اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-10-03-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي-قيامت

برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

-قيامت

91-10-03

دل شيخ نيشابور دل يپر هرات است دل نور محمد عطر صلوات است، دل گفتم و اين دل سجاده ي مکه است تسبيح مدينه است مهر عتبات است، دربارش خنجر دل تازه کن و روح لب تشنه تر از دل چشمان فرات است، هوهو زدن دل عشق است و جنون است حق حق زدن روح صوم است و صلاة است، پايان من و دل آغاز شگفتي است مي ميرم و مرگم در قيد حيات است.

سوال – افرادي که در قيامت شاخص خوبي و بدي مي شوند چه ويژگي هايي داشته اند؟

پاسخ – اميرالمومنين مي فرمايد:خداوند خلق اول و آخر را جمع مي کند و حسابرسي دقيق مي کند و هر کس بايد به سزاي عمل خودش برسد،همه متواضعانه ايستاده اند، عرق از سر و روي شان مي ريزد و زمين زير پاي آنها مي لرزد(همه نگران هستند)، بهترين موقعيت انسان در محشر اين است که بتواند جايي براي ايستادن پيدا کند.

حالا کساني که شاخص خوبي هستند، دراين فضا چقدر خوشحال مي شوند که صدا زده بشوند و کساني که شاخص بدي هستند چقدر نگران تر مي شوند وقتي صدا زده بشوند. با اين همه اضطراب و نگراني، چقدر سخت است که از ميان اين همه انسانهاي بد، سه گروه را صدا بزنند.(ظالمان، دشمنان خدا، مردم آزارها)چه لذتي دارد وقتي در ميان انسانهاي خوب، دوازده گروه شاخص را صدا بزنند.

در قيامت، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) اصحاب شان را مشترک صدا مي زنند. يکي از اصحاب حمربن اعين است که آنها پنج برادر بودند. برادر ديگر زراره بن اعين است. از زمان امام سجاد(ع) تا زمان غيبت صغري امام دوازدهم، اين برادران هميشه به درد مردم مي خوردند. و روايات را از ائمه به مردم مي رساندند. نوشته اند که ايشان وقتي درجلسه اي مي نشست تا وقتي که موضوع جلسه حرف مناسب و ديني بود با جلسه همراهي مي کرد ولي وقتي مي ديد که مطالب گفته شده فايده اي ندارد، به دوستانش تذکر مي داد و تا سه بار اين کار را انجام مي داد و اگر مي ديد فايده اي ندارد جلسه را ترک مي کرد. الان بخشي از مشکلات زندگي ما جلسات ماست. گاهي ما مي گوييم که اگر در جلسه حرفي بزنيم به ما مي گويند که مقدس بازي درمي آوري، بخاطر همين چيزي نمي گوييم. موضوع جلسه مهم است. امام صادق (ع)مي فرمايد: زمستان بهار مومن است. جلسات شب هاي زمستان خيلي خوب است ولي بايد آنرا به تعارف نگذرانيم و از آن براي عبادت و کارهاي خير استفاده کنيم. اگر جلسه اي بيهوده مي گذرد،ما بايد در مقابل آن بايستيم. کسي که اين کار را انجام مي دهد در رديف حواريون حضرت قرار مي گيرد. اميرالمومنين از جايي عبور مي کردند و ديدند که فردي خيلي زياد حرف مي زند، حضرت فرمود: مي داني حرف هايي که مي زني املاء مي شود يعني تو املاء مي کني و دو فرشته نفر آنرا مي نويسند و آن نامه مي شود و خدا آن نامه را تصحيح مي کند. مواظب باش حرف هاي بيهوده نزني. ما خيلي مواقع گرفتار گناهان مجالس مي شويم و خجالت مي کشيم که جلسه را ترک کنيم. ويژگي ديگر اين صحابي اين بود که روزي ايشان خدمت امام صادق(ع)AA  رسيد و گفت که من قسم خورده ام که تا شما سوال مرا پاسخ ندهيد برنگردم. آيا من از شعيان شما هستم؟ امام فرمود: تو در دنيا و آخرت با ما هستي. صحابي ديگر امام محمد بن مسلم است. يک ششم رواياتي که از امام صادق(ع) به ما رسيده است از ايشان است. اين يک کار علمي فرهنگي گسترده است. ايشان مي گويد که من از امام باقر(ع) سي هزار حديث شنيده ام. اگر ما الان بگوييم که پنج حديث از اميرالمومنين بخوانيد چند نفر مي توانند اين حديث ها را بخوانند؟ محمدبن مسلم که در قيامت او را ندا مي کنند احاديث زيادي را مي دانست. انتقال معارف ديني به ديگران مهم است. پس معارف ديني را ساده نگيريم. محمد بن مسلم مي گويد که من با دوستم براي شهادت دادن به دادگاه خلفاي عباسي رفتيم تا قاضي چشمش به ما افتاد گفت :شما جعفريان و علوي مذهبان به دادگاه آمده ايد؟ آنها شروع به گريه کردند. قاضي سوال کرد که چرا گريه مي کنيد؟ آنها گفتند که شما نسبت جعفري به ما داديد،ما کجا، امام صادق(ع) و امام علي(ع) کجا؟ آيت الله احمدي ميانجي تعريف مي کردند که آيت الله قاضي مي فرمودند: وقتي مي خواهيد دعا کنيد فقط شيعيان را دعا نکنيد بلکه دوستان حضرت اميرالمومنين را دعا کنيد، شايد اين دعا شامل حال ما هم بشود. اين نگراني ها در زندگي خوب است. به روز حشر که اعمال من حساب کنند، خدا کند که مرا جعفري خطاب کند. پس بهترين اصحاب نگران جعفري بودن شان بودند. امام صادق(ع) به محمد بن مسلم مي فرمايد: تواضع کن. او از خانه ي امام بيرون آمد و مقداري خرما خريد و به در مسجد آمد و صدا مي زد :خرما،خرما. او به اين طريق خودش را شکست. پس کساني مي توانند اصحاب خاص بشوند که تواضع داشته باشند،احکام ديني را نشر بدهند، نگران و مراقب جلسات باشند. صفوان بن يحيي، عبدالله بن جندب و علي بن لعمان با هم شريک بودند و در مسجد الحرام باهم قراردادي نوشتند که عهد ببندندهرکس که زودتر از دنيا رفت، ديگري هر کارخيري انجام داد، ديگري را هم در کار خير شريک کند. دو نفر از دنيا رفتند و صفوان بن يحيي زنده ماند. او وقتي نماز صبح مي خواند سه تا نماز صبح مي خواند. تمام اعمال واجبش را سه بار انجام مي داد. او حتي زکات مالش را سه بار مي داد. آيا ما نسبت به عزيزان مان اين طور عمل مي کنيم؟ در کتاب گزيده کافي داريم که امام صادق (ع) مي فرمايد: کسي که دور خانه ي خدا طواف کند، خداوند ثواب شش هزار حسنه براي او مي نويسد، شش هزار گناه او را پاک مي کند و شش هزار درجه به او مي دهد. اگر شما گرفتاري مومني را برطرف کنيد بالاتر از ده طواف دور خانه کعبه است. امام باقر(ع) مي فرمايد: شما به جايي رسيده ايد که اگر برادر مومن شما احتياجي داشت از جيب برادرش پول بردارد و وقتي طرف خبردار شد ناراحت نشود؟ طرف گفت :خير. امام گفت که شما به درجه ي شيعه نرسيده ايد.

همه ي شهداي کربلا جزو حواريون امام حسين (ع)هستند. کساني که در نهضت امام حسين(ع) او را ياري کرده اند هم جزو حواريون هستند. وقتي اهل بيت به کوفه آمدند ابن زياد جلسه اي را گرفت و سرهاي شهدا را وارد مجلس کرد و ابن زياد گفت :حمد خدايي که حق را پيروز کرد، حمد خدايي که اميرالمومنين يزيد را پيروز کرد و حسين و شيعيانش دروغگو را کشت. پيرمردي بلند شد و گفت که تو و پدرت کذاب هستيد، تو فرزندان پيامبر را کشته اي و از حق صحبت مي کني؟ ابن زياد ناراحت شد. پيرمرد را گرفتند و وقتي او را پيش ابن زياد آوردند از او پرسيد که چرا جلسه ي ما را بهم زدي،من دستورمي دهم تو را بکشند. پيرمرد گفت: تو هنوز به دنيا نيامده بودي که من در رکاب اميرالمومنين مي جنگيدم و آرزوي شهادت داشتم. ( درکربلا ابن زياد 28 سال داشت) من در جنگ جمل چشم راست و در جنگ صفين چشم چپم را از دست دادم. من نگران بودم که چطور مي خواهم شهيد بشوم. سي سال است که من آرزوي شهادت داشتم و خدا را شکر که حاجت من برآورده مي شود. تو مرا از شهادت مي ترساني؟ (ابن زياد هر جلسه اي گرفت آن جلسه بهم خورد)

