کارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
موضوع: شرح نهج البلاغه
تاريخ: 94/01/18
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
اي حسن يوسف دکمهي پيراهن تو * * * دل ميشکوفد گل به گل از دامن تو
جز در هواي تو مرا سير و سفر نيست * * * گل گشت من ديدار سرو و سوسن تو
آغاز فروردين چشمت مشهد من * * * شيراز من ارديبهشت دامن تو
هر اصفهان ابرويت نصف جهانم * * * خرماي خوزستان من خنديدن تو
من جز براي تو نميخواهم خودم را* * * اي از همه منهاي من بهتر من تو
هر چيز و هر کس رو به سويي در نماز اند* * * اي چشمهاي من نماز ديدن تو
حيران و سرگردان چشمت تا ابد باد * * * منظومهي دل بر مدار روشن تو
شريعتي: سلام ميگويم به همهي شما خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو ميکنم در هر کجا که هستيد تن و دل و جانتان بهاري باشد. در خدمت حاج آقاي حسيني هستيم سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همهي بينندگان خوب برنامه مثل هميشه تقاضا ميکنم که همين مختصر عرض اردات ما را بپذيرند و الا اگر تا آخر برنامه هم ارادت مان را ابراز کنيم باز هم کم است اميدوارم سالي همراه با عزت و عافيت و عاقبت بخيري زير سايهي امام زمان ارواحنا فداه همهي مردم ما مخصوصا بينندگان خوب ما داشته باشند پيشاپيش ولادت حضرت زهرا را تبريک عرض ميکنم روز زن روز مادر. در مورد روز مادر چند جملهاي بعد از تلاوت قرآن عرض ميکنم در مورد روز زن آقايان کادوهايشان را تهيه بکنند چون سه هفته بعدش ولادت اميرالمومنان روز مرد است خانمها ميخواهند جورابي چيزي هديه بدهند سکهها را بدهند که حداقل جوراب نصيبشان شود.
شريعتي: سلامت باشيد خدا حفظتان بکند خوشحاليم خدمت شما هستيم روزهاي سه شنبهي ما مزين بود به نام حضرت علي و همه مان مهمان سفرهي ناب نهج البلاغهي شريف بوديم بحث ما با حاج آقا حسيني سيرهي تربيتي امام علي عليه السلام بود نکات بسيار خوبي شنيديم بازتابهاي متنوع و متفاوتي داشته و بسيار راهگشا بوده از اين بابت خدا را شاکريم امروز هم در خدمت شما هستيم.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم بدون مقدمه اشاره ميکنم به نامهي 27 اميرمومنان سلام الله عليه در نهج البلاغه يکي از نامههاي بسيار زيباي حضرت علي است که نکات فراواني دارد بارها گفتيم نهج البلاغه سه بخش است بخش خطبهها سخنرانيهاي حضرت 240 خطبه دوم نامهها 72 نامه و سوم کلمات حکمت آميز نامهي 27 ام نامهاي است که حضرت به محمد بن ابي بکر نوشتند وقتي که استان داري مصر را براي او نوشتند و به عنوان استان دار مصر منصوب شدند من فقط در مورد شخصيت اين بزرگوار توضيحي ميدهم نامه بسيار مهم است ببينيم حضرت به چه کسي نوشتند مادر اين بزرگوار بانوي بسيار با جلالتي است به نام اسماء بنت عميس من در مورد اين مادر بسيار با جلالت چند جملهاي ميگويم در تاريخ مشهور است اسما ازدواج اولش با جعفر بن ابي طالب بود پسر عموي اميرمومنان سلام الله عليه که با هم رفتند حبشه جعفر دوازده سال سلام الله عليه در حبشه بود به خاطر اين که مشرکين و کفار در مکه اذيت و آزار ميکردند مجبور به هجرت شدند جناب اسما رفت آن جا خداوند سه فرزند عنايت کرد به نام عبدالله محمد و عون سه فرزندي است که از جعفر بن ابي طالب خداوند به اين بانوي بزرگوار عنايت کرد وقتي بعد از دوازده سال از حبشه برگشتند مدتي گذشت جنگ موته پيش آمد که اين جناب جعفر بن ابي طالب فرمانده سپاه بود در جنگ موته و به شهادت رسيد بعد از شهادتش اسماء ازدواج دومي داشت که اين فرزند از ازدواج دوم جناب اسماء است و باز ازدواج سومي بعد از مرگ شوهر دوم داشته با اميرمومنان سلام الله عليه که از اين ازدواج سوم خداوند فرزندي به آنها عنايت کرد به نام يحيي بن علي سلام الله عليه من قبل از اين که اشارهي بيشتري به زندگاني اين بزرگوار داشته باشم مطلبي را در حاشيه عرض ميکنم جالب توجه است وقتي آدم به اين قسمت تاريخ ميرسد يک بانوي با عظمتي مثل جناب اسماء هم مادر شهيد است هم همسر شهيد وقتي شوهرش جناب جعفر بن ابي طالب به شهادت ميرسد دوباره ازدواج ميکند ازدواج اول دارد دوم دارد ازدواج سوم دارد امروز متاسفانه يکي از فرهنگهاي غلطي که در جامعهي ما رواج پيدا کرده اين است که احيانا اگر خانمي شوهرش به شهادت ميرسد يا از دنيا ميرود ميگويند اين نبايد ازدواج بکند فکر ميکنند احترام به آن شوهر اين است که ديگر ازدواج نکند يا يک آقايي اگر خانمش از دنيا ميرود مثلا اگر ازدواج بکند در جامعه مخصوصا اگر با فاصلهي زماني کم البته در مورد بانوان اين است که اگر شوهرشان از دنيا ميرود عدهي وفات بايد نگه دارند بحثي نيست چهار ماه و ده روز اما اگر بعد از آن عدهي وفات بخواهند ازدواج بکنند جامعهي ما يک کمي.
شريعتي: ميگويند خلاف عرف است.
حاج آقا حسيني: بله خلاف عرف است ما نبايد يک عرفي ايجاد بکنيم که اين عرف خلاف شرع است احترام بعضي از عرفها لازم است ولي چرا چنين عرفي ايجاد بکنيم اگر بنا شد عرف اين طور شود که اصلا اين خانم نبايد ازدواج بکند اين عرف چه عرفي است؟ من خيلي کوتاه عرض ميکنم ما از اميرمومنان و فاطمهي زهرا سلام الله عليها بالاتر نيستيم کسي ادعا ندارد حضرت زهرا سلام الله عليها در بستر شهادتشان بودند از جمله وصيتهايي که به اميرمومنان عرض کردند بعد از من شما ازدواج کنيد در بستر شهادت فاطمهي زهرايي که جانش را به خاطر حضرت علي تقديم کرد شهيدهي راه ولايت است ولي در همان بستر شهادت به حضرت علي سفارش کرد که بعد از من ازدواج بکن حتي مورد ازدواج را هم مشخص کردند فرمودند من دوست دارم با عمامه ازدواج کني بانوي بسيار با فضيلتي است و اميرمومنان اين کار را کرد بعد از صديقهي طاهره ازدواج کردند با عمامه فاصلهي زيادي هم نشد الآن من اگر فاصله را بگويم بينندگان تعجب ميکنند ازدواج کرد اميرمومنان يا خود اميرمومنان سلام الله عليه خيلي جالب است شايد بينندگان نشنيده باشند حضرت در بستر شهادت بودند بعد از اين که اميرمومنان در محراب عبادت ضربت خوردند ايامي که در بستر شهادت بودند وصيتهايي داشتند ما بعضي از اين وصيتها را ميشنويم اما اين را نميشنويم کمتر گفته ميشود حضرت در مورد ازدواج همسر خودشان همين بانوي بزرگوار عمامه که بعد از فاطمهي زهرا با او ازدواج کردند حضرت براي ازدواج او بعد از شهادت خودشان اظهار نظر کردند و اظهار تمايل کردند علاقه کردند يکي از نوازدگان عبدالمطلب ازدواج بکنند خيلي عجيب است اميرمومنان در بستر شهادتشان ما همهي وصيتها را ميگوييم وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِي اَلْقُرْآنِ لاَ يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اَللَّهَ اَللَّهَ فِي اَلصَّلاَةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ (نهج البلاغه/ خطبه 47) اينها همه درست است ولي يکي از وصيتهاي اميرمومنان اين بود که دوست داشتند همسر خودشان عمامه بعد از شهادتشان با يکي از نوادگان عبدالمطلب ازدواج بکند و اين بانوي بزرگوار اين کار را کرد هم صديقهي طاهره در بستر شهادت هم اميرمومنان در بستر شهادت حضرت زهرا به اميرمومنان ميگويند بعد از من ازدواج کن مورد هم تعيين ميکنند اميرمومنان هم در بستر شهادتشان اظهار علاقه ميکنند که همسرشان بعدا ازدواج بکند.
شريعتي: اين نوع نگاهي که هست در جامعه بايد عوض شود نه ريشهي شرعي دارد نه ريشهي عقلي.
حاج آقا حسيني: ديشب يک آقايي به من ميگفت چهار سال است همسرم از دنيا رفته من بعد از مدتي ازدواج کردم با يک خانم ديگري نپرسيدم بعد از چه مدتي ميگفت در اين چهار سال کلا پدر خانم من کلا خانوادهي قبلي من همه با من قطع رابطه کردند زن و مرد نياز به هم دم دارند ارتباط دارند «أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا» (روم/22) زن مايه آرامش است زندگي مايه آرامش است الآن اگر خانم يک آقايي از دنيا برود در جامعهي ما يک ماه بعد دو ماه بعد شش ماه بعد بخواهد ازدواج بکند ميگوينداي بابا هنوز آب کفن خانمش خشک نشده من نميدانم اين آب کفن چه آب کفني به درياي خليج فارس وصل است بعد شش ماه خشک نشده براي خانمها عدهي وفات از نظر شرعي زن وقتي شوهرش از دنيا ميرود بايد چهار ماه و ده روز نگه دارد الآن خانمي بخواهد بعد از شش ماه نه ماه دوباره ازدواج بکند عجب هنوز شش ماه نگذشته يک بي احترامي تلقي ميشود. داستاني ميگويم يکي از اصحاب پيامبر است به نام ابوسلمه اين رواياتي که از پيامبر ميشنيد ميآمد در خانه براي خانمش تعريف ميکرد کار خيلي پسنديدهاي است من تقاضا ميکنم اين ساعت ساعتي است که خانمها بيشتر پاي برنامه هستند يک روايتي يک حديثي ميشنوند آقا وقتي از سر کار ميآيد و بچهها براي آنها هم تعريف بکنند خيليها از ما گاهي سوال ميکنند شما چطور اين حديث و داستان يادتان ميآيد حافظه تان استثنائي است؟ ميگويم نه حافظهي ما از بقيهي مردم کمتر هم است ولي چون تکرار ميکنيم الآن شما داستاني ميشنويد شوهرتان آمد تعريف بکنيد حديثي شنيديد تعريف بکنيد يا آقايان چيزي ميشنوند در سخنرانيها براي خانمها بگويند ابوسلمه ميآمد خانه حديثها را براي خانمش تعريف ميکرد يک روز آمد گفت امروز حديث پيامبر اين بوده پيامبر فرمود اگر کسي مصيبتي به او رسيد عزيزي از دست داد اين سه جمله را بگويد اول بگويد «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ» (بقره/156) دوم بگويد اَللّهُمَّ اْجُرْني عَلى مُصيبَتي خدايا مصيبت به من رسيد اجر و پاداش به من بده عزيزي از دست دادم پاداشي به من بده سوم بگويد وَ اخْلُفْ عَلَىَّ أفْضَلَ مِنْها (زاد المعاد، ص ???) خدا جبار است جبران ميکند بهترش را جايگزين کن اين حديث امروز پيامبر بود اين حديث را براي خانمش خواند گذشت اتفاقا خود ابوسلمه از دنيا رفت خانمش گفت حالا آن حديثي که آن روز خوانده بود ما عمل کنيم انا لله و انا اليه راجعون گفت و گفت خدايا به ما اجر بده و جانشين هم براي ما بهتر ولي با خودش فکر کرد که ديگر چه بهتر از ابوسلمه جانشين خواهد بود از بس به شوهرش علاقه داشت و او را مرد خوبي ميدانست ميگفت ما دعا خوانديم ولي بهتر از او پيدا نميشود يک روز نشسته بود در خانه را زدند در را باز کرد ديد پيامبر خداست آمد حضرت داخل استقبال کرد پذيرايي کرد حضرت فرمود آمدم خواستگاري تو گفت شما خواستگاري سه مشکل من دارم مشکلم اين است که من سنم بالاست پيامبر فرمود فکر ميکني سن من کم است سن من هم بالاست اين که مشکلي نيست گفت مشکل دوم اين که من عيال وار هستم بچه دارم فرمود بچه هايت از اين به بعد بچههاي من است شاهدم جملهي سومش است گفت من غيرتي هستم من زني هستم که غيرت شديدي دارم شايد به اين معنا با اين غيرت چطور دوباره بروم ازدواج بکنم شاهدم اين جملهي پيامبر است در مصادر قديمي آمده پيامبر فرمود يَذْهَبُ اللَّهُ عَنْكَ (کافي ج 2، ص 551) خدا اين غيرت را از تو بگيرد يعني چه؟ خانمي که شوهرش از دنيا رفته حالا عده اش هم گذشته چند ماه گذشته ميخواهد ازدواج بکند غيرت اين است که او ديگر ازدواج نکند؟ پيامبر آمده خواستگاري غيرت اجازه نميدهد؟ حضرت تائيد نکردند فرمودند من دعا ميکنم اين غيرت از بين برود معنا ندارد جاي اين غيرت نيست بالاخره ازدواج کرد اين خانم ام سلمه است من تقاضا ميکنم من يقين دارم بينندگان عزيز الآن پيامها شروع ميشود مخصوصا نميدانم آقايان بيشتر يا خانمها اگر واقعا براي اين مطلب توجيهي است که ما بلد نيستيم نميدانيم اين سنت پيامبر اميرمومنان و حضرت زهرا است يک مرد احتياج به هم دم دارد يک خانم همين طور اين طور نيست که يک فرهنگهاي غلطي در جامعه ايجاد بکنيم و سکوت بکنيم اگر واقعا توجيهي دارند به ما بگويند آن توجيهها را ما متوجه شويم بگوييم به اين دليل. من وقتي ميشنوم يک خانمي مثلا بعد از شش ماه نه ماه دوباره ازدواج کرده بعد از مرگ از دست دادن شوهر واقعا خوشحال ميشوم يک آقايي ميشنوم بعد از وفات خانمش ازدواج کرده به هر ترتيب اين سيرهاي است که در تاريخ اسلام بوده اگر واقعا نکتهاي است که ما خبر نداريم آن را به ما بگويند که ما شايد توجيه نيستيم البته شايد بينندگان من ميدانم چند دقيقهاي که گذشت پيامها شروع شد خيليها شايد پيام بدهند که شما به فکر ازدواج اينها هستيد ما اصلا چقدر جوانهاي مجرد داريم بله اين هم يک واقعيتي دارد اين هم سر جايش واقعا يک دغدغه و فاجعه بايد بگوييم آماري که ميدهند ميگويند دوازده ميليون جواني هستند دختر و پسري که وقت ازدواجشان است و ازدواج نکرده اين کشور هفتاد ميليون جمعيت دارد دوازده ميليون جوان وقت ازدواجشان باشد و ازدواج نکردند اين واقعا يک مصيبت است هم بايد دولت به فکر اينها باشند هم مردم سنتهاي غلطشان را فقط هم دولت نيست هم دولت يک بخشي هم مردم سنتهاي غلط را کنار بگذارند که مشکلات ازدواج حل شود به هر ترتيب پس اين استاندار يعني کسي که نامه را حضرت به او نوشته نامهي 27 اين شخصيتي است که مادرش اسماء است ولي جالب است اين را من بگويم محمد بن ابي بکر که استان دار اميرمومنان است در مصر اين سه ساله بوده که آمده خانهي امير مومنان يعني ازدواج سوم اسماء از سه سالگي محمد است از سه سالگي در خانهي اميرمومنان بزرگ شده خود حضرت ميفرمود مُحَمَّدُ اِبني پسر من است با بچههاي اميرمومنان با امام حسن و حسين هم بازي بوده اختلاف سني زيادي هم نداشته شايد پنج شش سال اختلاف داشته در خانهي اميرمومنان بزرگ شده و بيست و هشت ساله بوده به شهادت رسيده در مصر که يک اشارهي کوتاهي ميکنم اگر همين يک جمله را داشته باشيم براي عظمت اين شخصيت و برويم سراغ اصل نامه کافي است يک وقتي بحث نداهاي الهي در قيامت داشتيم يکي از نداهاي الهي در قيامت اين است أَيْنَ حَوَارِيُّ عَلِيِّ (الاختصاص، شيخ مفيد، ص 61) حواريون علي بن ابي طالب کجا هستند حواريون يعني اصحاب خاص الخاص خيلي جالب است وقتي ندا ميدهند حواريون حضرت علي عليه السلام کجا هستند چهار نفر اجازه دارند قيام بکنند خيلي عجيب است اميرمومنان اين همه يار داشته اما چهار نفر حواري هستند يکي عمر بن حمق خزاعي است که به شهادت رسيد يکي ميثم تمار است به شهادت رسيد يکي اويس است يکي محمد بن ابوبکر است اين چهار نفر ياران خاص خاص در قيامت در غوغاي محشر فقط اين چهار نفر به عنوان حواريون امير مومنان قيام ميکنند در يک جملهاي از امام صادق عليه السلام است که فرمود اين همه نجابت اين همه خوبي اين آقا از بالاترين افسران رشيد اميرمومنان است بيشترين دفاع را از اميرمومنان سلام الله عليه کرده امام صادق سلام الله عليه فرمود تمام خوبيها و نجابتش از ناحيهي مادرش است آن قدر اين بانوي بزرگوار تاثير گذار بوده من همين جا در آستانهي روز مادر هستيم بحث را خواهم داشت ولي مادرها يادشان باشد آن قدر مادر نقش اش موثر است تاثير گذار است اسماء آن چنان نقش ايفا کرده فرزندي مثل محمد بن ابي بکر تربيت کرده از افسران ارشد اميرمومنان است و شهيد راه اميرمومنان است امام ميفرمايد کانت النجابه چون من ديدم زياد مادرها اين نگراني را دارند فراوان برخورد ميکنيم احيانا ميگويند شوهران ما آن طوري که ميخواهيم نيستند آن طوري که بايد مقيد باشند به تعاليم دين به مسائل ديني نيستند ما نگران بچهها هستيم من عرض ميکنم مادر ميتواند آن قدر زيبا نقش ايفا بکند آن خلاء را پر بکند امام ولي خدا امام صادق عليه السلام فرمود تمام نجابت اين که اين قدر جايگاه مادر والا و بالاست يک بخشي اش هم همين است ميدانيم در تاثير گذاري پدر و مادر قطعا نقش مادر بيشتر است نه ماه تمام اين سرمايه در اختيار مادر است در دوران بارداري پدر تقريبا سهم زيادي ندارد تمام سهم عمدهي سهم مال مادر است لذا در مورد اين بزرگوار امام صادق عليه السلام آن طور فرموده به قدري با عظمت بود که در تاريخ وقتي ميخواهند نامش را ببرند ميگويند آب دو قريش اين هم خيلي عجيب است جوانها توجه بکنند يک جوان 28 ساله به شهادت رسيده آن وقت چه کرده که آب دو قريش فرزندي دارد به نام قاسم من فقهاء الحجاز از فقيهان حجاز است يک کسي در 28 سالگي شهيد ميشود اين درجهي عبادتش است فرزندي به جامعهي اسلامي تحويل داده که در حجاز به عنوان يک فقيه نام آور نام برده ميشود خود اميرمومنان هم يک جملهاي دارد خيليها دوست دارند بحث را گسترده تر ببينند در نامهي 34 و 35 نهج البلاغه در همين بخش نامهها من يکي را ميخوانم وقتي محمد بن ابي بکر به شهادت رسيد اميرمومنان سلام الله عليه تعبيري در مورد او دارد فرمود فَعندَ الله نَحتَسبه ما او را به حساب خدا آن قدر مصيبت سنگين بود که حضرت فرمود خدا بايد به ما اجر و پاداش بدهد در اين مصيبت چهار ويژگي حضرت بيان کردند وَلَداً نَاصحاً وَ عَاملًا کَادحاً وَ سَيفاًقَاطعاً وَ رکناً دَافعاً بي خود نيست اينها حواريون اميرمومنان اند و در قيامت گل سرسبد ياران اميرالمومنين اند وَلَداً نَاصحاً فرزندي خير خواه، وَ عَاملًا کَادحاً کارگزاري پر تلاش، «إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ» (انشقاق/6) کادحا پر تلاش و صيفا قاطعا شمشيري برنده وَ رکناً دَافعاً ستوني مدافع اميرالمومنين از اين استاندار به عنوان يک ستون يک رکن و يک شمشير برنده به عنوان يک کارگزار پر تلاش به عنوان ولد فرزند خيرخواه که خود حضرت ميفرمودند فرزند من است در دامن حضرت بزرگ شده اين جمله در نامهي 34 هم حضرت باز تعبيري دارد ميفرمايد کَانَ إِلَيَّ حَبِيباً اميرمومنان کسي را حبيب صدا بکند خيلي مهم است.
شريعتي: ويژگيهايي که در مورد ايشان گفتيد يک بخشي اش برميگردد به تربيت مادر يک بخشي اش برميگردد به محيطي که رشد کرده ولي يک بخشي اش برميگردد به تلاش خودش.
حاج آقا حسيني: بله در امام زادگان پيامبر زادگان پسر نوح بوده پسر نوح ولي با بدان بنشست يعني در عين حال زمينه و محيط انسان را مجبور نميکند اين تلاش خودش است که حضرت ميفرمايد عاملا کادحا يک کارگزار پر تلاش بوده اميرمومنان او را حبيب خودش صدا بزند پايان عمرش هم به شهادت رسيد معاويه چون وعدهي مصر را داده بود به عمرو عاص در داستان حکميت به عمرو عاص گفت اگر به من کمک بکني در جنگ صفين من مصر را به تو ميدهم از طرف اميرمومنان حضرت استاندارشان را فرستاده بودند همين بزرگوار را معاويه براي اين که مصر را بگيرد و به عمرو عاص تحويل بدهد يک لشکري را فرستاد به مصر اين بزرگوار را آن جا به شهادت رساندند سر از بدنش جدا کردند و به طرز بسيار فجيعي من نميگويم آن را هر چه در تاريخ آمده عرض نميکنم دوستان ببينند به طرز بسيار فجيعي معاويه جنازهي اين بزرگوار اين يار اميرمومنان اين صيف قاطعا عاملا کادحا ولدا ناصحا به طرز فجيعي جنازه اش را هم سوزاند بدنش را آتش زد البته ميدانيد يکي از جنايات معاويه است معاويه از اين کارها در پرونده اش زياد دارد شهادت مالک اشتر همين عمر بن حمق خزاعي که گفتيم از اين نمونهها فراوان داريم اين اجمالي از شخصيتي که حضرت اين نامه را براي او نوشته اصل نامه چهار پنج بخش است که به هر بخشي برسيم ان شاء الله اشاره ميکنيم.
شريعتي: خيلي ممنون نکات خوبي را شنيديم ان شاء الله ما هم تلاش بکنيم به آن جايگاهي که بايد برسيم برسيم صفحهي 409 قرار امروز دوستان سمت خداست آيات 42 ام تا 50 ام سورهي مبارکهي روم در سمت خداي امروز تلاوت ميشود چقدر خوب است که در آستانهي ولادت با سعادت حضرت فاطمهي زهرا سلام الله عليها ثواب تلاوت اين آيات را هديه بکنيم به روح بلند و آسماني حضرت زهرا و از شفاعت آن حضرت همهي ما بهره مند شويم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلُ كَانَ أَكْثَرُهُم مُّشْرِكِينَ ?42? فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّـهِ يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ ?43? مَن كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِأَنفُسِهِمْ يَمْهَدُونَ ?44? لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ?45? وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ?46? وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ ?47? اللَّـهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ?48? وَإِن كَانُوا مِن قَبْلِ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْهِم مِّن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِينَ ?49? فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّـهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ?50?
ترجمه:
بگو: در زمين بگرديد پس با تأمل بنگريد که سرانجام کساني که پيش تر بودند [و مرتکب کار زشت شدند] چگونه بود؟ بيشتر آنان مشرک بودند. (??) پس [با توجه به بي پايه بودن شرک] با همه وجودت به سوي اين دين درست و استوار روي آور پيش از آنکه روزي فرا رسد که از سوي خدا هيچ بازگشتي براي آن نيست، آن روز [همه مردم] دسته دسته و گروه گروه شوند. (??) کساني که کافر شوند کفرشان به زيان خود آنان است، و آنان که کار شايسته انجام دهند، [بستر امن و آسايشي و اقامت گاه جاويدي] براي خود آماده مي کنند، (??) تا خدا به کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند از فضل خود پاداش دهد [و کافران را از رحمتش محروم کند]؛ زيرا خدا کافران را دوست ندارد. (??) و از نشانه هاي [قدرت و ربوبيت] او اين است که بادها را مژده دهنده مي فرستد، و تا بخشي از [باران] رحمتش را به شما بچشاند، و تا کشتي ها [به وسيله بادها] به فرمان او حرکت کنند، و نيز براي اينکه از رزق و روزي او بجوييد، و باشد که شما سپاس گزاري کنيد. (??) و به راستي پيش از تو پيامبراني را به سوي قومشان فرستاديم که براي آنان دلايل روشن آوردند، سپس ما از آنان که مرتکب گناه شدند، انتقام گرفتيم [و مؤمنان را ياري داديم]؛ و ياري مؤمنان حقّي بر عهده ماست. (??) خداست که بادها را مي فرستد تا ابري را برمي انگيزد، پس آن را در آسمان آن گونه که بخواهد مي گستراند و به صورت بخش بخش و پاره هاي مختلف در مي آورد، پس باران را مي بيني که از لابه لاي آن بيرون مي آيد و چون آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد مي رساند، آن گاه شادمان و خوشحال مي شوند. (??) و همانا پيش از آنکه باران بر آنان نازل شود، [آري] پيش از آن مأيوس و نااميد بودند. (??) پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمين را پس از مردگي اش زنده مي کند، بي ترديد اين [خداي قدرتمند] زنده کننده مردگان است و او بر هر کاري تواناست. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: صداي دلنشين آقاي فروغي را از حرم حضرت معصومه سلام الله عليها را شنيديم حاج آقاي حسيني اشارهي قرآني امروز را بفرماييد
حاج آقا حسيني: آيهي آخري که تلاوت شد من آدرس ميدهم هر کجا قرآن «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» دارد در زمين سير کنيد ولي ببينيم سير انسان نبايد در زمين بي هدف باشد سير هم بايد هدف دار باشد تمام قرآن را ببينيد هر کجا سيروا في الارض دارد بعدش يک نتيجهاي ميخواهد بگيرد من آيه را ميخوانم «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» ثم ان عاقبه مکذبين سورهي انعام سورهي نمل آيهي 69 «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ» همين آيهاي که الآن تلاوت کرديم «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلُ» (روم/42) سورهي مبارکهي عنکبوت «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» پيام اين آيه اين است عزيزان خودشان مفصل نگاه بکنند سير در زمين هيچ کار انسان حتي سير و سفرش بي هدف نبايد باشد سفر کنيد در زمين اما ببينيد در سفرها که ميرويد اگر رفتيد عاقبت مکذبين مجرمين را ببينيد خوبها را بدها را ببينيد که درسي گرفته باشيد سفر بدون هدف نباشد
شريعتي: خيلي ممنون برويم سراغ فرازهاي ناب نامهي 27 ام حضرت.
حاج آقا حسيني: من بخش اول را بخوانم فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ حضرت به استان دار خودش در مصر مينويسد وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ اُبْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ استاندار من وقتي ميروي پيش مردم حالا چون در آستانهي روز مادر هستيم اين تعبير را در مورد والدين در قرآن داريم در سورهي مبارکهي اسراء «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» (اسراء/24) بار رحمت بگشا و پدر مادر را زير بال رحمت بگير نگاه دين اين است همان برخوردي که انسان با مادر بايد با پدر داشته باشد بال رحمتش را باز بکند يک مسئول يک حاکم يک استان دار بايد بال رحمت را باز بکند مردم را زير بال رحمتش بگيرد اوج فروتني است از اين فروتنيهاي در احترام و دست به سينه نيست فخفض لهما جناحک و عدل لهم جانبک لين با اينها صحبت کن نرم صحبت کن مسئول نبايد تند صحبت بکند با تندخويي با مردم نبايد صحبت بکند در مورد پيامبر گرامي اسلام است «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ» (آل عمران/159) اين رحمت الهي است اگر کسي مسئولي نرم با مردم نباشد از رحمت الهي دور است اگر رحمت الهي شامل حالش شود بايد با مردم با نرمي برخورد کند وابسط لهم وجهک گشاده رو باش شاداب با مردم صحبت کن اين مهم تر است اين تا به حال برخوردش بوده وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي الْلَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ (نهج البلاغه، نامه 46) اگر ما امروز در پاي سفرهي اميرمومنان همين يک جمله را ياد بگيريم بس است حضرت به استان دارشان ميفرمايند مساوي باش فرق لحظه و نظره چيست؟ يعني حتي يک گوش چشم نگاهي که به مردم داري حتي به يک گوشه چشم بين مردم نبايد فرق بگذاري مساوي نگاه بکن در حالات پيامبر است که وقتي پيامبر در يک مجلسي مينشستند يُقَسِّمُ لَحَظاتهُ بَينَ اَصحابهِ نگاهشان را تقسيم ميکردند يَنظُرُ اِلي ذا وَ يَنظُرُ اِلي ذا بِالسَّوِيَّه (کافي ج ? ص ??? ح ???) به افراد مختلف به اندازهي مساوي نگاه ميکردند اگر يک ديني ميگويد حاکم نگاهش را بايد به طور مساوي تقسيم بکند آن وقت اين دين حاضر است بين مردم فرق بگذارد تبعيض باشد؟ يک جملهاي آمد بگويم خوب است نميدانم به هر ترتيب گاهي دوستان ميگويند شما اينها را که ميگوييد مقايسه ميکنند ميگويند فاصلهي ما زياد است يک کمي مسکوت باشد بهتر است ولي نه ميگوييم فاصلهها کم شود مثلا به عنوان نمونه عرض ميکنم در دستورات ديني ما است قاضي اگر در دو طرف دعوا که ميروند پيش قاضي بايد برخورد قاضي با آنها مساوي باشد قاضي در زمرهي کساني است که در مجموعهي نظام حکومتي است نگاه قاضي بايد بين دو طرف دعوا مساوي باشد يعني دو طرف آمده اند در دادگاه قاضي اگر سلام ميکند به هر دو سلام بکند اگر بلند ميشود براي هر دو بلند شود اگر بالاي مجلس جا ميدهد به هر دو حق ندارد که يکي را بيشتر تحويل بگيرد به يکي سلام بکند به يکي سلام نکند خيلي هم زيباست هم از يک طرف شايد يکي از فقهاي بزرگ ما اين مسئله را که مطرح کرده گفته قاضي نشسته دادگاه دو طرف دعوا آمدند اينها ميخواهند به عدالت رفتار بکند هر دو سلام ميکند قاضي ميگويد عليکم السلام جواب هر دو را ميدهد اگر يکي سلام کرد يکي سلام نکرد اين قاضي بيچاره چه کند گفتند اگر قاضي جواب سلام ندهد گناه است با عدالتش منافات دارد جواب سلام واجب است اگر جواب سلام بدهد آن يکي سلام نداده فرق ميشود گفتند نه جواب ندهد اول به آن يکي بگو من از تو تقاضا ميکنم شما به من سلام بکن بعد جواب هر دو را با هم بده اگر نگاه اين است آن وقت فاصلههاي ما چقدر است؟ به استان دارشان مينويسند وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي الْلَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ اثرش چيست؟ اگر مسئول مردم را با يک چشم نگاه کرد فرق نگذاشت حتي گوشهي چشمش به طرف يکي بيشتر نشد آثارش چيست؟ حَتَّى لاَ يَطْمَعَ اَلْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِکَ اگر با مردم يکسان برخورد کردي آن کله گندهها آنهايي که صاحب قدر و پول اند آنهايي که زر و زور دارند آنها طمع نکنند که تو به نفع آنها چيزي راي بدهي ظلم بکني به مردم به نفع آنها اگر حاکم رئيس جمهور استاندار فرماندار اگر مسئول حتي در نگاه در تحويل گرفتن بين مردم فرق نگذاشت آن وقت کله گندهها بزرگها جرئت نميکنند اصلا طمع نميکنند حَتَّى لاَ يَطْمَعَ اَلْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِکَ لَهُمْ وَ لاَ يَيْأَسَ اَلضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَيْهِمْ ضعفا از عدالت تو نا اميد نميشوند
شريعتي: خيلي اميدوار کننده است.
حاج آقا حسيني: اگر عمل شود در يک روايتي يک کسي آمد محضر پيامبر چون ميدانيد مردم وقتي از راه دور ميآمدند شنيده بودند يک پيامبري به رسالت مبعوث شده وارد مدينه ميشدند وقتي وارد ميشدند هر چه شنيده بودند سلاطين و قيصرها و کسراها و قدرتهاي سلطنت و پادشاهان و هفت خوان رستم و يک آدمهاي با آن حکومتها و برو بياها وقتي ميآمدند يک کسي آمد خدمت پيامبر با آن خاطره فکر ميکرد ايشان هم از همان سنخ است ترسيد لرزيد پيامبر به او فرمود هَوّنْ عَلَيْك آسان بگير لَسْتُ بِمَلِک من شاه نيستم بر خودت آسان بگير من که پادشاه نيستم بعد حضرت شروع کرد يک کمي از زندگي شخصي خودش گفت من مثل تو هستم مادرم اين طوري بزرگم کرده به من غذا داده با بچهها بازي ميکردم زندگي شخصي را گفت که ترس اين آقا بريزد اگر جامعه بخواهد روي رستگاري ببيند مردم بايد همه با حاکم اين طور باشند يک جملهاي اميرمومنان سلام الله عليه در نامهي 53 به مالک اشتر دارند خيلي عجيب است اينها را بايد گفت بايد تکرار کرد تا ياد ما نرود گاهي اين فرهنگها فراموش ميشود حضرت در نامهي 53 به مالک اشتر مينويسد مالک از پيامبر شنيدم فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ نه يک بار مکرر لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ اَلْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ اگر در يک جامعهاي حق ضعفا را از قويها به آساني نتوانند بگيرند اين جامعه روي رستگاري نميبيند ضعيف وقتي ميآيد حرفش را بزنند لکنت زبان پيدا نکنند آسان بتوانند حرفشان را بزنند و حقشان را بگيرند.
شريعتي: اميدوار باشد بتواند کارش را پيش ببرد.
حاج آقا حسيني: و به حقش برسد اگر ضعفا ترسيدند گفتند ما کجا برويم کسي نيست سفارش ما را بکند ما با چه واسطهاي با چه پارتي برويم پارتي واسطه ميخواهد ببينيد حالا ما حاشيه نرويم حاشيه هايش روشن است واقعا الآن در جامعهي ديني ما پارتي نيست کسي پارتي داشته باشد يا نداشته باشد در دستگاه قضا و اجرا و قوهي مقننه و مجريه قضائيه اينهايي که آدمهاي پا برهنهي کوچه و بازار هستند حرفشان به همان آساني ميرسد به آن جايي که آنهايي که صاحب قدرت و ثروت و زر و زور هستند
شريعتي: اگر اين نکاتي که حضرت فرمودند اگر اجرايي عملي شود چقدر دلگرم ميشود
حاج آقا حسيني: جامعه اميدوار ميشود جامعهاي ميتواند بگويد من رستگارم جامعهاي ميتوانيم بگوييم در آن عدالت است که حق ضعيف را که ميخواهند بگيرند بدون دردسر بگيرند زحمت نداشته باشد نه اين طور نباشد اگر خواستند يک جايي احقاق حق بکنند کلي داد و فرياد و واسطه و فضاسازي بکنند تا بتوانند حق کسي را بگيرند نه غير متعطه حق را بايد گرفت بدون دردسر لذا حضرت ميفرمايد يک جوري با مردم برخورد کن لا يطمع العظمي کله گندهها طمع نکنند که به نفع آنها راي بدهي به نفع آنها کاري انجام بدهي ضعفا هم از عدالت تو نا اميد نباشند فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُکُمْ بارها عرض کرديم باور ديني ميخواهد چطور ميشود يک مسئول يک استاندار يک فرماندار به اين جا برسد که فرقي بين مردم نگذارد اميرمومنان راهکارش را بلافاصله بيان کردند استاندار من بدان فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يُسَائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ اَلصَّغِيرَةِ مِنْ أَعْمَالِکُمْ وَ اَلْکَبِيرَةِ خدا از کوچک و بزرگ اعمالتان سوال ميکند وَ اَلظَّاهِرَةِ وَ اَلْمَسْتُورَةِ پنهان کني خدا سوال ميکند اگر من باور کنم پنهان و علاني همه چيز پيش خدا يکسان است يکي از عرفا جملهي قشنگي دارد ميگويد در مخفي ات يک جوري کار کن که انگار الآن پشت شيشهاي در خانه هستي پشت پرده پردهها افتاده نشستي فرض کن پشت شيشهاي من تو را ميبينم آن طور عمل بکن فَإِنْ يُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ اگر خدا شما را عذاب بکند به خاطر اين کارها خب شما ظالم هستيد وَ إِنْ يَعْفُ فَهُوَ أَکْرَمُ اگر شما را ببخشد به خاطر کرم خداوند است و الا ما قابل لطف و کرم پرودگار نيستيم
شريعتي: خيلي ممنون فرازهاي بعدي اش ماند ان شاء الله وعدهي دوستان باشد جلسهي آينده بشنويم خيلي ممنون حاج آقا دعا بکنند و نکات پاياني را بفرمايند ان شاء الله خداحافظي بکنيم
حاج آقا حسيني: اين آيهاي که اشاره کرديم «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» (اسراء/24) ديروز مطالب بسيار خوبي از حاج آقاي فرحزاد شنيديم در مورد مادر اينها همه جاي خودش يک جملهاي اضافه ميکنم الآن همه به فکر مادراني هستند که در قيد حيات اند خدا ان شاء الله سايه شان را بر سر همهي فرزندان نگه دارد ميروند دست مادر را پاي مادر را ميبوسند ولي به نظرم ما گاهي غفلت ميکنيم از پدر مادرهايي که در جمع ما نيستند امام باقر عليه السلام فرمود گاهي انسان زماني که پدر و مادرش بودند خيلي خوب خدمت کرده کوتاهي نکرده ولي بعد از مرگ چون آنها را فراموش کرده عاق والدين ميشود بعد از مرگ من اين را ميگويم ما باور کنيم روز مادر من تقاضا مينکم آنهايي که الآن در آستانهي روز مادر مادري در خانه هايشان نيست مادر از دست دادند من خطابم به آن هاست آنها باور بکنند روز مادر براي آنها هم هست روز مادر فقط براي آن مادراني نيست که شما ميرويد دستانشان را ميبوسيد آن مادراني که زير خروارها خاک هستند روز آنها هم است امام باقر عليه السلام فرمود گاهي انسان واقعا بعد از مرگ يادش ميرود يادش ميرود از مادر چرا يادش ميرود؟ من داستاني بگويم و حديثي اشاره کنم بارها اشاره کرديم کتاب فضيلتهاي فراموش شده شرح زندگاني مرحوم آخوند ملا عباس تربتي رضوان الله عليه من چند بار خواندم ولي چند وقت است دوباره ميخوانم چون تاثير گذار است واقعا هر بار آدم ميخواند اين مرد در اوج خدمت اوج تلاش اوج ديانت است من يک خاطرهاي ميديدم اين را بينندگان يادشان باشد ايشان وقتي پدرشان از دنيا ميروند البته فرقي ندارد پدر باشد مادر باشد ارث زيادي از پدر برايش رسيده بوده پدرش کشاورزي داشته دامداري داشته به خواهرش ميگويد خواهر تو برو سهم الارثت را بردار خواهر وقتي سهم الارثش را برميداد تمام باقي ماندهي ارث را ميگويد من دست نميزنم ميخواهم بدهم براي پدرم بابت خمس شايد خمس مالش را به طور کامل ادا نکرده دوم بابت زکات شايد زکات به گردنش بود ادا نکرده سوم بابت مظالم. بارها مظالم را در برنامه گفتيم آدم به کسي بدهي داشته نميشناسد وارثانش را هم نميشناسد تمام ارث پدر را من تقاضا ميکنم اگر در ميان بينندگان کسي اين طوري است پيامک بدهد ما هفتهي ديگر بدهيم ما هم داشتيم ارث زياد و قابل توجه بوده بابت خمس زکات مظالم پدر داده اگر آنهايي که مادر از دست دادند آنها هم روز مادر دادند دين مادر را مقدم بدارند اگر نمازي روزهاي به گردنش بوده اگر حجي مظالمي به گردنش بوده يا خيراتي بدهند به نيت مادرشان همين که من گفتم باز ميترسم فردا مثلا جمعه بگويند تذکر خوبي شد يک شاخه گل ببريم سر قبر مادر من کاري ندارم ولي شاخه گل دردي دوا نميکند يک فقيري را يک گرفتاري را گرفتاري اش را حل کنيم يا رد مظالم خود مادر را بدهيم اگر بده کار بود که بدهکار اگر نه صدقه حساب ميشود همان صدقات خودمان را بدهيم به نيت رد مظالم اگر واقعا به کسي بدهکار بوديم بابت رد مظالم حساب ميشود اگر نه صدقه حساب ميشود به نيابت از مادران آنهايي که از دست داده اند رد مظالم بدهند اگر بده کار بوده بدهي اش را بدهند گرهي را باز بکنند شاخه گلي که براي مادر ميخواهند باشد اين کار خير باشد.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون بهترينها را مثل هميشه براي شما آرزو ميکنم والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين