اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

92-08-05-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي- ولايت حضرت علي

سمت خدا

92-08-05

-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

-ولايت حضرت علي

هنوز مثل زمين در طواف خورشيدم ولي زمين نشدم گِرد خود نچرخيدم، حکايت من و باران که مي گريست يکي است از آسمان به زمين کرده اند تبعيدم، مرور مي کنم اين سال هاي هجري را پُر از تلاقي ماه محرم و عيدم، بگو به باغ که من آفتابگردانم جز آفتاب به ساز کسي نرقصيدم، گل محمدي من سلامم و صلوات ولي سراپا تيغم اگر بچينيدم، ستارگان سَحر پيش مرگ خورشيدند ستاره ي سحرم پيش مرگ خورشيدم.

سوال – در مورد ولايت حضرت علي (ع)توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – پيامکي نوشته بودند: شما که کتاب معرفي مي کنيد مقداري از آنرا به بينندگان هديه بدهيد. در مورد داستان غدير و آيه 55 سوره مائده که در مورد حضرت علي(ع) است، يکي از مهمترين تفسير جامع اهل سنت تفسير کبير فخر رازي است. از ابن عباس نقل مي کند که اين آيه ( آيه 55 سوره مائده)در مورد اميرالمومنين است. حديث ديگري از اباذر نقل مي کند که مي گويد: ما با پيامبر نمازظهر را مي خوانديم. نيازمندي از مردم تقاضاي کمک کرد ولي کسي به او کمک نکرد. فقير گفت: خدايا تو شاهد باش من از مردم تقاضاي کمک کردم ولي کسي به من کمک نکرد. حضرت امير در حال رکوع بودند و اشاره به انگشترشان کردند و آن فقير، انگشتر را از اميرالمومنان گرفت. پيامبر بعد از ديدن اين صحنه ،با خدا راز و نيازي داشتند و فرمودند : خدايا برادرم موسي از تو تقاضا کرد که هارون برادرم را جانشين من قرار بده. خدايا تو براي موسي برادرش را جانشين قرار دادي ،من محمد نبي تو هستم ، جانشيني از خانواده ام يعني علي را جانشين من قرار بده . هنوز کلمات پيامبرتمام نشده بود که اين آيه نازل شد. انما وليکم الله رسول ...پس تمام منابع اهل سنت در مورد اين آيه تفسير گفته اند. در کتاب آيت الله مکارم شيرازي به سي منبع اهل سنت اشاره کرده اند.

مهمترين کتاب تفسير حديثي در منابع اهل سنت ،تفسير کبير دُرالمنصور است که نوشته ملا جلال الدين ثبوتي است. اين کتاب براي پانصد سال پيش است. (آيه 3 سوره مائده اليوم اکملت لکم دينکم )ابوسعيد خدري مي گويد: وقتي پيامبر اميرالمومنين را معرفي کرد، جبرئيل اين آيه را آورد. داريم: يهوديان نزد خليفه ي دوم آمدند و گفتند: شما آيه اي را در قرآن تان مي خوانيد اگر ما چنين آيه اي در دين مان داشتيم ما آن روز را عيد مي گرفتيم. در اين آيه خداوند چهار ويژگي را بيان مي کند: دين شما کامل شد، کفار نااميد شدند،نعمت بر شما تمام شد و دين اسلام مرضي خدا قرار گرفت. اين روز خيلي مهم است.

بعضي ها مي گويند که اين روز ،روزبعثت پيامبر است. درحاليکه اين طور نيست زيرا در آن روز کفارنااميد نبودند. بعضي مي گويند که اين آيه در مورد فتح مکه است ولي اين آيه سال هاي بعد از اين حادثه نازل شده است. بعضي ها مي گويند که اين آيه در مورد ادامه گوشت هاي حلال و حرام است. بعضي ها گفته اند که منظور روز عرفه است.

در منابع اهل سنت داريم :پيامبر 81 روز بعد ازاينکه اين آيه نازل شد فوت کردند. اهل سنت وفات پيامبر را 12 ربيع مي دانند. شاعري از پيامبر اجازه گرفت که داستان غدير را در قالب شعر بگويد و پيامبر اجازه داد. او مي گويد: پيامبر به اميرالمومنان گفت: بلند شو اي علي تو جانشين و هدايت کننده ي مردم بعد از من هستي.

