اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

94-06-09-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد_ قهر و آشتي

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: قهر و آشتي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش
: 94/06/10

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين


شريعتي: سلام به همه‌ي شما سلام به ايمان هميشگي تان سلام به خانه‌هاي نوراني تان خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز آرزو مي‌کنم در هرکجا هستيد تنتان سالم و قلبتان سليم باشد در خدمت شما هستيم در خدمت حاج آقا فرحزاد هستيم سلام عليکم
حاج آقا فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همه‌ي بينندگان خوب و عزيز عرض سلام داريم زيارات شما و دوستان قبول باشد ان شاء الله همه‌ي آرزومنداني که باز هم آرزو دارند به زيارت موفق شوند با معرفت نصيبشان شود آن‌هايي هم که نرفتند ديگران باني خير شوند اميدواريم در ماه ذي القعده که از ماه‌هاي حرام است از بهترين برکات و الطاف خداي متعال همگي بهره مند شويم.
شريعتي: ان شاء الله هفته‌ي گذشته شما اشاره کرديد يکي از مشکلات ما در تعاملاتمان اين است که هميشه حق را به جانب خودمان مي‌دهيم و هميشه اين گونه رفتار مي‌کنيم راه حلش چيست و چرا اين اتفاق مي‌افتد
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم من همين جا تشکر مي‌کنم از پيام‌هاي بسيار بسيار خوبي که عزيزان اين هفته فرستادند و بعضي از پيام‌ها که بسيار اميدوار کننده بود ما تا به حال نمي‌دانستيم اين قدر خودخواه و از خودراضي هستيم مصداق حرف‌هايي که شما فرموديد هستيم از اين به بعد خودمان را اصلاح مي‌کنيم الحمدلله ما در بحث نرنجاندن گفتيم اول مرحله رنجش‌ها از طرف کساني است که خود را ظالم نمي‌دانند خود را مقصر نمي‌دانند و اين يک آفت بسيار خطرناک و مهلک است حديث تندي که از حضرت عيسي عليه السلام خوانديم که فرمود من مرده‌ها را زنده کردم مرض‌هاي لا علاج کور مادرزاد ولي از علاج آدم احمق که او را اصلاح بکنم که همه‌ي حق‌ها را به خودش نسبت مي‌دهد ديگران را ناحق مي‌داند از علاج او عاجز شدم در يک روايت ديگري اين تعبير است که أَحْمَقُ النَّاسِ مَنْ ظن أنه أعقل الناس  (غرر الحکم، ص 77) احمق ترين انسان‌ها کسي است که فکر کند از همه بيشتر مي‌فهمد فکر کند از همه عاقل تر است اين خيلي بد است يا حضرت علي فرمود مَن قَالَ اَنَا عَالِم فَهُوَ جَاهِل (بحارالانوار، ج 2، ص 110) کسي که از خود تعريف بکند خود ستايي بکند من خيلي چيز مي‌فهمم من عالم و دانشمند هستم از خودمان نبايد تعريف کنيم اين جاهل است علامت جهلش است ظالم يا ظلوم که صيغه‌ي مبالغه است يعني خيلي ظالم دو نوع ظالم و گناه کار و مجرم داريم ظلوم جهول ظالم جاهل و مقصر نادم و منفعل و شرمنده و پشيمان متوجه اشتباهش مي‌شود جبران و عذرخواهي مي‌کند ظالم‌هايي که جهول اند کارشان مشکل است معجزه مي‌خواهد عرض مي‌کنيم که هم ديگران با اين‌ها چطور تعامل بکنند و هم خود اين شخص به خودش تلنگر بزند اگر يک ذره نوري خدا البته حجت را تمام مي‌کند افرادي که گناه کارهايي که ظالم‌هايي که ناراحت و متاثر اند پشيمان اند طاقت آه مظلوم را ندارند اين‌ها خيلي به خودشان اميدوار باشند و خداي مهربان هم صد در صد قول داده که اين طور گناه کارهاي نادم پشيمان را هم مي‌بخشد و هم دوستشان دارد اين تعبير زيبايي است در روايت که کُلُّ بَني آدَم خَطّاء وَ خَيْرُ الخَطّائينِ التَّوابُون  (نهج الفصاحه، ح 2149) فرزند بني آدم خطاکار است ممکن است زياد هم خطا بکند زمين بخورد نفس اماره است شيطان پيش آمد‌ها و امتحانات است ولي بهترين خطاکارها آن‌هايي هستند که توبه مي‌کنند نادم و پشيمان اند جبران مي‌کنند يکي از راه‌هايي که براي همه‌ي ما مفيد است حتي آن‌هايي که فکر مي‌کنند ظالم نيستند و آدم‌هاي خوبي هستند متدين اند يا اين‌هايي که واقعا همه هم تاييد مي‌کنند اين آقا آدم خوبي است ما از اين‌ها خواهش مي‌کنيم هميشه انگشت اتهام را به طرف خودشان بگيرند يکي از راه‌هاي علاج اين است که در هر حادثه‌اي احتمال بدهيم ما هم يک تقصيري کرديم هم بازنگري بکنيم