کتاب کامل بهائي نوشته عمادالدين طبري است. اين کتاب جزو مصادر است. مرحوم محدث قمي مي گويد: دوازده سال طول کشيده است که اين کتاب تاليف شده است. در اين کتاب داستان حضرت رقيه نوشته شده است.(در جلد دوم صفحه 172 کتاب کامل بهائي داستان شهادت حضرت رقيه نوشته شده است )داريم: خاندان نبوت در حال اسيري، حال مرداني که در کربلا شهيد شده بودند بر فرزندان ايشان پوشيده مي داشتند.هر کودکي را وعده ها مي دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است و باز مي گردد.دخترکي شبي از خواب بيدار شد و گفت که پدر من حسين کجاست؟او را به خواب ديدم. زنان و کودکان گريه مي کردند و يزيد دستور داد که سر پدرم را بياورند و در کنار دختر نهند. دختر پرسيد که اين چيست؟ گفتند: اين سر پدر توست. دختر ناله کرد و جان برآورد. کتاب لهوف هم براي هفت صد سال پيش است. در اين کتاب داريم: وقتي امام حسين(ع) مي خواستند با فرزندان و خواهر خداحافظي کنند همه ي را صدا زدند. تحمل اين مصيبت ها خيلي سخت است. تحمل اين مصيبت ها انسان را به جايي مي رساند که در غوغاي محشر او را صدا بزنند.

وقتي ما از خود اهل بيت مي گوييم، مردم مي گويند که آنها امام بوده اند و حساب شان از ما جدا است ولي اين افراد از مردم معمولي بوده اند. تقابل بين ظلم و نور خوب است. اين تقابل ها بايد باشند تا ما محک بخوريم. نجاشي از اصحاب خاص اميرالمومنين بود. او شاعر امير المومنين بود. در اول ماه رمضان مي خواست به نماز جماعت برود. يک رفيق ناباب به او گفت که کجا مي روي؟ من يک غذاي مفصلي آماده کرده ام ( يک دسته از دشمنان خدا شراب خواران هستند)بيا با هم بخوريم و شراب هم بخوريم. او به داخل خانه رفت، غذا و شراب را خورد. آنها بعد ازظهر سر و صدا کردند و مردم آنها را نزد اميرالمومنين بردند. حضرت فرمود: فردا حد را جاري خواهم کرد. حضرت حد را جاري کردند. او بخاطر شلاقي که خورده بود از اميرالمومنين جدا شد و پيش معاويه رفت. پس انسان بايد نگران باشد.

سوال – صفحه 185 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – در اين صفحه اين آيه دو بار تکرار شده است که مي فرمايد: به مردم بگو که خدا کافي است و وکيل ماست. آيه ذاريات آيه 19 مي فرمايد: در شرق و غرب عالم، هيچ کس جز من نيست مرا وکيل زندگي تان قرار دهيد.

سوال – در مورد نحس بودن ماه صفر توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – مرحوم محدث قمي در کتاب وقايع الايام دارد که ماه صفر بعد از سه ماه حرام است. در اين ماههاي حرام جنگ حرام بوده است. ماه صفر جنگ ها شروع مي شده است. مردم هميشه خاطره ي تلخي از ماه صفر داشته اند. يکي از علت هايي که ماه صفر به ماه نحس معروف شده است بخاطر همين جنگ هاي بوده است. در کتاب مفاتيح محدث قمي داريم که اين ماه به نحسي معروف است. هيچ کاري بهتر از صدقه دادن، دعا خواندن و استغفارات وارده نيست. مردم در ماه صفر بيشتر صدقه مي دهند. در اعمال ماه صفر دعايي دارد :يا شديد الغربا يا شديد المحال يا عزيز ياعزير. خوب است که در مساجد اين دعا خوانده شود.

اگر در خويشاوندان نيازمندي داريد نمي توانيد آنرا به بيگانه بدهيد. کساني در صندوق کميته ي امداد صدقه بيندازند که در خويشاوندان شان فقيرنداشته باشند. در کتاب گزيده کافي داريم :فردي به امام صادق(ع)گفت که من نمي توانم تنها غذا بخورم و حتما بايد نيازمندي سر سفره ي من باشد. حضرت فرمود: ثواب کساني که سر سفره ي تو مي آيند بيشتر از ثواب توست. زيرا آنها وقتي پيش تو مي آيند روزي مي آورند و وقتي مي روند آمرزش گناهان تو را مي برند. اگر شما نگران نحس بودن ماه صفر هستيد بهترين کار خدمت به نيازمندان است.

انشاء الله ما درغوغاي محشر، جزو کساني باشيم که نام ما را با خوبي ندا مي دهند.