برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: مرگ در نهج البلاغه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 05-08-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما بينندگان عزيز خيلي خوش آمديد به برنامهي امروز حاج آقاي حسيني سلام عليکم.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهي بينندگان عزيز دارم اميدوارم عزاداريهاي همه قبول باشد بنا نداشتم شعر بخوانم اگر اجازه بفرماييد عرض ارادت به ساحت مقدس سيدالشهدا ميکنم.
آن دم که بدادي به ره دوست سرت را *** بردي ز ميان دشمن بي داد گرت را
گفتي که شوم کشته و خاري نکشم من *** نازم به چنين همت و اوج نظرت را
تو کشته شدي تا که نميرد شرف و عدل *** خوش زنده نمودي ره و رسم پدرت را
اي طائر قدسي که جهان زير پر توست *** هر چند بريدند همه بال و پرت را
واقعا جهان زير پر سيدالشهدا است اين روزها فقط ما نبوديم مجلس عزاي سيدالشهدا داشتيم در همهي عالم فرياد يا حسين بلند بود.
بر باغ جنان دل ندهد هر که ببيند *** شش گوشهي قبر تو و اکبر پسرت را
اميدواريم همهي آنهايي که آرزو دارند مخصوصا آنهايي که هنوز کربلا مشرف نشدند اربعين سيدالشهدا نصيب و روزي بگرداند که شاعر ميگويد اگر کربلا را نشانت بدهند قبر شش گوشهي سيدالشهدا را ببيني ديگر آرزوي بهشت نميکني گفت آنان که در جوار کوي تو آرميده اند کفران نعمت است گر بهشت آرزو بنند واقعا هم کسي که آن جا باشد ديگر آرزوي بهشت ندارد ان شاء الله همه جزء زائرين سيدالشهدا باشيم
شريعتي: ان شاء الله خسته نباشيد و خدا قوت به حاج آقاي حسيني و همهي مبلغين ميگوييم بحث ما با حاج آقاي حسيني سيرهي تربيتي امام علي عليه السلام بود ادامهي مباحث را خواهيم شنيد
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم در بخش حکمتهاي نهج البلاغه حکمت 122 سيد رضي رضوان الله مقدمهي کوتاهي دارد که وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًا يَضْحَكُ حضرت در يک تشييع جنازهاي بودند در تشييع جنازه ديدند کسي دارد ميخندد حضرت آن وقت اين کلمهي حکمت آميز را فرمودند فَقَالَ كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ الَّذِى نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ من قبل از اين که ترجمه بکنم و اين را توضيح بدهم يک مقدمهاي را ميگويم مدتها بود دنبال بيان اين مقدمه بودم حالا مناسبتش اين جا خيلي خوب است البته بيش از يک مقدمه است ولي فقط اشاره ميکنم ما خيلي از مستحبات در اسلام داريم که اگر به آداب آن مستحب توجه نشود و رعايت نشود نه تنها ما يک مستحبي را انجام نداده ايم بلکه گرفتار يک مکروهي هم شده ايم گاهي گرفتار حرام هم شديم دو سه مثال ميزنم يک مثالش همين نهج البلاغه اين کلمه است حضرت در تشييع جنازه بودند آداب تشييع جنازه اين نيست وقتي دنبال جنازه ميرود بلند بلند بخندد آن هم خندهاي که صدايش به گوش ديگران برسد حضرت علي شنيدند صداي خنده را ناراحت شدند و در مورد آداب تشييع بيان زيبايي کردند. بحث گستردهاي است علما فقها به اين پرداخته اند مثلا فرض کنيد ما ميرويم زيارت ائمه عليهم السلام آدابي دارد الآن غالب مردم ما فکر ميکنند زيارت اين است که بروند بچسبند به ضريح گاهي در ازدحام جمعيت فشار ميدهند خودشان را اذيت ميکنند ديگران را اذيت ميکنند وقتي ميرسد به ضريح ميگويد زيارت کردم زيارتم تمام شد از آن طرف سرش را زير مياندازد ميرود بيرون يک دعايي نمازي نه فکر ميکند زيارت همين است دو داستان ميگويم از ائمه عليهم السلام استلام حجر مستحب است يعني حجر الاسود که شروع طواف از آن رکن است سنگ بهشتي است مستحب است انسان طواف که ميکند به حجرالاسود که ميرسد دست بکشد پيغمبر اين کار را ميکرده امام صادق عليه السلام اين کار را ميکرده با اين که پيغمبر اين کار را ميکرد اصحاب حضرت ديدند امام صادق اين کار را نميکند تعجب کردند گفتند جدتان اين کار