اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-09-25-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي _کسب حلال

کارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

موضوع: کسب حلال

تاريخ: 93/09/25


بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


زير پايش خدا غزل مي‌ريخت * * * غزلي را که از ازل مي‌ريخت

آن امامي که تا سحر ديشب * * * روي لب‌هاي من غزل مي‌ريخت

آن که در جيب کودکان يتيم * * * قمر و زهره و زحل مي‌ريخت

آن کريمي که در پياله‌ي دست * * * هر چه مي‌ريخت لم يزل مي‌ريخت

از هر آن کوچه‌اي که رد مي‌شد * * * حسن يوسف در آن محل مي‌ريخت

شتر سرخ را به خون غلتاند * * * لرزه بر لشکر جمل مي‌ريخت

آن امامي که روز عاشورا * * * از لب قاسمش عسل مي‌ريخت

شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي شما خانم‌ها و آقايان خيلي خوشحاليم که همراه شما هستيم و در کنار شما. برنامه‌ي امروز سمت خدا را با احترام تقديم نگاه آسماني شما مي‌کنيم با حضور حاج آقاي حسيني. سلام عليکم و رحمة الله.

حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت همه‌ي بينندگان.

شريعتي: سلامت باشيد دوستان به وعده‌اي که شما هفته‌ي گذشته داديد امروز هم منتظرند پاي فرمايشات شما بنشينند در خصوص بازتاب پيام‌هايي که دوستان خوب ما به برنامه ارسال شده کرده بودند.

حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم بحث ما همان سيره‌ي تربيتي اميرمومنان سلام الله عليه است وعده داديم پيام‌هايي که در دو هفته‌ي گذشته بينندگان عزيز چند هزار پيام داده بودند اشاره‌اي کنم قرار ما با مخاطبين اين بود که اين‌ها در غم و شادي با هم شريک باشند دو هفته‌ي پيش عزيزان بيننده را در غم‌ها شريک کرديم بعضي از پيام‌هايي که حاکي از گرفتاري‌هاي مردم بود خوانديم خوشبختانه چند هزار پيامک بازتاب آن چند پيامي بود که شما قرائت فرموديد در حقيقت مي‌شود پيام‌ها را به دو دسته تقسيم کرد يک دسته ده‌ها نفر پيام داده بودند که ما حاضريم به اين خانواده‌هايي که شما گفتيد مشکل نا باروري دارند يک پيامي خوانديم که با دو ميليون طرف مشکل اش برطرف مي‌شود کمک کنيم يک پيامي يک کسي مي‌گويد به خاطر اين که کرايه‌ي پيش را نداشتم پنج ميليون تومان من و بچه و دخترم را از خانه بيرون کردند بچه ام نمي‌تواند برود لباس و کيف را بردارد بدون مبالغه ده‌ها پيام در مجموع داشتيم افرادي که گفته بودند ما حاضريم کمک مالي کنيم صد‌ها پيام بود که اين گرفتاري که شما گفتيد ما هم داريم اگر بناست کمکي شود ما هم هستيم. يعني ده‌ها پيام اعانه و کمک بود صد‌ها پيام بود که تقاضاي کمک کردند من همين جا تشکر مي‌کنم از عزيزان ولي ياد آوري مي‌شوم که هدف ما اين نيست که مورد خاص مشکل فرد خاصي اصلا بحث رسانه و بحث برنامه‌ي ديني سمت خدا اين نيست که ما بخواهيم مشکلات شخصي را حل بکنيم کار برنامه نيست بينندگان عزيز تصديق مي‌کنند اگر ما بخواهيم کمک ده‌ها کساني که اعلام کردند حاضريم کمک کنيم را دريافت کنيم در برابر صد‌ها نفر سازماني مي‌خواهد براي اين کار. جايش اين جا نيست يک بار ديگر ضمن تشکر از عزيزان تاکيد مي‌کنم پيام ما در آن جلسه اين بود ما خودمان مواظب اطرافيان مان باشيم اگر ما مواظب بوديم اين اتفاقات پيش نمي‌آمد

شريعتي: اگر اين پيام‌هايي که ما خوانديم اطرافيان متوجه بودند اين پيام‌ها را نبايد مي‌فرستادند و مشکلات شان را کسان ديگري حل مي‌کردند.

حاج آقا حسيني: آن کسي که مي‌گويد محتاج دو ميليون هستم واقعا برادر ندارد؟ ارحام و خويشاوند ندارد؟ اگر اين کارها انجام مي‌شد اين اتفاقات پيش نمي‌آمد، عزيزان واقعا امکان اين برنامه نيست نه ما کمکي دريافت کنيم و نه کمکي به ديگران داشته باشيم، آن روح برنامه يادمان باشد همه بايد مواظب باشيم، اگر ما مواظب واجب النفقه‌ها و دوم مواظب خويشان و ارحام سوم مواظب همسايه‌ها که دستور اسلام است حل مي‌شود، اين آقا بالاخره همسايه‌اي داشته ارحام و خويشاونداني داشته يا نه؟ ولي در عين حال براي اين که بينندگان عزيز در غم ما شريک بودند در شادي ما هم شريک باشند که من خوشحال شدم اين همه اعلام همراهي و هم دردي شد مخصوصا يکي دو پيام را فقط و فقط براي شادي دل بينندگان مي‌خوانيم که در شادي ما شريک باشند.

شريعتي: اول يک نامه‌اي است دوستي براي ما فرستادند که گفتند بعد از اين که شما از نهج البلاغه گفتيد ما يک دوره‌اي را شروع کرديم و الحمدلله توفيق اين را پيدا کرديم که نهج البلاغه را ختم کنيم تمام خطبه‌ها و کلمات حکمت آميز را در جلسه مان ختم کرديم الحمدلله. يک پيامي داريم در خصوص بحث هفته‌ي گذشته گفتند با سلام من ديروز تحت تاثير فرمايشات حاج آقاي حسيني بخشي از طلاهايم فروختم و به دو نفر از نزديکانم يعني شوهر و پدرم کمک کردم تا از زير بار قرض و مشکلات مالي بيرون بيايند سلام من را به ايشان برسانيد و بفرماييد که ايشان و بينندگان براي فرزند دار شدن من دعا بکنند.

حاج آقا حسيني: خدا را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم اين بزرگ وار و همه‌ي کساني که دست خير دارند و حاجاتي دارند هر چه خداوند مصلحت مي‌داند و خير است برايشان مقدر بفرمايد.

شريعتي: ان شاء الله، گفتند سلام من حاج آقاي حسيني را فرشته‌ي نجات دخترم مي‌دانم از صحبت ايشان حدود يک سال و نيم مي‌گذرد از آن روز به بعد اگر خاطرتان باشد يک بحثي داشتيم فرزندان را کتک نزنيد و ديه اش را بايد بپردازيد ايشان گفتند از آن روز به بعد من ديگر دخترم را کتک نزدم و مطمئن هستم که دختر شش ساله‌ي من هم وقتي مادر شد بچه هايش را نمي‌زند شما با تاثيري که روي من گذاشتيد کاري کرديد ان شاء الله چندين نسل با آرامش بزرگ مي‌شوند خدا نگهدارتان باشد التماس دعا. اين دو نمونه از پيام‌هايي بود که من خدمت شما عرض کردم.

حاج آقا حسيني: اسم برنامه را بايد بگذارند فرشته‌ي نجات و الا ما قابل نيستيم کاش آن قسمت را حذف مي‌فرموديد در سمت خدا از اين پيام‌ها فراوان دارد که الحمدلله کساني توجه دارند. خيلي مهم است اين‌ها تاثير گذار است ما مسئله را گفتيم اگر کسي بزند فرزندش را، برادر کوچکترش را اگر سرخ شود کبود و سياه شود چقدر مديون است ديه دارد تاثير داشت خدا را شکر.

شريعتي: اين تاثير‌ها خيلي مهم است.

حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم ما يک بحثي را در سيره‌ي تربيتي امام علي عليه السلام از نامه‌ي 31 ام نهج البلاغه شروع کرده بوديم مخاطب نامه حضرت مجتبي عليه السلام است اين نامه طولاني ترين نامه‌ي اخلاقي نهج البلاغه است براي اين نامه عده‌اي شرح نوشتند در يک بخشي حضرت فرمودند به امام مجتبي که البته مخاطبشان همه‌ي ما هستيم: در کسب و کار حالت اعتدال را داشته باش. اين را توضيحي داديم که منظور حضرت اين است که انسان نه حالت افراط نه حالت تفريط نه مثل کساني که تمام شبانه روز دنبال کسب و کار هستند، الآن هستند در جامعه افرادي نه به زندگي خودش مي‌رسد نه به فرزندانش مي‌رسد، نه به دختر و پسر و همسرش مي‌رسد نه به عباداتش مي‌رسد دو ماه محرم صفر شايد يک مجلس نتوانسته شرکت بکند يک زيارتي کربلايي مشهدي تمام شب و روز دارد کار مي‌کند اين غلط است همه‌ي عمرش شده کسب و کار هيچ لذتي از زندگي خودش نمي‌برد از اين طرف هم يک عده تن به کار نمي‌دهند هر دو غلط است حضرت مي‌فرمايد اعتدال را رعايت کن به اندازه‌ي نياز بدن به استراحت بپردازد به زن و فرزند به عبادت و به نماز بپردازد مکه مشهد زيارت برود صله ارحام را ببرد هستند کساني که دوازده شب نشسته در مغازه يا بازار يا اراده دوازده مي‌آيد دوباره شش صبح راه مي‌افتد يک خانمي مي‌گفت به شوهر من بايد مدال طلا بدهند ولي نه به عنوان شوهر خوب به عنوان يک کارمند نمونه اين خيلي بد است تا دوازده شب در اداره است کم نيستند کساني که آن قدر گرفتار شدند و مشغول کردند بچه‌ها نمي‌بينندشان زن و فرزند ارحام برادر خواهر و پدر مادرشان نمي‌بينند. پدر و مادر حقي دارند به گردن ما به مکه‌اي به جماعتي نمي‌رسد به زيارتي نمي‌رسد همه اش درگير کار يا کار اداري فرقي نمي‌کند اين غلط است. اعتدال را در کسب و کار انسان بايد داشته باشد نه افراط نه تفريط من نگاه مي‌کردم داستان‌هاي فراواني در زندگاني اميرمومنان سلام الله عليه که حضرت روي اين نکته تاکيد داشتند جالب است که سيره‌ي تربيتي حضرت فقط اين نبود که تذکر بدهند اين نبود که فقط سخنراني بکنند يکي از کارهاي اميرمومنان سلام الله عليه هر روز مي‌آمدند در بازار. امام صادق عليه السلام فرمودند يکي از برنامه‌هاي اميرمومنان حضور هر روز صبح در بازار بود و به بازاري‌ها تذکر مي‌دادند. در کافي شريف است حديثش. تذکر مي‌دادند به بازاري‌ها که مراقب باشند يک سري آداب تجارت را بيان مي‌کردند از جمله اعتدال در کسب و کار را. داستان اولي که مي‌خواهم بگويم در امالي شيخ مفيد است حضرت مدتي در بصره بودند وارد بازار بصره شدند ديدند مردم به شدت سرگرم داد و ستد هستند حضرت وقتي اين اشتغال شديد مردم را ديدند زدند زير گريه با صداي بلند گريه کردند گريه‌ي اميرمومنان خليفه‌ي مسلمين در وسط بازار در اوج داد و ستد حواس همه را هم جلب کرد به طرف خودش. حضرت فرمودند شما روز که مشغول داد و ستد و مشغول قسم خوردن هستيد در آداب تجارت خيلي مذمت شده آدم با قسمت کارهايش را انجام بدهد در روز بازار گرم و شلوغ و سر و صدا و بر هر چيزي هم قسم مي‌خوريد شب‌ها هم که خسته مي‌رسيد به خانه و مي‌خوابيد اگر در اين فرصت‌ها هم يک وقتي داشته باشيد هيچ کدام ياد قيامت و آخرت و برنامه‌هاي ديني تان نيستيد بس که سرگرم هستيد کي بنا داريد زاد و توشه تان را براي قيامت بنا کنيد کي بنا داريد به فکر مرگ و قيامت تان باشيد حضرت وقتي اين جمله را فرمودند يک کسي از بازاري‌ها شايد به نمايندگي ديگران بود يا اميرالمومنين جانم به فدايت يعني چه؟ يعني ببنديم بازار را؟ تعطيل کنيم؟ چاره‌اي نيست حضرت فرمودند اجمال. خيلي روايت داريم واژه‌ي اجمال يعني اعتدال در کسب و کار. حضرت فرمودند نه منظور من تعطيلي بازار نيست اعتدال منظورم است فرمودند اگر شما از حلال دنبال روزي باشيد روزي حلال با آداب تجارت آدم را از آخرت مشغول نمي‌کند من نگران حرام خواري‌هاي شما هستم نگرانم آن چنان دنبال کسب و کار باشيد حلال و حرام يادتان برود و الا انسان اگر از کسب حلال که خيلي روايت داريم چقدر تشويق مي‌کردند به کسب حلال. اين که حضرت نگران است با صداي بلند گريه مي‌کند که فکر و ذکر و هم و غم شان شده کسب و کار آداب شرعي را هم رعايت نمي‌کنند خسته مي‌روند خانه مي‌خوابند فردا همين ما براي همين آفريده شديم؟ بدويم تا شب و شب خسته تا فردا صبح. بقيه‌ي زندگي ما چيز ديگري نيست؟ دعا نيست؟ ثنا نيست؟ ارحام نماز اول وقت و زيارت و رسيدگي به کار ديگران خود سازي خود انسان نيست؟ تمام هم و غم ما بشود کاسبي. روايات فراواني داريم من به ذهنم رسيد کتابي که همراهم آورده ام کافي مرحوم کليني است جلد پنجم آداب التجاره داستان‌هاي زيادي از اميرمومنان سلام الله عليه است. حضرت فرياد مي‌زدند‌اي گروه تاجر‌ها در کتاب‌هاي فقهي ما آداب تجارت داريم امام رضوان الله عليه در تحريرالوسيله دارند مراجع بزرگوار در رساله‌ها دارند از جمله‌ي آداب تجارت اين است که حضرت فرمود اول احکام تجارت را ياد بگيريد بعد برويد دنبال تجارت.

شريعتي: قديمي‌ها خيلي مقيد بودند.

حاج آقا حسيني: الآن خيلي کم شده. قديمي‌ها بازاري‌ها تا مکاسب را مي‌خواندند. مکاسب را امروز در سال هفتم و هشتم يک طلبه مي‌خواند طلبه‌اي که شش سال درس خوانده باشد پايه‌ي هفتم مي‌رسد مکاسب همان احکام و آداب تجارت است. الآن ما داشتيم در تهران و داريم کساني که مکاسب گو بودند تاجر است و مکاسب گو است مدرس مکاسب است کسب و کار نه اين که از اول رفته حوزه نه تاجري است. بازار نمي‌خواهد بشود حوزه‌ي علميه گذشته‌ها گذشت، دوباره نمي‌رسيم به آن دوران. حداقل احکامش را ياد بگيريم در بازاري‌ها اصنافي که دارند بنشينند يک روحاني بيايد آداب تجارت را بگويد کتاب‌هاي خوبي هم چاپ شده حضرت سه مرتبه فرمودند اول فقه بعد کسب و کار. حضرت قسم مي‌خورد که آدم احکام تجارت را ياد نگيرد گرفتار خيلي حرام خواري‌ها مي‌شود ده‌ها حرام خواري داريم صد‌ها حکم شرعي دارد ولي حضرت از همه‌ي اين‌ها روي يک نکته دست گذاشتند فرمودند ربا در ميان امت من از حرکت يک مورچه روي سنگ خفيف تر و آرام تر است. يک مورچه روي سنگي راه برود نه صدايي دارد نه کسي متوجه مي‌شود. متاسفانه نمي‌شود مخفي کرد الآن جامعه‌ي ما واقعا گرفتار ربا خواري است هم بازار ما گرفتار است هم معاملات ما تا اين ربا حل نشود يقين داشته باشيم ديگر معنا ندارد دعاي ما حال ما حالت معنوي ما بازار ما کسب ما اقتصاد ما بانک ما بخواهد اسلامي شود. حضرت در ميان همه قسم مي‌خورند والله به خدا قسم ربا خيلي خفيف است چطور رسم است در ميان ما براي يک بيماري مي‌رويم سراغ چک آپ کار خيلي خوبي هم است چرا ما در مسائل ديني نمي‌رويم مسئله اش را حل کنيم من مي‌خواهم يک معامله‌اي را انجام بدهم بپرسم اين معامله درست است يا نيست. چندي پيش من دفتر يکي از مراجع تقليد بودم يک آقايي آمده بود مسئله‌اي مي‌پرسيد که من رفتم يک جنسي از يک آقايي ده قلم جنس بخرم جهيزيه‌ي دخترم نه قلم را داشته قلم دهم را نداشته مثلا ماشين لباسشويي نداشته گفته ندارم گفتم من پولش را به شما مي‌دهم به اين نوسانات قيمت گرفتار نشوم پولش را به شما مي‌دهم گفته معلوم نيست اين جنس کي براي ما بيايد يک ماه ديگر شش ماه ديگر گفتم باشد من مي‌روم هر وقت شما جنس را آورديد به من بده اين معامله درست است؟ باطل است. آمده بود مسئله را مي‌پرسيد خيلي‌ها مي‌گويند چرا باطل است؟ طرف جنس را نداشته پول دادم گفتم هر زماني خواستي جنس را به من بده قطعا اشکال دارد چون در معامله زمان تحويل کالا معين باشد تحويل پول هم بايد معين باشد. عکسش را در نظر بگيريد شما مي‌رويد جنسي بخريد مي‌گوييد پول نداريم مي‌گويد پول نداري يعني چه شما يک گوني جنس ببر هر وقت پولش را داشتي بياور اشکال دارد اين چرا؟ چون تحويل پول بايد زمانش مشخص باشد اين ساده ترين مسئله بود که من گفتم. ما صدها مسئله به اين شکل داريم. ما گرفتار ربا مي‌شويم غافل هستيم گرفتار معاملات باطل مي‌شويم باطل هستيم گرفتار حرام مي‌شويم غافل هستيم غافل محض هستيم اين جا بحث زلال احکام نيست حاج آقاي فلاح زاده بايد مفصل وارد اين بحث شوند و الا ما صد‌ها مسئله داريم در بازار که گرفتار هستيم و غافل هستيم لذا حضرت قسم خورد به خدا قسم که اين قدر ربا مخفي است آدم ندانسته گرفتارش مي‌شود اين يک داستان داستان ديگري از اميرمومنان سلام الله عليه بخوانم راوي داستان امام باقر عليه السلام است. اميرمومنان هر روز در کوفه مي‌آمدند صبح در بازار نه در بازار بلکه بازار به بازار مي‌رفتند، بازار خرما فروش‌ها، بازار قصاب‌ها، بازار ماهي فروش‌ها، صنف به صنف قدم مي‌زدند و به آن‌ها تذکر مي‌دادند مي‌ايستادند فرياد مي‌زدند تقوا داشته باشيد ‌اي تجار، وقتي صداي حضرت را مي‌شنيدند همه از کسب و کار دست مي‌کشيدند در اين روايت حضرت هفت هشت تذکر مي‌دادند مي‌گفتند خير را از خدا بخواهيد اين را ما مفصل در جلسه گفتيم خيلي مهم است يکي از بحث‌هايي که به نظر خودم بسيار بحث کارساز و کاربردي بود بحثي که ما در بحث طلب روزي گفتيم که روزي دست خداست ما بايد دنبال کسب و کار باشيم ولي باور کنيم تقسيم روزي دست خداست به کار و کوشش ما نيست ما وظيفه مان را انجام مي‌دهيم و بعد واگذار مي‌کنيم به خدا از خدا خير بخواهيد دستور دوم اين که مي‌خواهيد خدا برکت به کسب و کارتان بدهد آسان بگيريد در روايت داريم پيامبر خدا فرمود خداوند مي‌آمرزد براي آن کسي که در فروختن آسان بگيرد در خريدن آسان بگيرد. خيلي سخت نگير حالا مشتري يک تخفيفي از شما خواست يا کسي که دارد خريداري مي‌کند سفارش به هر دو است هم خريدار هم فروشنده. اين جا تذکر حضرت در بازار بود. فرمود به خريدار‌ها نزديک شويد يعني کاري نکنيد مشتري فرار بکند راه بياييد. حلم و بردباري داشته باشيد مشتري است چند سوال مي‌کند عصباني نشويد. قسم نخوريد بازار ما چقدر گرفتار قسم است؟ روايت داريم واي بر آن‌هايي که فقط با آره والله به خدا اين طور است والله اين قدر خريدم خريد و فروش مي‌کنند. امام کاظم عليه السلام فرمودند سه دسته هستند خدا به آن‌ها نظر رحمت نمي‌کند خدا را سرمايه‌ي خودش قرار داده نمي‌خرد مگر با قسم نمي‌فروشد مگر با قسم، قسم به خدا جزء سرمايه‌ي زندگي اش شده تا پنج شش قسم نخورد نمي‌فروشد تا ده قسم نخورد خريداري نمي‌کند اين هم تذکر پنجم. ششم اين که دروغ نگوييد اين باور خيلي مهم است که رزاق خداست اگر باور کنيم در کسب و کار دروغ نمي‌گوييم فکر مي‌کنيم دروغ بگوييم کسب ام رونق پيدا مي‌کند مشتري زياد مي‌کند. با مظلومين کنار بياييد ظلم به کسي نکنيد دنبال ربا نرويد اين هم داستان ديگري از حضور حضرت در بازار. روايت ديگري داريم همه را از کافي مرحوم کليني مي‌خوانيم. کسي به نام حکيم بن حازم گفت من مي‌خواهم بروم بازار مغازه‌اي شغلي اجازه مي‌فرماييد؟ خيلي جالب است. حضرت به ايشان اجازه ندادند فرمودند اگر شما اين کار‌ها را بر من تضمين مي‌کني من به تو اجازه مي‌دهم الآن فرض کنيم از رسول الله اجازه بگيريم فرمود اگر کسي جنسي آمد پس بدهد شما از او پس بگير. الآن در بازار ما اين نيست متاسفانه. حضرت فرمود به شرطي به تو اجازه مي‌دهم که جنس را از مشتري پس بگيري براي همين مستحب است. اين درد دل با بينندگان عزيز است واقعا اين دستور اسلامي است اقاله و پس گرفتن. در بعضي از کشورهاي اروپايي خيلي راحت جنس را پس مي‌گيرند جزء قوانين است تا يک ماه قانون دارد امروز خريداري کرديد تا يک ماه ديگري هر روز ببري پس گرفته مي‌شود به همان برخورد زيبايي که به تو فروخته اند با همان زيبايي از تو پس مي‌گيرند. قرارشان اين است حالت فروشش با حالت پس گرفتن اش هيچ فرقي ندارد. ان شاء الله بازار اسلامي ما اين طور است؟ امام صادق عليه السلام فرمود اگر بنده‌ي مسلماني جنسي را پس بگيرد از او، خدا مي‌گويد تو با بندگان من کنار آمدي من هم فرداي قيامت اقاله‌ي تو را مي‌پذيرم آن جا هم تو پشيماني. به حکيم بن عظام فرمود يکي اين که جنس را اقاله کني ديگري اين که اگر کسي بدهکار شد به او مهلت بدهي. چقدر ما روايت داريم مومن قرض مردم را زود مي‌پردازد وقتي از کسي پول گرفت ولي از آن طرف کسي از او قرض خواست راحت قرض مي‌دهد. راحت مي‌خرد راحت مي‌فروشد راحت وام مي‌دهد راحت وام مردم را پس مي‌دهد اين جا حضرت فرمود اگر کسي جنسي خريد مهلت بده در قرآن هم است «فنَظِرة إلى ميسرة» (بقره/280) ‌يک روايت ديگر پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود اگر کسي چهار ويژگي در او باشد کسبش پاکيزه است وقتي خريداري مي‌کند عيب روي جنس ديگري نگذارد در بازار ما اين‌ها نيست؟ شما ماشينت را مي‌خواهي بفروشي ماشين مثال است بنگاه املاک از ما گلايه نکنند ماشين را مي‌فروشي اين قدر عيب روي کالاي شما مي‌گذارند که مي‌گويي دستي از من بردار ما چيزي دستي به شما بدهيم شما رد مي‌شوي همين جنس را مي‌خواهد بفروشد عيوب که تمام مي‌شود هيچ تعريف هم مي‌کند. و همچنين گفته وقتي مي‌خواهد بفروشد حمد و ثناي زيادي نکند کالا مشخص است کلاه سر مشتري نگذارد قسم نخورد اين هم يک روايت باز در روايت ديگري داريم اعتدال اين است به همه‌ي کارها برسيم صله ارحام خانواده عبادت. آيه‌ي قرآن مي‌فرمايد «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ» (نور/37) دارد توصيف مي‌کند مرداني که تجارت آن‌ها را از ياد خدا غافل نمي‌کند حضرت فرمود تجاري هستند که وقت نماز اذان که گفتند مي‌روند سراغ نماز. الآن اذان مي‌گويند چند درصد بازار ما تعطيل مي‌شود؟ اگر تمام بازار ما تعطيل مي‌شد اين مساجدي که ما الآن داريم ده برابر اين اگر ما مسجد مي‌ساختيم باز کم بود.

شريعتي: خيلي ممنون باز هم فضاي برنامه‌ي امروز منور شد به کلام نوراني حضرات معصومين عليهم السلام. با اين نکاتي که حاج آقاي حسيني فرمودند خيلي راه داريم به جامعه‌ي ايده آلي که مد نظر حضرات معصومين بوده. صفحه‌ي 297 آيات 28 ام تا 34 ام سوره‌ي مبارکه‌ي کهف در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود ثواب تلاوت اين آيات را به روح آسماني نبي مکرم اسلام حضرت محمد و امام حسن مجتبي عليه السلام باز مي‌گرديم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل و سلم علي الرسول و آل النبي العظيم

وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ?28? وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ?29? إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ?30? أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا ?31? وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ?32? كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِم مِّنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا ?33? وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ?34?

ترجمه:

با کساني که صبح و شام، پروردگارشان را مي خوانند در حالي که همواره خشنودي او را مي طلبند، خود را پايدار و شکيبا دار، و در طلب زينت و زيور زندگي دنيا ديدگانت [از التفات] به آنان [به سوي ثروتمندان] برنگردد، و از کسي که دلش را [به سبب کفر و طغيانش] از ياد خود غافل کرده ايم و از هواي نفسش پيروي کرده و کارش اسراف و زياده روي است، اطاعت مکن. (??) و بگو: [سخن] حق [که قرآن است] فقط از سوي پروردگار شماست؛ پس هر که خواست ايمان بياورد، و هر که خواست کافر شود، به يقين ما براي ستمکاران آتشي آماده کرده ايم که سراپرده هايش بر آنان احاطه دارد، و اگر [از شدت تشنگي] استغاثه کنند با آبي چون مس گداخته که چهره ها را بريان مي کند [به استغاثه آنان] جواب گويند، بد آشاميدني و بد جايگاهي است. (??) مسلماً کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند [پاداششان داده خواهد شد] زيرا ما پاداش کساني را که کار نيکو کرده اند، تباه نمي کنيم. (??) براي آنان بهشت هاي جاوداني است که از زيرِ درختانِ [آن] نهرها جاري است، در حالي که در آنجا بر تخت ها تکيه دارند با دستبندهايي از طلا آراسته مي شوند، و جامه هايي سبز از ديباي نازک و سِتبر مي پوشند، چه پاداش خوبي و چه آسايش گاه نيکويي. (??) و براي مشرکان [که از معبودان باطل دم مي زنند و دل به دنياي فاني بسته اند] مَثَلي بزن: دو مرد را که به يکي از آنان دو باغ انگور داديم و اطراف آن دو باغ را با درختان خرما پوشانديم و فاصله ميان آن دو باغ را کشتزاري قرار داديم؛ (??) هر يک از اين دو باغ ميوه اش را مي داد و چيزي از آن ميوه نمي کاست، و ميان آن دو باغ، نهري [پر آب] روان کرديم. (??) و براي او ميوه [فراوان] بود، پس [مغرورانه] به رفيقش در حالي که با او گفتگو مي کرد، گفت: من مال و ثروتم از تو بيشتر است و از جهت نَفَرات نيرومندترم. (??)

اللهم صل و سلم علي النبي و آل النبي العظيم

شريعتي: زيارت مدينه‌ي منوره‌ي نصيب همه‌ي شما شود زيارت بقيع به برکت همين آيات نوراني.

حاج آقا حسيني: آيه‌ي اولي که در اين صفحه تلاوت شد در آستانه‌ي رحلت خاتم الانبيا صلي الله عليه و آله و سلم هستيم «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ» شان نزول اين آيه است که عده‌اي گفتند اگر مي‌خواهي ما به شما ايمان آوريم اين گداها فقير فقرا پا برهنه‌ها را کنار بزن ما اشراف مي‌آييم طرف شما آيه نازل شد که تو با همين‌هايي باش که صبح و شام يعني تمام روزشان با ياد خداست «يُرِيدُونَ وَجْهَهُ» خالصا دارند خدا را مي‌خوانند «وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ» از اين‌ها روي برنگردان سيره‌ي پيامبر همين بود در طول تاريخ يک عده مترفين نمي‌خواستند نيازمندان و پا برهنه‌ها دور انبيا باشند شرط حضورشان در کنار انبيا اين بود که پا برهنه‌ها دور شوند بعضي‌ها نمي‌پذيرفتند سيره‌ي پيامبر اين بود تکريم و تعظيم از فقراي مومن. ملاک ايمان است فقير باشد يا غني باشد پيامبر مقاومت کردند نپذيرفتند آيه نازل شد که نه حتما با اين‌ها باش اين هم دستوري است که مهم است در روايت داريم اين حديث را شايد بينندگان شنيده باشند اگر کسي در برابر يک ثروت مندي فقط به خاطر ثروت اش تواضع کند يک وقت آدم خوبي است مومن است مجاهد است اما به اين ثروتمند به خاطر ثروت اش تواضع کند دو سوم دينش را از دست داده است معيار تقوا است پا برهنه باشي يا ثروت مند باشي.

شريعتي: خيلي ممنون ادامه‌ي روايات را مي‌شنويم.

حاج آقا حسيني: داستان باز در کافي شريف است مرحوم کليني نقل کرده اند حضرت بازار بازار که مي‌رفتند رسيدند به بازار خرما فروشان يک زني ايستاده بود گريه مي‌کرد با يک خرما فروش داشت بحث مي‌کرد، حضرت از زن سوال کردند گفت آقا جان من از اين آدم خرما خريدم يک درهم، ده درهم بگذاريم کنار هم مي‌شود دينار. کمترين واحد درهم بود اما خرما را که بردم خانه خرمايي که نشان من مي‌داد خرماي درجه يک بود آن چيزي که بردم طبقه‌هاي پايينش خرماي بدي، آمدم پس بدهم او هم نمي‌پذيرد. حضرت به اين خرما فروش فرمودند که پس بگير از او. حضرت را نمي‌شناخت گفت نه به شما چه ربطي دارد. بار دوم بار سوم حضرت تهديد کرد گفت باشد تسليم. يک درهم خرما طرف خريده رفته برگشته که اين پايين و بالايش يکي نبوده اميرمومنان ديد نمي‌پذيرد به حرف خوش تهديدش کرد الآن بازار ما چطور است؟ شما کجا سراغ داريد که يک جنسي ميوه‌اي طبقه‌ي بالا و طبقه‌ي پايينش فقط در ميوه اين نيست، مثال مي‌زنيم صنف ميوه و تره بار را با خودمان بد نکنيم بلکه همه گفت مي‌بري مال مسلمان را چون مالت ببرند بانگ و فرياد برآري که مسلماني نيست. هر کسي به سهم خودش دولتش يک جور کارخانه اش يک جور مردمش يک جور. البته به مردم که مي‌گوييد مي‌گويند شما به دولتي‌ها بگوييد به هر کس بگوييم مخاطب را خودش نمي‌بيند آماري که گفتند 25 درصد حوادث جاده‌ها آدم بايد با گريه اين‌ها را بگويد نه با خنده که اين 25% مال ماشين پرايد است چه کسي توليد کرده؟ چرا کلاه سر مردم مي‌گذاريم؟ چرا کم از جنس مي‌گذارند.

شريعتي: ظاهرا دارند جمع مي‌کنند

حاج آقا حسيني: آن وقت جايگزين؟

شريعتي: نمي‌دانم

حاج آقا حسيني: اين خيلي بد است حالا يک جعبه ميوه باشد يا کالاي وسيله‌ي نقليه باشد. چقدر دارند سفارش مي‌کنند جنس داخلي مصرف کنيد اگر ما به فکر دنيايمان هم بوديم اين کار‌ها به صلاح نبود آخرتش هيچ سفارش دين هيچ اگر به فکر دنيايمان بوديم آن‌ها به خاطر دنيايشان دارند جنس خوب تحويل مي‌دهند ما براي دنيايمان اگر به فکر آخرت نيستيم.

شريعتي: ما مردم وظيفه داريم از توليد داخل حمايت کنيم ولي توليد کننده‌ها هم بايد مراعات بکنند.

حاج آقا حسيني: بله بازار توليد کننده، فروشنده، تاجر همه بايد رعايت بکنند. داستان ديگري از امام صادق عليه السلام مي‌گويم. مرحوم کليني در کافي شريف دارد تقريبا کل روايت و داستان‌هاي اميرمومنان را از کافي شريف گفتيم. امام صادق عليه السلام به شخصي به اسم مصادف هزار دينار دادند فرمودند من عيالاتم زياد شده اين هزار دينار را بگير کسب و کار و مضاربه بکن پول از حضرت کار از مصاف. او رفت دنبال کسب و کار جنسي را خريد رفت شهر ديگري جنس را بفروشد قبل از ورود به آن شهر يک قافله‌اي مي‌آمد بيرون آن‌ها به ما خبر دادند که اگر شما داريد اين کالا را مي‌بريد در اين شهر يادتان باشد اين کالا در اين شهر پيدا نمي‌شود ناياب است يک کالايي بود که عموم مردم به آن احتياج داشتند اين ده نفر بيست نفر تجاري که مي‌خواستند بروند در شهر هم قسم شدند حالا که مردم مجبورند جنس را از ما بخرند صد درصد سود بکشند روي اين جنس روايت دارد که روي هر دينار يک دينار بکشند رويش رفتند جنس را فروختند برگشتند بعد از بازگشت رفت خدمت امام صادق عليه السلام دو کيسه گذاشت مقابل حضرت گفت اين هزار دينار اصل پول شما اين هم هزار دينار سود پول شما حضرت فرمودند چه شد که شما چه جنسي بوده که صد در صد شما سود کرديد داستان را گفت که ما وارد شديم ديديم کالا ناياب است هم قسم شديم که. حضرت فرمود سبحان الله شما هم قسم مي‌شويد که به مسلمان‌ها ضرر بزنيد؟ هزار دينار خودشان را برداشتند فرمودند اين سرمايه‌اي که من به او دادم ما احتياجي به اين سود نداريم بعد يک جمله‌اي فرمودند که اين حديث را بازاري‌ها تابلو کنند فرمودند يا مصادف جنگ با شمشير آسان تر است از طلب لقمه‌ي حلال. اين قدر کسب حلال سخت است ما بوديم مي‌گفتيم خدا برکت داده ماشاء الله ده درهم اش را هم بگذار براي خرج هيئت مي‌دهيم مسجدي جايي. يک مقدارش هم مکه، مشهد مي‌رويم اگر هم شبهه‌اي بوده رفع مي‌شود پولي که امام دست نمي‌زند امام مي‌توانست بردارد کار خيري انجام دهد فرمودند نه شما هم قسم شديد عليه مسلمان‌ها اقدام بکنيد حالا ببينيد در بازار ما چقدر است؟ شما اشاره فرموديد واقعا اين روايت‌هايي که آدم مي‌خواند يک مدينه‌ي فاضله‌اي است که خيلي ما از آن سفارش داريم در حديث اميرمومنان فرمودند مومن از مومن سود بگيرد درست نيست‌اي بابا پس ببنديم بازار را تعطيل کنيم؟ کتاب‌هاي فقها را ببينيد طبق اين حديث فتوا داده اند فرمودند مگر در سه صورت يک اگر طرف خريدش خريد بالايي است بيش از صد درهم يک رقم بالايي خريد مي‌کند به اندازه‌ي خرج امروزت مي‌تواني سود بگيري دوم اگر مشتري ات براي تجارت مي‌خرد او تاجر است تو هم تاجر سه اگر به يک فرد عادي مي‌دهي ولي اگر سود نگيري زندگي امروز خودت معطل است خلاصه کنم حديث را مجال نيست از نظر اسلامي خوب نيست مومن از مومن سود بگيرد مگر اين که خودش گرفتار است من گرفتارم خرج امروزم را مي‌خواهم دوم اين که آن کسي که دارد از شما مي‌خرد تاجر است مثل شما سوم اين که رقم خريدش بالاست اگر نه رقم خريد بالا نيست براي تجارت نمي‌خورد شما هم نيازي نداريد آن وقت ببينيد چقدر ما مخصوصا به عزيزاني که خورده فروشي دارند چقدر ما بايد رعايت بکنيم؟ مراعات بکنيم. دولت که مراعات مي‌کند يا نه نمي‌دانم. حداقل ما که مي‌توانيم رعايت کنيم يک خانواده‌اي آمد احساس مي‌کني نيازمند است از او کمتر بگير خيلي خوشحال شدم در بعضي مطب پزشکان که پزشک سفارش کرده به منشي اگر بيماري آمد گفت من ندارم مي‌بيني ندارد از او نگير بالاتر از اين کساني که پول مي‌گذارند پيش مغازه داري که اگر مشتري آمد نتوانست نمي‌تواند شما از سهم من به او بده آن مدينه‌ي فاضله‌اي که امام اميرمومنان ترسيم کرده که حتي ما سود نگيريم اگر نياز نداريم.

شريعتي: خيلي ممنون از توجه شما به اتفاق حاج آقا حسيني از حضور شما مرخص مي‌شويم بهترين‌ها را براي شما آرزو مي‌کنم والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين