اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-09-04-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي بررسي _تفسير نهج البلاغه (نامه 55)

کارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

موضوع: شرح نهج البلاغه (نامه 55)

تاريخ: 93/09/04


بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


فراز منبر ني قرص ماه مي‌بينم * * * خداي من نکند اشتباه مي‌بينم

بتاب يوسف من بوي گرگ مي‌شنوم * * * بتاب راه دراز است و چاه مي‌بينم

نظاره مي‌کنم از راه دور سر‌ها را * * * جوان و پير و سفيد و سياه مي‌بينم

به آيه‌هاي کتاب غمت که مي‌نگرم * * * تمام را به کدامين گناه مي‌نگرم

به احترام سرت سر به مهر مي‌سايم * * * و قتل گاه تو را قبله گاه مي‌بينم


شريعتي: السلام عليک يا اباعبدالله سلام مي‌گويم به همه‌ي شما خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو مي‌کنم در هر کجا که هستيد ايام به کام باشد.

حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه‌ي مخاطبين برنامه دارم در آغاز خواستم تشکر کنم هفته‌ي گذشته يکي از پر پيامک ترين هفته‌ها بود خيلي عجيب بود شايد هزاران پيامک که من نرسيدم مشابه هم بودم همه را نتوانستم بخوانم بينندگان خيلي اظهار محبت کرده بودند نسبت به بحثي که راجع به خطبه‌ي امام سجاد سلام الله عليه داشتيم پيشنهاد داده بودند خطبه را با همان شکل حماسي که فرموديد بخوانيم به احترام امري که بينندگان عزيز داشتند ما اين خطبه را در دو شب پيش در جمع دانشجويان در دانشگاه امام صادق خوانديم دوستان عزيز در شبکه برنامه را ضبط کردند بنا شد که يک روزي پخش کنند.

شريعتي: ان شاء الله خيلي خوب من هم پيام‌ها را ديدم از لطف شما بسيار ممنونيم برمي‌گرديم به بحث ما با حاج آقا حسيني در هفته‌هاي اخير بحث سيره تربيتي امام علي عليه السلام بود امروز هم خدمت شما هستيم.

حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم در سيره‌ي تربيتي رسيديم به نامه‌ي 55 نهج البلاغه نامه‌اي است که اميرمومنان سلام الله عليه به معاويه نوشتند در مجموع حضرت بيش از پنجاه نامه به معاويه نوشتند که 15 تا در نهج البلاغه آمده بخشي از اين نامه‌ها تربيتي است حضرت موعظه و نصيحت مي‌کنند از جمله نامه‌ي 55 که موعظه‌اي است از سوي اميرمومنان به کسي که حضرت او را شيطان مي‌داند در نامه‌ي 44 نهج البلاغه اين عبارت را خوانديم حضرت مي‌نويسند فَاحْذَرهُ فَإنَّمَا هُوَ الشَّيطانُ مواظب باشيد از معاويه بر حذر باشيد او شيطاني است که از چهار طرف انسان را محاصره مي‌کند در عين حال که شيطان مي‌داند او را اما نامه مي‌نويسند موعظه و نصيحت مي‌کند معلوم مي‌شود انسان از موعظه به شيطان هم نبايد نا اميد باشد اين نامه چهار بخش دارد بخش اول اش اين که دنيا مقدمه‌ي آخرت است ان الله سبحانه جعل الدنيا لما بعدها دنيا مقدمه است که توضيح داديم بخش دوم حضرت به ابتلائات و آزمايش‌هاي الهي از انسان‌ها اشاره مي‌کند ما در دنيا آمديم تا آزمون ما در دنيا باشد اميرمومنان به معاويه مي‌نويسند که خدا من را به وسيله تو‌ امتحان مي‌کند و تو را به وسيله‌ي من امتحان امير مومنان اين بود که در برابر شيطنت‌هاي معاويه مقاومت مي‌کند يا نه که حضرت مقاومت کرد امتحان معاويه اين بود که در برابر حق تسليم مي‌شود يا نه. من به مناسبت اين بحث يک اشاره‌ي ديگري هم داشته باشم اين بحث ابتلا که در اين نامه حضرت اشاره کرده اند مسئله‌ي فراگيري است ما هر روزه در ابتلا و آزمون هستيم نکته‌اي که اين هفته اشاره مي‌کنم به بهانه‌ي اين کلام اميرمومنان اين است که يادمان باشد اين ابتلائات به معناي بي مهري پروردگار نيست اگر ما به فقر و بيماري و از دست دادن عزيزي مصيبتي آزمون مي‌شويم اين‌ها نشانه‌ي بي مهري خداوند نيست دنيا دار ابتلا است بنا است همه امتحان شوند معنايش اين نيست که خداوند بنده‌اي را دوست ندارد اگر مريض شده اگر مصيبتي رسيده اگر گرفتار فقر است به معناي بي مهري پرودگار نيست اين‌ها را ابتلا بدانيم البته توضيحي بايد داد و‌ آن اين که نه فقري که فقر اختياري باشد ما تنبلي کنيم گرفتار فقر شويم يا فقري که دشمن بر ما تحميل کرده بايد در برابر دشمن بايستيم در قصه‌ي بيماري‌ها هم همين طور است مي‌شود جلوي يک سلسله بيماري‌ها را گرفت جلوي يک سلسله از مصيبت‌ها را گرفت بايد انسان مقاومت کند تا مي‌شود در آن جاهايي که اختيار است دست خود ما است فقر اختياري بيماري‌ها و گرفتاري‌هاي اختياري. من يک وقت مثال زدم در کشور ما سالانه آمار رسمي که دارند مي‌گويند هفده هزار نفر هجده هزار نفر قريب بيست هزار نفر در تلفات حوادث رانندگي از دست مي‌روند اين‌ها را بايد جلويش گرفت نمي‌شود گفت ابتلا است و متاسفانه آمارهاي رسمي که مي‌گويند ده برابر اين ما معلول هر سال در کشورمان اضافه مي‌شود يعني اگر بيست هزار نفر تلف مي‌شوند ده برابرش دويست هزار نفر هر سال معلول داريم خيلي آمار وحشتناکي است خيلي ما بايد کار بکنيم مسئولين تلاش بکنند خود مردم تلاش بکنند اين آمار شوخي نيست در اين سي سال انقلاب اگر بررسي کنيم ما سالي دويست هزار معلول اضافه شده باشيم در اين سي و چهار ساله شش ميليون اين آمار را دنيا بشنود وحشت مي‌کند ما خيلي ساده مي‌گذريم خودمان بايد تلاش بکنيم جلوگيري کنيم مسئولين بايد تلاش بکنند من گاهي به دوستان مي‌گويند من از شهر خودمان خبر داريم ما که در پياده رو داريم مي‌رويم اگر موتور‌ها نيايند در پياده رو تعجب مي‌کنيم مي‌گوييم چطور اين موتور با اين که راه داشت نيامد اگر يک موتور سواري ببينيم چند تخلف با هم انجام نداده تعجب مي‌کنيم جان خيلي مهم است يک موتوري که با يک شرايطي يک نفر يا دو نفر بايد سوار شود آدم دلش مي‌سوزد گاهي مي‌بيند آقايي با خانم هاش سه بچه خردسال پنج نفر سوار وسيله نقليه‌اي که هيچ حفاظي ندارد تازه وارد پياده رو شده تازه از يک مسير ورود ممنوع آمده تازه در حال تماس تلفني با همراهش هم است يک دستي پنج راکب با موبايل