اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

91-01-19-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي-صبر

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين حسيني قمي

-صبر

91-01-19

دنيا به کام تلخ من امشب عسل شده است شيرين شده است و ماحصلش اين غزل شده است: زهرايي و تلولوي نور محبتت در سينه ام ز روز لم يزل شده است، از عرش آمدي و زمين آبرو گرفت بايد براي بردن نامت وضو گرفت، عمرت نفس نفس همه نفس تنبيه زندگي ست حرفت چراغ راه و مفاتيح زندگي ست، اشک شما عذاب بهشت است خنده کن لبخندت آفتاب بهشت است خنده کن، دنياي ما نبوده برازنده ي شما هجده نفس زمين شده شرمنده ي شما، آيينه اي نهاده خدا بين سينه ام حس مي کنم مزار تو را بين سينه ام.

سوال – در مورد صبر در زندگي حضرت زهرا (س) توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – چهار کتاب حديثي سر آمد کتابهاي حديثي ما است: کافي، من لايحذر الفقيه، تهذيب و استبصار. روايتي در کتاب کافي مرحوم کليني و کتاب تهذيب شيخ طوسي است که رواي آن موسي بن قاسم از اصحاب امام رضا (ع) و امام جواد (ع) است که بيش از نه صد حديث ازائمه نقل کرده است. و سي کتاب نوشته است و او از صحابي مورد اعتماد است. راوي مي گويد: من به محضر امام جواد (ع) رسيدم و پرسيدم که وقتي من به طواف مکه مي روم، دوست دارم به نيت ائمه طواف کنم. به من گفته اند که به نيت ائمه نمي شود طواف کرد. امام فرمود: به تو اشتباه گفته اند، تو مي تواني به نيت ائمه طواف کني. بعد از سه سال دوباره من به محضر امام جواد (ع) رسيدم. و گفتم که در اين مدت طواف هاي من در روز اول به نيت رسول الله، روز دوم به نيت امام حسن (ع) و. .. تا امام جواد (ع) بوده است، گاهي به نيت مادرتان طواف مي کردم ولي اينکار در برنامه ي من نبوده است. اگر اين دفعه به مکه مشرف شدي، بيش از همه براي مادرم فاطمه طواف کن که او از همه بالاتر است و اين با فضيلت ترين عملي است که تو انجام مي دهي. مقام پيامبر از فاطمه بالاتر است ولي امام مي فرمايد که طواف براي مادرم افضل است. چرا؟ زيرا در طول تاريخ، عده اي سعي داشتند که نام فاطمه در تاريخ فراموش بشود. و ائمه در برابر اين فکر اصرار داشتند که نام فاطمه فراموش نشود. اگر ما مي خواهيم مجلسي بگيريم مجلس را بنام فاطمه برگزار کنيم واگر مي خواهيم کتابي بنويسيم در مورد حضرت فاطمه کتابي بنويسيم و در کلمات حضرت به دنبال معارف باشيم اگر مي خواهيم بيمارستان يا مرکزي را نامگذاري کنيم. بزرگان ما هم به همين جهت روي فاطميه تاکيد دارند.

پنجشنبه (روز شهادت حضرت فاطمه) و جمعه وشنبه، سه روز اول فاطميه ي است. روز چهارم و پنجم و ششم ( روز شهادت) ارديبهشت است، سه روز دوم فاطميه است. مسلمين تا آنجا که مي توانند مراسم جشن و شادي را نگيرند. در بيستم جمادي الثاني روز ولادت حضرت فاطمه است و شما مي توانيد جشن شان را در آن روز بگيرند. پس مسلمين بين دو فاطميه را هم احترام کنند.

