اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

94-04-30-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي - سيره ي اميرالمومنين در نهج البلاغه

برنامه سمت خدا
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
موضوع: سيره ي اميرالمومنين در نهج البلاغه
تاريخ: 30-04-94

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

شريعتي: سلام عرض مي‌کنم خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز باز هم در اين روزهاي نوراني ان شاء الله عيدتان مبارک باشد و آن چه که خداوند متعال در ايام ماه مبارک رمضان به بهترين بندگانش عنايت فرموده نصيب فرد فرد شما شود خيلي خوشحاليم که همراه شما هستيم در کنار شما هستيم و خدمت حاج آقاي حسيني عزيز سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خدمت همه‌ي بينندگان دارم من هم آرزو دارم عبادات و طاعات در ماه ضيافت الله مورد قبول درگاه الهي مورد قبول الهي باشد ذَهبَ العَنَا وَ بَقِيَ الاَجر سختي ها تمام شد پاداش ها باقي ماند بهترين پاداش ها را خداوند به همه‌ي عزيزان عنايت فرموده باشد يک خدا قوتي هم مي‌گويم به همه‌ي عزيزاني که در رسانه در همه‌ي شبکه ها برنامه هاي ديني و مذهبي را برنامه ريزي مي‌کردند از جمله در همين شبکه‌ي سه و برنامه‌اي که شما سحرگاه با حاج آقاي فرحزاد داشتيد يک ماه کار طاقت فرسايي است تهيه کننده‌ي خوب برنامه آقاي رکني همه‌ي عزيزاني که تلاش مي‌کنند تشکر مي‌کنيم و اظهار تاسف واقعا از اين حادثه‌ي سيل و طوفاني که پيش آمد عده‌اي از هم وطنان ما از دست رفتند. اين حوادث در بعضي کشورها اگر پيش مي‌آمد با اين هجم وسيع و اين همه تلفات گاهي يک دولت را به هم مي‌ريخت و دولت را عوض مي‌کرد يا يک وزير را جا داشت يک اظهار هم دردي شود من نشنيدم حتما بوده ولي لا اقل يک اظهار هم دردي از سوي مقامات بالاتر لازم بود حدود يکي دو ماه پيش بود در جاده‌ي چالوس يک ماشيني به قعر دره رفت حدود سي چهل نفر از مهمان هاي ما از عراقي هايي که آمده بودند ايران آن هم حادثه‌ي تلخي بود اين حوادث پيش مي‌آيد ولي اظهار هم دردي پيگيري در رده هاي بالا انتظار مردم است مطلب ديگر هم که اضافه کنم شنبه هشتم شوال است سالروز حادثه‌ي بسيار تلخ و دردناک تخريب قبرستان بقيع و قبور ائمه‌ي بقيع عليهم السلام حدود نود سال است که از اين جنايت آل سعود مي‌گذرد واقعا نبايد اين حادثه فراموش شود البته فقط تخريب قبور ائمه‌ي بقيع نيست تمام اماکن اسلامي و آثار اسلامي را در مکه و مدينه تخريب کردند اين را نبايد مردم فراموش بکنند ما اين بحث را مفصل قبلا مطرح کرديم. خيلي جاها مراسم مي‌گيرند شب هشتم و روز هشتم الآن به بعضي ها مي‌گويي قبرستان بقيع قبلا گنبد بارگاه داشته تعجب مي‌کنند نبايد جنايات آل سعود فراموش شود همين جناياتي که چند ماه است واقعا آدم دلش به درد مي‌آيد همه حدس مي‌زدند ماه رجب گفتند ماه حرام است حتما متوقف مي‌کنند نشد گفتيم ماه رمضان ماه ضيافت الله است اصلا انگار نه انگار به روي خودشان نياوردند اين حادثه‌ي هشتم شوال هم همين طور است امروز که سي ام تير است من وظيفه مي‌دانم ياد کنم سالگرد مرحوم آقاي کافي است انصافا خيلي ها با نام آن ها به ياد امام زمان ارواحنا فداه بودند هستند آثار فراوان مهديه هاي فراوان در سراسر کشور حتما ياد اين خطيب دلسوز و دلباخته‌ي امام زمان باشيم و در آخر هم تشکر مي‌کنم از همه‌ي بينندگان خوبي که در طرح هاي مختلف برنامه‌ي سمت خدا حضورشان فعال بود همين طرح خانه هاي نوراني قرآني بحمدالله بسيار بسيار زيبا بود طرح هاي ديگري که بود بحث کمک به آزادي زندانيان من اين ايام هر کجا مي‌رفتم عجيب بود يکي از طرح هايي که ما ديگر رها کرديم مردم رها نمي‌کردند طرح کمک به آزادي زندانيان بود از همه‌ي بينندگان تشکر مي‌کنم
شريعتي: ما هم با هم وطنان هم دردي مي‌کنيم خدمت حاج آقاي حسيني هستيم به رسم سه شنبه ها مهمان سفره‌ي نهج البلاغه خواهيم بود
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم خطبه‌ي 42 نهج البلاغه اميرالمومنين مي‌فرمايد اَيُّهَا النّاسُ، اِنَّ اَخْوَفَ ما اَخافُ عَلَيْكُمُ اثْنانِ (خطبه 42 نهج البلاغه) آن چيزي که بيش از همه من نگران شما هستم دو چيز است دربحث سيره‌ي تربيتي يک فصلي است با عنوان نگراني هاي اميرمومنان سلام الله عليه است بحث بسيار مهم و خوبي است ما ببينيم امير مومنان نگران چه اموري بودند مراقب باشيم اگر گسترده تر نگاه کنيم نگراني هاي اهل بيت عليهم السلام که گفتند ما بيش از همه نگران شما هستيم من جستجو مي‌کردم حدود سي مورد است نگران مهمي که اميرمومنان و اهل بيت عليهم السلام داشتند هر مقدارش را که برسيم مي‌خوانيم تعبير اين است که آن چيزي که بيش از همه در آن من نگران شما هستم. حضرت در اين جا اشاره کردند اتِّبَاعُ الْهَوى، وَ طُولُ الاْمَلِ يکي هوا پرستي ها به جاي حق پرستي و آرزوهاي طولاني قبل از اين که من اين را توضيح دهم مقدمه‌ي کوتاه در قابل داستاني مي‌گويم که نگراني ها بهتر جا بيفتد اهل بيت عليهم السلام نگران يک چيزهايي نبودند نگران يک چيزهايي بودند گاهي متاسفانه ما در اثر اين که از کلام اهل بيت دور هستيم آن چيزهايي که نگران نبودند ما خيلي جدي مي‌گيريم آن هايي که نگران نبودند من داستانش را عرض مي‌کنم آن چيزهايي که واقعا نگران بودند دغدغه‌ي ما نيست شخصي آمد خدمت امام صادق عليه السلام به نام عبدالملک قمي در تاريخ اين طوري آمده در روايت. گفت من آمدم چند سوال از شما بپرسم حضرت فرمودند بپرس گفت اشکال ندارد قَالَ لَهُ أَشْرَبُ وَ أَنَا قَائِمٌ من بخواهم بنوشم ايستاده بنوشم در روايت ما است در کلمات فقها است که شب ايستاده نوشيدن آب کراهت دارد گفت اشکال ندارد شب ايستاده حضرت فرمودند فَقَالَ إِنْ شِئْتَ اگر دلت مي‌خواهد شب هم ايستاده بنوش گفت سوال دوم دارم حضرت فرمودند سوال کن گفت فَقَالَ أَشْرَبُ بِنَفَسٍ وَاحِدٍ حَتَّى أَرْوَى بالاخره کراهت دارد آدم يک ليوان آب را يک نفس بخورد با سه نفس و سه جرعه بنوشد بهتر است حضرت خوششان نيامد از اين سوال فرمودند قَالَ إِنْ شِئْتَ اگر دلت مي‌خواهد بنوش کُلُّ مَکرُوهٍ جَايِز مکروه که حرام نيست گفت يابن رسول الله سوال سوم دارم حضرت فرمودند بپرس گفت اشکال ندارد وقتي نماز مي‌خوانم دستم زير لباسم يا زير عباي من باشد چون باز در آداب نماز است مستحب است آدم دستش رو باشد موقع نماز زير نباشد حضرت فرمودند قَالَ إِنْ شِئْتَ دلت مي‌خواهد اين کار را انجام بده مثل اين که يک سري از اين سوالات آماده کرده بود شايد حضرت مي‌خواست به اين جا برسد قسم خورد حضرت فرمود مَا مِن هَذَا وَ شُبهِهِ اَخَافُ عَلَيکَم (اصول کافي، ج 6، ص 383) به خدا قسم نگراني هاي ما اين ها نيست اين نيست که آب را ايستاده بنوشي نشسته بنوشي به يک جرعه به سه جرعه بنوشي اين مستحبات اين مکروهات خوب است آدم رعايت بکند ولي اين نگراني ائمه در مستحبات و مکروهات نيست چيزهاي مهم تري داريم همين بحث نگراني هاي اهل بيت است نگراني ها را جا به جا نکنيم گاهي به يک مستحبي مقيد مي‌شويم مستحب گاهي با يک حرامي تعارض دارد کار مستحب را فکر مي‌کنيم مستحب داريم انجام مي‌دهيم در حالي که گناهي انجام مي‌دهيم در بعضي از جلسات ايام رمضان مي‌گفتم شما سي شب مي‌خواهيد برويد هيئت مناجات اگر مادرتان گفت يا پدر گفت امشب من کاري دارم بمان ديديد بعضي ها مي‌گويند نه اگر يک شب هيئت نرويم نمي‌شود يادمان نيست که مستحب چيست کار واجب چيست امر پدر مادر چيست حضرت نپسنديدند که همه اش نگراني اش در اين چيزها است فرمود به خدا من نگران اين چيزها نيستم ائمه نگران چه هستند؟ سي مورد با واژه‌ي اخاف يا اخوف ما اخاف است بعضي ها را مي‌خوانم حضرت در اين جا دو مطلب را فرمودند يکي هوا پرستي دوم آرزوهاي طولاني خطبه‌ي 42 است فَاَمّا اتِّباعُ الْهَوى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ هواپرستي مانع مي‌شود از حق پرستي اگر ملاک ما هوا هاي خودمان باشد با حق کاري نداريم وَ اَمّا طُولُ الاْمَلِ فَيُنْسِى الاْخِرَةَ آرزوهاي طولاني هم آخرت را از ياد انسان مي‌اندازد معلوم است همت بلند پسنديده است خيلي هم تاکيد کردند انسان مومن بايد همت هاي بلند داشته باشد اما نه آرزوها اين که انسان فکر کند به تمام آرزوهايش به هر قيمتي بايد برسد در نامه هاي نهج البلاغه نامه‌ي 31 به امام حسن عليه السلام خوانديم حضرت فرمود وَ اعلَم پسرم يقين داشته باش يَقيناً أنّک لن تَبلُغَ أمَلَکَ، و لَن تَعدُوُ اَجَلَک يقين داشته باش انسان به همه‌ي آرزوهايش نمي‌رسد آرزوها بايد با واقعيت ها هماهنگ باشد به هر قيمتي دنبال آرزو نباشيم طول الامل به اين معنا است نه به معناي همت بلند ما اگر فکر کنيم به هر قيمتي از هر راهي حلال حرام به آرزوها بايد برسيم اين درست نيست حضرت مي‌فرمايد وَلِكُلّ مِنْهُما بَنُونَ دنيا و آخرت هر کدام فرزنداني دارد يک عده ابن الدين اند يک عده ابن الدنيا هستند يک عده فرزند دين اند يک عده فرزند دنيا يک عده محور برايشان دين است يک عد برايشان دنيا است فَكُونُوا مِنْ اَبْناءِ الاْخِرَةِ، وَ لا تَكُونُوا مِنْ اَبْناءِ الدُّنْيا ابن الدين باشيد ابن الدنيا نباشيد فَاِنَّ كُلَّ وَلَد سَيُلْحَقُ بِاُمِّهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ هر فرزندي فرداي قيامت به مادرش ملحق مي‌شود اگر فرزند دنيا باشي دنيا به تو ملحق مي‌شود پس نگراني اول اين است که هواپرستي جاي حق پرستي را بگيرد و آرزوهاي طولاني انسان بگويد من به هر قيمتي آرزو را به دست بياورم يک تعبير ديگري حضرت علي دارد که نگراني دوم حضرت است که مي‌فرمايد آن چيزي که خيلي نگرانم سبک شمردن دين است يک بحثي داشتيم در اوايل ماه رمضان گفتيم براي بعضي ها دين در متن زندگي است همه چيز را با دين هماهنگ مي‌کنند براي بعضي از ما نه دين در حاشيه است اين خيلي مهم است خدا رحمت کند عالم بزرگواري که اين جمله را مي‌فرمود که اگر دين در متن زندگي باشد ما امور ديگرمان را با دين هماهنگ مي‌کنيم مثالش را در ماه رمضان گفتيم عده‌اي مي‌گويند ما چطور روزه بگيريم اگر دين در متن زندگي باشد ما کارها را هماهنگ مي‌کنيم با روزه داري براي دين داري برنامه ريزي مي‌کنيم الآن که ماه رمضان تمام شد يازده ماه مانده کسي که دين در متن زندگي اش بوده از حالا برنامه ريزي مي‌کند من در ماه رمضان سال آينده نمي‌توانم دنبال کسب و کار بروم پول داشته باشم يکي از عزيزان مي‌گفت من هر ماه يک پولي مي‌گذارم کنار ماه رمضان نياز نداشته باشم مثال است اين. يک مثال ديگر مي‌زنم براي من خيلي جالب بود مصداق دين در متن زندگي است من ايام ماه رمضان يک چند روزي مشهد نائب الزياره‌ي همه‌ي بينندگان بودم آن قراري که شما فرموده بوديد عمل کرديم نماز و دعا و زيارت خوانديم من يک جمع زيادي از خانواده هاي مومنين متدينيني که مهاجرت کرده بودند از عراق از دست صدام زمان صدام فرار کرده بودند در آن قيام انتفاضه‌ي عراق فرار کرده بودند رفته بودند در سوئد زندگي مي‌کردند ايام ماه رمضان چهل پنجاه نفر خانواده ها کوچک بزرگ ديدم مشهد هستند پرسيدم اين جا چه کار مي‌کنيد گفتند آن جا روزها طولاني است روز 22 ساعت است بچه هاي ما نمي‌توانند 22 ساعته روزه بگيرند سخت است اول ماه رمضان آمديم مشهد امام رضا تا آخر ماه رمضان تا بچه هاي ما روزه بگيرند هم زيارت آمديم هم بچه هاي ما روزه مي‌گيرند هم يک خاطره‌ي خوبي دارند از روزه داري اين را مي‌گويند دين داري در متن زندگي است يعني همه چيز را با دين هماهنگ کرده گفتم چند وقت است گفت ما چند ساله اين کار را مي‌کنيم من تا آن جا که ديدم چهل پنجاه نفر بودند يعني از اول الآن يازده ماه نمانده تا رمضان کسي دنبال اين باشد برنامه ريزي مي‌کند الآن مي‌دانم خبر مي‌دهند شما خبر نداريد شکم هايشان سير است باور نکنيد اين طور نيست برنامه ريزي کرده که يازده ماه اين طوري برنامه ريزي مي‌کنم از کسبم از کارم بالاخره اين ها شاغل بودند مغازه دار بودند همه‌ي اين ها را هماهنگ کرده اگر مرخصي مي‌خواسته اگر استراحت مي‌خواسته دين در متن زندگي شان بوده دومين نگراني فرمود سبک شمردن دين است سومين نگراني که اين باز در کلمات اميرمومنان است خيلي واقعا جاي نگراني است فرمودند نگرانم که لَكِنِّي أَخَافُ أَنْ يُفْتَحَ عَلَيْكُمُ الدُّنْيَا دنيا به روي شما باز شود آينده وضع مالي تان در اوايل مسلمان ها خيلي در گرفتاري بودند دنيا وقتي به شما اقبال کرد وضع مالي تان خوب شد بَعْدِي فَيُنْكِرَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً به داد هم ديگر نرسيد منکر شويد من اصلا شما را نمي‌شناختم به کلي منکر شويد يعني در جامعه‌ي ديني يک عده کارشان گرفته وضعشان خوب است به هر ترتيب « نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» (زخرف/ 32) خدا تقسيم کرده اين وضع مالي اش بهتر است ولي يادش برود که بايد به فرياد برادر ايماني اش برسد به فرياد برادر ديني اش برسد من نگرانم به جايي برسيد که منکر ديگران شويد من يک قصه‌اي که همين ايام در مشهد برايم پيش آمد در يک برنامه‌اي هم گفتم واقعا ناراحت شدم اين جا هم خوشحالي هايمان را با دوستان تقسيم کنيم هم ناراحتي هايمان را و دنبال راه حل بگرديم من دو قصه را در يک روز ديدم يک آقايي به من گفت اين مسئله‌ي خمس را براي من بگوييد من در تلويزيون ديدم گفتيد يک بار براي من بگوييد گفتم حرف همان است که گفتيم نشستيم فراغتي بود يک ساعتي من گفتم که داستان خمس اين است ما گفتيم همه چيز مال خداست ثروت قدرت خدا گفته وقتي به تو مي‌دهم برو کسب و کار و زندگي ات را انجام بده اگر سودي کردي همه‌ي زندگي ات خانه بخر ماشين بخر پسرت را ازدواج کن همه جور آخر سال نگاه کن اگر اضافه آمد هشتاد درصد مال شما بيست درصد مال من نکات را مفصل گفتيم کشاورزي گندم زمين زمان همه چيز مال من است من دادم به شما همه مال من است باشد مال شما گندمت رسيد به يک تن هزار کيلو پنجاه کيلويش را به من بده آن را هم من نمي‌خواهم بده به فقرا مساکين اين هم داستان زکات گوسفندت شد پانصد تا اين سه مثال را بينندگان يادشان باشد چهل تا پنجاه داديم رفتي زاد و ولد شد زمين و زمان مال من بود باشد مال تو من نياز ندارم «وَرَ‌بُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّ‌حْمَةِ» (انعام/ 133) پانصد که شد چهارصد و نود و پنج تايش مال تو پنج تا را به من بده از پانصد تا پنج تا ندهي از يک تن گندم پنجاه کيلو را ندهي از خمس از صد درصد بيست درصدش را ندهي ديگر خيلي بي انصافي است خوب که برايش گفتيم گفت مگر در جامعه فقيري هم است که ما بخواهيم به اين فقرا بدهيم؟ عين عبارت خودش بود شايد جزء بينندگان الآن باشد مي‌گفت من بيننده‌ي پر و پا قرص ام مي‌گفت من اگر بخواهم خمس بدهم ميلياردي است تا به حال نرفتم سراغش مگر فقير در جامعه است؟ يعني من کلي با ايشان صحبت مي‌کردم که بهش ثابت کنم که الآن در جامعه خيلي ها فقير اند گرفتار اند نيازمند است اصلا باور نمي‌کند اين که حضرت مي‌فرمايد بَعْدِي فَيُنْكِرَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً اصلا فقير نمي‌شناسيد اين يک جوري زندگي مي‌کند مي‌گويند سير از گرسنه خبر ندارد سواره از پياده خبر ندارد آن کسي که طفل مريضش در دستش مانده و در به در دنبال پول درمان و دوا مي‌گردد چه کسي دردش را متوجه مي‌شود؟ آن آقايي که به عمرش چنان گرفتاري نداشته مي‌گويد بيست درصدش مي‌شود خمسش مي‌شود ميلياردي تازه منکر است مي‌گويد نه کجا شما سراغ داري کسي نياز مالي داشته باشد؟ اين يک طرف آن وقت همان روز قصه‌ي دومي که برايم پيش آمد يک خانمي در حرم مي‌دويد دنبال من گفتم من جلسه دارم ديرم شده خدا مي‌داند گريه مي‌کرد اين خانم گفت مال يکي از محله هاي مشهد هستم محله‌ي آرامگاه فردوسي من بلد نيستم محله ها را مي‌گفت مردم به نان شبشان محتاج اند اين صبح اين آقا مي‌گويد من خمس مالم را به چه کسي بگويم مگر فقير در جامعه است آن هم مي‌گويد همسايه‌ي ما به نان شبش نياز دارد اين طبقه آن طبقه را فراموش کرده يک جمله‌اي از اميرمومنان است البته من همين جا بگويم تا اين جمله را بخوانم بيننده ها در شادي هاي ما شريک باشند ديروز در قم يک عزيزي من را صدا زد روحاني بود مي‌گفت من در تفرش يک خانواده‌اي به من زنگ مي‌زنند که حساب مالمان را مي‌خواهيم برسيم و بدهيم گفتم باشد هماهنگ کنيد يک هفته گذشت خبر ندادند دوباره هفته‌ي دوم سوم بالاخره سه شنبه‌اي به ما زنگ زدند سه شنبه که رفتيم ديديم نشسته جلوي در در وقت برنامه‌ي سمت خداي سه شنبه گفتم چند هفته است گفت واقعش اين است که هر هفته سه شنبه اين برنامه را مي‌بينم صحبت ها را که مي‌شنوم در مورد مسئله‌ي خمس و حق الناس و حق الله تشويق مي‌شوم بروم مالم را تطهير کنم برنامه که تمام مي‌شود دوباره شيطان وسوسه مي‌کرد مي‌گفت چند هفته بود گفتم اول برنامه زنگ بزنم تا برنامه تمام نشده شما بيايي تکليف ما را داغ داغ مشخص کني تمام شود دوباره وسوسه مي‌شوم نشست و خيلي خوشحال بود اين ها قطعا تاثيرات فراوان دارد همه اش نا اميدي نيست ولي اين هم است کسي باور نمي‌کند نيازمند در جامعه باشد حالا من جمله‌ي اميرمومنان را مي‌خوانم در کلمات قصار است کلمه‌ي 328 است تعارف که ندارد شرح هم نمي‌خواهد پيچيدگي هم نمي‌خواهد جزء متشابهات هم نيست که بگوييم حضرت منظورش چيست خيلي ساده است ترجمه نمي‌خواهدإنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ في أموالِ الاغنياء أقواتَ الفُقَراء خداوند در مال ثروتمندان سهم فقرا را قرار داده. قوت فقرا در ثروت اغنياست يک وظيفه‌اي فرض شده براي اغنيا شارح نهج البلاغه توضيح داده که اين واجب است. صدقات مستحبي که مستحب است پس اين بايد اشاره به يک چيز واجبي باشد چه چيز است آن واجب؟ زکات است و خمس. خمس و زکات جزء واجبات مالي است صدقات مستحبه هم داريم. زکات فطره زکات مال جزء واجبات است يک مستحباتي هم داريم فرض يعني واجب. نماز ظهر فريضه است يعني واجب است. فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مَنَعَ بِهِ غَنِيٌّ هيچ فقيري گرسنه نماند الا اين که يک غني حقش را نداده وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ فردا بايد جواب بدهد واجبات است اگر ما در همين واجباتمان به وظيفه عمل مي‌کرديم فقيري نمي‌ماند. در نامه‌ي 45 نهج البلاغه است حضرت خودش را با شرايط هماهنگ مي‌کرد حضرت در نامه‌اي که به استاندار بصره نوشتند نامه‌ي مفصلي است حضرت فرمودند من شب سير نمي‌خوابم لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ شايد در دورترين نقطه‌ي کشور اسلامي کسي باشد که سيري را به ياد نداشته باشد وَلا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ يادش نباشد سيري يعني چه. يک داستاني مي‌ديدم از حضرت يوسف با اين که عزيز مصر بود خزائن مصر در اختيارش بود اما زندگي اش خيلي ساده بود خطبه‌ي 176 را عزيزان ببينند اميرمومنان مفصل از زندگي حضرت موسي عيسي داوود گفته اين ها با اين که قدرت داشتند زاهدانه زندگي مي‌کردند کسي به جناب يوسف گفت چرا اين قدر ساده زندگي مي‌کنيد بِيَدِکَ خَزَائِنُ الاَرض (شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 11، ص 236) همه‌ي خزائن دست شما است حضرت فرمود أَخَافُ أَن أَشبَعَ فَأنسِي الجِيَاع مي‌ترسم سير شوم يادم برود فراموش کنم گرسنه ها را حالا آن وظيفه‌ي انبيا و مسئولين و زمام داران مملکت و ائمه است که اميرمومنان مي‌فرمايد سير نمي‌شوم شايد جايي گرسنه‌اي باشد اما عامه‌ي مردم چه؟ زندگي مان را داشته باشيم هر چه است ولي حلال را رعايت کنيم ما فرض الله آن چيزي که خدا بر ما واجب کرده آن را پرداخت کنيم در آن کوتاهي نکنيم. اين هم يک نگراني البته باز در همين کلمات قصار کلمه‌ي 310 فقر شوخي ندارد ما حرف خيلي مي‌زنيم گاهي هم دوستان مي‌گويند شما مطالب خوبي مي‌گوييد اما اين حرف ها ما کارمان همين است تشويق مردم آشنايي مردم با کلام اميرمومنان آن چيزي که اهل بيت از ما خواستند اين بايد تاثير خودش را بگذارد اين اميرمومنان است به فرزندشان محمد حنفيه مي‌گويد يَا بُنَيَّ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ من از جهت فقر از تو نگرانم فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ به خدا پناه ببر اين که مي‌گويند فقر از يک در بيايد دين مي‌رود نمي‌خواهم بگويم درست است در بحث وعده هاي الهي براي صابران گفتيم براي بعضي ها فقر آزمون است هنر انسان اين است در اين آزمون ها دينداري اش را حفظ بکند اما در عين حال حفظ دين با فقر کار مشکلي است. يکي از نگراني هاي حضرت است به خدا پناه ببر از فقر. يک وقتي ما خودمان به دست خودمان فقر را ايجاد مي‌کنيم اين واقعا مذمت شده يک وقت نه ديگران مقصرند در فقر ما اين که اميرمومنان مي‌فرمايد فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ من اين جا بدون مجامله عرض بکنم اگر اين سهم ماست عزيزاني که واجبات مالي به گردنتان است و کوتاهي مي‌کنيد اين يادتان باشد کلام اميرمومنان صراحت دارد گناه فقرا به گردن اغنيا است يعني اگر امروز در جامعه‌ي ديني ما عده‌اي گرفتار گناه مي‌شوند يک وقت گفتيم الآن مي‌گويند دوازده ميليون جوان ازدواج نکردند وقت ازدواج است بپرسيم حداقل بگوييد برداشتي که ايشان از کلام اميرمومنان داشته درست است يا نه. آيا ما در گناه اين جوانان سهيم نيستيم؟ خدا فردا مي‌پرسد ما سهم خودمان را يادمان نرود اگر کوتاهي کرديم در وظايفمان. مشکلات مختلفي در ازدواج است ولي يک بخشي اش مشکلات مالي است بارها گفتيم اگر من مي‌توانم با پنج ميليون ده ميليون قرض الحسنه در صندوق بگذارم جوانان بتوانند به راحتي وام بگيرند دولت به جاي خودش ما هم به جاي خودمان وظيفه داريم. همه اش متوجه ديگران نباشيم ديگران هم به جاي خود اما ما وظيفه‌ي خودمان را غفلت نکنيم.
شريعتي: خيلي ممنون نکات خوبي را شنيديم نهج البلاغه‌ي اميرالمومنين هميشه براي ما راه گشا بوده برمي‌گرديم در بخش بعدي هم از محضر حاج آقاي حسيني عزيز استفاده خواهيم کرد مشرف مي‌شويم به ساحت مقدس قرآن کريم برمي‌گرديم خدمت شما خواهيم بود امروز صفحه‌ي 514 قرآن کريم را اهالي خوب سمت خدا تلاوت خواهند کرد آيات 24 ام تا 28 ام سوره‌ي مبارکه‌ي فتح
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَكَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَ‌كُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرً‌ا ?24? هُمُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَ‌امِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِ‌جَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَئُوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّ‌ةٌ بِغَيْرِ‌ عِلْمٍ لِّيُدْخِلَ اللَّـهُ فِي رَ‌حْمَتِهِ مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُ‌وا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ?25? إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّـهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَ‌سُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ?26? لَّقَدْ صَدَقَ اللَّـهُ رَ‌سُولَهُ الرُّ‌ؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَ‌امَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُ‌ءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِ‌ينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِ‌يبًا ?27? هُوَ الَّذِي أَرْ‌سَلَ رَ‌سُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَ‌هُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّـهِ شَهِيدًا ?28?
ترجمه:
و اوست که پس از آنکه شما را [بي جنگ و خونريزي] بر دشمن پيروز و مسلط کرد، دست هاي آنان را از [جنگ با] شما و دست هاي شما را از [جنگ با] آنان در دل مکه [که منطقه حديبيه است] باز داشت؛ و خدا همواره به آنچه انجام مي دهيد بيناست. (??) آنان کساني هستند که کفر ورزيدند و شما را از [ورود به] مسجدالحرام باز داشتند و نيز نگذاشتند قرباني هايي که با خود آورده بوديد به محل قرباني اش برسد، و اگر مردان و زنان مؤمن ناشناسي در ميان مکه نبودند، تا جنگ شما سبب کشته شدن آن بي گناهان شود و در نتيجه امر ناملايم و مکروهي [چون ديه] گريبان شما را بگيرد [شما را از جنگ باز نمي داشتيم، ولي بازداشتيم] تا خدا هرکه را [مانند مردان و زنان مومني که براي شما ناشناخته بودند] بخواهد در رحمتش درآورد. [و] اگر مؤمنان از کافران جدا بودند يقيناً کافران [از اهل مکه] را به عذابي دردناک عذاب مي کرديم (??) [ياد کن] هنگامي را که کافران [پس از قرارداد صلح حديبيه] دل هايشان را از تعصّب و خشم شديد جاهلي آکنده کردند، پس خدا هم آرامشش را بر پيامبرش و مؤمنان نازل کرد و روح تقوا را [که حقيقت و جان توحيد است] ملازم آنان نمود، و آنان به [روح تقوا] سزاوارتر و شايسته آن بودند؛ و خدا همواره به هر چيز داناست. (??) بي ترديد خدا رؤياي پيامبرش را به حق و درستي تحقق داد [که در رؤيا وعده داده بود] شما قطعاً در حال امن و امنيت در حالي که سرهايتان را تراشيده و موي [يا ناخن] کوتاه کرده ايد و بيمي نداريد، وارد مسجدالحرام خواهيد شد. خدا آنچه را که شما نمي دانستيد [که وعده ورود به مسجدالحرام در سال آينده است] دانست و پيش از آن پيروزي نزديکي [که صلح حديبيه بود براي شما] قرارداد. (??) اوست که پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز کند، و کافي است که خدا [بر وقوع اين حقيقت] گواه باشد. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: باز هم آرزو مي‌کنم طاعات و عبادات شما دوستان خوبم مورد قبول درگاه خداوند متعال قرار گرفته باشد و بهترين ها در اين ايام نصيب شما شود حاج آقاي حسيني اشاره‌ي قرآني را بفرماييد
حاج آقا حسيني: آيات پاياني که در اين صفحه تلاوت شد در آياتي است که درباره‌ي ظهور حضرت مهدي است «هُوَ الَّذِي أَرْ‌سَلَ رَ‌سُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَ‌هُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّـهِ شَهِيدًا» خدا مي‌فرمايد پيامبري را فرستاديم که بر همه‌ي دين ها غالب باشد اين تعبير در سه جاي قرآن است يکي اين جا است يکي سوره‌ي مبارکه‌ي صف آيه‌ي نهم است آن جا پايانش است «هُوَ الَّذِي أَرْ‌سَلَ رَ‌سُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَ‌هُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِ‌هَ الْمُشْرِ‌كُونَ» (صف/ 9) اين جا هم همين طور يکي هم در سوره‌ي مبارکه‌ي توبه است آن جا در پايانش است «هُوَ الَّذِي أَرْ‌سَلَ رَ‌سُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَ‌هُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِ‌هَ الْمُشْرِ‌كُونَ» (توبه/ 33) نکته‌ي زيبايي که در ذيل اين آيات است يک روايت از امام باقر است أن ذَلِکَ يَکُونَ عِندَ خُرُوجِ المَهدِِي مِن آلِ مُحَمَّد (تفسير نورالثقلين، ج 3، صفحه 213) اين که هنوز چيزي نشده اسلام دين غالب همه‌ي جوامع باشد اين وعده‌ي قرآني است در عصر ظهور اتفاق خواهد افتاد. قطعا هنوز نشده کي خواهد بود؟ حضرت فرمودند عند خروج المهدي
شريعتي: ان شاء الله خيلي ها پاداش و جايزه‌ي عيد فطرشان را ظهور حضرت ولي عصر خواستند ان شاء الله همه‌ي آرزوها مستجاب شود. وقت در اختيار شماست
حاج آقا حسيني: چهار مورد را گفتيم يک مورد ديگري که در روايات فراواني آمده در کلمات اميرمومنان است. قبل از آن در مورد مورد قبلي توضيح مي‌دهم که در بحث زکات اين مثالي که ما زديم پانصد گوسفند داشته باشيم زکاتش مي‌شود پنج تا نمي‌خواهيم بگوييم اين اولين نصاب است نه نصاب قبل از اين هم دارد به عنوان مثال خواستيم بگوييم چهارصد تا باشد پانصد تا باشد مثال روشن است نيازي نيست به پانصد تا برسد قبل از اين هم دارد در گندم هم همين طور ما براي اين که مثال خيلي ساده و روشني گفته باشيم مثلا در گندم لازم نيست به هزار تا برسد کمتر از آن هشت صد و خورده‌اي شود هم زکات گندم است ولي مثال خيلي ساده زديم هزار تا اگر باشد اگر زمين کشاورزي آبياري باشد و ديمي نباشد پنجاه کيلو است يک بيستم است اين نکته خيلي مهم است که ناچيز است. در پانصد تا پنج گوسفند در هزار کيلو گندم پنجاه تا. همه اش هم مال خداست و اين هم يادمان باشد من تقاضا داريم ما چقدر روي مسائل ديگر حساس هستيم گاهي معامله‌اي مي‌خواهيم بکنيم ضرر نداشته باشد ده جا سوال مي‌کنيم مشورت مي‌کنيم در بيماري ها چکاب مي‌کنيم خيلي هم خوب است اين را هم سوال کنيم خمس تقريبا مي‌شود بگوييم غالب مردم زکات که نه مال کشاورزان است مال دامداران است ولي خمس خيلي ها را شامل مي‌شود هر کسي که وقتي آخر سالش با اين مثالي که گفتيم آخر سال اضافه‌اي بيايد مکه ات را رفتي مسافرت رفتي خانه خريدي همه‌ي کارهايت را کردي آخر سال يک چيزي اضافه آمده هشتاد درصدش مال تو بيست درصد را خدا مي‌گويد به من تقريبا غالب مردم در معرض خمس هستند چه مانعي دارد ما در اين مسائل هم مانند مسائل ديگر سوال کنيم به عالم ديني مراجعه کنيم دفتر مرجع تقليد مراجعه کنيم يقين داشته باشيد اگر برويد دفتر مرجع تقليد شما را بازداشت نمي‌کنند نه خود اظهاري است خمس و زکات خود اظهاري است من ندارم نداري که به سلامت کسي را نمي‌فرستند دنبالت ببينند زندگي ات چطور است به عزيز ميلياردي مان گفتم اگر بروي دفتر مرجع تقليد بنشيني حساب کتاب هايت را بکني بگويند پنجاه ميليارد بدهکاري بگو من آمده بودم چايي بخورم رد مي‌شدم خسته مي‌شدم گفتم دفتر شما استراحتي بکنم ببينم چقدر بده کارم هيچ چيز نمي‌خواهم بگويم مي‌گويند نوش جان خوش آمديد اين طور نيست که بگويند بشين خودش گفت پنجاه ميليارد نگهش داريم اساس خمس بر خود اظهاري است هشتاد نود درصد مردم زکات مالشان را نمي‌دهند کسي دنبالشان رفته و پيگيري کرده؟ نگراني حضرت يادمان نرود اگر در جامعه فساد است گناه است خلاف است اگر نا به ساماني ها است خودمان را سهيم بدانيم کساني که مي‌توانستند قدمي بردارند و برنداشتند مسئول اند. يک نگراني ديگري که در روايات فراواني آمده کسب هاي حرام است درآمد هاي حرام است يک داستاني بگويم يک کسي آمد خدمت امام صادق عليه السلام جمله‌ي قشنگي گفت إِنِّي ضَعِيفُ الْعَمَلِ من اهل اعمال مستحبي زيادي نيستم شبيه همان داستاني که اول جلسه گفتيم او خيلي مقيد به مستحبات و مکروهات بود اين نه گفت من مقيد به مستحبات و مکروهات و نماز شب و ذکر و دعا نيستم قَلِيلُ الصَّلَاةِ قَلِيلُ الصَّوْمِ روزه‌ي مستحبي خيلي کم مي‌گيريم همان روزه‌ي واجب را مي‌گيريم ماه رمضان که تمام شد مي‌رود تا ماه رمضان سال آينده واجب را انجام مي‌دهم اما دنبال مستحبات نيستم نقطه‌ي مقابل داستان اولي که گفتيم است وَ لَكِنْ أَرْجُو أَنْ لَا آكُلَ إِلَّا حَلَالًا (محاسن، ص 292، ح 448) اهل مستحبات نيستم ولي يک چيز را خيلي مقيد هستم در زندگي ام امکان ندارد لقمه‌ي حرام راه بدهم حرام خوار نيستم حضرت تعجب کرد فرمود تو افضل الاعمال را داري انجام مي‌دهي چرا مي‌گويي قليل العمل فرمود افضَلُ الاَعمال اَفضَلُ العِبَادَة بالاترين عبادت اين است که آدم شکم و دامنش را از گناه حفظ کند حرام خواري نکند دنبال حرام نباشد يکي از نگراني هاي مهم اين است نمي‌گويم آن هايي که مستحبات را انجام مي‌دهند ول کنند نه ولي اين چيزي که ائمه نگران بودند اين ها بودند کسب هاي حرام ربا خواري ها رشوه خواري ها درآمد هاي حرام اين هم يکي از نگراني هاي مهم است
شريعتي: خيلي ممنون خيلي نکات خوبي ها را شنيديم از نگراني هاي يک پدر مهربان و دلسوز. يک نکته‌اي را بعضي از بيننده هاي خوب ما تذکر دادند گفتند همسرانشان از پرداخت زکات فطره سرباز مي‌زنند گفتند تکليف ما چيست
حاج آقا حسيني: يعني اين پنج هزار تومان را هم حاضر نشدند بدهند ما مي‌خواهيم ميلياردي ها را بياوريم در خمس. زکات فطره واجب است در قرآن کريم اول زکات را بيان کرده بعد نماز را بيان کرده آن کسي که مي‌خواهد نماز عيد فطر بدهد بايد قبل بدهد آن کسي که نمي‌خواهد برود بايد تا قبل اذان ظهر بدهد من واقعا باور نمي‌کنم در جامعه‌ي ديني ما کسي باشد نفري پنج هزار تومان را بدهد چه آن هايي که روزه گرفتند چه آن هايي که نگرفتند تضمين کننده‌ي سلامت ما است تا سال بعدي يک خانواده‌اي که پنج نفر هستند پنج تا پنج هزار تومان بيست و پنج هزار تومان اگر ندارند که هيچ اگر فقير باشند بايد به او دارد اين زکات فطره را. من باور نمي‌کنم اگر واقعا نمي‌دهند خانم تکليفي ندارد اگر کسي زکات فطره اش به گردن ديگري باشد اين تکليف ندارد حتي اگر هم بدهد از گردن او جدا نمي‌شود مثلا من زکات فطره ام به گردن پدرم است پدرم نداد من تکليف ندارم من هم بدهم ذمه‌ي پدر پاک نمي‌شود بري نمي‌شود دعا مي‌کنيم بينندگان عزيز هم دعا بکنند اين ها هدايت شوند.
شريعتي: وقت ما تمام شده حاج آقا دعا بکنند
حاج آقا حسيني: خيلي ها سفارش کردند دعا کنيم براي بيماري هاي روحي جسمي براي شفاي کساني که هنوز در قيد پنج هزار تومان زکات فطره هستند آدم غصه مي‌خورد باور نمي‌کنيم ان شاء الله اين طور نباشد بارها گفتيم دعاي ما هيچ ولي آمين بينندگان عزيز قلوب منکسره‌ي زيادي است موثر است. «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ‌ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ» (نمل/ 62) خدايا به حق محمد و آل محمد آن چه که بينندگان خوب برنامه حوائج گرفتاري ها مريض ها دارند به آمين دلشکستگان حوائجشان را برآورده به خير بفرما گرفتاري هايشان را برطرف بفرما مريض هايشان را شفا عنايت بفرما
شريعتي: خيلي ممنون والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.