اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

94-05-13-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي - - سيره عملي حضرت علي عليه السلام

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيره عملي حضرت علي عليه السلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
تاريخ پخش: 13-05-94

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

شريعتي: سلام به همه‌ي شما خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو مي‌کنم در هر کجا که هستيد ايام به کامتان باشد و هر چه خير و برکت است نصيبتان شود. خيلي خوشحاليم همراه شما و در محضر حاج آقاي حسيني هستيم سلام عليکم
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت دارم خدمت بينندگان پيام هايشان را تک تک بدون استثناء مثل هميشه مطالعه کرديم در ضمن برنامه به پيام‌ها اشاره خواهيم کرد
شريعتي: در ذيل بحث سيره‌ي تربيتي امام علي عليه السلام بحث نگراني‌هاي حضرت را حاج آقا مطرح کردند ادامه‌ي بحث را خواهيم شنيد
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم در موضوع نگراني‌هاي اميرمومنان به شش مورد در گذشته اشاره کرديم مورد هفتم اين است که حتي در کلمات رسول خدا و ائمه هم است تعبير اين است... حيث السلطان حيث به معناي ظلم است ظلم حاکم‌ها يکي از نگراني‌هاي رسول خدا اميرمومنان ائمه اين بود که کساني که قدرتي دارند هر کسي در هر کجا پست و مسئوليتي دارد ظلم به مردم نکند حقي را ضايع نکند يک روايتي هم است قبلا خوانديم إِنَّ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلًا وَ عَمِلَ بِغَيْرِهِ (وسائل‏ الشيعة، ج 15، ص 295) فرداي قيامت آن کسي که خوب از عدالت حرف مي‌زند ولي عملش عادلانه نيست عذابش از همه‌ي مردم شديد تر است کسي که در موقع سخن گفتن خوب داد از عدالت مي‌زند ولي موقع عمل ظالمانه عمل مي‌کند اميرمومنان سلام الله عليه که خودشان مجسمه‌ي عدالت بودند در اين بحثي نيست در تاريخ در سيره‌ي حکومتي حضرت علي مفصل گفتيم در خطبه‌ي 97 نهج البلاغه حضرت مي‌فرمايد و لَقَدْ أَصْبَحَتِ اَلْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي (نهج البلاغه، خطبه 97) در طول تاريخ هميشه مردم نگران ظلم از سوي حاکم‌ها بودند هميشه در طول تاريخ مردم نگران بودند خيلي از حکومت‌ها بودند ظلم مي‌کردند حضرت مي‌فرمود نوبت خلافت من که شد من که ظلم نکردم برعکس من نگران اين هستم مردم به من ظلم بکنند و ظلم هم بود خطبه مفصل است شکايت مي‌کردند مثلا دعوت به جهاد مي‌کنم همراهي نمي‌کنيد بهانه مي‌آوريد کوتاهي مي‌کنيد اميرمومنان که خودشان مجسمه‌ي عدالت بودند قُتِلَ عَلِيٌّ فِي مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ ولي همين اميرمومنان باز نگران بودند وقتي حضرت علي با مالک نشسته بودند درد دل مي‌کردند با اين سردار سرافراز اميرمومنان حضرت شکايت مي‌کردند شَکَا عَلِي إلَي الأشتَر فَرَارَ النَّاسِ إلَي مُعَاوِيَة (الغارات، ص 46) فرمودند چه شده از روزي که خلافت به ما رسيده در اين پنج ساله مردم فرار مي‌کنند مي‌روند به طرف معاويه چرا افراد نامدار دسته دسته مي‌روند مالک اشتر گفت اولا تَأخُذُهُم بِالعَدل عادلانه رفته مي‌کنيد عدالت شما براي همه قابل تحمل نيست دوم لَيسَ لِلشَّرِيف عِندَک براي شما آدم‌هايي موقعيت دارند ندارند درجات بالا يکسان است در مقابل شما همين است که مردم تحمل عدالت شما را ندارند و مي‌روند جواب حضرت امير شاهدم است حضرت فرمود اَمّا اَنَا مِن اَن اَکُونَ مُقَّصِر فِيمَا ذَکَرتَ اَخوَف تو مي‌گويي مردم فرار مي‌کنند به خاطر عدالت ما من نگرانم که نکند در قصه‌ي عدالت کوتاهي کرده باشم حضرتي که عدل مجسم است و به تعبير مالک وقتي مالک اشتر مي‌خواهد علت فرار مردم را تحليل بکند مي‌گويد از عدالت شما فرار مي‌کنند واقعا همين طور بود جنگي که به حضرت علي تحميل شد جنگ جمل منشأش هيچ چيز نبود طلحه و زبير زياده خواهي مي‌کردند حضرت نپذيرفتند رفتند قائله درست کردند حضرت فرمود نه من هنوز نگرانم که نکند کوتاهي کرده باشم در قصه‌ي عدالت پس يکي از نگراني‌ها اين بود يک جمله‌اي هم حضرت امير دارد ما هرچه مهمان نهج البلاغه باشيم ارزش دارد در نامه‌ي 26 ام به يکي از استاندارانشان حضرت نوشتند مي‌فرمايند مواظب باش عدالت را ميان مردم رعايت کن وَ إِلاَّ تَفْعَلْ اگر با مردم عادلانه رفتار نکني وَ إِلَّا فَإِنَّکَ مِنْ أَکْثَرِ النَّاسِ خُصُوماً يَوْمَ الْقِيَامَةِ بيشترين دشمن روز قيامت خواهي داشت وَ بُؤْسَى لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ اَللَّهِ اَلْفُقَرَاءُ وَ اَلْمَسَاکِينُ وَ اَلسَّائِلُونَ  (نهج البلاغه، نامه 26) واي بر آن کسي که فرداي قيامت فقرا و مساکين و گرفتارها طلبکارش باشند خيلي مهم است ما نگراني‌هاي حضرت را داريم مي‌خوانيم خيلي هم توضيح نمي‌دهيم بيش از اين هم شايد توضيح لازم نداشته باشد آن‌هايي که کاري پستي دستشان است يادشان باشد يک وقت آدم به يک نفر ظلم کرده طرفش يک نفر است يک نفر را بايد راضي بکند اما حضرت فرمود واي بر آن کسي که فرداي قيامت فقرا مساکين گرفتارها بيچاره‌ها دشمنش طلبکارش هستند اين هم يک ظلم يکي از مصاديق همين ظلم مصاديق ظلم خيلي گسترش دارد متاسفانه تا بحث ظلم مطرح مي‌شود فوري مي‌رويم سراغ دانه درشت‌ها درست است آن‌ها ظلم کردند ما هم مظلوم هستيم ولي اين قدر خطاب را از طرف خودمان دور نکنيم حضرت علي در خطبه‌ي 176 ظلم را سه قسمت کرده قسمت سومش اين است وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً يک ظلمي که خدا رها نمي‌کند مردم هم به هم ديگر ظلم بکنند خدا رها نمي‌کند حق الناس است الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ قصاص در حق الناس شديد است لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ اين طور نيست که فکر کنيد قصاصي که فرداي قيامت ما بايد پس بدهيم از ظلم به مردم يک تازيانه است يک کارد است نه ضربات کارد و چاقو و تازيانه و خنجر نيست وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ اين‌ها پيش آن کوچک است آن چيزي که مهم است باورهاي ديني است اطلاعات ديني ما زياد است باور‌ها کم است اگر ما تعبير حضرت علي را باور کنيم حضرت فرمود فکر نکنيد ظلم به مردم اين تازيانه‌ها باشد عذاب‌هاي دنيا نيست چيزي است که اين‌ها پيشش کوچک حساب مي‌شود اگر هر کسي مصاحبه بکند اگر کسي مسئوليتي پستي مقامي دارد هر کس هر کجا است آن‌ها سرجاي خودش خود ما در زندگي خودمان هر کسي حساب رسي بکند متاسفانه در اين مسائل ما سعي مي‌کنيم ديگران را مخاطب قرار بدهيم درست است ديگران مخاطب هستند ما خودمان چه ما چقدر آبروي مردم را با حرف خودمان مي‌بريم در خانه‌ها زندگي‌ها يک داستاني را مي‌خواندم خدا رحمت کند شيخ اعظم شيخ انصاري که خاتم المجتهدين مي‌گوند الآن غريب 160 سال است که حوزه‌هاي علميه‌ي ما مهمان سفره‌ي علمي مرد بزرگ اند واقعا عجيب است اين‌ها چه مي‌کردند چه بودند ما چقدر فاصله داريم از ائمه مثال نمي‌زنيم مي‌گويند اين‌ها امام اند اين‌ها بندگان خدا بودند اولياء خدا بودند در حالات شيخ انصاري در کتاب جرعه‌اي از دريا آيت الله عظمي شبيري زنجاني نقل کردند که شيخ انصاري در نجف آن درس با عظمت خودش را تعطيل مي‌کند فصل تعطيلي هم نبوده تعجب مي‌کنند چرا شيخ تعطيل کرد نزديک ترين شاگردان ايشان دو نفر بودند يکي مرحوم آيت الله ميرزا محمد تقي شيرازي يکي مرحوم آسيد علي شوشتري که استاد اخلاق شيخ انصاري هم بوده امام در يک جايي اشاره کردند شيخ مي‌رفتند پاي درس اخلاق اين مرد بزرگ. خود شيخ انصاري هم شوشتري بودند شوشتري‌ها از اين مفاخر زياد دارند اين دو شاگرد که از همه نزديک تر بودند بقيه مي‌روند شما برويد بپرسيد چرا شيخ درس را تعطيل کرده ميرزاي شيرازي مي‌آيد خدمت شيخ انصاري که چرا تعطيل کرديد نه کسالت هستيد نه تعطيلات است عجيب است ايشان مي‌گويد يک آقايي يکي از علما مطالب درس من را نقدي نوشته نقد را که آورد من خواندم ديدم اشکال‌هايي گرفته که هيچ ربطي به بحث من ندارد اصلا ارتباطي نداشته به بحث من متوجه کلام من نشده چرا نقد کرده کلام من را وقتي من آن نقد را ديدم گفتم اين آقا متوجه نشده من چه مي‌گويم شايد اين که ما کلام بزرگان قبل از خودمان را نقد مي‌کنيم ما هم متوجه نشديم شيخ طوسي چه مي‌خواهد بگويد علامه حلي چه مي‌خواهد بگويد پس نقد ما هم اشتباه است پس درس را تعطيل کردم چه نقدي بگويم به علماي قبل شايد اصطلاحاتي بوده الآن فرق کرده کلام آن‌ها را درست درک نکردم مرحوم ميرزاي شيرازي ايشان را قانع مي‌کند که نه اين طوري نيست آن کسي که نقد کلاس شما را نوشته تنها نشسته نوشته متوجه نشده اما شما که نقد علماي گذشته را انجام مي‌دهيد صدها شاگرد پاي درستان است صد‌ها نفر در حال دفاع از آن مرد بزرگي هستند که نقد مي‌کنيد اگر جاي دفاع باشد اين‌ها دفاع مي‌کنند قانع مي‌کنند شيخ انصاري را او هم مي‌گويد به اين نکته توجه نکرده بودم راست مي‌گوييد اين همه جمعيت نشستند مدافع کلام بزرگي هستند که ما نقد مي‌کنيم پس از فردا مي‌آيم نقل مي‌کنند وقتي شيخ نقد کلام آن عالم را مي‌بيند به گريه مي‌افتد گريه مي‌کند نکند ما که کلمات علماي گذشته را نقد کرديم اين طوري نقد کرديم قانع مي‌کنند نه اين طوري نيست درس را شروع مي‌کند جدا هر کسي قلم به دست دارد هر کسي پشت سر ديگري حرف مي‌زند کار ديگري را نقد مي‌کند قضاوت منصفانه داشته باشد شوخي نيست شيخ با آن عظمت يک شاگردش آخوند خراساني است يک شاگردش ميرزاي شيرازي است اين بزرگاني که 150 سال است حوزه‌ي ما مهمان سفره‌ي آن هاست ولي مي‌گويد نکند من نقد کلام بزرگان را درست انجام نداده ام درست نقد نکردم حرف آن‌ها را متوجه نشدم اگر آن‌ها خودشان بودند دفاع مي‌کردند آن وقت ما چه کار مي‌کنيم با آبروي ديگران يک حرفي را کسي زده همين طور کوچک بزرگ مي‌نويسيم مطمئني منظورش چه بوده؟ ما مي‌نويسيم خودش دفاع بکند اگر تکذيب کرد اصلاح مي‌کنيم اين‌ها ظلم است در عصري که عصر ارتباطات است گاهي با يک خبر با يک کليک يک کسي را از آسمان به زمين مي‌زند حيثيتش تمام مي‌شود نابود نابود مي‌شوند همه‌ي مردم عالم جمع شوند ديگر نمي‌تواند بلند شود اگر تامل بکند مي‌تواند حل بکند اگر وارد مصاديق ظلم شويم خيلي است در خانه‌ها مرد‌ها به همسران خانم‌ها به آقايان ظلم مي‌کنند اين همه آمار طلاق زياد است در تهران از هر سه ازدواج يکي به طلاق منجر مي‌شود از شهرستان از هر چهار ازدواج يکي به طلاق. تا اين را مي‌گوييم خانم مي‌گويد گوش بکن ببين حاج آقا حسيني چه مي‌گويد نه همه مان بايد توجه کنيم بين خود و خدا. يکي از علماي بزرگي که الآن هم در قيد حيات است من نامش را نمي‌برم شايد نخواهند راضي نباشند از علماي بزرگي است که اگر نام ببرم همه‌ي بينندگان نسبت به شخصيت علمي و معنوي اين مرد تواضع مي‌کنند ايشان خانمش از دنيا مي‌رود اتفاقا ايامي بوده که در همان روستاي خودشان بودند به آقا زاده اش مي‌گويد خانمم از دنيا رفت کجا دفن کنيم اين قبرستان روستا جا دارد ايشان دلش مي‌خواسته آن قبرستان جا نداشته باشد مي‌گويند نه اتفاقا قبرستان پر شده جا نيست مي‌گويد خب شد در حيات خانه‌ي خودمان مي‌خواهم خانمم شصت هفتاد سال بوده جنازه اش پيش خودم باشد در روستا است قواعد روستا با شهر فرق دارد مي‌گويد يک اتاقکي درست بکنيد ما از خانممان جدا نشويم اين زندگي‌ها شده افسانه من يادم است خدا رحمت کند مرحوم آيت الله عظمي اراکي خانمشان از دنيا رفت در مدرسه‌ي فيضيه براي آن‌ها مجلس گرفتند همه‌ي کساني که بودند شاهدند يادشان است ايشان يک جايي نشسته بود آن جايي که بايد همه مي‌ايستادند نشسته بود با صداي بلند گريه مي‌کرد شايد هفته‌ي همسرش بود که تمام شرکت کنندگان در مجلس صداي بلند گريه‌ي آيت الله عظمي اراکي در مرگ همسرش مي‌شنيدند اين زندگي‌ها بشود افسانه؟ آقا خانم را مخاطب نکند خانم آقا را هر کسي به خودش. يکي از نگراني‌ها ظلم است آن هم ظلم با همه‌ي فروعي که دارد ما وارد فروعش نمي‌شويم. نگراني هشتم اميرمومنان و اهل بيت عليهم السلام که خيلي در روايات و تعبيرات حضرت علي زياد است فرمود إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ آن چيزي که بيشتر از همه نگران جامعه هستم سه چيز است الشَّهْوَةُ الْخَفِيَّةُ (مستدرك‏الوسائل، ج‏13، ص‏66) فساد‌هاي پنهان و زير زميني يک فسادهايي علني است يک فساد‌هايي نه پنهان است علني‌ها را آدم اگر علني انجام بدهد چهار نفر تذکر مي‌دهند خودش شرم و حيا دارد اما پناه به خدا از فسادهايي که ما پنهان مي‌کنيم فکر مي‌کنيم خدا خبر ندارد فرمود من نگران اين هستم نمي‌شود تعارف کرد همه اش با تعارف و گل و بلبل