برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي بيستم (مکارم الاخلاق)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 15-07- 98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
پاييز من بگذار تا آبان بماند *** اين برگهاي آخر گلدان بماند
پاييز من بار سفر بسته پرستو *** اي کاش يک روز دگر مهمان بماند
از يار من پاي درختان رد پايي است *** بگذار زير برگها پنهان بماند
از نامههاي رنگ رنگ عاشقانه *** حيف است دست باد سرگردان بماند
از کوچه باغ آرزوهامان گذر کن *** نقشي بزن تا آسمان حيران بماند
چون برگ ميريزد گناهان مسافر *** پاي پياده اربعين باران بماند
سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، بينندهها و شنوندههاي خوبمان، آنهايي که عزم زيارت اربعين سيدالشهداء را دارند به عشق آن آقايي که همه دلها را به سمت خودش ميکشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. انشاءالله به زودي عزيزان بتوانند از راديو قرآن هم صداي ما را بشنوند. از همه عزيزاني که براي امام حسن (ع) برنامهريزي کردند، ماه صفر منتسب به امام حسن مجتبي است، ميطلبد که يک روز مستقل براي امام مجتبي(ع) که در ميان پنج تن از همه غريبتر است، عزاداري کنيم. در شهرهاي مختلف، کشورهاي غير ايران که هفت صفر مراسم ميگيرند، در ايران هم بحمدلله جا افتاده است. مراجع و علما از هشتاد نود سال قبل حوزه نجف که از اوايل هفت صفر برنامه داشتند. آنهايي که براي امام مجتبي(ع) قدمي برميدارند بدانند که فاطمه زهرا خوشحال ميشود و به آنها دعا ميکند. پيغمبر خدا فرمود: «الحسن هدية من رب العالمين» امام حسن هديهاي از طرف پروردگار عالم است. بارها پيغمبر خدا ميفرمود: خدايا من حسن را دوست دارم و دوست دارم هرکس حسن را دوست بدارد. انشاءالله همه ما امام حسني باشيم و زيارت بقيع نصيب همه ما شود.
شريعتي: انشاءالله، در محضر صحيفه سجاديه هستيم و با دعاي نوراني مکارم الاخلاق و نکتههاي شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«السلام عليک يا أباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک، السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين» فراز ديگري از دعاي صحيفه سجاديه، امام سجاد(ع) عرضه ميدارد، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ» خدايا مرا به زيور صالحان و افراد نيکوکار آراسته کن. «وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ» خدايا مرا بپوشان به لباس زينت اهل تقوا، صالحين و اهل تقوا چگونه هستند؟ من هم زيور و لباس آنها را به تن کنم. «فِي بَسْطِ الْعَدْلِ» هميشه سعي کنم عدالت پرور باشم و تبعيض بيجا قائل نشوم. بعضي پدر و مادر بين فرزندان تبعيض بيجا قائل هستند. در صورت شرايط تساوي اينکه بي حساب و کتاب انسان کسي را از ارث محروم کند، به يکي بيشتر و يکي کمتر بدهد، اين عدالت خيلي مهم است. مردم و مملکت ما تشنه عدالت است. مملکت ما از بي عدالتي همه رنج ميبرند. اينکه در مسائل اجتماعي، خانوادگي و سياسي، خدا توفيق بدهد من هميشه عدل را گسترش بدهم. «وَ كَظْمِ الغَيْظِ» خدايا کمک کن خشمم را فرو ببرم.
