اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

95-01-30-حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد - وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي (ع) - مقام صبر

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي (ع) - مقام صبر
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 30-01-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
مي‌خواستم تو را خورشيد بنامم. از روشنايي منتشرت. ديدم که خورشيد، سکه صدقه‌اي است که تو هر صبح از جيب شرقي ات درمي آوري، دور سر عالم مي‌چرخاني و در صندوق مغرب مي‌اندازي. و بدين سان استواري جهان را تضمين مي‌کني. مي‌خواستم نام تو را ابر بگذارم- از شدت کرامتت. ديدم که نسيم، فقط بازدم توست که در فضاي قدسي فرشتگان تنفس مي‌کني. به اينجا رسيدم که: زيباترين و زيبنده ترين نام، همان است که خدا براي تو برگزيده است،‌اي کريم ترين بخشنده‌ي روي زمين. ‌اي جواد

شريعتي: سلام به همه‌ي شما دوستان خوب خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم يک سلام ويژه و مخصوص به شنوندگان راديو قرآن که هم زمان با ميلاد حضرت جواد عليه السلام شنونده‌ي برنامه‌ي سمت خدا هستند سلام عليکم حاج آقا فرحزاد
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان و جمع کثيري از شنوندگان که به وسيله‌ي راديو سراسري قرآن به جمع سمت خدايي‌ها پيوستند خيلي از خانواده‌ها از ديرباز طالب بودند که همسران ما يا برخي از عزيزان از طريق گيرنده‌هاي راديويي برنامه‌ي سمت خدا را بشنوند که بحمدلله از امروز اين کار انجام شده نهايت تشکر را داريم ان شاء الله عزيزاني که دسترسي به تلويزيون ندارند از طريق راديو قرآن به آن‌ها سلام عرض مي‌کنيم ان شاء الله هر روز شنونده‌ي برنامه باشند شکرگزار اين همه نعمت بارندگي باشيم دعا بکنيم براي همه‌ي عزيزاني که آسيب ديدند از احيانا بارندگي يا سيل ان شاء الله خداي متعال آن‌ها را کمک بکنند خسارت‌ها جبران شود هم دولت هم ملت کمک بکنند ماه رجب ماه ريزش رحمت معنوي و مادي خداي متعال است ان شاء الله قدردان باشيم.
شريعتي: ان شاء الله هفته‌ي گذشته خيلي پربازتاب بود بازتاب‌ها و حاشيه‌هاي خيلي مثبتي داشته بحثمان اين جلسه هم بحث شما را مي‌شنويم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم بنده مي‌خواستم از جمله‌ي وَقَارٌ عِنْدَ الْهَزَاهِزِ وَ صَبْرٌ عِنْدَ الْبَلَاءِ (من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 354)مي خواستم عبور بکنم اما بحث هفته‌ي گذشته بازخورد خوبي داشته بسياري از بينندگان پيام دادند ما حالت صبوري و رضا را به خودمان تلقين کرديم وضع عوض کرده آرامش فوق العاده‌اي گرفتيم از ما تشکر کردند چند نکته از اين بحث مانده عرض مي‌کنم همان طور که اشاره کرديم در قرآن بيش از صد مورد درباره‌ي صبر آمده يک علامت مومن وَقُوراً عِندَ الهَزَائِز وَ صَبُوراً عِندَ البَلَاء است پيغمبر عظيم الشان به حضرت علي فرمودند مومن چند علامت دارد يکي اش اين است که وقار دارد متين است و سنگين است مثل کوه و دريا دل است در مقابل حوادث و پيشامد‌ها و صبر مي‌کند راه کارهاي صبوري را گفتيم يکي از راه کارهايش اين بود که تصبُّر بکنيم مَن يَتَصَبَّرَ يُصَبِّرُهُ الله (ميزان الحکمه، ج ?، ح ?????) پيغمبر عظيم الشان مي‌فرمايد کسي که خودش را به صبوري بزند در دلش شايد راضي نيست از آن پيشامد ناراحت است از آن جريان ناراحت است ولي خودش را به صبر مي‌زند اين را هم بارها عرض کرديم مشکلاتي که قابل حل است با دکتر با صدقه با دعا و درمان با تلاش و کار و فعاليت آن مشکلات را آدم مرتفع مي‌کند مورد ما سر مشکلاتي است که قابل حل نيست يا با دعا و صدقه و تلاش و فعاليت حل نمي‌شود اين‌ها را ما چه کار بکنيم؟ بيش از صد بار در قرآن واژه‌ي صبر با مشتقاتش آمده است و تعبيرهاي خيلي بلند که بعضي هايش را عرض کرده ايم پيغمبر عظيم الشان مي‌فرمايد کسي که خودش را به صبر وادار بکند تلقين بکند تکلف بکند به خودش وادار بکند که من صبر مي‌کنم حالا فرزندي از من از دنيا رفته عزيزي از دنيا رفته مالي ثروتي پولي رفته حاج آقاي دولابي مي‌فرمودند اين دو را از هم جدا بکنيد يک چيزهايي ماندني است يک چيزهايي رفتني يک چيزهايي شکستني است يک چيزهايي نشکستني شکستني را اسمش را رويش گذاشتند اين ليوان مي‌شکند ممکن است يک روزي بشکند اسمش رويش است مال ثروت و پول و مقام و سلامتي و اصلا دنيا کَتَبَ اللهُ عَلَيهِ الفَنَاء دنيا محل تغير است محل فنا است ماندني نيست چيزهايي که رفتني است چيزهايي که از بين رفتني است ما اين پي را به تن خودمان بماليم که يک روزي بدن ما خواهد رفت عمر ما پايان مي‌پذيرد مال ما مي‌رود ثروت ما مي‌رود دوستان ما از ما جدا مي‌شوند ما از آن‌ها جدا مي‌شويم ماندني‌ها مي‌ماند ماندني‌ها خداست چهارده معصوم هستند اعمال خوب است آخرت است خدا است بهشت جاودانه است ما هميشه فکرمان را به ماندني‌ها مشغول بکنيم و اين آيه‌ي مبارکه را هميشه مد نظر داشته باشيم که «مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّـهِ بَاقٍ» (نحل/ 96) يعني هر چيزي که متعلق به خلق است به ما است از بين مي‌رود يک روزي ولي آن چه که مال خداست و به حساب خداست حتي عملي که براي خدا انجام داديم اين ابديت چون مارک خدا به آن خورده مي‌ماند به آن‌ها دل ببنديم اين خودش به انسان خيلي آرامش مي‌دهد صبر انسان را زياد مي‌کند پيغمبر ما اين وعده را دادند کسي که خودش را تلقين به صبر مي‌کند وادار به صبر مي‌کند خدا هم کمکش مي‌کند اصلا وقتي شما صبر مي‌کنيد پيام ما خيلي داشتيم الحمدلله اين پيام‌ها من را خيلي شارژ کرد مي‌گويد وقتي من تسليم شدم خاموش شد آتش‌ها رفت آرامش پيدا کردم همسرم از دنيا رفته پدر مادرم عزيزي رفته مالي تلف شده گفتم خدايا قبول کردم تمام شد وقتي که شما امضا مي‌کنيد قبول مي‌کنيد قضا قدري که دست ما نيست اختيارش دست ما نيست به تعبير آقاي دولابي مي‌فرمودند روغن ريخته شده را فقط شما نذر امام زاده مي‌کنيد در مقابل خدا خواست خدا و اراده‌ي خدا کاري از دست ما ساخته نيست اين چيزهايي که حتميات و غير قابل تغيير است يک وقت گناه کرديم استغفار مي‌کنيم جبران مي‌کنيم اما خيلي از تقديرات است ربطي به اعمال و گناهان و بدي‌هاي ما ندارد نوشته شده حتمي است اين آقا مرد باشد زن باشد قد کوتاه باشد قد بلند باشد اختيار ما خيلي محدود است در يک اعمال اختياري مختصر دستمان باز است عمده‌ي کائنات و گردش و قضا و قدر دست خداست دست ما نيست او هم قشنگ مي‌نويسد نيکو مي‌نويسد لذا چيزي که از دست ما برنمي‌آيد ما تسليم شويم اين تسليم به ما چقدر آرامش و خوشي و راحتي مي‌دهد پيغمبر ما باز در يک روايت ديگر فرمود عَوِّدْ نَفْسَكَ التَّصَبُّرَ عَلَى الْمَكْرُوهِ وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِي الْحَقِّ (نهج البلاغه، نامه 31) يعني خودت را عادت بده تلقين بکن به صبر کردن بر حق ولو تلخ است خودمان را وادار بکنيم فرمود اين خوب صفتي است مثلا ادب را هم ما داريم آدم مودب بنشيند مودب راه برود مودب حرف بزند حضرت علي فرمودند اَلْأَدَبُ كُلْفَةٌ فَمَنْ تَكَلَّفَ اَلْأَدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ (کافي، ج 1، ص 66) اين که من مقيد باشم قشنگ حرف بزنم درست بنشينم بي ادبي نکنم اين به من فشار مي‌آورد خودم را جمع و جور بکنم در زبانم عملم پا و دستم بعد حضرت فرمودند فَمَنْ تَكَلَّفَ اَلْأَدَبَ قَدَرَ عَلَيْهِ يعني خيلي چيزها است که مطابق ميل و راحتي و خوشي ما به ظاهر نيست ولي وقتي که انسان خودش را به ادب وادار کرد مي‌شود انسان مودب کم کم ملکه مي‌شود اگر بخواهد بي ادبي بکند نمي‌تواند بي ادبي بکند صبر هم همين طور است اصلا اصل بندگي اين است بعضي‌ها فکر مي‌کنند بندگي يعني اين که دو رکعت نماز بخوانم ذکر بگويم اين است اين‌ها يک بخش جزئي بندگي است اصل اصول بندگي تسليم و رضايت مندي از خداي متعال است ممکن است خيلي‌ها نماز مي‌خوانند ذکر مي‌گويند از خدا راضي نيستند تسليم نيستند اين‌ها بنده نيستند اَلاِسلامُ هُوَ التَّسليمُ (نهج البلاغه، حکمت 125) حضرت امير مي‌فرمايند اسلام را طوري معنا مي‌کنم تا حالا کسي معنا نکرده باشد اسلام يعني تسليم شويم در مقابل خواست خدا نماز و ذکر و روزه و صبر هم که مي‌خوانيم همه اش براي اين است که تسليم شويم سرمان پايين باشد بگوييم چشم اصل و ريشه‌ي عبوديت تسليم شدن است تسليم که شدي خدا مي‌گويد من همه‌ي برکات خيرات را روي سر تو جاري مي‌کنم اصل اين است تمام اين دست و پنجه نرم کردن‌هايي که خدا براي ما پيش مي‌آورد اين است که آيا ما مقدرات خدا را مي‌پذيريم يا نه؟ يا اللّهُ المَحمُودُ في کُلِّ فِعالِهِ (دعاي ادريس نبي در سحر) در يکي از دعاها است يعني خدا خودش قابل ستايش است هم تمام کارهاي خدا قشنگ است همه‌ي کارهاي خدا خوب است و ما بايد راضي باشيم راضي هم نباشيم کاري از دست ما ساخته نيست يکي از چيزهايي که باز خيلي نکته‌ي مهمي است عزيزان توجه داشته باشند اگر ما ناراضي بوديم بي صبري کرديم ما آيه روايتي داريم که به يک بلاي بدتر برمي‌خوريم کسي که به تب راضي نمي‌شود خدا به مرگ يک مرض ناهنجاري مي‌دهد که به همان تب راضي نمي‌شود مثل معروفي است مي‌گويند به مرگ بگير به تب راضي شود اين روايت از حضرت علي در نهج البلاغه است خيلي روايت مهمي است خودش کليدي و کاربردي است حضرت امير مي‌فرمايد مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلاَهُ اللهُ بِكِبَارِهَا (نهج البلاغه، حکمت 448) بکبارها اين خيلي هشدار جدي‌اي است اگر عزيزان خواستند زيرنويس هم بکنند يعني اگر کسي يک مصيبت کوچک يک بلاي کوچک را بزرگ جلوه بدهد يک پولي تلف شده يک مريضي جزئي داشته باشد گلايه و شکايت و کفر داشته باشد خدا يک بلاي بزرگ تر مي‌آورد تا آن اولي را فراموش بکند يک پشه مگس ما را آزار بدهد يا يک مار و عقرب؟ اصلا آدم فراموش مي‌کند پشه مگس چيست اين حديث هشدار مهمي است حضرت امير از طرف خدا مي‌گويد از پيش خودش نمي‌گويد تکليف اين است امتحان الهي اين است که دردهاي کوچک را براي خودمان بزرگ نکنيم اين‌ها کوچک کنيم حل مي‌شود کسي که مصيبت‌هاي پيش پا افتاده را مثلا حالا يک حرفي کسي زده يک موقعي حاج آقا دولابي مي‌فرمودند که يک موقعي رفت و آمد و جلسات خيلي زياد شد سرم شلوغ شد من هم با خلوت خيلي انس داشتم ايشان حتي سحر‌ها سه چهار ساعت بلند مي‌شدند مي‌نشستند رو به قبله با خدا خلوت مي‌کردند مي‌فرمودند بهترين ذکر‌ها اين است که آدم مودب در محضر خدا بنشيند ذکري از اين بهتر نيست که انسان با توجه مذکور است يعني قشنگ تقلا هم نکند حتي حرم امام هشتم هم ايشان گاهي مشرف مي‌شدند مودب مي‌نشستند مي‌فرمودند اگر امام حي و زنده است که ما اعتقاد داريم همه اش ما حرف مي‌زنيم بعضي‌ها مفاتيح را تکه پاره مي‌کنند يک زيارتي آدم مي‌خواند ولي بعد بنشيند قلبش را بدهد آن‌ها با آدم صحبت بکنند با توجه بنشيند ايشان مي‌فرمودند من که با خلوت انس داشتم يک موقعي سرم شلوغ شد گفتم خدايا خيلي سر من شلوغ شده وقت خلوت ندارم گفت از آن وقت که به خدا حرف زدم شلوغي چند برابر شد يعني جلسه و مهماني و اين‌ها بيشتر شد گفتم امر خداست بايد اطاعت بکنم من به خدا گفتم خدايا من گفتم خلوت بکن سر من را شلوغ تر کردي خدا گفت آن ماده‌اي که شلوغي را مي‌فهمد ريشه اش را بکنم يعني اين قدر سرت را شلوغ مي‌کنم خلوت و جلوتت يکي شود اصلا ديگر درک نکني حساسيتت را از بين مي‌برم بعضي وقت‌ها آدم شلوغي‌ها اذيتش مي‌کند يک شلوغي مي‌آيد که آن شلوغي‌ها محو شود اگر به يک سرما خوردگي ما ناشکري کرديم کفر گفتيم يک حادثه‌ي تلخي مي‌آيد که اصلا اين‌ها در برابرش پوچ است.
شريعتي: زندگي ما هم همين طوري است يک وقت‌هايي نسبت به يک چيزي حساسيت بيش از حد نشان بدهيم به سرمان مي‌آيد.
حاج آقا فرحزاد: پس بهتر اين است ما حساسيت نشان ندهيم آن ماده‌اي که ناراحت مي‌شود حس مي‌کند مي‌خواهد در مقابل خدا اولوهيت بکند آن را از بين ببريم محو بکنيم ديگر راحت مي‌شويم اين هم مثال خوبي است مثنوي دارد يک بار ديگر ما گفتيم مي‌گويند يک کشتي مسافر‌ها سوار شدند بروند جايي دريا طوفاني شد يک غلامي بود برده‌اي بود سوار کشتي شده بود بار اول بود طوفان و تلاطم و اين‌ها را نديده بود وحشت شديدي او را گرفت دائم بي تابي مي‌کرد ناله مي‌زد مي‌گفتند تو بار اولت است طبيعي است ناخدا خدمه مسافران ديگر هستند يا هواپيما آدم سوار مي‌شود تکان دارد بالا پايين دارد اين داد مي‌زد هر کاري مي‌کردند به هر حرفي نصيحتي آرام نمي‌شد يک حکيمي دانشمندي در کشتي بود آمد به ارباب او گفت مي‌خواهي آرامش کنم؟ گفت خدا خيرت بدهد بله گفت بايد اختيارش را به من بدهيد گفت باشد يک بندي به دستش بست گفت بيندازيد در دريا انداختنش در آب‌ها مي‌رفت در آب مي‌آمد بالا گفت من غلط کردم من را برگردانيد در کشتي اصلا قابل قياس نيست من سوار کشتي بودم الآن در آب هستم يک بار سرم برود در آب کارم تمام است آوردند بالا مثل بچه‌ي آدم تا آخر آرام کشيد کسي که تکان تلاطم کوچک را بزرگ نشان مي‌دهد خدا مي‌اندازد در يک تلاطم بزرگ تر تا قدر قبلي را بداند خيلي‌ها هستند مرض‌هاي جزئي دارند فقر کمبودهايي دارند گلايه شکايت مي‌کنند خداي نکرده پيشامد بدتري بيايد اين نا امني خداي نکرده بيايد چه؟ حضرت علي مي‌فرمايد انسان مصيبت زده شب اول دوم گريه مي‌کند خسته است اما شب‌هاي ديگر مي‌خوابد اما اگر بگويند امشب به ناموست حمله مي‌شود به مال و جانت حمله مي‌شود مثل مردم سوريه ديگر اصلا خواب معنا ندارد اصلا راحتي معنا ندارد چرا ما داده‌ها را توجه نمي‌کنيم؟ چرا مصيبت کوچک را اين قدر بزرگ مي‌کنيم؟ يک کمي اقتصادمان دنيايمان ساييده مي‌شود داد و هوار مي‌زنيم آن نعمت‌ها را نمي‌بينيم قدر دان باشيم.
شريعتي: اگر يک وقتي دچار بلا و مصيبتي شديم اگر به بزرگ تر از آن فکر بکنيم خيلي آرام مي‌شويم.
حاج آقا فرحزاد: بله يا آن هفته عرض کردم به ياد مصائب حضرت زينب حضرت زهرا امام حسين بيفتيم آقاي دولابي مي‌فرمودند شما هر موقع مصائب کربلا را ياد بکنيد مصيبت‌هاي شما پوچ است دلتان را بگذاريد کنار دل اهل بيت چه مصائب شديدي ديدند؟ مصيبت ما به چشم نمي‌آيد خجالت مي‌کشيم بگوييم مصيبت داريم بعد هم به اجر و مزدهايي که خداي متعال در مصائب و صبوري به انسان مي‌دهد توجه کنيم واقعا اين بحثي است که مي‌طلبد آدم چند ماه درباره اش صحبت بکند بنده يک مروري داشتم در روايات که در روايات عجيب پاداش‌هاي فوق العاده گفتند مثلا ما در روايت داريم اگر کسي فرزندش در زمان زنده بودنش از دنيا برود هفتاد تا فرزند از خودش بگذارد که جزء ياران امام زمان باشند آن فرزندي که از دنيا رفته ثواب و اجرش بالاتر است امام صادق فرمود وَلَدٌ واحِدٌ يُقَدِّمُهُ الرَّجُلُ افْضَلُ مِنْ سَبْعينَ وَلَداً يَبْقُونَ بَعْدَهُ يُدْرِكُونَ الْقائِمَ (بحارالانور، ج 79، ص 116) اگر در زمان حياتش خداي نکرده داغي ديد جواني از فرزندانش از دنيا رفت مي‌فرمايد خدا اين قدر به او اجر و ثواب و پاداش مي‌دهد افضل از هفتاد ياور امام زمان که تربيت بکند در رکاب امام زمان بجنگند و ياور امام زمان باشند ثواب آن يکي که از دنيا رفته از هفتاد ياور امام زمان بالاتر است.
شريعتي: نکته‌ي اين اجرش چيست؟
حاج آقا فرحزاد: در صبر است صبر خيلي سخت است و در تسليم بودن است يا اين هم روايت عجيبي است چند تا هم روايت داريم مي‌فرمايد مَنِ ابتُلِيَ مِن شِيعَتِنا فَصَبَرَعلَيهِ كانَ لَهُ أجرُ ألفِ شَهيدٍ (منتخب ميزان الحکمه، حديث 3447) چند روايت به اين مضمون داريم امام صادق عليه السلام فرمود کسي از شيعيان ما مبتلا شود به بلا گرفتاري يا مصيبتي به آن بلا و مصيبت صبر بکند براي او اجر هزار شهيد است آن جا مي‌گويد هفتاد سرباز امام زمان اين جا مي‌گويد هزار شهيد چند تا هم روايت داريم سرّش چيست؟ خداي نکرده نمي‌خواهيم ثواب شهدا را پايين بياوريم شهدا ميان بر زدند رفتند «أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» (آل عمران/ 169) شهيد مي‌رود جبهه يک تيري مي‌خورد به شهادت مي‌رسد به ملاقات خدا مي‌رود ولي کسي که يک عمر با فقر مي‌سازد با حرف مردم مي‌سازد يا خانواده‌هاي شهدا يک عمر بي همسر مي‌شود بي فرزند مي‌شود صبر مي‌کند اين مي‌فرمايد ثواب هزار شهيد را دارد يک کسي مي‌رود شهيد مي‌شود يک جانبازي قطع نخاع مي‌شود هفتاد سال بايد روي تخت خواب و ويلچر باشد مي‌گويد اين اجر هزار شهيد را دارد او يک عمر بايد صبر بکند. يک طلبه‌اي مدتي قبل آمد با من مشورت کرد گفت من خيلي دلم مي‌خواهد بروم جبهه شهيد شوم سوريه يا لبنان يک جايي بروم شهيد شوم در شهادت باز شده البته بايد ما ببينيم دستور بزرگان ما چه است هر چه آن‌ها دستور دادند ولي ايشان سوالش اين بود که پدر مادر من اصرار دارند بيا ازدواج بکن الآن نمي‌خواهي بروي با من مشورت مي‌کرد من بروم جبهه شهيد شوم ميان بر بزنم بهتر است يا ازدواج بکنم بنده گفتم شما حرف پدر مادرت را گوش بدهي روايت هم داريم بهتر است شما ازدواج بکن روزي هزار بار شهيدت مي‌کنند گرفتاري‌ها سختي‌ها ناملايمات بچه دار شدن همسرداري از همان عقد و عروسي بگير تا آخر همه اش شهيد شدن است اين جهاد اکبر است نمي‌خواهيم خداي نکرده مقام شهدا را پايين بياوريم مقام شهدا خيلي بلند است ولي خود پيغمبر در يکي از غزوه‌ها برگشتند فرمودند خوشا به حال آن‌هايي که جهاد اصغر را گذراندند مَرْحَبا بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ و بَقِيَ علَيهِمُ الجِهادُ الأكْبَرُ (وسايل الشيعه، ج 11، أبواب جهاد النفس، باب 1، ح 1) جهاد اکبر اين است که آدم در برابر خدا تسليم شود تسليم شرايط زندگي شود اين هم حديث خيلي عجيبي است حضرت ابراهيم عليه السلام فرزند داد مال داد جانش را هم داد ولي خداي متعال فرمود‌اي ابراهيم سخت تر از آتش نمرودي امتحانت بکنند چه خواهي کرد؟ پرسيد سخت تر از آتش نمرودي چيست؟ فرمود فقر مشکلات اقتصادي داشته باشي صبر بکني تحمل بکني صورتت را با سيلي سرخ بکني اين خيلي مشکل تر است کاري که از دست ما برنمي‌آيد اگر تسليم باشيم چقدر قشنگ است صبر بکنيم چقدر قشنگ است باز ما روايتي داريم اين مطلب قشنگي است آقاي دولابي هميشه تکرار مي‌کردند مي‌فرمودند بياييم با خدا معاهده ببنديم خدا مي‌گويد هر کاري که من با تو کردم تو هيچ چيز نگو گلايه شکايت نکن من هم از تو هر چه ديدم هيچ چيز نمي‌گويم اين خيلي قشنگ است يعني خدا مي‌گويد تو تسليم قضا قدر من شو هر کاري که بالا بردم پايين بردم عزيز کردم ذليل کردم فقر دادم غنا دادم مرض دادم صحت دادم بگو الحمدلله خدا را شکر در يکي از دعاهاي ماه رجب مي‌خوانيم اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ صَبْرَ الشَّاكِرِينَ لَكَ (دعاي هر روز ماه رجب) اين بالاتر است صبري که شکر هم کنارش باشد الحمدلله شکر مي‌کنم ممنونت هستم بر اين چيزي که مرحمت کردي خدا مي‌گويد من هر کاري که با تو کردم تو هيچ چيز نگو من هم قول مي‌دهم هر کاري که تو کردي هيچ چيز نگويم پاک پاکت بکنم يک قرار دو طرفه اتفاقا من ديدم روايت است که امام مي‌فرمايد يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا وَجَّهْتُ إِلَي عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِي مُصِيبَةً فِي بَدَنِهِ أَوْ مَالِهِ أَوْ وَلَدِهِ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ ذَلِكَ بِصَبْرٍ جَمِيلٍ اسْتَحْيَيْتُ مِنْهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَنْ أَنْصِبَ لَهُ مِيزَاناً أَوْ أَنْشُرَ لَهُ دِيوَاناً الدعوات، ص 172) خدا مي‌فرمايد اگر من يک بنده‌اي را با مال امتحان کردم کمبودي به او دادم يا در بدنش مريضي دادم يا در فرزندش حادثه‌ي تلخي پيش آوردم و اين بنده‌ي من با صبر جميل اين که کفر نگويد گلايه نکند شکايت نکند قبول بکند شاکر باشد اگر اين مصيبت و ابتلا و امتحان من را با صبر جميل استقبال کرد خدا مي‌گويد من خجالت مي‌کشم روز قيامت برايش حساب کتاب بگذارم بي حساب کتاب برو بهشت من هر کاري کردم تو هيچ چيز نگو خدا مي‌گويد تو هر کاري کردي من هيچ چيز نمي‌گويم اصل عبوديت و بندگي تسليم بودن است اين خيلي مقام بلندي است اين يک باور عميق مي‌خواهد خدا را قبول بکني که همه‌ي کارهايش درست است خوشنويس گفت گر رود سر برنگردد سرنوشت اين سخن با آب زر بايد نوشت سرنوشت ما به دست ديگريست خوش نويس است و نخواهد بد نوشت يا اللّهُ المَحمُودُ في کُلِّ فِعالِهِ اين که خدا از همه مهربان تر است از هر پدر مادري مهربان تر است باباطاهر مي‌گويد يکي درد و يکي درمان پسندد يکي وصل و يکي هجران پسندد من از درمان و درد و وصل هجران پسندم آن چه را جانان پسندد معروف است يک شعري مولوي اواخر عمرش گفته پسرش يک مقداري ناهنجاري با او داشته خطاب به پسرش مي‌گويند گفته رو سر بنه به بالين تنها مرا رها کن ترک من خراب شب گرد مبتلا کن بعد اين شعرهايش خيلي جالب است مي‌گويد درديست غير مردن کان را دوا نباشد پس من چگونه گويم کين درد را دوا کن ماييم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهي بيا ببخشا خواهي برو جفا کن بر شاه خوب رويان واجب وفا نباشد او مالک است صاحب اختيار است هر کاري دوست دارد مي‌کند او فَعَّالٌ لِمَا يَشَاء است الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ وَ لا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُهُ (تعقيبات نماز مغرب) بر شاه خوب رويان واجب وفا نباشد اِي زرد رنگ عاشق تو صبر کن وفا کن به قول حافظ که مي‌گويد چو قسمت ازلي بي حضور ما کردن گر اندکي نه به وفق رضاست خرده مگير بسياري از چيزها موافق ميل ماست سلامتي داريم امنيت داريم هزار‌ها هزار داريم حالا يک جايي خلاف نظر ماست يک سوالي کردند که آيا دعا کردن صدقه دادن يا تلاش کردن براي رفع آن بلا منافاتي با رضا و تسليم ندارد؟ خود امام‌هاي ما هم اين کار را مي‌کردند عافيت را همه دوست دارند پيغمبر ما به خداي متعال عرض کرد خدايا اگر به من ابتلا و بلا دادي به من صبر هم بده ولي عافيت را من بيشتر دوست دارم پيغمبر فرمودند دعا کنيد صدقه بدهيد از خدا بخواهيد ولي اگر نشد مثلا کسي فرزند دار نمي‌شود دکتر مي‌رود تمام تلاشش را مي‌کند ولي همان کارهايي را هم که انجام مي‌دهد روح رضا و تسليم بايد در آن باشد اين‌ها را هم چون امر خداست انجام بدهد ولي اگر تسليم باشد قطعا بداند خدا در دنيا و آخرت جبران مي‌کند ثواب هزار شهيد که مي‌گويند هفتاد سال اين خانم يا آقا به آن‌ها متلک مي‌گويند ملامت مي‌کنند از هزار نيزه شمشير بدتر است ما پيام‌هايي داشتيم که مي‌گويند ما بر اين بلاها صبر مي‌کنيم اما امان از حرف مردم اين نيزه و شمشير است ديگر جهاد اکبر است اگر کسي صبر کرد ثواب هزار شهيد را به او مي‌دهند و حساب کتاب روز قيامت از او نمي‌کشند اصل عبوديت و بندگي هم همين است امام صادق عليه السلام فرزندشان مريض بود حالش بد شد حضرت نگران بودند تلاش مي‌کردند چه کار بکنند بعد خبر دادند از دنيا رفت يک مرتبه حضرت آرام شد گفتند الآن که فوت کرده آرام شديد؟ فرمودند آن موقع من بايد تلاش مي‌کردم يا دعا صدقه کاري که از دستم بر مي‌آمد را انجام مي‌دادم وقتي قضا قدر خدا قطعي شد غير از رضا و تسليم راه ديگري نداريم شعر مثنوي که مي‌گويد جز که تسليم و رضا کو چاره‌اي در کف شير نري خون‌خواره‌اي آقاي دولابي مي‌فرمودند تعبير تعبير خوبي نيست او شير نر خون خواره نيست مهربان صالح مصلح حکيم است از همه به ما مهربان تر است اين قدر از هزار تا پيغمبر و امام هم به ما مهربان تر است امام صادق فرمود وَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ أَشَدُّ حُبّاً لَكُمْ مِنَّا» (بحارالانوار، ج65، ص146) ما که اين همه خودمان را خرج مردم کرديم به خدا قسم خدا از ما به بنده هايش به دوستان ما مهربان تر است و اين خيلي مهم است که توجه داشته باشيم يک روايت زيبايي هم يادم آمد که اين فقط همين يک مورد را داريم فرمود نَحْنُ صُبَّرٌ وَ شيعَتُنا اَصْبَرُ مِنّا، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ، كَيْفَ صارَ شيعَتُكُمْ اَصْبَرُ مِنْكُمْ؟ قالَ: لاَِنّا نَصْبِرُ عَلى ما نَعْلَمُ وَ شيعَتُنا يَصْبِرُونَ عَلى مالايَعْلَمُونَ (بحارالانوار، ج 24، ص216) خيلي عجيب است امام صادق فرمود ما صبر مي‌کنيم ولي شيعيان ما صبرشان بالاتر است فرمودند چون ما صبر مي‌کنيم بر سختي‌هايي که پشتش را خبر داريم ثواب هايش را مقامات بهشت را مي‌بينيم حکمت هايش را مي‌بينيم اين آرام مي‌کند ولي شيعيان ما بر چيزي صبر مي‌کنند که نمي‌دانند از پس پرده بي خبر هستند از اين بعد صبر آن‌ها بالاتر است اين خيلي بشارت بزرگي است چون يک بچه‌اي که مي‌خواهد برود جراحي بکند چه شلوغ کاري مي‌کند؟ يک پزشک جراح راحت مي‌خوابد چون مي‌داند اين غده را در مي‌آورند ناراحتي هم ندارد اين که ما نمي‌دانيم صبر خيلي مهم تر است و خدا پاداشش را هم خيلي مضاعف قرار مي‌دهد.
شريعتي: خيلي ممنون مي‌توانيم دعا کنيم که خداوند متعال صبر ما را امتحان نکند؟
حاج آقا فرحزاد: به ما صبر بدهد.
شريعتي: صبر کردن خيلي کار سختي است.
حاج آقا فرحزاد: اگر خودش مدد بکند راه هموار مي‌شود از خودش مدد بخواهيم البته بگوييم عافيت را ما بيشتر دوست داريم تقاضاي بلا نمي‌کنيم بدون امتحان نمي‌شود نمي‌توانيم بگوييم که بلا نباشد امتحان نباشد اگر بلا داد صبرش را هم بدهد شکرش را هم بدهد
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون امروز صفحه‌ي 189 را تلاوت مي‌کنيم آيات 14 ام تا 20 ام سوره‌ي مبارکه‌ي توبه
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّـهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ ?14? وَيُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَيَتُوبُ اللَّـهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ?15? أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّـهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّـهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ?16? مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّـهِ شَاهِدِينَ عَلَى أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ أُولَـئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ ?17? إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّـهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّـهَ فَعَسَى أُولَـئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ?18? أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ لَا يَسْتَوُونَ عِندَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ?19? الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّـهِ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ ?20?
ترجمه:
با آنان بجنگيد تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و رسوايشان نمايد و شما را بر آنان پيروزي دهد و سينه‌هاي [پر سوز و غم] مردم مؤمن را شفا بخشد. (??) و خشم دل هايشان را از ميان ببرد؛ و خدا توبه هر کس را بخواهد مي‌پذيرد؛ و خدا دانا و حکيم است. (??) آيا گمان کرده ايد که شما را به خود واگذارند [و به بوته آزمايش نيازمايند] در حالي که هنوز کساني از شما را که جهاد کردند و غير خدا و پيامبرش و مؤمنان را محرم اسرار خود نگرفتند، از ديگران معلوم و مشخص نکرده است [يقيناً بايد آزمايش شويد تا مؤمن از غير مؤمن معلوم و مشخص شود]؛ و خدا به آنچه انجام مي‌دهيد، آگاه است. (??) و مشرکان در حالي که بر ضد خود به کفر [و انکار حقايق] گواهي مي‌دهند، صلاحيت آباد کردن مساجد خدا را ندارند؛ اينانند که اعمالشان تباه و بي اثر است و در آتش جاودانه اند. (??) آباد کردن مساجد خدا فقط در صلاحيت کساني است که به خدا و روز قيامت ايمان آورده و نماز را بر پا داشته و زکات پرداخته و جز از خدا نترسيده اند؛ پس اميد است که اينان از راه يافتگان باشند. (??) آيا آب دادن به حاجيان و آباد کردن مسجدالحرام را مانند [عمل] کسي قرار داده ايد که به خدا و روز قيامت ايمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است؟! [اين دو] نزد خدا برابر و يکسان نيستند و خدا گروه ستمکاران را هدايت نمي‌کند. (??) آنان که ايمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان هايشان در راه خدا به جهاد برخاستند، منزلتشان در پيشگاه خدا بزرگ تر و برتر است، و فقط اينانند که کاميابند. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: نکته‌ي صلوات و اشاره‌ي قرآني را مي‌شنويم.
حاج آقا فرحزاد: خيلي مواقع ما اعمال ماه رجب شعبان رمضان را مرور مي‌کنيم خيلي حسرت مي‌خوريم گزينش بکنيم آن عملي که افضل است انجام بدهيم يکي از افضل اعمال صلوات بر محمد و آل محمد است اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم کسي وارد خانه‌ي کعبه شد اعمال داخل کعبه را بلد نبود به امام صادق عرض کرد من به جاي همه‌ي اعمال داخل کعبه نشستم صلوات فرستادم آيا ثوابي بردم؟ حضرت فرمود تو از خانه‌ي کعبه بيرون آمدي ثواب عمل شما از همه‌ي آن‌ها بيشتر است شب و روزمان را نوراني بکنيم بر صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم آيه‌ي نوزده و بيست سوره‌ي توبه شأن نزولي دارد عباس و شيبه آب رساني کعبه و کليد داري کعبه را در اختيار داشتند نشسته بودند به هم تفاخر مي‌کردند من آب رساني را انجام مي‌دهم من کليد دار کعبه هستم حضرت علي عليه السلام هم آن جا بودند فرمودند ولي من با سن کم ام شمشير من باعث شد که شما مسلمان شويد چون عباس هم اواخر نزديک فتح مکه مسلمان شد بين اين‌ها نزاع افتاد آمدند پيش پيغمبر شکايت کردند که ما کليد دار کعبه هستيم آب رساني مي‌کنيم افتخار مي‌کنيم حضرت علي سن و سال کم دارد مي‌گويد من جهاد کردم اين آيه نازل شد يعني خدا دفاع کرد از حضرت امير خدا مي‌فرمايد «أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ لَا يَسْتَوُونَ عِندَ اللَّـهِ وَاللَّـهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» يعني اين که آب رساني براي خانه‌ي کعبه يا کليد دار بودن خانه‌ي کعبه را به ظاهر حفظ مي‌کنيد مثل کسي است که ايمان به خدا آورده؟ کسي که جان بر کف همه‌ي هستي اش را در راه خدا داده‌اي‌ها مساوي نيستند اگر به آن چيزها افتخار بکنيد قوم ظالم هستيد خدا ظالمين را هدايت نمي‌کند آيه‌ي بعدي مي‌فرمايد «الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّـهِ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ» آن‌هايي که ايمان آوردند هجرت کردند جهاد کردند مثل حضرت علي عليه السلام با مال و جانشان درجه‌ي عظيمي در نزد خدا دارند يعني کنار کارهايمان ايمان به خدا اعتقاد به خدا داشته باشيم باور‌ها خيلي مهم است به عملمان نباليم بايد به خدا بنازيم.
شريعتي: خيلي ممنون متني که در طليعه‌ي برنامه قرائت کردم از کتاب آسماني ترين مهرباني نوشته‌ي آقاي سيد مهدي شجاعي است دوستاني که مي‌خواهند اين کتاب را تهيه بکنند براي ما پيامک ارسال بکنند و هم مي‌توانيد به سايت ما مراجعه بکنيد از امام جواد مي‌شنويم.
حاج آقا فرحزاد: خانواده‌ها اطلاع رساني بکنند همسرانشان فرزندانشان بيرون هستند چون دسترسي به راديو در ماشين يا تلفن همراه ساده تر است تا ان شاء الله از برنامه‌ي پر فيض سمت خدا بهره مند شوند ما درباره‌ي امام جواد داريم هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِي الْإِسْلَامِ أَعْظَمُ بَرَكَةً مِنْهُ (ارشاد، ج 2، ص 279) يعني در ميان امامان ما مولودي که اين قدر پر برکت باشد و خير و برکتش وافر باشد نداريم چون امام هشتم عليه السلام تا سن پنجاه سالگي بچه دار نشدند خيلي جالب است امام معصوم امامي که قدرت الله است يدالله است يعني اشاره بکند همه‌ي حاجت‌هاي عالم را مي‌تواند برآورده و به خير بکند ولي تسليم است راضي است اصلا رضا يعني راضي است راضي بوده به رضاي خدا تا پنجاه سال فرزند دار نشدند اولا نا اميد نباشند هيچ وقت بعد هم خداي متعال جبران مي‌کند يا فرزند يا چيزي معادل فرزند به انسان مي‌دهد هم دشمن‌ها خيلي تحت فشار قرار داده بودند که امام العياذ بالله عقيم است فرزند ندارد حرف مردم خيلي حرفش سنگين است هم شيعيان ضعيف الايمان يا نگران بودند يا شبهه مي‌کردند پس پيغمبر فرموده دوازده جانشين جانشين بعد از امام رضا چه کسي مي‌شود در دوست و دشمن ولوله افتاده بود شرايط سختي بود امام جواد که متولد شدند تمام هجمه‌ها از بين رفت آرامش عجيبي به همه داده شد اول امامي است که در سن خرد سالگي در سن هشت سالگي به امامت رسيد بگويند فرزند هشت ساله امام جانشين پيغمبر و همه کاره‌ي عالم است هر سوالي را مي‌تواند پاسخ بدهد هر مشکلي را حل بدهد اين خيلي در ذوق مي‌زده امام هشتم مي‌فرمودند جريان امامت همان جريان نبوت است همان طور که حضرت عيسي در گهواره گفت «آتَانِيَ الْكِتَابَ» (مريم/ 30) حضرت يحيي در بچگي پيغمبر شده امام هم که انتخابي نيست انتخاب افراد باشد يا مکتب برود بدون علم معمولي خدا به او مرحمت مي‌کند و لذا امام جواد سي هزار مسائل مختلف از او سوال کردند بلا درنگ جواب دادند و هشتاد تا از فقهاي بزرگ در مدينه جمع شدند سوال پيچ کردند اين خيلي نکته‌ي مهمي است من جايزه مي‌دهم امام‌هاي ما در همه‌ي طول زندگي شان يک مورد در ياد دادن افراد يا پاسخ به سوالات اظهار عجز نکردند هر نوع سوالي بوده باشد هميشه پاسخ گو بودند يک موقع زور است دست طرف را مي‌گيري مي‌بندي زندان مي‌کني شهيد مي‌کني اما در ميدان علم و آگاهي و دانش ميدان به هيچ کدام از خلفا ندادند تمام خلفا بعد از پيغمبر تا امام زمان محتاج امامان بودند اين‌ها در هيچ موردي از آسمان از زمين از دنيا از آخرت از معارف علم رياضي فيزيک شيمي علوم طبيعي امام جواد هشت ساله مي‌آمدند از او هر سوالي مي‌کردند در هر علمي بلا درنگ جواب مي‌دادند اين واقعا افتخار است قابل توجه است که در اين زمينه واقعا عزيزان کار بکنند چه کسي مي‌تواند به موازات اين‌ها بيايد اين طور ميدان داري بکند علوم و حقايقي که از طرف خدا به آن‌ها القا مي‌شود به همه‌ي عالم لطف بکنند امام جواد فرمود تَوَسَّدِ الصَّبرَ، وَاعتَنِقِ الفَقرَ (بحارالانوار، ج 85، ص 358) يعني صبر و صبوري را بالش خودت قرار بده معانقه بکن با فقر ناخواسته در آغوش بگير اين‌ها باطل مي‌شود خيلي راحت مي‌شوي.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.