اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

93-07-08-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي بررسي نامه 79 نهج البلاغه

حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

بررسي نامه 79 نهج البلاغه

93-07-08


بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


خدا را حلقه‌ي کعبه است اين يا حلقه‌ي مويت * * * چه دور افتاده‌ام از هجر اسماعيل پهلويت

تمام عاشقان بر گرد گيسوي تو مي‌گردند * * * بخوان امسال ما را هم به بيت الله گيسويت

شبي از خط نسخ روي ماهت پرده را بردار * * * شکسته قلب‌ها را خط نستعليق ابرويت

نه تنها چشم هايت سوره‌ي الشمس مي‌خوانند * * * به الميزان قسم تفسير يوسف مي‌کند رويت

تعال الله خود لبيک اللهم لبيکي * * * چه لبيکي که در هفت آسمان پيچيده هوهويت


شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي هم وطنان خوب‌مان خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز ما، خيلي خوشحاليم که در اين لحظات باز هم با سمت خدا مهمان خانه‌هاي شما هستيم. حاج آقاي حسيني سلام عليکم و رحمة الله.

حاج آقا حسيني: سلام عليکم و رحمة الله من هم عرض سلام و ارادت خالصانه به همه‌ي بينندگان عزيز و سمت خدايي‌هاي مهربان دارم باز هم مثل هميشه عرض مي‌کنم اين مقدار مختصر را از ما بپذيريد که زودتر وارد بحث شويم ضمنا يادآوري مي‌کنم که فردا شب شب شهادت وجود مقدس امام محمد باقر سلام الله عليه است ان‌شاء‌الله عزيزان در هر کجا که بودند شب شهادت روز شهادت در مجالس و محافل نسبت به تعظيم به اين امام بزرگوار کوتاهي نکنند.

شريعتي: ان‌شاء‌الله. هم ما هم دوستان خوب بيننده‌مان منتظر و مترصديم که ان‌شاء‌الله مهمان سفره‌ي ناب نهج البلاغه باشيم

حاج آقا حسيني: بسم الله الرحمن الرحيم بدون مقدمه سر سفره‌ي اميرمومنان سلام الله عليه بنشينيم در نهج البلاغه در بخش نامه‌ها گفتيم 79 نامه است، قريب هشتاد نامه طولاني‌ترين نامه‌ي اميرمومنان عهدنامه‌ي حضرت است به مالک اشتر بعد از عهد نامه نامه‌ي طولاني در بخش نامه‌ها نامه‌اي است که اميرمومنان به امام مجتبي سلام الله عليه نوشتند خيلي مفصل است و دريايي است از معارف به حمدالله من فراوان ديدم نسبت به همين نامه خيلي‌ها شرح دادند توضيح دادند کتاب‌هاي خوبي نوشته شده ما اگر بخواهيم وارد اين دريا شويم نمي‌توانيم از اين دريا بيرون بياييم يک بخشي از اين درياي مواج را اگر عزيزان در محضر نهج البلاغه هستند نامه‌ي 31‌ام تقريبا اواخر اين نامه است اين نامه به نهج البلاغه‌هايي که دست من است يا بقيه‌ي نهج البلاغه‌ها نزديک به بيست صفحه است دو سه صفحه‌ي آخر حضرت به امام مجتبي عليه السلام مي‌فرمايد من يک مرتبه اين متن را مي‌خوانم ترجمه مي‌کنم بعد پيام‌هاي اين متن را خدمت عزيزان عرض مي‌کنم.

شريعتي: بحث ما ادامه‌ي همان سيره‌ي تربيتي امام علي عليه السلام است.

حاج آقا حسيني: بله وَاعْلَمْ يَقِيناً أَنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ  پسرم يقين داشته باش بدان آن هم با يقين شک نداشته باش که تو به همه‌ي آرزوهايت نخواهي رسيد انسان در زندگي به همه‌ي آرزوهايش نمي‌رسد و آن اجلي که خداوند براي ما معين کرده از آن اجل هم تجاوز نمي‌کنيم  وَ أَنَّكَ فِي سَبِيلِ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ همان طوري که قبل از ما اجل‌شان رسيده رفتند تمام شده ما هم يک اجل معيني داريم حالا که انسان به همه‌ي آرزوهايش نمي‌رسد عمر محدود است فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ در طلب‌هايي که داري وقتي دنبال امور دنيايي مي‌روي حواس‌ات باشد با آرامش وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ ميانه رو باش خيلي تند نرو گاهي آدم تند مي‌رود سرعت غير مجاز مي‌رود آن وقت به خرابي مي‌رسد به جاي اين که اصلاح بکند خراب کرده  فَلَيْسَ كُلُّ طَالِب بِمَرْزُوق اين طور نيست هر کس هر چه بدوند به آن برسد روزي‌اش برسد و از آن طرف هم آن‌هايي هم که ميانه روي و اعتدال را رعايت کردند اين طور نيست که از همه چيز محروم باشند وَأَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّة مواظب باش عزت نفس‌ات را از دست نده کرامت انساني‌ات را به خاطر طلب دنيا از دست نده ولو به خواسته هايت برسي ولي به قيمت از دست دادن کرامت نفس عزت نفس اين کار را نکن  وَلاَ تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ که از نوراني‌ترين کلمات نهج البلاغه و اميرمومنان اين جمله است بنده‌ي ديگري نباش به خاطر دنيا در برابر ديگران در حد بندگي تواضع نکن خدا تو را آزاد آفريده  وَمَا خَيْرُ خَيْر لاَ يُنَالُ إِلاَّ بِشَرٍّ اين چه سودي دارد که آدم به خير بخواهد برسد خيري که آدم مي‌خواهد از راه بد از راه شر از راه گناه به آن برسد در زندگي براي خودت ترسيم کردي يک آرزوهاي طولاني مثلا بيست سال آينده را داري مثلا يک آرامشي برايت داشته باشد اما صد‌ها سختي و عسر و گرفتاري در مسيرت که نمي‌رسي به خاطر اين آروزيت اين کار را نکن بعد هم حضرت تذکر مي‌دهند مواظب باش به خاطر رسيدن به آرزوهايت طمع‌ات را هم زياد نکن طمع نداشته باش در رسيدن به آرزوهايت اين ترجمه‌ي اين بخش از نامه‌ي 31‌ام نامه‌ي اميرمومنان سلام الله عليه به فرزند عزيزشان امام مجتبي سلام الله عليه است من اگر بخواهم خلاصه کنم اين فراز حضرت را کلمات نوراني حضرت را در دو جمله مي‌شود خلاصه کرد مطلب اول اين که انسان يادش باشد هميشه به همه‌ي آرزوها ما نمي‌رسيم آرزوهايمان بايد با واقعيت‌ها هماهنگ باشد انسان اين مطلب اول مطلب دوم اين که حال که آدم به همه‌ي آرزوهايش نمي‌رسد و اين مسلم است هيچ کسي به همه‌ي آرزوهايش نرسيده من مخصوصا در بحث امروز‌ام مخاطب اصلي من جوان‌هاي عزيز هستند حالا شواهد‌اش را عرض مي‌کنم با همه‌ي ارادتي که به جوان‌ها داريم قلبا دوست‌شان داريم تعارف نيست واقعا ارادت داريم به تک تک‌شان ولي يک سري نگراني‌ها مي‌بينيم در زندگي جوان‌هاي عزيز دلم مي‌خواهد بيشتر اگر مي‌بينند که هيچ اگر بحث را مستقيم نمي‌بينند پدر مادرها حتما به آن‌ها منتقل کنند. انسان به همه‌ي آرزوهايش نمي‌رسد يک شعر عربي است مي‌گويد آدم به هر آرزوي نمي‌رسد در درياها ناخداها دوست دارند که مسير باد هميشه در جهت کشتي آن‌ها باشد به سرعت خوب راحت روان بروند اما اين طور نيست فراوان بادها بر خلاف مسير هستند به قول سعدي قضا کشتي آن جا که خواهد برد اگر ناخدا جامه بر تن درد. ناخدا جامه‌اش را هم تکه تکه کند يک وقتي مسير باد آن نيست که شما مي‌خواهيد اين طور نيست که ما فکر کنيم حتما کشتي را هر کجا بخواهد مي‌برد حالا شما جامه بر تن پاره کن اين را باور کنيم اين طور نيست که ما هر چه آرزو کرديم الآن ببينيد گاهي جوان‌ها را مي‌بينيم يک آرزوهايي که با واقعيت‌ها هماهنگ نيست دارند چون با واقعيت‌ها هماهنگ نيست مي‌خواهد به آن آرزو حتما برسد آن وقت مي‌رود سراغ آن بحث دوم ما کارهايي انجام مي‌دهد که اين‌ها به مصلحت نيست خلاصه‌ي کلام اميرمومنان اين است که مواظب باشيد بدانيد آرزوها با واقعيت‌ها هماهنگ باشد آدم هميشه به آرزوها نمي‌رسد حالا که نرسيدي براي آرزوها براي رسيدن به آرزوها از اين سه کار استفاده نکن يک زياده روي در طلب رسيدن به آرزوها خودت را به هر آب و آتشي نزن الآن مي‌بينيد خيلي‌ها واقعا به آب و آتش مي‌زنند خودشان را براي اين که به خاسته‌اي که با واقعيت هماهنگ نيست برسند کرامت انساني‌ات را از دست نده آدم يک عزتي نفسي دارد مومن يک عزت نفس دارد در روايت داريم خداوند همه چيز را به ما واگذار کرده اما عزت نفس در اختيار خود ما نيست حق نداريم خودمان را ذليل بکنيم. خدا تو را آزاد آفريده‌شان خودت را حفظ کن و مطلب سوم اين که به خاطر رسيدن به اين آرزوها از طمع دست بردار باز هم توضيح مي‌دهيم که طمع چه است. من يک مطلبي را اولا بگويم بعد به سراغ توضيح کلام اميرمومنان سلام الله عليه مي‌روم مطلب اول اين که ما بايد کار کنيم کوشش کنيم بحثي نيست يک وقتي يادم است در بحث فقر وعده‌هاي الهي به صابران سه جلسه مفصل گفتيم توصيه‌ي دين کار است کوشش است تلاش است هر چه مي‌توانيم بايد تلاش کنيم نمي‌خواهيم بگوييم کسي کار نکند بلکه اعتدال ميانه روي به آب و آتش نزدن حرص نزدن طمع نداشتن عزت را از دست ندادن را مي‌گوييم و الا کار و کوشش مسلما بايد باشد و نکته‌ي دوم تا بينندگان عزيز پيامک ندادند اين که مسئولين هم وظيفه دارند در بحث اشتغال مخصوصا جوان‌ها آن هم مسلم است همين جا بايد يادآوري کنيم خداي نکرده از اين غفلت نشود پس اين که بايد کار کرد بحثي نيست اشتغال را بايد درست کرد بحثي نيست و مسئله‌ي سوم اين که اگر فقر ما به دست خودمان به خاطر اين که کار و کوشش نکرديم زندگي‌مان فقيرانه است اين مدح نشده مذمت شده فقر اختياري اسمش را گذاشتيم که مذمت شده فقري که در اثر بي برنامگي است سوء تدبير است اين هم مذمت شده من برنامه ريزي غلط داشتم گرفتار فقر شدم يک وقت در حوزه‌ي شخصي يک وقت در حوزه‌ي حکومتي در اثر بي برنامگي کشور گرفتار فقر شده اين‌ها را ما نمي‌گوييم.