امام سجاد فرمود: نوشيدني گواراتر از جرعه خشم قورت ندادم. «وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ» هميشه کمک کن آتشها را خاموش کنم. يک شاخصه مهم مؤمن ريختن آب روي آتش است. نه اينکه آتش بيار معرکه باشد. ما آتش را خاموش کنيم. سلامت و نرمي و مدارا و تحمل، «وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ» هميشه يک شاخصه مهم مؤمن اين است که اهل تفرقه و اختلاف را به هم ميچسباند، با هر حيلهاي که دارد بين خواهر و برادر، قوم و خويش و زن و شوهر، کار ولايت و اهلبيت و خدا اصلاح ذات البين و چسباندن افراد مختلف و متفرق، در مملکت ما، در جناحها و گروهها،اين هست که مؤمن هميشه همه را به هم وصل ميکند. «ما براي وصل کردن آمديم، ني براي فصل کردن آمديم!» بزرگي فرمود: دو تا دل که با هم يکي ميشوند، واقعاً يکي ميشوند. زن و شوهر، دوست و رفيق، خدا و پيغمبر و امام، همه عالم با اينها هستند. دست خدا يعني چه؟ همهي فرشتهها دست خدا هستند. همه انبياء و اولياء دست خدا هستند. روايت داريم مولا اميرالمؤمنين که با همه موجودات هست و با همه انبياء بوده و با پيغمبر ما سرّ و آشکار و علني بوده است. دست خدا و اهلبيت با آنهايي است که با هم هستند.
خيلي دشمنها دارند ميليارد ميليارد هزينه ميکنند بين مردم عراق و ايران فاصله بياندازند. مردمي که محبت امام حسين اينها را زير يک خيمه جمع کرده است، اگر اين دو کشور با هم يکي باشند، تمام کشورها بايد درجا بزنند و احساس خطر کنند. بايد مواظب باشيم حرف بيجا نزنيم، در فضاي مجازي تصوير بيجا نگذاريم. اين يگانگي و وحدت است که عامل پيروزي است. هميشه مؤمن تفرقهها را جمع ميکند و هميشه بين افراد اصلاح است. ما گاهي فکر ميکنيم عبادت ذکر و دعا هست، ولي بالاترين عبادتها اصلاح بين افراد و جوش دادن دلها به همديگر است. مولا علي(ع) در همان وصيتنامه بعد از ضربت خوردن فرمودند: اصلاح ذات البين از يک سال نماز و روزه بالاتر است. اگر تفرقه ايجاد شد و دو تا دل از هم جدا شد، تمام شياطين و طاغوتها و مستکبرين، تمام جانيها و ظالمها و اهل جهنم آنجا جمع هستند. يعني ميگويند: بيشتر به تيپ هم بزنيد و از هم جدا شويد. پس کدام جناح و حزب هستيم، حزب خدا، حزب الله يا حزب لا؟ مواظب باشيم مؤمن هميشه ميگويد: خدايا به من توفيق بده اصلاح ذات البين کنم.
چون اين ايام منتسب به امام حسين مجتبي(ع) بوده، دعاي مکارم الاخلاق عمدتاً بحثهايش در مورد بحثهاي اخلاقي و الفت و گذشت و صبر و مدارا و تحمل است. امام مجتبي(ع) به کريم اهلبيت معروف هستند. کريم در دعاهاي ما فراوان آمده است «فَلَمْ أَرَ مَوْلًى كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَيَّ يَا رَب» کريم کسي است که طوري برخورد ميکند که گويا طرف بدي ندارد و خوبي است. بديهايش را نميبيند و فقط ميخواهد احسان و خوبي کند. نميبينم مولايي که کريم اينطور بر بندهي لئيم صبر کند مثل خدايي که بر من صبر ميکند. اينقدر خدا حليم و کريم است گويي من گناه ندارم. در روايات سؤال کردند کريم کيست؟ يکي اين است که روايت از اميرالمؤمنين است که فرمود: «الْكَرِيمُ إِذَا وَعَدَ وَفَى وَ إِذَا قَدَرَ عَفَا» انسان کريم از ديد مولا علي(ع) کسي است که هروقت وعده ميدهد به وعدهاش پايبند است. علامت مهم مؤمن راستگويي و امانتداري است. اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه فرمود: «الْمَسُئُولُ حُرٌّ حَتَّى يَعِدَ» مسئول يعني کسي که از او سؤال و درخواست ميشود. فلان کار را ميکني، فلان پول را ميدهي، فلان وعده ميآيي، فلان منبر ميآيي و فلان کار را ميکني. قول و قرار، عهد و پيمان ميبندند يا با زبان يا با عمل، حضرت ميفرمايد: تا وقتي امضاء نکردي و قول ندادي، حرف نزدي آزاد هستي ولي اگر قول دادي و وعده دادي پايبند هستي.
