اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-08-20-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي بررسي _تفسير نهج البلاغه

کارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

موضوع: تفسير نهج البلاغه

تاريخ: 93/08/20


بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

در اين کشتي درآ پا در رکاب ماست درياها مترس از موج بسم الله مجريها و مرسيها

اگر اين ساحران اطوار مي‌ريزند طوري نيست عصا در دست اينک مي‌رسند از کوه موسي ها

زمين آسمان جل را به حال خويش بگذاريد کسي چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها

بيايد هر کس فرهاد شيرين عقل تر باشد نيايد هيچ کس جز ماه و مجنون‌ها و ليلا ها

همين از سر گذشتن سر گذشت ماست انگاري همين سر‌ها همين سرهاي سرگردان صحراها

شب قدري رقم زد خون ما تقدير عالم را که هم رنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها

شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي شما هم وطنان خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو مي‌کنم در هر کجا که هستيد تن‌تان سالم و قلب‌تان سليم باشد خوشحاليم در اين لحظات همراه شما هستيم عزاداري هايتان قبول باشد باز هم اين ايام را که متعلق است به حضرت سيدالشهدا عليه السلام تسليت عرض مي‌کنم حاج آقاي حسيني عزيز در استديو هستيد به شما سلام عرض مي‌کنم خوش آمديد ايام را تسليت مي‌گويم.

حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه‌ي بينندگان دارم آرزو مي‌کنم عزاداري‌هاي عزيزان مورد قبول قرار گرفته باشد و توفيق ادامه‌ي عزاداري‌ها را در ادامه‌ي ماه داشته باشند.

شريعتي: ان شاء الله روزهاي سه شنبه اين افتخار را داريم که مهمان سفره‌ي ناب نهج البلاغه باشيم امروز هم حاج آقاي حسيني از نهج البلاغه براي ما خواهند گفت در هفته‌هاي گذشته از سيره‌ي تربيتي امام علي عليه السلام شنيدم امروز هم همين بحث را داريم.

حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم همان طور که اشاره کرديد بحث سيره‌ي تربيتي حضرت علي را داريم نامه‌ي 55 نهج البلاغه اين نامه خطاب‌اش به معاويه است و حضرت در اين نامه معاويه را موعظه مي‌کنند اگر بينندگان عزيز به خاطر داشته باشند گفتيم در مجموع حضرت 15 نامه به معاويه نوشتند البته در اين جا 15 آمده و مجموعه نامه‌هايي که بين حضرت و معاويه رد و بدل شده و حضرت نوشته اند 53 نامه است از اين‌ها يک سري مواعظ است و خود اين خيلي پيام دارد که اميرمومنان حتي معاويه را موعظه مي‌کند يعني انسان نبايد از موعظه‌ي معاويه هم نا اميد باشد هر کسي که هست جالب است اين را اشاره کنم همان معاويه اي که در نامه‌ي 44 اشاره کرديم در نهج البلاغه حضرت از معاويه اين طور تعبير کردند به زياد بن عبيد نوشتند فرمودند از معاويه بر حذر باش معاويه شيطاني است که از پيش رو از پشت سر سمت راست سمت چپ چطور شيطان از چهار طرف انسان را در محاصره قرار داده معاويه هم شيطاني است که از چهار طرف انسان را محاصره مي‌کند مواظب باش ولي همين شيطان را اميرمومنان سلام الله عليه چندين نامه نوشته اند و موعظه کرده اند خودش خيلي پيام دارد که ما نبايد از موعظه نا اميد باشيم حتي اگر طرف‌مان کسي باشد مثل معاويه که حضرت مي‌فرمايد شيطان است اتفاقا همين نامه‌ي 55 در نهج البلاغه اشاره نشده اما تاريخ‌اش اين است که حضرت يک سلسله مبادله اي مي‌خواستند انجام دهند عده اي از عراقي‌ها اسير شده بودند به دست معاويه عده اي از شاميان اسير بودند به دست سپاهيان حضرت و حضرت براي مبادله‌ي اسرا اين نامه را نوشتند و از راه موعظه وارد شدند و نصيحت کردند و اتفاقا تاثير گذار بود و در اين جريان بعد از اين نامه مبادله انجام گرفته و حالا اشاره بکنم ايام محرم است عاشورا را تازه برگذار کرديم يک داستاني من يادم است در برنامه گفتم بعضي از دوستان خيلي تعجب کرده بودند يک عزيزي با من تماس گرفتند گفتند اين مطلب را ما از قول شما يک جايي نقل کرديم نمي‌پذيرفتند مي‌گفتند نه امکان ندارد شما سند‌اش را براي ما بياوري ما جايزه مي‌دهيم اين داستاني که امام حسين سلام الله عليه عصر عاشورا وقتي شمر روي سينه‌ي حضرت نشسته بود و عين روايت اين است که لَما هُم بِقَتلِه خيلي عجيب است شمر روي سينه‌ي حضرت نشسته بود و محاسن حضرت را در دست گرفته بود براي اين که مسلط باشد به سر بريدن امام حسين عليه السلام در اين موقعيت امام حسين شروع کرده شمر را نصيحت کردن گفتند من را مي‌شناسي مي‌خواهي من را به قتل برساني قطعا سيدالشهدا دنبال اين نبود که جان خودش را نجات بدهد بلکه دنبال اين بودند در يک موقعيت حساسي بگيرند دست شمر را در گودال قتل گاه بگيرند دوست عزيزمان مي‌گفت ما اين را نقل کرديم کجا است گفتم اتفاقا در مناقب ابن شهرآشوب است مناقب يکي از کتاب‌هاي نسبتا قديمي ما است حدود ششصد هفتصد سال از تاريخش مي‌گذرد پس سيدالشهدا در گودال قتل گاه موعظه کرده شمر را يا در داستان کربلا داريم شب عاشورا برير مشغول نماز بود لابد نماز شب و مستحبي مي‌خوانده يک مرتبه ديد کسي از سپاهيان کوفه جمله‌ي اهانت آميزي به امام حسين گفت مي‌آمدند اطراف خيمه‌هاي امام حسين قدم مي‌زدند سپاهيان کوفه مواظب باشند ببينند اخبار داخل خيمه‌هاي سيدالشهدا چيست يک جمله‌ي اهانت آميزي به امام حسين گفت عين گزارش تاريخ اين است برير داشت نماز مي‌خواند نمازش را قطع کرد اشکالي ندارد نماز مستحبي را آدم مي‌تواند قطع بکند نماز واجب را نه جز در يک موارد خاص. برير نماز مستحبي خودش را شکست رها کرد رفت نصيحت اين کسي که نه دعوا و درگيري شروع کرد نصيحت کردن يا باز در داستان کربلا است کسي از طرف عمر سعد پيام آورد براي امام حسين اسمش در تاريخ آمده قره بن قيس پيامي از عمر سعد آورد براي امام حسين عليه السلام پيامش را که داد وقتي مي‌خواست برگردد باز عين گزارش تاريخ اين است حبيب چسبيد گرفت گفت من نمي‌گذارم بروي تو آن طرفي نيستي تو بايد اين جا باشي من تو را مي‌شناسم گفت من پيام رسان بودم مي‌خواهم پيام ببرم گفت باشد پيام را مي‌دهيم به کس ديگري بدهد تو بمان چسبيد گرفت گاهي آدم در موعظه سخن مي‌گويد گاهي نمازش را مي‌شکند حرف مي‌زند گاهي مي‌چسبد مي‌گيرد بلکه نجات دهد البته اين بي سعادت گفت باشد من بروم پيام را ببرم برمي‌گردم رفت و برنگشت بنابراين اين نکته خيلي مهم است که اهل بيت هميشه داشته اند نامه مي‌نوشتند رد و بدل مي‌کردند موعظه مي‌کردند نصيحت مي‌کردند از جمله نامه 55 اميرمومنان است به معاويه که بسيار نامه‌ي بلند و بالايي است در سيره‌ي تربيتي حضرت در حقيقت نامه را مي‌توان به چهار بخش تقسيم کرد ما از بخش اول شروع مي‌کنيم. اما بعد حضرت به معاويه تذکر مي‌دهند که دنيا مقدمه‌ي آخرت است دنيا جاودانه نيست اشاره به آيه‌ي دوم سوره‌ي مبارکه‌ي ملک ‌»اَلَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»‌ تمام آفرينش براي آزمون انسان است کدام‌ها بهتر عمل مي‌کنند حضرت فرمودند بدان دنيا مقدمه است هدف ما هدف آفرينش ما دنيا نيست همه‌ي هم و غم کوشش ما دنيا نباشد اين به عنوان يک مقدمه باشد اين موعظه‌ي اول است پس معاويه يادت باشد که خداوند دنيا را مقدمه قرار داده جالب است من از همين جا به يک نامه‌ي ديگري از حضرت اشاره مي‌کنم آن هم در همين پيام است نامه‌ي 32 نهج البلاغه باز حضرت اين نامه را به معاويه نوشتند نصيحت و موعظه فراوان است ما بارها عرض کرديم دوستان اشاره اي مي‌کنيم حتما مراجعه بکنند از اين 15 نامه نهج البلاغه به معاويه و جمعا از 53 نامه اي که حضرت نوشتند خيلي از اين نامه‌ها موعظه و نصيحت است حضرت دارند در اين نامه موعظه مي‌کنند مرحوم سيدرضي بارها عرض کرديم گلچيني از نامه‌ها را آورده کامل نياورده من کمي کامل تر را از کتاب مکاتيب الائمه مرحوم آيت الله احمدي ميانجي بخوانم که ايشان نامه را کامل آورده اند حضرت به معاويه نصيحت مي‌کنند دنيا تجارت خانه است و اين جا معلوم نمي‌شود چه کسي سود کرده چه کسي ضرر کرده قيامت معلوم مي‌شود، سعادتمند کساني هستند که سرمايه شان در دنيا اعمال صالح باشد معاويه من تو را موعظه مي‌کنم من مي‌دانم که اين موعظه‌ها تاثير چنداني ندارد، خدا از علما پيمان گرفته از عالمان پيمان گرفته، ما بايد امانت را رد کنيم بايد موعظه را بگوييم خيلي مهم است اين تکليف است حضرت خودشان مي‌فرمايند من مطمئن‌ام مي‌دانم بعيد است اين نامه‌ها اثر بگذارد ولي من وظيفه دارم خدا از ما پيمان گرفته ما بايد به گمراه و غير گمراه همه را نصيحت بکنيم ما بايد به گمراه و غير گمراه همه را نصيحت بکنيم تقوا داشته باش تا مي‌رسد به اين جا که دنيا تمام مي‌شود دنيا براي تو حسرتي مي‌ماند معاويه عمري از تو گذشته معاويه روزي که به هلاکت رسيده 76 سالش بوده عمري از تو گذشته از اين گمراهي دست بردار به اين بخش يک اشاره اي کرده بوديم قبلا حضرت مي‌فرمايد امروز در اين سن و سال تو حالت مثل آن لباسي است که از هم در رفته است اگر بخواهي بکشي اين طرفش را درست بکني وصله بزني آن طرفش خراب مي‌شويد پيراهن‌هايي که عمري ازشان گذشته يک طرف را درست بکني آن طرفش خراب مي‌شود فرمود عمر تو اين طور است واقعا همين طور است «وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ» (يس/68) در قرآن سوره‌ي مبارکه‌ي يس است طبيعت زندگي اين است مي‌روند درمان مي‌کنند فشار خون را درمان مي‌کند يک جاي ديگر آن بيماري را درمان مي‌کند حضرت مي‌فرمايد امروز عمر تو با اين سن و سال مثل لباس در رفته است اين نامه فراز آخرش در خود نهج البلاغه نامه‌ي 32 است از آن جا مي‌خوانيم تقوا داشته باش معاويه و رهبري‌ات را از دست شيطان بگير ما گاهي رهبري‌مان را مي‌دهيم دست شيطان شيطان ما را مي‌برد خود معاويه شيطان بود ولي باز يک بخشي از رهبري‌اش به دست شيطان رجيم و ابليس بود رهبري‌ات را از دست شيطان بگير فَإِنَّ اَلدُّنْيَا مُنْقَطِعَةٌ عَنْكَ دنيا به پايان مي‌رسد و آخرت به تو نزديک است اگر ما همين کلمات را باور بکنيم مشکل ما اين است که باورها ضعيف شده يعني فکر مي‌کنيم که نه اگر ما در دنيا هستيم ما جاودانه هستيم وَ اَلْآخِرَةَ قَرِيبَةٌ مِنْكَ آخرت به تو نزديک است باز خوب است چون ايام دهه‌ي اول را تازه پشت سر گذاشتيم اشاره کنم تقريبا شبيه همين کارها را امام حسين عليه السلام داشتند در عاشورا همين موعظه‌ها و همين نصيحت‌ها و همين جلسات و نامه نگاري‌ها و گفتگو ها.

