برنامه سمت خدا
کارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
موضوع: سيره تربيتي امام علي عليه السلام در نهج البلاغه
تاريخ: 19-03-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميگويم به همهي شما خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز در هر کجا که هستيد باغ ايمانتان آباد آباد باشد همين ابتداي برنامه از خداوند متعال مسئلت ميکنم اين روزها و شبهاي باقيماندهي ماه شعبان براي همهي ما پر خير و برکت باشد به رسم سه شنبهها در محضر حاج آقاي حسيني هستيم سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهي بينندگان خوب برنامه در دعا است که در روزهاي پاياني ماه شعبان انسان اين دعا را زياد بخواند حديث از امام رضا عليه السلام است اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ (مفاتيح الجنان، اعمال ماه شعبان) خدايا اگر تا اين جاي ماه شعبان ما را نيامرزيدي در اين چند روز باقيماندهي مانده شعبان ما را بيامرز يک روايت خيلي زيبايي از امام رضا عليه السلام در اين زمينه است اگر مجال شد بعد از تلاوت ميخوانم هفتهي ديگر شب چهارشنبه شب آخر ماه شعبان است يک هفته بيشتر باقي نمانده و بايد آمادهي آن ضيافت الله شويم نميدانم آماده شديم يا نه.
شريعتي: به رسم سه شنبهها دوستان ميدانند مهمان سفرهي ناب نهج البلاغه هستم امروز حاج آقاي حسيني براي ما باز هم از نهج البلاغه و سيرهي تربيتي امام علي عليه السلام خواهند گفت.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم در بخش حکمتها حکمت 94 کسي در محضر اميرمومنان عليه السلام يک دعايي کرد دعا کرد اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ خدايا من را در آزمون قرار نده فتنه به معناي آزمون است خدايا من را امتحان نکن حضرت وقتي اين جمله را شنيدند فرمودند لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ هيچ کدام از شما نبايد بگوييد اللَّهُمَّ إِنِّى أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ چرا گفتي خدايا من را امتحان نکند لِأَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ همهي ما در آزمون هستيم همهي انبياء اولياء همهي بندگان از آزمون هستند اين سنت الهي است وَ لَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ اگر ميخواهيد بگوييد بگوييد فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ آن آزمونهايي که در آن آزمونها شکست شويم شکست بخوريم خدايا به تو پناه ميبريم از آن آزمون و الا اصل آزمون جزء سنتهاي الهي است سربلندي در آزمون را بخواهيم بعد حضرت استشهاد کردند به اين آيه «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ» (انفال/ 28) حضرت اشاره فرمودند به اين آيهي سورهي مبارکهي غافر آيهي 15 صريح قرآن است اولاد انسان ثروت انسان وسيلهي آزمون ما هستند اگر کسي بگويد اللهم اني اعوووذ بک فتنه يعني خدايا من ثروت نميخواهم اولاد نميخواهم يکي از سخت ترين آزمونهاي ما همين دو آزمون است اولاد و اموال. بدون تعارف عرض ميکنم ما در خيلي از آزمونهاي الهي موفق ميشويم نماز اول وقت را خوانديم الحمدلله ماه رمضان روزه ميگيريم حج بيت الله حرام مشرف ميشويم زيارت ائمه عتبات همهي اينها را داريم ميليونها نفر نوبت حج عمره دارند اما در اين دو آزمون به مشکل برميخوريم اين که انسان بتواند ثروت را از حلال تهيه بکند ربا خواري رشوه خواري حرام خواري کم فروشي و انواع اقسام حرام خواريها را نکند و واجبات مالي را بپردازد خمس زکات را بدهد به فقرا رسيدگي بکند حق اين اموال را ادا بکند در اين آزمون خيلي از ما شکست ميخوريم با دوستان اين حرفها را نداريم ببينيد چند درصد نمازخوانها روزه گيرهاي ما اينهايي که حج کربلا عتبات مشرف ميشوند همين مستحبات ولي حساب دارايي که ميرسد واجبات مالي که ميرسد مشکل پيدا ميکنيم حق الله سخت است خمس سخت است زکات سخت است صدقات سخت است صريح قرآن است «وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ، لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» (معارج/ 25-24) لذا اميرمومنان به اين دو آزمون مخصوصا اشاره کردند يکي آزمون ثروت يکي آزمون اولاد. آزمون اولاد هم خيلي سخت است مثال ميزنم خيلي از ما در بسياري از اين آزمونها نمره ميآوريم اما فرزندان ما از ما تقاضاهايي دارند که ميدانيم درست نيست خلاف شرع است ولي روي محبت بيش از حدي که به فرزندان داريم تسليم آنها ميشويم حضرت گفت نگو خدايا من را امتحان نکن يعني شما اولاد ثروت نميخواهي صريح قرآن است که اولاد و ثروت امتحان است چرا ميگويي امتحان نکن اگر ميخواهي دعا کني بگو مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ در اين آزمونها شکست نخوريم در آزمون ثروت و اولاد مخصوصا در اين دو آزمون دست گذاشتند حکمت بعدي حکمت 95 است جالب است پس مال و ثروت شد آزمون در حکمت بعدي سُئِلَ عَنِ الْخَيْرِ از حضرت سوال کردند خير چيست سعادت انسان به چيست خيلي زيبا است ما خيلي تلگرافي عرض ميکنيم حضرت فرمود لَيْسَ الْخَيْرُ أَنْ يَكْثُرَ مَالُكَ وَ وَلَدُكَ سعادت خير به اين نيست که ثروت خير و سعادت ميآورد يا اولاد اين که آدم باز همينها را بتواند چطور از اينها استفاده بکند آن جا ميفرمايد آزمون است اين جا ميفرمايد فکر نکن تمام خير و سعادت در مال و فرزند است نه مهم اين است راهش را بلد باشي حضرت ميفرمايد خير در سه چيز است خيلي زيبا است وَ لَكِنَّ الْخَيْرَ أَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ وَ أَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ علم و دانايي ات خير سعادت انسان به علم و دانايي است به حلم و بردباري است سوم وَ أَنْ تُبَاهِيَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ به بندگي خدا است اينها نشانههاي سعادت است اگر آدم علمش را داشت همان مال را ميتواند چطور استفاده بکند اگر باورهاي ديني داشت همان مال را ميتواند خوب استفاده بکند در زندگي ما درگيري مشکلاتي است سعادت اين است انسان در اين درگيريها حلم داشته باشد مخصوصا دوباره اين جا به اين سه اشاره ميکنند اساسي ترين وسايل ابزار سعادت انسان علم و دانايي حلم و بردباري و عبادت و بندگي خداوند. حديث ادامه دارد نميخوانم پيام اين دو کلمه حکمت آميز اين است مواظب باشيم ثروت اولاد اگر درست استفاده شد و آدم دانش استفاده از اينها را داشت حلم و بردباري داشت اينها را وسيلهي عبادت قرار داد آن وقت خير است و الا آزمون سنگيني است که خيليها شکست ميخورند يک داستاني است که شيخ طوسي در امالي نقل ميکند کسي آمد محضر امام صادق ظاهرا زياد ميآمده خدمت حضرت ميديد حضرت خيلي اسم سلمان فارسي را زياد ميبرند يک روزي با کمال ادب گفت يَا سَيِّدِي آقاي من پيامبر اين همه اصحاب داشته اميرمومنان اين همه ياران داشته چه شده در ميان همهي اينها شما اين قدر اسم سلمان را ميآوريد او سوال کرد که چقدر ذکر سلمان فارسي را ميکنيد حضرت فرمود سلمان محمدي بگو سَلمَانُ مِنَّا اَهلُ البَيت (بحارالانوار، ج 22، ص 326) حضرت فرمود جهتش سه چيز است فرمود به سه جهت نام سلمان را زياد ميآورم آن قدر امام صادق ياد کرده که اصحاب تعجب کردند سه ويژگي داشت يثَارُهُ هَوَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ سلمان خواست و ميل مولايش اميرمومنان را بر خواست و ميل خودش مقدم ميداشت نميگفت من چه ميخواهم ميگفت مولاي من اميرمومنان چه ميخواهد خيلي مهم است کتابها شرح ميخواهد تسليم محض امام باشيم از خودمان اجتهاد نکنيم در هر کجا سر دو راهيها قرار ميگيريم توجيه کنيم فرار کنيم انتخاب امام صادق است دومين ويژگي سلمان اين است که وَ الثَّانِيَةُ حُبُّهُ الْفُقَرَاءَ فقرا را خيلي دوست داشت وَ اخْتِيَارُهُ إِيَّاهُمْ عَلَى أَهْلِ الثَّرْوَةِ وَ الْعُدَدِ فقرا را مقدم ميداشت بر اينهايي که فقط قدرت و ثروت و زر و زور دارند بيشتر با خاکيها و طبقات پايين بود سوم وَ الثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاءِ وَ الثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاءِ (امالي، ص 133) سلمان با علم و دانش خيلي سر و کار داشت پس يک خواست مولايش اميرمومنان دو هم نشيني با فقرا سه هم نشيني با عالمان فرمود به اين جهت من زياد نام سلمان را ميبرم من به اين مناسبت هر دو هم حبه للفقرا که خيلي مهم است هم حبه للعلم اين که آدم فقرا را دوست داشته باشد به فکر فقرا باشد
شريعتي: اگر ما اين ويژگيها را داشته باشيم ميشود اميدوار بود حضرات ياد ما بکنند
حاج آقا حسيني: قطعا عنايت خواهند داشت من چند روز پيش خدمت آيت الله محقق داماد بودم ايشان فرزند مرحوم آيت الله عظمي محقق داماد است ايشان داماد آيت الله عظمي حائري بودند ايشان داستاني نقل کردند فرمودند روزي که مرحوم آيت الله عظمي حائري از دنيا رفت در زمان ايشان بعد از وفات ايشان سه نفر بودند مراجع آن زمان يکي آيت الله عظمي صدر، خوانساري و حجت اينها بعد از آيت الله حائري مرجعيت داشتند مقدمات آمدن آيت الله بروجردي را فراهم کردند همهي آبروي خودشان را در اختيار آيت الله بروجردي قراردادند ايشان ميفرمودند روز تشييع جنازهي آيت الله عظمي حائري موسس حوزهي علميهي قم مردم نشسته بودند آماده شود جنازه براي تشييع آيت الله عظمي صدر هم آمده بودند براي تشييع آيت الله حائري يک پيشکاري داشتند آمد يک جملهاي در گوش آيت الله صدر پدر امام موسي صدر گفتند يک جملهاي در گوش آيت الله صدر گفت همهي مردم هم نشستند آماده اند براي تشييع جنازهي آيت الله عظمي حائري موسس حوزه تا اين جمله را گفت ايشان فريادش بلند شد داد زد واي واي واي مردم ريختند دور آقا که چه به آقا گفتند فرمودند ببينيد اين چه ميگويد يک پيشگاري داشتند به نام کلب علي شاه گفتند چه گفته گفت ميگويد شما داريد جنازه را ميبريد براي تشييع من ظهر در اين خانه هيچ چيز ندارم که غذا براي اهل خانه درست کنم هيچ چيز شيخ براي خودش نگذاشته اگر يادتان باشد در صحيفه امام است امام يک وقت اشاره کردند به داستان که حاج شيخ ما يعني موسس حوزه وقتي از دنيا رفت در خانه اش غذا نبود براي پختن فريادش بلند شده بود هيچ چيز نيست ظهر غذا بدهند مرجعي با آن عظمت اين داستان را براي اين گفتم که اين مردي که وقتي از دنيا ميرود غذا در خانه اش نيست براي زن و فرزندش روزهاي آخر عمرش ناراحت بوده کسي ميپرسد از دوستان براي چه ناراحت هستيد خبر داشته مرحوم آيت الله عظمي مبلغ بالايي بده کاري داشته پنجاه هزار تومان هفتاد سال پيش ميگفت چرا غصه ميخوريد اين را قرض شخصي که نکرديد براي حوزه و ادارهي حوزه خرج کرديد آن هم در دورهي رضاخاني کسي بتواند حوزه را اداره بکند يک وقت به امام گفته بودند که چرا کار انقلابي که کرديد چرا استاد شما حاج شيخ اين کار را نکرد فرمود کاري که ايشان کرد و حوزه را در عصر رضاخان حفظ کرد بالاتر از انقلاب ما بود گفتند براي چه ناراحت هستيد پنجاه هزار تومان شخصي نيست براي حوزه است ايشان جملهاي جواب دادند واقعا مو بر بدن انسان راست ميشود آنها چه بودند ما کجا يک مرجع تقليد در عصر رضاخان ووزهاي آخر عمرش در خانهي خودش غذا براي ظهر زن و بچه اش پيدا نميشود ولي پنجاه هزار تومان براي ادارهي حوزه و دين قرض دارد و ناراحت نيست ميگويد من ناراحت نيستم که پنجاه هزار تومان مقروض ام من ناراحت ام که الآن از دنيا رفتم اگر امام زمان به ما بگويد ما به تو آبرو داديم ميتوانستي بيش از اين از آبرويت خرج کني براي ادارهي دين چرا اين کار را نکردي چرا از اعتبارت بيش از اينها استفاده نکردي کسي اين قدر به فکر ديگران باشد به فکر فقرا باشد به فکر حوزه باشد به فکر کارهاي ديني باشد در خانه اش قضا پيدا نميشود ولي اگر امام زمان به من گفت از آبرويت چرا کم استفاده کردي من چه بگويم باز يک خاطرهاي بگويم اينها بهتر در ذهن ميماند در حالات مرحوم آيت الله بروجردي اين داستان معروف است ايشان در دوراني که در بروجرد بودند در سال قحطي ايشان در خيابان در کوچه مرد بزرگي بوده ايشان درست است وقتي آمدند قم بيشتر شناخته شدند ولي در بروجرد هم عظمت زيادي داشته ايشان در کوچههاي بروجرد وقتي رد ميشود در دوران قطحي ميبيند يک خانمي با دو سه تا بچه از گرسنگي فريادش بلند است گرسنگي خودش و بچه هايش به آيت الله بروجردي ميگويد شما نمايندهي امام زمان هستيد اين چه زندگي است که ما داريم قدرتي نداشتند حکومتي دستشان نبود ولي توقع داشت عالم ديني به فکر فقرا باشد ايشان تا نگاهشان ميافتد به گريه ميافتد يک کمکي ميکند به اين زن ميگويد از خدا ميخواهم بتوانم کمکي به همه بکنم يک نفر کمک چه فايدهاي دارد تمام بازاريهاي بروجرد اهل خير نانواها را جمع ميکند يک مديريت بحران ايجاد ميکند يک عالم ديني در بروجرد يک مديريت بحران تشکيل ميدهد که نان را ارزان دست مردم بدهند بخشي از زمينهاي خودش را در اين راه ميفروشد گندمهايي که خودشان داشتند مديريت ميکند کاري ميکند که مشکل نان ارزان در آن دوران قطحي در بروجرد به کلي برطرف ميشود به گريه ميافتد وقتي يک نفر را ميبيند اين داستان را خود ايشان نقل ميکند من در خواب ديدم يک جلسهاي است همهي عالمان ديني نشستند در محضر پيامبر ولي يک کسي نزديک تر از همه است با اين که از نظر علمي جايگاهش آن جا نبود علماي صدر اسلام از شيخ مفيد شيخ صدوق سيد رضي ولي يک کسي نشسته کنار پيامبر که جايش نبايد آن جا ميبود ميگويد تا در عالم رويا اين فکر به ذهنم آمد پيامبر خدا فرمود علت اين که جايش پيش من است به خاطر اين است که بيشتر از همه به فکر نيازمندان و فقرا است معيار اين است پيش اهل بيت اميرمومنان هم ميفرمايد مالت ثروت است ثروت تو آزمون است. اين بحث را مقدمهاي قرار ميدهم براي نکتهي مهم
شريعتي: دغدغهي اينها از چه ناشي ميشود؟
حاج آقا حسيني: همان باور ديني. خدا رحمت کند اين قصه را گفته ام يکي از علماي بزرگ يزد که وقتي از دنيا ميرود گفتند شصت کيلومتر جنازه اش را تا يزد مردم تشييع کرده بودند دست به دست محل به محل ميبردند کتاب تنديس پارسايي را عزيزان ببينند خوب است ايشان وقتي بعضي از پولدارها را ميديده که اين قدر بي خيال از کنار فقر و گرفتاري مردم اين قدر بي خيال اند ميفرمودند من تعجب ميکنم شما چرا دق نميکنيد همين بحثي که دو سه هفته اشاره کرديم بحث زندانيان اولا من تشکر ميکنم واقعا پيامهاي اميدوار کننده خيلي بود يکي از مخاطبين ميگفتند من يقين دارم به صداقتشان ميگفت من به خاطر اين بحثي که مطرح شد چند طلبکار داشتم حلال کردم نپرسيدم خودش گفت يکي چهار ميليون يکي دوازده ميليون طلب داشتم ولي از آن طرف پيامهاي ناراحت کننده هم زياد بود و من چيزي که در اين پيامها ديدم و سابقه نداشت در چند سال پيامهاي سمت خدا اين بود که بيشترين پيامها از سوي بچهها بود بچههايي که نوشتند پيامها هست دوستان ميتوانند ببينند من يک بچهي هفت ساله چهار ساله ده ساله هستم پدرم زندان است مدتها پدرم را نديدم من اين را ميگويم تا بينندگان در جريان باشند من دو سه ساعت پيش يکي از بينندگان تماس گرفت بچهاي با من صحبت ميکرد گفتم چه است مطلبت گفت من دوازده سالم است هفت سال است پدرم زندان است من نديدم پدرم را گفتم گوشي را بده به بزرگتر گفتم چيست داستان گفت پدر بچه کار اقتصادي ميکرده ورشکست ميشده گفتم کل بدهي اش چقدر است گفت صد و ده بيست ميليون تومان گفتم به چند نفر گفت به عدهاي گفتم طلبها چندي است گفت پنج ميليون هفت ده ميليون جمع شدند صد و بيست ميليون شده هفت سال است در زندان است براي پنج ده ميليون پسر ميگفت کارنامهي امتحاناتم را گرفتم ميخواهم بدهم به پدرم ببيند الآن نيست که نشان بدهم گفتم مگر کجاست در شهرتان نيست گفت چرا در شهر ما است گفتم ميتواني بروي ببيني گفت نه پدرم ميگويد اين جا محيط خوبي نيست پدرم موافقت نميکند حرفم اين است بحث اين يک مورد خاص نيست سوال من اين است هر منصفي که اين برنامه را ميبيند من از يک نفر پنج ميليون ده ميليون طلب داشتم شديم ده نفر شده صد و بيست ميليون صد و پنجاه ميليون اين آقا هم که همان حديث امام صادق حضرت فرمود لَم تَذهَب فِي بَطنِ وَ لَا فَرَج (وسائل الشيعه، ج11، ص 548) خوشگذراني که نکرده شهوت راني که نکرده ورشکست شده خب تو که پنج ده ميليون طلب داري يا بيشتر يا کمتر اين آقا برود زندان الآن هفت سال است در زندان پول شد براي شما؟ همين بزرگ اين فرزند با من صحبت ميکرد ميگفت من از طلبکارها صحبت کردم چه فايده دارد شوهر من زندان است ميگفت يکي شان گفت بود من ميدانم براي ما پول نميشود ولي دلمان ميخواهد در زندان بپوسد يکي گفته بود دلمان خنک ميشود.
شريعتي: در شأن جامعهي ما نيست اين نوع ادبيات و نگاه.
حاج آقا حسيني: اصل بدهکاري را زندان کردن من آن هفته گفتم به خدا ما مسئول هستيم مسئولين ما مسئول اند قانون گذاران قوهي قضائيه مسئول است بنشينند براي اينها يک فکري بکنند درصد بالايي از زندانياني که الآن زندان هستند ميتوانند آزاد باشند جنايت که نکردند ما طرفداري از تبه کاران اشرار مفسدين نميکنيم من يک کار اقتصادي داشتم اشتباه کردم يا به هر دليل در اين اوضاع اقتصادي خدا را شاهد ميگيرم قصد ما سياه نمايي نيست همين اخباري است که در کشور است چقدر چک برگشتي داريم مشکلاتي هست ما چرا انصاف نداريم اين هفت سال رفته ده بيست سال برود اين پول ميشود براي تو؟ دلت خنک شد؟ من مسلمان هستم دلم خنک شد به خاطر صد ميليون مجموعهي ما ده بيست نفر اين آقا برود زندان بچه ميگويد هفت سال است پدرم را نديدم در شهر است پدرم ميگويد نيا بچهي دوازده ساله کجا برود زندان.
شريعتي: دختر خانمي در زير پست صفحات اجتماعي مربوط به طرح آزادي زندانيان نوشته بود پدرم جوان بود رفت زندان و حالا پير شده.
حاج آقا حسيني: سوال من اين است ما ايمان داريم به بينندگان اينها مومن اند متدين اند حرف خوب و قرآن و اهل بيت را ميپذيرند شما هر طلبي که داري اين آقا که رفته زندان شما جواب خدا را چه ميدهي دخترش در معرض يک آسيب اجتماعي قرار بگيرد ما پدرها بالاي سر دخترمان هستيم هزار تا گرفتاري پيش ميآيد در اين جامعه آن وقت يک دختر پسري که پدرش پنج سال هفت سال ده سال زندان است اگر اين دختر به فساد کشيده شود چه کسي بايد جواب خدا را بدهد من اصلا کاري به عاطفه اش ندارم مسائل عاطفي به جهنم که عاطفه اش خورد شد از بين رفت بنا است درد ما نيايد اما آسيب اين دختر را چه کسي ميخواهد جواب دهد يک پيامک نوشت من به خاطر بيست سکه مهريه رفتم زندان از زندان که برگشتم شغلم را از دست دادم او شاغل بوده شغلش را از دست داده در پيامها خيليها نوشته بودند شما به بانکها بگوييد خيليها زندان اند به خاطر سود اين پولها ميگويند اصل پول را داديم به خاطر سودش سود سي چهل درصد به اين زودي که تمام نميشود قصد ما سياه نمايي نيست اشکال ما اين است که ما پيامها را زياد ميخوانيم قرار گذاشته بوديم از اين پيامها کمتر به ما بدهند پيامهاي روز سه شنبهي ما را بفرستند براي حاج آقاي فرحزاد و پيامهاي دوشنبه را بفرستند براي ما اين کار را نکردند من جدا خواهش ميکنم مسئولين يک سامانه درست بکنند اصلا نميخواهد کاري انجام بدهند به خدا اين خدمت نيست که رسانهي ملي فکر ميکند اين خدمت است رياست قوهي قضاييه هر کجا رفتند هر چه گفتند بلافاصله منتقل بکنند اين چيزي نيست اگر بخواهند خدمت بکنند به قوه قضاييه بيايند اينها را منتقل بکنند آنها در جريان مشکلات مردم باشند آسيبهايي که زندانيان ميبينند قاضي به اين راحتي امضا نکند اولين حکم حکم زندان است زندان زدايي هم که شعار ميدهند چقدر عمل شده قوانين را مجلس درست بکنند نوشتند در قصهي بانکها ما اصل پول را داديم ما به خاطر سود پول زندان هستيم نگرانم يک وقتي متوجه مسائل شويم که دير شده باشد مسائل بانکها را گفتيم وظيفه داشتيم تمام شد نگراني من اين است که يک وقتي متوجه شويم چه آسيبي مملکت ما ديد چقدر مردم زمين خوردند از بين رفتند گفتن زندان آسان نيست شما را يک هفته من را يک هفته همين جا حبس بکنند بگويند از اين جا بيرون نرويد شما يک هفته در خانه تان قسم ببند بيرون نروي ديوانه ميشوي کسي سالها ده بيست سال آن جا است وقتي ميآيد در يکي از پيامها بود من يک بدهي داشتم به خاطر بدهي داشتم رفتم زندان وقتي آمدم مردم فکر ميکنند من قاتل ام نگاه جامعه به من عوض ميشود اين حرفي که قبلا گفتيم يک بار ديگر تاکيد ميکنيم.
شريعتي: در مورد طلب کارها کسايي هم هستند که توانش را ندارند ببخشند ميگويند ده ميليون زندگي ما بوده از دست ما رفته چيزي نداريم اينها مهلت بدهند.
حاج آقا حسيني: بله مهلت بدهند ما فرداي قيامت بايد جواب بدهيم اگر بگويم من به خاطر ده ميليون اين آقا را زندان کردم تا دلم خنک شود الآن قانون ما اشکال دارد از همهي علما بپرسيد کسي که ندارد زندان جاي بدهکار نيست او ندارد يک کار اقتصادي کرده ورشکست شده ندارد براي چه برود زندان وام گرفته ندارد برود زندان پول ميشود اتفاقا خانوادهي آقايي که گفتم که هفت سال است پسرش ميگويد پدرم را نديدم ميگويم در اين هفت سال اگر کارگري ميکرد بخشي از پول شما را داده بود در زندان باشد پول ميشود براي شما من دلم خنک شود؟ اين را من بايد جواب بدهم اصل اعسار را بپرسيد از هر عالم ديني از مراجع بپرسيد آن کسي که واقعا ندارد قرآن است مراجع نميخواهد «وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى? مَيْسَرَةٍ» (بقره/ 280) يعني نداشت ميسره مهلت دهيد ما فقط آيهي حج را بلد هستيم نوبت بنويسيم ده ميليون بدهيم بريم حج نماز اول وقت را بخوانيم روزه بگيريم خيلي خوب اين آيه است حديث نيست فقها فتوا داده اند الآن اولين چيزي که براي بدهکار مينويسند زندان است مجلس بايد قانون را اصلاح بکند قاضي بايد مواظب باشد اين آقا هفت ده سال ديگر هم باشد زندان حرف آخرم اين است تقاضايي که داشتيم اجازه يا که مراجع تقليد گفتند دوستان خيليها انجام دادند مراجع تقليد آيت الله مکارم صافي سيستاني وحيد خراساني زنجاني من با تک تک دفاترشان صحبت کردم تا آخر ماه شعبان پانصد هزار تومان از سهم امام را براي آزادي زندانيان اجازه دادند مقام معظم رهبري هم فتوا به طور کلي داده اند که اجازه ميدهد يک سوم سهم امام اگر فقير رحم از خويشاوند شما بود سهم امام را تا يک سوم را اجازه ميدهند اگر زنداني بود که آن هم يک مصداقش است بنابراين چيز عجيبي نيست که تعجب بکنند.
شريعتي: ان شاء الله اين هم دليها در بين ما رواج پيدا بکند هم دل شويم دست به دست هم دهيم گرهي را باز کنيم به برکت آيههاي نوراني قرآن کريم صفحهي 472 قرار امروز برنامهي سمت خداست.
حاج آقا حسيني: من يک جمله اضافه ميکنم همه را در بدهکارها خلاصه نکنند خيليها زندان اند به خاطر شکايتهاي خصوصي در دعواهاي شخصي به من فحش داده کتک زده در دعواها همه اش که قتل نفس نيست قاچاقچي نيست من تقاضا ميکنم يک هفته مانده از ماه شعبان يک کاري کنيد رضايت بدهيد بگذاريد سفرهي افطاري که مينشينيد پيش بچه هايتان همهي زندانيها غير از جنايت کارها تبه کارها و قاچاقچيها بقيه سفره افطار کنار زن و فرزند باشند هر شکايتي که داريد.
شريعتي: ان شاء الله به برکت نبي اکرم که ماه شعبان مزين به نام ايشان است برميگرديم بيشتر در اين مورد صحبت ميکنيم آيات 41 ام تا 49 ام سورهي مبارکهي غافر صفحهي 472 در سمت خداي امروز تلاوت ميشود لحظه لحظه زندگي تان منور به نور قرآن باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَيَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ ?41? تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّـهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ ?42? لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّـهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ ?43? فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ?44? فَوَقَاهُ اللَّـهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ ?45? النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ ?46? وَإِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِيبًا مِّنَ النَّارِ ?47? قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيهَا إِنَّ اللَّـهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبَادِ ?48? وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ ?49?
ترجمه:
اي قوم من! چرا من شما را به سوي رهايي [از خسران دنيا و آخرت] مي خوانم، و شما مرا به آتش مي خوانيد؟! (??) مرا مي خوانيد که به خداي يگانه کافر شوم و بر پايه جهالت و ناداني، و بدون دانش و معرفت که روشنگر حقايق است چيزي را شريک او قرار دهم! و من شما را به تواناي شکست ناپذير و بسيار آمرزنده مي خوانم. (??) ثابت و يقيني است اينکه آنچه مرا به سويش مي خوانيد براي او در دنيا و آخرت حقّ ادعا [ي الوهيت و ربوبيت] نيست، و اينکه بازگشت ما به سوي خداست، و اينکه اسراف کاران اهل آتش اند. (??) پس به زودي [درستيِ] آنچه را [که امروز درباره عذاب اسراف کاران] مي گويم [و شما باور نمي کنيد] متوجّه خواهيد شد، و من کارم را به خدا وامي گذارم؛ زيرا خدا به بندگان بيناست. (??) پس خدا او را از آسيب هاي آنچه بر ضد او نيرنگ مي زدند، نگه داشت و عذاب سختي فرعونيان را احاطه کرد. (??) [عذابشان] آتش است که صبح و شام بر آن عرضه مي شوند، و روزي که قيامت برپا شود [ندا رسد:] فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد. (??) و [ياد کن] هنگامي را که در آتش با يکديگر نزاع و کشمکش مي کنند، پس ضعيفان به مستکبران مي گويند: ما [در دنيا] پيرو شما بوديم، آيا مي توانيد بخشي از اين آتش را از ما دفع کنيد؟ (??) مستکبران مي گويند: هم اکنون همه ما در آتش هستيم، بي ترديد خدا [به عدالت و انصاف] ميان بندگان داوري کرده است. (??) و آنان که در آتش اند، به نگهبانان دوزخ مي گويند: از پروردگارتان بخواهيد که يک روز بخشي از عذاب را از ما سبک کند. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: يک سلام ويژه و مخصوص به همهي دوستاني که از شبکهي جام جام بينندهي ما هستند اشارهي قرآني را بفرماييد.
حاج آقا حسيني: آيهي پاياني صفحه که تلاوت شد «وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ» جهنميها به خازنين جهنم مامورين جهنم يک تقاضايي دارند چه ميگويند «ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ» از خدا بخواهيد يخفف عنا يوما من العذاب يک روز خدا به ما تخفيف بدهد مرحوم علامه طباطبايي ذيل اين آيه نکتهي خيلي زيبايي دارد ميفرمايد اينها مرحلهي سوم ميروند سراغ خزنهي جهنم مرحلهي اول از خدا تقاضا ميکنند خداي ارحم الراحمين به آنها چه ميگويد «اخْسَئُوا» (مومنون/ 108) خداي ارحم الراحمين گاهي سقوطش به آن جا است که خدا اين طور خطاب ميکند خطابي که ما به سگ وقتي دورش ميکنيم چخي چخي ميگوييم آدم به اين جا ميرسد دعاي افتتاح را ميخواهيم بخوانيم اَيْقَنْتُ اَنَّکَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَهِ وَ اَشَدُّ الْمُعاقِبينَ فى مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَهِ وقتي از خدا نا اميد ميشوند ميروند سراغ مالک جهنم ميگويند از خدا بخواه تخفيفي بدهد از مالک نا اميد ميشوند مرحلهي سوم از مامورين جهنم ميخواهند نميگويند ما را ببخش نميگويند از خدا بخواه ما را نجات بدهد ميگويند يک روز ما يک نفس بکشيم اين جا فرصت است يک کاري بکنيم که به آن جا نرسيم.
شريعتي: ان شاء الله. آن روايت امام رضا را بفرماييد.
حاج آقا حسيني: خواجه اباصلت را عزيزان ميشناسند اطراف مشهد ميروند زيارتش از اصحاب بسيار خوب امام رضا عليه السلام است ميگويد من روز جمعهي آخر ماه شعبان هفتهي آخر شعبان رسيدم خدمت حضرت فرمودند اکثر ماه شعبان گذشت جبران کن در اين باقي مانده گذشته را حضرت پنج دستور دادند يک فرمودند دعا استغفار و قرآن زياد بخوان در باقيمانده دوم توبه کن ما ميخواهيم برويم ضيافت الله آدم بايد آماده برود در مهماني سوم وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِي عُنُقِکَ اگر امانتي به مردم به خدا ديني به گردنت است در روزهاي آخر بده. ما هر چه به طلبکارها ميگوييم ببخشند کوتاه بيايند بدهکارها يادشان باشد اگر کسي بدهي دارد تا آن جا که ميتواند اگر کسي بدهي داشته باشد و نخواهد بدهد به منزلهي سارق است حضرت فرمود آخر ماه شعبان بدهي هايت را بده حق الله به گردنت است من بدهکارم ندارم بدهم بعد بلند ميشود ميرود يک سفر تفريحي اين کار خوبي نيست اگر من بدهي دارم لباس نو نخرم اول بدهي را بدهم سوم کينهاي نداشته باش تو را خدا اين روزهاي آخر بياييم هم ديگر را حلال کنيم پاک برويم ضيافت است مهماني است وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تَوَکَّلْ عَلَيْهِ تقوا توکل داشته باش و اين دعا را زياد بخوان اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ (عيون اخبار الرضا، جلد2، صفحه 51) شعبان خدايا اگر تا اين جاي ماه شعبان ما را نيامرزيدي در روزهاي باقي مانده ما را بيامرز. اين خانههاي قرآني که مطرح شد سحر بحث حاج آقا فرحزاد را گوش کردم 5 تمام شد دوستان وعده داده بودند پنج تکرار سمت خدا را شروع کنند پنج تمام ميشود ان شاء الله درست شود تشکر ميکنيم از عزيزان خيلي لطف دارند الآن سريالها دو سه بار تکرار دارد نکتهاي که ايشان گفتند نکتهي خيلي خوبي بود در تهران چند مسجد است؟ آماري که براي غبار روبي مساجد گفتند 2500 مسجد چند نفر در تهران است؟ 12 و 13 ميليون واقعا اين تعداد مسجد ميتواند جواب دوازده ميليون آدم را بدهد؟ نميتواند چقدر خوب است ما جلسات قرآني را در خانهها داشته باشيم برکات خانههاي ما است با کمال تاسف چند درصد جوانهاي ما مخفي که نميشود کرد اين قرآن را بدهيد بگوييد روخواني بکنيد اين خجالت ما است درصد بالايي از جوانها روخواني را بلد نيستند در مساجد نميشود در خانهها ميتواند اتفاق بيفتد گره گشاييهايي که در اين مجالس ميشود.
شريعتي: ديروز هم عرض کردم حضور در جلسات ميتواند مقدمهي آباد شدن مساجد باشد.
حاج آقا حسيني: بله اين طور نيست بگوييم رقيبي بر مساجد است در سيارهها و جلسات خانگي همه دينشان را آن جا ياد ميگرفتند دختراني که ميخواهند ازدواج بکنند آماري تازگي ميخواندم خيلي عجيب بود چرا دختران ازدواج نميکنند دو سه دليل گفتند يکي اين که دختران را نميشناسند يک بحث مشکلات اقتصادي است يک بحث سن ازدواج بالا رفته يک بحث هم مورد مناسب را نميشناسد در اين خانهها در برکات جلسات خانگي اتفاق ميافتد آزادي زندانيها و به درد هم بخورند حاج آقاي فرحزاد اشاره کردند از قديم علماي ما جلسات قرآني در خانه هايشان داشتند من ياد کنم از مرحوم آيت الله احمدي ميانجي حاج آقا مهدي روحاني يک جمعي بودند هنوز اين جلسه شايد حدود پنجاه سال است جلسهي قرآني مخصوصا در ماه رمضان تفسير قرآن داشتند عالم بودند مفسر بودند الآن هم اين جلسه ادامه دارد شک نکنيم مطمئن باشيم برکاتش فراوان فراوان است و عزيزان ميدانم خيلي زحمت کشيدند هزار جلسهي قرآني همت بزرگي ميخواهد 14000 قرآن ولي هزار تا در پانصد شهري که داريم ميشود هر شهر دو جلسه مردم همت بکنند.
شريعتي: ان شاء الله خودشان باني شوند فراگير شود در سطح کشور حاج آقاي حسيني دعا بکنند.
حاج آقا حسيني: اگر فرصت است من تقاضا ميکنم همهي دل شکستگان پاي برنامه اين آيه را سه مرتبه بخوانند «أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ» (نمل/ 62) خدايا به حق محمد و آل محمد حوائج همهي ملتمسين مخصوصا آنهايي که پاي اين برنامه نشستند و با دل شکسته آمين ميگويند همهي حوائجشان را برآورده بخير بفرما زنداني هايشان آزاد بگردان مريض هايشان را شفا بفرما رفع هم و غم از همه شان بفرما.
شريعتي: خيلي ممنون بهترينها را براي همهي شما آرزو ميکنم والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين فقط 27 روز باقي مانده است.