اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-08-06-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي- بررسي ريشه‌هاي نهضت عاشورا در نهج البلاغه

حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

بررسي ريشه‌هاي نهضت عاشورا در نهج البلاغه

93/08/06


بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


بگذار که اين باغ درش گم شده باشد * * * گل‌هاي ترش برگ و برش گم شده باشد

جز چشم به راهي به چه دل خوش کند اين باغ * * * گر قاصدک نامه برش گم شده باشد

باغ شب من کاش درش بسته بماند * * * ‌اي کاش که اين قصه سرش گم شده باشد

شب تيره و تار است بلا ديده و خاموش * * * انگار که قرص قمرش گم شده باشد

چاهي است همه ناله دشتي است پر از گرگ * * * خواب پدري که پسرش گم شده باشد

آن روز تو را يافتم افتاده و تنها * * * در هيبت نخلي که سرش گم شده باشد

پيچيده شميم ات همه جا‌ اي تن بي سر * * * چون شيشه‌‌ي عطري که درش گم شده باشد


شريعتي: السلام عليک يا اباعبدالله، سلام مي‌گويم به همه‌‌ي شما عزاداري هايتان قبول باشد لحظات‌تان منور به نام امام حسين عليه السلام باشد خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز خوشحاليم در اين لحظات همراه شما هستيم حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج آقاي حسيني عزيز مهمان امروز ما هستند سلام عليکم و رحمة الله.

حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارم خدمت بينندگان عزيز و عرض تسليت ايام شهادت سيدالشهدا سلام الله عليه اميدوارم عزاداري‌هاي همه قبول درگاه الهي واقع شده باشد.

شريعتي: سلامت باشد خوشحاليم خدمت شما هستيم و خوشحال از اين که برنامه‌‌ي امروز ما مزين است به نام اميرالمومنين هفته‌‌ي گذشته بحثي را حاج آقاي حسيني آغاز کردند بررسي ريشه‌هاي جريان عاشورا در نهج البلاغه بود وعده داديم اين هفته با ادامه‌‌ي مباحث خدمت دوستان باشيم.

حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم من اجازه مي‌خواهم اين شعر بسيار زيبايي که شما خوانديد به ياد شعر زيبايي از مرحوم دکتر رياضي يزدي افتادم خطاب به سيدالشهدا سلام الله عليه عرض مي‌کند بوي بهشت مي‌وزد از کربلاي تو اين بيت آخري که شما خوانديد بسيار شعر زيبايي بود

بوي بهشت مي‌وزد از کربلاي تو * * * ‌اي صد هزار جان گرامي فداي تو

رفتي به پاس حرمت کعبه به کربلا * * * شد کعبه‌‌ي حقيقي دل کربلاي تو

اجر هزار عمره و حج در طواف تو‌ * * * اي مروه و صفا به فداي وفاي تو

با گفتن رضا بقضائک به قتل گاه * * * شد متحد رضاي خدا با رضاي تو

ما را هم ‌اي حسين گدايي حساب کن * * * آخر کجا رود به جز اين در گداي تو

بر خيز و باز بر سر ني آيه‌اي بخوان * * * اي جان فداي آن سر از تن جداي تو

نيازي نيست ما تاکيد کنيم، به نظرم اين روزها و شب‌ها مردم همه‌‌ي شبانه روزشان را وقف دستگاه سيدالشهدا سلام الله عليه کردند خدا رحمت کند مرحوم آيت الله العظمي بهجت که از ايشان نقل مي‌شد در بعضي از خاطرات ديدم که استادشان مرحوم آيت عظمي غروي اصفهاني روضه‌اي داشتند، هفتگي خيلي از علما الآن هم رسم­شان است شب جمعه روز جمعه روز پنج شنبه روضه‌اي دارند فرمودند خيلي از شاگردان مي‌آمدند روضه‌‌ي اين استاد بزرگوار کساني مثل مرحوم آيت الله عظماي ميلاني و مظفر، مرحوم آيت الله عظمي بهجت و به اين استاد يعني مرحوم آيت الله عظمي غروي اصفهاني اصرار مي‌کردند که اجازه بدهيد خدمات اين روضه با ما باشد ايشان مي‌فرمودند که هر خدمتي مي‌خواهيد انجام بدهيد ولي دو خدمت روضه مال خودم است دم در مي‌نشستند کفش واردين را جفت مي‌کردند و همان کنار در هم يک سماوري گذاشته بودند و‌‌ چايي مي‌دادند و پذيرايي مي‌کردند افتخار کنند کساني که اين شب‌ها و اين روزها يک جور خدمتي مي‌توانند در‌‌ مجالس سيدالشهدا سلام الله عليه داشته باشند يک وقت اين خاطره را گفتيم شهيد بابايي رضوان الله عليه که دو سه هفته پيش هم خاطراتي از دوران تحصيل­شان در آمريکا و مقيد بودنشان به نماز اول وقت گفتيم ايشان در دوران جبهه در ميدان‌هاي نبرد بودند يک زماني فرصتي پيش آمده بود کاري در ميدان نبرد نداشتند از امام رضوان الله عليه اجازه گرفته بودند که در مجالس عزاي حضرت سيدالشهدا شرکت بکنند امام فرموده بودند به شرط اين که نيابت من را هم فراموش نکنيد، خدا رحمت کند علامه اميني رضوان الله عليه يک جمله‌‌ي تاريخي دارد مي‌گويد امام حسين آن چه داشت در راه خدا داد و خدا آن چه دارد به امام حسين مي‌دهد و خداوند همه چيز دارد، همه‌‌ي عزت‌ها و عظمت‌ها را به حضرت سيدالشهدا داده ما هر چه بگوييم حق آن مصيبت سنگين قطعا ادا نمي‌شود ما تمام شبانه روز اين که در زيارت است لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً به جاي اشک خون گريه مي‌کنم صَباحَاً وَ مَساءً من مي‌خواهم زود تر برگردم به بحث ام ولي اين جمله را بگويم فراوان هم عرض کردم امروز سوم محرم است عزيزان اين شب‌ها خيلي اشک ريختند ولي مي‌خواهم بگويم کاري نکرديم براي سيدالشهدا عليه السلام، در زيارت ناحيه‌‌ي مقدسه سلام‌هايي که به امام حسين مي‌دهيم معروف است اين سلام‌ها أَلسَّلامُ عَلَىA الشَّيْبِA الْخَضيبِ،A أَلسَّلامُ عَلَىA الْخَدِّA التَّريبِ،A أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِA السَّليبِ، ‌‌اين‌ها را شايد عزيزان زياد شنيده باشند با ترجمه‌اش هم آشنا هستند سلام بر آن بدن برهنه، سلام بر آن محاسن غرق خون سلام بر آن صورتي که روي خاک کوفته شد من باورم اين است اگر ما تا قيام قيامت گريه کنيم بر اين يک جمله‌‌ي زيارت ناحيه أَلسَّلامُ عَلىA مَنْA دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى يعني سلام بر آن آقايي که بدن‌اش روي زمين ماند و روستانشينان اطراف بدن‌اش را جمع کردند شايد پيش آمده باشد يک وقت يک کسي در محلي از دنيا مي‌رود در آپارتماني بوده کسي خبر دار نشده تنها بوده دو سه روز جنازه‌اش روي زمين مي‌ماند يک کسي خبر دار مي‌شود مي‌گويد اين غريب است کسي را ندارد پدر مادر، بياييم ما بدنش را جمع کنيم احترام کنيم در اين زيارت ما به سيدالشهدا سلام الله عليه عرض مي‌کنيم سلام بر آن آقايي که بدن‌اش روي زمين ماند يعني روستانشين‌هاي اطراف آمدند بدنش را جمع کردند اگر بني اسد نمي‌آمدند اگر امام سجاد عليه السلام نمي‌آمد و نمي‌فرمود يک قطعه بوريا بياوريد معلوم نبود اين بدن تا کي روي زمين مي‌ماند اگر ما تا قيام قيامت براي همين يک جمله زجه بزنيم عزيزان تصور نکنند ما حق امام حسين را ادا کرده­ايم أَلسَّلامُ عَلىA مَنْA دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى تا قيامت گريه کنيم کم است خدا رحمت کند مرحوم آيت الله عظمي آسد ابوالحسن اصفهاني ايشان در نجف بين نماز مغرب و عشا امام جماعت بودند در حصن اميرمومنان سلام الله عليه بين نماز مغرب و عشا فرزندي داشتند به نام مرحوم آسد حسن اين فرزند را سر بريدند در نماز پدر سر بريدند خيلي مصيبت سنگيني بود نگذاشتند ايشان خبر دار شود نماز عشا را خواندند رفتند خانه در حالات ايشان من مي‌ديدم نگذاشتند اين پيرمرد خبردار شود وقتي رفتند خانه به ايشان خبر دادند که بين نماز فرزند شما را کشتند از خادم آقا سوال کرده بودند که اين مرد بزرگ اين پيرمرد سيد بزرگوار چه حالي داشت آن شبي که داغ فرزند‌ش را ديد؟ خادم گفته بود من همين قدر به شما مي‌گويم شب نيمه‌‌ي شب در حيات خانه قدم مي‌زد و براي امام حسين روضه مي‌خواند و اين شعر را مي‌خواند

گفت داغي که حسين از غم اکبر به جگر داشت * * * زان داغ به جز خالق اکبر چه خبر داشت

يعني اين پيرمرد تازه امشب داغ فرزند بر قلب‌اش نشسته روضه‌‌ي امام حسين را مي‌خواند آن هم با اين شعر، گاهي مصيبت‌ها چون زياد ما شنيده­ايم شايد عمق آن مصيبت را يک وقت خداي نکرده ما درک نمي‌کنيم خدا رحمت کند ميرزاي شيرازي رضوان الله عليه مرد بزرگ، ايشان رسم شان اين بود درس که مي‌خواستند بگويند يکي از شاگردان روضه‌اي مي‌خوانده اول درس يکي از روضه خوان‌هاي درس ميرزاي شيرازي مرحوم آيت الله العظمي حائري بوده موسس حوزه‌‌ي علميه‌‌ي قم يک روزي نوبت ايشان مي‌شود ايشان اين جمله را مي‌خواند:

مصيبت ورود بي بي زينب سلام الله عليها به مجلس ابن زياد. زينب را بر ابن زياد وارد کردند، لباس‌هاي کهنه‌اي بر تن بي بي زينب بود مي‌گويند ميرزاي شيرازي آن قدر گريه کرده بود که آن روز نتوانسته بود درس بگويد فرمود باشد همين يک جمله کافي است ما حق اين جمله را ادا بکنيم بعد برويم سراغ بقيه‌‌ي روضه، منظورم اين بود که عزيزان يادشان باشد ما نتوانستيم نه ما هيچ کسي نمي‌تواند حق سيدالشهدا عليه السلام را ادا بکند حداقل با اين مختصر مجالسي که داريم يک کمي از حقوق اهل بيت عليهم السلام را ادا کرده باشم، من سه تقاضا عاجزانه دارم يک تقاضا از عموم مردم دارم، يک تقاضا از سخنران‌ها، مادحين که تريبون‌ها دارند، يک تقاضا هم مسئولين هيئات مذهبي. تقاضايم از عموم مردم مخصوصا جوان‌هاي عزيز اين است ماه محرم ماه آشتي با خدا است در محرم آشتي بيش از شب‌هاي قدر پيش مي‌آيد اين روايت را فراوان شنيده­ايم از امام صادق يا از کلمات بزرگان است که همه‌‌ي اهل بيت کشتي نجات اند ولي سفينه‌‌ي امام حسين از همه سرعت‌اش بيشتر است سيدالشهدا خيلي زود اين کشتي نجات خيلي زود مي‌برد من اين جمله را مي‌گويم عزيزان ببينند اگر اشتباه کردم نمونه‌اش را در تاريخ اگر سراغ دارند بگويند در کربلا حبيب بن مظاهر آمده علي اکبر آمده­اند ولي حر هم آمده است يک جمله‌اي سيدالشهدا به حر فرمودند که به هيچ يک از شهدا نفرمودند وقتي آمدند بالين سر حر نگاه کردند که بدن غرق به خون سر حر را به دامن گرفتند فرمودند تو شدي مثل پيامبران، پيامبرزادگان آدمي که تا يک ساعت پيش در صف دشمن بود امام حسين فرمود شهادت تو شده مثل پيامبر و پيامبر زادگان. علي اکبر ايستاده بود حضرت فرمودند مگر نمي‌بيني حر به شهادت رسيده روضه بخوان، علي اکبر روضه مي‌خواند امام حسين گريه مي‌کرد علي اکبر براي امام حسين روضه مي‌خواند، محرم معنايش اين است اين طور بياييم در محرم من مخصوصا باز مي‌گويم جوان‌هاي عزيز اگر هر آلودگي داشته باشيد اگر آمديد در خيمه‌‌ي حضرت سيدالشهدا و با راستي آمديد بايد سربلند بيرون بياييد همين حر سرش پايين بود حضرت فرمود ‌اِرفَع رَاسَک‌ سرش را بالا بگير در دستگاه امام حسين کسي که آمد در خيمه‌‌ي امام حسين نبايد سرش پايين باشد خدا رحمت کند مرحوم علامه شوشتري رضوان الله عليه مي‌گويد اگر در ماه رمضان از باب التوبه راهت ندادند راه باز بود ما استفاده نکرديم الآن محرم از باب الحسين برويم اگر شب‌هاي قدر را از دست داديم يا پيمان شکني کرديم از باب التوبه الآن از باب الحسين وارد شويم من واقعا تقاضا مي‌کنم مخصوصا از جوان‌ها از سر دلسوزي عرض مي‌کنم اگر مي‌خواهيم خوب استفاده کنيم از شب‌هاي محرم روزها مراقبت هايمان را بيشتر کنيم کسي مي‌تواند شب‌هاي آبادي در اين شب‌هاي محرم داشته باشد که روزها حواسش باشد من خواهش مي‌کنم اگر چيزي داريم زمينه‌هاي گناه در خانه‌هاي ما است چه مانعي دارد اگر ماهواره در خانه‌‌ي ما‌‌ است صريح بگويم تعارف نداريم اين ماهواره‌مان را تا شام غريبان امام حسين خاموش کنيم بعد از شام غريبان خدا بزرگ است شايد دل‌ها متحول شد طوري مي‌شود؟ از سوم محرم تا شام غريبان بگوييم به خاطر سيدالشهدا خاموش مي‌کنيم، مگر نمي‌خواهيم شب در عزاي امام حسين بعضي‌ها مي‌گويند چرا حال و اشک چشم نداريم روح و نگاه‌ها و شنيدني‌ها را مواظب باشيم هر چيزي نشنويم هر چيزي نبينيم من از جوان‌هاي عزيز خواهش مي‌کنم در اين موبايل‌ها اگر چيزهاي بدي است شماره‌ها و بلوتوث‌هاي بدي است دست برداريم پاک کنيم، صاف باشيم در يک روايتي باز مرحوم علامه شوشتري دارد شايد اين کمتر گفته مي‌شود شايد من خيلي گشتم غير از مرحوم علامه شوشتري جاي ديگري نديدم، اما کلام ايشان معلوم است سنديت دارد ايشان مي‌گويد سيدالشهدا عليه السلام صبح عاشورا که خواستند نماز بخوانند يک موذني داشتند که هميشه برايشان اذان مي‌گفت حجاج بن مسروق در کربلا شهيد هم شد صبح عاشورا بلند شد اذان بگويد فرمودند نه شما بنشينيد چه کسي بگويد؟ فرمودند امروز علي اکبر اذان بگويد نماز صبح عاشورا با اذان علي اکبر بود، موذن ظهر را حتي به علي اکبر هم ندادند عين روايت اين است که خود حضرت اذان گفت موذن ظهر عاشورا خود سيدالشهدا عليه السلام هستند، واقعا من اين جمله را هر وقت گفتم شايد نمي‌دانم خيلي عجيب است اين‌هايي که کربلا اهل بيت را کشتند کوفياني که اهل بيت را به شهادت رساندند وقتي برگشتند مي‌نشستند براي هم تعريف مي‌کردند که ما چه کسي را کشتيم مثلا حرمله مي‌گفت من تير به حلق علي اصغر زدم، يک کسي مي‌گفت علي اکبر را شهيد کردم يک کسي گفت من مشخصات آن کسي را که کشتم مي‌گويم شما ببينيد چه کسي بوده گفت من آقاي بلند قامت اوصاف قمر بني هاشم را مي‌گفت چهره‌‌ي نوراني من آقايي را کشتم که در پيشاني‌اش جاي سجده بود. پيرمرد نود ساله‌اي مثل حبيب جاي پيشاني داشته باشد تعجب نيست جوانمرد سي و چهار ساله‌اي مثل قمر بني هاشم جاي سجده روي پيشاني‌اش باشد قاتل اين طور معرفي کرده، تقاضاي من به مردم و جوانان است راست بگوييم به امام حسين. امام حسين هر چه داشت در راه خدا داد و راست گفت ما هم راست بگوييم در نهج البلاغه خوانديم اميرمومنان فرمود خدا صداقت را در ما ديد و ما را پيروز کرد جمله‌اي هم که به عزيزان سخنران‌ها و مادحين دارم تو را به خدا مخصوصا از مادحين با کمال ادب و تقاضا عرض مي‌کنيم ما افتخارمان روضه خواني سيدالشهدا است، خاک پاي روضه خوان‌هاي سيدالشهداييم اما همه‌‌ي مجلس روضه نيست، پيام امام حسين را هم در قالب شعر يک مداح بايد در قالب شعر پيام کربلا را برساند به مخاطب خودش، اگر شما چهل دقيقه زمان داريد حداقل نصف اين زمان را براي رساندن پيام سيدالشهدا در قالب شعر استفاده کنيد مي‌بينيد در اين جلسات دل مي‌شکند اشک جاري مي‌شود آماده‌‌ي پذيرش حق است، يک موعظه يک نيشتر طبيب حاذق بزند کار خودش را مي‌کند از سخنران‌ها همين طور يک وقتي در برنامه گفتم که مقتل خواني رسم است عرب‌ها مقتل مي‌خوانند خدا رحمت کند آيت الله حکيم چه مقتل زيبايي خوانده­اند مقتل خواني خيلي خوب است بياييم در کنار مقتل خواني خطبه خواني رسم کنيم خطبه‌هاي امام حسين سلام الله عليه را بخوانيم مثل همان خطبه‌‌ي منا و تقاضاي آخرم از مسئولين هيئات مذهبي است زمينه را به گونه‌اي کنيم که بعضي از چهره‌هايي که فکر مي‌کنيم با امام حسين ارتباط ندارند آن‌ها را جذب کنيم هنر اين است من از خود آقايان و خانم‌ها مي‌خواهم جا بدهيد در مسجد‌ها در مجلس‌ها به آن‌هايي که فکر مي‌کنيد همين يک شبي آمده اند همين يک شبي را نگاه داريد شما که 356 روز در مسجد هستيد يک شب هم به آن‌هايي که همين يک شب آمده اند جا بدهيم.

