اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

94-06-10-حجت الاسلام و المسلمين حسيني قمي- سيره حضرت علي عليه السلام

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيره عملي حضرت علي عليه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني
تاريخ پخش: 10-06-94

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين سلام عرض مي‌کنم خدمت شما آرزو مي‌کنم در هر کجا هستيد تنتان سالم باشد و قلبتان سليم به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد خوشحاليم در اين لحظات از تهران پايتخت کشور عشق و ايمان برنامه‌ي سمت خدا را با احترام تقديم نگاه آسماني شما مي‌کنيم حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله و برکاته عرض سلام و ارادت و اخلاص خدمت همه‌ي بينندگان مثل هميشه تقاضا مي‌کنيم مختصر عرض ارادت ام را بپذيرند تک تک پيام‌هاي عزيزان را خوانديم در برنامه‌ي هفته‌ي گذشته با حاج آقاي ماندگاري در حرم امام رضا عليه السلام داشتيم پيام‌ها بسيار بسيار زيبا بود ان شاء الله به تک تک پيام‌ها اشاره خواهيم کرد.
شريعتي: بحث ما در ذيل سيره‌ي تربيتي امام علي عليه السلام و بحث دعا در نهج البلاغه است.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم يکي از مباحث مهم در نهج البلاغه دعا در نهج البلاغه است من در حد يک اشاره مي‌گويم اگر چند جلسه هم وارد اين بحث شويم باز اشاره است تنها پيشنهاد مي‌کنم به عزيزاني که مي‌خواهند اين بحث را مفصل پيگيري بکنند در نهج البلاغه دو کلمه‌ي دعا و يک واژه‌ي اللهم را جستجو بکنند ده‌ها مورد است بدون مبالغه عرض مي‌کنم در حد يک رساله‌ي کارشناسي است اگر کسي بخواهد تمام اين موارد نهج البلاغه را بررسي بکند خيلي از عزيزان سوال مي‌کنند موضوعاتي بگوييد براي مباحث کارشناسي ارشد يکي از موضوعات همين است دعا در نهج البلاغه در نگاه حضرت علي همان طور که بحث قسم‌هاي نهج البلاغه را اشاره کرديم بيش از صد قسم بود ما در يک جلسه گفتيم نگراني‌هاي حضرت علي در نهج البلاغه فراوان بود ما در دو جلسه گفتيم اين را هم اشاره‌اي مي‌کنيم حضرت به سه چهار موضوع پرداختند يکي آداب دعا چطور بايد دعا کنيم موانع استجابت دعا چيست سوم دعاهاي خود اميرمومنان خيلي بحث زيبايي است دعاي حضرت هنگام نبرد وقتي در برابر دشمن قرار مي‌گرفتند چطور دعا مي‌کردند دعايي که حضرت زياد مي‌خواندند به تعبير سيد رضي يَدعُ بِهِ کَثِيرًا حتما همه‌ي ما دوست داريم بدانيم حضرت علي چه دعايي را زياد مي‌خواندند دعا در طلب باران چندين مورد است دعا در طلب هدايت از خدا طلب هدايت مي‌کنند دعا در طلب غنا اللّهُمَّ اِني اَعُوذَ بِکَ مِنَ الفَاقَة دعاي سفر فراوان است اين بحث بسيار گسترده است يک اشاره‌اي داريم که عزيزان بدانند يکي از سيره‌هاي تربيتي حضرت علي سلام الله عليه در قالب دعاست فقط من اشاره‌اي مي‌کنم چون گفتم شايد عزيزان بخواهند نمونه‌هايي را بگويم کلي نباشد مثلا دعا در هنگام نبرد خيلي زيباست و خيلي پيام دارد اين نهج البلاغه در بخش خطبه‌ها خطبه‌ي 206 است در هنگام نبرد با شاميان با معاويه و يارانش در جنگ صفين شنيدم که عده‌اي از يارانشان دشنام مي‌دهند به اموي‌ها به شامي‌ها وَ قَدْ سَمِعَ قَوْماً مِنْ اَصْحابِهِ يَسُبُّونَ اَهْلَ الشّامِ اَيّامَ حَرْبِهِمْ بِصِفّينَ (نهج البلاغه، خطبه 206) دشنام مي‌دهند حضرت فرمودند اِنّى اَكْرَهُ لَكُمْ اَنْ تَكُونُوا سَبّابينَ دوست ندارم حتي به دشمن دشنام بگويم خيلي جالب است عمر بن حمق خزاعي که از ياران حضرت بود آمد خدمت حضرت گفت چشم ديگر نمي‌گوييم خيلي جمله‌ي لطيفي است اين قدر لطيف است آدم دوست دارد بعضي از عبارت‌ها را بهانه‌اي پيدا کند بخواند عمر بن حمق که از ياران و از حواريون حضرت اند چهار نفر جزء حواريون حضرت اند يکي اش اين بزرگوار است بعدا به دست معاويه به شهادت رسيد وقتي حضرت فرمود دوست ندارم حتي به دشمنتان دشنام بگوييد آمد خدمت حضرت گفت چشمA  نَتَاَدَّب بِاَدَبِک ما را ادب کردي ما ادب پذير هستيم موعظه‌ي شما را پذيرفتيم و به ادب شما ادب مي‌شويم چقدر زيباست اين طوري تسليم امام باشد ما ديگر حتي به دشمن هم دشنام نمي‌دهيم پس چه بگوييم در جنگ بالاخره مي‌خواهيم دعايي شعاري سر و صدايي فريادي داشته باشيم حضرت فرمود اين طوري دعا کنيد يکي از دعاهاي حضرت هنگام نبرد است ياد اصحاب دادند اللّهُمَّ احْقِنْ دِماءَنا وَ دِماءَهُمْ، وَ اَصْلِحْ ذاتَ بَيْنِنا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلالَتِهِمْ حَتّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ باور کنيد اگر در نهج البلاغه نبود جز همين يک جمله براي ادب ما کافي بود حيف که ما ادب پذير نيستيم عمر بن حمق ادب شد گفت ما پذيرفتيم حضرت مي‌گويد به دشمن دشنام ندهيد ما به دوستمان دشنام مي‌دهيم ما چقدر درگيري‌ها بداخلاقي‌ها در جامعه داريم چقدر ناهنجاري‌ها وجود دارد سر سفره‌ي اميرمومنان سلام الله عليه هستيم آمار را در رسانه مي‌شنويم مثلا در يک سال پانصد هزار مورد درگيري فقط ثبت شده چون مراجعه کردند به پزشکي قانوني يعني به جايي رسيده که يک سندي گواهي بگيرند که زده چشمش را سياه کرده دستش را شکسته مجبور مي‌شوند بروند پزشکي قانوني گواهي بگيرند آن جايي که بين خودشان بوده و به هيچ جا نرسيده هيچ آن جايي که در خانه‌ها و خانواده‌ها بوده هيچ جامعه‌ي ما نياز به ادب دارد من خودم مي‌گويم عمر بن حمق شهيد است حواري اميرمومنان است گفت چشم ما ادب شديم ما هم صادقانه به اميرمومنان بگوييم ما ادب شديم به دشمن مي‌گويد دشنام ندهيد شما در بحث‌هاي خانوادگي يک مثالش اجتماعي سياسي هم مثالش است جناح مخالف مان را به کمتر از کفرش راضي نمي‌شويم مخالف ماست جناح ما در خط ما نيست بايد اشکال ندارد در کشور جناح‌ها آن‌هايي که نظام را قبول دارند آزاد هستند چرا شما با هم کنار نمي‌آييد چرا اين قدر پرده دري و آبروريزي مي‌کنيد آدم بعضي وقت‌ها عباراتي را از اين جناح به آن جناح مي‌خواند خجالت مي‌کشد ما بايد جواب بدهيم خيلي بد است منحصر هم نيست به مباحث جناحي در خانوادگي در جامعه هم هست آدم اگر نخواند راحت تر است اگر نخواند مي‌گويد هيچ چيز از اخبار سياسي به قول حاج آقاي قرائتي مي‌فرمود من هيچ وقت اخباري تلويزيوني نمي‌بينم ايشان از يک جاي ديگر با خبر مي‌شود آدم نخواند نمي‌شود بالاخره بايد مطلع باشد وقتي هم مي‌خواند بد اخلاقي‌ها را آدم مي‌بيند. معاويه عمر و عاص سپاه معاويه وسط جنگ حضرت فرمود من کراهت دارم عمر بن حمق گفت چشم خدايا به ما توفيقي بده که ما به ادب اميرمومنان ادب شويم به لشکر دشمن چه دعا کنيم؟ در حق دشمن چه دعا کنيم؟ اللّهُمَّ احْقِنْ دِماءَنا وَ دِماءَهُمْ، خدايا خون ما و خون دشمنان ما را حفظ بکن وَ اَصْلِحْ ذاتَ بَيْنِنا وَ بَيْنِهِمْ خدايا بين ما و دشمن را به صلح ختم کن نه خون ما بريزد نه خون دشمن ما وهدهم من ضلالتهم چطوري صلح شود آن‌ها را هدايت بکن معاويه و عمر و عاص حسابش جداست اما سياهي لشکري که آمدند خبر تقصيري ندارند عموم مردم خبري ندارند خدايا هدايتشان کن وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلالَتِهِمْ حَتّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ هر کس حق را نمي‌شناسد بشناسد هر کس از راه هدايت فاصله گرفته برگردد من عذر مي‌خواهم گاهي مي‌گويند صحبت‌هاي ايشان تکرار است خودم متوجه هستم ولي شرمنده ام چه کار کنيم همين يک جمله را بخوانيم سريع برويم چه مي‌خواهد در جامعه‌ي ما بيفتد اگر نبود در نهج البلاغه همين يک جمله جا داشت هر روز نهج البلاغه را بخوانيم حضرت در حق دشمن اين طوري سفارش مي‌کند اميرمومنان اين خطبه‌ي 171 است در جنگ صفين است خيلي زيباست اَللَّهُمَّ رَبَّ اَلسَّقْفِ اَلْمَرْفُوعِ خدايا إِنْ أَظْهَرْتَنَا عَلَى عَدُوِّنَا فَجَنِّبْنَا اَلْبَغْيَ وَ سَدِّدْنَا لِلْحَقِّ وَ إِنْ أَظْهَرْتَهُمْ عَلَيْنَا فَارْزُقْنَا اَلشَّهَادَةَ وَ اِعْصِمْنَا مِنَ اَلْفِتْنَةِ الدعوة للقتال أَيْنَ اَلْمَانِعُ لِلذِّمَارِ وَ اَلْغَائِرُ عِنْدَ نُزُولِ اَلْحَقَائِقِ مِنْ أَهْلِ اَلْحِفَاظِ اَلْعَارُ وَرَاءَكُمْ وَ اَلْجَنَّةُ أَمَامَكُمْ اگر در اين جنگ ما بر دشمن غالب شديم خدايا ما را از ظلم به دشمن دور بکن به دشمن ظلم نکنيم آن وقت حضرت راضي است ما به دوستمان ظلم کنيم؟ به برادر به همسر؟ پدر به فرزند فرزندان به پدر مادر. ما فقط به حق بچسبيم جنگ است نبرد است ولي دنبال حق باشيم وَ إِنْ أَظْهَرْتَهُمْ عَلَيْنَا ممکن است آن‌ها غالب شوند شهادت را نصيب ما بکن و ما را از اين آزمون سخت پيروز بيرون بياور آيت الله بهجت مي‌فرمودند از نهج البلاغه‌ي اميرمومنان وقتي مي‌خوانيد ديگر مردم پاي منبر شما نيستند مکرر مي‌فرمودند مردم پاي منبر حضرت امير است فرض کنيم در کوفه بوديم پاي منبر حضرت به ما مي‌فرمود با دشمن مراعات کن دشنام نده بر دشمن غالب شدي ظلم نکن اين امير راضي است ما در جامعه مان خانواده هايمان ظلم کنيم خيلي من به عجله گفتم بخش دعاهاي حضرت هنگام نبرد دعاهايي که زياد مي‌خواندند در طلب هدايت در طلب غنا در باران در سفر آداب دعا موانع استجابت دعا واقعا در حد رساله است اگر کسي همه موارد را جستجو بکند اين نامه‌ي سي و يکم است که نامه به امام مجتبي سلام الله عليه است سي بخش است اين نامه در بخش هجدهم وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلَّذِي بِيَدِهِ خَزَائِنُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ پسرم حسن جان بدان ادعا خدايي که مالک آسمان و زمين است به تو اجازه داده بيايي در خانه اش بالاتر فرمان داده قَدْ أَذِنَ لَكَ فِي اَلدُّعَاءِ وَ تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ وَ أَمَرَكَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ لِيَرْحَمَكَ وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ وَ لَمْ يُلْجِئْكَ إِلَى مَنْ يَشْفَعُ لَكَ إِلَيْهِ وَ لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ اَلتَّوْبَةِ وَ لَمْ يُعَاجِلْكَ بِالنِّقْمَةِ وَ لَمْ يُعَيِّرْكَ بِالْإِنَابَةِ وَ لَمْ يَفْضَحْكَ حَيْثُ اَلْفَضِيحَةُ بِكَ أَوْلَى وَ لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ اَلْإِنَابَةِ وَ لَمْ يُنَاقِشْكَ بِالْجَرِيمَةِ وَ لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ اَلرَّحْمَةِ بَلْ جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ اَلذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْراً وَ فَتَحَ لَكَ بَابَ اَلْمَتَابِ وَ بَابَ اَلاِسْتِعْتَابِA  فرمان داده تَكَفَّلَ لَكَ بِالْإِجَابَةِ خودش ضمانت کرده که من جوابت را خواهم داد أَنْ تَسْأَلَهُ لِيُعْطِيَكَ وَ تَسْتَرْحِمَهُ به تو گفته بيا از من طلب رحمت کنم تا رحمت من شامل حال تو شود مَنْ يَحْجُبُكَ عَنْهُ هيچ حجابي بين خداوند و بندگانش نيست ديده ايد بعضي‌ها مي‌گويند اول بايد بروي سراغ شيخ و پير نه مستقيم بيا در خانه‌ي من وَ لَمْ يَجْعَلْ بَيْنَكَ وَ حتي شفيعي بدون اذن پروردگار نيست بحث شفاعت مسلم است اما قرآن مي‌فرمايد اين‌ها شفيعاني هستند به اذن پروردگار اين‌ها وسيله‌ي تقرب اند داستان حضرت يوسف را ملاحظه کنيد وقتي برادران آمدند گفتند «قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ‌ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ» (يوسف/ 97) گاهي گناه انسان آن قدر سنگين است بايد با يک واسطه‌اي برود اين واسطه هم در رديف پروردگار است مي‌خواهد ما را به خدا نزديک بکند مستقيم هم مي‌شود رفت در خانه‌ي خدا برادران يوسف مستقيم هم مي‌توانستند بروند گاهي گناه سنگين است آبرومندي وجاهتي داشته باشد لَمْ يَمْنَعْكَ إِنْ أَسَأْتَ مِنَ اَلتَّوْبَةِ اگر گناه کردي از توبه مانعت نشده فوري عذابت نکرده ما فوري عذاب مي‌کنيم خدا فوري عذاب نمي‌کند به بعضي‌ها مي‌روي التماس مي‌کني مي‌گويد التماس نکن ديگر فايده‌اي ندارد من از تو نمي‌گذرم بيخود هم التماس نکن نه بياييد در خانه اش التماس کنيد نمي‌گويد چرا آمديد خيلي جاها بايد خدا ما را رسوا مي‌کرد حق ما رسوايي بود خودمان هم مي‌فهميم گاهي آن قدر کار زشت مي‌کنيم مي‌گوييم خدايا خداييش خدا بايد ما را رسوا مي‌کرد خودمان داوري مي‌کنيم که خدايا انسان وجدانش را قاضي قرار بدهد مي‌گويد خدايا مي‌دانم اين گناه از آن گناهان بود اين جا اگر ما را رسوا مي‌کردي حق ما بود ولي خدا اين کار را نکرد لَمْ يُشَدِّدْ عَلَيْكَ فِي قَبُولِ اَلْإِنَابَةِ سخت گيري نکرده براي پذيرش توبه در جرايم موشکافي نکرده تمام اين‌ها به عکس زندگي‌هاي ما است خدا نکند کسي به ما بدي بکند بعد بخواهد طلب توبه عذرخواهي بکند پدرش را در مي‌آوريم ما غيبتت را کرديم حلال کن نه نه اول بگو چه گفتي اين که بدتر مي‌شود خدا موشکافي نمي‌کند لَمْ يُؤْيِسْكَ مِنَ اَلرَّحْمَةِ نا اميدت نکرده از رحمت اين‌ها تک تکش بيان دارد يک جلسه‌اي گفتم اميرمومنان فرمود سرزنش نکرده ما سرزنش مي‌کنيم چقدر اين حديث زيباست هشدار است خدا بايد ما را سرزنش بکند اگر بناست کسي سرزنش بکند ما مخالفت پروردگار را کرديم خدا بايد ما را سرزنش بکند خدا سرزنش نکرده به بندگانش هم گفته سرزنش نکنيد وقتي گفتم اين حديث را من تابلو کردم زدم بالاي سرم در کتابخانه از ترسم مي‌ترسم مَنّ عَيَّرَ مُؤّمِناً بِشَيْءٍ لَمْ يَمُتْ حَتَي يَرْتَکِبَهُA  (مستدرک الوسائل، ج 9، ص 111) اگر کسي را سرزنش کني نمي‌ميري تا خودت گرفتار گناه مي‌شوي بلوتوث درست نکن خبر را منعکس نکن خوشحال نباش از ته دل که پرونده‌ي فلاني رو شد خوشحال نباش فلاني را بردند گرفتند کمک نکن به آبرو ريزي ديگران بحث کافر نيست هر کس مومني را سرزنش بکند به خاطر گناهي که کرده نمي‌ميري تا خودت گرفتار آن گناه مي‌شوي دعايي دارد امام صادق عليه السلام عجيب است يا مَنْ اعْصِيهِ فَيَسْتُرُ عَلَيَّ وَ يَغْضِبُ لِي انْ عُيِّرْتُ بِمَعْصِيَتِهِ (دعاي ماه رمضان) عليه‌اي خدايي که من وقتي گناه تو را مي‌کنم من را مي‌پوشاني اين جمله اش عجيب است اگر کسي من را سرزنش بکند خدا غضب مي‌کند من گناه خدا کردم من معصيت خدا کردم خدا خودش مي‌پوشاند کسي من را سرزنش بکند خدا غضب مي‌کند به او که چرا ديگري من را سرزنش کرد اشتباه نشود امر به معروف نهي از منکر جاي خودش مال دلسوزي است سرزنش مال دل خنک شدن است کيف کرديم فلاني آبرويش رفت جَعَلَ نُزُوعَكَ عَنِ اَلذَّنْبِ حَسَنَةً وَ حَسَبَ سَيِّئَتَكَ وَاحِدَةً وَ حَسَبَ حَسَنَتَكَ عَشْراً اگر از گناه فاصله گرفتي مي‌شود حسنه خوبي کني ده تا گناه کني يکي حساب مي‌شود خدا باب عذرخواهي را برايت باز کرده مفصل است تا بعد حضرت مي‌رسد به بحث بعد از دعا که اگر خدا اجازه داده ما دعا بکنيم خزائن آسمان زمين مال ماست چرا دعاهاي ما گاهي مستجاب نمي‌شود حضرت اشاره کرده.
شريعتي: چه بحث دشنام چه سرزنش يک وقت‌هايي احساس مي‌کنيم حساب فضاهاي مجازي جداي از دنياي واقعي ماست اين خبر را از اين جا کپي کني براي اين و آن بفرستي اين روايت آن جا هم حقيقت دارد خدا کند حواس ما جمع باشد و مراقب باشيم نکات خيلي خوبي شنيديم خيلي ممنون خدا کند همه‌ي ما ادب شويم به آن آداب و ادبي که اميرالمومنين به ما ياد دادند به برکت اين آيه‌هاي نوراني که تا لحظاتي ديگر مشرف خواهيم شد صفحه‌ي 556 قرار امروز ماست آيات ابتدايي سوره‌ي مبارکه‌ي تغابن.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سورة التغابن
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـنِ الرَّ‌حِيمِ
يُسَبِّحُ لِلَّـهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ‌ ?1? هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنكُمْ كَافِرٌ‌ وَمِنكُم مُّؤْمِنٌ وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ‌ ?2? خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَ‌كُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَ‌كُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ‌ ?3? يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَيَعْلَمُ مَا تُسِرُّ‌ونَ وَمَا تُعْلِنُونَ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ‌ ?4? أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا مِن قَبْلُ فَذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِ‌هِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ?5? ذَلِكَ بِأَنَّهُ كَانَت تَّأْتِيهِمْ رُ‌سُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالُوا أَبَشَرٌ‌ يَهْدُونَنَا فَكَفَرُ‌وا وَتَوَلَّوا وَّاسْتَغْنَى اللَّـهُ وَاللَّـهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ?6? زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَ‌بِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرٌ‌ ?7? فَآمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَ‌سُولِهِ وَالنُّورِ‌ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ‌ ?8? يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّـهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ‌ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِ‌ي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ‌ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ?9?
ترجمه:
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، خدا را [به پاک بودن از هر عيب و نقصي] مي ستايند. فرمانروايي ويژه اوست، همه ستايش ها مخصوص اوست، و او بر هر کاري تواناست. (?) اوست که شما را آفريد؛ گروهي از شما کافرند، و برخي مؤمن، و خدا به آنچه انجام مي دهيد، بيناست. (?) آسمان ها و زمين را به حق آفريد، و شما را صورت گري کرد و صورت هايتان را نيکو آراست، و بازگشت به سوي اوست. (?) آنچه را که در آسمان ها و زمين است مي داند، و [نيز] آنچه را پنهان مي کنيد و آنچه را آشکار مي نماييد، مي داند و خدا به نيّات و اسرار سينه ها داناست. (?) آيا خبر کساني که پيش از اين کافر شدند، پس عقوبت کفرشان را چشيدند و براي آنان عذابي دردناک است، به شما نرسيده است؟ (?) آن [عقوبت و عذاب دردناک] به سبب آن است که پيامبرانشان همواره دلايل روشن براي آنان آوردند، ولي گفتند: آيا بشر [ي مانند خودمان] ما را راهنمايي مي کنند؟! پس کافر شدند و [از حق] روي گرداندند و خدا [از ايمان و طاعتشان] اظهار بي نيازي کرد، و خدا بي نياز و ستوده است. (?) کافران پنداشتند [که پس از مرگ] هرگز برانگيخته نخواهند شد. بگو: آري سوگند به پروردگارم مسلماً برانگيخته خواهيد شد، سپس شما را به آنچه انجام داده ايد، خبر خواهند داد، و اين بر خدا آسان است. (?) پس به خدا و پيامبرش و نوري که نازل کرديم، ايمان آوريد و خدا به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است. (?) [بي ترديد برانگيخته مي شويد در] روزي که شما را در روز اجتماع [که روز قيامت است] جمع مي کند، آن روز، روز غبن و خسارت است؛ و هرکس به خدا ايمان بياورد و کار شايسته انجام دهد، خدا گناهانش را از او محو مي کند، و او را به بهشت هايي که از زيرِ [درختانِ] آن نهرها جاري است، درمي آورد، در آنها جاودانه و هميشگي اند. اين است کاميابي بزرگ. (?)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: مي‌توانيد به سامانه‌ي 100088008 عدد 8 را ارسال بکنيد دوستان خوب ما در مشهد به نيابت از شما زيارت بکنند دوستاني که قصد تشرف دارند هم مي‌توانند ثبت نام بکنند و به نيابت از ديگر دوستان زيارت انجام دهند اتفاق بسيار مبارکي است در آستانه‌ي ايام زيارتي امام رضا عليه السلام اشاره‌ي قرآني را بفرماييد.
حاج آقا حسيني: آيه‌اي که تلاوت شد «يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ» اسم اين سوره تغابن است به مناسبت اين آيه‌ي شريفه چرا به قيامت مي‌گويند يوم التغابن تغابن مغبون شدند است مگر کسي بناست کلاه سر ما بگذارد خدا که کلاه سر ما نمي‌گذارد در دنيا مغبون شديم مي‌گوييم کسي کلاه سر ما گذاشت علامه طباطبائي بيان لطيفي دارد بينندگان مراجعه کنند ايشان مي‌فرمايد در دنيا ميزان‌ها با قيامت متفاوت است در دنيا مي‌خواهيد دماي اين جا را بسنجيد دماسنج مي‌گذاريد اما بخواهيد بسنجيد پاداش‌هاي پروردگار چطور است نمي‌توانيد چون نمي‌توانيد فرداي قيامت وقتي پاداش‌ها را مي‌بينيم مي‌گوييم مغبون شديم يعني خدا اين قدر پاداش مي‌داد کاش بهتر از اين مي‌کرديم بد‌ها وقتي عذاب را مي‌بينند مي‌گويند مغبون شديم چه ارزشي داشت براي اين عذاب‌هاي سنگين چرا گناه کرديم در سوره‌ي مبارکه‌ي سجده در مورد نعمت‌ها و پاداش‌ها فرموده «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّ‌ةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (سجده/ 17) آن‌هايي که نماز شب مي‌خوانند هيچ کسي نمي‌داند ما چه براي آن‌ها در نظر گرفتيم خدا مي‌گويد نمي‌شود گفت بيان کرد اگر قابل بيان بود خداوند بيان مي‌کرد در آن طرف در مورد عذاب هاست سوره‌ي مبارکه‌ي زمر دارد «وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْ‌ضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّـهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» (زمر/ 47) فرداي قيامت اگر مالک همه‌ي زمين بودند حاضر بودند بدهند دو برابر آن هم بدهند از عذاب نجات پيدا بکنند شاهد من اين جمله است قرآن مي‌گويد جهنمي‌ها وقتي آن عذاب را مي‌بينند عذابي مي‌بينند که باور نمي‌کردند در محاسباتشان نيامده بود لذا يوم التغابن است مي‌گويند ضرر کرديم چه ارزشي داشت اين گناه چه بود يک چنين عذابي که باور نمي‌کردند پس چيزي نيست که بشود با آن عذاب و پاداش الهي را سنجيد وقتي پاداش‌ها را مي‌بينند مغبون مي‌شوند هم خوب‌ها هم بد‌ها فرقي ندارد خوب‌ها مي‌گويند چرا بهتر از اين نبوديم بد‌ها مي‌گويند چرا بد بوديم بنابراين علت اين که قرآن مي‌فرمايد روز تغابن است خدا کلاه سر کسي نمي‌گذارد خود ما وقتي پاداش‌ها عذاب‌ها را مي‌بينيم مي‌گوييم ضرر کرديم.
شريعتي: خيلي ممنون از سه شنبه‌ي هفته‌ي گذشته که ما در مشهد الرضا بوديم و روز چهارشنبه پيام‌هاي بسيار اميدوار کننده‌اي به دست ما رسيد و من خودم به شخصه احساس مي‌کنم که مخاطبان بسيار بسيار خوبي داريم به فرد فرد شما مي‌باليم بخشي از اين پيام‌ها را انتخاب کرديم در ذيل فرمايشات حاج آقاي حسيني به آن پيام‌ها اشاره خواهد شد.
حاج آقا حسيني: کاش امروز هم با حاج آقاي ماندگاري با هم بوديم ايشان کمک مي‌کردند بدون مبالغه عرض مي‌کنم گويا ما هميشه بايد اشک ما در خواندن پيام‌ها جاري باشد گاهي از غصه‌ها گاهي از ذوق و شوق بدون مبالغه عرض مي‌کنم خدا را شاهد مي‌گيرم ديشب شب از نيمه گذشته بود پيام‌ها را وقتي مي‌خواندم عزيزاني که گفتند نگاه ما افتاد به حرم امام رضا و بحث شما را ديديم با مستاجرمان کنار آمديم خيلي پيام داشتيم اشک من جاري شد در فکر هم بودم يک وقت کسي نيايد اين وقت شب تنها نشستي گريه مي‌کني چه خبر است خيلي تحت تاثير قرار گرفتم خيلي‌ها نوشتند ما اضافه کرده بوديم رفتيم کم کرديم رهن را اضافه کرده بوديم رفتيم رهن را کم کرديم من تشکر مي‌کنم از همه‌ي عزيزان جنابعالي جناب آقاي رکني زحمت کشيديد مشهد مشرف شديد برنامه از مشهد بود همه‌ي عزيزاني که همکاري کردند خيلي از پيام‌ها اولش با سلام به امام رضا شروع شده بود به نظر من اگر اين برنامه در مشهد و پشت پنجره‌ي فولاد امام رضا نبود اگر نگاه مردم به گنبد امام رضا نبود اين تاثير را نداشت به هر حال کلمات اهل بيت تاثير دارد ولي فضاي نوراني امام رضا نورانيتش اثر مي‌گذاشت خيلي‌ها نوشتند ما تصميم داشتيم اجاره را اضافه کنيم کم کرديم يا اضافه کرديم رفتيم برگردانديم من دو پيام را مي‌خوانم يکي نوشته ما خودمان مستاجر هستيم و خانه‌ي کوچکي داريم که آن را اجاره داديم هيچ خانه‌ي اضافي ديگري هم نداريم صاحبخانه‌ي خود ما هم امسال اجاره را خيلي زياد کرد که ما تصميم داشتيم اين مبلغ اضافه را از مستجارمان بگيريم اما با ديدن برنامه‌ي هفته‌ي گذشته از حرم امام رضا عليه السلام من و همسرم تصميم گرفتيم که به خاطر وجود نازنين امام رضا عليه السلام قدري خودمان قناعت کنيم اما مبلغ اجاره‌ي مستاجرمان را که خانواده‌ي فقيري هستند بالا نبريم خواهش مي‌کنم دعا کنيد که امام رضا عليه السلام هم گوشه‌ي چشم و عنايتي به ما داشته باشند چقدر زيباست يک کسي خودش مستاجر است ولي يک خانه‌ي ديگري را به کسي اجاره داده صاحب خانه‌ي خودش اجاره را زياد کرده ولي مي‌گويد نمي‌خواهم از مستاجر خودم اجاره بگيرم به احترام امام رضا عليه السلام پيام ديگري را مي‌خوانم آقاي حسيني در برنامه‌ي امروز فرموديد صاحب خانه‌هاي خوب را معرفي کنيد ما ده سال است که در يک آپارتمان مستاجر هستيم صاحبخانه‌اي داريم که نمي‌دانم از کجا شروع کنم و خوبي هايش را بگويم من مي‌ترسم بعضي‌ها فکر کنند اين افسانه است به امام رضا قسم اين متن پيامي است که دادند بعضي‌ها فکر مي‌کنند اين‌ها افسانه شده ولي نه اين‌ها با خدا معامله کردند اولا که با قيمت همان ده سال پيش ما در خانه نشستيم بدون اين که ريالي اضافه کند اگر خانه نياز به تعمير داشته باشد محال است که اجازه بدهد ما دست به جيب شويم و ده‌ها خصلت خوب ديگر، من دست و پاي اين صاحبخانه را مي‌بوسم اخيرا شوهر من در سن کم دچار ناراحتي قلبي شد و کارش به عمل قلب باز کشيده شد باور کنيد که صاحبخانه‌ي ما نگذاشت آب در دل من و بچه هايم تکان بخورد مثل يک پدر مهربان يک پايش بيمارستان بود و از طرفي براي من و فرزندانم که در اين شهر غريبم نيازهاي خانه مان را تامين مي‌کرد خود من در کودکي پدرم را از دست دادم اما در اين سال‌هاي مستاجري که ممکن است براي خيلي‌ها دوران سختي باشد من طعم پدر داشتن را چشيدم فکر مي‌کنم حيف است اسمي از ايشان در برنامه‌ي سمت خدا برده نشود و هديه‌اي معنوي از آقاي مهرباني‌ها امام رضا عليه السلام دريافت نکنند.
شريعتي: هم زبان ما قاصر است و هم ما عاجز هستيم از بيان اين همه لطف و محبت و تشکر شايد ما لايق تشکر از اين بزرگوار نباشيم ان شاء الله آن‌هايي که بايد عنايت بکنند مخصوصا امام رضا عليه السلام عنايت و توجهي بکنند و ان شاء الله اين بزرگوار و همه‌ي کساني که اين طوري زندگي مي‌کنند اجرشان را از دستان مبارک خود حضرت بگيرند ان شاء الله حاج آقاي حسيني واقعا بسيار به خودمان مي‌باليم و افتخار مي‌کنيم که مخاطباني از اين دست پاي برنامه نشستند نکته اش چيست.
حاج آقا حسيني: من يک حديثي را عرض مي‌کنم کتاب عدة الداعي است مال احمد بن فهد حلي است از علماي بزرگ شيعه است حدود هفتصد سال پيش زندگي مي‌کرده قبر نوراني اش نزديک حرم سيد الشهدا است از باب قبله بياييد بيرون قبرش آن جاست روايتي از امام صادق عليه السلام کسي مي‌گويد من در محضر حضرت بودم داشتم طواف مي‌کردم ما چقدر دلمان مي‌خواهد مکه مشرف شويم شخصي است به نام ابراهيم تيمي مي‌گويد طواف مي‌کردم حضرت به من فرمود اَلَا اُخبِرُکَ يَا اِبرَاهِيم مَالَکَ فِي طَوَافَکَ هَذَا؟ مي‌خواهي به تو بگويم که چه پاداشي خدا در طواف به تو مي‌دهد قُلتُ بَلي جُعِلتُ فِدَاک بفرماييد ثواب پاداش طواف چيست قال عليه السلام مَن جَاءَ اِلَي هَذَا البَيت عَارِفاً بِحَقِهِ فَطَافَ بِهِ اُسبُوعاً وَ صَلَي رَکعَتَين فِي مَقَام اِبرَاهيم، کَتَبَ الله لَهُ عَشرَة آلَاف حَسَنَة، وَ رَفَعَ لَهُ عَشرَة آلَاف دَرَجَة که بيايد خانه‌ي خدا حق اين خانه را بشناسد و طواف بکند هفت دور طواف بکند و دو رکعت نماز طواف را در مقام ابراهيم بخواند با يک طواف و دو رکعت نماز خداوند ده هزار حسنه به او عنايت مي‌کند و ده هزار درجه به او عطا مي‌کند امام صادق فرمود اَلَا اُخبِرُکَ بِخَيرٍ مِن ذَلک؟ از يک طوافي که ده هزار حسنه و ده هزار درجه دارد بالاتر به تو بگويم عدة الداعي از معتبرترين کتاب‌هاي حديثي ما است گفت بله بفرماييد مَن قَضَي اَخَاهُ المُومِن حَاجَة کَانَ کَمَن طَافَ طَوَافاً حَتَّي عَدَّ عَشرَاً وَ قَالَ:- اَيُّمَا مُومِن سَاَلَ اَخُوهُ المُومِن حَاجَة وَ هُوَ يَقدِرُ عَلَي قَضَائِهَا وَ لَم يَقضِهَا لَهُ سَلَطَ الله عَلَيه فِي قَبرِهِ شُجَاعاً يَنهَش اَصَابِعَه (عدة الداعي، حديث 514) کسي يک حاجتي براي برادر ايماني اش برآورده بکند گرفتاري برادرش را برطرف بکند دل برادر ايماني اش را شاد کند تا ده مرتبه حضرت شمرد يک طواف ده هزار حسنه دارد ده هزار درجه دارد اما حاجت مومن فرمود معادل ده طواف بعد فرمود اگر مومني از کسي حاجتي بخواهد و بتواند برآورده بکند و حاجت را برآورده نکند گرفتار عذاب قبر مي‌شود يک روايت ديگر را هم مي‌خوانم ابن عباس مي‌گويد قَالَ اِبن عَبَّاس کُنتُ مَعَ الحَسَنِ بنِ عَلي في المَسجِدِ الحَرَام وَ هُوَ مُعتکَفِ وَهُوَ يَطُوف حَول الکَعبَه فَعَرَضَ لَهُ رَجُلِ مِن شِيعَتِهِ فَقَالَ يَابنَ رَسُولِ‌الله إن عَلَيَّ دِينَا لِفُلان فَإن رَأيتُ أن تَقضِيهِ عنّي فَقالَ: وَ رَبِّ هَذَا البَيتِ مَا أصبَحَ عِندِي شَيء فَقَال إن رَأيتُ اَن تَستَهمِلهُ عَنِّي فَقَد تَهددني بِالحَبس. فَقَال ابن عَباس: فَقَطَعَ الإمَام الطواف وَسَعَي مَعَهُ فَقُلتُ يَابنَ رَسُول الله: ألستُ إنَّکَ مُعتَکِف فَقَالَ: بَلَي وَلکِن سَمِعتُ أبي يَقُول سَمِعتُ رَسُول الله يَقُول مَن قَضَي اَخَاهُ المُؤمِن حَاجَة کَانَ کَمَن عَبدالله تِسعَةَ آلاف سِنة صَالحاً نَهَارَه وَ قَائِماً لَيلَهُ (بهشت اخلاق ، ج?، ص????) يک وقتي اشاره‌اي کردم ولي کوتاه بود ابن عباس مي‌گويد من با امام مجتبي عليه السلام بودم معتکف بود امام حسن در مسجد الحرام طواف مي‌کرد کسي آمد از خدمت حضرت گفت من يک بدهي دارم به فلاني شما دين من را بدهيد امام فرمود به خداي کعبه قسم چيزي ندارم دست حضرت خالي بود آن شخص گفت اگر ممکن است بياييد براي من مهلت بخواهيد تهديد هم کرد که من را زنداني مي‌کند ابن عباس مي‌گويد ديدم تا اين جمله را به امام حسن گفت که شما با من بياييد براي من مهلت بخواهيد اطوف امام طواف را رها کرد و رفت گفتم يادتان رفت در اعتکاف هستيد معتکف در حال طواف هستيد گفت يادم نرفته و لکن از پدرم حضرت علي شنيدم فرمود از پيغمبر شنيدم کسي که حاجت برادر مومنش را برآورده بکند مثل کسي است که نه هزار سال طواف و عبادت کرده نه هزار سال روز‌ها روزه بگيرد شب‌ها شب زنده دار باشد باور کنيم نه هزار سال به خاطر حاجت مومن مثل کسي است که چنين عبادتي کرده باشد روزها روزه و شب‌ها شب زنده دار.
شريعتي: خيلي خوب کساني که به خاطر وجود نازنين امام رضا عليه السلام با مستاجرانشان کنار مي‌آيند با آن‌ها راه مي‌آيند اين ايام هم که فصل نقل و انتقال هست خيلي‌ها درگير و دار جا به جايي منزلشان هستند مستاجرهايشان صاحب خانه‌هاي خوب را به ما معرفي بکنند برنامه‌ي سمت خدا به 110 نفر از آن‌ها هديه‌ي معنوي را اهدا خواهد کرد شايد به ميزان ناچيزي قدردان اقدام خير آن‌ها باشد و توجهات امام رئوف امام رضا عليه السلام شامل زندگي شان شود نکات پاياني شما را خواهيم شنيد.
حاج آقا حسيني: حديثي عرض مي‌کنم در مناقب ابن شهر آشوب هم در خرائح ابن راوندي است هفتصد سال از اين کتاب مي‌گذرد هِشَامِ بنِ الحكم قَالَ: كَانَ رَجُلِ مِن مُلوك أهلَ الجَبَل يَأتِي الصَادِق عليه السلام فِي حَجَّة كُلُّ سَنَة، فَيَنزِلَهُ أبوعبدالله عليه السلام فِي دارَ مِن دُورِهِ في المدينة، وَ طَالَ حَجَّهُ وَ نُزُولَه فَأعطي أبَاعبدالله عليه السلام عَشرَة آلاف دِرهم لِيشتَري لَهُ دَارًا وَ خَرَجَ اِلي الحَج، فَلَم اَنصرف قال: جُعِلتُ فِدَاك اَشتَرَيتَ لِي الدَّار؟ قَالَ: نَعَم.و أتي بصك فِيهِ (بسم الله الرحمن الرحيم هَذَا مَا اشترَي جعفر بن محمد لِفلان ابن فلان الجبلي: اَشتَري لَهُ دَارًا فِي الفِردوس، حَدَّهَا الاَوَّل رَسُول الله صَلَّي الله عَلَيه وَ آله و الحَدُّ الثاني اَميرالمؤمنين و الحد الثالث الحسن بن علي و الحد الرابع الحسين عليهم السلام فَلَمَّا قَرَا الرَجُّلِ ذَلك قَالَ قَد رَضيتُ جَعَلني الله فَداك قَالَ فَقَال اَبوعَبدالله عَليه السلام اَني اَخَذت ذَلك المَال فَفرقته ولد الحسن والحسين و ارجوان يَتَقَّبَلَ الله ذلك و يَصيبك بِهِ الجَنَّه (بحارالانوار، ج 11، ص 108) يک کسي مرتب بود هر سال خدمت امام صادق عليه السلام مي‌آمد در مدينه و زيارت رسول الله بعد مي‌رفت محضر امام و امام صادق در خانه‌ي خودشان از ايشان پذيرايي مي‌کردند مسافري بود مهماني بود هر سال حج مشرف مي‌شد هر سال مي‌آمد مدينه چند روزي خانه‌ي امام صادق سال‌ها طول کشيد يک وقت به فکرش افتاد براي اين که از اين سفرها به امام صادق گفت من تا کي بيايم مزاحم شما شوم ده هزار درهم داد به امام صادق گفت يک خانه براي من بخريد من مي‌روم حج برمي گردم شما در مدينه خانه‌ي مناسب براي من بخريد رفت و برگشت وقتي برگشت پرسيد خانه خريدي فرمود بله حضرت سند آورد در سند نوشته بود عين سند اين است خانه‌اي است که من جعفر بن محمد خريدم براي فلاني خانه‌اي در فردوس اعلي در بهشت برايش خريدم يک طرف خانه اش رسول الله يک مرزش خانه‌ي پيغمبر است يک مرزش خانه‌ي اميرمومنان است يک مرزش همسايه اش امام حسن يک همسايه اش امام حسين گفت اين سند شما مگر خانه نمي‌خواستي خانه خريدم برايت در بهشت دليلش اين بود مي‌خواست سالي چند روز بيايد حالا چند روز بيايد خانه‌ي امام صادق چه ضرورتي دارد براي سالي چند روز خانه بخرد وقتي سند را خواند گفت جان من به قربان شما راضي هستم چه سند خوبي ده هزار درهمم را گرفتي سند خانه در بهشت به من دادي اين ده هزار درهم را گرفتم بين فقرا تقسيم کردم نگوييد امام چه حقي داشت امام يقين داشتند راضي است اگر راضي نبودند معامله را به هم مي‌زند فضولي مي‌گويند اميدوارم خدا از تو قبول بکند و به جايش به تو بهشت را روزي بکند راضي هستي گفت راضي هستم سند را بدهيد رفت و سند را برد بعد از مدتي بيمار شد در بستر بيماري اهل خانه را جمع کرد قسمشان داد گفت تقاضا مي‌کنم سندي که امام صادق به من داده با من دفن بکنيد فردا صبح که آمدند سر قبر ديدند اين سند روي قبر است رويش نوشته شده به خدا قسم امام صادق به عهدش وفا کرد اگر مي‌خواهيم امام صادق براي يک چنين کاري بکند فقط براي او نيست به ما هم وفا بکند ما هم مي‌توانيم يک خانه خانه‌ي ييلاقي خانه‌ي ده روز در سال نداشته باشيم خانه‌ي خالي ديروز حاج آقاي فرحزاد فرمودند 250 هزار تا خالي است بدهيم تا خدا خانه در فردوس اعلي به ما بدهد يقين داشته باشيم امام صادق به ما سند مي‌دهد.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون از توجه شما فردا با حضور حاج آقاي ماندگاري خدمت شما خواهيم رسيد والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين