برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي
-خطبه ي فدکيه
92-01-25
همينکه دست قلم در دوات مي لرزد به ياد تو چشم فرات مي لرزد، نهفته راز اذا زلزلت به چشمانت اگر اشاره کني کائنات مي لرزد، هزار نکته ي باريک تر از مو اينجاست بدون عشق تو بي شک صراط مي لرزد، تو را به کوثر و تطهير و نور گريه مکن که آيه آيه تن محکمات مي لرزد، کنون نهاده علي سر به روي شانه ي در به روي گونه خاطرات مي لرزد، عزل تمام نشد چند کوچه بالاتر ميان چشم سواري فرات مي لرزد، سپس سوار مي افتد تو مي رسي از راه که روضه خوان شويي امان صدات مي لرزد.
سوال- در مورد خطبه ي فدکيه حضرت زهرا (س) توضيحاتي بفرماييد.
پاسخ – شهادت صديقه طاهره را تسليت عرض مي کنيم. براي رواج هر فکر و مذهب سه عامل مهم لازم است: تاسيس فکري ،تاسيس عملي و حمايت و پشتياني در طول تاريخ.
اگر از ما بپرسند که در مکتب تشيع چه کساني عامل جاودانگي بوده اند، بايد به اين سه عامل پاسخ داد. تاسيس فکري تشيع به اراده ي الهي برمي گردد که پيامبر در روز غدير علي را بعنوان جانشين خودشان معرفي کردند. اگر به ما مکتب جعفري مي گويند به خاطر اين نيست که موسس اين مکتب امام جعفرصادق(ع) بوده است بلکه بخاطر اين است که اوج اين مکتب در زمان امام صادق (ع) بوده است. پس تاسيس فکري تشيع اراده ي الهي است .
تاسيس عملي شيعه يعني کسي که از جان مايه گذاشت تا اين فکر و ايده باقي بماند، حضرت فاطمه زهرا(س) بوده است. مجموعه کلمات حضرت در 95 روز بعد از شهادت پيامبر و خطبه ي حضرت با زنان مهاجر و انصار بيانگر اين نکته است.
در روز شهادت حضرت زهرا هر چقدر که ما عزاداري کنيم نمي توانيم حق تلاش هاي حضرت را ادا کنيم. يک نمونه از فدارکاري و نقش حضرت زهرا(س) خطبه ي حضرت است که بنام فدکيه معروف است ولي اين خطبه فراتر از بحث فدک است ولي مهمترين قسمت اين خطبه در مورد حمايت از ولايت و امامت اميرالمومنين و تحليل روزهاي بعد از وفات پيامبر است.
اهل بيت در طول تاريخ اصرار داشتند که اين خطبه محور گفتگوها قرار بگيرد. زيدبن علي بن حسين مي گويد: من مي ديدم که بزرگان آل ابي طالب اين خطبه را از پدران خودشان روايت مي کردند و آنرا به فرزندان شان تعليم مي دادند. اين خطبه در منابع شيعه و سني سندها و راويان فراواني دارد. اگر خداوند اراده کند که کلمه اي بماند تمام خلق نمي توانند آنرا از بين ببرند. اولين مصدري که اين خطبه را روايت کرده است از مصادر سني و کتاب بلاغات النساء است که قصد اين کتاب جمع آوري خطبه هاي بليغي است که از زنان در طول تاريخ اسلام صادر شده است. مولف اين کتاب احمد بن ابي طاهر است. بيش از 1200 سال پيش اين کتاب نوشته شده است. اين قديمي ترين سند خطبه ي حضرت زهر(س) است. خطبه ي سوم اين کتاب از حضرت زينب است.
يکي از بهترين راه هايي که مي توانيم بفهميم که اين کلام از ائمه است يا خير، خواندن متن کلام است. مثلا زيارت جامعه کبيره اگر سند هم نداشت، آيا کسي مي توانست مثل اين عبارات را بياورد؟ اگر نهج البلاغه سند نداشت کلام هاي آن گويا است .شيخ کليني در اصول کافي در باب توحيد خطبه اي از اميرالمومنين آورده است و خودش مي گويد که تمام جن و انس جمع بشوند نمي توانند به زيبايي اميرالمومنان در مورد توحيد، صحبت کنند.
خطبه ي حضرت زهرا(س) فاصله ي زيادي از وفات پيامبر ندارد. وقتي داستان فدک را به حضرت زهرا(س) گفتند وايشان مي خواستند حرکت کنند، خُمار(مغنه ي بزرگي است که روي سينه را مي پوشاند) را بر سر انداختند و جلباب (پوشش سراسري) به سر کردند. عده اي از زنان هم فکر و خويشان هم با حضرت همراه بودند. آنها وارد مسجد شدند و حضرت پشت پرده قرار گرفتند. ايشان نشستند و خطبه خواندند زيرا توان ايستادن نداشتند. حضرت فاطمه ناله اي زد( ايشان ياد خاطرات پيامبر، محراب و مسجد پيامبر افتادند) ولي گريه نکردند زيرا مسجد پر از جمعيت بود. بعد از خواندن خطبه دشمنان کاري کردند تا تاثيرخطبه ي حضرت کم بشود. حضرت شروع به خواندن خطبه کردند و نام پدر را بردند و مردم شروع به گريه کردند. حضرت منتظر شدند تا جمعيت آرام بشود. حضرت فرمود : بدانيد که من فاطمه هستم، حرف اول و آخر من يکي است. خطا در سخن من نيست.( ايشان معيار حق و باطل بوده است) پيامبري براي شما آمد که مهربان بود، او پدرمن بود، من تنها يادگار پيامبر هستم. غير از علي بن ابيطالب کسي ديگر نمي تواند بگويد که عهد اخوت با پيامبر بسته؟ افتخار مي کنم به اين نسب. شما قبل از بعثت کجا بوديد؟ وضعيت شما چگونه بود؟ شما در پرتگاه آتش بوديد، نه موقعيت اجتماعي، نه موقعيت سياسي و نه موقعيت فرهنگي و نه غذايي داشتيد. هر کسي از هر جا مي آمد به سر شما مي زد و نگران بوديد که هر لحظه به شما حمله کنند.( فردي نزد پيامبر مسلمان شد ولي سوال کرد که اگر من مسلمان بشوم و وارد بهشت بشوم، آيا مي شود در بهشت جنگيد؟ پيامبر فرمود: خير. او گفت: بهشتي که در آن نجنگيم به درد ما نمي خورد. پدرم در برابر سه گروه دشمن ايستاد و مقاومت کرد: افراد قوي و بي منطق مثل مشرکين مکه ، وقتي پيامبر شبانه از مکه فرار کرد و به مدينه آمد، ابوجهل کيلومترها پيامبر را تعقيب کرد، گرگ هاي عرب، امام حسين(ع) در خطبه اش مي فرمايد که عده اي گرگ مي خواهند مرا پاره پاره کنند. از ويژگي هاي گر گ اين است که وقتي گرسنه مي شود خيلي جري مي شود و همه چيز را مي درد يعني گرگ تمام گله را مي درد ولي يکي از گوسفندان را مي خورد. بعضي انسان ها گرگ صفت به دنيا حمله مي کند و حق همه را از بين مي برند و اهل کتاب که پيمان مي بستند و پيمان شکني مي کردند) هر وقت آتشي بپا مي کردند خدا آن آتش را خاموش مي کردند. وقتي دشمن دهان باز مي کرد پيامبر علي را درگلوي آنها مي انداخت. کسي که با پيروزي برمي گشت و دشمن را زمين گير مي کرد و کمر همت را بسته بود.