را ميکرد فرمود بله جدم وقتي ميرسيد به اين جا جمعيت راه باز ميکردند به راحتي حضرت ميرفت کنار حجر الاسود ولي چنين قصهاي برايم پيش نميآيد نميخواهم خودم را آزار بدهم و نميخواهم ديگران را آزار بدهم نه خودم اذيت شوم نه ديگران نميروم سراغ اين کار مستحب وقتي شرايطش نيست نميروم در حالي که دقيقا اين برعکس است چقدر بايد کار کرد تا اين فکر در ذهن ما بيايد که نه به خدا زيارت چسبيدن به ضريح به هر قيمتي نيست داستان دوم را باز از امام صادق عرض ميکنم براي من خيلي جالب بود وقتي خواندم يکي از اصحاب حضرت اسمش است عبدالله بن مسکان دوستانش ميرفتند خدمت امام صادق عليه السلام جلسات خصوصي خدمت حضرت ميرفتند امام صادق يک جلسات عمومي داشتند اين آقا ميرفت گاهي جلسات خصوصي پنج ده نفر وقت ميگرفتند خدمت حضرت ميرفتند به اين آقا ميگفتند فلان ساعت وقت ديدار داريم بياييد برويم ميگفت نميآيم ميگفتند چرا ميگفت ميترسم ادب حضور امام را آن طور که شايسته است رعايت نکنم شما برويد هر چه ياد گرفتيد به من منتقل کنيد عمومي ميرفت اما از خصوصي ميترسيد زيارت يک امام اين قدر آداب دارد که يک کسي نگران بود که حقش را ادا نکند اين قرآن است آيه را همه بلد هستيم خطاب به مومنين «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ» (حجرات/ 2) وقتي در حضور پيغمبر هستيد صدايتان را از پيغمبر بلند تر نکنيد جالب است در تفسير ميديدم وقتي اين آيه نازل شد يکي از اصحاب پيغمبر ديگر نميآمد محضر رسول حضرت سراغ گرفتند چرا نميآيي گفت آيه آمده ميترسم بيايم ادب حضور شما را رعايت نکنم بلند صحبت بکنم حضرت فرمود تو از آنها نيستي بيا تو آداب را رعايت ميکني پيغمبر که زنده و مرده ندارد ما ادب حضور امام عليه السلام را رعايت ميکنيم؟ ميخواهيم يک کار مستحبي انجام بدهيم من گاهي توفيق دارم مشرف ميشوم حرم امام رضا عليه السلام غصه ميخورم چند منظره زياد ميبينم يک وقت يادم است بچهي کوچک دو ساله داشت ضجه ميزد گريه ميکرد محدودهي ضريح خيلي ناراحت شدم بغل آقايي بود گفت چرا گريه ميکند گفت پدرش داده به من برود دستش را به ضريح بزند مدت هاست نيامده اين درست است ما بچهاي را اين طوري آزار بدهيم که ميخواهيم کار مستحبي انجام بدهيم يا گاهي بچههاي خردسال را مثلا دو ساله سه ساله ازدحام جمعيت است سر و صدا است با اجبار ميخواهد اين بچه را برساند به ضريح بلند کرده بچه ميترسد گريه ميکند وحشت ميکند ما ميگوييم داريم کار مستحبي انجام ميدهيم ديدند مخصوصا اگر با اجازه خدمت خانمها تعبيرش تند نباشد مخصوصا در بخش خانمها چادر را از پشت کمر ميبندند وقتي برميگردند مثل اين که از يک جنگي برگشتند دفاعي برگشته باشد آقايان هم همين طور است در خانمها وضعيت متاسفانه خيلي بد تر است اين بحث را يک وقت بايد مفصل مطرح کنيم ما در دين مستحباتي داريم که اگر آن آداب رعايت نشود نه تنها مستحبات انجام نميدهيم مرتکب گناه هم ميشويم گاهي مکروه است گاهي حرام است جالب است همين نهج البلاغهي حضرت علي بخش پاياني همين بخش کلمات حکمت آميز يک حديثي دارد قبل از اين جمله يک جملهي ديگر از امام صادق ميگويم خيلي جالب است مثلا ما ميرويم زيارت کربلا طرف ميبيني دو ساعت نشسته در حرم ميگوييم خسته نشدي ميگويد خسته شدم گرسنه شدم حال ندارم چرا نميآيي برويم ميگويد شايد اين سفر نصيب نشد حضرت امام صادق فرمود دَعِ الطَّوَافَ وَ أَنْتَ تَشْتَهِيهِ (وسائل الشيعه، ج 9، باب 46 از ابواب طواف، ح 2) تا تشنهي طواف هستي از طواف بيا بيرون سير نشو نمان تا سير شوي نمان تا خسته شوي قطعا دل زدگي ايجاد ميکند روايت داريم زُر فَانصَرِف زيارت کن زود برگرد هميشه تشنه باش هميشه لذت ببري عبادت لذت ميخواهد تشنگي عطش ميخواهد نه اين که بمان خسته شده گرسنه شده ديگر حال رمق ندارد حضرت علي ميفرمايد إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً (نهج البلاغه، حکمت 304) آدم گاهي حال دارد