شريعتي: موافقيد مشرف شويم به محضر قرآن که بخش دوم بررسي جريانات نهضت عاشورا است يک بخش مجزايي باشد خيلي ممنون حال و هواي‌مان را عوض کرديد خدا خيرتان بدهد در بخش بعدي هم همراه ما باشيد. صفحه‌‌ي 248 آيات 104 تا 111 سوره‌‌ي مبارکه‌‌ي يوسف تلاوت مي‌شود و چقدر خوب است ثواب اين تلاوت را هديه بکنيم به روح بلند و آسماني و ملکوتي حضرت سيدالشهدا عليه السلام و از برکات‌اش بهره مند شويم باز مي‌گرديم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ?104? وَكَأَيِّن مِّنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ?105? وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ?106? أَفَأَمِنُوا أَن تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِّنْ عَذَابِ اللَّـهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ?107? قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ?108? وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ?109? حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَاءُ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ ?110? لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ?111?

ترجمه:

و در حالي که هيچ پاداشي [در برابر ابلاغ قرآن] از آنان نمي خواهي، اين [قرآن] جز پندي براي جهانيان نيست. (???) و [براي هدايت مردم] در آسمان ها و زمين چه بسيار نشانه هاست که [در غفلت و بي خبري] بر آنها مي گذرند در حالي که از آنها روي مي گردانند. (???) و بيشترشان به خدا ايمان نمي آورند مگر آنکه [براي او] شريک قرار مي دهند. (???) آيا ايمنند از اينکه فراگيرنده اي از عذاب خدا بيايدشان، يا ناگاه قيامت در حالي که نمي فهمند بر آنان فرا رسد؟ (???) بگو: اين طريقه و راه من است که من و هر کس پيرو من است بر پايه بصيرت و بينايي به سوي خدا دعوت مي کنيم، و خدا از هر عيب و نقصي منزّه است و من از مشرکان نيستم. (???) و پيش از تو [بخاطر هدايت مردم] جز مرداني از اهل آبادي ها را که به آنان وحي مي نموديم نفرستاديم. آيا [مخالفان حق] به گردش و سفر در زمين نرفتند تا با تأمل بنگرند که عاقبت کساني که پيش از آنان بودند [و از روي کبر و عناد به مخالفت با حق برخاستند] چگونه بود؟ و مسلماً سراي آخرت براي کساني که پرهيزکاري کردند، بهتر است؛ آيا نمي انديشيد؟ (???) [پيامبران، مردم را به خدا خواندند و مردم هم حق را منکر شدند] تا زماني که پيامبران [از ايمان آوردن اکثر مردم] مأيوس شدند و گمان کردند که به آنان [از سوي مردم در وعده ياري و حمايت] دروغ گفته شده است. [ناگهان] ياري ما به پيامبران رسيد؛ پس کساني را که خواستيم رهايي يافتند و عذاب ما از گروه مجرمان برگردانده نمي شود. (???) به راستي در سرگذشت آنان عبرتي براي خردمندان است. [قرآن] سخني نيست که به دروغ بافته شده باشد، بلکه تصديق کننده کتاب هاي آسماني پيش از خود است و بيان گر هر چيز است و براي مردمي که ايمان دارند، سراسر هدايت و رحمت است. (???)

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شريعتي:

دريا که دست تو ملوانان که مست تو * * * بر کشتي‌اش چه خوب خدا ناخدا گذاشت

السلام عليک يا اباعبدالله زندگي‌تان منور به نور قرآن باشد و مزين به نام حضرت سيدالشهدا اشاره‌‌ي قرآني را حاج آقاي حسيني بفرمايند.

حاج آقا حسيني: آيه‌‌ي 110 که تلاوت شد «حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا» خداوند مي‌فرمايد کار به آن جايي رسيد که رسل پيامبران نااميد مي‌شدند که کي نصرت و ياري الهي مي‌آيد ولي نصرت ما در همان اوج نا اميدي آمد من يک نکته‌اي را عرض کنم خيلي براي من جالب بود مثل اين که مال امروز است اين نکته اين حرف خيلي مهم است خدا پيامبران را ياري کرده يا نه ياري کرد خدا امام حسين را ياري کرد يا نه يک نکته‌اي ديدم در تفسير في ضلال سيد قطب البته ذيل اين آيه آيه‌‌ي 51 غافر شبيه اين آيه است قرآن کريم مي‌فرمايد ما پيامبران مومنين را ياري مي‌کنيم هم در دنيا و هم در روز قيامت، سيد قطب از مفسرين اهل سنت است ولي خيلي نکته‌‌ي قشنگي را اشاره مي‌کند مي‌فرمايد کجا خدا پيامبران را ياري کرد در قيامت که هيچ هنوز نشده در دنيا چطور خدا پيامبران را ياري کرد اين همه انبيا و اوليا را کشتند امام حسين را کشتند کجا ياري کرده؟ خيلي لطيف مي‌گويد اتفاقا در همين داستان کربلا خداوند امام حسين را ياري کرد پيروزي به چيست؟ فقط به پيروزي نظامي و برتري نظامي است؟ در حادثه‌‌ي کربلا اگر ملاک برتري نظامي باشد بايد بگوييم يزيد پيروز شد در حالي که ابن زياد يزيد معاويه همه شکست خوردند آن کسي که پيروز شد قطعا سيدالشهدا است سيد قطب مي‌گويد نگاه کنيد اين پيروزي نيست که امام حسين در قلب همه‌‌ي عالم جا پيدا کرد تا قيام قيامت؟ ممکن است از نظر ظاهري پيامبران بسياري به شهادت رسيدند بسياري از اوليا خدا در جنگ‌ها کشته شدند خيلي از پيامبران را تکه تکه کردند امام حسين را قطعه قطعه کردند اما باز خدا با اين که امام حسين را سر بريدند اما باز خدا مي‌گويد ما پيروز مي‌کنيم، هم در دنيا هم قيامت امروز کل دنيا مي‌گويد حسين چه پيروزي بالاتر از اين اين حرف يک محقق اهل سنت است نداي امام حسين همه‌‌ي عالم را گرفته نه فقط در ايران در همه‌‌ي دنيا کشورهاي اروپايي يک وقتي براي شما عرض کردم روز عاشورا چند هزار نفر الآن چند سالي است در اروپا رسم شده در بسياري از پايتخت‌هاي کشورهاي اروپايي سوئد، دانمارک، آلمان، انگليس، بدون مبالغه هزاران هزار نفر در عصر روز عاشورا در حساس ترين زمان و مکان در اين پايتخت‌ها فرياد مي‌زنند يا حسين مظلوميت امام حسين را مي‌رسانند پس خدا پيروز کرده امروز هم نصرت و ياري است و پيام همين آيه هم اين است بله پيامبران نا اميد شدند ولي نا اميد نباشيد قطعا پيروزي خدا از آن شما خواهد بود.