صحبت مي‌کند ورود ممنوع‌ آمده کلام ايمني ندارد آخرش هم بيمه هم ندارد در آن واحد هفت هشت تخلف را بعد هم که حادثه پيش مي‌آيد مي‌گويند خداوند. نه اين طور نيست فقر آزمون است بيماري‌ آزمون است ولي اين‌هايي که مي‌توانيم به دست خودمان جلويش را بگيريم بايد بگيريم. من بنشينم کار نکنم بگويم خداوند بر من فقر مقدر کرده من از يک ساختمان هجده طبقه خودم را پرتاب کنم بگويم خداوند بيماري بر من مقدر کرده الآن حوادث ما اين طور است خيلي‌ها را مي‌توانيم جلوگيري کنيم اگر ما کار خودمان را کرديم باز هم زندگي‌مان فقيرانه است يا مصيبتي به ما رسيده امير مومنان مي‌فرمايد دنيا دار ابتلا است در نهج البلاغه اين پيام فراوان است در قرآن فراوان است من پنج اصل از آيات قرآن اشاره مي‌کنم اين را اگر عنايت کنند تصورم اين است اگر اشتباه نکنم آرام بخش زندگي‌هاي ما است اگر بينندگان عزيزي گرفتار بيماري هستند گرفتار فقر هستند نه فقر اختياري نه بيماري اختياري به هر ترتيب الآن گرفتارند اگر به اين پنج اصل انسان توجه کند خيلي از گرفتاري‌ها برايش حل مي‌شود آرامش روحي و رواني پيدا مي‌کند الآن مشکل ما نبود آرامش روحي و رواني است يک ما معتقديم خداوند عالم است اگر من گرفتار يک نوع مشکلي ابتلائي به مشکلاتي دارم هر مشکلي خدا مي‌داند، حتي از نيت ما خبر دارد ما صد‌ها ده‌ها آيه داريم که خداوند علام است عالم است يعلم مي‌داند دوم من باور بکنم که خداوند مي‌تواند يعني اين طور نيست که بداند ولي نمي‌تواند مشکل من را حل کند، اين هم در قرآن فراوان است سوم بعد از اين که مي‌تواند خودش هم نيازي ندارد بعضي‌ها مي‌توانند اما به خاطر اين که خودشان نيازمند هستند اول نيازهاي خودشان را بر طرف مي‌کنند اما‌ هُوَ الغَني‌ خدا هيچ نيازي ندارد پس مي‌داند مي‌تواند نيازي هم ندارد چهار رئوف است مهربان است جواد است کريم است بخشنده است بعضي‌ها مي‌دانند مي‌توانند نيازي هم ندارند ولي بخشنده نيستند خدا مي‌داند مي‌تواند نيازي هم ندارد رحيم و رئوف و جواد و کريم است پس چرا مشکل من را حل نکرده؟ ما بارها شايد در اين برنامه صد‌ها بار گفتيم ما بايد مشکل‌مان را در باورهاي ديني حل بکنيم اگر خداي نکرده در باورهاي ديني ضعيف هستيم اصلاح کنيم ايمان را تقويت کنيم. الآن مثلا من مشکل شما را حل نمي‌کنم يا شما مشکل من را حل نمي‌کنيد ما انسان‌ها چرا مشکلات هم را حل نمي‌کنيم به داد هم نمي‌رسيم يک وقت نمي‌دانيم خبر نداريم يا مي‌داند قادر نيست توانايي حل مشکل را ندارد اين دو گاهي شما مي‌دانيد مي‌توانيد اما خودتان نيازمنديد اول نياز خودتان را بايد برطرف کنيد وضع مالي‌تان خوب است اما گرفتاري‌هايي دارد اگر مي‌دانيد و مي‌توانيد و نيازمند نيستيد ديگر چرا مشکل من را حل نمي‌کنيد؟ چون جواد نيستيد کريم نيستيد من جود و بخشش ندارم اما خدا چه؟ ما معتقديم اين باور خيلي مهم است اگر ما باور کرديم از نيت ما خبر دارد عالم الغيب و الشهاده است خدا مي‌داند شما فقيريد گرفتاريد مشکلي داريد دعا کرديد هزار بار از خدا هستيد خدا مي‌تواند خدا خودش هم نيازي ندارد که بخواهد اول نيازهاي خودش را برطرف کند مهربان هم است به همه‌ي بندگانش مهربان است جواد است کريم است بخشنده است رئوف است پس چرا با وجود اين چهار اصل باز هم من گرفتارم؟‌اي خدايي که مي‌داني مي‌تواني نيازي هم نداري مهربان هم هستي چرا من در فقر به سر مي‌برم چرا در گرفتاري به سر مي‌برم چرا حاجت من برآورده نمي‌شود اين برمي‌گردد به اين اصل که دنيا دار ابتلا و آزمون است پنجم ما خدا را حکيم مي‌دانيم خداي عالم قادر غني رحيم حکيم هم است و حکمتش اقتضا مي‌کند که ما اين ابتلائات را داشته باشيم اگر واقعا تلاش خودم را کردم فقر تحميلي و اختياري نيست فقر در اثر سوء تدبير و بي برنامگي نيست من تلاش خودم را کردم اما نشده حالا من بگويم خدايا مي‌داني مي‌تواني نياز نداري مهربان هستي پس چرا مشکل من را حل مي‌کني؟ به اين جا مي‌رسيم مي‌مانيم مگر اين که اصل پنجم يادمان باشد خداوند حکيم است عادل است بر اساس حکمت مصلحت من نبوده بيش از اين.

شريعتي: گاهي وقت‌ها به اين جا که مي‌رسيم ايمان‌مان سست مي‌شود شکوه مي‌کنيم.

حاج آقا حسيني: اين خيلي مهم است الان خيلي‌ها هستند گاهي مشکلات زندگي يک بيماري طولاني مثلا يک جواني است نوجواني است گرفتار بيماري شده يک خانمي يک آقايي گرفتار فقر شده يک کسي يک حاجتي خدا رحمت کند از مرحوم آيت الله احمدي ميانجي ايشان مي‌فرمود شما از خدا حاجت بخواهيد ما وظيفه داريم از خدا حاجت بخواهيم از خداي عادل عالم غني مهربان حاجت بخواهيم اما پنجمي يادمان باشد براي خدا تکليف تعيين نکنيم ايشان هميشه مي‌فرمودند از خدا حاجت بخواهيد براي خدا تکليف تعيين نکنيد خدايي نکنيد بگوييم خدايا تو حکيمي شايد مصلحت ما نيست «وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَلِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ» (شوري/27). من باز تکرار مي‌کنم اين باور خيلي مهم است خيلي‌ها شکايت مي‌کنند گاهي قهر مي‌کنند با خدا با ائمه قهر مي‌کنند مي‌گويند يک حاجتي از امام حسين امام رضا خواستم برآورده نشده قهر هستم با آن‌ها باور‌ها را اصلاح بکنيم اصل پنجم خيلي مهم است اگر شما خدايي را قبول داريد اگر نمي‌دانيم برويم ايمان‌مان را درست بکنيم درک‌مان را از قرآن اصلاح بکنيم اگر من واقعا مي‌دانم خدا مي‌داند افراد ديگر نمي‌دانند يا مي‌دانند نمي‌توانند يا خودشان نياز دارند يا مهربان نيستند اما خداي غني مهربان جواد کريم عالم قادر چرا مشکل من را حل نمي‌کني؟ اين باور خيلي مهم است ايمان حرف اول را مي‌زند اگر من واقعا رسيدم به اين چهار باور حکمت خدا براي من همه چيز را حل مي‌کند مي‌گويم خداي حکيم ما بايد فعلا تحمل کنيم و در اين جا باز من يک نمونه‌اي را مخصوصا اشاره مي‌کنم تازگي‌ها هم بعضي از دوستان مطلب را گفتند اين مطلب هميشه است ولي به بهانه‌ي اين بحث اشاره مي‌کنم يکي از چيزهايي که گاهي در زندگي انسان است مسئله‌ي اولاد است فرزند ندارد باز دوباره همين حرف‌ها است خدايي که تو مي‌داني من دوست دارم چرا ندارم صبر بر نداشتن فرزند من سه سخن مي‌گويم مخصوصا اخيرا يکي از دوستان يک مطلبي گفت من واقعا نگران شدم تحت تاثير آن ناراحتي مي‌خواهم اين حرف را بگويم شايد ان شاء الله اين نگراني از جمعي برطرف شود کساني که اولاد ندارند يک سخني مي‌گويم به عموم مردم بگويم يک سخني هم با اطرافيان و بستگان اين‌ها يک سخن هم با خودشان سخني که با مردم دارم اين است که اين آماري که دادند من اخيرا نگاه مي‌کردم بعضي از مسئولين وزارت بهداشت آمار دادند گفتند در کشور ما سه ميليون زوج نابارور داريم که اين آمار کم نيست باز در اين آمار گفته که شش صد تا هفت صد هزار نفر از اين‌ها مي‌توانند هزينه‌ي درمان خودشان را بدهند اما بقيه شان نمي‌توانند بيش از دو ميليون مي‌ماند حرفي که با مردم و البته مسئولين هم همين طور يکي از خدمات مهم خدمت رساني به اين قشر است مگر بحث تکثير نسل نيست؟ چه چيزي بهتر از اين. حالا به مردم مي‌گوييم مسئولين که ان شاء الله به وظيفه شان عمل مي‌کنند پول‌ها را جاي ديگر خرج نکنند تجملات و جايزه‌هاي بي حساب کتاب ندهند. فکر نکنيم کار خير فقط مسجد ساختن و حسينيه ساختن و مدرسه سازي است نه درمان گاه‌هايي براي درمان اين جور بيمارها بزنيم شما بارقه‌ي اميد را ببريد به خانه‌اي که ساليان سال آرزوي فرزند دارند اين‌ها يک سري شان قابل درمان هستند اين کار خير کمتر از کارهاي خير ديگر نيست اين طور فکر نکنيم. من جدا از مردم دارم همين روزها از محرم صحبت کنيم يک جمله‌ي خيلي قشنگي در زيارت مقدسه خطاب به قمر بني هاشم سلام الله عليه مي‌گويد ولي خدا وقتي مي‌خواهد به قمر بني هاشم سلام بدهد سلامش به اين شکل است السلام عليک يابن اميرالمومنين الاخذ لغده من امسه‌اي کسي که براي فردايش از امروز زاد و توشه گرفتي يکي از ويژگي‌هاي حضرت است يعني قمر بني هاشم را وقتي ولي خدا سلام مي‌دهد اين طور سلام مي‌دهد تو کسي بودي که از امروز زاد و توشه براي فرداي قيامتت جمع کردي اگر کسي دنبال زاد و توشه است چيزي بهتر از اين نيست يک حديثي خوانديم از امام صادق عليه السلام فرمود اگر مي‌دانستي مومن چه جايگاهي پيش خدا دارد سستي نمي‌کردي در برآوردن حاجت مومن ما نمي‌دانيم حال عزيزان دل يک خانواده‌اي را شاد بکنند هزينه هايش پنج ميليون است ده ميليون است آن‌هايي که مي‌توانند گفتيم خوشا به حال کساني که پولشان در اين راه‌ها خرج مي‌شود در رفع گرفتاري مردم هزينه مي‌شود نه مسابقه‌ي خانه و اتومبيل و مسابقه‌ي تجملات اين تقاضا را من عاجزانه دارم هر کسي در اين گرفتاري‌ها مي‌تواند به داد کسي برسد اگر بدانيم جايگاه مومن در چه حد است آن وقت براي پنج ميليون ده ميليون رفع گرفتاري يک خانواده‌اي که اين مشکل را دارد کوتاهي نمي‌کنيم جهت بديم به کار خيرمان که يکي از کارها همين است قطعا در رديف کارهاي خير ديگر است. نکته‌ي دوم به بستگان اين عزيزان مي‌گويم البته بخشي اش عرض کرديم قابل درمان نيست بخشي اش قابل درمان نيست اگر کسي قابل درمان نبود حرفي که عزيزي گفت من واقعا متاثر شدم من شهرستاني بودم يک آقايي آمد گفت من و خانم ام با داستان نا باروري خودمان کنار آمده ايم معالجات را انجام داده ايم گفته اند فايده‌اي ندارد من و خانم ام کنار آمده ايم با اين مسئله گفتيم مقدر ما نيست همان که گفتيم خدا عالم است قادر است مصلحت ما نبود اما چه کنم حرف اطرافيانم را واقعا من هنوز اگر ايشان با حالت انابه و تضرع نمي‌گفت شايد من باور نمي‌کردم يک جايي من روضه بودم بعد از منبر من مداح داشت مداحي مي‌کرد در آن تاريکي که مداح داشت مداحي مي‌کرد در گوش من اين حرف را زد مي‌گفت ما کنار آمديم اما مشکل ام با پدر مادر خودم و خانم ام است پدر مادرهاي ما ما را طرد کردند يعني چه؟ خودش مي‌گويد من با مشکلم کنار آمدم اين خيلي نگاه بدي است که يک کسي را پدر مادر سرزنش بکند اين هم يک سفارشي به بستگان اين اشخاص.

شريعتي: اين گلايه را ما در ايميل‌ها خيلي داريم که ما با مشکل‌مان کنار آمديم اما با کنايه‌هاي اطرافيان نمي‌توانيم کنار بياييم.

حاج آقا حسيني: در بيماري هم همين طور است خيلي‌ها مي‌گويند ما بيماريم و کنار آمديم ولي حرف مردم چه حرف سوم خطاب به خود عزيزان است اگر مراحل درمان انجام شد که هيچ اگر انجام نشد اگر ما باور بکنيم واقعا شايد مصلحت ما نبوده و ثانيا من يک آيه‌اي بخوانم در همين مورد است مربوط به بحث ما است «لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ» ‌(شوري/49) ملک آسمان و زمين مال خدا است پس خدا قادر است چيزي کم ندارد «يَخْلُقُ مَا يَشَاء يَهَبُ لِمَنْ يَشَاء إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاء الذُّكُورَ» (شوري/49) به بعضي‌ها دختر مي‌دهد و به بعضي‌ها پسر مي‌دهد و به بعضي‌ها هر دو مي‌دهد‌ «وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا» (شوري/50) به بعضي‌ها هم چيزي نمي‌دهد «إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ» (شوري/50) خدايي که عالم است قدير است نه قادر قدير صيغه‌ي مبالغه است خدايي که ملک آسمان‌ها و زمين‌ها مال او است خدايي که مي‌بخشد جود دارد همه‌ي اين ويژگي‌ها در اين آيه است بگرديد خداي ديگري هم نيست همه چيز از آن خدا است اين خدا به بعضي‌ها فرزند نمي‌دهد اگر من اين را باور کردم لابد بيش از اين مصلحت من نبوده من همين جا يک جمله‌اي مي‌گويم حرف عيني و قابل قبول تر بگويم شما الآن در تاريخ ببينيد من تقاضا مي‌کنم بينندگان عزيز که مخاطب خاص ما هستند اگر حرف من صحيح نيست يک پيامک بزنند بگويند حرف من اشتباه است من مي‌خواهم بگويم همه‌ي خيرات هم به داشتن فرزند خلاصه نمي‌شود حالا فرض کنيد من فرزند ندارم فکر مي‌کنيد همه‌ي خيرات عالم به روي من بسته شد؟ من سوال مي‌کنم بينندگان عزيز تا هفته‌ي ديگر جواب دهيد شما نام مرحوم کليني شيخ مفيد شيخ صدوق را شنيده ايد هزار سال از وفات اين بزرگواران مي‌گذرد عالم اسلام عالم شيعه مديون تلاش‌هاي علمي اين‌ها است شما ديديد ما يک هفته‌اي حديث بخوانيم نگوييم شيخ کليني گفته يا شيخ مفيد گفته؟ بيننده‌ي عزيز سوال مي‌کنم شما برويد برگرديد آيا از شيخ مفيد نسلي باقي مانده؟ اين که نامش جاودانه شده به خاطر اين که از نسلش فرزنداني باقي مانده؟ از نسل شيخ صدوق کسي خبر دارد؟ من خبر ندارم کسي بگويد از نسل شيخ صدوق هستيم از نسل مرحوم کليني بزرگ صاحب کتاب کافي که نامش جاودانه است من خبر ندارم اگر کسي سراغ دارد بگويد اين طور نيست همه‌ي خيرات عالم موثر باشد در اولاد. معمولا اين عزيزان مي‌گويند ما دلمان خواست فرزند داشته باشيم تا نام نيکي از ما باقي بماند بسم الله نام نيکي که از کليني‌ها از صدوق‌ها مفيد‌ها و از ديگر عالمان بزرگ فراواني مانده به چه واسطه‌اي مانده به واسطه داشتن اولاد باقي مانده؟ چون اولاد داشتند؟‌ يک وقتي ما گفتيم شما مشهد مشرف شويد هفتصد سال است خانم گوهر شاد از دنيا رفته ولي مسجد گوهر شاد پابرجا است مي‌شود بگوييد تا امروز چند ميليون آيه و دعا و زيارت خوانده شده نگوييد او پول دار بوده يک مدرسه‌اي جلوتر است مدرسه‌ي پريزاد داخل حرم افتاده از اين استديو کوچک تر است پريزاد خادمه‌ي خانم گوهر شاد است او هم گفت اجازه بده تو اين مسجد را ساختي اين مصالح اضافه‌ها را بده من اين مسجد را بسازم مشهدي‌ها خبر دارند بگويند کسي است که بگويد من از نسل گوهرشاد و پريزاد هستم؟ همه‌ي خيرات عالم در داشتن اولاد نيست الزاما نيست. پس يک حرف با مردم و مسئولين دارم که در کار خير تلاش بکنند يک حرفي هم با اطرافيان مواظب باشيم طعنه‌اي حرفي نگوييم و بخش سوم با خودشان است خداي عالم قادر غني رئوف مهربان جواد کريم مصلحت نبوده براي لازم نيست همه بگويند ما مسجد گوهر شاد بسازيم هر کسي به توان خودش مي‌تواند نام جاودانه‌اي بگذارد پس دنيا دار ابتلا است براي همه آزمون است اگر پيامبران آزمون مي‌شوند ما انسان‌هاي معمولي به طريق اولي در معرض اين آزمون‌ها هستيم.

شريعتي: اين کار ما را خيلي سخت مي‌کند مراقب باشيم در اين ابتلائات سربلند بيرون بياييم حالا که حرف به اين جا رسيد و صحبت از فرزند دار شدن کساني شد که فرزنددار نمي‌شوند و در آرزوي فرزند هستند من از حاج آقا مي‌گويم که دعا بکنند و مردم هم‌ آمين بگويند که خداوند به همه‌ي آن‌ها فرزند صالح عنايت بکنيد.

حاج آقا حسيني: ان شاء الله از خداوند مي‌خواهيم به حق محمد و آل محمد به حق شب‌هاي عزاي سيدالشهدا به همه‌ي آن‌هايي که در انتظار اولاد هستند و در پيام هايشان زياد آمده اگر جز کساني هستند که يهب لمن يشا خداوند فرزند صالح عنايت بفرمايد درکنار اين دعا يادمان نرود کساني هم به خاطر هزينه‌هايي معطل هستند گاهي با دو ميليون با پنج ميليون معطل هزينه هستند مردم هم يادشان باشند اگر بدانيم جايگاه مومن پيش خدا چه جايگاه بالايي است نور اميدي را به خانواده‌اي برسانيم با يک مبلغي که براي ما شايد چيزي نباشد اما براي خانواده‌اي يک زندگي است.

شريعتي: الهي آمين خيلي ممنون. صفحه‌ي 276 قرار امروز دوستان خوب سمت خدا است آيات 80 تا 87 سوره‌ي مبارکه‌ي نحل در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود و ان شاء الله از برکات تلاوت اين آيات همه بهره مند شويم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقًا مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَيْئًا وَلَا يَسْتَطِيعُونَ ?73? فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّـهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّـهَ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ?74? ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّـهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ?75? وَضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ?76? وَلِلَّـهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّـهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ?77? وَاللَّـهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ?78? أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّـهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ?79?

ترجمه:

و به جاي خدا معبوداني را مي پرستند که از آسمان ها و زمين، مالک اندک رزقي براي آنان نيستند و هيچ قدرتي هم [براي مالک شدن روزي و رساندنش به آنان] ندارند. (??) بنابراين براي خدا اوصافي [همانند اوصاف موجودات] مَثَل نزنيد، يقيناً خدا [کُنه ذات و حقيقت صفات خود را] مي داند و شما نمي دانيد. (??) خدا مثلي زده است: برده زر خريدي که بر هيچ کاري قدرت ندارد، و کسي که ما از سوي خود رزق نيکويي به او داده ايم، و او در پنهان و آشکار از آن انفاق مي کند، آيا [اين دو نفر] يکسانند؟ [اين مَثَل، بيان کننده جايگاه و منزلت خدا و مجموعه هستي است؛ خدا مالک و فرمانروا و رازق همه مخلوقات و تدبير کننده امور آنهاست، و همه مخلوقات مملوک و محکوم قدرت اويند؛ پس چرا شما بدون انديشه و تفکر و بي دليل و برهان بت هاي ناتوان وعاجز را که مملوکي بي اراده اند، شريک ربوبيّت حق مي دانيد؟! آيا خدا وبت مساوي است؟!] همه ستايش ها ويژه خداست [که يگانه ويکتاست وهيچ شريکي ندارد]؛ ولي بيشتر آنان [اين حقيقت را] نمي دانند. (??) و خدا مَثَلي [ديگر] زده است: دو مرد را که يکي از آنان لال مادرزاد است [و] بر هيچ کاري قدرت ندارد و سربار سرپرست خويش است؛ او را هر کجا روانه مي کند، منفعت و سودي نمي آورد، آيا چنين لال بي قدرت و بي سودي با کسي که [گويا و شنوا است و] به عدالت و انصاف فرمان مي دهد و بر راهي راست قرار دارد، يکسان و مساوي است؟ [پس چرا معبودهاي لال بي قدرت و بي سود را با خداي توانا و شنوا که ذاتش خير بي نهايت است، برابر مي دانيد؟!] (??) غيب آسمان ها و زمين ويژه خداست، و کار برپا کردن قيامت براي او جز مانند يک چشم بر هم زدن يا نزديک تر از آن نيست، يقيناً خدا بر هر کاري تواناست. (??) و خدا شما را از شکم مادرانتان بيرون آورد در حالي که چيزي نمي دانستيد، و براي شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزاري کنيد. (??) آيا به پرندگان که در فضاي آسمان، رام و مسخّر [فرمان او] هستند، ننگريستيد که آنها را [از سقوط به زمين] جز خدا نگه نمي دارد؛ يقيناً در آن [وصفي که پرندگان دارند] نشانه هايي [بر توحيد، ربوبيّت و قدرت خدا] ست براي گروهي که ايمان دارند. (??)

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شريعتي: از خدا مي‌خواهيم دل‌هاي ما را به نور قرآن جلا ببخشد. در هفته‌ي بسيج به سر مي‌بريم اين هفته را به بسيجي‌هاي سرافراز تبريک مي‌گويم. اشاره‌ي قرآني را حاج آقاي حسيني بفرمايند

حاج آقا حسيني: آيه‌ي 81 که تلاوت شد «يَعْرِفُونَ نِعْمَت اللَّهِ ثُمَّ يُنکرُونهَا» اين تکميل بحثي است که داشتيم درست است ما گرفتار يک مشکلي هستيم اما نعمت‌هاي الهي را يادمان نرود هر کسي که پاي برنامه است انصافا بگويد يک نوع بيماري نه دو نوع پنج نوع بيماري بسم الله چند نعمت خدا به ما داده؟ الآن در عالم چند نوع بيماري وجود دارد؟ من آمار ندارم مثلا هزار نوع اگر من سه بيماري دارم من ناراحتي پا دارم سر درد هم دارم ديابت هم دارم چند نوع بيماري در دنيا قابل شناسايي است؟ چند هزار بيماري است که ما آن‌ها را نداريم من سه تا از بيماري‌ها را دارم از سه هزار تا 2997 تا را ندارم اگر نعمت خدا‌ را مي‌شناسيم انکار نکنيم.

شريعتي: يا آن‌هايي که اولاد دارند قدر اين نعمت را بدانند چه بسيار هستند کساني که در آرزوي همين اولاد هستند.

حاج آقا حسيني: يک بار ديگر من اشاره مي‌کنم من تا ساعت يک و دو داشتم اخبار مسئله ناباروري را مي‌خواندم نوشتند بالاي هفتاد هشتاد درصد قابل درمان هستند مثلا با پنج ميليون پول با هفت ميليون پول با سه ميليون پول خودش نمي‌تواند بدهد آماري که دادند آمار رسمي است ششصد تا هفت صد هزار نفر مي‌توانند هزينه‌ي درمان را بدهند يعني بالاي دو ميليون نمي‌تواند اگر همسايه‌اي رفيقي قوم و خويشي سه ميليون بدهد ده ميليون‌ بدهد نور اميد در يک خانه‌اي بياورد. پنجم ماه صفر مرسوم است در کشور ما به حضرت رقيه سلام الله عليها که عرض ادب و احترام مي‌کنند يک عبارتي را از کامل بهايي که يک وقتي اشاره کردم يک نکته‌ي ديگري که اشاره مي‌کنم اولا کامل بهايي کتابي است مال عماد الدين طبري مال هفت صد سال پيش مرحوم مقدس قمي در عظمت اين مرد بزرگ ده صفت آورده عالم ماهر خبير متکلم جليل ده ويژگي براي مولف اين کتاب دوازده کتاب از تاليفاتش نام مي‌برد بعد مي‌گويد اين کتاب را کامل بهايي دوازده سال مشغول تاليف بوده کتابي است مال هفتصد سال پيش يک عالمي که محدث قمي با ده ويژگي ياد مي‌کند و دوازده سال وقت صرف کرده براي اين کتاب بخشي از اين کتاب از کتاب الهاويه بي مصائب المعاويه يکي از علماي اهل سنت به نام قاسم بن محمد بن احمد بن ماموني کتاب نوشته خلاصه‌ي اين کتاب در کارهاي ناروايي است که معاويه و يزيد انجام داده اند مرحوم عماد الدين طبري اين مطلب را از اين کتاب اهل سنت نقل مي‌کند داستان حضرت رقيه سلام الله عليها همان شکلي که ما در روضه‌ها مي‌خوانيم. بخشي اش اين است زنان خاندان نبوت در حال اسيري حال مردان که در کربلا شهيد شده بودند بر پسران و دخترانشان پوشيده مي‌داشتند نمي‌گذاشتند بچه‌ها بفهمند چه کساني به شهادت رساندند هر کودکي را وعده‌ها مي‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته باز مي‌آيد تا ايشان را به خانه‌ي يزيد آوردند دخترکي بود شبي از خواب بيدار شد و گفت پدر من حسين کجاست اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان زنان و کودکان جمله در گريه افتادند و فغان از ايشان برخواست يزيد خفته بود از خواب بيدار شده بود و حال تفحص کرد خبر بردند که حال چنين است آن لعين گفت که بروند و سر پدر او را بياورند و در کنار او بگذارند سر آوردند و در کنار آن دختر نهادند پرسيد اين چيست گفتند سر پدر توست عين همين روضه‌اي که ما براي حضرت رقيه سلام الله عليها مي‌خوانيم هفتصد سال پيش در کتاب کامل بهايي عماد الدين طبري از يکي از منابع اهل سنت نقل کرده اين از نظر تاريخ اما يک چيزي اضافه مي‌کنم فضا فضاي ماه محرم است يک داستاني از مرحوم محدث زاده قمي مي‌گويم مرحوم محدث قمي صاحب مفاتيح دو فرزند روحاني دارند هر دو از دنيا رفته اند يکي حاج ميرزا علي آقاي محدث زاده بود منبري بود منبري بسيار قوي بود در قم و تهران. ايشان فرمودند يک سال من ناراحتي حنجره پيدا کردم به پزشک مراجعه کردم معاينه کردند گفتند تارهاي صوتي شما به شدت آسيب ديده و بايد تا چند ماه حرف نزني سکوت کني منبر نروي به حدي که حتي کارهاي شخصي را در خانه نبايد با زبان بگويي با نوشته بگوييد يعني در خانه صدا نزنيد حنجره‌ها آسيب مي‌بيند ايشان هم گفتند من آمدم منزل و پذيرفتم يک چند روزي گذشت يک روز بعد از نماز ظهر و عصر خيلي گريه کردم چون در آستانه‌ي ايام تبليغي ماه رمضان بود گفتم‌اي واي من هر سال جلساتي داشتم حتي الآن با زن و فرزند خودم نمي‌توانم صحبت کنم بعد از نماز ظهر و عصر خوابيدم در عالم رويا ديدم که مجلسي است سيدالشهدا سلام الله عليه در آن مجلس حضور دارند رفتم خدمت امام حسين همان حرف‌هايي که در بيداري گفتم در عالم رويا هم خدمت سيدالشهدا عليه السلام عرض کردم آقا امام حسين عليه السلام فرمودند آن سيدي که دم در مجلس است برو به آن سيد بگو روضه‌ي دخترم رقيه را بخواند شما يک کمي گريه کنيد خداوند ان شاء الله به شما شفا مي‌دهد آمدم دم در ببينم سيدي که ايشان فرمودند چه کسي است ديدم مرحوم حاج آقا مصطفي طباطبائي است داماد محدث قمي شوهر خواهر که از منبري‌ها بودند و امام جماعت بودند در تهران رفتم به ايشان گفتم امام حسين پيام دادند روضه‌ي حضرت رقيه را بخوانيد ايشان نمي‌خواستند بپذيرند به هر ترتيب روضه‌ي سه ساله را در حضور امام حسين گفتند خيلي سخت است امام حسين عليه السلام گفتند که ما خودمان خواستيم ايشان شروع کرد روضه‌ي حضرت رقيه را خواندن در مجلسي که امام حسين نشسته اند من هم شروع کردم به گريه کردند يک جوري گريه مي‌کردم که يک مرتبه زن و بچه من را از خواب بيدار کردند گفتند چرا در خواب گريه مي‌کني گفتم چرا من را بيدار کرديد من الآن در مجلس امام حسين بودم و داشتم بر روضه‌ي حضرت رقيه گريه مي‌کردم بعد ديدم من دارم حرف مي‌زنم دکتر به من گفته حرف نزن حتي کارهاي ضروري را بنويس فردا يا پس فردا رفتم پيش همان پزشک که تا من را ديد گفت براي چه آمدي بنا شد چند ماه مراجعه نکنيد گفتم اگر مي‌شود يک بار ديگر معاينه کنيد نمي‌پذيرفت با اصرار من وقتي معاينه کرد ايستاده بود نشست و شروع کرد گريه کردن گفت اين حنجره حنجره‌اي نبود که به اين زودي‌ها بهبود پيدا کند چه دارويي مصرف کردي کجا‌ رفتي چه کردي داستان توسل به حضرت رقيه را گفتم که شفاي سه ساله شيدالشهدا است ما در قرآن مرحوم آقاي شمس داشتيم منبري خوبي بود منزل علما منبر مي‌رفت منزل علامه طباطبائي و مرحوم آيت الله بهجت من از ايشان شنيدم که علامه طباطبائي به من گفتند که اگر ما هيچ سندي براي سه ساله‌ي امام حسين عليه السلام ن داشتيم همين سند کافي است که وقتي انسان وارد حرم سه ساله مي‌شود آن‌هايي که مشرف شدند مي‌دانند خدا نصيب و روزي همه بکند اين حالت را آن جا آدم احساس مي‌کند بي اختيار جگرش مي‌سوزد اشک اش جاري مي‌شود دلش کباب مي‌شود اين نشان مي‌دهد اين جا يک يادگاري از سيدالشهدا سلام الله عليه باقي مانده که با آن مصيبت سنگين از دنيا رفته خدا رحمت کند مرحوم آيت الله تبريزي رضوان الله عليه مرد ولايي عجيبي بودند ايشان در پياده روي‌ها در ايام فاطميه و شهادت حضرت زهرا داشتند وارد حرم حضرت رقيه مي‌شود يک کسي مي‌گويد واقعا مطمئنيد اين جا سه ساله‌اي امام حسين اين جا است همين جواب را ايشان داده بودند ما در اين مسائل بعد از اين همه سال اين شهرتي که در طول تاريخ اين همه کراماتي که از سه ساله‌ي سيدالشهدا ديده ايم همين که بي اختيار انسان اشک اش جاري شده نشانه‌اي اين است که يادگاري از کربلا در سفر شام باقي مانده اميدواريم خداوند به حق اين سه ساله همه‌ي عزيزاني که ما بارها عرض کرديم دعاي ما دعا نيست ولي آمين مردم آمين است خداوند به حق اين سه ساله همه‌ي کساني که نشستند و منتظر آمين بينندگان هستند خداوند حوائجشان را برآورده بخير بکند مرضايشان را عافيت بدهد گرفتاري هايشان را برطرف بفرمايد آن‌هايي که اولاد مي‌خواهند اولاد صالح عنايت بفرمايد امر ازدواج دختران و پسران ما را مقرر و آسان بگرداند.

شريعتي: الهي آمين. خيلي ممنون. شما هم در اين جلسات در شب‌ها و روزها در مجالس روضه ما را فراموش نکنيد. خيلي ممنون. بهترين‌ها را براي همه‌ي شما آرزو مي‌کنم. زندگي‌تان منور به نور اهل بيت عليهم السلام باشد والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.