اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-03-17-حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد - وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي عليه السلام

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي عليه السلام
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 17-03-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
رمضان است رفيقان! همه بيدار شويم *** همه بيدار در اين فرصتِ سرشار شويم
زير سنگيني اعمالِ پريشان مُرديم *** رمضان است، بياييد سبک بار شويم
مي توانيم در اين ماه به قرآن برسيم *** مي توانيم در اين ماه، علي وار شويم
ماهِ مهمانيِ حقّ است، بياييد همه *** تا نمک خورده‌ي اين سفره‌ي افطار شويم
چشم‌ها را بتکانيم در اين ماهِ زلال *** با دو آيينه همه راهيِ ديدار شويم
نفَسي حق بکنيد ‌اي همه نا همواران! *** تا در اين ماهِ مبارک همه هموار شويم
زين کنيم اسب، رفيقان! سفري در پيش است *** جاي اُتراق نَه اين جاست، خبردار شويم
سِرِّ سي جزء به سي روز فرو مي‌آيد *** هان! رفيقان! همه آيينه‌ي اسرار شويم
يازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد *** با خداوند، در اين ماه مگر يار شويم
رمضان است رفيقان! همه بيدار شويم *** همه بيدار در اين فرصتِ سرشار شويم

شريعتي: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما بينندگان عزيز ان شاء الله لحظات خوبي را داشته باشيد حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم.
حاج آقا فرحزاد: عليکم السلام خدمت شما و همه‌ي بينندگان و شنوندگان عرض سلام و ادب داريم. پيشاپيش فرا رسيدن ماه مبارک رمضان را تبريک عرض مي‌کنيم. آرزو مي‌کنيم از مهماني‌هاي اين ماه حداکثر برکت را داشته باشيم دعايي که امام هشتم ياد دادند قبل از حلول ماه رمضان اين دعا را زياد بخوانيد اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ (عيون اخبار الرضا، ج2، ص 51) يعني اگر تا حالا خدايا ما را نبخشيدي قبل از ماه رمضان ما را ببخش که با پاکيزگي و طهارت ان شاء الله وارد مهماني خداي متعال شويم آرزو مي‌کنيم که ان شاء الله در اين ماه خداي متعال خير و برکتش را فوق العاده بر سر همه بباراند و به ما هم ظرفيت و قابليتي بدهد که استفاده بکنيم.
شريعتي: ان شاء الله. حاج آقاي فرحزاد امروز بحثمان چيست؟
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم در وصاياي پيغمبر عظيم الشان صلي الله عليه و آله و سلم به مولا حضرت علي رسيديم که مومن چند علامت دارد وقار دارد صبور است شکرگزار است، قانع است به آن چه که خدا به او رسانده، هفته‌ي گذشته هم يک علامت را عرض کرديم لَا يَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ (کافي، ج 2، ص 320) ظلم و آزارش به احدي حتي دشمن نمي‌رسد. که تک تک اين‌ها معتقد هستم براي نجات انسان کافي است يعني واقعا کسي يکي از اين صفات را محکم بچسبد همه‌ي صفات ديگر هم مي‌آيد. صفات ديگر که صفات پاياني علامت مومن است اين است که فرمود وَ لاَ يَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِي تَعَبٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ (همان) به حضرت علي عليه السلام پيغمبر عظيم الشان فرمودند که يک علامت مومن اين است که به دوستان و به ديگران تحميل نمي‌کند تحکم نمي‌کند اجبار اکراه نمي‌کند. تحامّل را معنا کردند تکليف ما لا يطاق مثل يک استاد معلم هايي که سوال‌هاي خيلي سخت مي‌دهند يا تکاليف سخت مي‌دهند يا کارفرماهايي که تکاليف سخت مي‌دهند همين جا عرض بکنيم که در ماه رمضان خيلي سفارش شده کلا کساني که زيرمجموعه دارند تکاليفشان را سهل تر بکنند خدا هم از آن‌ها راحت و آسان حساب رسي مي‌کند به آن‌ها فرجه مي‌دهد. به دين داري آن‌ها با اين کار کمک مي‌کنند. کلا تحّامل يعني تکليف شاق به ديگران وارد کردند تکليف ما لا يطاق در آيه‌ي قرآن هم داريم که «رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ» (بقره/ 286) که مستحب است بعد از نماز عشا خوانده شود. چند دعاي خيلي عالي است يکي اين است که «رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ» همان طور که ما از خدا درخواست مي‌کنيم خدايا چيزي که ما طاقت نداريم به ما حمل نکن پيشامد ناگواري که تحمل نداريم فشارهايي که است خدا دوست دارد ما هم نسبت به ديگران اين طور باشيم. هيچ وقت مومن تحميل نمي‌کند اکراه و اجبار بر ديگران نمي‌کند بلکه از اين طرف خودش سختي مي‌کشد خودش رنج مي‌کشد که بدنش يا روح و جسمش يک کمي در فشار در زحمت بيفتد ولي ديگران در رفاه و آسايش باشند. اين همان جمله‌ي معروفي است که رنج خود را راحت ديگران تلقي مي‌کند علامت مومن تحميل نکردن و رنج و زحمت را تحمل کردن ولي راحتي ديگران را خواستن است. ممکن است ما يک آسايشي براي همسايه‌ها مي‌خواهيم خودمان يک سختي هايي را تحمل مي‌کنيم بچه مان را کنترل مي‌کنيم سر و صدايمان را کنترل مي‌کنيم خودمان را به زحمت مي‌اندازيم آهسته برويم آهسته بياييم ولي ديگران در رفاه و آسايش باشند اين علامت مومن است که پيغمبر ما سه بار قسم خوردند والله والله کسي که همسايه‌ها