در درالمنصور در مورد آيه 67 سوره مائده (بلغ ما انزل...) از ابن مسعود داريم که وقتي ما مي خواستيم در زمان پيامبر اين آيه را بخوانيم آنرا با شأن نزول مي خوانديم. ابن مسعود مي گويد: پيامبر بگو آنچه ما به تو گفتيم علي اميرالمومنين است ،نگران نباش ما محافظ تو هستيم.

بعضي مي گويند: اگر داستان غدير اين قدر مستدلل است چرا حضرت علي(ع) در شوراي سقيفه به داستان غدير استدلال نکردند؟

اين سوال در کتاب مراجعات علامه شرف الدين هم هست. اين کتاب خوبي براي مطالعات جوانان در مورد امامت است. در اين کتاب بيش از صد نامه بين شيخ سليم رئيس دانشگاه مصر و علامه شرف الدين وجود دارد. آيت الله بهجت مي فرمودند: کسي که اين کتاب را بخواند حجت بر او تمام مي شود. و نمي تواند عذر و بهانه اي داشته باشد. در اين کتاب در نامه ي 101 رئيس دانشگاه مصر اين سوال را پرسيده است. ايشان مي نويسد که همه چيز بر من روشن شد ولي چرا حضرت علي (ع) در سقيفه به داستان غدير استدلال نکردند؟ علامه اميني در کتاب الغدير جلد اول جواب اين سوال را دادند که مگر اميرالمومنين در سقيفه حضور داشت ؟زيرا جنازه ي پيامبر هنوز غسل داده نشده بود. در ضمن پيامبر جانشين خودش را معين کرده بود و نيازي به شوراي سقيفه نبود. امام علي (ع) در شوراي شش نفره ،در جنگ جمل و در صفين به داستان غدير اشاره فرمودند. تمام ائمه به داستان غدير استدلال مي کردند.

گاهي اوقات در نهج البلاغه حضرت امير مي فرمايند که مردم را به خلافت انتخاب کردند. حضرت نامه ي ششم نهج البلاغه را به معاويه نوشته است که اگر تو غدير و ثقلين را هم قبول نداري، به انتخاب مردم احترام بگذار. پس حضرت درجاي خاصي از خلافت صحبت مي کند.

بعضي مي گويند که نصب حضرت امير، سلب آزادي مردم است. پس نصب انبياء هم سلب آزادي مردم است ؟ خدا به ابراهيم خطاب مي کند که من تو را امام مردم قرار داديم. آيا حکومت پيامبر، سلب آزادي مردم بود؟ نگاه به امامت مختلف است. ما فقط حاکميت را شأن امام نمي دانيم. شأن بالاتر امام، مرجعيت علمي مردم است. پيامبر حاکم بود ولي بالاتر از حکومت، مرجعيت علمي است. چه کسي بايد به سوالات مردم پاسخ بدهد؟ پيامبر مي فرمود که من راه هاي آسمان را بهتر از شما مي دانم. اگر سوالي داريد از من بپرسيد.

گاهي مي گويند که اگر حق حضرت امير را گرفته بودند حضرت که فاتح خيبر بود با آن شجاعت از حقش دفاع مي کرد. حضرت در خطبه ي سوم نهج البلاغه و خطبه ي شقشقيه به اين سوال پاسخ داده اند که اسلام را در خطر مي ديدند که از حق شان دفاع نکردند.

سوال – صفحه 493 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – در اين صفحه داريم که وقتي فرعون در برابر پيام هاي موسي خلع صلاح شد ،گفت: آيا مصر برايA  من نيست ؟آيا رود نيل با سرشاخه ها و نهرهاي فراوان را نمي بينيد؟ يعني فرعون ثروت و قدرت خودش را به مردم ارائه مي کرد و مي گفت : اين پيامبر چرا دستبند طلا ندارد؟ وقتي مردم تسليم ستمگران مي شوند که از نظر فکري تسليم آنها شده باشند.

در طول تاريخ هرگاه استعمارگران خواستند مردم را تحت سلطه خودشان دربياورند مقدمه اي فراهم کرده اند يعني تا ملتي را خفيف نشمرده اند، نتوانسته اند آنها را تحت سلطه قرار بدهند. الان هم استعمارگران هر کجا که مي خواهند وارد بشوند اول فرهنگ خودشان را وارد مي کنند و بعد سلطه و قدرت خودشان را وارد مي کنند. الان فرهنگ غرب دارد در کشور نفوذ مي کند. ما مخالف صنعت و اقتصاد و پيشرفت نيستيم ولي آنها از طريق ماهواره مي خواهند فرهنگ غرب را وارد کشور کنند تا بتوانند بر ما سلطه پيدا کنند.

فرعون به مردم مي گويد که قدرت در دست من است و موسي يک فرد گدايي است ،پس من که قدرت دارم بر حق هستم.

کتاب امامت و رهبري شهيد مطهري ،کتاب خوبي براي مطالعه در مورد امامت است.

سوال – در مورد اسامي قيامت( سوره آل عمران آيه 180 )توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – در آيه 180 سوره آل عمران خدا مي فرمايد: انسانهايي که بخل مي ورزند از آنچه که خدا از فضلش به آنها داده است، اين براي آنها خير نيست بلکه شر است. درقيامت اين ثروت ها مثل طوق برگردن شان است. بدانيد که هر چه باشد در اين دنيا مي گذاريد و مي رويد . آسمان و زمين ارث خداوند است.

در تفسير مي گويند: همان طور که افراد خسيس در دنيا حاضر نشدند که ثروت از آنها جدا بشود، در قيامت هم بايد آنرا با خودشان بکشند. در اين آيه مي توانيم تجسم اعمال را متوجه بشويم. اگر در اين دنيا حاضر نشديم از آنچه خدا به ما داده است بگذريم ، تجسم اين عمل اين است کهA  در قيامت بايد آنرا مثل طوق برگردن مان بکشيم.

در قيامت نمي شود دروغ گفت. چون قيامت دارالتکليف نيست زيرا تکليف براي دنياست. علامه طباطبايي مطرح مي کند که پس چرا عده اي دروغ مي گويند.(درسوره نحل آيه 28 ، گناه کاران مي گويند که ما کار بدي نمي کرديم، سوره مجادله ي آيه 14 و 18 جهنميان قسم دورغ مي کنند و آنها دروغ مي گويند).ايشان پاسخ مي دهد :آنچه که ما در دنيا انجام داده ايم بروزش در قيامت است. باطن اعمال در آخرت آشکار مي شود. در قيامت دروغ ما را نمي پذيرند ولي کساني که در دنيا دروغ مي گفتند در قيامت هم دروغ خواهند گفت.

پس اگر ما در دنيا راست گفتيم در قيامت هم راست مي گوييم. ما در دنيا مي توانيم نقش فرد خوب را بازي کنيم. ولي در قيامت نمي توانيم نقش بازي کنيم. اعمال خوب و بد ما در قيامت ادامه دارد. در قيامت و سکرات مرگ(لحظه ي جان دادن)باطن انسان آشکار مي شود. لحظه ي جان دادن را لحظه ي مستي مي نامند .چرا جان دادن سخت است؟ رمز سخت بودن موقوف قيامت چيست ؟علتش اين است که بازي کردن نقش تمام شده است. در سکرات مرگ باطن آشکار مي شود. و واقعيت ها بر زبان ما جاري مي شود.

معمولا بعد از به هوش آمدن فرد، يکسري حرف هايي به زبان مي آيد که آنرا کتمان کرده است. آيه 14 سوره مجادله مي فرمايد: آنها در دنيا قسم دروغ خورده اند و در قيامت هم دروغ شان ظاهر مي شود.

خدايا همه ي کساني که چشم انتظار دعاي جمع مومنين اين برنامه هستند، بيماران شان را لباس عافيت بپوشان ،گرفتاري ومشکلات شان را برطرف بفرما، امر ازدواج جوانان شان را مقرر و مشکلات اقتصادي شان را برطرف بفرما.