برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيرهي اميرالمؤمنين امام علي (ع) در ارتباط با پروردگار
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 06- 06-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
زخميام التيام ميخواهم التيام از امام ميخواهم
السلام عليک يا ساقي من عليک السلام ميخواهم
مستيام را بيا دو چندان کن، جام مي پشت جام ميخواهم
گاهگاهي کمي جنون دارم، من جنوني مدام ميخواهم
تا بگردم کمي به دور سرت، طوف بيت الحرام ميخواهم
لحظهي مرگ چشم در راهم، از تو حسن ختام ميخواهم
در نجف سينه بي قرار از عشق، گفت: يا يمکن الفرار از عشق
شريعتي: سلام ميکنم به روي ماه همه شما، خانمها و آقايان، بينندهها و شنوندههاي خوب و نازنينمان. انشاءالله روزها و شبهاي شما منور به نور اهلبيت(ع) باشد. در شبي که مزين به نام امام باقر(ع) است و ايامي که در آستانه عيد بزرگ ولايت، عيد غدير هستيم. انشاءالله براي همه شما پر خير و برکت باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. ايام بسيار فوق العادهاي است. در قرآن در مورد اين ايام آيات بسيار زيادي داريم. در جاي جاي قرآن خداي متعال ايام دهه اول ذي الحجه را نام برده «وَ الْفَجْرِ، وَ لَيالٍ عَشْر» (فجر/1و2) اين ده شبي که خدا قسم خورده است، ده شب اول ذي الحجه است. «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» (اعراف/142) ده شب، ده روز اضافه کرد. «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّه» (ابراهيم/5)، «الْحَجُ أَشْهُرٌ مَعْلُومات» (بقره/197) ايام حج، در قرآن خيلي خداوند به اين دهه عنايت دارد. پيغمبر ما فرمود: عبادت و عمل صالح در هيچ ايامي نزد خدا محبوبتر از اين دهه نيست. اين دهه نماز دارد، دعا دارد، غسل دارد، روزه دارد، اوجش هم روز عرفه است که انشاءالله از دعاهاي عرفه غفلت نکنند و هرکاري دارند تعطيل کنند. روز سد الابواب در نهم اين ماه هست. روز عيد قربان است. روز اعلام سوره برائت از طرف مولا اميرالمؤمنين(ع) و بيان حديث ثقلين است که انشاءالله اين مناسبتها احياء شود.
شريعتي: ماه ذي الحجه ماه ولايت است و با ولايت گره خورده است. انشاءالله قدر بدانيم و تلاش کنيم که نام اميرالمؤمنين علي(ع) را در اين ماه زنده نگه داريم که اين ايام با شکوه برگزار شود. بحث ما با حاج آقاي فرحزاد در مورد وسواس تمام شد با اين اميد که خيليها دست از وسواس کشيده باشند و از قطار وسواس پياده شده باشند. پيامهاي مثبتي هم داشتيم. ببينيم حاج آقاي فرحزاد در اين ايام براي ما چه به ارمغان آوردند؟
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خدا را بي نهايت شاکريم که جمع کثيري شايد هزارها هزار نفر از برنامه وسواس استقبال کردند و عمل کردند و پيامهاي خوبي که به دست ما رسيد که يا کلاً وسواس را ترک کردند و يا بخش مهمي از وسواس را کنار گذاشتند. انشاءالله باقي عزيزان هم که گرفتار هستند اين طلسم را بشکنند و از خدا کمک بخواهند. از اهلبيت کمک بخواهند. ما حدود بيست راهکار مهم برايشان گفتيم. کتاب هم در حال آماده شدن است. اينها را مجدد گوش بدهند که اين ريشه کن شود. اين را به عنوان نکته آخر در مورد وسواس بگويم. گاهي آدم مديون خداست، گير حق الله است. مثلاً گناهي کرده و نمازي نخوانده است. به خدا بدهکار است. بعضي مواقع حق الناس است. مال کسي و آبروي کسي است. وسواس از گناهاني است که هردو حق را آدم ضايع ميکند، يعني هم مديون خدا ميشود. مديون پيغمبر و امام ميشود. مديون اهل بيت ميشود. هم مديون مردم ميشود. يعني وقتي شما عمر و وقت را ضايع ميکني و الگو براي ديگران ميشود اين به ديگران تسري ميکند. اينها را مفصل گفتيم. يک نکتهاي را پزشکي چند روز قبل به من فرمودند که يادآوري کنيد. ايشان فرمودند: مهمترين دوران تربيت فرزند بين دو الي پنج سالگي است. يعني دوران طفوليت زيرهفت سال بايد خيلي حواس ما جمع باشد. يعني پدر و مادرهايي که روي ادرار و نجاست و طهارت حساسيت فوق العاده نشان ميدهند، بچه را بخاطر ادرار ميزنند يا حساسيت نشان ميدهند، در روح و روان بچه اثر گذار است. بذر وسواسي و شدت دادن به اين احکام و مسائل خيلي ريشه ميدواند و بعد بيرون آوردنش کار مشکلي است. حضرت امير فرمودند: مثل اين است که روي سنگ نقش ببندي. يعني روي سنگ حک کني چطور ميماند. هزار سال ميماند. ولي در بزرگسالي مثل اينکه روي آب بنويسي، فوري پاک ميشود. لذا من خواهش دارم يک ناهنجاري بزرگ اين مريضي اين است که تسري دارد. به بچهها، به خانواده، به همسر، به قوم و خويش و فاميل سرايت ميکند. من خواهش ميکنم بيني شيطان را به خاک بمالند و از خدا کمک بخواهند. يک عمري حرف شيطان را گوش دادند، بيايند يکبار حرف خدا و پيغمبر را گوش بدهند. انشاءالله رهايي پيدا کنند و ما نميخواهيم در دنيا و آخرت گرفتار شوند.
ماه ذي الحجه همينطور که اشاره کرديد ماه ولايت و امامت است. اول و آخرش همه گره خورده با مناسبتهايي که در رابطه با مولا اميرالمؤمنين علي(ع) است. آيات بسيار مهم و فراواني که در قرآن در مورد مولا علي(ع) داريم، شأن نزول بسياري از آنها در ماه ذي الحجه الحرام است. به مناسبتهاي مختلف عرض خواهيم کرد. از عزيزاني که در فضاهاي مجازي هستند يا در کارهاي تبليغ فرهنگي هستند، خطبه غدير را به صورت روز شمار، هر بار يک بخش کوتاهي را در فضاي مجازي بگذارند، ما روز شمار به استقبال غدير برويم. من يک بخشي از خطبه غدير را عرض کنم و بعد در مورد اخلاص اميرالمؤمنين و عبادت اميرالمؤمنين و ارتباط با خداي متعال صحبت کنم.
پيغمبر ما در خطبه غدير سنگ تمام گذاشتند. پر از آيات قرآن است. پيغمبر خدا در يک بخشي فرمودند: «معاشر الناس هذا علي» اي گروه مردم! اين آقا علي(ع) «انصرکم لي» از همه شما بيشتر مرا ياري کرده است. همه صيغه افضل و تفضيل است. «و احقکم بي» حق او نسبت به من از همه بيشتر است. «و اقربکم الي» از همه جمع مسلمانها به من نزديکتر است. «و اعزکم عليَِّ» از همه مسلمانها نزد من عزيزتر است. «و الله عزّ و جل و أنا عنه راضيان» هم خدا از او راضي است و هم من رسول الله از او راضي هستم. «و ما نزلت آية رضاً في القرآن الا فيه» هيچ آيهي قرآني نيست که در آن تعريف و رضايتمندي خداي متعال باشد، الا اينکه درباره مولا علي(ع) باشد. آيات عبادت، جهاد، «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه» (مائده/119) هر آيهاي که بوي رضايت و خشنودي و کمال ميدهد، مصداق بارزش حضرت علي(ع) است. «و ما نزلت آية رضاً في القرآن الا فيه و ما خاطب اللّه الذين آمنوا الّا بدأ به» هرجاي قرآن که «يا ايها الذين آمنوا» خطاب شده است، رأسش و اوجش اميرالمؤمنين است. «و لا نزلت آية مدحٍ في القرآن الّا فيه» همين يک بيان براي عظمت حضرت علي کافي است. هيچ آيه مدحي از اول تا آخر قرآن نازل نشده است الا اينکه مصداق اَتم آن حضرت علي(ع) است. «و لا شهداللّه في الجنّة في «هل اتي علي الانسان» الّا له» خداي متعال در سوره مبارکه «هل أتي» هفده آيه مهم دربارهي اهلبيت و مولا علي(ع) نازل کرده است و بايد نعمتهايي که در هيچ جاي قرآن تکرار نشده است، شراب طهور، زنجبيل، سلسبيل و امثال اينها، ميفرمايد: خدا شهادت به بهشت در سوره «هل أتي» نداده است، الا براي حضرت علي(ع) و او را نفرستاده «و لا انزلها في سواه و لامدح بها غيره» اين يک بخش کوتاهي از خطبه غديريه است که در اين يک ماه سعي کنيم اين خطبه را احياء کنيم.
شريعتي: خطبه غدير مهجور است و کمتر شنيديم. انشاءالله اين نهضت راه بيافتد و در آستانه غدير اتفاقات خوبي بيافتد.
حاج آقاي فرحزاد: فضايل حضرت امير(ع) را نميشود جمع کرد. قابل شمارش نيست.
آب دريا را اگر نتوان کشيد *** هم به قدر تشنگي بايد چشيد
ياد خدا و ارتباط با خدا سرآمد همه خوبيهاست. روايت زيبايي ديدم حضرت سليمان از خدا خواست که ملکي به او بدهد که به هيچکس نداده باشد. جن و انس و شياطين و طيور و پرنده و ماهي دريا و آب و باد و فلک در اختيار او بود. امر ميکرد و دستگاه سلطنتي او را از اين طرف به آن طرف کره زمين جا به جا ميکردند. الآن با همه تکنولوژيهاي پيشرفته نميتوانند چنين کاري کنند. خيلي فوق العاده بود. آصف بن برخيا شاگرد و وصي او در کمتر از گردش چشم تخت بالقيس را حاضر کرد. از آن طرف دنيا در يک لحظه يک تختي را حاضر کرد. کسي قدرت اين کار را ندارد. يک روز حضرت سليمان ميرفت، يک کشاورزي چشمش به دستگاه سلطنتي حضرت سليمان افتاد. گفت: عجب! چه کيفي دارد. حضرت سليمان فرود آمدند و فرمودند: همه اين دستگاههاي دنيا از بين رفتني است و ماندني نيست. چيزي که ميماند ارتباط با خداست. ياد و ذکر خداست. فرمودند: «تسبيحة واحده يقبله الله خير مما اوتي آل داود عليهم السلام» يعني يک سبحان الله که ميگويي، ذکري که با آن ياد خدا ميکني، از آنچه به آل داود در عالم دنيا داده شده بالاتر است. پس ارتباط با خدا، ياد خدا و عبادت است که ماندگار است. حديث داريم يک «لا اله الا الله» را روي يک کفه ترازو بگذاري، همه عالم ماده دنيا را روي يک کفه ترازو بگذاري، آن «لا اله الا الله» برتر است. چون ماندگار است. پس ارتباط با خدا در قالب نماز، دعا، قرآن، نيايش را از دست ندهيم.
تعبير ابن ابي الحديد اهل سنت است. اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: عبادت حضرت از همه بيشتر بود. نماز حضرت از همه بيشتر بود. اصلاً در قرآن داريم «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» (بقره/45) اين آيه ظاهرش يک معنا دارد، باطنش هم يک معنا دارد. ظاهرش اين است که انسان با صبر و تحمل و بردباري ميتواند به کارهايش برسد. از صبر و نماز کمک بجوييد. اميرالمؤمنين (ع) فرمود: «اذا حاله امرٌ فزع الي الصلاة» وقتي امر مهم و سنگيني پيش ميآمد، وضو ميگرفتند و نماز ميخواندند و از خدا کمک ميخواستند. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين» (فاتحه/5) خدا امر کرده که با صبر و نماز کمک بگيريد. مصيبت و گرفتاري پيش ميآيد، ناهنجاري و سختي ميشود به نماز پناه ببريد. ابوعلي سينا هروقت مشکل علمي پيدا ميکرد دو رکعت نماز ميخواند و از خدا کمک مي خواست. در کارهاي خير حتي در استخاره هم همينطور است. باطن اين آيه که در روايت هم تفسير شده اين است که«وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة» فرمود: صبر وجود نازنين پيغمبر خداست. تجسم نماز مولا اميرالمؤمنين علي(ع) است. يعني بمحمدٍ و عليٍ (عليهم السلام) که در «الهي عظم البلاء» هم ميگوييم: «يا محمد يا علي، يا علي يا محمد اکفياني فانکما کافيان و انصراني فانکما ناصران» همه کاره عالم اين دو بزرگوار هستند. پيغمبر ناظر و مدير است و حضرت علي مجري امور هستند. از اين دو بزرگوار کمک بگيريد. بعد ميفرمايد: «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِين» (بقره/45) هم نماز امر سنگيني است و هم ولايت امر سنگيني است. ممکن است همه تحمل آن را نداشته باشند الا آنهايي که خاشع هستند. خاشع يعني کساني که من را کنار بگذارند. ولايت پذير باشند. من حال نماز ندارم! نماز چه خاصيتي دارد؟ اينهايي که من دارند نميتوانند با نماز اُخت شوند. خدا ميفرمايد: نماز سنگين است. روزه اينقدر سنگين نيست. عبادتهاي ديگر اينقدر سنگين نيست. اما نماز پنج وعده است که آدم بايد سروقت بخواند. لذا روايت داريم هروقت انسان به نماز مشغول ميشود، شيطان خيلي ناراحت ميشود. حسودانه نگاه ميکند. ميگويد: ببين چطور مهر و محبت خدا اين را گرفته و دارد نماز ميخواند و من از اين عبادت محروم هستم؟ خصوصاً وقتي سجده ميرود. حديث داريم نزديک ترين حالت بنده به خدا در حال سجده است که در حالت سجده، شيطان ميگويد: واي بر من! او سجده ميکند و به خدا نزديک ميشود و من سجده نکردم و از خدا دور شدم. در روايت داريم نزديک ترين حالات مؤمن به خدا سجده است و سختترين چيزي که شيطان را دور ميکند، سجده کردن است.
از پيغمبر خدا سؤال کردند: ما خيلي دوست داريم با شما محشور شويم. فرمود: زياد سجده کنيد و سجدههايتان را طولاني کنيد. اين رمز محشور شدن با پيغمبر عظيم الشأن است. باز روايت داريم که حضرت امير فرمودند: پيغمبر خدا به نماز اول وقت خيلي اهميت ميدادند. فرمودند: شيطان از مؤمن هراسان و وحشتناک و خوفناک از مؤمن هست، مادامي که به نماز اهميت بدهد. تا وقتي که اهميت ميدهد شيطان هراسان و گريزان است. ولي اگر نماز را کنار گذاشت، يعني رابطه با خدا را قطع کرد، شيطان بر او گستاخ ميشود و در گناه بزرگ او را وارد ميکند.
شريعتي: روايتي هست که شايد از امام زمان(عج) باشد که فرمودند: هيچ چيزي مانند نماز بيني شيطان را به خاک نميمالد.