را آزار مي‌دهد مومن نيست يعني يک علامت مومن اين است که خودش را به زحمت مي‌اندازد ولي ديگران را به زحمت نمي‌اندازد. بحث امروز ما بيشتر درباره‌ي همين عدم تحميل و اکراه و اجبار ديگران است. خيلي هم نکته‌ي ظريفي هم است. اگر خاطر شريفتان باشد بحثي که آقاي حسيني دو سه هفته‌ي قبل داشتند. درخواست هايي که فرزندان از پدران يا به عکس داشتند در يکي از آن در خواست‌ها يکي اين بود که به ما تحميل و اجبار مي‌کنند اين کار خلافي است. اولا در اعتقادات و دين داري «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» (بقره/ 256) چون دين يک سري اعتقاد قلبي و باورهاي قلبي است من بايد خدا را بپذيرم با قلبم و به او عشق بورزم به دينم به نمازم به آخرتم به پيغمبر. به قول شهيد مطهري مي‌فرمايد اصلا مثل اين که بگوييم دو به علاوه‌ي دو مي‌شود پنج. اصلا نمي‌شود. دو به علاوه‌ي دو چهار مي‌شود. چيز فرمولي است که من بگويم به زور بايد من را دوست بداري همين که مي‌گويم بايد دوست بداري اين خودش دافعه دارد. لا اکراه في الدين يعني اين که ما در دين در اعتقادات نمي‌توانيم تحميل بکنيم. اجبار بکنيم. به زور بگوييم ما را دوست بدار. به زور بايد به من اعتقاد داشته باشي. اين بحث مفصلي است کارشناسان ديگر هم در اين باره صحبت کردند که اکثر جنگ‌هاي پيغمبر قريب به اتفاق دفاع بوده ذهنيتي در ذهن‌ها است که پيغمبر چرا اين قدر جنگيدند با مشرکين با کفار با بت پرست‌ها اولا خيلي هايش دفاع بوده. پيغمبر وقتي دعوت به خدا و خودشان کردند که ايمان بياوريد هجمه‌ها شروع شد. همه اش پيغمبر را آزار مي‌دادند سيزده سال در مکه و ده سال در مدينه. جنگ بدر احد همه اش آن‌ها مي‌آمدند توطئه مي‌کردند مسلمانان را از پاي در بياورند. آن‌ها دفاع مي‌کردند بعد پيغمبر جهاد ابتدايي دارد يعني اگر عده‌اي ديگران را مجبور مي‌کنند به ديگران ظلم مي‌کنند الآن داعش زور مي‌گويد اجحاف مي‌کند در حق ديگران ما اگر مظلوم‌ها را نجات بدهيم از اکراه و تحميل نجات بدهيم اين وظيفه‌ي انسان است پيغمبر اگر جهاد ابتدايي داشت به خاطر دستگيري و نجات بود و از سوي دلسوزي است و آن هايي که ما مي‌خواهيم هدايت شوند شما مانع آن‌ها شويد. آن هايي که مي‌خواستند بت‌ها را بگذارند کنار آزاد نمي‌گذاشتند اين جلوي اکراه و تکميل و تحميل ديگران است. ما در اعتقاداتمان حق تحميل و اجبار نداريم چه برسد در مسائل دنيايي که در کنار اعتقادات و اصول و احکام دين خيلي پايين تر است. اين هم يک مقوله‌اي است که بسياري از خانواده‌ها مورد ابتلائشان است. رفقايي که هم سفر ما مي‌شوند تحميل بکنيم که بايد حتما اين راه را برويم اين کار را بکنيم اين غذا را بکنيم. اين جا مستقر شويم. اين واقعا تحميل در سفر نسبت به رفقا نسبت به خانواده‌ها اين که آباء اجدادي شان يک ملکي در روستايي دور افتاده دارند خانواده شان را اجبار بکنند که حتما سالي يک بار برويم نه اگر دوست دارند بروند شما وابستگي داريد نه آن ها. در سفرها خانواده مان و ديگران را تحميل نکنيم الا و لابد حالا يک موقعي طرف مريض است بايد مداوا ببريم اين‌ها استثناء است ولي در غير موارد ضروري و اوراژانسي و استثناء و در حالت عادي تحميل و اجبار نبايد بکنيم اين که به زور طرف را وادار بکنيم حتي در نماز در روزه من نمي‌توانم با لگد چوب با فشار تحميل بچه ام را وادار بکنم به نماز روزه از دين از قرآن زده شود از راهش با تشويق با هدايت کردن با دلسوزي با محبت کردن از راه‌هاي صحيح بايد اين کار را کرد. موارد تحميل خيلي زياد است. بعضي پدر مادرها پيام مي‌دهند که مورد ازدواج را به فرزندانشان تحميل مي‌کنند که الا و لابد بايد با اين مورد شما ازدواج بکنيد طرف دوست ندارد علاقه ندارد يک عمر زندگي اش مختل مي‌شود ما حق نداريم تحميل بکنيم بايد خودشان بپسندند قبول بکنند. عکسش هم صحيح است مورد هايي که بچه‌ها علاقه پيدا مي‌کنند پدر مادر را وادار مي‌کنند بايد با فلاني ازدواج بکنم يا خودکشي مي‌کنم اين تحميل هم بد است تحميل از هر دو طرف بد است. چون آدمي که عاشق شده فکر و عقلانيتش را از دست مي‌دهد. يعني ممکن است واقعا پدر مادران دلسوز هستند خيلي جاها و خيرخواه هستند. نه بچه‌ها آن چيزي که ما مي‌گوييم نه زن و شوهر حق تحميل به هم ديگر دارند نه پدر مادر‌ها حق تحميل به فرزندان دارند نه فرزندان حق تحميل به پدر مادر دارند. در مورد ازدواج تحميل کردن کار خوبي نيست. يک وقت با طرف صحبت مي‌کنيم طرف را آماده مي‌کنيم اين اشکالي ندارد ولي اين که واقعا نمي‌خواهد علاقه ندارد دوست ندارد نبايد تحميل بکنيم ما بايد مشاور باشيم براي بچه‌ها و هدايت گر. يکي از موارد تحميل در خوردن غذا و لباس پوشيدن و سبک زندگي است. يک جاهايي خط قرمز است يعني طرف مي‌خواهد سمّ بخورد طرف مي‌خواهد برهنه بياد بيرون اين معلوم است پدر مادر نيروي انتظامي بايد جلويش را بگيرند. مي‌خواهد خودکشي بکند اين جا بايد تحميل بکنيم که اين کار را نکند. جاهايي که خط قرمز است طرف اراذل اوباشي در مي‌آورد خيانت مي‌کند حرمت شکني مي‌کند آن جايي که خط قرمز است با تحميل هم که شده بايد جلوي شرّ و ضرر و مفسده را گرفت. اما اين که من بگويم حتما بايد اين غذا را بخوري اين سفر را ببري اين سبک لباس را بپوشي. همه‌ي گزينه‌ها هم چراغ سبز است حلال است. نه من حق تحميل ندارم مي‌توانم بگويم دوست دارم اين طوري باشي ولي نبايد تحميل بکنم. مخ طرف را بزنيم وادارش بکنيم مجبورش بکنيم به زور وادارش بکنيم اين درست نيست. حديثي را آقاي حسيني از هفته‌ي پيش خواندند در اصول کافي است و يک قاعده‌ي کلي است اَلمُؤمِنُ يَأكُلُ بِشَهوَةِ أَهلِهِ، اَلمُنافِقُ يَأكُلُ أَهلُهُ بِشَهوَتِهِ (کافي، ج 4، ص 12) مومن در جاهايي که حلال است در جاهايي که اورژانسي نيست اضطرار نيست، مومن مطابق ميل خانواده اش رفتار مي‌کند. شما کجا را دوست داريد برويم ديدن چه کسي برويم؟ شما دوست داريد چه غذايي چه لباسي بپوشيد. يکي از موارد شغل است در شغل پدر مادر مثلا خودش پدر است مي‌گويد الا و لابد شما پزشک باشيد پدر مادر روحاني است مي‌گويد الا و لابد روحاني شوي چه کسي گفته؟ اگر خودش علاقه دارد آن خوب است يا او را مي‌پزيم آماده مي‌کنيم عيب ندارد. اما اجبار نبايد باشد. در انتخاب رشته و شغل تحميل و اجبار خيلي کار بدي است. تحميل کردن جهاز و خريد طلا و خريد لباس آن چناني که حالا طايفه‌ي عروس تحميل مي‌کنند و طايفه‌ي داماد تحميل مي‌کنند جهاز کذايي مهماني کذايي که تحميل بکنيم اين‌ها خلاف شرع است که تحميل بکنيم به داماد يا عروس که اين قدر هزينه بکنيد بايد اين قدر مهمان باشد هزار نفر پانصد نفر باشد اين‌ها جايز نيست. اگر دوست دارند وليمه دادن مستحب است واجب که نيست. مرحوم آيت الله بهاء الديني واقعا ما در مسافرت که در محضر ايشان بوديم هيچ وقت من يک مورد تحميل نديدم که خواسته اش را تحميل بکند. ما همسر مي‌شديم کجا برويم؟ کجا بخوريم؟ حتي بعضي رفقا خسته بودند در همان اتاقي که محضرشان بوديم من رانندگي مي‌کردم خسته مي‌شدم مي‌رفتم محضرشان در گوشه‌اي مي‌رفتم استراحت مي‌کردم. خانه مان نزديک بود گاهي با پيراهن عربي مي‌رفتم ايشان مي‌گفتند خيلي کار خوبي است. آزاد هستيد اين خيلي خوب است. يک موقع بنايي داشتيم با لباس بنايي رفتم تا من را ديد گفت بسيار کار خوبي است. که تحميل بکنم الا و لابد دو قدم از خانه آمدي بيرون عبا و عمامه سرت باشد نه. خودشان هم همين بودند فرمودند بچه هايم ازدواج مي‌کنند هيچ کدام را تحميل نمي‌کنم مي‌گويم مشورت مي‌دهم من اين طوري دوست دارم ولي شما هر طور که انتخاب بکنيد خط قرمز نباشد من امضا مي‌کنم. ايشان يکي از نکاتي که مي‌فرمودند مي‌گفتند يکي از اين تحميل‌ها مهماني هايي است که چه ماه رمضان افطاري مي‌خواهند يک عده‌اي بدهند يا بعد از ماه رمضان. خانم يا آقا يا فاميل دوره دارند الا و لابد بايد فاميل هايم را دعوت بکنيم الا و لابد بايد سه رقم غذا درست بکنيم. مي‌فرمودند افطاري دادن يا مهماني يا اطعام مستحب است ولي با يک مستحب ما چقدر گناه انجام مي‌دهيم بد اخلاقي مي‌کنيم گناه کبيره است فشار مي‌آوريم به اعصاب و روح و بدن ظلم مي‌کنيم اسراف مي‌کنيم خرج زيادي مي‌کنيم چندين گناه مي‌کنيم که مي‌خواهيم يک مستحب به جا بياوريم اين چه مستحبي است؟ چه کسي گفته؟ کدام خدا و پيغمبر گفته؟ مهماني را اگر دوست دارند انجام بدهيد اگر دوست ندارند برويد در رستوران جاهاي بيرون يا کميته‌ي امداد و بهزيستي. الآن فيش افطاري مي‌گيرند به فقرا مي‌دهند شما به ثوابش مي‌رسيد بدون هيچ زحمتي. چند برابر هم بيشتر ثواب مي‌بريد. يعني کار خير را تعطيل نکنيد بگوييد خانم من حال ندارد مريض است يا آقا حالش مساعد نيست اصل کار تعطيل نشود. شيوه اش را عوض بکنيم. يا راضي شان بکنيم اگر راضي هستند واقعا برايشان بگوييم اين قدر ثواب دارد چقدر اطعام دادن افطاري دادن خيلي فوق العاده ثواب دارد در روايت پيغمبر فرمود کسي که افطاري بدهد وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ (وسائل‏الشيعة، ج 10، ص314 ) گناهان گذشته اش را خدا مي‌آمرزد و مثل اين است که يک بنده در راه خدا آزاد کرده باشد. يکي از بالاترين ثواب‌ها است منتها تحميل و فشار نباشد. يکي از چيزهايي که واقعا خيلي هم ما اين چند ماهه پيامک داشتيم. اين سيسموني است که اين آقا مي‌خواهد نوه دار شود ماتم و عزا بايد بگيرند بعد هم سيسموني کذايي چقدر اسباب بازي باشد، وسايل لباس باشد تخت باشد، کالسکه باشد ماشيني که برقي راه مي‌رود باشد. اصلا از بچه دار شدن پشيمان مي‌شوند. حالا به قول بزرگي جهاز ضروريات زندگي است زن و شوهر مي‌خواهند زندگي بکنند اين را مي‌توانيم توافق بکنيم با آن کنار بياييم. فرش لازم است گاز لازم است اما بچه‌اي که تازه مي‌خواهد به دنيا بيايد دو دست لباس پنج دست لباس شش دست لباس بيشتر نمي‌خواهد ما برايش کالسکه و ننو گهواره و تخت خواب و کمد و اين‌ها بگيريم اين‌ها واقعا خيلي‌ها را پا در آورده است. اين هم که ما تحميل بکنيم بايد پدر زن اين کار را بکند کدام آيه‌ي قرآن است؟ کدام پيغمبر اين را گفته؟ مملکت ما رسوم و عاداتي که دست و پاي ما را در پوست گردو انداخته و بيچاره مان کرده خيلي فراوان است چرا به خودمان به ديگران تحميل مي‌کنيم. من قرض بگيرم که نوه دار شدم تا چند وقت بايد قسط بدهم يک کارمند چطوري مي‌تواند چند ميليون سيسموني تهيه بکند.
