حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه (شرح دعاي مکارم الاخلاق)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه (شرح دعاي مکارم الاخلاق)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 24-06-99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندگان خوب و نازنين، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. سالروز شهادت زين العابدين، سيدالساجدين، امام سجاد را به محضر تک تک شما تسليت ميگويم و انشاءالله زيارت حضرت به زودي نصيب همه ما شود. انشاءالله همه ما جزء شيعيان و محبين واقعي حضرت باشيم. حاج آقاي فرحزاد هستيم، سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز عرض سلام دارم. ايام شهادت جانگداز امام سجاد (ع) را تسليت ميگويم. انشاءالله خداي متعال توفيق عنايت کند که سر سوزني از حق امام سجاد را بتوانيم ادا کنيم و شيعه و پيرو خوبي براي امام سجاد باشيم.
شريعتي:
ساحت مستجاب سجاده بندگي را تو ياد ما دادي
دل ما شد اسير چشمانت، دلمان را به آسمان دادي
روزهاي دوشنبه در محضر صحيفه سجاديه هستيم. حسن مطلع بحث از حضرت سجاد براي ما بگوييد و بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. «السلام عليک يا أباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک، السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين»
چون امروز روز شهادت حضرت هست و امروز 25 محرم شهادت اين امام بزرگوار هست، چند جملهاي در مورد حضرت صحبت کنم و بحث خودشناسي که مطرح کرديم را ادامه ميدهيم. يک نکته که بايد توجه داشت اين است که امام حسين عظمت فوق العاده دارد ولي اين عظمت و بزرگي دستگاه امام حسين نبايد ما را غافل کند از اينکه کنار آقا أباعبدالله فرزند بزرگوارشان، امام چهارم ما امام معصوم است و کارهاي بزرگي که در نهضت کربلا به دست مبارک ايشان انجام شده که ما معمولاً براي امام حسين ميليونها نذر و نياز و حاجت داريم ولي به امام سجاد ميرسيم خيلي افت ميکنيم. اگر نگوييم کار آقا امام سجاد هم تراز جريان عاشورا و کربلا نيست ولي کمتر هم نيست. فشارهايي که بعد از عاشورا حضرت داشتند، بزرگواريهايي که انجام دادند و مصائبي که تحمل کردند. يا حضرت زينب کبري(س) که اگر اين دو بزرگوار نبودند و اسلام و نهضت را رهبري نميکردند، قطعاً جريان عاشورا و کربلا از بين ميرفت. لذا هم مجالس امام سجاد بايد بيشتر گرفته شود و يک دهه عزيزاني که منبر ميروند در مورد امام سجاد و دعاهاي حضرت و شرح حال حضرت و کارهايي که کردند، ماه محرم شهادت دو امام بزرگوار است. هم شهادت آقا أباعبدالله است و هم شهادت امام سجاد است.
حضرت زينب هم خيلي نقش داشتند، حضرت زينب(س) بعد از واقعه کربلا يک سال و نيم بيشتر زنده نبودند. سال 61 هجري که موضوع عاشورا پيش آمد، سال بعد حضرت از دنيا رفتند و مصائب و آزارها فوق العاده بود ولي آقا امام سجاد حدود 35 سال حدود 35 سال دوران امامت و ولايت حضرت بود و کوله باري از خفقان و مشکلات و مصائب بر حضرت بود. آقا امام حسين ده سال امام بودند ولي چند ماه آخر اوج مصائب بود. اوج آن چند ماه آخر و روز عاشورا بود. بعد از عاشورا شروع ابتلائات و شروع فشارها بود، جلوي چشم انسان جسارتها و اهانتهايي کردند که درباره حضرت فرمودند، وقتي حضرت ميخواستند از قتلگاه عبور کنند، حقيقتاً حضرت زينب حس کردند که آقا در يک لحظه روح از بدنشان جدا شود. چون عظمت پدر را درک ميکردند، هرچه عظمت شخص بالا برود جسارت و اهانت به مراتب بالاتر ميرود. از خانواده شهدا و جانبازان بايد تقدير کرد که يک عمري با اين مصيبت کنار بيايند، دهها هزار همسر شهيد که جوان هستند و همسر خود را از دست دادند، يک عمري بايد بدون همسر باشند و يا زندگي که بدون آن شهيد باشند. لذا امام سجاد(ع) چه در سفر کوفه و شام، اهانتها و زخم زبانها و بي ادبيها و اين همه آزاري که به عزيزانشان ميدادند خيلي سنگين بود، لذا يکي از کارهاي امام سجاد حفظ قيام عاشورا و کربلا بود با همين گريهها و عزاداريها و نالهها، حضرت واقعاً ميسوختند. لذا شخصي که همراه حضرت بود، عرض کرد: شما اينقدر گريه ميکنيد، وقت آن نشده فراموش کنيد و تمام شود؟ حضرت پاسخ عجيبي دادند، فرمودند: داستان حضرت يعقوب را شنيدهاي؟ حضرت يعقوب دوازده فرزند داشت و يک فرزند او کشته نشد و مفقود شد. حضرت يعقوب از فراق فرزندش يوسف آنقدر گريه کرد، نابينا شد. من چگونه ناله نزنم و گريه نکنم. در يک روز هجده عزيز از اولياي خدا مقابل من پر پر شدند. لذا چند نفر جزء بکائين هستند، حضرت يعقوب، حضرت يوسف، حضرت زهرا(س) و حضرت سجاد(ع). 35 سال با عزاداريها و اعلان وفاداري به أباعبدالله، قيام کربلا را به پا نگه داشتند.
يکي از کارهاي مهم حضرت سجاد تربيت شاگردان فوق العاده بود و در خفقاني که حضرت تحت نظر و مراقبه شديد بودند، شاگرداني تربيت کردند نظير سعيد بن جبير که به دست حجاج به شهادت رسيد. شاگرداني نظير ابوحمزه ثمالي، ابوحمزه کسي است که امام صادق دنبال او فرستاد و گفت: بيا کارش دارم. راوي ميگويد: رفتم قبرستان بقيع ايشان را پيدا کردم، خدمت امام صادق آوردم. حضرت فرمود: اي ابوحمزه وقتي تو را ميبينم لذت ميبرم. اين تربيت شده امام سجاد است. اين تربيت شاگردان که هرکدام عالم و فقيه بودند و در برههاي از زمان عدهاي را پشتيباني ميکردند، خيلي مهم است. مهمترين کاري که از امام سجاد(ع) معجزه ماندگار است، دعاها و نيايشهايي است که مانده است. يکي از کارهاي مهم دعا و نيايش بوده که در صحيفه سجاديه 54 دعا آمده است. چهار صحيفه ديگر هم هست که مرحوم سيد محمد باقر ابطحي اصفهاني چاپ کردند. صحيفه سجاديه يک کتاب بسيار ارزشمندي است که از نظر سند قطعي الصدور است. امام معصوم انشاء کردند. امام باقر نوشتند و امام صادق مهر تأييد زدند. اين نکته هم زيباست که فرمايشات امامان ما گاهي با دشمنان خود صحبت کردند، گاهي با عموم مردم صحبت کردند، گاهي با شخصيتهاي برجسته مثل سلمان و ابوذر و ابوحمزه صحبت کردند ولي گاهي با خدا صحبت کردند. صحبت با خدا، اوج فرمايشات و کلمات اهلبيت عصمت و طهارت است. لذا از اين نظر بايد از امام سجاد قدردان باشيم. ما عاجز هستيم از اينکه اين معجزه ماندگار و ابدي را براي ما گذاشتند و با قرآن و نهجالبلاغه پهلو ميزند و از اين درياي معارفي که در صحيفه هست، براي ساختن جامعه و افراد کافي است. انشاءالله خداي متعال به ما توفيق بدهد که از صحيفه سجاديه غافل نشويم و بيشتر توسلات ما و مجلس ما احياء شود.
شريعتي: به تعبير امام راحل ما اگر اين قرآني که در دسترس ماست قرآن نازل است، صحيفه و دعاهاي ما قرآن ساعد هستند که از پايين به بالا ميروند.
حاج آقاي فرحزاد: در هفتههاي گذشته عرض کرديم معرفت نفس کليد است و کاربردي است و ميتواند همه درهاي بسته را باز کند و مشکلات را حل کند. حديث زيبايي از امام سجاد هست که فرمودند: «الْخَيْرُ كُلُّهُ صِيَانَةُ الْإِنْسَانِ نَفْسَهُ» (تحف العقول/ص278) همه خوبيهاي عالم در خوب شدن ماست، اگر ما به آن خير دست يافتيم و بر خودمان غالب شديم، موفق شديم. اينکه ما گمراهي را نجات بدهيم، بسيار خوب است. راههايي که چطور ميتوانيم به خودشناسي و صيانت نفس برسيم را مطرح خواهيم کرد. خداي متعال ميفرمايد: «يأبن آدم خلقت الاشياء لأجلک و خلقتک لأجلي»
فرزند آدم، من همه عالم و آسمانها و زمين و دنيا و آخرت و موجودات عالم را براي تو خلق کردم. اگر انسان بداند ما گل سر سبد خلقت هستيم. همه باغ و گياه و جنگل و کهکشانها براي انسان خلق شده است، نبات و گياه و حيوان فداي ما ميشود. آسمان و زمين براي شما خلق شده است.