شريعتي: يک جور اتمام حجت هم بود.

حاج آقا حسيني: قطعا بله يعني اگر نمي‌گفتند مي‌گفتند ما خبر نداشتيم اگر خبر داشتيم انجام مي‌داديم. يک جمله اي از سيدالشهدا خيلي تکان دهنده است شب عاشورا حتما شنيده ايد که فرموده اند هر کس مي‌خواهد برود حتي از اهل بيت شان برود من بايد بمانم شما هم نامه مفصل است من اشاره مي‌کنم تا بخشي که در نظر دارم را بخوانم فرمودند برويد شما که با اين عدد سپاه دشمن نمي‌توانيد هم تراز نيستيد آن‌ها سي هزار نفر ما هفتاد و دو نفر شما برويد من بيعت را برداشتم آن‌ها اعلام وفاداري کردند بعد حضرت يک خطبه اي خواندند فرمودند همين يک جلمه آن جمله را باور بکنيم خيلي از زندگي‌ها عوض مي‌شود مي‌فرمايد دنيا شيريني و تلخي‌اش خواب است آن کسي که در اوج آسايش و اوج بهره مندي و اوج زندگي‌هاي مرفه است آن خواب است آن کسي هم که در سختي است او هم خواب است کي بيدار مي‌شويم؟ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْيا حُلْوُها وَ مُرُّها حُلْمٌ در آخرت آدم بيدار مي‌شود سعادتمند آن جا معلوم مي‌شود بيچاره و بدبخت هم آن جا معلوم مي‌شود يک جمله اي از نهج البلاغه در بخش کلمات قصار خوانديم اين جا معلوم نمي‌شود چه کسي غني است چه کسي فقير است در قيامت معلوم مي‌شود اين نامه‌ها را ما فقط نمي‌خواهيم به ديد تاريخي ببينيم واقعا در زندگي‌هاي خودمان مواظب باشيم اين‌ها همه خواب است وقتي که بيدار مي‌شويم مي‌بينيم همه چيز را از دست داديم.

شريعتي: تاکيد امام حسن عليه السلام روي دنيا ظاهرا خيلي آن وقت دنيا زده بودند.

حاج آقا حسيني: همين دنيا زدگي و فريب دنيا بود که اين جمعيت رفتند براي همراهي با معاويه يا همراهي با ابن زياد و يزيد اين را در يک جلسه اي اين روز‌ها عرض کردم گفتم آدم نگاه مي‌کند زندگي بعضي‌ها را چقدر خوب از دنيا استفاده کرده اند ثروت مزمت نشده چيز معلومي است ولي بعضي‌ها چقدر خوب از اين ثروت استفاده مي‌کنند بعضي‌ها چقدر بد استفاده مي‌کنند هستند کساني که امروز ثروت شان جهيزيه شده براي صد‌ها هزاران دختر شده رفتند خانه‌ي شوهر ثروت شان وسيله اي شده هزاران جوان به اشتغال رسيده اند کارخانه اي زده کار توليدي انجام داده ثروت داشته بيمارستاني تاسيس کرده هزاران بيمار را مداوا کرده اين يک ثروت است يک ثروت هم همين ثروت‌هايي است اخيرا يک مدل جديد است در سايت‌ها يک مال اندوزي ثروت اندوزي‌هاي فراوان خبرش را هم مثل اين که حساسيت دارند که منتقل بکنند در سايت‌ها ديده ايد خانه‌هاي خودشان را ويلاهاي آن چناني نشان بدهند که ما داريم ما داريم اين خبري که بعضي‌ها نوشتند لابد ملاحظه کرديد در تهران آدم تعجب مي‌کند فکر مي‌کند جاهاي ديگر باشد در اين فضاهاي ديني مثلا فلاني چند ميليون دلار خرج کرده خانه‌اش در اوج خوبي خانه‌اش خانه‌ي گردان است مي‌چرخد اين هم اصرار به اين که ديگران بدانند خبر داشته باشيد ثروت عيبي ندارد اما عرض کردم پول‌هايي که اين طور خرج مي‌شود بعضي‌ها همين پول را آمدي خرج کردي خانه‌ات اين امتياز را داشته باشد که بچرخد آفتاب مهتاب بشود همين را يک کسي آمده هزينه کرده بيمارستان ساخته تا آخر صدها سال اين‌ها مي‌روند اما بيماراني که مداوا مي‌شوند دختران و پسراني که به خانه‌ي بخت مي‌فرستند بچه‌هاي بي سرپرست اين همه گرفتاري‌ها البته من همين جا بايد اشاره کنم مي‌دانيد اين واقعيتي است اگر ما بخواهيم اين‌ها اصلاح شود هم موعظه‌ها اثر دارد هم فضاها اثر دارد خود مسئولين هم بايد مواظب باشند مي‌گويند الناس علي دين ملوکهم اگر ما مسابقه‌ي زينت و تشريفات و ماشين کذا و دکوراسيون کذا و اين‌ها را داشته باشيم وقتي مردم نگاه بکنند اگر مردم مسئولين را ساده زيست ببينند اين‌ها کمتر ارزش مي‌شود اين ارزش نمي‌شود کسي که مي‌آيد اين‌ها را نشان مي‌دهد خبر را مي‌گذارد اصرار دارد همه ببينند پيداست يک فضايي حاکم شده که اگر مردم هم رفتند به اين طرف يک بخشي‌اش بي تاثير نيست .

شريعتي: يعني چشم و هم چشمي در مقياس بزرگ تر.

حاج آقا حسيني: بله مسئولين بايد مواظب باشند وقتي اين‌ها يک سلسله جلسات را مي‌روند در جاها ماشين‌هاي کذايي و خانه‌ها و مبلمان کذايي و پاداش‌هاي کذايي اين حرف‌ها واقعا دردناک است ولي چاره اي نيست شما الآن ببينيد چقدر ريخت و پاش‌هاي غير ضروري مي‌شود فراوان است ما از خودمان شروع بکنيم من چند وقت پيش مي‌خواستم اين را بگويم نشد مثلا ما يک جلسه‌ي ائمه‌ي جماعت داشتند در تهران اين‌ها رفتند در برج ميلاد جلسه گذاشتند اي بابا من دست همه را مي‌بوسم اين همه مسجد اين همه حسينيه اين همه سالن‌هاي متعدد مصلي سي سال دارند مصلي مي‌سازند حرم حضرت عبدالعظيم يعني اين جا‌ها نمي‌شد ما عمامه به سر‌ها ما برويم برج ميلاد خب بقيه کجا بروند آن‌ها يک چيزي بالاي برج ميلاد بسازند بروند آن جا آن وقت آن هم در اين شرايط و ما مي‌توانيم به آن وزير آن وکيل بگوييم ريخت و پاش چرا؟ آن هم در اين شرايط اين روزها در خبرها مي‌بينيم با رسيدن فصل زمستان مي‌نويسند ميليون‌ها دانش آموز مي‌روند سر کلاس‌هايي که هنوز بخاري استاندارد ندارد بخاري نفتي دارد و خطر آتش سوزي است هنوز بچه‌هاي حوادث مدرسه‌ي شين آباد گرفتارند يک وقت کشوري همه‌ي مشکلاتش حل شده هيچ مشکلي ندارد نه دختري است معطل جهيزيه باشد نه پسري است بي کار باشد نه بي خانماني است نه کارتون خوابي است هيچ گرفتاري ندارد باز هم تجملات مزمت شده اما اگر نه با اين همه گرفتاري‌ها باز ما يک چنين هزينه‌هايي داشته باشيم علي اي حال اين که امام حسين مي‌فرمايد بدان دنيا اگر به کامت است اگر به کامت نيست اگر خانه‌ي آن شکلي مي‌سازي يا اگر خانه نداري همه‌اش خواب است بيداري در آخرت است الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا مشکل دير بيدار شدن است من يک داستاني را ديشب نگاه مي‌کردم در کتاب البدايه و النهايه مال ابن کثير است تقريبا هفتصد سال از وفاتش مي‌گذرد از مورخين اهل سنت است مي‌نويسد همين معاويه اي که اميرمومنان اين همه موعظه کردند موعظه‌ها اثر نکرد اگر اثر کرده بود کار به جنگ نمي‌کشيد و اين حکومت غاصبانه را تا آخر عمر نگاه نمي‌داشت و بعد هم به يزيد وصيت نمي‌کرد همين معاويه پنج شعر قبل از مردن‌اش اين اشعار را گفته و حسرت خورده گفته کاش يک ساعت در حکومت نبودم فياليتني لم اعن في الملک ساعه کتاب مال هفتصد سال پيش است ابن کثير از مورخين اهل سنت است معاويه قبل از مرگش پنج بيت شعر گفته يکي‌اش اين است که کاش يک ساعت هم حکومت نکرده بودم کاش من مثل آن آقايي زندگي مي‌کردم نامه‌ي حضرت به عثمان بن حنيف استاندار در بصره فرمود من از تمام دنيا دو جامه فقط داشتم معاويه دم مردن گفت کاش مثل علي زندگي کرده بودم و به همان دو جامه اکتفا کرده بودم حسرت خورد در آستانه‌ي مرگ. در آستانه‌ي مرگ ديگر تاثيري ندارد امروز خيلي‌ها بودند تاريخ را ببينيد خيلي‌ها موقع مردن حسرت خوردند. در حالات مامون الرشيد است امام رضا را کشت آن همه ظلم و اذيت و آزار موقع مرگش که رسيد در يک راهي بود داشت برمي‌گشت از جنگي با سپاهيانش بود وقت مرگش که شد مي‌گفت يک جايگاهي براي من درست بکنيد بروم بالا تمام سپاه خودم را ببينم حکومت مامون خيلي گسترده بود معروف است مي‌گويند با ابرها حرف مي‌زد به ابرها مي‌گفت اين قدر عجله نکنيد هر کجا برويد بباريد در حکومت من هستيد موقع مرگ اين جمله را گفت اي خدايي که سلطنت تو زوال پذير نيست رحم کن به مني که به آخر رسيدم آن جايي که ديگر رفت اين اثري ندارد معاويه موقع مردن گفت کاش مثل علي زندگي کرده بودم کاش مثل کسي زندگي کرده بودم که فقط دو جامه پيراهن داشت اين بخش اول نامه‌ي اميرمومنان سلام الله عليه است که موعظه مي‌کنند نامه‌ي 53 دنيا مقدمه است تا دير نشده اگر بنا شد موعظه در ما اثر نکند ما با معاويه يکي هستيم فرقي نداريم اميرمومنان اين همه خون جگر خوردند معاويه را نصيحت کردند اما اثر نکرد.

شريعتي: چه مي‌شود که اثر نمي‌کند اين واقعا يک سوال جدي است امام معصوم کسي مثل اميرالمومنين اين‌ها را موعظه مي‌کند رو به روي آن‌ها قرار مي‌گيرد نفس به نفس آن‌ها را موعظه مي‌کند اما اثر نمي‌کند.

حاج آقا حسيني: بخش مهمي‌اش تعلقات است من مي‌خواهم اين طور زندگي کنم همين الآن ما نگفتيم؟ بسم الله به خودم به همه خطاب است هر کسي در حد خودش اگر من زندگي دارم که مي‌توانم يک کم‌اش را بزنم زندگي باشد اما کمي از تجملات را بزنم دست گرفتاري را بگيرم اما اگر تعلق شد هي خواستم جمع کنم جمع کنم فايده اي ندارد واعظ امام حسين باشد اميرالمومنين باشد 53 نامه بنويسد اين همه خطبه بخواند بي تاثير است بخش دوم کلام حضرت را من اشاره کنم.

شريعتي: بعد از تلاوت بخش دوم را مي‌شنويم. خيلي ممنون خدا خيرتان بدهد 20000303 شماره پيامک ما است مي‌توانيد پيامکتان را ارسال بکنيد مشرف مي‌شويم به محضر قرآن کريم چقدر خوب است ثواب تلاوت اين آيات را هديه بکنيم به روح بلند حضرت زينب کبري و اهل بيت امام حسين عليه السلام صفحه‌ي 262 آيات ابتدايي سوره‌ي مبارکه حجر در سمت خداي امروز تلاوت خواهد شد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِينٍ ?1? رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ?2? ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ?3? وَمَا أَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ ?4? مَّا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ?5? وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ?6? لَّوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ?7? مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُّنظَرِينَ ?8? إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ?9? وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ ?10? وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ?11? كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ?12? لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ ?13? وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ ?14? لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ ?15?

ترجمه:

بسم الله الرحمن الرحيم

الر ـ اين [آيات بلندمرتبه] آيات کتاب الهي و آيات قرآنِ روشنگر [با عظمت] است. (?) کافران [هنگام روبرو شدن با عذاب] چه بسا آرزو مي کنند که کاش تسليم [فرمان هاي خدا] بودند. (?) بگذارشان تا بخورند و [با لذايذ مادي و زودگذر] کامراني کنند، و آرزوها، سرگرمشان نمايد؛ سپس [حقّانيّت اسلام و فرجام شوم خود را] خواهند فهميد. (?) و هيچ شهري را [به خاطر فساد فراگيرش] نابود نکرديم مگر اينکه براي آن سرنوشتي معين [وروزگار ودوره اي تغييرناپذير] بود. (?) هيچ ملتي از اجل معين خود نه پيش مي افتد و نه پس مي ماند. (?) و گفتند: اي کسي که قرآن بر او نازل شده! قطعاً تو ديوانه اي! (?) اگر [درباره پيامبري ات] راست مي گويي، چرا فرشتگان را نزد ما نمي آوري؟! (?) [اينان بدانند که] ما فرشتگان را جز به درستي و راستي نازل نمي کنيم، و در آن هنگام [که نازل شوند، اين منکران لجوج از دچار شدن به عذاب] مهلت نمي يابند. (?) همانا ما قرآن را نازل کرديم، و يقيناً ما نگهبان آن [از تحريف و زوال] هستيم. (?) و بي ترديد ما پيش از تو هم پيامبراني را در امت هاي پيشين فرستاديم. (??) و هيچ پيامبري به سوي آنان نمي آمد مگر آنکه او را مسخره مي کردند. (??) ما اين گونه [که قابل فهميدن باشد] قرآن را وارد قلوب بدکاران مي کنيم. (??) [با اين همه] به آن ايمان نمي آورند، و البته روش پيشينيان هم [در مسخره کردن آيات خدا و استهزاي پيامبران] به همين صورت بوده است. (??) و اگر [براي دريافت حقايق ومعارف] دري از آسمان به روي آنان بگشاييم، که همواره از آن بالا روند. (??) باز خواهند گفت: يقيناً ما چشم بندي شده ايم، بلکه گروهي جادو شده هستيم. (??)

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شريعتي: اي خداي اباعبدالله ائمه‌ي معصومين عليهم السلام همه شان کشتي نجات اند و باب رحمت ما را از باز ترين باب و از سريع ترين کشتي نجات محروم نساز زندگي همه منور به نور امام عليه السلام و قرآن باشد. نکته‌ي قرآني را حاج آقاي حسيني بفرمايند

حاج آقا حسيني: آيه‌ي 11 که تلاوت شد خيلي هشدار عجيبي است «وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» هيچ پيامبري نيامد مگر اين که مردم مسخره کردند جبارها مسخره کردند معاندين مسخره کردند استثناء ندارد و ما ياتيهم من رسول هر پيامبري آمد مسخره کردند ولي پايان استهزاء چه شد؟ همين نامه‌هايي که الآن اشاره نکرديم اين همه حضرت نامه نوشتند به معاويه پذيرفت؟ مسخره کرد آخرش پشيمان شد اين آيه هم پيامش اين است در طول تاريخ هميشه اين طور است همه‌ي پيامبران آمدند دعوت کردند البته پيامبران غصه خوردند بر اين حالتي که مردم داشتند حسرت مي‌خوردند غصه مي‌خوردند ولي کار مردم استهزاء بوده و پايانشان هم گرفتاري.

شريعتي: خيلي تا پايان فرصت نداشته باشيم نامه‌ي حضرت به معاويه را حاج آقاي حسيني به چهار بخش تقسيم کردند بخش اول اشاره‌ي حضرت بود به واقعيت دنيا.

حاج آقا حسيني: بخش دوم حضرت مي‌فرمايد دنيا دار ابتلا و آزمون و آزمايش است خداوند من را به تو مبتلا کرده تو را به من من به وسيله‌ي تو آزمايش مي‌شوم و تو به وسيله‌ي من اميرالمومنين چطور به وسيله‌ي معاويه آزمايش مي‌شود؟ ببيند اميرمومنان کوتاه مي‌آيد خيلي‌ها پيشنهاد مي‌دادند با معاويه کاري نداشته باشيد جاهاي ديگري داشته باشيد کوتاه بياييد ظلم مي‌کند ظلم کند اين آزمون اميرمومنان است و در اين آزمون سربلند پيروز آمد تمام اين پنج سال هم و غم‌اش برداشتن اين ظلم بود اين آزمون اميرمومنان آزمون معاويه چيست؟ آيا معاويه حاضر است تسليم حق شود يا نه او در اين آزمون سرشکسته بيرون آمد تسليم نشد. من به وسيله‌ي تو و تو به وسيله‌ي من آزمايش مي‌شوي همان طور که در کربلا اتفاق افتاد امام حسين عليه السلام از اين امتحان سربلند پيروز آمد تا پاي شهادت ايستاد يزيد هم آزمون شد سرکشته امام حسين را به شهادت رساند بعد هم جنايات ديگري کل حکومت‌اش سه سال بود الآن در داستان کربلا اين را مخصوصا يادآوري مي‌کنم پيام مهمي که در اين بخش است اين است که آزمون براي همه است استثناء ندارد امير مومنان به معاويه امام حسين به يزيد الآن زينب کبري دارد آزمون مي‌شود در سفر کوفه و شام امام سجاد و اهل بيت آزمون مي‌شوند به تحمل اين سختي‌ها بينندگان بارها اين را اشاره کرده ايم يادمان باشد آزمون‌هاي الهي نشانه‌ي بي مهري به ما نيست آزمون هميشه بوده اگر کسي گرفتار فقر است آزمونش به فقر است اگر کسي گرفتار بداخلاقي است يا بيماري است هر کسي آزموني دارد من يک جمله از زينب کبري سلام الله عليها مي‌خوانم خيلي زيبا است اين خطبه‌ي حضرت در مجلس يزيد در شام مفصل است يک جمله را مي‌خوانم حضرت به يزيد مي‌فرمايد يزيد تو فکر کردي اين که اين همه به ما سخت گرفتي ما را اسير آوردي ما را چهل منزل به اسارت گرفتي تو فکر مي‌کني ما پيش خدا خواريم تو پيش خدا عزيز هستي؟ اگر کسي گرفتاري سختي شد يا مشکلي شد اسير دست دشمن شد آزمون فقر آزمون بيماري هر آزموني تو پيش خدا عزيز هستي؟ خيلي پيش خدا جايگاه داري که توانستي ما را اسير بگيري؟ باد به دماغت انداختي تا مي‌رسد به اين جا که مي‌گويد مهلا مهلا يادت رفته اين آيه‌ي قرآن سوره‌ي مبارکه آل عمران آيه‌ي 178 «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌلِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ» اگر ما به بعضي‌ها دو روز مهلت داديم بد مستي مي‌کنند عربده مي‌کشند ظلم مي‌کنند فکر نکنند خير اين‌ها است نه عذاب است عذاب استدراج است به تعبير قرآن و روايات مهلت داديم يک روزي بيچاره و گرفتار مي‌شوند تاريخ کربلا و اميرمومنان سلام الله عليه بود اين جا اشاره مي‌کنم حتما بينندگان معمولا اين سوال را دارند که ما از کجا بدانيم الآن نعمت داريم يک کسي گرفتار است مي‌گويند ما هر چه از خدا خواستيم خدا به ما داده آيا اين نعمت نشانه‌ي عذاب است مصداق همين است يا نه مورد لطف خدا هستيم خدا به ما نعمت داده يک نشانه‌ي خيلي روشني دارد اگر ما در وسعت و در رفاه و در امکاناتيم ما همه چيز داريم بعضي‌ها مي‌گويند ما هر چه از خدا خواستيم به ما داده از کجا بدانيم نعمت‌ها لطف پروردگار است يا به ما داده پيمانه پر شود يک روزي به حساب‌مان مي‌رسد يک معماري اميرمومنان در نهج البلاغه در بخش کلمات قصار کلمه‌ي 21 اگر نعمت را داري و گناه مي‌کني از نعمت درست استفاده نمي‌کني ثروت داري قدرت داري نعمت جواني نعمت ثروت نعمت سلامت نعمت قدرت اگر از اين نعمت‌ها در مسير گناه استفاده مي‌کني بدان مصداقي از اين است يزيد بزرگ داريم يزيد کوچک داريم عمر سعد کوچک داريم عمر سعد بزرگ داريم شمر کوچک داريم اگر خدا به تو نعمت مي‌دهد و تو باز داري گناه مي‌کني نعمت هم به اين نيست که ما فقط بگوييم الحمدلله نه در مسيري که خدا گفته اگر تو داري گناه مي‌کني بدان که اين بلا است همان بلايي است که خدا يزيد را هم امتحان کرد اما نقطه‌ي مقابلش کسي آمد خدمت امام صادق عليه السلام به امام گفت من از خدا مالي خواستم خدا به من داده نکند اين که من هر چه از خدا خواستم خدا به من مي‌دهد نکند يک وقت همان عذاب باشد يک روزي خدا مي‌خواهد به حساب ما برسد حضرت فرمودند چه طور آدمي هستي؟ سپاسگزار نعمت خدا هستي يا نه؟ سپاسگزار نعمت ثروت‌ات قدرت‌ات يک پستي داري مسئوليتي داري فرقي ندارد. ما الآن در يک قدرتي هستيم پنج نفر پنجاه هزار نفر پنجاه ميليون نفر زير دست ما هستند آيا اين نعمت است يا بلا است حضرت به او فرمود اگر سپاسگزار نعمت الهي هستي نگران نباش اين بلا نيست تو داري خوب استفاده مي‌کني حق‌اش را ادا مي‌کني حضرت در اين نامه همين مطلب را دارند، يکي از ما حجت بر ديگري هستيم اميرمومنان حجتي است بر معاويه اگر الگوي حق و عدالت مي‌خواهد اميرمومنان است. قسمت سوم نامه را مي‌گذارم باشد چون مفصل است قسمت چهارم را مي‌خوانم قسمت سوم خيلي مهم است قسمت چهارم نامه تقوا داشته باش شبيه همان نامه‌ي 32 رهبري‌ات را از دست شيطان بگير آن جا حضرت فرمود جاذب شيطان آن جا مي‌فرمايد نازع الشيطان يک نگاهي هم به آخرت بکن پايان ما راه ما و راه تو قيامت است تقوا داشته باش بخواهيم خلاصه کنيم پيام اين سه بخش را يک بخشي‌اش که باقي ماند که خيلي مهم است خلاصه‌ي سراسر نامه‌هاي حضرت بخش عمده اي‌اش به معاويه موعظه است حضرت يادش مي‌آورد هميشه حکومت قدرت و سلامتي و دنيا جاودانه نيست ثروت جاودانه نيست يک بار ديگر هم عرض مي‌کنم خدا مي‌داند آدم واقعا دلش مي‌سوزد يک عده مومن متدين مي‌توانند از اين ثروت شان از موقعيت شان از قدرت شان از سلامت شان دستگيري از يک عده گرفتار و بيچاره بکنند ثروتي که مي‌تواند صد‌ها هزاران دختر و پسر و زندگي را سامان بدهد و اشتغال بدهد و حق نعمت را ادا بکنند ثروتي که مي‌تواند هزاران بيمار را ثروتي که با اين همه به هر ترتيب نمي‌توانيم مخفي کنيم اين همه گرفتاري‌ها در تهران گاهي آمار مي‌دهند کارتن خواب‌هاي تهران ثروتي که مي‌تواند دست گرفتار را بگيرد با اين ثروت نياييم لذت ببريم در وراي نمايش قدرت از اين ثروت استفاده کنيم لذت ببريم و خبرش را هم در سايت‌ها بگذاريم گفتيم که ماشين سوار مي‌شود سه ميليارد پنج ميليارد هشت ميليارد در تهران در ساعت معيني شب‌ها در خيابان معيني مانور مي‌دهند فقط براي نشان دادن که ما داريم قارون چه مي‌کرده؟ نگوييم حسيني هستيم خداي نکرده عملا قاروني باشيم.

شريعتي: خيلي ممنون حاج آقا دعا بکنند همه آمين بگوييم.

حاج آقا حسيني: از خدا مي‌خواهيم به حق محمد و آل محمد به همه‌ي ما توفيق آشنايي بيشتر با معارف دين و عمل به آن‌ها را عنايت بفرمايد خيلي‌ها التماس دعا گفتند بارها گفتيم دعاي ما تاثيري ندارد ولي ما به آمين مردم معتقديم خداوند ان شاء الله همه‌ي کساني که به اين برنامه چشم اميد دارند به مريض هايشان لباس عنايت بپوشاند.

شريعتي: خيلي ممنون اللهم اني اسئلک الامان يوم لا ينفع مال و لا بنون. همنوا مي‌شويم با مناجات حضرت امير در کوفه. والحمدلله رب العالمين وصلي الله علي محمد وآله الطاهرين.