اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-08-24-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – وصاياي پيامبراکرم(ص) به اميرالمؤمنين(ع)- عقوبت ظلم

حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – وصاياي پيامبر اکرم(ص) به اميرالمؤمنين(ع)- عقوبت ظلم
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصاياي پيامبر اکرم(ص) به اميرالمؤمنين(ع)- عقوبت ظلم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 24-08-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
همين که روز بر آن دشت طرحي از شب ريخت *** هزار کوه مصيبت به دوش زينب ريخت
کنار نعش برادر شبيه نخل عزا *** به گاه خم شدنش آبشاري از شب ريخت
نظاره کرد چو شمس الشموس بي سر را *** به گوش گوش فلک، ناله ناله يا رب ريخت
جهان براي هميشه سياه شد چون شب *** ز چشم‌هاي ترش هرچه داشت کوکب ريخت
چه بود نيت نا آشکار ساقي غم *** که جام زينب غم ديده را لبالب ريخت
کشاند کرب و بلا را به شام و بام فلک *** هزار فصل طراوت به باغ مذهب ريخت
کرامت شب تار مصيبتش نازم *** که در دوات سيه روي من مرکب ريخت
اگر هميشه ببارند ابرهاي جهان *** نمي‌رسند به آن اشک‌ها که زينب ريخت
شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان عزيزم. بيننده‌ها و شنونده‌هاي خوبمان. انشاءالله هرجا که هستيم همه منور به نور سيدالشهداء(ع) باشيم. خوشا به سعادت زائران کربلاي امام حسين که زائر اربعين سيدالشهداء هستند. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. آرزوي موفقيت براي همه عزيزان  در اين ايام عزاي سرور و سالار شهيدان داريم. از همه کساني که هفتم صفر براي امام حسن مجلس گرفتند و عرض ادب کردند، تشکر مي‌کنيم. از همه کساني که به زوار اباعبدالله الحسين به هر نوعي خدمت مي‌کنند، خدا توفيقاتشان را بيشتر کند انشاءالله. ما هم دلمان را همراه مي‌کنيم با همه زوار، انشاءالله در زيارت همه آنها شريک خواهيم بود. بنده اميدم اين است که در طول عمر اگر کسي براي پيغمبر و اهل‌بيت قدمي برداشته جاي پايش خيلي محکم است. بنده خودم از تمام کارهاي خيري که حقش ادا نمي‌شود استغفار مي‌کنم. از همه عبادت‌ها و ذکرها و دعاها، ولي آنچه در مورد اهل بيت است، آنها را جرأت نمي‌کنم چون اسم اهل‌بيت روي آن است. خيلي‌ها جاهايي گير کرده بودند اما کاري براي اهل‌بيت کردند، واقعاً گره از کارشان باز شده است. انشاءالله در هفته‌هاي پاياني ماه صفر حداکثر اتصال با اهل‌بيت را برقرار کنيم.    
شريعتي: روزهاي دوشنبه ما مزين به وصيت نبي مکرم اسلام به اميرالمؤمنان علي(ع) است. در مورد چهار چيز صحبت مي‌کرديم که «أسرع شي ء عقوبة» هست. يعني خداوند خيلي زود جزايش را مي‌دهد و عقوبت مي‌کند. ادامه فرمايش حاج آقاي فرحزاد را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دنباله‌ي وصاياي پيامبر گرامي اسلام به اميرالمؤمنين(ع) که فرمودند: چهار چيز هست که عقوبت سريع دارد. مورد اول به کسي احسان بکني و او به شما بدي بکند. مورد دوم کسي ظلم و آزار به کسي نمي‌رساند و به او ظلم مي‌کنند، مظلوم قرار مي‌گيرد. آنجا هم ظالم زود عقوبت مي‌شود. مورد سوم اينکه کسي با شخصي قول و قرار و عهدي مي‌بندد و به عهدش وفا مي‌کند و در مقابل طرف ديگر حيله و نيرنگ مي‌زند و پيمان شکني مي‌کند. مورد چهارم افرادي که با فاميل و بستگان صله رحم مي‌کنند و آنها قطع رحم مي‌کنند. آن هم زود مؤاخذه مي‌شود. در اين چهار مورد خدا قسم خورده است که من از ظلم ظالم نمي‌گذرم. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ‏ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ» (نساء/123) يعني نه آرزوهاي بافتني و خيالات شما، نه خيالات و بافتني‌هاي اهل کتاب. يهود و نصاري مي‌گويند: هرکاري بکنيم، بعد خدا مي‌بخشد. اين حرف درست نيست. کار بد و خلاف بکني، جزا بالاي سرت است. منتظر باش.
روايت زيبايي که پيغمبر(ص) فرمودند: کسي که ظلم بکند، «وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ‏ عِبَادِه‏» اگر کسي به مظلومي ظلم کرد، دادخواه او خداست. ولو طرف هيچي نگويد، زور و قدرت ندارد. اما طرف او خداست. خدا مي‌گويد: من هميشه طرف مظلوم هستم و دادخواهي و دادستان او خداست. خدا دادستاني است که «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد» (فجر/14) رصد مي‌کند و هر نوع ظلمي را پاسخ مي‌دهد. خيلي پيامک داشتيم که گفته بودند: همسرم به من ظلم مي‌کند. يا رئيسم به من ظلم مي‌کند. بعضي مسئولين ظلم مي‌کنند چرا ما آثاري نمي‌بينيم؟ سؤال زيبايي است. چرا شما مي‌گوييد: عقوبت ظالم قطعي است، آثار عقوبت را نمي‌بينيم؟ اولاً عقوبت‌هاي خدا را ما درک نمي‌کنيم. بعضي مواقع چوب‌هاي خدا با صدا است. خيلي از مواقع هم صدا ندارد. چوب‌هايي که صدا دارد خيلي بهتر است. آدم متنبه مي‌شود. دردي که خدا در بدن ما قرار داده اگر نبود مي‌دانيد چه مي‌شد؟ بايد سجده شکر بکنيم که خدا نعمت درد را در بدن ما قرار داده است. اين درد زنگ هشدار است. دندان درد نشانه خرابي دندان است. درد به شما هشدار مي‌دهد که دندان را درست کني. دل درد، سر درد همه هشدار است. خود اين عنايت بزرگي است. ظلم عقوبتش قطعي است.
يکي از عقوبت‌ها اين است که گاهي طرف به مريضي گرفتار مي‌شود. هرکس هم مريض شد اينطور نيست که بخاطر گناه باشد. بچه‌هاي بي‌گناه، امام، پيغمبر هم مريض مي‌شوند و بلا مي‌بينند. هرکس بلا ديد معني‌اش اين نيست براي گناه باشد. بعضي بلاها ترفيع درجه هست. اسماعيل فرزند امام صادق، خانمش را کتک زد و افتاد و مريض شد. امام صادق رفتند از عروسشان حلاليت طلبيدند. از جا بلند شد خوب شد.
يکي هم فقر و بي‌برکتي است. هرچه تلاش مي‌کند زندگي‌اش برکت ندارد. در روايت داريم دروغ و خيانت برکت را مي‌برد. آدمي که کار مي‌کند اگر در کسب و کارش دروغ مي‌گويد يا خيانت در امانت مي‌کند، برکت از زندگي‌اش مي‌رود. برکت هم فقط در رزق و روزي نيست. بعضي‌ها دارند اما استفاده نمي‌کنند. خير در عمرش نيست. خير در مالش نيست. آرامش زندگي را مي‌برد.
برادران حضرت يوسف، خيلي حضرت را اذيت کردند. قطع رحم کردند و ظلم کردند. به گدايي افتادند. دچار قطحي شدند. يوسف بر اثر بندگي و تقوا و ظلم نکردن سرور و سالار مصر شد و عزيز شد. حديث داريم کم کسي است که حسود نباشد. برادرها بر اثر حسادت دچار گدايي شدند و ذليل شدند. «يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ» (يوسف/88) يعني ما و خانواده ما به بلا و گرفتاري دچار شديم. «وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ» دست ما خالي است. «فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا» صدقه به ما بده. يعني ظلم انسان را به گدايي مي‌اندازد. ولو بچه پيغمبر هم باشي. «إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ» خدا به صدقه دهنده جزا مي‌دهد.
داستان زليخا که آبروي حضرت يوسف را برد. قصد خيانت به شوهرش کرد. کساني که به همسرشان خيانت مي‌کنند، مواظب باشيد. خدا در کمين است. رابطه نامشروع را جدي بگيريد. حضرت يوسف زير بار نرفت. بعد هم حضرت را در زندان انداخت. زليخا هم به چه عقوبت‌هايي دچار شد. مريض و پير شد. فلج و زمين‌گير و نابينا هم شد. بعد که توبه کرد، به خدا پناه برد، حضرت يوسف رمز را به او ياد داد و خدا او را نجات داد.
يکي از آثار عقوبت بي‌برکتي در عمر و مال است. «وَ ضَرَبَ‏ اللَّهُ‏ مَثَلًا قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ» (نحل/112) يک شهري بوده که وفور نعمت و فراواني و بارندگي زياد داشته است. ولي مردم کفران نعمت کردند. نان‌ها را دور مي‌انداختند. آمار جهاني و آمار خود ايران نشان مي‌دهد که ميليون غذاي سالم و نان و آب در ايران اسراف مي‌شود و دور ريخته مي‌شود. در مملکت ما متأسفانه خيلي اسراف است و ما گاهي چوب کفران نعمت را مي‌خوريم. بعد مي‌گوييم: چرا برکت نيست؟ چرا باران نمي‌بارد؟ قديمي‌ها اينطور نبودند و چه برکتي هم در زندگي‌شان بود.
خدا مرحوم دولابي را رحمت کند. بارها ايشان در خانه من مهمان بودند. من صبح مي‌رفتم نان سنگک مي‌خريدم. ايشان نان سنگک را به صورت مي‌ماليدند و مي‌بوسيدند. يعني اين نعمت خداست. دور نريزيد. پيغمبر ما دعا مي‌کرد: «وَ لا تُفَرِّقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ فَلَوْ لا الْخُبْزُ» (كافي، ج6، ص287) ميوه نو رسيده را مي‌بوسيدند. مي‌فرمودند: خدايا بين ما و نان جدايي نيانداز. اگر نان نباشد، نمي‌توانيم نماز بخوانيم و روزه بگيريم.
خدا مي‌فرمايد: مردم اين آبادي همه چيز را فراوان داشتند. «فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ» نعمت‌هاي خدا را ضايع کردند. «فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ» هم ناامني، ناامني خيلي بد است و بدترين بلاها است. هم لباس گرسنگي و نداري و فقر و هم ناامني به آنها داديم. مواظب باشيد که ظلم و کفران نعمت چوب دارد.
از امام صادق(ع) روايت داريم: «من يموت بالذُّنوب اكثر ممّن يَموت بالآجال و مَن يعيش‏ بِالاحسان‏ اكثَر ممّن يَعيش بَالاعمار» امام صادق ناطق به حق است. مي‌فرمايد: آنهايي که بر اثر گناه يا قطع رحم يا ظلم، عمرشان کوتاه مي‌شود، بيشتر از کساني هستند که به اجل طبيعي عمر مي‌کنند و از دنيا مي‌روند.
يک نفر خدمت امام صادق(ع) آمد. حضرت فرمودند: تو در بين راه که مي‌آمدي، با برادرت دعوا کردي، عمر شما سي سال کوتاه شد. برادرت همين روز از دنيا مي‌رود ولي چون تو برگشتي به عمه‌ات خدمت کردي و صله رحم کردي، سي سال به عمر شما اضافه شد. بعضي از اين حوادث و پيشامدهاي ناگوار به خاطر ظلم به مظلوم است. روايت داريم کساني که بر اثر گناه عمرشان کوتاه مي‌شود، از حد متوسط پايين‌تر مي‌ميرند. بيشتر از کساني هستند که به اجل طبيعي از دنيا مي‌روند. قرار است اين آقا پنجاه سال عمر کند اما اينقدر کار خير مي‌کند، هفتاد سال عمر مي‌کند. يک اجل قطعي داريم و يک اجل مسمي داريم. خدا مي‌داند که شما صله رحم يا قطع رحم مي‌کني آن را قطعي مي‌کند.
يکي از چوب‌هايي که صدايش خيلي براي همه روشن نيست، اين است افرادي که گناه مي‌کنند و ظلم مي‌کنند، رابطه‌شان با خدا از بين مي‌رود. يعني شيريني عبادت، شيريني ذکر، شيريني سحر خيزي، شيريني تلاوت قرآن، شيريني انس از خدا از آنها گرفته مي‌شود. يک نفر به امام صادق(ع) گفت: مدتي است من نمي‌توانم نماز شب بخوانم. فرمود: گناه تو را زمين‌گير کرده است. برو استغفار کن. روز گناه مي‌کني و شب از عبادت و انس با خدا محروم مي‌شوي.
ممکن است کسي ظلم کرده باشد و ببيند مال و ثروتش هم کم نشده است. ولي همين از هزار تا مريضي بدتر است. در زمان حضرت موسي، جواني به حضرت موسي عرض کرد: من خيلي آدم مجرم و گناهکاري هستم. خدا مرا چوب هم نمي‌زند. نه زمين خوردم و نه مال من کم شده است. برو اين حرف مرا در مناجاتت به خدا بگو. حضرت موسي رفت با خدا مناجات کرد و پيغام اين جوان را به خدا رساند. خداي متعال فرمود: همين که شيريني ياد و انس خودم را از تو گرفتم که تو توفيق انس با من را نداري، اين از هر عذابي بدتر است.
روايتي داريم «إن أهون‏ ما أنا صانع بعالم غير عامل بعلمه أشد من سبعين عقوبة أن أخرج من قلبه حلاوة ذكري» (بحارالانوار/ج2/ص32) خداي مهربان مي‌فرمايد: من کمتر چيزي که به کساني که به علمشان عمل نمي‌کنند، هرکس که مي‌داند قطع رحم بد است. ظلم بد است و خيانت بد است. مي‌فهمد و عمل مي‌کند. من از هفتاد عقوبت باطني که براي او انجام مي‌دهم، کمترينش اين است که شيريني ذکر خودم را از او مي‌گيرم و ديگر با خدا مرتبط نمي‌شود.
در روايت هست «أَشَدُّ مِنَ‏ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ» سه رقم بلا را حضرت امير در نهج‌البلاغه آوردند. بعضي از ابتلائات فقر است. کمبود مال است. از اين بدتر مرض بدن است. از اين بدتر «وَ أَشَدُّ مِنْ‏ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ» (نهج‏البلاغه، حكمت 388) يعني روح و جانت بيمار شود. بيماري روح و جان بدترين بلا است. مثلاً دل انسان قساوت مي‌گيرد. مي‌گويد: اصلاً نماز چيست؟ امام حسين چيست؟ پيغمبر کيست؟ امام باقر(ع) فرمودند: قلب انسان مثل يک صفحه نوراني و سفيد است. وقتي کسي گناه کرد يک نقطه سياه در آن مي‌آيد. اگر توبه و استغفار کرد پاک مي‌شود. اگر دوباره اصرار بر گناه کرد، اين نقطه‌ها هي زياد مي‌شود، کل قلب را مي‌گيرد. قساوت قلب بدترين نوع ابتلاء است.
گاهي طرف مي‌بينيد قلبش سياه شده و خوب و بد را تشخيص نمي‌دهد. داعشي‌ها الآن آتش زدن انسان را افتخار مي‌دانند. اين قلب وارونه شده است. بدترين عقوبت است که انسان خير و شر را تشخيص نمي‌دهد. امام باقر(ع) فرمود: عقوبت‌هاي خدا مختلف است. «إن لله عقوبات في‏ القلوب‏ و الابدان ضنك في المعيشة و وهن في العبادة» (تحف العقول، ص296) گاهي در قلب است. گاهي در بدن است. گاهي در زندگي و معيشت است. گاهي در عبادت سست مي‌شود. اين بي‌توفيقي در عبادت عقوبت خيلي خطرناکي است. بايد استغفار کنيد. ببينيد کجا کار بدي کرديد. امام باقر فرمود: «و ما ضرب عبد بعقوبة أعظم من قسوة القلب‏» خداي متعال عقوبتي بزرگتر از قساوت قلب ندارد که طرف را رها کند و دل او سياه شود.
خيلي از مواقع ما حرف مي‌زنيم اثر نمي‌کند، ولي امام حسين(ع) که خيرخواه ترين و دلسوزترين معصوم است. چرا روز عاشورا اينقدر خطبه خواندند؟ آنها ظرفيت نداشتند. مثل ظرف آلوده‌اي که پر از کثافت است. حضرت فرمودند: شکم‌هاي شما از حرام پر شده است. قساوت قلب مي‌آورد. مال ربا، حق يتيم، قساوت قلب مي‌آورد. قرآن مي‌گويد: بعضي سنگ‌ها چشمه‌ي آب از آنها جاري مي‌شود. بعضي سنگ‌‌ها هستند که هيچ آبي از آنها خارج نمي‌شود.
حضرت علي اصغر که طفل شش ماهه بود، بچه‌ي بهترين خلق خدا، امام حسين روي دست گرفته که به اين آب بدهيد. چرا آب نمي‌دهند؟ اين قساوت قلب است. عقوبتي بالاتر از اين نيست. مي‌گويد: من گناه کردم، هيچي نشد. پست ما بالاتر هم رفت. اين خيالات باطل است. ظالم عقوبت‌هاي باطني‌اش بدتر از عقوبت‌هاي ظاهري‌اش است. اگر کسي دچار قساوت قلب شد، جبران کند. حق الناس را جبران کند. استغفار کند. روضه و توسل برود. قساوت قلبش را از بين ببرد.
يکي از عقوبت‌هاي مهم خداي متعال اين است که انسان گرفتار رفقاي ناباب شود. يعني از مسير هدايت خارج مي‌شود. رفقاي خوب او را رها مي‌کنند و رفقاي بد جاي او را مي‌گيرند. در جلسات خوب توفيق حضور پيدا نمي‌کند. هرکس در راه خدا نيايد، شياطين جلوي راهش را مي‌گيرند.
مرحوم دولابي هميشه مي‌فرمودند: کساني که خوب بندگي و پرستش و کار خوب مي‌کنند، جزاي عالي که خدا به آنها مي‌دهد رفيق خوب سر راهش مي‌گذارد. اگر کسي هم ظلم و معصيت بکند، يک رفيق ناباب او را به هر جنايتي مي‌کشاند. روز قيامت ظالم دست‌هايش را گاز مي‌گيرد، اينقدر ناله مي‌زند مي‌گويد: کاش من با پيغمبر رابطه داشتم. «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا، لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي» (فرقان/28 و 29) بدترين عقوبت يکي رفيق ناباب است. جلسات گناه و معصيت است.
بعضي گناه‌ها عقوبتش گرفتاري خود طرف به همان گناه است. يعني گاهي آدم افرادي را ملامت مي‌کند، همان بلا به سر خودش مي‌آيد. ما فراوان داريم مثلاً آدم معلول را مسخره کردند. آدم زمين خورده را تحقير کردند. خودش به همان درد مبتلا شده است. آدم وسواس را مسخره کرده، خودش وسواس شده است.
يکي از اساتيد بزرگ فرمودند: من يک زماني در مسجد سهله رفتم. ديدم يک عده اهل ذکر با هم ذکر مي‌گويند. من هم فکر مي‌کردم اين کار خوبي نيست. گفتم: چرا دور هم جمع شديد و ذکر مي‌گوييد؟ آنها گفتند: کاري به ما نداشته باش. گفتم: نه بلند شويد جمع کنيد. فکر و خيال باطل داشتم. با اينکه ايشان از مشاهير بزرگان است. اهل سير و سلوک بود. فرمود: چهار سال توفيق رفتن به مسجد سهله از من سلب شد. آه آنها مرا گرفت. هيچوقت اهل دل و اهل ذکر و تقوا را مسخره نکنيد. کسي يک مؤمني را سرزنش کند، خودش نمي‌ميرد تا به آن گناه گرفتار شود.
يکي از عقوبت‌ها استدراج است. يکي از چوب‌هاي بي‌صدا اين است. يعني طرف ظلم و گناه مي‌کند و خدا مالش را زياد مي‌کند. خدا به او امکانات بيشتر مي‌دهد. پست او را بالاتر مي‌برد. اين فکر مي‌کند دارد رشد مي‌کند در حالي که مثل فواره که بالا مي‌رود اين بيشتر زمين مي‌خورد. استدراج يعني اينکه خدا بلايي نمي‌دهد که بفهمد. به او خوشي مي‌دهد و بعد يکباره مي‌گيرد.
گاهي پيمانه ظالم بايد پر شود. «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي‏ لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ» (آل‌عمران/178) انسان‌هاي ظالم و کافر فکر نکنند ما به آنها مهلت مي‌دهيم، به نفعشان است. «إِنَّما نُمْلِي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ‏» به اينها مهلت مي‌دهيم تا پيمانه‌شان پر شود و بعد سر وقت مي‌گيريم.
در زمان منصور دوانقي عده‌اي از سادات را زنداني کرد و شکنجه مي‌داد. سادات مظلوم را به خاطر حفظ حکومتش اذيت و آزار مي‌کرد. تلاوت قرآن مي‌کردند. يکي از اينها مستجاب الدعوه بود. سيدهاي ديگر آمدند گفتند: شما دعا کن ما را هم از شر منصور نجات بدهيد. فرمود: من حرفي ندارم دعا کنم. ولي براي منصور در قعر جهنم جايگاهي است که بر اثر اذيت ما به انجا مي‌رسد، ما هم درجاتي در بهشت داريم که بر اثر تحمل در راه خدا به آن مي‌رسيم. «وَ لا تَحْسَبَنَ‏ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» (ابراهيم/42) يعني گمان نبر که خدا از اعمال ظالم‌ها غافل است. اينقدر صدام‌ها، قارون‌ها و فرعون‌ها آمدند و نماندند. خدا در وقتش مي‌گيرد، پيمانه بايد پر شود. خدا در وقتش اين‌ها را عقوبت مي‌کند. بايد پيمانه پر شود. «إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصار» براي يک روزي به آنها مهلت مي‌دهيم که چشم‌هايشان در بيايد. عقوبت خيلي بد خذلان است. خذلان يعني اينکه طرف را به خودش واگذار کند.
مرحوم بهاءالديني(ره) بارها مي‌فرمودند: ما عقوبتي از اين بدتر نداريم که کسي از نظر خدا دور بماند. روايت‌هاي عجيبي داريم که انسان واقعاً مي‌ترسد. روايتي هم از پيغمبر و هم از امام صادق(ع) است. که مثل ابر بهار در سحر گريه مي‌کردند. هم عرضه مي‌داشتند: «رَبِّ لا تَكِلْنِي‏ إِلَي نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا» (کافي/ج2/ص582) خدايا يک چشم به هم زدن کمتر و بيشتر ما را به خودمان وا نگذار. يعني يک لحظه خدا عنايت خاصش را از ما بردارد، نفس عماره و شياطيني فوران مي‌زند و همه دنيا را آتش مي‌زند. لذا در خانه خدا التماس مي‌کردند که خدا چشم به هم زدني ما را به خودمان وا نگذار. به موقعيت و قدرت و شرايط و پست و مقام و سلامتي خودمان ننازيم. اين بدترين عقوبت است که خدا انسان را به خودش واگذار کند.
شريعتي: امروز تمام بحث در مورد هشدار بود. هميشه از رحمت خدا براي ما مي‌گفتيد.
حاج آقاي فرحزاد: در تمام هشدارها شدت محبت و خيرخواهي است. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: اگر علامت خطر در مسير مي‌گذارند، اين شدت خيرخواهي و دلسوزي و رحمت و بشارت است.
شريعتي: کساني که گرفتار مشکلي هستند، ظلمي را مرتکب شدند، براي اينکه به اين عقوبت‌ها دچار نشوند، چه بکنند؟
حاج آقاي فرحزاد: در اولين فرصت جبران کنند. حلاليت بطلبند. رد مظالم بکنند. براي صاحبان حق صدقه و خيرات بدهند. استغفار کنند. جبران کنند و چاله‌ها را پر کنند.
شريعتي: امروز صفحه 399 قرآن کريم، آيات 24 تا 30 سوره مبارکه عنکبوت براي شما تلاوت مي‌شود.
«فَما كانَ‏ جَوابَ‏ قَوْمِهِ‏ إِلَّا أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «24» وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ «25» فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قالَ إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى‏ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «26» وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ جَعَلْنا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْكِتابَ وَ آتَيْناهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ «27» وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ «28» أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَ تَأْتُونَ فِي نادِيكُمُ الْمُنْكَرَ فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا ائْتِنا بِعَذابِ اللَّهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «29» قالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ «30»
ترجمه: پس پاسخ قوم او (ابراهيم) جز اين نبود كه گفتند: او را بكشيد يا بسوزانيد. ولى خداوند او را از آتش نجات داد. همانا در اين (نجات‏بخشى الهى) براى گروهى كه ايمان مى‏آورند، نشانه‏هايى (از قدرت خداوند) است. و (ابراهيم) گفت: شما به جاى خدا بت‏هايى را اختيار كرده‏ايد كه مايه‏ى پيوند شما در زندگى دنياست؛ امّا روز قيامت، بعضى از شما بعضى ديگر را انكار و برخى از شما برخى ديگر را لعنت خواهد كرد، و جايگاه شما (در) آتش است و براى شما ياورانى نخواهد بود. پس لوط به او (ابراهيم) ايمان آورد، و گفت: همانا من به سوى پروردگارم روى آورده‏ام كه او عزيز و حكيم است. و اسحاق و يعقوب را به او (ابراهيم) عطا كرديم، و در ميان فرزندانش پيامبرى و كتاب را قرار داديم، و پاداشِ او را در دنيا عطا كرديم و قطعاً او در آخرت از شايستگان است. و (ياد كن) لوط را آنگاه كه به قوم خود گفت: همانا شما به كارى زشت مى‏پردازيد كه هيچ يك از مردم جهان در آن كار بر شما پيشى نگرفته است.شما به سراغ مردها مى‏رويد و راه (طبيعى زناشويى) را قطع مى‏كنيد و در مجالس خود (آشكارا و بى‏پرده) اعمال ناپسند انجام مى‏دهيد؟ پس قومش پاسخى ندادند جز اين كه گفتند: اگر تو (در ادّعاى پيامبرى) از راستگويانى، عذاب خدا را براى ما بياور. (لوط) گفت: پروردگارا! مرا بر قوم (فاسد و) تبهكار پيروز گردان.
شريعتي: حسن ختام فرمايشات شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: از آداب زيارت اهل‌بيت زياد صلوات فرستادن است. در همه حالا صلوات بفرستند، مخصوصاً آنهايي که در مسير کربلا هستند. من خواهش مي‌کنم ايام اربعين فرصت خوبي است که حلاليت بطلبند. يکي از آداب زيارت و سفر هم همين است. از همه حلاليت بطلبند و جبران کنند. ما از صاحبان حق هم خواهش مي‌کنيم که به دل نگيرند. خداي مهربان مي‌فرمايد: عفو و گذشت کنيد. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ‏ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (نور/22) بگذريد تا خدا هم از ما بگذرد.
شريعتي: کبوتر دل خود را به شوق عرض سلامي *** به کوي تو بفرستم اگر دهي جوابي