برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (شرح دعاي مکارم الاخلاق)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 13-08- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندههاي خوب و گرانقدرمان، انشاءالله هرجا که هستيد خداي متعال پشت و پناهتان باشد. تبريک ويژه به همه دانش آموزان عزيز، انشاءالله هم دانش آموزان عزيز و هم معلمين گرانقدر زير سايهي خداي متعال باشند و بهترينها برايشان رقم بخورد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آرزوي موفقيت براي همه عزيزان داريم، انشاءالله عزاداريهاي محرم و صفر قبول باشد. حلول ماه ربيع را تبريک ميگوييم. امروز هم سيزده آبان روز تکريم دانش آموزان است، از همينجا عرض ادب داريم خدمت همه دانش آموزان عزيز و تشکر از پدر و مادرهايي که دغدغهي پرورش بچهها و نوجوانهاي خوب را دارند. اين روز را به همه تبريک ميگوييم و آرزوي موفقيت براي همه داريم. شهادت امام حسن عسکري پيش رو است و بعد آغاز امامت امام زمان را تبريک ميگوييم. دهم ماه ربيع سالگرد جشن ازدواج پيغمبر عظيم الشأن با حضرت خديجه کبري است که ام المؤمنين هستند. انشاءالله از الآن برنامهريزي کنند که جشنهاي باشکوهي داشته باشيم.
شريعتي: امروز از صحيفه نوراني سجاديه و دعاي مکارم الاخلاق خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
امام سجاد بعد از درود و صلوات بر پيامبر و آل او ميفرمايد: خدايا مرا آراسته کن به لباس متقين و زينت صالحين، در کارهايي چون افشاء العارفه، کارهاي خوب را افشاء کنم. مروج کارهاي خوب باشم، «وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ» عيبها را بپوشانم. عيب پوشي و راز داري، «وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ» خدايا به من توفيق بده که نرم خو و ملايم باشم. «وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ: بالهايم را پهن کنم و تواضع و فروتني داشته باشم. «وَ حُسْنِ السِّيرَةِ» رفتار من نيکو و پسنديده باشد. «وَ سُكُونِ الرِّيحِ» باد نخوت و غرور مرا نگيرد. «وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ» خدايا به من توفيق بده اخلاق من پاکيزه باشد و با نيکي و خوش رفتاري با ديگران رفت و شد داشته باشم. «وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ» در خوبيها سبقت بگيرم، «وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ» هميشه در خوبيها ديگران را بر خودم مقدم کنم. «وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ» توفيق بده که ديگران را سرزنش نکنم. روايت تندي است که انسان بايد مواظب باشد. در بعضي روايات داريم «مَنْ عَيَّرَ مُؤْمِناً بِشَيْءٍ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرْتَكِبَهُ» اگر کسي به مؤمني سرکوفت بزند و سرزنش کند، آزارش بدهد و تحقيرش کند، نميميرد الا اينکه خود مرتکب آن گناه شود. مواظب باشيم يکوقت امر به معروف و نهي از منکر ميکنيم، تحقير و سرزنش نکنيم، يکوقت به سر خودت ميآيد. يک کسي يک خلق بدي داشت، مسخره کردم، خودم گرفتار شدم. «وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ» حتي خدا کمک کند افرادي هم که مستحق عقوبت هستند، کمک کنيم و دستش را بگيريم.
