برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (شرح دعاي مکارم الاخلاق)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 11-09- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
من بي تو دمي قرار نتوانم کرد *** احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مويي *** يک شکر تو از هزار نتوانم کرد
الحمدلله رب العالمين، سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و گرانقدرمان، انشاءالله هرجا که هستيد خداي متعال پشت و پناهتان باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آرزوي بهترينها براي همه دارم، انشاءالله خداي متعال به لطف و کرمش مشکلات را حل کند، نعمت رحمت باران و هواي سالم را مرحمت کند، همه مريضها را شفا بدهد. عزيزاني که ميتوانند خون اهداء کنند، يکي از بهترين هديهها و کار خير همين است، سازمان انتاقل خون با کمبود خون مواجه شده است.
شريعتي: در محضر صحيفه نوراني سجاديه و دعاي مکارم الاخلاق، بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
بخش ديگر صحيفه امام سجاد در دعاي مکارم الاخلاق راههاي برون رفت از افکار و خيالات را در قالب دعا بيان کردند و مورد عموم و نياز مردم جامعه است. پيامهاي زيادي داريم که خيالات، افکار و وسوسهها و نااميديها، بعضيها شب از فکر و خيال آينده خواب ندارند، اين موضوعي است که مورد ابتلاي همه هست. حضرت عرضه ميدارد «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِي رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الْحَسَدِ ذِكْراً لِعَظَمَتِكَ» يعني خدايا آنچه شيطان در جان من و درون من از آرزوهاي بيخودي، گمانهاي بد، حسادتها، کم کسي است که حسادت نداشته باشد. همه رگهاي از حسادت دارند. اگر تيم مقابل ما پيروز شود باز يک رگهاي هست. اگر رقيب شما جلو افتاد، بگوييد: الحمدلله يکبار هم او جلو بيافتد، خدا را شکر، اين حسادت ندارد. حسادت يعني ممکن است اعمال نکند ولي اينکه آدم از خوردن رقيبش پکر شود، اين علامت اين است که حسادت ندارد. هرچه انسان کامل براي خودش ميخواهد براي ديگران هم بخواهد و چيزي که براي خودش نميخواهد، براي ديگران هم نخواهد.
علامه بحرالعلوم(ره) در حالاتش نقل کردند يک موقع سجده شکر به جا آورد، گفت: به اعماق وجودم نگاه کردم و ديدم الحمدلله الآن به جايي رسيدم که حسادت ندارم. يعني اگر کسي بيايد مرجع تقليد شود و درس و بحث مرا بگيرد، شايد خوشحال شوم و ناراحت نشوم. اين آقا شخصيتي پيدا ميکند که به ايشان گفتند: ميشود خدمت حضرت رسيد، گفت: چطور نميشود رسيد؟ حضرت مرا در آغوش گرفتند. اين قلبي که حسادت درونش نيست. حضرت ميگويد: خدايا آنچه که شيطان در جان من از حسادتها و سوء ظنها و خواب و خيالات و آرزوها قرار ميدهد، در دل من به جاي ياد بزرگي و عظمت خود را قرار بده. «وَ تَفَكُّراً فِي قُدْرَتِكَ» در قدرت تو فکر کنم. اين آسمانها و زمين، يک لحظه زمين بايستد، همه عالم به هم ميخورد. خورشيد چه خير و منفعتي دارد. اگر خورشيد نباشد همه منظومه شمسي در هم ميپيچد. «وَ تَدْبِيراً عَلَى عَدُوِّكَ» نقشه و تدبير کنم و بر دشمن تو غالب شوم. «وَ مَا أَجْرَى عَلَى لِسَانِي مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هُجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ» خدايا کمک کن به جاي اينکه به زبان من حرف زشت جاري شود، پيغمبر فرمود: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى كُلِ فَحَّاشٍ» خدا بهشت را حرام کرده است بر آدم ناسزاگو و بد زباني که راحت فحش ميدهد و ميشنود. اينطور آدمها ورود به بهشت برايشان ممنوع است.