خويشتن را آدمي ارزان فروخت *** بود اطلس خويش را بر دَلق فروخت
قدر خود نشناخت مسکين آدمي *** از فزوني آمد و شد در کمي
از چه عظمتي خدا او را خلق کرده، به جيفه و کاهدان دنيا زده است. همه عالم را براي تو انسان خلق کردم ولي تو انسان را براي خودم خلق کردم. «وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» (طه/41)
بي همگان به سر شود بي تو به سر نميشود *** داغ تو دارد اين دلم، جاي دگر نميشود
حديث بسيار زيبايي هست که پيغمبر عظيم الشأن فرمود: جبرئيل امين بر من نازل شد و عرض کرد: خداي متعال به تو سلام ميرساند و به تو ميگويد: اينقدر من مؤمن را دوست دارم که اسمش را از اسم خودم جدا کردم. مؤمن يعني کسي که ايمان دارد، مؤمن کسي است که امن و امان ميدهد. از آرامش و امن و امنيت است. خدا ميفرمايد: من مؤمن هستم، بلا تشبيه، در حد اعلي، خدا ميفرمايد: من علي اعلي هستم، اسم علي را هم از خودم گرفتم. در مورد اهلبيت داريم «خُلقت من نور الله» فرمود: «المؤمن خلقته من نوري» مؤمن را از نور خودم خلق کردم. کسي که از نور خدا و عظمت نور خدا خلق شده، قدر خود را نميداند. خودش را به آشغال دنيا بفروشد. فرمود: اي پيغمبر نام مؤمن را از نام خودم مشتق کردم، «المؤمن مني و أنا منه» خداي بزرگ ميفرمايد: مؤمن از من است و من هم از مؤمن هستم. بعد فرمود: کسي که مؤمني را اهانت کند، من گاهي به عزيزاني که اهل دل هستند، اهل معنا و عرفان هستند ميگويم که ما نميتوانيم در مورد همه قضاوت کنيم. توهين کنيم، فوراً ارتداد و کفر و تکفير ميکنند و چوب حراج ميزنند، حضرت امام(ره) يک جمله بسيار قشنگي دارند. از قول استاد خود آيت الله شاه آبادي نقل کردند که هرکس دشمن خدا و پيغمبر است معاند است، خدا لعنتش کند و هرکس دوست خداست، درود و سلام خدا بر او باد اما اينکه فلان عالم يا شاعر، شخص جزء دشمنان است يا دوستان؟ يکوقت من کلام را نقل ميکنم و ميگويم: اين کلام اشتباه است يا خطا است، اين کلام از هرکس باشد اشتباه است و قشنگ نيست. اما شخصي را که صد در صد ثابت نشده آدم خوبي است يا بد، قضاوت کنم يا حکم کنم، کسي ولي خدا را اهانت کند ولو نشناسد، اثر وضعي دارد. بايد خيلي مواظب باشيم. مؤمن از من است و من از مؤمن هستم. خداوند به پيغمبر فرمود: «مَنِ اسْتَهَانَ بِمُؤْمِنٍ فَقَدْ اسْتَقْبَلَنِي بِالْمُحَارَبَةِ» اگر کسي مؤمني را اهانت کرد، با من خدا مقابله ميکند و ميجنگد. اگر کسي بفهمد چه لطيفه رباني خداي متعال در او قرار داده که نور او از نور خدا خلق شده است. خدا ميگويد: تو از من هستي و من از تو هستم. معرفت نفس خيلي مهم است. «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدِ انْتَهَى إِلَى غَايَةِ كُلِّ [مَعْرِفَةٍ وَ] عِلْمٍ» چه چيزي ما را به همه علوم ميرساند؟ اميرالمؤمنين ميفرمايد: کسي که خودش را شناخت به تمام علوم و معرفتها دست پيدا کرده است. اگر خودت را گم کردي و نشناختي گم شدي و همه عالم را هم گم کردي.
اميرالمؤمنين فرمود: «الجاهل بنفسه جاهلٌ بکل شيء» بيرون از خودت را به طريق اولي گم کردي و نشناختي. «الجهل رأس کل شرّ» جهالت و ناداني اين است که خودت را پيدا نکني. اميرالمؤمنين فرمود: «أَقْبَحُ الْقُبْحِ جهل الانسان نفسه» چه زشتي در عالم از همه زشتيها بيشتر است؟ علي(ع) فرمود: زشتترين زشتيها، اين است آدم خودش را گم کند.
