اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-02-20-حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد - وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي (ع)

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي (ع)
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 20-02-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

شريعتي: سلام به همه‌ي شما دوستان خوب خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم سلام عليکم حاج آقا فرحزاد ايام مبارک باشد.
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان و شنوندگان راديو قرآن. حلول ماه شعبان را تبريک و تهنيت عرض مي‌کنم. ماه شعبان تنهاي ماهي است که در آن وفات و شهادت نيست ولادت و جشن و شادي است دل عزيزان هم ان شاء الله شاد باشد يکي از برترين و بهترين ايام در همه‌ي ايام خصوصا ماه شعبان گره گشايي از بندگان خدا و شاد کردن دل‌ها است از خداي متعال توفيق مي‌طلبيم که هم به ما و همه‌ي بينندگان افضل اعمال که شاد کردن دل‌ها و گره گشايي از افراد است را به همه‌ي ما مرحمت بفرمايد.
شريعتي: ان شاء الله. بحث ما روزهاي دوشنبه وصيت نبي مکرم اسلام به حضرت علي عليه السلام است نکات خوبي را مي‌شنويم رسيديم به بحث قناعت و خيلي هم الحمدلله مورد استقبال دوستان خوب قرار گرفت و چه خوب گفت که قناعت توانگر کند مرد را.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. هفته‌هاي قبل عرض کرديم که پيغمبر عظيم الشان به حضرت علي عليه السلام فرمودند که يا علي سزاوار است مومن چند خصلت و صفت خوب داشته باشد يکي اش وقار و صبوري بود که عرض کرديم يکي شکرگزاري بود صفت ديگري فرمود قَنُوعًا يا قَانِعاً بِمَا رَزَقَهُ الله که يک علامت مومن واقعي اين است که واقعا در مسائل مادي و دنيايي قانع و راضي باشد به قول حافظ که يک غزل خيلي زيبايي دارد مي‌گويد درين بازار يعني بازار دنيا درين بازار اگر سودي است با درويش خرسند است. درويش يعني قانع و راضي درين بازار اگر سودي است با درويش خرسند است خدايا منعم ام گردان به درويشي و خرسندي. مطلع غزلش هم اين است که سحر با باد مي‌گفتم حديث آرزومندي، خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندي. دعاي صبح و آه شب کليد گنج مقصود است بر اين راه و روش مي‌رو که با دلدار پيوندي. همايي چون تو عالي قدر حرص استخوان تا کي، دريغ اين سايه‌ي دولت که بر نا اهل افکندي. حيف است که آدم که با خدا بايد هم نشين شود در بهشت برين جايگاهش باشد بيايد حرص استخوان و آب و گل و دنيا را بخورد و با گل و خاک محشور شود يک بزرگي به وجد مي‌آمد وقتي اين شعر را مي‌خواند. درين بازار اگر سودي است يعني آن راحتي و خوشي که در دنيا براي اهلش مي‌آيد در همين کلمه است درين بازار اگر سودي است با درويش خرسند است درويش يعني قانع و راضي است. خدايا منعم ام گردان به درويشي و خرسندي. يک غزل زيبايي هم دارد تمامش درباره‌ي درويشان است روضه‌ي خلد برين خلوت درويشان است مايه‌ي محتشمي خدمت درويشان است. اِِي توانگر مفروش اين همه نخوت که تو را سر و زر در کمر همت درويشان است. در هر صورت قانع بودن يک صفت خيلي بزرگي است هم اولا گفتيم که يک صفت دروني هم است يعني ممکن است يک کسي دارد ولي قانع و راضي نيست ممکن است يک کسي ندارد ولي خيلي خوش و راحت و قانع و راضي است گاهي کاري به داشتن نداشتن ندارد يعني خود اين که انسان غناي دروني و مناعت طبع دارد به کمترين چيز قانع و راضي است از ماديات راحت مي‌گذرد وابستگي ندارد دل بستگي ندارد اين خودش صفت اهل قناعت است. به نوع نگاه ما مربوط است ديد ما به دنيا نسبت به خدا آخرت چطوري است قائل به معاد هستيم يا نيستيم قائل به دنياي ديگر هستيم يا همه چيز را در اين دنيا مي‌دانيم يا به ماورائي اعتقاد هستيم يا نه نتيجه‌ي ايمان و عمل صالح در قرآن هم داريم قناعت است. قناعت يک صفت دروني است کاري با داشتن و نداشتن هم ممکن است نداشته باشد چه بسا غني‌اي که قانع نيست و حريص است و طماع است طمع دارد و چه بسا کسي ندارد قانع است يا به عکس کسي که فقير است ولي اين قدر طماع است و حريص است حرص مي‌زند غصه‌ي دنيا را مي‌خورد و کسي که دارد قانع هم است راضي هم است در هر صورت اين صفت دروني است اين خيلي مهم است که هميشه خرسند و رضايت مند است خدا را شکر مي‌کند و همين که در مقام عمل هم گفتيم که صرفه جويي به جا دارد و درست مصرف مي‌کند الگوي مصرف را درست کرده است موضوع ديگري که اشاره کرديم اين است که ما که در مورد قناعت صحبت مي‌کنيم و صرفه جويي در مسائل مادي و دنيايي است و در مسائل کمال و معنويات و تحصيل علم انسان هر چه حريص باشد سير نشود تشنه باشد دنبال بکند «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ» (بقره/ 148) سبقت بگيرد سرعت و سبقت در محبت در خير رساندن در احسان کردن در کارهاي نيک هر چقدر بيشتر باشد بهتر است يک بزرگي به من مي‌فرمود من مقيد هستم به نماز روزه واجبات اما از همه واجبات اگر در يک روزي به کسي احسان نکنم شب خوابم نمي‌برد اين صفت خيلي بزرگي است «إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (بقره/ 195) جزء محبوبين خدا هستند يا براي خانم ام چيزي هديه بگيرم يا براي بچه ام شده در کوچه خيابان به يک مستحقي کمک بکنم براي آدمي که ضعيف است کمک بکنم گرهي را باز بکنم اگر اين کار را نکنم خوابم نمي‌برد. قناعت براي مصرف خودش و خرج و هزينه‌هاي خودش هر چه قانع باشد خيلي خوب است. اين مختص آن‌هايي که دارا هستند نيست افرادي که دارا هستند بايد قانع و شاکر و خرسند هستند هم آن‌هايي که ندارند هر چقدر بتوانند قانع باشند راضي باشند اين‌ها هم صرفه جويي در حد توان خودشان داشته باشند. يک آقايي فرمود من رفتم يک مسجدي منبر رفتم ديدم به قدري اين مسجد معنويت دارد و به قدري نورانيت دارد که اسم امام حسين را مي‌آوردم همه مي‌لرزيدند گريه مي‌کردند خيلي تعجب کردم پرسيدم گفتند باني اين مسجد خانم کارگري بوده که در خانه‌ها کارگري مي‌کرده اهل آذربايجان بوده آن جا مشکلاتي داشته نتوانسته گذران زندگي بکند آمده تهران خانه‌ي مردم کار مي‌کرده لباس مي‌شسته بچه داري مي‌کرده جارو مي‌کرده چون هزينه‌ي زيادي نداشته سرمايه اش را جمع کرده اين جا براي مردم محل مسجد بنا کرده ممکن است آدم فقير بتواند مسجد بنا بکند اين قدر نور و روح داشته باشد آدم ثروتمندي هم باشد که نه قانع و راضي است و نه خيرش به کسي مي‌رسد. حتي افراد فقير هم در حد توانشان هر چه بتوانند صرفه جويي بکنند برد کرده اند. موضوع ديگر اين است که بعضي‌ها خسيسي و بخل را که صفت بسيار رذيله‌ي بدي است با قناعت و صرفه جويي قاطي مي‌کنند بخل صفت بدي است خسيس بودن اين که آدم به جا خرج نکند درست خرج نکند خيلي بد است قناعت و صرفه جويي يعني الگوي مصرف ما درست باشد درست خرج بکنيم و به جا خرج بکنيم. آدم بخيل و حريص فقط جمع مي‌کند عرض ما اين است که آدم قانع و راضي جمع مي‌کند براي اين که به جا و درست در جايش خرج بکند.
شريعتي: بخل زير مجموعه‌ي تعلق و دلبستگي به دنياست
حاج آقا فرحزاد: بله آدم بخيل وابسته به دنياست مي‌خواهد جمع بکند اَلمَال لِلاِنفَاق لَا لِلاِمسَاک حضرت علي درهمي را دست مبارک گرفتند فرمودند تا وقتي که در دست من هستي هيچ فايده‌اي ندارد ولي اگر رفتي گرهي باز کردي مشکلي حل کردي به درد نمي‌خورد مال براي خرج کردن است نه جمع کردن و نگهداري. ما که مي‌گوييم صرفه جويي بکنيد قناعت بکنيد براي اين است که جمع بکنيد در جاي درست و بهتر هزينه شود يا آينده‌ي خوبي داشته باشيد که نيازمند ديگران نباشيد نه اين که فقط جمع بکنيد و طمع و حرص شما را بگيرد اين بخل است. روايت خيلي زيبايي است داريم که پيغمبر عظيم الشان صلي الله عليه و آله و سلم پيراهن مبارکشان خيلي کهنه شده بود فرسوده شده بود پاره مي‌شد يکي از ياران پيغمبر اين را فهميد مي‌دانست حضرت پيراهن ديگري را هم ندارد. دوازده درهم براي حضرت هديه آورد گفت من دوست دارم هديه خدمت شما بدهم براي خودتان پيراهني تهيه بکنيد در حيات القلوب علامه مجلسي است که دوازده درهم را پيغمبر عظيم الشان دادند به حضرت علي فرمودند برو براي من پيراهن تهيه بکن رفتند بازار يک پيراهني به قيمت دوازده درهم تهيه کردند آوردند خدمت پيغمبر حضرت پيراهن را که ديدند فرمودند اين پيراهن براي من گران است در حد من نيست و من با کمتر از اين هم مي‌توانم زندگي بکنم در حد من نيست اگر مي‌توانيد به طرف بگوييد راضي بکنيد که اين را پس بگيرد برويد حضرت علي را فرستادند به طرف گفت پيغمبر رضايت ندادند او قبول کرد پول را پس داد پول را آورد خدمت پيغمبر خود حضرت دو تايي رفتند در مسيري که مي‌رفتند ديدند کنيزي نشسته گريه مي‌کند فرمودند چرا گريه مي‌کني عرض کرد که اربابم چهار دهم به من داد بروم چيزي تهيه بکنم از بازار از جيبم افتاده گم شده حالا روي رفتن به خانه را ندارم من را اذيت مي‌کنند حضرت از آن دوازده درهم چهار درهم را دادند فرمودند برو به کار و زندگي ات برس آمدند در بازار چهار درهم يک پيراهني را خريدند و ديدند خيلي خوب است مناسبت است پوشيدند در مسيري که برمي‌گشتند يک نفر سائل دردمندي رسيد گفت آقا من لباس مناسبي ندارم حضرت پيراهن را به ايشان دادند دوباره برگشتند با آن چهار درهم يک پيراهن ديگر خريدند آن وقت در روايت داريم وقتي منزل برمي‌گشتند بين راه ديدند کنيز نشسته گريه مي‌کند فرمودند چرا گريه مي‌کني پول که داديم گفت چون از وقتي که بايد بروم منزل دير شده صاحب منزل و اربابم من را دعوا مي‌کند حضرت فرمودند با هم ديگر مي‌رويم وساطت مي‌کنيم که شما را آزار ندهند گير ندهند حضرت آمدند رسيدند به خانه‌ي صاحب آن کنيز. سلام کردند جواب ندادند دوباره سلام کردند جواب ندادند سه باره سلام کردند جواب دادند حضرت فرمود چرا سه بار سلام کردم جواب نداديد گفتند آقا سلام شما چون دعا بود در حق ما ما فهميديم شما آمديد سلام داديد دوست داشتيم تکرار شود دعاي شما در حق ما بيشتر شود و براي اين ما جواب نداديم بعد حضرت وساطت کردند که اين کنيز اگر پولش گم شده ما به او کمک کرديم اگر دير آمده گير ندهيد مراعات بکنيد. گفتند سر صدقه‌ي قدم شما که باعث شده شما بياييد اين جا ما کنيز را در راه خدا آزاد کرديم. پيغمبر خدا فرمودند ببينيد اين دوازده درهم را من مي‌توانستم همه اش را براي خودم هزينه بکنم. ما قبول داريم تحريم است تورم است بيکاري مشکلات است سوء مديريت است يکي از مسائل مهم در بحث قناعت تدبير در معيشت است چه تدبير کلان در مملکت چه تدبير در خانواده يک کسي که حقوقش يکي دو ميليون است بايد برنامه ريزي بکند يکي از برکات مهم قناعت اين است که حضرت مي‌فرمايد من ضمانت مي‌کنم کسي که اقتصاد دارد ميان روي و قناعت دارد هيچ کس محتاج و گرفتار نشود اين يکي از برکات مهم قناعت است مقتصد بودن يعني همين. ما عرض کرديم که بعضي مواقع بر اثر سوء مديريت است بر اثر مشکلات خارجي است و تحريم‌ها است ولي بخش اعظمي از رفتارهاي خود ما است ناهنجاري‌هاي خود ما است از حرص و طمع و زياده خواهي خود ما است عموم مردم قانع نيستند قديم هر کسي ازدواج مي‌کرد يک اتاق مي‌دادند قانع بود به يک جهاز کم قانع بود مثل حالا چشم و هم چشمي و تشريفات و تجملات نبود. الآن مسابقه‌ي مد گرايي شده است مسابقه‌هاي شديد در تشريفات و چشم و هم چشمي است. اين‌ها مشکل ما را حل نمي‌کند. اگر افرادي که وضعشان خوب است يا حتي متوسط‌ها پنج الي ده درصد برج زندگي شان را کم بکنند يعني اضافه‌ي زندگي شان را به فقرا و نزديکان و فاميل بدهند مشکل اقتصادي بسياري از افراد حل مي‌شود. اين برنامه‌ي خيلي خوبي است که موسسه‌هايي تشکيل شود براي دادن لوازم دست دوم مثل ديوار مهرباني که مي‌زنند لوازم خانه لباسي که يک ماه پوشيده شده الآن لباس عروسي را يک شب مي‌پوشند بعد مي‌گذارند کنار اين مي‌تواند ده‌ها سال هر دفعه يک بار عروس بپوشد يا بدهد به فاميل. عارمان نشود. خيلي‌ها عارشان مي‌شود. در مقام خودستايي نيستم بنده لباس‌هاي دسته دو فراوان پوشيدم مرحوم ابوي مان فوت شد اخوي مان شهيد شد لباس هايشان اندازه‌ي من بود ساليان سال مي‌پوشيدم چه عيبي دارد؟ الآن به يکي بگويي لباس جاري ات را خواهرت را بپوش مي‌گويند من لباس او را بپوشم؟ ما واقعا مشکل داريم خيلي چيزها است دست دو است ولي تميز است پاک است قابل استفاده است ساليان سال قابل استفاده است يعني واقعا ما مسئله‌ي قناعت را در زندگي مان جدي نگرفته ايم. پيغمبر خدا مي‌توانست با دوازده درهم يک لباس بپوشد. حضرت علي رفتند با قنبر لباس بخرند پنج درهم داشتند دو لباس خريدند يک لباس سه درهم يک لباس دو درهم قنبر لباس سه درهمي را داد به حضرت علي فرمود نه تو جوان هستي آراستگي بيشتر به تو مي‌زيبد. قنبر گفت نه شما رهبر هستيد رفت و آمد داريد فرمودند نه از من گذشته در زمان خلافتشان بود. لباس دو درهمي را حضرت خودشان پوشيدند سه درهمي را به خادم و خدمت گزاري که غلام و برده بود دادند اگر ما اين سبک زندگي را داشتيم مشکلي بود؟ همه اش به فکر زير مجموعه و ديگران باشيم به ديگران خير برسانيم. درباره‌ي حضرت داود و سليمان است که هر دو بزرگوار به حکومت رسيدند مخصوصا حضرت سليمان که جن و انس در اختيارش بود ما در روايت داريم که اين دو بزرگوار از بيت المال استفاده نمي‌کردند حضرت داود زره درست مي‌کردند آيه‌ي قرآن هم است. کار مي‌کردند يک زمان معيني براي کسب حلال مي‌گذاشتند ما عبادت را فکر مي‌کنيم فقط نماز روزه و ذکر و دعاست نخير فرمود نود درصد عبادت کسب حلال است ده درصد بقيه‌ي چيزهاست نه جز از ده جز عبادت کسب حلال است لْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ : تِسْعَةٌ مِنْهَا فِي طَلَبِ الْحَلالِ (بحارالانوار، ج 74، ص 27) اين که انسان قانع و راضي است و دسترنج خودش براي خودش براي حفظ آبروي خودش و خانواده اش زحمت مي‌کشد اين نود درصد عبادت است جهاد در راه خداست بلکه از جهاد ميدان جنگ حديث داريم بالاتر است در هر صورت حضرت داود عليه السلام زره با دسترنج خودشان درست مي‌کردند يک نفر مي‌رفت مي‌فروخت نصفش را انفاق مي‌کردند نصف ديگرش را براي زندگي شان برمي‌داشتند حضرت سليمان که فرزند حضرت داود بوده است زنبيل مي‌بافتند عار نيست الآن بگويند يک رئيس جمهور يک شخصيتي اين کار را کرده عجيب است. من يکي از کشورهاي اروپايي رفته بودم خيلي جالب بود ما اسم اسلام را يدک مي‌کشيم ما مستحق اين کارها هستيم. از حضرت علي عليه السلام کمک مي‌گيرم به ما برنخورد چون بعضي مسائل که مطرح مي‌شود به بعضي‌ها برمي‌خورد. حضرت علي در وصاياي نهج البلاغه نامه‌ي چهل و هفتم بعد از ضربت خوردن چند وصيت به امام حسن و امام حسين فرمودند کونوا لِلظّالِمِ خَصمًا وَ لِلمَظلُومِ عَونًا (نهج البلاغه، نامه 47) از جمله فرمودند اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ (همان) دو بار گفتند الله که در عمل کردن به قرآن ديگران بر شما سبقت نگيرند يعني چه؟ يعني اين خطر و اين خوف بوده که ديگران در عمل کردن به قرآن سبقت بگيرند الآن خيلي از کشورهاي اروپايي اگر ما منبر برويم بگوييم صرفه جويي در برق در گاز در آب بکنيد زباله‌ها را بيجا توليد نکنيد آن‌ها مي‌خندند مي‌گويند اين‌ها همه اش عمل مي‌شود اما در ايران ما از نان گرفته از غذا گرفته شايد بيست سال قبل بود من از صدا و سيما شنيدم شهرداري تهران اعلام کرد ما حدود پانزده ميليون غذاي سالمي که بهداشت مي‌گويد قابل استفاده است يعني خراب نشده و فاسد نشده را از شهر تهران زباله مي‌کنيم. فاجعه است واقعا فاجعه است آن مال بيست سال قبل است بيمارستان‌ها هتل‌ها عروسي‌ها ده رقم پنج رقم سه رقم غذا يک ذره اش خورده مي‌شود در حالي که مي‌توانيم الگوي مصرف را اصلاح بکنيم در خارج به خدا اين طور نيست يک تکه کاغذ يک تکه مقوا اگر باشد خيلي جالب بود قبل از عيد رفتم مي‌گفت حاج آقا نگاه بکن تمام برگ‌ها تمام چوب‌ها ظرف جدا دارد تمام اين چوب‌ها و برگ‌هاي درخت را استفاده مي‌کنيم حتي زباله‌هايي که قابل استفاده نيست مي‌برند مي‌سوزانند گاز شهر را تامين مي‌کردند.
شريعتي: در حالات امام مي‌خواندم که ديوان اشعارشان را در حاشيه‌ي روزنامه‌ها مي‌نوشتند بعد مي‌دادند برايشان تنظيم مي‌کردند.
حاج آقا فرحزاد: دستمال کاغذي را ايشان يک لايه اش را مي‌گرفتند يک لايه‌ي ديگر را. ما بيست دستمال کاغذي را برمي‌داريم براي خشک کردن. در هر چيزي ما حديث داريم اضافه‌ي آب را زمين بريزي اسراف است هسته‌ي خرما در آن زمان قابل استفاده بوده يا مي‌کاشتند يا غذاي شتر بوده اگر دور مي‌ريختند مي‌گفتند اسراف است يا حضرت ديدند يک گاز به ميوه زد انداخت دور حضرت اين قدر ناراحت شدند واقعا اوضاع ما خراب است. اين که عرض کردم به کسي برنخورد در يکي از اين کشورهاي اروپايي رئيس جمهور آن مملکت وقتي که رئيس جمهور شد گفتند برو کاخ رياست جمهوري گفتند نه من همان خانه‌ي خودم هستم يک مقدار امکاناتش را زياد مي‌کنم با دوچرخه رفت و آمد مي‌کرد ما حاضريم اين کار را بکنيم؟ حضرت امير را کمک مي‌گيرم براي ما پاپوش درست نکنند مي‌فرمايد اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ در عمل کردن به قرآن ديگران بر شما سبقت نگيرند غارت مي‌کنند چپاول مي‌کنند اما چيزهاي خوبشان را ببينيم تواضع دارند ادب دارند احترام مي‌گذارند چيزهاي بدشان را چرا مي‌گيريم؟ چيزهاي خوبشان خوب است حضرت سليمان نبي علي نبينا و آله و عليه السلام با آن دبدبکه و کبکبه‌اي که داشت زنبيل بافي مي‌کرد درباره‌ي خيلي از بزرگان و علما داريم که کار شخصي مي‌کرد حضرت سليمان زنبيل بافي مي‌کرد نصفش را مي‌داد به فقرا از نصفش هم گذران زندگي مي‌کرد با آن همه سلطنت و حکومت. قناعت غير بخل و خساست است انسان صرفه جويي مي‌کند براي اين که خيرش به ديگران برسد خدا رحمت کند مرحوم آذر يزدي کتاب قصه‌هاي خوب بچه‌هاي خوب را نوشته من گاهي مطالعه مي‌کنم از بچگي مانوس بودم با داستان هايش ايشان نقل کرده که يک بنده خدا بود کارش معماري و ساختمان سازي بود هيئت امناي مسجد مي‌خواستند مسجدي درست بکنند گفتند اين آقا آدم عاقل و فهميده و خوبي است برويم سراغ او هيئت امنا رفتند منزل آن آقا که پروژه‌ي مسجد را سفارش بدهند آمدند در خانه ديدند در خانه دعوا مي‌شود بچه هايش را دعوا مي‌کند گفته بود من اين چوب کبريت‌ها را که جمع کرده بودم آتش زدي چوبش سالم بوده چرا اين‌ها را دور ريختي گفتند اين يک آدم خسيسي است که از يک چوب کبريت حاضر نيست بگذرد سر چوب کبريت دعوا مي‌کند اين چطور مي‌تواند براي ما پروژه بسازند مشغول سر و صحبت بودند در باز کرد آن آقا ديد اين‌ها جمع هستند. مي‌خواستند برگردند گفت براي چه آمديد اين جا گفتند ما آمديم جريان اين طوري بوده است. گفت شما اين برنامه‌ي من را نمي‌دانيد چيست از اين چوب کبريت‌ها براي فلان کار استفاده مي‌شود بعضي مواقع مي‌خواهيم يک جايي آتش شعله ور شود مي‌ريزيم زود شعله ور مي‌شود چندين خاصيت براي اين‌ها شمرد گفت من براي اين نه به خاطر بخل و خساست دعوا کردم ما اگر در برقمان صرفه جويي بکنيم من اين قدر موسسه‌ها مي‌بينم برخي سخنراني‌ها مي‌روم سالن يا اتاق اداره بيست و چهار ساعت چراغ روشن است اين سالن ده چراغ بسش است چهل چراغ روشن است چقدر اسراف و تبذير و مسرف‌هاي بي جا داريم گاز و کولر بي حساب کتاب روشن است خيلي پدر‌ها گاهي گير مي‌دهند هواي گرم مي‌گويند کولر را خاموش بکنيد نه تعادل را حفظ بکنيم صرفه جويي به جا داشته باشيم الگوي مصرف ما درست شود و درست مصرف بکنيم ديدند اين آقا خيلي آدم پخته و فهميده‌اي است پروژه‌اي را مي‌توانيم به کمترين و مبلغ و بهترين ساخت تحويل بگيريم هزينه‌هاي جنبي و بي جا و زايد را بزنيم چيزهايي که لازم نيست تزئيناتي که به درد دنيا و آخرتمان نمي‌خورد را حذف بکنيم. آن‌هايي که بتوانند درست مصرف بکنند قناعت يعني اين قناعت يعني اين که هم قلبا و راضي و قانع باشم و درست و به جا مصرف بکنم و بقيه اش را صرف کارهاي خير بکنم خير به ديگران برسانم. آثار و برکات قناعت را بعد از تلاوت قرآن عرض مي‌کنيم.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون پوشش ما در تابستان و زمستان هيچ فرقي نمي‌کند فقط حرارت شوفاژ و بخاري را مي‌بريم بالا خيلي به نظرم جا دارد که ان شاء الله بنشينيم فکر بکنيم و ببينيم که به کجا مي‌رويم.
حاج آقا فرحزاد: اگر سوراخ‌ها و روزنه‌هاي پنجره در‌ها را ببنديم دوجداره بکنيم صرفه جويي مي‌شود خيلي فوق العاده اثر دارد.
شريعتي: ان شاء الله همه مان رعايت بکنيم. خيلي ممنون صفحه‌ي 210 را با هم تلاوت مي‌کنيم آيات 15 ام تا بيستم سوره‌ي مبارکه‌ي يونس يادي هم مي‌کنيم از شهداي مدافع حرم اين روزها جمعي از سرداران رشيد ما در سوريه به شهادت رسيدند.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَـذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ?15? قُل لَّوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ?16? فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ ?17? وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّـهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ?18? وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ?19? وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّـهِ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ ?20?
ترجمه:
و هنگامي که آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، کساني که ديدار [قيامت] ما [و محاسبه شدن اعمالشان] را اميد ندارند، مي‌گويند: قرآني غير اين بياور يا آن را [به آياتي ديگر که خوش آيند طبع ما باشد] تغيير ده!! بگو: مرا نرسد که آن را از نزد خود تغيير دهم؛ جز آنچه را به من وحي مي‌شود، پيروي نمي‌کنم؛ من اگر پروردگارم را نافرماني کنم، از عذاب روزي بزرگ مي‌ترسم. (??) بگو: اگر خدا مي‌خواست آن را بر شما نمي‌خواندم، و او هم شما را به آن آگاه نمي‌کرد؛ همانا مدت‌ها پيش از نزول قرآن در ميان شما بودم، [و ادعاي پيامبري نداشتم، اکنون صدق پيامبري خود را با اين قرآن اثبات مي‌کنم] آيا نمي‌انديشيد؟ (??) پس ستمکارتر از کسي که بر خدا دروغ بندد يا آياتش را تکذيب کند، کيست؟ يقيناً گنهکاران، رستگار نخواهند شد. (??) و آنان به جاي خدا چيزهايي را مي‌پرستند که نه زياني به آنان مي‌رسانند و نه سودي به آنان مي‌دهند؛ و مي‌گويند: اينان شفيعان ما نزد خدايند. بگو: آيا خدا را به شفيعاني خبر مي‌دهيد که آنها را در آسمان‌ها و زمين [به عنوان شفيع] نمي‌شناسد؟ او از آنچه که شريک او قرار مي‌دهند، منزّه و برتر است. (??) و مردم [بر محور يکتاپرستي] جز امت واحدي نبودند؛ پس [چيزي نگذشت که درباره دين] دچار اختلاف شدند؛ و اگر از سوي پروردگارت، فرماني مقرّر نشده بود [که عذاب اختلاف کنندگان تا قيامت به تأخير افتد] يقيناً ميان آنان در آنچه اختلاف مي‌کنند، داوري مي‌شد [و نتيجه داوري نابودي آنان و انقراض نسلشان بود.] (??) و مي‌گويند: چرا از سوي پروردگارش معجزه‌اي [چون عصاي موسي وناقه صالح وغير آن] بر او نازل نشده؟ بگو: [آمدن و نيامدن معجزه از امور غيبي است و] غيب ويژه خداست؛ پس [به خاطر لجاجت و مخالفت با حق] به انتظار [عذاب] باشيد که من هم با شما از منتظرانم. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: از فضيلت ذکر صلوات مي‌شنويم
حاج آقا فرحزاد: هم از اعمال ماه مبارک رمضان و شعبان زياد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد است اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم صلواتي هم که ظهرهاي ماه شعبان از امام سجاد وارد شده اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ يک بندش هم درباره‌ي صلوات للَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًى وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ يعني خدايا صلوات فراوان درود فراوان بر محمد و آل محمد نازل بکن که باعث خشنودي و رضايت مندي آن‌ها شود دو خاصيت مهم در اين صلوات است يکي کثرت صلوات است که دل چهارده معصوم را شاد مي‌کند و دوم اين است که حق اين‌ها را به حول و قوه‌ي رب العالمين ادا مي‌کنيم پس هر چه مي‌توانيم در اين دو ماه روزي هزار تا دو هزار تا بيشتر کمتر فراموش نکنيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: نکته‌ي قرآني را مي‌شنويم.
حاج آقا فرحزاد: آيه‌ي هفدهم خداي مهربان مي‌فرمايد «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ» منافقين يا کفار مي‌گفتند چرا اين قرآني که بت و بت پرستي ما را رد مي‌کند يک قرآن ديگر نمي‌آورد که با افکار ما سازگار باشد پيغمبر خدا فرمودند دست من نيست وحي الهي است فرمان الهي است هر چه خدا وحي به من بکند بعد دنبال آن آياتي که خداي مهربان آن‌ها را رد مي‌کند خداي متعال مي‌فرمايد چه کسي از همه ظالم تر است؟ ظالم ترين انسان‌ها آن‌هايي هستند که افترا بر خدا مي‌بندند يا آيات خدا را تکذيب مي‌کنند يا دين سازي مي‌کنند يا بدعت در دين مي‌گذارند انسان بايد مواظب باشد ظالم ترين انسان‌ها آن‌هايي هستند که يا به خدا ايراد مي‌گيرند يا به پيغمبر ايراد مي‌گيرند يا آيات خدا تکذيب مي‌کنند يا بدعت در دين مي‌کنند چيزي که در دين نيست جزء دين قرار مي‌دهند اين‌ها به فلاح و رستگاري نمي‌رسند تند ترين تعبير‌ها براي اين‌ها آمده ظالم ترين آدم‌ها هستند و به فلاح و رستگاري نمي‌رسند و مجرم خواهند بود.
شريعتي: خيلي ممنون ايام ايام نمايشگاه کتاب است اين کتاب خوب را معرفي مي‌کنم احسان راهي به سوي خوشبختي مجموعه مباحث سمت خداست به قلم حاج آقاي فرحزاد عزيز بسيار کتاب خوبي است حتما دوستان تهيه بکنند يک توضيح مختصري در مورد اين کتاب بدهيد من فهرستش را ديدم خيلي خوشم آمد در مورد صدقه احسان انفاق قرض الحسنه است.
حاج آقا فرحزاد: اگر عزيزان خاطرشان باشد سال‌هاي قبل از راه‌هاي برکت در زندگي گفتيم يکي اش شکرگزاري بود راه دومش احسان صدقه انفاق گره گشايي است که برکت و عمر را در زندگي زياد مي‌کند بيش از پانصد آيه داريم در اين رابطه. در مورد نماز اين قدر آيه نداريم. آيات و رواياتي که در مورد بخل و خساست است اين کتاب‌ها آن‌هايي که خواندند به ما پيغام دادند خيلي تاثير گذار بوده راه گشا بوده کليدي است من دوست دارم الآن فرصت خوبي است عزيزاني که مي‌توانند به نمايشگاه کتاب بروند يا با واسطه کتاب‌ها را تهيه بکنند کتاب‌هاي دوستان ديگر هم در غرفه‌ي سمت خدا موجود است فرصت خوبي است ارزان تر هم مي‌دهند ناشرهايي که کتاب ما را نشر مي‌دهند به حداقل استفاده قناعت مي‌کنند چه کارشناسان چه خود آن‌ها نيت اصلي شان ترويج فرهنگ است نسبت به کتاب‌هاي ديگر قيمت هايش پايين است معمولا زير ده تومان است.
شريعتي: خيلي ممنون از آثار قناعت بگوييد.
حاج آقا فرحزاد: يکي از آثار خيلي خيلي مهم قناعت و صرفه جويي آرامش و راحتي روح و روان است يعني آدمي که قانع و راضي است تعبير خيلي زيبايي است از فکر مي‌کنم امام حسين عليه السلام است که القُنوعُ راحَةُ الأبدانِ (بحارالانوار، ج 78، ص 128) قلوب يعني افرادي که لقمه را به اندازه‌ي دهان خودشان مي‌گيرند زياده روي نمي‌کنند پا را از گليم خودشان برنمي دارند بيشتر نمي‌گذارند بيشتر پهن نمي‌کنند دراز تر نمي‌کنند من مي‌توانم يک جهاز ده ميليوني بدهم چرا خودم را به آب و آتش بزنم براي پز دادن چشم و هم چشمي بروم چهل پنجاه صد ميليون جهاز تهيه بکنم من مي‌توانم يک آپارتمان کوچک تهيه بکنم يعني انسان چقدر راحت دچار قرض و ربا و نزول مي‌شود.
شريعتي: اگر هم بعدش آسايشي باشد آرامش را سلب مي‌کنيم.
حاج آقا فرحزاد: بله آرامش مهم تر است گفت يک زن گرفتم چند سال خوابم نمي‌برد نوه هايم رفتند زير قرض. اين را من هميشه عرض مي‌کنم شما در تهيه‌ي لوازم يا جهاز يا همسر يک همسري که پايين تر از خودت است را بگير چه عيبي دارد؟ آقاي دولابي مي‌فرمودند اين قدر در اين روستاها يا خانواده‌هاي ضعفا خانم‌هايي هستند که زيبا هستند هنر بلد هستند سواد دارند فقط اين خانم روستايي است آقاي شهري عارش مي‌شود خانم روستايي دختر يک کارگر چه ايرادي دارد؟ در بسياري موارد راحت تر زندگي مي‌کنند قانع تر هستند راضي تر هستند فکر مي‌کند که مثلا خانواده‌اي که اسم و رسم و پز دارد تواقعاتش خيلي بالا است آدم را بيچاره مي‌کند يک لقمه‌ي کوچک تر اندازه‌ي دهانمان برداريم چرا بلند پروازي مي‌کنيم که در آن مي‌مانيم بعد سرکوبمان مي‌کنند به ما متلک مي‌اندازند تو نمي‌تواني قدرت نداري اگر لقمه را انسان به اندازه‌ي دهان خودش بردارد و اين راحتي و خوشي آخرتي اش را مي‌گويي که هزار‌ها برابر در آخرت انسان حساب کتاب ندارد راحت مي‌رود بهشت در دنيا هم راحتي دارد. آيه‌ي 97 سوره‌ي مبارکه‌ي نحل «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (نحل/ 97) خداي مهربان مي‌فرمايد که هر کس کار نيکو عمل صالح انجام بدهد مرد باشد يا زن باشد هيچ تفاوت ندارد فقط مومن به عمل صالح باشد ايمان به خدا داشته باشد چهارچوب اصولش را درست باشد خدا معاد انبيا را قبول داشته باشد عمل صالح را انجام دهد ميوه و نتيجه‌ي عمل صالحش چيست؟ خدا مي‌گويد ما حيات پاکيزه زندگي آرامش بخش خوشي و راحتي حتما البته به او مي‌دهيم لام تاکيد نون تاکيد فعل مضارع آورده يعني حتما حيات پاکيزه‌ي خيلي آرامش به او مي‌دهيم از اين چه بهتر؟ همه دنبال اين هستيم يعني ميوه و نتيجه‌ي ايمان و عمل صالح اين است که انسان به قناعت برسد. خدايا منعم ام گردان به درويشي و خرسندي. چقدر روايت ذيل اين آيه داريم حضرت علي فرمود حيات طيبه يعني نعمت قناعت اَلْقَنَاعَةُ مَالٌ لا يَنْفَدُ (نهج البلاغه، حکمت 467) در کلمات قصار نهج البلاغه است حضرت امير مي‌فرمايد قناعت مالي است که تمام نمي‌شود گنجي است که تمام نمي‌شود ثروت بي پايان است به يک عارفي گفتند آيا چيزي بالاتر از طلا پيدا کردي؟ گفت بله قناعت آدمي که قانع و راضي است يک آرامش فوق العاده‌اي دارد
شريعتي: نوع نگاهي که گفتم ابتداي برنامه خيلي مهم است
حاج آقا فرحزاد: بله يعني اگر ما دنيا را يک مسافر خانه فرض بکنيم که يک شب پنج شب هستيم تمام مي‌شود خانه‌ي هميشگي و ابدي ما جاي ديگر است سرمايه‌ها را براي مسافر خانه صرف نمي‌کنند دو روز ديگر مي‌گويند بلند شو برو با يک نفر ارتباطمان با همه‌ي اموالمان قطع مي‌شود هر چه از پيش فرستاديم براي ما مي‌ماند خدا مي‌فرمايد هم حيات طيبه مي‌دهد نود درصد سرمايه شان را آن جا خرج کردند اين قدر درجه مقام خوشي دائمي به آن‌ها مرحمت مي‌کند در حالت يک دانشمند خيلي معروفي است که رفته بود به دربار کمک به دربار بکند عبور مي‌کرد ديد يک کناسي است الآن فاضلاب‌ها کود‌ها را با ماشين حمل مي‌کنند برمي‌دارند سابق کناس اين کار را مي‌کرده فاضلاب‌ها را مي‌کندند تخليه مي‌کردند خيلي فضا متعفن شد اين آقاي دانشمند با دبدبه‌ي درباري رد مي‌شد رسيد ديد کناسي کود‌ها را مي‌ريزد بالا ببرند با خودش شعر مي‌خواند مي‌گويد گرامي داشتم اِي نفس از آنت که آسان بگذرد بر تو جهانت به خودش خطاب مي‌کرده که دنيا بر تو آسان راحت بگذرد دانشمند گفت عجب هم خودت را گرامي داشتي که با کود و اين‌ها سر و کار داري يعني داري کارگري مي‌کني عرق مي‌ريزي آن هم با کود صدايش رسيد به کناس آمد بالا ديد دانشمند معروفي است گفت اتفاقا من خودم را گرامي داشتم زير بار هيچ ذلتي نرفتم کد يمين عرق جبين دارم از دسترنج خودم مي‌خورم زير بار پادشاه وزير وکيل نيستم همه‌ي عالم را آب ببرد من هيچ مشکلي ندارم ولي تو الآن برکنار شوي حاضري دين و دنيايت را بفروشي گفت من گرامي نداشتم که زير بار فلک و حکومت نرفتم يا تو. اِي توانگر مفروش اين همه نخوت که تو را، سر و زر در کنف همت درويشان است. خيلي دوست داشتم در مورد ماه شعبان صحبت بکنم. امشب شب ولادت امام حسين است ماه شعبان پر از رحمت و رضوان است شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ (صلوات شعبانيه) يعني ماه شعبان را پر کردي پوشش دادي هم رحمت خدا هم خوشنودي خدا و يکي از رحمت واسعه‌ي خداي متعال امام حسين است ما خدمت يک بزرگي بوديم که شخصيت خيلي وارسته‌اي بود ايشان مي‌فرمودند دو چيز را در زندگي تان هميشه سعي بکنيد مراعات بکنيد يک ارتباط با سيدالشهدا عليه السلام کُلُ الخَيرِ فِي بَابِ الحُسَين آن رحمت واسعه که وقتي پيغمبر بفرمايد اَنَا مِن حُسَين (ارشاد، ج 2، ص 127) کار بقيه صاف است يعني من هم از حسين هستم خود امام حسين مي‌تواند به همه‌ي عالم بهره بدهد انا من حسين خيلي معني دارد يعني خود پيغمبر هم مديون امام حسين است قوام دينش به برکت امام حسين است اين است که به هر حيله‌اي که مي‌توانيم در دستگاه امام حسين خدمتي بکنيم کم نگذاريم مخصوصا اين ايام هم ايام ولادت حضرت است يکي هم اين که گره گشايي از کار بندگان خدا بکنيم که امام حسين همه‌ي هستي اش را در راه خدا فدا کرد تا اين درس را به ما بدهد که ما هم از جان مال آبرويمان بگذريم گره گشايي بکنيم هر کسي هر عمل خيري انجام بدهد در ماه شعبان شجره‌ي طيبه دستش را مي‌گيرد محکم به طرف بهشت مي‌برد اگر هم کسي گناه بکند شجره‌ي زقوم او را به سمت جهنم ببرد.
شريعتي: پيش نياز قناعت جهان بيني است که ان شاء الله اگر فرصت شد هفته‌ي آينده صحبت مي‌کنيم التماس دعا خدانگهدار