حاج آقاي فرحزاد: از امام زمان(عج) کم حديث داريم. يکي همين است که فرمود: هيچ چيزي بيني شيطان را به خاک نميمالد مگر نماز اول وقت! فرمود: سعي کنيد نماز را اول وقت بخوانيد. نماز ارتباط ما با خدا و اولياي خداست. انشاءالله همه نماز بخوانند. آن حديث را کم جرأت ميکنم که بخوانم. فرمود: شفاعت ما به افرادي که نماز را سبک ميشمارند نميرسد! بچهها و نوجوانها تدريجاً و با نرمي و ملايمت با نماز انس بگيرند. چند مسأله دربارهي نماز عرض کنم که حضرت علي مجسمه نماز کامل بودند. در بحار روايت است که در جنگ صفين به پاي حضرت تير رفته بود. تيرهاي آن موقع دو طرف تيزي داشت. يعني بيرون هم که ميکشيدند باز شکاف برميداشت. آن زمان بيهوشي نبود. به امام حسن مجتبي گفتند: چه کار کنيم؟ فرمودند: صبر کنيد هروقت آقا مشغول نماز شد، چون حضور قلب حضرت بسيار فوق العاده بود. وقتي آدم شش دانگ توجهاش به جايي هست، گاهي از بدن و دنيا غافل ميشود. در حالت نماز تير را از پاي حضرت خارج کردند که حضرت متوجه نشدند.
ميگويند: کَسروي يک موقعي به يک از علماي شيعه فرمود. اين را آيت الله بهجت نقل ميکردند. گفته بود: شما شيعهها چه ميگوييد و الکي غلو ميکنيد که حضرت علي در حال نماز تير را از پايش خارج کردند، متوجه نشد؟ يک سوزن ميزنند آدم تکان ميخورد. فرمودند: شما خدا و پيغمبر و قرآن را قبول داريد؟ گفت: بله! گفت: خدا در قرآن ميفرمايد: «فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» (يوسف/31) حضرت يوسف وقتي وارد جلسهاي شد که بانوان آنجا بودند، کارد و ميوه براي خوردن آماده کرده بودند. حضرت يوسف را که ديدند به جاي ميوه دستهايشان را بريدند. «قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ» انگشتهايشان را بريدند. يعني اينقدر محو جمال يوسف شدند که انگشتانشان را بريدند. حواسشان نبود! خداي يوسف بالاتر است يا يوسف؟
حسن يوسف را به عالم کس نديد *** حسن آن دارد که يوسف آفريد
کسي که يوسف را ببيند و از بدنش غافل شود. يک مادري بچهاش در حوض افتاده و دارد غرق ميشود. سر راهش خار و خاشاک و شيشه است. پاهايش خون ميآيد و زخم ميشود اما متوجه نميشود. بچه برايش مهم است. در غضب هم اين پيش ميآيد. مثلاً به همديگر چاقو ميزنند، متوجه نيستند. اصلاً حواسش نيست از بدنش خون ميرود يا رگش قطع شده است. در فوتبال وقتي ميخواهد گل بخورد، اصلاً همه از زمان و مکان غافل ميشوند. يک امر طبيعي است. لذا حضرت امير حضور قلبشان فوق العاده بود.
ما بزرگاني داشتيم، سيد بن طاووس در حالاتش نوشته است. محدث قمي در سفينه نوشته است که ايشان مشغول نماز بودند يک ماري به اتاق آمد. کسي که با خدا ارتباط دارد ميداند همه نفع و ضررها دست خداست. من دارم با خدا صحبت ميکنم. اين مار به پايش پيچيد و از پايش بالا رفت. هيچ اهميت ندارد و با همان حضور قلبي که داشت نماز خواند. يا درباره امام سجاد(ع) داريم که خانهاش آتش گرفت، داد و سر و صدا شد. به حضرت گفتند: شما نماز را رها نکردي؟ فرمودند: آتش قيامت مرا از آتش دنيا غافل کرده است. حضور قلب با خدا مرا از اين مسائل غافل کرده است. مردم براي دنيايشان همه چيز را فراموش ميکنند. درباره امام سجاد هم داريم که شيطان به صورت مار دور پاي حضرت آمد. نيش زد و حضرت توجه نکردند. يعني اگر يک مقدار دل بدهيم و معرفت ما بالا برود. در مقابل چه کسي ايستاديم و با چه کسي صحبت ميکنيم؟ روايت داريم حضرت امير هنگام نماز رنگشان ميپريد. «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (انعام/79) اين آيه را ميخواندند. امام حسن هم رنگشان تغيير ميکرد. پيغمبر هنگام اذان که ميشد، رنگ چهرهاش متفاوت ميشد. ميفرمود: خدايا ما را از اين تکثر و گفتگو با خلق راحت کن! اگر براي انسان خدا جايگاه مهمي داشته باشد، عشق خدا، محبت خدا، خيلي مهم است.
يک شبهه کوچکي ممکن است به ذهن بينندگان بيايد، ميگويند: شما ميفرماييد که تير را از پاي حضرت امير درميآوردند چون عشق خدا در او زياد بود، متوجه نميشد. در همين ماه ذي الحجه در حالت رکوع به فقير انگشتر داد. چيزهايي که در رابطه با خداست، منافات با حضور قلب ندارد. حضرت امير شش دانگ حواسش به خداست. آن فقير سائل هم آمد در مسجد هرچه ناله زد، کسي کمک او نکرد. داشت ميرفت دلشکسته شد. درواقع دل او هم نزد خدا آمد. گفت: خدايا تو شاهد هستي هيچکس به من کمک نکرد. من درمانده و بيچاره هستم! حضرت متوجه او شدند. اصلاً امور آخرتي منافاتي با حضور قلب ندارد. روايت داريم دو شتر بزرگ و قيمتي مثل اينکه دو ماشين قيمتي باشد براي پيغمبر هديه آوردند. پيغمبر خدا کارشان عمدتاً هديه دادن و انفاق به ديگران بود. خوب است آدم هدايايي که ميدهد يک مسابقه هم بگذارد. به بچهها بگويد: من عيد غدير براي شما اين چيز را ميخرم و شما هم در مقابل اين کار را انجام دهيد. پيغمبر خدا اصحابشان جمع شدند، فرمودند: من اين شتر را به کسي ميدهم که دو رکعت نماز بخواند با حضور قلب کامل که در آن نماز فقط متوجه خدا باشد و چيز ديگري را ياد نکند. همه گفتند: کار سختي است. ما نميتوانيم! دو سه بار حضرت تکرار کردند. حضرت امير بلند شدند و فرمودند: من اين کار را ميکنم. حضرت مشغول نماز شدند. آخر نماز هنگام تشهد و سلام به ذهنشان خطور کرد که آن شتر بزرگتر و چاقتر را بگيرند و به فقرا گوشت بيشتري بدهند! پيغمبر خدا فرمودند: آخر به ياد شتر افتادي. جبرئيل نازل شد به پيغمبر خدا عرض کرد: فکر حضرت امير فکر خدايي بود! يعني اينکه من شتر بزرگتر را بگيرم براي منفعت شخصي نبود. يعني فکرهايي که در مسير و جهت خداست، با حضور قلب منافات ندارد.
يک زمان عالم بزرگواري خدمت مرحوم آيت الله بهاءالديني آمدند. گفتند: چه کنيم در نماز حضور قلب داشته باشيم؟ راهکارهايش را فشرده بگويم. براي حضور قلب ما بايد شبانه روز ياد خدا باشيم. نميشود من غرق دنيا باشم و يکباره بگويم: الله اکبر و نماز بخوانم! «خوشا آنان که دائم در نمازند» يعني ذکر خدا و ياد قلبي ما در اين فضا و در اين هوا در طول شبانه روز نفس بکشيم. يکي از چيزهايي که خيلي مؤثر است و روايت هم داريم اينکه قبل از نماز وضو را با توجه بگيريم. صورتمان را ميشوييم، بگوييم: خدايا روز قيامت صورت ما را روشن کن! نامه اعمال ما را دست راست ما بده. مسح ميکشيم بگوييم: خدايا ما را غرق رحمت کن. پاي ما را در صراط قيامت ثابت نگهدار. خود وضو را با توجه گرفتن خيلي اثر دارد. البته نه اينکه در مصرف آب زياده روي کنيم. مرحوم دولابي ميفرمودند: قبل از نماز آدم يک مقدار بنشيند، بدنش آرام شود. يک مقدار استغفار کند. ما غرق کارهاي متفرقه هستيم بعد ميگوييم: الله اکبر! اين درست نيست. شما هرجا ميروي مرتب ميروي. ما وقتي براي برنامه ميآييم مرتب ميآييم. يک ساعت جلوتر ميآييم که به ترافيک نخوريم! پيش خدا ميروي، خدا با کسي قابل قياس نيست. آقاي بهاءالديني سفارش ميکردند: مثلاً بچه گرسنه است. شوهر غذا ميخواهد، شکم اينها را سير کنيد. آنوقت خيلي شيرين ميشود. اصلاً خدا ميگويد: بيا من تو را در آغوش بگيرم.
شريعتي: گاهي اينقدر مشغول هستيم حتي اذان و اقامه نميگوييم و به نماز ميايستيم.
حاج آقاي فرحزاد: ما کتاب «زيبايي نماز» را چاپ کرديم. عزيزان ميتوانند اين کتاب را تهيه کنند. حضرت امير در نهجالبلاغه بعد از اينکه در مورد اهميت نماز صحبت ميکنند، ميفرمايند: «كُلَّ شَىْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ» (نهج البلاغه/ نامه 27) صلاة محور و سر لوحه کار مؤمن است. ستون خيمه است. همه کارهاي شما با نماز تنظيم ميشود. نماز پل ارتباطي ما با خداست. اگر آنجا قرص و محکم شد، همه کارهاي ديگر ما هم تنظيم ميشود. کسي که در نماز و ارتباط با خدا کاهل است، در بقيه کارها هم کم ميگذارد. وقتي حق خدايي که همه کاره هست را کم گذاشتي، در خيلي از جاهاي ديگر هم کم ميگذاري. بزرگي ميفرمود: اگر شما در صف نماز نايستيد، خيلي از جاهاي ديگر بايد بايستيد. خيلي از جاهاي ديگر بايد خسارت بدهيد. لذا ميفرمايد: اگر اين قبول شود باقي هم قبول است. لذا به نماز خيلي اهميت داده شده است.
آن عالم از آيت الله بهاءالديني پرسيد: چه کنيم در نماز حضور قلب داشته باشيم؟ فرمود: حضور ذهني خيلي مهم نيست. اينکه ذهن ما متمرکز در معاني نماز شود، خيلي مهم نيست. اصل حضور قلب اين است که تکيه گاهت خدا باشد. توجه تو به خدا باشد. ممکن است مرتاض هندي رياضت بکشد و تمرکز پيدا کند. ولي بت پرست باشد! تمرکز خيلي مهم نيست. اصل حضور قلب اين است که ايمان و توکل و اعتماد تو به خداي متعال باشد. «اياک نعبد» فقط تکيه گاه تو خدا باشد. «اياک نستعين» فقط از خدا کمک بخواهي. اين اصل حضور قلب است. از جاي ديگر ببري و به خدا پيوند بزني. روايت داريم پيغمبر خدا فرمود: دو نفر از امت من نماز ميخوانند که فاصله نماز آنها از زمين تا آسمان است. اينکه نماز ميخواند سرش به مُهر نرسيده است بلند ميشود. خيلي مذمت شده است. يکي هم با نماز خواندن به معراج ميرود. احساس آرامش ميکند.
آقاي بهجت فراوان فرمودند که مرحوم آقاي قاضي فرمودند: من ريشم را گرو ميگذارم، ضمانت ميکنم کسي نمازهاي پنجگانه را درست بخواند، آداب و شرايط ظاهري را مراعات کند، ضمانت نجات براي او ميکنم. کسي نماز اول وقت را با شرايط صحيح انجام بدهد، خيلي از معضلات و مشکلات او حل ميشود.
شريعتي: کسي سه مشکل مختلف داشت. نسخه خواست. آقا فرمودند: نماز اول وقت!
حاج آقاي فرحزاد: نماز اول وقت با يک مقدار توجه و حضور و قلب و اخلاص که حضرت امير فرمود: من خدا را عبادت نميکنم از خوف، اين عبادت بردهها عبيد است. يک مقدار نمازهاي ما بوي عشق و محبت بدهد. بسياري از دوستان ما، همسايههاي ما، هرکسي مرا ميشناسد، هروقت کار با فرحزاد دارند زنگ ميزنند! يا پول ميخواهد يا کمک ميخواهد. و الا سال بگذرد کار با فرحزاد ندارد! ولي بعضي اينطور نيستند. اگر هم زنگ ميزنند دلشان تنگ شده ميخواهند احوالپرسي کنند. رابطه محبت مهم است. نه اينکه هروقت حاجت و گرفتاري داريم. اگر در نماز عشقم باشد، جونم باشد، خدايا تو عشق من هستي! اگر اينطور باشد يک رکعتش انسان را پرواز ميدهد و بالا ميبرد. حضرت امير ميگويد: من نماز را عاشقانه ميخوانم. امام حسين شب عاشورا ميگويد: من نماز را دوست دارم. «اني احب الصلاة» اگر اين عشق و محبت در ما بيايد همه معضلات و مشکلات حل ميشود.
شريعتي: نکات خيلي خوبي را شنيديم. امروز صفحه 60 قرآن کريم آيات 78 تا 83 سوره مبارکه آل عمران در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ «78» ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُون «79» وَ لا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً أَ يَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُون «80» وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِين «81» فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُون «82» أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُون «83»
ترجمه: وهمانا از ايشان (اهل كتاب) گروهى هستند كه زبانشان به خواندن كتاب (ودست نوشتهى خودشان چنان) مىچرخانند كه گمان مىكنيد آن از كتاب آسمانى است، در حالى كه از كتاب نيست و مىگويند: آن (چه ما مىخوانيم) از جانب خداست، در حالى كه از جانب خدا نيست وآنها آگاهانه بر خداوند دروغ مىبندند. هيچ (پيامبر و) بشرى كه خداوند به او كتاب و حكم و نبوّت داده است، حقّ ندارد به مردم بگويد: به جاى خدا، بندگان من باشيد. بنابراين (شما دانشمندان اهلكتاب به طريق اولى چنين حقّى نداريد، بلكه بايد) به خاطر سابقهى آموزش كتاب و تدريسى كه داريد، ربّانى باشيد. و (خداوند) به شما فرمان نمىدهد كه فرشتگان وانبيا را ارباب خود قرار دهيد، آيا ممكن است، پس از آنكه تسليم خدا شديد، او شما را به كفر فرمان دهد؟ و (به ياد آور) هنگامى كه خداوند از پيامبرانِ (پيشين) پيمان گرفت كه هرگاه به شما كتاب و حكمتى دادم، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مىكرد، بايد به او ايمان آوريد واو را يارى كنيد. (سپس خداوند) فرمود: آيا به اين پيمان اقرار داريد و بار سنگين پيمان مرا (بر دوش) مىگيريد؟ (انبيا در جواب) گفتند: (بلى) اقرار داريم، (خداوند) فرمود: خودتان شاهد باشيد ومن هم با شما از جمله گواهانم. پس كسانى كه بعد از اين (پيمان محكم،) روى برگردانند، آنان همان فاسقانند. پس آيا آنها جز دين خدا (دينى) مىجويند؟ در حالى كه هر كه در آسمانها و زمين است، خواه ناخواه فقط تسليم اوست و به سوى او بازگردانده مىشوند.
شريعتي: از فضيلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: در روايات سفارش شده حداقل در شبانه روز صد بار صلوات بفرستيد که سه چهار دقيقه بيشتر وقت نميگيرد. پيامبر عظيم الشأن فرمودند: «مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِىِّ وَ آلِهِ مَرَّهً وَاحِدَهً بِنِيَّهٍ وَ إِخْلَاصٍ مِنْ قَلْبِهِ قَضَى اللَّهُ لَهُ مِائَهَ حَاجَهٍ» (بحارالانوار، ج 91، ص70) کسي که صد بار بر پيامبر و آل او صلوات بفرستد خدا هم صد حاجت از حوائج او را برآورده ميکند.
شريعتي: اين هفته ياد ميکنيم از عالم جليل القدر علامه محمد حسين غروي اصفهاني، توصيه ميکنم که پيگير اشعار ايشان باشيد. اشعار بسيار بلندي در مدح و منقبت اهلبيت (ع) داشتند. تخلص ايشان مُفتَقَر بوده است. اگر نکتهاي در مورد ايشان هست بفرماييد.
شريعتي: اين هفته از علامه مجلسي(ره) تجليل کرديم. براي ما از فضيلت اين علامه بزرگوار بگوييد.
حاج آقاي فرحزاد: مرحوم آقاي کمپاني جامع بوده است. فقيه، فيلسوف، عارف بوده و خيلي عبادتهاي فوق العادهاي داشته است. سجدههاي طولاني داشت. مرحوم بهجت فرمودند: ايشان از خدا خواسته بود که راحت از دنيا بروم. زيارت عاشورا را که با صد لعن و صد سلام خوانده بود، بعد خسته ميشود. وقتي استراحت ميکند در حالت خوابيده از دنيا ميرود. آقاي بهجت فرمودند: ايشان در منزلشان روضه که داشتند، خودشان چاي ميريختند. خودشان کفشها را جفت ميکردند. با اينکه نزديکان ايشان براي کمک بودند، اما نميگذاشتند و ميگفتند: نه، اين حسابش جداست. اينکه آدم براي اهل بيت جارو کشي کني، چاي بدهد و کفش جفت کند و خدمت کند، خيلي مهم است.
شريعتي: قبل از اينکه نکات عيد قربان و روز عرفه را بفرمايند، اجازه ميخواهم کتابي را معرفي کنم. «آشنايي با ايام غديريه» تقويم ايام دهم تا 25 ماه ذي الحجه است. بسيار کتاب خوب و مفيدي است. با مضامين بسيار بلند در مدح و منقبت اميرالمؤمنين علي(ع). دوستان ميتوانند پيامک بزنند و اين کتاب را تهيه کنند.
حاج آقاي فرحزاد: حدود 25 مناسبت مهم در رابطه با اهل بيت در ايام غدير است که در جمعي که خيلي از آقايان بودند، من گفتم: چهاردهم ذي الحجه چه مناسبتي است؟ هيچکس بلد نبود. آيه «وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى» (نحل/90) نازل شد و شق القمر است. خداي بزرگ قبل از غدير، بعد از غدير مناسبتهاي مهمي براي تثبيت غدير قرار داده بود.
انشاءالله روز عرفه را خيلي اهميت بدهند، هرکاري دارند تعطيل کنند. روز و شب عرفه زيارت امام حسين مستحب است. اول خدا به زوار کربلا نظر ميکند و بعد به حجاج خودش، براي ديگران خيلي دعا کنن، هرجا هستند. چون در روز عرفه خيلي سفارش شده است. آنهايي هم که سر کار هستند مرخصي بگيرند. حيف است چون عرفه مثل شب قدر است. در ميان روزها مثل روز عرفه نداريم. ولي عمده عرض من اين است که در روز عيد قربان از سنتهايي که تأکيد فراوان شده و مستحب مؤکد است قرباني کردن است. با اين قرباني کردن جمع زيادي ممکن است به ذهنشان برسد که ما نميتوانيم يک گوسفند قرباني کنيم. هم قرض کردن در روايت سفارش شده يا اينکه شراکتي، خيلي از عزيزان در اين گروههاي فاميلي و کانالها در فضاي مجازي هستند. يک نفر باني خير شود مثلاً يک شماره حساب اعلام کنند که به اين شماره حساب پول بريزند و گوسفند قرباني کنند. طرف تنهايي نميتواند يک گوسفند بکشد، يک مقداري پول بدهد، حتي ميتوانند گوشتش هم خودشان مصرف کنند. ايرادي ندارد! امام سجاد(ع) سه قسمت ميکردند. بخشي را براي خانواده نگه ميداشتند. ثلثش را به فقرا ميدادند و ثلثش را به همسايهها ميدادند. خيليها ميگويند: عيد قربان فقط گوشت به دست ما ميرسد و اين بسيار سنت خوبي است. اگر ما براي اين کارها خرج نکنيم، براي دارو و درمان و تصادفات و پيشامدها و جاهاي ديگر بايد خرج کنيم. ولو مشارکتي، ولو افراد فقير مبلغ ناچيزي بگذارند با همان يک گوسفند تهيه کنند. خيريههايي که هست، بهزيستي، کميته امداد هم اعلام کردند، آنها قبول ميکنند و قرباني ميکنند و بسته بندي ميکنند و به دست نيازمند ميرسانند.
روايت دارم ام سلمه همسر پيغمبر به پيغمبر عرض کرد: «لَيْسَ عِنْدِي ثَمَنُ الاضْحِيَّةِ» (من لايحضرهالفقيه،ج 2، ص 213) من پول قرباني ندارم، چه کنم؟ فرمودند: قرض کن و قرباني کن. «فَأَسْتَقْرِضُ وَ أُضَحِّي فَقَالَ اسْتَقْرِضِي وَ ضَحِّي فَإِنَّهُ دَيْنٌ مَقْضِيٌّ» اين قرضي است که خدا دينش را ادا ميکند. ما کم داريم که براي کاري بگويند: قرض کن. ما براي تجملات و تشريفات خودمان را به آب و آتش ميزنيم. براي قرباني کردن و اين سنت را احياء کردن قرض کنيم. فرمودند: اول قطره از خون قرباني که به زمين ميريزد، گناهان صاحب آن قرباني بخشيده ميشود. اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: اگر مردم ميدانستند که در قرباني کردن چه برکاتي هست، قرض ميکردند و قرباني ميکردند. شما مثلاً خانه ميخري، ماشين ميخري، بچه متولد ميشود، عروسي است، اين ذبح کردن و قرباني کردن و تقسيم کردن گوشت بلاها و آفتها را دور ميکند و بالاترين صدقه است. من سراغ دارم بعضي بزرگان هر ماه براي سلامتي امام زمان، براي رسيدن به فقرا، براي دفع بلاها قرباني ميکنند و اين اثر وضعي عجيبي دارد. لذا حضرت امير فرمود: اگر مردم ميدانستند در قرباني کردن چه آثار و برکاتي هست، قرض ميکردند و وام ميگرفتند و قرباني ميکردند.
روايت داريم که پيغمبر دو تا قرباني ميکردند. يکي را از طرف خودشان و يکي از طرف امت قرباني ميکردند. آنهايي که تمکن دارند حتماً بيش از يک قرباني کنند. آنهايي که نذر و نذوراتي براي قرباني کردن دارند، يا عقيقه نکردند. بعضي علماي اخباري و محدثين ما عقيقه را واجب ميدانند. سنت بسيار مؤکدي است. پيرمردي به پيغمبر خدا گفت: من شک دارم براي من عقيقه کردند يا نه؟ فرمودند: عقيقه کن! خيلي خوب است که روز عيد قربان اين عقيقه را انجام بدهند که انشاءالله خدا ثواب هردو را به آنها بدهد. در روز عيد قربان خدا دوست دارد که خون ريخته شود. باز روايت داريم که در خانه پيغمبر قرباني شد، گوشتهايش را به فقرا دادند. همسر پيغمبر گفت: همه اينها رفت و فقط همين ماند. فرمود: همه آنها مانده و اين يک تکه ميرود! «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» (نحل/96) آن تقوا و گذشتي که شما اطاعت ميکني و آن احساني که ميکني به خدا ميرسد.
چون امشب شب شهادت امام محمد باقر(ع) هست، يادي از ائمه بقيع بکنيم و در اين ايام حجاج هم همه به مکه سفر کردند. غربت از همه جاي قبرستان بقيع ميبارد. امام باقر فرمود: والله کسي در دعا، مؤمن در خانه خدا اصرار نميکند مگر اينکه خدا دعايش را مستجاب کند. روز عرفه و دهه ذي الحجه براي دعا خيلي مناسب است. فرمود: چيزي نزد خدا محبوبتر از اين نيست که خدا ميگويد: دوست دارم از من چيزي بخواهيد و من به شما بدهم. در کافي شريف روايت داريم که امام صادق(ع) از مادر بزرگوارش روايت را نقل ميکند. امام صادق(ع) فرمود: مادرم ام فَروه که همسر آقا امام باقر(ع) و عروس امام سجاد(ع) بود، فرمودند: پدرت امام باقر به من گفت: «يا ام فروه اني لادعوا لمذنبي شيعتنا في اليوم و الليله الف مرةٍ» خيلي روايت عجيبي است. فرمود: ام فروه! من در شبانه روز حتماً و البته براي گناهکاران از دوستان و شيعيانم هزار بار دعا ميکنم. عدد هفتاد و هزار و چهل يعني کثرت و زياد! مثل اينکه امام زمان فرمود: من شما را فراموش نميکنم. اين خيلي مهم است. انشاءالله برنامه احياء غدير را فراموش نکنيم. فردا هم آقاي نظري منفرد استاد بنده و استاد حاج آقاي حسيني قمي و آقاي دکتر رفيعي براي عزيزان خواهند گفت. ما از منبرها و کتابهاي ايشان بسيار بهره برديم.
خدايا تو را به حق اميرالمؤمنين قسم ميدهيم از بهترين برکات عرفه و عيد قربان و عيد غدير همه ما را بهرهمند بگردان. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها بفرما. حاجت هر حاجتمندي را برآورده به خير بگردان. هر خيري که به همه خوبان دادي به ما مرحمت بفرما. به برکت سلام بر امام حسن و امام حسين(ع).
شريعتي: «الحمدلله الذي جعلنا من المتمسکين بولاية علي بن ابي طالب» بهترينها را براي شما آرزو ميکنم.