برنامه سمت خدا
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
موضوع: مسائل ماه مبارک رمضان و تفسير آياتي از جزء 13 قرآن کريم
تاريخ: 09-04-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميگويم به همهي شما هم وطنان خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز هم چنان لقمه لقمه نخوردن و جرعه جرعه ننوشيدن و بال بال آسماني شدن را تجربه ميکنيم خوشحاليم در اين لحظات همراه شما هستيم و در محضر حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمة الله خيلي خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله و برکاته حاج آقاي قرائتي ميفرمودند شما همه اش را ميگوييد ديگر چيزي براي ما نميگذاريد عرض سلام و اردات خالصانه دارم خدمت همهي بينندگان خوب سمت خدا اميدوارم طاعاتشان قبول درگاه الهي قرار گرفته باشد و توفيق روزه و بندگي تا پايان ماه رمضان را داشته باشند ان شاء الله.
شريعتي : خيلي خوشحاليم خدمت شما و دوستان خوب هستيم خوشحاليم که ماه مبارک امسال منور شده به نور قرآن کريم و برنامهي سمت خدا هر روز به صورت ويژه با محوريت قرآن کريم مباحثي را تقديم نگاه شما ميکند حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند عَلَيکُم بِالقُرآن فَاتَّخِذَوهُ اِمَاماً و قَائِدًا (نهج الفصاحه، حديث 1979) اميدوارم که قرآن واقعا رهبر و پيشواي ما باشد و در مسير زندگي مان هميشه با چراغ قرآن کريم حرکت بکنيم امروز روز سيزدهم ماه مبارک است دوستان ما ميدانند حاج آقاي حسيني بناست از آيات جزء سيزدهم قرآن کريم براي ما بفرمايند خدمت شما هستيم.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم جزء سيزدهم بخشي از اين جزء سورهي حضرت يوسف علي نبينا و آله و عليه السلام است من از آيهي 84 فراز بسيار حساسي از داستان حضرت يوسف است به عنوان ترجمه عرض ميکنم آيات اشاره دارد به غم و غصهاي که براي حضرت يعقوب پيش آمد بعد از فراق يوسف «وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ» ((يوسف/ 84) از غصهي يوسف از بس گريه کرد بينايي خودش را از دست داد « قَالُوا تَاللَّـهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ» برادران يوسف به پدر ميگفتند چقدر نام يوسف را ميبري «حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ» آن قدر يوسف يوسف ميگويي يا بيمار ميشوي يا جان خودت را از دست ميدهي چشمان مبارکش را که از دست داد يا بيماري ديگري پيدا ميکني يا اصلا جانت را از دست ميدهي يعقوب چه بگويد به اينها فرزندان چه درکي دارند از محبتي که پدر نسبت به فرزند دارد « قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّـهِ» شکايت خودم را غم و غصه و درد دل خودم را به خدا ميگويم «وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» چيزهايي ميدانم که شما نميدانيد شاهد من اين فراز بعدي آيات است «يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ» برويد بگرديد از يوسف برادرش بنيامين شايد اينها را پيدا کرديد برادرها مطمئن بودند از يوسف خبري نيست بعد از ساليان سال حضرت يعقوب براي اين که اينها نا اميد نشوند فرمود «وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّـهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّـهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» از رحمت الهي نا اميد نباشيد فقط کافر از رحمت خدا نا اميد است برويد بگرديد چقدر اين آيه پيامش اين شبهاي ضيافت الله و در آستانهي شبهاي قدر براي ما جالب است تمامش اميد است کافر خدا را قبول ندارد او اميد به رحمت خدا ندارد هر کسي خدا را قبول دارد بايد به رحمت الهي اميدوار باشد «فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ»اينها خيلي نگران بودند برادران يوسف رفتند به امر پدر رفتند دوباره مصر خدمت يوسف محضر يوسف ولي چند نگراني داشتند اولا اينها به عنوان سارقان کنعان معروف بودند قصهي قبلي آن داستاني که پيش آمد اينها متهم به سرقت شدند ثانيا مطاع قابل توجهي نداشتند که اين مرتبه بخواهند بروند از جناب يوسف گندم و مواد غذايي بگيرند به اندازهي کافي مطاع نداشتند ثالثا اين سفر دوم است يک بار يوسف را از دست دادند يک بار بنيامين را از دست دادند دل رفتن نداشتند خيلي نا اميد بودند يک عدهاي که سفر قبلي شان به عنوان يک عده سارق معرفي شدند مطاعي هم که ندارند ببرند برادر هم که از دست دادند خيلي ناراحت بود فقط يک جمله به آنها اميد ميداد همين سفارش پدر وقتي «فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ» يک جملهاي به جناب يوسف گفتند که اين شبها ما بايد بگوييم «قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ» گفتند برادر تو آقايي تو عزيزي خدا به تو عزت داده عزيز مصر عزيز ما ما بيچاره شديم ما گرفتار شديم ما و اهلان همه گرفتاريم همه بيچاره ايم گرفتار قحطي شديم سرمايه نداريم خيلي کم است مطاعي نداريم که با آن مطاع بياييم دم خانهي تو ولي تو به نداشتن مطاع ما نگاه نکن به کمي مطاع ما نگاه نکن کيل ما را پر کن ما اعتراف ميکنيم سرمايه مان کم است اعتراف ميکنيم که گرفتاريم ولي تو بزرگي کن صدقه بده ما اين شبها در خانهي خدا بايد اعتراف کنيم «قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ« سرمايه نداريم تصدق علينا هم در ليالي قدر که شبهاي قدر «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ » (قدر/ 4) فرشتگان بر ولي عصر نازل ميشوند به امام زمان عرض کنيم سيد بن طاووس رضوان الله عليه ميگويد وقتي حال خوشي پيدا کرديد با امام زمان اين طوري زمزمه کنيد. بگوييم آقا تو آقايي تو عزيزي خدا عزت را به تو داده هيچ چيز نداريم نه اين که اعمالي وظيفه را آن چه واجب بوده انجام بايد بدهيم ولي اينها چيزي نيست شما پيمانه مان را پر کن صدقه بده خدا دوست دارد خدا به آنهايي که صدقه بدهند جزاي خير ميدهد.
شريعتي: گفت اين دستها به لطف تو ظرف گدايي اند *** يا ايها العزيز تمام ندارها
حاج آقا حسيني: در تفسير است که حضرت يعقوب وقتي برادرها را فرستاد يک نامهاي داد دست اينها اينها نامه را تقديم جناب يوسف کردند يوسف را که نميشناسند اين نامه چهار بخش داشت بخش اولش تمجيد کرده بود حضرت يعقوب از عدالت و محبت عزيز مصر تشکر و تمجيد کرده بود بخش دوم خودش را معرفي کرده بود خاندان خودش را معرفي کرده بود بخش سوم از فراق يوسف نوشته بود يعقوب نامه را که داد از فراق يوسف و از اين مصيبتي که برايش پيش آمده بود چشم گريان و چشمي که از دست رفت در فراق يوسف شرح فراق يوسف را نوشته بود بخش چهارمش هم تقاضاي آزادي بنيامين را کرده بود که اگر ممکن است آن پسر من را به من برگردان در روايت است که وقتي حضرت يوسف نامهي پدر را خواندند گريه کردند خيلي متاثر شدند خيلي گريه کردند سالها يوسف پدر را نديده بود حالا نامهي پدر آمده آن هم پدر از غم و غصهي خودش مفصل گفته شايد يوسف اين جزئيات را خبر نداشت علي القاعده اطلاع نداشت که پدر در فراق يوسف چشمش را از دست داده شرح غصهها را نوشت براي يوسف خاندان خودش را معرفي کرد خيلي براي يوسف سخت است تازه پدر با يک نامه بخواهد مشکلش حل شود خودش را معرفي کند گريه کرد نامه را بوسيد روي چشم گذاشت همين برخورد يوسف با اين نامه يک کمي براي برادرها جاي تعجب بود عزيز مصر چه مناسبي دارد نامهي پدر ما را ميخواند چرا گريه ميکند چرا متاثر شد چرا بوسيد چرا روي چشم گذاشت يک بارقهي اميدي در دل برادرها پيدا شد اميدوار شدند اين نبايد غريبه باشد غريبه با نامهي پدر ما اين طور احساساتش جلوه نميکند تا اين حالت را از يوسف ديدند اين تاثر و گريه را از يوسف ديدند آيهي بعد است «قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ» (يوسف/ 90) تو خودت نيستي يوسف؟ در روايت در تفسير است که در عين حال يک جملهاي هم در آيهي قبل است يوسف به برادرها فرمود «قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ» (يوسف/ 89) چه کرديد با يوسف با برادرش بنيامين البته براي اين که اينها ناراحت نشوند بلافاصله عذري برايشان بيان کرد فرمود «إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ» شما جاهل بوديد نميدانستيد حالا عاقل شديد آدم است جوان است و جاهل چقدر زيباست بعد از اين همه مصيبت نه تنها برادران را سرزنش نميکند بلافاصله توجيه ميکند جاهل بوديد ميدانيد چه کرديد؟ تا اين جمله را جناب يوسف فرمود برخورد پر از احساس با نامهي پدر «قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ» خودت نيستي؟ راستش را بگو خودت يوسفي؟ در روايت است براي اين که اينها ناراحت نشوند يوسف تبسم کرد چقدر آقاست چقدر بزرگ است هم عذر ميتراشد براي خلاف آنها هم يک تبسمي کرد يک وقت آنها خيلي ناراحت نشوند تا تبسم کرد در تفسير آمده اين دندانهاي مبارک يوسف پيدا شد دندانها را که ديدند دندانهاي زيباي يوسف را ديدند بيشتر شباهتها در ذهنشان جرقه زد شايد اين حالت را نديده بودند گفتند خودتي؟ «قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَذَا أَخِي» معطلتان نکنم بيشتر از اين اذيتتان نکنم بيش از اين نگران من نباشيد من يوسفم اين هم برادرم بنيامين است «قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا» دست خدا همه جا است خدا بر ما منت گذاشت «إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» برادرها گفتند «قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا» (يوسف/ 91) خدا تو را بر ما برگزيد «وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ» ما اشتباه کرديم تو آقايي تو خوبي هر چه خوبي است مال توست به خاطر اين خوبيها خدا تو را انتخاب کرد خيلي يپام دارد الآن داريم به شب قدر نزديک شويم ميخواهيم خداي ارحم الراحمين را با هزار وصف در دعاي جوشن کبير صدا بزنيم تا برادرها گفتند «وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ» ما اشتباه کرديم «قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» (يوسف/ 92) اصلا حرفش را نزن هيچ چيز نيست هيچ ناراحتي بر شما نيست «يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» خدا بيامرزد حرفش را نزنيد يک وقتي جملهاي را از تفسير مجمع البيان گفتم جايش است دوباره بگويم همين برادرها وقتي قصه تمام شد روزها ميآمدند سر سفره مهمان يوسف بودند سر يک سفرهي غذا مينشستند يک روز گفتند برادر اگر ميشود سفرهي غذاي ما را جدا کن وقتي مينشينيم سر سفره با شما لقمهي غذا را که برميداريم نگاه به صورت شما ميکنيم خجالت ميکشيم ياد گذشتهها ميگوييم اين چه غذايي است ميخوريم ما جداگانه بخوريم يوسف فرمود نه عزت آقايي بزرگي فرمود اين حرف را نزنيد شما به من منت داريد خدمت کرديد چه خدمتي گفتند شما بوديد وقتي آمديد اينها مردم شناختند من را که من فرزند يعقوبم آل ابراهيم ام تا به حال فکر ميکردند من يک بنده ام فروخته شدم شما به گردن من حق داريد «اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا» (يوسف/ 93) هذا پيراهن من را ببريد براي پدر «فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا» من يک نکتهي ديگر بگويم در حد ترجمهي آيات است در روايت است که اين آقايي و عزت و عظمت خدا بي جهت به کسي ني دهد کسي را عزيز مصر نميکند هر کس بخواهد عزيز شود بايد با خدا معامله کند و آن بخشش و جود و کرم و گذشت و جناب يوسف فرمود پيراهن من را ببريد براي پدرم چه کسي ببرد برادرها کدامها ببريد فرمود چه کسي پيراهن خونين من را برد براي پدر و گفت يوسف را کشتند هم او ببرد که جبران آن جريان شود او پدر را خوشحال بکند با همهي اين گرفتاريها جزئيات شرايط را غفلت نميکند يک برادري پيراهن خونين را برد گفت يوسف را کشتند همان بايد جبران بکند در اين شلوغي در اين گرفتاريها ولي باز مواظب است که اين برادرش به نام يهودا خوشحال شود اين خوشحال کند يعقوب را و يک جبراني باشد باز هم ميگويم بينندگان تاريخ خواندن فايدهاي ندارد مرحوم علامهي طبرسي مينويسد يوسف دوازده سال زندان بوده همهي ظلمها را برادرها کردند اگر به مصر نرفته بود در چاه نينداخته بودند اين همه گرفتاري نبود دوازده سال زندان بود به علاوهي گرفتاريهاي ديگر وقتي برادرها آمدند فرمودند «لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ»کسي کاري بکند ما دوازده روز برويم زندان نه دوازده سال برگرديم چه کارش ميکنيم؟ ميشود ما فقط بگوييم قرآن را خوانديم ماه تلاوت قرآن ماه رمضان است تمام شد بهرهاي نبريم اميدوارم که همهي ما مهمان سفرهي قرآن با آموزههاي قرآني باشيم
شريعتي: ان شاء الله خيلي خوب نکات خوبي را شنيديم الحمدلله اين هم از احسن القصص قرآن بود و بخشي از آيات جزء سيزدهم قرآن کريم از سورهي مبارکهي يوسف خيلي ممنون از شما مشرف ميشويم محضر قرآن کريم هم چنان سر سفرهي پر برکت قرآن کريم هستيم آيات سورهي مبارکهي زخرف آيات 48 ام تا 60 ام از صفحهي 493 قرآن کريم قرار اهالي خوب سمت خداست دعوت ميکنم در بخش بعدي هم همراه ما باشيد.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَمَا نُرِيهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ?48? وَقَالُوا يَا أَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ ?49? فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ ?50? وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَـذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ ?51? أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَـذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ?52? فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ?53? فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ?54? فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ?55? فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِّلْآخِرِينَ ?56? وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ ?57? وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ?58? إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ ?59? وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنكُم مَّلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ?60?
ترجمه:
ما هيچ معجزه اي را به آنان نشان نمي داديم مگر آنکه از مشابهش بزرگ تر بود، و آنان را به عذاب دنيايي گرفتار کرديم، باشد که بازگردند. (??) و [وقتي گرفتار شدند] گفتند: اي جادوگر! پروردگارت را بر پايه عهدي که با تو کرده [که اگر ايمان آوريم عذاب را از ما بردارد] براي ما بخوان، که بي ترديد ما هدايت خواهيم يافت. (??) هنگامي که عذاب را از آنان برطرف مي کرديم، ناگاه پيمان مي شکستند. (??) و فرعون در ميان قومش ندا داد: گفت: اي قوم من! آيا حکومت و پادشاهي مصر ويژه من نيست و اين نهرها از زير [کاخ هاي] من به فرمان من روان نيستند؟ آيا [عظمت و حشمت من و فقر و تهيدستي موسي را] نمي بينيد؟! (??) مگر نه اين است که من از اين کسي که خوار و بي مقدار است و نمي تواند روشن و گويا سخن گويد، بهترم؟ (??) [اگر موسي، عزت، سربلندي، کرامت و شخصيت داشت] پس چرا دستبندهاي زرين و طلا بر او آويخته نشده است؟ يا چرا فرشتگاني [براي اثبات نبوتش] همراه او نيامده اند؟ (??) پس او قومش را سبک مغز شمرد [و آنان را با وسوسه و اغواگري فريفت و خوارشان کرد] در نتيجه از او اطاعت کردند؛ زيرا آنان مردمي فاسق و نافرمان بودند. (??) چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتيم، پس همه را غرق کرديم. (??) در نتيجه آنان را پيشگامان [دوزخيان] و عبرتي براي آيندگان قرار داديم. (??) و چون فرزند مريم [در آيات قرآن به نداشتن پدر به عنوان روح خدا و کلمة الله] مثل زده شد، ناگهان قوم [مشرک و بت پرست] تو نسبت به آن به مسخره و خنده فرياد برداشتند، (??) و گفتند: آيا معبودان ما بهترند يا او. [ولي] آنان اين مقايسه را به عنوان مثل براي تو نزدند مگر از روي جدال بي منطق و ستيزه جويي [تو معبود بودن عيسي را نپذيرفته اي]، بلکه اينان گروهي ستيزه جو [و در جدال باطل بسيار سرسخت] هستند. (??) او نبود جز بنده اي که به او نعمت [نبوّت و معجزات را] عطا کرديم و وي را براي بني اسرائيل نشانه اي بزرگ [از قدرت خود] قرار داديم [تا به وسيله او حق براي آنان روشن شود.] (??) [ولادت، نبوّت و معجزات عيسي از قدرت ما عجيب نيست] و ما اگر بخواهيم برخي از شما را در زمين فرشتگاني قرار مي دهيم که جانشين [صاحب کمالاتي چون خود] باشند. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: قبل از اين که صحبتهاي حاج آقاي حسيني را بشنويم من يادآور ميشوم که در راستاي تکريم نام بانوي آسماني حضرت خديجهي کبري سلام الله عليها برنامهي سمت خدا هدايايي را براي دختران هم نام حضرت خديجه ام المومنين در نظر گرفته دختراني که امسال متولد شدند و همين طور آنهايي که امسال اولين سال سن تکليفشان است براي اطلاعات بيشتر به سايت مراجعه بکنيد samtekhoda3.ir جزئيات طرح در سايت است. خدمت شما هستيم از احکام ميشنويم
حاج آقا حسيني: بله من خيلي سريع پانزده تا از احکام روزه را بدون مقدمه ميگويم مطلب اول اين که خيليها سوال کردند من تمام پيامهاي هفتهي گذشته را تک تک خواندم سوال کردند ماه رمضان قرآن ميخوانيم قرائت قرآن ما گاهي صحيح نيست غلط ميخوانيم روزهي ما باطل ميشود يا نه چون يکي از چيزهايي که روزه را باطل ميکند نسبت دروغ به خدا و رسول و ائمه عليهم السلام است جوابش اين است که نه عمدا نميخوانند آن چيزي که باطل ميکند تعمد است اشتباهي در تلفظ شده نه از قرائت قرآن خودشان را محروم نکنند احيانا اشتباه بخوانند روزه باطل نميشود سعي کنند ماه رمضان قرآن را هم ياد بگيرند آن هفته گفتيم باز هم ميگوييم خيليها سوال کردند باز در پيامها بود خانمها در ايامي که عذر شرعي دارند و روزه نميگيرند آيا ميتوانند قرآن بخوانند گفتيم حتما ميتوانند قرآن بخوانند کار بسيار خوبي است گفتند در رسالهها نوشته کراهت دارد کراهت يعني ثوابش کمتر از آن روزهاي ديگر است کراهت در عبادات معنايش اين است اما قطعا قرآنشان را ترک نکنند حتما ثواب دارد حتما مستحب است هيچ شکي نداشته باشند البته گفتيم غير از سورههاي سجده دار يا بعضيها گفتند آيههاي سجده دار يادشان باشد تماس با آيات قرآن نداشته باشند ولي اصل تلاوت را حتما داشته باشند مسئلهي سوم نميدانم اين از کجا پيدا شده خيليها سوال کردند موقع تلاوت قرآن حجاب لازم است داشته باشند يا نه موقع نماز حجاب لازم است موقع دعا و قرآن خانمي در خانه اش نشسته چه حجابي لازم است اين منشائش چيست پيدا شده نميدانم سوال چهارم پرسيدند استعمال آمپول تزريق آمپول اشکالي دارد يا نه آمپولها دو قسم اند يک سري بي حس کننده هستند براي علاج درمان هستند مثل پني سيلينها مسکنهايي که هست اينها قطعا اشکالي ندارد آمپولهايي که جنبهي درماني دارد براي علاج است بي حس کننده است مسلما اشکالي ندارد آمپولهايي که جنبهي غذايي دارد احتياط کرده اند بعضيها فرمودند احتياط واجب اين است که استفاده نکنند مثلا ويتامينها سرمها مسئلهي پنجم باز نميدانم منشئش چيست خيليها سوال ميکنند خانمها در حال روزه ميتوانند موي سرشان را رنگ بکنند يا نه چه اشکال دارد رنگ مو جزء مبطلات روزه است؟ نخير سوال ششم خيليها پرسيدند حمام رفتن نه چه اشکالي دارد آن چيزي که روزه را باطل ميکند تمام سر زير آب کردن است در استخر آدم برود اما زير دوش نه خود حمام رفتن چه اشکال دارد در استخر تمام سر برود زير آب باطل ميشود اما حمام رفتن حتي فشار دوش خيلي قوي باشد ضرري ندارد سوال هفتم پرسيدند آزمايش ميخواهيم بدهيم در ماه رمضان آزمايش خون چه مانعي دارد خون گرفتن در ماه رمضان مانعي ندارد سوال هشتم يک خانمي پيام داده من دو ماهه باردار هستم خودم با پزشکم مشورت کردم ميتوانم روزه بگيرم آن هفته گفتيم کساني که ميتوانند اگر باردار هستند يا فرزندشان را شير ميدهند اگر ميتوانند بگيرند بعضي خانمها ميگويند ميتوانيم يا يک روز در ميان ميتوانيم هر مقدار ميتوانند بگيرند اين خانم گفته من دو ماهه باردار هستم با پزشکم مشورت کردم خودم به اين نتيجه رسيدم ميتوانم روزه بگيرم ضرر ندارد ولي شوهرم ميگويد نه من پدر اين بچه هستم من به تو اجازه نميدهم اجازهي من شرط است اين حرف حرف باطلي است نخير اجازهي اين آقا هيچ شرط نيست اگر روزه ضرر ندارد علي رغم تمام احترامي که به شوهرشان قائليم اين روزه منوط به اجازهي ايشان نيست و روزه واجب است سوال نهم پرسيدند صحبت کردن تلفني يا پيامکي دخترها و پسرهاي جواني که هستند پيامک بدهند براي دختر ديگري آقا پسرها براي دختر خانمها در حال روزه چه حکمي دارد جوابش روشن است روزه و غير روزه ندارد اگر واقعا بحث ازدواج است در بحث ازدواج گفتند پسر و دختر بنشينند درست با هم صحبت بکنند با روحيات هم با اخلاقيات هم آشنا ندارند در محدودهاي که همه ميدانند اشکال ندارد واقعا قصد ازدواج دارند يک پسري ميخواهد ماه رمضان ازدواج کند با يک خانمي جدا تصميم ازدواج دارد بنشينند صحبت کنند پيامک بدهند از شرايط هم ديگر سوال کنند مانعي ندارد بحثش جداست اما اگر نه رابطه غير از اينها باشد حداقل بنا شد ماه رمضان ما يک کمي از اين مسائل فاصله بگيريم روزه مان روزهي واقعي باشد اينها را کنار بگذاريم مسئلهي دهمي که عدهاي سوال کردند اگر انسان ماه رمضان سحري اش را خورد خوابيد صبح يا بعد از ظهر وقتي از خواب بيدار شد ديد غسل برايش واجب است به روزه اش ضرري ميزند نه هيچ ضرري ندارد به روزه اش ميرود غسل ميکند براي نمازش. براي روزه هيچ مشکلي ايجاد نميکند فقط براي نمازش بايد برود غسل بکند سوال يازدهم يک خانمي نوشته که من خواهرم فقط در ماه رمضان نماز ميخواند و روزه ميگيرد روزه هايش قبول است يا نه ان شاء الله قبول است چرا قبول نباشد ان شاء الله به برکت ماه رمضان ادامهي ماه رمضان هم نماز هايش را ميخواند آن جلسه هم گفتيم اگر آدم يک گناهي را مرتکب شد دليل نميشود ماه رمضان روزه نگيرد حجابش خوب نيست روزه را هم کنار بگذارد نه ان شاء الله روزه بگيرد خوش حجاب هم شود سوال بعدي پرسيدند من قبل از ماه رمضان ان شاء الله خداوند همهي کساني که مبتلا به اين گناهان هستند نجات بدهد نوشته قبل از ماه رمضان من گرفتار شرب خمر شدم شراب خوردم به من ميگويند نماز روزهي آدم شرابخوار تا چهل روز قبول نيست هنوز چهل روز نشده پس ما ماه رمضان هم روزه نگيريم نه اين هم از وسوسههاي شيطاني است حتما روزه را بايد بگيرند حتما نماز را بخوانند آن گناه جاي خودش ان شاء الله ماه رمضان فرصت توبه است توبه ميکنند خدا ميآمرزد ارحم الراحمين است آن که گفتند قبول نميشود درست است يعني چهل آدمي بايد چهل شبانه روز زحمت بکشد تا برگردد به روز اولش جبران بکند تا چهل شبانه روز تلاش کند به خانهي اول برگردد سقوط کرده بايد برگردد نه اين که نمازش را روزه اش را کنار بگذارد سوال بعدي که پرسيدند گفتند کساني که ناراحتي کليه دارند پزشک گفته بايد در طول روز مرتب آب بنوشند ميتوانند روزه بگيرند آب هم بنوشند نه اينها جزء همان بيماران محسوب ميشود آن هفته گفتيم کسي روزي يک نصف قرص بخورد ساعت دوازده ظهر پزشک گفته حتما بخور اين ديگر با روزه قابل جمع نيست جزء مريضهايي هستند که روزه واجب نيست اگر اين آقا در فاصلهي بعد از ماه رمضان تا ماه رمضان بعد اگر خوب شد روزه هايش را ميگيرد اگر خوب نشد از اين رمضان تا آن رمضان تمام بيمار بود ديگر روزهي ماه رمضان برايش واجب نيست فقط کفاره بايد بدهد مسئلهي ديگر اين که گفتند اگر ما براي خنک شدن برويم حمام اشکالي ندارد آدم کاري بکند که خنک شود مثل زير کولر نشستن مگر اشکالي دارد اين هم مثل همان است خيليها سوال ميکنند نميدانم منشئش چيست استعمال عطر در حالت روزه کراهت دارد يا نه. نه کراهت ندارد چه اشکالي دارد عطر در خانمها اگر بخواهند عطر بزنند مسئله اش را ميدانند از خانه با آن حالت معطر بيرون نميروند اما در منزل خودش اشکالي ندارد آن کسي که در رسالهها نوشتند بو کردن گياهان معطر است اما عطر زدن حتما اشکالي ندارد.
شريعتي: خنک شدن حمام که اشاره کرديد مزه مزه کردن آب چطور.
حاج آقا حسيني: اين را ميخواستم بگويم دو سه چيز زياد سوال ميکنند مزمزه کردن آب اشکالي ندارد ميخواهند بوي دهانشان مثلا برطرف شود يا دهانشان خشک شده هيچ اشکال ندارد فقط آن چه آب داخل دهان ميبرند بيرون بريزند فرو نبرند خانمهاي زيادي سوال کردند بچهي کوچکي داريم غذا را ميجويم ميگذايم داخل دهان بچه مان چه اشکالي دارد چيزي از اين مواد پايين نرود آب دهانشان پايين نرود حتي خانمها غذا ميخواهند درست کنند افطاري درست کنند يک آقايي پيام داده بود از زحمات خانمها تشکر کنيد واقعا هم بايد تشکر کنند آقايان استراحت بکنند خانمها در اين گرما در آشپزخانه مشغول آشپزي اند من تقاضا ميکنم آقايان هم ميخواهند اگر افطاري بدهند بسيار کار پسنديدهاي است و مفصل گفتيم حتما براي افطاري دادن با خانم هماهنگ نکنند اين روز نباشد من هر روز پز بدهم پنج نفر ده نفر بفرماييد هر روز مهمان ببريم خانه خانم ببينيم راضي است يا نيست خودمان هم مشارکت داشته باشيم کمک کنند رضايت خانمها را جلب بکنند پس غذا را بخواهند بچشند چشيدن غذا اشکالي ندارد غذا را بچشد بي نمک نشود شور نشود بعضي از آقايان اخلاقشان اخلاق محمدي نيست يک وقت خداي نکرده دم افطار بهانه ميگيرند مانعي ندارد اما قورت ندهند آب دهان را مسئلهي ديگر در مورد کفارات است خيلي پرسيدند خيلي سريع اشاره ميکنم اگر کسي الآن ماه رمضان است بيمار است نميتواند روزه بگيرد اگر تا ماه رمضان بعدي خوب شد در اين فاصلهي يازده ماه روزه را گرفت که هيچ تکليفي ندارد الآن ماه رمضان مسافرت است يک ماه رمضان مسافر است يا چند روز مسافر است بعد از ماه رمضان روزه هايش را قضا کرده اين هم هيچ. مريض بوده مسافر بوده بعدا قضا کرده اين هيچ چيزي به گردنشان ندارد کفاره ندارد فقط قضا دارد اما اگر نه تا رمضان بعد نگرفت من الآن مسافرت بودم روزه نگرفتم يک سال گذشت تا رمضان بعد آمد و رفت و نگرفتم اين جا به خاطر تاخير جريمه دارد جريمه اش همان 750 گرم گندم يا جو يا برنج يا خرما به فقير بايد بدهد يک مدّ طعام است 750 گرم براي هر روز. يا اگر مريض بود اين را زياد خانمها و آقايان ميپرسند الآن مريض است تا رمضان بعد هم مريض است در اين يازده ماه اصلا خوب نشد که قضا کند اين ديگر روزهي امسال برايش واجب نيست کفاره را بپردازد کافي است به ازاي هر روز 750 گرم يا اگر ميخواهند نان بدهند يک کيلو چند بار گفتيم يک کيلو نانواها ترازو هم دارند پس اگر در اين فاصلهي دو رمضان مريض بود که روزه اش هم واجب نيست فقط کفاره ميدهد اگر بعد از رمضان خوب شد و در اين فاصله گرفت هيچ چيز به گردنش نخواهد بود اما اگر کسي عمدا خورده باشد جواني جاهلي عمدا خورده گفتيم راه آسان آسان آسانش اين است براي هر روز گفتند شصت مسکين را اطعام بکند يعني چه؟ همان 750 گرم را ميتواند براي هر روز شصت تا 750 گرم تقريبا ميشود 45 کيلو يک روز عمدا خورده 45 کيلو گندم بدهد کافي است براي سي روز سي تا چهل و پنج روز اگر يک ماه بده به فقير بدهد پولش را نه خود گندم را به شصت فقير بايد بدهد اگر شصت فقير پيدا ميکند بسم الله اگر نه برود خانهي علما مراجع آنهايي که فقرا زياد مراجعه ميکنند البته فقير غير سيد. باز خانمها پرسيدند کفاراتي که به گردن ما ميآيد به عهدهي خودمان است يا شوهرمان. خانمها کفاراتشان به عهدهي شوهرشان نيست نفقه شان به عهدهي شوهرشان است.
شريعتي: اگر نداشته باشند چه.
حاج آقا حسيني: استغفار بکنند هر وقت داشتند بدهند اگر نداشتند استغفار بکنند اگر دارند خودشان بدهند به عهدهي شوهر نيست اگر شوهر بخواهد بدهد اشکالي ندارد ولي واجب نيست آن چيزي که به عهدهي شوهر است فطريهي آخر ماه رمضان است فطريهي خانمها به عهدهي شوهر است اما کفاراتشان به عهدهي آنها نيست خيليها سوال کردند ماه رمضان مسافرت برويم اشکال دارد يا نه مسافرت در ماه رمضان براي فرار از روزه کراهت دارد کجا ديگر ميخواهيم ثواب ماه رمضان را پيدا کنيم چندين روايت داريم در کافي شريف من لا يحضر کتابهاي قديمي ما که سوال کردند برويم زيارت امام حسين عليه السلام در ماه رمضان ميرويم آن جا قصد ده روز ميکنيم فقط در راه چند روزي که در رفت و آمد هستيم بايد بخوريم فرمودند نه نميخواهيد برويد زيارت هم نرويد مشهد ميخواهيد مشرف شويد اگر ميتوانيد بعد از ظهر برويد و قبل از ظهر برسيد قصد ده روز بکنيد روزه بگيريد اشکال ندارد اما اگر ميخواهيد پنج روز برويد مشهد يک هفته برويد کربلا آن قدر فضيلت ماه رمضان زياد است که ائمه فرمودند نه در ماه رمضان نميخواهد برويد زيارت اصلا فضيلت ماه رمضان قابل مقايسه نيست بله فرمودند دو سه مورد استثناء است فرمودند حج خانهي خدا الآن فصل حج نيست ولي در گذشته از الآن راه ميافتادند که بروند حج واجب انجام بدهند جهاد ميخواهند بروند يا نه يک برادر ايماني مشکلي گرهي دارد همين روزهاي که اين قدر سفارش شده کربلا نميخواهد بروي مشهد نميخواهد بروي ولي اگر برادر مسلمان مومنت گرفتار است ميگويد يک روز بيا اصفهان مشکل من به دست تو حل ميشود برو کربلا نرو مشهد نرو زيارت نرو ولي برو گره برادر ايماني ات را باز کن روزه ات را بخوري اشکالي ندارد اين نگاه دين ماست فاصلهي مان چقدر است با اين نگاه ها. مسئلهي ديگر آن هفته هم مطرح کرديم کساني که کارهاي سنگيني دارند کشاورز نانوا معدن کار هستند اولا تلاش اينها زحمت سختي شان بيشتر است قطعا اجرشان مضاعف است در اين بحثي نيست ثوابي که خداوند به روزهي کشاورز رانندهي تاکسي ميدهد به آن نانوا ميدهد با ثواب يک کارمندي که نشسته زير کولر گازي قطعا قابل مقايسه نيست مگر ميشود يکي باشد آن ايماني که دختر مومن متدين در فضاي سخت ايمانش را حفظ ميکند تا يک دختر مومني که همهي فضاها خوب است قطعا قابل مقايسه نيست حتما اجرشان بيشتر است من عرض کردم اگر دين در متن زندگي ما باشد ميتوانيم يک فکري براي مشکلات بکنيم من يک مثال خيلي ساده بزنم الآن چه اصراري است آقايان جواب بدهند پيامک بدهند چه اصراري است مسلمانها چه کسي گفته نان خاشخاشي کنجدي داغ داغ تازه مستقيم بيايد سر سفره مان آن وقت نانوا از روزه اش بزند حالا اگر نانواها شب بپزند نان را بگيريم بگذاريم در سفره الآن بگويم يخچال فريزر ميگويند حاج آقا خودش يخچال فريزر دارد بگيريم بگذاريم در سفره در يخچال در فريز اين اشکالي دارد؟ حتما بايد داغ کنجدي دم افطار باشد؟ هفت صبح پخت ميکنند چه ضرورتي دارد نميدانم شنيدم نانواها اجبار دارند روزها پخت بکنند البته اگر دولت اجباري داده لابد مردم متقاضي هستند مردم بگويند نه ماه رمضان طوري نميشود نانواها شب بپزند ما هم بياييم به دين داري آنها کمک کنيم چند هزار شاطر نانوا هستند که ميخواهند ماه رمضان روزه بگيرند نان را شب پخت بکنند آب يخ خنک هم بگذارند بغل دستشان اين يک مثال است کشاورزي معدنش همين طور است اگر دين در متن زندگي باشد همه ميتوانند يکي از بينندگان پيام قشنگي داده بود چند سال ديگر ماه رمضان ميافتد در ايام مدرسهها شما چه کار ميخواهيد بکنيد؟ اگر دين در متن زندگي ما باشد از الآن برنامه ريزي ميکنيم سه سال ديگر ماه رمضان وسط مدرسه هاست دولت ميآيد برنامه ريزي ميکند يک هفته زودتر شروع ميکند يک هفته ديرتر تمام ميکند ده روز هم تعطيل ميکند ماه رمضان کلا تعطيل برويد روزه هايتان را بگيريد اما اگر دين در متن نباشد ميگويد همين که هست يک ساعت هم از ساعات اداري کم نميکنيم همين است که است هيچ راهي ندارد اصل اقتصاد است اصل کار است اصل زندگي است دين را با آن هماهنگ کنيد به نظر من اگر ما بخواهيم براي همهي اين چيزها اين مثال بود ميشود قطعا اجر و پاداش کساني که در اين سختيها روزه ميگيرند قابل مقايسه نيست با کساني که سختي کمتري دارند اما از نظر فقهي هم من اين را بگويم بعضي از مراجع تقليد ميفرمايند اگر کسي کشاورز است راننده است يک کسي معدن کار است شغل سنگين دارد نميتواند شب کار بکند نميتواند شغلش را عوض بکند نميتواند مرخصي بگيرد نميتواند قرص بکند يک ماهه زندگي اش اداره شود همهي راهها برايش بسته است الا و لابد همين ماه رمضان اين کار را انجام بدهد و الا هيچ درآمدي ندارد و زن و بچه هايش گرسنه است اگر اين اين طوري است بعضي از مراجع گفتند برو اول صبح هم نيازي نيست صبر کند تا بعد از ظهر غش کرد اورژانس 115 را خبر بکنند از همان صبح ميتواند اگر چنين شرايطي دارد ميداند به هرج خواهد افتاد ميداند به جايي ميرسد که نميتواند روزه را بگيرد گفتند اشکال ندارد اين ضرورت است چاره ندارد نه مرخصي بگيرد نه پول ديگري ندارد نه شغل ندارد تمام درها بسته باشد يک وقت از اين مسئله جور ديگر برداشت نشود تمام درها به رويم بسته است زن و بچه ام گرسنه اند تمام ماه رمضان بايد کار کنم همين کار سنگين و تا بعد از ظهر هم طاقت نميآورم چارهاي ندارم ميدانم از حال ميروم به هرج و مشقت شديد ميرسم گفتند از همان اول صبح بخورد با اين قيود بعضي از مراجع اين را فرمودند مسئلهي آخر را من بگويم آن هفته هم گفتيم در مورد رد مظالم خيلي بينندگان پيام دادند تا آخر ماه رمضان از مراجع تقليد اجازه گرفتيم تا مبلغ صد هزار تومان اگر ميخواهند رد مظالم بدهند تا آخر ماه رمضان مصاديقش را هم گفتيم يک معاملهاي بوده پول اضافه گرفتيم کرايه نداديم بچه بوديم شيشهاي را شکستيم به مال کسي خسارتي زديم به ماشين کسي خسارتي زديم مال کسي را خداي نکرده دزديديم براي گذشتگان براي پدرها مادرها به فقير نه به مدرسه نه به مسجد فقط بايد به فقير داد فقير هم تعريفش را گفتيم لازم نيست حتما رو به قبله خوابيده باشد کسي که هشتش گروه نه باشد اين را هم توضيح داديم بعضيها گفتند در غيبت هم رد مظالم ميشود داد بله چه اشکال دارد خدا رحمت کند مرحوم آيت الله مشکيني حج مشرف شده بودند فرمودند من هيچ طواف مستحبي نکردم نتوانستم نزديک هشتاد سالشان بود فقط يک طواف کردم گفتم خدايا اين ثوابش پيش تو امانت فرداي قيامت هر کس جلوي من را گرفت گفت فلان حق را به من ندادي اين طواف بابت آن باشد الآن هم ميشود ما رد مظالم بدهيم به نيت اين که غيبت چون در غيبت مشهور فقها ميگويند لازم نيست بروي به طرف بگويي من غيبتت کردم مخصوصا اگر موجب فتنه و فساد شود به بعضيها ميگويي غيبتت را کردم نه اول بگو چه گفتي تا ميآيي بگويي چه گفتي شرّ به پا ميشود نه مشهور فقها ميگويند استحلال لازم نيست بهترين کار اين است که قرآن به نيتشان بخواند رد مظالم به نيتشان بدهد البته باز سوال کردند ميشود به واجب النفقه داد نه مثلا فرزند من واجب النفقهي من است خمس و فطريه و کفارات و رد مظالم را نميشود داد حتي اگر فقير باشد واجب النفقه را من از پول خودم بدهم از کفاره خرج نکنم از خمس و فطريه خرج آنها نکنم لازم نيست بگوييم به افراد يک کسي نوشته بينندگان پيام دادند به مغازه دار برويم بگوييم ما مثلا پنج سال پيش فلان چيز را دزديديم شرّ به پا ميشود لازم نيست بگوييم شما بگو اين پول را از ما طلب داشتي يا به کسي بدهکاريد شماره حسابش را يک جوري به دست بياوريد واريز کنيد به بستگانمان بدهيم يا نه بله واجب النفقه نباشند به بستگان حتما بستگان مقدم اند برادري برادر زادهاي دارم مستحق است فقير است نيازمند است از اين صد هزار تومان بدهيم حتما مقدم است مثل اين که بعضيها نميدانم بيان ما ناقص است يا نه بعضيها گفتند به به آقاي حسيني چقدر حرف خوب زده زنگ ميزدند آقاي حسيني گفته صد هزار تومان بدهيد تمام بدهي هايتان صاف ميشود ما چنين چيزي گفتيم؟ صد هزار تومان به اندازهي صد هزار تومان است اگر بيش از صد هزار تومان ميخواهيد بدهيد اجازه بايد بگيريد کمتر اشکالي ندارد کسي ميگويد من ندارم پنجاه هزار تومان نود هزار تومان ميخواهم بدهم اشکال ندارد اين که فکر کنيم جبران همه ميشود يا نه گفتند به صندوق صدقات بريزيم يا نه نه من پيشنهاد نميکنم نميگويم اشکالي دارد ولي اگر در ميان بستگان خودمان غير از واجب النفقهها فقير سراغ داريم مستقيم دستشان برسانيم حتما بهتر است.
شريعتي: خيلي ممنون خيلي مسئله شنيديم استفاده کرديم دوستان هم با دفتار مراجع معظم تقليد در ارتباط باشند الآن هم ابزارهاي ارتباطي الي ماشاء الله است دانستن احکام خيلي کمک ميکند به دينداري همه مان مخصوصا در اين روزها حاج آقاي حسيني دعا بکنند همه آمين بگوييم.
حاج آقا حسيني: خيليها در پيامها التماس دعا گفتند با حال خوشي که دارند در آستانهي نيمهي ماه رمضان ولادت کريم اهل بيت امام مجتبي عليه السلام همهي دلهاي شکستهاي که با دهان روزه پاي برنامه هستند اين آيه را با هم تلاوت کنيم «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ» (نمل/ 62) خدايا به حق محمد و آل محمد حوائج همهي ملتمسين دعا مخصوصا عزيزاني که به اين برنامه و آمين مخاطبين برنامه چشم انتظار هستند برآورده بخير بفرما مريض هايشان را لباس عافيت بپوشان گرفتاري هايشان را برطرف بفرما بحق محمد و آله الطاهرين.
شريعتي: خيلي ممنون بهترينها را براي همهي شما آرزو ميکنم
روزهي هجر تو از پاي در آورد مرا *** کي شود با رطب روي تو افطار کنم
براي آمدنش دعا کنيم مخصوصا در شبهاي قدري که پيش روي ما هست و فقط شش شب تا شب قدر باقي مانده والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.