اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

98-09-25-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (ع) (شرح دعاي مکارم الاخلاق)


برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (شرح دعاي مکارم الاخلاق)

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

تاريخ پخش: 25-09-98

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بيننده‌هاي خوب و گرانقدرمان، انشاءالله هرجا هستيد خداي متعال پشت و پناه شما باشد و بهترين‌ها براي شما رقم بخورد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله.

حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آرزوي بهترين‌ها براي همه داريم، انشاءالله خداي متعال باران رحمت معنوي و مادي و نسيم معنوي و مادي را بر ما نازل کند که از هواي آلوده نجات پيدا کنيم. اگر مدارس و دانشگاه‌ها تعطيل مي‌شود فرصتي باشد که بيشتر در خانه خدا برويم و تضرع کنيم، انشاءالله خدا کمک کند تدبيرهاي مادي و معنوي‌مان را زياد کنيم.

شريعتي: انشاءالله هواي دلتان هميشه پاک باشد. در محضر صحيفه نوراني سجاديه و دعاي مکارم الاخلاق، بحث امروز شما را خواهيم شنيد.

حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

در فراز ديگري امام سجاد عرضه مي‌دارد: «اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِي‏ بِالْهُدَى‏، وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى» واقعاً بند بند دعاي مکارم الاخلاق خيلي مهم و مورد نياز همه هست. از خداي متعال درخواست مي‌کند که خدايا هميشه نطق مرا در مسير هدايت خودت قرار بده. آدم حرف خوب و به جا بزند، نيتش خوب باشد، در مسير هدايت ديگران باشد، خيلي حرف‌ها در مسير ضلالت و گمراهي و شبهه افکني و فکرهاي باطل است. هر انساني هميشه نطقش در مسير هدايت و کارهاي شايسته باشد. گاهي يک کلمه اختلاف مي‌اندازد و شوک ايجاد مي‌کند. روايت داريم که پيغمبر(ص) فرمود: «مَنْ أَصْغى‏ إِلى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ، وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يُؤَدِّي عَنِ الشَّيْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّيْطَانَ» هم خودمان مواظب باشيم که حرف‌هاي شيطان پسند نزنيم و هم گوش دادن، خدا به ما يک زبان و دو گوش داده است. کمتر حرف بزنيم و بيشتر بشنويم. خود شنيدن هم در روايت داريم که چه مي‌شنويد. در فضاي مجازي، رسانه، ماهواره، رفيق و دوست، اگر گوينده در مسير هدايت از خدا حرف مي‌زند، در مسير کمال و از طرف خداست، شما خدا را مي‌پرستي. اگر پاي صحبت کارشناسي که قرآن و حديث و دعوت به خوبي است، اين خوب است.

اميرالمؤمنين فرمود: شما اگر پاي گفتار کسي که از خدا و پيغمبر مي‌گويد، يک کلام حکيمانه مي‌شنوي زندگي‌ات عوض مي‌شود، از عبادت يک سال بالاتر است. فکر نکني پاي گيرنده هستي و حرف حسابي گوش مي‌دهي، حرف حسابي هم مهم است. اين را عبادت بدانيم و کمتر از نماز ندانيم. مقصدي که در نماز و کارهاي خوب است همين‌جا پياده مي‌شود. لذا هرکس به ناطقي گوش مي‌دهد در واقع او را پرستش مي‌کند. شيطان دعوت به اختلاف مي‌کند، دعوت به گناه مي‌کند، دعوت به تفرقه مي‌کند. مرحوم بهاءالديني معمولاً يکي دو کلمه جمله کوتاه بيان مي‌کرد ولي يک دنيا حرف داشت. آقايي خدمت ايشان آمد و گفت: موعظه‌اي کنيد. ايشان فرمودند: بازيگري را کنار بگذاريد همه چيز درست مي‌شود. يعني ظاهر و باطن يکي باشد. اگر انسان با همسر و همکار و اولاد و ارباب رجوع صادق باشد، همه چيز درست مي‌شود. بعضي هستند وقتي نگاه مي‌کنيد شفاف شفاف است. لذا اگر گوينده از غير خدا و شيطان مي‌گويد شما داري شيطان را مي‌پسندي. «وَ أَلْهِمْنِي التَّقْوَى» خدايا تقواي خودت را به من الهام کن. يعني اينکه کمک کنيد من ترک گناه کنم، واجبات را به جا بياورم، خدا بايد کمک کند. «ما أَصابَكَ‏ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّه‏» حسنات از خداست. «وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ‏ تَوَكَّلْتُ‏ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ» (هود/88) از خدا کمک بخواهيد.

«وَ وَفِّقْنِي لِلَّتِي هِيَ أَزْكَى» خدايا به من توفيق بده آنچه از همه پاک‌تر و تميزتر است، «وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا هُوَ أَرْضَى» خدايا در اعمال خير آنچه از همه بيشتر راضي هستي، بازار که مي‌رويم دنبال جنس خوب و قيمت مناسب هستيم. در امور معنوي هم بايد دقت داشته باشيم. «اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِيَ الطَّرِيقَةَ الْمُثْلَى» خدايا مرا سلوک بده به طريقي که بهترين است. در مسير انتخاب احسن کمک کن و مرا به سير و سلوک ببر. «وَ اجْعَلْنِي عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْيَا» خدايا مرا طوري قرار بده که بر روش و دين تو زندگي کنم و از دنيا بروم. شخصيت بزرگواري بود در استان خراسان رضوي، آ شيخ ذبيح الله قوچاني که خواص ايشان را مي‌شناختند. آيت الله بهجت گاهي دو ماه در تابستان مشهد مشرف مي‌شدند، ديدن اين شخصيت مي‌رفتند. مرد خيلي بزرگي بود. ايشان مي‌فرمودند: استادي داشتيم در نجف که هميشه ورد کلامش اين بود که خدايا تو ما را پاک خلق کردي، کمک ما کن يک سر سالمي در گور ببريم و آلوده نشويم. همينطور که پاک خلق کردي، خودمان را آلوده به گناه و معصيت نکنيم. اگر شديم پاک کنيم و با پاکي برويم. خدايا من به راه تو ثابت باشم چه در زمان حيات و چه در زمان ممات. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتِّعْنِي بِالاقْتِصَادِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ» خدايا مرا موفق بدار به راه ميانه‌روي، با ميانه‌روي زندگي کنم. خدايا کمک کن کارهايم محکم باشد. روايت معروفي که پيغمبر(ص) وقتي سعد بن معاذ را دفن کردند، گوشه کنارهاي قبر را محکم مي‌کردند، فرمودند: من مي‌دانم قبر کهنه مي‌شود و بدن مي‌پوسد، ولي رحمت خدا شامل کسي مي‌شود که هرکاري را درست انجام بدهد. کدام ايراني است که بگويد: من جنس ايراني نمي‌خرم ولي بايد توليدات ما خوب باشد نه اينکه جنس خارجي صد برابر کيفيت داشته باشد و جنس ما نه. بايد جنسيت کالاي خود را بالا ببريم.

يک خانه ساخته هر روز يک گوشه‌اش خراب است. درست کار کنيم. حتي قبري که چيز مهمي نيست، پيامبر فرمود: من اين را محکم مي‌کند، شما هم کارهاي خود را محکم کنيد. «وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ» خدايا مرا از راهنمايان راه رشد قرار بده. «وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ» خدايا مرا از بندگان صالح خود قرار بده. «وَ ارْزُقْنِي فَوْزَ الْمَعَادِ» رستگاري قيامت را نصيب من کن. «وَ سلَامَةَ الْمِرْصَادِ» کمک کن از کمينگاه‌ها و عقبه‌هاي قيامت سالم رد شوم. خدايا مرا کمک کن در همه زمينه‌ها ميانه‌رو باشم و معتدل باشم. تمام مشکلاتي که در فرهنگ و اقتصاد ما، در مسائل ديني ما هست، روابط خانوادگي، همه بخاطر افراط و تفريط است. «وَ مَتِّعْنِي بِالاقْتِصَادِ» اقتصاد در فارسي مسائل مادي و ارزي است. ولي در عربي اقتصاد يعني ميانه‌روي، قصد و سبيل هم در قرآن آمده است. مقتصد يعني کسي که ميانه‌روي دارد و تندي و کندي ندارد. اميرالمؤمنين در کلمات قصار نهج البلاغه هست که حضرت مي‌فرمايد: «لَا تَرَى‏ الْجَاهِلَ‏ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» آدم جاهل و نادان، جهالت سر منشأ تمام بدي‌هاست. آدم جاهل يا تندروي مي‌کند يا کندروي مي‌کند. يعني حد اعتدال ندارد. در هر مسأله‌اي، آدم عالم و عاقل و عادل کيست؟ آن کسي که از حد افراط و تفريط دور نمي‌شود.

پيغمبر ما فرمود: « خَيْرُ الامُورِ أَوْسَطُهَا» (الكافي، ج 6، ص 540) يعني بهترين و بالاترين روش‌ها حد وسط است.

رهرو آن نيست که گه تند و گهي خسته رود *** رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود

آنهايي که هميشه معتدل هستند در دنيا و آخرت و سير و سلوک هميشه موفق هستند. ولي آنهايي که تندروي مي‌کنند زود چپ مي‌کنند. انسان بايد حد وسط را بگيرد. در مسائل افراط و تفريط در تمام زندگي احتياج داريم حد وسط را بگيريم. در کار کردن و تلاش، بعضي هستند سه چهار شغل دارند. بيست ساعت کار مي‌کنند، زن و بچه را نمي‌بينند. کار بايد به اندازه باشد. روايت داريم مثل راکبي که مرکبش را اينقدر تند مي‌راند که هم راکب خسته مي‌شود و هم مرکبش از پا درمي‌آيد. اينطور نباشيد که تندروي مي‌کنيد. در هر چيزي، کار کردن، درس خواندن، پدر و مادرش فشار آوردن که بايد اوايل کنکور رتبه دو رقمي بياوري، اين رواني شده و چند سال است افسردگي گرفته است. درس خواندن و تحصيل به اندازه باشد. درس و کار به اندازه باشد. «وَ مَلْبَسُهُمُ‏ الِاقْتِصَاد» اينقدر براي لباس و هزينه لباس خرج مي‌کنند و مايه مي‌گذارند، حساس هستند، لباس چنين باشد و چنان باشد. اندازه باشد.

در خوراک، تمام مشکلات بدني براي افراط و تفريط است. يا پرخوري است يا ضعفي است که کم خورده و انرژي ندارد. افراط در خوردن يک معضل جهاني است. نه افراط، نه تفريط، تا گرسنه نشدي نخور و تا وقتي اشتها داري دست از سفره بکش. در خوراک، در مخارج زندگي، همه چيز حد وسط باشد. پا را اندازه گليم دراز کنيم. براساس توانايي و شأنمان زندگي کنيم. حد وسط را از دست ندهيم، مي‌تواند خانه ميلياردي هم بگيرد ولي نکند. در خريد خانه حد وسط، در خريد اتومبيل حد وسط، حضرت فرمودند: «ضَمِنْتُ‏ لِمَنِ‏ اقْتَصَدَ أَنْ لَايَفْتَقِرَ» (کافي/ج7/ص340) من ضمانت مي‌کنم براي کسي که در خرج کردن ميانه روي داشته باشد هيچوقت فقير نشود. ما مي‌توانيم جهاز تهيه کنيم، با پانزده ميليون، الآن بعضي جهاز ميلياردي مي‌دهند. با وجود مشکلاتي که هست خرج و دخلمان را با هم تنظيم کنيم. ما خيلي از خرج‌هاي زندگي‌مان تشريفات است. مبلمان را جزء ضروري‌هاي زندگي گذاشتند، نباشد هم طوري نيست مگر کسي که نتواند روي زمين بنشيند. اگر اسراف و زياده روي نکنيد، خدا رزاق است و به اندازه نياز طرف مي‌رساند.

يک کسي از دنيا رفت، پيغمبر خواستند نماز بخوانند. نماز خواندند و بعد فرمودند: براي خانواده‌اش چيزي گذاشته است؟ گفتند: همه را انفاق کرده است. فرمودند: اگر مي‌گفتيد براي او نماز نمي‌خواندم. چرا براي بچه‌هايت چيزي نگذاشتي؟ آيا جايز است من هرچه دارم بدهم و از اين طرف چيزي ندهم؟ «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ‏ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً» (اسراء/29) يک نفر گرفتار بود، بچه‌اش را نزد پيغمبر فرستاد. پيغمبر در خانه چيزي نداشتند. گفت: مادرم گفته چيزي از پيغمبر بگير. حضرت پيراهني که بر تن داشتند را درآوردند و دادند. خواستند نماز بروند، لباس نداشتند. اين آيه نازل شد که معني‌اش اين است که دستت را به گردنت نبند که چيزي ندهي، طوري هم باز نکن که خودت چيزي نداشته باشي! در سخاوت و انفاق حد وسط داشته باشيد. از عبادت بهتر داريم؟ نماز و دعا و ذکر و توسل و زيارت، ولي در اصول کافي بابي داريم «باب الاقتصاد في العباده» يعني حتي در عبادتي که بهترين وسيله تقرب به خداست، حتي در عبادت هم که خدا ما را براي بندگي و عبادت خلق کرده ميانه روي خوب است.

روايت داريم امام صادق مي‌گويد: من نوجوان بودم، دور خانه خدا طواف مي‌کردم و نماز مي‌خواندم. از بس طواف مي‌کردم عرق مي‌ريختم. پدرم امام باقر به من رسيد، ديد از عبادت خسته شدم. فرمود: «يَا بُنَيَ‏، دُونَ‏ مَا أَرَاكَ تَصْنَعُ» از آنچه زياد عبادت مي‌کني، کمتر انجام بده. «فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً رَضِيَ عَنْهُ بِالْيَسِيرِ» (کافي/ج3/ص224) فرزند عزيزم! زياد خودت را خسته نکن. خدا وقتي عمل کمي که آدم خوب انجام بدهد به عمل کم راضي مي‌شود و او را وارد بهشت مي‌کند. مهم اين است که خودت را محبوب خدا کني. نيت ما پاک باشد، رفتار و گفتار ما درست باشد. بايد مواظب باشيم که از اين طرف و آن طرف نيافتيم. در روايت داريم که «لَا تُكَرِّهُوا إِلَى‏ أَنْفُسِكُمُ‏ الْعِبَادَةَ» کاري نکنيد از عبادت زده شود. مثل غذايي که آدم زياد مي‌خورد، عبادت هم همينطور است. باز اين هم مطالب بلندي دارد.

اميرالمؤمنين در جريان خوارج اين را بيان کردند، « محبّ مفرط يذهب به الحبّ إلى غير الحقّ، و مبغض مفرط يذهب به‏ البغض‏ إلى غير الحق» فرمود: به زودي دو گروه و دو دسته درباره‌ من علي هلاک مي‌شوند و از بين مي‌روند، 1- کسي که در محبت افراط مي‌کند. محبتي که بهترين وسيله تقرب ما به خدا و اولياي خداست، اگر محبت او را به افراط ‌گري برساند. او خدا هست و چنين و چنان است، مي‌فرمايد: اين خلاف است و هلاک مي‌شود. کسي که در بغض هم افراط مي‌کند، افراطش او را بيچاره‌تر مي‌کند. فرمود: «و خير الناس فيّ حالا النمط الأوسط فالزموه» بهترين گروه درباره‌ي من علي آنهايي است که ميانه رو هستند و حد وسط را مي‌گيرد، ملازم آنها باشيد. يکي از مواردي که خيلي مورد ابتلاء است، قضاوت‌هاي ما درباره‌ي ديگران است. ما يک کسي که دوست داريم اينقدر بالا مي‌بريم، به عرش، نمره بيست مي‌دهيم. هيچکدام از عيب‌هايش را هم نمي‌بينيم. خدا آن روز را نياورد که اين آقا از چشم و دل ما بيافتد. روايت بسياري داريم که مؤمن کسي است که رضايتمندي و خشنودي او را از حق خارج نمي‌کند، سخط و بغض و دشمني او را از مسير اعتدال و ميانه روي خارج نمي‌کند. مواظب باشيم هرکسي را در حد خودش، از يک کسي بدمان آمد او را خرد و له نکنيم. اگر از کسي خوشمان آمد بيش از اندازه بالا نبريم. بايد مواظب باشيم. مؤمن و عاقل واقعي کسي است که هر عملي را در حد خود و جاي خود قرار بدهد.

شريعتي: نکته دقيقي بود مخصوصاً در اين ايامي که نزديک انتخابات هستيم. امروز صفحه 257 قرآن کريم، آيات 11 تا 18 سوره مبارکه ابراهيم را تلاوت خواهيم کرد.

«قالَتْ‏ لَهُمْ‏ رُسُلُهُمْ‏ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «11» وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى‏ ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «12» وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنا فَأَوْحى‏ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ «13» وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامِي وَ خافَ وَعِيدِ «14» وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ «15» مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَدِيدٍ «16» يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسِيغُهُ وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَلِيظٌ «17» مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى‏ شَيْ‏ءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ»

ترجمه آيات: پيامبرانشان در جوابشان گفتند: (آرى) ما جز بشرى مثل شما نيستيم، ولى خداوند بر هركس از بندگانش كه بخواهد منّت مى‏گذارد (و او را بر مردم مبعوث مى‏كند) و ما را نرسد كه جز با اذن خداوند، براى شما معجزه‏اى بياوريم، پس مؤمنان بايد تنها بر خداوند توكّل نمايند. و چرا ما بر خدا توكل نكنيم، در حالى‏كه او ما را به راه‏هاى (سعادت) ما هدايت كرده است؟ قطعاً ما در برابر هر آزارى كه شما نسبت به ما روا داريد، مقاومت خواهيم كرد و اهل توكّل بايد فقط بر خداوند توكّل نمايند. و كفّار به پيامبرانشان گفتند: ما قطعاً شما را از سرزمين خود بيرون مى‏كنيم، مگر آن‏كه در كيش ما در آييد پس پروردگارشان به آنان وحى كرد كه ما حتماً ستمگران را نابود مى‏كنيم. و همانا بعد از (هلاكت) ستمگران، شما را در آن سرزمين سكونت خواهيم داد. اين، براى كسانى است كه از مقام من پروا كنند واز وعده تهديد آميزم بترسند. و (پيامبران ومومنان) در انتظار فتح و پيروزى بودند، و (لى) تمام ستمگران لجوج محروم ماندند. عاقبتِ اين (ستمگرانِ لجوج)، دوزخ است واز آبى بدبو وچركين نوشانده مى‏شوند. آن (آب چركين) را جرعه جرعه مى‏آشامد، در حالى كه فرو بردن آن هرگز گوارا نيست و مرگ از هر سو به سراغ او مى‏آيد، ولى او مردنى نيست وپس از آن، عذاب شديدى است. مَثل (كارهاى) كسانى‏كه به پروردگارشان كفر ورزيدند، همچون خاكسترى است كه در روز طوفانى تندبادى بر آن بوزد، آنان بر حفظ ذره‏اى از آنچه بدست آورده‏اند، قادر نيستند. اين، همان گمراهىِ دور و عميق است.

شريعتي: از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.

حاج آقاي فرحزاد: در سوره اعلي خداي متعال مي‌فرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ‏ مَنْ‏ تَزَكَّى‏، وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» رستگار شد کسي که خودش را پاک کرد و زکات داد و خدا را ياد کرد. مفسرين معاني گفتند، امام هشتم ذيل اين آيه فرمودند: شما اين را چه معنا مي‌کنيد؟ هروقت که اسم خدا را آورد و ياد خدا کرد، گفتند: بايد نماز بخواني. گفتند: اين تکليف مالا يطاق است. فرمودند: مراد خداي متعال اين است که هروقت اسم خدا را آوردي و ياد خدا کردي، کنار ياد خدا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست. آنچه واسطه ياد خداست و همه فيوضات از اوست، برکت محمد و آل محمد است. خدا را ياد مي‌کني واسطه نعمت هم ياد کن، بعلاوه اينکه صلوات هم ياد خداست. هم يا خداست و هم ياد پيغمبر است.

آيه دوازدهم اين صفحه خداي مهربان مي‌فرمايد: بعد از اينکه سختي‌هاي انبياء را بيان مي‌کنند، از قول انبياء که امت‌ها خيلي به آنها فشار آوردند، مي‌فرمايد: «وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ» چرا ما در سختي‌ها و مشکلات به خدا توکل نکنيم؟ «وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا» خدا همه راه‌ها را براي ما باز کرده است. «وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى‏ ما آذَيْتُمُونا» حتماً ما بر آنچه امت‌ها به ما آزار و اذيت مي‌دهيد صبر مي‌کنيم، «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ» آنهايي که اهل توکل هستند، بايد به خداي متعال تکيه کنند.

شريعتي: از شخصيت جناب عثمان بن مظعون براي ما بگوييد.

حاج آقاي فرحزاد: يکي از شخصيت‌هايي که من به ايشان خيلي غبطه مي‌خورم عثمان بن مظعون است. خيلي دوست داشتني است. او از کساني است که زود ايمان آورد. اميرالمؤمنين صفات برجسته‌اي براي ايشان مي‌شمارد. در گذشته برادري داشتم که برادري من بخاطر خدا براي او بود. دنيا در نظرش کوچک بود و در دل من علي بزرگ شده بود. ايشان از سابقين اولين است و جز اولين کساني است که ايمان آورد. يک جوان قريشي بخاطر اينکه دوستان پيغمبر را آزار مي‌دادند، لطمه‌اي به چشمش وارد کرد و يک چشمش را نابينا کرد. يکي از مشرکين مکه گفت: بيا در پناه من باش. گفت: من به مشرک پناه نمي‌برم، پناهم خداست. حاضر هستم چشم ديگرم هم کور شود ولي به مشرک بناهنده نشوم که حضرت ابوطالب(ع) از او دفاع کرد و اشعاري سرودند. عثمان بن مظعون بچه‌اي داشت از دنيا رفت. شش دانگ از دنيا کنده شد. همين بحث افراط و تفريط که گفتم. انسان دنيا را براي آخرت و آخرت را براي دنيا ترک نکند. دنيا و آخرت به اندازه باشد. هستند کساني که با از دنيا رفتن کسي کلاً ترک دين و دنيا مي‌کنند. عثمان بن مظعون رفت در خانه‌اش صومعه‌اي زد، زن و بچه را رها کرد و گفت: فقط آخرت. پيغمبر او را نهي کرد و گفت: من به رهبانيت مبعوث نشدم و خودم کنار همسر مي‌روم، روزه مي‌گيرم و افطار مي‌کنم. از ما نيست کسي که دنيا را براي آخرت ترک کند و آخرت را براي دنيا ترک کند. در حالات ايشان نوشتند من وقتي شهادتين گفتم مسلمان ظاهري شدم ولي ايمان بر قلبم رسوخ نکرد. روزي محضر پيغمبر بودم، حالت وحي به حضرت دست داد. بعد از اينکه از حالت برگشتند، فرمودند: جبرئيل آمد و اين آيه را از طرف خدا به من رساند. «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ‏ وَ الْإِحْسانِ‏ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ يَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» (نحل/90) اين آيه را که حضرت براي من خواند، عشق و محبت پيغمبر در قلب من وارد شد. در دوم ذي الحجه فوت کرد و اول کسي بود که در بقيع دفن شد.

وقتي از دنيا رفت پارچه‌اي رويش انداخته بودند که ببرند غسل کنند و دفن کنند. پيغمبر در مدينه خبردار شدند. بالاي سرش آمدند و پارچه را از کنار صورتش کنار زدند. خم شدند و پيشاني و دو چشم او را بوسيدند و به پهناي صورت مثل ابر بهار مدت طولاني گريه کردند. اينقدر دل پيغمبر از مردن او متأثر شد که مدت طولاني گريه کردند. وقتي جنازه را بلند کردند ببرند، فرمودند: خوش به حالت اي عثمان! تو کسي بودي که به دنيا آلوده نشدي. نه دنيا به تو چسبيد و نه تو به دنيا چسبيدي. هروقت هم عزيزترين فرد پيغمبر از دنيا مي‌رفت، مي‌فرمود: ملحق شو به عثمان بن مظعون.

شريعتي: مطالب و محتواي برنامه ما در سايت برنامه، کانال سروش و ايتا قرار دارد. فايل‌هاي صوتي و متني در آنجا موجود است. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.

حاج آقاي فرحزاد: خدايا به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. ما را جزء بهترين يارانش قرار بده. هرچه در طول تاريخ به اوليائت دادي به همه ما مرحمت بفرما. هرچه از آنها دور فرمودي از ما دور بگردان. هواي پاک، زندگي سالم، عافيت، فراواني، ارزاني، نعمت فراوان مرحمت بفرما. مريض‌هاي روحي و جسمي شفا عنايت بفرما. آنهايي که شغل ندارند، همسر و مسکن ندارند، تفضلاً مرحمت بفرما. عاقبت ما ختم بخير بگردان.

شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»