اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

92-02-08-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي-قيامت

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

-قيامت

92-02-08

فواره وار سر به هوايي و سر به زير چون تلخي شراب دل آزار و دل پذير، ماهي تويي و آب من و تنگ روزگار من در حصار تنگ و تو در مشت من اسير، مرداب زندگي همه را غرق کرده است اي عشق همتي کن و دست مرا بگير، شيريني فراق کم از شور وصل نيست گر عشق مقصد ست خوشا لذت مسيح، چشم انتظار حادثه اي ناگهان مباش با مرگ زندگي کن و با زندگي بمان.

سوال- در مورد روز ولادت حضرت فاطمه(س) توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – روز ولادت حضرت فاطمه(س)، روز زن و روز مادر را تبريک عرض مي کنيم. روايت داريم :کسي که به بازار برود و هديه اي خريداري کند و به زن وهمسرش هديه کند، اين کار مثل صدقه دادن است. الزاما کار خير و خوش اخلاقي ،براي بيرون از خانه نيست. پيامبر فرمود: بهترين شما کسي است که براي اهل خانه بهترين باشد و من اين طوري هستم. پس خوب است که آقايان يک کادو براي تکريم به همسرشان تقديم کنند البته با اخلاق خوب. ما بايد روز زن و روز مادر را تکريم کنيم. اين دو با هم قابل جمع است .آقا بايد هم به مادر و هم به همسر احترام بگذارد. جواني در حرم امام رضا(ع) گريه مي کرد و مي گفت که من اخلاقم با مادرم و همسرم خوب است. ولي همسرم حاضر نشده است که با مادرم به زيارت بيايد. اين جوربد دلي ها اثر منفي در زندگي دارد. اگر منشا گناه يک رذيله ي اخلاقي باشد مثل تکبر و بددلي، آتش جهنم آن با فردي که در اثر غفلت گناه مي کند فرق مي کند. گاهي دل خوشي پدر ومادر پير ،يک سفر زيارتي است. بددلي يک بيماري و يک مشکل اخلاقي است. بايد آنرا درمان کرد. سعي کنيم که وظيفه مان را نسبت به مادر و همسرمان انجام بدهيم.

سوال – در مورد اسامي قيامت توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – در قرآن، هفتاد نام براي روز قيامت آمده است .بعضي از اين نام ها در قرآن تکرار شده است مثل روز آخرت يا سراي آخرت که صد و چهل بار در قرآن آمده است. کلمه ي روز قيامت هفتاد بار در قرآن تکرار شده است. چرا اين روز را روز قيامت مي گويند؟ قرآن مي فرمايد که آنجا روز ايستادن است همانطور که در دادگاه دنيوي بايد ايستاد، در قيامت هم همين طور است. قيام از قبرها يا برخاستن از قبرها هم مي تواند يکي از علت نام گذاري روز قيامت باشد. امام سجاد (ع) مي فرمايد: انسان از مرگ تا قيامت، سه روز سخت دارد:روزي که ملک الموت را مي بيند، سکرات مرگ ، احتضار( در حالات شيخ عباس قمي داريم که در هنگام سکرات مرگ به آقا زاده شان گفته بودند که اين کتاب ناتمام را از اتاق من بيرون ببر، مي ترسم تعلق به اين کتاب، جان دادن را براي من سخت کند. امام خميني در کتاب چهل حديث از آيت الله شاه آبادي مي نويسند که ايشان تعلق خاصي به يکي از فرزندان شان داشتند و خيلي نگران بودند و خيلي سعي کردند که اين شدت علاقه را کم کنند تا هنگام مرگ مشکلي نداشته باشند)،روز برخاستن از قبر و هنگام موقف و حاضر شدن در مقابل خدا.