شريعتي: خيلي ممنون برمي‌گرديم به بحث ما بررسي ريشه‌هاي جريان عاشورا در نهج البلاغه.

حاج آقا حسيني: من جمله‌‌ي ديگري از نامه‌‌ي امام حسين مي‌خوانم ما مي‌خوانيم بقيه را دوستان مراجعه کنند معرفي مي‌کنيم تقاضا مي‌کنم از دو چيز غفلت نکنيد يکي خطبه‌‌ي امام حسين در منا خيلي مهم است خيلي پيام دارد، حتما همه‌‌ي مجالس حداقل دو سه جلسه موضوع سخنراني‌مان خطبه‌‌ي امام حسين در منا باشد در مصادر قديمي آمده در احتجاج مرحوم طبرسي است، در سلوک عاشورايي آسيد مجتبي تهراني ايشان مفصل شرح خطبه‌‌ي منا را دارد يکي هم نامه‌‌ي امام حسين به معاويه است گفتيم اگر بررسي کنيم نهضت عاشورا يک مرتبه در سال 61 شروع نشد حداقل بايد چهل سال برگرديم به قبل که چه شد مردم اين طور در برابر اهل بيت ايستادند چه کسي اين زمينه‌ها را ايجاد کرد اين نامه‌اي است که امام حسين به معاويه مي‌نويسد معاويه تو نبودي؟ تو نبودي؟ تو نبودي حجر را کشتي؟ عمر بن خزاعي را کشتي؟ محمد بن ابي بکر؟ مالک اشتر را کشتي؟ اين همه جناياتي که معاويه انجام داد يک جمله را از پايان اين نامه مي‌خوانم يادت باشد قصاص الهي در کمين ات است و يقين داشته باش حساب و کتاب قيامت است کوچک و بزرگ در نامه‌‌ي حساب کتاب آمده تو به صرف اتهام کسي متهم بود که از هواداران اميرمومنان است مي‌گرفتي مي‌کشتي و لازم نبود ثابت شود اين آقا از ياران اميرمومنان است، شبهه اين باشد که اين از ياران اميرمومنان بود معاويه مي‌کشت، مي‌رسد به اين فراز حساس يادت باشد خدا فرداي قيامت به حساب ات مي‌رسد آمدي بيعت گرفتي براي پسرت يزيد من آن هفته هم گفتم اين کتاب را يک بار معرفي کنم انساب الاشراف براي بلاذري است امکان ندارد کتابخانه‌‌ي معتبري از اهل سنت اين را نداشته باشد، آن کتابخانه، کتابخانه نيست اگر اين را نداشته باشد وفات‌اش 279 است 1100 سال پيش اين دارد نامه‌‌ي امام حسين را مطرح مي‌کند ما اين‌ها را بخوانيم بدون تعصب کربلا يک مرتبه پيش نيامد امام حسين سلام الله عليه مي‌فرمايد يادت باشد چه کردي تو گذشته از اين جنايات، وَاَخَذَکَ لِلنّاس بِبَيعَة اِبنِکَ غُلام حَدَث، يَشرَبُA الشّراب، وَيَلعَبُ بِالکَلاب يک بچه‌‌ي ناداني که کارش شراب خواري و سگ بازي است من عذر مي‌خواهم آن هفته هم گفتم نمي‌شود همه‌‌ي چيزهايي که در تاريخ آمده از کتاب سيوطي خوانديم که چه مي‌کرده يزيد آمدي بيعت گرفتي براي چنين کسي؟ آن هفته نگفتيم يزيد يک ميموني کنار دست‌اش گذاشته بود اسم برايش گذاشته بود کنيه‌اش اباغيث بود اين ننگ تاريخ اسلام است بايد خون گريه کرد بر اين مصيبت که اميرالمومنين خليفه‌‌ي مسلمين است اين آقا؟ معاويه به عنوان اميرالمومنين بيعت گرفته اين آدم جاي پيغمبر نشسته اين آدم تمام فرماندهان لشکري کشوري سفرا مي‌آمدند در مجلس کسي جرئت نکرد روي اين ميز بنشيند، مي‌گفتند مال چه کسي است؟ مي‌گفتند مال ميمون يزيد است افسران ارتش نظامي فرماندهان لشکري و کشوري جرئت نداشتند جاي اباغيث بنشينند اين حکومت ديني است؟ کار به اين جا برسد. عمر بن عبدالعزيز به کسي که گفت اميرالمومنين يزيد بيست تازيانه زد گفت تو به يزيد مي‌گويي اميرالمومنين. يکي از کارهايي که حضرت در همين نامه اشاره کرد و نمي‌شود به اين سادگي گذشت دوستان هم مفصل ببينند حضرت مي‌فرمايند تو چه کردي تو براي اين که زياد به تو خدمت بکند آدمي که پدرش معلوم نبود، اين خطبه‌اي که اين روزها زياد مي‌شنويم فرمودند‌‌ أَلَاA وَإنَّA الدَّعِيَّA ابْنَA الدَّعِيِّ ابن زياد دعي حرام زاده است پدرش زياد هم همين طور حرام زاده‌‌ي پسر حرام زاده آمده به من گفته يا جنگ يا ذلت بيعت دعي به من مي‌گويد؟ ابن زياد کسي که پدرش معلوم نبود آمد براي اين که زياد به تو بيشتر خدمت بکند آمدي گفتي پدرت زياد بن ابوسفيان است.

شريعتي: واقعا با اين شرايط اگر حضرت قيام نمي‌کردند از اسلام هيچ چيز نمي‌ماند.

حاج آقا حسيني: وَ عَلَي الإسلام السَّلامُ اين را امام حسين خودشان فرمودند يک جمله‌اي امام علي در نامه‌‌ي 44 دارند عذر مي‌خواهم از بينندگان ما نمي‌رسيم مراجعه کنند نامه‌‌ي 44 را حضرت به خود زياد نوشتند، فرمودند حواس­ات باشد معاويه مي‌خواهد تو را به پدرش نسبت بدهد و وصل کند در اين نامه به زياد فرمود از معاويه حذر کن فَاحْذَرهُA فَإنَّمَا هُوَ الشَّيطانُ؛ يَأتِي‌ المُؤمِنُمِن‌ بَيْنِ يَدَيْهِ؛ وَA مِن‌ خَلْفِهِ؛ وA عَن‌ يَمِينِهِ؛ وَA عَن‌ شِمَالِهِ اين همان شيطان رانده شده است که از چهار طرف آدم را محاصره مي‌کند حواست باشد که کلاه سرت نگذارد در نقل‌ها است سه مرتبه فرمودند برحذر باش برحذر باش برحذر باش، اين زمينه‌ها بوده که حکومت به يزيد مي‌رسد مردم قيام مي‌کنند در برابر اهل بيت و سيدالشهدا به همين آساني جريان فکري جامعه را عوض کردند يک جمله‌‌ي ديگر از نامه‌‌ي 16 نهج البلاغه مي‌گويم اين جمله تکان دهنده است ما آن هفته مصادر مفصلي را خوانديم از اهل سنت تاريخ، خلفاي جلال الدين سيوطي در همين انساب الاشراف هم است اميرمومنان صريحا مي‌فرمايد حضرت قسم خورده مي فرمايد: به خدا قسم اين‌ها اسلام نياوردند، اين‌ها در فتح مکه اگر ابوسفيان اظهار اسلام کرد حضرت فرمود اسلام نبود به ظاهر براي اين که خونشان محفوظ بماند در جنگي در فتح مکه و کفر و نفاق را پنهان کردند. پنهان کردند پنهان کردند تا يک وقت گفتند نه اظهار مي‌کنيم چرا پنهان بکنيم اين کفر نبود که يزيد شراب مي‌خواند اين شعر معروف است شراب مي‌خورد مي‌گفت کجا هستند بزرگان ما پدران ما آن‌هايي که در جنگ بدر به دست علي کشته شدند بيايند بگويند انتقام ما را خوب گرفتي آن هفته خوانديم در نامه‌‌ي دهم نهج البلاغه که حضرت به معاويه مي‌نويسند من همان علي هستم ابوالحسن هستم در رکاب پيامبر در جنگ بدر جدّت، دايي، برادرت، اين‌ها خانوادگي در برابر پيامبر ايستاده بودند سه برادر بودند يک برادر کشته شد يک برادر اسير شد معاويه تا مکه فرار کرد پايش ورم کرد که اميرمومنان فرمود من بنا نداشتم فراري‌ها را تعقيب بکنم ولي مي‌آمدم دستگير مي‌کردم، در برنامه‌‌ي جنگ‌هاي اسلامي نيست کسي که فرار کرده تعقيب‌اش کني اين‌ها خانوادگي ايستادند حضرت فرمود آن روز اسلام نياوردند در نامه‌‌ي دهم است آن روزي هم که در فتح مکه گفتيد ما مسلمان هستيم از ترس و نفاق بود حضرت در نامه‌‌ي 16 مي‌فرمايد اسلام نياوردند و کفر را پنهان کرده بودند وقتي زمينه ايجاد شد کفرشان را ظاهر کردند. اين را همه نوشتند ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه نوشته، همين ابي سفياني که اميرمومنان مي‌فرمايد خانوادگي پدر و جد و عمو و دايي و برادرها همه ايستاده بودند حالا اين طور مدعي شده اند و کار اميرمومنان به جايي برسد که 53 نامه بين حضرت و معاويه رد و بدل شود يعني من در يک جمله بخواهم بگويم 5 سال حکومت اميرمومنان حضرت تمام درگير بودند يا بايد آماده مي‌شدند به نبرد با معاويه يا قبلش موعظه‌هاي فراواني تا کار به جنگ نکشد 53 نامه حضرت بفرستد و معاويه جواب بدهد دو هفته پيش بينندگان مي گويند شما قسم مي‌خوريد ما مي‌گوييم خدا شاهد است اين‌ها قسم نيست البته ولي اين روز عزيز روز سوم ماه محرم من تقاضا مي‌کنم عزيزان بيشتر عنايت کنند اميرمومنان در اين پنج سال خلافت شان تمام درگيري شان اصلا مجال پيدا کردند از روزي که به خلافت رسيدند تا دو سه روز قبل از شهادت تمام اين پنج سال يا حضرت نامه نوشتند يا جواب نامه نوشتند شاهدم اين سخن است ما نامه‌هايي که حضرت به معاويه نوشته را نخوانده ايم و نمي‌خوانيم و نخواهيم خواند حضرت جواب معاويه را داده نمي‌توانيم بخوانيم که جسارت‌هايي معاويه به اميرمومنان کرده نبايد هم بخوانيم ناراحت مي‌شوند هر چه معاويه گفت ما بايد بگوييم؟ اما در تاريخ بايد ثبت شود شما خانوادگي پدر، عمو، جد جمعا در برابر پيامبر و اميرمومنان در بدر در احد در احزاب تا فتح مکه از ترس ايمان آورديد حالا شديد مدعي خلافت اسلامي و پنج سال خلافت اميرمومنان درگير با اين‌ها شد، جسارت‌ها و اهانت‌ها را نمي‌شود گفت چه حرف‌هايي به اميرمومنان سلام الله عليه مي‌زند حضرت بايد هم کلام با معاويه شود؟ يک وقت در کوچه بازار مي‌شويد دو نفر با هم درگير شدند مي‌گوييم اين آدم شأن شما نيستيد.

شريعتي: حضرت مي‌فرمايند کار من به کجا رسيده که بايد نام من در کنار نام معاويه آورده شود.

حاج آقا حسيني: بله در شرح ابن ابي الحديد است روزگار من را به جايي رسانده که من را در رديف معاويه و عمروعاص مي‌گذارند خود حضرت مي‌فرمايند مني که زمان پيغمبر مثل پاره‌‌ي تن پيغمبر بودم نگاهي که به ستارگان آسمان مي‌شد به من مي‌شد امروز کارم به اين جا رسيده ما اگر ريشه و تاريخ کربلا را بررسي مي‌کنيم بايد در اين زمان‌ها بررسي کنيم که معاويه چه بلايي سر امام حسين آورده و آن وقت معاويه که اين بلا را آورده معاويه گاهي ظواهري را رعايت مي‌کرد يزيد همان را هم رعايت نمي‌کرد صريحا اين کتاب انساب الاشراف است اولين کسي است که شراب خواري را علني کرد گفت اين‌ها خيلي مهم نيست.

شريعتي: پس اجمالا دوستاني که مراجعه مي‌کنند نامه‌‌ي دهم و نامه‌‌ي 16 و نامه‌‌ي 44 ام.

حاج آقا حسيني: مجموعا 15 نامه‌‌ي امام علي به معاويه که 53 تا هم در مکاتيب است.

شريعتي: خيلي ممنون از خطبه‌‌ي مناي حضرت امام حسين غافل نشويد سلوک عاشورايي سال گذشته معرفي کرديم شرح مرحوم حاج آقاي مجتبي تهراني بر خطبه‌‌ي امام حسين بر منا است کتاب خوب و شرح جامعي است حاج آقا دعا بفرمايند آمين بگوييم.

حاج آقا حسيني: ما محتاج دعا و آمين عزيزان هستيم خيلي‌ها به هواي اين که عزيزان پاي اين برنامه آمين مي‌گويند التماس دعا مي‌گويند خدا را قسم مي‌دهيم به حق محمد و آل محمد حوائج همه‌‌ي کساني که چشم انتظار آمين مومنين پاي اين برنامه هستند برآورده بفرمايد، گرفتاري‌ها را برطرف بکند، بيماري‌ها را لباس عافيت بپوشاند، حاج آقاي قرائتي هم مي‌فرمودند دعاي ما چيزي نيست اما آمين مردم مهم است، خدايا به حق سيدالشهدا همه‌‌ي آن‌هايي که چشم انتظار اين دعا هستند گرفتاري هايشان را برطرف بکن، مريض هايشان را لباس عافيت بپوشان، جوان‌ها را هدايت بفرما.

شريعتي: الهي آمين. گفت

مردم هميشه تو را به خدا سوگند مي‌دهند * * * اما براي من تو آن هميشه‌اي که خدا را به تو سوگند مي‌دهم

السلام عليک يا اباعبدالله.