اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

98-04-03-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي نوزدهم (باران)

حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي نوزدهم (دعا براي طلب باران)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه، شرح دعاي نوزدهم (دعا براي طلب باران)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 03-04- 98
شريعتي:
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام مي‌کنم به همه بيننده‌ها و شنونده‌هاي خوبمان، انشاءالله هرجا هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. يادمان نمي‌رود براي شفاي مريض‌ها دعا کنيم، همينطور براي کنکوري‌هاي عزيز که انشاءالله در همه مراحل زندگي موفق باشند و خداوند متعال و اهل‌بيت پشت و پناهتان باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. انشاءالله در اين هواي گرم دلهاي ما پر از مهر و محبت، گرماي محبت و يگانگي باشد. خانواده‌ها به هم مهربانتر باشند. انشاءالله گرما را تحمل کنيم و به فکر گرمازده‌ها هم باشيم.
شريعتي:
بيچاره پرنده‌اي که پرواز نکرد *** تا آخر راه رفت و آغاز نکرد
دستي به دعا نبرد و در عمر خودش *** يک مرتبه هم صحيفه را باز نکرد
خوشحالم امروز مهمان صحيفه نوراني سجاديه هستيم. امروز با دعاي نوزدهم که در مورد باران است نکاتي را براي ما خواهند گفت.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.  
دعاي نوزدهم حضرت درخواست باران و باراني که مناسب ما باشد و همه عالم را احياء کند. حضرت مي‌فرمايد: «اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَيْثَ» غيث به باراني که در آن نفع و برکت باشد، مَطَر هم به معني باران است ولي هم باران خوب را شامل مي‌شود، هم باراني که تند است. غيث باراني است که نرم و ملايم است و براي ما سازندگي دارد. «وَ انْشُرْ عَلَيْنَا رَحْمَتَكَ‏ بِغَيْثِكَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ الْمُنْسَاقِ» خدايا رحمت خودت را بر ما ريزش کن و نشر بده با باران پر مايه و فراواني که براي ما مي‌فرستي. باران يکي از مظاهر رحمت خدا و عنايت و لطف خدا بر بندگان است. از ابري که به طرف ما مي‌کشي براي احياي گياهان زميني که زمين را زيبا مي‌کند. «وَ امْنُنْ عَلَى عِبَادِكَ بِإِينَاعِ الثَّمَرَةِ» خدايا بر ما منت بگذار که با آوردن باران، ميوه‌ها و نباتات رشد پيدا کند و به نتيجه برسد. اگر باران نباشد امکان ندارد اينها به ثمر برسند. «وَ أَحْيِ بِلَادَكَ بِبُلُوغِ الزَّهَرَةِ» خدايا شهرها را آباد کن به شکوفا کردن شکفته‌ها، اين شکوفه‌ها را خدا بارور مي‌کند و تبديل به ميوه مي‌کند. «وَ أَشْهِدْ مَلَائِكَتَكَ الْكِرَامَ السَّفَرَةَ» خدايا ملائکه را هم شاهد بگير براي کارهاي خيري که مي‌کني. ملائکه هم براي بندگان خدا دعا مي‌کنند و دست به دعا و استغفار دارند. «بِسَقْيٍ مِنْكَ نَافِعٍ» باراني که منفعت داشته باشد. «دَائِمٍ غُزْرُهُ» ريزش آن دائمي باشد. «وَاسِعٍ دِرَرُهُ» پر مايه باشد و زياد باشد. زود براي ما باران بفرست که مشکلات ما زود حل شود و کمبودها از بين برود. «وَابِلٍ سَرِيعٍ عَاجِلٍ تُحْيِي بِهِ مَا قَدْ مَاتَ» يکي از کارهاي باران اين است که زمين مرده را زنده مي‌کند. در آيات قرآن اشاره شده که يکي از براهيني که مي‌توانيم براي قيامت داشته باشيم، زميني که مرده است، گياه ندارد و خشک است، با ريزش باران چقدر گل و گياه و شکوفه مي‌دهد. امسال در جاده قم دشت شقايق شده است. اين بارندگي باعث شد که چنين شود و اين لطف خداست. همينطور که خدا زمين مرده را با آوردن باران زنده مي‌کند و اين همه نبات و گياه و حبوبات، همينطور هم خداي متعال افرادي که مي‌ميرند و در زمين مي‌روند، شمس يک غزل قشنگي دارد، مي‌گويد:
کام دانه فرو رفت در زمين که نرست *** چرا به دانه آدميت اين گمان باشد
تمام انسان‌هايي که مي‌ميرند روزي دوباره زنده مي‌شوند، همين دليل بر قيامت است. در پاييز و زمستان رو به موت مي‌روند تا نزديک بهار و در بهار همين زمين اينقدر سرسبز و رنگ آميزي مختلف و گل و گياه مختلف دارد. گياهان و ميوه‌هاي مختلف که واقعاً دليل بر اين است که خدا مي‌تواند احياء کند. همينطور که زمين را بعد از مردن زنده مي‌کند، انسان‌ها را هم بعد از مردن زنده مي‌کند. اين يک دليل محکم بر قدرت و عنايت خداست. لذا مي‌فرمايد: «وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ» درختي که خشک شده و چيزي ندارد ولي آنهايي که از آن فوت شده، برگ‌هايي که ريخته و ميوه‌هايي که از بين رفته دوباره خدا سرسبز مي‌کند و با طراوت مي‌روياند. «وَ تُخْرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ» خدايا از اين آب باراني که مي‌فرستي، از زمين مرده و گياهان مرده دوباره خارج کن چيزهايي که در آينده بايد به ما برسد. «وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِي الْأَقْوَاتِ» قوت و رزق ما را وسعت بده. «سَحَاباً مُتَرَاكِماً» ابرهايي که روي همديگر انباشته شده است. بر ما بپوشان از ابرهايي که درونش خطرناک نباشد و باعث بلا و عذاب ما نباشد. حضرت دعا مي‌کنند، «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَيْنَا سَمُوماً» يعني ابري نباشد که باعث سم شود براي ما. يعني مانع باران باشد بلکه جلوي تابش خورشيد را هم بگيرد و براي ما درد سر شود. «وَ لَا تَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَيْنَا حُسُوماً» خدايا سردي اين ابرهايي که براي ما مي‌آيد، براي ما نا خجسته و نا مبارک قرار نده. باران را به جاي عذاب و بلا بر ما نازل نکن. بعضي باران‌ها هست که خدا مي‌خواهد گوشمالي بدهد، مي‌آيد تا باعث خرابي مي‌شود. خدايا اينطور باران را باعث گوشمالي ما قرار نده «وَ لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَيْنَا رُجُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَيْنَا أُجَاجاً» خدايا اين باران را از آب شيرين به ما مرحمت کن و باعث شوري و تلخي نشود که در کام ما ناگوار باشد. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ ارْزُقْنَا مِنْ بَرَكَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ» خدايا بر پيامبر و آل او درود بفرست. خدايا عنايتي کن و از برکات آسمان و زمين رزق و روزي ما را برسان و ما را بي‌نياز کن. خدايا تو بر هر چيزي قادر هستي.
چند نکته بايد خدمت عزيزان در مورد باران و نعمت‌هايي که خداي متعال به ما مرحمت کرده، بگويم. اولاً قدرداني و شناخت نعمت خيلي مهم است. درک و شکرگزاري نعمت که بسيار نکته مهمي است. اکثر افراد فکر مي‌کنند با دور زدن زياد و تلاش زياد مي‌توانند نعمت‌ها را فراوان کنند. ولي در قرآن خداي متعال مي‌فرمايد: درک به داده‌ها و شکرگزاري داده‌ها زياد مي‌کند. آنچه خدا مرحمت کرده دارد دائم روي سر ما مي‌ريزد، شاکر و قدردان باشيم. در اين آيه مبارکه تأکيد است. «وَ إِذْ تَأَذَّنَ‏ رَبُّكُمْ‏ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» (ابراهيم/7) حتماً وفور نعمت را روي سر شما خواهم ريخت. «وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ» اين هم تعبير تندي است. بعضي از نعمت‌هايي که خيلي از آن غافل هستيم، يکي نور خورشيد است. واقعاً خورشيدي که لحظه‌اي از کارش کم نمي‌گذارد و دائم در حال حرکت است و اين چهار فصل و سال را ايجاد مي‌کند. نور و انرژي و حرارت را به همه موجودات اطراف خود مي‌دهد، اگر نور خورشيد نباشد يا اندازه‌اي که فاصله دارد کم و زياد شود، يا مي‌سوزيم و از بين مي‌رويم يا مي‌ميريم. هيچوقت نشستيم سجده شکر به جا بياوريم و بگوييم: الحمدلله از نعمت خورشيد چقدر بهره‌مند هستيم. دائماً سرگردان در کار خودش است که به ما منفعت و خير برساند. نور و حرارت و انرژي خورشيد اگر نباشد در کره زمين موجودي زنده نخواهد بود.
يکي ديگر از نعمت‌هاي خداي متعال نعمت هوا و اکسيژن است که تمام موجودات احتياج به اکسيژن دارند. تمام صنايع ما، تمام موتور آلات ما اگر راه تنفس را ببندي، هر موجودي به آن هوا نرسد، مي ‌ميرد. تمام موجودات عالم با اکسيژن زنده هستند. چند تا از شاگردان مرحوم قاضي از قول ايشان نقل کردند، فرمودند: به سالک الي الله چيزي ندهيد الا هواي لطيف! خود اين هواي لطيف که آدم استنشاق مي‌کند، هواي جنگل که لطيف است، اکسيژن مجاني که خدا در اختيار بنده‌ها قرار دارد، چه نعمت بزرگي است که اگر نباشد همه ذرات عالم از بين مي‌روند. اين اکسيژن را ارزان و مفت در اختيار ما گذاشته است. نعمت باد اگر باد نوزد، تمام موجودات عالم از بين مي‌روند. اگر در اين دريا موج نباشد، آب‌ها جا به جا نمي‌شود و موجودات از بين مي‌روند. اين باد و بخارهايي که از تابش خورشيد است، که خورشيد چقدر نقش دارد در ايجاد باران. اگر خورشيد نتابد اقيانوس‌ها بخار نمي‌شوند و تبديل به باران نمي‌شود. اگر خورشيد نبود، آب و باراني نبود. خورشيد است که به اين اقيانوس‌ها مي‌تابد و بخار مي‌شود. اين باد است که ابرها را جا به جا مي‌کند در جاي خود ببارند. اين نعمت باد اگر نباشد تمام شهرها اصلاً قابل زندگي کردن نيست. اگر باد نباشد بين نر و ماده، نباتات و گياهان لقاح صورت نمي‌گيرد. اين باد است که از نبات‌هاي نر ماده‌اي را مي‌گيرد و لقاح مي‌کند. باد واقعاً نقش مهمي دارد. ما هيچوقت دو رکعت نماز نخوانديم و الحمدلله بگوييم. حتي در مناطقي که گرمسير است، اين گرما را انتقال مي‌دهد و مناطقي که سردسير است، جا به جا مي‌شود و اعتدال برقرار مي‌شود. اگر باد نباشد مناطق گرمسيري از گرما از بين مي‌روند و مناطق سردسيري از سرما يخ مي‌زنند. خدا مي‌داند چه نعمت‌هاي بزرگي در گردش باد و حرکت باد قرار داده که ذرات و موجودات عالم به برکت باد هم زنده هستند و هم هوا تصفيه و لطيف مي‌شود.
يکي از نعمت‌هاي بزرگ نعمت باران و نعمت آب است که خداي متعال مي‌فرمايد: «وَ جَعَلْنا مِنَ‏ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ» (انبياء/30) چقدر روايت داريم اولُّ ما خلق الله عقل بوده است، نور پيغمبر بوده است، خود پيغمبر و امام و اهل‌بيت بودند. چندين روايت داريم «اول ما خلق الله الماء» آب بوده است. شايد جمع اين روايات اين باشد که در امور معنوي حقيقت عالم به برکت نور پيغمبر است. نور پيغمبر، عقل پيغمبر، حقيقت محمدي بوده است. در عالم ماده، آب بوده است. يعني اول چيزي که از موجودات مادي خدا خلق کرده است، آب است و از اين آب همه موجودات خلق شدند. اگر اين خاک رطوبت نداشته باشد از بين مي‌رود. اگر هوايي که نفس مي‌کشيم خشک باشد نمي‌‌توانيم استفاده کنيم. حتي در اکسيژن هوا هم بايد آب باشد. اگر به زمين آب نرسد چوب درست نمي‌شود، اين همه معادن ايجاد نمي‌شود. هم وجود همه کائنات مادي از آب است، خود انسان از آب مني درست شده است. خداي متعال از يک ماده، انسان را آفريد. خدا مي‌فرمايد: ما همه موجودات را از آب خلق کرديم. اصل وجود ما از آب درست شده و بيشتر کره زمين هم آب است. بيشتر بدن خودمان از آب است. در رحم بچه در آب است. ادامه حيات ما با آب است. اگر چند روز آب نباشد انسان از بين مي‌رود. تمام غذاها، نان که درست مي‌کنيم، همه با آب است. اگر چشمه‌هايي که در دهان ما آب توليد مي‌کند نباشد، اين دهان ما خشک مي‌شود.
خدا آقاي عرفان را رحمت کند. ايشان فرمودند: نعمت‌هايي که در عمرمان فکرش را هم نمي‌کنيم. يک آقايي پستانک بزرگ مثل بادکنک در دهان داشت و مي‌مکيد. از اطرافيانش پرسيدم، گفتند: سوراخ‌هايي که در دهان بايد ترشح کند، خشک شده و بسته شده است. انواع درمان‌ها را کردند ولي به اين نتيجه رسيدند يک پستانک بايد هميشه بمکد تا اين چشمه‌ها کمي آب ترشح کند و بتواند حرف بزند. همه موجودات با آب زنده هستند. نعمت آب يک نعمت بزرگي است. از آب تعبير به رحمت شده است. آتش مظهر غضب خداست. خداي متعال در آخر سوره ملک مي‌فرمايد: «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ» (ملک/30) اگر شما بلند شديد و روزي سر از رختخواب برداشتيد، خدا باران نفرستد، چشمه‌ها خشک شود. نهرها و جوي‌ها خشک شود. چه چيز غير از خدا مي‌تواند براي شما آبرساني کند. تمام عالم جمع شوند نمي‌توانند يک ابر ايجاد کنند. پس بياييم قدردان و شاکر باشيم. نعمت فقط پول نيست. سلامتي نعمت بزرگي است. اکسيژن نعمت بزرگي است. آب نعمت بزرگي است. قبض‌هاي آب نسبت به باقي قبض‌ها واقعاً ارزانتر است. ما با وجود باغچه در حياط خانه‌مان در قم، شايد زير بيست هزار تومان پول آب مي‌دهيم. ولي آدم‌هايي هستند که بالاي يک ميليون هزينه قبض آب مي‌دهند. يکي از راهکارها اين است که توجه به اين نعمت‌ها داشته باشيم و صرفه‌جويي کنيم و گول اين را نخوريم که امسال بارندگي زياد بوده است و الحمدلله سدها پر شده است.
کسي يک ليوان آب را مقابل امام دور ريخت و امام فرمود: چرا اسراف مي‌کني؟ يک هسته خرما در بعضي مناطق که براي مداوا به کار مي‌برند، هر چيزي که قابل استفاده است، نبايد اسراف کنيم. در کشاورزي‌هايمان زياد آب مصرف نکنيم. در پارک‌ها آب را باز مي‌کنند و مي‌روند. مکرر در اداره‌ها و هتل‌ها ديدم شير خراب است و دل نمي‌سوزانند. اگر جلوي اسراف آب را بگيريم بسياري از کمبودهاي ما حل مي‌شود. در مملکت ما در مصرف انرژي و خوراک و پوشاک خيلي اسراف است. آنوقت دعا مي‌کنيم و اجابت نمي‌شود. جلوي اسراف را بگيريم. بنده با همين يک ليوان آب وضو مي‌گيرم. «الوضوء غسلتان و مسحتان» يک مشت به صورت مي‌ريزي و دو تا دست، دو تا شست و شو است و دو تا مسح است. اينکه شير آب را باز بگذاريم و وضو بگيريم يا غسل کنيم درست نيست. قدرداني و شکرگزاري نعمت‌ها خيلي مهم است.
روايت زيبايي است که پيغمبر خدا وقتي آب نوش جان مي‌کردند، مي‌فرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي سَقَانَا عَذْباً زُلَالًا وَ لَمْ‏ يَسْقِنَا مِلْحاً أُجَاجاً وَ لَمْ يُؤَاخِذْنَا بِذُنُوبِنَا» (کافي/ج6/ص384) خدا را شکر مي‌کنيم که آب گواراي سالم و شيرين به ما مرحمت کرد. آب تلخ و شور به ما مرحمت نکرد. ما را به گناهانمان مؤاخذه نکرد. اين روايت در کافي شريف است، هميشه همه تقاضا کنند که باران رحمت الهي ببارد، در وقتش و درست و فراوان ببارد. بعضي هستند شغل‌هايي دارند مثلاً اگر الآن باران ببارد، برنامه‌هايش به هم مي‌خورد يا چيزهايي که پهن مي‌کرده زير آفتاب خشک شود، مي‌گويد: نه باران نيايد. مي‌گويد: «إِنَّ اللَّهَ‏ جَعَلَ‏ أَرْزَاقَ‏ أَنْبِيَائِهِ فِي الزَّرْعِ وَ الضَّرْعِ لِئَلَّا يَكْرَهُوا شَيْئاً مِنْ قَطْرِ السَّمَاءِ» (کافي/ج5/ص260) خدا رزق و روزي انبياء را يا در دامداري يا در کشاورزي قرار داده است. شغل بيشتر انبياء هم يا چوپاني بوده يا کشاورزي بوده است. براي اينکه هميشه از خدا طلب باران رحمت کنند و نگاهشان به آسمان باشد. اينهايي که کشاورز و دامدار هستند، دائم نگاهشان به بالاست و اين قشنگ است. لذا هميشه از خدا بخواهيم که باران رحمت الهي ببارد و شاکر و قدردان باشيم.
نکته ديگر اينکه خشکسالي نقمت و بلا است و در همه چيز اثر مي‌گذارد. هوا آلوده مي‌شود، بعد از باران چقدر هوا لطيف است. يکي از کارهاي باران پاکيزگي است. گرد و غبار را از بين مي‌برد. لذا نيامدن باران بلا و نقمت است. در مورد فرعون و آل فرعون داريم «وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ» (اعراف/130) چرا فراعنه و بني اسرائيل به قحطي و خشکسالي و کمبود ثمرات و ميوه‌ها مبتلا شدند، شايد برگردند و تذکر پيدا کنند. يعني اگر خشکسالي مي‌شود اين گوشمالي است، حواسمان جمع باشد. نيامدن باران و کم آمدن گوشمالي است. امام صادق فرمودند: «مَا مِنْ‏ سَنَةٍ أَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَةٍ» هيچ سالي باران از سال ديگر کمتر نيست. خورشيد هم کار خودش را مي‌کند و بخار مي‌کند. درياها و اقيانوس‌ها هستند. پس خورشيد کم نمي‌گذارد در ايجاد بخار و ابر، در اين شوري آب دريا چه حکمت‌هايي هست که اگر شور نبود همه موجودات از بين مي‌رفتند. چون آب شيرين زود متعفن مي‌شود ولي اين شوري آب، آب دريا و اقيانوس را بيمه کرده و تمام موجودات را حفظ کرده زنده بمانند. چون از طرف خدا يک ذره کم گذاشته نمي‌شود. «وَ لَكِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ» اين بستگي به اعمال ما دارد، بعضي گناهاني که باعث خشکسالي مي‌شود عرض مي‌کنم. خدا اين ابر و باران را توليد مي‌کند، منتهي اگر مردم گناه و معصيت کنند، جا به جا مي‌کند. در اقيانوس‌ها و درياها مي‌فرستد. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعَاصِي» اگر گناه و معصيت مي‌کنند «صَرَفَ عَنْهُمْ» باران رحمت خودش را از سر آنها مي‌برد به جايي که خودش مي‌خواهد. اعمال و کردار ما، بي رحمي و رحم کردن ما در بارندگي اثر دارد. در سوره مبارکه نوح است، ابن عباس مي‌گويد: يک نفر آمد به حضرت علي(ع) گفت که: خشکسالي فوق العاده‌اي شده است، فرمودند: برو استغفار بکن. يکي ديگر آمد گفت: نهرها و قنات‌هاي ما خشک شده است، فرمودند: برو استغفار کن. يکي ديگر گفت: ميوه‌هاي ما ثمر نداده است. فرمودند: برو استغفار کن. چهارمي آمد گفت: اولاد ندارم، چهار پنج نفر آمدند، به همه فرمود: برويد استغفار کنيد. ابن عباس مي‌گويد من تعجب کردم و ديدم همه دردهاي مختلف ولي درمانش توبه و استغفار است. حضرت به آيه قرآن استشهاد کردند، «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً» (نوح/10) حضرت نوح فرمود: بياييد استغفار کنيم. استغفار يعني از بدي‌ها جدا شويم. استغفرالله خالي چه فايده‌اي دارد. شما تشنه هستي بگو: آب آب، سيراب نمي‌شوي. استغفار عمل است. رفتار توست و اينکه از کردارت پشيمان شوي. استغفار کنيد که خدا غفار است. اگر استغفار کرديد، «يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً» (نوح/11) باران رحمت بر شما مي‌بارد. «وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً» مال شما زياد مي‌شود و حتي در نسل اثر دارد. باغستان‌هاي شما را بارور مي‌کند و نهرها و چشمه‌ها جاري مي‌شوند. «ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً» (نوح/13) چرا براي خدا ارزش قائل نيستيد. گلايه مي‌کند.
« وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/96) تقوا و ايمان و خدا باوري ما، اعتقادات ما، قريه که مي‌گوييم نه روستا، روستا و بخش و شهر و کلان شهر باشد، اگر مردم آبادي‌ها ايمان بياورند و بارهايشان را بالا ببرند، در برکات آسمان و زمين را به روي آنها باز مي‌کنيم. چرا در زمان ظهور امام زمان هم گنج‌هاي زميني همه خودش را نشان مي‌دهد، هم باران رحمت الهي اينقدر مي‌بارد که مردم دنبال فقير مي‌گردند زکات بدهند، پيدا نمي‌کنند. چند گناه مهمي که در روايت اشاره شده است، يکي ندادن زکات است. يکي حکم ناحق است. مظلومي که در قوه قضائيه پرونده تشکيل مي‌دهد، خداي نکرده قاضي حکم ناحق بدهد، يک قاضي در مدينه حکم ناحق داد، امام صادق اينقدر ناراحت شد، فرمود: مثل اين احکام ناحق دادن و حق مظلوم را ندادن حبس مطر مي‌کند و جلوي باران رحمت الهي را مي‌بندد. يکي از چيزهايي که جلوي باران را مي‌گيرد ظلم است. ظلم گناه بسيار بزرگي است. چند جلسه در همين سمت خدا در مورد ظلم صحبت کرديم. خيانت کردن، در مسائل ناموسي و اقتصادي و سياسي، نبايد باشد. امانتداري رزق و روزي را زياد مي‌کند. سخن‌چيني کردن!
در زمان حضرت موسي(ع) باران نيامد. حضرت موسي فرمودند: بيرون برويم نماز باران بخوانيم. در زمان مرحوم آيت الله سيد محمد تقي خوانساري در وقت خشکسالي دعا کردند، باران آمد. خداي متعال فرمود: اي موسي در جمع شما بني اسرائيل يک نفر هست که سخن‌چين هست، بخاطر او من غضب کردم و باران نمي‌فرستم. حضرت موسي(ع) نمي‌دانست او کيست. فرمودند: بيا از جمع بيرون برو. در محل و آبادي برو از مردم دور باشي.
يک نفر در حرم امام هشتم در روز عاشورا بمب گذاري کرد و چند نفر را شهيد کرد، الآن ميليون‌ها نفر زائر مي‌رود همه بايد بازرسي شوند. يک خائن مي‌تواند ميليون‌ها نفر را آزار بدهد. سخن‌چيني باعث مي‌شود باران رحمت نيايد. اين شخص خودش مي‌دانست نمام است. دلش شکست، گفت: خدايا آبروي مرا حفظ کن. من نفهميدم، شرمنده شد. حضرت موسي ديد بادي بلند شد و ابري آمد، گفت: خدايا تو فرمودي سخن‌چيني در جمع بني اسرائيل است. فرمود: بخاطر همان باران را فرستادم. مرحوم شيخ رجبعلي مي‌گفت: من ديدم که يا سريع الرضا، در يک لحظه رخ داد. خدايي که اينقدر زود راضي مي‌شود، نمي‌رويم با او رفيق شويم و انس بگيريم، مي‌رويم با مردمي که هفتاد سال به آنها خدمت مي‌کني و باز هم بر سر آدم مي‌زنند و منت مي‌گذارند. خدا فرمود: بخاطر همان، او توبه کرده و از کارهايش برگشته و گفته: من اين کارها را نمي‌کنم. بخاطر اينکه او نادم شد، منفعل و شرمنده شد، بخاطر همان باران را فرستادم. حضرت موسي فرمود: او را معرفي کن، خدا گفت: موقعي که سخن‌چين بود معرفي نکردم. حالا که توبه کرده آبرويش را ببرم؟
در زمان حضرت سليمان باران نمي‌آمد، ديد مورچه‌اي از لانه‌اش بيرون آمد. حضرت سليمان داشت رد مي‌شد. سرش را بالا کرد و گفت: اي خدا، ما مورچه‌ها چه گناهي داريم. ما را به گناه بني آدم مؤاخذه نکن. خدا گفت: من باران رحمت را مي‌فرستم. به سليمان پيامبر خطاب شد که برگرد، نمي‌خواهد نماز باران بخواني. دعاي اين مورچه را من مستجاب مي‌کنم. يک مورچه در عالم اثر دارد. اعمال و رفتار ما     هم اثر دارد، کاري نکنيم که باعث شويم خير و رحمت الهي بر ديگران نبارد!
شريعتي: انشاءالله باران رحمت الهي بر کوير دلهاي ما ببارد و خداوند باران رحمتش را که منشأ همه خيرات و برکات هست را بر ما نازل کند. امروز صفحه 82 قرآن کريم، آيات 24 تا 26 سوره مبارکه نساء را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ‏ النِّساءِ إِلَّا ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً «24» وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ فَتَياتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَى الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ «25» يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ يَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ»
ترجمه آيات: و (ازدواج با) زنان شوهردار (نيز بر شما حرام شده است،) مگر آنان كه (به حكم خداوند، در جنگ با كفّار) مالك شده‏ايد. (اين احكام،) نوشته و قانون خدا بر شماست. و جز اينها (كه گفته شد،) براى شما حلال است كه (زنان ديگر را) به وسيله‏ى اموال خود، به قصد پاكدامنى و نكاح، نه به قصد زنا، طلب كنيد. پس هرگاه از آن زنان، (به نكاح موقّت) كام گرفتيد، مهرشان را به عنوان يك واجب بپردازيد و پس از تعيين مهر، در (تغيير مدّت عقد يا مقدار مهر) آنچه با يكديگر توافق كنيد، بر شما گناهى نيست. همانا خداوند دانا و حكيم است. و هر كس از شما، كه توانايى مالى ندارد تا با زنان آزادِ باايمان ازدواج كند، پس از كنيزانِ با ايمانى كه شما مالك آنيد، (به زنى بگيرد) و خدا به ايمان شما داناتر است. همه از يكديگريد، پس (نگوييد: كه من آزادم و تو كنيز. و) با اذن صاحبانشان آن كنيزان را به همسرى درآوريد و مهريه نيكو و به‏طور شايسته به آنان بدهيد، به شرط آنكه پاكدامن باشند، نه اهل فحشا و نه اهل دوست گرفتن‏هاى پنهانى. پس آنگاه كه كنيزان، صاحب همسر شدند، اگر مرتكب زنا شوند، كيفرشان نصف كيفر زنانِ آزاد است. اين (نوع ازدواج،) براى كسانى از شما رواست كه از (رنج وفشار بى‏همسرى و) افتادن به گناه و زنا بر خود بترسد، با اين همه، صبر كردن (و ازدواج نكردن با كنيزان) برايتان بهتر است و خداوند بخشنده و مهربان است. خداوند مى‏خواهد (با اين قوانين، راه سعادت را) براى شما آشكار سازد و شما را به سنّت‏هاى (خوب) پيشينيانتان راهنمايى كند و شما را (با بيان احكام) از گناه پاك سازد و خداوند، دانا و حكيم است.
شريعتي: يکي از نعمت‌هايي که بايد هميشه قدردان باشيم نعمت صلوات بر محمد و آل محمد است، با تمام برکاتي که به سمت ما سرازير مي‌کند.
حاج آقاي فرحزاد: همينطور که باران رحمت الهي است، نمونه معنوي رحمت الهي، چهارده معصوم هستند. فرمود: «إِنَّ حَدِيثَنَا يُحْيِي‏ الْقُلُوبَ»‏ (خصال صدوق، ج 1، ص 22) نام و کلام و ياد و توسل و پيوند به آنها، چقدر از امام زمان تعبير به ماء معين شده است، «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً» يعني امام زمان شما غائب شود، چه کسي مي‌تواند غير از خداي متعال امام شما را بياورد. از امام تعبير به آب شده است، از معارف الهي و روايات و آياتي که دلهاي مرده را زنده مي‌کند، همه اينها تفسير معنوي آب است. لذا آنها هم دلها را زنده مي‌کنند. يکي از چيزهايي که دلها را زنده مي‌کند صلوات بر محمد و آل محمد است که صلوات نور و رحمت مي‌آورد، خداي متعال به حضرت موسي(ع) فرمود: اگر قرب اعلاي مرا مي‌خواهي، زياد بر حبيب من محمد مصطفي صلوات بفرست که صلوات بر حبيب من، نور و رحمت و هدايت است.
شريعتي: ما از پنجشنبه اين هفته در خدمت حاج آقاي عاملي هستيم و دوستداران مباحث ايشان مي‌توانند پيگيري کنند. از تازه‌هاي نشر، سلسله مباحث سيره پيامبر(ص)، سيره‌ي سفر هست با توجه به اينکه فصل تابستان آغاز شده  دوستان عازم سفر هستند، اگر مي‌خواهند از آداب سفر بشنوند، با نکته‌هاي نابي که حاج آقاي فرحزاد در اين کتاب آوردند، سفر پرباري داشته باشند.
حاج آقاي فرحزاد: بنده فکر نمي‌کردم مکتب ما انقدر جامع و کامل باشد، حدود شصت نکته از ريزترين مسائل سفر، از اينکه يک سوزن و نخ و نمک با خودتان ببريد، تا همسفر که يک سفر براي خدا رفتن بالاتر از هفتاد حج قبول شده است. نکات نابي در مورد سفر در روايات و سيره اهل‌بيت هست که اينجا اشاره شده است.
شريعتي: از عبدالله بن ابي يعفور براي ما بگوييد.
حاج آقاي فرحزاد: شنبه‌اي که پيش رو داريم شهادت امام ششم، امام جعفر صادق است. امام صادق حق فوق العاده در احياي مکتب و معارف ما دارد. شرکت در مجالس داشته باشيم و از اين فرصت‌ها استفاده کنيم و بيشتر با امام صادق و دوستان حضرت آشنا شويم. اين هفته يکي از اصحاب و ياران خاص امام صادق مطرح شده است، يکي از اين اصحابي که به ايشان خيلي غبطه مي‌خورم جناب عبدالله بن ابي يعفور است. روايت اول يک شخصي از نزد عبدالله بن ابي يعفور مي‌خواست خدمت امام صادق برود. گفت: سلام مرا به امام صادق برسان. خدمت آقا شرفياب شد، گفت: عبدالله بن ابي يعفور سلام رساند. امام صادق فرمودند: سلام مرا به او برسان و بگو: عبدالله بن ابي يعفور، اميرالمؤمنين چه کار کرد که اينقدر نزد پيغمبر جايگاه عظيم و فوق العاده پيدا کرد؟ امام صادق فرمودند: راستگويي و امانتداري دو شاخصه مهم بندگان خوب خداي متعال است. «ما وجدت احدا يقبل وصيتى و يطيع‏ امرى» امام صادق فرمود: کسي را نيافتم که تمام وصيت مرا قبول کند و مطيع امر من باشد، «الا عبد اللّه بن ابى يعفور». وقتي فرمود: اگر شما انار را به دو قسمت تقسيم کني و بگويي: نصفش حلال است و نصف ديگر حرام من قبول دارم. حضرت فرمودند: «رحمک الله» يعني اينقدر مطيع و تابع ما هستي.
يک نفر به عبدالله بن ابي يعفور گفت: مي‌شود بيايي در دادگاه شاهد من باشي. گفت: باشد من مي‌آيم و بر حقانيت تو شهادت مي‌دهم. قاضي از اهل سنت بود و از طرف حکام آن زمان بود و با اهل تشيع رابطه خوبي نداشتند. آمد شهادت داد. قاضي چون همسايه عبدالله بن ابي يعفور بود، گفت: «ما علمتکَ الا صدوقاً طويل الليل» من همسايه ديوار به ديوار شما هستم، صد در صد مي‌دانم آدم راستگويي هستي و شب‌ها مشغول عبادت هستي جز يک مشکلي که داري    من نمي‌توانم شهادت تو را قبول کنم. حاکم و خليفه دستور داده شهادت رافضي‌ها را قبول نکن. اشکال تو اين است که شيعه هستي و پيرو امام صادق هستي. من شهادت تو را قبول نمي‌کنم. در روايت داريم عبدالله بن ابي يعفور شروع کرد به گريه کردن، به پهناي صورت اشک مي‌ريخت. قاضي ناراحت شد و گفت: من حرف بدي نزدم. شما شيعه هستي و مطيع امام صادق هستي. گفت: نه، تو چرا مرا به امام صادق نسبت دادي؟ من کجا و امام صادق کجا؟ من خيلي پايين‌تر از اين حرف‌ها هستم. قاضي منقلب شد و شهادت او را قبول کرد.
يک نامه جالبي است براي مفضل، امام صادق(ع) بعد از وفات عبدالله بن ابي يعفور نوشتند. حضرت نوشتند: خدا از عبدالله بن ابي يعفور راضي بود. «يا مفضل عهدت إليك عهدي كان إلى عبد اللّه بن أبي يعفور (صلوات اللّه عليه) فمضى (صلوات اللّه عليه) موفيا للّه‏ عزّ و جلّ‏ و لرسوله و لإمامه» به عهدي که با خدا و پيغمبر و امامش بسته بود، وفا کرد. «بالعهد المعهود للّه، و قبض (صلوات اللّه على روحه)» صلوات خدا بر روح عبدالله بن ابي يعفور باشد. «محمود الأثر» آثار خوبي بر جا گذاشت. «مشكور السعي» کارهايش قابل ستايش است. «مغفورا له» قابل آمرزش است. «مرحوما برضى اللّه و رسوله و إمامه عنه» خدا و پيغمبر و امام از او راضي بودند. امام صادق قسم خوردند «بولادتي من رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله)» قسم به من امام صادق که بچه پيغمبر هستم، بعد از مردن او خدا او را در جايي جا داده که از طرفي ديوار به ديوار پيغمبر و از طرفي ديوار به ديوار اميرالمؤمنين است. حضرت فرمودند: «قَبَضَهُ اللَّهُ» اينقدر اين آدم خوب بود «كَانَ فِي عَصْرِنَا أَحَدٌ أَطْوَعَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِه‏» مطيع‌تر از عبدالله بن ابي يعفور در زمان ما پيدا نشده است. تسليم بود و راضي بود. صادق بودن و تواضع و ادب خيلي مهم است.
شريعتي: انشاءالله خداوند ما را از خواب غفلت بيدار کند، خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم، به همه عزيزاني که به مستأجرين رحم مي‌کنند، اجاره کم مي‌گيرند خدا خير و برکت عنايت کند. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. ما را جز بهترين ياران اهل‌بيت قرار بدهد. کنکوري‌ها موفق باشند و مريض‌ها شفا پيدا کنند.
شريعتي: هرچه گفتيم جز حکايت دوست *** در همه عمر از آن پشيمانيم
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»