تعبيري که ما از مرگ داريم با تعبيري که قرآن از مرگ دارد متفاوت است. يکي از باورهاي غلط ما از مرگ اين است که از کلمه ي فوت استفاده مي کنيم. در هيچ جاي قرآن نداريم که تعبير فوت را براي مرگ استفاده کرده باشد. فوت يعني از دست رفتن. آيا مرگ از بين رفتن است؟ قرآن کلمه ي فوت را نفي کرده است و آنرا يک بار A آورده است. در سوره سبا آيه 51 داريم :وقتي کسي در آستانه ي مرگ قرار مي گيرد فوتي در کار نيست يعني از بين رفتن در کار نيست .اگر بخواهيم جان فردي را بگيريم از راه نزديک مي گيريم. بعضي از مفسرين مي فرمايند که بعضي از چيزها که وسيله ي حيات است وسيله ي مرگ بعضي ها شده است. فرعون وسيله ي حيات خودش را آب رود نيل مي دانست و به آن افتخار مي کرد ولي مرگش بوسيله ي آب دريا شد. قارون به ثروتش افتخار مي کرد و در همان زمين فرو رفت. خيلي از پادشاهان بوسيله ي نگهبانان نزديک شان يا فرزندان شان کشته شده اند. کسي فکر نمي کند که پسرعليه پدر قيام کند. در قرآن بجاي فوت مي فرمايد: وفات. وفات يعني گرفتن. قرآن 24 بار از مرگ به وفات تعبير کرده است مثل آيه 28 سوره نحل مي فرمايد: کساني که ملائک جان شان را مي گيرند بدون اينکه چيزي گم بشود ،آن هنگام ستمگران تسليم مي شوند و مي گويند که ما کاري نکرديم. هيچ فوتي در کار نيست.

نگاه ما بايد به مرگ عوض بشود. ما نبايد فکر کنيم که چيزي گم مي شود يا از بين مي رود. امام خميني در کتاب چهل حديث مي فرمايد: آيت الله شاه آبادي مي گفتند که مواظب باشيد که تعلق شما به دنيا آنقدر نباشد که هنگام جان دادن بعنوان دشمن خدا از دنيا برويد. در اين دنيا اگر کسي بخواهد ماشين يا مال ما را بگيرد با او دشمن مي شويم. هنگام جان دادن، خدا همه ي اموال و جان ما را مي گيرد. و در اين هنگام ما نبايد دشمن خدا بشويم مثلا بگوييم خدايا الان مرگ براي ما زود بود يا...

سوره حديد آيه 12و 13 مي فرمايد: روز قيامت روزي است که مومنين نور دارند و نور در اطراف شان حرکت مي کند.

ما در دنيا با نور عادت داريم و فکر مي کنيم که در قيامت هم نور است ولي تمام قيامت ظلمت است. روايت داريم که تمام قيامت ظلمت و آتش است. فقط سايه و نور مومن است . صدقات و خوبي هايي که مومن در دنيا داشته است در قيامت سايه اش مي شود. درقيامت نورها متفاوت است. هر مقدار عمل صالح مومن در دنيا بيشتر باشد، نور مومن بيشتر است . بعضي از مومنين به اندازه اي نور دارند که جلوي پايشان را ببينند و بعضي ها نور گسترده اي دارند. آيه در ادامه مي فرمايد: کساني که در ظلمت هستند نور مومن را مي بينند و به مومن التماس مي کنند که به ما نگاه کنيد که ما از نور شما اقتباس کنيم. به آنها گفته مي شود که اينجا محل نورگرفتن نيست شما بايد از دنيا نور بياوريد. بين آنها ديواري زده مي شود و آنها گرفتار عذاب مي شوند .پس اگر انسان دنبال نور قيامت است بايد در همين دنيا کاري بکند.

خانم گوهرشاد، ثروتي داشته و مسجد گوهرشاد را ساخته است .در داخل حرم يک مدرسه کوچکي است که نامش مدرسه ي پريزاد است. خانم پريزاد خدمتگزار خانم گوهرشاد بوده است . وقتي مسجد گوهر شاد ساخته شد خانم پريزاد هم مي خواست که مدرسه اي بسازد لذا از خانم گوهرشاد اجازه گرفت و از باقي مانده مصالح مسجد گوهرشاد، مدرسه اي را ساخت. همت و نيت مهم است .در کارهاي خير، پول خيلي مهم نيست .مهم اين است که ما دنبال کار خير باشيم.

