کارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
موضوع: آداب کسب حلال
تاريخ: 93/10/09
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
غزل تر از غزل گل تر ز گل زيبا تر از زيبا * * * تو از الله اکبر آمدي از اشهد ان لا
شهادت ميدهم معراج يعني چشمهاي تو * * * شهادت ميدهم چشم تو يعني سورهي اسرا
غريبه نيستي اين روزها بسيار دل تنگم * * * براي اين دل تنهاترم دستي ببر بالا
دلم زرد است شب هايم همه سرد است * * * يا خورشيد دبيرستان اشکم بسته شد يا قبه الخضرا
تو ميگويي زمان ديدن هم باز هم فردا و من هم * * * ميگويم امشب زود تر حالا همين حالا
شريعتي: اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام ميگويم به همهي شما خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز خيلي خوشحاليم در اين لحظات و دقايق خدمت شما هستيم و خدمت حاج آقاي حسيني عزيز سلام عليکم و رحمة الله خيلي خوش آمديد.
حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همهي بينندگان عزيز مثل هميشه تقاضا ميکنيم همين مختصر عرض ارادت ما را بپذيرند خيلي بيش از اينها ما بايد عرض ارادت بکنيم.
شريعتي: در ادامهي بحث مان در سيرهي تربيتي امام علي عليه السلام بود حاج آقا حسيني ما را مهمان سفرهي ناب نهج البلاغه خواهند کرد در خدمت شما هستيم.
حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم من قبل از اين که وارد بحث سيره شويم يک نکتهاي را يادآوري ميکنيم همه ساله در ايام ربيع المولود يک طرحهايي در برنامه پياده ميشد طرحهاي خيلي خوبي بود از جمله بحث طرح رد مظالم که ما از مراجع تقليد اجازه ميگرفتيم براي عزيزان مان که ميخواهند رد مظالم بپردازند اين را هم يک مرتبهي ديگر توضيح مختصري عرض ميکنم چون خيلي در بين سال به ما مراجعه ميکنند. مسئلهي اول اين که ما وقتي به کسي بدهکار هستيم اگر طلبکارمان را ميشناسيم که بايد به خودش بدهيم طلبمان را بپردازيم اگر خودش از دنيا رفته وارثانش هستند بايد به وارثش بپردازيم اما اگر به کساني بدهکار هستيم که به آنها دسترسي نداريم آنها را نميشناسيم نميتوانيم پيدا کنيم وارثينش هم نيستند در اين صورت فرمودند انسان حتما بايد اين کار را بدهد که با اجازهي مجتهد رد مظالم بدهد يعني مبلغي که به آن شخص بدهکار است به فقير صدقه بدهد به نيت صاحبش. حتما با اجازهي مجتهد مثل سهم امام و سهم سادات که بايد با اجازهي مجتهدين باشد چون آنها بيشتر به موارد نياز اشراف دارند کاري که اين برنامه انجام داده اين اجازه را براي اين که تک تک عزيزان بخواهند مراجعه بکنند دشوار است ما ايام ربيع همه ساله اين اجازه را از مراجع بزرگوار تقليد ميگيريم که تا پايان ماه ربيع عزيزان تا مبلغ صد هزار تومان اگر ميخواهند رد مظالم بپردازند نيازي نيست تماس بگيرند با دفتر مراجع تقليد ما از همه اجازه گرفتيم براي عموم عزيزان گرفتيم تا پايان ماه ربيع اگر به کسي بدهي داشتند که او را نميشناسند و وارثش را هم نميشناسند ميتوانند به فقير بدهند حتما بايد به فقير بدهند نه کارهاي خير. فقير هم نه به اين معنا کسي که حتما رو به قبله خوابيده باشد اگر کسي خرج درآمد يک سالش را نداشته باشد هشتش گرو نهش باشد اين فقير است. خيلي خوب است که آقاياني که پول دستشان است به نيابت همسرانشان هم اين کار را بکنند خانمها هم اين مسئلهي رد مظالم هست اگر خانمها ميپردازند که بسم الله اگر نه آقايان هم به نيت همسران هم فرزندان و به نيت درگذشتگانشان. بک وقت خاطرهاي گفتيم از کتاب فضيلتهاي فراموش شده مال مرحوم آقاي راشد تربتي که ايشان از پدرشان نقل ميکنند تمام ارثي که به او رسيده بود سهم خودش را به نيت خمس زکات و رد مظالم براي پدر پرداخت کرده اين هم خدمتي است که هم به نيت درگذشتگان شايد بينندگان بگويند ما چه بدهيهايي داريم که بخواهيم رد مظالم بدهيم مثلا فرض کنيد در کودکي اموالي را تلف کرديم حقي را ضايع کرديم نميشناسيم يا يک جنسي خريديم پول اضافهاي به ما دادند مسافرتي بوده هيچ ردي از فروشنده نداريم يا يک پولي را پيدا کرديم يا احيانا هستند کساني که ميگويند دست بزن داشتيم در کوچه محله مدرسه شاگردها را دوستان را ميزديم مسئله اش را گفتيم اگر کسي زده در صورت کسي و صورتش سرخ شود يک مثقال و نيم طلا ديه اش است اگر کبود شود سه مثقال اگر سياه شود شش مثقال آن طرف را اگر ميشناسيم بايد به خودش بپردازيم اگر از دنيا رفته به وارث بدهيم اما اگر هيچ راهي براي دسترسي نداريم اين جا موارد رد مظالم است يا احيانا گاهي انسان غفلت ميکند از کنار ماشين رد ميشود آيينهي ماشين را ميشکند ميگويد يک آيينه به کجا بر ميخورد يا به سپر زده بايد حتما جبران بکند و آنها را نميشناسد طلب کارها را بايد رد مظالم بدهد که بايد با اجازهي مجتهد باشد اين اجازه را از همهي مراجع بزرگوار تقليد گرفتيم.
شريعتي: پس تا سقف صد هزار تومان تا ماه ربيع ميتوانند پرداخت بکنند اگر بيشتر بود بايد باز اجازه بگيرند ماه ربيع هم اگر گذشت بايد دوباره اجازه بگيرند.
حاج آقا حسيني: بله من يادم است در سالهاي گذشته بعضي از دفاتر مراجع تقليد ميگفتند که مبالغ خيلي بالا را تماس ميگرفتند بايد اجازه بگيرند. کار خوب ديگري هم اين است که صدقاتي که ميپردازيم همين صدقات را ميتوانيم نيت رد مظالم بپردازيم اگر واقعا بدهکار بوديم که حساب ميشود به نيت آن و اگر بدهکار نبوديم صدقه است اين را نيت کنيم اگر بدهکار هستيم باشد جاي بدهکاري اگر نه که همين صدقهي معمولي مان باشد و مطلب آخر اين است که اگر ما به دولت بدهيهايي داريم احيانا ضرري زياني به دولت زديم و ميتوانيم جبران کنيم فرض کنيم دستگاه فکس مال دولت بوده آورديم خانهي خودمان بايد برگردانيم اما خسارتهايي بوده که الآن قابل جبران نيست حيف و ميلهايي انجام داديم نسبت به بيت المال آنها را بايد به حساب خود دولت واريز کنيم آنها را نميشود به فقير داد بانکها حسابهايي دارند درآمدهاي متفرقهي دولت در بانک ملي شمارهي شانزده رقمي است درآمدهاي متفرقهي دولت که دوستان زير نويس بکنند و در سايت بگذارند اين مال بدهيهايي است که به دولت دارند دولتي را بايد به حساب دولت وارد کرد آنهايي که به افراد بدهکار هستيم بايد به فقير بدهيم. اگر ما به شخص خاصي بدهکار بوديم نميشود به حساب دولت ريخت.
شريعتي: خدمت شما هستيم از سيرهي تربيتي امام علي عليه السلام.
حاج آقا حسيني: ما در بحث سيرهي تربيتي کلامي از کلمات حکمت آميز 447 را بحث ميکنيم ما هفتهي گذشته بحثي در ارتباط با آداب تجارت داشتيم در کلام حضرت من ديدم بينندگان خيلي استقبال کردند من همين جا يادآوري ميکنم خدمت عزيزان که باور داشته باشند ما نگوييم خدا شاهد است البته اين قسم نيست اما آن را هم نميگوييم باور داشته باشند ما تک تک پيامهاي عزيزان را ميخوانيم تمام سوالاتي که نوشتند مطالبي که نوشتند در برنامه سعي ميکنيم همه را جواب دهيم از بحث آداب تجارت استقبال شده بود من با محوريت کلام اميرمومنان سيرهي تربيتي حضرت اين را ادامه ميدهيم در جلسهي قبل گفتيم که از کارهاي ايشان اين بود روزانه هر روز حضرت ميآمدند در بازار قدم ميزدند اصناف و صنف به صنف بازار قصابها ماهي فروشها هر کجا ميايستادند و تذکراتي به تناسب شغل آنها ميدادند حتي در داستاني است که نباته که از اصحاب اميرالمومنين است ميگويد به حضرت گفتم چرا شما ميرويد بازار من اين کار را از طرف شما انجام ميدهم شما بمانيد در خانه به کارهاي ديگر برسيد حضرت نپسنديدند فرمودند ما نَصَحتَني يا اَصبَح تو خير خواهي نکردي براي من که من بنشينم خود حضرت اقدام کرد خيلي مهم است با آن همه گرفتاريها حکومت اسلامي در زمان اميرمومنان آن قدر گسترده بوده يک روزي اشاره کرديم ايران مصر عراق شامات اينها يکي از استانها بوده حضرت فرستادند مالک اشتر را به مصر همه شنيده ايم استان دار مصر بوده مصر که الآن يک کشور است استاني بوده ايران يک استان بوده عراق يک استان است شام يک استان است حضرت هر روز با اين اوضاع ميآمدند متن روايات هم متعدد است اسبق ابن نباته گفت من اين کار را انجام ميدهم فرمودند نه خودم شخصا ميآيم امروز بدون تعارف امروز وظيفهي روحانيون است امروز مخصوصا وظيفهي ائمهي جماعات است من تقاضا ميکنم در بازار احکام و آداب تجارت را يک کمي بيشتر توجه کنيم. يک کسي آمد خدمت اميرمومنان سلام الله عليه گفت يا اميرالمومنين اُريدُ تِجارَه فَادعُوالله من ميخواهم بروم دنبال کسب و کار شما براي من دعا کنيد همه چيز با دعا نيست دعا خوب است اما همه چيز با دعاست؟ حضرت به او فرمودند اَفقَهتُ في دينِ الله تو احکام تجارت را ياد گرفته اي؟ گفت بالاخره بعد از اين که شروع کرديم کم کم ميرويم حضرت ناراحت شدند فرمودند واي بر تو اول احکام تجارت را ياد بگيرد بعد تجارت را ياد بگيرد. حضرت فرمود کسي که بدون آگاهي به احکام برود سراغ تجارت دچار ربا ميشود اين جملهاي که در کلمات حکمت آميز حضرت است کلمهي 447 مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ فَقَدْ اِرْتَطَمَ فِي الرِّبا کسي که برود بدون تجارت بدون اين که مسائلش را ياد بگيرد فرو ميرود در ربا خواري بدون اين که از آن در بيايد سه مرتبه حضرت فرموده اند در باتلاق ربا گير ميکند اگر بدون اين که احکامش را ياد بگيرد اين بحث مهم است جالب نيست که ما فقط يک کلامي را بخوانيم ترجمه کنيم بگذريم اين سيرهي حضرت نميشود هم عمل حضرت هم اهميت کلام حضرت اين کتاب تحريرالوسيله رسالهي امام تقاضا ميکنم کساني که دنبال کسب و کار هستند اگر ما مقلد مجتهدين هستيم همهي مراجع فرمودند عين عبارت اين است بدون کم و زياد يَجِبُ عَلي کُلَّ مَن يُباشِر التّجارَه تَعلَمُ اَحکامُها هر کسي ميرود دنبال تجارت واجب است احکامش را ياد بگيرد قبل از اين که برود سراغ کسب و کار اول بايد احکامش را ياد بگيرد، تا معاملات صحيح را از معاملات فاسد بشناسد و از ربا سالم بماند. حساسيت بالايي دارد. اين خيلي مهم است من حساسيت را توضيح ميدهم بسياري هستند در کسب و کار ميگويند اين قدر پيچيده اش نکنيد معاملهاي انجام ميدهيم فقها فتوا داده اند يجب بله قبل از اين که تجارت را شروع کنيد اگر حديث اميرمومنان را خوانديد اين هم فتواي مجتهد است يک وقت ما مستحبات داريم يک وقت واجبات. بين مستحبات و واجبات فرق بگذاريم نماز ظهر عصر ميخوانيد يک کار واجب است نماز شب کار مستحب است نماز مغرب عشا واجب است اگر نافله خوانديد مستحب است اين تعليم احکام تجارت جزء واجبات است نه جزء مستحبات عين عبارت همهي فقها است يجب کل. چرا حساسيت دارد؟ چند مثال ميزنم. چه ضرورتي دارد؟ من سوال ميکنم آن هفته هم اشارهاي کردم در مسئلهي نسيه خيلي تعجب کردند بينندگان خيليها سوال کردند واقعا همين طور است؟ اگر شما يک جنسي را نسيه ميخريد يک کسي به شما ميگويد برنج خوبي ميگويم بيا ده تا گوني ببر شما ميگويي من پول ندارم او به شما ميگويد اشکالي ندارد ببر هر وقت پولش را آوردي بياور اين معامله باطل است. ميشود جنس نسيه خريد اما دقيق بايد تاريخ مبلغ پرداخت مشخص شود نه اين که بگويي من نميتوانم او هم بگويد هر وقت داشتي بياور در نسيه قيمت خريد بايد معلوم باشد خيليها ميروند سوپر محل حساب دفتري دارند ميگويند يک بسته خيارشور به ما بده بنويس به حساب ما او هم مينويسد قيمت را نميدانم در معاملهي نسيه قيمت خريد بايد مشخص باشد شما به اين آقا اعتماد داريد کافي نيست در نسيه قيمت خريد بايد معلوم باشد زمان پرداخت معلوم باشد حالا عکس آن شما رفتيد يخچال بخريد طرف ميگويد من يخچال ندارم شما ميگوييد عيبي ندارد من پولش را ميدهم شما يخچال را بدهيد کي ميآوريد يخچال را؟ او ميگويد معلوم نيست او ميگويد هر وقت آوردي. اين معامله باطل است زمان تحويل کالا بايد مشخص شود عکس صورت قبل. شما ميرويد يخچال ميخريد بگويي هر وقت داشتي کافي نيست. نکتهي دوم بايد تمام پول اين يخچال را وقتي يخچال را بناست دو ماه ديگر به شما بدهد تمام قيمت کالا را بايد نقدا پرداخت کنيد اگر شما بخشي از قيمت را پرداخت نکرديد معامله اشکال دارد تمام قيمت در معاملهاي که جنس را بعدا ميخواهيد تحويل بگيريد که به اصطلاح فقهي ميگويند سلف شما بايد تمام قيمت را الآن پرداخت کنيد. مثلا نميشود از دو ميليون پانصد تومان دو ميليون را بدهيم و بگوييم بقيه اش را موقع تحويل ميدهم اين نميشود نتيجه اش چه است؟ من يک مثال ميزنم يکي از دوستان امروز از سر خيرخواهي به من گفت نگو اين مسئله را چون مردم تا بشنوند ميگويند بسياري از معاملات ما اين طوري است پس ما چه کار کنيم؟ گفتم نميشود که مسئله را مخفي کرد بگوييم تا معلوم باشد وقتي ميگويند تعليم احکام واجب است يعني چه؟ الآن واحدهاي آپارتماني را رسم است ميخرند طرف ميرود واحد ميخرد هنوز هيچ چيز معلوم نيست پيش خريد ميکنند خب واحد آپارتماني ساخته شده؟ نه من يک واحد از شما خريدم نه من پول دادم نه واحد شما مشخص است اين معامله حتما باطل است اگر يک جنسي خيلي ساده شما به من ميفرماييد اين کتاب را من از شما خريدم من ميگويم به شما فروختم ميگويم من کتاب ندارم شما ميگويي من پول ندارم هيچ چيز به هيچ چيز اين حتما باطل است من کتاب را ندارم ميگويم بعدا ميدهم شما هم پول را نداري ميگويي بعدا اين که قطعا باطل است حالا در واحدهاي آپارتماني. واحد مشخص نشده بعدا مشخص ميشود اگر من تمام پول را دادم اين معامله صحيح است من صد ميليون سي صد ميليون پول آپارتمان را يک جا ميدهم آپارتماني در کار نيست شما بعدا ميسازيد اين مشکل ندارد اگر من کل پول را ندهم معامله به همان مقدار صحيح است که من پول دادم. مثال ساده ميزنم الآن شما يک واحد آپارتمان هنوز نساختيد ميگوييد من بعدا ميسازم قيمت سي صد ميليون است من ندارم من صد ميليون به شما ميدهم به اندازهي صد ميليون معامله درست است دو دنگ اش مانده بقيهي معامله باطل است يعني يک سوم آن خانه را صاحب شدم نه من پول دادم نه آپارتماني در کار است خب حالا بقيه اش را بعدا ميدهم چه اشکال دارد؟ آثارش اين است ميخواهم بگويم آنهايي که فروشندهي واحدهاي آپارتماني هستند اين مسئله را گوش نکنند چون ميترسم بگويند ما ياد گرفتيم اگر طرف يک سوم صد ميليون آپارتمان را داده درست است معامله صحيح است به همان مقدار ولي فروشنده ميتواند به همين مقدار معامله را کلا چون پول را کامل نگرفته به هم بريزد بگويد شما که همهي پول را ندادي که. نشنوند آنهايي که آپارتمان فروختند اما همهي پول را نگرفته اند.
شريعتي: قرارداد نوشته اند.
حاج آقا حسيني: ولي چقدر پول گرفته؟ صد ميليون اين الآن حق دارد کل معامله را به هم بزند. در رساله است. آثار دارد. باور بفرماييد الآن از پروندههاي قضايي سوال کنيد من خبر دارم درصد بالايي از پروندههاي دادگاهها سر همين مسائل است من اطلاع دارم بعضي از موارد را. عزيزان هم حتما خبر دارند صدها ميليون پول داده اند پول وکيل سر اين که اين ابهام در معاملات بوده در قراردادها بوده اشکال شرعي در قراردادها بوده طرف ميگويد شما صد ميليون بيشتر ندادي من ميخواهم معامله را به هم ميزنم حق دارم او ميگويد نميشود ميروند دادگاه صدها ميليون هزينه ميدهند براي يک واحدي که کلش چقدر است؟
شريعتي: قانون ما هم همين را ميگويد يا شرع ميگويد؟
حاج آقا حسيني: نه قوانين شرعي و قوانين ما فرقي ندارد. اين مثال را گاهي دولتيها انجام ميدهند مثلا ميخواهند خودرو بفروشند ميگويند پول را بده قيمت خودرو چقدر؟ ميگويد پنج درصد زير قيمت بازار روز تحويل کي تحويل ميدهد به ما؟ مثلا شش ماه ديگر ميگويد قيمت مشخص نيست. قيمت بازار چقدر است؟ معلوم نيست قيمت مشخص نيست قيمت بايد مشخص باشد مگر اين که به عنوان وديعه باشد من اينها را فقط مثال ميزنم که حساسيت را بدانيم يادمان باشد يا فرض کنيد شما يک جنسي خريديد همين که طرف يخچال خريده بناست دو ماه ديگر تحويل بدهد رفته از تهران به کاشان ده قطعه فرش خريده کي بايد فرش را تحويل بدهد؟ دو ماه ديگر پول را هم کامل نقد داده. اگر پول را کامل نميداد اشکال داشت تاريخ تحويل فرشها مشخص است خوب است؟ ديگر اشکالي ندارد؟ يک اشکال ديگر دارد. کجاست بناست اين کالا را به شما تحويل بدهد کاشان تحويل بدهد يا خرم آباد؟ محل تحويل بايد مشخص باشد مثال ديگر را ميگويم. شايد دوستان بگويند يعني چه؟ در اجاره من مثال ميزنم طرف خانه اجاره کرده اين اجاره چند وقت است؟ مهم نيست شما ماهي دويست هزار تومان بده هر چند وقت نشستي؟ اين اجاره باطل است چرا؟ خب اجاره مشخص است ماهي دويست هزار تومان. چند وقت؟ تاريخ مشخص نيست هر وقت نشستي ماهي دويست هزار تومان اين باطل است چون مدت بايد مشخص باشد در اجاره بايد مدت معين باشد اگر مدت معين نشد اشکالش چيست؟ فرض کنيد شش ماه گذشت يک سال گذشت اين آقا ميخواهد اجاره اش را بگيرد چون اجاره باطل بوده اين دويست هزار تومان ملاک نيست ملاک چيست؟ قيمت عرف و بازار. ممکن است آن موقع دويست هزار تومان تعيين کرديم اما الآن قيمت قيمت بازار است ممکن است پانصد هزار تومان باشد يا کمتر بوده گاهي مالک ضرر ميکند گاهي مستاجر بايد تاريخ مشخص شود چقدر اجاره ميکنيد؟ يک ماه يک سال. از اين مسائل زياد داريم. اين در چند مثال ساده بود در مصالحه در شرکت در رهن در جعاله در مضاربه واويلاست واقعا واويلاست فقها سر اين مسائل چقدر بحث ميکنند چقدر مسائل پيچيدهاي است ما همين طوري با هم قرار داد مضاربه مينويسيم خانه ميخريم اجاره ميکنيم معامله انجام ميدهيم بدون اطلاع از مسائل اميرمومنان ميفرمايد اگر کسي بدون آشنايي به مسائل فقهي رفت سراغ تجارت يک جوري فرو ميرود در ربا که نميتواند بيرون بيايد. مثال آخر را ميزنم اداره يک برنجي را به شما داده ادارات گاهي سبد کالا ميدهند به کارمندان جنسهايي که با کوپن ميدادند تمام شد يک بني ميدهند برنج را گرفته مثلا برنجش درجه سه است خيلي اعلي نيست نميخواهد ميآيد در مغازه ميگويد ما بيست کيلو برنج گرفتيم دولت به ما داده برنج درجه سه است نميخواهم اين بيست کيلو درجه سه را بگير پنج کيلو از اين درجه يک بده. اين معامله باطل است قيمت هم مشخص است. در جنسهايي که مشابه هم هستند او برنج است اين هم برنج است حق نداري. اين مصداق واضح ربا همين است. اين برنج را جداگانه بفروش به اين آقا تمام بعد دوباره پول اين را بده آن را بخر. چون در دو جنسي که مشابه هم هستند ولو يکي درجه يک است يکي درجه سه. روغن مثلا يکي را گرفتيد اين روغن را نميخواهم به جايش روغن ذرت ميخواهم. ده ليتر روغن نباتي دولت داده بگير سه کيلو روغن ذرت بده قطعا معامله باطل است. خانم النگويش شکسته ميبرد دم مغازهي زرگر اين ده مثقال است ده مثقال بگير يک النگوي هشت نه مثقال سالم بده اينها همه اشکال دارد من حرفم اين است اگر ما دنبال اين باشيم که مسائل را ياد بگيريم خوشبختانه کتابهايي هم نوشتند من ديروز از حاج آقاي فلاح زاده گرفتم احکام اصناف مثلا احکام و آداب مسکن احکام شيريني پزيها و قناديها احکام هتل داري احکام و آداب تاکسي راني احکام و آداب معلمان احکام و آداب عکاسي يا فرآوردههاي گوشتي اين را بخوانيم يا به امام جماعت بگوييم خدا پدر مادرت را بيامرزد بين نماز کاري ندارد بگوييد پيچيده اش نکنيم در هر مسجدي يک رساله است يک رساله بدهيد دست امام جماعت ما تا بحث رساله ميشود شروع ميکنيم از نجاسات و طهارات و همان جا ميماند به آخرش نميرسيم يک بار هم از آخر شروع کنيم. لطف کنيد آقايي بفرماييد اين احکام تجارت را شبي دو مسئله را بگوييد که گرفتار ربا خواريها نشويم. اگر تجارت مان حرام بود فکر نکنيم برويم صرف کار خير بکنيم جبران ميشود به بعضيها ميگويي درست است ربا در زندگي مان است اين قدر دستمان به خير است که خدا از ما ميپذيرد جبران آن رباخواري هايمان ميشود. داستان اول پيامبر خدا راجع به شراب خواري صحبت ميکردند که خداوند در قصهي شراب چند گروه را لعنت کرده آن کسي که ميفروشد آن کسي که ميخرد آن کسي که مقدماتش را فراهم ميکند وقتي حديثي را حضرت فرمود يک کسي گفت يا رسول الله عجب چيزي گفتي ما کارمان شراب است ولي ما اين پول شراب را درآمدي که داريم فايدهاي دارد ببريم در مسير يَنفَعني عَملتُهُ فيه آيا به دردم ميخورد کار خيري بکنم پيامبر خدا فرمود لَو اَنفَقتُهُ في حَجّ اَو جَهاد براي حج استفاده کني در راه جهاد مسلمانها مصرف کني ما لَم يَعدَل عِندَالله جناح بِعَوَضِه به اندازهي بال يک مگس ارزش ندارد اين عين روايت است. اصلا به درد نميخورد بعضيها فکر ميکنند اگر از حرام به دست آورديم اگر ربا در مال ما بود عيب ندارد به فقرا ميرسيم مسجد ميدهيم حسينيه ميدهيم اينها اتفاقا در روايت داريم اگر کسي در ماه حرام برود حج خانهي خدا آن جا که در مقيات ميگويد لبيک خطاب ميآيد لا لبيک چه لبيکي؟ من تقاضا ميکنم فصل عمره است هشت صد هزار نفر ميروند عمره قبل از سفر عمره مراجعه بکنند دفتر مراجع تقليد مالشان را حلال بکنند اگر چنين اشکالاتي بوده اگر در ميقات بگويند لبيک خطاب ميرسد لا لبيک. در خاطرات مرحوم آيت الله عظمي گلپايگاني ميخواندم در زمان رژيم گذشته گوشت وارد ميکردند گوشتهاي ذبح اسلامي ميگفتند گوشت يخي منجمد بود معروف بود يخي در زمان شاه هم مقيد به ذبح اسلامي نبودند آقايي رفته بود خدمت آيت الله عظمي گلپايگاني حساب سالش را بکند آن زمان دويست هزار تومان برده بود خدمت ايشان چهل سال پيش آقا فرموده بودند شغل شما چيست گفته بود من گوشت ميفروشم گوشتهايي که ذبح غير اسلامي است آقا فرموده بودند من اين پول را برنمي دارم گفت بودند من خمس مالم را ميدهم فرموده بودند نه ما اين پول را تصرف نميکنيم. فکر نکنيم اگر ما کار حرامي داشتيم شغل حرامي داشتيم کسب حرامي داشتيم يا گرفتار رباخواري بوديم اينها جبران نميکند حج برويد زيارت برويد به فقرا بدهيد مسجد و حسينيه بدهيد لبيک بگويد جواب ميآيد لا لبيک.
شريعتي: خيلي ممنون از توجه شما و دقت حاج آقاي حسيني. صفحهي 311 قرار امروز دوستان خوب سمت خداست آيات 77 تا 95 سورهي مبارکهي مريم.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا ?77? أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ?78? كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا ?79? وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا ?80? وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ?81? كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا ?82? أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا ?83? فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا ?84? يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَـنِ وَفْدًا ?85? وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا ?86? لَّا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَـنِ عَهْدًا ?87? وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَـنُ وَلَدًا ?88? لَّقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا ?89? تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا ?90? أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَـنِ وَلَدًا ?91? وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَـنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا ?92? إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَـنِ عَبْدًا ?93? لَّقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ?94? وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا ?95?
ترجمه:
آيا ديدي آن کسي را که به آيات ما کافر شد وگفت: [به خاطر انتخاب آيين شرک و کفر] به من مال و اولاد بسيار خواهند داد؟ (??) آيا [او درباره رسيدن به مال و اولاد بسيار] بر غيب آگاهي يافته، يا پيماني [بر اين عطاي فراوان] از سوي [خداي] رحمان دريافت نموده است؟ (??) اين چنين نيست [که او مي گويد]، ما به زودي آنچه را مي گويد [در پرونده عملش] خواهيم نوشت و عذابش را همواره ادامه خواهيم داد. (??) و آنچه را که [از مال و فرزند] مي گويد، از او به ميراث مي بريم، و تنها نزد ما خواهد آمد. (??) و به جاي خدا معبوداني گرفتند تا براي آنان مايه عزت و توانمندي باشد. (??) چنين نيست، به زودي [آن معبودان] پرستش آنان را انکار مي کنند و دشمنشان خواهند شد. (??) آيا ندانسته اي که ما شيطان ها را بر کافران فرستاديم تا آنان را به شدت به سوي گناهان و شهوات برانگيزند. (??) بنابراين بر [شکست و هلاکت] آنان شتاب مکن، ما [همه اعمال و رفتار حتي لحظات عمرشان را] به دقت شماره مي کنيم [تا مهلتشان تمام شود و به کيفر آنچه همواره مرتکب مي شدند، برسند.] (??) [ياد کن] روزي را که پرهيزکاران را به ضيافت و ميهماني [خداي] رحمان گرد مي آوريم. (??) و مجرمان را تشنه به سوي دوزخ مي رانيم. (??) [شفيعان در آن روز] قدرت بر شفاعت ندارند مگر کساني [مانند پيامبران، امامان، فرشتگان و اوليا] که از نزد [خداي] رحمان، پيماني [بر اذن شفاعت] گرفته باشند. (??) و [مشرکان] گفتند: [خداي] رحمان براي خود فرزندي گرفته است. (??) به راستي که چيزي بسيار زشت و نسبتي بس ناروا [به ميان] آورده ايد. (??) نزديک است آسمان ها از اين [ادعاي بي اصل و سخن ناروا] پاره پاره شوند، و زمين بشکافد، و کوه ها به شدت در هم بشکنند و فرو ريزند!! (??) به خاطر آنکه براي [خداي] رحمان فرزندي ادعا کرده اند. (??) و [خداي] رحمان را نسزد که فرزندي اختيار کند. (??) هيچ کس در آسمان ها و زمين نيست مگر اينکه [ذاتاً] بنده [و مملوک] به سوي [خداي] رحمان مي آيد. (??) به يقين همه آنان را [با قدرت و دانشش کنترل و] احاطه نموده و درست و دقيق شماره کرده است. (??) و روز قيامت همه آنان تنها به پيشگاه او مي آيند. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: گفتند خيلي وقت است شما مريضها را دعا نميکنيد. دعا ميکنيم به برکت آيات نوراني قرآن خداوند به همهي مريضها شفاي عاجل عنايت بکند. خدمت شما هستيم.
حاج آقا حسيني: من هم خدا را قسم ميدهم به حق اين شبي که امشب شب هشتم ماه ربيع الاول است شب شهادت امام عسگري سلام الله عليه است فردا هم روز شهادت امام حسن عسگري هست حتما عزيزان امشب و فردا در مجالس شرکت ميکنند خدا را قسم ميدهيم به حق امام حسن عسگري عليه السلام ان شاء الله همهي مريضان را لباس عافيت بپوشاند به حق محمد و آل محمد. اين آيه «فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» يک کسي آمد خدمت امام صادق عليه السلام پرسيد منظور از اين آيه نيست. قرآن ميفرمايد عجله نکن ما به حساب اينها ميرسيم شمارهي اينها را ميدانيم گفت «نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» گفت خدا چطور حساب کفار را دارد حضرت فرمود قبل از اين که من جواب بدهم خودت چه فکر ميکني البته آيه راجع به کفار است فرقي ندارد عمر انسان را که خدا حساب دارد شما فکر ميکنيد خدا چطور حساب دارد راوي عبدالاعلي است به امام صادق گفت من فکر ميکنم خدا حساب اين که چند روز از عمر ما باقي مانده را ميداند خدا ميداند من چند روز ديگر در دنيا هستم حضرت فرمودند اين که چيزي نيست پدر و مادرها اين طور حساب ميکنند مثلا ميگويند بچهي ما يک هفته است يک سال گذشت جشن يک ساله ميگيرند خدا دقيق تر از اين است «نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا» خدا ميداند که من شما بينندهي عزيز چند نفس ديگر سهم داريد در اين دنيا آدم اين را باور کند خيلي مهم است ده نفس دو نفس دو ميليون نفس ديگر نميدانيم تعدادش روز و شب نيست روز و شب را پدر مادرها حساب ميکنند ما حساب نفسها را داريم اگر باور کنيم خيلي روي زندگي ما تاثير دارد.
شريعتي: دوستان حتما سوال دارند که در مورد ديون چه کار بکنيم دوستان يک بار ديگر زيرنويس ميکنند و در سايت و صفحهي تله تکست قرار خواهند داد. با اين نکاتي که گفتيد خيليها نگرانند که معاملات گذشته مان که به اين نکات توجه نداشتيم چه اتفاقي ميافتد.
حاج آقا حسيني: ما اگر ريز تر وارد شويم برنامه از مسير خودش بيرون ميرود من تقاضا ميکنم هر کسي هر گرفتاريهايي داشته معاملات شبه ناکي داشته حتما به دفاتر مراجع تقليد مراجعه کند. ما گلايه بکنيم ديگر اگر الآن ما بياييم نه اين جا در برنامه يک جايي يک کسي يک راه حلي براي معاملهاي که ما دنبالش بوديم بگويد باور کنيد آن قدر زبان به زبان ميگردد همه همديگر را خبر ميکنيم فلان معامله اين راه حل را دارد اما چرا دنبال احکام نميرويم ياد بگيريم گاهي ميرويم پزشک ميخواهيم چکاب کنيم. مشکلي داريد؟ نه ميخواهيم بررسي کنيم پيش گيري کنيم.تعلم واجب است چکاب مستحب است. الآن خيلي دسترسي راحت دارند خيلي از مراجع پيامک بزنيد جواب ميدهد سايت است تلفن است. يک عمري ميگويد معاملاتم حرام بوده جنس حرام فروخته ام من نگران اين هستم که فکر نکنند بعضيها ميگويند خيلي سخت ميگيريد يک رانندهي تاکسي گفت شما سر پنج تومان و ده تومان خودت را مديون مردم ميکني يک کسي سه هزار ميلياردي ميخورد او مديون سه هزارميلياردي ميشود رقمش بالاست شما سر صد تومان خودت را مديون مردم ميکني ارزش ندارد گفت فوري جواب داد غصه نخور من از در خانه که ميآيم اين قدر به اين فقير آن فقير ميدهم تازه طلبکار خدا هم هستم اين که نشد من از اين طرف پول اضافه از مردم بگيرم از آن طرف بگويم به فقير ميدهم. اين به فقير دادنها آن مسئله را جبران نميکند. حديث را خوانديم پيامبر خدا اگر هزينه کند پول حرام را در حج در کارهاي خير به اندازهي بال يک پشه اثر ندارد که بيايد اين را هزينه بکند بگويد من کار خير کردم. کار خير بايد مسيرش مسير مشخصي باشد. من دو داستان ديگر از پيامبر و اميرمومنان و سيرهي حضرت بگويم. باز تقاضا ميکنم تجار دقت نکنند که يک وقت گلايه نکنند از ما. راجع به تجار ما دو تعبير داريم يک تعبير اين است امام صادق عليه السلام فرمود التُّجّارُ الصَّدوق يعني کسي که خيلي راست ميگويد مَعَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ آن جايگاهش با انبيا و اوليا و فرشتگان است تاجري که راست بگويد و کارش درست است اول اين را گفتم کسي گلايه نکند. پيامبر آمدند در بازار يک نگاهي کردند به مغازهها و تجار و فرمودند به تاجرها التَّاجِرُ فَاجِرٌ وَ الْفَاجِرُ فِي النَّارِ تاجر فاجر است و فاجر هم در آتش است مردم مغازهها را بستند پيامبر رفتند گفتند پيامبر ميگويد التاجر فاجر يعني چه بستند مغازهها را حضرت فردا آمدند ديدند مغازهها بسته است قاعدتا اين کار کار نمايشي بوده گاهي ائمه پيامبر ميکردند نشان بدهند با يک مقدماتي که در ذهنها بماند. فردا فرمودند بازاريها کجا رفتند گفتند همه بستند رفتند حضرت فرمود من امروز هم ميگويم ولي يک ادامهاي دارد فرمودند إِلَّا مَنْ أَخَذَ الْحَقَّ وَأَعْطَي الْحَقَّ مگر کسي که وقتي معامله ميکند معامله اش درست باشد حق بگيرد و حق هم بدهد. يک بار ديگر من عرض کردم خواهش ميکنم بينندگان پيامک ندهند از شما انتظار نداشتيم اولش گفتيم که با انبيا و اوليا و خوبها هستند اما در نقطهي مقابلش فرمود اگر کسي حق ميدهد حق ميگيرد مواظب معاملاتش است هيچ با انبيا و اوليا است اما التاجر فاجر مال کسي است که جز اين دسته نباشد واقعا کار خطرناکي است بعضي کارها در دين ما واجب است هشدار دادند مواظب باشيد لب پرتگاه آتش نباشيد. گاهي قضاوت واجب عيني است گاهي واجب کفايي است ولي راجع به قاضي فرموده اند قضات عين روايت است مَنِ ابتُليَ بِالقَضا اگر کسي مبتلا شد به امر قضاوت با پنبه سر خود را بريده اين قدر لب پرتاب است در روايت داريم قضات سه دسته اند رَجُلٌ قَضَى بِحَقٍّ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ فَهُوَ فِي النَّارِ قضاوت درست کرده ولي نميداند تصادفا قضاوت اش درست بوده اين در لبهي پرتگاه آتش است قضاوتي که واجب است گاهي واجب عيني است گاهي واجب کفايي ولي ميگويد مواظب باش لب پرتگاهي تجارت واجب است لازم است خوب است با انبيا با اوليا ولي اگر گرفتار شود گرفتار ربا شود مصيبتهايي است که دارد.
شريعتي: خيلي ممنون مچکرم سپاسگزارم از توجه فرد فرد شما حاج آقاي حسيني دعا بفرمايند.
حاج آقا حسيني: خدا را قسم ميدهيم به حق انبيا اوليا به حق امام عسگري همهي آنهايي که نشستند پاي اين برنامه و چشمشان به آمين اين برنامه است حوائج شان را برآورده بخير بفرما مريضايشان را لباس عافيت بپوشان گرفتاري هايشان را برطرف بفرما به حق محمد و آل محمد.
حاج آقا حسيني: خيلي ممنون. هم نوا ميشويم با حضرت امير در مسجد کوفه با مناجات حضرت اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.