اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-09-22-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – وصاياي پيامبر اکرم(ص) به حضرت اميرالمؤمنين(ع)- شادي و نشاط

حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – وصاياي پيامبر اکرم(ص) به حضرت اميرالمؤمنين(ع)- شادي و نشاط
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصاياي پيامبر اکرم(ص) به حضرت اميرالمؤمنين(ع)- شادي و نشاط
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 22-09-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
دلم امروز گواه است کسي مي‌آيد *** حتم دارم خبري هست گمانم بايد
فال حافظ هم هر بار که مي‌گيرم باز *** مژده اي دل که مسيحا نفسي مي‌آيد
بايد از جاده بپرسم که چرا مي‌رقصد *** مست موسيقي گامي شده باشد شايد
ماه در دست به دنبال که اينگونه زمين *** مست مي‌چرخد و يک لحظه نمي‌آسايد
گله کم نيست ولي لب ز سخن خواهم بست *** اگر آن چهره به لبخند لبي بگشايد

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما هموطنان عزيزم. ايام هفته وحدت و ميلاد نبي مکرم اسلام حضرت محمد(ص) به همه تبريک مي‌گويم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. ايام فرخنده ولادت سرور عالم، پيامبر عظيم الشأن و امام صادق(ع) را تبريک و تهنيت مي‌گوييم. بعضي از بزرگان شيعه مثل مرحوم کليني معتقد است امروز دوازدهم ربيع الاول ولادت است، قول اهل سنت هم امروز است. ايام مبارکي است. به يک روز بسنده نکنيم. ايامي است که جشن ازدواج پيغمبر و حضرت خديجه(س) بوده است. من همينجا از آقاي رفيعي که بحمدالله چند جلسه‌اي در مورد بانويي که واقعاً حقش ادا نشده است، صحبت مي‌کنند، تشکر مي‌کنم.
شريعتي: بحث ما در ذيل بحث وصاياي نبي مکرم اسلام به اميرالمؤمنين به شادي و نشاط رسيد. نکات امروز را با هم مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دنباله‌ي وصايا، پيامبر عظيم الشأن(ص) به حضرت علي فرمودند: «يا علي! من استولي‏ عليه الضجر رحلت عنه الراحة» کسي که حالت پژمردگي و افسردگي و بي‌حالي و بي‌قراري و دلتنگي به او دست بدهد، اين ديگر راحتي و خوشي از او مي‌رود. سعي کنيم تا مي‌شود اضطراب و ناخوشي و دلتنگي به خودمان راه ندهيم. باز در روايت داريم که پيغمبر فرمودند: «لا خَيرَ في الوَطَنِ إلاّ مَع الأمنِ و السُّرورِ» انسان اگر امنيت و خوشي و سرور نداشته باشد، خير در زندگي‌اش نيست. اگر سرور باشد و نا امني باشد، به درد نمي‌خورد. اين دو با هم است. هم شکرگزار امنيت باشيم و هم اينکه سرور و شادي نشاط قلب و دل و جان است. دلهايي که نشاط و شادي ندارد مرده است.
باز حضرت علي(ع) فرمودند: کسي که سرور و شادي‌اش زياد نيست، اين مردن برايش بهتر است. در واقع مرده است. انسان زنده بايد سر حال و با نشاط باشد. خاطره‌ي جالبي در حالات مرحوم شهيد بهشتي مي‌خواندم جالب بود. شهيد بهشتي مي‌فرمايد: در جواني که طلبه شده بوديم و حوزه درس مي‌خوانديم. خيلي سرحال و بانشاط بوديم. گاهي قبل از درس لطيفه‌اي مي‌گفتيم و مي‌خنديديم. استاد ما يک مقدار حالت تنگ نظري داشت. يکبار آمد ديد ما لطيفه مي‌گوييم و مي‌خنديم. گفت: چرا اينقدر مي‌خنديد؟ گفتيم: خنديدن اشکالي دارد؟ گفت: آيه قرآن است. «فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَ لْيَبْكُوا كَثِيرا» (توبه/82) کم بخنديد و زياد گريه کنيد. ما خيلي تعجب کرديم. چون اطلاعي از اين مبحث نداشتيم نتوانستيم پاسخ استاد را بدهيم. شهيد بهشتي مي‌گويد: اولين تحقيقي که در حوزه داشتم همين بود. بحث خنده و گريه چه جايگاهي دارد؟ اين آيه را بررسي کردم و ديدم اصلاً شأن نزول اين آيه درباره‌ي کساني است که در جنگ تخلف کردند. پيغمبر ما براي جنگ تبوک فراخوان کردند که همه بايد شرکت کنند که با دشمن مقابله کنيم. چند نفر متخلف بودند و نرفتند. چون مرتکب گناه شدند و خلاف حرف پيغمبر عمل کردند، خدا خطاب به آنها مي‌گويد: اينها بايد به حال خودشان گريه کنند و کم بخندند تا اينکه توبه کنند و برگردند. انسان‌هاي جنايتکار بايد به حال خودشان گريه کنند ولي کسي که خوب است چرا بايد گريه کند؟
يا درباره‌ي يهودي‌هايي که با پيغمبر جنگ ستيزي داشتند. خدا درباره‌ي‌ آنها مي‌فرمايد: اينها کم بخندند و زياد گريه کنند. يکي از چيزهايي که غم زايي دارد، وابستگي به دنياست. اهل دنيا گريه‌شان زياد و خنده‌شان کم است. «إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ‏ عَلَيْهِمْ‏ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (يونس/62) آنها بايد خندان و شاداب و سرحال باشند.
قارون بر اثر کيميايي که پيدا کرد، گنج و طلا و جواهر زياد تهيه کرد. خدا مي‌فرمايد: «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُ‏ الْفَرِحِينَ‏» (قصص/76) يعني از جمع کردن مال و ثروت خوشحال نباش. کساني که به دنيا دلخوش هستند و انفاق و کار خير نمي‌کنند، نبايد شاد باشند. آياتي که مي‌گويد خوشحال باشيد اينهاست. «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ‏ فَلْيَفْرَحُوا» (يونس/58) همانطور که آنجا به بدها مي‌گويد: کم بخنديد و زياد گريه کنيد. اينجا به خوب‌ها مي‌گويد: خوشحال باشيد و شادي کنيد. «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ‏ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» پيغمبر خدا فرمود: هيچکسي صرف عمل خودش منهاي رحمت و فضل خدا وارد بهشت نمي‌شود. گفتند: حتي شما؟ فرمود: حتي من رسول خدا! من هم عمل دارم، ولي تکيه‌گاه ما به لطف و کرم خداست. فرمود: همه انسان‌ها به فضل و کرم خدا وارد بهشت مي‌شوند. خدا مي‌گويد: به فضل و رحمت من شاد باشيد بهتر از دنيايي است که جمع کرديد و به فکر خوشي هستيد. به خدا خوش بين باشيد. خدا مي‌بخشد و فضل و رحمت دارد.
در روايت داريم منظور از فضل خدا پيامبر(ص) است. رحمت خدا مولا اميرالمؤمنين(ع) است. يعني در دعاي «الهي عظم البلاء» مي‌گوييم: «يا محمد و يا علي، يا علي و يا محمد! اکفياني فانکما کافيان و انصراني فانکما ناصران» سرور و فرمانده کل عالم پيغمبر خداست، قائم مقام او هم که مجري همه امور است و تقسيم کننده بهشت و جهنم است، مولا علي(ع) است. اين دو طبق روايات همه کاره عالم هستند. اگر به اينها وصل شويد، با اتصال به اينها شاد باشيد.
پيغمبر عظيم الشأن(ص) وعده حقي دادند. فرمودند: عشق و محبت من در دل هيچکس قاطي نمي‌شود، مگر اينکه آن بدن را خدا بر آتش جهنم حرام مي‌کند. هر بدن و قلبي که عاشق محمد است، در روايت هم داريم که محبت پيغمبر از اهل‌بيتش جدا نيست. اميرالمؤمنين فرمود: «اولنا محمد، اوسطنا محمد، آخرنا محمد» (بحارالانوار/ج26) بعضي اشتباهي فکر مي‌کردند، مي‌گفتند: در بين چهارده معصوم اولين نفر پيغمبر است و نامش محمد است. وسطي امام باقر است نامش محمد است. آخر هم امام زمان است و نامش محمد است. نه! بعد مي‌فرمايد: «کلنا محمد» مرحوم دولابي مي‌فرمودند: اين «کلنا» را بکشيد. يعني همه خوب‌هاي عالم را زير سايه سلطه پيامبر ببريد.
يک زماني اين حديث را براي آيت الله بهاءالديني خواندم. ايشان اينقدر لذت برد. روايت داريم عاشق پيغمبر و اهل‌بيت هنگامي که مي‌خواهد از روي پل صراط عبور کند، آتش جهنم خاموش مي‌شود. نه نمي‌سوزاند، وجودش آتش جهنم را خاموش مي‌کند. «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَلى‏ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا» (مريم/71) آتش که خاموش مي‌شود، به ناله درمي‌آيد و مي‌گويد: «جُزْ يَا مُؤْمِنُ فَإِنَّ نُورَكَ قَدْ أَطْفَأَ لَهَبِي» (بحارالانوار/ج89/ص258) مؤمن از اينجا بگذر، نور تو آتش مرا خاموش مي‌کند. تا وقتي هستي من جرأت ندارم کسي را بسوزانم. مي‌گذرند و بعد آتش جهنم، جهنمي‌ها را مي‌سوزاند. اينکه پيغمبر مي‌فرمايد: کسي به زيارت اهل‌بيت با معرفت برود، بدنش بر آتش جهنم حرام مي‌شود.
روايت داريم آنهايي که جهنم مي‌روند، نام پيغمبر و اهل بيت را فراموش مي‌کنند. در دنيا نسبت به ولادت و شهادت و عاشورا بي‌تفاوت بودند.     روايت ديدم که يک نفر مي‌گويد: من به ابليس برخورد کردم، گفتم: تو چرا اينقدر مردم را گمراه مي‌کني و چنين مي‌کني؟ گفت: يقين دارم اسماء اعظم خدا اسم پنج تن است. روايت داريم کسي خدا را به نام پنج تن قسم نمي‌دهد الا اينکه خدا به او لطف و ترحم مي‌کند.     گفت: من خدا را به پنج تن قسم مي‌دهم، خدا مرا روز قيامت مي‌پذيرد. اين شخص مي‌گويد: خدمت امام صادق آمدم و عرض کردم. حضرت فرمودند: حرفش درست است ولي يادش مي‌رود. اين روايت در خصال شيخ صدوق است. يک نفر پانصد سال در آتش جهنم مي‌سوزد، هرچه از او مي‌پرسند نام پيغمبر تو چيست؟ يادش مي‌رود. چون در دنيا صلوات نمي‌فرستاد. اگر در اعماق وجود ما نفوذ نکند، هنگام مردن و برزخ و قيامت فراموش مي‌کنيم. بعد از پانصد سال چون اين يک خميرمايه در وجودش بوده، نام پيغمبر يادش مي‌آيد. مي‌گويد: اسم پيامبر من محمد بوده است. خدايا به حق محمد و آل محمد تو را قسم مي‌دهم. امام باقر(ع) فرمودند: خدا به جبرئيل مي‌گويد: چون نام حبيب مرا آورده است، به احترام نام پيغمبر او را از آتش درمي‌آورد. «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ‏ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» به فضل و رحمت خدا شاد باشيد. اي دل غمين مباش که مولاي ما علي است! کسي که علي و پيغمبر و امام حسن و امام حسين و حضرت زهرا را ندارد، همين الآن هم روح و روانش شاد نيست.
در روايت داريم فضل و رحمت، فضل امام حسن مجتبي و رحمت امام حسين(ع) است. گفتم وقتي «کلنا» باشد ديگر همه اهل بيت مصداق فضل و رحمت خدا هستند. هرکس به پيغمبر و اهل بيت در معرفت و مودت و عمل چنگ بزند، شاد باشد، خدا خوف و حزن را از اينها برمي‌دارد. يکي از عوامل شادي اين است که پيوند ما با خدا محکم باشد. با خدا که محکم باشي با همه انبياء و چهارده معصوم و فرشتگان هستي. آياتي داريم «وَ لَقَّاهُمْ‏ نَضْرَةً وَ سُرُورا» (انسان/11) خدا به اينها طراوات و شادي و سرور مي‌دهد. حضرت عيسي و حضرت يحيي هردو پيغمبر بودند. هردو پسرخاله بودند و در يک زمان بودند. ولي قطعاً انبياء افق‌هايشان در يک درجه نبود. پيغمبر ما افضل و سرور همه انبياست. فرمود: حضرت آدم و همه انبياء زير پرچم من هستند. بعضي‌ها پيغمبر يک شهر کوچک بودند. ولي بعضي مثل حضرت عيسي و حضرت موسي و حضرت نوح اولوالعزم بودند. يعني کل کره‌ي زمين محل بعثت و دعوت اينها بوده است.
حضرت عيسي و حضرت يحيي به هم برخورد کردند. حضرت عيسي خيلي سر حال و بانشاط و متبسم و خندان بوده است. حضرت يحيي خيلي گريان بود. البته گريه‌هايي که به خاطر گناه و ترس از جهنم بوده است. با همديگر مناظره مي‌کنند. حضرت عيسي گفت: چرا اينقدر غمگين هستي؟ مگر از رحمت خدا نااميد شدي؟ حضرت يحيي گفت: مگر چک سفيد به تو دادند؟ خدا بخواهد مچ کسي را بگيرد، ممکن است به او گير بدهد. هرچه دليل بود آوردند ولي طوري که طرف قانع شود، نشد. آمدند خدا را حکم قرار دادند. خدايا تو خودت حکم کن! خداي متعال فرمود: هردو خوب است. آن کسي که از جهنم مي‌ترسد و گناه نمي‌کند. آن کسي هم که از فراق خدا حزن و اندوه دارد خوب است. حزن و اندوه آخرتي خوب است. هردو خوب است ولي کسي که محبوب‌تر است، کسي است که خوشرو و متبسم و خندان است و خوش بيني او از همه به من بيشتر است.
اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: مؤمن کَيِّس و زيرک است. يعني بهترين‌ها را انتخاب مي‌کند. اگر هم حزني دارد در درونش مي‌گذارد و بروز نمي‌دهد. بشارت و شادابي در صورتش ظاهر مي‌کند. انبياء و اولياء هميشه ناراحتي خودشان را پنهان مي‌کردند. روايت عجيبي است فرمود: پيغمبر سر و سرّي با خدا داشت و درونش يک غصه‌هايي براي امت داشت که نگه مي‌داشت و حفظ مي‌کرد و به ديگران منتقل نمي‌کرد. چيزهاي درون پيغمبر بود که بهره و ثوابش از تمام کوشش، کوشش کننده‌ها بالاتر بود.
باز مي‌فرمود: مؤمن هشاش است. گشاده رو است. مؤمن خوشرو است. بشاش است، هميشه حالت بشارت دارد. مؤمن عبوس نيست. عباس يعني کسي که خيلي عبوس است. حضرت عباس چون در مقابل دشمن چهره در هم مي‌کرد، عباس مي‌گفتند. خيلي هم اوج لطافت را داشتند. مؤمن نسبت به ديگران عبوس نيست. مؤمن جسّاس نيست. جساس کساني که تجسس مي‌کنند. دائم دنبال کار همسايه و فاميل هستند. مؤمن با صلابت است. مؤمن کظام است. يعني خشمش را فرو مي‌برد. امام سجاد(ع) فرمود: در عمرم نوشيدني گواراتر و لذيذتر و خوشمزه‌تر از جرعه‌ي غيظي که آن را فرو دادم، ننوشيدم. بعد مي‌فرمايد: از اينکه انتقام نگرفتم چقدر لذت بردم! روايت داريم ابتدا مثل يک کوه هست، اما وقتي نزديک مي‌روي مثل لقمه‌ي گوارا مي‌خوري و شيرين است.  کظام يعني کظم غيظ زياد! گاهي از اينکه کظم غيظ کرديم و کوتاه آمديم و در گوش طرف نزديم خيلي خوشحال مي‌شويم. خدا هم دوست دارد.
حديث خيلي مهمي داريم. واقعاً محبت خدا ريشه تمام خوبي‌هاست. غير از خدا و چهارده معصوم هيچکس به درد ما نمي‌خورد. ملا عبدالله کلام قشنگي دارد مي‌فرمايد: غير از محبت خدا و چهارده معصوم همه را بايد کف دست بگذاري و فوت کني. اعمال بايد داشت ولي عمل با محبت و پيوند با اينها به درد مي‌خورد. نفس ما که بند بيايد همه ما را رها مي‌کنند. همان همسر و پدر و مادر و اولاد مي‌گويند: ما از اين جنازه مي‌ترسيم. ببريد در سردخانه بگذاريد و بعد هم در قبر مي‌گذارند. فقط خدا و چهارده معصوم به درد ما مي‌خورند. در قبر و قيامت هم همراه ما هستند. آنها که باشند همه خوب‌هاي عالم هم مي‌توانند کنار ما قرار بگيرند.
پيغمبر ما فرمودند: خدا دوستي‌اش را واجب مي‌کند بر کسي که او را به خشم بياورند، ولي مي‌گويد: خدايا به خاطر تو من گذشت مي‌کنم. کظم غيظ مي‌کنم. اگر به خاطر خدا خشمت را فرو بردي، خدا مي‌گويد: واجب است من تو را به دوستي بگيرم. تو محبوب و عزيز من هستي.
يک زماني از آمريکا هيأت بزرگان کليسا به ايران آمدند. بزرگان مسيحي آمريکا به ديدن مراجع و علما آمدند. در جامعه المصطفي، مدرسه ايراني که طلاب خارجي هستند، يک سخنراني گذاشتند که از اينها پذيرايي شود و بيايند صحبت کنند. بزرگ کشيش‌هاي يکي از کليساهاي واشنگتن آمد صحبت کرد. گفت: من اينقدر براي حل معضلات جهاني دغدغه داشتم که بتوانم يک راهکاري پيدا کنم که بتواند همه مشکلات را حل کند. به صحيفه سجاديه امام چهارم شما شيعيان رسيدم. در دعاي مکارم الاخلاق هست که امام سجاد مي‌گويد: «وَ انْهَجْ‏ لِى إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلًا سَهْلَهً، أَكْمِلْ لِى بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَهِ» (صحيفه سجاديه، دعاى20) شما چند بار در عمرتان صحيفه سجاديه را خوانديد؟ مرحوم آيت الله بروجردي فرمودند: ما حديثي که متواتر باشد کم داريم. يکي همين صحيفه سجاديه است. اين مرد مي‌گويد: امام سجاد شما براي عالم راه حل نشان داده است. امام سجاد مي‌فرمايد: خدايا بين من و خودت يک رابطه‌ي عشق و محبتي ايجاد کن که اگر من تو را دوست بدارم و تو هم مرا دوست بداري، تمام خير دنيا و آخرت من درست مي‌شود.
خدمت بزرگواري بوديم فرمودند: با افرادي که رابطه برقرار مي‌کنيد، سعي کنيد جهت خدايي داشته باشد نه دنيايي. اين پول دارد و اسم و رسم دارد، نه! چون دوست خدا و اهل‌بيت است، با جنبه‌ي ولايي آنها ارتباط برقرار کنيد. فرمود: بالاترين دستاويز ايمان پيوندي است که بخاطر خدا باشد. اين ماندگار است و شما را نجات مي‌دهد.
نکته ديگري فرمودند که چرا خدا گفته: بايد نمازهاي قضا را بخوانيد؟ خدا اگر ما را دوست نداشت، مي‌گفت: نماز صبح خواب ماندي، نمي‌خواهد بخواني. بي‌خيال باش. از بس که ما را دوست دارد و مي‌خواهد اين رابطه قطع نشود مي‌گويد: بايد قضايش را بخواني. اگر نتوانستي وصيت کن که بعد از مردن تو بخوانند. مي‌خواهد رابطه را محکم کند. لذا آنهايي که نماز با توجه مي‌خوانند بسياري از مشکلاتشان حل است. ناهنجاري‌هاي دروني‌شان بسيار کم است.
يکي ديگر اينکه مؤمن بسام است، يعني هميشه متبسم است. پيغمبر ما يکي از القابش بسام است. مؤمن ضحاک است. هميشه خندان است. مؤمن هيچوقت کسالت ندارد. روحش سر حال است.
اگرچه جمله در اندوه و درديم *** يقين دارم که آخر شاد گرديم
اگر دردي است درمان نيز باشد *** اگر خاري است ريحان نيز باشد
استادي داشتيم اين شعر را دائماً تکرار مي‌کردند: اميرالمؤمنين يا شاه مردان، دل ناشاد ياران شاد گردان.           
شريعتي: امروز صفحه 427 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه احزاب براي شما تلاوت مي‌شود.
«يَسْئَلُكَ‏ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً «63» إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً «64» خالِدِينَ فِيها أَبَداً لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «65» يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا «66» وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا «67» رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيراً «68» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسى‏ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهاً «69» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً «70» يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً «71» إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا «72» لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «73»
ترجمه: مردم پيوسته از زمان وقوع قيامت از تو مى‏پرسند، بگو: علم آن تنها نزد خداست و تو چه مى‏دانى؟ شايد قيامت نزديك باشد. همانا خداوند كافران را لعنت كرده (و از لطف خود دور نموده) و براى آنان آتش فروزانى فراهم كرده است. آنان براى هميشه در آن مى‏مانند ودوست وياورى (براى خود) نمى‏يابند. روزى كه صورت‏هاى آنان در آتش گردانده مى‏شود، (با حسرت) مى‏گويند: اى كاش! خدا را اطاعت مى‏كرديم و پيرو رسول (او) بوديم. و گويند: پروردگارا! همانا ما سران و بزرگانمان را اطاعت كرديم، پس آنان ما را از راه به در بردند. پروردگارا! آنان را عذاب دو چندان ده و به لعنتى بزرگ لعنت كن. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! مانند كسانى نباشيد كه موسى را آزار دادند، پس خداوند او را از آنچه (درباره‏اش به افترا) مى‏گفتند، تبرئه فرمود و او نزد خداوند آبرومند بود. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و سخن (حقّ و) استوار گوييد. تا خداوند كارهاى شما را اصلاح كند و گناهانتان را بيامرزد؛ و هر كس خدا و رسولش را اطاعت كند، بدون شكّ به رستگارى بزرگى دست يافته است. همانا ما امانت (الهى) را بر آسمان‏ها و زمين و كوه‏ها عرضه كرديم، پس، از حمل آن سر باز زدند و از آن ترسيدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت، امّا او بس ستمكار و نادان است. تا خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را (به علّت ضايع كردن امانت) عذاب كند، و لطف خود را بر مردان و زنان با ايمان برگرداند (و توبه‏ى آنان را بپذيرد) كه خداوند آمرزنده‏ى مهربان است.
شريعتي: مباحث وسواس در کانال برنامه سمت خدا قرار داده شده است. انشاءالله مراجعه کنيد و استفاده کنيد. از فضيلت ذکر صلوات مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: پيامبر(ص) فرمودند: هيچ جمعي دور هم جمع نمي‌شوند، مجلسي که در آن ذکر خدا و پيغمبر و اهل‌بيت نباشد و صلوات بر پيغمبر و آل او فرستاده نشود، اين مجلس وزر و وبال بر اهل مجلس خواهد بود. انشاءالله در همه مجالس خصوصاً ايام ماه ربيع سعي کنيم ياد خدا و صلوات بر محمد و آل محمد فراموش نشود.
آيه‌ي 70 در سوره مبارکه احزاب عجيب است. در روايت داريم پيغمبر خدا هروقت در مدينه منبر مي‌رفتند، اين آيه را تلاوت مي‌کردند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً «70» يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً» اي کساني که ايمان آورديد، تقوا و پرهيز از گناه ريشه تمام خوبي‌هاست. يعني انسان در همه حال مراقب باشد خط قرمزهاي خدا را مراعات کند. يک راه رسيدن به تقوا حفظ زبان است. گفتار ما هميشه با تأمل باشد. روايت داريم گفتار مؤمن ماوراي قلب اوست. اول فکر مي‌کند بعد مي‌گويد. الآن در همين فضاي مجازي يک شايعه را يک نفر مي‌نويسد، در يک لحظه کل دنيا پخش مي‌شود و پنج دقيقه بعد تکذيبيه مي‌آيد. اگر به اين آيه عمل کنيم تمام اعمال اصلاح مي‌شود. اگر زبانمان را اصلاح کنيم تمام اعمال ما اصلاح مي‌شود. خدا گناهان را هم مي‌بخشد. بعد مي‌فرمايد: کسي که مطيع خدا و پيغمبر باشد، «فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً» رستگاري بزرگ نصيب او شده است.
شريعتي: انشاءالله با نابودي آل سعود روبروي گنبد خضراء پيامبر بايستيم و سلام بدهيم.