بگيرد بايستد به ديوار تکيه بدهد قيام مقدم بر همه است عزيزان در پيامها گفته بودند يک آقايي دوچرخه سوار ميشود ميآيد پاک ميکند داخل مسجد ميشود از اول مينشيند کسي که دوچرخه سوار ميشود فکر نميکنم عاجز از قيام باشد يا کسي ميگفت شاطر نانوا سه چهار ساعت پاي تنور است ولي موقع مسجد از اول ميآيد مينشيند پس قيام را اگر کسي به هر مقداري ميتواند بايد انجام بدهد اين مسئلهي اول مسئلهي دوم اين است که وقتي قيام را کسي بتواند تقريبا ميتوانيم بگوييم رکوع را هم ميتواند اگر کسي رکوع را هم ميتواند رکوع هم معمولا در قيام و رکوع اين که ما در مساجد ميبينيم همينهايي که ميز صندلي دارند ميايستند غالبا ميايستند رکوع را هم به طور طبيعي انجام ميدهند پس اگر ميتوانند رکوع را هم به طور طبيعي انجام بدهند اما مسئلهي مهم که بيشتر مبتلا به است اين قسمت است چه کساني بعد از اين که قيام و رکوع تمام شد روي همان ميز مينشينند و روي ميز مقابل سجده ميکنند چه کساني ميتوانند اين کار را انجام بدهند خيلي ساده است از اين ساده تر نميتوانيم بگوييم خانمها آقايان به ما نفرين نکنند زانو درد بگيريم چه کساني ميتوانند بنشينند روي صندلي و روي ميز مقابل سجده بکنند هر کسي توانايي از سجدهي معمولي ندارد عاجز است سجدهي معمولي که ميگوييم يعني اگر بنشيند نميتواند هفت موضع را همين سجدهاي که همهي خلق الله انجام ميدهند را انجام بدهد اگر اين آقا يا خانم بنشيند نميتواند اين سجدهي معمولي را انجام بدهد که پيشاني دو کف دست دو سر زانو دو سر انگشت پا روي زمين باشد اگر بنشيند نميتواند اگر آن جا عاجز از نشستن و سجدهي معمولي است قهرا ميتوانند روي همين صندلي که نشستند در ميز مقابلشان سجده بکنند پس اگر کساني از سجدهي معمولي عاجز اند قيامش را انجام داده رکوعش را انجام داده بنشيند زمين نميتواند سجدهي معمولي انجام بدهد اگر زمين هم بنشيند ميز لازم دارد که بگذارد مقابلش روي ميز سجده بکند او روي همان صندلي بنشيند روي ميزي که مقابلش است سجده بکند ولي نکتهاي که اين جا است اين است که بعضيها در پيامها بود ما آن سجده را ميتوانيم انجام بدهيم ولي اگر سجده را به طور معمولي انجام بدهيم ديگر نميتوانيم دوباره براي رکعت بعدي بلند شويم قدرت قيام نداريم يعني قيام اول و رکوع و سجده را به طور معمولي انجام ميدهد ولي ميگويد ديگر قدرت قيام براي رکعت بعدي ندارم آيا اينها ميتوانند از اول بنشينند؟ نه اين قيامش را که ميتواند انجام بدهد مقدم است سجده اش را هم به طور معمولي انجام بدهد اگر قيام بعدي را نتوانست انجام بدهد قيام بعدي را نشسته بخواند بنابراين اين هم مجوز نميشود از اول بنشيند. بعضيها ميگويند ما ميتوانيم بنشينيم قيام ما طبيعي است رکوع هم که ميرويم زمين هم ميتوانيم بنشينيم سجدهي معمولي ميتوانيم انجام بدهيم اما عذرشان اين است اگر ما سجدهي معمولي انجام بدهيم بين دو سجده يا بعد از دو سجده يا موقع تشهد دو زانو نميتوانيم بنشينيم اين عذر نيست اين مجوز نشستن روي ميز و صندلي نيست اينها اگر نميتوانند دو زانو بنشينند چهار زانو بنشينند يا پايشان را دراز بکنند اگر سجدهي معمولي را ميتوانند انجام بدهند سجدهاي که همهي خلق الله انجام ميدهند براي بين دو سجده بعد از دو سجده براي تشهد پايش را دراز بکند هر طوري ميتواند بنشيند اين مجوز نميشود که بنشيند روي صندلي و روي ميز سجده بکند پس براي اين که ديگر ان شاء الله مسئله اشتباه منتقل نشود وقتي شما رفتيد مسجد هر کسي را ديديد روي صندلي نشسته و ميز مقابلش است دارد سجده ميکند اين حتما بايد از کساني باشد که اگر به جاي اين نشستن روي صندلي و سجده بر ميز اگر بخواهد برود سجدهي معمولي آن سجدهي معمولي را نميتواند هر کس نميتواند روي زمين بنشيند و سجدهي معمولي بکند. بنابراين خواهش ميکنيم کساني که وظيفه شان است ممکن است کسي زانويش درد ميکند يا چشمش را عمل کرده يا کمرش درد ميکند خانمهايي نوشتند باردار هستند نميتوانند سجدهي معمولي بکنند هر کس نميتواند سجدهي معمولي انجام بدهد اينها روي صندلي بنشينند يک ميز هم مقابلشان هيچ اشکالي ندارد البته قيامش را اگر ميتواند انجام بدهد رکوعش را هم اگر ميتواند انجام بدهد. سوال بعدي که خيليها پرسيده بودند اين است که از حقوق پدر و مادر گفتيد از حقوق همسران هم بگوييد خانمهايي بودند گلايه کرده بودند شوهران ما اين قدر به پدر مادرشان ميرسند که از ما غافل هستند حتي يک پيامي من ديدم يک خانمي نوشته شوهرم در ماه ده روز ميرود از پدر مادرش نگه داري ميکند ولي در اين ده روز يک دقيقه به خانهي ما نميآيد گلايه داشت واقعا اين هم جاي تعجب است واقعا نميشود ما يک طوري جمع بکنيم هم حقوق پدر مادر را ادا بکنيم هم حقوق همسر را. خانمي ميگفت کلام خوبي نيست ولي اين را ميگويم براي اين که بينندگان بدانند گاهي ما مقصر هستيم ميگفت همهي قرآن را من قبول دارم من مومن هستم مسلمان هستم ولي آن آياتي که قرآن ميگويد در مورد پدر مادر احسان بکنيد را قبول ندارم گفتم معاذ الله نميشود که آدم بعضي از آيات را قبول نداشته باشد گفت از بس شوهرم به پدر مادرش خدمت کرده که من را خواسته آزار بدهد و عذاب بدهد ما مقصر هستيم نميشود من طوري به پدر مادرم خدمت کنم که هم به آنها خدمت کرده باشم هم هواي همسرم را داشته باشم بعضي از بينندگان نوشتند همسر من کمترين پولي که دستش ميآيد خرج پدر مادرش ميکند به ما نميرسد مسئله خيلي ساده است اين قدر پيچيده نکنيم ما ميدانيم مهم هنر عمل به دستورات ديني است قطعا همه بايد بدانيم در ترتيب وجوب نفقه که ما گفتيم چند دسته واجب النفقهي ما هستند مرحلهي اول همسر است مرحلهي اول همسر من است که نفقه اش بر من واجب است اگر زندگي همسر من تامين شد اضافهاي آمد ميتوانم خرج پدر مادرم بکنم اضافه نه اين که همسر من تمام عالم را بخواهد من هر چه بياورم بگويد نه يک کم بيشتر نه اگر واقعا زندگي متعارفي که قبلا مسائلش را گفتيم از همسر تامين شد بعد ميتوانم به پدر مادر برسم پدر مادر و اولاد در رتبهي بعدي هستند اداي حقوق همسر مقدم است آقايان هم از خانمها گلايه کردند يک طرفه نبوده نوشتند خانم ما آن قدر به پدر مادرش ميرسد به ما نميرسد اين هم کار بدي است خانمها پرسيدند آيا ما از آن پولي که در اختيار خودمان است حقوقي دارد يا ارثي رسيده پولي دارد آيا از اين پولي که دارد مال خودش است ميخواهد به پدر مادرش کمک بکند اين اجازهي شوهر لازم است يا نه؟ يک سوال اين است که اصلا اجازهي شوهر از نظر شرعي لازم است يا نه؟ نه قطعا لازم نيست پول خودش است مال خودش است اما سوال اين است که آيا لازم است ما به شوهرمان خبر بدهيم يا اگر مخفي هم انجام بدهيم اشکالي ندارد؟ مخفي که انجام بدهيم شوهر ما حساس نشود اين حرف خوبي است اگر خانمي شوهرش حساس است روي اين که اين کمک بکند به پدر مادرش مخفي انجام بدهد اشکالي ندارد به پدر مادرش از درآمد خودش پول حقوق خودش هر چه مال خودش است کمک بکند مخفي انجام بدهد ضرورتي ندارد حتما به شوهرش اطلاع بدهد کلا ميشود ما يک طوري مديريت بکنيم که هم به پدر مادر خدمت بکنيم هم در خدمت همسر باشيم هيچ کدام را عليه ديگري تحريک نکنيم ميشود اين کار را کرد با يک مديريت خوب امکان پذير است. نگاه دين اين نيست که ما همه اش مجبور باشيم اين اذيت شد نشد بايد همه اش محبت و صميميت باشد مثلا در بحث مهريه نگاه دين ببينيد چقدر قشنگ است دين ميگويد شما مهر همسرت را بلافاصله بعد از ازدواج بده مهريه دِين است امام حسين سلام الله عليه وقتي ازدواج کردند مهر همسرشان را دادند همسرشان رفتند يک چيزهايي خريده بودند يک کسي آمد خانهي سيدالشهدا ديد پردهي نويي است گفت مبارک است پرده خريديد فرمود نه مهر همسرم را دادم ائمه فوري مهر همسر را ميدادند امام موسي بن جعفر فرمودند ما از پاک ترين اموالمان مهر همسر را ميدهيم از اين طرف شما فوري مهر را بده از آن طرف هم روايت خوانديم زني که مهر را از شوهرش نگيرد بگويد من بخشيدم فرداي قيامت با حضرت فاطمه محشور ميشود و عذاب قبر ندارد نتيجهي اين دو نگاه چه ميشود؟ يعني الآن آقا به خانمش بگويد به خدا من نميدونستم اين مسئله را که دين است بايد فوري داد اگر هم ندهي بعد از مرگ جزء ديون است قبل از اين که هر تصرفي در ارث شود اول بايد دين ميت را داد يکي از ديون مهر همسر است الآن آقايان بگويند خانم به خدا من بايد ميدادم نميدانستم تو را خدا مهر را از من بگير اصرار بکند اما از آن طرف خانم بگويند نه مگر نديدي حديث گفتند اگر کسي ببخشد با حضرت فاطمه محشور ميشود من نميگيرم يعني آقايان التماس بکنند تو را خدا اين مهر را از ما بگير خانمها بگويند به خدا اگر ما بگيريم اين نگاه دين است ما رسيديم به اين نگاه و زندگي؟ واقعا امروز و امشب يک دعواي شيرين اين طوري در خانه درست شود که آقا بگويد من نميدانستم مهر دين است اگر الآن ندهم بعد از مرگ اول چيزي که از ميت بايد پرداخت کرد بدهي اش است يکي هم مهر بگويد بايد بگيري خانم هم بگويد نه به خدا اگر من از شما بگيرم. من حلال کردم به اين جا برسد زندگي مان در بحث رسيدن به پدر مادر هم بايد يک چنين نگاهي باشد آقا به خانم بگويد چرا چند روزه سر نزدي به پدر مادرت مگر نديدي اين همه آيات روايات گفته شده چرا نميروي سر بزني يا اگر کمکي بخواهند خانهي ما آنها ندارد هرچه از خانهي ما خواستي ببري ببر يک وقت ملاحظه نکن اين از اين طرف و خانم هم به شوهرش بگويد نه حتما شما برو به پدر مادرت سري بزن ما خودمان مشکلي نداريم اين بگويد تو را به خدا تو برو اين بگويد تو برو دعواي اين طوري در خانهها باشد بين زن و شوهرها که خانم به آقا بگويد تو برو به پدر مادرت برس ما راضي نيستيم اين قدر در خانه ماندي ما مشکلي نداريم بچهها هستند پدر مادرت نياز به کمک دارند آقا هم به خانمش بگويد ما بعد از اين همه زندگي شما برو سر بزن اگر رسيديم به اين جا من ميخواستم تقاضايي هم داشته باشم واقعا کساني که زندگي شان به اين جا رسيده پيامک بدهند ما خوشحال شويم خوبيها را بگويند پيام ناراحتيها را نفرستند ما ديگر ظرفيت نداريم. مسئلهي بعدي که خيلي سوال کردند ما بارها گفتيم خيلي از بچهها نوشتند شما اين قدر صحبت کرديد پدر مادرها بين فرزندان فرق ميگذارند قبول دارم کم نيستند بارها گفتيم پدر و مادر حق ندارد بين فرزندش فرق بگذارد چون يکي باسواد است يکي بي سواد استعدادش کمتر بوده چه کار بکند؟ من حق دارم اين فرزندم را بيشتر تحويل بگيرم چون تحصيل کرده است؟ ولي آن پسرم را تحويل نگيرم چون کار پايين دستي دارد؟ اين شرعا جايز و درست است؟ يکي مثلا دخترش ازدواج کرده با شخصيت نام آوري ولي داماد ديگرش معمولي است حق دارد فرق بگذارد؟ يا يکي دختر است يکي پسر اينها شوخي ندارد واقعا مجال نيست امروز خيلي حرف داريم کم ميآوريم حديث و داستانش را گفتيم کسي آمد خدمت پيغمبر گفت يا رسول الله من باغي دارم ميخواهم به فرزندم ببخشم پيغمبر فرمود فرزند ديگري هم داري؟ عرض کرد بله فرمود به ديگران هم بخشيدي گفت نه فقط ميخواهم به اين ببخشم عين روايت پيغمبر است فرمود اِنَّا مَعَاشِرَ الاَنبِيَاء لَا نَشهَد عَلَي الحيف (وسايل الشيعه، ج، کتاب الشهادات، ب55، ح1) ما پيغمبران شاهد ظلم نميشويم اين ظلم است که باغي داري ميخواهي به يک فرزندت ببخشي بله از يک جهتي است مثلا پنج اولاد دارم چهار تا زندگي شان سر و سامان پيدا کرده خانه دارند شغل دارند ازدواج کردند يکي گرفتاري دارد به اين اضافي کمک بکنم اما اگر فرقي بين فرزندان نيست به چه مجوزي تبعيض قائل شويم؟
شريعتي: يکي از فرزندان مانده از آنها نگه داري ميکند.
حاج آقا حسيني: در برابر آن خدمت اگر واقعا وقتي گذشته زحمتي کشيده يک امتيازي دارد همين اگر در حد اجر معنوي است فرق نگذارند بهتر است اما نه کسي روزي دو سه ساعت از کارش زده آمده خدمت بکند زندگي اش بايد اداره شود من ميخواهم کمک مالي بکنم ايرادي ندارد. شيخ طوسي نقل کردند امام صادق عليه السلام هر شب دو رکعت نماز براي فرزندان هر روز دو رکعت براي پدر مادرشان ميخواندند. سوال کردند اين نماز چطوري است اگر کسي بلد است رکعت اول قدر رکعت دوم کوثر بخواند اگر بلد نيست همان توحيد را بخواند. نماز فرزندان و پدر مادر فرقي هم ندارد فقط نيت هايش فرق دارد. بعضيها سوال کردند نماز قضا داشته باشند بهتر نيست نماز قضايشان را بخوانيم؟ چرا حتما بهتر است يکي از خدمتهاي بزرگي که ميتوانيم به پدر مادرها انجام بدهيم همين نمازهاي قضا است سوال ديگري که پرسيده بودند نوشته بودند شما گفتيد اگر پدر يا مادري در خانه بوده پدر را بيشتر ميگوييم الآن هفتاد هشتاد سالش است فراموشي گرفته ديگر هيچ کس را نميشناسد بچهها نميتوانند در اموالش تصرف بکنند اين عين يک طفل صغير است چطوري ميشود در اموال طفل صغير تصرف کرد؟ بايد سرپرستي داشته باشد اگر طفل صغيري سرپرست نداشته باشد پدر ندارد پدر بزرگ ندارد بايد برويم از يک مجتهد اجازه بگيريم قيم تهيه بکنيم اين پيرمرد هفتاد هشتاد ساله شده عين همين طفل صغير وقتي هيچ تشخيصي نميدهد تصرف در اموالش درست نيست بچهها ميگويند ما همه راضي هستيم توافق کرديم توافق شما تاثير ندارد در کار خير خرج ميکنيم نه چطور پول طفل صغير را نميشود در کار خير خرج کرد اين جا هم همين طور است حتما بايد با اجازهي مجتهد باشد به اجازهي وراث ربطي ندارد ميگويند ما وارث هستيم نه بعدا ارث شما ميشود الآن حتما نياز به اجازه دارد. ما يک حديثي را خوانديم از پيغمبر خدا که أظهِرُوا النِّکاحَ وأخفُوا الخِطبَةَ (کنزالعامل، ح 44532) نکاح را علني کنيد اما خواستگاري را نه. يک وقت آدم ميرود خواستگاري به جايي نرسيده خانمها بيشتر دقت بکنند خواستگاري ميرويد علني نکنيد اگر به عقد رسيد به نتيجه رسيد علني بکنيد مهماني وليمه بدهيد در ماه صفر بخواهند عقد بکنند اشکالي ندارد جشني نيست اشکالي ندارد ولي جشن و عروسي ميماند براي بعد ماه صفر اگر به نکاح رسيد علني بکنند اما اگر در حد خواستگاري است علني نکنند اسلام براي آبرو خيلي احترام قائل است خانم محترم شما امروز رفتي خواستگاري دختر خانم را به هر دليلي نپسنديدي براي چه ميروي ده جا مينشيني تعريف ميکني؟ ما رفتيم خواستگاري اين پنج اشکال را دارد شما يک وقت نرويد ما چه مجوز شرعي داريم؟ اين از محرمات بسيار سنگين است فرق نميکند دختر يا پسر. پسري آمده خواستگاري دختر من من تحقيق کردم نپسنديدم اين جوان را پنج اشکال داشته جواب منفي دادم اما حق دارم بگويم؟ تفاوت ما با عمل به دين خيلي زياد است دين ميگويد تا مرحلهي خواستگاري را به هيچ کس نگوييد دختر خانم سر زبان نيايد بگويند تا حالا پنجاه نفر رفتند خواستگاري اش هيچ کس نپسنديده. گفتن اين جايز نيست مخفي کنيد يک پسري آمده خواستگاري من جواب رد دادم اولا من حق دارم بگويم همه جا تعريف بکنم؟ نه کسي آمد در مقام مشورت از من سوال کرد چه؟ نظر شما چيست؟ ما چه بايد بگوييم؟ رسم ما چيست؟ دستور دين چيست؟ دستور دين اين است که بگو اجمالا اين مورد را بررسي کرديم نه به صلاح نيست در همين حد تمام. ما چه ميگوييم؟ بنشين برايت بگويم قلم کاغذ همراهت است بنويس؟ چند ماه اعتياد به مواد مخدر داشت شب برو براي خانمها بستگان تعريف بکن البته الآن ترک کرده دوم اين که همان ايام اتهام سرقت داشته چند روزي هم زندان بود اين زندان را هم بنويس سوم همين طور رديف ميکند نه دين ميگويد شما کلي بگو سربسته از من بپذير اين به درد دختر شما نميخورد. به ازدواج و نتيجه رسيد علني بکن اما خواستگاري را مخفي بکنيد که آبرو حفظ شود. پيامها خيلي ناراحت کننده است خيلي دختر خانمها آقا پسرها شکايت دارند يک خانمي پيام داده که يکي از تفريحات عمهي من خواستگاري رفتن است يک پسري دارد چهل و پنج سالش است دهها مورد خواستگاري رفته تعبير او اين است که پنج هزار جا برايش خواستگاري رفته تفريحش است ما هم گاهي گوشه کنار ميشنويم حاج خانم کجا داري ميروي ميرويم خواستگاري احتمال ميدهيد به نتيجه برسيد؟ ميگويد نه حالا يک مهماني است ميرويم ديگر واقعا اين طوري است ما برويم دختر مردم را سر زبانها بيندازيم موردي که احتمال هم نميدهي به درد شما بخورد؟ بعد هم بنشينيم همه جا تعريف کنيم که پنج ايراد دارد.
شريعتي: خيلي ممنون امروز صفحهي 43 را با هم تلاوت ميکنيم آيات 257 تا 259 سورهي بقره
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ?257? أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّـهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّـهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ?258? أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَـذِهِ اللَّـهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّـهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ?259?
ترجمه:
خدا سرپرست و يار کساني است که ايمان آورده اند؛ آنان را از تاريکيها [ي جهل، شرک، فسق وفجور] به سوي نورِ [ايمان، اخلاق حسنه و تقوا] بيرون ميبرد. و کساني که کافر شدند، سرپرستان آنان طغيان گرانند که آنان را از نور به سوي تاريکيها بيرون ميبرند؛ آنان اهل آتش اند و قطعاً در آنجا جاودانه اند. (???) آيا [با ديده عبرت] ننگريستي به کسي که چون خدا او را پادشاهي داده بود [از روي کبر و غرور] با ابراهيم درباره پروردگارش به مجادله و ستيز و گفتگوي بي منطق پرداخت؟! هنگامي که ابراهيم گفت: پروردگارم کسي است که زنده ميکند و ميميراند [او] گفت: من هم زنده ميکنم و ميميرانم. [و براي مشتبه کردن کار بر مردم، دستور داد دو زنداني محکوم را حاضر کردند، يکي را آزاد و ديگري را کشت.] ابراهيم [براي بستن راه مغالطه و تزوير به روي دشمن] گفت: مسلماً خدا خورشيد را از مشرق بيرون ميآورد، تو آن را از مغرب برآور! پس آنکه کافر شده بود، متحير و مبهوت شد. و خدا گروه ستم گر را [به خاطر تجاوز، ستم، پافشاري بر عناد و لجاجشان] هدايت نميکند. (???) يا چون آن کسي که به دهکدهاي گذر کرد، در حالي که ديوارهاي آن بر روي سقف هايش فرو ريخته بود [و اجساد ساکنانش پوسيده و متلاشي به نظر ميآمد] گفت: خدا چگونه اينان را پس از مرگشان زنده ميکند؟ پس خدا او را صد سال ميراند، سپس وي را برانگيخت، به او فرمود: چه مقدار [در اين منطقه] درنگ کرده اي؟ گفت: يک روز يا بخشي از يک روز درنگ کرده ام. [خدا] فرمود: بلکه صد سال درنگ کرده اي! به خوراکي و نوشيدني خود بنگر که [پس از گذشت صد سال و رفت و آمد فصول چهارگانه] تغييري نکرده، و به دراز گوش خود نظر کن [که جسمش متلاشي شده، ما تو را زنده کرديم تا به پاسخ پرسشت برسي و به واقع شدن اين حقيقت مطمئن شوي]، و تا تو را نشانهاي [از قدرت و ربوبيّت خود] براي مردم [در مورد زنده شدن مردگان] قرار دهيم، اکنون به استخوانها [يِ دراز گوشت] بنگر که چگونه آنها را برميداريم و به هم پيوند ميدهيم، سپس بر آنها گوشت ميپوشانيم. چون [کيفيتِ زنده شدنِ مردگان] بر او روشن شد، گفت: اکنون ميدانم که يقيناً خدا بر هر کاري تواناست. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: وقت در اختيار شماست.
حاج آقا حسيني: يک مطلب در مورد دل شکستگاني است که از قافلهي اربعين جا ماندند. زائر کرب و بلا گفت خداحافظ و رفت دل من پشت سرش کاسهي آبي شد و ريخت. الآن دو سه ميليون يا بيشتر از ايران مشرف ميشوند ولي دهها ميليون دل ميشکند بي اختيار اين روزها من خودم ديروز بعد از برنامهي حاج آقاي فرحزاد شبکهي سه ديدم راه پيمايي اربعين را نشان ميدهد کانال را عوض کردم نتوانستم ببينم خيلي دلها ميشکند اشکها جاري ميشود اين روزها من بيش از همه نگران اين دل سوختههايي هستم که از اين قافلهها جا ماندند ميخواهم عرض بکنم غصه نخوريد يقين داشته باشيد وقتي شما اين نيت را داريد حتما در آن پاداش سهيم هستيد جابر اربعين آمد کنار قبر سيدالشهدا با عطيه با هم آمده بودند اين جمله از جابر است لَقَد شارَکنا کُم فيما دَخَلتُم فيهِ گفت ما با شهداي کربلا سهيم هستيم عطيه گفت ما که کاري نکرديم آنها اين همه سختي کشيدند گفت نه من از پيغمبر شنيدم مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ (بحارالانوار، ج 65، ص 130) کسي کار يک گروهي را دوست داشته باشد با آنها محشور ميشود آرزوي همهي ما هم بود اربعين کربلا باشيم بنابراين نگران نباشند يقين داشته باشند شايد نتوانند اين صحنهها را ببينند ولي يقين داشته باشند همراه و شريک اجر زائرين هستند مطلب دوم به خود زائرين است اگر مجالي شد ان شاء الله شايد هفتهي ديگر مفصل در مورد زيارت اربعين صحبت بکنيم روايات عجيب است من يک تقاضا دارم ان شاء الله آدابي که در مورد زيارت گفتند در مفاتيح است قبل از زيارت رسول اکرم سي ادب در آداب زيارت است مطالعه بکنند قبل از زيارت سيدالشهدا يک سلسله آداب گفته شده اينها را ببينند همهي کساني که اربعين مشرف ميشوند در اين ازدحام جمعيت فکر نکنند زيارت اربعين اين است که حتما در صحن امام حسين وارد شوند حتما به حرم برسند دستشان به ضريح برسد نه همين که راه ميافتيد شما زائر اربعين هستيد با آن ازدحام جمعيت و سختي تصور نکنيم حتما بايد وارد حرم و صحن شويم تا زائر شويد. يکي از مراجع بزرگوار تقليد ديدم سفارش خوبي کردند فرمودند همهي اينهايي که از ايران ميروند به نيابت امام رضا مشرف شوند ما زير سايهي امام رضا هستيم آن جا تلاوت قرآن زيارت دعا يادشان نرود وقتي هم برگشتند تلاوت قرآن بکنند که در آداب زيارت مفصل گفته شده. يک سخن هم با کساني که خادم زائرين هستند دارم الآن الحمدلله در عراق فراوان ميشنويم چقدر موکبها ميزنند خدمت به زائرين دارند در ايران هم است اينها را بيشتر بکنيم در تمام اين مسيرها خوشا به حال کسي که اين افتخار را داشته باشد از اينها پذيرايي بکند اين از بالاترين مستحبات است تمام مسيرهايي که زائرين در اين مسيرها هستند موکب و ايستگاههاي صلواتي است ولي هر چه ميتوانيم بيشتر بکنيم سال گذشته ما اين غصه را داشتيم وقتي برگشته بودند عدهاي از خود هم وطنان ما چه کرده بودند کرايه اتوبوسها را گران کرده بودند الآن که رفتش قانوني شده دو برابر شود حداقل هر چه ميشود به زائرين خدمت بکنيم موکب داشته باشيم ايستگاه داشته باشيم يک تقاضايي هم که من در پيامها زياد ديدم عدهاي از مهاجرين عزيز ما نوشتند کساني که از کشور افغانستان پاکستان هستند نوشتند ما ميخواهيم برويم نميتوانيم الآن در خود مرز هم عدهاي هستند از برادران خواهران افغانستان پاکستاني اين جا به آنها ويزا نميدهند ميشود تدبيري کرد مسئولين فکري بکنند بلکه اين مهاجرين هم بروند هيچ کاري نشدني نيست من بشارتي امروز بدهم به همهي بينندگان يک وقت ما در برنامه گفتيم نه زمين به آسمان ميآيد نه آسمان به زمين در قصهي گواهينامه شرط کارت معافيت سربازي را برداريد خيليها که بيمه ندارند چون گواهينامه ندارند گواهينامه ندارند چون کارت معافيت ندارند چه ربطي دارد؟ طرف سربازي نرفته هر جريمهاي ميکنيد بکنيد اما اين شرط را برداريد که خوشبختانه امروز مجلس اين را تصويب کرد کساني که معافيت نداشته باشند ميتوانند گواهينامه بگيرند ان شاء الله کاري هم براي مهاجرين انجام بدهند.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.