اميرالمومنين فرمودند: از روزي که پيامبر مبعوث شدند، من روز آرامي نداشتم. در کودکي در مکه بوديم و مورد اذيت و آزار مکيان قرار مي گرفتيم و در مدينه هم در جنگ هاي متعدد شرکت مي کرديم و در جهاد بوديم. حضرت نمي فرمايند که من آرامش نداشتم. رزمندگان ما در طي هشت سال يک روز آرام نداشتند ولي آرامش داشتند. در مورد زندگي حضرت فاطمه هم همين طور است و تمام زندگي حضرت همراه با سختي بوده است. در سال پنجم بعثت فاطمه بدنيا آمد و آن زمان اوج اذيت و آزار مشرکين مکه نسبت به پيامبر بود. در شعب ابوطالب فاطمه پنج ساله بود. در ده ساله مدينه فاطمه در اوج سختي ها و جنگ ها بوده است. مشرکين بيش از نود جنگ بر پيامبر تحميل کردند. ما مي خواهيم از زندگي حضرت درس بگيريم. در تمام نبردها اميرالمومنين همراه با پيامبر بودند و بعضي مواقع زخمي به خانه مي آمدند. در جنگ احد بيش از نود جراحت بر پيکر اميرالمومنين وارد آمد. ولي همه ي اين ناراحتي در بيرون از خانه بود و به محضي که ايشان وارد خانه مي شدند با يک نگاه به فاطمه، همه ي ناراحتي هاي ايشان تمام مي شدند. محيط خانه بايد اين چنين باشد. حضرت فاطمه شهادت تمام اقوام را تحمل کردند، ايشان در سن پنج سالگي مرگ مادرشان خديجه را تحمل کردند و در سن هجده سالگي مرگ پدر را تحمل کردند. فاطمه کنار بستر پيامبر گريه مي کردند، پيامبر پرسيد که چرا گريه مي کني ؟ پيامبر فرمود: من مي روم، خدا با شماست. پيامبر ديدند زني در کنار قبري نشسته است و بي تابي مي کند. پيامبر به او فرمود: صبر کن. او پيامبر را نشناخت و گفت: اي آقا به دنبال کار خودت برو، من فرزندم را از دست داده ام. فردي به زن گفت که او پيامبر بود. او به دنبال پيامبر دويد و گفت که من اشتباه کردم، و پرسيد که اگر من صبر کنم آيا براي من پاداشي هست ؟ پيامبر فرمود: اجر و پاداش براي کسي است که در مرحله ي اول مصيبت صبر بکند. مصيبت در مرحله ي اول خيلي سنگين است. در زيارتنامه ي حضرت زهرا مي خوانيم: خدا تو را امتحان کرد و تو صبر کردي. بعد پيامبر از دنيا مي رود، فاطمه به ميدان مي آيد و به وظيفه اش عمل مي کند خطبه ولي صبر هم مي کند. حضرت فرمود: مصيبت هايي بر من وارد شد که اگر به روز واردمي شد به شب تبديل مي شد ولي من صبر کردم. امير المومنين مي فرمايد: من مثل کسي که خار در چشم و استخوان در گلو دارم، صبر مي کنم. حضرت فاطمه در خطبه اش مي فرمايد: من صبر مي کنم مثل کسي که با کارد او را قطعه قطعه مي کنند. اگر انسان وظيفه اي را انجام مي دهد نبايد آنرا بزرگ ببيند. اميرالمومنين در کنار بستر فاطمه نشسته بودند و به فاطمه مي گفتند که چرا گريه مي کني ؟ همه ي اين مصيبت ها پيش من کوچک است زيرا در راه خداست. وقتي زينب در کنار بدن قطعه قطعه شده ي حسين مي آيد مي فرمايد: خدايا اين قرباني اندک را از من بپذير. ايشان در اوج سختي ها صبر خودش را کوچک مي داند. اگر انسان در راه خدا بودن را باور بکند، تمام اين مشکلات را تحمل مي کند. مانبايد فکرکنيم که اگر مشکلاتي به زندگي ما مي رسد حتما تقصير ما است زيرا در زندگي تمام ائمه مشکلاتي بوده است. البته زندگي حتما نبايد همراه با سختي باشد ولي الزاما زندگي هميشه همراه با راحتي نيست. انسان بايد سختي هاي زندگي را تحمل بکند.

اميرالمومنين مي فرمايد: روزي پيامبر من، حسن، حسين و فاطمه را جمع کرد و فرمود که پيک وحي الهي خبر آورده است که شما دچار سختيهاي زيادي مي شويد، موضع شما چيست ؟ آنها به رسول خدا گفتند که ما صبر مي کنيم. قرآن وعده داده است که به صابران اجر و پاداش بي حساب مي دهد. بعد از اين جلسه ي خصوصي، آيه ي 20A  سوره ي فرقان نازل شد. اگر انسان خدا را بصير بداند، مصيبت ها آسان مي شود.

سوال – در مورد صبر در زندگي حضرت زهرا توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ - مرور زندگي حضرت فاطمه به زندگي ما جهت مي دهد. ما نمي خواهيم اين مطالب را براي ثوابش بشنويم، ما مي خواهيم اين مطالب در زندگي مان راه پيدا بکند. در ده سال زندگي حضرت فاطمه با علي (ع)، يکي از مراحل زندگي، صبر بر فقر و تنگدستي است. زندگي آنها شيرين بوده است با اينکه امکاناتي نداشتند ولي آنها آرامش داشتند. وقتي جهيزيه ي حضرت فاطمه را آوردند، اشک چشم پيامبر جاري شد و فرمود: خدايا مبارک بگردان زندگي را براي اين زن و شوهري که بيشتر ظروف شان از گِل است، خدايا در اين زندگي الفت و مهرباني قرار بده. البته اگر امکانات باشد خوب است ولي اگر امکانات نبود، انسان بايد با آن بسازد. امکانات خوب حق مومن است ولي محور زندگي نيست. پيامبر به خانه ي فاطمه آمدند و از علي پرسيد: فاطمه را چگونه يافتي ؟ علي (ع) فرمود: فاطمه ياور خوبي براي بندگي خدا. روزي پيامبر به خانه ي فاطمه آمدند و ديدند که او خيلي درگير زندگي است. ايشان چهار فرزند پشت سر هم داشتند و شوهرشان در جنگ بود و آن زمان دوران فقر مسلمانان بود. پيامبر ديد که کار خانه براي او سخت است و دست حضرت زهرا با آسياب دستي مجروح شده است، پيامبر فرمود: فاطمه جان صبر کن، شيريني آخرت را در پيش داري. پس اگر شرايط به اين صورت رسيد، انسان بايد شرايط سخت را تحمل کند.

سوال – آيات پاياني سوره ي طلاق را توضيح بفرماييد.

پاسخ – در اين آيات داريم که اگر کار به طلاق کشيده شد يک جوري زندگي را برگردانديد. شرايط طلاق خيلي سنگين است. خيلي از خانم ها تصور مي کنند که اگر مدتي از همسرشان جدا باشند، ديگر جاري شدن صيغه ي طلاق لازم نيست. اگر زن و شوهر شصت سال هم از هم جدا باشند تا طلاق شرعي خوانده نشود، نمي توانند از هم جدا بشوند و دوباره ازدواج بکنند. اگر مرد از طلاق پشيمان بشود برگشتن به زندگي خيلي آسان است. نيازي به صيغه خواندن نيست و به سادگي مي تواند به زندگي برگردد البته اگر هنوز خانم در مدت عده سه ماه و ده روز باشد. قرآن مي فرمايد: اگر شما زن را طلاق داديد نبايد او را از خانه بيرون کنيد. آنها را اذيت نکنيد که آنها از سر سختي به بيرون از خانه بروند. اگر خانم باردار بود هزينه ي حمل و شيردهي او را بدهيد.

سوال – در ادامه ي صبر حضرت فاطمه در زندگي توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – ما کمالات اکتسابي فاطمه ي زهرا را گفته ايم. تمام صفاتي را که ما گفته ايم تفضلي نبود که خدا به فاطمه عطا کرده باشد. حضرت مقامات تفضلي فراواني دارد. اين کمالات را حضرت فاطمه در زندگي کسب کرده است. اميرالمومنين درکنار بستر فاطمه نشسته بود و فرمود چقدر خوب است که زن و شوهر درخانه با هم صحبت کنند، جانم فداي تو باد، جان من بلا گردان تو باد، در خوبي و سختي همراه تو هستم. اين ها کمالات اکتسابي است.

در زندگي حضرت فاطمه صبر بر بيماري بود. داستان نزول سوره ي هل اتي اين است که حسن و حسين سخت بيمار شدند و حضرت نذر کردند که سه روز، روزه بگيرند. بعد از سه روز، روزه گرفتن حضرت سردرد شديدي گرفتند. اميرالمومنين به فاطمه فرمود: بشارت، صبر، اگر مي خواهي به درجات الهي برسي بدون صبر به ان نمي رسي.

در خطبه ي 202 نهج البلاغه وقتي حضرت علي (ع ) پيامبر سخن مي گفتند: سلام از من و دختري که به جوار تو رسيد و خيلي زود به تو ملحق شد، صبرم کم شده است

گاهي مصيبت آنچنان سنگين مي شود که صبر کم مي شود. من آن روزي دل از جان شسته بودم که بعد از مرگ زهرا زنده بودم، خودم کندم چو آن شب قبر او را تو گويي قبر خود را کنده بودم. درادامه حضرت مي فرمايد: يا رسول الله اين امانتي که به من سپرده بودي از من گرفتند. غم من دائمي است و من شبها خواب ندارم تا من به تو ملحق بشوم. درنهج البلاغه داريم: دخترت فاطمه به تو خبر مي دهد ولي نه، اگر به اصرار از فاطمه نپرسي فاطمه به تو نمي گويد که چه بر او گذشت. بعد از نبي به دخترش امت امان نداد، از مهر کسي تسلي آن خسته جان نداد، مي خواست با علي سوي مسجد رود، ولي دردا که تازيانه امان نداد، مي خواست تا دهد جان به پشت در، چون بي کسي علي ديد جان نداد، هر قهرمان کند به نشان خود افتخار زهرا نشان خود به هم علي نشان نداد.