اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

98-09-18-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (ع) ( شرح دعاي مکارم الاخلاق)


برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (شرح دعاي مکارم الاخلاق)

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

تاريخ پخش: 18-09- 98

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

اي مهر تو پربارترين حاصل ما *** وي پيش کش تو جان ناقابل ما

عادت به کسي جز تو نداريم اي کاش *** داغ تو عيادتي کند از دل ما

سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بيننده‌هاي خوب و گرانقدرمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله.

حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. خواهش مي‌کنم که شکرگزاري را فراموش نکنند، وقتي هوا آلوده است زياد آه و ناله مي‌کنيم، وقتي باد مي‌آيد و هواي آلوده را مي‌برد، باران و برف، شکر اين نعمت‌ها را به جا بياوريم، شاکر باشيم. راه زياد شدن نعمت شکرگزاري و قدرداني است.

شريعتي: در محضر صحيفه نوراني سجاديه و دعاي مکارم الاخلاق، بحث امروز شما را خواهيم شنيد.

حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

بخش ديگر دعاي مکارم الاخلاق، حضرت عرضه مي‌دارد «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِيقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّي» خدايا هيچوقت مورد ستم قرار نگيرم در حالي که تو مي‌تواني آن ستم را از من دفع کني، «وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّي» همانطور که در معرض مظلوم شدن هستيم، در معرض ظالم بودن هستيم. خدايا کمک کن هيچوقت ظالم نشوم، در حالي که قدرت داري بر اينکه من نيافتم و به کسي ظلم نکنم. در اسلام ظالم بودن نهي شديد شده است و هم مظلوم پروري و پذيرش ظلم، لذا اميرالمؤمنين بعد از ضربت خوردن چندين وصيت دارند، يکي اين است که به امام حسن و امام حسين و همه دوستانشان فرمودند: «لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ‏ عَوْناً» (نهج‌البلاغه/ص421) يعني ما بايد تلاش نهايي و جدي داشته باشيم و همه جا و همه وقت با ظلم مبارزه کنيم. هميشه مقابل ظالم باشيم. ميل به ظالم و ترويج ظالم هم شما را جزء ظالم مي‌کند. هرجاي دنيا ظلمي مي‌شود، يک حيوان، اگر راضي بودي شريک هستي. حتي ميل به ظلم در ما نباشد. هرجا ناحقي هست و ظلمي هست بايد تبري بجوييم. هميشه مقابل ظلم و ظالم باشيم و هميشه ياور مظلوم باشيم. حالا به يک نبات و گياه، يک حيوان، يک انسان، بحث ظلم بحث مورد ابتلايي است و بايد در مورد اين موضوع صحبت کنيم.

بار شتري را بسته بودند که صبح مسافرت بروند. پيغمبر خدا ناراحت شدند و فرمودند: صاحب شتر بايد در قيامت پاسخ بدهد. چرا از الآن بار شتر کردي؟ هروقت قصد حرکت داشتي بار کن. اگر مؤمني سوار بر يک الاغ ضعيف و لاغر است که توان کشش انسان را ندارد، سوار شد و دادگاه آمد شهادت بدهد، شهادتش باطل است. اگر نمي‌تواني نفقه بدهي که ظلم کردي و اگر مي‌تواني بايد انجام بدهي، اگر نمي‌تواني چرا سوار شدي؟ يعني ظلم در حق يک حيوان آدم را از عدالت مي‌اندازد. روايات عجيبي در مورد ظلم داريم که خدا زني را وارد جهنم مي‌کند بخاطر اينکه گربه‌اي را حبس کرد و آب و غذا نداد، زجر کش کرد و بخاطر بي رحمي خدا به او آتش جهنم را مي چشاند. ظلم مقوله‌ي مهمي است و پيغمبر ما فرمودند: «أَفْضَلُ‏ الْجِهَادِ مَنْ‏ أَصْبَحَ‏ لَا يَهُمُّ بِظُلْمِ أَحَدٍ» (وسايل الشيعه/ج15/ص162) بالاترين جهادها اين است که در خانه يا بيرون هستي ظلم به کسي نکني. بالاترين جهاد يک انسان اين است که شبانه‌روز مواشب باشد آزارش به احدي نرسد.

بزرگواري به من جمله‌اي فرمودند که هميشه در ذهن من هست. خداي متعال عفوش بي نهايت است و سريع الرضا است. ايشان مي‌فرمودند: يقين دارم با خدا مي‌توانيم کنار بياييم، خدا مي‌آمرزد ولي همان خدا به حق الناس و ظلم گير مي‌دهد. پيغمبر فرمود: خدا قسم خورده که من از ظلم ظالم نمي‌گذرم. يا بايد حلال کند يا بگذرد و قصاص کند. لذا بزرگ فرمود: تمام دغدغه‌ي شب و روز من در طول سير و سلوک و زندگي اين است که آه مظلوم پشت سرم نباشد. در اتوبان يک ماشين مراعات نمي‌کند به کسي مي‌زند، چه ترافيکي مي‌شود و صدها نفر اسير مي‌شوند. مواظب باشيم آه مظلوم، حق الناس گردن ما نباشد. ظلم اين است که پايمان را از گليم‌مان بالاتر مي‌گذاريم. مواظب باشيم آزار و اذيت ما به کسي نرسد. در ادامه حضرت مي‌فرمايد: «وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِي» خدايا من را حفظ کن که گمراه نشوم در حالي که تو مي‌تواني مرا هدايت کني. «وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِي» تو مي‌تواني وسعت رزق به من بدهي و ريزش ارزاق به من بباراني. «وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي» ظغيان نکنم در حالي که تو مي‌تواني مرا ياري کني و دست مرا بگيري. اينکه هميشه آدم از خدا کمک بخواهد. رزاق خداست، ناصر خداست.

در امالي شيخ صدوق هست که خداي متعال مي‌فرمايد: «كُلُّكُمْ ضَالٌ‏ إِلَّا مَنْ‏ هَدَيْتُهُ وَ كُلُّكُمْ فَقِيرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَيْتُهُ وَ كُلُّكُمْ مُذْنِبٌ إِلَّا مَنْ عَصَمْتُهُ» (من لا يحضرالفقيه/ج4/ص397) يعني اگر لطف و عنايت خدا نباشد، همه گمراه مي‌شوند. هدايت از خداست. خدا به پيغمبر مي‌گويد: تو هيچکس را منهاي من نمي‌تواني هدايت کني. ابولهب عموي پيغمبر بود و پيغمبر دوست داشت هدايت شود ولي خدا هم بايد بخواهد و اشاره‌اي بکند. لذا مي‌فرمايد: «کُلُّکم» را بکشيد، در نماز دهها بار مي‌گوييم: «اهدنا الصراط المستقيم» ما را به راه راست هدايت کن. «كُلُّكُمْ فَقِيرٌ إِلَّا مَنْ أَغْنَيْتُهُ» همه شما فقير    هستيد، همه ذرات ما فقر محض است. «وَ كُلُّكُمْ مُذْنِبٌ إِلَّا مَنْ عَصَمْتُهُ» اگر من کمک شما نکنم همه گنهکار هستيد. فراز بعدي که بحث ما در اين فراز است «اللَّهُمَّ إِلَى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ» من به مغفرت و آمرزش تو مي‌خواهم وارد شوم. «وَ إِلَى عَفْوِكَ قَصَدْتُ» خدايا به عفو تو قصد کردم که مرا ببخشي. «وَ إِلَى تَجَاوُزِكَ اشْتَقْتُ» به گذشت تو مشتاق هستم. «وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ» من به فضل و کرم تو وثوق دارم. من پيش خدا دست خالي هستم. «وَ لَيْسَ عِنْدِي مَا يُوجِبُ لِي مَغْفِرَتَكَ» عملي نکردم که باعث مغفرت من شود و دست خالي هستم. فضل تو هست که بايد نصيب من شود. نماز خواندم و روزه گرفتم ولي بايد مرا ببخشي. «وَ لَا فِي عَمَلِي مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ» ريشه ما را مي‌زند، امام سجادي که همه وجودش ياد خدا بوده است، مي‌گويد. در اعمال من چيزي که مستحق عفو تو باشد ندارم. «وَ مَا لِي بَعْدَ أَنْ حَكَمْتُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا فَضْلُكَ» يعني من محکوم مطلق هستم. ما هميشه خودمان را محکوم مطلق بدانيم. خدايا وقتي من محکوم مطلق بودم، فضل تو مي‌تواند دست مرا بگيرد. «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ»

دو سه نکته مهم اين فراز آخر دارد که جملاتش مهم است. اينها قواعد کلي و مسائل کاربردي سير و سلوک و اخلاق است. در همه زمان‌ها و مکان‌ها ولو پيغمبر هستي، چه برسد که پايين‌تر، هميشه در مقابل خدا خودمان را از حد گنهکار بودن بيرون نياوريم. امام صادق به کسي ياد داد اين دعا را زياد بخواند، «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ‏ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِير» خدايا بعضي ايمانشان عاريه و موقتي است. مثل زبير، خدايا از اعتراف به گناه و مقصر بودن هيچوقت مرا جدا نکن. اگر عابدترين انسان‌ها شدم و مجاهدترين رزمنده‌ها شدم، باز هم بگويم: دست خالي هستم. حضرت آدم(ع) فرمود: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» (اعراف/23) يا مثلاً «ظلمت نفسي» در دعاها فراوان داريم ذکر يونسيه «سبحانک اني کنتُ من الظالمين» چقدر تأکيد دارد. خدايا تو خوب هستي!

روايت داريم که امام صادق(ع) فرمودند: «لَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِرَجُلٍ مِنْ‏ أَهْلِ‏ الْبَادِيَةِ بِكَلِمَتَيْنِ» (کافي/ج2/ص579) يک کسي را خدا آمرزيد بخاطر دو جمله، آن چه بود؟ گناهي خطايي کرد، به خداي متعال عرض کرد: خدايا مرا اگر عقوبت کني من مستحق هستم. اين عدل توست، ولي اگر مرا ببخشي و عفو کن لطف توست. اين به زبان فطري و بياباني خود گفت، خدا همه گناهانش را بخشيد. آدم حاضر نيست اقرار کند، اين خيلي بد است. حتي پيش مردم هم بعضي اينطور هستند. اختلاس کرده، آدم کشته ولي اقرار نمي‌کند. خودمان ا حق مطلق و طرف مقابل را باطل مطلق مي‌بينيم. در مفاتيح، تعقيبات مشترکه اول مفاتيح هست، آخرهاي تعقيبات مشترکه دعايي است که پيغمبر(ص) فرمودند: کسي اين دعا را بخواند، خدا روز قيامت گناهانش را به رخش نمي‌کشد و او را مي‌آمرزد و از حساب و کتاب رد مي‌کند. اگر اين دعا را بخواند، خدايا رحمت تو از گناه من وسيع‌تر است «اللَّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ أَرْجَى مِنْ عَمَلِي وَ إِنَّ رَحْمَتَكَ أَوْسَعُ مِنْ ذَنْبِي اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ ذَنْبِي‏ عِنْدَكَ‏ عَظِيماً فَعَفْوُكَ أَعْظَمُ مِنْ ذَنْبِي» خدايا اگر گناه من نزد تو بزرگ است، ولي عفو تو خيلي بزرگتر است. «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلًا أَنْ أَبْلُغَ رَحْمَتَكَ فَرَحْمَتُكَ أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنِي لِأَنَّهَا وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‏ءٍ بِرَحْمَتِكَ يَا ارْحَمَ الرَّاحِمِينَ» اگر به ما بگويند: صفحه دهم مفاتيح يک چک پول پنجاه هزارتوماني است، همين الآن همه بلند مي‌شود مي‌بينند. اين دعايي که پيغمبر مي‌گويد: اگر کسي بعد از نمازهايش بخواند، خدا اين بنده را از گناهانش مطلع نمي‌کند. حيف نيست اين دعا را نخوانيم.

روايت است که حضرت موسي(ع) چون کليم الله بود و با خدا خيلي صحبت مي‌کرد، هر پيامبري يک لقب خاصي دارد، آدم صفي الله، موسي کليم الله، ابراهيم خليل الله، عيسي روح الله، محمد حبيب الله، حضرت موسي چون با خدا زياد نجوا داشت، به خدا عرض کرد: من مي‌خواهم بدترين و بهترين خلق تو را ببينم. فرمود: برو فلان شهر دم دروازه صبح اولين نفري که مي‌رود بدترين خلق است. ديد پدري با پسري مي‌رود، به او وحي شد اين پدر از همه گنهکارتر است. بهترين خلق را گفتند: صبر کن غروب شود. غروب شد وقتي آدم‌ها برمي‌گشتند، همان شخصي که صبح مي‌رفت، برمي‌گشت. گفت: اين بهترين خلق من است. يعني انسان مي‌تواند صبح تا شب 180 درجه تغيير کند. خداي مهربان فرمود: وقتي به صحرا رفت، بچه‌اي همراهش بود. اين بچه چشمش به کوه‌هاي بلند افتاد. گفت: چقدر اين کوه‌ها بلند است. آيا از اين کوه بزرگتر هم داريم؟ گفت: آسمان‌ها بزرگتر است. گفت: از آسمان هم چيزي بزرگتر داريم؟ اين آقا دلش شکست. گريه کرد و قلبش لرزيد. گفت: از آسمان‌ها بزرگتر گناه پدرت است که غرق گناه است. مشکل همه مردم ما اين است که خودمان را بهترين خلق و پاک و صادق مي‌دانيم. چه کسي حاضر است بگويد: من بدترين خلق هستم. اين مرد گفت: گناه پدرت از آسمان‌ها بزرگتر است. بچه دوباره سؤال کرد: گفت از گناهان تو در عالم چيزي هست بزرگتر باشد؟ گفت: از گناهان من بزرگتر عفو و فضل خداست. «اللَّهُمَّ إِلَى مَغْفِرَتِكَ وَفَدْتُ، وَ إِلَى عَفْوِكَ قَصَدْتُ، وَ إِلَى تَجَاوُزِكَ اشْتَقْتُ، وَ بِفَضْلِكَ وَثِقْتُ، وَ لَيْسَ عِنْدِي مَا يُوجِبُ‏ لِي‏ مَغْفِرَتَكَ» دعاي مکارم الاخلاق خيلي فرازهاي زيبايي دارد. «وَ مَا لِي بَعْدَ أَنْ حَكَمْتُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا فَضْلُكَ» فضل و بخشش خدا از گناه من بزرگتر است. او مي‌تواند ببخشد.

پيغمبر عظيم الشأن حضرت محمد مصطفي، فرمود: هيچ کدام از شما به صرف عمل، منهاي رحمت و فضل خدا وارد بهشت نمي‌شود. مشکل بزرگ متدينين ما غرور و تکبر و خودخواهي است. من چهل سال نماز شب خواندم. هرچه داري از خداست، لذا پيغمبر ما فرمود: «لن يدخل الجنه احدٌ بعمله و لکن يدخل برحمة» گفتند: يا رسول خدا حتي خود شما؟ فرمودند: بله من هم همينطور هستم. پيغمبر هرچه دارد از خداست. دعاي ابوحمزه پر از اين مسائل، نه اينکه نماز نخوانيم و عبادت نکنيم، بايد باشد در مقام عمل، در ميدان عمل، در حد اعلي مثل خود امام‌ها، جهاد مي‌کردند، عبادت مي‌کردند و تقوا داشتند. ولي تکيه ما بر عمل نباشد.

تکيه بر تقوا و دانش در طريقت کافري است *** راهرو گر صد هنر دارد، توکل بايدش

بر عملت تکيه نکن. امام سجاد مي‌فرمايد: «لَسْتُ أَتَّكِلُ فِي النَّجَاةِ مِنْ‏ عِقَابِكَ‏ عَلَى‏ أَعْمَالِنَا بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَيْنَا» خدايا من براي نجات از جهنم و عقوبت به عملم تکيه نمي‌کنم. به فضل و کرم تو تکيه مي‌کنم. ريشه تمام رذايل را مي‌زند. لذا خيلي بايد مواظب باشيم به عمل تکيه نکنيم. امام حسين(ع) لحظات آخر فرمودند: «اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِي فِي‏ كُلِ‏ كَرْبٍ‏، وَ أَنْتَ رَجَائِي فِي كُلِّ شِدَّةٍ» امام حسيني که در گودي قتلگاه همه چيز را در راه خدا داده است ولي مي‌گويد: خدايا تو وثوق من و معتمد من هستي و من به تو تکيه کردم. تو اميد من در هر شدتي هستي. بزرگي فرمود: اگر خدا روز قيامت بگويد: بيا حساب و کتاب پس بده من راه جهنم را مي‌گيرم و مي‌روم. اميرالمؤمنين مي‌گويند: «الرجاء للخالق سبحانه أقوى‏ من‏ الخوف» رجاء از خوف قوي‌تر است. رجاء آدم را بيشتر بالا مي‌برد يا خوف، چرا؟ چون در رجاء خدا را مي‌بينيم ولي در خوف خودت و گناهانت را مي‌بيني. حديث داريم که دل شکسته ترين افراد عزيز‌ترين عزيزان خدا هستند.

در کوي ما شکسته دلي مي‌خرند و بس *** بازار خودفروشي از آن سوي ديگر است‏

کتابي به نام «مژده رحمت به گنهکاران» اسم مؤلف هم گنهکاري پشيمان بود. من ايشان را پيدا کردم، سيد بزرگواري بود که فوت کردند. نوشته بود در اصفهان قحطي شده بود. نماز باران مي‌خواندند، يکبار طلبه‌ها رفتند، هيأتي‌ها رفتند، فرهنگي‌ها رفتند نماز باران ولي باران نمي‌آمد. تا اينکه يک لوتي غلامحسين از لات‌هاي مهم اصفهان بود، اينها گنهکار و اهل خلاف بودند، مي‌بيند مردم در زحمت و فشار افتادند و باران نمي‌آيد، مي‌گويد: باران نمي‌آيد به خاطر شماست، اينها که مذهبي و خوب هستند، هرچه هست زير سر شماست. امشب وضو بگيريد و کنار زاينده رود بياييد و التماس کنيم باران بيايد. ممکن است علما و عابدها رفتند، گفتم حضرت موسي به خدا گفت: «يا اله العابدين» جواب آمد لبيک! «يا اله العالمين» لبيک، «يا اله العاصين» چند بار خدا فرمود: لبيک! گفت: چرا؟ فرمود: عابد و عالم دلش به عبادت و علمش خوش است ولي اين دست خالي است. اين لات‌ها را برد استغفار و توبه کردند، وقتي از جا بلند شدند ديدند نسيم خنکي آمد و باران رحمت الهي شروع با باريدن کرد.

نم نم باران به مي خواران خوش است *** رحمت حق بر گنهکاران خوش است

امام صجاد فرمود: «ليس عندي ما يستحق به عفوک الا فضله» من چيزي ندارم الا فضل تو.

شريعتي: «الهي عاملنا بفضلک ولا تعاملنا بعدلک» انشاءالله خداي متعال با فضل خودش با ما رفتار کند. امروز با خبر شديم جناب آقاي موسوي قهار به ديار باقي شتافتند. به خانواده محترمشان و جامعه ذاکرين و مادحين تسليت مي‌گوييم، انشاءالله با قرآن و اهل‌بيت محشور شوند.

حاج آقاي فرحزاد: خدا رحمتشان کند. خدا پاسخ سلام را واجب قرار داده است. افرادي که براي ما سخنراني کردند، مداحي کردند، قارياني که قرآن خواندند، سحرهاي ما را نوراني کردند، خدا رحمتشان کند.

شريعتي: امروز صفحه 250 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد.

«وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ‏ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلى‏ ظُلْمِهِمْ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقابِ «6» وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ «7» اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى‏ وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ «8» عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ «9» سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ «10» لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ «11» هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقالَ «12» وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ الْمِحالِ»

ترجمه آيات: وپيش از رحمت ونيكى، به شتاب از تو عذاب وبدى مى‏خواهند در حالى كه پيش از آنان عذاب‏ها بوده است. وهمانا پروردگارت نسبت به مردم با  داراى آمرزش است و به يقين پروردگارت سخت كيفر است. وكسانى‏كه كفر ورزيدند مى‏گويند: چرا از طرف پروردگارش نشانه‏اى (آشكار و به دلخواه ما) بر او نازل نشده است؟ (اى پيامبر!) تو فقطبيم‏دهنده‏اى و براى هر قومى راهنمايى است. خداوند مى‏داند آنچه را كه هر ماده‏اى (در شكم) حمل مى‏كند و آنچه را كه رحم‏ها جذب مى‏كنند (مثل نطفه) و آنچه را كه (در مراحل بعد از جذب) مى‏افزايند و هر چيز نزد او به مقدار و اندازه‏اى است. او به نهان و آشكار آگاه، بزرگ و بلند مرتبه است. (براى او) يكسان است كه از شما كسى سخن را سرّى گويد و كسى‏كه آن را آشكارا گويد وكسى كه خود را به شب مخفى كند و كسى ‏كه در روز آشكارا حركت كند. براى انسان فرشتگانى است كه پى‏درپى او را از پيش‏رو و از پشت سر از فرمان خداوند حفاظت مى‏كنند. همانا خداوند حال قومى را تغيير نمى‏دهد تا آنكه آنان حال خود را تغيير دهند و هرگاه خداوند براى قومى آسيبى بخواهد پس هيچ برگشتى براى آن نيست و در برابر او هيچ دوست و كارساز و حمايت كننده‏اى براى آنان نيست. اوست كسى‏كه برق (آسمان) را براى بيم و اميد به شما نشان مى‏دهد و ابرهاى گران بار را پديد مى‏آورد. رعد با ستايش او و فرشتگان از بيم او تسبيح مى‏كنند و او صاعقه‏ها را فرو مى‏فرستد تا هر كه را بخواهد مورد اصابت قرار دهد، در حالى كه آنان درباره خداوند به جدال مى‏پردازند و او سخت كيفر است.

شريعتي: نکات پاياني را بفرماييد.

حاج آقاي فرحزاد: بهترين هديه براي اموات، چهارده معصوم، شهدا و هرکس که دوست داريم، صلوات بر محمد و آل محمد است. تشکر ويژه مي‌کنيم از همه عزيزاني که از قم و از شهرهاي دور آمده بودند. از اينکه نتوانستيم با همه صحبت کنيم عذرخواهي مي‌کنم. ما قدر حرم حضرت معصومه و قم، مشهد مقدس، عتبات عاليات را نمي‌دانيم. انشاءالله باني شويم عزيزاني که نمي‌توانند بروند هم بروند. بزرگان ما در مشکلات مهم پناهنده به حضرت معصومه مي‌شدند.

شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»