( در ده سال جنگ در مدينه، حضرت علي(ع) همراه پيامبر بود. در جنگ احزاب بالاترين عبادت جن و انس يک ضربه ي علي بود زيرا تمام اسلام در برابر کفر قرار گرفت و اسلام پيرو شد .در اين جنگ پيامبر دعا کرد :خدايا در جنگ بدر عمويم عبيده را از من گرفتي،در جنگ احد عمويم حمزه را از من گرفتي،امروزعلي را براي من نگه دار)آن روز شما کجا بوديد؟ و امروز علي را خانه نشين کرديد. شما درسايه خوش امنيت نشسته بوديد و از جنگ فرار مي کرديد و منتظر بوديد که حادثه اي براي علي پيش بيايد( آيه 155 سوره آل عمران مي فرمايد: کساني که در احد فرار کردند فريب شيطان را خوردند. چه کساني فرار کردند ؟)امروز مي دانيد که علي مامور به سکوت است... در ادامه مي فرمايد: چه اتفاقي افتاد که همه چيز عوض شد؟ وقتي پيامبر از دنيا رفت چرا دين که پوشش سراسري بود کهنه شد؟ چرا کساني که سکوت کرده بودند امروز به ميدان آمدند و حرف مي زنند.( ابن حديد از بزرگان اهل سنت مي گويد؟ ابوسفيان در فتح مکه اسلام آورد زيرا قدرت اسلام را ديد و ساکت شد ولي بعد از پيامبر به ميدان آمد. علامه طباطبايي در تفسير الميزان سوال مي کند که آيا قبول داريد که پيامبر اسلام تا آخرين لحظات عمرشان گرفتار منافقين بودند ؟سوره منافقون هم نازل شد. اينها در جنگ ها کارشکني مي کردند. بعد از فوت پيامبر اين منافقين چه شدند؟ چرارده پايي از آنها ديده نمي شود؟ درنهج البلاغه حضرت مي فرمايد که منافقين نمردند) وقتي پيامبر از دنيا رفت شيطان سرش را از سوراخ بيرون کرد. شيطان شما را صدا زد و شما دعوت او را اجابت کرديد و به شيطان لبيک گفتيد. شيطان به شما برپا زد و شما بلند شديد و مسيري را رفتيد که نبايد مي رفتيد. خيلي زود بود که اين مسير را برويد (سه روز بدن پيامبر روي زمين بود و بدنش را دفن نکرده بودند که آنها جواب شيطان را دادند. فاصله غدير تا وفات پيامبر 70 روز بوده است ولي مردم غدير را فراموش کردند) هنوز جراحت هاي ما التيام پيدا نکرده بود و جسد پيامبر روي زمين بود. شما بهانه اي داشتيد و مي گفتيد که اگر ما اين کار ( تغيير حکومت علي)را نکنيم فتنه اي به پا مي شود. ابتدا گمان کرديد ولي شما دروغ گفتيد.
مهمترين کلمات حضرت، در مورد پشتيباني از حضرت علي(ع) بود. اگر اين کلمات از دهان علي بيرون مي آمد حتما او را مي کشتند ولي ملاحظه ي فاطمه را کردند. همه ي مردم خطبه را گوش کردند ولي نگفتند که اين حرفها درست است و فاطمه راست مي گويد. آنها عوام فريبي کردند و گفتند که ما هدف ديگري داريم. آيت الله صدر مي گويد که وقتي من به اين صفحه مي رسم اشک چشمم جاري مي شود که چه اتفاقي افتاد که حضرت فاطمه دو خطبه خوانده است ولي يک نفر جواب حضرت فاطمه(س)را نداده است ؟ بيست و پنج سال بعد ،در زمان جنگ جمل هزاران نفر در مقابل علي ايستادند. ياران حق کم هستند و مردم براحتي دنبال حق نمي روند.
علامه طبرسي دارد که موسي خيلي زحمت کشيد تا مردم را از بت پرستي نجات داد ولي وقتي موسي به کوه طور رفت و ده روز ديرتر آمد ،در عرض سه روز شش صد هزار نفر گوساله پرست شدند . دعوت آنها به توحيد خيلي کار سختي بود.
سوال – صفحه 297 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.
پاسخ – در اين صفحه داريم که خيلي از مردم به پيامبر مي گفتند که اگر مي خواهي ما به تو ايمان بياوريم فقرا را از خودت دور کن، آيه نازل شد: با فقرا و نيازمندان باش( هر چند کار سختي بوده است زيرا فشار ثروتمندان زياد بوده است) زيرا آنها ياد خدا را دارند از آنها روي نگردان و دنبال آنها باش.
ما بايد فقرا راهم مثل ثروتمندان تحويل بگيريم و بين آنها فرق نگذاريم.
کتاب شرح خطبه حضرت زهرا(س) نوشته ي آيت الله عزالدين حسيني زنجاني است که دو جلد است .
امروز روز سنگيني از نظر مصيبت است. در اين روز حضرت علي(ع) به خانه آمدند. مردي که همسر جوانش سه ماه دربستر است وقتي مي بيند که همسرش بستر را جمع کرده است خوشحال مي شود. حضرت زهرا(س) در اين روز آخر سه تا کار انجام داده بودند: سر فرزندان شان را شسته بودند، لباس فرزندان را عوض کرده بودند و مقداري نان پخته بودند. الان اگر مادري بخواهد يک روز به مسافرت برود نگران فرزندان مي شود. حضرت فاطمه(س) کار خانه را در روز آخر کردند. حضرت امير خوشحال شدند که حال فاطمه بهتر است.حضرت فاطمه(س) جواب دادند که حالم بهتر نشده است
چون روز آخر بود کار خانه کردم/موي فرزندان خود را شانه کردم
امشب به نخل آروزيم برپيوستم/درچهره ي زردم نشان مرگ پيداست
ديدي چه حالي درنمازم بود اسماء/اين آخرين راز و نيازم بود اسماء
اين جملات براي حضرت علي(ع) خيلي سنگين بود. حضرت از فاطمه سوال کردند که از کجا خبر داري؟ حضرت فاطمه (س)فرمود که درعالم رويا پدرم را ديدم و شکايت کردم . پدرم فرمود که من مشتاق تو هستم و امشب ميهمان من هستي. وقتي حضرت اين جمله را از فاطمه شنيدند دست ايشان را گرفتند و به اتاق آمدند. بچه ها را از اتاق بيرون کردند و سر زهرا را به سينه چسباندند و مدتي هر دو گريه کردند. اميرالمومنان سوال کردند که چرا گريه مي کني؟ فاطمه فرمود :براي مصيبت هايي که تو بعد از من مي بيني گريه مي کنم. فاطمه ،علي را به گريه کردن تشويق کرد. و فرمود که براي فرزندان يتيم من گريه کن.
بعد از نبي امت به دخترش امان نداد /ازمِهرکسي تسلي آن خسته جان نداد
ميخواست باعلي سوي مسجد رود ولي/درد تا که تازيانه قمپز امان نداد
مي خواست که تا دهد جان به پشت در/ چون بي کسي علي ديد جان نداد
هرقهرمان کندبه نشان خودافتخار ولي/زهرانشان خود به علي هم نشان نداد
وقتي حضرت زهرا(س) به شهادت رسيدند حضرت علي(ع) يک وصيت نامه زير سر فاطمه پيدا کردند که نوشته شده بود: اين وصيت نامه فاطمه دختر پيامبر است. علي جان ،خدا مرا به عقد تو درآورد که من دنيا و آخرت براي تو باشم. نمي خواهم دست ديگري به طرف من بيايد، غسل ،کفن و نماز من شبانه باشد، به احدي اعلام نکن. علي با تو خداحافظي مي کنم .
انشاءالله خداوند به همه ي ما توفيق جلب رضايت حضرت فاطمه(س) و ادامه ي مکتب حضرت را عنايت بفرمايد.