شريعتي: ولي وقتي تلاش داريم تدبير هم داريم ولي باز اوضاع نمي‌گردد.

حاج آقا حسيني: بله من مي‌خواهم اين را عرض کنم الآن متاسفانه خيلي از جوان‌هاي عزيز مثلا مي‌بينند يک تاجر ثروتمند سرمايه دار است يا مثلا مي‌بينيد ما معمولا ايراني‌ها به نظرم بيش از همه در اين چيزها حساب دارند به قول آقا مي‌گفت اين کار ماست مثلا مي‌رود پزشک جراح قلب مي‌بيند حساب مي‌کند چقدر درآمد دارد يا پدر من امشب ده ميليون گرفته براي عمل جراحي مي‌شيند حساب مي‌کند خب اگر روزي چند مريض باشد در ماه چقدر مي‌شود ماهي مي‌شود دويست ميليون عجب من هم يک کاري بکنم بلافاصله برسم به همين ماهي دويست ميليون يا اين تاجر ثروتمندي که آلاف دارد من يک کاري بکنم ولي اين بايد يادش باشد‌اي کاش اين جوان‌هاي عزيز مي‌نشستند مي‌خواندند گاهي خود اين تجار مصاحبه مي‌کنند خود پزشکان مصاحبه مي‌کنند بيست سال حداقل يک تلاش علمي شبانه روزي داشته شب نداشته روز نداشته خواب نداشته بيداري نداشته پدرش درآمده اين طور نيست که هر کسي از کجا به اين جا رسيده. من يک مثال نزديک بزنم همين عزيزان ورزشکاري که الآن بازي‌هايشان را ديديد جوان‌ها مي‌آيد نگاه مي‌کند مي‌گويد به ماشاء الله آقاي بهداد سليمي چه وزنه‌اي در چند ثانيه بالا برد ولي نمي‌گويد که اين آقا چقدر تلاش کرده چند سال کار و کوشش کرده اين طور نيست که از راه بيايد اين وزنه را بردارد آقاي سوريان را مي‌بيند مي‌گويد ماشاء الله در کشتي عجب ولي نمي‌گويد اين‌ها در مصاحبه‌هايشان گفته‌اند از کجا به اين جا رسيده‌اند اين تلاش‌ها را در يک تاجر در ثروتمند در پزشک موفق ببينند حرفم اين است کار و کوشش حتما بايد باشد فقر اختياري هم غلط است اين جاي خودش ولي حرف اصلي من از اين جا شروع مي‌شود اگر اميرمومنان سلام الله عليه مي‌فرمايد يادتان باشد به همه‌ي آرزوهايتان نمي‌رسيد هيچ کسي به همه‌ي آرزوهايش نمي‌رسد آرزو‌ها حتما با واقعيت‌ها هماهنگ باشد بنابراين طمع نداشته باشيد آزادگي عزت‌تان را از دست ندهيد در کسب و کار اعتدال و ميانه روي داشته باشيد اين را مي‌خواهيم توضيح دهيم براي رسيدن به کلام اميرمومنان بعد از کار و کوشش و تلاش که توضيح داديم سه باور در زندگي ما خيلي مهم است.

شريعتي: و مهم‌تر از همه که حضرت مي‌خواهند از واقعيت پرده برداند.

حاج آقا حسيني: بله اين واقعيت را ما غافل هستيم. از اين جا حرف اصلي‌ام شروع مي‌شود سه باور را ما در زندگي‌مان باور ديني قرآني است داشته باشيم اگر اين سه باور در زندگي ما آمد خيلي از سختي‌ها براي ما آسان مي‌شود من اين سه باور را توضيح مي‌دهم باور اول باور بکنيم که باز مي‌گويم اگر کار و کوشش و تلاش و همه‌ي کارها را کرديم فقر ما اختياري نبود فقر ما در اثر سوء تدبيرمان نبود اما باور کنيم قرآن کريم سوره‌ي مبارکه‌ي زخرف آيه‌ي 32 مي‌فرمايد «نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ» روزي دست خداست خدا مقدر کرده اين صريح قرآن است شما اگر کار و کوشش و تلاش‌تان را انجام داديد ديگر بقيه‌اش را به خدا واگذار کنيد تقسيم روزي با خداست ما قرآن را قبول داريم مي‌خواهم اين بيان قرآني را يک جوري توضيح بدهم که مردم باور کنند يک بياني دارد علامه طباطبائي زير همين آيه در تفسير الميزان خيلي بيان جالبي است مي‌فرمايد قرآن مي‌گويد ما تقسيم کرديم شما قبول نداريد که خدا تقسيم کرده؟ بسم الله اگر تقسيم دست انسان‌ها بود اگر روزي دست انسان‌ها بود همه‌ي انسان‌ها دوست داشتند در بالاترين درجه‌ي ثروت باشند بايد به تعبير علامه‌ي طباطبائي دو نفر ما بايد نداشته باشيم در جامعه که وضع مالي‌شان از آن يکي پايين‌تر باشد همه بايد در بالاترين درجه باشند همه اين آرزو را دارند اگر تقسيم روزي نيست خيلي‌ها کار کردند کوشش کردند نرسيدند اين که يکي رسيده يکي نرسيده معلوم مي‌شود تقسيم روزي دست خداست اين يک اعتقاد است اين يک باور است الآن مي‌گويند نه دست کار است اراده‌ي ماست کوشش ما است درست است به تعبير علامه طباطبايي رضوان الله عليه اراده کار و کوشش اسباب کوچکي‌اند.

شريعتي: يا حتي بنيه‌ي اقتصادي و پشتوانه‌ي مالي.

حاج آقا حسيني: اين‌ها همه است اما در برابرش يک اسباب الهي است تکويني است که اصلا نمي‌شود به قول شاعر يک شعر قشنگي دارد مي‌گويد به نادان آنچنان روزي رساند که صد دانا در آن حيران بمانند بعضي‌ها را نگاه مي‌کنيم نه تحصيلاتي نه کاري من يک مثال خيلي ساده که همه بپذيرند بگويم خود قرآن کريم هم مي‌فرمايد اميرمومنان در نهج البلاغه دارد در ادامه‌ي همين نامه روزي دو نوع است يک روزي که تو دنبال‌اش بروي يک روزي که آن روزي مي‌آيد دنبال تو آقا يک کسي يک زميني داشته مثلا متري صد تا يک تومني متري هزار تومن متري ده هزار تومن يک قانون تصويب کردند دولت آمده يک خياباني در وسط يک جاي حساس شهر کشيده دو طرف اين زمين آقا افتاده اين طرف خيابان اين چه کار و کوششي کرده؟ چه تلاشي کرده؟ زمين ده هزار تومني زمين صد هزار توماني شده يک ميليون شده ده ميليون وراء کار و کوشش و تلاش ما يک اسبابي است پس حرف اول ما اين است قرآن مي‌فرمايد «نَحْنُ قَسَمْنَا» (زخرف/32) باور کنيم تقسيم روزي دست خداست.

شريعتي: اين خودش يک آرامشي را القاء مي‌کند.

حاج آقا حسيني: بله يک وقت فکر نکنيد ما حرف‌هاي مخدر مي‌خواهيم بدهيم به کسي تخدير نيست ما تلاش‌مان را کرديم به تعبير علامه‌ي طباطبائي اگر دست ما بود چرا اين قدر انسان‌ها روزي‌هايشان مختلف است همه دارند کار مي‌کنند. اين باور اول. باور دوم که خيلي در اين مسئله مهم است اين است که يادمان باشد اگر از حرام تهيه کرديم دنبال حرام رفتيم حتما از حلال‌مان کم مي‌شود اين را خيلي‌ها باور ندارند من توضيح مي‌دهم يک حديث و يک بياني از علامه طباطبائي از قرآن. يک روايت مشهوري است به تعبير علامه طباطبائي همه نقل کردند حديث مشهوري است پيامبر خدا در حجة الوداع فرمودند که لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَكْمِلَ رِزْقَهَا هيچ کسي از دنيا نمي‌رود تا روزي که خدا برايش معين کرده تا آخر مصرف کند آن روزي که خدا برايش مقدر کرده تا آن لقمه‌ي آخر را آدم نخورد از دنيا نمي‌رود ياد کنم از حضرت آيت الله مهدوي کني يادم است يک وقتي جمله را ايشان مي‌فرمودند که سخنراني‌شان را شبکه‌ي سه پخش مي‌کرد ايشان مي‌فرمود تعبير ايشان است نمي‌دانم بيان نفرمودند اساس‌اش را مي‌فرمايند آن‌هايي که خيلي زود مي‌خورند مي‌خورند روزي‌شان تمام مي‌شود نوبت رفتن‌شان زود‌تر مي‌رسد. تا هر کسي روزي‌اش تکميل نشود مطمئن باشد از اين جا نخواهد رفت پيامبر فرموده بنابراين در کسب روزي. مثلا ما يک عنواني داريم در خيلي از کتاب‌هاي حديث الاجمال في الطرف يعني ميانه روي اعتدال به آب و آتش نزدن همين که گفتيم حرص نزنيم عزت‌مان را از دست ندهيم طمع نداشته باشيم پيامبر فرمود هيچ کسي از دنيا نمي‌رود تا روزي‌اش را کامل استفاده بکند مبادا يک وقت اگر روزي دير به شما رسيد برويد دنبال حرام، خدا روزي‌ها را از حلال تقسيم کرده هر کس از غير حلال برداشت يعني از حرام هر مقدار شما از حرام برداشتيد به همان مقدار از حلال‌ات کم خواهد شد به هر مقداري که انسان روزي مال حرام رفت البته اين را باز من توضيح بدهم مرحوم علامه توضيح خيلي زيبايي دارند در الميزان بحثي دارند الزرق في القرآن ايشان مي‌فرمايند روزي آن چيزي نيست که ما در مي‌آوريم حساب مي‌کنم ثروت من يک ميليون ده ميليون اين را نمي‌گويند روزي روزي آن است که شما مصرف مي‌کنيد خيلي‌ها ميليون‌ها ميليارد‌ها جمع مي‌کنند خودشان هيچ چيزي‌اش را نمي‌توانند استفاده بکنند گاهي به خاطر اين که عمرشان کفاف نمي‌دهد عمر محدود است چقدر مي‌تواند مصرف کند؟ ثروت شما را نمي‌گويند روزي آن چيزي که مصرف کرديد روزي شماست. آن چيزي که مي‌خوريد. پس باور دوم اين است که باور کنيم اگر سراغ مال حرام رفتيم به همان مقدار از حلال‌مان کم مي‌شود مرحوم علامه طباطبائي استدلال قرآني براي اين بيان آورده قرآن مي‌فرمايد  «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا» (هود/6) هر جنبنده‌اي هر انساني غير انسان همه روزي‌شان با ماست مرحوم علامه مي‌فرمايد سوال دارم قبول داريم خدا مي‌گويد «عَلَي اللّهِ رِزْقُهَا» روزي بر من است به گردن من است اگر خدا روزي ما را به گردن گرفته از حلال مي‌خواهد روزي ما را بدهد يا از حرام؟ قطعا از حلال خدا نمي‌آيد از حرام روزي بدهد بعد مواخذه کند پس اگر خدا از حلال به گردن گرفته ما اگر هر مقداري‌اش را از حرام مصرف کرديم خدا بايد از آن حلاله کم بکند اين باور دوم. باور سوم هم خيلي مهم است يک روايت مي‌خوانم از عدة الداعي است ابن فهد حلي خيلي حديث تکان دهنده‌اي است پيامبر فرمود مَنْ لَمْ يُبالِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَ الْمالَ  کسي که برايش مهم نيست از کجا مال به دست بياورد‌ لَمْ يُبالِ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ أَيْنَ أَدْخَلَهُ النّارَ خدا هم برايش مهم نيست از چه راهي او را وارد آتش بکند اين باور دوم من باور سوم را بگويم اين بحث به نتيجه برسد باور سوم اين است که گاهي وسعت روزي به مصلحت ما نيست با آن مقدمه آمديم کار کوشش تلاش کرديم اما مي‌بينيم بيش از اين نمي‌چرخد ديده‌ايد بعضي‌ها مي‌گويند به هر دري زديم نشده اگر ما باور کنيم باور ديني و قرآني من باز آيه‌اش را بخوانم سوره‌ي مبارکه‌ي شوري آيه‌ي 27 «وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَکِن يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشَاء إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ» خدا براي بعضي از بندگان روزي را گسترش بدهد به طغيان مي‌افتند خدا بندگانش را مي‌شناسد با حساب مي‌فرستد در روايت هم داريم مصلحت ما گاهي بيش از اين نيست مرحوم علامه طباطبائي باز نکته‌ي لطيفي اين جا مي‌گويد بحث روزي بحث دقيقي است باور مي‌خواهد باور قرآني مي‌خواهد ايشان مي‌فرمايد سنت الهي اين است که به هر کسي به اندازه‌اي که مصلحت‌اش است روزي بدهد اين يک سنت الهي است بعضي‌ها مي‌گويند اين حرف‌ها چيست؟ مصلحت يعني چه؟ سوال آقاي علامه طباطبائي ما اشکال داريم اين همه آدم‌هايي هستند ثروتمند‌اند اهل هيچ سر به سجده الهي نيستند چطور فقط مصلحت ما نبود؟ چطور مصلحت‌شان بود؟ ايشان جواب دادند فرمودند درست است اين يک سنت الهي است سه سنت الهي ايشان بيان مي‌کنند يک سنت الهي است که هر چه به مصلحت بندگان است خدا مي‌دهد بعضي‌ها بيش از اين مصلحت‌شان نيست ولي يک سنت الهي ديگري هم دارد سنت ابتلا آزمون «أَنَّمَآ أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ» (تغابن/15) گاهي ثروت وسيله‌ي آزمايش است يک سنت الهي ديگر اين است که سنت استدراج خدا به بعضي‌ها مي‌دهد نه اين که دوست‌شان داشته باشد اين داستان حضرت زينب سلام الله عليها را شايد بينندگان فراوان شنيده باشند در مجلس يزيد، يزيد مي‌گفت خدا به ما داده بي بي زينب سلام الله عليها جواب دادند فرمود اين آيه‌ي قرآن را نخواندي «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ » (آل عمران/178) فکر نکن اگر خدا به کسي قدرت داده دارد طغيان مي‌کند ثروت داده دارد طغيان مي‌کند بحث مهمي  است ثروت دارد قدرت دارد ولي طغيان مي‌کند خدايا چطور فقط مصلحت ما نمي‌دانستي؟ اين در آزمون است در ابتلاء است زينب سلام الله عليها فرمود خدا به يزيد خدمتي نکرده قرآن کريم مي‌فرمايد «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ» (ال عمران/178) اين بلاست اين ثروت نيست اين عذاب است من واقعا اگر اين باور را داشته باشم اگر امروز مي‌بينم با کوشش و تلاش زندگي‌ام در يک حدي هر چه کردم بيش از اين جلو نمي‌رود باور کنم بيش از اين مصلحت من نيست نگويم فلاني دارد براي فلاني نعمت نيست. براي فلاني ثروت و قدرت بلا است مصيبت است آيا ثروت و قدرت براي طواغيت نعمت الهي است يا عذاب الهي؟ اين عذاب استدراج است. اين خيلي مهم است در زندگي‌ها برسيم به اين باور‌ها خيلي زندگي‌ها عوض مي‌شود.

شريعتي: اين نکته را عرض کنم و دوستان را ارجاع بدهم به بحث صبر بر مصيبت برنامه‌هايي که قبلا با حاج آقاي حسيني داشتيم فقر هم خودش ابتلا است.

حاج آقا حسيني: بله ابتلائش کمتر از ثروت نيست ولي اگر کسي نداشت باور بکند قرآن مي‌گويد ما تقسيم کرديم قرآن مي‌گويد اگر دنبال حرام رفتيد به حلال قانع نشديد من از حلال‌ات کم مي‌گذارم باور سوم اين که قرآن مي‌گويد براي بعضي‌ها بيش از اين مصلحت نيست اين که اميرمومنان مي‌فرمايد عزت‌ات را از دست نده نرو بنده‌ي کسي باش عزت‌ات را حفظ بکن ده بار شايد امروز گفتيم کار باشد کوشش باشد تلاش باشد اين‌ها همه را مقدم بر يک داستاني مي‌خواهم عرض بکنم اين را نگويم بحث ناقص مي‌شود. مطلب مهمي است نمونه بگوييم من عرض کردم مخاطب‌ام امروز بيشتر جوانان عزيز هستند الآن جوانان را مي‌بينيد اين سه اصل را يادشان رفته اين باور که روزي تقسيم شده است اين باور که اگر دنبال حرام بروي از حلال‌ات کم مي‌شود اين باور که گاهي به مصلحت ما نيست اين سفارش اميرمومنان که براي ثروت از هر راهي به هر دري نزن طمع نداشته باش حرام نرو دنبال خلاف نرو پول‌هاي بادآورده خيلي فکر نکن بادآورده است چطور ديگران دارند ما هم داشته باشيم کار مي‌خواهد کوشش مي‌خواهد يک تاجر را مي‌بيني زندگي‌اش را هم مطالعه کن يک جراح را مي‌بيني زندگي‌اش را مطالعه کند اين‌ها همه مقدمه يک نمونه‌ي خيلي بارزش را مي‌گويم الآن ولو شايد زياد نباشد ولي کم‌اش هم در جامعه‌ي ديني ما زياد است من فراوان ديدم اگر اين مسئله را من شايد بيش از همه احاطه نداشتم به موضوع مطرح نمي‌کردم شايد بيش از ديگر عزيزان کارشناسان. يکي از کارهايي که الآن جوانان ما دارند اين است در ايران زندگي‌اش اداره نشده مشکلات دارد گرفتاري دارد کار و کوشش و تلاش هم کرده آن وظيفه‌ي دولت هم جاي خودش مي‌بيند نيست مي‌گويد خب مي‌رويم يک جاي ديگر کجا برويم؟ رفقا رفتند کجا رفتند؟ مي‌رويم اروپا آلمان انگليس سوئد اين‌ها منتظر ما هستند پول ريخته کسي نيست جمع بکند. من مي‌خواهم بررسي کنم اين را . يک وقت کسي براي تحصيل مي‌خواهد برود براي دانش برود بحثي نيست تحصيل است و دانش و تجارت اين راه‌هاي صحيحي که مي‌روند من بيشتر خطاب‌ام با کساني است که فراوان هستند مي‌گويند ما مي‌خواهيم برويم کاري پيدا کنيم رفاه بيشتري داشته باشيم بسم الله از کجا مي‌خواهيد برويد قانوني؟ نه قانوني که خبري نيست نه ويزايي نه استقبالي کسي آن جا منتظر نيست براي ما شتر قرباني کند مي‌روند مسيرهاي غير قانوني من خبر دارم گاهي ماه‌ها پياده مي‌روند از چه کشوري به چه کشوري مي‌روند. من سفارش را به عزيزان مي‌خواهم بکنم ولو شايد اين گرفتاري براي من بعدا ايجاد بکند اگر کسي جدا در اين زمينه تصميمي دارد مشاور عالي‌اش را من قرار بدهد چون من فراوان با اين افراد آن طرف برخورد کردم مي‌گويد چطور آمدي؟ مي‌گويد مثلا از مسير فلان کشور تا فلان کشور يک ماه دو ماه پياده رفتم خودش رفته زن و فرزند‌اش گاهي همراه بوده رفتند ديده‌ايد گاهي گرفتار زندان مي‌شوند گاهي حوادثي که فراوان مي‌شنويم کشتي است غرق مي‌شود گرفتاري ايجاد مي‌شود من مواردي داشتم اين‌هايي که مي‌گويم دوستان باور بکنند اطلاعات‌ام دقيق است به جوان مي‌گويم چطور آمدي؟ مي‌گويد 48 ساعت يک مسيري بوده که هيچ راهي نداشتم بايد زير يک تانکر مي‌خوابيدم مخفي تا اين مسير را رد شويم يا در اين کانکس‌هايي که مي‌روند حوادث زيادي شنيديم بسم الله اين مسير را با هزار گرفتاري رفتيد باور نکرد که خدا روزي را معين کرده اجمال در طلب باور نداشت رفتيم رسيديم آن جا غير قانوني آمديم به به آمدي خوش آمدي؟ نه يک سال دو سال سه سال من ديدم افرادي که تا ده سال امروز و فردا منتظر اقامت بوده ده سال يعني چه؟ ده تا 365 روز يعني 3650 شب را شما به صبح آوردي به انتظار مي‌گويند انتظار از مرگ بدتر است 3650 شب را به صبح آوردي گفتي فردا گفتي فردا جنگ اعصاب دارد دوري از خويشاوندان دارد اين جواني که هر روز پدرش مادرش ارحام‌اش خويشاوندان‌اش عزيزان‌اش ده سال چشم انتظار بوده تازه بعد از ده سال گاهي مي‌گويند نه آن وقت حالا براي چه آمدي؟ مجبور است انواع اقسام دلايل که وارد نمي‌شوم. دليل پناهندگي‌تان چيست؟ مجبور است دروغ بگويد چه دروغ‌هايي که من نمي‌خواهم وارد شوم حالا بسم الله گرفتم بعد از ده سال گيرم که شما گرفتيد اقامت را حالا اين جا بهشت روي زمين است؟ شما رسيديد به بهشت روي زمين؟ اول مشکل مسکن دارد مشکل ازدواج دارد مشکل اشتغال دارد من گاهي ديدم دوستاني که از خارج از کشور مي‌آيند منزل ما خانه‌ي ما خانه‌ي هزار متري نيست خانه‌ي 150 متري اگر در قم بيايند خانه‌هاي ما را ببينند دويست متري ببينند تعجب مي‌کنند طرف آن جا وضع مالي‌اش خيلي خوب است يعني حداکثر خانه‌اش بشود 50 متر 80 متر مشکل اشتغال مشکل ازدواج مشکل فرزندان خودش.

شريعتي: آن جا کار هم به همين سادگي نيست.

حاج آقا حسيني: واقعيتي است مي‌خواهم عرض بکنم شايد دوستان ديگر کمتر از من ديده باشند الآن اين جا يک نفر دارد تلاش مي‌کند يک خانواده‌ي پنج شش هفت نفره را مي‌خواهد تلاش بکند باور کنيد آن جا زن و مرد تقريبا بدون استثناء دارند کار مي‌کنند دو شغله دو نفر دو شغله يعني چهار شغل مي‌خواهند يک خانه‌ي چهار نفره را اداره بکنند اين جا يک نفر يک خانواده‌ي سيزده نفره را اداره مي‌کند اگر امير مومنان مي‌گويد اجمل في الطلب. روايت داريم از پيامبر خدا کسي که سفرهاي دريايي برود در گذشته سفرهاي دريايي خيلي سخت بود ماه‌ها مي‌رفتند زن بچه مي‌آمد زنده برمي‌گشت حضرت مي‌فرمايد من دوست ندارم اين طور سفرها را اگر اميرمومنان مي‌گويد من دوست ندارم شما سفري برويد که چند ماه از زن و بچه دور باشيد. روايت داريم از سعادت انسان سه چيز است يک همسر خوب دو فرزندان خوب سه شغل‌اش در خانه‌اش باشد شب بيايد پيش زن و فرزند اش. نگاه دين اين است اجمال در طلب يعني اين شما به يک زندگي‌ات يک جوري قانع باش شب پيش زن و فرزند‌ات باشي ماه‌ها از زن و فرزند‌ات دور نباشي سال‌ها دور نباشي سال‌ها در اعصاب و جنگ  و گرفتاري باشي. حرف آخري که بزنم اين است که من باز به جوان‌هاي عزيز مي‌گويم چون يقين دارم صدق ما را ان‌شاء‌الله مي‌دانند باور دارند که ما از سر خلوص نيت عرض مي‌کنيم الآن خيلي از جوان‌ها دنبال شغل‌هاي پر درآمد مي‌گردند با درآمد‌هاي کم اين فايده ندارد فلاني پنج عمل جراحي بکند دويست ميليون دارد اقلا ما شغلي داشته باشيم دويست ميليون نه بيست ميليون مي‌خواهد روز اول برسد به روز آخر آرزوهايي که بايد بيست سال آينده به آن برسد را مي‌خواهد يا شغل‌هايي که فرض مي‌گويد من اگر در اداره‌اي آن هم رياستي پستي کار تجاري به هر شغلي تن نمي‌دهند در حالي که مي‌دانيد باز هم تقاضا مي‌کنم بخوانيد زندگي کساني که امروز شما مي‌بينيد زندگي‌شان خيلي عالي است سختي‌هاي دوران زندگي‌شان را هم غافل نشويم.

شريعتي: بسيار خوب خيلي خوب به بهانه‌ي نامه‌ي 31 نهج البلاغه نامه‌ي امام علي عليه السلام به امام حسن مجتبي نکات خيلي خوبي را از حاج آقاي حسيني شنيديم که فکر مي‌کنم خيلي مي‌تواند جهت بدهد به زندگي ما در تصميم گيري‌هاي ما. خيلي ممنون. صفحه‌ي 220 قرار امروز سمت خدايي هاست آيات 98‌ام تا 106‌ام سوره‌ي مبارکه‌ي يونس در سمت خدا تلاوت مي‌شود.

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ?98? وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَن فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ?99? وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ?100? قُلِ انظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ ?101? فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ ?102? ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ ?103? قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي شَكٍّ مِّن دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّـهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ?104? وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ?105? وَلَا تَدْعُ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِّنَ الظَّالِمِينَ ?106?

ترجمه:

پس چرا هيچ شهري نبوده است که [اهلش] ايمان بياورد تا ايمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم يونس که وقتي ايمان آوردند، عذاب رسوايي را در زندگي دنيا از آنان برطرف کرديم و آنان را تا پايان عمرشان [از الطاف و نعمت هاي خود] برخوردار نموديم. (??) اگر پروردگارت مي خواست يقيناً همه کساني که روي زمين اند [اجباراً] ايمان مي آوردند؛ [اي پيامبر! در حالي که خدا از بندگانش ايمان اجباري نخواسته] پس آيا تو مردم را وادار مي کني تا به اجبار مؤمن شوند؟! (??) هيچ کس را نسزد [و قدرت نباشد] که ايمان بياورد مگر به اذن و توفيق خدا، و خدا پليدي [ضلالت] را [پس از بيان حقايق] بر کساني قرار مي دهد که [در حقايق] نمي انديشند. (???) بگو: با تأمل بنگريد که در آسمان ها و زمين [از شگفتي هاي آفرينش و عجايب خلقت] چه چيزها هست؟ ولي نشانه ها و هشدارها به حال گروهي که ايمان نمي آورند، سودي نمي دهد. (???) پس آيا جز مانند روزهاي [سخت و شکننده] کساني را که پيش از آنان درگذشتند، انتظار مي برند؟ بگو: پس منتظر بمانيد که من [هم] با شما از منتظرانم. (???) آن گاه پيامبران خود و کساني را که ايمان آورده اند [روز نزول عذاب] مي رهانيم، همين گونه بر ما فريضه و لازم است که مؤمنان را نجات دهيم. (???) بگو: اي مردم! اگر شما در [حقّانيّت] دين من ترديد داريد [من در حقّانيّت دينم و بطلان آيين شما هيچ ترديدي ندارم] من آنهايي را که شما به جاي خدا مي پرستيد، نمي پرستم، بلکه خدايي را مي پرستم که جان همه شما را مي ستاند، و من مأمورم که از مؤمنان باشم. (???) و [دستور يافته ام] که [حق گرايانه و بدون انحراف با همه وجود] به سوي [اين] دين درست واستوار روي آور، و از مشرکان مباش. (???) و به جاي خدا چيزي را که سودي به تو نمي رساند و زياني نمي زند، مَپَرست؛ که اگر بپرستي قطعاً از زيانکاران خواهي بود. (???)

اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شريعتي: اين سمت خداست که با احترام تقديم نگاه شما مي‌شود. خيلي فرصت نداريم خدمت شما هستيم.

حاج آقا حسيني: يک جمله‌اي آخر اضافه کنم اگر ما به کلام اميرمومنان سلام الله عليه بخواهيم عمل کنيم اجمل في الطلب در کسب‌مان اعتدال ميانه روي را رعايت کنيم يک راه ديگر را هم بايد مواظب باشيم باورها را گفتيم يک مسئله‌اي که اين بيشتر به خانم‌ها برمي‌گردد ما بايد مخاطب خودمان را خانم‌ها در خانه قرار دهيم تا اين جا عموم مخصوصا جوان‌ها بود اين جا خانم‌ها و اين که در غير ضروريات سراغ قرض نرويم زندگي نمي‌چرخد زندگي آن چيزي که مي‌خواهيم نيست نرويم به هر دري بزنيم اجمال يکي‌اش اين است خوب طلب کردن خوب دنبال کسب رفتن خوب تهيه کردن سراغ قرض نرويم يک داستاني را يک وقتي گفتيم از رسول خدا واقعا داستان عجيبي بود اگر در صحبت امروز ما همين داستان باشد بس است در روايت داريم پيامبر خدا مي‌آمدند در مسجد النبي گاهي يک جنازه‌اي را مي‌آوردند مي‌گفتند يا رسول الله اين آقا يا اين خانم از دنيا رفته شما براي جنازه‌شان نماز بخوانيد چه افتخاري بالاتر از اين الآن مردم افتخار مي‌کنند يک مرجع تقليدي مثلا به جنازه نماز بخواند نمي‌شود امکان‌اش نيست حضرت مي‌آمدند هر وقت وقت داشتند مي‌آمدند نمي‌پرسيدند پيامبر خدا اين آقايي که از دنيا رفته اين خانم درجه‌ي دين داري‌اش چقدر بوده خيلي بالا بوده يا متوسط بوده؟ به قول عوام مي‌گويند مردم مي‌گويند دست‌اش از دنيا کوتاه شده مي‌خواهد نماز بخواند نماز را بايد خواند شب اول قبرش نيست که پيامبر نمي‌پرسيدند دين داري‌اش چطور بوده ولي مي‌پرسيدند بدهکار بوده يا نه اگر مي‌گفتند بدهکار بوده سوال مي‌کردند براي بدهي‌اش پولي گذاشته ارثي است که بدهي‌اش را بدهند اگر مي‌گفتند بوده بدهکار بوده پولي هم هست نماز مي‌خواندند اگر مي‌گفتند بدهکار از دنيا رفته و ارثيه هم ندارد که بدهي‌اش را بدهد پيامبر به جنازه‌ي اين آدم نماز نمي‌خواند نه اين که مسلمان نباشد مي‌فرمودند يکي ديگر نماز بخواند اگر دِين اين قدر سخت است در روايتي است پيامبر خدا فرمودند سخت‌ترين درد درد چشم است سخت‌ترين هم و غصه دِين و قرض است يکي از شرايط اجمال در طلب اين است که به هر راهي نزنيم اگر ضرورت نيست اگر مجبور نيستيم براي تجملات و تشريفات سراغ دِين نرويم.

شريعتي: ما هم همين جا دعا مي‌کنيم ان‌شاء‌الله آن‌هايي که قرض و بدهي دارند بتوانند پرداخت بکنند دعا بکنيد و آمين بگوييم و خدا حافظي کنيم.

حاج آقا حسيني: در آستانه‌ي شهادت امام باقر عليه السلام باز هم تاکيد مي‌کنم فردا شب مردم در مراسم شرکت بکنند در آستانه‌ي روز عرفه و عيد قربان خداوند ان‌شاء‌الله به همه‌ي ما توفيق استفاده‌ي بيشتر از اين روزهاي پاياني دهه‌ي مبارک ذي الحجه عنايت بفرمايد.

شريعتي: خيلي ممنون. فردا ان‌شاء‌الله با حضور حاج آقاي ماندگاري خدمت شما خواهيم رسيد. حسن ختام برنامه‌ي امروز ما مناجات حضرت امير خواهد بود در مسجد کوفه. والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.