وقتي کسي مي خواهد به مسافرتي برود ما بارهاي مان را مي دهيم که با خودش ببرد. امير المومنين مي فرمايد تا آنجا که مي توانيد براي سفرآخرت بارهاي تان را بفرستيد. اينها به باورهاي ديني ما برمي گردد. مدرسه ي ديگر مدرسه ي عباسقلي خان است. اين مدرسه قبلا کاروانسرا بوده است. روزي صاحب آن به پسرش مي گويد که اين کاروانسرا را بعد از مرگ من به مدرسه تبديل کن. ايشان پسر زيرکي داشت. پسر با پدر همراه بود و چراغ در دست پسر بود . پسر به پشت پدر رفت و پدر نمي توانست جلويش را ببيند و ناراحت شد و گفت که چراغ براي جلوي سر است نه پشت سر. پسر گفت: پس همين الان مدرسه را بساز نه بعدا. فرداي همان روز پدر شروع به ساخت مدرسه مي کند.

در ادامه ي آيه مي فرمايد :آنها مي گويند که مگر ما در دنيا با هم نبوديم؟ مومنين مي گويند که شما پنج ويژگي بد داشتيد که قلب تان سالم نبود. آرزوهاي زياد داشتيد و امروز و فردا کرديد و کار خير را عقب مي انداختيد. داريم که بيشتر ضجه ي اهل آتش بخاطر فردا فردا کردن و سوف سوف است. در قيامت منافق در اوج ظلمت است .

چرا مومنان مي گويند که برويد از دنيا نور بياوريد مگر اين کار امکان دارد؟ خدا در سوره قلم آيه 43 مي فرمايد: به کساني که در دنيا سر به سجده ي حق نگذاشتند مي گويند که سجده کنيد. ولي شما نمي توانيد. وقتي شما سالم بوديد، گفتيم که سجده کنيد. تمام انبياء شما را دعوت به سجده و حق کردند ولي شما گوش نکرديد. پس در قيامت نمي توان از دنيا نور آورد.

آيت الله حق شناس به نماز اول وقت، نماز جماعت و ترک غيبت خيلي تاکيد مي کردند. ما نزد آيت الله ناصري در اصفهان بوديم و ايشان به جوانان تاکيد مي کردند که نماز اول وقت بخوانيد و گناه نکنيد. آقايي تعريف مي کردند که روز آيت الله حق شناس به من گفت که اين کتابها را مي خواهيم با اتوبوس به قم بفرستيم. من به ايشان کمک کردم. باربري کتاب ها را برد و با اينکه مبلغ را از قبل تعيين کرده بوديم، باز او زير حرفش زد و خيلي بددهان بود و در آخر هم کنايه اي به ما زد و رفت. من به آقاي حق شناس گفتم که چه فرد بددهاني بود؟ ايشان گفتند که تمام شد و رفت ،ديگر حرفش را نزد زيرا گرفتار غيبت مي شويم.

پس وقتي که در اين آيه مي فرمايد که برويد نور را از دنيا بياوريد منظور استهزاء کردن آنهاست زيرا چنين کاري امکان ندارد. آقاي شيخ مرتضي زاهد در آخرعمرشان نمي توانستند از خانه بيرون بروند ولي وقتي کار خيري در پيش بود، ايشان را به دوش مي کشيدند و مي بردند. آقايي به ايشان مراجعه کرد و گفت که من مشکل مالي سنگيني دارم. شيخ زاهد پولي نداشت ولي اعتبار داشت. ايشان به کول فردي سوار شد و به مغازه ي فردي که تمکن مالي داشت رفت و پول را براي او تهيه کرد.

اگر انسان واقعا خيرخواه باشد و قلب پاکي داشته باشد دنبال کارخير مي رود.