لذا ميفرمايد: خدايا کمک کن اگر بر زبان من فحشي، حرف نامربوطي آمد يا آبروي کسي را ببرم، شهادت باطل بدهم، يا غيبت مؤمني را بکنم و ناسزا بگويم، گناهان قلبي و زباني را از من دور کن و کار مرا الحمدلله قرار بده. آنچنان غرق نعمتهاي تو باشم و شکر تو را به جا آورم. اگر به دادههاي خدا بنگريم که يکي از راهکارهاي مهم دفع خيالات ياد خدا و نعمتهاي خداست. قسمت پر را ببينيم، قسمت خالي را نبينيم. يک نفر از امام صادق سؤال کرد: معني جواد چيست؟ فرمودند: دربارهي خدا يا دربارهي خلق؟ دربارهي خدا او جواد است وقتي که ميدهد و جواد است وقتي منع ميکند. يعني خدا وقتي نميدهد طور ديگري ميدهد. در همين صحيفه سجاديه امام سجاد عرضه ميدارد که خدايا شکر مرا به ندادهها بيشتر قرار بده تا دادهها. اگر رياستي به من بدهند که هشتاد ميليون را ضايع کنم، ظلم کنم، هيچوقت نصيب هيچکس نشود. اگر پولي که مرا مثل قارون در زمين فرو کند، نقمت است. امام سجاد ميفرمايد: خدايا شکر مرا بر ندادهها بيشتر از دادهها قرار بده.
مرحوم دولابي ميفرمودند: تمام چالهها و زواياي ظاهر و باطن ما را خدا از لطف و عنايتش پر کرده است. «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً» (لقمان/20) اينکه خدا همه چالهها و نيازها را قرار ميدهد، اگر کمبودي از طرف خداي متعال ميبينيم بايد خودمان بررسي کنيم. حضرت ميفرمايد: خدايا کمکم کن حمد و ستايش تو را بکنم. در سفينة البحار است، يک نفر خدمت امام صادق آمد و مشکل اقتصادي و مالي داشت، از خداي بزرگ گلايه نداشته باشيم. اهلبيت از مردم کوفه و شام گلايهمند شدند ولي شما در زواياي زندگي حضرت زينب و امام سجاد يک نمونه گلايه از خدا پيدا نميکند. اين آقا خدمت امام صادق گفت: من فقير و درمانده هستم. حضرت فرمودند: شما فقير نيستيد. گفت: من فقير هستم. فرمودند: تو فقير نيستي. اگر اين آدم با معرفت و دانايي بود، امام معصوم اگر چيزي را نفي يا اثبات کردند بايد حواسمان باشد. امام معصوم غير از آدم عادي است. «کلامکم نور قولکم حکمٌ و حتم و الحق معکم و فيکم و منکم و اليکم» امام صادق ناطق به حق است. امام معصوم حقيقت محض است، يعني اگر چيزي فرمود، اگر گفت فرحزاد تو فلان و فلان هستي بايد چشم بگويي. آقا ميفرمودند: تو فقير نيستي، هزار جا بدنش سالم است و يک دندان درد گرفته است، سر درد گرفته است. شکر هزار جاي ديگر که سالم است کردي؟
بزرگواري ميگفت: دوستي داشتم ناله ميزد، سرش را بسته بود و به زمين و زمان کفر ميگفت. گفتم: خيلي بي انصاف هستي. گفت: چطور؟ گفتم: سي سال به شما سلامتي داد، همه وجودت سالم بود. آيا خدا را شکر کردي؟ يکي از چيزهايي که آقاي دولابي خيلي سفارش ميکردند «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» نعمتها را بشماريم. خدا اينقدر چيز داده است، سلامتي و امنيت داده است. بحرانها را پشت سر گذاشتيم، کافر نيستيم، اينقدر غرق ميشود که فراموش ميکند بدبختي و بيچارگي دارد. ايشان گريه افتاد و گفت: من خيلي بد کردم. شخصي به امام صادق گفت: من فقير هستم، بدبخت هستم. حضرت فرمودند: تو فقير نيستي؟ شما ما اهلبيت را دوست داري؟ جدم اميرالمؤمنين را دوست داري؟ ولايت ما را دوست داري؟ گفت: بله، حضرت فرمودند: من اين محبت و ولايت اميرالمؤمنين و فرزندانش را از شما به هزار سکه ميخرم. گفت: نميفروشم. دو هزار سکه، ده هزار سکه، نميفروشم. صد هزار سکه نميفروشم. ميليون سکه، امام صادق حرفش عين حقيقت است. من يک ميليون سکه به شما ميدهم، دشمن اهلبيت شوي! حاضر هستي بفروشي؟ گفت: ابداً. حضرت فرمودند: من يک نعمت از نعمتهاي خدا را قيمت گذاري کردم و حاضر نيستي با همه عالم عوض کني. حضرت خواستند توجه بدهند به دادهها توجه کنيد. «وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَ عَذابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهيم/7) خدا تعارف ندارد و تهديدهاي تندي در اين آيه هست. اگر کفران نعمت کردي و دائم منفي ديدي، پايين ميروي و بدتر ميشود. دادههاي خدا را ببين و تشکر کن، خدا ميگويد: حتماً زياد ميکنم. لذا حضرت عرضه ميدارد خدايا آنچه به جاي حرفهاي بي ربط و کفران نعمت، غرق در مدح و ثناي تو شوم. يکي از بالاترين عبادتها ستايش خداست. ما در خانواده مينشينيم هرکس يکي از نعمتهاي خدا را بشمارد. حضرت امير با اصحابشان جلسه داشتند، هرکدام نعمتهاي خدا را شرح ميدادند. چقدر آدم اميدوار و سبک ميشود.
«وَ إِغْرَاقاً فِي الثَّنَاءِ عَلَيْكَ» غرق در ثناي تو شوند. «وَ ذَهَاباً فِي تَمْجِيدِكَ» مجد و عظمت تو را ببينم. «وَ شُكْراً لِنِعْمَتِكَ» نعمتهاي تو را شکر کنم. «وَ اعْتِرَافاً بِإِحْسَانِكَ» احسان خدا را ببينم. چقدر به من لطف کرده است. بچه سالم و همسر خوب داده است. «وَ إِحْصَاءً لِمِنَنِكَ» من منتهاي تو را بشمارم که راحت شوم. هيچوقت روح و روان ما خالي از افکار و خيالات نخواهد بود. ذهن و قلب ما هيچوقت خالي نميشود. اينکه فکر کني در هر ظرفي، اگر آب نباشد اکسيژن است و خالي محض نيست. هيچ روحي خالي نيست. همه ما افکار داريم، خوب يا بد. پس افکار و خيالات براي همه هست. اگر بدن ما صرف کار خوب نشود صرف کار بيهوده ميشود. خدا ما را براي مصرف شدن خلق کرده است. عمر و جواني و مال و جان ما مثل شمعي است که ميسوزد. اگر اين شمع در مجلس عبادت و قرآن و بندگي نسوزد، در مجلس اعتياد و معصيت ميسوزد. اين بزرگ ميفرمايد: خدا عبوديت و خرج شدن را در ذات همه موجودات قرار داده است. اگر عبوديت و بندگي ما صرف راه خدا و تکامل خودمان نشود، صرف راه شيطان و جهنم و باطل ميشود. ما در عالم آدم بي طرف نداريم. اگر شما در جبهه حق نبودي، حتماً در جبهه باطل هستي. اگر در لشگر امام حسين نبودي، در لشگر ديگر هستي. تمام انسانهاي روي زمين يا زير نظر امام زمان هستند، کارگزار امام زمان هستند. اگر در مسير بندگي و احسان و کار خوب هستند، عامل امام زمان هستند و اگر عامل امام زمان نبودند، عامل شيطان هستند. اگر از منفيها و راه باطل بيرون نيامدي، راه ديگري نيست که بي طرف شوي. بايد بيرون بيايي و در جبهه حق بروي. اگر در جبهه حق بودي باطل ميرود.
هيچ ظرفي از محتوا خالي نيست. روح و قلب و جان ما اگر صرف حق نشود، صرف باطل ميشويم. فضاي فکري اين شخص چيست؟ قلب و عشق و احساسش کجاست؟ ميگويد:
اي برادر تو همان انديشهاي *** ما بقي خود استخوان و ريشهاي
يعني اين بدن ما خاک است و از خاک خلق شده و به خاک برميگردد. افکار و نيتهاي ما مهم است. شما فکر و خيالت کجاست، شخصيت شما همان است. اين بدن را کافرها و انبياء دارند، کجا سير ميکنيم؟
گر بود فکر تو گل، تو گلشني *** ور بود فکر تو هيمه گلخني
يک کسي قلبش درياي گل است و ريحان و بستان است. اميرالمؤمنين فرمود: من از کساني هستم که روح و قلب من در بهشت است و بدنم در دنيا کار ميکند. باز آياتي که دو نمونه اشاره کنم، خداي مهربان ميفرمايد: «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى» (طه/124) هرکس مرا فراموش کند، خدا را فراموش کند. ياد خدا و ذکر خدا و عنايت خدا را فراموش کند، من زندگياش را به تنگنا مياندازم. ممکن است داشته باشد ولي خوش نباشد. خيليها هستند فقير هستند ولي آرامش دارند. افراد ثروتمند خواب راحت ندارند، آرامش زياد ندارند. خدا ميفرمايد: اگر مرا فراموش کني که به ذکر من آرامش ميآيد، من عيش و زندگي تو را تنگنا قرار ميدهم و به زحمت مياندازم و روز قيامت کور محشور ميشوي. آنجا واقعيات محشور ميشود و حقيقت بروز ميکند. در دنيا چشم داشتم چرا اينجا چشم ظاهري من کور است. «قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى» (طه/126) شما در دنيا به آيات من، هرچيزي که نشانه خداست، چشمت را بستي و نگاه نکردي. چون در دنيا دلت کور بود، الآن هم کور محشور ميشوي. پس اگر ما ياد خدا نکرديم در راه باطل هستيم و زندگي دنيا و آخرت ما به باد ميرود. «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ» (زخرف/36) هرکس از ذکر من روي گردان شود، چشمش را ببندد. يک شيطاني کنارش ميگذارم که قرين و همدم او باشد. به محض اينکه خدا را فراموش کردي، شيطان کنار توست. اگر ظرف ذهن و قلبت را با خدا و ياد خدا پر نکردي، شيطان پر ميکند. بشر از انس است، ما بدون انيس نميتوانيم زندگي کنيم. يکي انسش با خدا و پيغمبر و نيايش و ياد خداست. هيچ دلي خالي نيست. اگر انسمان را با خدا و پيغمبر و دوستان خوب پر نکرديم، انس ما متوقف نميشود. رفقاي ناباب حتماً ميآيند. جاي خالي را با خوبيها پر کنيم.
چه کنيم از خيالات باطل و منفيات راحت شويم؟ خيلي پيام داريم که ميگويند: فکر خيال زياد داريم. فکر خيال دنيايي و آخرتي، آينده ما چه ميشود؟ خدا ما را ميآمرزد. چه وسواسهاي عملي که حدوداً پنج ماه در مورد وسواس صحبت کرديم. راهکارهايي براي وسواس عملي گفتيم. بحث مهم من افکار، خيالات منفي است. ما وسواس عملي کمتر داريم ولي وسواس فکري، يأس و نا اميدي زياد است. خيليها پيام ميهند که افکار زشتي ميآيد فکر گناه و نيت بد که ما خيلي حول ميکنيم، چه کنيم؟ اينها گناه نيست. اينکه فکر گناه ميآيد و ميرود، حضرت ميگويد: شيطان آمد گفت: همه را خدا خلق کرده است، گفتند: خدا را چه کسي خلق کرده است؟ گفت: عيب ندارد و اين سؤال قشنگي است. يک نفر به حضرت گفت: من منافق شدم. يا من فکرهاي بدي در مورد خدا و پيغمبر ميآيد که حاضر هستم به کوه بخورم و قطعه قطعه شوم، حاضر هستم تکه تکه شوم ولي فکر بد براي من نيايد چون عذاب وجدان ميگيرم. پيغمبر خدا فرمود: «وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّ ذَلِكَ لَصَرِيحُ الْإِيمَانِ» اينکه يک فکر بدي عبور ميکند و شما ناراحت ميشوي، صريح ايمان است. يکبار ديگر کسي گفت: فرمودند اينکه از فکر بد ناراحت ميشوي صريح ايمان است. يکي از بهترين راههاي درمان افکار و خيالات توجه نکردن و اعتنا نکردن و درگير نشدن است. يک کسي ميآيد با بنده کار دارد، سؤالي دارد يا ميخواهد باب گفتگو را باز کند. اگر من با لبخند وارد شوم او بيشتر رفيق ميشود. اگر درگير شوم، بگويم: چرا اين سؤال را کردي باز با هم ارتباط ميگيريم. بهترين راهکار چيست؟ هيچ توجه نکنم. بي توجهي و بي تفاوتي بهترين راهکار است. شيطان دوست دارد با او درگير شويم. اگر پاسخ بدهي خوب يا بد ارتباط برقرار کردي. درمان مهم و اصلي بي اعتنايي است. به آدمي که اعتنا نکني سراغت نميآيد.
يکي از راههاي درمان ياد خداست. با افکار خوب پر کنيم. ذکر شريف لا اله الا الله و صلوات خيلي سفارش شده است. حضرت آدم(ع) از وسوسه و حزن به خدا شکايت کرد. فرمود: ذکر لا حول و لا قوة الا بالله را تکرار کن. حضرت آدم تکرار کرد و حزن و وسوسه رفت. ذکر يونسيه، استغاثه به خدا. بعضي افکار هست محکم است و ميايستد. آمده که زمين بزند. يک رفيق ناباب آمده و به هر شکلي شده ميخواهد طرف را معتاد کند. اينجا بايد به خدا پناه برد و گفت: خدايا مرا از دست اين شيطاني جني و انسي نجات بده. يکي از بدترين خطرها براي پير و جوان بيکاري است. تمام هجمهها در وقت بيکاري است. پيغمبر ما ميرفتند به يک نفر سلام نکردند. رفتند و برگشتند به او سلام کردند. اصحاب تعجب کردند. فرمودند: وقتي ميرفتيم او نشسته بود، هيچ کاري نميکرد. خيالات و افکار بد او را گرفته بود. ولي وقتي برگشتيم ديدم با دستش روي زمين نقشه ميکشد، شيطان رفته بود. ورزش، تفريح، در اسلام بازنشستگي نداريم.
شريعتي: اگر خاطر شريفتان باشد حاج آقاي فرحزاد ميگفتند که وسواسيها را از قطار وسواس پياده کنيم، کتاب «وسواس راهکارهاي پيشگيري و درمان» سلسله مباحث برنامه سمت خداست. در مورد وسواس عملي و فکري اين کتاب بسيار خوب است. به 20000303 پيامک بدهيد، دوستان شما را راهنمايي خواهند کرد. امروز صفحه 243 قرآن کريم، آيات 64 تا 69 سوره مبارکه يوسف را تلاوت خواهيم کرد.
«قالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَما أَمِنْتُكُمْ عَلى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «64» وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قالُوا يا أَبانا ما نَبْغِي هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَيْنا وَ نَمِيرُ أَهْلَنا وَ نَحْفَظُ أَخانا وَ نَزْدادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ «65» قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَكِيلٌ «66» وَ قالَ يا بَنِيَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَ ما أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «67» وَ لَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ ما كانَ يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا حاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضاها وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ «68» وَ لَمَّا دَخَلُوا عَلى يُوسُفَ آوى إِلَيْهِ أَخاهُ قالَ إِنِّي أَنَا أَخُوكَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»
ترجمه آيات: (يعقوب) گفت: آيا شما را بر او امين بدانم، همان طور كه شما را بر برادرش امين دانستم (و ديديد كه چه شد) پس (به جاى شما به خدا اعتماد مىكنم كه) خداوند بهترين حافظ است و او مهربانترين مهربانان است. و هنگامى كه بارهاى خود را گشودند، دريافتند كه سرمايهشان به آنها بازگردانده شده، گفتند: اى پدر (ديگر) چه مىخواهيم؟ اين سرمايهى ماست كه به ما باز گردانده شده و ما قوت وغذاى خانوادهى خود را فراهم واز برادرمان حفاظت مىكنيم وبا (بردن او) يك بار شتر مىافزاييم واين (پيمانه اضافى نزد عزيز) پيمانهاى ناچيز است. (پدر) گفت: من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا آنكه (با سوگند) به نام خدا، وثيقهاى محكم بياوريد كه حتماً او را نزد من برگردانيد، مگر آنكه همه شما گرفتار حادثهاى شويد. پس چون وثيقه خود را آوردند (پدر) گفت: خداوند بر آنچه مىگوييم وكيل است. و (يعقوب) گفت: اى پسران من (چون به مصر رسيديد، همه) از يك دروازه (به شهر) وارد نشويد (تا توجّه مردم به شما جلب نشود) بلكه از دروازههاى مختلف وارد شويد و (بدانيد من با اين سفارش) نمىتوانم چيزى از (مقدّرات) خدا را از شما دور كنم. فرمان جز براى خدا نيست، تنها بر او توكّل مىكنم و همه توكّل كنندگان (نيز) بايد بر او توكّل نمايند. و چون از همانجا كه پدرشان دستورشان داده بود وارد (مصر) شدند، اين كار در برابر اراده خداوند هيچ سودشان نبخشيد، جز آنكه نيازى در دل يعقوب بود كه عملى شد. (تنها اثر ورود از چند دروازه حفظ از چشم زخم و رسيدن برادران، به خصوص بنيامين به يوسف بود كه عملى شد و اثر ديگرى نداشت) و البتّه (يعقوب) بخاطر آنچه به او آموزش داده بوديم داراى علمى (فراوان) بود ولى بيشتر مردم آگاه نيستند. وقتى (برادران) بر يوسف وارد شدند، او برادرش (بنيامين) را در نزد خود جاى داده گفت: همانا من برادر تو هستم، پس از آنچه انجام مىدهند اندوهگين مباش.
شريعتي: قرار است روز شنبه همزمان با سالروز وفات کريمه اهلبيت فاطمه معصومه(س) در شبستان بزرگ امام خميني با حضور حاج آقاي ميرباقري در خدمت شما باشيم. کارشناسان فعلي و قديمي ما هم دعوت شدند که حضور داشته باشند و ديداري با مردم تازه کنند. از فضيلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: در روايات هست که صلوات براي از بين بردن افکار منفي، گناه و فکر گناه خوب است. اميرالمؤمنين فرمودند: «الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِيِّ ص أَمْحَقُ لِلْخَطَايَا مِنَ الْمَاءِ لِلنَّارِ» فرمود: بيش از تأثير آب بر آتش براي از بين بردن گناهان، تأثير صلوات بر محمد و آل محمد است.
ما کم داريم شخصيتي که سه امام را درک کرده باشد،امام جواد، امام هادي و امام عسکري(ع) را درک کرده است. به عنوان نماينده ويژه حضرت در شهر قم بودند. محدث و راوي بودند. ايشان مکرر محضر امام عسکري ميرفتند، در سفري که محضر حضرت رسيدند، عرض کردند: جانشين بعد از شما کيست؟ امام عسکري(ع) دريغ ميکردند از اينکه امام زمان را به کسي نشان بدهند. حضرت از معدود افرادي که فرزندشان را نشان دادند جناب احمد بن اسحاق بود و فرمودند: اگر کرامت و ارزش و بزرگواري را نزد خدا نداشتي، دريغ ميآمد که فرزندم را نشان بدهم ولي چون نزد خدا و نزد ما عزيز هستي، حضرت فرزندشان را به احمد بن اسحاق نشان دادند. ميفرمايد: مثل ماه ميدرخشيد. فرمودند: اين حجت بعد از من است که زمين را پر از عدل و داد ميکند. پذيرايي ويژهاي از او کردند. احمد بن اسحاق گفت: ميشود دليل و برهان ديگري به من بگوييد. امام زمان(ع) در سن سه سالگي فرمودند: من بقية الله هستم. بعد از حقيقت و عيني که ديدي ديگر دنبال اثر نگرد. حضرت بياناتي در مورد فرزندشان داشتند. فرمودند: به خدا قسم فرزندم غيبتي خواهد داشت که در زمان غيبت فرزندم کسي از هلاکت و گمراهي نجات پيدا نميکند الا با دو شرط. پنجشنبه ولادت امام حسن عسکري است، انشاءالله شب جمعه برنامههاي ويژهاي براي حضرت داريم. فرمودند: کسي از هلاکت و گمراهي نجات پيدا نميکند الا با دو شرط: خدا دلش را به اعتقاد به امام زمانش ثابت نگه دارد و خدا توفيق دعا کردن براي تعجيل و ظهور امام زمان به او مرحمت کند. لذا در رأس دعاهايمان براي سلامتي و تعجيل ظهور امام زمان دعا کنيم.
چون روز شانزده آذر روز دانشجو هم هست، يکي از دلخوشيها اين است که بينندههاي ما از قشر جوان و نوجوان، پيگيري ميکنند. قرآن خوبي را يکي از فضلاي قم زحمت کشيده، ترجمه و تفسير فشرده است که به 110 نفر از دانشجوهاي آقا و خانمي که در روز وفات حضرت معصومه در قم حضور داشته باشند، هديه خواهيم داد. زيارت حضرت معصومه خيلي مهم است. سه امام فرمودند: زيارت اين بانو بهشت را واجب ميکند. امام هشتم فرمودند: کسي که خواهرم را در قم زيارت کند، مرا زيارت کرده است. براي زيارت قم خيلي اهميت قائل باشيم. باني شويم براي زواري که هنوز به قم نيامدند. هزينهي مشهد بالاتر است ولي قم هزينه کمي دارد. انشاءالله باني شويم زوار قم زيادتر شود. مرحوم دولابي عاشق قم و حضرت معصومه بودند. انشاءالله خدا توفيق بدهد به زيارت حضرت معصومه و شفاعت حضرت معصومه نائل شويم. هم زائر حضرت باشيم و هم زائر ساز شويم.
خدايا به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. ما را جزء بهترين يارانش قرار بده. هم و غم و گرفتاري از همه برطرف بگردان و بهترينها را بر قلب و زبان همه جاري بگردان.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»