چون بحث عيبپوشي و رازداري را مطرح کرديم، از خدا بخواهيم که رازدار ديگران باشيم. گفتن گناه از اصل گناه جرمش بيشتر است و خداي مهربان وعده دادند، تمام گناهاني که کسي بپوشاند و حق الناس نباشد، آنها را خدا ميبخشد. کسي در خلوت بين خود و خدا گناهي کرد، نگذاشت احدي بفهمد، حياء و حجب مانع شد، رازداري کرد و پوشاند، خدا ميبخشد و کسي که گناه را علني کند در دنيا و آخرت خوار و ذليل خواهد شد. پيغمبر خدا در شب معراج خيلي از امت دفاع کردند و دغدغه پيامبر امت است. از جمله چون ميدانستند که بعضي از امت گناهان بزرگ ميکنند، از خداي متعال خواستند که خدايا حساب امت را به من واگذار کن و در جمع امتهاي ديگر رسوا نشوم. امت حضرت موسي و حضرت عيسي و ابراهيم بفهمند اين امت خيلي خرابکاري کردند. خيرخواهي پيغمبر است که در خودمان باشد. چون روز قيامت «يوم تبلي السرائر» است، در جمع همه هست. خداي بزرگ روي دست پيغمبر زده است. فرمود: اي پيغمبر، شما که دغدغهي امت را داري که در بقيهي امتها مفتضح نشوند، من خودم حساب آنها را ميرسم که پيش تو مفتضح نشوند. يعني حتي پيش تو هم آبروداري ميکنم.
مرحوم دولابي نکتههاي بلندي داشتند، ايشان فرمودند: خداي متعال يک نکته بلندتر هم گفته که در قرآن، سوره مبارکه اسراء فرمود: «اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» (اسراء/14) خدا ميفرمايد: خودت برو بخوان و ببين چه کار کردي؟ خودت حساب خودت را برس، يعني خدا ميگويد: من خودت را محرم ميدانم. قضاوتهاي ما خوب باشد چون خدا ميفرمايد: من در نزد گمان بنده خودم هستم، «إِنْ خَيْراً فَخَيْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ» آدم اقرار به گناه بکند حسابهايش را که خواند همه خرابکاري و شلوغکاري است. بگو: خدايا من بد هستم و مقصر هستم و غرق گناهم ولي تو خوب هستي. خدا ميگويد: هرطور ببري، قيچي را دست خودت ميدهم، خوش بين هستي يا بدبين هستي؟ ميگويي: خدا ببخشد، ميبخشد. بگويي: خدا پدر مرا درميآورد، بيچارهام ميکند و جهنم ميبرد، خدا ميگويد: همانطور بايد رفتار کني. ما در حد اعلي اظهار تقصير و گناه و بديهايمان اقرار بکنيم ولي بگوييم: خدا کريم است، بزرگ است، «اظهر الجميل و ستر القبيح» است. اين خيلي مهم است که خدا ميگويد: «اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» من تو را قبول دارم. خدا اين همه به تو محبت کرده و تو اين همه جنايت کردي. تو بگو چه کار کنم. ما مستحق هستيم در قعر جهنم و ابديت بسوزيم، «يَا مَنْ عَذَابُهُ عَدْل» اينکه از نظر استحقاق، استحقاق همه چيز را داريم در اينکه ما را تنبيه کنند. بگوييم: خدايا به لطف و کرمت با ما رفتار کن. خوش بين بودن، به خدا خوش بين باشيم. از خدا کمک بخواهيم.
روايت زيبايي است که امام هشتم از پيغمبر خدا نقل ميکنند و در بحار جلد هشتم است. هرچه آدم بتواند عيب خودش و ديگران را بپوشاند خدا خيلي دوست دارد. يعني خدا طبل ميزند براي آنهايي که ستاريت دارند و ميپوشانند. روايت جالبي است که پيغمبر خدا فرمودند: در زمان من يک مؤمني بود آدم خوبي بود، مسيري را ميرفت، خسته شد. کنار جاده استراحت کرد. پتو و رو انداز نداشت. باد زد و لباسش کنار رفت. بدنش پيدا شد. بعضي که رد ميشدند مسخره و توهين ميکردند. يک نفر از افرادي که اهل گناه و فاسق بود، آمد رد شد و اين صحنه را ديد و ناراحت شد. نزديک آمد و خيلي ملايم پارچه را پوشاند و رفت. آبرويش را حفظ کرد. پيغمبر خدا فرمودند: مؤمن از خواب بيدار شد. يک کسي که جريان را ديده بود آمد اين را گفت. گفت: شما خواب بودي و بدنت پيدا بود و کسي آمد شما را پوشاند. اين خيلي خوشحال شد و گفت: خدايا کمکش کن و دستش را بگير. دعاي او به گوش فاسق و فاجر رسيد که کار خيري که کردي برايت دعا کرده است. او با اين دعا منقلب شد و مسيرش عوض شد. آمد توبه کرد و بعد از چند روز در يکي از جنگهاي پيغمبر شرکت کرد و به مقام شهادت رسيد. پس عيب يک خانواده، شخص، همسر، اولاد، فاميل، دوست و آشنا، نظام، حزب و گروه، اگر از هم لباسي خودم چيزي را افشاء کردم کل اين صنف را زير سؤال بردم. گناه خيلي بد است ولي افشاء و علني کردن و عادي کردنش يا اتهام گناه بيجا به کسي زدن از اصل گناه سنگينتر است.
حضرت عيسي(ع) فرمودند: اي بندگان بد، چرا اينقدر کارهاي زشت ميکنيد؟ اگر شما ديديد يک کسي پارچهاي از روي بدنش کنار رفته و عريان شده، لباسش را پاره ميکنيد تا همه بدنش پيدا شود يا او را ميپوشانيد؟ الآن فضاي مجازي که خيلي نا امن شده است. بنده اينجا سرفه کنم، آن طرف دنيا ميگويند: عافيت باشد. مواظب باشيم نقل هر متن و عکس و فيلمي را نکنيم، حتي هر واقعيتي، بنده اصلاً مجرم هستم، گناهي کردم، اينکه علني ميکني، حيثيت يک انساني را از بين ميبري، اينها جرمهاي بزرگي است که حق الناس هم هست. افشاء کردن بسيار جرم بزرگي است. اگر کسي اين کار را کرد، تأييدش نکنيم. گناه چيز بدي است ولي اينکه بياييم علني کنيم، حق نداريم حريم شخصي افراد را دخالت کنيم. حتي گوشي همراه خانم، همسر، اولاد، برادر و خواهر، دوست و شاگرد و استاد، تا اجازه ندادند حق نداريم در حريم شخصي کسي دخالت کنيم. اگر شما جرمي مرتکب شده بيا ثابت کن. جاهايي که جرمهاي علني هست، بايد به اهلش گزارش بدهيد، مدرکي، سندي دارد نبايد بيايد در فضاي مجازي مطرح کند. چه بسا اينها ثابت نشده و براي اين چيزها جواب دارد. اگر ما گناهان غير شخصي که مربوط به مملکت و نظام ميشود، اينها را بايد به اهلش برسانيم. چيزهاي خوب را نشر بدهيم.
روايت زيبايي از پيغمبر هست که به علي(ع) فرمودند: علي جان اگر از جايي رد شدي و ديدي کسي مشغول گناه است، چه ميکني؟ حضرت فرمودند: او را ميپوشانم. سعي ميکنم نبينم و ديگران هم نبينند. فرمودند: اگر دوباره آمدي و ديدي گناه ميکند. فرمود: اگر پارچهاي باشد رويش مياندازم که کسي نبيند. باز بار سوم پيغمبر فرمود: اگر بار سوم ديدي مشغول گناه است، چه ميکني؟ اميرالمؤمنين فرمود: عبايم را مياندازم تا تحت پوشش خدا باشد. عيبش افشاء نشود. پيغمبر خدا فرمودند: «لا فتي الا علي» جوانمردي در عالم نيست الا اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب، فتي يعني جوانمرد، آدمي که بزرگي و آقايي دارد. جوانمرد اين امت مولا اميرالمؤمنين(ع) است که بپوشاند. حضرت امير فرمودند: من با بعضي دست ميدهم که اين دستها بعضي کارها کردند ولي چون سند و شاهد و مدرکي ندارد، من افشاء نميکنم. تا وقتي خدا اجازه نداده است حق افشاء نداريم. لذا خدا پوشاندن را خيلي دوست دارد.
روايت زيبايي است که در زمان حضرت ابراهيم عابدي بود که خيلي عبادت ميکرد. حضرت ابراهيم شيفته او شد. خداي متعال فرمود: او اهل عبادت هست ولي حالت ريا دارد و تظاهر است و درونش خالص نيست. از دنيا رفت و حضرت ابراهيم هم پيغمبر خداست، براي تشييع و نماز ميت نرفت، خداي متعال فرمود: چرا براي نماز ميت نرفتي؟ عرض کرد: بارپروردگارا شما گفتي او خالص نيست. خداي متعال فرمود: درست است خالص نبود ولي بعد از اينکه از دنيا رفت، پنجاه نفر از مؤمنين در تشييع جنازهاش شرکت کردند و به خوبي او شهادت دادند. من او را بخشيدم. با اينکه عبادتهايش ناخالص بود ولي در جامعه طوري زندگي کرد که اذيت و آزارش به مردم نرسيده است. حتي يک بزرگي که مرحوم آقاي قاضي بود کفنش را آماده کرده بود و به افراد متعدد ميداد و ميگفت: بنويسيد. چون مستحب است. «اللهم الا لا نعلم منه الا خيرا» در نماز ميت هم اين جمله را ميگوييم. خدايا ما از اين آقا يا خانم جز خير چيزي نديديم. در روايت داريم خدا ميگويد: من از علم خودم صرف نظر ميکنم. ميگويد: من ميدانم او در خلوت خيلي شلوغکاري کرده است ولي طوري در جامعه زندگي کرده که چهل نفر آدمهاي خوب معلوم ميشود اينها را شکنجه ندادند، من به نظر آنها احترام ميگذارم ولو اينکه علم من خرابکاري دارد، بعضي سر نخواستن و بعضي سر خواستنشان دعواست. اينقدر اين آدم خوب است که همه شهادت ميدهند ما جز خوبي نديديم. مرحوم آقاي عرفان در بين وعاظ ما کم نظير بود. نه ماشين و خانه زندگي آنچناني داشت، با اتوبوس رفت و آمد ميکرد. هرچه پول در جيب داشت به کارگراني که سر چهارراه بودند ميداد. وقتي سکته کرد دو هزار تومان پول در جيب داشت. در ختمش يک آقايي منبر رفت و گفت: شما يک نفر در فاميل و بستگان ناراضي پيدا نميکنيد. همه راضي هستند. برعکس کسي که هزارها شاکي دارد. لذا خدا به حضرت ابراهيم فرمود: من ميدانم او رياکار بود، ولي چون پنجاه نفر به خوبي او شهادت دادند، من هم او را بخشيدم. به ستاريت خيلي اهميت بدهيم. گناهان شخصي خودمان را افشاء نکنيم و هرچه ميتوانيم بپوشانيم.
«وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ» امام سجاد ميفرمايد: خدايا کمک کن نرم و ملايم باشم. خلق و رفتارم، سيره و رفتار من ملايم باشد. روايت زيبايي است پيغمبر عظيم الشأن در جمع اصحاب نشسته بودند، يک اعرابي آمد خيلي خشن و بداخلاق با داد گفت: چرا به من کمک نميکني؟ بيت المال دست توست. عباي حضرت را کشيد و گردن آقا را زخم کرد. هم بي ادبانه حرف زد و هم توهين کرد، اصحاب بلند شدند درگير شوند. اهانت به پيغمبر و توهين خيلي بي ادبي است. پيغمبر فرمود: ساکت باشيد. او را به منزل آورد و پذيرايي کرد و دلجويي کرد. فرمودند: از تو خواهش دارم چون در جمع اصحاب اين کار را کردي، در جمع اصحاب اعلام رضايتمندي کن و اين اشکال را بپوشان. بگو: از پيغمبر راضي هستم. آمد اين کار را کرد و اصحاب خوشحال شدند. پيغمبر خدا مثال زدند و فرمودند: مثل من با شما و اصحاب و ياران من مثال کسي است که شتري دارد، اين شتر ياغي شده و طغيان کرده است. مردم ميآيند دور اين شتر را ميگيرند و زخمياش ميکنند، بدتر ميشود. بايد مربي و معلم بيايد، يک کسي که اهلش هست بايد بيايد. لذا صاحبش ميآيد و علف به دست ميگيرد و نوازش ميکند و اين شتر را تشويق ميکند و مهار ميکند. فرمودند: مثل من با بندگاني که ياغي هستند، اينطور است و شما نبايد دخالتهاي بيجا کنيد. من او را با يک برخورد درست از آتش جهنم نجات دادم. آدمهاي نرم خو که سختگير نيستند، آتش جهنم بر آنها حرام است. خوش اخلاقي گناهان را ذوب ميکند همانطور که خورشيد برف و يخ را ذوب ميکند.
ماه ربيع الاول است، طبق سنوات گذشته حاج آقاي حسيني قمي از مراجع اجازه رد مظالم ميگيرند و هرکس بگويد: من حق الناس بر گردنم نيست، اشتباه ميکند. حق الناس مالي يا آبرويي، ولو معصوم باشد. اميرالمؤمنين فرمود: کسي که ميگويد: من محسن هستم، تو شهادت بده او گنهکار است. کسي که جدي ميگويد من گنهکار هستم، شهادت بده اين آدم خوبي است. پيغمبر ما فرمود: «من لانت عريکة وجبت محبة» کسي که نرم و ملايم است و خشن نيست، دوستي با او واجب است. محبت او در دلها واجب ميشود و تکويناً همه دوستش دارند. پيغمبر خدا فرمود: جبرئيل بارها بر من نازل شد، فرمود: خدا امر ميفرمايد: با خلق من مدارا کن. پيغمبر خدا فرمود: «سلامة الدين و الدنيا في مداراة الناس» چه کنيم دين و دنيا و آخرت ما هميشه آباد باشد. فرمود: در مدارا کردن با بندگان خداست. يکوقت ميتوانيم طرف را عوض کنيم. بچه ناهنجار است، رفيق است، شاگرد است، دوست است، همسايه، هرکس، ميتوانيم با نرمي و ملايمت اصلاحش کنيم اما اگر نتوانستيم اصلاحش کنيم مدارا و تحمل کنيم. بايد روي خودمان کار کنيم.
اميرالمؤمنين ميفرمايد: جاهايي که قابل تدبير است، حيله کنيد. هر حيلهاي، براي همسرت، رفيق و بچهات، دنبال چاره باشيد. هر حيلهاي داري بزن براي اصلاحش، اما اگر به بن بست رسيدي، از دعا بگير تا هرکاري که ميگويي کردم ديگر بايد خودت را با آن شرايط وفق بدهي. مثل يک معلول، کسي که قطع عضو شده و ديگر قابل جبران نيست. حضرت امير ميفرمايد: اگر آنجايي که حيله دارد، صبر کن و خودت را با آن مشکل کنار بياور. پيغمبر اکرم(ص) فرمودند: ميشود کسي بي حساب به بهشت برود؟ ما چهار دسته داريم که يک دسته بي حساب به جهنم ميروند. يک عده بي حساب به بهشت ميروند. يک عده حساب آسان دارند، يک عده حساب سخت دارند، پايانش يا جهنم ميروند يا بهشت ميروند. ولي اين دسته از همه قشنگتر است که «تدخل الجنة بغير حساب» چه کنيم؟ فرمود: اخلاقتان را درست کنيد. با همسايههاي خود با لطافت رفتار کنيد. به خانوادههايتان احترام و اکرام کنيد و بدون حساب وارد بهشت شويد.
شريعتي: امروز صفحه 215 قرآن کريم، آيات 54 تا 61 سوره مبارکه يونس را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ لَوْ أَنَ لِكُلِ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «54» أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «55» هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «56» يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ «57» قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ «58» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ «59» وَ ما ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ «60» وَ ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ»
ترجمه آيات: اگر براى هر كس كه ستم كرده، آنچه در زمين است مىبود، قطعاً همهى آن را (براى نجات از قهر الهى و باز خريد خود) مىداد. آنان با ديدن عذاب، پشيمانى خود را پنهان مىكنند (تا شماتت نشوند) و ميانشان به عدالت داورى مىشود و بر آنان ستم نرود. آگاه باشيد! آنچه در آسمانها و زمين است، قطعاً از آنِ خداست. آگاه باشيد كه وعدهى خدا حتمى و راست است، ليكن بيشترشان نمىدانند. اوست كه زنده مىكند و مىميراند و به سوى او باز گردانده مىشويد. اى مردم! همانا از سوى پروردگارتان پند و اندرزى براى شما آمد كه مايهى شفا براى آنچه در سينههاى شماست و هدايت و رحمتى براى مؤمنان است. بگو: (مؤمنان) تنها به فضل و رحمت خداوند شاد شوند، (نه به مال و مقام،) كه آن بهتر از هرچيزى است كه مىاندوزند. بگو: آيا ديديد هر رزقى كه خداوند براى شما نازل كرده است، (از پيش خود) بعضى را حرام و بعضى را حلال قرار داديد؟ بگو: آيا خداوند به شما اجازه داده يا بر خداوند دروغ مىبنديد؟ كسانى كه به خدا دروغ مىبندند، (دربارهى مجازاتِ) روز قيامت چه گمانى دارند؟ همانا خداوند داراى بخشش واحسان برمردم است، ولى بيشترشان سپاسگزارى نمىكنند. و (تو) در هيچ حال (و انديشهاى) نيستى و هيچ بخشى از قرآن را نمىخوانى و (شما مردم) هيچ عملى را انجام نمىدهيد، مگر هنگامىكه وارد آن (كار) مىشويد، ما بر شما گواهيم و هيچ چيزى در زمين و آسمان از پروردگار مخفى نمىماند، حتى به اندازه سنگينى ذرهاى و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر، جز آنكه در كتاب روشن ثبت است.
شريعتي: از فضيلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: ماه ربيع چون منتسب به پيغمبر خداست، ميطلبد که صلوات بيشتري محضر حضرت هديه کنيم. پيغمبر خدا فرمودند: بر من واجب ميشود شفاعت کنم از گنهکاراني که هر روز و هر شب صلوات بر محمد و آل محمد ميفرستند.
آيهي 58 که تلاوت شد، «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» اينکه بعضي دين ما را متهم به دين گريه و عذاب ميکنند، اينطور آيات را ميآورند. ما آيات شادي هم داريم. خدا ميفرمايد: به فضل و رحمت خدا واجب است شادي کنيد، اما به فضل و رحمت خدا شادي کنيد. فضل منظور مولا پيغمبر عظيم الشأن است و رحمت منظور مولا اميرالمؤمنين است. يعني شاد باشيد به محمد و علي. در روايت ديگر فرمود: فضل امام حسين و رحمت امام حسين است. کسي که امامهايي مثل حسنين دارد به اينها شاد باشد. اي دل غمين نباش که مولاي ما علي است! «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» به اينها افتخار کنيد و شاد باشيد و اين بهتر از دنيايي است که براي خود جمع کرديد.
جناب ابوهاشم جعفري از نوادگان جعفر طيار است و اين افتخار بزرگ نصيب او شده که چهار امام را درک کرده است. در أمالي شيخ صدوق ديدم که ابوهاشم ميگويد: در تنگناي اقتصادي و مالي قرار گرفتم. گفتم: خدمت امام هادي ميروم و در گلايه و شکايت را باز ميکنم. آمدم خدمت آقا زانو زدم، خواستم سفرهي دلم را باز کنم، حضرت روي دست من زدند و فرمودند: ابوهاشم آمدي شکر کدام نعمت خدا را بجا آوري؟ من خودم را جمع کردم، حضرت فرمودند: سه تا نعمت خدا را برايت شرح ميدهم. خدا ايمان را نصيب تو کرده است. خدا و پيغمبر و اهلبيت را قبول داري و آتش جهنم بر بدنت حرام شده است. نعمت دوم عافيتي است که خدا به تو داده است. ميتواني طاعت و بندگي خدا را به جا آوري. نعمت سوم اينکه خدا نعمت عزت نفس و قناعت به تو داده اينکه دست گدايي به هرکس دراز نکني. من اين سه نعمت را برايت شرح دادم چون حس کردم تو آمدي از خدايي که اينقدر به تو نعمت داده گلايه و شکايت کني. گفت: من خيلي جا خوردم، ميخواستم بيايم حضرت فرمودند: صد دينار هم کمک کنند که مشکلاتم حل شود.
شريعتي: هفدهم ربيع نزديک است. رد مظالم که يک قرار عمومي است و خيلي استقبال شده است. يک قرار ديگر هم امسال گذاشتيم که همه آنهايي که مبلغ دين هستند محبت پيامبر را در دل بچهها و دانشآموزان محکم کنند، امسال قرار گذاشتيم با کارشناسان عزيز که در مدارس و دانشگاهها حضور پيدا کنند و از رحمت و محبت پيامبر اعظم بگويند. اين جمعه هم که سالگرد ازدواج پيغمبر با حضرت خديجه کبري ام المؤمنين است.
حاج آقاي فرحزاد: پيامبر فرمود: هرکس محبت من رسول الله در قلبش آميخته شود، خدا بدنش را بر آتش جهنم حرام کرده است. ماه ربيع فرصت خوبي است که بذر محبت پيامبر را در دل همه خصوصاً بچهها ماندگار شود. معلمين عزيز، مسئولين پرورشي بيايند از الآن براي هفده ربيع برنامهريزي کنند. اين جشن باشکوه براي پيغمبر خدا گرفته شود. چهارشنبه که شهادت امام يازدهم است، نهم ربيع آغاز امامت امام زمان است و دهم ربيع که روز جمعه است جشن ازدواج حضرت خديجه کبري با پيغمبر خداست که انشاءالله با شکوه برگزار کنيم. همه مساجد و آستان مقدس و امامزادهها اين جشن را برگزار کنيم. حضرت خديجه حق عظيمي بر اين امت دارد و پيغمبر را با همه وجودش کمک و ياري کرد. ما کسي را نداريم که يک شخصيت جهاني بنشيند مثل ابر بهار گريه کند، بعد بگويند: چرا گريه ميکنيد؟ بفرمايد: پانزده سال قبل همسرم از دنيا رفته است. اين خانم دل پيغمبر را جذب خودش کرده است، خدا محبت اين بانو را نصيب من کرد و من رسول الله، هرکس که خديجه را دوست دارد، من هم دوستش دارم. براي مادرمان جشن باشکوه بگيريم.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا به حق محمد و آل محمد بهترين خيرات را بر اين ملت و مملکت و دوست داران اهلبيت نازل بفرما. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها بفرما. به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. ما را جز بهترين يارانش قرار بده. مريضها شفاي عاجل عنايت بفرما. آنهايي که شغل ندارند، مسکن ندارند، اولاد ندارند، همه را حاجت روا بفرما. توفيق خدمت به پيغمبر و اهلبيت او را به همه ما مرحمت بفرما.
شريعتي: به حسن خلق و وفا کس به يار ما نرسد... صلي الله عليک يا رسول الله