شريعتي: وقتي مي‌خواهند هديه بدهند بحث آن جداست ولي مسئوليت بچه به عهده‌ي پدر خانواده است
حاج آقا فرحزاد: بله دست به دست هم بدهند وسايل لازم و ضروري را تهيه بکنند. مي‌چينند چشم و هم چشمي مي‌کنند هفته بگيرند سورهاي کذايي بگيرند اين‌ها واقعا مستحبات را ما از آيات قرآن در زندگي مان واجب تر آورده ايم يکي از موارد تحميل که خيلي مورد اختلاف است کسي که از دنيا مي‌رود به بازماندگان تحميل مي‌کنند که بايد مجلس عزا بگيري مجلس ختم بگيري شام بدهي نهار بدهي. گفت من از مصيبت پدر و مادر يادم رفته مصيبت سور و مجالس و گل آوردن و اين‌ها بدهي هايي که است اين از آن مصيبت سخت تر است. نه عروسي هايمان واقعا مطابق موازين اسلامي و شرعي و عقلاني است حالا در خارج متدين به شرع نيستند گاهي ولي واقعا به خودشان اين قدر زحمت نمي‌دهند. براي تامين زندگي خودشان اين قدر خودشان را به زحمت نمي‌دهند. خرج بکنند قرض روي قرض بکنند که من سور بدهم سي صد نفر در ختم باشد شام نده نهار نده بعد از ظهر يک ختم ساده بگير يک پذيرايي ساده بکن. الآن ختم‌هاي عصر خيلي خوب است از خطر نهار و شام راحت هستند. در ماه مبارک باشد که ديگر چايي هم نيست. اگر هم آن هايي که دارند بروند مخفيانه به فقرا اطعام بکنند يا واجبات آن مرده را انجام بدهند آن هايي که بر او واجب است آن واجباتش خيلي مهم تر است. مواردي که در سبک زندگي، در عروسي است در خوشي است در عزا است روضه خواني مي‌خواهي بکني روضه خواني ساده بگير چرا اين قدر افرادش را زياد مي‌گيري که از بيخ و بن زده شوي خسته شوي. اين بار سنگين را برداري. مومن نه براي خودش بار سنگين را بار مي‌کند نه براي ديگران اين قاعده‌ي کلي است. بسيار خانواده هايي بودند که روضه خواني داشتند يا مهماني داشتند يا کار خيري داشتند به آن‌ها فشار آمده اصلش را منصرف شدند يا همسايه‌ها در زحمت افتادند. من چند حديث مي‌خوانم در روايت داريم که پيغمبر عظيم الشان نهي کردند. نَهى‏ عَنِ التَّكَلُّفِ لِلضَّيْفِ بِما لا يَقْدِرُ عَلَيْهِ الّا بِمَشَقَّةٍ (وسائل الشيعه، ج 24، ص 280) مهماني که مي‌گيريد از اين که تکلف به خودمان بدهيم مثلا افطاري‌هاي ماه رمضان بعضي‌ها مقيد هستند که سه چهار رقم غذا باشد يک رقم غذا باشد چقدر غذاها مي‌ماند اين‌ها را بدهيم به مستحقين از بين نرود. يا حضرت علي عليه السلام در کلمات قصار است تعبير شر الاخوان داده اند. شَرُّ الإخْوانِ مَن تُكُلِّفَ لَهُ (نهج البلاغه، حکمت 479) بدترين برادران بدترين انسان‌ها چه کساني هستند؟ بدترين انسان‌ها آن هايي هستند که ديگران به خاطر آن‌ها در زحمت بيفتند حالا مي‌خواهد مهماني بيايد خانه‌ي ما اگر اين احترام را برايش نگيريم چند وقت با ما قهر است. ما را به زحمت مي‌اندازد به خاطر اين که به او بر نخورد. بدترين انسان‌ها کساني هستند که ديگران را به خاطر خودشان به زحمت بيندازند. شَرطُ الاُلفَةُ تَرکُ الکُلفَةِ چقدر قشنگ است. چگونه يک زن و شوهر مي‌توانند خيلي با هم انس بگيرند؟ دو دوست با هم خيلي مي‌توانند صميمانه زندگي بکنند. پدر مادر با اولاد. مي‌فرمايد شرط الفت و انس و يکي شدن ترک کلفت است. کلفت و مشقت و زور گرفتن و اکراه و اجبار و در کت طرف مي‌خواهيم بکنيم. اگر مي‌خواهيم بين ما صفا و صلح و صميمت و يگانگي باشد. همين هزارها گره را مي‌تواند باز بکند. شرط اين که با هم رفيق خوبي باشيم اين است که من به شما تحميل نکنم شما هم به ما تحميل نکنيد. يعني با دل و جان همه کمک هم باشند يک هدف هم بيشتر ندارند. اگر با هم هم دل هستيم دوست داريم اين ديگر تکلف نيست اما اگر با هم يگانه نيستيم چرا به زور مي‌خواهيم تکلف بکنيم. ريشه اش منيت است ان شاء الله در ماه مبارک بشکنيم. در حالات حضرت زهرا و حضرت علي اين شيوه خيلي بروز داشته است. حضرت زهرا از ايشان سوال کردند بهترين مردها چه کسي هستند فرمودند خِيارکم الينکم مناکبة وَ اَکرَمَهُم لِنِسَائهم. (دلال الامامه و کنزالعمال ، ج‌ 7، ص225) آن مردهايي که شاخ و شانه نمي‌کشند زور نمي‌گويند تحميل نمي‌کنند البته مقابلش هم همين طور است خانم‌ها هم زور نگويند. مرد هايي که نرم و ملايم هستند و با محبت هستند اين‌ها از همه بهتر هستند و آن هايي که از همه بيشتر حرمت بانوان را نگه مي‌دارند. در روايت داريم شبي که پيغمبر اکرم خواستند دست حضرت زهرا را در دست حضرت علي بگذارند و به خانه‌ي بخت بفرستند حضرت خديجه‌ي کبري نبودند. پيغمبر آمدند کنار اتاق حجله به حضرت علي چند جمله سفارش کردند فرمودند ادْخُلْ بَيْتَكَ وَ الْطُفْ بِزَوْجَتِكَ وَ ارْفُقْ بِهَا فَإِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي يُؤْلِمُنِي مَا يُؤْلِمُهَا وَ يَسُرُّنِي مَا يَسُرُّهَا أَسْتَوْدِعُكُمَا اللَّهَ وَ أَسْتَخْلِفُهُ عَلَيْكُ» (بحار الأنوار، ج‏43، ص 134) با لطافت با نرمي با ملايمت اين همان شرط الالفة است فرمودند به همسرت با ملاطفت برخورد بکن در روايت است که بانوان همسر دختر مادر مثل گل است گل نرم و نازک و ضعيف است ريحانه است قهرمان نيست زود پژمرده مي‌شود زود آسيب مي‌بيند يا در يک روايتي داريم هُنَّ قَوَارِير لَا تَکسِرُوهُنَّ مثل شيشه‌ي بلوري هستند زود مي‌شکنند با لطافت برخورد بکنيم آهن نيست پولاد نيست مشت بزنيم درگير شويم يا روحي يا جسمي يا زبان. لطيف است زود مي‌شکند شيشه‌ي بلوري است گل است فرمود وَ ارْفُقْ بِهَا با فاطمه‌ي من با رفق و مدارا زندگي بکن نرمي و لين و ملايمت به خرج بده فرمودند فاطمه پاره‌ي تن من است هر چيزي او را ناراحت بکند من را ناراحت کرده هر کسي او را خوشحال بکند من را خوشحال کرده است. اين نسبت به حضرت زهراست در قسمت بالا ولي پايين تر هم همه‌ي شيعيان اهل بيت جزء اهل بيت هستند پيغمبر فرمود کسي مومني را اکرام بکند من را اکرام کرده مومني را اذيت کند من را اذيت بکند. حضرت علي نسبت به حضرت فاطمه. ما هم نسبت به دوستانمان. فاطمه‌ي ما همين‌ها هستند. شوهر هم نسبت به حضرت علي حساب بکنند به احترام او احترام بگذارند خانه‌ي ما خانه‌ي اهل بيت باشد. همان طوري که اذيت حضرت زهرا پيغمبر را آزار مي‌دهد. اذيت دوستان اهل بيت هم پيغمبر و اهل بيت را ناراحت مي‌کند. فرمود فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَكْرَهْتُهَا عَلَى أَمْرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان (بحار الأنوار، ج‏43، ص 135) حضرت علي سلام الله عليه قسم جلاله مي‌خورد به خدا قسم بعد از سفارش پيغمبر يک بار من حضرت زهرا را ناراحت نکردم به خشم نياوردم. يک بار او را اکراه و اجبار و تحميل براي کاري نکردم تا از دنيا رفت. بگويم حتما بايد اين کار را بکني اين مهماني را بروي اين راه را بروي. نه اگر دوست داشت خودش انجام مي‌دهد اگر دوست نداشت اکراه نمي‌کرد.
شريعتي: اين اوج عظمت يک مرد و زن است
حاج آقا فرحزاد: بله اين اصلا ايمان يعني اين ايمان يعني امن و محل امن است محل زور نيست در جهنم زور است. بهشت ميل است خواهش است اشتها است. با ميل و اشتها همه کارها را انجام مي‌دهند ولي جهنم همه اش حالت اجحاف و تحکمانه دارد. ما يک سلطنت و پادشاهي داريم يک ولايت داريم ولايت يعني با دوستي و محبت. حضرت امير را نخواستند رفت در خانه نشست نيامد شمشير دست بگيرد الا و لابد من بايد باشم. نه مردم که نپذيرفتند در خانه نشست.