و سلام و صلوات و اين‌ها گفت بايد واقعيت‌ها را گفت ما بياييم دنبال زمينه‌هاي اين فساد‌هاي مخفي باشيم اين‌ها را از بين ببريم در جامعه‌ي خودمان دو سه زمينه را خيلي صريح مي‌گويم يکي از زمينه‌هايي که خيلي مهم است تازگي يک جايي در بحثي گفتم فضاهاي مجازي شبکه‌هاي ماهواره‌اي است تعارف ندارد يک پيامي را آقاي رکني به من فرستادند خيلي خوشحال شدم يک آقايي نوشته شما وقتي يکي دو سال پيش در مورد شبکه‌هاي ماهواره‌اي صحبت کرديد من ماهواره را گذاشتم کنار آلودگي شديدي داشتم پاک شدم از همه چيز چقدر دعا کرده به دوستان عزيز در سمت خدا کارشناسان بالاخره گفتن تاثير دارد اين که ما فکر بکنيم من يک وقتي در برنامه‌اي گفتم که بعضي‌ها به ما مي‌گويند اين قدر حرص نخوريد چرا اين قدر حرص مي‌خوريد غصه نخوريد فکر مي‌کنيد ماهواره ماهواره چه خبر است چيزي نيست ما گرفتيم بچه‌ها سرشان گرم شود اين سريال‌هاي خانوادگي که ماهواره‌ها پخش مي‌کنند ببينند بچه‌ها تماشا کنند اين‌ها يادشان رفته اين‌ها دشمن اند دوست ما نيستند اگر ما قبول کرديم اين‌ها دشمن ما هستند دشمن خير ما را نمي‌خواهد چقدر هزينه مي‌کنند براي يک شبکه ده‌ها شبکه است اين‌ها که در جريان تحريم دارو را به ما ندادند چقدر بيماران سرطاني ما از دست رفتند چون دارو تحريم بود چرا دشمن اين همه هزينه مي‌کند دلش به حال ما مي‌سوزد؟ يادت باشد دشمن نمي‌آيد روز اول يک برنامه‌اي باشد تا شما ببيني بگويي خاموش کن آبرويمان رفت مسلماني کجا رفت اين قدر حساب شده عمل مي‌کنند اتاق فکر دارند يک کاري مي‌کند شما سي چهل سريال را به اسم خودت مي‌بيني آرام آرام تمام ارزش‌هايي که در باورهاي ديني و انساني و اخلاقي شما بود از بين مي‌رود مي‌گويي خيلي سخت نگير کم کم قبح خيلي از چيزها از بين مي‌رود ما مي‌گوييم ببين در اين سريال انجام شد ما فکر مي‌کرديم کار بدي است به مرور خيلي چيزها را از ما مي‌گيرد. من بعضي از شهرها مي‌روم بعضي از دوستاني که در مسئوليت‌هاي امنيتي قضايي هستند مي‌آيند گزارش‌هايي مي‌دهند مي‌گويند در اثر همين شبکه‌هاي ماهواره‌اي چه فجايعي در خانه‌ها پيش آمده آدم شرم مي‌کند بگويد بعد مي‌گويند چيزي نيست مي‌خواستيم سريال خانوادگي ببينيم همان سريال تمام ارزش‌هاي اخلاقي ديني که جز باورهاي ديني ماست اصلا ارزش‌هاي انساني اخلاقي کاري به ديني و اسلامش نداشته باشيد همه‌ي اين‌ها را در يک سريال يک جوري از بين مي‌برد يک جوري انسان را خالي مي‌کند که آدم متوجه نمي‌شود اين يک زمينه آن وقت فسادهاي مخفي که نگران هستم به تبعش خواهد آمد يا همين فضاهاي مجازي يک آماري در رسانه ديدم مي‌گفتند جوان‌هاي ما آمار گرفتند جوان‌ها در ايران در هر شبانه روز نه ساعت در فضاهاي مجازي اند شوخي نيست يعني در 24 ساعت نه ساعت وقتش برود در فضاي مجازي قديم‌ها غصه‌ي جوان‌ها را مي‌خورديم اخيرا آمار نوشتند مادرها هستند از محفل صميمي با خانواده از کار خانه از تربيت بچه‌ها غافل اند مادري بخواهد روزي پنج شش ساعت در فضاي مجازي باشد پدر‌ها هم همين طور من مشهد مشرف بودم خانمي با چشم گريان مي‌گفت شوهر من وقتي مي‌آيد خانه بعد از هشت ساعت کار بيرون غذا مي‌خورد بعد بازي کلش را مشغول مي‌کند نه ساعت بازي کلش مي‌کند
شريعتي: در همين پيام‌هايي که براي آقاي ماندگاري مي‌خوانيم بچه‌ها دلشان خون است از سرگرم بودن پدر مادر‌ها در فضاي مجازي
حاج آقا حسيني: ما زير يک سقف هستيم پدر مادر بچه‌ها اما جدا از هم زندگي مي‌کنند همه در فضاي مجازي مشغول اند. همين امروز من در خبر شنيدم مي‌گفتند ايران در فضاي مجازي در وايبر رتبه‌ي اول در دنيا را دارد در تلگرام رتبه‌ي دوم را دارد بعد از آمريکا که رتبه‌ي اول است ولي در وايبر رتبه‌ي اول هستيم خيلي‌ها فکر مي‌کردند اين سوال براي همه مطرح بود اين طوري معروف است مي‌گويند مال صهيونيست هاست در اختيار ما چطور اين‌ها مجاني در اختيار ما قرار دادند جوابش معلوم است چه چيزي بهتر از اين سرگرمي يک جوان هشت ساعت نه ساعت وقتش رفت پدر اين طوري رفت اين جامعه ديگر مي‌تواند در آن دانشمند هسته‌اي علامه طباطبائي پروفسور حسابي پيدا شود؟ آن خانواده است که آن‌ها هدف قرار داده بودند سبک زندگي اسلامي اين است؟ ما در قديم صله رحم خويشاوندي سر زدن داشتيم يک راهکار مي‌گويم شايد بينندگان بگويند چه کار کنيم حالا که رفتيم در اين فضا نمي‌شود قطع کرد به کلي گذاشت اولا من قبول ندارم مي‌گويند کار فرهنگي مي‌کنيم اين ضررش بيشتر است از کار فرهنگي که بعضي‌ها مي‌گويند من تا به حال نديدم کسي بگويد من دوره‌ي نهج البلاغه را در مجازي خواندم اين کار فرهنگي اگر باشد در حداقل است ولي ضايعاتش بيشتر است يک مديريتي بکنيم پدر مادر بچه‌ها با هم توافق بکنند بگويند روزي نه ساعت نمي‌شود بياييم روزي يک ساعت دو ساعت من اين روزها مي‌شنوم در چين کمپ ترک اعتياد به فضاهاي مجازي درست کردند‌اي کاش اين جا هم درست کنند ما خودمان درست کنيم يک ضايعه است نمي‌خواهم وارد جزئيات شوم همين ايامي که مشهد مشرف بودم يک جواني آمد پيش من گفت براي مادرم يک گوشي از اين گوشي‌ها خريدم نمي‌خواهم بگويم همه‌ي کساني که در فضاي مجازي اند چنين اند نه زمينه است کنترل بکنيد مديريت بکنيد با چشم گريان مي‌گفت گوشي خريدم بعد از چند ماه يک روز گوشي مادرم را ديدم مادرم هم جوان است ديدم‌اي بابا چت کرده با کسي آن هم چه مطالبي گفتم مادر تا مادرم نگاه کرد گفت تو خيلي بيخود کردي رفتي در گوشي موبايل من گفتم من قبول دارم من غلط کردم شما اشتباه نکردي که گفت با من قهر کرده چطور مادرم را راضي بکنم هر کسي با فضاي مجازي است ولي اگر اهل بيت نگران بودند نگران فسادهاي پنهاني بودند ما زمينه هايش را از بين ببريم اين حديث را يک جايي خواندم امام صادق سر سفره نشسته بود شوخي ندارد ما اگر احتياط نکنيم سر سفره بود امام است ولي خداست معصوم است نشسته بود سر سفره‌ي يکي از اطرافيان منصور دوانقي که مهماني گرفته بود يک کسي از مهمان‌ها آب طلب کرد گفت به من آب بدهيد آن ميزبان خواست خيلي خوش خدمتي بکند به جاي آب گفت مشروب ببريد براي اين آقا تا آن آقا گفت آب را مشروب بدهيد امام صادق از جا بلند شد گفتند اين به شما کاري نداشت براي يکي ديگر دارند مشروب مي‌برند فرمود جدم رسول الله فرمود مَلعُونٌ مَن جَلِسَ عَلَي مَائِدَة يَشرِب عَلَيهَا الخَمر (فروع كافى، ج 6، ص 268) ملعون است کسي سر سفره‌اي بنشيند که ديگري شراب مي‌خورد نگوييم برويم فلان پارتي ما کاري نداريم ما تماشا مي‌کنيم ما شريکشان نيستيم ما اهل مشروب نيستيم نه امام حجت خداست معصوم است امام صادق اتهام ابتلا به شراب زده نمي‌شود تا گفتند شراب آمد فرمود جدم فرموده ملعون است از جا بلند شد در بحث مباحث وعده‌هاي الهي گفتيم که امام صادق مواظب بود گاهي اصحابشان مي‌آمدند مدينه براي درس خدمت حضرت حضرت مي‌پرسيد کجا خانه گرفتي اول چيزي که از شاگردش مي‌پرسيد اين بود مي‌گفت فلان جا يک اتاق خلوت گرفتم فرمود چرا خانه تنها گرفتي لَا تَکُن وَحدَک (کافي، ج 6، ص 435) شيطان بيش از همه بر کسي مسلط است که در خلوت باشد خلوت يک نفره خلوت دو نفره با زن نامحرم حضرت نهي مي‌کردند حالا ما همه‌ي زمينه‌ها را براي خودمان ايجاد بکنيم بعد بگوييم نه
شريعتي: يکي از مشکلات ما اين است که عجيب احساس مصونيت مي‌کنيم
حاج آقا حسيني: همه به خودشان مطمئن اند به مقدس اردبيلي گفتند زمينه‌ي گناه برايت ايجاد شود با زن نامحرم چه مي‌کني صاحب جواهر نقل کرده گفت نمي‌دانم به خدا پناه مي‌برم مقدس اردبيلي اين طوري گفته چطوري ما معرفي کنيم مقدس را گفت نمي‌دانم به خدا پناه مي‌برم پس يکي از نگراني‌هاي‌هايي که اهل بيت داشتند واقعا نگراني است شهوت‌ها و فسادهاي پنهاني است که بايد زمينه هايش را از بين برد خلوت‌هاي يک نفره خلوت با نامحرم فضاهاي مجازي شبکه‌هاي ماهواره‌اي پارتي‌هاي حرام جلسات و دوستي‌هاي حرام زمينه اش است. مورد سوم ادامه‌ي همين روايت است حضرت مي‌فرمايد الْمَكَاسِبُ الْمُحَرَّمَةُ کسب‌هاي حرام اين که من خيلي نگران هستم کاسبي‌هاي حرام است در جامعه چه چيزي بيشتر نگران بودند که جامعه را گرفتار بکند مکاسب حرام است در ادامه ربا را هم دارد رباخواري يکي از مکاسب محرمه است ولي مخصوصا يک عنوان جدا گفتند مکاسب محرمه يک عنوان جدا کنارش گفتند ربا که تاکيد بکنند. علامه طباطبايي يک جمله‌اي دارد مي‌فرمود چرا قرآن اين قدر درباره‌ي ربا سخت گرفته همه‌ي گناهان حرام است فرمودند چون بنيان جامعه را از بين مي‌برد يک وقت آدم يک گناهي مي‌کند گناه است بد است خلاف است اما جامعه را ريشه کن نمي‌کند به قول يکي از اساتيد مي‌فرمود وقتي پيامبر اسلام ظهور کرد در جزيرة العرب هر کسي مي‌شنيد که پيامبري ظهور کرده سوال مي‌کرد حرف حسابش چيست وقتي مي‌خواستند پيامبر را معرفي بکند مي‌گفتند پيامبري آمده دعوت مي‌کند مردم را به يکتاپرستي دوم مبارزه مي‌کند با رباخواري يعني هر کسي مي‌خواست در دو کلمه پيامبر را معرفي بکند آن‌هايي که تازه خبر پيامبر به آن‌ها رسيده بود مي‌گفتند يک با بت پرستي مبارزه مي‌کند دو با رباخواري مبارزه مي‌کند علامه طباطبايي مي‌فرمايد تمام بنيان جامعه را از بين مي‌برد گناهان ديگر اين طوري نيست در همين پيام‌هايي که عرض کردم من اين جا با کمال افتخار مي‌گويم تک تک اش را مي‌خوانم خيلي هم وقت مي‌برد واقعا هم غصه مي‌خوريم چون خيلي از پيام‌ها است گرفتاري‌ها است يک عده هم قسم مي‌دهند تماس بگيريد واقعا اين امکان نيست با بعضي‌ها گاها تماس مي‌گيرم يک خانمي در پيامش است من مستاجرم در کرج يک خانه‌ي هشتاد متري ماهي نه صد هزار تومان چون پول پيش ندارم الآن دوازده ماه اجازه ام تاخير افتاده هفت ميليون تومان حکم تخليه صاحب خانه برايم آورده دو دختر داشتم جهيزيه اش را به فاصله‌ي ده روز جور کردم اين هفت ميليون مانده گفتم جهيزيه از کجا جور کردي گفت از وام وام از کجا از بانک‌هايي که اسمش قرض الحسنه است سود چهل درصد واقعا مي‌شود اسمش را گذاشت اسلامي بارها گفتيم اگر بخواهيم حرف‌ها را تکرار نکنيم دنبال راه حل نگرديم يک کلمه است ما خودمان بايد به فرياد هم برسيم چرا به داد هم نمي‌رسيم چرا صندوق قرض الحسنه‌ها را تقويت نمي‌کنيم چرا به هم ديگر قرض نمي‌دهيم چرا در خويشاوندان صندوق تشکيل نمي‌دهيم چرا مردم به گرفتاري هم ديگر نمي‌رسند اگر کسي خبر دارد خيلي از پيام‌ها اين بود يا عده‌اي گرفتار زنداني بودند يا اجازه يک آقايي مي‌گفت شما که مي‌رويد سمت خدا سمت خداست اين جا کميته‌ي امداد بهزيستي است ستاد آزادي زندانيان است دفتر مراجع است؟ گفتم اتفاقا سمت خدا معنايش همين است يعني ما يک حديث مي‌خوانيم رد شويم گرفتاري مشکلات مردم را اشاره نکنيم؟ همين که بگوييم پيامبر اين طوري فرمود تمام شد؟ نگوييم مردم گلايه دارند يعني اين خانم يک نفر در ارحامش نبوده وامي به اين بدهد براي جهيزيه که گرفتار بانک نشود آن هم با اين سودهاي کلان سي درصد چهل درصد آن هم قسط هايش را مي‌گيرند جريمه‌هاي مضاعف مي‌گيرند بيچاره مي‌کنند به روز سياه مي‌افتد اين خانم چرا به داد هم نمي‌رسيم چرا در گرفتاري‌ها به هم کمک نمي‌کنيم يکي از چيزهايي که کسب ما را حرام مي‌کند به مسئله‌ي خمس اشاره کرده بودم کسي خمس مالش را ندهد نمي‌تواند در مالش تصرف بکند من همين جا تقاضايي دارم براي اين که گرفتاري هم برطرف شود اين‌هايي که مي‌روند خمس مي‌دهند من يقين دارم خيلي‌ها مومن اند متدين اند اهل خمس اند ولي همين آقا غافل است که همسايه اش پسر عمويش خواهرش گرفتار است تو که خمس مالت را مي‌بري مي‌دهي دفتر مرجع تقليدت همان جا بگو من خويشاوندي دارم گرفتار است نيازمند است بارها گفتيم اگر از سادات فقير باشند عده‌اي مراجع مي‌گويند نيازي نيست به ما بدهيد شما برويد بدهيد مثل آيت الله سيستاني يا صافي اگر هم از سهم امام است اجازه بگيريد شما که خمست را مي‌بري شما که خبر داري برادرت خويشاوندت همسايه ات رفيقت گرفتار است مرجع تقليد که آن جا نشسته گرفتاري را خانه به خانه خبر ندارد. دغدغه‌ي ما اين نشده مي‌گوييم به ما چه ما خمسمان را بايد مي‌داديم که داديم تو خبر داري از ارحامت که گرفتارند نيازمند هستند يک سيد فقير در بستگانت در همسايگي در محله در کارخانه ات است خدا رحمت کند مرد بزرگي چند بار عرض کرديم مي‌فرمود من تعجب مي‌کنم به پول دارها مي‌گفت شما چرا دق نمي‌کنيد اين‌ها راه حل آساني دارد اين را عزيزان عنايت بکنند ما مخلص مردم هستيم بحث زنداني‌ها چقدر باز نوشتند در مورد زنداني‌ها مردم سر پانصد هزار تومان سر يک ميليون تومان يک خانمي ديروز مي‌گفت براي يک ميليون تومان پنج ماه است پسرم زندان است شما يک هفته همين جا حبست بکنند مي‌تواني بماني. ديروز حاج آقاي فرحزاد بحث خوبي داشتند بحث اين‌هايي که محکوم به اعدام اند اگر واقعا جواني اگر شرور است قاچاقچي است هيچ يک جواني اما غلطي کرده اشتباهي کرده چوبش را خورده مدتي زندان است چه مي‌شود شما گذشت داشته باشيد بعضي از دوستان مي‌گفتند قدمي برداريد شما با خانواده شان صحبت کنيد من از طرف خودم کارشناسان هر کجاي ايران اگر واقعا با حضور ما بررسي بکنند اگر واقعا رفتن دوستان کارشناس سمت خدا تاثيري دارد با جان و دل با همه‌ي گرفتاري‌ها من يقين دارم حاج آقاي فرحزاد بقيه‌ي رفقا آقاي ماندگاري همه حاضرند يک عده مفسد اند قاچاقچي اند آن‌ها بحثشان جداست اما اگر کسي اشتباهي کرده ببخشند حاج آقا فرحزاد مثال قشنگي زدند من لذت بردم گفتند سر قصه‌ي پدرمان ما فورا بخشيديم در حادثه‌ي ديگر فوري بخشيديم علي‌اي حال من تقاضا مي‌کنم اين نگراني حضرت علي را بيشتر عنايت داشته باشيم.
شريعتي: خيلي ممنون امروز صفحه‌ي 528 قرآن را با هم تلاوت مي‌کنيم آيات پاياني سوره‌ي مبارکه‌ي نجم و آيات ابتدايي سوره‌ي مبارکه‌ي قمر آيه‌ي پاياني سوره‌ي مبارکه‌ي نجم سجده‌ي واجبه دارد البته در برنامه پخش نخواهد شد.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ‌ وَالْأُنثَى ?45? مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ?46? وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَ‌ى ?47? وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ?48? وَأَنَّهُ هُوَ رَ‌بُّ الشِّعْرَ‌ى ?49? وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى ?50? وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ?51? وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ?52? وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ?53? فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ?54? فَبِأَيِّ آلَاءِ رَ‌بِّكَ تَتَمَارَ‌ى ?55? هَـذَا نَذِيرٌ‌ مِّنَ النُّذُرِ‌ الْأُولَى ?56? أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ?57? لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّـهِ كَاشِفَةٌ ?58? أَفَمِنْ هَـذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ?59? وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ ?60? وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ?61? فَاسْجُدُوا لِلَّـهِ وَاعْبُدُوا ?62?
سورة القمر
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـنِ الرَّ‌حِيمِ
اقْتَرَ‌بَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ‌ ?1? وَإِن يَرَ‌وْا آيَةً يُعْرِ‌ضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ‌ مُّسْتَمِرٌّ‌ ?2? وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ‌ مُّسْتَقِرٌّ‌ ?3? وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ‌ ?4? حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ‌ ?5? فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُّكُرٍ‌ ?6?
ترجمه:
واوست که دو زوج نر وماده آفريد، (??) از نطفه هنگامي که در رحم ريخته شود. (??) و پديد آوردن جهان ديگر بر عهده اوست، (??) و اوست که شما را توانگر کرد و سرمايه قابل ذخيره بخشيد، (??) و او پروردگار [ستاره] شِعري است، (??) و اوست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد، (??) و [نيز] قوم ثمود را به طوري که [کسي از آنان را] باقي نگذاشت (??) وقوم نوح را پيش تر [هلاک کرد]؛ زيرا آنان ستمکارتر و سرکش تر بودند (??) و شهرها [ي قوم لوط] را زير و رو کرد و به زمين کوبيد. (??) پس [عذاب خدا] آنان را احاطه کرد آن مقدار که احاطه کرد. (??) پس [اي انسان!] در کدام يک از نعمت هاي پروردگارت ترديد مي کني [که آيا از سوي خدا هست يا نيست؟!] (??) اين پيامبر [نيز] بيم دهنده اي از [زمره] بيم دهندگان پيشين است. (??) قيامت نزديک شد. (??) کسي جز خدا برطرف کننده [سختي ها و هول و هراسش] نيست. (??) آيا از اين سخن تعجب مي کنيد؟ (??) و [با چنين وضعي که داريد هنوز] مي خنديد و نمي گرييد؟! (??) و همواره سرکشي مي کنيد و غافلانه به خوشي و خوشگذراني مشغول هستيد؟! (??) پس [با اين وصف که قيامتي سنگين در پي داريد، بياييد] خدا را سجده کنيد و بپرستيد. (??)
سورة القمر
بسم الله الرحمن الرحيم
قيامت بسيار نزديک شد، و ماه از هم شکافت. (?) و اگر معجزه اي را ببينند، روي بگردانند و گويند: [اين] جادويي هميشگي است! (?) و [قرآن، رسالت پيامبر و معجزه را] انکار کردند و هواهاي نفساني خود را پيروي نمودند، در حالي که هر کاري [چه خير و چه شر، چه حق و چه باطل در قرارگاه ويژه خود] قرار مي گيرد [و اينان به زودي خواهند دانست که قرآن و پيامبر بر حق است يا معبودانشان؟] (?) بي ترديد آنچه از خبرها [ي گذشتگان] که [در آن] مايه بازداشتن [از کفر و شرک و گناهان] است براي آنان آمده است. (?) [اين خبرها] پندي رساست، ولي هشدارها [به اين ستمکاران لجوج] سودي نمي بخشد. (?) بنابراين از آنان روي بگردان [و] روزي را [ياد کن] که آن دعوت کننده [يعني اسرافيل] آنان را به امري بس دشوار و هولناک دعوت مي کند. (?)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: وقت در اختيار حاج آقاي حسيني عزيز است
حاج آقا حسيني: من در مورد نکته‌ي قرآني در مورد اين آيه‌ي سجده آيه‌ي پاياني سوره‌ي مبارکه‌ي نجم بگويم که حتما سجده واجب است اما اين سجده شرايط آن سجده را درست است بايد بر مهر باشد چيزي که سجده بر آن صحيح است اما شرايط ديگري ندارد که رو به قبله باشد با وضو باشند يا خانم‌ها چادر سر بکنند نه فقط يک مهري دستشان باشد يک سجده‌ي کامل داشته باشند ذکرش هم مستحب است. در تتمه‌ي وقت دو مسئله را اشاره مي‌کنم خيلي از بينندگان سوال کرده بودند بحث خمس را که گفتيد ما حقوق بگير هستيم آيا شامل ما مي‌شود يا نه قبلا گفتيم اگر کسي چيزي اضافه ندارد هيچ حتي يک کيلو برنج هم اضافه نمي‌آورد نه خمس به گردنش نيست اما اگر چيزي اضافه مي‌آيد ولو يک کيلو برنج بايد خمسش را بدهند. يک عده‌اي پرسيدند ما قطره قطره جمع کرديم خانه بخريم اگر خمسش را بدهيم ديگر نمي‌توانيم خمس بدهيم ما بارها گفتيم حتما به دفاتر مراجع مراجعه بکنند سوال‌ها را بپرسند همه‌ي مسائل را نمي‌شود اين جا گفت بعضي از مراجع مثل آيت الله عظمي مکارم صافي مي‌فرمايند اگر نياز فعلي اش است همين الآن بايد خانه بخرد و در شأنش است که خانه بخرد اين خمس ندارد اما بقيه‌ي آقايان مي‌گويند بايد خمسش را بدهد اگر نمي‌تواند دفتر مراجع تقليد مراجعه مي‌کند دست گردان مي‌کند بعدا به عنوان قرض مي‌پردازد هيچ مسئله‌اي نيست که راه حل نداشته باشد مي‌توانند مهلت بگيرند با مرجع تقليد دست گردان بکنند بعدا برگردانند در مورد جهيزيه خيلي سوال کردند فقها فرمودند اگر متعارف است کم کم بخرند امروز يخچالش را خريده سه ماه ديگر پنکه اين‌ها جهيزيه هم اگر سال بگردد خمس ندارد اين جزئياتي دارد بخواهيم وارد شويم خيلي پيچيده است مهم اين است که ما اگر بتوانيم نتيجه‌ي حرف ما اين باشد که مردم عادت بکنند همان طور که در مسائل ديگر مراجعه مي‌کنند به متخصص اين جا هم به عالم ديني به دفتر مرجع تقليد زنگ بزنند سوال بکنند يک کسي سوال کرده شوهرم خمس نمي‌دهد ولي من خودم شاغل هستم در آمد شغل خودم را خمس مي‌دهم شوهرم مخالفت مي‌دهد ولي من مخفيانه مي‌دهم اشکالي ندارد کار خوبي مي‌کنيد خداوند شوهرشان را هدايت بکند درآمدي دارد اين خانم ماهانه پولي مي‌دهد مي‌گويد من خمس مال خودم را مي‌دهم شوهرم مخالفت مي‌کند وظيفه‌ي اين خانم اين است که ولو او راضي نباشد حتما اين کار را انجام بدهد
شريعتي: خيلي ممنون از شما حاج آقاي حسيني دعا بکنند
حاج آقا حسيني: از خدا مي‌خواهيم به حق محمد و آل محمد خيلي‌ها التماس دعا گفتند خدا گرفتاري هايشان را برطرف بکنند آن‌هايي که از خدا اولاد مي‌خواهند اگر مصلحتشان است خدا اولادي بدهد آن‌هايي که زندان اند خدا نجاتشان بدهد دل مومنين به هم رحيم و مهربان باشد مقدمات آزادي زندانيان را فراهم بکنند مشکلات ازدواج جوانان را خدايا هم دولت مردان هم مردم به فکر هم باشند
شريعتي: ان شاء الله هم نوا مي‌شويم با حضرت امير با مناجات بي نظير و دلنشين در مسجد کوفه اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.