و هم جدي انگشت اتهام را به سمت خودمان بگيريم يکي از مشکل بزرگ ما اين است يک مثالي مي‌زنند دزدي به خانه‌ي کسي زد ماشينش را برد فاميل جمع شدند گفتند چرا بيمه نکرده بوديد چرا قفل نزده بوديد چرا دزدگير نزده بوديد تمام تقصير‌ها را گردن بيچاره انداختند گفت يک طوري صحبت مي‌کنيد پس دزد تقصيري ندارد ما فرافکني مي‌کنيم تقصيرها را گردن دولت بيگانه‌ها تحريم‌ها افراد گراني مي‌اندازيم اين فرافکني خيلي بد است اگر کسي مي‌خواهد از بحران ظلوميت و جهوليت رها شود انگشت اتهام را روي خودمان بگيريم در امالي شيخ صدوق از امام صادق عليه السلام است فرمودند خداي متعال از يک اعراب بياباني گذشت کرد به خاطر گفتن دو کلمه به خداي متعال عرض کرد پروردگارا من گنه کار هستم مقصر هستم خودم را مقصر مي‌دانم و حق با توست من نا حق هستم اگر عذابم بکني من مستحق ام يعني حق با شماست ولي اگر ببخشي از کرم توست من خودم را مقصر مي‌دانم چون حق را به جانب خدا داد و خودش را محکوم کرد امام صادق فرمود به خاطر اين دو کلمه اقرار خدا او را بخشيد ما بارها عرض کرديم فرق حضرت آدم و ابليس در اين دو کلمه است يکي شد ملعون و مطرود و ته جهنم بايد بسوزد و مظهر اضلال و گمراهي شده يکي شد خليفة الله و صفي الله کاري که حضرت يونس کرد «لَّا إِلَـهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» (انبياء/ 87) وقتي که انبيا صد در صد معصوم بودند و حداقل خطاياي مهم نداشتند خطاهاي ريز داشتند که ما تعبير مي‌کنيم ترک اولاي خيلي ريز بهتر بود گزينه‌ي برتر را انتخاب مي‌کردند جايي که در دعاها پر است انبيا مي‌گويند ظَلَمتُ نَفسِي من به خودم ظلم کردم يا حضرت آدم فرمود «قَالَا رَ‌بَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ‌ لَنَا وَتَرْ‌حَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِ‌ينَ» (اعراف/ 23) حضرت آدم نمي‌توانست با خدا چک چک کند مثل شيطان شيطان گفت من را از آتش آفريدي او را از خاک آتش بهتر است تو من را گمراه کردي حضرت آدم هم بلد بود از اين حرف‌ها بزند بگويد تو همه چيز را حلال کردي فقط گندم را گفتي نخور حرص من را در آوردي هر کجا مي‌رفتم گندم مي‌ديدم يا رزق و روزي من کرده بودي به قول ما خيلي مي‌توانست بچيند به هم ديگر و توجيه بکند بعضي جاها قابل توجيه هم است در بعضي روايت داريم ان الله شاء خدا مي‌خواست گندم را بخورد بيايد در دنيا خواست خدا بود يک تقديراتي هم بوده در دعاي کميل داريم من گناه معصيت کردم تقدير تو هم مساعدت کرد هيچ برگ درختي ما معتقديم بدون اذن خدا نمي‌افتد مي‌توانيم مثل شيطان گردن خدا بيندازيم زور ما قوه‌ي ما شهوت ما از خداست ولي راه صحيح اين است از راه ادب وارد شويم بگوييم خدايا بدي‌ها مال من است خوبي‌ها مال تو است سرمان را پايين بيندازيم در مقابل بندگان خدا هم همين طور اين قاعده‌ي کلي که «رَ‌بَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا» که حضرت آدم و حوا پدر بزرگ و مادر بزرگ ما گفتند خدا آن‌ها را برگزيده کرد انتخاب کرد شيطان غرور و تکبر است همه اش مي‌گويد من بهترم چنين ام چنان ام اين او را زمين زده هر کسي اين کار را بکند زمين مي‌خورد هيچ وقت از زبان ما از دل ما مخصوصا از دل ما ظَلَمتُ نَفسِي (دعاي کميل) «ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا» نيفتد فرحزاد هميشه بگويد ممکن است من مقصر باشم خوب کارشناس پدري نباشم يک جاهايي اشتباه کردم جبران کنم نگويم همه چيزم درست است انگشت اتهام را به طرف خودم بگيرم يا اين که حضرت يونس پيغمبر است بلا شک صريح قرآن است و قومش هم هر چه کرد اصلاح نشدند آخر نفرين کرد منتها بعد از نفرين راه علاج و راه مفري براي آن‌ها قرار نداد رفت که اين‌ها از بين بروند بعد برگردد آيه‌اي که ما در شب‌ها نماز غفيله مستحب است بخوانيم «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ‌ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» (انبياء/ 87) فکر کرد ما به او تنگ نمي‌گيريم به خاطر نفريني که کرده و علاجي براي امتش انجام نداده خداي متعال با کسي تعارف ندارد من همين جا عرض مي‌کنم آن‌هايي که ظلوم و جهول اند اين طور نيست خدا رهايشان بکند خدا با ابتلائات با فشارها سختي‌ها گرفتاري‌ها ناله شان را در مي‌آورد اگر اين جا در نياورد در آخرت لا يُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ  (دعاي کميل) هيچ کس الحمدلله از دست خدا هيچ شقي هيچ نمرودي فرعوني خوبي بدي آزاد نيست خاطر ما جمع است از دست خدا نمي‌تواند در برود مي‌تواند پير شود مي‌تواند نميرد نه ما مي‌خواهيم خودمان اصلاح بکنيم به آن جا نکشد حضرت يونس يک ترک اولي کرد يعني گزينه‌ي بهتر اين بود مي‌آمد علاج مي‌کرد يک راه حلي يک راه برون رفتي از اين مشکل براي امتش درست مي‌کرد ولي اين‌ها را بعد از نفرين رها کرد خداي متعال يونس پيغمبر را در شکم ماهي که هيچ زنداني من از اين سخت تر پيدا نمي‌توانم بکنم در دنيا شکم ماهي که نه راه فرار است نه گرما سرما را مي‌تواند کاري بکند نه نور است نه بهداشت است در قعر دريا حضرت يونس از چه راهي وارد شد؟ گفت «سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» آن‌هايي که قاعده‌ي عربي بلد هستند چقدر در آيه تاکيد است ان تاکيد جمله‌ي اسمي کنت يعني بودم هستم خواهم بود هميشه نمي‌گويد الآن يک لحظه مثل اين که «وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورً‌ا رَّ‌حِيمًا» (نساء/ 152) هميشه خدا غفور و آمرزنده است خدايا من هم هميشه ظالم و ظلوم ام اين اقرار چقدر قشنگ است بيايند آن‌هايي که مي‌خواهند از اين جهل‌ها و خود محوري‌ها بيايند بيرون از انبيا از امامان ياد بگيرند ذکر يونسيه خيلي مهم است توجه کنيم به اين نکته حضرت يونس اگر به ظاهر لفاظي خالي مي‌کرد مي‌گفت ولي اقرار به ذنوب مي‌کرد نجات پيدا نمي‌کرد گفت «لَّا إِلَـهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» تو خوبي تو پاکي جز تو خدايي نيست همه‌ي خوبي‌ها مال تو است من باعث شدم در شکم ماهي بروم من کم کردم کوتاهي کردم ترک اولايي که کرده بود شکست باور داشت بلافاصله خدا مي‌گويد «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ» (انبياء/ 88) اقرار به ظالميت خودمان همان بيرون آمدن از بن بست همان بعضي‌ها مي‌گويند ما مدت هاست ذکر يونسيه را گفتيم نجات پيدا نکرديم حضرت يونس چهارصد بار نگفته يک بار شايد گفته اگر با همه‌ي وجودت بگويي باور داشته باشي عميق بگويي اين فرمايش امام صادق عليه السلام است من تعجب مي‌کنم از کسي که به بحران و غم و بن بست مي‌خورد چرا به ذکر يونسيه پناه نمي‌برد آيت الله بهجت فرمودند سوره‌ي مبارکه‌ي صافات است ذکر حضرت يونس با توجه و حقيقت و حال واقعي چه اعجازي مي‌کند که او را از قعر دريا و شکم ماهي به اوج عزت مي‌رساند چون خدا مي‌فرمايد «فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ، لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» (صافات/ 144-143) اگر اين اقرار را نمي‌کرد و اين تسبيح را نمي‌گفت تا روز قيامت در شکم ماهي حبسش مي‌کردم ولي يک اقرار اين که اين طلسم را بشکند نگوييم ما خيلي کارمان درست است طلسم من است خود است آن آقايي که هميشه حزب اللهي است من با خوب‌ها کار دارم با بد‌ها نه همان‌هايي که مي‌گويند ما خوب هستيم حزب اللهي مومن مسجدي هيئتي قرآن خوان کار ما با اين هاست چرا اين قدر مغرور هستيد به خودت مي‌بالي مي‌گويي من خيلي کارم درست است من خوش اخلاق هستم آيا نمي‌خواهي بازنگري کني ببيني ديگران در باره‌ي شما چه قضاوتي مي‌کنند بچه‌هاي شما پدر مادرهاي شما واقعيت را بگويند چرا به شما برمي‌خورد انتقاد پذير نيستيد مدير مسئول معلم سرپرست روحاني بياييد صندوق پيشنهادات بگذارند نترسد طرف آن حرفي که آن هفته زدم آن موسسه‌ي خيريه‌ي خيلي مهمي بود يک کسي اشکال واقعي کرد اين مسئله اشتباه است بنده خدا را بيرون کردند اين خود فرعون است اگر بگويم همه تعجب مي‌کنند يک موسسه‌اي که اسمي را به يدک مي‌کشد منشان اين قدر مهم است حق را تاب نمي‌آورند حق تلخ است اَلحَقُّ مُرّ صبر کنيم تحمل کنيم من را حاضر نشديم بشکنيم حتما حتما انگشت اتهام را به خودمان بگيريم «إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» واقعي را بگوييم در خلوت در جلوت جلوي بچه هايمان جلوي همسرمان عذرخواهي کنيم عالم بزرگواري فرمود من هر چند روز يک بار از خانمم حلاليت مي‌طلبم خانم‌ها همين طور روايت داريم در قيامت عقبه‌اي هست موقفي است تا همسر راضي نباشد اجازه‌ي رد شدن نمي‌دهند يک موقفي است که پدر مادر بايد راضي باشند اولاد بايد راضي باشند فرمودند به ما مي‌گويند چرا اين قدر حق به خانم‌ها مي‌دهيد فرق نمي‌کند به خانم‌ها مي‌گوييم خانمي که لباس مي‌شورد غذا درست مي‌کند مهمان داري بچه داري تعطيلي مرخصي ندارد اين آقا همه اش هم طلبکار است بداخلاقي فحاشي تندي مي‌کند خودش را بهترين آدم مي‌داند اين خيلي بد است امام صادق عليه السلام به يک شخصي فرمودند اين دعا را هميشه بخوان اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ (اصول کافي، ج 2، ص 73) خدايا من را از کساني که ايمانشان عاريه است ما آن‌هايي که به خودمان به ايمانمان مي‌باليم از کجا که عاقبت به خير باشيم در دعا مي‌گويد التماس بکن يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلي دِينِکَ (مهج الدعوات، ص 332) به امام صادق گفت چه کار کنيم ايمان ما عاريه‌اي نباشد مثل زبير ايمان مستودع داريم ايمان مستقر داريم در اصول کافي است فرمود اگر خودش را بشکند دعا بکند اصرار بکند اگر در لوح محفوظ ايمان موقت بوده خدا به او ايمان واقعي عاقبت به خيري مرحمت مي‌کند جناب زبير پسر عمه‌ي پيغمبر بوده جزء بهترين رزمنده‌ها بوده ولي اين چه شد که به قول خودش عاشق حضرت علي بوده آيا ما اين ولايت و محبت را تا پايان مي‌بريم جنگ جمل را به پا کرد هجده هزار نفر را در يک روز به کشتن داد اين يک واقعيت تاريخي است تصريح نهج البلاغه است حضرت امير مي‌فرمايد مِنَّا اَهلَ البَيت تعبير مِنَّا براي سلمان آمده مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّهِ  (نهج البلاغه، حکمت 453) تا وقتي که عبدالله پسرش بزرگ نشده بود و مخ پدر را نزده بود مخ پدر را زد به رياست و پست و مقام دعوت کرد بگويد حقت را بگير بيت المال را بگير حضرت امير نداد آمد به هم دستي طلحه و عاشيه واقعيت است من خواهش مي‌کنم از عزيزان اهل سنت ناراحت نشوند ما قصد اهانت نداريم يک واقعيت تاريخي است که اتفاق افتاده درايت است روايت نيست که بگوييم سند دارد يا ندارد جنگ جمل را مرور کنند تمام منابع نوشتند هجده هزار نفر کشته شدند اين‌ها را چه کسي جواب بدهد خليفه‌ي به حق هم حضرت علي عليه السلام بوده زبيري که از اهل بيت بوده پشت آدم را مي‌لرزاند چرا به خودمان مي‌باليم تکيه مي‌کنيم چرا به سابقه مان تکيه مي‌کنيم من چنين ام من چنان ام ريشه ام خيلي محکم است اصالت خانوادگي دارم اين‌ها همه اش کشک است
شريعتي: در وجود فرد فرد ما يک فرعوني است
حاج آقا فرحزاد: همين طور است اگر اين نفس فرعون ما اين شمر ما اين هوا هوس ما کنترل نشود خدا حفظ نکند و خدا او را به ايمان وا ندارد هر کس باشد زمينش مي‌زند
شريعتي: بعضي وقت‌ها متوجه اشتباهمان مي‌شويم ولي احساس مي‌کنيم اگر عذرخواهي بکنيم طرف مقابل پررو مي‌شود
حاج آقا فرحزاد: بشود من وظيفه دارم وقتي خطا کردم عذرخواهي کردم کسر شأن نيست اين افتخار است که محکم بايستد بگويد من اشتباه کردم فرق زبير با حر چيست؟ چون زبير پايان کار پشيمان شد حضرت امير خواستند به او گفتند يادت است پيغمبر به تو خبر داد مقابل حضرت علي مي‌ايستي گفت بله يادم است گفت پس بيا جبران بکن نيامد جبران بکند اگر مي‌آمد در جمع لشکر مي‌گفت که ايها الناس من جمع کردم با هم دستي طلحه و عايشه اشتباه کرديم حق با حضرت علي است حداقل جمعي مي‌رفتند قبول کرد اشتباه مي‌رود ولي عارش شد اين که آدم عارش مي‌شود هم خودش را جهنمي مي‌کند هم ديگران را حر اين طور نبود برگشت جبران کرد حر گفت به خدا قسم خودم را بين بهشت و جهنم مي‌بينم بدنش لرزيد و به خدا قسم چيزي را بر بهشت مقدم نمي‌کنم ولو بدنم قطعه قطعه شود و سوخته شود ما بارها بين بهشت و جهنم قرار مي‌گيريم بين اين که حق با خانم است حق با برادر است ما چرا بايد ده پانزده ميليون پرونده در قوه‌ي قضائيه داشته باشيم او مي‌گويد حق با من است او مي‌گويد حق با من است چرا اين قدر آمار طلاق بالا باشد چرا اين قدر طلاق‌هاي عاطفي باشد هر کدام مي‌گويند حق با من است من صد در صد قسم مي‌خورم اين فرعونيت انانيت منيت جهل نفهمي تعبير عجيبي داريم در روايت که جهل با صاحبش کاري مي‌کند که دشمن با دشمن نمي‌کند همان منيت و خودخواهي و خود پسندي اَلجَهلُ اَصلُ كُلِّ شَرٍّ (تصنيف غرر الحکم و درر الکلم، ص73) اين که من خودم را همه چيز دان مي‌دانم مرد مي‌گويد حق با من است زن مي‌گويد حق با من است پدر مادر اولاد مي‌گويند حق با من است اصلا مقصري در عالم وجود ندارد ديگران مقصر اند اگر يک طرف کوتاه بيايد طرف مقابل رحمش مي‌آيد ظالم هم باشد مي‌بيند من پدرش را در آوردم باز مي‌گويد حق با تو است خود او هم ممکن است متحول شود تسليم مي‌شود تسليم هم نشود ما برد کرديم ضرر نکرديم اول قدم راه علاج چيست؟ انگشت اتهام را هميشه هميشه به طرف خودمان بگيريم من ممکن است مقصر باشم من ممکن است کوتاهي کرده باشم اول خودمان را کاملا چک بکنيم اين خيلي مهم است خود نگري باز نگري خودمان ما از اين نمونه‌ها داشتيم امام هشتم عليه السلام برادري دارند به نام زيد بن موسي معروف به زيد النار به اين دليل مي‌گويند بدون اجازه‌ي امام و برخلاف فرمان و نظر امام در مدينه ايشان قيام کرد و خانه‌ي بني هاشم را آتش زدند درگيري مشکلاتي براي اهل بيت بني هاشم درست شد به زيد النار معروف شد اين آقا برادر امام رضاست چرا حضرت معصومه زيارتش بهشت را واجب مي‌کند نه امام است نه پيغمبر است امام زاده است ولي زيدالنار ببينيد امام رضا با او چه کار کرده به اين خواهر مي‌گويد اگر کسي با معرفت او را زيارت کند بهشت بر او واجب مي‌شود اين خواهر امام رضاست ببينيد چه برکاتي در قم ميليون ميليون انسان رستگار مي‌شوند بهشت مي‌روند و از محضر اين بانو استفاده مي‌کنند اولاد امام هفتم برادر امام رضا يکي اش زيد است همين بحثي که ما داريم مي‌گوييم جهول و ظلوم مصداقش اين آقاست ما در پيام‌ها داريم بعضي‌ها مي‌گويند شوهر ما استاد دانشگاه است سيد است روحاني است به خودش مي‌بايد من سيد هستم به من نبايد تو بگويي من روحاني ام من استاد ام خيلي بد است سيد باشد زيد فرزند بلافصل امام هفتم است همين زيد بن موسي وقتي آمد خدمت امام هشتم عليه السلام به حضرت سلام کرد حضرت جواب ندادند خيلي عجيب است ما اين همه روايات مي‌گوييم با بد‌ها خوبي کنيد مدارا کنيد جواب سلام دهيد قطع رحم نکنيد بعضي‌ها موردي اين آقا به قدري از خود راضي بوده خود محور بوده مصداق ظلوم جهول بوده امام هشتم ما امام مهرباني هاست از پدر برادر مهربان تر است از هر کس مهربان تر است ولي اين آقا را بايد معالجه کرد جواب سلامش را ندادند تحويل نگرفتند اجازه‌ي نشستن به او ندادند به قول ما خوردش کردند له کردند حضرت فرمودند شما کلامي روايتي تو را مغرور کرده که اولاد حضرت زهرا عليها سلام آتش جهنم آن‌ها را نمي‌سوزاند جهنم نمي‌روند فکر کردي اين حديث هر کاري بکني بگويي آتش جهنم من را نمي‌سوزاند امام هشتم فرمودند آتش جهنم فرزندان بلافصل حضرت زهرا را نمي‌سوزاند مثل امام حسن امام حسين حضرت زينب آن‌هايي که از دامن حضرت زهرا آمدند ولي آن‌هايي که فاصله افتادند چه ضمانتي است اگر تو معصيت و گناه بکني خدا تو را ببرد بالاي بهشت پدرم هم يک عمر عبادت بکند او را هم بگذارد کنار تو اَنتَ اَکرَمُ عَلَي مُوسَي بنِِ جَعفَر پس تو از پدرت پيش خدا عزيز تري براي اين که پدرت يک عمري سجده و دعا و عبادت و زندان کرد برود بهشت تو هم يک عمري گناه کردي بروي بهشت اين حرف‌ها نيست يکي از راه هايش اين است آدم مشاوره برود چطور ما سرما مي‌خوريم مريضي مي‌گيريم احتمال نمي‌دهيم درگيري‌هايي که در خانه است در محل کار است من خودخواهم خود محور هستم شايد من هم اشکال دارم يک کمي بازنگري بکنيم خودمان را يک راه اولي و اصلي اين است که انگشت اتهام را هر کسي من آن هفته عرض کردم ما يک مشکل بزرگي که داريم بيننده‌ها همه به هم ديگر فرافکني مي‌کنند او مي‌گويد به شما مي‌گويد او مي‌گويد به معلم ما مي‌گويد به تک تک شما مي‌گوييم بنده‌ي فرحزاد بگويم اول خودم اين يک راه حل است
شريعتي: خيلي ممنون نکات خوبي را شنيديم خداوند به همه‌ي ما توفيق بدهد اين من را بشکنيم فکر مي‌کنم شيرين است
حاج آقا فرحزاد: جدا شيرين است از آتش جهنم آدم رد مي‌شود يک عزيزي پيام داده بود شما خود شمر هستيد يا من شمر هستم يا نيستم اگر هستم يک نفسانيت دارم شمريت دارم که نبايد ناراحت شوم هستم ديگر اگر هم نيستم به يک آدم زشت بگويند زيبا زيبا نمي‌شود به يک آدم زيبا بگويند زشت زشت نمي‌شود آقاي دولابي هميشه به ما ياد مي‌دادند کاري بکنيد که کتک خورتان خوب شود دنده هايتان پهن شود من از آقاي رکني هميشه تقاضا دارم پيام‌هاي تند را براي من بفرستد آن‌ها خيلي براي من بهتر باشد از آن‌هايي که ما استفاده مي‌کنيم يک پيامي داشتيم خيلي زيبا بود من زنگ زدم دوشنبه‌ها براي من حکم شارژ باتري دارد من هر کجا هستم خودم را مي‌رسانم گوش که مي‌دهم تا يک هفته خوش اخلاق هستم تا دوشنبه مي‌بينم خصوصيت شمري ام مي‌رود بالا دوباره گوش مي‌دهم حالا حرف‌هاي ما اثر دارد ولي من خودم عمل نمي‌کنم عرض مي‌کنم اولش سخت است به من گفتند يک کمي بگويند چند بار به خودمان تلقين بکنيم دو رکعت نماز بخوانيم خدايا فلاني پشت سر من حرف زده امام صادق عمو زاده‌اي داشتند پشت سرش حرف تندي زد حضرت آمدند منزل وضو گرفتند دو رکعت نماز خواندند گفتند خدايا من از او گذشتم تو هم بگذر چقدر شيرين است آرامش دارد يکي از راه‌هاي آرامش همين است که آدم وقتي که سبک مي‌شود چيزي در دلش نماند
شريعتي: خيلي ممنون در راستاي تکريم نام حضرت ام المومنين حضرت خديجه‌ي کبري سلام الله عليها اسامي برگزيدگان در سايت ما است مي‌توانيد مراجعه بکنيد هدايايي را دوستان ارسال خواهند کرد خيلي اتفاق مبارکي بود در ايام ماه مبارک رمضان که نام اين بانوي بزرگوار احيا و زنده شود
حاج آقا فرحزاد: ان شاء الله پيام‌هاي متعددي در اين هفته داشتيم که ما نام بچه مان را نذر کرديم اولاد دار نمي‌شديم حضرت خديجه بگذاريم خدا به ما دختر مرحمت کرده اين هم يک راه حل است خيلي از عزيزان پيامک زدند بچه دار نمي‌شديم يا خانه دار نمي‌شديم نذر حضرت خديجه کرديم امامان ما حضرت زهرا پيغمبر ما به اين بانو خيلي ارادت داشتند جزء افتخاراتشان است يَابنَ خَدِيجَةَ الکُبرَي نام و ياد حضرت خاطره‌ي حضرت توسل به حضرت نذر حضرت همه‌ي آن‌هايي که بچه ندارند نيت بکنند اگر هم پسر بود نام يکي از بچه‌هاي حضرت زهرا را بگذارند حضرت خديجه به آن‌ها نظر مي‌کند همان طور که توسل به مادر امام زمان اثر دارد توسل به حضرت خديجه که مادر همه‌ي امامان است اثر دارد
شريعتي: خيلي ممنون آيات پاياني سوره‌ي مبارکه‌ي منافقون قرار امروز ماست صحفه‌ي 555 مصحف شريف چقدر خوب است تلاوت ما توام با تدبر باشد
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ‌ لَكُمْ رَ‌سُولُ اللَّـهِ لَوَّوْا رُ‌ءُوسَهُمْ وَرَ‌أَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُ‌ونَ ?5? سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْ‌تَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ‌ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ‌ اللَّـهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ?6? هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَ‌سُولِ اللَّـهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّـهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَلَـكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ ?7? يَقُولُونَ لَئِن رَّ‌جَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِ‌جَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّـهِ الْعِزَّةُ وَلِرَ‌سُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَـكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ ?8? يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ‌ اللَّـهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُ‌ونَ ?9? وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَ‌زَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَ‌بِّ لَوْلَا أَخَّرْ‌تَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِ‌يبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ ?10? وَلَن يُؤَخِّرَ‌ اللَّـهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّـهُ خَبِيرٌ‌ بِمَا تَعْمَلُونَ ?11?
ترجمه:
و چون به آنان گويند: بياييد تا پيامبر خدا براي شما آمرزش بخواهد [از روي کبر و غرور] سرهاي خود را بر مي گردانند، و آنان را مي بيني که متکبرانه [از حق،] روي مي گردانند. (?) براي آنان يکسان است چه براي آنان آمرزش بخواهي چه نخواهي، خدا هرگز آنان را نمي آمرزد. مسلماً خدا مردم فاسق را هدايت نمي کند. (?) فقط آنانند که مي گويند: به کساني که نزد پيامبر خدايند، انفاق مکنيد تا [از پيرامون او] پراکنده شوند. در حالي که خزانه هاي آسمان ها و زمين در سيطره خداست، ولي منافقان نمي فهمند. (?) مي گويند: اگر به مدينه بازگرديم، مسلماً آنکه عزيزتر است [يعني عبدالله بن ابي سلول، رئيس منافقان] آن را که خوارتر است [يعني پيامبر که هنوز به پندار آنان تمکن لازم را به دست نياورده] از آنجا بيرون مي کند. در حالي که عزت و اقتدار براي خدا و پيامبر او و مؤمنان است، ولي منافقان [به اين حقيقت] معرفت و آگاهي ندارند. (?) اي مؤمنان! مبادا اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل کنند، و آنان که [به خاطر مال و فرزند از ياد خدا] غافل مي شوند، زيانکارند. (?) و از آنچه روزي شما کرده ايم انفاق کنيد، پيش از آنکه يکي از شما را مرگ در رسد و بگويد: چرا مرا تا مدتي نزديک مهلت ندادي تا صدقه دهم و از شايستگان باشم؟! (??) و هرگز خدا کسي را چون اجلش فرا رسد، مهلت نمي دهد؛ و خدا به اعمالي که انجام مي دهيد، آگاه است. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: خيلي‌ها مي‌خواهند مشهد مشرف شوند اما امکانش را ندارند يک کار خوبي دوستان در مشهد کردند يک جمعيتي راه انداختند که از طرف شما دوستان خوب و به نيابت از شما آن جا زيارت مي‌کنند شما بايد ثبت نام بکنيد عدد هشت را به سامانه‌ي 1000880088 ارسال بکنيد نام خودتان را مي‌نويسيد و دوستان خوب مشهدي از طرف شما امام رئوف را زيارت خواهند کرد فکر مي‌کنم در آستانه‌ي ايام زيارتي حضرت علي بن موسي الرضا که در پيش داريم اين اتفاق اتفاق بسيار مبارکي خواهد بود
حاج آقا فرحزاد: من خيلي تشکر مي‌کنم از اين برنامه و اين برنامه در عتبات جاهاي ديگر هم است ان شاء الله رواج پيدا بکند يک عده‌اي هستند هم کربلا هم مشهد کارشان همين است مخصوصا براي آن‌هايي که نمي‌توانند بروند مخصوصا ماه ذي القعده که متعلق به امام هشتم است بيست و سوم و بيست و پنجم اين ماه زيارت حضرت آخر ماه هم شهادت امام جواد است هم آن‌هايي که اين کار را مي‌کنند خيلي بهره مي‌برند هم آن‌هايي که ثبت نام مي‌کنند خدا را چه ديديد خيلي از زيارت‌هايي که آدم فکر نمي‌کند که خيلي با خودش رفته و غسل کرده و زيارت جامعه خوانده عطر زده همين که ما پيامک مي‌دهيم و به جايي حساب نمي‌کنيم از همه‌ي زيارت‌ها بيشتر مقبول است خيلي خوشحال شدم از برنامه‌اي که آقاي حسيني قمي هفته‌ي گذشته يک تقاضايي کردند از مالکين و موجريني که به خاطر امام هشتم که امام رئوفي است عملا ما به امام هشتم نزديک شويم اين خيلي مهم است خدمت است هر کس پرستاري از مريضي مي‌کند قرضي را مي‌گذرد اجاره‌ها را بالا نمي‌برد مي‌گويد به خاطر امام هشتم امسال مي‌خواستم خيلي از افرادي که مغازه‌ها را اجاره کردند بازار کساد است تورم است مي‌داند مشکل است طرف هم ندارد بسياري از مالک‌ها وضعشان خوب است بياييم رحم بکنيم تا به ما رحم بکنند بسيار بازتاب خوبي داشته الحمدلله مردم استقبال کردند واقعا افرادي که ضعيف اند مستاجر ما هستند يک موقعي در قم بين مالک و مستاجري دعوا بود پرسيدم چرا دعواست مي‌گفتند مالک مي‌خواهد اجاره را کم کند مستاجر مي‌گويد من خجالت مي‌کشم مي‌گويد تو نداري بينشان دعوا بود او مي‌خواست بيشتر بکند از آن‌هايي که ندارد مالک و مستاجر دوست من بودند واقعا بهشت را از همين جا تقديم بکنيم دل‌ها شاد مي‌شود گره‌ها باز مي‌شود من قسم مي‌خورم دل امام زمان دل امام هشتم شاد مي‌شود بنده قسم مي‌خورم ثوابش از زيارت بالاتر است اگر رحم و گذشت در جامعه‌ي ما رواج پيدا بکند چقدر به آن مالک خدا برکت وسعت رزق مي‌دهد ميليون‌ها گرفتاري حل مي‌شود الآن دارند تصويب مي‌کنند خانه‌هاي خالي که چند صد هزار در ايران است دويست و پنجاه هزار در تهران است اگر خالي بماند بايد ماليات بدهند آدم به يک عزيزي ولو بستگان اجاره بدهد يا ماليات بدهد؟ امام کاظم عليه السلام فرمودند اگر کسي در راه حق پولش را مصرف نکند البته نمي‌گوييم ماليات باطل است ماليات هم قانوني دارد ولي ثواب نمي‌دهند ولي اين جا هزاران برابر ثواب مي‌دهند اين روايت را باور کنيم اگر در مسير حق مصرف نکرديم در مسير باطل گرفتار مي‌شويم جريمه‌ها پول‌هاي بي خودي هدر مي‌رود
شريعتي: خيلي ممنون نکته‌ي قرآني و صلوات را مي‌شنويم
حاج آقا فرحزاد: پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمودند هيچ جمعي دور هم جمع نمي‌شوند اگر ياد خدا نکنند در آن جمع و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند آن مجلسشان وزر و وبال و حسرت بر صاحبانشان خواهد بود در همه‌ي مجالس هم ياد خدا کنيم هم صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. آيه‌ي نهم سوره‌ي مبارکه‌ي منافقون دارد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ‌ اللَّـهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُ‌ونَ» ‌اي کساني که ايمان آورديد اولا بها مي‌دهد شمايي که مومن هستيد يکي اموال يکي اولاد شما را از خدا به فراموشي نياورد دو مانع بزرگ سر راه ما است مال آدم را گول مي‌زند مال و ثروت آدم را مغرور مي‌کند از آخرت فراموشي مي‌آورد مال براي انفاق براي دستگيري خدمت رساندن است حضرت امير پولي را دست گرفتند گفتند تا اين را انفاق نکنم به درد من نمي‌خورد بايد در مسيري هزينه شود اولاد اگر دعوت به گناه کرد خواهش گناه کرد نبايد اجابت بکني اولاد را يک وقت مي‌توانيم ولد صالح تربيت کنيم براي دنيا آخرت ما خيلي خوب است اولاد زبيري که مثال زدم حضرت علي فرمود از ما اهل بيت بود حرف بچه اش را گوش داد به مسير باطل کشيده شد يک تعبيري حضرت امير در نهج البلاغه دارند تمام همتان را روي خانواده و اهل نگذاريد اول به فکر خودتان باشيد خودتان را نجات بدهيد اگر خانواده و اولاد شما اولياء خدا و دوست خدا هستند خدا دوستانش را رها نمي‌کند بايد خدمت کرد محبت کرد خدمت فرهنگي تبليغي کرد ولي اين که آخرت دينم را براي اين‌ها بگذارم نه ممنوع است به اندازه‌ي توانم به اين‌ها خدمت مي‌کنم اما دين و دنيا و آخرتم را فدا نکنم خودم را ببرم به جهنم فرمودند اگر اهل خانواده دوست خدا هستند جوش و حرص اين‌ها را نخور خدا اوليائش را رها نمي‌کند اگر دشمن هستند چرا به دشمن خدا وقت مي‌گذاري مال و اولاد شما را از خدا اولاد نکنند که اگر غافل کردند جزء زيان کاران خواهيد بود
شريعتي: خيلي ممنون نکته‌ي تکميلي شما را مي‌شنويم
حاج آقا فرحزاد: ان شاء الله هفته‌ي آينده بحث را ادامه مي‌دهيم دعايي که از امام صادق عرض کردم اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْمُعَارِينَ وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ خدايا هيچ وقت من را از اعتراف به تقصير بيرون نياور هيچ وقت هم من را جزء معارين قرار نده ايمان عاريتي نداشته باشم آن‌هايي که انگشت اتهام را به طرف خودشان مي‌گيرند در دنيا بازنگري مي‌کنند حقي را ضايع نکرده باشند دلي را نشکسته باشند خداي متعال آرامش عجيبي در دنيا به آن‌ها مي‌دهد آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است من با چند تا از دوستان رفتيم ديدن آقايي که از اولياء الله بود و جالب اين است راننده هم بود مرحوم علامه اميني علما را اين طرف آن طرف مي‌برد راننده‌ي علما بود اواخر هم آمده بود قم ساکن شده بود پيرمردي بود سيد هم بود ولي در قشر شوفر و راننده هم ممکن است کسي ولي خدا باشد در هر قشري کفاش عطار خياط اين طور نيست ولي خدا فقط بايد يک سواد کذايي داشته باشد نه ولي خدا يعني اين که آدم خوبي است صادق پاک است در مسير صحيح راه مي‌رود ايشان کسي بود که در بلوار امين مسجد المهدي مي‌آمد مرحوم آسد عباس و آقاي کريمي امام جماعت آن جا بود گاهي نمي‌آمد ايشان را جلو مي‌انداختند اقتدا مي‌کردند با رفقا رفتيم ديدنشان به ما گفت آن گوشه‌ي اتاق چيست ديديم يک بقچه‌ي سفيدي است گفت اين بقچه‌ي سفيد کفن من است تربت گذاشتند چهل نفر امضا کردند همه کار کردند دعا نوشتند همه چيز آماده است اگر حضرت ملک الموت جناب عزرائيل سلام الله عليها بيايد با خوبي و خوشي ان شاء الله بغلش مي‌کنم من نه خمس بدهکار هستم آقاي حسيني ده‌ها بار در مورد خمس صحبت کردند هنوز تلنگر به دل بعضي‌ها نخورده بروند خمس را حساب بکنند اموال آدم را از خدا غافل مي‌کند حاضر نيست بدهي اش را بدهد خمس دادم زکات دادم حق الناس ندارم از همه حلاليت طلبيدم تسويه حساب کامل آدم آرامش دارد از گفتنش به ديگران آرامش مي‌گيرد با کساني که هزارها حق ديگران گردنش است مي‌خواهد برود چطور مي‌خواهد بکند برود بياييم حساب خودمان را برسيم در محاسبه‌ي نفس هفته‌ي آينده مفصل صحبت مي‌کنيم يکي از راه‌هاي برون رفت از ظلوميت و جهوليت محاسبه و مراقبه است.
شريعتي: خيلي ممنون دعا بفرماييد.
حاج آقا فرحزاد: خدا را قسم مي‌دهيم به حق محمد و آل محمد به همه‌ي ما ايمان اخلاق عنايت بفرمايد همه‌ي مريض‌هاي روحي جسمي لباس عافيت بپوشاند السلام عليک يا ابامحمد و السلام عليک يا ابا عبدالله.
شريعتي: خيلي ممنون السلام عليک يا اباعبدالله.