برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصيت نامه پيغمبر گرامي به حضرت علي
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 05-11-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام به همهي شما دوستان خوب خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم سلام عليکم حاج آقا فرحزاد
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض ميکنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان و آرزوي موفقيت داريم تشکر فوق العاده از عزيزاني که برنامهها را پيگيري ميکنند و عمل ميکنند به فرمايشات پيغمبر صميمانه تشکر ميکنم قطعا خيرات و برکات هم به خودشان برميگردد بسيار پيامها داشتيم که ما خانهي دلهايمان را از کينهها کدورتها تکان داديم با اين که ما را اذيت کرده اند بخشيديم طعم آسايش راحتي و خوشي را چشيديم ان شاء الله طعم آيات و روايات را بچشيم اگر کسي بچشد ديگر رها نميکند خدا را قسم ميدهيم به حق پيغمبر و اهل بيت به همهي گرفتارها و مريضها شفاي عاجل عنايت بکند آنهايي که فرزند ندارند خدا به آنها فرزند مرحمت بکند آنهايي که قرض دارند قرضشان ادا شود مسکن ندارند شغل ندارند براي همه دعا ميکنيم کنار حرم مطهر حضرت معصومه دعاگوي همگي هستيم ان شاء الله به حق پيغمبر و اهل بيت دعاي همه مستجاب شود.
شريعتي: ان شاء الله تعالي بحث ما در ذيل وصاياي نوراني حضرت محمد به امام علي عليه السلام به صدق و کذب رسيديم ادامهي فرمايشات شما را ميشنويم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم به اين فراز از وصيت رسيديم که پيغمبر عظيم الشان ميفرمايد که يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّ الْکَذِبَ فِي الصَّلَاحِ- وَ أَبْغَضَ الصِّدْقَ فِي الْفَسَادِ (من لا يحضره الفقيه، ج?، ص???) يا علي اگر کذبي که اصلاح دهنده باشد صلح ايجاد بکند و اختلافها و آتشها و دعواها را از بين ببرد خدا آن دروغي که صلاح آفرين باشد را دوست دارد و آن راستي که فساد و فتنه ايجاد بکند و اختلاف مياندازد را دشمن ميدارد گفتيم اين استثناء در صدق و کذب است قبل از اين که اين را بيان بکنيم اصل صدق و کذب را در روايات و آيات بيان بکنيم تا بعضي فکر نکنند هر جا ميشود انسان ميتواند دروغ بگويد راست گفتن بسيار کار پسنديدهاي است ولي هر راستي گفتنش لازم نيست چه بسا راستي که گفتنش بدترين گناهان است مثل سخن چيني بنده اگر پشت سر کسي حرف زدم گفتم واقعا هم است يا يک عيبي دارند واقعا هم راست است اما اين راست را بايد گفت؟ فتنه به پا ميشود بسياري از راستها گفتنش از گفتن دروغ هم گناهش بيشتر است لذا اول بحث صدق و کذب را گفتيم براي بينندهها باز بکنيم دروغ گفتن من خودم واقعا رواياتش را مفصل نديده بودم ديدم بدن آدم را ميلرزاند که دروغ چقدر در روايات ما مذمت شده خدا رحمت کند مرحوم آخوند کاشي از علماي بزرگ اصفهان بوده شايد دويست مجتهد در دستش حضور پيدا ميکردند مرحوم آيت الله بروجردي از شاگردان ايشان بود يک موقعي در اصفهان با شاگردان جايي ميرفتند سابق مرسوم بوده معذرت ميخواهم فاضلاب و چاهها را به وسيلهي کارگر و به وسيلهي حيوانات ميآوردند بار ميکردند کود کشي ميکردند اين محل و اطراف را متعفن و بدبود ميکرد حالت ناجوري براي مردم داشت يک موقعي ايشان با شاگردانش از محلي رد ميشدند افراد کارگر مشغول کشيدن کود بودند فضا خيلي متعفن بوده به قول يکي از رفقا شوخي ميکرد ميگفت چهل درجه زير کثافت همهي اينها بيني شان را ميگيرند فرار بکنند مرحوم آخوند صدايشان ميزند ميفرمايد چرا بد حال شديد ميگويند بوي تعفن فضا را آلوده کرده ايشان ميفرمايد که کاش همان طوري که بوي تعفن کود و کثافات ماديات و دنيا را حس ميکرديد بدبويي تعفن گناه معصيت ظلم فساد دروغ غيبت را حس ميکرديد باطنش را ببينيد اگر بدانيد ما که دروغ ميگوييم چه بوي تعفني فضاي معنوي را احاطه ميکند حتي به آسمانها و عرش ميرسد خيلي عجيب است يک غيبت ميکنيم چه بوي تعفني دارد يک زنا و فحشا چه تعفني دارد چه کثافاتي در عالم معنا ايجاد ميشود هيچ وقت آدم نه تنها گناه ميکند بلکه فکر گناه هم نميکند به قول يک بزرگي که فرمود ما به ذهنمان خطور ميکند که مثلا از اين آبهاي لجن جوب برداريم يک قطره اش را هم بخوريم؟ فکرمان هم آن سمت نميرود اگر خدا يک بينش واقعي به ما بدهد چشم دلمان يک کم باز شود گوشمان يک کم باز شود که ببينيم بشنويم شامهي معنوي مان يک کم باز شود بوي تعفن را يک کم حس بکنيم حجابها کنار رود واقعا شايد براي معصومين بر اثر بندگي خدا و پيغمبر خدا فرمودند اگر حرف زياد نزنيد و فکر و خيال بد به خودتان راه ندهيد آن چه را که من ميبينم شما ميبينيد آن چه را که من ميشنوم شما ميشنويد يکي خلجانهاي روحي و فکري را آدم جلويش را بگيرد يکي حرفهاي بي خودي و زيادي را اين روح و روانش را باز ميکند بعد من به اين روايت رسيدم واقعا اين که آخوند کاشي گفته روايت عجيبي است پيغمبر عظيم الشان فرمودند الْمُؤْمِنُ إِذَا كَذَبَ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ لَعَنَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ خَرَجَ مِنْ قَلْبِهِ نَتْنٌ حَتَّى يَبْلُغَ الْعَرْشَ فَيَلْعَنُهُ حَمَلَةُ الْعَرْشِ وَ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِتِلْكَ الْكَذِبَةِ سَبْعِينَ زَنْيَةً أَهْوَنُهَا كَمَنْ يَزْنِي مَعَ أُمِّهِ (جامع الاخبار، ص 148) کسي بدون عذر يعني يک جايي است که ميگوييم جايز است دروغ بلکه واجب است گاهي اگر کسي بدون عذر موجه کسي دروغ بگويد فرمود هفتاد هزار فرشته ميگويند لعنت بر تو يک دروغ هفتاد هزار فرشته او را لعنت ميکنند بعد فرمودند اين داستاني که عرض کردم که بوي تعفن از روح و قلب اين آدم دروغ گو بوي تعفن و بوي گندي از او به خارج از وجودش ساطع ميشود که تا عرش ميرسد بوي تعفنش تا به عرش ميرسد حاملان عرش که فرشتههاي مقرب خدا هستند آدم دروغ گو را لعنت ميکنند خيلي عجيب است تن آدم ميلرزد حضرت فرمود که براي يک دروغ گفتن هفتاد تا فحشا و منکر برايش مينويسند مثل اين که با محرم خودش زنا و فحشا انجام داده است يعني بدترين مورد زنا و فحشا برايش مينويسند بعضيها مثل آب خوردن دروغ ميگويند آقا فلان کار کردي نه الکي ميگويد فلان چيز داري ندارم جدي نميگيريم پيغمبر خدا ميفرمايد بدون عذر موجه اگر کسي دروغ بگويد هفتاد هزار فرشته او را لعنت ميکنند بوي تعفنش تا عرش ميرود حاملان عرش او را لعنت ميکنند و هفتاد زنا و فحشا در پرونده اش نوشته ميشود که زناي با محارم است يعني واقعا تک تک اين جمله آدم را ميلرزاند که انسان واقعا اگر قطعه قطعه هم شود دروغ نگويد مگر اين که به او بگويند جايز است جايي که جايز است را ميگوييم دو مورد عموم فقهاي ما فتوا دادند که جايز است غير از اين دو مورد جايز نيست راحت به بچه اش به خانمش دروغ ميگويد به ارباب رجوع دروغ ميگويد پول خرد داري؟ دارد ميگويد ندارم تلفن زنگ ميزند ميگويد بگو نيست روايت داريم که دروغ بابي از ابواب نفاق است يک علامت منافق آدمي که ايمان واقعي ندارد و منافق است دروغ گفتن است حالا يک موقعي اشتباهي آدم يک دروغ ميگويد فوري توبه ميکند منافق نميشود اما کسي که کارش دروغ گفتن است اين قطعا منافق است در کتب معتبرهي ما است روايت داريم امام صادق فرمود علامت منافق سه چيز است اگر علامت در او بود منافق است ثَلاثٌ مَن كُنَّ فيهِ كانَ مُنافِقا و إن صامَ و صلّى و زَعَمَ أنّهُ مُسلِمٌ : مَن إذا ائتُمِنَ خانَ ، و إذا حَدَّثَ كَذَبَ ، و إذا وَعَدَ أخلَفَ (بحارالانوار، ج 69، ص 109) و لو نماز ميخواند روزه ميگيرد ذکر ميگويد مسجد ميرود جماعت ميرود ولي اگر اين سه علامت در او بود شهادت بدهيد که او منافق واقعي است يک علامت اين است که در حرف زدن دروغ ميگويد حالا کسي در عمرش يک اشتباهي کرده از دهانش پريده توبه هم ميکند با يک بار يا دو بار در طول سال در مدت طولاني دروغ گفتن فرق دارد اما ميگوييم کسي که کارش دروغ است دوم وعده که ميدهد تخلف ميکند فلان کار را ميکنم فلان پول را ميدهم زير قول و قرارهايش ميزند «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» (صف/ 2) تو که نميتواني وفا بکني چرا قول ميدهي چرا اين عقدنامه را اين معامله را اين پيمان را امضا ميکني مرد است و قولش انسان است و قولش قول خيلي مهم است در روايات ما مانور داده اند يکي وقتي که حرف ميزند دروغ ميگويد دو وقتي وعده ميدهد تخلف ميکند سوم وقتي امين او را ميشناسند بر يک کاري خيانت ميکند کسي که در امانت حرفي سرّي مالي را به او امانت ميسپارند کسي که خيانت بکند در امانت مردم کسي که خلف وعده بکند کسي که دروغ بگويد ولو سجادهها آب بکشد هفتاد سال نماز جماعتش هم ترک نشود امام صادق ميفرمايد فَهُوَ مُنَافِق او از نظر اخلاق و رفتارش منافق است فايده ندارد و باز ما رواياتي داريم که دروغ باعث فقر ميشود خيليها هستند ميگويند چرا وضع مالي ما خراب است آدم در زندگي اش مواظب باشد دروغ نگويد دروغ برکت را ميبرد رزق را کم ميکند الکذبُ ينقِصُ الرزق (ميزان الحکمه، ج 8، ص 350) إنّ الكذبَ يُسَوِّدُ الوَجهَ (ميزان الحکمه، ج 10، ص 70) آبرو و اعتماد و حيثيت را ميبرد يعني افرادي که در کارشان در زندگي شان در معاشرتشان راستو هستند تمام انسانها به آنها اعتماد دارند رويشان سرمايه گذاري ميکنند ولي شاگرد و کارگري که همه اش دروغ ميگويد اين کارفرما ديگر به او اعتماد نميکند.
شريعتي: يک وقتهايي اين طور است که احساس ميکنيم اگر دروغ بگوييم کارمان پيش ميرود و اين از نگاه ما منافات دارد با النَّجاةُ في الصِّدْق (بحارالانوار، ج 75، ص 10) نجات در راستگويي است ولي غافل از اين که ما را اين دروغ عقب مياندازد خود ما را.
حاج آقا فرحزاد: قطعا اين طور است همان طور که علامت منافق شمرده شده آن طرف مقابلش در نهج البلاغه است حضرت امير ميفرمايد علامت ايمان اين است اين که راستگويي را مقدم بداري ولو اين که فکر ميکني برايت ممکن است ضرر داشته باشد فکر ميکني ضرر آني لحظهاي باشد ولي راست بگويي ممکن است کارت موقتا پيش نرود و ضرر جزئي به تو بخورد ولي راست بگويد راست را مقدم بدارد بر دروغي که ولو اين که دروغ يک منفعت جزئي برايش داشته باشد و دروغ را ترک بکند ولو اين که فايدهي جزئي داشته باشد نه راستگويي را ترک نکند در دراز مدت راستگويي باعث نجاتش ميشود و دروغ گويي او را لو ميدهد روايت داريم يکي از چيزهايي که مثلي معروف است که دروغ گو کم حافظه است در روايت هم داريم که مخصوصا افرادي که بازپرس هستند قاضي هستند ميخواهند متهم را بازجويي بکند در اسلام شکنجه تهديد ترساندن حتي قاضي بلند داد بزند حرام است جايز نيست اگر متهم بترسد تمام اقرارها و اعتراف هايش باطل است اين قدر بايد مراعات بکنند در احکام ما آقاي دولابي ميفرمودند اين احکام از بالا آمده چه نکتههاي عجيب غريبي در آن است ميگويد قاضي که ميخواهد قضاوت بکند حتما بايد صبحانه خورده باشد شکمش سير باشد حالش نرمال باشد خيلي عجيب است گرسنگي ناراحتي چيزي اگر از قبل داشته باشد ولو يک ضعف اين ممکن است در حافظه اش در اعتدالش اثر بگذارد و به هم بخورد ميگويد شکمش را قاضي سير بکند درآمدش مکفي باشد که چشمش به دست و مال مردم نباشد خيلي نکات ريز را گفتند اين که در فارسي ميگويند آدم دروغ گو کم حافظه است اين روايت است امام صادق عليه السلام ميفرمايد از چيزهايي که خدا عليه دروغ گوها تکوينا قرار داده اين است که دروغ گوها يادشان ميرود من گاهي عرض ميکنم بازپرسها ميخواهند متهم اعتراف بکند شکنجه لازم نيست سي تا چهل تا موضوع را مطرح بکنند از او سوال بکنند آدم دروغ گو کم حافظه است قاطي ميکند به تناقض ميرسد چون صدق و راستي اسمت چيست فاميلت چيست اهل کجا هستي چه کار کردي کجا رفتي اين آدم راحت ميگويد تنظيمش به هم نميخورد الآن هم در خارج دستگاههايي است که به نبض و بدن آدم متهم ميگذارند اگر راست بگويد خيلي نرمال است اگر به هم خورد يعني دروغ ميگويد اين خيلي واضح است آدم وقتي که دروغ ميگويد به همهي وجودش بايد فشار بياورد بايد حرف سوم و چهارم حرف اولش را به هم نزند باطل نکند خيلي سخت است خيلي کار مشکلي است واقعا جهنم رفتن کار مشکلي است دروغ گفتن کار مشکلي است خلاف فطرت رفتن خلاف مسير صحيح رفتن کار مشکلي است لذا يک بدي دروغ گوها همين است که نسيان ميگيرد آنها را فراموش ميکنند لو ميرود ممکن است در کوتاه مدت پيش ببرد ولي در دراز مدت دستش رو ميشود يا اين هم روايت عجيبي است جالب بود براي من که گاهي در روايت سوال کردند مومن ممکن است ترسو باشد فرمودند ممکن است ترسو باشد مومن ممکن است يک وقت بخل بورزد؟ گفتند ممکن است يعني با ايمان منافات ندارد ممکن است يک موقعي بخيل شود البته اينها صفات خوبي نيست ترسيدن بي جا بخل ولي مومن ممکن است ايمانش محفوظ باشد ولي گرفتار اين صفات باشد سوال کردند ممکن است خداي نکرده دست دراز بکند يک چيزي سرقت بکنند؟ فرمودند ممکن است نميگوييم جايز است نه ممکن است ايمان دارد ولي به گرفتاري سختي خورده يک لغزش است گفتند اين با ايمان قابل جمع است گفتند ممکن است شهوت براي مومن غالب شود کار خلاف شهوت بکند؟ گفتند ممکن است سوال کردند ممکن است مومن دروغ بگويد؟ فرمودند نه يعني دروغ از همهي اينها بدتر است با ايمان جمع نميشود بعد حضرت استشهاد کردند به اين آيه «إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ» (نحل/ 105) کساني افترا ميبندند دروغ ميگويند خلاف واقع ميگويند که به آيات خدا ايمان نياوردند و اينها دروغ گو هستند يعني آن روح ايمان با دروغ گويي قابل جمع نيست مومن ممکن است خطاهاي ديگر بر او غالب شود هوا هوس بر او غالب شود البته نه اين که ادامه بدهد توبه ميکند ولي اگر دروغ بگويد ديگر نفاق ميآيد روح ايمان از او ميرود از دايرهاي ايمان خارج ميشود اين خطر جدي است اگر انسان غير از مواردي که جايز است اگر قطعه قطعه شود دروغ نگويد جا دارد روايت داريم که ابوذر سلام الله عليه مجسمهي راستي و صداقت بوده است در روايت داريم که آسمان سايه نيفکنده است و زمين کسي را حمل نکرده از راستگو تر از ابوذر غفاري اگر تکه تکه اش ميکردند دروغ نميگفت در وجودش نبوده ما الآن هم داريم يکي از بزرگواران ميگفت خدا به ما فرزندي مرحمت کرد خدا به ما گفت به نيت اين که با امام صادق محشور شود آدم راستگويي باشد من اسمش را گذاشتم صادق گفت پدر ما اسمش را صادق گذاشت يعني يک بار در اين شصت هفتاد سال ما از اين برادرمان دروغ نشنيديم همه به او اعتماد داشتند هر چه بگويد هيچ امکان ندارد دروغ بگويد اين خيلي اعتماد را جلب ميکند خيلي نور ايمان به همهي آن خانواده ميدرخشاند يا مثلا آيهي ديگري هم داريم که خداي متعال ميفرمايد «إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» (غافر/ 28) افرادي که کارشان اسراف و دروغ گويي است خدا اينها را هدايت نميکند قابل هدايت نيستند مگر وقتي که بيايند در جرگهي راست گويي اينها غير از قسم دروغ است قسم دروغ يا نسبت دروغ به خدا و پيغمبر دادن اينها گناهش مضاعف است چند برابر است من واقعا دوست ندارم تعريف از خارجيها بکنم بعضيها غرب زده ميشوند شرق زده ميشوند ولي من عذر ميخواهم در مملکت ما اين بازار دروغ خيلي رواج دارد بعضي کشورها ممکن است هزار عيب ديگر جاهاي ديگر دارند ما خودمان مسافرت رفتيم دوستان ما فاميلهاي ما رفتند واقعا کم است در بعضي کشورها خيلي کم است ما به عنوان اين که اگر نمونه مثال از خارجيها ميزنيم تاييد همهي کارهايشان نيست در روابط خانوادگي شان خيلي سرد هستند خيلي مشکلات دارند آمار طلاقشان زياد است منکرات و فحشا بعضي جاهايشان علني است خوبي هايشان را بگيريم چرا عيب هايشان را بگيريم مرحوم آقاي محققي نمايندهي مرحوم آيت الله بروجردي بودند در هامبورگ در آلمان مسجدي تاسيس کردند رفتند آن جا جمعي از مسلمانها را جمع کردند بسياري از افرادي که آن جا گرايش پيدا کردند به تشيع و اسلام آنها را راهنمايي ميکردند يک خاطرهاي را يکي از دوستان ما از ايشان نقل ميکرد گفت من در آن جا که بودم يک تاجر ايراني با ما دوست بود به من تلفن زد گفت پسر من قرار است بيايد آن جا درس بخواند شما زحمت بکشيد خانهاي برايش اجاره بکن آشنا هستي ما هم يک اتاقي خانهاي اجاره کرديم آمد مدتي زندگي کرد يک روز ميزبان اين جوان ايراني زنگ زد آلماني بود گفت زود به اين مستاجرت بگو وقتش تمام نشده ولي برود ما تحملش را نداريم گفتم چطور؟ گفت يک کار خيلي خيلي بد کرده اين قدر گفت بد بد بد به قول ما لرزه به ما افتاد گفتيم حتما آدم کشته جنايت کرده بمب گذاري کرده الآن در دنيا بعضي گناهان خيلي سنگين است براي افراد گفت من هم گفتم باشد ولي به او گفتم چه گفت حالا بيا به تو ميگويم خيلي جرمش بزرگ است گفت من رفتم با صاحب خانه تماس گرفتم گفتم جنايتش چه بوده گفت از اين بدتر چه ميخواهي باشد گفتم چه؟ گفت که يک جواني آمده در خانهي ما را زده پسر من يک نوجواني بچه بوده رفته دم در به او گفته فلان ايراني منزلش اينجاست؟ گفته بله گفته برو به او بگو بيايد آمده به اين مستاجر ما گفته بيا دم در رفيقت آمده گفته برو بهش بگو نيست خانه همين براي بعضيها واقعا آب خوردن است ما روايت داريم که مومن گناه از کوهها برايش بايد سنگين تر باشد صفات اخلاق خيلي مهم است خيلي مهم است سختش باشد گناه بکند ولي منافق مثل آب خوردن پشه مگس بيايد جلويش رد شود راحت دروغ ميگويد و ميگويد هر چه ميخواهد باشد گفت کاري اين آقا کرده به پسر من بد آموزي داشته که در تيره طايفه آبا اجداد ما اين نبوده الآن ممکن است عدهاي پيام بدهند خارجيها نه ما همهي کارهاي خارجيها را تاييد نميکنيم گاهي مملکتها را ميچاپند ولي صفت خوب يک کسي دارد آدم با آنها قول و قرار ميگذارد زير قول و قرارش نميزند به وعده اش عمل ميکند پروژههايي که ميخواهند قرارداد ببندند ميخواهند شش ماهه تحويل بدهند اين قدر رويش بررسي ميکنند نه ماهه ميبندند که اگر اتفاقي افتاد خجالت زده نشوند خدا وکيلي من عذر ميخواهم صراحتا عرض ميکنم يک کسي ميخواهد خانه بسازد با گروههاي مختلف در رابطه است بنا عمله کارگر مهندس برق کش لوله کش چقدر خلف وعده ميکنند؟ چقدر طرف را سر کار ميگذارند اين واقعيت است واقعا يک مومن بايد اين که در روايات ميفرمايد با اعمالتان با رفتارتان اسلام و تشيع صد در صد دين واقعي است که از طرف خداي متعال در زمان ما است مانع پيشرفت تشيع اعمال و رفتارهاي ما است از بندهي روحاني و ديگراني که اسم تشيع را يدک ميکشند اهل بيت يک نمونه مجسمهي صدق و راستي بودند يعني در وجودشان يک سر سوزن دروغ نبود آيات و رواياتي که دربارهي اين بزرگواران است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» (توبه/ 119) که اين هم از آيات مهمي است که دربارهي اهل بيت است مرحوم آقاي دولابي هميشه اين آيه را ميخواندند ميفرمودند خدا اين جا يک گريز مهمي به ما زده به تعبيري متلک گفته يعني ما صدق کامل نميتوانيم داشته باشيم حداقل با صادقين باشيم مثلا ما حديث داريم هر چقدر خضوع و خشوع ظاهري ما بر باطن ما بچربد اين نفاق است يعني به ظاهر گردن کج ميکنم يک طوري نماز ميخوانم که در عرش دارم سير ميکنم در صورتي که دارم در نماز هزار فکر و خيال دنيا ميکنم يعني ظاهر و باطن ما به هم نخورد اين خودش کلک است دروغ عملي و رفتاري است صادقين واقعي اين بزرگواران هستند و انسان سعي بکند حداقل با اينها باشد همراه اينها باشد صدق و راستي حضرت علي ميفرمايد همان طور که دروغ خيلي بد است صدق و راستي سرآمد تمام خوبيها و کمالات است حضرت علي سلام الله عليه تعبير خيلي عجيبي دارند ألصِّدقُ رأسُ الايمانِ (غرر الحكم، ص 219، ح 4312) همان طوري که سرآمد نفاق و منافق دروغ گويي است سرآمد ايمان و سرچشمهي ايمان صدق و راستي است الصِّدْقُ سَيْفُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ أَيْنَمَا هَوَى بِهِ يَقُدُّهُ (مصباح الشريعه، ص 34) خيلي عجيب است ميفرمايد راستگويي شمشير خداست ميشود شمشير خدا نبرد؟ ميشود شمشير خدا کند شود؟ شمشير خدا يعني «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ» (يس/ 82) به آتش نمرودي بگويد خاموش يک لحظه خاموش ميشود بزرگي فرمود بود خدا اگر به خطاب به آتش نمرود نميکرد تمام آتشهاي دنيا خاموش ميکرد و اگر سلام را کنار برد نميآورد حضرت ابراهيم يخ ميزد خدا گفتاي آتش برد و سلام باش «بَرْدًا وَسَلَامًا» (انبيا/ 69) شمشير خدا اين طوري است يعني ميبرد ميرود تمام عالم توطئه بکنند بر يک انسان راستگو تمام آنها زمين ميخورند و آدم راستگو سرافراز پيروز ميشود مثل انبيا و امامان تجسم صدق آنها بودند وجودشان صدق بوده اگر چه به ظاهر شهيد شوند مالشان را ببرند ولي اينها سرافراز هستند غالب ميشوند صدق شمشير خدا در آسمان و زمين است حضرت ميفرمايد هر کجا که فرود بيايد نفوذ ميکند مثل آب روان است جلوي آب را کسي نميتواند بگيرد رطوبت است آهن فولاد هر چه باشد در طول زمان از بين ميبرد رحمت است راستگويي را خيلي جدي بگيريم اول راه صداقت است وسط راه صداقت است پايان راه صداقت است چقدر دعاهاي قرآني زيباست خداي متعال به من توفيق مرحمت کرده از در استديو ساليان سال است ميخواهم وارد شوم خدا البته الهام ميکند «وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا» (اسراء/ 80) خدايا با صداقت من را وارد بکن با صداقت از هر کاري بيرون بياور تو کمکم بکن تو سلطاني تو ياوري تو سلطنت داري تو کمکم بکن تو حرف حق به زبان و دلم جاري بکن اول کار صدق پايان کار صدق اين آيهي مبارکه در سورهي زمر است «وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ، لَهُم مَّا يَشَاءُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ» (زمر/ 34-33) چقدر زيباست آنهايي که صدق را ارائه ميدهند يعني در کار و زندگي شان با خانواده با دوست فاميل همسايه راست و حسيني همين راست و حسيني که ميگوييم هستند رياضت هم نميخواهد دروغ رياضت ميخواهد راست گفتي رياضت نميخواهد مطابق فطرت است عين حق است همه بلد هستند راه راست خيلي راحت است آنهايي که صدق را ارائه بدهند و صدق را تصديق بکنند راستگوها را تصديق بکنند در روايت داريم «وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْق» پيغمبر خداست کسي که تصديق صدق را کرد حضرت علي است و پيروانشان هم همين طور هستند ميفرمايد متقي واقعي اينها هستند بعد خدا ميگويد من به اينها چک سفيد ميدهم آدم راستگو ممکن است يک لحظه زمين بخورد ولي چک سفيد پشت سرش است هر چه که ميخواهند خدا به آنها مرحمت ميکند آيت الله بهاءالديني ميفرمود اين کلک و حقه بازي و چند چهره بودن و بازيگري را بگذاريد کنار من قول ميدهم همهي کارهايتان درست ميشود پايان کارشان هم «فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ» (قمر/ 55) خيلي در اين آيه بشارت است جايگاه صدق چه کسي ميتواند با خدا بنشيند؟ چه کسي ميتواند با چهارده معصوم با انبيا بنشيند؟ ان شاء الله همهي کارشناسان بينندهها در مسير صدق باشند خدايي که اقتدارش فوق العاده است مالک همه چيز است صدق و راستي آدم را همنشين خداي متعال ميکند دو مورد است که در روايات ما اجازهي دروغ گفتن دادند و راست گفتن آن جا حرام است جايز نيست ما بعد از قرآن عرض ميکنيم.
شريعتي: خيلي ممنون صفحهي 105 آيات نوراني سورهي مبارکهي نساء را تلاوت ميکنيم.
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّـهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّـهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّـهُ إِلَـهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّـهِ وَكِيلًا ?171? لَّن يَسْتَنكِفَ الْمَسِيحُ أَن يَكُونَ عَبْدًا لِّلَّـهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَن يَسْتَنكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا ?172? فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّـهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ?173? يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ?174? فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ?175?
ترجمه:
اي اهل کتاب! در دين خود غلوّ [و افراط] نورزيد، [و از چهارچوب آيات نازل شده از سوي خدا و آنچه پيامبران به شما آموخته اند، خارج نشويد] و نسبت به خدا جز حق مگوييد. جز اين نيست که مسيح عيسي بن مريم فرستاده خدا و کلمه اوست که به مريم القا کرد و [اين بنده پاک و خالص] روحي از سوي اوست؛ پس به خدا و فرستادگانش ايمان آوريد، و مگوييد: [خدا] ترکيبي از سه حقيقت [اَب، اِبن و روح القدس] است. [از اين عقيده باطل] خودداري کنيد که به خير شماست. جز اين نيست که خدا معبودي يگانه است. منزّه و پاک است از اينکه فرزندي براي او باشد. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي اوست، و خدا از نظر کارسازي [همه امور آفرينش] کافي است. (???) مسيح از اينکه بنده خدا باشد، هرگز امتناع ندارد، و فرشتگان مقرّب هم امتناع ندارند؛ و کساني که از بندگي او امتناع کنند و تکبّر ورزند، به زودي همه آنان را [براي حسابرسي] به سوي خود گردآوري خواهد کرد. (???) اما کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند، پاداششان را به طور کامل ميدهد، و از فضل و احسانش بر آنان ميافزايد؛ و اما کساني که [از ايمان و عمل شايسته] امتناع کردند و تکبّر ورزيدند، به عذاب دردناکي عذاب ميکند؛ و براي خود جز خدا سرپرست و ياوري نخواهند يافت. (???)اي مردم! يقيناً از سوي پروردگارتان براي شما برهان [و دليلي چون پيامبر و معجزاتش] آمد؛ و نور روشنگري [مانند قرآن] به سوي شما نازل کرديم. (???) اما کساني که به خدا ايمان آوردند و به او تمسّک جستند، به زودي آنان را در رحمت و فضلي از سوي خود درآورد، و به راهي راست به سوي خود راهنمايي ميکند. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: از فضيلت ذکر صلوات ميشنويم.
حاج آقا فرحزاد: در روايات داريم که بخيل واقعي البَخِيلُ حَقّاً مَنْ ذَُكِرْتُ عندَه فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ (وسائل الشيعه، ج 7، ص 204) آن کسي است که نام من را بشنود و ذکر من شود و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستد اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم يعني از اين فيض و خيري که به پيغمبر و همهي عالم ميرسد دريغ بکند ان شاء الله اين ذکر صلوات را در همه حال فراموش نکنيم خودش را از اين فيض و برکت محروم ميکند.
شريعتي: اشارهي قرآني را بفرماييد.
حاج آقا فرحزاد: در آيهي 174 و 175 خدا ميفرمايد «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا، فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا»اي مردم برهاني از طرف پروردگارتان براي شما آمده که در روايات متعدد داريم که اين برهان وجود نازنين پيغمبر عظيم الشان است که همهي وجودش صدق و پاکي و عفت و حيا و ادب و توحيد است يعني تجسم واقعي انسان کامل وجود نازنين پيغمبر خداست برهان بر همهي حقانيت خدا و انبيا و خوبي هاست حجت را تمام ميکند بالاترين برهان رب در عالم وجود پيغمبر است و بعد کنار اين برهان که وجود پيغمبر است فرمود بر شما فرستاديم نور مبين که قرآن باشد قرآن در واقع کلام خداست پيغمبر تجسم واقعي خليفة الله و نمايندگي خداست و تجسم حقيقت قرآن است آيهي بعدي به درد ما ميخورد چه کار بکنيم به رحمت الهي به بهشت جاودانه برسيم ميفرمايد آنهايي که خدا را ميپذيرند باور ميکنند و چنگ ميزنند به خدا باور داشتن و چنگ زدن به خدا اين دو چيز است که ميفرمايد به زودي خدا در رحمت خدا اينها را وارد ميکند و فرو ميبرد و به فضل خداي متعال وارد ميشوند هفتهي قبل آقاي حسيني قمي زياد از جهنم و آتش و عذاب گفتند ببينيد همين آيه چقدر در آن بشارت خوابيده ميفرمايد کساني که واقعا ايمان ميآورند خدا را باور ميکنند چنگ به خدا ميزنند به زودي يعني زود خدا اينها را به رحمت و فضل خودش وارد ميکند به رحمت و فضل خدا وارد ميشوند بهشت رفتن خيلي راحت است روايت است از حضرت علي دُخولُ الجَنّةِ رَخيصٌ، و دُخولُ النّارِ غالٍ (بحارالانوار، ج 78، ص 90) همين الآن گفتيم راست گفتن چقدر راحت است دروغ گفتن چقدر سخت است خلاف فطرت خلاف جهت رفتن چقدر سخت است بعد هم جهنم مال چه کساني است؟ مال سمت خداييها که نيست مال بينندههاي خوب که نيست حضرت علي در دعاي کميل ميفرمايد اَقْسَمْتَ اَنْ تملأها مِنَ الْكافِرينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ اَجْمَعينَ خدا قسم خورده من جهنم را پر ميکنم اولا جهنم زندان خداست خيلي بزرگ نيست بهشت مهمان خانهي خداست به اندازهي کل عالم هستي است جهنم را قسم خورده پر ميکنم از منافقين از کافرها بدها شمرها نه از مومنين نه از آنهايي که ميترسند ميلرزند آقاي دولابي ميفرمودند مومن اين قدر حساس است يکي ديگر را هم ميخواهند توبيخ بکنند او ميترسد يکي ديگر را هم تور ميزنند او حواسش جمع است خدا انذار داده تا نزديک گناه و جهنم نشويم در هر صورت شمر زياد است وهابي خيلي زياد است بروند جهنم را پر بکنند بهشت از آن دوست داران اهل بيت است آنهايي که به خدا پناهنده ميشوند به اهل بيت پناهنده ميشوند چنگ ميزنند جهنمي زياد است شمر اين قدر است جهنم برود جاي بينندهها نباشد به زودي خدا در رحمت و فضل خودش اينها را وارد ميکند «فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا» به صراط مستقيم آنها را هدايت خواهد کرد
شريعتي: خيلي ممنون وقت در اختيار شماست در مورد دروغهاي مصلحتي بفرماييد اين اصطلاح اصلا درست است يا نه؟
حاج آقا فرحزاد: قبل از اين که من دنبالهي بحث را عرض بکنم بگويم که هفتهي آينده بند وصاياي پيغمبر عظيم الشان صلي الله عليه و آله و سلم دربارهي مضرات شراب است خيلي براي خود من جالب بود که اين بندهاي وصيت پيغمبر به حضرت امير معمولا در هر موضوعي يک بند حضرت گفته ولي دربارهي شراب و مضرات شراب حضرت شش بند وصيت دارند آن خانوادههايي که احيانا گرفتار هستند و در معرض آسيب خطر اين گناه هستند يا خداي نکرده پايشان به طرف گناه حرمت شراب کشيده ميشود که آلوده شوند اين بحثها را ببينند پيگير باشند مثل بحث وسواس پيامک ندهند که اين بحث را غافل شديم فراموش کرديم ما شايد يک جلسه بيشتر صحبت نکنيم چون الحمدلله در سمت خدا شراب خور نيست يک بنده خدايي خانهي يکي از علما منبر رفت همه علما بودند در حرمت شراب صحبت ميکرد يعني مقتضاي حال را در نظر نگرفته بود يک نفر بلند شد گفت اين قدر صحبت نکن اينها دست از اين کار برنميدارند به او متلک گفته بود حالا نميخواهيم وقت بينندهها را بگيريم عموما اهل اين نيستند. دروغي که اين همه حرمت دارد الْکَذِبُ مَذْمُومٌ إِلَّا فِي أَمْرَيْنِ دَفْعِ شَرِّ الظَّلَمَةِ وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ (مستدرک الوسائل، ج?، ص??) ميفرمايد دروغ حرمت دارد مذمت دارد الا در دو کار دفع شر ظلم مورد اول آن جاهايي است که ظلم به خود انسان يا به کسي ميخواهد شود مال کسي ناموس کسي جان کسي در خطر است يا دشمني آمده ميخواهد اموال طرف را غارت بکند جان کسي را ميخواهد بگيرد بکشد اين جاهايي که مال و جان طرف يا مال متنابهي مال جزئي نباشد مال زيادي که معلوم است در خطر است براي حفظ جان عيب ندارد اين جا از مواردي است که تمام فقها فتوا دادند حفظ جان مال ناموس کسي در خطر و آسيب جدي باشد آن جا به خاطر حفظ اينها جايز است يعني مصلحت مهم تري باشد يعني اصل اين است که مصلحت را در نظر بگيريم مورد دوم که فرمايش پيغمبر عظيم الشان است اين مورد را بيشتر اشاره کرده اند جايي که بين دو نفر اختلاف است قهر هستند دعوا است حرفهاي راستي که بينشان زده شده عليه هم ديگر اينها را نبايد انتقال بدهيم که نمامي و سخن چيني است و بدترين گناهان کبيره است اصلاح دادن و صلح دادن چقدر مهم است؟ دروغي که براي حفظ جان جايز است براي حفظ ناموس و مال اين جا دروغ گفتن يا مستحب است يا واجب است بين دو فاميل زن و شوهر اختلاف و دعوا شده من بيايم الکي بگويم فلاني تعريفت را ميکرد چقدر به شما ارادت دارد پيش آن طرف مقابل هم بگويم فلاني چنين ميکرد که بين دو دلها با هم آشتي بدهيم صلح بکنيم صلح و آشتي دادن در جايي که دو دلها از هم فاصله گرفته براي اين که دلها نزديک شود خيلي زياد سفارش شده.
شريعتي: در خطر بودن مال و جان در مقابل ظالمان است؟
حاج آقا فرحزاد: يک موقعي است به حق ميخواهد من بهش بدهکار هستم به حق است ناحق نيست اين جا بايد اقرار بکنم من متهم هستم مال کسي را خوردم حق کسي پيش من است يا آمدند اراذل اوباشي را بگيرند ببرند اين جا را نميگوييم بلکه جايي که يک ظالم ميخواهد به ناحق مال کسي را مال من را بگيرد به ناحق ميخواهد به ناموس من تعدي بکند يعني يک ظلمي قرار است اتفاق بيفتد ظلمي بي جا ولي عدالت است به جا است بايد اقرار بکنم بايد من هم کمک بکنم عدالت پياده شود مثل شهادت باطل بي جا دروغ يا شهادت به حق اين جا هم همين طور است جايي که جدي باشد مال هم جزئي نباشد براي چندرغاز من دروغ بگويم نه مال حسابي ميخواهند از من بردارند به ناحق دزد ميگويد فلان چيز همراهت است ميگويم نه و لو هم نروم اين جا جايز است مورد بعدي اصلاح بين افراد است که اصلاح بين افراد آن قدر در روايات سفارش شده که پيغمبر عظيم الشان فرمودند أَلا اُخبِرُكُم بِأَفضَلَ مِن دَرَجَةِ الصِّيامِ و َالصَّلاةِ و َالصَّدَقَةِ؟ صَلاحُ ذاتِ البَينِ، فَإِنَّ فَسادَ ذاتِ البَينِ هِىَ الحالِقَةُ (نهج الفصاحه، ص240، ح 458) گاهي عرض کردم بعضي چيزها از هزاران نماز شب روزه گرفتن حتي از صدقهي مالي بالاتر است آن اصلاح دادن بين افراد است بين زن و شوهر فاميل و خواهر برادر قوم و خويش همسايهها دو جناح و دو گروه اينها را به هم نزديک بکنيم ما چندين روايت داريم از يک عمر نماز دعا ذکر عبادت بالاتر است اصلاح دادن و دلها را به هم نزديک کردن ولو به دروغ بگويي فلاني تعريفت را ميکرد به آن طرف هم بگويي فلاني ميخواهد تو را ببيند بينشان آشتي ايجاد بکني صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ (نهج البلاغه، نامه 47)
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.