مرحوم آيت الله شهيد مدني که خدا رحمتشان کند، ايشان ميخواست به نجف برود درس بخواند. مقيم بود و گاهي به ايران ميآمد. در کرمانشاه تاجر خيري بود، گفت: من شب جمعه خيرين و علماي کرمانشاه را جمع ميکنم، شما هم بياييد. ميگويند: چشم! ايشان به نجف ميروند و وعدهشان را فراموش ميکنند. پنجشنبه بود، تاجر تماس ميگيرد که ما امشب منتظر هستيم. ميگويد: اي بابا، من فراموش کردم و نجف آمدم و از نظر حکومتي اگر بيايم اقامت من به هم ميخورد. آيت الله مدني خدمت مرحوم سيد محسن حکيم ميآيد و از ايشان خواهش ميکند که آبروي من در خطر است و من به وعدهام مقيد هستم. ايشان با مسئولين حکومتي تماس ميگيرند و خواهش ميکنند به ايشان اجازه بدهند اقامتش باطلش نشود، دوباره از نجف به کرمانشاه برميگردد که در مهماني شرکت کند و برگردد. پيغمبر يک خلف وعده در زندگي نداشتند. کريم هروقت وعده بدهد وفا ميکند و هروقت به قدرت برسد ميتواند مقابله به مثل کند، ولي ميگذرد و عفو ميکند. نميگويد: وقتي قدرت پيدا کرد حقش را ميگيرد و کينهجويي ميکند.
چقدر روايت داريم وقتي تو بر حريفت غلبه کردي و پيروز شدي، «فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْه» اينکه خدا تو را بر او حاکم قرار داده، بيا گذشت کن. شکر اين قدرت و پيروزي اين باشد که از مغلوب خود صرف نظر کني و بگذري. يک موقع ديگر يکي از بزرگان، حضرت امام(ره) فرمودند: پيغمبر همه اخلاقش مهم بوده است. وقتي خداي بزرگ دربارهي پيغمبر ما ميفرمايد: «إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيم» يک آدم معمولي که نميگويد: پيغمبر خلق عظيم دارد. خدا همه نعمتهاي دنيا را ميگويد: «مَتاعٌ قَلِيل» (آلعمران/197) ولي خلق پيغمبر، خداي بزرگ ميگويد: اي پيغمبر تو مسلط هستي و استيلا داري بر يک خلق بزرگي. حضرت امام(ره) فرمودند: شايد بزرگترين خلق عظيم پيغمبر که تجلي پيدا کرد در فتح مکه است. از شق القمر بالاتر است. مردم مکه چه نزديکان پيغمبر مثل ابولهبها و چه بيگانهها بيست سال پشت سر هم پيغمبر را اذيت کردند. از تهمت، مجنون و ساحر و کذاب، شکمبهي گوسفند ريختند، زن ياران و کشت اصحاب پيغمبر، پدر و مادر عمار، ياسر و سميه را شهيد کردند و شکنجه دادند و بعد از وطن بيرون کردند. بعد هم به مدينه آمدند محاصره اقتصادي شروع شد. بعد هم جنگهاي مختلف چون احزاب و بدر و احد و نگذاشتند پيغمبر راحت باشد. چه زخم زبانهايي که زدند! يک نم در مقابل اقيانوس از خلق پيغمبر به ما سرايت کند. بعد از بيست سال آزار و شکنجه پيغمبر مکه را فتح کردند همانهايي که ريشهي همه فتنهها و فسادها بودند، تحت سيطرهي پيغمبر قرار گرفتند. بنده فرحزاد اگر بودم يکي ابوسفيان را تکه تکه ميکردم. بعضي از معاويه طرفداري ميکنند، معاويه همين که يزيد را روي کار آورد، بس است! همين جنايت در عالم که بعد از خودت مثل يزيد را سر کار بگذاري، چقدر شيعيان مولا علي را کشت و با حضرت علي دشمني کرد. چقدر تعجب ميکنم از افرادي که معاويه را خال المؤمنين خطاب ميکنند و ميگويند: اسم معاويه را ميآوري بايد سلام و صلوات بفرستي. معاويه چقدر جنايت کرده است، با خليفه چهارم شما حضرت علي(ع) جنگيده است.
پيغمبر ما مکه را که فتح کردند، فرمودند: همان حرفي که يوسف پيغمبر به برادرها گفت، ميگويم. من همه را گذشت کردم «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» (يوسف/92) خدا شما را بيامرزد و خدا ارحم الراحمين است. خانه ابوسفيان را مأمن قرار دادند. کريم کسي است که وقتي به قدرت ميرسد، عفو و گذشت ميکند. يک مقدار از خلق و خوي پيغمبر را داشته باشيم. ناداني و جهالت و فراموشي خيلي جاها خوب است. آنجايي که بدي ديگران است، افرادي که من بدي کردم را بخشيدم و حلال کردم. چقدر براي ما خوب است. بسياري از افسردگيها و ناراحتيهاي اعصاب براي بي اعتنايي قوم و خويش است، به دل نگه ميدارند و فراموش نميکنند و هربار کينه ميکنند و خودشان را اذيت ميکنند. «احْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَيْرِكَ بِقَلْعِهِ عَنْ صَدْرِكَ» (عيونالحکم/ص82) شر را از سينه ديگر محو کن، درو کن، ريشهاش را از درون خودت بکن. کسي که به من بدي کرده را نوازش و محبت کنم، او زمين خورده من ميشود و نرم ميشود مگر اينکه نا اهل باشد. از بهترين کارهاي انسان با کرامت و بزرگوار اين است که بدي ديگران را فراموش کند.
امام مجتبي(ع) غلامي داشتند خلافي کرد، حضرت خواستند توبيخش کنند. تا خواستند تنبيه کنند، گفت: «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ» متقين کساني هستند که خشم خود را فرو ميبرند! فرمودند: من خشم خود را فرو بردم. ممکن است آدم خشمش را فرو ببرد، بعد در وقتش تنبيه کند و حقش را بگيرد. «وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاس» (آلعمران/134) متقين کساني هستند که عفو ميکنند. فرمودند: من هم عفو کردم. از اين بالاتر اينکه کسي که به ما بدي کرده بالاترين خدمت اين است که عفوش کنيم و نديده بگيريم. مثل حضرت يوسف نديده بگيريم. خوبي به چيست؟ گفت: خوبي به اين است که کسي خوبي کرد، شکر کني و بدي کرد مقابله به مثل کني. گفت: اينکه حيوانات هم هستند. شما به يک سگ آب و غذا بدهي، تشکر ميکند و دم تکان ميدهد. ولي انسان خيلي بالاتر است و هنرنمايي انسان مدارد و گذشت و کوتاه آمدن است. لذا بعد خدا ميفرمايد: «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين» يعني يک پله بالاتر بيا. خدا نيکوکاران را در مقابل بدي ديگران دوست دارد. آقا امام مجتبي در مقابل غلامي که بدي کرده بود فرمودند: خشمم را فرو بردم و عفوت کردم، تو را در راه خدا آزاد کردم و دو برابر برايت حقوق معين کردم. اين کريم است!
مثلاً مرحوم بافقي خيلي بزرگ بود. ايشان يک موقع در حمام عمومي، يک سرهنگ رضاخان ريشش را با تيغ ميزد. ايشان با زبان مؤدبانه ميگويد: اين حيف است و حرام است و نکن! او هم از خودراضي يک سيلي در گوش آقا ميزند. ايشان ميفرمايد: قربانت بروم، صورت من سرخ شود طوري نيست، من ميخواهم شما به جهنم نروي! در آتش نروي. اين مرد شرمنده شد و به کسي گفت: اين مرد کيست؟ گفت: آيت الله بزرگ قم است، کسي که رضاخان از او ميترسد. اين مرد به دست و پاي ايشان افتاد و توبه کرد. تصميم ميگيرد ديگر ريشش را نتراشد.
يک خانمي جزء خادمههاي موکب بود که اخيراً کربلا رفتند و پذيرايي ميکردند، به خانمي نهي از منکر کرده که موهايت را بپوشان، انشاءالله خانمهايي که مشرف ميشوند حجاب را جدي بگيرند. شما زائر و نماينده امام حسين هستيد. اين خانم هم عصباني ميشود و يک سيلي به اين خانم ميزند. اين خانم دست اين خانم را ميبوسد. همه تعجب ميکنند، ميفرمايد: من خادم امام حسين هستم. اگر امام حسين بود چه کار ميکرد؟ امام حسن با مرد شامي چه کار کرد؟ او زائر و مهمان است. گفت: شما مهمان امام حسين هستي و من خادم امام حسين هستم. اين زيارتها قطعاً سازندگي دارد، انشاءالله سازندگياش در حد اعلي باشد.
شريعتي: کرم کاري به جز کرم ندارد. خوشا به حال کساني که امام حسني هستند و انشاءالله زيارت حضرت نصيبشان شود. امروز صفحهي 187 قرآن کريم، آيات ابتدايي سورهي توبه را تلاوت خواهيم کرد.
«بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «1» فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ «2» وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِيمٍ «3» إِلَّا الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ «4» فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «5» وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ»
ترجمه آيات: (اين آيات اعلام جدائى و) بيزارى و برائتى است از سوى خدا و پيامبرش، نسبت به مشركانى كه با آنان پيمان بستهايد. پس (اى مشركان!) در زمين به مدّت چهار ماه مهلت داريد كه (آزادانه) بگرديد و بدانيد كه شما نمىتوانيد خدا را مغلوب كنيد (و از عذاب خدا بگريزيد.) و (بدانيد) كه خداوند، خوار كنندهى كافران است. (و اين آيات، اعلامى است) از سوى خدا و پيامبرش (به مردم) در روز حجّاكبر (عيد قربان يا روز عرفه) كه خدا و رسولش از مشركان بيزارند. (با اين حال) اگر توبه كنيد (و دست از شرك و كفر برداريد،) اين برايتان بهتر است. و اگر روى بگردانيد، پس بدانيد كه (كارى از شما ساخته نيست و) هرگز نمىتوانيد خدا را ناتوان كنيد. و كافران را به عذابى دردناك بشارت ده. مگر كسانى از مشركان كه با آنان پيمان بستهايد و چيزى از تعهّدات خود نسبت به شما فروگذار نكردهاند و كسى را در برابر شما يارى ندادهاند، پس پيمانشان را تا پايان مدّتشان نگهداريد (و وفادار باشيد)، كه همانا خداوند، اهل تقوا را دوست دارد. پس چون ماههاى حرام سپرى شود، مشركان را هر جا يافتيد بكشيد و دستگير كنيد و در محاصره قرار دهيد و در همه جا به كمين آنان بنشينيد. پس اگر توبه كردند و نماز برپا داشتند و زكات پرداختند، راهشان را باز كنيد (و آزادشان بگذاريد) كه همانا خداوند، آمرزنده و مهربان است. و اگر يكى از مشركان از تو امان و پناه خواست، پس به او پناه بده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان. چرا كه آنان گروهى ناآگاهند (و با شنيدن آيات الهى، شايد هدايت شوند).
شريعتي: اربعين هست و جهان يکسره هيأت شده است *** حرم يار مهياي زيارت شده است
تصاوير پيادهروي اربعين را ميبينيم. موکبهايي که برپا شده است. از فضيلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم و نکات شما را در مورد آداب زيارت خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: يکي از آداب زيارت آقا عبدالله که در مفاتيح هم اشاره شده است، فرستادن صلوات زياد بر محمد و آل محمد است. در رفت و برگشت ميتوانند دهها هزار صلوات بفرستند. در پياده روي يک برکات فوق العادهاي است. هر يک قدمي که برميدارند ثواب يک حج و يک عمره هست، هزار گناه پاک ميشود و هزار حسنه مرحمت ميکنند و هزار درجه ميدهند، مثل اينکه هزار بنده در راه خدا آزاد کردند. آنهايي که بهانههاي واهي دارند براي نرفتن به کربلا، يا شرايطش را ندارند، اين حديث را بخوانم که تحريک شوند و بيشتر بروند. امام صادق(ع) فرمود: «عَجَباً لِأَقْوَامٍ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ شِيعَةٌ لَنَا» (کامل الزيارات/ص292) من تعجب ميکنم از گروهي که ميگويند: شيعه ما هستند، «وَ يُقَالُ إِنَّ أَحَدَهُمْ يَمُرُّ بِهِ دَهْرَهُ وَ لَا يَأْتِي قَبْرَ الْحُسَيْنِ ع» روزگاري گذشته و هنوز قبر امام حسين را زيارت نکردند. حضرت ميگويد: تو چطور شيعه ما هستي؟ «جَفَاءً مِنْهُ وَ [تَهَاوُناً وَ عَجْزاً وَ كَسَلًا]» يا روي جفا و بي اعتنايي و ظلم در حق امام حسين است. يا از روي سستي و بي حالي است. اولاً خطر را در راه امام حسين با تمام وجود بايد خريد. خطر رد شده است، زماني که داعش پنجاه کيلومتري بغداد بود، اين همه زوار رفتند و چيزي نشد. الآن امنيت خيلي بالاتر است. اگر هم نا امني باشد، عراق و ايران ميگويند: اين مسير را نرويد. اين فکرهاي خيالي را دور بريزيم. «أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ مَا فِيهِ مِنَ الْفَضْلِ» به خدا قسم اگر مردم عظمت فضيلت زيارت امام حسين را ميدانستند، «مَا تَهَاوَنَ وَ لَا كَسِلَ» خودش را به سستي و کسالت نميزد. حتي با شمشير به اينها حمله شود، حاضر بودند تکه تکه شوند و براي زيارت بروند و اموالشان در اين راه بفروشند، فرمودند: در رفتن به زيارت کربلا بي رغبتي نشان ندهيد، خير براي زوار أباعبدالله قابل شمارش نيست.
يکي از آداب زيارت أباعبدالله کثرت صلوات است. يکي ديگر از آداب زيارت خوش اخلاقي است. همه جا خوش اخلاقي از نان شب واجبتر است ولي در سفر بسيار مهم است. پيغمبر ما ميخواستند با يک قافله به مسافرت بروند، ميفرمودند: هرکس بداخلاق است با ما همسفر نشود. پيغمبري که خلق عظيم دارد، ميگويد: با من بدخلق همسفر نشود، کسي که بداخلاق است در قيامت هم با پيغمبر همنشين نخواهد شد. چون يک همسفر بداخلاق حال همه را ميگيرد و بقيه مسافران را اذيت ميکند. فرمود: نزديکترين افراد به من خوش اخلاقترين آنهاست.
اينکه انسان زاد و توشهاي دارد، رفقاي شما نميتوانند کرايه بدهند، در عراق کرايهها بالاست، آنهايي که تمکن دارند، خرج بقيه را هم بدهند. از آداب سفر خدمت به زوار، پير است، ضعيف است، بارش را به دوش بگيريم. مردم عراق خيلي موکب دارند و پذيرايي خوبي ميکنند. همه بزرگان ما و مقام معظم رهبري از مردم عراق تشکر کردند و دولت عراق و مسئولين نظامي و امنيتي عراق، ما الگوبرداري کنيم، زواري که از ده کشور، از مرزهاي مختلف مخصوصاً مرزهاي شرقي کشور، به مرزهاي عراق ميروند، از اينها هم پذيرايي معمولي داشته باشيم. از هندوستان، پاکستان، افغانستان، زائر داريم. کشور ما طريق الحسين است. اينها عزيزاني هستند که مثلاً دو تا اتاق دارد، يک اتاق را اجاره داد تا توانسته پول جمع کند و به زيارت کربلا بيايد. پيامک زيبايي بود که يک خانمي ده سال تخممرغهايش را جمع کرده و فروخته و چند سال به عشق امام حسين لحظه شماري کرده است. امروز ما ميزبان اين عزيزان هستيم. اين عزيزان دو ماه در راه هستند، بعد هم به مشهد و قم ميآيند، در قم از خيرين خواستيم که مصلاي قم و مسجد مقدس جمکران، مخصوص پذيرايي زوار خارجي است. ايران و افغانستان ويزا را برداشتند ولي کشورهاي ديگر بايد ويزا بدهند. چقدر خوب است باني شويم و کمک کنيم. کمک به زوار و موکبها مثل زيارت کردن است. انشاءالله کم نگذاريم.
يکي از آداب زيارت وداع کردن و خبر دادن و حلاليت طلبيدن است. چندين هفته است که بحث ما در مورد مکارم الاخلاق است. عزيزي که حلاليت ميطلبد را حلال کنيد. زائر امام حسين را حلال کن و بگذر. در وقتش حق ماليات را مطالبه کن ولي الآن حلال کن که برود. يک نکته که جزء واجبات است، اين است که افرادي که کربلا ميروند اداي ديون جزء واجبات است. اجاره خانه عقب افتاده، قسط عقب افتاده، طرف هم راضي نيست، اداي دين واجبتر است. يا طرف را راضي کنيد و حلاليت بگيريد. آن عزيزان هم مهلت بدهند.
نکته ديگر که مهم است اينکه ما همه را براي رفتن به کربلا تشويق ميکنيم ولي سعي کنيم شرايط ويژه براي يک عده که هست، مثلاً کسي پدر و مادر پيرش را به امان خدا رها ميکند و کربلا ميرود. اين اشتباه است، پدر و مادر و همسر بايد راضي باشد. اگر شرايط بحراني است، چهار پنج تا بچه را گردن شوهر بياندازي، يا آقا برود و خانم در فشار و زحمت باشد، حقي را ضايع نکنيم. يا راضيشان بکنيم و اگر راضي نشدند و شرايط ويژه هست، مسئوليتي در اداره دارد، اگر برود نظم به هم ميخورد. اينها را رعايت کنيم. خدمت به همسفران، مخصوصاً ضعفا و نيابت براي ديگران، به نيت شهدا برويم. بسياري از آباء و اجداد ما آرزوي زيارت کربلا را داشتند. همه را نيابت کنيم. براي ديگران بعد از زيارت بنشينيم و دعا کنيم. خواهش ميکنيم که موکبها هم تا ده روز بعد اربعين فعال باشند.
شريعتي: دو سال پيش که به همراه آقاي رکني به کربلا مشرف شديم، ايشان چند عروسک گرفته بودند. اين بچههاي عراقي که آنجا هستند و پذيرايي ميکنند، به اينها هديه داديم. اينقدر خوشحال شدند و اين کار خوبي است. اين کار خودش يک جور قدرداني است. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا تو را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد توفيق زيارت آقا أباعبدالله را در اربعين و ايام اربعين با معرفت نصيب همه آرزومندان بگردان. توفيق شفاعت آقا امام حسين را به همه ما مرحمت بفرما. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک و ما را جزء بهترين ياران اهلبيت قرار بده. توفيق خدمت به زوار به ما مرحمت بفرما. سفر زوار و مسافرين را بي خطر بگردان. آنهايي که شغل ندارند، مسکن ندارند، همسر ندارند، اولاد ندارند حاجت روا بفرما. مريضهاي روحي و رواني و جسمي را شفاي عاجل عنايت بفرما. خداوند توفيق بدهد انشاءالله در موکب 1080، موکب حضرت معصومه(س) خدمت زوار خواهيم بود. هفته آينده هم از آنجا در خدمت شما خواهيم بود.
شريعتي: تا اربعين حسيني فقط دوازده روز فرصت باقي است.
السلام عليک يا أباعبدالله...