شريعتي: ما فکر مي‌کنيم مردانگي به اين است که تحکم بکنيم امر بکنيم
حاج آقا فرحزاد: بله اصلا زندگي متلاشي مي‌شود حالت زدگي و تنفر ايجاد مي‌شود واقعا حالت دشمني ايجاد مي‌شود. آن آرامشي که بايد بدهد نمي‌دهد. حضرت علي الگو هستند براي همه فرمودند يک بار او را به خشم نياوردم يک بار او را اکراه و اجبار نکردم. دوست دارد بکند ندارند نکند. خيلي‌ها مي‌پرسند اين قدر دوست داريم بچه مان همسرمان نماز بخواند وسايل تشويق و هدايت را برايشان فراهم مي‌کنيم با ملايمت با نرمي با محبت مي‌گوييم ولي اين که به زور وادار بکنيم نه، چون دستور اسلام اين نيست ما وظيفه داريم که راهنمايي‌هاي لازم را تشويق‌هاي لازم را بکنيم ولي اگر انجام ندادند گردن خودشان است براي ما گناهي نيست. و يکي هم فرمود متقابلا هم حضرت زهرا سلام الله عليها هيچ وقت من را غضبناک نکرد و هيچ وقت در امري با من مخالفت نکرد تا از دنيا رفت و بلکه از اين بالاتر اين قدر خانه‌ي حضرت زهرا محل صلح و صفا و محبت و يگانگي بوده زندگي حضرت زهرا براي حضرت علي آن قدر دل نوازي و دل خوشي داشته است فرمود هر وقت وارد خانه مي‌شدم بيرون هر چه کدورت و غم و غصه و ناراحتي داشتم با نگاه به حضرت زهرا از بين مي‌رفت يعني اگر همسران ما با آغوش باز با محبت شوهران را تحويل بگيرند و شوهر هم با مهر و محبت وارد شود با مهر و محبت از خانه برود واقعا زندگي دنيا مي‌شود بهشت. بهشت از همين جا تمرين مي‌شود. روايت ديگري داريم روزي حضرت امير عليه السلام وارد خانه شدند ديدند حضرت زهرا يک مقدار رنگشان پريده است يک مقدار مثلا جسمشان آسيب ديده است فرمودند فاطمه جان چرا يک مقدار پژمرده هستيد؟ فرمودند دو روز است غذاي درست نخوردم و غذايي هم که يک مقدار بوده به حسنين دادم فرمودند چرا به من خبر ندادي که من تهيه بکنم يا بخرم. مسافرتي بودند يا جايي بودند. فرمودند يَا اَبَا الحَسَن اِنِّي لَاَستَحيِي مِن اِلَهِي اَن اُکَلِّف نَفسَکََ مَا لَا تَقدِر عَلَيه (بحارالأنوار، ج37، ص 103) عرضه داشتند حضرت زهرا من از خداي خودم حيا کردم خجالت کشيدم که شوهرم را تکليف بکنم يک وقت به کاري که قدرت نداشته باشد. يعني من مي‌دانستم دست شما خالي است الآن شرايط خاصي داريد رويم نشد از خدا خجالت کشيدم بگويم علي جان من فلان چيز را لازم دارم شما به زحمت بيفتي بروي با زحمت تهيه بکني. اين که همان وَ لاَ يَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِي تَعَبٍ وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ است يعني به خودش حضرت زهرا زحمت مي‌دهد که شوهرش اذيت و آزار نبيند يا روايت داريم حضرت زهرا مريض شدند حضرت علي سلام الله عليه فرمودند زهرا جان چه مي‌خواهي من برايت تهيه بکنم فرمودند از پدرم به من سفارش شده که من از همسرم چيزي تقاضا نکنم تا مجبور نشدم. چون به من فرمودند تقاضا نکن من از شما چيزي نمي‌خواهم مگر مواردي که ديگر اورژانسي و مجبوري باشد تا آدم مضطر نشده هر چه مي‌تواند به شوهرش تکليف نکند شوهر به خانم تکليف و وادار نکند اين را خدا خيلي دوست دارد عالم محبت و يگانگي که شد طرف مي‌فهمد ناخوانده و نانوشته مي‌فهمد
شريعتي: رفتار ما هم بايد از رفتار ما سوء استفاده نکند
حاج آقا فرحزاد: بله نکند واقعا وقتي وادي محبت شد آن من رفت کنار شديم ما تمام مي‌شود تحميل اصلا معنا ندارد يگانگي است دوئيتي نيست. به قول رضي الدين آرتيماني ساقي نامه اش واقعا فوق العاده است الهي به آنان که در تو گم اند نهان از دل و ديده مردمند خدايا به جان خراباتيان کاز اين تهمت هستي ام وارهان يعني من را از من بگير مي‌گويد بيا سري تا سر گم کنيم. آقاي دولابي هميشه مي‌فرمودند پول که رسيد به يک تومن يکي تو و يکي من. نگذاريم به من و تو برسد. او بگويد جهاز من او بگويد خريدهاي من. او بگويد من چنين کردم او بگويد فلان منت سر هم بگذاريم. به تو و من نگذار برسد پول که رسد به يک تومن يکي تو و يکي من. اين تو و من را بگذاريم کنار ما شود من برود کنار. يک من باشد. و آن خدا باشد. بيا تا سري در خم مي‌کنيم من و تو، تو و من همه گم کنيم. ما به خودمان هم جايز است تحميل بکنيم اکراه بکنيم؟ اين هم سوال خوبي است حالا به ديگران که قطعا جايز نيست يعني به پدر مادر همسر اولاد دوست رفيق همسايه فاميل کارفرما بيش از اندازه زور بگويد کارگر به کارفرما زور بگويد بگويد حقوق من يک ميليون است شما بايد دو ميليون بدهيد هر کسي باشد اصلا تحميل زور گفتن از حد و حدودمان پا را فراتر نهادن کار حرامي است و زور و اجحاف کار حرامي است. تحميل به خود يعني من مي‌توانم روزي پنج صفحه قرآن بخوانم به زور پنجاه صفحه بخوانم من مي‌توانم پنج رکعت نماز مستحبي بخوانم بيايم پنجاه رکعت بخوانم.
شريعتي: در عبادات يا در همه‌ي کارها؟
حاج آقا فرحزاد: بله يعني خودمان هم چه در امور ديني چه در امور دنيايي من مي‌توانم پنج کيلو بار بردارم چرا بيست کيلو بردارم؟ کمرم پايم اعضاي وجودم را از بين ببرم. به خودم به مرکبم به خانه زندگي ام تحميل نکنم. يک حيواني که اين قدر مي‌تواند بار ببرد يک ماشيني. چرا من تحميل بکنم. ما روايت داريم لا تُكَرِّهوا إلى أنفُسِكُمُ العِبادَةَ (اصول كافى، ج‏2، ص‏83) يعني به خودتان. ببينيد الا واجبات. واجبات مثل يک غذاي واجب است يعني اگر اين قدر آب به ما نرسد اين قدر ويتامين نرسد مشکل پيدا مي‌کنيم واجبات بايد به روحمان برسد نماز واجب روزه‌ي واجب. بيش از اين فرمود خودتان را وادار نکنيد و تکلف ما لا يطاق نکنيد در عبادت. مي‌گويد در عبادت تکلف نکنيد در امور دنيايي آدم تکلف بکند جاي خود را دارد به خاطر تجملات چشم اندازي از هر بانکي وامي بگيرم به ربا و نزول بزنم به آتش جهنم بزنم که پز بدهم مي‌گويد در عبادت به خودت تحميل نکن قرآن نماز شب مستحبات به اندازه داشته باش. خودت را خسته نکن. بعد فرمود فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ (نهج البلاغه، حکمت 193) دل انسان و روح انسان يک موقع نشاط دارد سر حال است کيفور است هر چه بار مي‌کشد بار ببرد ولي يک موقعي قبض است گرفته است حال نماز شب ندارد حال دعا ندارد حال تلاوت قرآن ندارد به خودت فشار نياور. حضرت علي عليه السلام باز جمله‌ي جالبي دارند مي‌فرمايند وَ خَادِعْ نَفْسَكَ فِي الْعِبَادَةِ، وَارْفُقْ بِهَا وَ لاَ تَقْهَرْهَا (نهج البلاغه، نامه 69) يعني با نفست خدعه بکن يعني مدارا بکن تشويقش بکن مثلا به او وعده بده هوايش را داشته باش. مثل مرکب چموشي که آدم با لطافت و ظرافت بايد راهش ببرد و سوارش شود. در عبادت با او خدعه بکن نرمي و مدارا به خرج بده با قهر و غلبه و به زور تحميلش نکن. يعني بگذار وقتي که سر حال است کيفور است از او بار بکشي. وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلا مَا كَانَ مَكْتُوبا عَلَيْكَ مِنَ الْفَرِيضَةِ، فَإِنَّهُ لاَبُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا بله البته در نماز صبح نمي‌توانيم بگوييم الآن حالش را ندارم بلند نمي‌شوم. نه آن چيزي که واجب است ويتامين اگر نرسد بدن از بين مي‌رود در واجبات استثناء است ولي در غير واجبات در مستحبات اصلا مستحب يعني طلب محبت. يعني محبت باشد دل باشد اقبال باشد. از روي رغبت و شوق باشد آن اثرش خيلي فوق العاده است
شريعتي: خيلي خوب مشرف مي‌شويم به ساحت نوراني قرآن کريم بهار قرآن هم در راه است آرزو مي‌کنم که ان شاء الله لحظه لحظه‌ي زندگي مان مزين به اين آيات نوراني باشد امروز آيات 23 تا 30 سوره‌ي مبارکه‌ي يوسف را تلاوت مي‌کنيم. صفحه‌ي 238 قرآن کريم.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّـهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ?23? وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ ?24? وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ?25? قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَن نَّفْسِي وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ?26? وَإِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ ?27? فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ ?28? يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَـذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِكِ إِنَّكِ كُنتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ ?29? وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ?30?
ترجمه:
و آن [زني] که يوسف در خانه اش بود، از يوسف با نرمي و مهرباني خواستار کام جويي شد، و [در فرصتي مناسب] همه درهاي کاخ را بست و به او گفت: پيش بيا [که من در اختيار توام] يوسف گفت: پناه به خدا، او پروردگار من است، جايگاهم را نيکو داشت، [من هرگز به پروردگارم خيانت نمي‌کنم] به يقين ستمکاران رستگار نمي‌شوند. (??) بانوي کاخ [چون خود را در برابر يوسفِ پاکدامن، شکست خورده ديد با حالتي خشم آلود] به يوسف حمله کرد و يوسف هم اگر برهان پروردگارش را [که جلوه ربوبيت و نور عصمت و بصيرت است] نديده بود [به قصد دفاع از شرف و پاکي اش] به او حمله مي‌کرد [و در آن حال زد و خورد سختي پيش مي‌آمد و با مجروح شدن بانوي کاخ، راه اتهام بر ضد يوسف باز مي‌شد، ولي ديدن برهان پروردگارش او را از حمله بازداشت و راه هر گونه اتهام از سوي بانوي کاخ بر او بسته شد]. [ما] اين گونه [يوسف را ياري داديم] تا زد و خورد [ي که سبب اتهام مي‌شد] و [نيز] عمل خلاف عفت آن بانو را از او بگردانيم؛ زيرا او از بندگان خالص شده ما [از هر گونه آلودگي ظاهري و باطني] بود. (??) و هر دو به سوي در کاخ پيشي گرفتند، و بانو پيراهن يوسف را از پشت پاره کرد و [در آن حال] در کنار [آستانه] در به شوهر وي برخوردند؛ بانو به شوهرش گفت: کسي که نسبت به خانواده ات قصد بدي داشته باشد، کيفرش جز زندان يا شکنجه دردناک [چه خواهد بود؟!] (??) يوسف گفت: او از من خواستار کام جويي شد. و گواهي از خاندان بانو چنين داوري کرد: اگر پيراهن يوسف از جلو پاره شده، بانو راست مي‌گويد و يوسف دروغگوست. (??) و اگر پيراهنش از پشت پاره شده، بانو دروغ مي‌گويد و يوسف راستگوست. (??) پس همسر بانو چون ديد پيراهن يوسف از پشت پاره شده، گفت: اين [فتنه و فساد] از نيرنگ شما [زنان] است، بي ترديد نيرنگ شما بزرگ است. (??) يوسفا! اين داستان را نديده بگير. و تو [اي بانو!] از گناهت استغفار کن؛ زيرا تو از خطاکاراني. (??) و گروهي از زنان در شهر شايع کردند که همسر عزيز [مصر] در حالي که عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ کرده از او درخواست کام جويي مي‌کند؛ يقيناً ما او را در گمراهي آشکاري مي‌بينيم. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: شبکه‌ي 3 براي وقت سحر ان شاء الله برنامه‌ي ويژه خواهد داشت از حرم کريمه‌ي اهل بيت حضرت فاطمه‌ي معصومه سلام الله عليها بزرگواراني هم چون حاج آقاي فرحزاد و ميرباقري عزيزمان هم هستند دعوت مي‌کنم همراه اين برنامه باشيد و از برکاتش همه مان بهره مند شويم. نکته‌ي صلوات را بفرماييد
حاج آقا فرحزاد: امسال سحرها جاي شما خالي است چون شما تهران هستيد ما قم هستيد. بنا شده است ان شاء الله سحرها از حرم حضرت معصومه سلام الله عليها بين ساعت سه تا چهار بخش پخش زنده باشد. نائب الزياره هستيم. از حرم هم است و فضاي نوراني دارد. ان شاء الله با بقيه‌ي کارشناسان خدمت بينندگان عزيز هستيم ان شاء الله عزيزان مباحث را پيگيري بکنند. در همين خطبه‌اي که پيغمبر عظيم الشان عليه و آله السلام درباره‌ي ماه رمضان بيان کردند يک بخش اش درباره‌ي صلوات است فرمودند و مَن أکثَرَ فِيهِ مِنَ الصّلاةِ علَي ثَقّلَ اللهُ مِيزانَهُ يَومَ تَخِفُّ المَوازِينُ (خطبه شعبانيه) معلوم مي‌شود روز قيامت کمبود سرمايه خيلي زياد است يعني خيلي‌ها هستند حسناتشان کم است سبک است چون حضرت فرموده يَومَ تَخِفُّ المَوازِينُ چه کار کنيم ميزان حسنات ما سنگين شود؟ يکي اش خوش اخلاقي است فرمود چيزي در ميزان حسنات نهاده نمي‌شود که سنگين تر از خوش اخلاقي باشد که پيغمبر عظيم الشان صلي الله عليه و آله و سلم در همين خطبه براي ماه رمضان فرمودند کسي که در اين ماه اخلاقش را حداقل در ماه رمضان با خانواده با ديگران نيکو بکند خوش اخلاق باشد من جواز عبور از پل صراط را برايش امضا مي‌کنم. پيغمبر امضا مي‌کند جواز را تضمين مي‌کند که از آتش جهنم رد شود کسي که در ماه رمضان خوش اخلاق باشد کسي که يک ماه بتواند بعدش هم مي‌تواند و از آتش جهنم ديگر رد مي‌شود. يکي هم فرمودند براي سنگين شدن ميزان حسنات فرمودند کسي که در اين ماه زياد، قيد زياد دارد نه کم. گفتيم حداقل صد بار. کسي که زياد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد خدا ميزان حسناتش را سنگين مي‌کند و او را اهل بهشت قرار مي‌دهد. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: حسن ختام فرمايشات شما را مي‌شنويم
حاج آقا فرحزاد: ماه رمضان واقعا فرصت استثنائي است يعني شبش روزش ساعتش لحظه هايش يک آيه‌ي قرآن يک ختم قرآن است. ان شاء الله حداکثر بهره را ببريم. يعني ماه رجب ماه شعبان چقدر سريع گذشت قطعا ماه رمضان هم من قول مي‌دهم مي‌نشينيم اين جا مي‌گوييم ماه رمضان گذشت. يعني واقعا حداکثر بهره و استفاده را ببريم حالا از كُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَةٌ (ميزان الحکمه، ج 5، ص 324 ) يعني هر کار خيري پيغمبر خدا فرمودند صدقه است من اين تکه روايت را ديروز برخورد کردم فرمود تَرْكُ اَلشَّرِّ صَدَقَةٌ (تحف العقول، ج 2، ص 57) يعني گفت مرا به خير تو اميد نيست شرّ مرسان آن هايي که عصباني نمي‌شوند دروغ نمي‌گويند خيانت نمي‌کنند شرّشان و ظلمشان به کسي نمي‌رسد، اين بهترين صدقه است. اين به يک معني ساده تر اين است که گناه نکردن بالاترين است. پيغمبر ما در خطبه‌ي شعبانيه خيلي مطلب فرمودند صلوات و خوش اخلاقي و اطعام دادن و صدقه دادن و روزي يک آيه قرآن خواندن. نماز واجب هفتاد برابر است نماز مستحب برات آزادي از آتش جهنم را مي‌آورد. چنين و چنان خيلي گفتند. آخر خطبه حضرت علي بلند شدند يا رسول الله افضل اعمال در ماه رمضان چيست؟ فرمود يَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ (وسائل الشيعة، ج10، ص 314) يعني تَرْكُ اَلشَّرِّ صَدَقَةٌ بالاترين عمل در ماه رمضان اين است که اين روزه را فکر نکنيم فقط نخوردن و نياشاميدن است روزه يعني گناه نکردن يعني سپري قرار داده که قوه و اراده‌ي ما قوي شود و گناه نکنيم. پرهيز بکنيم. آزارمان اگر به کسي نرسد ان شاء الله هواي بچه هايي که تازه سال اولشان است داشته باشيم با محبت و مهرباني کمک بکنيم. آن هايي هم که واقعا نمي‌توانند روزه بگيرند مريض هستند پير هستند طاقت فرساست برايشان و واقعا خدا نمي‌خواهد به خودشان فشار نياورند و نگيرند آن هايي که سر حال هستند حتما بگيرند.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار