اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

94-07-14-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي - ازدواج آسان

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ازدواج آسان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 14-07-94

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

تا داشته ام فقط تو را داشته ام
شريعتي: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما و بينندگان عزيز در خدمت شما هستيم با حضور حاج آقاي حسيني سلام عليکم.

حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم بنده هم سلام عرض مي‌کنم خدمت شما و بينندگان. حتما به ياد داريد که اول ذي الحجه به مناسبت ازدواج حضرت علي و فاطمه زهرا يک بحثي را مطرح کرديم در ارتباط با مسئله‌ي ازدواج آسان و به مناسبت همين بحث اشتغال بانوان اين بحث از پر پيام ترين برنامه‌هاي در اين سال‌ها بود هم خانم‌ها هم آقايان موافقين و مخالفين بسيار بسيار جدي داشت من براي اين که بينندگان بدانند که احترام خاصي براي پيام هايشان قائل هستم چند روز پيش ساعت پنج بعد از رفتم کتابخانه تا ده شب فقط پيام‌ها را مطالعه کردم اين کل پيام‌ها است هشت صفحه خلاصه برداري کردم از پيام‌ها تک تک پيام‌ها بدون استثناء مطالعه شده موافقين و مخالفين خيلي جدي داشت از موافقين خيلي‌ها بودند عزيزي نوشته من آبادان هستم اگر از آبادان تا تهران طومار پر بکنيم براي اين که بگوييم بحث شما خوب بوده باز هم کم است از مخالفين کسي نوشته حتما شوخي کرده البته چون گذشته سه چهار هفته است نوشته اگر سه شنبه‌ي آينده اين کارشناس شما بيايد برنامه من خود سوزي مي‌کنم الحمدلله به خير گذشت من نگران بودم يک وقت نکند اما ديديم نه يک جايي را معين کرده چون پيش نيامده به خير گذشته من بحث دعا را مي‌خواستم ادامه بدهم ولي وقتي پيام‌ها را خواندم خيلي تحت تاثير قرار گرفتم درد دل‌هاي جانسوز مادراني که نوشتند به خاطر اين که امروز در کشور ما بحث ازدواج آسان نيست و مشکلات است دختران با کمالات فراوان در خانه ماندند با سن بالا مادران زيادي نگران هستند مادري نوشتند من پنج دختر هستم در سن بالا همه صاحب کمال ولي امکان ازدواج پيش نيامده اگر اين حرف‌ها راست باشد واي بر ما اگر راست نباشد باز هم واي بر ما که حتما بينندگان خلاف واقع نمي‌نويسند دختران فراواني که من اين تعبير را بدون مبالغه عرض مي‌کنم درد دل‌هاي جانسوزي که هم دختر خانم‌ها هم پسر‌ها نوشتند سن ما دارد بالا مي‌رود وقت ازدواج ما دارد مي‌گذرد دلمان مي‌خواهد ازدواج بکنيم به گناه نيفتيم موانعي که است مي‌توانيم با فرهنگ سازي اصلاح بکنيم غصه خوردم اگر من يک روزي سکته کردم علتش خواندن اين پيام‌ها است اين را يادگار داشته باشيد هر چه به آقاي رکني مي‌گوييم پيام‌هاي سه شنبه را بدهيد آقاي فرحزاد پيام‌هاي دوشنبه‌ي ايشان که خوبي و رحمت است را بدهيد به ما جدا عرض مي‌کنم يکي از عزيزان کنار دست من نشسته بود در کتابخانه گفت چه کار مي‌کني گفتم دارم پيام مي‌خوانم دو سه تا را که برايش خواندم گفت ديگر براي من نخوان که من اعصاب ندارم گفتم حالا ببين اين کار هر هفته‌ي ما است آن چيزي که ما آن جا گفتيم باز هم تاکيد مي‌کنيم گفتيم راه حل ازدواج دو مسئله است يکي ازدواج آسان يکي اشتغال است اين آماري که از اشتغال بانوان است نگران کننده است من هر دو موضوع را مي‌خواهم با پيام‌هاي بينندگان پيگيري بکنيم تک تک پيام‌ها را جواب بدهيم در بحث ازدواج آسان به نظرم ازدواج آسان ارکانش سه چيز است اگر باشد مي‌شود ازدواج آسان يکي جهيزيه‌ها کم باشد ساده باشد مهريه‌ها کم باشد سوم مراسم ساده الآن گرفتاري ما تقريبا اين سه تا است يعني اگر پدري جرئت نمي‌کند يا مشکل جهيزيه دارد عمده مشکلش اين است يا مشکل مهريه است يا مشکل مراسم و تشريفات و تالارها و خريد‌ها اين‌ها نمي‌گذارد تقريبا اين سه است يکي هم بحث اشتغال که بعدا اشاره مي‌کنيم من در هر سه محور هم بحث جهيزيه ساده هم مهريه کم هم مراسم ساده بر اساس پيام بينندگان عرض مي‌کنم در بحث جهيزيه‌ي ساده اگر چه آن جلسه گفتم واقعا شان مردم ما خيلي بالاتر از اين است ما نمي‌گوييم بهترين جهيزيه لوازم امکانات براي آن‌ها نباشد ولي الآن با نبود اين امکانات چه بايد کرد آيا ما منتظر باشيم يک جهيزيه‌ي سنگين و چون نداريم اين آمار دختر‌ها و پسرهايي که وقت ازدواج در خانه نشستند يا نه کوتاه بياييم بگوييم فعلا که امکانات نيست با جهيزيه‌ي کم هم مي‌شود بايد انتخاب کنيم ببينيم جهيزيه مراسم مهريه براي ما اهميت دارد يا سن بالاي ازدواج فرزندانمان تبرکا چون بعضي از دوستان پيام دادند کاش شما در بحثتان جهيزيه‌ي حضرت زهرا را هم مي‌خوانديد خيلي زيباست ليستش را مي‌خواهم بخوانم يکي لوازم خانه يک آسياب دستي دوم تشت براي لباسشويي امروز جايش ماشين لباسشويي آمده سوم يک قطعه حصير چهارم يک پوستي به جاي فرش چند ظرف داشتند ظروفشان يک کاسه‌ي مسي يک کاسه براي شير يک ظرف آب خوري يک کوزه‌ي گلي يک پيراهن سفيد يک روسري بزرگ يک حوله همان جامه‌اي را مي‌گويند که همه‌ي تن را مي‌پوشاند لباس بلند يکي هم عبا لوازم اتاق خوابشان يک رخت خواب دو تشک چهار بالش يک پرده‌ي پشمي هم داشتند اين کل جهيزيه‌اي است که تاريخ نوشته پيغمبر وقتي اين جهيزيه را ديدند کلش مي‌شود هجده قلم اشکشان جاري شد البته اشک شوق است دعا کردند اللّهُمَّ بارِک لِقَوْم جُلّ آنيَتِهُم الْخَزَف (کشف الغمه، ج 1، ص 358) خدايا مبارک بگردان اين زندگي که بيشتر ظرف هايش از گل است يک اساسيه هم حضرت علي همراه خودشان آوردند چهار قلم است يک متکا يک بالش يک مشک آب يک پوست گوسفند يک چوب لباسي آوردند و يک غربال آرد وسيله‌اي که براي غربال کردن بود اين کل پنج قلمي است که حضرت علي آورده آن هم هجده قلمي که حضرت زهرا داشته اين زندگي حضرت علي و حضرت زهراست ما مي‌گوييم ادعا مي‌کنيم مي‌خواهيم آن زندگي را داشته باشيم اول که آن زندگي‌ها نيست گفتيم نمي‌خواهد باشد يک ليستي خوانديم گفتم من رفتم از صنف لوازم خانگي فروش‌ها گفتم ليست دقيق بدهيد پايش بايستيد خيلي‌ها نوشتند شهر شما کجاست نه همه جا است من هفده قلم را خواندم يخچال پنکه لباسشويي جاروبرقي پلوپر آب ميوه گيري اتو بخار زود پز سرويس پلاستيک پتو وسايل خواب سرويس قاشق چنگال هفده قلم خوانديم شد پنج و نيم حالا اين نشد بفرماييد ده تومان وسايلش هم بي خودي نيست که بعضي از بينندگان گفتند يک بار مصرف است آن چيزي که عرض کردم و رويش تاکيد کردم اين است حق انتخاب با ماست يا منتظر باشند اگر اين هفده قلم را قبول ندارند جهيزيه‌ي حضرت زهرا هم به ما ربطي ندارد يا منتظر باشيم يخچال فريزري درست شود که دو در و از يخ سازهايي باشد تلويزيون چهل و چند اينچ مبلمان کذا ماشين لباسشويي باشد يا منتظر اين‌ها باشيم که جور نشده پس دوازده ميليون دختر و پسر بايد مجرد باشند که واقع اش اگر رسانه دست من بود اول اخبار ساعت چهارده مي‌گفتم بسم الله الرحمن الرحيم توجه «إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» (بقره/ 156) که مردم گوش بکنند بعد مي‌گفتم خبري به دست ما رسيده، در اين کشور دوازده ميليون دختر پسر وقت ازدواجشان شده و ما توجه نداريم به تبعاتش مي‌رويم سراغ معلول‌ها سراغ علت‌ها نمي‌رويم يا بايد انتخاب بکنيم ازدواج آسان را يا انتخاب بکنيم همين وضع را که تا اين جهيزيه‌هاي کذايي نباشد حاضر نيستيم من به پيام‌ها بدون کم و زياد اشاره مي‌کنم بحث دو طرفه است هر چه گفتند نقل مي‌کنيم از جمله يکي پيام داده من چهل ميليون جهيزيه تهيه کردم شما مي‌گوييد با ده ميليون با پنج ميليون من چهل ميليوني اش را تهيه کردم ولي باز رفتم خانه‌ي شوهرم شب اول نمي‌دانيد که مادر شوهرم چه زخم زبان‌هايي به من زد و نمي‌دانيد با چه خون دلي با دست خالي با قرض تهيه کردم و تازه بالاتر از شان خودم باز سرزنش کردند شب عروسي من مادر شوهرم، ايشان نوشته نمي‌خواهم بگويم همه‌ي مادر شوهرها اين طوري هستند مي‌خواهم سوال بپرسم اصلا تهيه‌ي جهيزيه با چه کسي است چه کسي بايد جهيزيه را تهيه بکند؟ يک جواب فقهي دارد يک جواب اخلاقي دارد اگر ما بخواهيم از نگاه فقهي نگاه بکنيم جهيزيه با دختر خانم نيست با پدر دختر نيست چرا؟ چون براي مرد نفقه واجب است خانم واجب النفقه است و در نفقه اين نکته‌اي که غالبا مردم غافل اند مسکن زن با شوهرش است، خوراک، پوشاکش با شوهر است وقتي مسکن با شوهر است يعني خانه‌ي خالي؟ اين خانه وسيله‌ي گرمايشي سرمايشي فرشي بالشي نمي‌خواهد؟ اسلام که گفته مسکن زن با مرد است يعني خانه‌ي لخت و خالي؟ مسکن با لوازم زندگي است فقهاي ما تصريح کردند همه‌ي مراجع امام در تحرير الوسيله بيان کردند و عَدَواتِها مسکن با لوازمش جزء نفقه‌ي زن است يعني به عهده‌ي مرد است مرد نمي‌شود خانه‌ي خالي درست بکند البته نه اين جهيزيه‌اي که امروز ما درست کرديم بخش عمده‌اي اش دکور است در خيلي از خانه‌ها تا آخر عمر جهيزيه را باز نمي‌کنند لوازم بلور چيني نه ولي در حد معقول بالاخره خانه وسيله‌ي گرمايشي سرمايشي فرشي ظرفي بالشي مي‌خواهد هزينه‌ي خورد و خوراک اين خانم با شوهرش است در چه مي‌خواهد غذا را بخورد پس امکانات اوليه نه تجملات اگر از نظر فقهي بکنيد با مرد است ولي نه نمي‌خواهيم خشکش بکنيم مي‌خواهيم اخلاقي و عرفي صحبت بکنيم در عرف ما اين طور شده پدر بزرگوار خانم گفته نه با همکاري مي‌خواهيم انجام بدهيم چه اشکال دارد آقاي داماد مهريه خرج‌هاي ديگر را مي‌دهد ما جهيزيه را تهيه مي‌کنيم اين همکاري است کار خوبي است يادتان باشد اگر خانم تهيه کرد يک کار اضافه است يک لطف و پيشکش است اگر شد پيشکش آن وقت دندان اسب پيشکشي را نمي‌شمارند اين پيام نبايد بيايد که خانم شب عروسي جهيزيه را وقتي مي‌بيند‌اي بابا قبول نداريم قرار بود مال 2015 باشد در 2014 خريده اين چيني لبش پريده يخچال دو در نيست يادت باشد که لطف کرده همکاري کرده خيلي کار خوبي هم است اوج همکاري است اتفاقا اين همکاري در زندگي حضرت علي و حضرت زهرا بوده مرد بايد جهيزيه را بياورد خانه نفقه است ولي در زندگي حضرت علي چه کسي رفت جهيزيه را خريداري کرد همه شنيدند پدر بزرگوار حضرت زهرا رفتند تهيه کردند از کجا تهيه کردند ما غافل هستيم وقتي حضرت علي مهريه‌ي حضرت زهرا را دادند همان جا دادند 500 درهم يا 480 درهم زره را فروختند ما مي‌گوييم مهريه را چه کسي داد چه کسي گرفت نه حضرت علي بلافاصله مقيد بودند رفتند زره را فروختند پيغمبر فرمودند مهريه چه زره باشد برويد بفروشيد 480 يا 500 درهم پول دادند به پيغمبر خدا که کلش حق حضرت زهراست چون مهريه است مي‌تواند ذخيره بکند بگويد مهرم است نمي‌خواهم دست بزنم چهارصد درهم مي‌گذارم بانک سودش را مي‌گيرم نمي‌خواهم بدهم ولي اين حرف را نزدند پيغمبر خدا همين مهري که داماد آورده بخشي از اين مهريه را دادند به سلمان فارسي و بعضي از اصحاب فرمودند جهيزيه‌ي حضرت زهرا را بگيريد کمک به زندگي خودشان کردند و دست حضرت علي را گرفتند چون حضرت علي گفت من هيچ چيز ندارم يک زره را داشت فروختند حضرت از حقشان گذشتند جهيزيه تهيه کردند اگر ما به اين باور رسيديم که متاسفانه باور ما نيست امروز عرف خلاف اين داريم الآن در ايران چند درصد جهيزيه به عهده‌ي مرد است؟ جاهاي کمي است بد نيست بينندگان ما را در جريان بگذارند شهرهاي جنوبي اين طوري است به همين دستور فقهي عمل مي‌کنند جهيزيه را مرد تهيه مي‌کند جزء نفقه است ولي در فرهنگ ما همين فرهنگ همکاري است ما هم يک کمکي بکنيم پيغمبر اين کار را کرده مهريه را گرفته با اين که حق حضرت زهرا بوده گفته زندگي خودشان است اين کار را کرده اگر به اين نکته توجه کرديم نمي‌آييم طلبکارانه باشيم طرف مي‌گويد چهل ميليون دادم تازه دارند به من سرکوفت مي‌زنند و زخم زبان اين را هم بگويم بسياري از جهيزيه‌هاي امروز «إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (رعد/ 11)  اين حرف‌ها را بايد بگوييم تا نخواهيم درست نمي‌شود الآن يک درصد بالايي از اين جهيزيه‌ها که تهيه مي‌شود لوازم ضروريات زندگي نيست نمي‌دانم چطور ما راضي هستيم پدر برود وام بگيرد با بهره‌ي سي چهل درصد خدا نکند تاخير داشته باشد يک پدري ده بيست ميليون سي ميليون وام مي‌گيرد براي جهيزيه براي لوازم غير ضروري گاهي اين سي ميليون را نود ميليون بايد بپردازد چرا ما راضي شديم چرا وقتي نداريم راضي نمي‌شويم به جهيزيه‌هايي که ساده است احساس مي‌کنيم هر چقدر جهيزيه مان بيشتر باشد شخصيت مان بالا مي‌رود. دوم بحث مهريه است نوشته من مهريه را گفتم 14 سکه شما راست مي‌گوييد مهريه‌ي حضرت زهرا تقريبا مي‌شود به پول امروز مي‌شود سه سکه مي‌شود ما راضي شديم به چهارده سکه پيام داده من دخترم را با چهارده سکه مهريه دادم ولي چون چهارده تا است دامادم بارها هر وقت حرفي مي‌شود مي‌گويد اين چهارده سکه ات را مي‌ريزم جلويت برو خانه‌ي پدرت مي‌گويد اگر من کرده بودم پانصد داماد جرئت نمي‌کرد چنين حرفي بزند يا بيننده‌اي پيام داده آقايان هر مدل بخواهند دختر‌ها را عذاب بدهند چهارده تا را برداريد هيچ چيز نباشد آقايان خيال شان راحت باشد واقعا در همين مثال منصفانه مي‌گوييم اگر باز هم پيامک است هفته‌ي ديگر مطرح مي‌کنيم سوال من اين است اگر دامادي که مي‌گويد چهارده سکه را مي‌ريزم جلويت اگر اين 14 سکه 1400 سکه بود اخلاق اين داماد درست مي‌شد؟ يک مرد بد اخلاق يک مردي که اخلاق ندارد واقعا چون چهارده سکه است ترمز مي‌شود برايش اگر 1400 مي‌شد ديگر حرفي نداشت؟ اگر فرض کنيم بعضي‌ها مي‌گويند اگر مهريه سنگين بود مجبور مي‌شد زندگي را ادامه بدهد واقعا ادامه‌ي زندگي به خاطر مهريه‌ي سنگين يعني يک مردي دارد به زندگي تن داده چون مي‌بيند مهريه اش سنگين است گرفتاري دارد مي‌گويد باشد مي‌سازيم اين زندگي همراه با مهر و محبت است اگر شما آمدي گفتي پانصد تا اين پسر هم دارد با دخترت زندگي مي‌کند از ترس مهريه و از ترس اجرا من سوال مي‌کنم واقعا اين زندگي با اين شکل در آن مهر و محبت است؟
شريعتي: باعث نمي‌شود آقايان حواسشان را بيشتر جمع بکنند؟
حاج آقا حسيني: حواسشان را براي چه جمع بکنند؟
شريعتي: بيشتر به زندگي باشد بداخلاقي نکنند.
حاج آقا حسيني: آدم بد اخلاق را با 1400 تا سکه مي‌شود خوش اخلاق کرد؟
شريعتي: قطعا نمي‌شود ولي مراعات مي‌کنند.
حاج آقا حسيني: پيام داده دختر خانمي گلايه کرده از پدر مادرش گفت در ازدواجم خيلي دخالت نداشتم پدر مادرم به همه چيز خيلي توجه داشتند به شغلش به مهريه به اين که ماشين داشته باشد به همه چيز توجه داشتند از يک چيز غافل بودند از اخلاق اين پسر غافل بودند بعد از مدتي من متوجه شدم اين پسر هم معتاد است هم مشروب مي‌خورد هم رفقاي بي بند و باري دارد الآن در زندگي‌ها حواس ما به کدام طرف است داستاني از حضرت حسن عليه السلام مي‌گويم کسي آمد خدمت ايشان مشورت کرد براي دخترم خواستگاراني مي‌آيد من بدهم يا ندهم خيلي تعبير قشنگي است حضرت استدلال کرده حضرت فرمود زَوِّجْها مِنْ رَجُلٍ تَقيٍّ، فَاِنَّهُ اِنْ اَحَبَّها اَکْرَمَها وَ اِنْ اَبْغَضَها لَمْ يَظْلِمْها (مکارم الاخلاق، ص 204)  دخترت را بده به مرد دين دار به خوش اخلاق همان که در روايت است اِذا جائَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دينَهُ فَزَوِّجُوهُ (وسائل الشيعه، ج‏14، ص‏51) فرمود اگر اين مردي که آمده خواستگاري اگر دين دارد يا اخلاق دارد يا دختر تو را دوست دارد احترام مي‌کند اگر روزي هم با هم مشکلي پيدا کردند چون دين دارد اخلاق دارد ظلم نمي‌کند يک آدم خوبي است اگر اخلاق و دين داشت اگر حواس ما در دين داري و اخلاق بود يا اين آدم با دختر شما زندگي خوبي دارد دلشان به هم نزديک است مشکلي ندارند احترام مي‌کند اگر هم نپسنديد مشکلي بود چون دين دارد چون از خدا مي‌ترسد چون اخلاق دارد ظلم نمي‌کند کاري نمي‌کند بگويد مهرم حلال جانم آزاد 1400 که هيچ 14000 باشد مرد بداخلاق و بي دين کاري مي‌کند که مي‌گويد مهرم حلال جانم آزاد اين بيننده نوشته پدر مادر من به همه چيز حواسشان بود به اخلاق حواسشان نبود تو را به خدا به پدر مادر‌ها بگوييد چند نفر گلايه کردند نوشتند خيلي ما ناراحت شديم از حرفي که زديد متاسف هستيم براي شما چرا شما گفتيد اگر داماد خوب پيدا شد گفتم در مشهد امام رضا خانمي آمد مردي آمد براي خواستگاري دخترم همه چيزش خوب است فقط دستش خالي است من گفتم اگر داماد خوب است حتما اين داماد خوب را از دست ندهيد من تعبيري هم داشتم که يک چيز دستي هم بدهيد چند نفر گلايه کردند من همان جا اصلاح کردم گفتم خانم‌ها شان شان خيلي بالا تر از اين است ولي واقعش از بس دختر خانم‌ها خوب هستند از بس پسر خوب کم پيدا مي‌شود واقعا روي حرفم هستم صادقانه از خانواده‌ها تقاضا مي‌کنم حرف دين است حديث امام جواد را خوانديم گفت خواستگارهايي مي‌آيند در حد ما نيستند طرف رئيس است شخصيتي دارد پولدار کارخانه دار است يک داماد آسمان جل آمده به امام جواد گفت دخترم را بدهم يا نه حضرت فرمود اگر اخلاق و دينش درست است بده اگر ندهي در زمين فساد کبير ايجاد مي‌شود  إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتنَةٌ في الأَرضِ و فَسادٌ كَبيرٌ (وسائل الشيعه، ج‏14، ص‏51) همان تبعاتي که امروز در جامعه مي‌بينيم نشستيم مي‌گوييم اخلاقش خوب است تحقيق کرديم دينش اخلاقش پس مشکل چيست به ما نمي‌خورد چه چيزش؟ ما پول دار هستيم شخصيت مقامي داريم حرف من اين است تقاضا مي‌کنم اگر مي‌خواهيم فساد کبير از جامعه برود تقريبا روزي نيست در کوچه بازار بگويند در مورد مسائل اخلاقي و فساد صحبت بکنيد من چه بگويم؟ ريشه اش کجاست شما چند تا دختر خودت در خانه داري چند تا پسر در خانه داري مگر مي‌شود بگوييم شما پاک باشيد همه تان يوسف باشيد حضرت زهرا باشيد در عين حال که عبارت را اصلاح مي‌کنم نمي‌خواهم به دختر‌ها جسارت بکنم واقعا پسر خوب کم است اگر پسر خوب آمد حتما بدهيد ما گفتيم جهيزيه‌ي ساده مهريه‌ي کم و سوم مراسم ساده گفتيم حضرت علي چيزي نداشت پيغمبر فرمودند مستحب است در عروسي وليمه‌اي داده شود إِنَّهُ لا بُدَّ لِلْعَرُوسِ مِنْ وَلِيمَةٍ  (كشف الغمه، ج 1، ص 365) حضرت علي فرمودند دست من خالي است سعد بن عباده گفت من باني مي‌شوم گوسفند اصحاب گفتند ما لوازم را باني مي‌شويم تالارش در مسجد بود يک عده براي هزينه سفره باني شدند تالار هم مسجد مراسم گرفتند الآن عده‌اي که جرئت نمي‌کنند نزديک بروند مي‌گويند خرج تالار مهماني را چه کار کنيم سوال کردند پرسيدند مگر مي‌شود در مسجد سوالم اين است چطور عزاي ما مي‌تواند در مسجد باشد جشن ما نمي‌تواند باشد سوال کردم از مراجع استفتاء کردم چه اشکال دارد البته شئون را بايد رعايت کرد در مسجد جاي کارهايي که در تالارها مي‌شود نيست در ايران از صبح تا شب هزاران مجالس عزا در مساجد است جشن ما را نبايد در مسجد بگيريد.
شريعتي: آن عرف شده.
حاج آقا حسيني: چرا اين را عرف نکنيم ما برويم پول تالاري را بدهيم سوال من اين است در جامعه خودمان را گرفتار کرديم اين چه کلاسي ضرورتي دارد اين پدر برود قرض بکند سود سي درصد سي و پنج درصد تا سال‌ها بخواهد قسطش را بدهد که هزار نفر را جمع کرده در تالار يک ساعت دور هم جمع شدند يک غذا خوردند اگر ايراد نگيرند سه جور بود يک جور بيشتر به ما نرسيد جز اين که فردا گير بدهند چه مي‌شود؟ کسي دارد مهماني بدهد اما اين چه مهماني است من بيايم هزار نفر را الزاما با قرض دعوت بکنم اين در فرهنگ‌هاي غلط است اين که عرض کردم فرهنگ سازي شود همين است کي بايد اين فرهنگ درست شود از کجا اسلامي شود اگر در مراسم من فقط بستگان درجه يک ام باشد اشکالي دارد؟ من هزار نفر را دعوت بکنم حداقل نفري پنجاه هزار تومان از ورودي تالارها خبر دارم من ده سال قسط پنجاه ميليون را صد ميليون بدهم که يک ساعت تازه رفقا به سر من منت گذاشتند کارت مي‌دهم دعوت مي‌کنم منت مي‌گذارند ما آمديم عروسي شما شام بخورند فردا گلايه بکنند زندگي‌ها را به هم زديم البته من ديدم در مقابل پيام‌هاي خيلي خوب هم داشتيم يک کسي نوشته من هزينه‌ي تالار و مراسم را توافق کرديم ديدم پنجاه شصت ميليون براي چه بدهيم آمديم اندوخته‌اي کرديم خانه‌اي براي فرزندمان براي عروس داماد جشن فاميلي کوچک گرفتيم مهماني درجه يک کسي نوشته يک سفر زيارتي به جاي تالار چه اشکالي دارد؟ ما خودمان فکر مي‌کنيم زشت است اگر پانصد تا دعوت نکنيم و تالار نگيريم جواب بقيه را چه بدهيم بحث اشتغال را هم عرض مي‌کنيم ما سه تاي اول را فرض کنيم که حل کرديم يعني جهيزيه هفده قلم باشد جهيزيه‌ي حضرت زهرا مهر را هم باور کرديم شخصيت نمي‌آورد راضي شديم به شخص کم البته مهر و جهيزيه با هم يک طرفه نباشد داماد‌ها بگويند عجب حرفي بزنند مهر کم اما جهيزيه پنجاه ميليون کمتر نه اين بي انصافي است خيلي‌ها نوشتند شما همه‌ي مسائل را حل کرديد بحث اشتغال چه مي‌شود کجا برويم زندگي کنيم ما سه دسته اشتغال را قبول داريم خانم‌هايي هستند پزشک هستند خانم‌هايي هستند معلم هستند خانم‌هايي هستند مديران مدارس هستند خدا خيرشان بدهد ما تشکر هم مي‌کنيم خانم‌هايي هستند سرپرست خانواده اند خودشان به خاطر اين که سرپرستشان معلول است بيمار است گرفتار است مجبور هستند کار بکنند اين‌ها را بايد دولت انجام بدهد الآن در اروپا اگر يک مردي معلول باشد سرقفلي زندگي است از بس کمک مي‌کنند به اين خانواده ولي کاري به اين‌ها نداريم اين‌ها درست است برود اين خانم به خاطر اين که بد سرپرست است يا خودش سرپرست است از اين‌ها بگذريم مي‌رويم سراغ موارد ديگر شغلي است مرد هم مي‌تواند انجام بدهد خانم هم سرپرست خانواده نيست سوال من اين است خيلي منصفانه من از خانم هاش شاغل سوال مي‌کنم الآن چقدر خانم به شغل‌هاي غير ضروري اشتغال دارند يک فروشنده است يک جايي کارمند است که همه مي‌توانند انجام بدهند بفرماييد دو ميليون سه ميليون آيا سه ميليون جوان بي کار باشد بهتر است يا سه ميليون خانم‌ها شاغل باشند مثال خيلي ساده مي‌زنم اين آمار خيلي دور نيست آموزش و پرورش اعلام کرد ما پنج هزار نيرو مي‌خواهيم بيست برابرش آقايان رفتند ثبت نام کردند صد هزار نفر از آقايان رفتند ثبت نام کردند تازه اين مدرک تحصيلي مي‌خواهد فردا دولت اعلام بکند مثلا فلان کارخانه هزار کارگر مي‌خواهيد باور کنيد يک ميليون ثبت نام مي‌کنند منصفانه بگوييد آيا دو ميليون سه ميليون خانم‌ها شاغل باشند يا نه اين جوان برود سر شغل هم زندگي خودش هم ازدواجش هم خانواده‌اي را تحت پوشش قرار مي‌دهد يک کسي نوشته من رفتم خواستگاري پسرم بي کار بود خانم شاغل بود ما جاها را جا به جا کرديم رفتم خواستگاري خانم دختر شاغل است پسر من بيکار بود رفتيم خواستگاري گفتيم توکلت علي الله خدا بزرگ است عروس خانم قبول نکرد گفتيم چرا پسر به اين خوبي گفته من کار کنم تو بخوري؟ راست مي‌گويد پس چه کار بايد کرد شما برو سر کار اين جوان هم مجرد شما شدي سي و پنج ساله جوان هم سي و هشت ساله همان طور ادامه بدهيم شما اين شغل را بده به اين حاضر هم نيست مي‌گويد من کار کنم تو بخوري؟ من مي‌گويم منصفانه اين را جواب بدهيد بعضي‌ها نوشتند ما دنبال شغل نمي‌خواهيم برويم ولي تا کي به شوهران التماس بکنيم به خاطر اين که من قدرت خريد روسري ندارم اگر هزار تومان پول از شوهرم بخواهم مثل اين که جانش به لب بيايد‌اي کاش شاغل بودم قبول دارم آدم‌هاي بي انصاف هم است يک روايت مي‌خوانم اين را به مردهايي مي‌گويم که با خانم هايشان اين طور رفتار مي‌کنند مَلعونٌ مَلعونٌ مَن ضَيَّعَ مَن يَعُولُ (کافي، ج4، ص 12) لعنت خدا لعنت خدا به مردي که آن‌هايي که واجب النفقه اش هستند عيالش خانواده اش را گرفتار مي‌کند ضايع مي‌کند نگران مي‌کند پول نمي‌دهد به آن‌ها ما فرهنگ را بايد اصلاح بکنيم پيغمبر فرمودند بگويم بهترين مرد کيست آن است که وادار نکند همسرش دست نيازش پيش ديگري دراز شود بدترين مرد آن است که کاري بکند همسرش دستش دراز باشد اين‌ها واجب النفقه‌ي شوهرشان هستند دختر تا وقتي که ازدواج نکرده در خانه است هزينه اش با پدرش است ما واجب النفقه‌ها را گفتيم از مسائل مورد غفلت است ما چهار گروه واجب النفقه داريم فقط همسر را مي‌دانيم که آن را هم درست عمل نمي‌کنيم پول يک روسري مي‌خواهد نمي‌دهيم همسر واجب النفقه است اولاد هم واجب النفقه است پدر بزرگوار اولادت حتي ازدواج هم بکند اگر نياز مالي دارد و شما مي‌تواني نيازش را برطرف بکني باز واجب النفقه‌ي شماست براي اين هم عذر و بهانه نمي‌شود بعضي از بيننده‌ها پيام دادند البته نمي‌دانم جدي است شوخي است نوشتند ما اگر دو ميليون سه ميليون زن شاغل هستيم جاي پسر‌ها را نگرفتيم اين شايستگي‌هاي ماست پسر‌ها هم بروند براي خودشان شايستگي ايجاد بکنند من نمي‌دانم چقدر جدي است فقط تقاضا مي‌کنم يک آمار ببينند از جوان‌هاي بيکاري که مدرکشان ليسانس است فوق ليسانس و دکتراست اين کم لطفي است بگوييم آن‌ها شايستگي ندارند ما ليسانس فوق ليسانس فراوان زياد داريم پس يا راضي باشيم دوازده ميليون همين طور ادامه پيدا بکند يا به ازدواج ساده و آسان رسيدگي بکنيم.
شريعتي: خيلي ممنون نکات خوبي شنيديم به قرارمان نمي‌رسيم صفحه 591 را خود بينندگان قرائت بکنند ما بحثمان را با حاج آقا ادامه مي‌دهيم. من اين کتاب را هم معرفي مي‌کنيم با توجه به اين که در آستانه‌ي ماه محرم هستيم کتاب باز خواني تاريخ کربلا چهارده مجلس عاشورايي سلسله مباحث برنامه‌ي سمت خداست که به قلم حاج آقاي حسيني قمي عزيزماست بسيار کتاب خوبيست کتاب جامعي است براي بهره بردن از تاريخ عاشورا و عبرت گرفتن از آن
حاج آقا حسيني: من دو سه مورد ديگر از پيامک‌ها اشاره مي‌کنم خانم‌هاي زيادي نوشتند ما درسي که خوانديم زحمتي که کشيديم نمي‌توانيم قبول کنيم زحمت چندين ساله مان هيچ ثمري نداشته باشد شما مي‌گوييد اشتغال را بدهيم به آقايان براي چه درس خوانديم درس‌ها دو نوع است يک وقت درس‌هايي است که همان بخش اشتغالات خوب است ولي باز خيلي‌ها پيامک دادند ما بايد فرهنگ‌ها را اصلاح بکنيم صادقانه مي‌گويم منصفانه اگر نقدي به کلام من است بنويسند عينش را مي‌خوانم هفته‌ي بعد خيلي‌ها نوشتند ما چه کنيم با مسئله‌ي تحصيل دختران نوشتند دختران ما اصرار بر تحصيل دارند فرهنگي شده دختر حتما درس بخواند در چه رشته‌اي درس بخواند در رشته‌اي که در طول چهار سالي که مي‌رود از اين رشته متنفر است بدش مي‌آيد مي‌گوييم پس براي چه مي‌روي مي‌گويد چاره‌اي ندارم مدرک را مي‌خواهم داشته باشم حتما ليسانس الآن کم داريم دختر خانم‌هايي که دارند درس مي‌خوانند حتي در پسر‌ها هم است دارند درس مي‌خوانند در رشته‌هايي که هيچ علاقه ندارند مخصوصا در دانشگاه‌هاي غير دولتي باز همان جريان است پدر گرفتار بازنشسته‌ي حقوق بگير برود با وام سي درصد سود شهريه‌ي دانشگاه را بدهد بعد دختر خانم که ليسانس گرفت مي‌گوييم از اين تحصيلاتت چه بلدي مي‌گويد اسم آن درس را نياور که من ناراحت مي‌شوم مي‌گويد اسم سال‌هاي تحصيل را نياور اين را خودمان بايد اصلاح بکنيم چه کسي گفته الزاما دختر خانم حتما ليسانس داشته باشد در رشته‌اي که از آن تنفر دارد الآن بپرسيد مي‌تواني دو صفحه بنويسي در مورد درس‌ها ما کار را از آن طرف خراب کرديم اصل درس خواندن را در هر رشته‌اي به هر زحمتي يک اصل معرفي کرديم حالا که درس را خوانده مي‌گويد حتما بايد اشتغال داشته باشم.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.