جان جمله علمها اين است اين *** که بدانم من کيام در يوم دين
خودت را بشناس! يکي از بزرگان ميفرمايد: شخص سادهاي به مکه رفته بود. در مکه ايام حج و احرام همه يک لباس ميشوند. گاهي آدم قافله و رفقايش را گم ميکند. اين بنده خدا يک کدوي کوچک خشکي پيدا کرده بود و به گردنش بسته بود و هر چند وقت يکبار نگاه ميکرد و ميفرمود: مشت ابراهيم هست و گم نشده و من خودم هستم. اتفاقاً روز عيد قربان براي رمي جمرات ميآيند، خسته بود. گفت: بروم در مسجد بخوابم. يک مقدار که خوابيد و خواب عميق رفت، رندي کنار او بخوابد، ديد يک کدو بر گردن او آويزان است. گفت: اين کدو براي چيست؟ فکر کرد براي همين باشد که او ترسيده گم شود و اين را علامت گذاشته است. يک چاقويي برداشت و گردن خودش اين کدو را بست و کنار اين آقا خوابيد. بنده خدا اين مشت ابراهيم بلند شد و ديد کدو نيست و فکر کرد گم شده است. ديد کنارش يک نفر خوابيده و کدو بر گردنش است. گفت: اگر من مشت ابراهيم هستم پس کدوي من کو؟ اگر من مشت ابراهيم نيستم پس او کيست کدو بر گردنش است؟ گيج شد... ما هفتاد سال است خودمان را گم کرديم، با اين بدن اشتباه گرفتيم. اگر کسي خدا کمکش کند و يک مقدار خلوت کند و دعا و توسل کند، اگر خودش را پيدا کند، لذتي در عالم از خودشناسي که منجر به خداشناسي ميشود در عالم نيست.
بزرگي فرمود: هيچوقت شده در خلوت خودت را پيدا کني و در آغوش بگيري و با خودت گپ بزني که تمام شيرينيهاي عالم به کام تو ريخته شود. مثنوي ميگويد:
روي در روي خود آر اي عشق کيش *** نيست اي مفتون تو را جز خويش، خويش
جان جمله علمها اين است اين *** که بدانم من کيام در يوم دين
شريعتي: انشاءالله به حق فرازهاي نوراني صحيفه سجاديه خودمان را پيدا کنيم. امروز صفحه 530 قرآن کريم، آيات 28 تا 49 سوره مبارکه قمر را تلاوت خواهيم کرد.چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات امروز را به روح بلند حضرت سجاد(ع) هديه کنيم و بگوييم: ما ابوحمزهايم أدبني!
«وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ «28» فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ «29» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «30» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ «31» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «32» كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ «33» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ «34» نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ «35» وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ «36» وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «37» وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ «38» فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ «39» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «40» وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ «41» كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ «42» أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ «43» أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ «44» سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ «45» بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى وَ أَمَرُّ «46» إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ «47» يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ «48» إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»
ترجمه آيات: و به آنان خبر ده كه آب، ميان آنان و شتر تقسيم شده است، هر كدام براى دريافت نصيب خود حاضر شوند. پس آنان رفيقشان را صدا كردند، پس پذيرفت، دست به كار شد و شتر را از پاى درآورد. پس (بنگر) كه عذاب و هشدار من چگونه بود؟ (به كيفر اين جنايت) ما صيحه (و صاعقهاى مرگبار) را فرو فرستاديم، پس آنان مثل گياه خشك و خردشدهاى گشتند كه صاحب چهارپايان در آغل مىريزد. و البتّه ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان قرار داديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ قوم لوط نيز هشدار دهندگان را تكذيب كردند. ما نيز بر آنان بادى همراه با سنگ فرو فرستاديم و فقط خانواده لوط را در سحرگاه نجاتشان داديم. (اين نجات) نعمتى از طرف ما بود، ما اين گونه هر كه را شكر كند، پاداش مىدهيم. لوط، مردم را از قهر ما هشدار داده بود، اما در هشدارها جدل و ستيزه كردند. و قوم لوط براى (سوء قصد به) مهمانان او به مراوده و گفتگو پرداختند، پس ما چشم آنان را نابينا كرديم، پس بچشيد عذاب من و هشدار مرا. و صبحگاهان عذابى پايدار به سراغشان آمد. پس بچشيد عذاب من و هشدارم را. همانا ما قرآن را براى پند گرفتن، آسان ساختيم پس آيا پندپذيرى هست؟ و همانا هشدار دهندگان به سراغ فرعونيان آمدند. (امّا آنان) همهى معجزات ما را تكذيب كردند، پس ما آنان را همچون گرفتن مقتدرى نفوذناپذير (به قهر) گرفتيم. آيا كافرانِ شما از آنان بهترند (تا ما آنان را به قهر نگيريم) يا براى شما امان نامهاى در كتابهاى آسمانى است؟ يا مىگويند: ما همگى پشتيبان يكديگريم (و قدرتى ما را نخواهد شكست)؟ در آيندهى نزديكى، جمع آنان در هم شكسته خواهد شد و همه (به يكديگر) پشت خواهند كرد. آرى، قيامت وعدگاه آنان است و آن روز، سختتر و تلختر است. همانا مجرمان در گمراهى و (آتش و) جنونند. روزى كه به رو در آتش كشيده شوند (و به آنان گفته شود:) تماس جهنم (و آتش دوزخ) را بچشيد. همانا ما هر چيز را به اندازهى معيّنى آفريدهايم.
شريعتي:
من کمتر از آنم که به پاي تو بيافتم *** عالم شده سجاده و افتاده به پايت
به ايام ماه صفر و قرباني اول ماه نزديک ميشويم، براي مشارکت در اين طرح ميتوانيد به سايت برنامه و يا شبکه 800 پيام نما مراجعه نماييد. از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: طرح مشارکت در قرباني بسيار طرح خوبي است که هرکس با هر توان مالي ميتواند در اين طرح شرکت کند. يک روايت مهمي در فضيلت ذکر بلند صلوات در کافي شريف است که امام صادق فرمود: اگر ذکر پيامبر شد زياد ذکر صلوات بفرستيد. در شبانهروز حداقل صد بار زياد به اين تفسير شده است. حضرت صادق فرمود: «فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِكَةِ» اگر کسي يکبار صلاوت بر محمد و آل محمد فرستاد، خداي متعال هزار صلوات رحمت نازل ميکند با هزار صف از ملائکه به کسي که يکبار اين ذکر را بگويد. «وَ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِكَتِهِ» وقتي خدا و ملائکه بر گوينده اين ذکر درود ميفرستند و دعا ميکنند، تمام موجودات و ذرات عالم به تبعيت خدا و ملائکه بر چنين شخص گوينده صلوات هم درود ميفرستند. آيت الله بهجت مقيد بر صلوات و سفارش ويژه بودند، ميفرمود: ما گشتيم و ذکري بالاتر از اين پيدا نکرديم. تمام اساتيد و بزرگان ما سفارش به صلوات ميکردند. يک موقع خانوادهاي آمدند به آيت الله بهجت گفتند: فرزند ما معتاد شده و سخت است دست بکشد، ايشان فرمود: بگوييد صلوات بفرستد. همسر و بستگانش هم برايش صلوات بفرستند. فرمودند: صلوات نيروي انسان را زياد و انسان را پاک ميکند. صلوات باعث ميشود قبح و زشتي گناه براي انسان روشن شود. کثرت صلوات گناهان را منهدم ميکند. به آدم نور ميدهد و ظلمتها کنار ميرود.
يکي از چيزهايي که در خودشناسي و خودسازي مؤثر است اينکه انسان با خداي خود خلوت کند، با خودش خلوت کند. يکي از بزرگان نقل ميکرد مرحوم آ سيد حسين قاضي، ک موقعي نجف بعد از اينکه نجف درس خوانده بودند خدمت ميرزاي شيرازي ميآيند و ميگويند: درسهاي من تمام شده ميخواهم به ايران برگردم، چه کنم؟ ايشان فرمود: هرجا ميروي مراقبه داشته باش و در شبانه روز براي خودت خلوتي داشته باش. اين نصيحت را گوش ميکند و به شهر خود تبريز برميگردد. خلوت ايشان به قدري زيبا ميشود که به آقاي ميرزاي شيرازي نامه مينويسد: اين سفارش شما از همه مهمتر بود و اين نيم ساعت من 24 ساعت مرا پر کرد. وقتي آدم خودش را پيدا کرد ميتواند مديريت کامل کند.
شريعتي: بايد اين عيد به ديدار خودم هم بروم! دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا تو را به حق امام سجاد(ع) ما را از شيعيان خالص حضرت قرار بدهد. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. مريضهاي روحي جسمي شفا عنايت بفرما. توفيق معرفت و محبت و ايمان کامل به ما مرحمت بفرما. ما را لحظهاي به خود واگذار نکن. اموات و درگذشتگان را غريق رحمت بگردان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي:
دم به دم در فرات چشمانت ماتم کربلا مجسم بود
چشم تو لحظهاي نميآسود، همه عمر تو محرم بود
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»