گاهي حال ندارد اگر حال داشتي مستحبات را انجام بده اگر حال نداشتي همان واجبات کافي است عبادت با نشاط تشنگي عطش بايد باشد من سوال ميکنم انصافا آدم ميرود کنار ضريح آن آرامشي که بايد به آن آرامش برسد وقتي ميرسد کنار ضريح امام رضا واقعا به آرامشي برسد بتواند در خلوت خودش با خداي خود با ولي خدا سخن بگويد اين قدر سر و صدا و فرياد است اين يک مثال است. يک مثال ديگر ميزنم اين هم باز خيلي مبتلا به است ما ميرويم نماز جماعت ميرويم مسجد نماز جماعت آداب دارد شايد اينها دغدغههاي شخصي من است گاهي ميروم حضرت حضرت معصومه حرم امام رضا موقع جماعت امام جماعت که شروع ميکند دهها صداي شيون و ناله و گريه بچهها از طرف خانمها بلند است چون خانمي ايستاده به نماز بچه را رها کردند يک بار مسئله اش را گفتيم صريح فتواي فقهاست اشکال ندارد شما در حال نماز بچه تان را در بغل بگيريد بالاتر از اين اين صريح عبارت عروهي مرحوم آيت الله محمد کاظم طباطبائي يزدي است که مادر در حال نماز اگر بچه اش گريه کرد ميتواند بچه را ببرد زير چادر شير به بچه بدهد بچه گريه نکند يعني اين قدر مهم است شما يک مستحب را داري انجام ميدهي طفلت را آزار نده طفلت اذيت نشود مستحب نماز جماعت است در حالات پيغمبر است حضرت در حال نماز يکي از نوههاي خودش را در آغوش ميگرفت رکوع که ميرفت ميگذاشت زمين موقع تشهد بغل ميگرفت ما ميرويم جماعت گاهي ميخواهيم مستحب انجام بدهيم مکروه يا حرام انجام ميدهيم چه کسي حاضر است برود نماز جماعت نمازش باطل شود ميروند ثواب ببرند غالبا تقدم در افعال نماز دارند زودتر از امام بلند ميشوند زودتر از امام رکوع ميروند اين آداب را رعايت نميکنند ادب واجب را رعايت نميکند به جاي اين که مستحب انجام بدهد نمازش را از دست داده عدهاي از مراجع ميگويند اين کار جايز نيست نماز فرادي ميشود و وظيفهي فرادي را در ادامه انجام نميدهد يا خود مسجد يک غصهاي که هميشه داشتيم گلايه ميکنيم قطعا اين گلايهها موثر است خوب نيست الآن شما ميروي در مسجد اگر پانصد نفر در مسجد باشند قبل از نماز بعد از نماز بين دو نماز چقدر سر و صدا و هم همه و صحبت است الآن هم تلفنهاي همراه الي ماشاء الله دارد نماز ميخواند وسط نماز آهنگهاي مختلف که بماند گوشي اش را برميدارد اين جا نگاه ميدارد که طرف بداند من دارم نماز ميدهم سلام نماز را داده نداده گوشي را برميدارد بلند بلند شروع ميکند به صحبت ده دقيقه از دنيا جدا شويم من غصه ميخورم گاهي آدم بعضي از مساجد ميرود ميبيند آنها خيلي رعايت ميکنند ما بيشتر بايد رعايت بکنيم پنج درصد دو درصد چند درصد مردم ما آداب مستحبات را رعايت ميکنند ورود به مسجد پيدا کردي بايد نماز تحيت بخوانيد خيلي کم هستند خدا رحمت کند مرحوم آيت الله عظمي گلپايگاني درسشان در مسجد اعظم بود منبر آخر بود وارد مسجد ميشدند دم در تا وارد ميشدند ميايستادند به نماز تحيت مسجد بعد ميرفتند به طرف منبر دو رکعت نماز مثل نماز صبح است مرحوم آيت الله تبريزي وارد ميشدند دم در نماز تحيت ميخواندند مسجد شده جاي سر و صدا و بين نماز و بعد از نماز و فريادها و تلفنها مثال است مگر نگفته اند در مسجد ميرويد حرف دنيا نزنيد مشغول ذکر دعا عبادت باشيد اين جا جاي معامله داد و ستد نيست خيلي روايات تندي داريم کساني که در مسجد کار دنيايي و معاملات تجاري انجام ميدهند متاسفانه خيلي زياد است من سوال ميکنم شما درصدش را تعيين بکنيد تحيت را کمتر از دو سه درصد فرموديد حکايت اذان چند درصد انجام ميدهند يکي از مستحبات ديني است کسي که صداي اذان را ميشنوند او هم تکرار بکند زمزمه بکند بعد از آن آن ميگويد الله اکبر او هم تکرار کند الله اکبر اگر ما ميرويم جماعت آداب دارد يک بحث خيلي گستردهاي است عيادت مريض مستحب نيست چقدر آداب دارد عيادت مريض زياد ننشينيد بيمار را خسته نکنيد هديهاي براي بيمار ببريد طولاني نکنيد نشستن را مگر اين که بيمار مطالبه بکند.
شريعتي: نکتهاي در مورد شنيدن مداحيها روضهها در ماشين خانه يک موقعي مداح دارد روضهي مکشوف ميخواند اينها دارند خاطره ميگويند ميخندند.
حاج آقا حسيني: من بارها گفتم بايد ببينيم مستمع چه مستمعي است اين مجلس جاي اين روضه است نيست.
شريعتي: شنيدن در قالب سي دي در ماشين خانه طرف گذاشته ميشنود در حالي که نميتواند حق روضه را ادا بکند.
حاج آقا حسيني: به نظر من لازم است ما مقصر هستيم ما نيامديم فصلي باز کنيم در دين آن قدر نکات ظريف است آداب است اين آدابهاي ديني است که بعضي هايش هم آداب اجتماعي است اگر ما رعايت بکنيم جامعه گلستان ميشود من روايتي را تازگي ميديدم خيلي جالب بود ببينيد اسلام کجا را نگاه کرده پيغمبر خدا فرمود شما ميرويد خواستگاري دو مرحله دارد يک وقت خواستگاري ميرويد يک وقت نه خواستگاري به نتيجه ميرسد عقد ميخوانيد و مراسم داريد پيغمبر فرمود آن مراسمتان را أعلِنُوا هذا النِّکاحَ واجعَلُوهُ في المَساجِدِ (ميزان الحکمه، ج 2، ص 1193) علني بگوييد مردم را دعوت بکنيد وليمه مستحب است اعلام بکنيد اما اگر نه در مرحلهي خواستگاري است پيغمبر فرمود أظهِرُوا النِّکاحَ و أخفُوا الخِطبَةَ (ميزان الحکمه، ج 5، ص 108) خواستگاري را مخفي کنيد چرا؟ شايد يک جهتش اين باشد شما نپسنديدي اين دختر خانم را سر زبان نينداز يک جا مطرح ميشود فلان خانم ما هم رفتيم فايده ندارد شما يک جا رفتي خواستگاري چه حقي داري شما پسنديدي يا نه شايد آنها شما را نپسنديدند اين نکتهي ظريف که ميگويد حتي خواستگاري براي خانم را مخفي کنيد هيچ کسي خبر نداشته باشد به نتيجه رسيد اعلام بکنيد مهماني وليمه بدهيد سر و صدا بکنيدهاي بيندازيد اما اگر در حد خواستگاري است شايد يک طرف نپسنديد اينها را مخفي کنيد نگذاريد مشخص شود فلاني آقا پسر تا حالا سي جا رفتند جور نشده فلان دختر خانم چهل خواستگار آمده هيچ کس نپسنديده اگر بخواهيم وارد شويم اين قدر نکات ظريف است ان شاء الله بايد مستقل بپردازيم يکي از آداب اين است که حضرت در نهج البلاغه آورده همين حکمت 122 حضرت تشييع جنازه بود ديدند کسي ميخندد اي. کاش ما که رسالهها در زندگي مان نيست ولي خيلي زحمت بکشيم بخش واجبات و محرمات را در زندگيها توجه ميکنيم اي. کاش آداب مستحب را هم ميديديم همه نوشتند در رسالهها شما تشييع جنازه برويد خيلي ثواب دارد روايت داريم مَن شَيَّعَ جِنَازَة وَلي مِن اَولِيا ئَنَا خَرَجَ مِن ذُنُوبِهِ کَيَوم وُلِدَته امّه لَا ذَنب کسي تشييع جنازهي مومن برود خدا گناهانش را ميآمرزد اين به خاطر حرمت مومن است مومن زنده اش محترم است بعد از مرگ جنازه اش هم محترم است شما اگر از يک مومن تجليل کردي تشييع کردي خدا گناهانت را ميآمرزد از اين مستحب بالاتر؟ ولي بلافاصله گفتند همه در رسالهها نوشتند ده پانزده مورد است گفتند اَن يَکُونَ مُشَيِّع خَاشِعًا در تشييع حالت خشوع داشته باش در فکر باش بگو شايد من در اين تابوت بودم من را دارند ميبرند فکر خودت باش در حالات پيغمبر حديث زيبايي است که رسول خدا إذا تَبِعَ جَنازَةً غَلَبَتهُ كآبَةٌ (ميزان الحکمه، ج 11، ص 100) جنازه وقتي تشييع جنازه ميرفتند غلبه کعبه يک حزن شديد غلبه ميکرد انصافا الآن تشييعها اين طوري است تازه رفيقش را در تشييع ديده معاملات عقب مانده اش را رديف ميکند و خودشان را به بازماندگان نشان بدهند تمام شود برود تشييع ما همين است مراسم ما ختم ما همين است فاتحه ما همين است خدا رحمت کند مرحوم آيت الله احمدي ميانجي در وصيت نامه شان فرموده بودند راضي نيستم بعد از مرگ من از اين مجالس بگيريد اين مجالس بزرگ داشت زنده هاست نه بزرگ داشت ميت الآن اين طوري شده الآن شده بزرگ داشت زنده نه بزرگ داشت بنده خدا که مرده بزرگ داشت بنده خدا اين است که برويم ببينيم وصيت نامه اش چيست گرفتاري هايش چيست به وصيتش عمل کنيم در فقه ما اين است با خشوع خضوع باشيم کراهت دارد آدم بخندد کراهت دارد حرف بزند مگر ذکر خدا من نکتهي ظريفي ميگويم سلام چقدر سفارش شده ميگويند شما سلام بکنيد در بعضي از تعبيرها است اگر هفتاد ثواب داشته باشد يک حسنه مال اوست همه اش مال تويي است که سلام کردي ولي سلامي که همه جا سفارش شده گفتند کسي که مشغول تشييع جنازه است به او سلام نکنيد کسي در تشييع جنازه است بگذاريد در حال خودش باشد حرف با او نزن حتي سلام به او نکن از حال خودش نيايد بيرون بگذاريد در تفکر در انديشه باشد اين يک روزي هم براي ما است فرض کن تو بودي حالا با اين مقدمه حضرت علي ديد کسي دارد ميخندد آن هم با صداي خندهي بلند حضرت فرمود كَأَنَّ الْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ ميخندي تو؟ فکر ميکني مرگ بر ديگران است بر ما ننوشته شده فقط براي آن آقا نوشته شده ديگران ميميرند ما نميميريم مرگ يک حقيقتي است اين حقيقت براي ما نيست براي ديگران است؟ فکر ميکني اين جنازهاي که ما داريم ميبينيم مسافر است برميگردد؟ الآن دفنش ميکنيم آخر شب برميگردد ميآيد اين طوري فکر ميکني؟ اگر آدم باور کند دستش از دنيا کوتاه شده دارد ميرود هيچ چيز دستش نيست خالي خالي است خدا رحمت کند در حالات ميرزاي قمي است اشاره کرديم که ايشان بزرگ بوده عالم بوده آيت الله عظمي بوده محقق قمي ميگفتند الآن قبرش در قم مزار است در قبرستان شيخان يکي از قبرهايي که مردم براي زيارت ميروند قبر ميرزاي قمي است براي حوائج ميروند خيلي مرد بزرگي است عزيزان اگر قم مشرف شدند حتما قبر علما را مخصوصا در قبرستان شيخان قبر مرحوم آيت الله ملکي تبريزي قبر زکريا ابن آدم از اصحاب امام رضا بزرگاني است از جمله اين مرد بزرگ يک عده ميروند حاجت ميخواهند بسيار مرد با مقاماتي است مرحوم ميرازي قمي فتحعلي شاه ميآمده ديدنش زياد ميآمده سر ميزده دليلش هم اين بوده ايشان ميخواسته کمکي بکند آنها گمراه نشوند هست نامهاي که ميرازي قمي عتاب ميکند به فتحعلي شاه يک وقت گرايش پيدا کرده بود به صوفيه با عتاب برخورد ميکند اگر علما يک وقت با شاهان ارتباط برقرار ميکردند ميخواستند نجات بدهند زياد ميآمده يک سفر وقتي از تهران ميآيد قم ديدن ميرزاي قمي او حمام بوده ميگويند حمام است ميگويد من عجله دارم ميخواهم زود برگردم ميگويند برو حمام ميآيد حمام سر حمام لباسش را عوض ميکند لنگي به کمر ميآيد داخل در فضاي حمام چشم چشم را نميديده از دور سلام ميکند به ميرزا ميرزا جواب سلامش را ميدهد ميپرسد چه کسي هستي ميگويد من فتحعلي هستم فتعحلي شاه ميگويد من فتحعلي هستم ميفرمايد کدام فتحعلي اتفاقا حمام دلاکي داشته به اسم فتحعلي ميفرمايد کدام فتحعلي دلاک حمام ميگويد فتحعلي شاه هستم ميگويد از شاهي چه همراه داري ميگويد همه چيز دارم خزانه دارم کشور دارم لشکر دارم ارتش دارم قشون دارم ميگويد نه چه داري نه دارم دارم بماند اين جا چه همراهت آوردي ميگويد اين جا يک لنگ به کمرم بستم ميگويد يادت باشد روزي که ميخواهي بروي اين طوري ميبرندت دارم دارمها ميماند پست مقام شهرت قيافه مديريت داري اينها ميماند اين طوري ميبرند اينها را اين طوري ميگذاري اگر آدم باور بکند اين خيلي مهم است حضرت علي ميفرمايد تو فکر ميکني برميگردند دوباره ميآيند سراغ ما اين جنازه که دفن کرديم؟ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ فکر ميکني ما جاودانه هستيم فقط اينها مردند همهي موعظهها را يادمان رفته موعظهها فراموش ما شده شايد من زياد دغدغه دارم و فضاي جامعه اين طوري نيست ولي واقعا همين طور است مرگ عبرت است الآن مرگها عبرت نيست حاج آقاي ميرباقري ميفرمودند الآن ما قبرستانها را از شهر برديم بيرون يک وقت نکند نگران مرگ باشيم بيرونم شهر ميرويم اين قدر زيبا کرديم گل و بلبل و چمن شده بوستان ميگويند بروويم تفريح قبرستاني که آدم ميآمد بايد مايه عبرتش باشد كَفى بِالمَوتِ واعِظا (کافي، ج 2، ص 275) يک نگاه وقتي ميکرد يک تشييع جنازه که ميرفت آن قدر شاد و شاداب کرديم که از هيچ چيز نگران نباشيم خدا رحمت کند امام راحل ما را خيلي اين خاطره براي من تکان دهنده بود به خاطر سن و سالي که امام در آن اين جمله را بيان کرده آيت الله اميني نقل ميکنند خدمت امام رسيديم اين مال قبل از تبعيد امام به نجف است که اجازه بدهيد يک عده از شاگردان شما بيايند خدمت شما با آراء شما آشنا شوند رسم است در حوزههاي علميه چند نفر ميروند با آراء مجتهد آشنا ميشوند که وقتي مجتهد رساله بنويسد سوالات را مردم ميپرسند خود آقا لازم نباشد استفتاء را جواب ميدهند نگاه آخر را خود مرجع تقليد ميکند آيت الله اميني گفتند رفتيم پيش امام قصهي مرجعيت را نگفتيم مقدمات را گفتيم گفتيم چيزي نگوييم گفتند اجازه بدهيد بعضي از اصحاب شما بيشتر خدمت شما برسند با آراء شما بيشتر آشنا شوند امام فوري متوجه شدند ن گاهي کردند به من فرمودند آقاي اميني از شما توقع نداشتم گفتم مگر چه گفتم فرمودند شما به من بگو پايت لب گور است آمادهي قبر باش تازه آمدي مقدمات مرجعيت من را درست ميکني فکر ميکني متوجه نيستم چه ميگويي امام آن وقت چند سالشان بوده؟ اين مهم است امام شصت و سه سالشان بوده امام شصت و سه ساله ميگفت به من بگوييد پايت لب گور است آمادهي قبر و قيامت باش الآن ميشود به شصت و سه سالهها گفت پايت لب گور است؟ واقعا ناراحت ميشوند به هفتاد سالهها نميشود گفت واقعا ناراحت ميشوند به هشتاد سالهها بگويي شما بساطتان را جمع بکنيد واقعا ناراحت ميشوند ميگويند جوانان خيلي زودتر از ما ميميرند فعلا ما هيچ کسالتي مرضي نداريم ولي امام در آن سن و سال ميگفته به من بگوييد پايت لب گور است اين حکمت دو بخش است حرف اولش که حرف مهمي است همين است که حضرت ميفرمايد يادتان باشد هر چيزي آدابي دارد وقتي ميرويد تشييع آدابي را رعايت بکنيد کسي که از دنيا ميرود تشييع جنازه اش دفنش مجالسش عبرت باشد يک عده بترسند يک عده بگويند نوبت ما هم ميشود الآن يک سخنران دعوت ميکنند يا مداح به جاي اين که من از اين مجلس استفاده بکنم يک عدهاي فقط در همين مجالس ميآيند به قول آقا ميخواست برود مجلس ترحيم مجبور شد برود به خاطر ملاحظاتي که با صاحب مجلس داشت گفتاي بابا بالاخره پاي ما را به مسجد باز کردي به جاي اين که ما از اين فرصت استفاده کنيم به تعبير حديث زيباي كَفى بالمَوتِ واعِظا بگوييم موعظهاي بکنيم روزي شما است نوبت شما است از اين فرصت استثنائي استفاده کنيم براي عبرت يک وقت ميبيني بخش عمدهاي از سخنان من به تجليل از آقا و بازماندگان و اين و او و چه بود ميگذرد يک وقت واقعا آدم خوبي باشد عيب ندارد يک وقت نه آدم خوبي هم نيست ما مبالغات فراوان ميکنيم چه خبر است تو چه خبر داري من که ميروم منبر براي فاتحه از کجا ميدانم مطمئن باشيد امشب در بغل حضرت امام حسين است اولين بار جنازه اش آمده مسجد پايش را زمان حيات به مسجد نگذاشته است آن وقت تو از کجا ميگويي او بغل پيغمبر است گيرم آدم خوبي است تو از کجا ميداني خدا رحمت کند اين قصه را هم ميگويم مرحوم آيت الله حائري مرتضي حائري فرزند آيت الله عظمي حائري موسس حوزهي علميهي قم مرد عجيبي بوده در اخلاص شاگردانشان بايد بيايند شهادت بدهند ايشان زبان زد بوده ذرهاي هواي نفس در وجودش نبوده اين که ميگويند بعضيها تالي تلو عصمت بودند يکي ايشان بوده فرزند موسس حوزهي علميهي قم واقعا عجيب بوده ايشان يک کتابي مينويسد به نام ابتغا الفضيلت بايد ادامه ميداد ادامه ميدهد همان جلد اول هر چه ميگويند ميگويد نه اگر هوا و هوس هم بود همين جلد اول ديگر نميخواهم کتاب رسم بوده در قديمها الآن هم است الآن اول کتاب مينويسند که اين کتاب را چه کسي نوشت مينويسند کتبه حسن آقا اين کتاب را فلاني فرزند فلاني نوشت ايشان وقتي کتابش تمام ميشود آخرش مينويسد کتبه المرتضي ابن المرحوم عبدالکريم پدرش آيت الله عظمي حائري بوده بعد فکر ميکند از اين فکرها در ذهن ما ميرسد؟ فکر ميکند من به چه مجوزي براي پدرم نوشتم مرحوم از کجا ميداني مورد رحمت پروردگار است تو چه خبر داري؟ آن که ما ديديم ظاهر اعمالش بود بله حوزه تاسيس کرد موسس حوزه بود خدماتي کرد کم نظير به امام گفتند چرا آيت الله عظمي حائري قيام نکرد ايشان فرمود حفظ حوزه در آن زمان کمتر از قيام ما نبود يک مردي با اين عظمت ما ننويسيم مرحوم؟ گفت از کجا ميدانيم قبول شده اعمالش؟ ما باطنش را که خبر نداريم خلاصه با خودش کلنجار ميرود آخرش مرحوم را خط ميزند ميگويد کتبه مرتضي ابن عبدالکريم به ما چه مرحوم است يا نه خدا خودش ميداند شب در عالم خواب پدرش را ميبيند پدر ميگويد مرتضي بيا من انگشت هايت را ببوسم به خاطر اين کار که کردي تا آخر عمرت در همين مسير باش اگر بناست تشييع باشد اگر بناست مجلس ترحيم عبرت باشد ديگر جاي اين تعارفات نيست يک آقايي را ببريم بالا يکي را ببريم پايين يکي را بکوبيم پس هر چيزي آداب مستحبي دارد اگر به آن آداب رسيديم مستحب را انجام داديم اگر نه گرفتار مکروه يا حرام ميشويم.
شريعتي: خيلي ممنون مشرف ميشويم محضر قرآن کريم صفحهي 15 آيات 94 تا 101 سورهي مبارکهي بقره را تلاوت ميکنيم.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِندَ اللَّـهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ?94? وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ?95? وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّـهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ?96? قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّـهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ?97? مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلَّـهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّـهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ ?98? وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ?99? أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَّبَذَهُ فَرِيقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ?100? وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّـهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ?101?
ترجمه:
بگو: اگر [آن گونه که مي پنداريد] سراي آخرت [با همه نعمت هايش] نزد خدا ويژه شماست نه مردم ديگر، پس چنانچه راستگوييد مرگ را آرزو کنيد. (??) و آنان هرگز مرگ را به سبب گناهاني که مرتکب شده اند، آرزو نمي کنند؛ و خدا به ستمکاران داناست. (??) و يقيناً آنان را حريص ترين مردم به زندگي [دراز مدت] خواهي يافت و [حتي حريص تر] از مشرکان. هر يک از آنان آرزومند است که اي کاش هزار سال عمرش دهند، ولي آن عمر طولاني دور کننده او از عذاب نيست؛ و خدا به آنچه انجام مي دهند، بيناست. (??) [آنان مي گويند: چون جبرئيل، وحي را براي تو مي آورد ما با او دشمنيم؛ بنابراين به تو ايمان نمي آوريم] بگو: هر که دشمن جيرئيل است [دشمن خداست] زيرا او قرآن را به فرمان خدا بر قلب تو نازل کرده است، در حالي که تصديق کننده کتاب هاي پيش از خود و هدايت وبشارت براي مؤمنان است. (??) هر که با خدا و فرشتگان و رسولانش و جبرئيل و ميکائيل دشمن باشد [کافر است]، و بي ترديد خدا دشمن کافران است. (??) و يقيناً به سوي تو آياتي روشن نازل کرديم، و به آنها جز فاسقان کافر نمي شوند. (??) آيا چنين نيست که هرگاه يهود پيماني [با خدا و رسولانش] بستند، گروهي از آنان، آن را شکستند؟ [آنان نه فقط عهد شکنند] بلکه بيشترشان ايمان نمي آورند. (???) و زماني که فرستاده اي از سوي خدا به سويشان آمد که تصديق کننده کتابي است که با آنان است، گروهي از آنان که [دانش] کتاب به آنان داده شده بود [با کمال گستاخي] کتاب خدا را پشت سر انداختند [و با آن به مخالفت برخاستند]، گويي نمي دانند [که کلام خداست]. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: يکي از آدابي که همهي ما بايد رعايت کنيم دوستاني که سرزمين وحي مشرف بودند زيارت قبول بگوييم حجکم مقبول و سعيکم مشکور بگوييم جا دارد در اين روزها ياد کنيم از همهي جان باختگان حادثهي منا که سال قبل محرم با ما بودند.
حاج آقا حسيني: مردم ما يادشان نرود حتما يادشان نميرود مسئولين هم در تلاش هستند ولي ما گذشته از آن عزيزاني که از دست داديم در اين حادثه يک تعدادي هنوز مفقود داريم و شرايط خانوادههاي مفقودين به مراتب از قربانيان سخت تر است من فقط يک نمونه را ميگويم حتما مسئولين ميدانند بيشتر از ما توجه دارند ولي ميگويم بدانند ما يادمان است من رفتم منزل يکي از مفقودين روحاني کاروان بودند واقعا يک وضع اضطرابي در اين خانه است دخترها خانم مادر همه گفت هر صدايي که ز در ميآيد به گمانش که پدر ميآيد همه منتظر هستند يک خبري بشنوند واقعا دعا بکنند هم مردم هم مسئولين تلاش بکنند هر چه زودتر خبر خوشي از خانوادهها برسد. خيلي از عزيزان گفته بودند دعاي امام حسين در آخرين وداع با امام سجاد عليه السلام را بخوانيد گفتيم عصر عاشورا امام حسين آمدند در خيمهي امام سجاد در حالي که خون از بدن حضرت ميجوشيد فرمودند آمدم يک دعا به شما ياد بدهم و يک وصيت دعا يادگاري است از مادرم فاطمهي زهرا سلام الله عليها در سختيها و گرفتاريها بخوانيد در مفاتيح است حاشيه يا ملحقات عنواني دارد دعا براي حوائج دنيا و آخرت بسم الله الرحمن الرحيم بِحَقِّ يسَّ وَالْقُرْآنِ الْحَكيمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ يا مَنْ يَقْدِرُ عَلى حَوآئِجِ السّآئِلينَ يا مَنْ يَعْلَمُ ما فِى الضَّميرِ يا مُنَفِّساً عَنِ الْمَكْرُوبينَ يا مُفَرِّجاً عَنِ الْمَغْمُومينَ يا راحِمَ الشَّيْخِ الْكَبيرِ يا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغيرِ يا مَنْ لايَحْتاجُ اِلَى التَّفْسيرِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بى كَذا و كَذا.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار