برنامه سمت خدا
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
موضوع: مسائل ماه مبارک رمضان و تفسير آياتي از جزء 20 قرآن کريم
تاريخ: 16-04-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
امام رو به رهايي امام روي زمين *** قيامتي شد بعد از اقامه روي زمين
خطوط آخر نهج البلاغه ريخت به خاک *** چکيد خون خدا در ادامه روي زمين
خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو *** گرسنگان حجاز و يمامه روي زمين
زمان به خواب ببيند که باز اميراني رقم زنند به رسم تو نامه روي زمين
مرا بس است همين يک دو قرص نان ز جهان مرا بس است همين يک دو جامه روي زمين
تو رفتهاي و زمين مانده است و ما اينک *** و ميزهاي پر از بخشنامه روي زمين
شريعتي: سلام بر کفشهاي کهنه و عباي پر از وصله ات سلام بر دستهاي پينه بسته ات سلام بر بازوان تنومند خيبر شکن سلام بر دل خوشي بچههاي يتيم کوفه سلام به تو وقتي مشعل عدالت را بر افروختي سلام به تو وقتي شمع بيت المال را خاموش کردي سلام بر آه سلام بر چاه سلام بر نان جو سلام بر نمک سلام بر تو روز ولادتت سلام بر تو روز شهادتت و سلام بر تو روزي که تقسيم کنندهي بهشت و جهنم خواهي بود. سلام ميگويم به همهي هم وطنان طاعات و عبادات شما قبول باشد فرا رسيدن ايام شهادت حضرت اميرالمومنين علي عليه السلام را به همهي شما تسليت ميگويم حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت دارم خدمت بينندگان عرض تسليت ايام شهادت اول مظلوم عالم اميرمومنان سلام الله عليه.
شريعتي: خيلي خوشحاليم خدمت شما هستيم و در محضر دوستان همان طور که دوستان ميدانند در بخش ابتدايي گفتگويمان با حاج آقاي حسيني مهمان سفرهي قرآن کريم خواهيم بود و از آيات جزء بيستم قرآن کريم حاج آقاي حسيني براي ما تفسير خواهند کرد.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم سورهي مبارکهي قصص در جزء بيستم صفحهي 394 از آيهي 76 به بعد. «إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِن قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ» (قصص/ 76) يکي از داستانهايي که قرآن به عنوان يک عبرت براي ما نقل ميکند داستان قارون است انصافا اين داستان نکتههاي آموزندهي فراواني دارد نسبتا هم قرآن مفصل وارد شده ولي چون مجال نيست ميخواهيم در بخش دوم عرض ارادتي به ساحت مقدس اميرمومنان سلام الله عليه داشته باشيم و در مورد شب 21 ماه رمضان صحبت کنيم من مختصر در حد ترجمهي آيات نميشود گفت تفسير. قارون از موسويان بود بعضيها ميگويند حتي نسبت خويشاوندي با حضرت موسي داشت پسر عموي موسي بود «فَبَغَى عَلَيْهِمْ» از اينها بود ولي ستم کرد «وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ» ما گنجهايي به او داديم «مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ» اين صندوق چه هايش را بايد يک عده مردان نيرومند قوي هيکل جا به جا کنند بس که ثروت داشت فقط يادمان باشد اين نکته را آيتناه خدا ميگويد ما به او داديم «إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ» مردم به او گفتند اين قدر شادي همراه با غرور نداشته باش «إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ» خدا اين طور آدمها را دوست ندارد اينهايي که شادي مغرورانهاي داشته باشند «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّـهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ» (قصص/ 77) از اين ثروتت آخرت به دست بياور مال دنيا يک فرصتي است براي آباد کردن آخرت ولي نه اين که دنيا نداشته باشي «وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا» دين معنايش اين نيست که دنياي ما تعطيل باشد نه دنيايت آباد ولي آخرت را هم داشته باش «وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّـهُ إِلَيْكَ» اين همه خدا به تو خوبي کرده تو هم به مردم نيکي کن «وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِين» دنبال فساد روي زمين نباش خدا مفسدين را دوست ندارد ببينيد خيلي زيباست يک جا قرآن فرمود «وَآتَيْنَاهُ» ما به او داديم يک جا وقتي مردم با او صحبت ميکردند گفتند «فِيمَا آتَاكَ اللَّـهُ» خدا به تو داد خدا ميگويد ما داديم مردم هم ميگويند يادت باشد خدا داد ولي او چه ميگفت؟ «قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى? عِلْمٍ عِندِي» (قصص/ 78) در ذيل اين آيات آمده داستان را هم بينندگان شايد خوانده باشند وقت زکات رسيد موسي علي نبينا و آله و عليه السلام از قارون ميخواست زکات مالش را بگيرد ما داديم خدا داد زکات مالت را بده «قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي» چه ربطي به خدا دارد با دانش خودم علم خودم من عقل اقتصادي داشتم جمع کردم ماه رمضان به سرعت ميگذرد دست خالي نرويم از ماه رمضان يک وقت خداي نکرده نگاه قاروني در زندگي ما نباشد همهي انبيا آمدند نگاههاي ما را اصلاح بکنند ما گاهي مسلماني زندگي ميکنيم ولي فکرمان فکر قاروني است دو بار آيه فرمود يک بار ميفرمايد آتيناه ما داديم مردم هم گفتند آتاک الله خدا به تو داد اين فکر الهي است اين فکر قرآني است اين فکر ديني است اين فکر موسوي است فکر قاروني چيست؟ «قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي» زحمت خودم است دانش خودم است چه ربطي دارد به خدا کشاورز زکات مالت را بده يک وقت مثالش را زديم مثال خوبي بود به نظرم همه چيز را خدا داده زمين کشاورزي مال خداست آب دانه مال خداست قدرت ما توانايي ما فکر ما همه مال خداست خدا داده ميگويد همه مال من است باشد مال تو من ميخواهم چه کار مال تو فقط يک کاري بکن وقتي رفتي کشاورزي مثلا به هزار کيلو که گندمت رسيد نه صد و پنجاه کيلويش را بردار مال خودت پنجاه کيلو را بده به ما آن هم من نمي خواهم «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ» (توبه/ 60) من ميخواهم دست يک عده فقرا را بگيرم اين يک مثال است نه صد و پنجاه کيلو مال تو پنجاه کيلو را بده به من نميدهيم اين ثروت کسب و کار اقتصاد تجارت فکرت مال من است ديديد آدمهايي که گرفتار آلزايمار فراموشي ميشوند گاهي آدم فرزند خودش را نميشناسد برادرش را نميشناسد اين فرزندت است نه بگوييد فرزند من بيايد اين فکر را خدا داده قدرت را خدا داده علم اقتصاد تلاش کوشش را خدا داده همه مال خدا خدا ميگويد کار کردي بسم الله آخر سال سودت را محاسبه کن هشتاد درصد مال تو بيست درصدش را بده به من «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّـهِ خُمُسَهُ» (انفال/ 41) مال خداست ميدانم دارم تکرار ميکنم بينندگان نگويند تکرار ميکني دو آيه بود فيما آتاک الله قارون خدا داد خود خدا ميگويد آتيناه ما داديم به قارون که ميرسد «أُوتِيتُهُ عَلَى? عِلْمٍ عِندِي» دانش خودم است نميدهم ما نميدهيم عذر ميخواهم روز بيستم ماه ضيافت الله است ما نماز خوانها نميدهيم بعضي هايمان ما روزه گيرها نميدهيم شايد تعبير قشنگي نباشد ما که در کارهاي زيارت و سفرهاي زيارتي صف اولي گاهي به اين جا ميرسد آزمون مالي سخت ترين آزمون هاست نميدهيم «أَوَلَمْ يَعْلَمْ » خدا جوابش را داده «أَنَّ اللَّـهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً» اووووه اين قدر قارونها آمده اند نابود شده اند از بين رفتند تو اولي اش هستي؟ نه به خدايي خدا برميخورد «فَخَرَجَ عَلَى? قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ» (قصص/ 79) ميخواست آزار بدهد مردم مومن را چه ميکرد؟ مانور ثروت ميداد در بعضي از نقلها است در قيامت چهار هزار نفر همراهش با لباسهاي خاصي ويژهاي مانور ثروت «قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا» يک عده مردمي که دل به دنيا بسته بودند ميگفتند «يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ» دل ميسوزاند عيب ندارد اين طوري من بگويم اگر ميبينيد خوب نيست بگوييد نگويم ببخشيد الآن ما يک عده مسلماني داريم حرف ميزنيم قاروني عمل ميکنيم امروز بعضي از ما متاسفانه نميدانم خوب است يا نه جنون نمايش ثروت داريم دل بسوزانيم بعضي از اين خانهها ماشينها دور دورها ياد کنم به قول حاج آقاي قرائتي ميفرمود سرطان از کجا شروع ميشود؟ تو جنون نمايش ثروت داري او بيچارهي بينوا يک آه ميکشد آه ميشود براي تو سرطان درد و مرض ميشود اين کار قاروني است به رخ چه کسي ميخواهيم بکشيم دل چه کسي را ميخواهيم بسوزانيم. يک عده مردم دلشان سوخت گفتند کاش ما قاروني بوديم ولي همين جا «وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ» (قصص/ 80) آنهايي که ژرف انديش بودند گفتند «وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّـهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ» تفکر مقابلش جوجه را آخر پاييز ميشمارند صبر کن در ذيل اين آيه شأن نزول اين آيه داستاني آمده ميگويم قارون حاضر نشد زکات مالش را بدهد گفت نميدهم گفت يک نقشهاي بريزم موسي سراغم نيايد گفت آبروي موسي را ميبرم چطور آبرويش را ميبري از پيامبران اولوالعزم است رفت به زن بدکارهاي گفت چقدر به تو بگويم بگو موسي با تو ارتباط دارد تهمت پرونده سازي يک پولي گرفت و آمد خود قارون ابتدا آمد پيش موسي گفت سلام ميداني يک روزي مردم را جمع کن احکام الهي را براي مردم بگو يک جلسهاي مفصل گرفتند موسي مشغول بيان احکام الهي شد محرمات را گفت فحشا حرام است ارتباط نامشروع حرام است قارون جلوي جمع گفت موسي ارتباط نامشروع حرام است گفت بله گفت چرا خودت اين برنامهها را داري گفت معاذ الله من؟ بله بفرستيد آن زن را بياوريد زني که با او هماهنگ کرده بود آمد گفت اين زن با تو ارتباط ندارد؟ تو ارتباط نداري با اين زن؟ اگر اشتباه نکنم در داستان آمده اشک موسي جاري شد واقعا عجيب است تهمت زدن دل شکستن دل سوزاندن آبرو بردن الآن ما داريم مسابقه ميدهيم براي آبرو بردن در جامعهي ديني ما يکي از مسابقههاي ما در فضاهاي مجازي سايتها خبرگزاريها روزنامهها مسابقه ميدهيم براي بردن آبروي ديگران اسمش هم است مسلماني. آقا مطمئني؟ چرا اين تيتر را زدي چرا اين خبر را منتشر کردي چرا با آبروي مردم بازي کردي يک بررسي کن ميگويد اگر تکذيب کرد فردا تکذيبيه را مينويسيم آبروي ريخته را ميشود جمع کرد؟ خبر را تيتر اول مينويسي تکذيبيه را در صفحهي آخر در ستوني اين شد جبران؟ آبروي رفته مگر برميگردد اشک موسي را در آورد موسي قسمش داد که من با تو ارتباط داشتم؟ زن لرزيد گفت بگذار راستش را بگويم اين پول به من داده بيايم به شما تهمت بزنم. آدمي نمايش ثروتش پرداخت کردن زکات و تهمت به اين پيامبر بزرگ الهي «فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ» (قصص/ 81) ما قارون را با تمام خانه و ثروت در زمين فرو برديم به امر الهي «فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّـهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنتَصِرِينَ» کسي ديگر کمکش نکرد آن روزي که اين ثروت را روايت داريم اميرمومنان فرمود فکر نکنيد فقط قارون بود ما که نديديم ثروت کسي فرو برود اين داستان است شما درست کرديد افسانه است کجا رفته در زمين الآن که داريم رانش زمين ولي اينها دروغ است فرعون و قارون اين داستانهايي که درست کرديد حرف تخديري ميزنيد اين روايت اميرمومنان است فرمود مَنْ مَنَعَ مَالَهُ مِنَ الْأَخْيَارِ اخْتِيَاراً صَرَفَ اللَّهُ مَالَهُ إِلَى الْأَشْرَارِ (بحار الأنوار، جلد??، صفحه¬ 131) اگر مالت را به خوبان ندادي آن وظيفهاي که داشتي انجام ندادي ثروتت را خدا ميبرد به طرف اشرار نميفهمي کجا خوردند چه شد چه طور از بين رفت «وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ» (قصص/ 82) آنهايي که تا ديروز حسرت ميخوردند کاش ما قارون بوديم وقتي اين عذاب را بر قارون ديدند گفتند «وَيْكَأَنَّ اللَّـهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَن مَّنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ» خوب شد ما قارون نبوديم و الا ما الآن گرفتار اين بلا ميشديم ما در حقيقت آيات را ترجمه کرديم
شريعتي: خيلي ممنون خيلي استفاده کرديم ان شاء الله عامل به آموزههاي دينمان باشيم همان طور که حاج آقاي حسيني اشاره کردند آيه آيهي سورههاي قرآن کريم براي امروز ما حرف و درس دارد. مشرف ميشويم به محضر قرآن کريم برميگرديم صفحهي 500 مصحف شريف قرار امروز ماست آيات 14 تا 22 ام سورهي مبارکهي جاثيه در سمت خداي امروز تلاوت ميشود به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قُل لِّلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّـهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ?14? مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ?15? وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ?16? وَآتَيْنَاهُم بَيِّنَاتٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ?17? ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ?18? إِنَّهُمْ لَن يُغْنُوا عَنكَ مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَاللَّـهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ ?19? هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ ?20? أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَن نَّجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَّحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ?21? وَخَلَقَ اللَّـهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ?22?
ترجمه:
به مؤمنان بگو: از کساني که به روزهاي خدا [چون روز آزمايش بندگان، روز پيروزي اهل ايمان، شکست دشمنان و روز قيامت] اميد ندارند، گذشت کنند، تا [خدا] مردمي را [که تهيدست از عقايد پاک و کردار شايسته هستند، در روزي از روزهايش] به خاطر گناهاني که همواره مرتکب مي شوند، کيفر دهد. (??) هرکس کار شايسته اي انجام دهد، به سود خود اوست و هرکس مرتکب بدي شود به زيان خود اوست، سپس به سوي پروردگارتان باز گردانده مي شويد. (??) و همانا ما به بني اسرائيل کتاب و حکومت و نبوّت عطا کرديم، و از پاکيزه ها به آنان روزي داديم و آنان را بر جهانيان [روزگار خودشان] برتري بخشيديم. (??) و دلايل روشني [در امر نبوّت و دين] در اختيار آنان قرار داديم، پس آنان [در امر نبوّت و دين] اختلاف نکردند مگر پس از آنکه [به وسيله وحي] دانش و آگاهي براي آنان آمد، اختلافشان از روي حسادت و برتري جويي در ميان خودشان بود؛ بي ترديد پروردگارت روز قيامت درباره آنچه همواره در آن اختلاف مي کردند ميانشان داوري خواهد کرد. (??) سپس تو را [در امر نبوّت و دين] بر آييني ويژه و کامل قرار داديم؛ بنابراين از آن پيروي کن و از هواهاي نفساني کساني که [به حقايق] معرفت و آگاهي ندارند، پيروي مکن. (??) آنان در برابر خدا نمي توانند چيزي [از گرفتاري ها و بلاها] را از تو دفع کنند؛ و همانا ستمکاران يار و ياور يکديگرند و خدا يار و ياور پرهيزکاران است. (??) اين [قرآن و آيين] وسايل بينايي و بصيرت براي مردم و سراسر هدايت و رحمت براي گروهي است که [حقايق را] باور دارند. (??) آيا کساني که مرتکب گناهان شدند، گمان دارند آنان را مانند کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، قرار مي دهيم که زندگي و مرگشان يکسان باشد؟ چه بد داوري مي کنند. (??) خدا آسمان ها و زمين را به حق آفريد، و تا هر کس در برابر اعمالي که انجام داده است، پاداش يابد و آنان مورد ستم قرار نمي گيرند. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: چقدر خوب است در شب شهادت اميرالمومنين ثواب تلاوت آيات را به ايشان هديه ميکنيم شب قدر را هم پيش رو داريم حتما براي ما و دوستان خوب سمت خدا دعا کنيد حاج آقاي حسيني خدمت شما هستيم
حاج آقا حسيني: عزيزان ميدانند امشب يک شب استثنائي در طول سال است براي ما هم ليلة القدري که از شبهايي که احتمال شب قدر در آن است هم شب شهادت مولي الموحدين اميرالمومنين سلام الله عليه است بخواهم يک تقاضايي داشته باشم يقينا بينندگان توجه به عظمت شب دارند ولي يادمان باشد هر چه بيشتر دقت کنيم بهره مان ان شاء الله بيشتر خواهد شد يک جملهاي از يکي از مفسرين ديدم ميگويد يک فرقي بين ما و پروردگار متعال است ما اگر به کسي بدهکار باشيم در دنيا معمولا اين طوري است بدهکارها از طلب کارها فرار ميکنند ميگوييم طلب کار ما را نبيند ما انسانها بايد فرار کنيم از طلبکارمان ما را نبيند خودمان را مخفي ميکنيم ما به خدا خيلي بدهکاريم خدا طلبکار از ماست ما بدهکاريم ولي او طلبکار چي؟ او به ما ميگويد «فَفِرُّوا إِلَى اللَّـهِ» (ذاريات/ 50) بياييد پيش خودم يعني خداوند يک طلبکاري است ميگويد از من فرار نکنيد بياييد پيش خودم اين صريح قرآن است در سورهي ذاريات «فَفِرُّوا إِلَى اللَّـهِ» اگر ميخواهيد فرار کنيد پيش خودم بياييد مگر به من بدهکار نيستيد مگر نميخواهيد امشب خودتان را سبک کنيد جاي ديگر نرويد کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ همهي گناهانتان را ميآمرزم يک گناه را نميآمرزم خدا امشب همهي گناهان را ميآمرزد يک گناه را نميآمرزد سِوَي الاِعراضِ عَنِّي رويت را از من برگرداني من نميآمرزم اگر هم ميخواهي فرار کني از من فرار نکن به طرف من فرار کن از گناه فرار کن بيا طرف من واقعا عجيب است من بارها گفتم اين را بگذاريد امشب هم بگويم در آستانهي شب 21 ام هستيم بگويم يقين داشته باشند عزيزان به رحمت الهي ما بارها گفتيم اين جمله را بعضيها ميگويند ما ميدانيم خدا ما را نميآمرزد گناهي مرتکب شديم که خدا نميآمرزد چه گناهي است که يقين داشته باشيم خدا نميآمرزد امشب اگر کسي از رحمت الهي نا اميد باشد اين شبها را از دست بدهد روايت داريم مَن لَم يُغفَر لَهُ في شَهرِ رَمَضانَ (بحار الانوار، ج 96، ص 342) اگر کسي ماه رمضان آمرزيده نشد ديگر بايد برود روز عرفه صحراي عرفات نميخواهيم بگوييم آمرزش خدا بعد از رمضان نيست نه ولي خيلي سخت است زمان خيلي موثر است اگر کسي فرصت ماه رمضان را از دست داد ديگر مگر اين که فرصت عرفه به دادش برسد فإنّ الشّقي مَن حُرِمَ. غفرانُ اللهِ في هذا الشَّهرِ العَظيم (عيون اخبار رضا، ج 1، ص 295) شقاوت مند آن است که از رحمت الهي در ماه رمضان دور بماند من با آنهايي که نا اميدند صحبت دارم من نميخواهم نام ببرم بعضي از گناهان را شرم ميکنم اسم ببرم در پيامها مينويسند گاهي که ما فلان گناه را مرتکب شديم اولا در پيام هم نبايد بنويسند ما حق اعتراف نداريم اعتراف فقط پيش خدا من شرم ميکنم اسم بياورم بعضي از گناهان که ميگويند اين يک گناه را بگوييد که خدا ميآمرزد يا نه هيچ گناهي را استثناء نکنيد تمام گناهان را خداوند قطعا ميآمرزد اين شبها فرصت است شب قدر است شب شهادت اميرالمومنين سلام الله عليه آن نمازي هم که من گفتم يک بار ديگر بگويم نماز توبه نماز اميرمومنان است در مفاتيح شب توبه شب امير مومنان نماز توبه نماز اميرمومنان امشب عزيزان نيم ساعتي وقت بگذارند براي اين نماز اول مفاتيح نمازها را نوشتند نماز حضرت رسول نماز اميرمومنان که همان نماز توبه است روايت داريم امام صادق عليه السلام فرمود کسي که اين نماز را ميخواند بعد از نماز صورتش را از قبله برنميگرداند مگر اين که خدا تمام گناهان را ميآمرزد شک نداشته باشيم سوء ظن نداشته باشيم بدگماني به خداست بگوييم خدا ما را نميآمرزد. آن سنگين ترين زشت ترين گناهي که قابل ذکر نيست اگر ما بگوييم خدا نميآمرزد اين سوء ظن به خداست در روايات ما گناهان کبيره را نام بردند اولين گناه کبيره چيست؟ الياس من روح الله است شما بگويي من ميدانم خدا من را نميآمرزد اين بالاترين اولين گناه کبيره است چون در اين صورت ففرو الي الله معنا پيدا نميکند در دنياست ميگويند بياييد از طلبکار فرار کنيد خدا ميگويد نه پيش خودم بياييد فقط اين گناه را نميآمرزم که رويت را از من برگرداني نرويد کُلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَي الاِعراضِ عَنِّي امشب نيايي در خانهي من التماس نکني طلب رحمت نکني العفو نگويي من را غفار نداني من نميآمرزم اين گناه را نميآمرزم بگويي من نميروم فايده ندارد من ميدانم چه کاره ام همه را خدا بيامرزد من را نميآمرزد من شرم ميکنم به زبان بياورم از هر گناه زشت تر که قابل زشت نيست وعدههايي که خداوند داده سورهي مبارکهي فرقان عباد الرحمن را وقتي خداوند توصيف ميکند يکي از ويژگي هايشان اين است که کساني هستند که اين سه گناه را مرتکب نميشوند «وَالَّذِينَ لَا يَدْعُونَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـ?هًا آخَرَ» (فرقان/ 68) مشرک نميشوند دو «وَلَا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّـهُ إِلَّا بِالْحَقِّ» آدم نميکشند سه «وَلَا يَزْنُونَ» فحشا مرتکب نميشوند اگر کسي اين گناهان را مرتکب نشد «يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» (فرقان/ 69) عذابش مضاعف و جاودانه است «وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا» ذلت و خاري هم دارد بلافاصله «إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا» (فرقان/ 70) اول زشت ترين گناهان را بيان کرد که ما بدانيم که از اين بالاتر ميشود؟ شرک به خدا آدم کشي فحشا الا من تاب اگر توبه کردي چه؟ «فَأُولَـ?ئِكَ يُبَدِّلُ اللَّـهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» ديگر ما چه ميخواهيم؟ کجاي عالم شما سراغ داريد يک کسي را ببخشند بگويند چند تا جرم مرتکب شدي به تعداد جرائم به تو امتياز بدهيم اين قرآن است افسانه نيست قرآني است که امشب ما به سر ميگيرم امشب توبه کردي «فَأُولَـ?ئِكَ يُبَدِّلُ اللَّـهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» رحمت خدا را ما نشناخته ايم بيست روز از ماه رمضان گذشته شب 21 ام هنوز ميگويد من را استثناء کن امشب برويم يک گوشهاي قرآني توبهاي يا اللهي نه بقيه بروند من ميدانم کارم از اين حرفها گذشته الآن بيست شب ماه رمضان دعاي افتتاح خوانديم چه گفتيم به خدا فَلَمْ اَرَ مَوْلاً کَريماً اَصْبَرَ عَلى عَبْدٍ لَئيمٍ مِنْکَ عَلَيَّ خدايا نديدم مولايي مثل تو صبر کند اين قدر تحمل بندهي لعيمي مثل من داشته باشي اِنَّكَ تَدْعُوني فَاُوَلّي عَنْكَ من را صدا ميزني من رو ميگردانم وَتَتَحَبَّبُ اِلَيَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْكَ، وَتَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْكَ تو محبت ميکني من نميپذيرم آخرش جالب استاي کاش ما که افتتاح ميخوانديم اين را يک کم عنايت ميکرديم كَاَنَّ لِيَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ خدايا من گناه کار يک جوري برخورد ميکنم گويا من بر تو منت دارم فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لي، وَالاِْحْسانِ اِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ باشد با اين بدي باز هم تو به من لطف و رحمت و احسان داري فَارْحَمْ عَبْدَكَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَيْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِكَ اِنَّكَ جَوادٌ كَريمٌ من باز هم ميگويم در طول سال گفتم شما ميدانيد شايد ما هفتهاي نباشد پيام نداشته باشيم که من يک گناهي مرتکب شدم شک دارم خدا من را ميآمرزد يا نه دلمان ميخواهد امشب ديگر اين حرفها نباشد واقعا از فردا برنامههاي ديگر ما يک پيام نداشته باشيم يک نفر بگويد من شک دارم خدا من را آمرزيده يا نه واقعا شک نکنيم اين قرآن است «إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ» (بقره/ 222) سورهي مبارکهي غافر «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ» (غافر/ 7) فرشتگان حامل عرش الهي کارشان اين است «وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» فرشتگان درجاتشان متفاوت است هر کسي يک درجهاي يک مقامي دارد مقرب ترين فرشتگان فرشتگان حامل عرش الهي اند خدا به هر فرشتهاي يک ماموريتي داره جبرائيل يک ماموريت دارد اسرافيل ميکائيل يک ماموريت دارد فرشتگان در درجات مختلفي که دارند ماموريتهاي متفاوت دارند از مقرب ترين فرشتگان الهي فرشتگاني هستند که حامل عرش الهي اند ماموريتشان چيست؟ يکي از کارهايشان اين است که «الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ» «وَيَسْتَغْفِرُونَ» طلب آمرزش ميکنند
شريعتي: آنهايي که خيلي نا اميد اند امشب شب شهادت است حضرت علي را واسطه قرار بدهند قطعا آنها دلسوز ترند شفاعت ميکنند
حاج آقا حسيني: بله الآن خيلي از ما من فراوان ديدم ميگوينداي کاش ما دوران اميرمومنان بوديم اين گناهان و فسادهايي که ما مرتکب شديم کاش زمان اميرمومنان بود ميرفتيم خدمت اميرمومنان به آقا ميگفتيم اميرمومنان حد الهي را بر ما جاري ميکرد شلاق به ما ميزد ما خيالمان راحت پاک ميشديم عين اين داستان زمان اميرمومنان پيش آمد يک جواني آمد گفت من را پاک کن فلان گناه را مرتکب شدم قسم خورد صاحب امشب اميرمومنان قسم خورد فرمود فَوَالله لَتَوبَتِهِ فِيمَا بَينَهُ وَ بَينَ اللهِ به خدا قسم اگر ميرفت بين خود و خدا توبه ميکرد بهتر از اين بود که بيايد پيش من به من بگويد حد الهي بر من جاري کن من پاک شوم اميرمومنان ناراحت شد فرمود مَا أقبَح رَجُلٍ مِنکُم (كافي، ج 7، ص 188، ح 3)
چقدر قبيح است زشت است ناپسند است يک خلافي که مرتکب شديد چرا خودتان را رسوا ميکنيد در پيامها هست نميخواهم نام ببرم خانم نوشته من به شوهرم خيانت کردم خب خيلي کار بدي است اما راهش چيست؟ برود به شوهرش بگويد؟ نه برود به کسي اعتراف بکند؟ نه بين خود و خدا فقط و فقط توبه حقي طلبي اعترافي ما هيچ اعتراف پيش کسي نداريم ما اعتراف فقط پيش خدا داريم زشت ترين بدترين گناهان فقط اعتراف پيش خدا بکنيم اميرمومنان ميفرمايد چه کاري است ميآييد پيش من اعتراف ميکنيد. بنابراين همين که شما فرموديد کسي شک نداشته باشد و فصل توبه هم امشب است اگر امشب هم از دست برود روايت فرمود مگر اين که عرفه يک جملهاي از امام رضوان الله عليه بخوانم در چهل حديث امام رحمة الله عليه امام يک تذکر خوبي دادند مخصوصا براي جوانان بهار توبه جواني است جوانان امروز و فردا نکنيد که بار گناهان کمتر کدورت قلبي و ظلمات باطني ناقص تر شرايط توبه آسان تر در پيري حرص و طمع حب جاه و مال آرزوهاي طولاني بيشتر است گيرم که بتواند در پيري توبه بکند از کجا به پيري رسد؟ و اجل او را در جواني نگيرد بنابراين شک نکنيم فرصت استثنائي است مخصوصا عرض ميکنم جوانان عزيز از اين فرصت که شب شهادت اميرمومنان است استفاده بکنند يک جملهاي هم در پايان اشاره کنم خيلي بايد بيش از اين عرض احترام ميکرديم به ساحت مقدس اميرمومنان شايد خود اميرمومنان راضي بودند که ما بحثمان را با توبه پيش ببريم در پايان آنهايي که امشب در مجالس و محافل براي حضرت اشک ميريزند شايد اين حديث را کمتر شنيده باشند بحار علامه مجلسي جلد 42 است در حالات اميرمومنان سلام الله عليه روايت از امام مجتبي عليه السلام است طبق اين نقل حضرت فرمودند که إذا وضعتماني في الضريح فصليا رکعتين قبل أن تهيلا علي التراب و انظرا ما يکون فلما وضعاه في الضريح المقدس فعلا ما أمرا به و نظرا و إذا الضريح مغطي بثوب من سندس فکشف الحسن ع مما يلي وجه أمير المؤمنين فوجد رسول الله ص و آدم و إبراهيم يتحدثون مع أمير المؤمنين ع و کشف الحسين مما يلي رجليه فوجد الزهراء و حواء و مريم و آسية عليهن السلام ينحن علي أمير المؤمنين ع و يندبنه اِنَّ اَميرَالمُومِنِينَ عَلَيهِ السَّلام رُوِيَ عَنِ الحَسَن قَالَ لِلحَسَنَ وَ الحُسَينِ اميرمومنان به امام حسن و امام حسين فرمودند اِذَا وَضَعتُُمَانِي فِي الضَّّرِيح امشب وقتي حضرت به شهادت ميرسند بدن اميرمومنان را شبانه و مخفيانه تشييع کردند همان طور که بدن حضرت زهرا شبانه و مخفيانه بود تا زمان امام صادق کسي از قبر اميرمومنان خبر نداشت زمان امام صادق قبر مشخص شد فرمودند وقتي من را در قبر گذاشتيد اميرمومنان وصيت کردند فَصَّلَيا رُکعَتَينِ قَبلَ أن تَهِيلَا عَلَي التُّرابِ حسن جان حسين من وقتي بدن من را گذاشتيد در قبر خاک نريزيد بلند شويد دو رکعت نماز بخوانيد وَ انظُرَا مَا يَکُون بعد از نماز ببينيد چه ميشويد طبق اين وصيت امام حسن امام حسين عمل کردند بدن پدر را داخل قبر گذاشتند ايستادند به نماز دو رکعت نماز خواندند بدن در قبر است نه سنگ لحدي چيدند نه خاکي ريختند دو رکعت نماز خواستند نميدانم دليلش چيست شايد همان آيهي قرآن است «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ» (بقره/ 45) کمک بگيرند از نماز همان نمازي که اميرمومنان کنار قبر مظلومهي عالم فاطمهي زهرا خواندند وقتي بدن صديقهي طاهره را به خاک سپردند ايستادند به نماز از نماز کمک گرفتند امشب امام حسن و امام حسين دو رکعت نماز طبق وصيت پدر خواندند هنوز بدن داخل قبر است و سنگ لحد نگذاشتند وَ نَظَرَا نگاه کردند ببينند چه است ديدند بدن اميرمومنان مغطي بِثَوبٍ مِن سُندُس ديدند پردهاي روي بدن اميرمومنان است فَکَشَفَ الحسنُ عليهِ السَّلام مِمَّا يَلِي وَجهَ اميرِالمُومِنين امام حسن بالاي قبر بودند پرده را از روي جنازهي پدر کنار زدند امام حسن ميفرمايد فَوَجَدَ رَسُولَ الله و آدَمَ و اِبراهيم يَتَحَدَّثُونَ مَعَ اَمِيرِمُومِنَان ديدند ابراهيم آمده آدم آمده رسول خدا آمدند دارند با اميرمومنان سخن ميگويند امام حسن پايين قبر بود فَکَشَفَ الحُسَين مِمَّا يَلِي رَجُلَيهِ از پايين جنازه پارچه را کنار زد فَوَجَدَ زَهرا وَ حَوا وَ مَريَم و آسِية عَلَيهِنَّ السَّلام يَنحَنَّ عَلي اَميرِالمُومِنين و يَندُبنَ (بحار الانوار، ج 42، ص 301) ديدند فاطمهي زهرا نشسته حوا نشسته مريم نشسته آسيه نشسته گريه ميکنند و نوحه خواني ميکنند بر اميرمومنان امشب کساني که براي اميرمومنان سلام الله عليه مجلس عزا ميگيرند عزاداريها شرکت ميکنند هم نوا با آن فرزنداني هستند که ديدند امشب با چشم خودشان که پيامبر ابراهيم انبياء فاطمهي زهرا سلام الله عليها براي عزاداري و سوگواري اميرمومنان
شريعتي: خيلي ممنون گفت سحر در آينهي محراب فرق باز کرد *** رفتنش هم مانند آمدنش با همه فرق داشت. صلي الله عليک يا اميرالمومنين حاج آقاي حسيني دعا بکنند همه آمين بگوييم
حاج آقا حسيني: به نظرم امروز ما دعا نکنيم بهتر است جدا بدون تعارف امشب محتاج و ملتمس دعاي همهي عزيزان هستيم هر کجا امشب در مراسم شرکت ميکنند ولي بارها گفتيم دعا دعاي ما نيست آن آمين دل شکستگان پاي اين برنامه است خدا را قسم ميدهيم به حق فرق شکافتهي اميرمومنان سلام الله عليه حوائج همهي ملتمسين دعا مخصوصا مخاطبين خوب اين برنامه برآورده به خير بفرما مريضها را لباس عافيت بپوشان خداوند به همهي ما توفيق توبه عنايت بفرمايد همهي ما را مشمول رحمت واسعهي خودش بگرداند.
شريعتي: الهي آمين خيلي ممنون از توجهتان گفت مردم اگر علي را ميشناختند دوست ميداشتند جهنم خلق نميشد حضور همه مان در بهشت عشق علي جاودانه باشد والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.